PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : llı. ۩✿۩.ıll ویژه نامه شهادت شمس الشموس آقا علی ابن موسی الرضا (ع) llı. ۩✿۩.ıll



فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
22-01-2012, 13:30
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/33386458751147803642.gif

https://www.ayehayeentezar.com/upload/files/shahadat.e.reza.aye.swf

(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/33386458751147803642.gif) https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/52273171269217627409.gif
ویژه نامه شهادت جانگداز شمس الشموس،
سلطان طوس ، آقا امام رضا علیه السلام
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/52273171269217627409.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/52273171269217627409.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
22-01-2012, 17:57
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97585957469084738124.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97585957469084738124.gif)

قال الامام علی بن موسی الرضا علیه السلام :

لا تَدعُوا العَمـلَ الصّالِـحَ وَ الاِجتهادَ فِى العِبادَةِ اتِّکالاً عَلى حُبِّ آلِ مُحَمدٍ (ص)
وَ لا تَدعُوا حُبَّ آلِ مُحَمـدٍ (ص) لامرِهـم اِتِّکـالاً عَلـى العِبـادَةِ
فَـاِنَّـهُ لایَقـبَلُ اَحـدَهُـمـا دونَ الآخَر؛

امام رضا علیه السلام فرموده اند :

مبادا اعمال نیک را به اتکاى دوستى آل محمد(ص) رها کنید،
مبادا دوستى آل محمد(ص) را به اتکاى اعمال صالح از دست بدهید،
زیرا هیچ کدام از ایـن دو ، به تنهایى پذیرفته نمى شود

( بحارالانوار،ج78،ص348)

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/83599986882638697710.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/83599986882638697710.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
22-01-2012, 18:03
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/94440402188831735273.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/94440402188831735273.gif)

صدای هق هق تشیع به گوش می رسد

در جام کفر مثل دروغى نهان شدند
انگورها که کام تو را شوکران شدند

آن شب براى بوسه زدن بر لبان تو
لب هاى هرچه جام جهان نیمه جان شدند

دیگر خمار عشق، تو را خسته کرده بود
پس دست هاى شوق تو بر آسمان شدند

آن گاه با دعاى تو، این مستجاب محض
آن خوشه هاى بى سر و پا امتحان شدند

از سینه ات شهادت «آمین» که پر کشید
کرّوبیان به ساحت دنیا روان شدند

گویا صداى هق هق تشییع مى رسد
از نخل هاى سبز که امشب خزان شدند

این بار هشتم است که بى وقت و ناگهان
مرغان خاک، دست به کار اذان شدند



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/16796550677168101072.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/16796550677168101072.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
22-01-2012, 18:17
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45369131450756549364.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45369131450756549364.gif)


نفرین بر آن شب سهمناک
که هشتمین چراغ را به کشتن برخاست!

ای بزرگ! ای آنکه پرواز را
به بندگی خداوندان میله‏ ها
ترجیح دادی و رفتی!

حالا قرن‏هاست که آسمان،
پرهای بلندت را تکثیر می‏کند.

قرن‏هاست که آفتاب،
از مشرق خراسان تو برمی‏خیزد.

تو، الفبای غربت را به تفسیر نشستی؛
وقتی که خلیفه‏ های تاریک،
بر مسند بیداد به قهقهه نشسته بودند.

تو آن فریادی، که کوه‏های زمین
به انعکاس همیشه‏ات کمر بسته اند.

تو فرا خوانده شدی
به میعادگاه تاریک انگور.
می‏دانم که به روشنی می‏شنیدی
خنده‏های مرگ را
از لابه‏ لای زهرآلود خوشه‏ ها.

جام زهر را که نوشیدی،
ناگهان دریچه‏ های شهر،
بر نور بسته شد.

حالا سال‏هاست که
غربتت در سرهامان نقاره می‏زند .

و کبوتران جهان،
شکوه صحن و سرایت را به غلغله می‏آیند.

تو به ولایت عشق رفته بودی
و آنان بر سفره شوکرانت نشاندند.

نفرین بر آن دست‏ها
که به سوزاندن جگرت رضایت داد
و آفتابت را در پس‏ کوچه ‏های ناجوانمرد،
به شمشیر کشید.



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32938488367517211634.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32938488367517211634.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
22-01-2012, 21:29
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/60028549288241321583.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/60028549288241321583.gif)
فعالیتهای فرهنگی ویژه شهادت ثامن الحجج
مولا علی بن موسی رضا المرتضی علیه السلام



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70558859993575054173.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70558859993575054173.gif) ۩"۞"۩ْْ مسموم زهر جفا ۩ ويژه نامه شهادت ثامن الحجج۩ آقام امام رضا(ع) ۩"۞"۩ (http://www.ayehayeentezar.com/showthread.php?t=11779.html)

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70558859993575054173.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70558859993575054173.gif)۩ ╬♥╬ ۩ ناله ها سرميدهد ناي وجودم(مرثيه شهادت غريب الغربا٬امام رضا(ع)۩ ╬♥╬ ۩ (http://www.ayehayeentezar.com/showthread.php?t=11784.html)

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70558859993575054173.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70558859993575054173.gif)▐☼ ▬♥▬☼ ▐پيامک هاي تسليت شهادت مظلومانه سلطان طوس ▐☼ ▬♥▬ ▐ (http://www.ayehayeentezar.com/showthread.php?t=11783.html)

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70558859993575054173.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70558859993575054173.gif)◄|♥|♥|► تصاوير ويژه شهادت غريب طوس٬حضرت علي بن موسي الرضا (ع)◄|♥|♥|► (http://www.ayehayeentezar.com/showthread.php?t=11780.html)

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70558859993575054173.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70558859993575054173.gif)✿✿✿ دانلود مداحی و روضه خوانی در سوگ شمس الشموس آقا امام رضا (ع) ✿✿✿ (http://www.ayehayeentezar.com/showthread.php?t=20063)

مقالات :

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70558859993575054173.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70558859993575054173.gif)۩**✿**۩ علی بن موسی الرضا علیه السلام دژ محکم الهی ۩**✿**۩ (http://www.ayehayeentezar.com/showthread.php?t=20051.html)

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70558859993575054173.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70558859993575054173.gif)۩✿ ŏ✿۩ چرا امام رضا ولایتعهدی مامون را پذیرفت ؟ ۩✿ ŏ✿۩ (http://www.ayehayeentezar.com/showthread.php?t=20052.html)

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70558859993575054173.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70558859993575054173.gif) ۩•~✫ ŏ✫~•۩ آراء مختلف در مورد شهادت امام رضا (ع) ۩•~✫ ŏ✫~•۩ (http://www.ayehayeentezar.com/showthread.php?t=20053.html)

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70558859993575054173.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70558859993575054173.gif)๑۩* ŏ * ۩๑ یاران ایرانی امام رضا علیه السلام ๑۩* ŏ * ۩๑ (http://www.ayehayeentezar.com/showthread.php?t=20054)






https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74062007950298658297.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74062007950298658297.gif)

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
22-01-2012, 22:51
بازتاب قتل امام(ع) در زمان مامون


http://www.mohebanoalreza.com/files/uploads/1321028336.333014269992271411962342242022491862496 32.jpg


چون به كتابهاى تاريخى مراجعه مى‏كنيم درمى‏يابيم كه شهادت امام رضا(ع) به دست مامون به وسيله سم، حتى در زمان مامون نيز امرى معروف و بر سر زبانهاى مردم بود. بطورى كه مامون خود شكوه از اين اتهام مى‏كرد كه چرا مردم او را عامل مسموم كردن امام مى‏پنداشتند!




در روايت آمده كه هنگام مرگ امام(ع) مردم اجتماع كرده و پيوسته مى‏گفتند كه اين مرد - يعنى مامون - وى را ترور كرده است. در اين باره آنقدر صدا به اعتراض برخاست كه مامون مجبور شد محمد بن جعفر، عموى امام، را به سويشان بفرستد و براى متفرق كردنشان بگويد كه امام(ع) امروز براى احتراز از آشوب از منزل خارج نمى‏شود. (



ابن خلدون علت قيام ابراهيم فرزند امام موسى(ع) را آن دانسته كه وى مامون را متهم به قتل برادرش مى‏نمود. ) ابراهيم نيز به اتفاق مورخان به دست مامون مسموم گرديد. برادرش نيز زيد بن موسى كه در مصر شورش كرده بود به دست همين خليفه مسموم شد. اينكه يعقوبى نوشته كه مامون ابراهيم و زيد را مورد عفو قرار داد (14) منافاتى با آن ندارد كه مدتى بعد با نيرنگ به ايشان سم خورانيده باشد. چه آنان به خونخواهى برادر خود برخاسته بودند و عفو مامون يك ژست ظاهرى مى‏بود.


طبق نقل برخى از منابع تاريخى يكى ديگر از برادران امام رضا(ع) به نام احمد بن موسى چون از حيله مامون آگاه شد. همراه سه هزار تن - و به روايتى دوازده هزار - از بغداد قيام كرد. كارگزار مامون در شيراز به نام «قتلغ خان‏» به امر خليفه با او به مقابله برخاست و پس از كشمكشهايى هم او هم برادرش «محمد عابد» و يارانشان را به شهادت رسانيد.

در آن ايام برادر ديگر امام رضا(ع) به نام هارون بن موسى همراه با بيست و دو تن از علويان به سوى خراسان مى‏آمد. بزرگ اين قافله خواهر امام رضا يعنى حضرت فاطمه(ع) بود ( . مامون ماموران انتظامى خود را دستور داد تا بر قافله بتازند. آنها نيز همه را مجروح و پراكنده كردند. هارون نيز در اين نبرد مجروح شد ولى سپس او را در حالى كه بر سر سفره غذا نشسته بود غافلگير كرده بقتل رساندند.

مى‏گويند حتى به حضرت فاطمه(ع) نيز در ساوه زهر خورانيدند كه پس از چند روزى او هم به شهادت رسيد.

ديگر از قربانيان مامون، برادر ديگر امام(ع) به نام حمزة بن موسى بود.
با توجه به اين وقايع درمى‏يابيم كه مساله شهادت امام به دست مامون در همان ايام نيز امرى شايع ميان مردم گرديده بود.

مليکه
23-01-2012, 07:05
شخصيت اخلاقي امام رضا عليه‌السلام




مي‌دانيم كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه واله) در اخلاق نمونه بود، تا جايي كه خدايش در مقام ستايش پيامبر او را به خلق نيكو و عظيمش ياد كرده، رمز موفقيت او را نيز اخلاق ارزنده وي مي‌داند.
امامان نيز تجلي اخلاق پيامبر بودند، به گونه‌اي كه هركس آنان را مي‌ديد، بي‌اختيار به ياد رسول اكرم(صلی الله علیه واله) مي‌افتاد. حضرت رضا (علیه السلام) نيز در زندگي فردي و اجتماعي چنين بود كه خلق والاي پيامبر را حكايت مي‌كرد و به گفته شاعر:
يمثل النبي في اخلاقه فانه النابت من اعراقه
له كرامات و مكرمات في صفحات الدهر بينات
شهود صدق لسمو ذاته كانه النبي في صفاته
در اخلاق او پيامبر جلوه‌گر مي‌شود. چرا كه او برخاسته از ريشه‌هاي نبوي است.
از او نشانه‌هايي اعجازآميز و ارزشهايي در اوراق تاريخ و بستر روزگاران، متجلي است و گواهاني راستين بر بزرگي او گواهند. گويا او آينه تمام نماي اخلاق و صفات پيامبر است.
ابراهيم بن عباس كه از ديرزمان محضر امام را درك كرده و از آن منبع فيض الهي، بهره‌ها برده بود، درباره روش اخلاقي امام مي‌گويد: «هيچ‌گاه نديدم آن حضرت، با سخن خود كسي را مورد اهانت و آزار قرار دهد و يا آن كه كلام كسي را قبل از آن كه سخن او پايان يابد، قطع كند. نياز نيازمندان را برآورده مي‌ساخت، هرگز در حضور ديگران به چيزي تكيه نمي‌داد، پاي خود را نزد كسي دراز نمي‌كرد، با خدمتكاران به نرمي سخن مي‌گفت، در جمع، با صداي بلند نمي‌خنديد و در حضور ديگران آب دهان را بيرون نمي‌انداخت.»
ابن ابي عباد، وزير مأمون، شيوه زندگي امام را چنين يادآور شده است: «حضرت علي بن موسي(علیه السلام) در تابستان روي حصير مي‌نشست و فرش او در زمستان نوعي پلاس بود، دور از چشم مردم جامه خشن مي‌پوشيد و هنگام رويارويي با مردم، لباس معمولي مي‌پوشيد تا خودنمايي به زهد، تلقي نشود.»

