PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : *هویت یک عبد: پناهیان: اگر عبد خدا نشویم، حتماً عبد غیر خدا خواهیم شد.



شهاب منتظر
17-12-2011, 21:34
هویت یک عبد

پناهیان: اگر عبد خدا نشویم، حتماً عبد غیر خدا خواهیم شد.

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/15348018158680930191.gifhttps://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/05084716326009417781.gif

خبرگزاری فارس: حجت‌الاسلام پناهیان معتقد است: بر اساس قرآن، در تاریخ حیات بشر سابقه ندارد کسی، کسی را نپرستد و عبد کسی نباشد. انسان اگر عبد خدا نشد، حتماً عبد غیر خدا می‌شود.


http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1390/09/12/13900912163329_PhotoA.jpg

به گزارش خبرگزاری فارس، آنچه در ادامه می‌خوانید گزیده‌ای از سخنرانی حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان در مسجد دانشگاه تهران با موضوع «هویت یک عبد» است که در دهه اول محرم ایراد شده است.

* از «خودخواهی» خود در جهت درک هویت خود بهره‌ بگیریم

انسان به خودش بسیار علاقه‌مند است؛ این خودخواهی همواره با او همراه است و چیز بدی هم نیست. مسأله اینجاست که این خودخواهی در چه راهی خرج شود و چگونه استفاده شود. یکی از بهترین استفاده‌هایی که از این خودخواهی می‌توانیم داشته باشیم، این است که از آن در جهت درک هویت خودمان بهره‌گیری نماییم. از آنجایی که انسان خودش را دوست دارد لذا علاقه‌مند است که خودش و هویت خودش را درک نماید و به این پرسش کلیدی بپردازد که «من چه کسی هستم یا ماهیت من چیست؟»

نباید تصور کنیم با پرداختن به اینکه «من کی هستم؟» به انانیت و خودپرستی نزدیک شده و از خداپرستی دور می‌شویم. اگر مدت‌ها به این فکر کنیم که ماهیت ما چیست، نه تنها از خداپرستی فاصله نگرفته‌ایم بلکه به آن نزدیک هم شده‌ایم چرا که « مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه‏»(غررالحکم/301/به نقل از رسول خدا ص) البته باید توجه کنیم که شیطان سعی می‌کند منافع و خواسته‌های سطحی ما را در نظر ما بزرگ جلوه دهد و ما ترغیب ‌کند به جای اینکه به خودمان (به ماهیت خودمان) فکر کنیم به منافع و دوست‌داشتنی‌های سطحی خودمان فکر کنیم.

دلیل قرآنی بر اینکه باید از این خودخواهی استفاده کنیم و به ماهیت خود بپردازیم این است: «وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُون؛ و مانند آن کسانى مباشید که خدا را فراموش کردند و خدا هم خود آنان را از یاد خودشان ببرد و ایشان همان فاسقانند»(حشر/19) مجازات کسی که خدا را فراموش کرده است این خواهد بود که خود را فراموش می‌کند. دشمن قسم خوردۀ ما (ابلیس) از روی عداوت، با ما کاری می‌کند که از خودمان بدمان بیاید و به هویت خودمان فکر نکنیم. باید هویت خودمان و آن حقیقت نابی که در وجود ما قرار دارد و خداوند به آن قسم یاد کرده است: «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها» (شمس/7) را دوست داشته باشیم (نه اینکه هواهای نفسانی و منافع و تمایلات خود را دوست بداریم.)

اگر انسان به ماهیت خودش فکر کند و از خودش بپرسد که «تو کی هستی؟» از دورن خودش پاسخ‌های قشنگی دریافت می‌کند که یکی از زیباترین پاسخ‌ها این است: «من یک مولایی دارم که عبد او هستم.» یعنی من مال او هستم در اختیار او هستم، بنده و بردۀ او هستم، تمام زندگی من دست اوست، من از پیش او آمده‌ام و به سوی او باز می‌گردم.

بعضی‌ها تصور می‌کنند که خودشان در کنار خداوند، یک موجود مستقلی هستند. البته خودشان را کوچک‌تر از خدا می‌دانند اما برای خودشان وجود مستقلی قائل هستند. هر کسی بگوید که من موجود مستقلی هستم، یعنی خودش را نشناخته است.



http://s4.rimg.info/b031a0b8c72ce155779dd840f32c2cad.gif

شهاب منتظر
17-12-2011, 21:36
* مواقعی که انسان واقعاً حقیقت عبد بودن را درک می‌کند

انسان در بعضی از مواقع و مواقف، حقیقت عبد بودن خود را به خوبی درک می‌کند؛ یکی در قبر و صحرای محشر که دیگر برای درک این حقیقت خیلی دیر است. یکی هم در مواقعی که انسان مرگ را نزدیک می‌بیند و دستش از همه جا کوتاه است؛ «فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِکُون »(عنکبوت/65) باید بدانیم که ما همیشه و در همۀ لحظات محتاج و وابسته به خدا هستیم و وابستگی ما به خداوند از آن بیمار سرطانی که پزشک او را جواب کرده است، کمتر نیست.

یکی از راه‌های اینکه بفهمیم عبد هستیم این است که به مولای خود نگاه کنیم و به او بیشتر توجه کنیم. قرآن خواندن خیلی در این رابطه مؤثر است. چه خوب است روزی حداقل 50 آیه قرآن بخوانیم و خودمان را در فضای این گفتگوی زیبا قرار دهیم تا درک ما از مولای خودمان بالا برود و حقیقت عبد بودن خود را بهتر درک کنیم.

