PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ۞~**~۞ کربلا ، شکست یا پیروزی؟؟ ۞~**~۞



فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
26-11-2011, 03:52
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/73823400666071301498.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/73823400666071301498.jpg)



کربلا شکست یا پیروزی (1)

درباره قیام عاشورا و نهضت حسینی، نوشته های فراوانی وجود دارد و تحقیق ها و تحلیلهای مختلفی را می توان یافت که هر کدام شیوه های خاصی را دارند. در سالهای اخیر نوشته ها و اندیشه ها رو به تحلیل واقعه و اندیشه های قیام شده و اینکه واقعه، چه تاثیری بر جامعه اسلامی داشته است؟!
و هدف از این نهضت و واقعه چه بوده؟!
و چه انگیزه های برای این قیام بوده است؟!
وچه چیزی باعث شده واقعه کربلا یک جریان ماندگار باشد؟!
و الگوی برای تمام قیام ها بوده است ؟

از حسین (عليه السلام) می توان دریا؛ دریا سخن گفت و در کلام حسین می توان، آسمان ؛ آسمان باورهای مقدسی یافت که باورهای ما امروز بخش اندکی از آن بیکرانه پر شکوه است. فرهنگ حسین(عليه السلام) ترجمان فرهنگ عمومی و علوی است و اصلاح هرچیزی که رنگ فساد به خود گرفته است.

یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت
در بند آن مباش که مضمون نمانده است



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
26-11-2011, 19:59
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg



بهترین ثمره از این بحث ها وتحلیل ها معرفت است که چه شیرین است این عطیه الهی، که بر بندگان شایسته خود عطا کرده است و بر سرسفره آسمانی که مالامال از معرفت و عشق است در کنار امام معرفت ها حسین بن علی مهمان کرده است.

پس باید معرفت و شناخت را نسبت به این امام افزایش دهیم و سعی کنیم درس هاي عملی این امام را در زندگی خود به کار بگیریم. این تحقیق به هدف تحلیل مختصر بعضی امور مربوط به موضوع و روشن کردن دوطرف قضیه (واقعه) و آثار قیام چه در زمان بنی امیه و بنی عباس و چه دوران کنونی و اهداف دنبال می نماید.

حال سوالی که مطرح است این است که برسی این قیام چه سودی دارد؛ زمانی که نه حاکمان، بنی امیه هستند و نه بنی عباس و نه ما از آنها هستیم و نه حاکمان آنها بر ما حکومت می کنند؛ امروز نیز انواع گوناگون جنگها و مبارزه ها هست و کسی که این جمله را گفت (کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا)

بی جهت نگفته است جریانات تاریخی هر روز تکرار می شود درست است تاکتیک ها و روش ها فرق می کند اما جنگ حق و باطل همیشه هست! افرادی که به اسم دین و به اسم اسلام قصد به ریشه کن کردن اسلام دارند؛که در هر دوری با عنوانی مجاهد یا انقلابی و عنوان های دیگر؛ باید این وقایع مورد تحلیل واقع شود تا متوجه شویم در چنین شرایطی چگونه عمل کنیم حوادث تاریخی هرروز به شکلی تکرار می شود.

امروز من و شما در صحنه هستیم که یک طرف صحنه حسین بن علی ها( عليه السلام) و طرف دیگر یزیدها قرار گرفته است.




http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
27-11-2011, 00:13
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg





تعجب نکنید حق و باطل همیشه مقابل همدیگر هستند که دق دقه دین دارند وکسانی قصد براندازی دین دارند مگر می شود برای براندازی دین از دین استفاده کرد؟!

امروز برای من و شما عاشورایی است و انقلاب اسلامی یکی ازثمرهای پربرکت است و این مجال کم است برای روشن کردن تاثیر قیام کربلا بر انقلاب اسلامی.

سوال مهم این است که مادر کدام صف ایستاده ایم کوفی در صف عبیدله و یا سپاه حسین عليه السلام) ان شاء الله این مقاله برای باعث اندکی تأمل بیشتر باشد براینکه ما کجای این راه پرخطر ایستاده ایم و چه خوب سروده که:


طریق عشق بسی خطرناک است
نعوذبالله اگر ره به مقصد نبری






و ما بر این باور هستیم قیام حسین (عليه السلام) الگو برای تمام قیام ها و جریانهای انقلابی است و درسهای عملی فراوانی دارد که انشاء الله در تمام مراحل زندگی مورد استفاده واقع شود. ان شاء الله.





http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
27-11-2011, 19:25
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg







بررسی شخصیت یزید و امام حسین (عليه السلام)

برای اینکه نسبت به واقعه چشم اندازی داشته باشیم و پیش زمينه داشته باشیم از افراد دخیل قیام و اینکه قهرمانان شکست و یا پیروزی واقعی است؟ باید با دو لشکر آشنا شویم و بدانیم از چه خاندانی بوده اند و چرا دست به اقدامی اینچنین زده اند: ابتدا از خاندان یزید شروع می کنیم.

1) آیین ابوسفیان (جد یزید):

بیشتر اعراب جاهلیت قبل از بعثت بت می پرستیدند تا به وسیله پرستش بت به خدا نزدیک، شوند ] ما نَعبُدهم اِلا لیُقَربونا الی لله زُلفی[ با اینکه بت می پرستیدند به خدا معتقد بودند ولی ابوسفیان در آن زمان زندیقی بود و به چیزی عقیده نداشت. معریزی نقل، می کند: ابوسفیان در پناه منافقین بود و در زمان جاهلیت زندیق بود.

2) دشمن ابوسفیان با پیامبر


ابوسفیان در هرم دشمنان اسلام بود که چند نمونه ذکر می کنیم: ابوسفیان نزد ابوطالب آمد و گفت: برادر زاده تو خدایان ما را سبّ می کند یا جلوی او را بگیر یا او را می کشیم.
از جمله دشمنی او در جلسه (دارالندوه) برای کشدن رسول الله و جمع شدن جوانان از هر طائف برای قتل رسول الله و دیگر دشمنی وی می توان اشاره نمود در جنگ اُحُد چهل پیمانه طلا خرج کرد که هر پیمانه 42 مثقال طلا داشت و در جنگ شرکت کرد و 70 نفر را کشت که از جمله شهدا، حمزه بن عبدالمطلب است. ابوسفیان بعد از کشته شدن حمزه با سر نیزه به حنجر او می زد و می گفت: بچش ای کسی که عاق شدی و پای خود را به قبر حمزه می زد و می گفت: ای اباعماره ببین امروز به دست ما افتاده و به دست فرزندانم آن امری که می جنگیدی و با آن بازی می کنند (منظور خلافت بوده است).
او در بسیاری از مواردی دشمنی خود را با پیامبر ابراز کرد.



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
28-11-2011, 14:16
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg



3) اسلام ابوسفیان

ابوسفیان در جواب عموی پیامبر (عباس) که آیا دقت آن نشده او رسول خدا است گفت: این امر بر من ثابت نشده است و زمانی که او را تهدید بر مرگ کردند و وی اجبار ایمان آورد.