مليکه
23-01-2012, 07:08
اخلاق امام در بيان روايات



ـ او بسيار به مستمندان رسيدگي مي‌كرد.
ـ به دادن صدقه بويژه در شبهاي تار و به صورت پنهاني بسيار مبادرت مي‌كرد.
ـ با خدمتگزارانش كنار يك سفره مي‌نشست و غذا مي‌خورد.
ـ هيچ فرقي ميان غلامان و اشراف و اقوام و بيگانگان نمي‌گذارد، مگر براساس تقوا.
ـ همواره متبسم و خوش رو بود.
ـ بهترين بخش غذاي خود را قبل از تناول، براي گرسنگان جدا مي‌ساخت.
ـ با فقرا مي‌نشست.
ـ در تشييع جنازه شركت مي‌جست.
ـ خدمتكاري را كه مشغول خوردن غذا بود، به خدمت فرا نمي‌خواند.
ـ با صداي بلند و با قهقهه هرگز نمي‌خنديد.
ـ رفع نياز مؤمنان و گره‌گشايي از ايشان را بر ديگر كارها مقدم مي‌داشت.
ـ روي حصير مي‌نشست.
ـ قرآن زياد تلاوت مي‌كرد.
ـ با گفتارش دل كسي را نرنجانيد.
ـ سخن هيچ‌كس را ناتمام نمي‌گذاشت و نمي‌شكست.
ـ هيچ نيازمندي را تا حد امكان رد نكرد.
ـ پاي خود را هنگام نشستن در حضور ديگران دراز نمي‌كرد.
ـ در حضور ديگران همواره از ديوار فاصله داشت و هيچ‌گاه تكيه نزد.
ـ همواره ياد خدا بر زبان جاري داشت.
ـ از اسراف و تبذير سخت پرهيز داشت.
ـ به مسافري كه پول خود را تمام و يا گم كرده بود، بدون چشمداشت، هزينه سفر مي‌داد.
ـ در دادن افطاري به روزه‌داران كوشا بود.
ـ به عيادت بيماران مي‌رفت.
ـ در معابر عمومي، آب دهان خود را نمي‌انداخت.
ـ از ميهمان شخصاً پذيرايي مي‌كرد.
ـ هنگامي كه بر جمعي كنار سفره وارد مي شد، اجازه نمي‌داد تا براي احترام وي از جاي برخيزند.
ـ به سخن ديگران كه وي را مورد خطاب قرار داده، از او پرسشي داشتند، با دقت كامل گوش مي‌داد.
ـ خويش را به بوي خوش معطر مي‌كرد، بخصوص براي نماز.
ـ به نظافت جسم و لباس بويژه موي سر توجه داشت.
ـ قبل از غذا دستها را مي‌شست و با چيزي خشك نمي‌كرد، بعد از غذا نيز آنها را مي‌شست و با حوله‌اي خشك مي‌كرد.
ـ اگر غذايي از حد نياز زياد مي‌آمد، آن را هرگز دور نمي‌ريخت.
ـ در حضور ديگران به تنهايي چيزي نمي‌خورد.
ـ بسيار بردبار و شكيبا بود.
ـ كارگري را كه به مبلغ معين اجير مي‌كرد، در پايان افزون بر مزدش به او عطا مي‌كرد.
ـ با همگان با رأفت و خوشرويي روبرو مي‌شد.
ـ بسيار فروتن بود.
ـ به فقرا و بيچارگان بسيار مي‌بخشيد و آن را براي خود پس‌انداز مي‌دانست.
اين همه كه ياد شد، بي‌گمان خوشه‌اي از خرمن شخصيت اخلاقي آن امام بزرگ است و نه تمام آن.

مليکه
23-01-2012, 07:09
زندگاني سياسي امام رضا(علیه السلام)



امام رضا(علیه السلام) در عصر امامت خويش، با خلفايي چند از عباسيان، معاصر بوده‌اند؛ هر چند، تنها در دوران زمامداري مأمون، شرايط دشواري پديد آمد كه امام را به موضعگيري واداشت.
مدت ده سال از امامت هشتمين امام با دوران خلافت هارون مقارن بود. در آن دوره ده ساله، هارون به دليل بحرانهايي كه حكومت با آن روبرو بود، هيچ‌گاه خود را روياروي امام قرار نداد.

نرگس منتظر
23-01-2012, 08:52
قطراتی از دریای بیکران رضوی











40سخن گرانبها از ثامن الائمّه (علیه السلام)



http://img.tebyan.net/big/1390/07/1201368822942412218499116134107250248554.jpg



1. مؤمن‌ ، مؤمن‌ واقعى‌ نیست‌ ، مگر آن‌ كه‌ سه‌ خصلت‌ در او باشد : سنتى‌ از پروردگارش‌ و سنتى‌ از پیامبرش‌ و سنتى‌ از امامش‌ . اما سنت‌ پروردگارش‌ ، پوشاندن‌ راز خود است‌ ، اما سنت‌ پیغمبرش‌ ، مدارا و نرم‌ رفتارى‌ با مردم‌ است‌ ، اما سنت‌ امامش‌ صبر كردن‌ در زمان‌ تنگدستى‌ و پریشان‌ حالى‌ است‌. (اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 339)
2. پنهان‌ كننده‌ كار نیك‌ ( پاداشش‌ ) برابر هفتاد حسنه‌ است‌ و آشكار كننده‌كار بد سرافكنده‌ است‌ ، و پنهان‌ كننده‌ كار بد آمرزیده‌ است‌. (اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 4 ، ص‌ 160)
3. عقل‌ شخص‌ مسلمان‌ تمام‌ نیست‌ ، مگر این‌ كه‌ ده‌ خصلت‌ را دارا باشد : از اوامید خیر باشد ، از بدى‌ او در امان‌ باشند ، خیر اندك‌ دیگرى‌ را بسیار شمارد ، خیر بسیار خود را اندك‌ شمارد ، هرچه‌ حاجت‌ از او خواهند دلتنگ‌ نشود ، در عمر خود از دانش‌طلبى‌ خسته‌ نشود ، فقر در راه‌ خدایش‌ از توانگرى‌ محبوبتر باشد ، خوارى‌ در راه‌ خدایش‌ از عزت‌ با دشمنش‌ محبوبتر باشد ، گمنامى‌ را از پرنامى‌ خواهانتر باشد . سپس‌ فرمود : دهمى‌ چیست‌ و چیست‌ دهمى‌ ! به‌ او گفته‌ شد : چیست‌ ؟ فرمود : احدى‌ را ننگرد جز این‌ كه‌ بگوید او از من‌ بهتر و پرهیزگارتر است‌. (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 467)
4. از امام‌ رضا ( علیه السلام ) سؤال‌ شد : سفله‌ كیست‌ ؟ فرمود : آن‌ كه‌ چیزى‌ دارد كه‌از ( یاد ) خدا بازش‌ دارد
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 466)
5. ایمان‌ یك‌ درجه‌ بالاتر از اسلام‌ است‌ ، و تقوا یك‌ درجه‌ بالاتر از ایمان‌است‌ ، و به‌ فرزند آدم‌ چیزى‌ بالاتر از یقین‌ داده‌ نشده‌ است‌. (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 469)
6. اطعام‌ و میهمانى‌ كردن‌ براى‌ ازدواج‌ از سنت‌ است. (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 469)
7. پیوند خویشاوندى‌ را برقرار كنید گرچه‌ با جرعه‌ آبى‌ باشد ، و بهترین‌ پیوندخویشاوندى‌ ، خوددارى‌ از آزار خویشاوندان‌ است‌. (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 469)
8. حضرت‌ رضا ( علیه السلام ) همیشه‌ به‌ اصحاب‌ خود مى‌فرمود : بر شما باد به‌ اسلحه‌پیامبران‌ ، گفته‌ شد : اسلحه‌ پیامبران‌ چیست‌ ؟ فرمود : دعا . (اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 4 ، ص‌ 214)
9. از نشانه‌هاى‌ دین‌ فهمى‌ ، حلم‌ و علم‌ است‌ ، و خاموشى‌ درى‌ از درهاى‌ حكمت‌است‌ . خاموشى‌ و سكوت‌ ، دوستى‌ آور و راهنماى‌ هر كار خیرى‌ است‌ . (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 469)
10. زمانى‌ بر مردم‌ خواهد آمد كه‌ در آن‌ عافیت‌ ده‌ جزء است‌ ، كه‌ نه‌ جزء آن‌ دركناره‌گیرى‌ از مردم‌ ، و یك‌ جزء آن‌ در خاموشى‌ است‌ . (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 470)
11. از امام‌ رضا (علیه السلام) از حقیقت‌ توكل‌ سؤال‌ شد . فرمود : این‌ كه‌ جز خدا ازكسى‌ نترسى. (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 469)
12. به‌ راستى‌ كه‌ بدترین‌ مردم‌ كسى‌ است‌ كه‌ یارى‌اش‌ را ( از مردم‌ ) باز دارد وتنها بخورد و زیر دستش‌ را بزند. (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 472)
13. بخیل‌ را آسایشى‌ نیست‌ ، و حسود را خوشى‌ و لذتى‌ نیست‌ ، و زمامدار را وفایى‌ نیست‌ ، و دروغگو را مروت‌ و مردانگى‌ نیست‌. (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 473)
14. كسى‌ دست‌ كسى‌ را نمى‌بوسد ، زیرا بوسیدن‌ دست‌ او مانند نماز خواندن‌ براى‌ اوست. (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 473)



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97983872496974469333.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97983872496974469333.gif)

نرگس منتظر
23-01-2012, 08:55
http://img.tebyan.net/big/1390/07/901248619766249197151206199203101123215242164.gif


