PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دلیل لعن در قرآن و یا زیارات مانند زیارت عاشورا



ملکوت* گامی تارهایی *
13-12-2011, 00:14
پرسش:
در قران ذکر شده که موجودات را لعن و نفرین نکنید و در جایی از قرآن ابی لهب و در آیه مباهله دشمن پیامبر و اهل بیت مورد لعن قرار می گیرند و در زیارت عاشورا لعن بسیار دیده می شود آیامنظور لعن عمل آنان است یامنظور دیگری وجود دارد؟ چون وقتی ۱۰۰بار لعن می فرستی پر از انرژی می شوی.
پاسخ:
در قرآن از لعن کردن نهی نشده است و همانگونه که خود نیز اشاره کردید خود قرآن در چند جا افرادی را لعن کرده، باید بدانیم که «لعن» غیر از «سب» و دشنام است؛ چنان که در قرآن مجید می خوانیم: «وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِینَ یدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَیسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًا بِغَیرِ عِلْمٍ کَذَلِکَ زَینَّا لِکُلِّ أُمَّه عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَی رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَینَبِّئُهُم بِمَا کَانُواْ یعْمَلُونَ[۱] و به آنهایی که غیر خدا را می خوانند، دشنام مدهید که آنان از روی دشمنی [و] نادانی، خدا را دشنام خواهند داد. این گونه برای هر امتی، کردارشان را آراستیم؛ آن گاه بازگشت آنان به سوی پروردگارشان خواهد بود و ایشان را از آن چه انجام می دادند، آگاه خواهد ساخت».

همچنین امام علی علیه السلام هنگامی که در جنگ صفین، لشکریانش در مقابل دشنام های لشکریان معاویه، زبان به دشنام آنان گشودند، آنان را از دشنام منع کرد و فرمود: «من خوش ندارم شما دشنام دهنده باشید»[۲] از این رو، لازم است از هرگونه دشنام، کلمات ناسزا و رفتارهای افراطی و توهین آمیز، خودداری شود.
برای پاسخ به این سؤال، ابتدا باید معنای لعن را بدانیم تا روشن گردد که آیا لعن کردن ناسزاگویی محسوب می گردد، یا خیر؟
لعن در لغت، به معنای دور بودن از رحمت الهی می باشد. چنانچه در کتب لغت آمده است: لعن، دوری و طرد شدن از خیر است،[۳] و گفته شده است: لعن، دور شدن از خداست و فرمایش خدای متعال که می فرماید: بلکه لعنت کرد خداوند ایشان را به سبب کفرشان[۴] یعنی دور کرد ایشان را از خود.

ملکوت* گامی تارهایی *
13-12-2011, 00:14
لعین: طرد شده و دور شده. هر کسی را که خدا او را لعنت کرده است، پس به تحقیق او را از رحمت خویش دور کرده و مستحق عذاب دانسته است. لعن به معنای عذاب کردن نیز آمده است.[۵] بنابراین اگر دشمنان اسلام و اهل بیت(علیهم السلام) را لعن می کنیم، در واقع، دور بودن از رحمت خدا را برای آنان طلب می کنیم و این ناسزاگویی نیست، بلکه نوعی تشفی دل و ابراز انزجار از کسانی است که دشمن دوستان ما هستند. اصولاً محبت به کسی بدون دشمنی با دشمنان آنان امکان پذیر نیست و انسان وقتی به کسی محبت پیدا کرد، نسبت به دشمنان او نیز دشمن شده و ابراز انزجار و نفرت قلبی می نماید. وجود انسان فطرتاً آکنده است از عواطف مثبت و منفی؛ یعنی همان طور که احساسات مثبت در انسان وجود دارد، احساسات منفی نیز وجود دارد و اگر شخصی یکی از این دو را نداشته باشد یا کمتر از حد معمول یا بیش از حد مورد نیاز، دارا باشد، از حد اعتدال خارج شده و به افراط و تفریط کشیده شده و انسانی نامتعادل می باشد. بنابراین، انسان باید جاذبه و دافعه را همراه یکدیگر در وجود خویش پرورش دهد.[۶]
اینک به بررسی آیات و روایات در این زمینه می پردازیم تا دیدگاه قرآن کریم و معصومین (علیهم السلام) در این مورد روشن گردد:
اینک این سؤال پیش می آید که آیا خدا یا پیامبر او، کسی را لعن نموده اند و اگر چنین کرده اند، بر چه کسانی لعنت فرستاده اند. همچنین در مواردی، از لعن کردن، نهی شده است، آن موارد کدامند؟
برای پاسخ به این سؤال، به بررسی آیات و روایات در این زمینه می پردازیم. از بررسی آیات و روایات روشن می گردد که خدا و پیامبران او، کفار و ظالمین را لعن نموده و حتی در بعضی موارد، خدای متعال دستور به لعن آنان نیز داده است.
۱ لعنت خدا بر کفار و ظالمین و تکذیب کنندگان
قرآن کریم، در این رابطه، می فرماید: همانا خداوند، کافرین را لعن کرده و برای آن ها آتش جهنم را مهیا کرده است.[۷]