4) اوصاف ابوسفیان

از اوصاف او می توان به انکار معاد اشاره کرد طبری در کتاب تاریخ خود ابوسفیان در زمان خلافت عثمانی آمد و گفت: ای بنی عبدالمناف خلافت را مثل توپ به هم پاس بدهید که من بهشت و دوزخ نمی بینم.




http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
28-11-2011, 14:17
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg


5) لعن پیامبر

در 7 مورد است که پیامبر اکرم (ص) ابوسفیان را مورد لعن قرار داده است که کسی نمی تواند آن را انکار کند:

1. روزی که پیامبر از مکه به سوی طائف می رفت تا قبیله ثقیف را به اسلام دعوت کند، ابوسفیان او را ؟ نمود و ضمن تکذیب پیامبر وعده انتقام به او داد در این زمان پیامبر او را لعن کرد.
2. واقعه که منجر به جنگ بدر شد قافله تجاری که به شام می رفت مسلمانان جلوی قافله را گرفتند و ابوسفیان جز را که شنید مانع از به غنیمت گرفتن مسلمین شد همین امر باعث شد پیامبر او را لعن کند و همین واقعه جز به جنگ بدر شد.
3. ابوسفیان در جنگ بدر پایین کوه و رسول اکرم بالای کوه که ابوسفیان می گفت (زنده باد هُبَل) که پیامبر جلوی مسلمین 10 بار او را مورد لعن قرار داد.
4. در موارد دیگر روزی بود که با احزاب قبیله عظفان و یهود به مدینه یورش بردند در این هنگام پیامبر او را مورد لعن قرار داد.
5. روز شتر قرمز
6. روزی عده ای در عقبه به کمین نشسته بودند تا شتر پیامبر را رم دهند آنان 12 نفر بودند که یکی از آنها ابوسفیان بود که حضرت آن را مورد لعن و نفرین قرار داد.
7. روزی که ابوسفیان با عده ای از قریش نزد رسول اکرم آمدند و آن حضرت را از آمدن به مسجد الحرام بازداشتند آن روز حدییه بود که او را پیامبر لعن کرد.




http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
28-11-2011, 14:21
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg


6) معاویه پدر یزید:


1. (معاویه قبل از اسلام): همراه پدرش ابوسفیان در جنگ ها شرکت داشت و تا پایان فتح مکه، بر شرک خود باقی ماند و اگر فتح مکه نبود بر شرک خود مي باقی ماند و لذا از روی رغبت بلکه از روی ترس اسلام آورد.
2. (معاویه دشمنی با اسلام): بنی امیه با بیش از یک قرن به نام اسلام حکومت کردند و بیشترین قدرت خود را برای نابودی اسلام و دور کردن میراث نبوت از دسترس جامعه اسلامی به کار گرفتند و با قومی راسخ سعی بر نابودی مظاهر اسلامی داشت. ذبیربن بکار می نویسد: مُطرف فرزند مغیره بن شعبه می گوید: من و پدرم در عصر خلافت معاویه به شام رفته بودیم هر روز پدرم به دیدن معاویه می رفت و برگشت از او مدح می کرد. یک شب از خوردن شام خودداری کرد و در خود فرو رفت پرسیدم: چه اتفاقی افتاده است؟! گفت: امروز تود خبث ترین شخص آمده ام! گفتم: برای چه؟گفت امروز جلسه خالی از اغیار بود به او گفتم خوب است به آرزوی خود رسیدی وقت آن شده با بنی هاشم مهربان باشی
و صله رحم کنی و نام نیکی از خود به جای بگذاری. معاویه گفت: هیهات! هیهات! اصلاً امکان ندارد. باید هر روز روزی 5 بار نام این مرد هاشمی ذکر شود بر مأذنه های مساجد و به بزرگی یاد کنند به خدا سوگند آرام نخواهم نشست تا این نام را دفن کنم.
3. (معاویه و گناهان کبیره): او از هیچ گناهی ابای نداشت و علناً در بین مردم و با تجری و جرأت تمام کارهای خلاف را انجام می داد.


http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
28-11-2011, 19:31
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg





1- شرب خمر معاویه:


احمدبن حمبل از طریق عبدالله بن بریده نقل کرد و گفت: من و پدرم بر معاویه وارد شدیم اما ما را بر فرشی، نشانید و بعد طعامی را تناول نمودیم پس شراب آورند، معاویه نوشید و پدرم را دعوت به نوشیدن کرد پدرم گفت: از زمانی که پیامبر حرام کرد نیاشامیدم. در حالی که پیامبر گفت: نوشیدن شراب مثل عبادت کننده بت می ماند.


2- معاویه و ربا خواری:


ظرف طلا را با آب ان می فروخت و جزء وزنش حساب می کرد پیامبر را خوار و ربا دهنده را لعن کرده است و طبق حدیث از اعمالی است که لعن بر آن مترتب است.




http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
29-11-2011, 06:30
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg



3- بدعت در نماز عیدین:



« زمان هیچ یک از خلفا نماز عیدین اذان نداشت ولی در زمان معاویه بدعت صورت گرفت و اذان ذکر شد.

4- معاویه و اتمام نماز در سفر:



معاویه هر جا که می خواست نماز را کامل می خواند و هر جا که می خواست به قصد می خواند و حکم خدا را به استهزاء گرفته بود.

5- ترک حدالهی:



چند نفر دزد را نزد معاویه آوردند 9 نفر را دستشان را قطع کردو یکی را به خواست مادرش از او درگذشت و از حکم خدا که ] السارق و السارقه فأقطعوایدیها[ سرباز زد.




http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
29-11-2011, 18:18
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg





6- معاویه و پوشیدن لباس حرام:



مقدام به معاویه گفت: آیا نمی دانی رسول اکرم حریر را حرام کرده است؟ گفت آری و آیا نمی دانی پوشیدن و سوار شدن بر حرام گوشت حرام است؟ گفت: آری ... مقدام گفت: به خداسوگند تمام این ها را در خانه تو دیدم. معاویه گفت:می دانم از دست تو نجات نمی یابم.

7- معاویه تلبيه را فقط به جهت مخالفت با حضرت علی (عليه السلام) ترک کرد.



از جمله اوصاف او به صورت شمارشی می توان نماز جمعه را در روز چهارشنبه و صبح بین دو خواهر که حکم به جواز داده است و دیگر امور.



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
29-11-2011, 19:11
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg


8- جنایات معاویه در اواخر حکومت حضرت علی (عليه السلام):

1. به شهادت رساندن کمیل بن زیاد- حجر بن عدی

2. بعیت گرفتن برای یزید خلاف پیمان با امام حسن (عليه السلام)

3. تلاش معاویه بر سبّ و لعن حضرت علی (عليه السلام)

4. او با روش قتل یاران حضرت تا بنی هاشم را نابود کند.

9- اهداف معاویه برای نابودی بنی هاشم:


1. جلوگیری از فضائل و نشر آن بر مردم

2. ایجاد لعن و سب حضرت علی (عليه السلام)

حضرت در سوم شعبان سال چهارم هجرت به دنیا آمد. در تمام مدت کودکی اش در کنار جدش بود هیچ گاه حتی در وقت نماز از او جدا نمی شد. احادیث زیادی بر فضیلت این دو برادر آمده است: (الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنه) در موارد کثیری این احادیث را نقل کردند تا از شدت علاقه خود را به این دو فرزند زهرا را به مردم بفهماند و فرمود: ]هما ریحانی من الدنیا[.