14. كسى‌ دست‌ كسى‌ را نمى‌بوسد ، زیرا بوسیدن‌ دست‌ او مانند نماز خواندن‌ براى‌ اوست. (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 473)
15. به‌ خداوند خوشبین‌ باش‌ ، زیرا هركه‌ به‌ خدا خوشبین‌ باشد ، خدا با گمان‌خوش‌ او همراه‌ است‌ ، و هركه‌ به‌ رزق‌ و روزى‌ اندك‌ خشنود باشد ، خداوند به‌ كردار اندك‌ او خشنود باشد ، و هركه‌ به‌ اندك‌ از روزى‌ حلال‌ خشنود باشد ، بارش‌ سبك‌ و خانواده‌اش‌ در نعمت‌ باشد و خداوند او را به‌ درد دنیا و دوایش‌ بینا سازد و او را از دنیا به‌ سلامت‌ به‌ دار السلام‌ بهشت‌ رساند. (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 472)
16. ایمان‌ چهار ركن‌ است‌ : توكل‌ بر خدا ، رضا به‌ قضاى‌ خدا ، تسلیم‌ به‌ امرخدا ، واگذاشتن‌ كار به‌ خدا. (تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 469)
17. از امام‌ رضا درباره‌ بهترین‌ بندگان‌ سؤال‌ شد . فرمود : آنان‌ هرگاه‌ نیكى‌كنند خوشحال‌ شوند ، و هرگاه‌ بدى‌ كنند آمرزش‌ خواهند ، و هرگاه‌ عطا شوند شكر گزارند ، و هرگاه‌ بلا بینند صبر كنند ، و هرگاه‌ خشم‌ كنند، درگذرند.(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 469)
18. كسى‌ كه‌ فقیر مسلمانى‌ را ملاقات‌ نماید و بر خلاف‌ سلام‌ كردنش‌ بر اغنیا براو سلام‌ كند ، در روز قیامت‌ در حالى‌ خدا را ملاقات‌ نماید كه‌ بر او خشمگین‌ باشد. (عیون‌ اخبار الرضا ، ج‌ 2 ، ص‌ 52)
19. از حضرت‌ امام‌ رضا (علیه السلام) درباره‌ خوشى‌ دنیا سؤال‌ شد . فرمود : وسعت‌ منزل‌و زیادى‌ دوستان. (بحارالانوار ، ج‌ 76 ، ص‌ 152)
20. زمانى‌ كه‌ حاكمان‌ دروغ‌ بگویند ، باران‌ نبارد و چون‌ زمامدار ستم‌ ورزد ،دولت‌ ، خوار گردد ، و اگر زكات‌ اموال‌ داده‌ نشود چهار پاپان‌ از بین‌ روند. (بحار الانوار ، ج‌ 73 ، ص‌ 373) 21. هر كس‌ اندوه‌ و مشكلى‌ را از مؤمنى‌ برطرف‌ نماید ، خداوند در روز قیامت‌اندوه‌ را از قلبش‌ برطرف‌ سازد. (اصول‌ كافى‌ ، ج‌ 3 ، ص‌ 268)
22. بعد از انجام‌ واجبات‌ ، كارى‌ بهتر از ایجاد خوشحالى‌ براى‌ مؤمن‌ ، نزدخداوند بزرگ‌ نیست‌. (بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 347)
23. بر شما باد به‌ میانه‌روى‌ در فقر و ثروت‌ ، و نیكى‌ كردن‌ چه‌ كم‌ و چه‌ زیاد ،زیرا خداوند متعال‌ در روز قیامت‌ یك‌ نصفه‌ خرما را چنان‌ بزرگ‌ نماید كه‌ مانند كوه‌ احد باشد.
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 346)
24. به‌ دیدن‌ یكدیگر روید تا یكدیگر را دوست‌ داشته‌ باشید و دست‌ یكدیگر رابفشارید و به‌ هم‌ خشم‌ نگیرید. (بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 347)
25. بر شما باد راز پوشى‌ در كارهاتان‌ در امور دین‌ و دنیا . روایت‌ شده‌ كه‌" افشاگرى‌ كفر است‌ " و روایت‌ شده‌ " كسى‌ كه‌ افشاى‌ اسرار مى‌كند با قاتل‌ شریك‌ است‌ " و روایت‌ شده‌ كه‌ " هرچه‌ از دشمن‌ پنهان‌ مى‌دارى‌ ، دوست‌ تو هم‌ بر آن‌ آگاهى‌ نیابد. "(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 347)



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97983872496974469333.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97983872496974469333.gif)

نرگس منتظر
23-01-2012, 08:57
http://img.tebyan.net/big/1390/04/205132402072481291489420689882223619321104.jpg

26. آدمى‌ نمى‌تواند از گردابهاى‌ گرفتارى‌ با پیمان‌شكنى‌ رهایى‌ یابد ،
و ازچنگال‌ عقوبت‌ رهایى‌ ندارد كسى‌ كه‌ با حیله‌ به‌ ستمگرى‌ مى‌پردازد.(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 349)
27. با سلطان‌ و زمامدار با ترس‌ و احتیاط همراهى‌ كن‌ ، و با دوست‌ با تواضع‌ ،و با دشمن‌ با احتیاط ، و با مردم‌ با روى‌ خوش‌.
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 356)
28. هر كس‌ به‌ رزق‌ و روزى‌ كم‌ از خدا راضى‌ باشد ، خداوند از عمل‌ كم‌ او راضى‌باشد.
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 356)
29. عقل‌ ، عطیه‌ و بخششى‌ است‌ از جانب‌ خدا ، و ادب‌ داشتن‌ ، تحمل‌ یك‌ مشقت‌است‌ ، و هر كس‌ با زحمت‌ ادب‌ را نگهدارد ،
قادر بر آن‌ مى‌شود ، اما هر كه‌ به‌ زحمت‌ بخواهد عقل‌ را به‌ دست‌ آورد جز بر جهل‌ او افزوده‌ نمى‌شود.
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 342)
30. به‌ راستى‌ كسى‌ كه‌ در پى‌ افزایش‌ رزق‌ و روزى‌ است‌ تا با آن‌ خانواده‌ خود را اداره‌ كند ، پاداشش‌ از مجاهد در راه‌ خدا بیشتر است.
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 339)
31. پنج‌ چیز است‌ كه‌ در هر كس‌ نباشد امید چیزى‌ از دنیا و آخرت‌ به‌ او نداشته‌ باش‌ : كسى‌ كه‌ در نهادش‌ اعتماد نبینى‌ ، و
كسى‌ كه‌ در سرشتش‌ كرم‌ نیابى‌ ، و كسى‌ كه‌ در خلق‌ و خوى‌اش‌ استوارى‌ نبینى‌ ، و كسى‌ كه‌ در نفسش‌ نجابت‌ نیابى‌ ، و) كسى‌ كه‌ از خدایش‌ ترسناك‌ نباشد.
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 470)

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97983872496974469333.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97983872496974469333.gif)

نرگس منتظر
23-01-2012, 08:59
http://img.tebyan.net/big/1390/10/62244110127191206115501951998822812363209180.gif



32. هرگز دو گروه‌ با هم‌ روبه‌رو نمى‌شوند ، مگر این‌كه‌ نصرت‌ و پیروزى‌ با گروهى‌است‌ كه‌ عفو و بخشش‌ بیشترى‌ داشته‌ باشد.
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 470) 33. مبادا اعمال‌ نیك‌ و تلاش‌ در عبادت‌ را به‌ اتكاى‌ دوستى‌ آل‌ محمد ( علیهم السلام ) رهاكنید ، و مبادا دوستى‌ آل‌ محمد
( علیهم السلام ) و تسلیم‌ براى‌ آنان‌ را به‌ اتكاى‌ عبادت‌ از دست‌ بدهید ، زیرا هیچ‌ كدام‌ از این‌دو به‌ تنهایى‌ پذیرفته‌ نمى‌شود.
(بحار الانوار ، ج‌ 78 ، ص‌ 347)

34. عبادت‌ پر روزه‌ داشتن‌ و نماز خواندن‌ نیست‌ ، و همانا عبادت‌ پر اندیشه‌كردن‌ در امر خداست.
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 466)

35. كسى‌ كه‌ نعمت‌ دارد باید كه‌ بر عیالش‌ در هزینه‌ وسعت‌ بخشد.
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 466)

36. هرچه‌ زیادى‌ است‌ نیاز به‌ سخن‌ زیادى‌ هم‌ دارد.
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 466)

37. كمك‌ تو به‌ ناتوان‌ بهتر از صدقه‌ دادن‌ است‌.
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 470)

38. به‌ آن‌ حضرت‌ گفته‌ شد : چگونه‌ صبح‌ كردى‌ ؟ فرمود : با عمر كاسته‌ ، و كردارثبت‌ شده‌ ،
و مرگ‌ بر گردن‌ ما و دوزخ‌ دنبال‌ ما است‌ ، و ندانیم‌ با ما چه‌ شود.(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 470)

39. سخاوتمند از طعام‌ مردم‌ بخورد تا از طعامش‌ بخورند ، و بخیل‌ از طعام‌ مردم‌نخورد تا از طعامش‌ نخورند.
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 470)

40. ما خاندانى‌ باشیم‌ كه‌ وعده‌ خود را وام‌ دانیم‌ چنانچه‌ رسول‌ خدا ( صلی الله علیه وآله )كرد.
(تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 470)


بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97983872496974469333.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97983872496974469333.gif)

نرگس منتظر
23-01-2012, 09:05
http://img.tebyan.net/big/1390/10/320485781101127015864012319413313822767.gif


بازتاب قتل امام رضا(علیه السلام) در زمان مامون


چون به كتابهاى تاریخى مراجعه مى‏كنیم درمى‏یابیم كه شهادت امام رضا(علیه السلام) به دست مامون به وسیله سم، حتى در زمان مامون نیز امرى معروف و بر سر زبانهاى مردم بود. بطورى كه مامون خود شكوه از این اتهام مى‏كرد كه چرا مردم او را عامل مسموم كردن امام مى‏پنداشتند!
در روایت آمده كه هنگام مرگ امام(علیه السلام) مردم اجتماع كرده و پیوسته مى‏گفتند كه این مرد - یعنى مامون - وى را ترور كرده است.
در این باره آنقدر صدا به اعتراض برخاست كه مامون مجبور شد محمد بن جعفر، عموى امام، را به سویشان بفرستد و براى متفرق كردنشان بگوید كه امام
(علیه السلام) امروز براى احتراز از آشوب از منزل خارج نمى‏شود.(1)
ابن خلدون علت قیام ابراهیم فرزند امام موسى(علیه السلام) را آن دانسته كه وى مامون را متهم به قتل برادرش مى‏نمود.
(2) ابراهیم نیز به اتفاق مورخان به دست مامون مسموم گردید. برادرش نیز زید بن موسى كه در مصر شورش كرده بود به دست همین خلیفه مسموم شد.
اینكه یعقوبى نوشته كه مامون ابراهیم و زید را مورد عفو قرار داد (3) منافاتى با آن ندارد كه مدتى بعد با نیرنگ به ایشان سم خورانیده باشد.
چه آنان به خونخواهى برادر خود برخاسته بودند و عفو مامون یك ژست ظاهرى مى‏بود.
طبق نقل برخى از منابع تاریخى یكى دیگر از برادران امام رضا(علیه السلام) به نام احمد بن موسى چون از حیله مامون آگاه شد. همراه سه هزار تن - و به روایتى دوازده هزار - از بغداد قیام كرد.
كارگزار مامون در شیراز به نام «قتلغ خان‏» به امر خلیفه با او به مقابله برخاست و پس از كشمكش هایى هم او، هم برادرش «محمد عابد» و یارانشان را به شهادت رسانید.
(4) در آن ایام برادر دیگر امام رضا(علیه السلام) به نام هارون بن موسى همراه با بیست و دو تن از علویان به سوى خراسان مى‏آمد.
بزرگ این قافله خواهر امام رضا یعنى حضرت فاطمه(علیه السلام) بود (5) . مامون ماموران انتظامى خود را دستور داد تا بر قافله بتازند.
آنها نیز همه را مجروح و پراكنده كردند. هارون نیز در این نبرد مجروح شد ولى سپس او را در حالى كه بر سر سفره غذا نشسته بود غافلگیر كرده بقتل رساندند. (6)
مى‏گویند حتى به حضرت فاطمه(علیه السلام) نیز در ساوه زهر خورانیدند كه پس از چند روزى او هم به شهادت رسید. (7)
دیگر از قربانیان مامون، برادر دیگر امام(علیه السلام) به نام حمزة بن موسى بود.
با توجه به این وقایع درمى‏یابیم كه مساله شهادت امام به دست مامون در همان ایام نیز امرى شایع میان مردم گردیده بود.



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_imamreza_emza__48_.jpg

نرگس منتظر
23-01-2012, 09:11
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95210850880817735855.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95210850880817735855.gif)


پیشگویى امام(علیه السلام) و اجدادش
افزون بر تمام آنچه كه گذشت‏یاد این نكته نیز لازم است كه امام رضا(علیه السلام) شهادتش را بوسیله زهر خود بارها پیشگویى كرده بود. به علاوه، اجداد پاكش نیز سالها پیش از وى رویداد شهادت امام رضا(علیه السلام) را خبر داده بودند.