ملکوت* گامی تارهایی *
13-12-2011, 00:15
و در جای دیگر می فرماید: به خاطر نقش پیمان آن ها (بنی اسرائیل)، آنان را لعنت کردیم.[۸]
حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: خداوند لعنت کرده است، کسانی را که امر به معروف می کنند، ولی خود، تارک آن هستند و نهی از منکر می کنند، ولی خود، عمل کننده به آن می باشند.[۹]
۲ لعن پیامبران بر کفار
کسانی از بنی اسرائیل که کافر گشتند، در زبان داود و عیسی بن مریم لعنت شدند.[۱۰]
پیامبر اکرم نیز فرمود: من ۷ گروه را لعنت کرده ام که خدا و هر پیامبر مستجاب الدعوه ای، پیش از من نیز آن ها را لعنت کرده اند… .[۱۱]
۳ لعنت کردن ملائکه بر کفار و ظالمین
کیفر ایشان (ستمگران) این است که خدا و فرشتگان و همه مردم، آن ها را لعنت می نمایند.[۱۲]
۴ دستور خدای متعال و پیامبر او، مبنی بر لعن کردن تکذیب کنندگان
هر کس با تو در مقام مجادله برآید درباره عیسی…، بگو: به مباهله برخیزیم تا لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.[۱۳]
البته در مواردی نیز از لعن کردن نهی شده است و آن، لعن بر مؤمنین می باشد. چنان که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: لعن کردن مؤمن نظیر کشتن اوست.[۱۴]
نکته پایانی این که قرآن کریم می فرماید: کسانی که خدا و رسولِ او را اذیت می کنند، خداوند آن ها را در دنیا و آخرت، لعنت می کند[۱۵] و پیامبر اکرم نیز فرمود: هر کس اهل بیت مرا اذیت کند، مرا اذیت کرده است.[۱۶]
بنابراین، هر کس اهل بیت را نیز اذیت کند، پیامبر را اذیت کرده و ملعون دنیا و آخرت، از سوی خداوند می باشد و ما مسلمانان نیز به تبعیت از خدای متعال، دشمنان خدا و پیامبر او را لعن می کنیم.

ملکوت* گامی تارهایی *
13-12-2011, 00:16
[۱] انعام ۱۰۸
[۲] نهج البلاغه، خ ۲۰۶٫
[۳] منتهی الارباب، چاپ سنائی، ص ۱۱۴۶
[۴] نساء/ ۴۶٫
[۵] لسان العرب، ج ۱۳، ص ۳۸۸ و ۳۸۷٫
[۶] برای مطالعه بیشتر در این مورد، ر.ک: نوشته استاد مطهری، جاذبه و دافعه علی(علیه السلام).
[۷] احزاب/ ۶۴٫
[۸] مائده/ ۱۳
[۹] نهج البلاغه، خ ۱۲۹٫
[۱۰] مائده / ۷۸٫
[۱۱] بحار، ج ۷۵، ص ۳۳۹ و بحار، ج ۵، ص ۸۸، ح ۶
[۱۲] آل عمران/ ۸۷٫
[۱۳] آل عمران / ۶۱٫
[۱۴] میزان الحکمه، ج ۱۱، ص ۵۳۲۴٫
[۱۵] احزاب / ۵۷٫
[۱۶] بحار، ج ۵، ص ۶۹؛ بحار، ج ۴۳، ص ۲۳٫

ملکوت* گامی تارهایی *
13-12-2011, 00:17
یک پاسخ به “دلیل لعن در قرآن و یا زیارات مانند زیارت عاشورا”

مهدی شفیعی (http://moztar.blogspot.com/), در ۹م, آذر ۱۳۹۰ در :
متن زیر، متن سخنرانی کوتاه من در همین موضوع در تاسوعای سال گذشته است. مناسب دیدم که آن را با خوانندگان این مطلب شما به اشتراک بگذارم.
___________________________
اصول دین ما ۵ تا است (توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت) و همه، الحمدلله، به آنها پایبندیم.
فروع دین ۱۰ تا است (نماز، روزه، حج، زکات، خمس، جهاد، امر به معروف، نهی از منکر، تولی، و تبری) من می-خواهم راجع به ارکان ۹ و ۱۰ یعنی تولی و تبری امروز تذکری را خدمتتان عرض کنم. (تولا و تبرا غلط است. این دو کلمه مصدر باب تفعل هستند: تَوَلُّی و و تبرُّی.) امروز ما همه به اعتبار تولی در انجام فروع دین در اینجا دور هم جمع شده ایم. درواقع هم آمده ایم بگوییم تولی داریم و هم بگوییم تبری داریم. یعنی هم می خواهیم محبتمون رو به اهل بیت: ابراز بکنیم و هم دشمنی و انزجارمون رو از دشمنان اهل بیت: بیان کنیم.
در طول تاریخ خیلی سعی کردند که اسم امام حسین را برکنند. خلفای اموی و عباسی سالیان متوالی بکار بردن عبارت «لعنت بر یزید» را ممنوع کردند. اما مردم دست و زبان و پا دادند، جان دادند ولی «لعنت بر یزید» را نگه داشتند. چرا؟ چون تبری جزء اصلی فروع دین ماست. تعارف هم ندارد، یعنی به همان مقدار که نماز واجب است، روزه واجب است، حج واجب است، به همان میزان هم تولی و تبری هم واجب است.
جالب آن است که در روایت داریم که امام صادق۷وارد مسجد شدند و دیدند دو گروه از مردم در مسجد نشسته اند، یک عده نشسته اند سلام بر پیامبر و آل پیامبر می فرستند و عده ای نشسته اند لعن می کنند دشمنان اهل بیت: را. حضرت رفتند و جزو دسته¬ی دوم نشستند. و ما این را در تک تک قسمتهای مختلف دین داریم. هرجایی که ما نگاه می کنیم و می بینیم صلوات بر محمد و آل محمد علیهم صلوه و سلام هست، لعن و نفرین دشمنانشون هم هست.
نکته ای که باید بهش اشاره بشه اینه که لعن با سَب فرق می کند. لعن یعنی دوری از رحمت خدا. سَبّ اما فحش رکیک است. لذا امیر المومنین می فرمایند «انی لاحبُ ان تَکُون مِنَ الَسبابین» من دوست ندارم شما از فحش دهندگان باشید. و یا در جای دیگر فرمودند «إِنِّی أَکْرَهُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا سَبَّابِینَ» من کراهت دارم از اینکه شما از فحش دهندگان باشید. ما لعن می کنیم یعنی از رحمت خدا به دور باشند. یعنی هرچه معنی Blessing و رحمت و آسایش و گوارایی که خداوند برای مومنین قائل می شود، جهت مخالف آن برای دشمنان اهل بیت آرزو می¬کنیم.