در کتاب «اخبار الدول و آثار الاوّل» آمده است، هنگامی که حسین (عليه السلام)متولد شد و پیامبر از این قضیه مطلّع شد؛ حضرت به خانه زهرا آمدند؛ و او را در برگرفتند در گوش راست او اذان و در گوش چپ آن حضرت اقامه گفتند؛ و جبرئیل نازل شد وگفت او را چنین بنامید همان گونه که برای حسن این گونه شد.



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
30-11-2011, 13:28
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg



2) عبادت امام:



از زمخثري در کتاب ربیع الابرار نقل می کند: حسین بن علی را مشغول طواف دیدم که به طرف مقام اسماعیل می رفت و نماز به جا می آورد صورت بر مقام نهاد و فرمود: عبیدک بفنائک سائل بفنائك

این جمله را مکرر ذکر کرد بعد از مقام بیرون آمد گذرش به سائل افتاد که مشغول خوردن تکه نانی بود حضرت در کنار او نشست و گفت اگر صدقه نبود از آن می خوردم و آن را دعوت به خانه اش کرد و به او لباس و غذا داد. از عبدا.. بن البر نقل می کنند: حسین (عليه السلام)مردی فاضل و دین دار بود نماز و روزه و حج زیاد انجام می داد.

عبدالله بن عبید عمیر نقل می کند: حضرت 25 بار حج را پیاده انجام داد در حالی که اسبان نجیب همراه او بودند.






http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
30-11-2011, 21:01
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg



3) حلم امام:


از آن حضرت نقل می کنند: اگر کسی در گوش من دشنام بدهد و در گوش دیگری عذرخواهی کند از او قبول می کنم چون پدرم علی بن ابی طالب از جدم رسول لله شنیدند: ] لا یَرِو الحوفر من لم يقبل العُذر مِن مُحق و مبطل[ وارد حوض کوثر نمی شود کسی که عذر پذیر نباشد چه حق داشته باشد چه نه.

4) شخصیت امام حسین (عليه السلام)از دیدگاه اهل سنت:


از ابن سیرین نقل می کنند: آسمان بعد از شهادت یحیی بن زکریا برکی جز حسین بن علی(عليه السلام) نگریست و هنگامی که کشته شد آسمان سیاه شد و تا 7 شبانه روز مثل لخته خون می ماند آسمان.
ابن حجر اسقلاني نقل می کنند: حسین بن علی ابی طالب هاشمی، ابوعبدالله، مدنی، نوه رسول لله و دسته گل او از دنیا و یکی از دو بزرگواران اهل بهشت است.


http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
01-12-2011, 06:53
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg


شجاعت امام:



حضرت در جنگ جمل و صفین حضور داشتند حضرت در گرفتن آب از دست شامیان دست داشت.

امام پس از آن فرمودند: ]اول فتح ببرکه الحسین[. امام کاملاً از اوضاع سياسي در زمان برادرشان آگاه بود. ایشان دعوت مردم عراق را حتی بعد از شهادت برادرشان قبول نکردند و فرمودند:

تا معاویه زنده است دست به اقدامی نباید زد؛ 10 سال حکومت معاویه را تحمل کردند و این موضوع سیاسی و نکته مهم است که کمتر کسی متوجه آن است و دلیلش آن است که اکثراً امام حسین (عليه السلام)را به حرکت انقلابی وی می شناسند.



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
01-12-2011, 20:26
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg


شهادت امام:

سیوطی در تاریخ الخلفا ص160 نقل می کند: شهادت و قتل او در روز عاشورا بود در آن روز آسمان تا 6 ماه بعد از شهادتش سرخ شد و در آن روز خورشید گرفت و هیچ سنگی در بیت المقدس جابه جا نمی شد مگر اینکه زیر آن خون جاری می شد.
در فضائل و کرامات این خاندان مطالب کثیری است، که در این مقاله مجال آن نیست و در حد وسع مقاله توضیح داده شد.



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
03-12-2011, 22:24
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

شکست و پیروزی

بعد از بررسی شخصیت دوطرف واقعه و بررسی خاندان موضوع اصلی را بحث می کنیم که شکست و پیروزی از آن کدام طرف است برای اینکه بدانیم شکست یا پیروزی برای کدام است، باید شکست را برسی کنیم و علامات آن و اینکه شکست واقعی چیست را کنکاش کنیم و بعد پیروزی را به همین شکل برسی کنیم.

رهبر کبیر انقلاب می فرمایند: شهادت سید الشهدا(عليه السلام) به اسلام هیچ لطمه وارد نیاورد. اسلام را جلو برد اگر نبرد شهادت ایشان معاویه و پسرش اسلام را جور دیگر جلوه می دادند. به اسم خلیفه رسول لله به اسم مسجد و اقامه نماز جمعه و امام جماعت بودن.

اسم، اسم خلافت رسول لله و حکومت، حکومت اسلام بود، لکن محتوا بر خلاف؛ نه حکومت بر حسب محتوا بود، و نه حاکم، حاکم اسلامی سید الشهدا (سلام الله علیها) نقشی که اینها داشتند برای برگرداندن اسلام به جاهلیت و نمایش دادن اسلام به اینکه نظیر همان چیزهای سابق است، آن را باطل کرد، سید الشهدا خودش را برای اسلام به کشتن داد. شهادت ظاهری و شهادت اهل حق به نفع اسلام است.

حال باید برسی کنیم حکومت اسلامی نبوی و معیارهای که باید دارا باشد و حاکمانی که برای حکم رانی و حفظ اسلام حکومت می کنند آیا صلاحیت حکومت را دارند؟ آیا مجاز به انجام چه کارهایی هستند؟ ان شاءلله در زیل بحث به برسی آن اهتمام می ورزیم. حال برسی عنوان شکست و انواع شکست:


http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
03-12-2011, 22:44
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg


1) شکست علمی:

بعضی ازبزرگان نقل می کنند«در برابر فقه شیعه از امام حسین حدیثی نقل نشده است و بعضی می گویند: فقط یک حدیث نقل شده است» اگر هر یک از این دو مطلب، حقیقت داشته باشد: علت این است پس از وفات حضرت امام مجتبی(عليه السلام)به علت اختناق شدیدی که پیش آورده بود، امام حسین(عليه السلام) طبعا از
صحنه سیاست کنار گذاشته و مراجعات مردم به آن حضرت کم بود و پس از مرگ معاویه نیز بلافاصله به امام تهاجم شد ومنجر به قیام می گشت و شهید شدند.

اما اگر شهید نمی شدند، خلافت اسلامی را به نفع خود باز می گرداند و در این صورت مثل دوران خلافت حضرت علی (عليه السلام)خطبه ها و نامه ها به وجود می آمد و برای عزل و نصب فرمان صادر می نمود و به هر مناسبتی حقایق قرآن و اسلام پرده بر می داشتند و شاگردان فراوانی در تغییر حدیث فقیه تربیت مینمود و جهان را پر از قرآن و حدیث می نمود. همین نهج البلاغه در دوران خلافت حضرت علی (عليه السلام)در خطبه ها و نامه ها جمع شده. این جزء آثار محدود حضرت است. اگر حضرت امام حسین (عليه السلام)نیز مثل پدر بزرگوارشان حکومت را به دست می گرفتند حداقل 10 سال حکومت می کردند و از ایشان آثار با برکتی به جا می ماند به صورت خطبه یا نامه یا فرمان یا عزل می ماند و در اختیار مردم قرار می گرفت. ولی افسوس که ایشان را به شمشير استبداد شهيد کردند. حال اگر فقه شیعه خالی از احادیث ایشان است یکی از جنایات یزید است.