مى‏توان روایات وارد شده در این زمینه را به سه طبقه تقسیم كرد:


1 - آن دسته از روایات كه از زبان پیغمبر(ص) یا ائمه(علیه السلام) نقل شده و حاكى از به شهادت رسانیدن امام رضا در طوس است. در این باره پنج‏حدیث وارد شده.

2 - آن دسته از روایات كه از خود امام رضا(علیه السلام) نقل شده كه شهادتش به دست مامون و دفنش را در طوس كنار قبر هارون، پیشگویى نموده است.



پی نوشت ها :


) 1) مسند الامام الرضا / 1 / ص 130 - بحار / 49 / ص 299 - عیون اخبار الرضا / 2 / ص 242.

(2) تاریخ ابن خلدون / 3 / ص 115.

(3) مشاكلة الناس لزمانهم / ص 29.

(4) قیام سادات علوى / ص 169 - اعیان الشیعة / 10 از مجلد 11 / ص 286 و 287 به نقل از كتاب الانساب از محمد بن هارون موسوى نیشابورى - مدینة الحسین (سرى دوم) ص 91 - بحار / 8 / ص 308 - حیاة الامام موسى بن جعفر / 2 / ص 413 - فرق الشیعة / حاشیه ص 97 به نقل از بحر الانساب (چاپ بمبئى) و سایر منابع.

(5) قیام سادات علوى / ص 168.

(6) جامع الانساب / ص 56 - قیام سادات علوى / ص 161 - حیاة الامام موسى بن جعفر / 2.

(7) قیام سادات علوى / ص 168.

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان



منبع :


سایت تشیع



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74062007950298658297.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74062007950298658297.gif)

شهیده
23-01-2012, 12:43
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97585957469084738124.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97585957469084738124.gif)

http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/1-b-1.gifدلایل امام رضا(علیه السلام) برای پذیرش ولیعهدیhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/1-b-1.gif




پس از آنكه امام تراژدى پیشنهاد خلافت را با توجه به جدى نبودن آن از سوى مامون، پشت‏سر نهاد، خود را در برابر صحنه‏بازى دیگرى یافت. آن اینكه مامون به رغم امتناع امام هرگز از پاى ننشست و این بار ولیعهدى خویشتن را به وى پیشنهاد كرد. در اینجا نیز امام مى‏دانست كه منظور تامین هدفهاى شخصى مامون است، لذا دوباره امتناع ورزید، ولى اصرار و تهدیدهاى مامون چندان اوج گرفت كه امام بناچار با پیشنهادش موافقت كرد.


دلایل امام براى پذیرفتن ولیعهدى

هنگامى امام رضا(علیه السلام) ولیعهدى مامون را پذیرفت كه به این حقیقت پى برده بود كه در صورت امتناع بهایى را كه باید بپردازد تنها جان خودش نمى‏باشد، بلكه علویان و دوستدارانشان همه در معرض خطر واقع مى‏شوند. در حالى كه اگر بر امام جایز بود كه در آن شرایط، جان خویشتن را به خطر بیفكند، ولى در مورد دوستداران و شیعیان خود و یا سایر علویان هرگز به خود حق نمى‏داد كه جان آنان را نیز به مخاطره دراندازد.
افزون بر این، بر امام لازم بود كه جان خویشتن و شیعیان و هواخواهان را از گزندها برهاند. زیرا امت اسلامى بسیار به وجود آنان و آگاهى بخشیدنشان نیاز داشت. اینان باید باقى مى‏ماندند تا براى مردم چراغ راه و راهبر و مقتدا در حل مشكلات و هجوم شبهه‏ها باشند.
آرى، مردم به وجود امام و دستپروردگان وى نیاز بسیار داشتند، چه در آن زمان موج فكرى و فرهنگى بیگانه‏اى بر همه جا چیره شده بود و با خود ارمغان كفر و الحاد در قالب بحثهاى فلسفى و تردید نسبت‏به مبادى خداشناسى، مى‏آورد. بر امام لازم بود كه بر جاى بماند و مسؤولیت‏خویش را در نجات امت‏به انجام برساند. و دیدیم كه امام نیز - با وجود كوتاه بودن دوران زندگیش پس از ولیعهدى - چگونه عملا وارد این كارزار شد.
حال اگر او با رد قاطع و همیشگى ولیعهدى، هم خود و هم پیروانش را به دست نابودى مى‏سپرد این فداكارى كوچكترین تاثیرى در راه تلاش براى این هدف مهم در برنمى‏داشت.
علاوه بر این، نیل به مقام ولیعهدى یك اعتراف ضمنى از سوى عباسیان به شمار مى‏رفت دایر بر این مطلب كه علویان نیز در حكومت‏سهم شایسته‏اى داشتند.
دیگر از دلایل قبول ولیعهدى از سوى امام آن بود كه اهلبیت را مردم در صحنه سیاست ‏حاضر بیابند و به دست فراموشیشان نسپارند، و نیز گمان نكنند كه آنان همانگونه كه شایع شده بود، فقط علما و فقهایى هستند كه در عمل هرگز به كار ملت نمى‏آیند. شاید امام نیز خود به این نكته اشاره مى‏كرد هنگامى كه «ابن عرفه‏» از وى پرسید:
- اى فرزند رسول خدا، به چه انگیزه‏اى وارد ماجراى ولیعهد شدى؟
امام پاسخ داد:
به همان انگیزه‏اى كه جدم على(علیه السلام) را وادار به ورود در شورا نمود. (1)
گذشته از همه اینها، امام در ایام ولیعهدى خویش چهره واقعى مامون را به همه شناساند و با افشا ساختن نیت و هدفهاى وى در كارهایى كه انجام مى‏داد، هرگونه شبهه و تردیدى را از نظر مردم برداشت.

آیا امام خود رغبتى به این كار داشت؟
اینها كه گفتیم هرگز دلیلى بر میل باطنى امام براى پذیرفتن ولیعهدى نمى‏باشد. بلكه همانگونه كه حوادث بعدى اثبات كرد، او مى‏دانست كه هرگز از دسیسه‏هاى مامون و دار و دسته‏اش در امان نخواهد بود و گذشته از جانش، مقامش نیز تا مرگ مامون پایدار نخواهد ماند. امام بخوبى درك مى‏كرد كه مامون به هر وسیله‏اى كه شده در مقام نابودى وى - جسمى یا معنوى - برخواهد آمد.





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/16796550677168101072.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/16796550677168101072.gif)

شهیده
23-01-2012, 12:47
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97585957469084738124.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97585957469084738124.gif)



تازه اگر هم فرض مى‏شد كه مامون هیچ نیت‏شومى در دل نداشت. با توجه به سن امام امید زیستنش تا پس از مرگ مامون بسیار ضعیف مى‏نمود. پس اینها هیچ كدام براى توجیه پذیرفتن ولیعهدى براى امام كافى نبود. از همه اینها كه بگذریم و فرض را بر این بگذاریم كه امام امید به زنده ماندن تا پس از درگذشت مامون را نیز مى‏داشت، ولى برخوردش با عوامل ذى نفوذى كه خشنود از شیوه حكمرانى وى نبودند، حتمى بود.
همچنین توطئه‏هاى عباسیان و دار و دسته‏شان و بسیج همه نیروها و ناراضیان اهل دنیا بر ضد حكومت امام كه اجراى احكام خدا به شیوه جدش پیامبر(صلی الله علیه وآله) و على(علیه السلام) باید پیاده مى‏شد، امام را با همان مشكلات زیانبارى روبرو مى‏ساختند كه برایتان در فصل گذشته شرح دادیم.
در آنجا گفتیم كه حتى مردم نیز حكومت‏حق و عدل امام(علیه السلام) را در آن شرایط نمى‏توانستند تحمل كنند.

فقط اتخاذ موضع منفى درست‏بود با توجه به تمام آنچه كه گفته شد در مى‏یابیم كه براى امام(علیه السلام) طبیعى بود كه اندیشه رسیدن به حكومت را از چنین راهى پر زیان و خطر از سر بدر كند، چه نه تنها هیچ یك از هدفهاى وى را به تحقق نمى‏رساند، بلكه بر عكس سبب نابودى علویان و پیروانشان همراه با هدفها و آمالشان نیز مى‏گردید.

بنابراین، اقدام مثبت در این جهت‏یك عمل افتخارآمیز و بى منطق قلمداد مى‏شد.
برنامه پیشگیرى امام‏اكنون كه امام رضا(علیه السلام) در پذیرفتن ولیعهدى از خود اختیارى ندارد، و نه مى‏تواند این مقام را وسیله رسیدن به هدفهاى خویش قرار دهد، چه زیانهاى گرانبارى بر پیكر امت اسلامى وارد آمده دینشان هم به خطر مى‏افتد. . . و از سویى هم امام نمى‏تواند ساكت‏بنشیند و چهره موافق در برابر اقدامات دولتمردان نشان بدهد. . . . پس باید برنامه‏اى بریزد كه در جهت‏خنثى كردن توطئه‏هاى مامون پیش برود.
اكنون در این باره سخن خواهیم راند.


پى‏نوشت:
(1) مراجعه شود به: مناقب آل ابى‏طالب / 4 / ص 364 - معادن الحكمة / ص 192 - عیون اخبار الرضا / 2 / ص 40 - بحار / 49 / ص 140 و 141.


بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

منبع :

كتاب: زندگى سیاسى هشتمین امام، ص 162 ؛ مؤلف: سید جعفر شهیدى




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/16796550677168101072.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/16796550677168101072.gif)

نرگس منتظر
24-01-2012, 00:13
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_imamreza_png__13_.png



علم امام رضا (علیه السلام)

قیام علمى، ارشاد مردم، تبیین احكام الله، بیان شریعت كه از وظایف خاص اولیاء الله است، هیچ وقت از امام رضا صلوات الله علیه فوت نشد و یكى از كارهاى اساسى آن حضرت بود، چه در مدینه و چه در مرو. احكام بسیارى در كتب احادیث از یادگارهاى آن حضرت است، كافى است در این باب فقط فهرست عیون اخبارالرضا را كه صدوق علیه الرحمة درباره آن حضرت نوشته است مطالعه كنیم .
شیخ طوسى علیه الرحمة در رجال خود سیصد و هفده نفر از روایان را تحت عنوان «اصحاب الرضا» نام برده كه همه از آن حضرت كسب فیض كرده و به افتخار حدیث رسیده‏اند. (1)
مردان بزرگى امثال احمد بن أبى نصر بزنطى، احمد بن محمد بن عیساى اشعرى، ادریس بن عیساى اشعرى، عبدالله بن جندب بجلى، حسن بن على وشا، محمد بن فضیل كوفى و دیگران.
سید محسن امین فرموده: جماعتى از اهل تألیف از او نقل حدیث كرده‏اند، از جمله: ابوبكر خطیب در تاریخ خود، ثعالبى در تفسیرش، سمعانى در رساله‏اش، ابن معتز در كتابش، و دیگران. حافظ عبدالعزیزبن اخضر در كتاب معالم العترة الطاهرة گوید: عبدالسلام بن صالح هروى، داوود بن سلیمان، عبدالله بن عباس قزوینى از وى نقل حدیث كرده‏اند. (2)
على بن محمد بن جهم با آنكه ناصبى و از دشمنان اهل بیت است (3)
نقل مى‏كند: در مجلس مامون بودم كه على بن موسى الرضا نیز حضور داشتند، مأمون از اخبارى كه اشعار بر عدم عصمت انبیاء دارند از او سؤال مى‏كرد، او به هر یك جواب مى‏داد، مأمون پس از شنیدن جواب مى‏گفت: «اشهد انك ابن رسول الله حقا».و گاهى مى‏گفت:«لِلّه دّرك یابن رسول الله» و گاهى مى‏گفت: «بارك الله فیك یا اباالحسن» و نیز مى‏گفت: «جزاك الله عن انبیائه خیراً یا أبا الحسن» و چون به همه سؤالات جواب داد، مأمون گفت: یا ابن رسول الله! قلبم را شفا دادى و آنچه بر من مشتبه بود روشن فرمودى، خدا تو را از جانب انبیاء خودش و از اسلام جزاى خیر بدهد.
على بن محمد بن جهم اضافه كرد: چون صحبت تمام شد، مأمون براى نماز برخاست و دست محمد بن جعفر را كه حاضر بود گرفت و من در پى آن دو روان شدم. مأمون به محمد بن جعفر گفت: پسر برادرت را چگونه دیدى؟ گفت: داناست، ندیده‏ایم كه از كسى علم آموخته باشد.
مأمون گفت: پسر برادرت از اهل بیت پیامبر است كه درباره آنها فرموده: «ألا انّ ابرارَ عترتى و أَطائب أَرومتى‏، احكمُ الناس صغاراً و اعلم الناس كباراً، لا تُعِلّمُوهم فانّهم اعلم منكم، لا یخرجونكم من بابِ هُدى، و لا یُدخِلُونكم فى باب ضلال» (4).
آنگاه حضرت رضا صلوات الله علیه به منزل خود بازگشت، فرداى آن روز به محضر آن حضرت رفتم و سخن مأمون و جواب عمویش محمد بن جعفر را به وى رساندم، امام خندید وفرمود: پسر جهم! آنچه از مأمون شنیدى فریبت ندهد. به خدا قسم كه او بزودى با حیله مرا مى‏كشد و خدا از او انتقام مرا خواهد گرفت. صدوق رحمة الله فرمود: این حدیث از طریق ابن جهم عجیب است كه او از دشمنان و مغبضین اهل بیت بود.

