نرگس منتظر
14-12-2011, 14:18
http://img.tebyan.net/big/1390/09/821292291531475136141182132461020719231175.jpg
در سال 1359 در سوسنگرد بودیم. آنجا تقریبا خط مقدم محسوب می شد و رزمندگان تصمیم گرفته بودند برای مقابله با عراقیها به صورت گروه گروه در یكی از خانههای شهر مستقر شوند. این گروهها زیر نظر سپاه اداره می شدند و نام آنها گردان شهید «علم الهدی» بود
در سال 1359 در سوسنگرد بودیم. آنجا تقریبا خط مقدم محسوب می شد و رزمندگان تصمیم گرفته بودند برای مقابله با عراقیها به صورت گروه گروه در یكی از خانههای شهر مستقر شوند. این گروهها زیر نظر سپاه اداره می شدند و نام آنها گردان شهید «علم الهدی» بود.
نیروهای دشمن تا منتهی الیه شهر سوسنگر پیشروی كرده بود.
بچهها برای اینكه بتوانند در مقابل آنها یك سپر دفاعی ایجاد كنند مجبور بودند تا از رودخانهای كه در وسط شهر سوسنگرد قرار داشت با «بلم»( نوعی قایق) عبور كنند و كانالهایی را حفر كنند.
رزمندگان هر 24 ساعت، 24 ساعت جایشان را به گروه دیگر می دادند.
رزمندگان از هر فرصتی برای انجام كارهای معنوی به ویژه عزاداری استفاده می كردند، مثلا در زیر آتش وحشتناك دشمن، مراسم سوگواری برگزار می كردند. جمعیتی كه مراسم عزاداری امام حسین (ع) را در آنجا برپا كردند كمتر 100 نفر می شد.
مسجد جامع شهر سوسنگرد نقش محوری و مؤثری در ساماندهی رزمندگان داشت و می توانست آنها را در یك مكان مشخص گردهم بیارود.
غیر از ایام محرم و صفر نیز، بچههای رزمنده از هر فرصتی برای مناجات و عزاداری استفاده میکردند، مگر در ایام جشن که برنامهها تفاوت داشت.
شبهای چهارشنبه در دعای توسل، شبهای جمعه در دعای کمیل و در طول هفته به هر بهانه که میشد ذکر مصیبت اباعبدالله و ائمه برقرار بود.
برنامه قرائت سوره واقعه هر شب ساعت نه شب به صورت جمعی گذاشته میشد و بعضی از گردانها از بلندگو پخش میکردند.
هنوز هم در دوکوهه این کار انجام میشود و ساعت نه شب از بلندگو سوره واقعه پخش میکنند.
اینطور هم نبود که فقط برنامههای عمومی برگزار شود. شبها در چادرها هم برنامههایی به ذوق و سلیقه رزمندهها برقرار بود و اگر مداحی بینشان بود کار به عزاداری و سینهزنی هم میکشید.
دهه اول محرم در عین اینکه عزاداری جبهه جذاب بود، اکثر بچههای تهران سعی میکردند خود را به عزاداریهای تهران برسانند.
مخصوصا تاسوعا و عاشورا علاقه رزمندهها برای شرکت در دستههای عزاداری تهران خیلی بیشتر بود. اما برنامههای جبهه هم طبق روال انجام میشد.
شب اول محرم شروع به سیاهی زدن میکردند. اگر در چادرها بودند، چادر را به سلیقه خودشان سیاهی میزدند و اگر مثلا در دوکوهه داخل ساختمان استقرار داشتند آنجا را سیاهپوش میکردند. اگر گردان برنامه خاصی مثل مانور و راهپیمایی نداشت، عزاداری برقرار بود.
بعد از نماز اول سخنرانی بود و بعد عزاداری که عزاداری هم طول میکشید. البته گردانها در عزاداری متفاوت بودند. بعضی از آنها در عزاداری زیادهروی میکردند و کارشان چند ساعت طول میکشید.