باید دقت کنیم و ببینیم که مولا و ارباب ما با بندگان خودش چگونه سخن می‌گوید و چگونه از مقام یک مولا، عبد خود را مخاطب قرار می‌دهد. خداوند در قرآن کریم حدود 250 بار در مورد «عبد» و دیگر مشتقات از این ماده سخن گفته است. در قرآن کریم غالباً هرگاه که خداوند از روی مهربانی با بندگانش سخن می‌گوید از کلمات «عبد» یا «عباد» یا «عبید» استفاده می‌فرماید و در این میان کلمۀ «عبید» بار عاطفی بیشتری دارد: «وَ ما أَنَا بِظَلاَّمٍ لِلْعَبید»(ق/29) اما وقتی بخواهد ما را مذمت کند از واژۀ «انسان» استفاده می‌فرماید: «وَ کانَ الْإِنْسانُ أَکْثَرَ شَیْ‏ءٍ جَدَلاً»(کهف/54)

کلمۀ مقابل عبد، «ربّ» است و به همین دلیل، هرگاه می‌خواهیم دعا کنیم، خداوند را با عبارت «ربنا» یعنی خطاب می‌کنیم یعنی ای ارباب ما!

* ما ذاتاً عبد آفریده شده‌ایم و دوست داریم به جایی وابسته باشیم

انسان‌ها ذاتاً دوست دارند به جایی یا گروهی وابسته باشند؛ یعنی غیر از خانواده و همسر دوست دارند به یک دسته‌ یا گروهی تعلق داشته باشند. حتی کسانی که به آزاد بودن و رها بودن از هر چیزی، معتقد هستند باز هم اگر دقت کنیم می‌بینیم که بالاخره دوست دارند عضو یک دسته یا گروهی باشند. وجود چنین روحیه‌ای در بین ابناء بشر، به خاطر این است که ما اساساً «عبد» آفریده شده‌ایم. نمی‌شود که انسان کسی را نپرستد و به کسی یا جایی وابستگی و تعلق خاطر نداشته باشد.



http://s4.rimg.info/b031a0b8c72ce155779dd840f32c2cad.gif

شهاب منتظر
17-12-2011, 21:37
* انسان خیلی راحت عبد غیر خدا می‌شود / اگر سخن کسی را بپذیریم، به نوعی عبد او شده‌ایم

عبد بودن فقط به معنای پرستش چیزی نیست، حتی کسی که چیزی را می‌پسندد و به آن تعلق خاطر دارد، عبد آن شده است. ممکن است کسی بگوید؛ «من آن چیز را نمی‌پرستم، فقط آن را پسندیده‌ام و دوستش دارم!» همین کافی است. پس عبد بودن خیلی ارزان است و انسان خیلی راحت عبد می‌شود. عبد بودن فقط این نیست که به کسی یا چیزی سجده کنیم. حتی اگر ما به سخن کسی گوش کنیم، به نوعی عبد او شده‌ایم، حال اگر او از خدا سخن گوید، در واقع خدا را عبادت کرده‌ایم و اگر از شیطان سخن گوید، در واقع شیطان را عبادت کرده‌ایم. این فرمایش امام باقر(ع) است که می‌فرماید: «مَنْ‏ أَصْغَى إِلَى‏ نَاطِقٍ‏ فَقَدْ عَبَدَه ُ فَإِنْ کَانَ النَّاطِقُ یُؤَدِّی عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ کَانَ النَّاطِقُ یُؤَدِّی عَنِ الشَّیْطَانِ فَقَدْ عَبَدَ الشَّیْطَان‏»(کافی/6/434)‏

«عبد بودن» از یک تواضع، فروتنی و افتاده‌حالی شروع می‌شود تا وابستگی‌های عمیق‌تر. جلوی هر کسی حالت افتادگی داشته باشی، در واقع عبد او شده‌ای. همین که پای فیلم کسی یا پای صحبت کسی می‌نشینیم، آن تواضع ما در استماع کلمات او و آمادگی ما در پذیرش کلمات او می‌شود عبادت و اگر او از غیر خدا حرف بزند می‌شود عبادت طاغوت.

* اگر عبد خدا نشویم، حتماً عبد غیر خدا خواهیم شد

بر اساس قرآن، در تاریخ حیات بشر سابقه ندارد کسی، کسی را نپرستد و عبد کسی نباشد. انسان اگر عبد خدا نشد، حتماً عبد غیر خدا می‌شود. «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی‏ کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ»(نحل/36) به گزارش قرآن اصلاً «نپرستیدن» در حیات بشر نبوده است، یا خدا پرستیده شده است یا غیر خدا. اگر هم پرستش غیر خدا به صورت وابستگی به بت‌ها و غیر آن جلوه نکرده باشد، نام هواپرستی به خود گرفته است «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواه» (جاثیه/23) اگر هوا و هوس را دوست داشته باشیم، عبدِ آن خواهیم شد.
باید از خودمان بپرسیم: ما عبد چه کسی هستیم؟

انسان اساساً برای بندگی خلق شده است. انسان طوری آفریده شده است که به طور خودکار، عبد می‌شود. بندگی کردن در ذات ما قرار دارد، چون: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون»(ذاریات/56) ظاهر انسان را نگاه نکنید که سرکشی می‌کند و اصطلاحاً شاخ و شانه می‌کشد، رهایش کنی بالاخره کسی را خواهد پرستید. انسان به طور خودکار به کسی، چیزی، جایی، گروهی یا جریانی تعلق خاطر پیدا می‌کند و بالاخره دوست دارد عبد کسی بشود. پس باید این سؤال جدی را از خودمان بپرسیم که ما عبدِ چه کسی هستیم؟ ذلیل چه کسی هستیم؟ از چه کسی فرمان می‌بریم؟ به چه کسی وابسته هستیم؟



http://s4.rimg.info/b031a0b8c72ce155779dd840f32c2cad.gif