پى نوشت ها:
1- رجال طوسى: 366 - 396.
2- سیر الائمه: ج 4 ص 141.
3- عیون اخبار الرضا: ج 1 ص 195 - 204 بطور تفصیل، بحار: ج 49 ص 180.
4- عیون اخبار الرضا: ج 1 ص 195 - 204 بطور تفصیل، بحار: ج 49 ص 180.


بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان



منبع :
خاندان وحى، سید على اكبر قریشى

http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_imamreza_emza__48_.jpg

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
24-01-2012, 05:49
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/78684884095709042233.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/78684884095709042233.gif)



اى روشناى آب

اى على موسى الرضا! پاكمرد یثربى، در توس خوابیده!

من تو را بیدار مى دانم.

زنده تر، روشن تر از خورشید عالم تاب،

از فروغ و فرّ و شور زندگى سرشار مى دانم.

گر چه پندارند: دیرى هست، همچون قطره ها در خاك،

رفته اى در ژرفناى خواب،

لیكن اى پاكیزه باران بهشت! اى روح! اى روشناى آب!

من تو را بیدار ابرى پاك و رحمت بار مى دانم.

اى (چو بختم) خفته در آن تنگناى زادگاهم توس!

ـ (در كنار دون تبهكارى كه شیر پیر پاك آیین، پدرت،

آن روح رحمان را به زندان كشت) ـ

من تو را بیدارتر از روح و راه صبح، با آن طرّه زرتار مى دانم.

من تو را بىهیچ تردیدى (كه دلها را كند تاریك)

زنده تر، تابنده تر از هر چه خورشید است، در هر كهكشانى، دور یا نزدیك،

خواه پیدا، خواه پوشیده،

در نهان تر پرده اسرار مى دانم.

با هزارى و دوصد، بل بیشتر، عمرت،

اى جوانى و جوان جاودان، اى پور پاینده!

مهربان خورشید تابنده!

این غمین همشهرى پیرت،

این غریبِ مُلكِ رى، دور از تو دلگیرت،

با تو دارد حاجتى، دَردى كه بى شك از تو پنهان نیست،

وز تو جوید (در نهانى) راه و درمانى.

جاودان جان جهان! خورشید عالم تاب!

این غمین همشهرى پیر غریبت را، دلش تاریك تر از خاك،

یا على موسى الرضا! دریاب.

چون پدرت، این خسته دل زندانىِ دَردى روان كُش را،

یا على موسى الرضا! دریاب، درمان بخش.

یا على موسى الرضا! دریاب



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/35438500612187767218.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/35438500612187767218.gif)

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
24-01-2012, 10:04
بسم الله الرحمن الرحيم

بشكن صبوي باده را مستي تويي مستي تويي
در اين سراي نيستي هستي تويي هستي تويي



تو آفتاب هشتمي سرّ چهارده عدد بيدار كن خواب مرا از وحشت ديوودد

بنگر كه در هفت آسمان جايي فراسوي زمان نوري حبوت ميكند در غربت اين لا مكان



بنگر كه دريا خون شده فوّاره ها گلگون شده ليلاي بي دل را ببين از عشق تو مجنون شده
در اين غروب واپسين از چتر خورشيد يقين نور حقيقت مي چكد بر خاك مشكوك زمين



فرياد و بانگي مي رسد عالم سكوت مي كند از هيبتش سلطان غم آسان سقوط مي كند آسان سقوط مي كندد
آدم هراسان مي شود محشر نما يان مي شود از تاول آيينه ها خورشيد گريان مي شود خورشيد گريان مي شود



تقدير ما در دست توست زنجير بر دستان ما مارا رها كن از عدم هستي بده بر جانمان


بشكن صبوي باده را مستي تويي مستي تويي
در اين سراي نيستي هستي تويي هستي تويي



تو آفتاب هشتمي سرّ چهارده عدد بيدار كن خواب مرا از وحشت ديوودد

شهیده
24-01-2012, 11:57
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/89721752472366408971.jpg




http://img.tebyan.net/big/1390/10/668919117810221434189149191186130130247223227.gif

نامه ای به امام رضا علیه السلام




هوالمصور
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
سلام به آقای خوبم، سلام به مولای عزیزم، سلام به امام رئوف و مهربانم، سلام به خورشید تابان خراسان، سلام به گنبد طلاییت، سلام به کبوترهای حرمت و سلام به زائرهای عاشقت.
قلم را روی کاغذ نهادم تا شاید این بار قلم روی آن حرکت کند و خودش حرف های دل مرا به امام رضا بنویسد. هزاران بار نوشتم، هزاران بار گفتم، اما باز نشد. نتوانستم به قولی که به تو دادم وفا کنم، بگو چه کار کنم، کجای کارم اشتباه است .
هر وقت حاجتی دارم مهمان حرمت هستم آن قدر دخیل می بندم تا حاجتم روا شود.
چقدر ماه های خدا عجیب است دوازده ماه به نیت دوازده امام، زیاد نمی توانم این را بگویم چون کار خدا با حکمت است و عقل ناقص و ناتوان من قادر به بیان آن نیست. محرم الحرام اجازه ی ورود به ماه حسین است تا ایشان اذن دخول ندهند قطره اشکی ریخته نمی شود و آخر صفر هم با شهادت غریب الغربا . واقعا غریب به چه معناست... غریبه کیست... ؟ غریب یعنی دور از وطن، دور از خانه ...{ غریب از ریشه غ رب ، بر وزن فعیل به معنای دور است}.
هنگامی که مسلم وارد کوفه شد غریب بود، امام حسین در کربلا غریب بود و اما شما آقای من که غریب خراسان هستی .
لحظه های آخر منتظر دیدن عزیز دلت بودی، چقدر زیبا نام جوادت را می بردی. وقتی سرت بر روی پایش بود چقدر آرام بودی، دست های گرم جوادت، وجود تو را روشن کرد با نگاهت فهماندی وقت رفتن و جدایی است. چه لحظه ای بود وداع آخرت.
اما چه بگویم از نیزه های شکسته، تیرهای در هم فرو رفته، شمشیرهای بالا رفته، بدن ارب اربای اکبر، خم شدن کمر حسین، ناله دل زینب، اشک چشم رقیه، ... عجب حال و هوایی داشت وداع کربلا، مولای من آیا آن لحظه هم دیدن بدن پاره پاره اکبر دل حسین را آرام کرد؟ آیا سر او را به دامن گرفت و بوسه بر پیشانی اکبر زد دلش روشن شد؟ چه بگویم که نتوانست روی پاهایش بایستد. خدایا حسین را مدد کن ،... یاری اش کن خدایا قوت قلبش زینب را برسان، ...
- هراسان کنار برادر آمد آرام دل زینب، نبینم خم شدن کمرت را، نبینم اشک چشمانت را، جان زینب حرفی بزن تا دلم آرام شود ...
هر وقت خواستم چیزی بگویم خجالت کشیدم بیان کنم، ابهت حرمت ، زیبایی بارگاهت، تقدس نگاهت مرا از گفتن حرفم عاجز کرد.
چقدر زیباست گنبد زرد طلایی ات که از دور حکایت می کند در این شهر عزیزی مهمان است.
برق طلایی زرد گنبدت روشنی چشمم است، پرچم روی حرمت نوازش صورتم است، صدای نقاره ها چنان در هوا پخش می شود که هر کسی را مست تو می کند.
و اما چه بگویم از زائران حرمت که با پای پیاده مسافت ها را طی می کنند و برای دیدنت لحظه شماری می کنند.
عجب صفایی دارد پنجره فولادت که بارها ، بارها دلم را به آن گره زدم و خواستم تا یاری ام کنی، من گدای در خانه ات هستم.
نکند این گدا را رها کنی، یا امام رضا با دلم به سویت آمدم، آقا مرا میخری...؟
و اما از کاسه های طلایی سقا خانه ات که وجود مان را شاداب می کند، آبش، دل ما را جلا می دهد. مولای من، سرور من حرف های مرا می شنوی؟ هر بار که حرمت آمدم اذن دخولم باب الجواد بود ، جان مادرت زهرا دستم را بگیر، مرا کربلایی کن، عاشق و شیدای حسین کن.
اذن ورود کربلا با امضای تو صادر می شود، رضا جان، عزیز دل زهرا بیا ضامن ما شو، ای ضامن آهو.
چقدر زیبا گفتی به شکارچی: اجازه بده که این آهو برود او مادر است بچه هایش منتظر هستند، من ضامن او می شوم. شکارچی سرش را پایین انداخت و گفت آقاجان مرا شرمنده نکنید من که هستم که شما از من مهلت می خواهید من او را به حق شما آزاد می کنم.
ای خورشید خراسان بتاب، که از تابیدنت دلمان روشن شود. دلم را به پنجره ات، آقا ببین گره زدم، مولا نذار دست خالی از در خانه ات بروم.
تو را قسم می دهم به وفای کفترای حرمت، همان کفترایی که هر روز دور حرمت می چرخند و بال هایشان را به گنبدت می چسبانند، منم می خواهم کفتری باشم که تو من وهوا کنی.
امام رضا اگر در نامه ی این حقیر خطایی دیدی خودت عفو کن. این نامه را از طرف همه ی زائرهای عاشقت که دلشان برای دیدن حرمت پر می زد نوشتم، چقدر دلمان می خواست این روزها خراسان بودیم کنا پنجره فولادت تا صبح ذکر رضا میگرفتیم.
هر نامه جوابی دارد من هم منتظر جوابت هستم تا انشاالله مرا به عنوان خادمت قبول کنی. آخر کلامم را با شعری از شاعری تمام میکنم که حقیقتا زیبا گفت:

دوست دارم صدات کنم توام منو صداکنی
دوست دارم نگات کنم توام منو نگاه کنی
دل من زندونیه تویی که تنها می دونی
قفس و وا کنی و پرنده رو رها کنی
قربون چشات برم از را ه دوری اومدم
جای دوری نمیره اگه به من نگاه کنی
صد هزار دفعه شده پای ضریح زار می زنم
تا دلت یه بار بسوزه دردمو دوا کنی
دوست دارم که ازحالاتاصبح محشرهمیشه
من همش رضابگم توام من و رضا کنی


آقاجان این چند بیت شعر را که نمی دانم شاعرش کیست تقدیم به شما می کنم.
ان شاالله مورد قبول شما بشود برایمان دعا کنید که واقعا به دعای شما نیاز داریم. رضا جان این نامه را با عشق وجودم نوشتم که تقدیم شما می کنم که ان شاالله به دستتان برسد.

