PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ╬ ۩ ╬ نخ زلزله ساز!!!! ╬ ۩ ╬



صافات
30-01-2012, 09:24
http://img.tebyan.net/big/1389/01/891121331216240651742531481531564118221226.jpg



جابر جعفى مى گوید: زمانى که خلافت به بنى امیه (لعنهم الله ) رسید در روزهاى حکومت شان خون هاى زیادى به حرام بر زمین ریختند و هزار ماه بر منبرهایشان لعن امیرالمومنان (علیه السلام ) کردند و شیعیان آن حضرت را در شهرها به دار آویخته و مى کشتند و اصل و ریشه آن ها را نابود مى کردند. علمایشان نیز آن ها را به خاطر میل به حطام دنیوى تشویق و همراهى مى کردند و بیشترین آزارشان بر شیعیان لعن امیرمؤ منان (علیه السلام ) بود و هر کس آن حضرت را لعنت نمى گفت مى کشتند.

زمانى که این مشکلات بر شیعیان فراگیر و طولانى شد شیعیان به زین العابدین (علیه السلام ) شکایت بردند و گفتند: یابن رسول الله حاکمان بنى امیه ما را از شهرمان آواره ساختند و به طرز فجیعى ما را مى کشند و آشکارا در شهرها و حتى در مسجد رسول خدا (صلى الله علیه وآله ) و بر منبرش لعن امیرالمؤ منین (علیه السلام ) مى گویند و کسى هم جلودار آن ها نیست و نهیشان نمى کند کسى هم نمى تواند آن ها را از این کار باز دارد. اگر هم کسى از ما لعن کننده را انکار کند مى گویند: این ترابى است (یعنی پیرو علی علیه السلام، ابو تراب ) و به گوش سلطان مى رسانند که او ترابى است و ابو تراب را به خیر یاد کرده است و او را حبس مى کنند و کتک مى زنند و سرانجام به قتل مى رسانند.

هنگامى که امام سجاد (علیه السلام ) این سخنان را شنید به آسمان نگاهى کرد و دعایی فرمود با این مضمون : «خداوندا منزهی تو و چقدر صبر داری و عظیم است مقام تو به درستی که تو به بندگانت مهلت میدهی و آنها فکر میکنند که آن ها را به خودشان و اگذاشته ای در حالی که تو تمام اینها را میبینی و شکی در تدبیر حتمی تو نیست و تو آگاه تری به آنچه میکنی اکنون من چگونه چیزی از تو بخواهم.» سپس فرزندش ابا جعفر محمد (علیه السلام ) را فرا خواند و فرمود: اى محمد فردا به مسجد برو و نخى که جبرئیل بر رسول خدا (صلى الله علیه وآله ) آورده بردار و حرکت کمى بده ، مبادا تند حرکت دهى که همه مردم هلاک مى شوند.


http://up.vatandownload.com/images/n8f5bo48kyp9p0gdrm.gif

صافات
30-01-2012, 09:30
http://up.vatandownload.com/images/n8f5bo48kyp9p0gdrm.gif

جابر مى گوید: به خدا من از فرمایش امام تعجب کردم و نمى دانستم که چه مى گوید. شب بسیار طولانى اى را پشت سر گذاشتم و صبح روز بعد نزد امام باقر (علیه السلام ) آمدم و مشتاق بودم که امر نخ و حرکتش را ببینم .

هنگامى که به در خانه رسیدم امام باقر (علیه السلام ) خارج شد. سلام کردم و حضرت جواب سلامم را داد و فرمود: اى جابر چطور صبح به این زودى به این جا آمده اى ؟
عرض کردم : به خاطر فرمایش امام سجاد (علیه السلام ) که دیروز به شما فرمود: نخى که جبرئیل براى رسول خدا (صلى الله علیه وآله ) آورده بردار و به مسجد رسول خدا ببر و کمى حرکت بده ، مبادا تند حرکت دهى که همه مردم هلاک مى شوند. امام باقر (علیه السلام ) فرمود: به خدا قسم اگر وقت معلوم و اجل محتوم و قدر مقدور نبود همه این مردم نگونسار را در یک چشم به هم زدن و لحظه اى در زمین فرو مى بردم ولى ما بندگان گرامى خداوند هستیم که فرمود: (در گفتار بر خداوند پیشى نمى گیرند و به امر او کار مى کنند).1
جابر مى گوید به امام عرضه داشتم : آقاى من چرا این کار را با ایشان مى کنید؟
فرمود: مگر دیروز نبودى و شکایت شیعیان را به پدرم نشنیدى که از آن ملعون ها چه مى گفتند. پدرم به من دستور داد تا آن ها را بترسانم شاید دست بر دارند.


http://up.vatandownload.com/images/n8f5bo48kyp9p0gdrm.gif

صافات
30-01-2012, 09:31
http://img.tebyan.net/big/1388/12/1055482532402138218017205214215152128245.jpghttp://up.vatandownload.com/images/n8f5bo48kyp9p0gdrm.gif


گفتم : چگونه آن ها را مى ترسانى در حالى که آن ها بى شمارند؟
امام باقر (علیه السلام ) فرمود: با هم به مسجد جدم برویم تا قدرت خداوند متعال که به ما اختصاص داده و بر ما منت نهاده به تو نشان دهم .
جابر گوید: با حضرت به مسجد رفتیم و در آنجا دو رکعت نماز خواند و روى بر زمین نهاد و کلامى فرمود. سپس سرش را بلند کرد و از جیبش نخ نازکى را بیرون آورد که بوى مشک از آن به مشام مى رسیدم و به چشم من از سوراخ سوزن کوچک تر آمد. به من فرمود: اى جابر سر نخ را به طرف خودت بگیر و نگه دار، مبادا آن را حرکت دهى .
دوباره امام (علیه السلام ) فرمود: نخ را نگه دار و حرکت نده .
جابر مى گوید: من نگه داشتم و حضرت حرکت کمى به آن داد که گمان کردم اصلا آن را حرکت نداده ، سپس فرمود: سر نخ را به من بده .گفتم : آقاى من چه کارى انجام دادى ؟
فرمود: واى بر تو! بیرون برو و ببین مردم در چه حالى هستند؟!
جابر مى گوید: از مسجد بیرون رفتم ، در حالى که مردم یک پارچه فریاد و ناله شده بودند و مدینه به لرزه شدیدى افتاده و لرزه آن ها را فرا گرفته بود. بیشتر خانه هاى شهر خراب شده و سى هزار مرد و زن - غیر از بچه هاى کوچک - تلف شده بودند. مردم در حالى که فریاد مى زدند و شیون و گریه مى کردند و مى گفتند: انا لله و انا الیه راجعون (خانه فلانى خراب شد و اهل آن مردند) و مردم را دیدم که در مسجد رسول خدا (صلى الله علیه وآله ) مى گفتند: (هلاک بزرگى پیش آمده) بعضى مى گفتند: (زلزله شده) و برخى هم مى گفتند: (چطور خداوند ما را در زمین فرو نبرده در حالى که امر به معروف و نهى از منکر را ترک گفتیم و در میان ما فسق و فجور و ظلم به آل رسول (صلى الله علیه وآله ) آشکار شده است . به خدا قسم زلزله اى بزرگ تر و شدیدتر از این هم بر ما خواهد آمد مگر این که خود و آن چه را تباه کرده ایم اصلاح کنیم).
جابر مى گوید: من متحیر ماندم و مردم را نگاه مى کردم که گریه مى کردند و حیران مانده بودند. از گریه آن ها من هم به گریه افتادم ، در حالى که آن ها نمى دانستند که این زلزله از کجا آمده است .
خود را به امام باقر (علیه السلام ) رساندم ، دیدم که مردم در مسجد پیامبر او را احاطه کرده بوده و مى گفتند: اى پسر رسول خدا دیدى چه بر سر ما آمد؟! تو براى ما دعا کن .
حضرت فرمود: به نماز و دعا و صدقه پناه برید و دست مرا گرفت و مرا به همراه برد و فرمود: حال مردم چطور است ؟
گفتم : یابن رسول الله از من نپرس . خانه ها خراب شده و مردم هلاک شده اند و آن ها را به در حالى دیدم که از خداوند برایشان طلب رحمت کردم .