در زیارت امام حسین (عليه السلام)در روز عرفه است: {وأصبح کتاب لله بغقدک مهجوراً} با کشته شدن تو فرزند پیغمبر قرآن کریم متروک شد.حال که با کشته شدن فرزند رسول خدا قرآن کریم متروک شد اخبار اهل بیت به طور شدیدتری متروک خواهد شد.



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
03-12-2011, 22:46
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg



2) شکست منطق:


ابا عبدالله وقتی به میدان آمد ] فکر کنید[ عصر عاشورا است. ظهر هنوز عده ی از اصحاب بودند که نماز هم خواندند از صبح تا عصر تلاش کرده و بدن شهدا را خودش به خیمه شهدا گذاشته، خودش به بالین يارانش آمده و اهل بیعتش را تسلّی می دادند، گذشته از همه اینها داغ هایی که دیده است و آخرین کسی که به میدان آمد خودش است.

عنوان: شکست و پیروزی

خیال کردند در این چنین شرایطی می توانند با امام حسین(عليه السلام)مبارزه کنند، هر کسی جلو آمد به او مهلت نداد. عمر بن سعد فریاد زد و گفت:] مادرتان به عزایتان بنشیند.

به مبارزه چه کسی رفته اید؟
هذا ابن قتال العرب
این پسر کشنده عرب است او پسر علی بن ابی طالب است.

ولله نفس ابيه جنبيه؛ به خدا، روح پدر علی در کالبد اوست. به جنگ او نروید[ آیا این علامت شکست نیست سی هزارنفر جنگ تن به تن کردند با یک مرد تنهای غریب، آن هم مصیبت دیده، زحمت کشیده نه در برابر شمشیر ابا عبدالله شکست خوردند در برابر منطق سید الشهدا (عليه السلام)شکست خوردند.




http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
04-12-2011, 09:56
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg





3) شکست دشمن در برابر منطق امام حسین (ع):

ما اگر مبارزه حسین بن علی (عليه السلام)با یزید و ابن زیاد از جنبه نظامی، یعنی از نظر ظاهری و صوری در نظر بگیریم. امام حسین (عليه السلام) شكست خوردند و آن ها پیروز شدند. اما اگر ماهیت قضیه را در نظر بگیریم، فکری و اعتقادی است، یعنی حکومت یزید سمبل جریانی بود که می خواست فکر اسلامی را از بین ببرد و امام حسین (عليه السلام) برای احیا تفکر اسلامی جنگید. در این جا می باید ببینیم امام حسین (عليه السلام) به مقصود خود رسید یا نه؟ آیا توانست یک فکر را در دنیا زنده کند یا نه؟

می بینیم که توانست. هزار و سیصد سال است که این نهضت هر سال یک پیروزی جدید به دست می آورد. هر سال عاشورا، عاشوراست. معنی کل یوم عاشورا این است که هر روز به نام امام حسین (عليه السلام)با ظلم و باطل مبارزه شود و حق و عدالت احیا شود. این یک پیروزی است. پیروزی بالاتر از این چیست؟!

یزیدیها و ابن زیادها می روند، ولی حسین ها و عباس ها و زینب ها باقی می مانند، البته به عنوان یک ایده نو به عنوان یک شخص، بلکه به عنوان یک صاحب اختیار و حاکم بر جامعه خویش. آری آنها می میرند اما اینها زنده جاوید باقی می مانند.







http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
04-12-2011, 20:36
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg



4) شکست روحی دشمن:

شما یک این چنین فضائل انسانیت در غیر حادثه کربلا نشان دهید، تا به جای کربلا آن را نشان دهیم. پس باید این چنین حادثه ای را زنده نگهداریم. حادثه ای که یک جمعیت 72 نفری از نظر روحی یک جمعیت سی هزار نفری را شکست دادند. چطور شکست دادند. اولاً چون اینها در اقلیت بودند و کشته شدن آنها قطعی بود یک نفر اینها ملحق به دشمن نشد، اما از این سی هزار نفر به اینها ملحق شدند از جمله آنها سردار حربن یزید ریاحی و 30 نفر این دلیل بر اين است که از نظر روحی اینها بردند و آن ها باختند.

عمربن سعد در کربلا کارهای کرده است که دلیل بر شکست روحی خودش است. لشکر عمر بن سعد در کربلا از جنگ تن به تن پرهیز داشت ] اول حاضر شدند[ و طبق معمول که در آن دوره ها بوده است؛ قبل از اینکه جنگ مغلوبه شد و جنگ تن به تن نوعی زورآزمایی بوده است. یک نفر از این طرف می رود یک طرف از آن طرف می آید. چند نفر که با اصحاب امام حسین(عليه السلام)مبارزه کردند آن قدر با آنها نیروی روحی دادند که عمربن سعد دستور داد جنگ تن به تن نکنند.
ادامه دارد.....




http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
05-12-2011, 08:52
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg


پي نوشت :
1- صائب تبریزی، دیوان شعر
2- آذرخش کربلا، محمدتقی مصباح، قم، انتشارات موسسه امام خمینی (رحمه الله) 1385.
3- احیاناً این متن حدیث نیست و منبع خاصی ندارد
4- حافظ
5- آذرخش کربلا، محمدتقی مصباح يزدي ، قم انتشارات موسسه امام خمینی (ره)، 1385.
6- سوره مبارکه زمر، آیه 3
7- تاریخ طبری، محمدبن جریر، ج2.
8- بتی که در زمان جاهلیت پرستیده می شد
9- منظور جنگ جمل می باشد
10- منظور پیامبر اعظم (صلي الله عليه و آله) است.
11- شرح ابن ابی الحدید، ج2 ص 176، ج5 ص129.
12- سوره مبارک مائده، آیه38.
13- واقعه عاشورا و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانیف،قم مسجد مقدس جمکران، اسوه 1383، کل مطالب شخصیتی از کتاب ایشان است.
14- به نقل کتاب واقعه عاشورا پاسخ به شبهات. علی اصغر رضوانی، ص107، چاپ، انتشارات مسجد جمکران.
15- همان، ص393
16- تاریخ ابن عساکر، ج4، ص339.
17- تذهیب التذبیب، ج2، ص299.
18- سخنرانی امام خمینی در جمع پاسداران ارومیه، صحیفه نور، جلد1 ص483. به نقل از سی دی سفینه النجاه، کتب فارسی.
19- حماسه حسینی، شهید مطهری، جلد1، ص82.
20- طهارت روح، شهید مرتضی مطهری.
21- حق و باطل، شهید مرتضی مطهری، ص44.
22- حماسه حسینی، شهید مرتضی مطهری، ج1 ص82.


http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
05-12-2011, 08:58
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg


کربلا شکست یا پیروزی (2)



5) شکست و پیروزی انسان های الهی :

خنده از لطفت حکایت می کند
گریه از قهرت شکایت می کند
این دو پیغام مخالف در جهان
از یکی دلبر حکایت می کند

با این مفاهیم متضاد: گریه، خنده، اندوه، شکست، پیروزی؛ زندگی و مرگ قابل تفسیر نخواهد بود. مگر اینکه درک کنیم این مفاهیم از کجا سرچشمه می گیرد، از کجا ناشی شده است. خنده های هستند پوچ و متلاشی کننده گریه های هم هستند احیاء کننده روح انسانها.





http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
05-12-2011, 23:40
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg


زندگی وجود دارد عین مرگ و مرگی وجود دارد عین ابدیت و عین زندگی و این پدیده هایی است که از انسان سر می زند و باید عمیق تر، این مسائل را برسی کنیم. اندوهی در دنیا داریم که غیر از گرفتگی روح چیز دیگری نیست، مثل این است ابری وجود انسان را میگیرد و آدم راه اندوه ناک می کند اما خود آن ابر از کجاست؟!

