ملکوت* گامی تارهایی *
24-12-2011, 01:52
بزرگ ترین مهارت هر شاعری در تشبیهات است. شعر بی تشبیه چون حسن ناآراسته و چون گل ناپیراسته است. تشبیه به مثابه ی آرایش و زیور است در شعر، هر شاعری که در تشبیه زبردست تر باشد جهان گیرتر است.http://img.tebyan.net/big/1390/09/753269159111217125135749811412725419317853.jpg
مولانا کمال الدین وحشی بافقی از زمره ی سخن وران معروفی ست که با اشعار رنگین و مثنوی های دل نشین و سبک خاص خود در تاریخ ادبیات ایران قرن 10 هـ به مقام والایی دست یافته است. زمانی که وحشی بافقی زندگی می کرد، دوران انحطاط سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران بوده به ادبیات آن نیز تأثیر منفی رسانده است. نظر به قول اقبال آشتیانی « در دوره ی سلاطین صفوی شعر فارسی به کلی از طراوت و جزالت افتاد و از سیاق کلام فصیح و بلیغ استادان قدیم به شکل عجیبی منحرف گردید». با این وجود وحشی بافقی در آن محیط تاریک فرهنگی چون ستاره ی درخشان تجلی کرده است. به مهارت سخن وری او همزمانان اش از جمله امین احمد رازی، تقی الدین لوحدی بلیانی، ملا عبدالنبی فخرالزمانی قزوینی، اسکندر بیک منشی، میرزا محمد طاهر نصرآبادی و امثال آن ها بهای بلند داده به خصوص در غزل سرایی او، را استاد دانسته اند. اکثر مولفان تذکره ها و محققان که راجع به اشعار وحشی سخن رانده اند به طرز نو سخن او اشاره کرده اند. پیش از همه خود شاعر نوپردازی اش را در شعر تایید کرده است: طرح نوی در سخن انداختم/ طرح سخن نوع دگر ساختم.
حسین نخعی در پیش گفتار مفصل خود در دیوان شاعر مهم ترین خصوصیت طرز نو وحشی را سادگی و روانی می داند که کاملا درست است. ولی او به طور مبالغه آمیز وحشی را بنیادگذار این طرز بیان دانسته است؛ «وحشی نوپردازی و تازه گویی و ساده سرایی را در شعر فارسی بنیاد گذاشته (دیوان،ص نود و شش). البته با سادگی بیان سبک وحشی از شاعران دیگر هم زمانش تفاوت دارد. ولی باید اقرار شد که ساده بیانی هنوز در قرون 5- 4 هجری در آثار رودکی و هم زمانان اش به حد کمال رسیده بود. در قرن های بعد سبک شعر فارسی تدریجا مرکب و پیچیده گردیده در قرون 10 هجری منجر به پیدایش سبک مشکل پسند هندی شد. خدمت وحشی بافقی در آن است که به سبک خراسان روی آورده توانست سنت های آن به خصوص سادگی و فصاحت بیان را احیا نماید. این را می توان در مثال کاربرد یک صنعت بدیعی یعنی تشبیه نیز به ثبوت رساند. زیرا تشبیه از مهم ترین وسایل تصویر و صور خیال در شعر فارسی بوده در اشعار وحشی بیش از صنایع دیگر به کار رفته است. در واقع طوری که سعید نفیسی تاکید کرده است: «بزرگ ترین مهارت هر شاعری در تشبیهات است. شعر بی تشبیه چون حسن ناآراسته و چون گل ناپیراسته است. تشبیه به مثابه ی آرایش و زیور است در شعر، هر شاعری که در تشبیه زبردست تر باشد جهان گیرتر است» (نفیسی، ص 702).
قبل از همه باید گفت که وحشی به استفاده ی صنایع بدیعی چندان رغبت نداشته است و طوری که ذکر شد سادگی بیان از خصایص سبک سخن وری او ست. اکثر غزل های او در نهایت سادگی سروده شده به گفتار مردم شباهت دارند. در غزل که با مطلع زیر شروع می شود آرایش سخن خیلی کم به نظر می رسد:
مژده ی وصل توام ساخته بی تاب امشبنیست از شادی دیدار مرا خواب امشب(دیوان، ص 14)حسین نخعی درست تأکید می کند که « از صنعت های شعری و سخن بازی ها در شعر وحشی خبری نیست و تنها برای آرایش سخن خویش جای جای از تجنیس و تشبیه و تضمین بهرمند گشته و پاره پاره یی از مثنوی هایش را بدین زیوران آراسته است. » (دیوان، ص، سد)
تشبیه برای ساده و صمیمی بیان نمودن سوزگذار عشق که از موضوعات اساسی غزل های وحشی محسوب می شود مساعدت کرده است. در بیت زیر تشبیه کننده ها همه مادی و محسوس بوده از طبیعت گرفته شده اند و سوز دل عاشق را روشن و برجسته برملا می سازند.