http://up.vatandownload.com/images/n8f5bo48kyp9p0gdrm.gif

صافات
30-01-2012, 09:32
http://up.vatandownload.com/images/n8f5bo48kyp9p0gdrm.gif


حضرت فرمود: خدا آن ها را رحمت نکند. و فرمود: همانا به خاطر تو عده اى را باقى گذاشتم و همه را هلاک نساختم . اگر این چنین نبود به دشمنانمان و دشمن دوستانمان رحم نمى کردم . سپس فرمود: به خدا قسم اگر مخالفت با پدرم نبود حرکت را زیادتر مى کردم و همه آن ها را هلاک مى ساختم و بالایش را به پایین مى آوردم تا در این شهر در و دیوارى باقى نماند؛ ولى مولایم امر کرد که آن را در حال سکون حرکت دهم .
سپس حضرت بالاى مناره رفت و من آن حضرت را مى دیدم ولى مردم او را نمى دیدند که دستش رابالا آورد و دور مناره گرداند. دوباره مدینه به لرزه خفیفى در آمد و خانه ها ویران شد. آنگاه این آیه را تلاوت فرمود: «ذَلِكَ جَزَیْنَاهُم بِبَغْیِهِمْ وِإِنَّا لَصَادِقُونَ»2 ؛ این را به سزاى ستم كردنشان، به آنان كیفر دادیم، و ما البتّه راستگوییم. وسپس این آیه را تلاوت کردند : «فَلَمَّا جَاء أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِیَهَا سَافِلَهَا...»3 ؛ پس چون فرمان ما آمد، آن [شهر] را زیر و زبر كردیم.

بعد این آیه را تلاوت فرمود: «قَدْ مَكَرَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللّهُ بُنْیَانَهُم مِّنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَیْهِمُ السَّقْفُ مِن فَوْقِهِمْ وَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَیْثُ لاَ یَشْعُرُونَ»4 ؛ پیش از آنان كسانى بودند كه مكر كردند، و [لى‏] خدا از پایه بر بنیانشان زد، در نتیجه از بالاى سرشان سقف بر آنان فرو ریخت، و از آنجا كه حدس نمى‏زدند عذاب به سراغشان آمد.

جابر مى گوید: زن ها در زلزله دوم از پرده بیرون آمدند و گریه و زارى مى کردند و حجابى نداشتند و کسى هم متوجه آن ها نبود. زمانى که امام باقر (علیه السلام ) به آن ها نگاه کرد به حالشان رقت کرد و نخ را از جیب مبارک نهاد و زلزله آرام شد. سپس از مناره پایین آمد و مردم هم ایشان را ندیدند و دست مرا گرفت و از مسجد خارج شدیم . در راه به مغازه آهنگرى رسیدیم که مردم در دکان او جمع شده مى گفتند: همهمه اى در هنگام ویرانى نشنیدیم ؟
برخى مى گفتند: آرى همهمه زیادى به گوش مى رسید.
عده دیگرى مى گفتند: به خدا قسم ما سخنان زیادى شنیدیم ولى چگونگى آن را در نیافتیم .




http://up.vatandownload.com/images/n8f5bo48kyp9p0gdrm.gif

صافات
30-01-2012, 09:33
http://up.vatandownload.com/images/n8f5bo48kyp9p0gdrm.gif

جابر مى گوید: امام باقر (علیه السلام ) به من نگاهى کرد و تبسم نمود و فرمود: اى جابر، این به خاطر طغیان و سرگشى و ستم آن ها بود؟

گفتم : یابن رسول الله آن نخ عجیب چه بود؟

http://img.tebyan.net/big/1388/07/17713215171171161234246159149109166105118247.jpg