آن ابر ممکن است از این ناشی شود که آدمی به چیزی دل می بندد و نتواند از آن بهره برداری کند یا موفق نشود و همان اندوهگین مي کند و ممکن است فضای روح آدمی را تاریک کند که انسان را در غم غوطه ور کرده است ممکن است یک مساله مالی، شهوانی یا خواسته غیرمنطقی و غیر عقلانی باشد. این اندوه هیچ ارزشی ندارد و روح ما را صیقلی نمی کند:


آب حیات من است خاک سر کوی دوست
گردو جهان خرمّي است ما و غم روی دوست




http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
06-12-2011, 16:10
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg



این غم اندوهی دیگر غیراز فقدان مزایای ماهي است که مثل سایه به دنبال آدمیان افتاده است، بلکه اندوهی است که تمام رادمردان تاریخ، غباری از آن را در قیافشان نقش کرده اند.

ما در طول تاریخ اندوه های عمیق را بیشتر از خنده های عمیق دیده ایم. بحث ما منظور آن اندوهی که حتی روح آدمی را به نابودی می کشاند است.

که این اندوه ما فوق لذایذ بشری است باید روح خیلی بالا رفته باشد:


نگزینی ارغم او چه غمی گذیده باشی
ندهی اگر به او دل به چه آرمیده باشی
نظری نهان بیفکن مگرش عیان ببینی
گرش از جهان نبینی به جهان چه دیده باشی


http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
07-12-2011, 11:08
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg



این غم است که، یکی از عالی ترین آرمان های روح انسان ها است چرا؟! چون این غم موقعی پیش می آید و موقعی در روح انسان تصرف می کند که روح اوج بگیرید. از شعر بنی آدم اعضای یکدیگرند آن فقط یک شعر است. دریافت مساله غیر از فهمیدن آن است، آن هم در قالب شعر! این دریافت اندوهی دارد و چه مقدس است این اندوه چه مقدس آن چشمی که برای انسان ها بگرید و چه مقدس است آن دو قطره اشکی که برای انسان ها ریخته شود.

آن روحی که نمی گذارد تمام لذات شخصی تمام وجوداو را لحظه در زندگی فرا بگیرید چه قدر عظمت گرفته است. این گریه و اندوه نیستی اینکه از سینه آهی برای حسین بن علی (عليه السلام) و مظلومیت او بکشی این محرک تاریخ انسانهاست.

بدین سان تاریخ شکست و پیروزی را بر ما آدمیان تحمیل کرده است. شخصی ورشکست شد؛ شکست خورد، نه این درست نیست. یا مثلا اگر موقعیت وجودی خود را در بین جانورانی مثل خود حفظ کرد بگویم او پیروز شده است. باز فریاد ما از دست این الفاظ بلند است:


راه هم واراست و زیرش دام ها
قحطی معنا میان نامها
لفظ و نام ها چون دام هاست
لفظ شیرین ريگ آب عمر ماست.

http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
07-12-2011, 22:22
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg



دندان ما هم درست کار نمی کند که تشخیص بدهد آب است یا ریگ. مهم نیست بگویم آجر یا خشت: وقتی آب ریختم و متلاشی شد بگویم ببخشید خشت بود آیا پیروزی به معنی قبلی صحیح است؟!

حقیقت قضیه، شکست و پیروزی نیست اگر مقصودتان پیروزی مطلق است. چه کسی را در جهان سراغ دارید به این پیروزی رسیده باشد؟ کدام گرگ درنده را دیده ایدکه چنگالش را درگرگ ديگري فرو کند؟ در برابر هر قوی، قوی تر دیگری هست.



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
08-12-2011, 14:25
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg



فاتح، آن فیلسوف قرون وسطی است که 20 سال در زندان یک نظام فلسفی بسیار عالی نوشت و بعد ما در سطح جهانی مطرح شد این پیروز است ولو در چهار دیوار نشسته باشد. همین طور شکست مساوی نيست. با وداع از روی خاک. وقتی گفتند شکست منظور وداع از روی خاک است. این کوه هیمالیا سالها جای خودش است ولی عمر زمین را نمی داند چون زندگی نکرده است. ولی یک مورچه حیات را درک کرده است پس پیروز کیست؟


http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
08-12-2011, 23:52
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg



شاید 70 سال عمر کنیم ولی شکست و پیروزی ما در یک لحظه باشد! که ابدیتمان را تنظیم می کند.

ما هنوز نقطه مقصد نرسیدیم. حضرت موسي (عليه السلام)یک روز عرض کرد کَیف اَصِلَ الیک؟! خدایا من چگونه به تو برسم؟

خدا فرمود: ]قصدُکَ لی وَصلُکَ اِلَیُّ [ اي موسي: قصد کرد به وصول من همان و رسیدن به من همان.


http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
09-12-2011, 18:19
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg



آیا تا به حال قصد کردیم برسیم و تقرب پیدا کنیم. چند میلیون راه باید برویم. اصلاً حرف این ها نیست. قصدک لیٌ وَصِلُکَ اِلیّ، اگر قصد همان رسیدن است. در بعضی از مناجات های امام سجاد هم چنین است.

«اَشهد انَّ المسافر إلیک قریب المسافه: شهادت می دهم مسافر کوی تو، مسافتش خیلی نزدیک است.»



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
10-12-2011, 10:28
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg



درباره ظلم هم می گویم: به شخصی گفتند: فاصله بین زمین و آسمان چقدر است؟

گفت: به قدر، آه یک مظلوم. اینجا فاصله به اندازه یک توجه است، پیروزی از وقتی شروع می شود که حرکات و سکنات روی این محور قرار بگیرید.

فرضاً 5 مرتبه بمیریم و زنده شویم بازهم پیروزیم.



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
11-12-2011, 00:16
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg



توجه فرماید، ابوذر غفاري در آن بیابان ها در حال جان دادن بود. نخست شکست ظاهری را احساس کنید: رنگ پریده پیرمرد، سالیان دراز را سپري کرده و عمر به سر آمده است از انسان ها و مال دنیا کسی را ندارد.

و هسرش را و به قولی دخترش با او همراه است. نزدیک غروب آفتاب دراز کشیدند و ناراحت بود. به دخترش گفت: چرا ناراحتی؟

«دختر جواب داد: شما در وسط این بیابان می میرید و من کسی را ندارم از این رو مضطرم ...» ابوذر جواب داد آن سپاهی که می بینی کاروانی است آنان بازرگان هستند. بگوید صحابی پیامبر است مرا غسل دهند و کفن کنند.