فرستنده: تهران ، خادم حرمت: الهام خیام
گیرنده: شهر مقدس مشهد، حرم، برسد به دست امام رضا


الهام خیام بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/35438500612187767218.gif

نرگس منتظر
24-01-2012, 12:07
عطر اخلاق امام رضا(علیه السلام)
در نسیم شعر شاعران


http://img.tebyan.net/big/1390/10/320485781101127015864012319413313822767.gif




ابراهیم بن عباس مى گوید: من هرگز ندیدم حضرت رضا(علیه السلام) به كسى ظلم كند یا سخن كسى را قطع نماید یا حاجت كسى را در صورت قدرت رد كند یا در مجلسى پاهاى خود را دراز كند یا به نشانه بى احترامى نسبت به كسى، تكیه دهد یا بنده‏هاى خود را ناسزا گوید یا آب دهان خود را بیرون بریزد یا صدایش را به قهقهه بلند كند؛ بلكه خنده آن حضرت تبسّم بود.

وقتى براى آن حضرت سفره مى‏انداختند، تمام بندگان و خدمتگزاران خود، حتى دربانان و چوپانها را در سر همان سفره مى‏نشاند.
خواب آن حضرت بسیار كم و بیدارى اش زیاد بود و بسیارى از شب ها تا به صبح نمى خوابید.

روزه هاى مستحبى بسیار مى‏گرفت و هرگز سه روز روزه را در یك ماه ترك نمى‏كرد و مى‏فرمود كه آن روزه دهر است و آن روز پنجشنبه اول و پنجشنبه آخر و چهارشنبه اول از دهه دوم هر ماه است .
صدقات سرى آن حضرت بسیار بود و اكثرا آنها را در شب‏هاى تار- بدون مهتاب- انجام مى داد.
هر كس گمان كند كه مانند آن حضرت را دیده است او را تصدیق نكنید.
ابن ابى عباد، وزیر مامون، شیوه زندگى امام(علیه السلام) را چنین یادآور شده است:
"حضرت على بن موسى(علیه السلام) در تابستان روى حصیر مى نشست و فرش او در زمستان نوعى پلاس بود، دور از چشم مردم جامه خشن مى‏پوشید و هنگام رویارویى با مردم، لباس معمولى مى‏پوشید تا خودنمایى به زهد، تلقى نشود."



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/83599986882638697710.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/83599986882638697710.gif)

نرگس منتظر
24-01-2012, 12:09
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/56613805881080085877.gif


عطر اخلاق امام(علیه السلام)، در نسیم شعر شاعران ابونواس، از ادیبان و شعراى معروف عصر امام رضا(علیه السلام) است. وى كه در ادبیات و شعر، شهره و نامدار زمان خود بوده است، با تمام توان ادبى كه داشت، از ستودن امام(علیه السلام) اظهار ناتوانى كرد. ابن طولون مى‏نویسد،

برخى از اصحاب به ابونواس اعتراض داشته، چنین گفتند:
تو در باره شراب، كوه و دشت، موسیقى و ... شعر سروده‏اى، تو را چه شده است كه درباره موضوعى مهم، یعنى شخصیت والاى امام على‏بن موسى الرضا(صلی الله علیه وآله) تاكنون چیزى نگفته و شعرى نسروده‏اى؟ با آن كه معاصر امام نیز هستى و او را به خوبى مى‏شناسى.
ابونواس در پاسخ چنین گفت:

والله ماتركت ذلك الا اعظاما له و لیس یقدر مثلى ان یقول مثله
سوگند به خدا كه بزرگى او مانع این كار شده است. چگونه كسى چون من، درباره شخصیتى چون او مدح تواند كرد.

آنگاه ابیات زیر را سرود:
قیل لى انت اوحد الناس‏طرا فى فنون من الكلام النبیه
لك فى جوهر الكلام بدیع یثمر الدر فى یدى مجتبیه

فعلام تركت مدح ابن‏موسى و الخصال التى تجمعن فیه
قلت لا اهتدى لمدح امام كان جبریل خاد ما لابیه
چكیده سخن او چنین است: از من نخواهید او را بستایم، مرا توان آن نیست تا از كسى كه جبرئیل خدمتگزار آستان پدر اوست مدح گویم.

قصیده‏اى به او منسوب است كه در مرو چون چشمش به حضرت رضا(علیه السلام) افتاد، آن را سرود و گفت:
مطهرون نقیات ثیابهم تجرى الصلاة علیهم اینما ذكروا
من لم یكن علویاحین تنسبه فماله فى قدیم الدهر مفتخر

فانتم الملا الاعلى و عندكم علم الكتاب و ما جاءت به‏السور
امامان معصوم، پاكیزگان و پاكدامنان هستند كه هرگاه نامى از ایشان به میان آید، بر آنان درود و تحیت فرستاده خواهد شد.
كسى كه انتسابش به سلاله پاك على(علیه السلام) نرسد، در روزگاران داراى مجد و افتخار نیست.
به راستى كه شما در جایگاه بلندى قرار دارید و علم كتاب و مضامین سوره‏هاى قرآن نزد شماست.

ابن صباع مالكى درباره حضرتش مى‏نویسد:
حضرت از مناقبى والا و صفاتى پسندیده برخوردار است. نفس شریفش پاك، هاشمى‏نسب و از نژاد پاك نبوى(صلی الله علیه وآله) است.
بعداز جریان ولایتعهدى، روزى عبدالله‏بن مطرف ‏بن هامان بر مامون وارد شد. حضرت رضا(علیه السلام) نیز در مجلس حضور داشت. خلیفه رو به عبدالله كرد و گفت: در باره ابوالحسن على‏بن موسى الرضا(علیه السلام) چه مى‏گویى؟
عبدالله گفت:
«چه بگویم در باره كسى كه طینت او با آب رسالت سرشته شده و ریشه در گواراى وحى دوانیده است. آیا از چنین ذاتى جز
مشك هدایت و عنبر تقوا مى‏تواند ظاهر شود؟»





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/83599986882638697710.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/83599986882638697710.gif)

نرگس منتظر
24-01-2012, 12:12
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/60263198625090127597.gif


اخلاق امام(علیه السلام) در بیان روایات او بسیار به مستمندان رسیدگى مى‏كرد.
به دادن صدقه به ویژه در شبهاى تار و به صورت پنهانى بسیار مبادرت مى‏كرد. با خدمتگزارانش كنار یك سفره مى‏نشست و غذا مى‏خورد.

هیچ فرقى میان غلامان و اشراف و اقوام و بیگانگان نمى‏گذاشت، مگر براساس تقوا. همواره متبسم و خوش‏رو بود. بهترین بخش غذاى خود را قبل از تناول، براى گرسنگان جدا مى‏ساخت. با فقرا مى‏نشست.
در تشییع جنازه شركت مى‏جست. خدمتكارى را كه مشغول خوردن غذا بود، به خدمت فرا نمى‏خواند. با صداى بلند و با قهقهه هرگز نمى‏خندید.

رفع نیاز مؤمنان و گره‏گشایى از ایشان را بر دیگر كارها مقدّم مى‏داشت.
روى حصیر مى‏نشست. قرآن زیاد تلاوت مى‏كرد. با گفتارش دل كسى را نرنجانید. سخن هیچ كس را ناتمام نمى‏گذاشت و نمى‏شكست. هیچ نیازمندى را تا حد امكان رد نكرد. پاى خود را هنگام نشستن در حضور دیگران دراز نمى‏كرد. در حضور دیگران همواره از دیوار فاصله داشت و هیچ گاه تكیه نزد.

همواره یاد خدا بر زبان جارى داشت. از اسراف و تبذیر سخت پرهیز داشت.
به مسافرى كه پول خود را تمام و یا گم‏كرده بود، بدون چشمداشت، هزینه سفر مى‏داد. در دادن افطارى به روزه‏داران كوشا بود. به عیادت بیماران مى‏رفت.
در معابر عمومى، آب دهان خود را نمى‏انداخت. از میهمان شخصا پذیرایى مى‏كرد. هنگامى كه بر جمعى كنار سفره وارد مى‏شد، اجازه نمى‏داد تا براى احترام وى از جاى برخیزند.
به سخن دیگران كه وى را مورد خطاب قرار داده، از او پرسشى داشتند، با دقت كامل گوش مى‏داد.

خویش را به بوى خوش معطر مى‏كرد، به خصوص براى نماز.
به نظافت جسم و لباس به ویژه موى سر توجّه داشت. قبل از غذا دست‏ها را مى‏شست و با چیزى خشك نمى‏كرد، بعد از غذا نیز آنها را مى‏شست و با حوله‏اى خشك مى‏كرد.
اگر غذایى از حد نیاز زیاد مى‏آمد، آن را هرگز دور نمى‏ریخت. در حضور دیگران به تنهایى چیزى نمى‏خورد.
بسیار بردبار و شكیبا بود. كارگرى را كه به مبلغ معین اجیر مى‏كرد، در پایان افزون بر مزدش به او عطا مى‏كرد.
با همگان با رافت و خوشرویى روبرو مى‏شد. بسیار فروتن بود. به فقرا و بیچارگان بسیار مى‏بخشید و آن را براى خود پس انداز مى‏دانست.

این همه كه یاد شد، بى‏گمان خوشه ‏اى از خرمن شخصیت اخلاقى آن امام بزرگ است و نه تمام.



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/83599986882638697710.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/83599986882638697710.gif)

نرگس منتظر
24-01-2012, 12:13
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/94440402188831735273.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/94440402188831735273.gif)





مهمانى و آداب آن


شبى حضرت رضا(علیه السلام) مهمانى داشتند كه یك مرتبه چراغ تغییرى كرد- و احتیاج به اصلاح داشت- مهمان، دست خود را دراز كرد تا چراغ را درست كند.

حضرت رضا(علیه السلام) دست او را كنار زدند و خودشان به اصلاح چراغ پرداختند و فرمودند:
«ما قومى هستیم كه مهمانهایمان را به كارى وا نمى‏داریم» احترام مهمان، بیش از این است كه به خدمت صاحبخانه بپردازد.


حقوق كارگر

سلیمان جعفرى مى‏گوید:... من با حضرت رضا(علیه السلام) وارد منزلشان شدیم، حضرت دیدند غلامانشان مشغول گلكارى هستند و كارگر سیاه چهره‏اى هم با آنها مشغول كار است.

حضرت فرمود، این كیست با شما؟ غلامان گفتند او را آورده‏ایم به ما كمك كند و چیزى هم به او بدهیم.
حضرت فرمود، آیا مزد او را معین كرده‏اید؟ گفتند نه، ما هر چه به او بدهیم راضى است.

حضرت بسیار خشمگین شدند به طورى كه مى‏خواستند غلامان خود را با تازیانه ادب كنند، من پیش رفته گفتم، فدایتان شوم چرا ناراحت شدید؟!
حضرت فرمود: آخر من چندین بار آنها را از مانند این كار منع كرده‏ام كه به هیچ كس كارى ندهند مگر مزد و اجرت او را تعیین كنند.
- اى سلیمان- بدان اگر كارگرى براى تو كارى كرد بدون تعیین اجرت غالبا چنین است- اگر سه برابر اجرتش را هم به او بدهى باز گمان مى‏كند.
كم داده‏اى و اگر مزد او را تعیین كردى، اگر همان مقدار هم بدهى ترا سپاسگزار است و اگر یك ذره اضافه كنى آنرا بحساب مى‏آورد و مى‏فهمد كه به او زیادى هم داده‏اى.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/16796550677168101072.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/16796550677168101072.gif)

نرگس منتظر
24-01-2012, 12:15
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/30622415374680953942.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/30622415374680953942.gif)


تواضع در كمك كردن

یك بار حضرت امام رضا(علیه السلام) وارد حمام عمومى شدند. یكى از كسانى كه داخل حمام بود و حضرتش را نمى‏شناخت از حضرت خواست كه او را دلاكى كند.
حضرت با تمام جلالتى كه داشتند شروع كردند به كیسه كشیدن آن شخص.