فرمود: (اندوخته اى از آل موسى و آل هارون که ملائکه آن را حمل مى کردند و جبرئیل (علیه السلام ) آن را آورده بود5. واى بر تو اى جابر، ما از سوى خداوند در مکان و درجه بالایى قرار گرفته ایم . اگر ما نبودیم خداوند متعال ، آسمان و زمین و بهشت و جهنم و خورشید و ماه و انسان و جنى نمى آفرید
اى جابر، ما اهل بیتى هستیم که احدى با آن مقایسه نمى شود. هر کس ‍ شخصى از بشر را با ما قیاس کند کافر شده است .
اى جابر، خداوند به سبب ما شما را نجات داد و به وسیله ما شما را هدایت فرمود و به خدا قسم ، ما شما را به سوى پروردگارتان رهنمون ساختیم . پس ‍ امر و نهى ما را بپذیرید و در برابر آن چه برایتان آورده ایم نافرمانى نکنید، زیرا ما در برابر نعمت هاى خداوند، اجل و اعظم از آنیم که بر ما رد شود و هر چه به شما مى رسد از ماست . هر چه دریافتید خداى متعال را بر آن سپاس گویید و آن چه ندانستید به ما بسپارید و بگویید: (امامان ما به آن چه مى گویند داناترند).
سپس رو به امیر مدینه - که در آنجا از سوى بنى امیه مقیم بود - کرد که نگهبانانش اطراف او بودند و از او مراقبت مى کردند و فریاد مى زد: به نزد فرزند رسول خدا على بن الحسین (علیه السلام ) بروید و به سبب او به سوى خداوند (عزوجل ) تقرب جوئید و در نزدش تضرع و اظهار توبه و انابه کنید شاید خداوند عذاب را از شما بردارد.
جابر مى گوید: هنگامى که نگاه امیر به امام باقر (علیه السلام ) افتاد به سوى او شتاب کرد و گفت : اى پسر رسول خدا آیا نمى بینى بر سر امت جدّت محمد (صلى الله علیه وآله ) چه آمده است ؟! همگى هلاک شده و مردند. سپس گفت : پدرت على بن الحسین کجاست؟ تا از او درخواست کنم تا با ما به مسجد بیاید و به وسیله او به درگاه خداوند متعال تقرب جوییم تا بلا را از امت محمد (صلى الله علیه وآله ) بر دارد.
امام باقر (علیه السلام ) فرمود: ان شاء الله پدرم این کار را خواهد کرد ولى شما خودتان را اصلاح کنید و توبه و انابه کنید و از آن چه انجام مى دهید دست بردارید جز زیان کاران خود را از مکر خداوند در امان نمى دانند6.
جابر مى گوید: همگى نزد زین العابدین (علیه السلام ) رفتیم و ایشان نماز مى خواندند. منتظر شدیم تا اعمال مستحبى را هم انجام داد. سپس روبه ما کرد و آهسته به فرزندش امام باقر (علیه السلام ) فرمود: اى محمد نزدیک بود همه مردم را هلاک سازى .
جابر مى گوید: عرض کردم : آقاى من به خدا قسم من اصلا حرکت آن را احساس نکردم .
امام (علیه السلام ) فرمود: اگر حرکتش را احساس مى کردى هیچ آتش ‍ خورى بر روى زمین باقى نمى ماند. سپس پرسید: از مردم چه خبر دارى ؟ما اخبار مردم را عرضه داشتیم .
حضرت فرمود: این سزاى این است که کارهاى حرام را بر علیه ما حلال شمردند و به ما بى حرمتى کردند.
گفتم : اى پسر رسول خدا پادشاهشان پشت در است و از ما خواسته تا از شما خواهش کنیم تا به مسجد بیایید و مردم نزدتان آیند و تضرع کنند و از خداوند درخواست توبه و بخشش نمایند.


http://up.vatandownload.com/images/n8f5bo48kyp9p0gdrm.gif

صافات
30-01-2012, 09:35
http://up.vatandownload.com/images/n8f5bo48kyp9p0gdrm.gif

http://img.tebyan.net/big/1388/07/242981351044923214710348217422341101127139.jpg






امام سجاد (علیه السلام ) تبسمى کرد و این آیه را تلاوت نمود : «أَوَلَمْ تَكُ تَأْتِیكُمْ رُسُلُكُم بِالْبَیِّنَاتِ قَالُوا بَلَى قَالُوا فَادْعُوا وَمَا دُعَاء الْكَافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَالٍ»7 ؛ مگر پیامبرانتان دلایل روشن به سوى شما نیاوردند؟» مى‏گویند: «چرا.» مى‏گویند: «پس بخوانید. و [لى‏] دعاى كافران جز در بیراهه نیست.»

من گفتم : سید و مولاى من از این که نمى دانند این بلا از کجا آمده در تعجبم ؟
حضرت فرمود: بله و این آیه را خواند «الَّذِینَ اتَّخَذُواْ دِینَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا فَالْیَوْمَ نَنسَاهُمْ كَمَا نَسُواْ لِقَاء یَوْمِهِمْ هَـذَا وَمَا كَانُواْ بِآیَاتِنَا یَجْحَدُونَ» 8 ؛ همانان كه دین خود را سرگرمى و بازى پنداشتند، و زندگى دنیا مغرورشان كرد. پس همان گونه كه آنان دیدار امروز خود را از یاد بردند، و آیات ما را انكار مى‏كردند، ما [هم‏] امروز آنان را از یاد مى‏بریم.

اى جابر، به خدا قسم این نشانه هاى ماست و این یکى از آنهایى است که خداوند متعال در کتابش توصیف نموده است که: «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَكُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ»9 ؛ بلكه حق را بر باطل فرو مى‏افكنیم، پس آن را در هم مى‏شكند، و بناگاه آن نابود مى‏گردد. واى بر شما از آنچه وصف مى‏كنید.

سپس فرمود: اى جابر، چه گمان مى برى بر قومى که سنت ما را میراندند و پیمان ما را ضایع کردند و دوست دار دشمنان ما شدند و حرمت ما را شکستند و در حق ما ظلم کردند و ارث ما را غصب کردند و دشمنان ما را یارى رساندند و سنت دشمنان ما را زنده کردند و روش فاسقان و کافران را تباهى دین و خاموش کردن نور حق پیمودند.
جابر مى گوید: گفتم : سپاس خدایى را که بر من منت گذاشت به شناختن شما و فضیلت شما و به من فرمان بردارى از شما را آموخت و توفیق دوستى دوستان شما و دشمنى با دشمنانتان را به عطا نمود.10

http://up.vatandownload.com/images/n8f5bo48kyp9p0gdrm.gif



منبع : داستان ها و دانستنی هاى تكان دهنده از زلزله جادوى سیاه مؤلف : عبدالرسول یزدى نژاد

فاطمه محمدی- گروه دین و اندیشه تبیان
1- الانبیاء 6: 27.
2- الاءنعام 6: 146.
3- هود: 82.
4- النحل 16: 3.
5- البقره : 248.
6- الاعراف 99.
7- غافر : 50
8-الاعراف : 51 .
9- الانبیاء 21: 18.
10- نوادر المعجزات ، محمد بن جریر الطبرى الشیعى ص 120 - بحارالانوار ج 46 ص 279.

سابحات
30-01-2012, 18:39
خیلی بعیده چنین داستانی حقیقت داشته باشه.

عهد آسمانى
31-01-2012, 00:10
خیلی بعیده چنین داستانی حقیقت داشته باشه.
البته به نظر بنده بعيد نيست پرواز گرامي.
چون اولا اين بحث با سند آورده شده(حالا اينكه سندش تا چه حد معتبر هست نميدونم)
ثانياً معجزه معمولا با عقل ظاهري ما قابل درك نيست.براي همينه كه ميگن معجزه يه امر خارق العاده ست.

سابحات
31-01-2012, 20:02
ممنون از شما ولی من بی دلیل این حرفو نزدم. دلایلم را ذکر میکنم اگر اشکالی دارد بفرمایید

سابحات
31-01-2012, 22:12
اگر اصل قضیه دقیقا همین باشد که آمده بیشتر شباهت به کار ساحران دارد (برای ضرر زدن به دیگران) تا معجزه به دلایل زیر:

1- مخفیانه بودن آن و نبودن هیچ شاهد دیگری غیر از جابر.