ملکوت* گامی تارهایی *
13-12-2011, 00:17
آن چیزی که مطرح است، بهترین ملاکی که من به شما می دهم و انشالله شما هر روز مقید به آن هستید و آن را هم می¬خوانید زیارت عاشورا است که سفارش شده هر روز خوانده شود.
زیارت عاشورا حدیث قدسی است که امام باقر علیه السلام به علقمه فرمودند هر روز این زیارت را بخوان، هرجایی می خواهی باشی، اگر توانستی بروی بر بام خانه، برو بر بالای بام خانه و رو به جانب کربلا بایست، اگر هم نتوانستی، هرجا که بودی در هر وقت و زمان این دعا را بخوان. وقت هم ندارید با ۱۰۰ لعن و ۱۰۰ سلام بخوانی، بگو «اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ، اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَینَ وَ شایعَتْ وَ بایعَتْ وَ تابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً» مِئَه مَرَّه — «اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَینِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَینِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَینِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَینِ» مِئَه مَرَّه. تمام شد. از اول تا آخر هم ۵ دقیقه بیشتر طول نمی¬کشد. و یا در برخی دیگر از روایات آمده که بعد از اینکه یک بار لعن کامل فرستادید، ۹۹ بار بگویید «اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً» و بعد از اینکه سلام کامل را دادید ۹۹ مرتبه بگویید «اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَینِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَینِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَینِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَینِ»
(سه تا زیارت اصلی است که هر روز سفارش شده که بخوانیم، زیارت عاشورا، زیارت آل یس، زیارت جامعه کبیره. کل اینها روی هم ۲۰-۲۵ دقیقه بیشتر در روز وقت نمی¬گیره. اگه می¬توانید از روی متن بخوانید چه بهتر، اگر نمی توانید با cd و نوار بخوانید. Cd اون ها رو توی ماشین بذاریم، پشت فرمون توی ترافیک بخوانیم و از فضیلت خواندن این زیارات بهره مند شویم.
منحرف نشم از بحث، در این زیارت عاشورا: ۶۰ و خورده ای درصد لعن بر دشمنان اباعبدالله الحسین و اهل بیت: است و فقط ۳۰ و چند درصد سلام است.
کلاَ زیارت عاشورا ۵۴۰ کلمه است، از این ۵۴۰ کلمه ۸ بار السلام علیکَ داره، و عبارات سلام اللهِ، علیه السلام، صل الله علیک، صلوه الله علیک هر کدام را که حساب کنیم جمعشان می شود ۷ تا. یعنی جمع کلِ کلِ سلام و صلوات با هم ۱۵ مرتبه می شود.

ملکوت* گامی تارهایی *
13-12-2011, 00:23
لَعَنَ، لَعین، لعنه الله، العن همه¬ی اینها را با هم جمع بزنیم ۲۲ مرتبه لعن دارد.
و بعد نکته ی دیگر تقدم لعن بر سلام است.
یعنی لعن مقدم بر سلام شده در تک تک قسمت های از اول تا آخر زیارت
در آخر دعا هم ابتدا می¬خوانیم «اللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ» اول می¬آید و بعد می گوییم «اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ»
یعنی اون چیزی که عرض می¬کنم این است که اهمیت لعن و اهمیت به اصطلاح اعلام برائت از دشمنان ائمه در زیارت عاشورا مثل خیلی جاهای دیگه و دعاهایی که ما داریم و مطالبی که داریم، عنوان شده.
و نتیجه¬ای که می¬خواهم بگیرم این است که این تولی و تبری بلا تشبیه مثل یک اسکناس ۱۰۰ دلاری می¬باشد. نمی¬شود بگوییم من این اسکناس رو از وسط پاره می¬کنم، فقط از ۵۰ دلار اون استفاده می¬کنم. وقتی این کار رو کردیم، هرکدوم از اون دو تکه حتی یک پنی هم نمی¬ارزد.
حتی در قرآن ۲۱ گروه مختلف را اسم برده و تقسیم بندی کرده و بر آنها لعن فرستاده شده که خود بحث مفصلی است و در این فرصت کوتاه نمی شود آن را باز کرد.
کلمه لعن و مشتقاتش مثل لَعن، لَعن الله، لُعِنُ بما قالوا، ُیلعن الله ۴۱ بار در قرآن تکرار شده است. پس این چیزی نیست که من در آوردی یک گروهی باشد. فرمایش خدا است. خدا و فرمایش خدا و قران را ما در عمرمان چند بار زیر پا بگذاریم؟
ممکن است که گفته شود خدا لعن می کند، شما چرا لعن می کنید؟ در جواب باید بگوییم که بدلیل اینکه خداوند می¬فرمایند: «أُولَئِکَ یَلعَنُهُمُ اللّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ» یعنی هم خدا اینها را لعن می کند و هم لعن کنندگان اینها را لعن می¬کنند. فعل مضارع در زبان عربی مثل فارسی فقط معنی حال نمی دهد. مضارع در زبان عربی معنی حال و آینده را می¬دهد. «از الآن به بعد»
چرایی لعن و اینکه چرا باید اصلاً لعن کنیم، بحث مفصلی است که در این مجال نمی¬گنجد. سر بسته عرض کنم که همانطوری که در اوایل عرایضم اشاره کردم، خلفای حاکم سعی داشتند واقعه¬ی عاشورا را از تاریخ حذف کنند و اون را انکار کنند. کاری که اولین بار خود یزید شروع کرد و همه¬ی تقصیر¬ها را گردن عبیدالله و شمر انداخت. شاید یک دلیل این که از ما خواسته شده تا دشمنان اهل بیت: را لعن کنیم، این باشد که با تذکر آن و تکرار آن از، از یاد رفتن این وقایع جلوگیری کنیم.