حتی بعضی از گردانها بعد از عزاداریهای جمعی در بیابانهای اطراف قرار میگذاشتند و باز هم به سینهزنی میپرداختند. البته اینگونه عزاداریها معمول نبود و اغلب بعد از ساعت خاموشی که ترددهای اردوگاه محدود میشد برنامه عزاداری جمعی نبود. علاوه بر این معمولا آخر شب برنامههای رزم دستهای، گروهانی یا گردانی بود و رزمندهها باید زود میخوابیدند تا به موقع بیدار شوند و توان مانور داشته باشند.
http://www.shiaupload.ir/images/89164432766375147049.gif
در سال 1359 در سوسنگرد بودیم. آنجا تقریبا خط مقدم محسوب می شد و رزمندگان تصمیم گرفته بودند برای مقابله با عراقیها به صورت گروه گروه در یكی از خانههای شهر مستقر شوند. این گروهها زیر نظر سپاه اداره می شدند و نام آنها گردان شهید «علم الهدی» بود
در سال 1359 در سوسنگرد بودیم. آنجا تقریبا خط مقدم محسوب می شد و رزمندگان تصمیم گرفته بودند برای مقابله با عراقیها به صورت گروه گروه در یكی از خانههای شهر مستقر شوند. این گروهها زیر نظر سپاه اداره می شدند و نام آنها گردان شهید «علم الهدی» بود.
نیروهای دشمن تا منتهی الیه شهر سوسنگر پیشروی كرده بود.
بچهها برای اینكه بتوانند در مقابل آنها یك سپر دفاعی ایجاد كنند مجبور بودند تا از رودخانهای كه در وسط شهر سوسنگرد قرار داشت با «بلم»( نوعی قایق) عبور كنند و كانالهایی را حفر كنند.
رزمندگان هر 24 ساعت، 24 ساعت جایشان را به گروه دیگر می دادند.
رزمندگان از هر فرصتی برای انجام كارهای معنوی به ویژه عزاداری استفاده می كردند، مثلا در زیر آتش وحشتناك دشمن، مراسم سوگواری برگزار می كردند. جمعیتی كه مراسم عزاداری امام حسین (ع) را در آنجا برپا كردند كمتر 100 نفر می شد.
مسجد جامع شهر سوسنگرد نقش محوری و مؤثری در ساماندهی رزمندگان داشت و می توانست آنها را در یك مكان مشخص گردهم بیارود.
غیر از ایام محرم و صفر نیز، بچههای رزمنده از هر فرصتی برای مناجات و عزاداری استفاده میکردند، مگر در ایام جشن که برنامهها تفاوت داشت.
شبهای چهارشنبه در دعای توسل، شبهای جمعه در دعای کمیل و در طول هفته به هر بهانه که میشد ذکر مصیبت اباعبدالله و ائمه برقرار بود.
برنامه قرائت سوره واقعه هر شب ساعت نه شب به صورت جمعی گذاشته میشد و بعضی از گردانها از بلندگو پخش میکردند.
هنوز هم در دوکوهه این کار انجام میشود و ساعت نه شب از بلندگو سوره واقعه پخش میکنند.
اینطور هم نبود که فقط برنامههای عمومی برگزار شود. شبها در چادرها هم برنامههایی به ذوق و سلیقه رزمندهها برقرار بود و اگر مداحی بینشان بود کار به عزاداری و سینهزنی هم میکشید.
دهه اول محرم در عین اینکه عزاداری جبهه جذاب بود، اکثر بچههای تهران سعی میکردند خود را به عزاداریهای تهران برسانند.
مخصوصا تاسوعا و عاشورا علاقه رزمندهها برای شرکت در دستههای عزاداری تهران خیلی بیشتر بود. اما برنامههای جبهه هم طبق روال انجام میشد.
شب اول محرم شروع به سیاهی زدن میکردند. اگر در چادرها بودند، چادر را به سلیقه خودشان سیاهی میزدند و اگر مثلا در دوکوهه داخل ساختمان استقرار داشتند آنجا را سیاهپوش میکردند. اگر گردان برنامه خاصی مثل مانور و راهپیمایی نداشت، عزاداری برقرار بود.
بعد از نماز اول سخنرانی بود و بعد عزاداری که عزاداری هم طول میکشید. البته گردانها در عزاداری متفاوت بودند. بعضی از آنها در عزاداری زیادهروی میکردند و کارشان چند ساعت طول میکشید.
حتی بعضی از گردانها بعد از عزاداریهای جمعی در بیابانهای اطراف قرار میگذاشتند و باز هم به سینهزنی میپرداختند. البته اینگونه عزاداریها معمول نبود و اغلب بعد از ساعت خاموشی که ترددهای اردوگاه محدود میشد برنامه عزاداری جمعی نبود. علاوه بر این معمولا آخر شب برنامههای رزم دستهای، گروهانی یا گردانی بود و رزمندهها باید زود میخوابیدند تا به موقع بیدار شوند و توان مانور داشته باشند.
http://www.shiaupload.ir/images/89164432766375147049.gif