2- معجزه امریست که برای هدایت مردم و اتمام حجت است نه برای انتقام گیری و اگر قرار است پنهانی انجام شود و خود دشمنان و مردم به عینه آن را نبینند تا ایمان بیاورند و دست بردارند چه سودی دارد؟

3- اگر دقت کنیم جملاتی در متن آمده که بعید به نظر می آید کلام امام یا عمل امام (ع) در چنین زمانی باشد.

مثل اینکه:
آنها را بترسانم شاید دست بردارند.

آیا امام کاری انجام میدهد که از نتیجه اش خبر ندارد؟ آیا جلوی خود آنها اینکار را کرد تا بترسند یا اینکه خودشان نمیدانستند که باید بترسند و دست بردارند ؟

و این مورد:
"و من آن حضرت را مى دیدم ولى مردم او را نمى دیدند که دستش رابالا آورد و دور مناره گرداند. دوباره مدینه به لرزه خفیفى در آمد و خانه ها ویران شد. آنگاه این آیه را تلاوت فرمود: «ذَلِكَ جَزَیْنَاهُم بِبَغْیِهِمْ وِإِنَّا لَصَادِقُونَ»2 ؛ این را به سزاى ستم كردنشان، به آنان كیفر دادیم، و ما البتّه راستگوییم. وسپس این آیه را تلاوت کردند : «فَلَمَّا جَاء أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِیَهَا سَافِلَهَا...»3 ؛ پس چون فرمان ما آمد، آن [شهر] را زیر و زبر كردیم."

و یا این مورد:

به من نگاهى کرد وتبسم نمود و فرمود: اى جابر، این به خاطر طغیان و سرگشى و ستم آن ها بود؟

شیوه امامان ما این نیست که در چنین مواقعی تبسم بزنند

و این مورد:

همانا به خاطر تو عده اى را باقى گذاشتم و همه را هلاک نساختم . (بچه گانه است در برابر مساله به این مهمی)

و اینکه:

ما اهل بیتى هستیم که احدى با آن مقایسه نمى شود. هر کس ‍ شخصى از بشر را با ما قیاس کند کافر شده است .

درست است که 14 معصوم از لحاظ مقام و منزلت فضیلت دارند . اما از نظر مسوولیت امامت بعضی از انبیاء هم امام بودند و این سخن که میگوید "هر که با ما قیاس کند کافر است" این شبهه را ایجاد میکند که حق با اهل تسنن هست و در قران کریم هم از امامت 12 امام صحبتی به میان نیامده است و این مقام ساختگی است و آن را به هیچ عنوان نباید پذیرفت ......

و اینکه:
هر چه به شما مى رسد از ماست .

(با چنان کاری هم که به امام نسبت داده شده این حرف بدین معنیست که هر بلا و مصیبتی به ما میرسد از سوی امامانمان است) در صورتیکه زمانیکه مردم پیامبر اکرم(ص)را ملامت کردند که هر بدی که به ما میرسد از جانب توست. خداوند فرمود به آنها بگو هر بدی که به شما میرسد از جانب خود شماست و ما تو را رسولی برای مردم فرستادیم. همچنین برای اینکه خوب تفهیمشان شود فرمود بگو همه از جانب خداست این مردم را چه میشود که سخن نمیفهمند؟

و همینطور آب و تاب دادن بیش از حد روایت که مصنوعی به نظر میرسد.......

4-هر موجودی در این جهان هستی وظیفه ای دارد. وظیفه امام (ع) هدایت مردم از ظاهر بسوی باطن هست و جنود و سپاهیان خداوند، زمین و آسمانها هستند. (ولله جنود السموات والارض)
و سنت الهی بر این است که هر چیزی حتی همان معجزه هم از راه طبیعی انجام شود هر چند که منشاء آن برای انسانها ناشناخته باشد

و عذابی مثل زلزله هم چیزی نیست جز نتیجه عمل خود انسانها که بر روی طبیعت اثار منفی به جای میگذارد و اگر در آن زمان زلزله رخ داده دلیلش اعمال ناروایی بوده که خود مرتکب شده اند و خداوند نخواسته بیشتر مهلتشان دهد ... هر چند که اگر معصوم (ع) هم نفرین کند عذاب نازل خواهد شد.

5- وقتی میتوانستند نفرین کنند چرا باید نخ تکان میدادند؟ و آیاهیچ یک از ایمه (ع) یا حضرت زهرا (س) یا خود پیامبر اکرم (ص) امت خود را نفرین کردند تا گرفتار عذاب دنیوی شوند؟

6- چرا ایشان برای جنگیدن با دشمنان معجزه نکردند تا اینهمه خون بیگناهان به ناحق ریخته نشود اما برای ترساندنشان معجزه کردند؟

7- باید دید حدیث تا چه حد سندیت دارد.همه احادیث و روایات بحار الانوار هم معتبر نیستند ...

به نظر من برای بدبین کردن مردم نسبت به دین و نیز نشان دادن چهره بی رحم و مستبدی از امامان شیعه اصل واقعه تحریف شده است یا اینکه کلا ساختگیست.

سابحات
02-02-2012, 01:58
به نظر میاد صحبتهام مورد تایید صاحب نظران محترم نبوده به این دلیل توضیحاتی دادم.

همچنان منتظر نقد دوستان هستم.

با تشکر

roz2

نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
02-02-2012, 16:04
به نظر منهم این حدیث بیشتر شبیه یک داستانه که ادم مظلومه می خواد انتقام بگیره نه یک سند معتبر از امامان شیعه
در صورتی که با رحمت پر واسعه ای که از پیامبر ص سراغ داریم از ال ایشان بعید می دانیم .

بعد از جنگ احد که دندان پیامبر ص را شکستند یارانشان از ایشان خواستند که انها را لعن کنید .
پیامبر ص فرمودند من به عنوان بد گو و نفرین کننده مبعوث نشده ام.
بلکه به عنوان دعوت کننده هدایتگر و صاحب رحمت مبعوث شده ام

سپس رو به اسمان کردند و گفتند خدایا این قوم را هدایت کن زیرا کوته نظر و نادانند
ghalb4

و در جای دیگر در فتح مکه دشمنان کینه توز پیامبرص اسیر دست مسلمانان شده بودند ، مسلمانان فریاد می زدند
الیوم یوم الملحمه (امروز روز انتقام است )
پیامبر در برابر چشمان وحشت زده مردم مکه فرمودند (الیوم یوم المرحمه ) و همه را ازاد کردند

سابحات
02-02-2012, 18:09
مساله دیگری که اینقدر واضح بود از قلم افتاد اینست که حضرت امام باقر علیه السلام در آن زمان امام نبودند چگونه جابر میگفت امام فرمودند و چگونه آنحضرت اینهمه فضایل را در آن زمان برای خود قایل شدند؟

سابحات
02-02-2012, 18:44
در آخر باید بگم قصدم از طرح این مساله این نبود که دیگر معجزات را زیر سوال برده باشم. خیر.