ملکوت* گامی تارهایی *
13-12-2011, 00:24
آخرین نکته¬ای که خدمتتان عرض کنم، این است که عده ای خرده می¬گیرند به شیعیان، برای اینکه برخی را مورد لعن خودشان قرار می¬دهند. در پاسخ به آنها باید گفت که در باره¬ی شخصیت پیغمبر اکرم صل الله و علیه و آله و سلم و چگونگی وضع ایشان ما دو آیه در قرآن داریم، آیه ۵۶ و ۵۷ سوره احزاب (سوره ۳۳) این دو آیه در ارتباط با شخصیت خود پیامبر۹ است. آیه ۵۶ را همه حفظ هستید، بدون استثنا، کوچک و بزرگ، آیه ۵۷ را هم من ادامه می¬دهم. اون چیه که ما حفظیم؟ اعُوْذ بِاللَّه مِن الَشیطَان رَجیم، بِسْم الْلَّه الْرَّحْمَن الْرَّحیم، إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا (۵۶) این آیه در ارتباط با خود شخصیت پیامبر۹ است. یعنی پیغمبر کسی است که خدا و ملائک بر او صلوات می فرستند.
آیه بعدی هم دنباله¬ی آن است، می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ بدرستی که کسانی که خدا و پیامبرش را اذیت می کنند، لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِینًا (۵۷) اینها کسانی هستند که خدا آنها را لعنت می کند و برای آنها عذاب خار کننده و خفت باری رو فراهم کرده است.
خوب ازطرفی هم پیامبر۹ هم فرمودند که فَاطِمَه بضْعَه مِنی مَن آْذاهَا فَقَد آَذَانی و مَن آَذَانی فَقَط آَذ الْلَّه. این روایت علاوه بر کتب متعدد شیعی در اکثر کتب معروف اهل سنت هم از قبیل صحیح بخاری، مسند احمد بن حنبل، صحیح ابی داوود، صحیح مسلم، و صحیح ترمذی به انحاء گوناگون آمده است. من لیستی از آنها را در اینجا دارم و اگر کسی خواست بعد از جلسه در خدمتان هستم.
پیامبری که خدا می فرماید «وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى» (سوره نجم آیه ۳ و ۴) از سر هوس سخن نمی¬گوید و سخنانش جز چیزهایی که به او وحی می شود نیست. این پیغمبر می فرمایند «هرکه فاطمه را اذیت کند مرا اذیت کرده و هرکه مرا اذیت کند، خدا را اذیت کرده است.»
پس بنا بر این قضیه، خداوند می فرمایند کسی که پیامبر را اذیت کند خداوند بر اونها:
• هم لعنت می فرستد
• و هم برای آنها عذاب خار کننده در نظر گرفته است.
سوال ما آنجاست که کی سیلی به گوش فاطمه¬ی زهراسلام الله زد؟ چه کسی محسن شش ماهه¬ی ایشان را کشت؟ کی درب خانه¬ی فاطمه زهرا سلام الله را آتش زد؟ که اینها یاد بگیرند و بخودشان اجازه بدهند مثل فردا روزی در عصر عاشورا خیمه¬های امام حسین علیه السلام را آتش بزنند؟ علی اصغر شش ماهه را به آن وضع شهید کنند؟ سیلی در گوش فرزندان امام حسین بزنند؟
دانی آن تیر بلا گشت ز دست که رها؟ آنکه بنمود از اول بجهان غصب فدک را
اینها آذار و اذیت نبی نیست؟ کشتن پسر پیامبر که روی دوش پیامبر جا داشت، کشتن پسر پیامبری که پیامبر به او افتخار می کردند و می گفتند حسین منی و انا من حسین، اذیت و آزار پیامبر نیست؟
پس خدایا همانطور که در زیارت عاشورا که می فرمایی «اللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ» خدایا آن کسی را که از اول تا آخر بر محمد وآل محمدصلوه الله علیهم اجمعین ظلم کرده، حق اینها را غصب کرده، بر اینها نا¬جوان مردی کرده، از اول تا آخر، همشون را لعنت کن.
والسلام علیکم و رحمه الله.
تاسوعای حسینی ۱۳۸۹-۱۴۳۲-۲۰۱۰
http://www.edrisi.ir/?p=2808

بین الحرمین
15-12-2011, 20:14
لعن در پرتو قرآن و روایات

خداوند متعال در قرآن كریم 37 بار «لعن» را با انتساب به خودش و نیز یك بار با انتساب به مردم به كار برده است. و این حدّبه كار بردن این واژه فى حدّ ذاته دلیل بر مشروعیت لعن از حیث اصل اوّلى است. و در قرآن هیچ موردى وجود ندارد كه ازلعن نهى شده باشد، در حالى كه از سبّ نهى شده است; آن جا كه مى فرماید " وَلاتَسُبُّوا الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دوُنِ اللهِ فَیَسُّبُوا اللهَ عَدْواً " (4); «و شما مؤمنان به آنان كه غیرخدا را مى خوانند دشنام مدهید تا مبادا آنان هم از روى دشمنى و جهالت خدا را دشمنام دهند».

