PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : عوامل سقوط انسان از نگاه آیت‌الله العظمی مظاهری



سابحات
22-11-2011, 19:53
عوامل سقوط انسان از نگاه آیت‌الله العظمی مظاهری

http://dle.shiaha.com/images/vyyhg7h8xi33l0jbplg.jpg

آیت‌الله‌العظمی مظاهری در جلسه درس اخلاق خود در مسجد حکیم اصفهان، عامل گناه و سقوط انسان را تشریح کردند.
متن کامل سخنان معظم‌له جهت بهره‌‌وری مردم و جامعه در روزهای پایانی سال۸۹ را تقدیم می‌دارد باشد که با عمل به نصیحت‌های پدرانه این عالم ربانی سال جدید را با دوری از گناه و معصیت آغاز کنیم.

بسم‌الله الرّحمن الرّحیم
«رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی»

*عوامل سقوط انسان
چند عامل، انسان را به ورطۀ سقوط می‌کشاند و دنیا و آخرت او را تباه و سیاه می‌کند. عامل اوّل، نفس امّاره است که از آن به بعد حیوانی وجود انسان تعبیر می‌شود. در این خصوص در جلسۀ گذشته صحبت شد.
عامل دوّم، گناه است. از نظر قرآن کریم، گناه دنیا و آخرت انسان را نابود می‌کند؛ زندگی دنیای او را با غم، غصه، دلهره، اضطراب خاطر و نگرانی توأم می‌نماید و در آخرت، وی را جهنّمی می‌کند.
جهنّم، ساخته و پرداختۀ اعمال انسان
پروردگار عالم، جهنّم ندارد، بلکه اعمال آدمی جهنّم را می‌سازد. لذا وقتی جهنّمی‌ها به جهنم می‌روند، خداوند یا ملائکه می­گویند: «ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیکُمْ»[۱ ْآْ]، یعنی عذاب‌هایی نظیر گزندگی مار و عقرب و غل و زنجیرهای آتشین که در جهنّم است، خود انسان تهیه کرده و از پیش فرستاده است. لذا گناه، حتی اگر به نسبت کوچک باشد، از این نظر که زندگی انسان را تباه می‌کند و او را جهنّمی می‌کند، خیلی بزرگ است و باید از آن اجتناب شود.

برخی از آثار گناه.
*زندگی توأم با گناه یعنی زندگی منهای خدا
بنابر تعبیر قرآن کریم، زندگی توأم با گناه، یعنی زندگی منهای خدا، وحشتناک و تاریک است. قرآن برای تبیین این موضوع از تشبیه معقول به محسوس استفاده کرده و دریا را مثال قرار داده است. دریا، ذاتاً تاریک و وحشتناک است، اگر طوفانی باشد، وحشت روی وحشت و تاریکی روی تاریکی است، اگر ابر محیط بر دریا باشد و ببارد، تاریکی سوم و وحشت سوم پدید می‌آید. قرآن شریف، زندگی منهای خدا و توأم با گناه را چنین می‌داند.
أَوْ کَظُلُماتٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ یَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَراها وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور.[۲]
تشبیه دیگری که قرآن کریم در این باره دارد، ساختن عمارت در لب درّۀ سیل زده است. اگر زندگی منهای خدا

شد، ولو در آن زندگی پول، ریاست و رفاه باشد، بنا بر تعبیر قرآن کریم، نظیر ساختمان لب درۀ سیل زده است که با یک طوفان به اعماق دره فرو می‌ریزد.
أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلى‏ تَقْوى‏ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ خَیْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلى‏ شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ فِی نارِ جَهَنَّم‏ و الله
یا یهدی القوم الظالمین[۳]
آیا کسى که بنیاد [کار] خود را بر پایه تقوا و خشنودى خدا نهاده بهتر است یا کسى که بناى خود را بر لب پرتگاهى مشرف به سقوط پى‏ریزى کرده و با آن در آتش دوزخ فرو مى‏افتد؟ و خدا گروه بیدادگران را هدایت نمى‏کند.
خداوند متعال، ظالم را هدایت نمی‌کند. این هدایت، هدایت عنائیه است. یعنی دست عنایت خداوند روی سر ظالم نیست. کسی که گناه می‌کند، به خودش و جامعه ظلم می‌نماید و دست عنایت خداوند روی سر ظالم نیست. لذا انسان گناهکار هرچه برای رسیدن به یک زندگی آرام و با نشاط، تلاش کند، موفق نخواهد شدو عاقبت او جهنّم خواهد بود. زیرا تلاش او بی ریشه است، مثل کسی که ساختمان خود را بدون ریشه و پی ریزی لازم، لب درّه بسازد.