برعکس قصدم این بود که دقت کنیم به رغم اینکه نیتمان خیر است با انتساب چنین مطالب بی پایه و اساسی به امامان خود کاری نکنیم که مردم حقایق را هم باور نکنند و فکر کنند شیعه برای ثابت کردن حقانیت خود به هر دروغی متوسل میشود...

در پایان از جناب صافات هم تشکر میکنم بابت زحماتی که میکشند. خداوند توفیقتان دهد roz2

محمدی
03-02-2012, 14:28
با تشکر از مطالب ارسال شده!

نظر شخصی خودم در مورد اصل این ماجرا که از سوی جناب صافات ارسال شده را به انتهای بحث موکول میکنم.

منتها اشکالاتی را جناب Parvaz* (http://www.ayehayeentezar.com/member873.html)بیان، و بر اساس آن در مورد ماجرای ذکر شده فرمودند:



به نظر من برای بدبین کردن مردم نسبت به دین و نیز نشان دادن چهره بی رحم و مستبدی از امامان شیعه اصل واقعه تحریف شده است یا اینکه کلا ساختگیست.


حالا به بررسی این اشکالات مشغول میشویم تا ببینیم آیا این اشکالات وارد است یا نه!



1- مخفیانه بودن آن و نبودن هیچ شاهد دیگری غیر از جابر.

باید عرض کنیم که این مطلب ، دلیل بر بطلان ماجرا نمیتونه باشه!

چراکه در مضامین دینی مان، موارد متعددی داریم که از طریق یک نفر مؤمن(خبر واحد) ، ماجرایی نقل شده، و آن حکایت در بین علمای شیعه کاملا مقبول میباشد.

پس صرف اینکه گفته شود، چون فقط یک نفر آنرا دیده، این واقعه جعلی است، کلامی است ناصحیح!

لذا از این علت میگذریم.


ادامه دارد ...

محمدی
03-02-2012, 14:34
معجزه امریست که برای هدایت مردم و اتمام حجت است نه برای انتقام گیری و اگر قرار است پنهانی انجام شود و خود دشمنان و مردم به عینه آن را نبینند تا ایمان بیاورند و دست بردارند چه سودی دارد؟

بنده در کلّ متن ارائه شده از سوی جناب صافات (http://www.ayehayeentezar.com/member75.html)، جایی را مشاهده نکردم، که ایشون این قضیه رو به اسم معجزه نقل کرده باشند!

و اصلا ادعای اعجاز بر این کار نبوده!

بلکه میتوان کار حضرت سجاد(ع) و فرزندشان(ع) رو نوعی تعبیر به نفرین عملی، نماییم.

با این بیان که اصلا آن کار اعجاز نبوده، قسمت دوم اشکال ایشان هم پاسخ داده شده.



اگر قرار است پنهانی انجام شود و خود دشمنان و مردم به عینه آن را نبینند تا ایمان بیاورند و دست بردارند چه سودی دارد؟

زیرا اصلا قرار نیست اگه زمانی بلایی بر سر کسی آمد، حتما او متوجه شود که این بلا بخاطر کدوم کار اشتباهش است!

چنانکه ممکنه در هر روز هزاران مصیبت بر سر ما فرود بیاد، که نتیجه اعمال خودمونه، منتها خودمون متوجه نباشیم که الان مؤاخذه شدیم و این مؤاخذه بخاطر کدام عملمان بوده!

وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيدِيكُمْ وَيعْفُو عَنْ كَثِيرٍ(شوري/30)
هر مصيبتي به شما رسد بخاطر اعمالي است که انجام داده‌ايد، و بسياري را نيز عفو مي‌کند!

خلاصه اینکه این کار اصلا به نیت انجام معجزه نبوده، تا احتیاج به وجود شاهدین باشه!

بلکه مثلا آن نخ و تکان دادن آن به منزله دکمه ای بوده که اگر فشار داده شود، مردم بواسطه اعمال بدشان، مصیبتی را خواهند دید!


ادامه دارد ...

محمدی
03-02-2012, 14:38
اگر دقت کنیم جملاتی در متن آمده که بعید به نظر می آید کلام امام یا عمل امام (ع) در چنین زمانی باشد.
مثل اینکه: آنها را بترسانم شاید دست بردارند.
آیا امام کاری انجام میدهد که از نتیجه اش خبر ندارد؟ و آیا جلوی خود آنها اینکار را کرد تا بترسند یا اینکه خودشان نمیدانستند که باید بترسند و دست بردارند ؟

باید عرض کنیم این هم دلیل نیست!

از ایشان خواهش میکنم به این آیه شریفه خوب دقت بفرمایند:

ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيدِي النَّاسِ لِيذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يرْجِعُونَ(الروم/41)
فساد، در خشکي و دريا بخاطر کارهايي که مردم انجام داده‌اند آشکار شده است؛ خدا مي‌خواهد نتيجه بعضي از اعمالشان را به آنان بچشاند، شايد (بسوي حق)بازگردند!

اینکه خداوند فرموده: بواسطه اعمال خود بندگان برخی مشکلات را ایجاد میکند تا شايد (بسوي حق)بازگردند!

آیا صحیحه گفته بشه که آیا خدا کاری انجام میدهد که از نتیجه اش خبر ندارد؟!

پس اینجا مقصود از این شایدها، چیز دیگری است!

چراکه خداوند به همه چیز آگاه است!

يعْلَمُ مَا بَينَ أَيدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ(الحج/76)
همه اعمال و احوال گذشته و آينده آنان را می‏داند و همه كارها به خدا بازگردانده می‏شود.

و بنابر نظر شیعه معصومین(ع) هم از آندسته انسانهایی هستند که علمی الهی دارند!

يعْلَمُ مَا بَينَ أَيدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلا يحِيطُونَ بِشَيءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ...(البقرة/255)
آنچه را در پيش روي بندگان و پشت سرشان است مي‌داند؛ و کسي از علم او آگاه نمي‌گردد؛ جز آنگونه که او بخواهد.

لذا با این مطلب هم نمیتوان ثابت کرد که مطلب ارسال شده ساختگی است!


ادامه دارد ...

محمدی
03-02-2012, 14:43
به من نگاهى کرد وتبسم نمود و فرمود: اى جابر، این به خاطر طغیان و سرگشى و ستم آن ها بود؟
شیوه امامان ما این نیست که در چنین مواقعی تبسم بزنند

شما رو متوجه این آیات میکنم انشاالله به آن توجه نمایید!

إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يضْحَكُونَ(المطففين/29)
بدکاران (در دنيا) پيوسته به مؤمنان مي‌خنديدند
وَإِذَا مَرُّوا بِهِمْ يتَغَامَزُونَ(المطففين/30)
و هنگامي که از کنارشان مي‌گذشتند آنان را با اشاره تمسخر مي‌کردند
فَالْيوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يضْحَكُونَ(المطففين/34)
ولي امروز مؤمنان به کفار مي‌خندند!

فرض در ماجرای ذکر شده این استکه، افرادی مورد عذاب قرار گرفتند، که کارشان بی احترامی و حتی لعن به معصومین(ع) و قتل و عام شیعیان بصورت مستقیم یا غیر مستقیم بوده!

واقعا آیا به هر انسان عاقلی اگه خبر بدند انسانهای شروری که موجب اذیت و آزار دیگران رو فراهم مینمودند ، کشته شدند، خوشحال نمیشه؟!

پس بیشک تبسم نسبت به این مورد اشکالی نداشته و حتی نمونه قرآنی هم داره!

از اینکه بگذریم باید بگوییم در متن آورده شده آمده :



زمانى که امام باقر (علیه السلام) به آن ها نگاه کرد به حالشان رقت کرد و نخ را از جیب مبارک نهاد و زلزله آرام شد.

و بعد جابر مطالبی رو بازگو کرد و سپس در متن آمد:



جابر مى گوید: امام باقر (علیه السلام ) به من نگاهى کرد و تبسم نمود و فرمود: اى جابر، این به خاطر طغیان و سرگشى و ستم آن ها بود

پس اصلا ممکنه این تبسم به ابراز شگفتی و تعجب جابر بوده باشه نه به حوادث اتفاق افتاده!

خلاصه اینکه بر اساس این کلام هم نمیتوان به این راحتی ها ، ابراز کنیم ماجرا ممکنه تحریف شده و ساختگی باشد!


ادامه دارد ...

محمدی
03-02-2012, 14:46
یا این مورد:هر کس ‍ شخصى از بشر را با ما قیاس کند کافر شده است .
اجازه بدید متن کامل عبارت رو بیاریم :


واى بر تو اى جابر، ما از سوى خداوند در مکان و درجه بالایى قرار گرفته ایم . اگر ما نبودیم خداوند متعال ، آسمان و زمین و بهشت و جهنم و خورشید و ماه و انسان و جنى نمى آفرید، اى جابر، ما اهل بیتى هستیم که احدى با آن مقایسه نمى شود. هر کس ‍ شخصى از بشر را با ما قیاس کند کافر شده است .
فی الجمله باید بگیم این عبارت ، عبارتی است کاملا صحیح!

البته باید ببینیم منظور از کافر و قیاس چیست!

که بنابر ترجمه ای که از قیاس ارائه میدیم، میتونیم مقصود از کافر بودن رو هم معلوم نماییم!

حداقل ترجمه ای که برای متن مورد اشاره شده میتونیم ارائه بدیم اینه که بگیم کافر به معنای لغوی است یعنی پوشاندن چیزی، و در واقع امام(ع) میفرماید:

اگر فردی بخواد مقام ما اهل بیت(ع) را تا آن حدّ، پایین بیاره که بین ما اهل بیت(ع) و سایر انسانها مقایسه و تشبیهی داشته باشه، باید به او گفت، که روی خیلی از حقایق رو پوشانده و نادیده گرفته!

خلاصه اینکه این هم مطلبی نیست که بخواهیم بر اساس آن حکم به ساختگی بودن این ماجرا نماییم!


ادامه دارد ...

محمدی
03-02-2012, 14:50
و این مورد: همانا به خاطر تو عده اى را باقى گذاشتم و همه را هلاک نساختم .

بنابر ظاهر ماجرا حضرت باقر(ع) از سوی پدرشان مأمور بودند که بخاطر معصیتهای متعدد گروهی و بی تفاوتی سایرین، کلید(تکان دادن نخ برای) تحقق عذاب رو فعال کنند کما اینکه ملائکه الهی هم همچین مأموریتهایی رو برای برخی اقوام داشتند!


قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيهَا الْمُرْسَلُونَ(الذاريات/31)
(ابراهيم) گفت: «مأموريت شما چيست اي فرستادگان (خدا)؟»

قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ(الذاريات/32)
گفتند: «ما به سوي قوم مجرمي فرستاده شده‌ايم...

لِنُرْسِلَ عَلَيهِمْ حِجَارَةً مِنْ طِينٍ(الذاريات/33)
تا باراني از «سنگ - گل» بر آنها بفرستيم؛

مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ(الذاريات/34)
سنگهايي که از ناحيه پروردگارت براي اسرافکاران نشان گذاشته شده است!»


برای متن ارسال شده میتوان گفت، که حضرت باقر(ع) وقتی شروع به اجرای دستور پدر (که بیشک کاری غیر الهی نبوده) نمودند، یکی از مؤمنین، که جابر بوده، شفاعت آن مردم را نزد امام انجام داد، و حضرت هم بخاطر جایگاه آن مؤمن شفاعت او را قبول و مقدار عذاب را تخفیف دادند!

که ما نمونه اینرا در احادیث متعدد در امور دنیوی و اخروی داریم، که قرار است عذابی بر عده ای نازل گردد اما بواسطه دعا یا شفاعت صالحین، آن عذاب از مجرمین برداشته میشه!

خوب اینکه چیز عجیبی نبود، تا بخواهیم بواسطه آن، حکم به بطلان و ساختگی بودن این ماجرا نماییم!


ادامه دارد ...

سابحات
03-02-2012, 15:46
با تشکر از مطالب ارسال شده!

باید عرض کنیم که این مطلب ، دلیل بر بطلان ماجرا نمیتونه باشه!

چراکه در مضامین دینی مان، موارد متعددی داریم که از طریق یک نفر مؤمن(خبر واحد) ، ماجرایی نقل شده، و آن حکایت در بین علمای شیعه کاملا مقبول میباشد.

پس صرف اینکه گفته شود، چون فقط یک نفر آنرا دیده، این واقعه جعلی است، کلامی است ناصحیح!

لذا از این علت میگذریم.


ادامه دارد ...


با عرض سلام و ادب و احترام. منم تشکر میکنم از شما ....

در مورد خبر واحد حرف شما صحیح ولی آیا این خبر هم مورد تایید علمای شیعه است. اگر هست ما آن تاییدیه را با دلیل میخواهیم.

سابحات
03-02-2012, 16:20
[QUOTE=محمدی;141004]
بنده در کلّ متن ارائه شده از سوی جناب صافات (http://www.ayehayeentezar.com/member75.html)، جایی را مشاهده نکردم، که ایشون این قضیه رو به اسم معجزه نقل کرده باشند!