مولانا کمال الدین وحشی بافقی از زمره ی سخن وران معروفی ست که با اشعار رنگین و مثنوی های دل نشین و سبک خاص خود در تاریخ ادبیات ایران قرن 10 هـ به مقام والایی دست یافته است. زمانی که وحشی بافقی زندگی می کرد، دوران انحطاط سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران بوده به ادبیات آن نیز تأثیر منفی رسانده است. نظر به قول اقبال آشتیانی « در دوره ی سلاطین صفوی شعر فارسی به کلی از طراوت و جزالت افتاد و از سیاق کلام فصیح و بلیغ استادان قدیم به شکل عجیبی منحرف گردید». با این وجود وحشی بافقی در آن محیط تاریک فرهنگی چون ستاره ی درخشان تجلی کرده است. به مهارت سخن وری او همزمانان اش از جمله امین احمد رازی، تقی الدین لوحدی بلیانی، ملا عبدالنبی فخرالزمانی قزوینی، اسکندر بیک منشی، میرزا محمد طاهر نصرآبادی و امثال آن ها بهای بلند داده به خصوص در غزل سرایی او، را استاد دانسته اند. اکثر مولفان تذکره ها و محققان که راجع به اشعار وحشی سخن رانده اند به طرز نو سخن او اشاره کرده اند. پیش از همه خود شاعر نوپردازی اش را در شعر تایید کرده است: طرح نوی در سخن انداختم/ طرح سخن نوع دگر ساختم.
حسین نخعی در پیش گفتار مفصل خود در دیوان شاعر مهم ترین خصوصیت طرز نو وحشی را سادگی و روانی می داند که کاملا درست است. ولی او به طور مبالغه آمیز وحشی را بنیادگذار این طرز بیان دانسته است؛ «وحشی نوپردازی و تازه گویی و ساده سرایی را در شعر فارسی بنیاد گذاشته (دیوان،ص نود و شش). البته با سادگی بیان سبک وحشی از شاعران دیگر هم زمانش تفاوت دارد. ولی باید اقرار شد که ساده بیانی هنوز در قرون 5- 4 هجری در آثار رودکی و هم زمانان اش به حد کمال رسیده بود. در قرن های بعد سبک شعر فارسی تدریجا مرکب و پیچیده گردیده در قرون 10 هجری منجر به پیدایش سبک مشکل پسند هندی شد. خدمت وحشی بافقی در آن است که به سبک خراسان روی آورده توانست سنت های آن به خصوص سادگی و فصاحت بیان را احیا نماید. این را می توان در مثال کاربرد یک صنعت بدیعی یعنی تشبیه نیز به ثبوت رساند. زیرا تشبیه از مهم ترین وسایل تصویر و صور خیال در شعر فارسی بوده در اشعار وحشی بیش از صنایع دیگر به کار رفته است. در واقع طوری که سعید نفیسی تاکید کرده است: «بزرگ ترین مهارت هر شاعری در تشبیهات است. شعر بی تشبیه چون حسن ناآراسته و چون گل ناپیراسته است. تشبیه به مثابه ی آرایش و زیور است در شعر، هر شاعری که در تشبیه زبردست تر باشد جهان گیرتر است» (نفیسی، ص 702).
قبل از همه باید گفت که وحشی به استفاده ی صنایع بدیعی چندان رغبت نداشته است و طوری که ذکر شد سادگی بیان از خصایص سبک سخن وری او ست. اکثر غزل های او در نهایت سادگی سروده شده به گفتار مردم شباهت دارند. در غزل که با مطلع زیر شروع می شود آرایش سخن خیلی کم به نظر می رسد:
مژده ی وصل توام ساخته بی تاب امشبنیست از شادی دیدار مرا خواب امشب(دیوان، ص 14)حسین نخعی درست تأکید می کند که « از صنعت های شعری و سخن بازی ها در شعر وحشی خبری نیست و تنها برای آرایش سخن خویش جای جای از تجنیس و تشبیه و تضمین بهرمند گشته و پاره پاره یی از مثنوی هایش را بدین زیوران آراسته است. » (دیوان، ص، سد)
تشبیه برای ساده و صمیمی بیان نمودن سوزگذار عشق که از موضوعات اساسی غزل های وحشی محسوب می شود مساعدت کرده است. در بیت زیر تشبیه کننده ها همه مادی و محسوس بوده از طبیعت گرفته شده اند و سوز دل عاشق را روشن و برجسته برملا می سازند.