هم چنین با مراجعه به سنت نبوى پى مى بریم كه پیامبر اكرم (صلى الله علیه وآله) تعبیر «لعن» و مشتقات آن را در موارد بسیارى، حتى در خصوص مسلمانان و برخى از صحابه به كار برده است; نهى هایى كه با غضب شدید همراه بوده است; به جهت كارهاى زشتى كه از آنها صادر شده بود. با مراجعه به موسوعه هایى كه در مورد احادیث نبوى نوشته شده پى مى بریم كه بیش از سیصد مورد پیامبر(صلى الله علیه وآله) بر دیگران لعن كرده اند.(5)

پیامبر(صلى الله علیه وآله): «خدا لعنت كند شراب، شرابخوار، ساقى، بایع و مشترى آن را)(6) و نیز فرمود: «خدا لعنت كند رشوه دهنده و رشوه گیرنده را در قضاوت»(7) و نیز فرمود: خدا لعنت كند ربا و گیرنده و دهنده و نویسنده و شاهد... آنرا(8).

بین الحرمین
15-12-2011, 20:15
مصادیق لعن در قرآن كریم


با مراجعه به قرآن كریم پى مى بریم كه خداوند متعال لعن را در چهار مورد به كار برده است:

1 ـ در مورد ابلیس; آن جا كه مى فرماید: " وَإنَّ عَلَیْكَ لَعْنَتى إِلى یَوْمِ الدِّینِ " (9); «وهمانا لعنت من برتوست تا روز جزا».

2ـ در مورد عموم كافرین; آن جا كه مى فرماید: " إنَّ اللهَ لَعَنَ الْكافِرینَ وَأَعَدَّ لَهُمْ سَعیراً " ;(10) «همانا خداوند لعنت كرده كافران را و براى آنان جهنم را آماده نموده است».

3 ـ در مورد اهل كتاب به طور عموم و یهود به طور خصوص; آن جا كه مى فرماید: " لُعِنَ الَّذینَ كَفَرُوا مِنْ بَنى إِسْرائِیلَ عَلى لِسانِ داوُدَ وَعیسَى بْنِ مَرْیَمَ " ،(11) «لعنت شدند كسانى كه از بنى اسرائیل كافر شدند، به زبان داود و عیسى بن مریم».

4 ـ مواردى كه لعنت بر عنوان عامّى وارد شده، كه قابل انطباق با مسلمین است; مثال:

الف) عنوان ظالمین: " ألا لَعْنَةُ اللهِ عَلَى الظّالِمینَ " ;(12) «آگاه باش لعنت خدا بر ظالمان است».

ب) عنوان كاذبین: " وَالْخامِسَةُ أنَّ لَعْنَةَ اللهِ عَلَیهِ إنْ كانَ مِنَ الْكاذِبینَ " ،(13) «و بار پنجم قسم یاد كند كه لعنت خدا بر او باد اگر از دروغ گویان باشد»

.ج)عنوان ایذاى رسول صلى الله علیه وآله: وَالَّذینَ یُؤْذوُنَ اللهَ وَرسُولَهُ لَعَنَهُمَ اللهُ فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ ;(14) وكسانى كه خدا و رسول را اذیت مى كنند خداوند آنان را در دنیا و آخرت مشمول لعنت خود قرار داده است.

د) عنوان رمى محصنات به زنا: " إِنَّ الَّذینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِى الدُّنْیا وَالآخِرَةِ " (15) «كسانى كه به زنان با ایمان و پاك دامن بى خبر از كار بد تهمت بستند محققاً در دنیا و آخرت ملعون شدند».

هـ ) عنوان قتل مؤمن: " وَمَنْ یَقْتُلْ مُؤمِناً مُتَعَمِّداً فَجززاءُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فیها وَغَضَبَ اللهُ عَلَیْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذابَاً عَظیماً " (16); «وهركس مؤمنى را به عمد بكشد مجازاتش آتش جهنم است كه در آن جاوید معذب خواهد بود. خدا بر او خشم و لعنت كند، و عذابى بسیار شدید برایش مهّیا سازد».

و) عنوان نفاق: " وَعَدَ اللهُ الْمُنافِقینَ وَالْمُنافِقاتِ وَالْكُفّارَ نارَ جَهَنَّمَ خالِدینَ فِیها هِىَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللهُ وَلَهُمْ عَذابٌ مُقیمٌ " (17)«خدا مرد و زن از منافقان و كافران را وعده آتش دوزخ و خلود در آن داده، همان دوزخ براى كیفر آنان كافى است، و خدا آنان را لعن كرده و براى آنان عذاب ابدى است».

ز) عنوان فساد و قطع رحم: " فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الاَْرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ أُوْلَئِكَ الَّذِینَ لَعَنَهُمْ اللهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ (18) «شما منافقان اگر از فرمان خدا و طاعت روى برگردانید یا در زمین فساد و قطع رحم كنید باز هم امید دارید؟ اینان همین منافقانند كه خدا آنان را لعن كرده و گوش و چشمشان را كور گردانید.

بین الحرمین
15-12-2011, 20:16
حكمت لعن و تبرّى

در روایات اسلامى به حبّ و بغض توجّه خاص شده است; چه در سطح كلىّ، آن جا كه مى فرماید: «هل الإیمان إلاّ الحبّ و البغض(19); آیا دین غیر از حبّ و بغض است»، و چه در مورد و مصداق خاص، همانند آن كه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به علىّ(علیه السلام) مى فرماید: «یا علىّ حبّك ایمان و بغضك نفاق(20) اى على!

حب تو ایمان و بغض تو نفاق است. به چه دلیل این همه به حبّ و بغض تأكید مى شود؟ این سؤال را با بیان چند نكته توضیح خواهیم داد:

1 ـ مى دانیم كه حبّ و بغض دو نیروى بسیار عظیم است كه اگر در حدّ كمال در وجود انسان یافت شود، اثر بسیار عظیمى خواهد داشت; مثلا كسى كه محبّت شخصى را به جهت آن كه مظهر همه خوبى هاست در دل داشته باشد، این در حقیقت بیانگر عشق و محبّت او بخوبى هاست و این عشق و محبّت نیروى بسیار عظیمى است كه مى تواند تمام قوا را در اختیار گرفته و به سوى محبوب اصلى ـ كه همان خداوند متعال است ـ سوق دهد. و این همان كمال و سعادت مطلوب انسان است.