هنوز چیزى نگذشته بود كه افرادى كه در حمام رفت و آمد داشتند، حضرت را شناختند و به آن شخص معرفى كردند آن مرد شروع كرد به عذرخواهى، ولى حضرت بدون اینكه از كار خودشان دست بردارند، جملاتى براى رفع ناراحتى او فرمودند و همانگونه كه دلاكى مى‏كردند با كلام نرم و ملایم قلب او را آرامش بخشیدند.

تقوا ملاك برترى


یكى از اهالى بلخ مى‏گوید: من در سفر حضرت رضا(صلی الله علیه وآله) به خراسان همراه بودم، یك روز وقتى سفره‏اى براى حضرت انداختند آن حضرت تمام خدمتگزاران اعم از سیاه و غیر سیاه را بر سر آن سفره جمع كرد.

من عرض كردم فدایت شوم خوب است براى آنها سفره دیگرى قرار دهید! حضرت فرمود، آرام باش كه خداى همه ما یكى است، مادر همه ما و پدر همه ما یكى است و پاداش هم به عمل است. هر كس عملش بهتر است نزد خداوند مقرب‏تر است هر چند بنده یا سودانى سیاه باشد.



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32938488367517211634.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32938488367517211634.gif)

نرگس منتظر
24-01-2012, 12:18
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/60028549288241321583.gif

(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/60028549288241321583.gif)


اسراف و تبذیر

یاسر خادم مى‏گوید: روزى غلامان حضرت میوه‏اى خوردند و آن را به پایان نرسانده به دور انداختند.

حضرت رضا(علیه السلام) به آنها فرمود: سبحان الله اگر شما از همین میوه نیم خورده بى‏نیاز هستید- بدانید- افرادى هستند كه به آن محتاج‏اند، آن را به افرادى كه احتیاج دارند برسانید.
معمربن خلاد مى‏گوید: وقتى حضرت رضا(علیه السلام) مى‏خواستند غذا بخورند یك كاسه بزرگى را كنار سفره مى‏گذاشتند و از بهترین غذاها، از هر كدام مقدارى، در آن كاسه مى‏ریختند و مى‏فرمودند: آن را به مساكین بدهند.

سپس این آیه مباركه را قرائت مى‏فرمودند: فلا اقتحم العقبة - سوره بلد آیه 11 - «پس انسان. آن گردنه‏هاى سخت را نتواند پیمود.» و بعد مى‏فرمود، چون خداوند مى‏دانست كه براى هر انسانى، آزاد كردن بنده، مقدور نیست راهى براى رسیدن به بهشت قرار داد با اطعام طعام.


عبادت‏هاى سنگین و ختم قرآن و سجده‏هاى طولانى

برادر دعبل مى‏گوید: حضرت رضا(علیه السلام) پیراهنى از خز سبز رنگ و انگشترى از عقیق به برادرم «دعبل» عنایت كردند و فرمودند، اى دعبل برو «قم» كه در آنجا فایده خواهى برد، و فرمود: این پیراهن را محافظت كن.

زیرا كه من در این پیراهن در هزار شب، هر شب هزار ركعت نماز خوانده‏ام و در آن هزار بار قرآن را از ابتدا تا انتها ختم كرده‏ام.
صولى مى‏گوید: از جده‏ام پرسیدند كه درباره رفتار حضرت رضا(علیه السلام) سخنى بگوید.

جده من كه زنى بسیار عاقل و سخاوتمند بود گفت: حضرت رضا(علیه السلام) كه همیشه نمازش را در اول وقت مى‏خواند وقتى نماز صبحش تمام مى‏شد به سجده می رفت و سر مبارك خود را بر نمى‏داشت تا بالا آمدن آفتاب. و آن حضرت در این مدت به ذكر خداى تعالى مشغول بود.



بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منبع :سایت تشیع


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74062007950298658297.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74062007950298658297.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
24-01-2012, 14:56
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/39715813062102825414.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/39715813062102825414.gif)




يا امام رضا!

حنجره نورانى ات، جرعه نوش سم ستم سيه دلان مى شود

و طنين هق هق زائرانت تا قيامت، گلوى سوخته ات را ياد مى کند.

يا امام رضا!

امروز، تنها نه خيابان هاى خراسان

که تمام رگ هاى عاشقانت،

به گلدسته و رواقت ختم مى شود.

يا امام رضا!

همراه با کبوتران حرمت، محزون و گريان

دل را به دور بارگاه تو پر مى دهيم

تا با زمزمه ملائک همراه شويم.

اى غريب ترين غريب ها؛

قلب تو رأفتى به توان بى نهايت است؛

پس طفل هاى بى پناه حاجت ما را درياب و شفاعتمان را بپذير.

کعبه ‎ي اهل ولاست صحن و سراي رضا

شهر خراسان بُوَد کرب و بلاي رضا

در صف محشر خدا مشتري اشک اوست

هر که در اينجا کند گريه براي رضا

از در باب الجواد مي شنوم

دم به دم يا ابتاي پسر، وا ولداي رضا

بانام رضا به سينه ها گل بزنيد

با اشک به بارگاه او پل بزنيد

فرمود که هر زمان گرفتار شديد

بر دامن ما دست توسل بزنيد

دلش درياي خون، چشمش به در بود

اميدش ديدن روي پسر بود

پدر مي‎ گشت قلبش پاره پاره

پسر مي‎ کرد بر حالش نظاره

پدر چون شمع سوزان آب مي شد

پسر هم مثل او بي‎تاب مي شد

پسر از پرده ‎ي دل ناله سر داد

پدر هم جان در آغوش پسر داد

اى ضامن هر چه نياز و اى امام رئوف!

ما خود را به پنجره نگاه تو آويخته ايم

و چشم هاى آغشته به رازمان را به ضريح تو دوخته ايم.

ما را از سقاخانه لطفت سيراب کن.

امروز، عمارت بلند آوازه توس،

غربت است و بر بالاى اين بناى شهير،

کبوترى نيست که نالان نباشد.

بر بالاى اين بناى غريب،

آسمان نيز به اشک ريزى ابرها تن داده است



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/83599986882638697710.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/83599986882638697710.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
24-01-2012, 15:26
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12177921534203070828.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12177921534203070828.gif)



سلام بر تو ای عصمت هشتم!

کوچه‌های توس، هنوز بوی عطرآگین تو را می‌دهد
و آوای غریب ملایک هنوز
در طواف حریم کبریایی ات به گوش می‌رسند.

نسیمی که از سمت ضریح تو می‌آید،
زخم های ما را التیام می‌بخشد
و جوانه‌های شکفته در زمین را نوازش می‌کند.


مولا!
موج دریای مهر تو،
ما را به اوج می‌برد و ما را در دریای دوستی تو
به این سو و آن سو می‌کشد.

ای رضای حق و حقیقت،
گل بوستان توحید،
روح بیداری در تن زمین!

طنین صدای تو بود که پژواک توحید
و رستگاری را در کمال رسایی
بر دل دشتها و کوهها نوشت
و شرط ایمان و معنا را به همه گوشزد کرد.

نام تو، برکت جای جای زمین است.
از نگاهت، بوی عشق می‌تراود و خورشید،
با بوسه بر بارگاهت، روز را آغاز می‌کند
و نور و گرما به جهانیان می‌بخشد.

مولا!
اینک این روح ماست که در صحن و سرای نگاه تو،
از سقاخانه لطفت سیراب می‌شود.
این شکوه آینه های حرم توست
که ما را به سمت نور هدایت می‌کند.

ای امام رئوف،
ای امام غریب!
ما را از قرب خویش مران
و از باران رحمت مدام خویش بی نصیب مگردان..



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/96737120164697760563.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/96737120164697760563.gif)

parsa
24-01-2012, 17:48
- ویژگی هاى دهگانه عاقل:


عن الرّضا علیه السلام :

لا یتـم عَقل إمـرء مُسلـم حتـّى تكونَ فیه عَشر خِصـال - اَلخیــرُ مِنـهُ مـأمــُول - وَ الشّر منهُ مأمـُون - یَستكثِر قلیلَ الخیر مِن غیره - وَ یَستقل كَثیرَ الخیر مـِن نفسه - لا یسام من طلب الحـوائج الیه - ولا یمل مـن طلب العلـم طول دهره – الفقر فى الله احبّ الیه مِن الغنى - و الذّل فى الله احب الیه مـن العز فى عدوه - و الخمـول اشهى الیه من الشهره - ثـم قال علیه السلام العاشرة و ما العاشرة؟ - قیل له: ما هى؟ - قال علیه السلام: لا یرى احدا إلا قال: هو خیر منى و اتقى.

امام رضا علیه السلام فرمودند:

عقل شخص مسلمـان تمـام نیست، مگر ایـن كه ده خصلت را دارا بـاشـد:

1- از او امید خیر باشد؛

2ـ از بدى او در امان باشند؛

3ـ خیر اندك دیگرى را بسیار شمارد؛

4ـ خیر بسیار خود را اندك شمارد؛

5ـ هـر چه حـاجت از او خـواهنـد دلتنگ نشـود؛

6ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود؛

7ـ فقـر در راه خـدایـش از تـوانگـرى محبـوب تـر بـاشــد؛

8 ـ خـوارى در راه خـدایـش از عزت بـا دشمنـش محبـوب تـر بـاشــد؛

9ـ گمنـامـى را از شهرت، خـواهـان تـر بـاشـد؛

10ـ سپس فـرمـود: دهمى چیست ؟ به او گفته شـد: چیست؟

فـرمـود: كسی را ننگـرد جز ایـن كه بگـویـد او از مـن بهتـر و پـرهیزكـارتـــر است.


منبع: تحف العقول، ص 443 .

parsa
24-01-2012, 18:07
اخلاق و کردار رضوی




1. حلم:

در شناخت حلم حضرت رضا علیه السلام، شفاعت وى در نزد مامون و در حق جلودى كافى است. جلودى كسى بود كه به امر هارون رشید به مدینه رهسپار شد تا لباس زنان آل ابو طالب را بگیرد و بر تن هیچ یك از آنان جز یك جامه نگذارد. وى همچنین بر بیعت مردم با امام رضا (علیه السلام) انتقاد كرد.

پس مامون او را به حبس افكند و بعد از آن كه پیش از وى دو تن را كشته بود او را خواست. امام رضا (علیه السلام) به مامون گفت: اى امیر مؤمنان! این پیرمرد را به من ببخش!جلودى گمان برد كه آن حضرت مى خواهد از وى انتقام گیرد.

پس مامون را سوگند داد كه سخن امام رضا (علیه السلام) را نپذیرد مامون هم گفت: به خدا شفاعت او را درباره تو نمى پذیرم و دستور داد گردنش را بزنند.


2. تواضع:

در بخش صفات و اخلاق آن حضرت از قول ابراهیم بن عباس نقل كردیم كه گفت: چون امام رضا (علیه السلام) تنها بود و براى او غذا مى آوردند آن حضرت غلامان و خادمان و حتى دربان و نگهبان را بر سر سفره اش مى نشاند و با آنها غذا مى خورد.

همچنین از یاسر خادم نقل شده است كه گفت: چون آن حضرت تنها مى شد همه خادمان و چاكران خود را جمع مى كرد، از بزرگ و كوچك، و با آنان سخن مى گفت. او به آنان انس مى گرفت و آنان با او. كلینى در كافى به سند خود از مردى بلخى روایت مى كند كه گفت: با امام رضا (علیه السلام) در سفر به خراسان همراه بودم. پس روزى خواستار غذا شد و خادمان سیه چرده خود را نیز بر سفره خود نشاند.

یكى از یارانش به او عرض كرد: اى كاش غذاى اینان را جدا مى كردى. فرمود: پروردگار تبارك و تعالى یكى است و مادر و پدر هم یكى. و پاداشها بسته به اعمال و كردارهاست.