*تقوا، یعنی اجتناب از گناه
تقوا یعنی: اهمیت به واجبات مخصوصاً نماز، به ویژه در مسجد و به جماعت، اهمیّت به مستحبّات به اندازۀ مقدور، به خصوص خدمت به خلق خدا، انس با قرآن، انس با منبر و محراب، و مهم‌تر این‌که تقوا یعنی اجتناب از گناه، و اگر گناهی آمد، فوراً جبران، توبه و عذرخواهی از خداوند متعال.

برخی از آثار تقوا
قرآن کریم و روایات اهل بیت«علیهم السلام»، تأکید فراوانی بر تقوا دارند. قرآن در موارد متعدّدی زنگ خطر می‌زند و می‌فرماید: سعادت دنیا و آخرت در گرو تقوا است. اجتناب از گناه و رعایت تقوا، موجب می‌شود دست عنایت خداوند روی سر انسان قرار گیرد و در بن بست ها به فریاد او برسد. بنابراین حسن عاقبت، زندگی توأم با نشاط و آرامش و منهای غم و غصه و نگرانی، تأمین آتیۀ اولاد و دوری آنان از انحراف فکری و عقیدتی، در سایۀ تقوا روزی انسان می‌شود.
*ایمان روبنا و تقوا زیربنا است
امنیّت دل در اثر رعایت تقوا نصیب انسان می‌شود. امنیت دو قسم است؛ یکی امنیت ظاهری که نعمت بزرگی است و لازم است همه از آن برخوردار باشند. اما مهم‌تر، امنیت دل است و وقتی حاصل می‌شود که انسان به یک زندگی منهای غم و غصه و نگرانی از آینده و عاری از دلهره و اضطراب خاطر، دست یابد. قرآن می‌فرماید: شرط برخورداری از امنیّت دل این است که ایمان و تقوا داشته باشی. ایمان روبنا و تقوا زیربنا است و لازم است هر دو باشد.
الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُون[۴]
یعنی ایمان تو آلوده به گناه نباشد و مؤمن واقعی باشی. مؤمن زیربنایی از نظر قرآن یعنی شیعه، اما شیعه‌ای که گناه
در زندگی‌اش نباشد. بعد همین آیه می‌فرماید و تأکید می‌کند که: «أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْن»: اگر ایمان همراه با تقوا داشته باشی، امنیت دل پیدا می‌کنی. یک زندگی خوش و خرم و بانشاط و یک زندگی همراه با عاقبت به خیری و یک زندگی منهای اختلاف در خانه و بالاخره یک زندگی که در آن، «چه کنم چه کنم»، نباشد. سپس می‌فرماید: «وَ هُمْ مُهْتَدُون»، یعنی اگر چنین شد، دست عنایت خداوند روی سر شما و زندگی شما و بچه‌های شماست.

*پرهیز از گناه راه رسیدن به امنیّت دل
رسیدن به امنیّت دل، راهی جز رعایت تقوا و پرهیز از گناه ندارد. تلاش و کوشش و به کارگیری عقل و درایت، خوب است و حتماً باید داشته باشیم، اما آنچه مهم است، عنایت خداوند تبارک و تعالی است. کسی که صرفاً متکی به عقل و درایت خود باشد و لطف و عنایت پروردگار را نادیده بگیرد، ناگهان متوجه می‌شود که درایت او نتیجۀ عکس داده و اشتباهات بزرگی مرتکب شده است که تصور آن را نمی‌کرد. لطف خداوند باید شامل حال انسان بشود و در بن بست‌ها او را نجات دهد. دست عنایت پروردگار در هنگام هجوم دشمن جنّی یا انسی، به فریاد انسان می‌رسد و دشمنان را عقب می‌راند.
بسم الله الرحمن الرحیم، الم، ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ‏. [۵]