« اما دخترم خواستند تجهیز کنند و تکفین کنند اول این گوسفند را بکش و بخورند و برای من مجانی کار نکنند»


http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
11-12-2011, 13:23
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg


ای پیروز پیروزمندان! این که می گوید مجانی کار نکنند، شکست خورده است؟!

تدفین و تکفین واجب کفای است و چه بگوید و نگوید این امر باید انجام شود اما می گوید برای من مجانی کار نکنند این شکست خورده است؟!

آن هم شخصیت والای مثل ابوذر غفاری. مرد کهنسال.







http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
12-12-2011, 01:55
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg



در روز عاشورا امام حسین(عليه السلام)در یک اتمام حجت با عظمت به این ابیات (فرده بن مسیک مرادی) استشهاد نمود:


فأنّ نهرم فنهرامون قدما
و إن نغلب فغیر مُغلبینا

و ما إن طِبنا جِبن ولکن
منایا ناودولهً اخِرینا



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
12-12-2011, 19:39
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg



اگر در این جنگ ما غلبه کنیم ما از دیرباز غالب بودیم و اگر شکست بخوریم «شما می گوید شکست» ما هرگز شکست ندیده ایم و نمی خوریم.

سرشت ما بر اساس ترس نیست و حال می دانیم به خون غلطیدن دولتی بعد از ما را نوید می دهد.



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
13-12-2011, 15:31
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg


ما اصلاً مغلوب نمی شدیم همین انسانها اگر روح خود را مستقل دانست شکست خواهد خورد پس باید متصل کند این روح را به عظمت خداوندی. در تاریخ انسان هافقط با دو چشم سرو کار دارند یعنی وقتی دو چشم خیره می شود به دو چشم دیگر و آن دو چشم به ظاهر جا خالی می کند می گویند شکست خورده است .

یا فلانی از بین رفت، نابود شد.



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
14-12-2011, 15:15
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg


زنده جاوید کیست؟ کشته شمشیر دوست
کآب حیات قلوب از دم شمشیر اوست

گر به شکافی هنوز خاک شهيدان عشق
آید از آن کشتگان زمزمه دوست دوست


http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
15-12-2011, 14:14
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg



عشق الهی انسان را از مفاهیم شکست و بیروزی بالاتری برد گاهی گریه همان طور که گفتم موتور تاریخ می شود .

مثل اشک های که در طول تاریخ برای حسین بن علی ریخته شده است مقدّس ترین اشکها برای او ریخته شده است.



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
16-12-2011, 16:01
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg



عبید له یا همان عبدالله بن عمر جعفی میگوید : من از کوفه بیرون آمده بودم که حسین بن علی (عليه السلام)را نبینم از یک طرف حسین بن علی مردی بزرگ بود از طرف دیگر من با ابن زیاد نمیتوانستم مقابل شوم .

از کوفه آمدم بیرون که نه با او باشم نه علیه او ( بی طرف باشم ) خود را در کنار بیابان نزدیک کوفه مخفی کردم .

تصادفاً کاروان حسین (عليه السلام) از نزدیکی ما عبور کردند.







http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
17-12-2011, 11:43
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg



سید شهدا می گویند: ببینید این چادرها از آن کیست . می گویند : عبدالله بن عمر جعفری ]و شخصی ناقدي بود و باید يكي از دو طرف قضیه واقع می شد . و جزء حادثه می شد.

عبدالله بن عمر جعفی می گوید همین طور که نشسته بودم . دیدم حسین بن علی (عليه السلام)می آید بعضی روایات هست که حسین آمد و با انگشتانش به چادر زد – می گوید = خیلی وا خوردم و گفتم : عجب گرفتاری شدیم من که نمی خواستم با حسین روبه رو شوم بالاخره رو به رو شدم حسین (عليه السلام)فرمود : عبیدالله تو در عمرت معصیت های زیادی کردی خیلی گناه مرتکب شدی نمی خواهی با من بیایی و با هم به پیروزی برسیم؟! ] حضرت در کلام خود کلمه فتح را بکار برده است[ گفتم: حضرت من از کوفه آمده ام که شما را نبینم حال که شما را دیدم یک اسب فربه دارم که در کوفه بی نظیر است و شمشیری دارم که ارزش آن هزار دینار است من نمی خواستم بر روی شما شمشیر بکشم نیز همين را به حضور شما تقدیم می کنم، ولی مرا معذور بدارید حضرت فرمودند: من با خودتو کار داشتم با خود تو ...


http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
17-12-2011, 22:02
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg


حال که نمی آیی با اسب و شمشیر تو کاری نیست. به حضرت می گوید: محاسن شما سیاه است و سفیدی ندارد حضرت فرمودند:

خیر حنا زده ام. حضرت بر راه افتادند و از چادر که خارج شدند می گوید دیدم بچه های سه و چهار و پنج ساله به دنبال ایشان راه افتاده اند.

دیدم حضرت آرام آرام می روند و تند نمی روند تا همه بچه ها به آن حضرت برسند دیدم وقتی زمین می خورند بر می گردند و آنهارا بلند می کنند.



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/2_165b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
18-12-2011, 07:59
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg


این ماجرا را که عبیدالله فهمید بعد از ختم ماجرای نینوا اختلال روانی پیدا کرد و به نوشته بعضی از تواریخ خودش را در شط کوفه غرق کرد و خودکشی نمود.

این را می توان پیروزی نامید در چهره پرعظمت حسین (عليه السلام) چیزی دیده که نمی تواند آن را هزم کند. چرا من با او نرفتم چرا؟ خاک بر سر من و اموال من! ...

حتی شما آهی از اعماق دل می کشید و می گوید: «یا لیتنی کنت مَعک» این حال دلالت بر این می کند که تمام روح آدمیان در اوج، تسليم روح آن مرد است. او روح ما را مالک است.


http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
18-12-2011, 18:55
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg




سرتاپای این حادثه از کوچکترین آن تا بزرگترین آن نشانه پیروزی است که در این گرفتاری شدید این مرد روی می آورد.

«الهی رضاً به قضائک و تسلیماً لأمرک لا معبودَ سواک» خدایا من رضایت به قضاوت تو دارم و تسلیم امر تو هستم و معبودی جز تو نیست.

آیا شخصیت حسین (عليه السلام) متزلزل می شود. ابداً احساس کشته شدن، شیرخوار، مرگ، بچه ها ... این حرف ها مطرح نیست. پیروزی حقیقی از آن اوست و این روح بلند الهی.




http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
19-12-2011, 15:00
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg


6) علامات شکست:

انقلاب کوفه آنچنان شد که توابین به وجود آوردند و همین کوفه علیه شام و ابن زیاد قیام کرد و ابن زیاد در جنگ با همین کوفیان کشته شد و در شام اثرش در مسجد اموی ظاهر گشت.

و اینکه یزید روزهای آخر عمرش روش خودش را تغییر داد و اینکه دستور داد اهل بیت را با احترام به مدینه بازگردانند و اینکه دستور داد در قیام حره مخصوصاً متعرض علی بن حسین (عليه السلام) نشوند به همین جهت بوده است.




http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
20-12-2011, 00:34
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg


اگر بخواهیم به عنوان شمارشی و تعدادی برسی کنیم ملامات شکست دشمن به این ترتیب است:

الف: پرهیز از جنگ تن به تن

ب: تیراندازی و سنگ پرانی در واقعه

ج: دستور ابن سعد بر پرهیز جنگ با حسین بن علی (عليه السلام): هذا ابن قتال العرب که توضیح گذشت.