2 ـ از طرفى دیگر، بغض نیز در صورتى كه در دل انسان نسبت به یك نفر كه كاملا شقى به وجود آید، در حقیقت در وجود انسان تمام نفرت ها جمع مى شود تا از آن شخص بیزار شود، و این در حقیقت بیزارى از بدى هاست و از هر چه كه انسان را از خدا دور مى كند.

3 ـ اسلام بر خلاف برخى ادیان، مانند سكه دو رویى است كه به لحاظ ضرورت اجتماعى به هر دو امر مهمّ (تولّى و تبرّى) سفارش كرده است. انسان نمى تواند خوب و بد و یا مظهر خوبى ها و بدى ها، را با هم دوست داشته باشد، زیرا دو امرِ متضادند.

4 ـ روان شناسان نیز بر این امر مهم تأكید دارند كه بهترین راه (عمومى و خصوصى) براى تشوق مردم به حقّ و حقیقت و دورى از فساد و بدى ها ارائه الگوهایى كامل از هر دو طرف است، كه از حیث ادبى و هنرى و روانى اثر بسیارى در جامعه مى تواند داشته باشد.

5 ـ حبّ و بغض تنها در قلب نمى ماند، بلكه ظهور و بروز دارد و مادامى كه با منع شرعى و عقلى مزاحمت نكند اشكالى ندارد، بلكه رجحان هم دارد. این مطلب از حیث روانى نیز قابل تأمل است، زیرا ابراز و اظهار یك مطلب سبب تلقین در نفس انسان و ملكه شدن آن مى شود. از همین رو ابراز تبرّى و تولّى در ساختن شالوده روحى انسان بسیار مؤثر است.

6 ـ تبرّى و تولّى و لعن كردن در حقیقت شعار دادن و اعلان خطر و بشارت است; اعلان خطر است به مردم كه اى مردم! مواظب باشید دشمنانى در كمین بوده و هستند تا دین شما را ضایع كرده و شما را از مسیر مستقیم منحرف سازند، از آنان پیروى نكنید. اعلان بشارت است به مردم در این كه: ما الگوهایى بسیار كامل و خوب داریم كه اگر دنبال آنها رفته و از آنان پیروى كنید، قطعاً به حقّ و حقیقت و لقاى الهى خواهید رسید و این در حقیقت از مصادیق امر به معروف و نهى از منكر اجتماعى است

7 ـ اصحاب پیامبر(صلى الله علیه وآله) از جهاتى مورد توجه خاص مسلمانان اند، زیرا آنان كسانى اند كه آن حضرت را درك كرده و از او سخن شنیده و سیره عملى اش را مشاهده نموده اند. از طرفى، به جهت فداكارى هایى كه برخى از آنان در راه حفظ و گسترش اسلام داشته اند قابل تقدیرند; از همین رو مسلمانان توجه خاص به آنان دارند. از سوى دیگر، كسانى كه سدّ راه پیشرفت واقعى اسلام بودند و باعث انحراف در جامعه اسلامى مى شدند، بزرگ ترین ضربه را به اسلام و مسلمانان زده اند، به همین علت است كه الگوهاى خوب و بد از میان صحابه انتخاب مى شود.

با این وصف، به این نتیجه مى رسیم كه مسئله تولّى و تبرّى و لعن از ضروریات اجتماعى و از راه هاى سوق دادن مردم به حقّ و حقیقت و دورى از فساد و تباهى است. آرى، آنچه در باب لعن از آن نهى شده این است كه لعن ذكر دائمى انسان باشد، همان گونه كه در روایات به صیغه مبالغه از آن نهى شده است. در مصادر حدیثى عامه از پیامبر(صلى الله علیه وآله) وارد است كه مؤمن، لعّان ـ یعنى بسیار لعن كند ـ نیست.(21)

ولى مرحوم فیض كاشانى آن را به لحاظ كمّى وعددى گرفته و حدیث را این گونه معنا كرده است: «مؤمن نباید همه را لعنت كند، ولى از لعن مستحقان جلوگیرى نكرده است، وگرنه مى فرمود: «لاتكونوا لاعنین» زیرا بین این دو تعبیر فرقى است كه صاحبان ادب مى فهمند.(22)

چگونه ممكن است كسى تبرّى را از مستحقّ آن مضایقه كند، در حالى كه خداوند متعال مى فرماید: " قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَكُمْ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَداً " (23); «براى شما مؤمنان بسیار پسندیده و نیكوست كه به ابراهیم و اصحابش اقتدا كنید كه آنان به قوم خود گفتند: ما از شما و بت هاى شما كه به جاى خدا مى پرستید به كلّى بیزاریم. ما مخالف و منكر شماییم و همیشه میان ما و شما كینه و دشمنى خواهد بود».

بین الحرمین
15-12-2011, 20:16
محلّ نزاع

حقیقت این است كه بین هیچ مذهبى از مذاهب اسلامى در اصل مسئله لعن اختلاف چندانى نیست و فقط برخى از افراد ساده لوح و خشك در اصل مسئله احتیاط مىورزند، ولى اكثر قریب به اتفاق، اصل جواز لعن را قبول دارند، واگر اختلافى هست در متعلق و محلّ لعن است.