این قرآن، شکّ و شبهه‌ای ندارد و هدایت‌گر متّقین است. یعنی اگر بخواهیم دست عنایت خداوند روی سرمان باشد که قرآن به آن می‌گوید: «هدایت عنائیه»، باید متقی باشیم.
آن کسانی که در این باره شک دارند، امتحان کنند و ببینند آیا فرمایش قرآن کریم که به صورت مکرّر بیان شده است، درست است یا نه؟ کسانی که چشم و گوش و زبان خود را تحت کنترل ندارند و هر گناهی از آنان سر می‌زند، مدتی مواظب کردار و گفتار خود باشند و نتیجۀ آن را ببینند. گناهکار به خودش ظلم می‌کند و ظالم از نظر قرآن، قابلیّت هدایت و بهره‌مندی از هدایت عنائیۀ خداوند را ندارد.

*إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِین[۶]
جوانان عزیز، اگر طالب زندگی بدون گره هستید، چاره‌ای جز رعایت تقوا و اجتناب از گناه ندارید. نمی­شود که انسان رفیق خدا باشد و رابطه با خدایش محکم باشد، اما خداوند او را نجات ندهد. پروردگار متعال می‌گوید: تو یک قدم بیا، من ده قدم می‌آیم. اگر بنده رابطۀ خود را با خدا محکم کند، معلوم است که حق تعالی با فضل و لطف و عنایت خود، یک زندگی بسیار عالی و با نشاط و همراه با امنیّت دل برای او فراهم می‌کند. وگرنه زندگی او دائماً کوبندگی خواهد داشت.

*وَ لا یَزالُ الَّذِینَ کَفَرُوا تُصِیبُهُمْ بِما صَنَعُوا قارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِیباً مِنْ دارِهِمْ؛[۷]
و کسانى که کافر شده‏اند پیوسته به [سزاى‏] آنچه کرده‏اند مصیبت کوبنده‏اى به آنان مى‏رسد یا نزدیک خانه‏هایشان فرود مى‏آید.
کفر در اینجا، کفر عملی است و کفر عملی یعنی فسق و بی‌تقوایی. بر این اساس، آن کسانی که خدا را ندارند، دائماً کوبندگی دارند. مثل سنگ‌های شهابی، دائماً روی خانه و زندگی آنان می‌بارد. نمی‌دانند که این گره‌ها و کوبندگی­ها از کجا پیدا شد؟ قرآن می‌فرماید: در اثر گناه به چنین جایگاهی رسیده‌اند. آدم‌های بی تقوا، آدم‌هایی که در زندگی خدا را نداشته باشند، نفس اماره و شیطان درون و شیطان برون و شیطان جنّی و شیطان انسی، آنان را احاطه کرده باشد، دائماً کوبندگی و گره روی گره دارند.
اطرافیان و نزدیکان گناهکار نیز باید کوبندگی گناه او را تحمّل کنند: «أَوْ تَحُلُّ قَرِیباً مِنْ دارِهِم»‏. وقتی آتشی برافروخته شود، همه می‌سوزند. از این رو گناه افراد دامن خانواده و حتی اجتماع را می‌گیرد. مفاسدی که اکنون در اجتماع وجود دارد، همه را می‌سوزاند. فساد اداری، فساد اقتصادی و فساد اخلاقی را عده‌ای ایجاد کرده‌اند، امّا همه به آتش آن می‌سوزند.
*دلایل ناامنی اجتماع
قرآن کریم در آیاتی، با جملات «بِما کانُوا یَکْسِبُونَ»[۸] یا «بِما کانُوا یَصْنَعُونَ»[۹] یا «بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ»[۱۰] ، مصیبت‌های اجتماع را به اعمال خود مردم نسبت می‌دهد. از جمله می‌فرماید:
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْیَةً کانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یَأْتِیها رِزْقُها رَغَداً مِنْ کُلِّ مَکانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما کانُوا یَصْنَعُونَ‏؛ [۱۱]