د: دستور داد عمر بن سعد که نگذارند او سخنرانی کند و سخنانش شنیده شود نه بازویش در برابر منطق او هم نمی توانند ایستادگی کنند.




http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
20-12-2011, 16:27
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg


یکی دیگر از موارد علامات شکست گریه دشمن بر مظلومیت امام حسین (عليه السلام)بوده است همانگونه عمر بن سعد فرمانده کل سپاه اموی به هنگام دستور قتل حسین (عليه السلام) اشک می ریخت

و نیز وقتی گوشواره از دختر خردسال وی ربود اشک می ریخت و وقتی یزید این عنصر خودکامه گی روی ] که توضیح می دهیم در آینده که این پشیمانی او بر گردن دیگری انداختن قتل حسین(عليه السلام) جهت رفع اتهام بوده است[ به هنگام سربریده برسر نی دیدن گریه می کند فریبکاران می گوید:

خدا چهره پسر مرجانه را زشت و سیاه گرداند که چنین فاجعه را به وجود آورد.



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
21-12-2011, 20:11
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg



7) پیروزی و شکست در روایات:

قال علی(عليه السلام): ما ظفر من ظفر الاثم به الغالب بالشرمغلوب مغلوبی که حق با او باشد پیروز است.

و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده اند:
«لا تزال طائفه من امتی ظاهرین علی الحق لا یضرهم من خذلهم حتی یأتی امرلله و هم کذالک»
همواره دسته از امت من پشتیبان حق هستند و دشمن گزندی به آن ها نمی رساند تا امر خدا فرا رسد و این ها بازهم پشتیبان حق هستند به خاطر مجل بودن بحث به همین دو حدیث اکتفا می کنیم.






http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
22-12-2011, 20:00
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg


8) پیروزی:

پیروزی و گشایش، در قاموسی عاشورا «فتح» تنها به پیروزی نظامی نیست. بلکه به بیداری است و احیا ارزش های ماندگار و ماندگارتر از همه و بالاتر از همه عمل به تکلیف است.این پیروزی است. هر چند به صورت ظاهر شکست نظامی باشد.

هدف سید شهدا (عليه السلام) نجات دین از نابودی بود و رسواگری باطل و ستم و این هدف تحقق یافت هرچند به قیمت شهادت یارانش و اسارت خاندان رسول شد پس از عاشورا آرمان حسینی باقی ماند.

امام سجاد (عليه السلام) در پاسخ به ابراهیم بن طلحه که در مدینه از آن حضرت پرسید: چه کسی غالب شد؟ فرمود: به هنگام اذان معلوم می شود چه کسی غالب شده است. این دلیل بر بقاء دین رسول لله است در سایه نهضت حسینی خود حضرت ابی عبدالله حسین (عليه السلام) فرمودند: ارجو أن یکون خيراً ما ارادلله بنا غلبنا ام ظفرنا امیدوارم آنچه خدا به ما اراده کرده است نیکو باشد چه پیروز شویم چه مغلوب شویم.




http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
23-12-2011, 19:14
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg


الف: پیروزی در نهضت عاشورا

پیروزی به معنی حقیقی آن است که انسان به هدف خود دست یابد و اگر چه در ظاهر قضیه شکست جلوه کند چنان سرعتی داشت این پیروزی که سریع قیام های دیگر رخ داد. با خطبه های آتشین با نوعی عظمت، شهامت حضرت زینب (س) نشان داد همه تبلیغ های دروغ و روشن شدن حقیقت را درکلام آن حضرت.








http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
25-12-2011, 17:19
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg



ب: پیروزی در سخن سالار شهیدان

هنگامی که حضرت تصمیم گرفت از مدینه خارج شود کاغذی طلب کرد و این گونه به بنی هاشم نوشت:

« بسم الله الرحمن الرحیم. من الحسین بن علی بن ابی طالب (عليه السلام) الی بنی هاشم اما فاِنَّه مَن لَحِقَ بی منکم و من تختلف لم یبلغ الفتح»به نام خداوند بخشنده مهربان از حسین بن علی بن ابی طالب(عليه السلام) به بنی هاشم آگاه باشید هر کسی با من بیاید شهید خواهد شد و هر کسی نیاید به فتح و پیروزی دست نخواهد یافت.

در حدیث دیگری از ایشان می فرمایند: قال الحسین (عليه السلام) : لیس الموت فی سبیل العز اِلاّحیاه خالده و لَیس الحیاه مع الذل إلاّ الموت الذی الاحیاه معه. فرمودند: مرگ در راه عزت، زندگی جاویدان است و زندگی با ذلت مرگی است که حیات در آن راه ندارد.

در جای دیگر فرمودند اگر مغلوب شدیم شکست ناپذیریم.






http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
26-12-2011, 18:39
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg


مطلبی که قرار بود یادآور شویم در مورد یزید بود. بعضی ها بر این باور هستند که یزید از کشته شدن امام حسین (عليه السلام) ناراحت بوده و پشیمان شده بود و مقصر اصلی را عبیدالله بن زیاد معرفی کرد امادر احادیث آمد و فلما قدم دمشق کتب الی ولید بن عقبه ابی سفیان و هو عامل مدینه: إذا أتاکَ کتابی فاحضرالحسین بن علی(عليه السلام) و عبدلله بن زبیر ناخذهما البیعه لی» شاهد در این جاست که تاریخ می گوید:

فأن إمتنَعا فأضرب اعناقهی و ابعث لی به روسهما الحدیث» به طور اجمال بگویم دستور داد اگر بیعت نگرفتی گردن آنها را بزن و سرهایشان را برایم بفرست بنابرسفارش پدرش معاویه که از این دو حذر کن.







http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
28-12-2011, 17:01
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg



آثار قیام حضرت سیدالشهداء





1) آثار و تاثیر نهضت در سقوط امویان





برای سقوط یک دولت یک سری عوامل نزدیک و یک سری عوامل دور وجود دارد. عوامل دور اگرچه با زمان سقوط فاصله زمانی دارند، اما بی تردید به دلیل تاریخی نقش مهمی را در زوال دولت دارند. برای سقوط دولت و قیام تاثیرگذار یکی از عوامل مهم ضعف پایه های دولت است. که حمایت مردمی ضعیف باشد؛ سال 41 بنی امیه به حکومت رسیدند سال 61 قیام صورت گرفت و در سال 132 هجری قمری سقوط کرد.



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
01-01-2012, 11:23
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg


واقعه عاشورا از دو جهت در سقوط دولت اموری تاثیر داشت:

جهت اول: «زیر سوال بردن اسلامیت امویان» این جمله را که بارها از امام شنیدیم «وعلی السلام السلام» اسلامیت حکومت یزید را زیر سوال می برد. آن میمون باز آن سگ باز و شراب خوار از تغییر اسلام و بدعت در اسلام سخن می گفت.

دولت یزید که با حیله گری معاویه آغاز شد و تلاش کرد خود را اسلامی جلوه دهد. اما فساد اخلاقی در دستگاه ها و این که ترویج اسلام اموی با اسلام اهلبیت فرق داشت با آنکه فتوحات در زمان اموی بیشتر از خلیفه اول و دوم بود. تمام اسلام را به مسخره گرفته بودند و منظور از جهاد در اهداف مادی تلقی می کردند.