3. اخلاق نیكو:

از ابراهیم بن عباس نقل شده كه گفت: امام رضا (علیه السلام) با سخن هرگز به هیچ كس جفا نكرد و كلام كسى را نبرید تا مگر شخص از گفتن باز ایستد. و حاجتى را كه مى توانست برآورده سازد رد نمى كرد. پاهایش را دراز نمى كرد و هرگز روبه روى كسى كه نشسته بود، تكیه نمى داد و هیچ كس از غلامان و خادمان خود را دشنام نمى داد. هرگز آب دهان بر زمین نمى افكند و در خنده اش قهقهه نمى زد، بلكه تبسم مى نمود.

كلینى در كافى به سند خود نقل كرده است كه مهمانى براى امام رضا (علیه السلام) رسید. امام شب در كنار مهمان نشسته بود و با وى سخن مى گفت كه ناگهان وضع چراغ تغییر كرد. مرد مهمان دستش را دراز كرد تا چراغ را درست كند ولى امام او را از این كار بازداشت و خود به درست كردن چراغ پرداخت و كار آن را راست كرد.

سپس فرمود: ما قومى هستیم كه میهمانان خود را به كار نمى گیریم.

همچنین در كافى به سند خود از یاسر و نادر خادمان امام رضا (علیه السلام) نقل شده است گفتند: ابو الحسن، صلوات الله علیه، به ما فرمود: اگر من بالاى سرتان بودم و شما خواستید از جا برخیزید، در حالى كه غذا مى خورید برنخیزید تا از خوردن دست بكشید و بسیار اتفاق مى افتاد كه امام بعضى از ما را صدا مى زد و چون به ایشان گفته مى شد آنان در حال خوردن هستند، مى فرمود: بگذاریدشان تا از خوردن دست بكشند.


4. كرم و سخاوت:

یكى از شاعران به نام ابراهیم بن عباس صولى به خدمت آن حضرت آمد و امام به او ده هزار درهم داد كه نام خودش بر آن ضرب شده بود. همچنین آن حضرت به ابو نواس سیصد دینار جایزه داد و چون جز آن، مال دیگرى نداشت استر خویش را هم به وى بخشید. و نیز به دعبل خزاعى ششصد دینار جایزه داد و با این وجود از وى معذرت هم خواست.

در مناقب از یعقوب بن اسحاق نوبختى نقل شده است كه گفت: مردى به ابو الحسن رضا (علیه السلام) برخورد كرد و گفت: به قدر مردانگى ات بر من ببخش. امام گفت: به این مقدار ندارم. مرد گفت: به قدر مردانگى خودم ببخش. امام فرمود: این قدر دارم. سپس فرمود: اى غلام دویست دینار به او بده.

همچنین در مناقب از یعقوب بن اسحاق نوبختى نقل شده است كه امام رضا (علیه السلام) تمام ثروت خود را در روز عرفه تقسیم نمود. پس فضل بن سهل به وى گفت: این ضرر است. امام فرمود: بل سود و بهره است. چیزى را كه پاداش و كرامت بدان تعلق مى گیرد ضرر محسوب مكن.

كلینى در كافى به سند خود از الیسع بن حمزه نقل كرده است كه گفت: در مجلس ابو الحسن رضا (علیه السلام) بودم. مردم بسیارى به گرد آن حضرت حلقه زده بودند و از وى درباره حلال و حرام پرسش مى كردند كه ناگهان مردى بلند قامت و گندمگون داخل شد و گفت: السلام علیك یا بن رسول الله.

من یكى از دوستداران تو و پدران و نیاكان تو هستم، من از حج باز مى گردم و خرجى خود را گم كرده ام و با آنچه همراه من است نمى توانم به یك منزل هم برسم، پس اگر صلاح بدانى كه مرا به دیارم روانه كنى كه براى خدا بر من نعمتى داده اى و اگر به شهرم رسیدم آنچه از تو گرفته ام به صدقه مى دهم. امام (علیه السلام) به او فرمود: بنشین خدا تو را رحمت كند.

آنگاه دوباره با مردم به گفت و گو پرداخت تا آنان پراكنده شدند و تنها سلیمان جعفرى و خیثمه و من مانده بودیم پس امام فرمود: اجازه مى دهید داخل شوم سلیمان گفت: خداوند فرمان تو را مقدم داشت. پس امام برخاست و به اتاقش رفت و لختى درنگ كرد و سپس بازگشت و در را باز كرد و دستش را از بالاى در بیرون آورد و پرسید: آن خراسانى كجاست؟

پاسخ داد: من اینجایم. فرمود: این دویست دینار را برگیر و در مخارجت از آن استفاده كن و بدان تبرك جو و آن را از جانب من به صدقه بده. اكنون برو كه نه من تو را ببینم و نه تو مرا. مرد بیرون رفت. سلیمان به آن حضرت عرض كرد: دایت شوم بخشش بزرگى كردى و رحمت آوردى، پس چرا چهره از او پوشاندى؟

فرمود: از ترس آن كه مبادا خوارى خواهش را در چهره او ببینم. مگر این سخن رسول خدا را نشنیدى كه مى گوید: آن كه به نهان نكویى آورد با هفتاد حج برابرى مى كند و آن كه پلیدى و زشتى را اشاعه مى دهد، مخذول و خوار است و... آیا سخن اول را نشنیده اى كه مى گوید:

متى آته لا طلب حاجة
رجعت الى اهلى و وجهى بمائه (1)


5. فراوانى صدقات:

پیش از این از ابراهیم بن عباس صولى نقل كردیم كه گفت: امام رضا (علیه السلام) بسیار نكویى مى كرد و در نهان صدقه مى داد و بیشتر این عمل را در شبهاى تاریك به انجام مى رساند.


6. حرمت مؤمن:

یسع بن حمزه مى گوید: من در مجلسى با حضرت رضا(صلی الله علیه وآله) مشغول صحبت بودم و عده زیادى هم براى پرسش از مسائل حلال و حرام جمع شده بودند. كه مردى بلند قامت و گندمگون داخل شد و سلام كرد و عرضه داشت. من دوستى از دوستداران شما و اجداد شما هستم و از حج مى آیم، زاد و توشه ام گم شده اگر ممكن است كمكى بفرمائید كه من به شهرم برسم كه این نعمتى است بر من از جانب خداى تعالى، پس چون به شهرم رسیدم آنرا از جانب شما صدقه مى دهم چون من احتیاجى به صدقه ندارم.

حضرت فرمود: بنشین، خدا ترا رحمت كند. حضرت رو كردند به مردم و با آنها سخن گفتند تا وقتى كه متفرق شدند و فقط آن مرد و من و سلیمان جعفرى و خیثمه باقى ماندیم. حضرت فرمود، اجازه مى دهید من به داخل منزل بروم؟

بلند شدند و داخل رفتند و بعد از لحظاتى آمدند پشت در و دست مبارك خود را از بالاى در خارج كردند و فرمودند: كجاست آن مرد خراسانى؟ آن مرد گفت: بله اینجا هستم. حضرت فرمود: این دویست دینار را بگیر و كار خود را انجام بده و به آن متبرك شو و از طرف من هم لازم نیست صدقه دهى، بیرون برو كه من ترا نبینم و تو مرا نبینى. آن مرد خارج شد.

وقتى حضرت آمدند، سلیمان گفت فدایت شوم شما كه عطاى وافر و زیادى به این مرد فرمودید چرا روى نازنین خود را از او پوشاندید؟ حضرت فرمود، تا مبادا ذلت سؤال را در چهره اش ببینم. آیا مگر نشینده اى كه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: هر كس حسنه و كار نیك خود را مستور بدارد، برابر است با هفتاد حج و هر كس سیئه و كار زشت خود را آشكار كند خوار مى شود و هر كس زشتى خود را بپوشاند و عمل خلافش را در پنهان انجام دهد بخشیده خواهد شد؟!


7. اطعام مسکین:

معمربن خلاد مى گوید: وقتى حضرت رضا(صلی الله علیه وآله) مى خواستند غذا بخورند یك كاسه بزرگى را كنار سفره مى گذاشتند و از بهترین غذاها، از هر كدام مقدارى، در آن كاسه مى ریختند و مى فرمودند: آنرا به مساكین بدهند.

سپس این آیه مباركه را قرائت مى فرمودند: فلا اقتحم العقبة - سوره بلد آیه 11 - «پس انسان. آن گردنه هاى سخت را نتواند پیمود.» و بعد مى فرمود، چون خداوند مى دانست كه براى هر انسانى، آزاد كردن بنده، مقدور نیست راهى براى رسیدن به بهشت قرار داد با اطعام طعام.


8. عبادت هاى سنگین و ختم قرآن و سجده هاى طولانى:

برادر دعبل مى گوید: حضرت رضا(صلی الله علیه وآله) پیراهنى از خز سبز رنگ و انگشترى از عقیق به برادرم «دعبل» عنایت كردند و فرمودند، اى دعبل برو «قم» كه در آنجا فایده خواهى برد، و فرمود: این پیراهن را محافظت كن.

زیرا كه من در این پیراهن در هزار شب، هر شب هزار ركعت نماز خوانده ام و در آن هزار بار قرآن را از ابتدا تا انتها ختم كرده ام.

صولى مى گوید: از جده ام پرسیدند كه درباره رفتار حضرت رضا(علیه السلام) سخنى بگوید.

جده من كه زنى بسیار عاقل و سخاوتمند بود گفت: حضرت رضا(علیه السلام) كه همیشه نمازش را در اول وقت مى خواند وقتى نماز صبحش تمام مى شد به سجده میرفت و سر مبارك خود را بر نمى داشت تابالا آمدن آفتاب. و آن حضرت در این مدت به ذكر خداى تعالى مشغول بود.


-----------------------------------------------------------------------------

- پى نوشت:

1 - هرگاه بیایم نزد او تا حاجتى طلب كنم به سوى خانواده ام بازمى گردم در حالى كه صد دینار دارم.


- منبع:

كتاب: سیره معصومان، ج 5، ص 144

نویسنده: سید محسن امین

ترجمه: على حجتى كرمانى

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
24-01-2012, 18:25
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67934519370115939678.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67934519370115939678.gif)




سخنان نوراني امام



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67993931196753850254.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67993931196753850254.gif)



الامام علی ابن موسى الرضا علیه السلام





احسن الناس ایمانا ٌاحسنهم خلقاً و الطفهم باهله


بهترین مردم از لحاظ ایمان آنست که خوشخوترین انان باشد و

نسبت به خانواده اش با لطف و مهربانی فراوان رفتار کند.


عیون اخبار الرضا(ع)



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67993931196753850254.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67993931196753850254.gif)



الامام علی ابن موسى الرضا(علیه السلام):


احسنو جوار النعم فانها وحشیة ما نات عن قوم فعادت الهیم .


نعمت هایی که بر شما ارزانی شده نیک قدر بدانید زیرا که امیدی بر

دوامشان نیست و اگر از مردمی دور شوند بازگشتی بر ایشان نخوهد بود.


عیون اخبار الرضا(ع)



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67993931196753850254.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67993931196753850254.gif)



الامام علی ابن موسى الرضا(علیه السلام):


احفظ لسانک تعز و لا تمکن الشیطان من قیادک فتذل


زبان خویش را نگاه دار تا عزیز و محترم باشی و زمام نفس
و خرد خود را به شیطان مسپار تا خوار و زبون نگردی .


اقوال الائمة


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67993931196753850254.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67993931196753850254.gif)


الامام علی ابن موسى الرضا(علیه السلام):


اذا سمیتم الولد محمداً فاکرموه و اسعوا له فی المجالس و لا تقبحوا له وجهاً


چون فرزندی را محمد نامگذاری نمودید او را گرامی بدارید و در مجالس
برای او جا باز کنید و بصورت زننده و ناهنجار با او مواجه نشوید .


عیون اخبار الرضا(ع)





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/17025895392708361705.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/17025895392708361705.gif)