همان گونه كه گفته شد، شیعه امامیه لعن را بر برخى از صحابه به كار مى برد كه منشأ فساد در جامعه عصر خود و بعد از آن تا روز قیامت شده اند، و از آن جا كه صحابه، مورد توجه خاص و براى عموم مردم محك دین اند، شیعه امامیه ضرور مى داند كه با اعلام برائت از آنان مردم را از این خطر بزرگ آگاه سازد، كه این فرد یا دسته خطر سازند، تا مردم از او و دسته و طرفدارانش دورى گزینند و در راه و عقیده اش قرار نگیرند و این در حقیقت از مصادیق امر به معروف و نهى از منكر است.

ولى اهل سنت مى گویند: كارى به صحابه نداشته باشید، همه را تقدیس كنید، ولو احیاناً كار زشتى انجام داده اند، چون اینها واسطه فیض تشریع از طریق پیامبر(صلى الله علیه وآله) بر ما مى باشند. ولى شیعه امامیه به این نكته نیز توجه دارد كه با وجود امامان معصوم و رهبران الهى ـ كه مورد توجه خاص خدا و رسول بوده اند ـ قدح و تضعیف و تبرى از برخى صحابه مشكلى ایجاد نمى شود. ما ـ همانند برخى از منصفان اهل سنت ـ عدالت كلّ صحابه را قبول نداریم، به نصّ آیات و روایات صحیح اسلامى از طریق فریقین، برخى از صحابه كارهاى بسیار زشتى انجام دادند كه بعضى از آنها جنبه شخصى نداشته، بلكه سبب انحراف عظیم در جامعه اسلامى شده است از همین رو لعن آنان هیچ مشكلى را به وجود نخواهد آورد. این موضوع در بحث «عدالت صحابه» به طور مفصل بیان شده است.

بین الحرمین
15-12-2011, 20:16
تصریح قرآن و سنت به لعن برخى از صحابه

قبلا اشاره شد كه قرآن كریم لعن را در چهار محور به كار برده است كه قسمت چهارم از آن مورد نظر ماست، كه با اطلاق لعن بر مورد عام شامل برخى از صحابه نیز شده است، و حتى در برخى از موارد شخص صحابى لعن شده است; از آن جمله این آیه شریفه است: " وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْنَاكَ إِلاَّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا یَزِیدُهُمْ إِلاَّ طُغْیَاناً كَبِیراً " (24); «اى رسول ما به یاد آور وقتى را كه به تو گفتیم خدا البته به همه افعال و افكار مردم محیط است و ما رؤیائى كه به تو ارائه دادیم جز براى آزمایش و امتحان مردم نبود، و درختى كه به لعن در قرآن یاد شده و ما به ذكر این آیات عظیم آنان را مى ترسانیم و لكن بر آنان طغیان و كفر و افكار شدید چیزى نیفزاید».

مفسران در ذیل این آیه مى گویند: مراد از شجره ملعونه در قرآن، شجره و اصل و نسب حكم بن ابى العاص است و مقصود از خواب و رؤیا، رؤیایى است كه پیامبر(صلى الله علیه وآله) در خواب دیدند كه فرزندان مروان بن حكم یكى پس از دیگرى بر منبرش مى نشینند».(25)

هم چنین پیامبر (صلى الله علیه وآله) در موارد زیادى برخى از صحابه را لعن كرده كه از مشهورترین آنها حكم بن ابى العاص، و هر كس در صلب او است. پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «واى بر امّت من از آنچه در صلب اوست».(26)

نصر بن مزاحم منقرى به سند خود از براء بن عازب نقل مى كند: روزى ابوسفیان با فرزندش بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) وارد شد، حضرت فرمود: «بارخدایا! لعنت فرست بر تابع و متبوع(27) یعنى بر معاویه و ابوسفیان.

بین الحرمین
15-12-2011, 20:19
اسناد:


4- انعام آیه 108.

5- موسوعة اطراف الحدیث النبوى، ج6، ص 594 ـ 606.

6-سنن ابى داود ج 3 ص 324.

7- مسند احمد ج 2 ص 387.

8-. الجامع الصغیر ج 2 ص 406.

9- ص آیه78

10- احزاب آیه 64.

11- مائده آیه 78.

12- هود آیه 18.

13- نور آیه 7.

14- احزاب 57

15- نور 23

16- نساء 93

17- توبه 68

18- محمد22 و 23
19- كافى، ج2، ص125، ح5; بحار الانوار، ج66، ص241، ح16.

20- معانى الأخبار، ص206; بحار الانوار ج30، ص42، ح13.

21- كنز العمال، ج1، ص146، ح720.

22- المحجّة البیضاء، ج5، ص222.

23- ممتحنة (60) آیه 4.

24- اسراء (17) آیه 60

25- تفسیر فخررازى، ج20، ص237; تفسیر قرطبى، ج10، ص281، تفسیر روح المعانى، ج15، ص105.

26- مستدرك حاكم، ج4، ص481; صواعق المحرقه، ص179 ودر المنثور، ج4، ص191.

27- وقعه صفین، ص217.

معمار
23-03-2012, 14:49
لعن با ناسزا با هم فرق می کنند

قرآن تصریح دارد ، سب و ناسزا حتی به دشمن بدخواه و کافر مطلقاً ممنوع است

وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْم‏(انعام 108)
و به (معبود) كسانى كه غير خدا را مى‏خوانند ناسزا نگوييد كه آنان نيز از روى جهل و دشمنى به خداوند ناسزا مى‏گويند

اما لعن در مواردی مجاز است و موارد مجاز و عدم جواز آن در قرآن و سنت آمده

به عنوان مثال خدا در قرآن گروهی را لعن می کند

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِين‏(بقره 161)
همانا كسانى كه كافر شدند و در حال كفر از دنيا رفتند، لعنت خدا و فرشتگان و مردم، همگى بر آنها خواهد بود.

نکته دوم:

لعنت يعنى دور شدن از لطف خدا. وقتى مى‏ گوييم: لعنت خدا بر تو باد يعنى خداوند لطفش را از سر تو بردارد.