در قیام «دیوالجماجم» وقتی مردم به فرماندهی عبدالرحمان اشعث بن قیس به قصد فتح سیستان رفته بودند به خاطر شدت فشار و ستم حجاج بن یوسف با همان لشکر به قصد سرنگونی امویان به عراق بازگشتند.

جهت دوم: بعد از رحلت رسول اکرم برای بدست آوردن جامعه اسلامی بین دو گروه اختلاف بود «بنی امیه و بنی هاشم» در میان این مظلومیت ها، بنی امیه و گروه های میانی دست و پنجه نرم می کردند بر گرفتن حکومت و گروه های مخالف می خواستند با شعارهای هاشمی، و علی (علوی) تاسیس کنند که شعار عباسيان شده بود «الرضا من اهل بیت» خود عشق به اهل بیت ایجاد کننده نهضت کربلا بود، اگر چه به همین شعار بنی عباس روی کار آمدند و شکل حکومت راشد بنی امیه را گرفتند ولی همین عشق اهلبیت باعث سقوط امویان شد.



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
01-01-2012, 11:25
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg


2) تاثیر قیام در جامعه شیعی

اینکه قیام تنها بعد سیاسی داشته باشد غلط است که حادثه بعد غیرسیاسی نیز داشته است. چیزی که روشن است تلاش ائمه برای جاودانه نگاه داشتن حرکت کربلا است مثل سنت روضه خوانی توجه امام باقر(عليه السلام) بر روضه خوانی در مني، بو توصيه به رفتن کربلا و افضلیت آن سفر به حج مطرح است.

که برای جاودانه کردن این حرکت موثر است و اینکه آیا می توان گفت سیاسی بود یا نه بله می توان.

همه اینها زمینه ساز همراه ساختن شیعه با اهداف امام حسین بود در زیارت عاشورا که می خوانیم که عام ترین ابزار برای اهداف نهضت است و وسیله براي ارتباط شیعه و این قیام است همین اهداف را در می یابیم:] بأبی انت و امی لقد عظمت ........ و أساله أن مقام محمود.[ که اثر امام حسین به عنوان یک اسوه را یاد شود و حرکت امام حسین الگوی برای تمام قیام های تاریخ.

3) قیام امام حسین(عليه السلام)قیام اسوه:

در این نوع قیام افراد آن انگشت شمار بودند که حالت اسوه پیدا کرد و نوعی الگو واقع شد برای مثال: «مثل حسین فهمیده در جنگ تحمیلی و یا مثل کاوه آهنگر»البته قیام امام حسین (عليه السلام) با یک حالت عاطفی نیز ممزوج شد، ولی با عقیده اسلامی.
چون جبهه امام حسین (عليه السلام) فرهنگی بود ودر جنگ با ارزش ها است که باعث جاودانگی می شود. این مساله مهم است قیامی که با نوه پیامبر شروع شد و افراد زیادی از خاندان رسول اکرم شهید شدند و بعد از آن قیام الگوی برای قیام های بعدی شد. قیام های دیگر در جهان اسلام بود که چنین رنگی را به خود نگرفت و اینگونه در تاریخ ثبت نشد.

4) بعد معنوی کربلا:

در این که کربلا یک نهضت زمینی است و حرفی نیست بلکه یک بخش مهم از وحی در قرآن عینیت یافته است. قیام عاشورا یک قیام سیاسی نیست وقتی بر زیارت کربلا اين شود یک جهت آن زیارت است، و جهت دیگر زنده نگاه داشتن شریعت اسلامی است. اگر حادثه عاشورا و اهداف عاشورا با هم متصل شود. عبرت آموز بودن آن ملموس تر خواهد بود. این همان جمله (شور و شعور حسینی است) که علما و بزرگان برآن تکیه دارند.


http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg

║✿║خادم زهرا║✿║
01-01-2012, 11:29
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg


نتیجه بحث

آنان که در زندگی با عقیده پاک وگذرانند در راه عقیده فداکاری هم نشان می دهند اينان پیروز هستند به تغبیر قرآن «إحدی الحسنین» به یکی از دو پیروزی برسند چه کشته شوند چه غلبه پیدا کنند.

بگذارید برای نتیجه گیری ذهن شما را معطوف به یک داستان کنم، که این داستان را بارها شنیده اید «طوطی و بازرگان»، بازرگانی قصد سفر می کند با طوطی خود می گوید کاری ندارید طوطی می گوید: در هندوستان رفیقانی دارم سلام مرا برسان و بگو من پیش تو هستم. تاجر پیش آنها می رود و همین که سلام طوطی را به طوطیان می رساند همه آنها (جمع طوطیان) می میرند تاجر تعجب می کند و به شهر خود باز می گردد و وقتی ماجرا را برای طوطی بیان می کند طوطی خود نیز می میرد تاجر با خود می گوید عده طوطی را آنجا کشتیم یکی اینجا، و طوطي آن را آزاد می کند.

حتماً می گوید این چه ربطی به کربلا دارد. مسأله اینجاست اگر آن جمع طوطی می خواستند با حرف به تاجر بگویند تا به طوطی برساند تا چند سال هم حرف می زدند فایده نداشت. آن طوطی ها همه مردند تا بفهمانند که ای طوطی تو می خواهی آزاد شوی باید بمیری تا آزاد شوی.

هیچ راهی نبود بجر اینکه بمریند. حال باید 72 دو عاشق به قول حضرت علی(عليه السلام) بمیرند تا به همه دنیا بفهمانند باید بمیرند تا زنده شوند. از هر که بپرسیم همین را می گوید معلوم است پیروز کیست. اما نمی گویند به چه قیمتی که حال با برسی این موضوع ارزش دارد از مال و جان و ناموس بگذریم برای این هدف مقدّس به قول مولوی در دیوان شمس:


بمیرد بمیرد در این عشق بمیرد
در این عشق چو مردید همه روح پذیرید
بمیرد بمیرید از این مرگ نترسید
کز این خاک برآیید سماوات بگیرید.


http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_301b1.jpg


پي نوشت :

1- بوستان سعدی، سعدی.
2- رجوع شود به برخی منابع اولیه از جمله الفتوح ابن اعثم کوفی و تاریخ طبری، ج2.
3- علامه جعفری، تفسیر و نقد مثنوی، جلد1، ص482.
4- منظور قيام توابين است
5- تاریخ طبری، جلد5، ص452.
6- موسوعه امام حسین(عليه السلام)، ص362، سازمان پژوهشي و برنامه ريزي انتشارات كمك آموزشي.
7- الامالی، شیخ صدوق.
8- اعیان شیعه، ج1، ص597، به نقل از سید ی سفینه النجاه، قسمت عربی.
9- بحارالنوار، ج44، ص220.
10- ادب الحسین، احمد صابري همدانی. ص159، به نقل از سیدی نرم افزاری سفینه النجاه، قسمت عربی
11- تاریخ یعقوبی، احمد یعقوبی، ج2، ص241، مكتبه حيدريه قم.
12- تاملی برنهضت عاشورا، رسول جعفریان، ص 246.
13- همان، ص251.
14- همان
تهیه کننده : مجتبی قاسمی ، منبع : راسخون