*گرانی،‌ کمبود و ناامنی دل نتیجه کفران نعمت
و خدا شهرى را مثل زده است که امن و امان بود [و] روزیش از هر سو فراوان مى‏رسید، پس [ساکنانش‏] نعمت‌هاى خدا را ناسپاسى کردند، و خدا هم به سزاى آنچه انجام مى‏دادند، طعم گرسنگى و هراس را به [مردم‏] آن چشانید.
یا رسول الله مثال بزن و بگو: یک شهری بود در رفاه و آسایش و در امنیّت ظاهری و باطنی، اما کفران نعمت کردند، یعنی گناه کردند. خداوند نعمت داد و باید نعمت را در ثواب به کار می‌بردند، اما در گناه به کار بردند. وقتی چنین شد، تمام آن نعمت‌ها رفت و دچار نقمت شدند. گرانی، کمبود، و بدتر از آن، ناامنی دل به سراغ آنان آمد.
گناه اجتماعی با جامعه چنین می‌کند. اقتصاد سالم و زندگی رفاهی و بانشاط، وقتی پدید می‌آید که گناه و فساد اخلاقی از بین برود. کم کاری‌، بدکاری و بی‌کاری در ادارات و بد اخلاقی‌هایی که رایج شده است، باید از بین برود، هرج و مرج در عفاف و حجاب، باید اصلاح شود تا مردم به زندگی رفاهی دست یابند.

*اقتصاد سالم در گرو رفع گناهان اقتصادی و عمل به قوانین اقتصادی اسلام
گناهان اقتصادی باید رفع شود و به قوانین اقتصادی اسلام عمل شود تا اقتصاد سالم در جامعه حاکم شود و معضلات
معیشتی برطرف گردد. قبل از انقلاب چهارجلد کتاب به نام «مقایسه بین سیستم های اقتصادی» از من چاپ شد. در آن مجموعه، اثبات کردم که اگر به اقتصاد مورد نظر و تأیید اسلام، عمل شود، فقر، بیکاری، عزوبت و سایر مشکلات اقتصادی از جامعه رخت بر می‌بندد.
جامعه‌ای که به تجمّل گرایی مبتلا است، اقتصاد سالم ندارد. دود تجمّل گرایی نیز در چشم همه می‌رود.
وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ، فِی سَمُومٍ وَ حَمِیمٍ، وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ، لا بارِدٍ وَ لا کَرِیمٍ، إِنَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُتْرَفِینَ، وَ کانُوا یُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِیم‏؛ [۱۲]
می‌فرماید: یک دسته خیلی شوم هستند. چرا؟ در اثر تجمّل گرایی. تجمّل گرایی یعنی بی جا مصرف کردن پول و بدتر از آن این‌که پول را صرف گناه کنند. به جای این‌که از دیگران دستگیری کنند، خودمحور و خودخواه هستند، اما توأم با گناه. متأسفانه برخی جوانان وقت و امکانات خویش را صرف دیدن فیلم‌های مبتذل و شهوت انگیز می‌کنند و رسانه‌ها نیز به این آتش دامن می‌زنند.
تا وقتی گناه و به ویژه فساد اخلاقی، فساد اداری و فساد اقتصادی در جامعه وجود دارد، سراغ امنیّت اجتماعی و زندگی سالم و رفاهی و توأم با آرامش و نشاط را نباید گرفت.

پی‌نوشت‌ها
==============
۱. ‌آل عمران / ۱۸۲
۲٫‌ نور / ۴۰
۳٫‌ توبه / ۱۰۹
۴٫‌ انعام / آیه ۸۲
۵٫‌ بقره / ۲-۱
۶٫ انعام / ۱۴۴
۷٫‌ رعد / ۳۱
۸٫ انعام / ۱۲۹
۹٫ نحل / ۱۱۲
۱۰٫ روم / ۴۱
۱۱٫‌ نحل / ۱۱۲
۱۲٫‌ واقعه / ۴۱-۴۶