لعنت نشانه برائت، نهى از منكر، بغض، اعلام موضع ... است.

راغب اصفهانى لعن را به معناى راندن و دور كردن همراه با ناخشنودى و ناراحتى دانسته است چنان كه لعن از جانب خدا به معناى قطع رحمت و توفيق دنيوى و عذاب و عقوبت اخروى است. لعن توسط انسان نيز نوعى دعاى بد، نفرين و بدخواهى براى ديگرى مى باشد(مفردات، راغب اصفهانى، ص 471.)

ابن فارس مى گويد: فحش كلمه اى است كه بر زشتى در چيزى ـ گفتار يا كردار ـ دلالت مى كند و هر چيزى كه از حدّ خود تجاوز كند ـ به صورت نامطلوب ـ فاحش ناميده مى شود.( مقائيس اللغة.)

غزالی سب را اینطور تعریف می‏ کند که :" سب عبارت است از گفتن چیزهای زشت با جمله‏های صریح و بی پرده و بدون کنایه و رمز، و بیشتر درباره عمل جنسی و آنچه بدان مربوط می‏شود می‏ آید .

غزالی در نکوهش سب و لعن می‏ نویسد : فحش و سب نکوهیده‏ اند و ناشی از خبث نفس می باشند .

معمار
23-03-2012, 14:51
بعضی از علمای سنی لعن یزید را حرام کرده اند تا بدینوسیله ‏از لعن خلفا جلوگیری شود

نکته اول:

در این که یزید فردی فاسق و دائم الخمر بوده شکی نیست حتی میشه گفت که در تاريخ این مطلب به حد تواتر رسيده است و اكثر علماء و مورخين شيعه و اهل سنت به فسق و ظالم بودن او حكم كرده‌اند

ابن خلدون هم به این مطلب را تصدیق میکنه که: «مسلمانان بر فسق يزيد اجماع دارند.»(1)

یا:

مسعودي مي‌ گويد: «يزيد مردي عياش و سگ باز و ميمون باز بود. و بعد از قتل امام حسين ـ عليه السلام ـ در حالي كه ابن زياد طرف راست او بود، علناً شراب مي ‌خورد. او فردي فاسق بود و سيرت فرعوني داشت، حتي از فرعون هم ظالم ‌تر بود. او قبايح و گناهان فراواني دارد كه بايد از آمرزش آن مأيوس بود.(2)

یا:

تفتازاني، ضمن اشاره به جنايات يزيد، مي ‌گويد: يزيد براي ما شأني ندارد، بلكه ايمان او نيز صحيح نمي ‌باشد، بعد مي‌ گويد: (لعنة الله عليه و علي انصاره و اعوانه)(3)لعنت خدا بر او و یارانش
از ابن جوزي(عالم اهل سنت) دربارة لعن يزيد سؤال شد وي مي‌ گفت: احمد اجازة لعن او را داده است(4).

و از علمای دیگر اهل سنت که این مطلب را تایید می کنند

یا:

در تاریخ یعقوبی وارد شده که:

يزيد علاوه بر فسق فردي ظالم و جنايتكار بود. او در مدت سه سال سلطنت خود، دست به بزرگترين و خونبارترين جنايات تاريخ زد، به طوري كه در سال اول حكومت خود امام حسين ـ عليه السلام ـ فرزند زهرا ـ عليها سلام ـ را با قساوت هر چه تمام‌تر به شهات رسانيد و در سال دوم، مردم مدينه را به خاك و خون كشيد و طبق دستور يزيد سه روز اموال شهر براي سپاهيان شام حلال شمرده شد. در اين ميان علاوه بر كشته شدن عدة زيادي از مردم، به بسياري از زنان نيز تجاوز شد(5).

و ده‌ها هزار نفر از مردم و بزرگان صحابة پيامبر ـ صلي‌الله‌ عليه و آله ـ كشته شدند و بقيه به عنوان غلام و كنيز يزيد مهر خوردند(6). و در سال سوم حكومت خود، خانة امن خدا را با منجنيق به آتش كشيد، تا بر عبدالله بن‌ زبير پيروز گردد.

نکته دوم:

با توجه به مطالب بالا حالا میشه این ادعا کرد که خداوند در قرآن یزیدیان را لعن کرده در این آیه:

إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعينَ(7)
كسانى كه كافر شدند، و در حالِ كفر از دنيا رفتند، لعنت خداوند و فرشتگان و همه مردم بر آنها خواهد بود

با توجه به جنایات و قتل عام مردم بی گناه توسط یزید:

وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظيماً(8)
و هر كس، فرد باايمانى را از روى عمد به قتل برساند، مجازاتِ او دوزخ است در حالى كه جاودانه در آن مى‏ ماند و خداوند بر او غضب مى‏ كند و او را لعن می کند( از رحمتش دور مى‏ سازد) و عذاب عظيمى براى او آماده ساخته است


پی نوشت ها:

1. مقدمه ابن خلدون، انتشارات علمي و فرهنگي آموزش عالي، ج 2، ص 254 و 255.
2. مسعودي، مروج الذهب، بيروت، دارالاندلس، ج 3، ص 68، طبري، ابن جرير، بيروت، دارالكتب العلميه، ج 5، ص 279.
3. شرح العقائد النسفيه، چاپ آستانه، ص 181.
4. قمي، عباس، تتمه المنتهي، مقتل مقرم، بحث اسراء، ص 44.
5. تاريخ يعقوبي، بيروت، مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، ج 2، ص 250، انساب الاشراف، ج 4، ص 37.
6. طبري، محمدبن جرير، تاريخ طبري، بيروت، دارالكتب العلميه، ج 4، ص 378، الامامه و السياسه، ج 1، ص 213.
7. بقره 161
8. نساء آیه 93