و اصلا ادعای اعجاز بر این کار نبوده!

این داستان از نوادر المعجزات نقل شده و تکان دادن نخ را نفرین نمیگویند. نفرین دعا هست بر علیه نفرین شده. چیزی شبیه زدن عصای حضرت موسی به آب آورده.

بلکه میتوان کار حضرت سجاد(ع) و فرزندشان(ع) رو نوعی تعبیر به نفرین عملی، نماییم.

با این بیان که اصلا آن کار اعجاز نبوده، قسمت دوم اشکال ایشان هم پاسخ داده شده.

اعجاز یا نفرین فرقی نمیکند. آیا هیچ یک از معصومین علیهم السلام امت خود را نفرین کردند؟ منظورم این نیست که برایشان آتش و خواری و رسوایی و رستگار نشدن را طلب کنند. منظورم عذاب دنیوی مثل زلزله هست؟

اگر بوده ممنون میشم که نمونه اش را برایمان بیاورید.

زیرا اصلا قرار نیست اگه زمانی بلایی بر سر کسی آمد، حتما او متوجه شود که این بلا بخاطر کدوم کار اشتباهش است!

صحیح اما در اینجا همه میدانستند که چرا عذاب شدند اما چیزی که نمیدانستند این بود که این بلا به دست پسر امام بر سرشان نازل شده
و نیز از قول حضرت آورده است که:
تو آگاه تری به آنچه میکنی اکنون من چگونه چیزی از تو بخواهم.

در انجا هم که میخواستند اقدام به اینکار کنند با زمین حرف زدند. حالا شاید دعا کردند در هر صورت در این روایت نیامده است که از خدا چیزی بخواهند و بر خواننده چنین القاء میشود که امام خود مستقلا به مجازات انها اقدام نمودند.

علی الخصوص در انجا که از قول امام میگوید ای جابر همانا به خاطر تو همه را هلاک نکردم. هیچ حرفی از خواست خداوند به میان نیامده است چگونه است از یک طرف مرتب به جابر میفرمایند وای بر تو و از طرف دیگر اینقدر مقام جابر بالا میرود که شفیع و واسطه قرار میگیرد تا عذاب تخفیف داده شد.

محمدی
03-02-2012, 17:26
با عرض سلام و ادب و احترام. منم تشکر میکنم از شما ....

در مورد خبر واحد حرف شما صحیح ولی آیا این خبر هم مورد تایید علمای شیعه است. اگر هست ما آن تاییدیه را با دلیل میخواهیم.

علیکم السلام و با تشکر از شما

فراموش نکنیم اشکال کردن کاری نداشته و احتیاج به هنر و سواد هم نداره، چیزی که هنر میخواد اینه که تا آنجا که ممکن است اگر خبری از معصومین(ع) نقل شده آنرا حمل بر صحت کنیم، و اگر توجیهی میتوان برایش بیان نمود، مگر اینکه در تضاد کامل با عقل و آیه قرآن باشد!

بالاخره این روایت هم نقل شده!

اینکه بشینیم و بخواهیم بواسطه هر آنچه به ذهنمان میرسد، روایتی را ردّ کنیم، دیگر سنگ روی سنگ بند نخواهد شد و بهانه ها بسیار است!

در مقام اشکال فرمودید این روایت خبر واحد است، عرض شد این علت بر بطلان نیست.

اصل در خبر واحد صحت آن است مگر خلاف آن بواسطه تعارض با قرآن و سنت و عقل، ثابت شود!

چنانکه علمای علم اصول دلیل آنرا عقل سلیم و سیره عقلا بیان میدارند.

پس کسیکه از صحت خبر واحدی در مقابل کسیکه صحت آنرا بخاطر خبر واحد بودن، زیر سوال میبرد، دفاع میکند احتیاجی نداره سند بیاره، چون بر اصل تکیه کرده، بلکه می بایست فردی که مدعیه عدم صحت خیر واحد است، برای کلام خود دلیل آورد!

به قول قاضیان محترم : «البیّنه للمدعی»

همونجور که عرض کردم بنده قضاوت خودم را از کل ماجرا و اینکه اصلا آنرا قبول دارم یا ندارم، به انتهای بحث موکول نموده و اکنون به دنبال اشکالات وارده از سوی شما هستم که ممکن است برخی را قبول و برخی را کامل ندانم.

و حال اگر اجازه بفرمایید به ترتیب به همه این اشکالات جواب میدهیم تا در نهایت به اشکالات اخیر رسیده و در نوبت خود جواب آنها را نیز عرض نمایم.

بازهم فراموش نکنیم که این رد اشکالات، نشانه قبول کل ماجرا از جانب بنده نخواهد بود، و در پایان نظر خود را عرض مینمایم.


ادامه دارد ...

محمدی
03-02-2012, 17:44
در ادامه بررسی اشکالات که آمد (برای دیدن آنها اینجا (http://www.ayehayeentezar.com/thread20194-2.html#post141003)را کلیک فرمایید) رسیدیم به این اشکال:


و من آن حضرت را مى دیدم ولى مردم او را نمى دیدند

خوب این هم که چیز بعیدی نیست مثل امام زمان(عج) در حال حاضر که ممکن است در یک جلسه ای حضور داشته باشند اما فقط در جلسه یک نفر که اهل تقوی باشه بتونه ایشون رو ببینه و دیگران از دیدن ایشان، نابینا باشند!



آنگاه این آیه را تلاوت فرمود: «ذَلِكَ جَزَیْنَاهُم بِبَغْیِهِمْ وِإِنَّا لَصَادِقُونَ»2 ؛ این را به سزاى ستم كردنشان، به آنان كیفر دادیم، و ما البتّه راستگوییم. وسپس این آیه را تلاوت کردند: «فَلَمَّا جَاء أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِیَهَا سَافِلَهَا...» ؛ پس چون فرمان ما آمد، آن [شهر] را زیر و زبر كردیم.
و اینکه: هر چه به شما مى رسد از ماست .

این هم کلامی است صحیح و در روایات زیادی به این مضامین اشاره شده!

که در اینجا به برخی از آنها اشاره مینماییم:

قَالَ الرِّضَا ع‏ نَحْنُ حُجَجُ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ وَ خُلَفَاؤُهُ فِي عِبَادِهِ وَ أُمَنَاؤُهُ عَلَى سِرِّهِ وَ نَحْنُ كَلِمَةُ التَّقْوَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ وَ أَعْلامُهُ فِي بَرِيَّتِهِ بِنَا يُمْسِكُ اللَّهُ‏ السَّماواتِ وَ الأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ بِنَا يُنَزِّلُ الْغَيْثَ‏ وَ يَنْشُرُ الرَّحْمَة(كمال الدين و تمام النعمة ج‏1 ص202)
امام هشتم فرمود ما حجتهاى خدائيم ميان خلق او و جانشينان اوئيم در ميان بندگانش و امين اسرار او هستيم ما كلمه تقوى و عروة الوثقى هستيم ما شهيدان خدا و نشانه‏ هاى او در آفريدگان اوئيم بوسيله‏ ما خدا آسمان و زمين را نگاه ميدارد كه از جا در نروند بوسيله‏ ما است كه باران فرود مى ‏آيد و رحمت نازل ميگردد.


قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع‏ بِنَا فَتَحَ اللَّهُ الدِّينَ وَ بِنَا يَخْتِمُهُ وَ بِنَا أَطْعَمَكُمُ اللَّه‏ عُشْبَ الأَرْضِ وَ بِنَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ قَطْرَ السَّمَاءِ وَ بِنَا آمَنَكُمُ اللَّهُ مِنَ الْغَرَقِ فِي بَحْرِكُمْ وَ مِنَ الْخَسْفِ فِي بَرِّكُمْ وَ بِنَا نَفَعَكُمُ اللَّهُ فِي حَيَاتِكُمْ وَ فِي قُبُورِكُمْ وَ فِي مَحْشَرِكُمْ وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ وَ عِنْدَ الْمِيزَانِ وَ عِنْدَ دُخُولِكُمُ الْجِنَانَ إِنَّ مَثَلَنَا فِي كِتَابِ اللَّهِ كَمَثَلِ الْمِشْكَاة(بحار الأنوار ج‏23 ص 313)
بوسيله‏ ما دين شروع و بما ختم مى‏شود بوسيله‏ ما خدا از روئيدنيهاى زمين شما را بهره‏مند كرده و بواسطه ما باران از آسمان می‏بارد و بواسطه ما خدا شما را از غرق در دريا و فرو رفتن در زمين نگه می‏دارد خداوند بواسطه ما شما را در قبرها و محشر و هنگام صراط و ميزان و موقع داخل شدن بهشت سود می‏بخشد مثل ما در كتاب خدا مانند مشكات است.

و این نیست مگر بخاطر اینکه اهل بیت(ع) فنا در معبود شده بودند!

و بیشک هر آنچه معصومین(ع) انجام میدادند بصورت مستقل نبوده بلکه در طول اراده خداوند متعال میباشد که جای بحثش اینجا نیست، ولی برای رفع ابهام به یک مثال ابتدایی اشاره مینمایم.

اگر پدری به پسرش پولی دهد که پسر خریدی کند، بعد از تحقق خرید، هم پسر میتواند بگوید من خریدم ، و هم پدر میتواند بگوید من خریدم، چرا که هر دو در طول هم بودند.

خلاصه اینکه این مطلب صحیح هم باعث نخواهد شد که بخاطر آن ابراز نماییم آن ماجرا ساختگی و باطل است!


ادامه دارد ...

سابحات
03-02-2012, 17:45
اجازه بدید متن کامل عبارت رو بیاریم :


فی الجمله باید بگیم این عبارت ، عبارتی است کاملا صحیح!

البته باید ببینیم منظور از کافر و قیاس چیست!

که بنابر ترجمه ای که از قیاس ارائه میدیم، میتونیم مقصود از کافر بودن رو هم معلوم نماییم!

حداقل ترجمه ای که برای متن مورد اشاره شده میتونیم ارائه بدیم اینه که بگیم کافر به معنای لغوی است یعنی پوشاندن چیزی، و در واقع امام(ع) میفرماید:

اگر فردی بخواد مقام ما اهل بیت(ع) را تا آن حدّ، پایین بیاره که بین ما اهل بیت(ع) و سایر انسانها مقایسه و تشبیهی داشته باشه، باید به او گفت، که روی خیلی از حقایق رو پوشانده و نادیده گرفته!

خلاصه اینکه این هم مطلبی نیست که بخواهیم بر اساس آن حکم به ساختگی بودن این ماجرا نماییم!


ادامه دارد ...


حدیث مبنی بر این داریم که هر کس مقام اهلبیت را انکار کند کافر هست اما در مورد قیاس ، اگر حدیث داریم بازم ممنون میشم که برای اطلاعمون بیاورید.

در مورد تبسم امام هم اگر گفته شد به این دلیل است که این تبسم در صورتی جا دارد که طرف مورد نظر دشمن معاند لجوج باشد و لااقل در جنگ پیروزی نصیب شده باشد. نه اینکه نعوذ بالله امام (ع) مانند افراد گناهکار در خفا مرتکب عملی شود سپس به خاطر این بلایی که سر زن و بچه ها و افراد عادی (هر چند گناهکار) آمده ابراز خوشحالی کنند در این موارد رویه امامان ابراز تاسف هست نه خوشحالی

با این حال اگر شما نمونه اش را سراغ دارید ممنون خواهم شد برای روشن شدن ما بیاورید

سابحات
03-02-2012, 17:51
در ادامه بررسی اشکالات که آمد (برای دیدن آنها اینجا (http://www.ayehayeentezar.com/thread20194-2.html#post141003)را کلیک فرمایید) رسیدیم به این اشکال:


خوب این هم که چیز بعیدی نیست مثل امام زمان(عج) در حال حاضر که ممکن است در یک جلسه ای حضور داشته باشند اما فقط در جلسه یک نفر که اهل تقوی باشه بتونه ایشون رو ببینه و دیگران از دیدن ایشان، نابینا باشند!


این هم کلامی است صحیح و در روایات زیادی به این مضامین اشاره شده!

که در اینجا به برخی از آنها اشاره مینماییم:

قَالَ الرِّضَا ع‏ نَحْنُ حُجَجُ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ وَ خُلَفَاؤُهُ فِي عِبَادِهِ وَ أُمَنَاؤُهُ عَلَى سِرِّهِ وَ نَحْنُ كَلِمَةُ التَّقْوَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ وَ أَعْلامُهُ فِي بَرِيَّتِهِ بِنَا يُمْسِكُ اللَّهُ‏ السَّماواتِ وَ الأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ بِنَا يُنَزِّلُ الْغَيْثَ‏ وَ يَنْشُرُ الرَّحْمَة(كمال الدين و تمام النعمة ج‏1 ص202)
امام هشتم فرمود ما حجتهاى خدائيم ميان خلق او و جانشينان اوئيم در ميان بندگانش و امين اسرار او هستيم ما كلمه تقوى و عروة الوثقى هستيم ما شهيدان خدا و نشانه‏ هاى او در آفريدگان اوئيم بوسيله‏ ما خدا آسمان و زمين را نگاه ميدارد كه از جا در نروند بوسيله‏ ما است كه باران فرود مى ‏آيد و رحمت نازل ميگردد.


قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع‏ بِنَا فَتَحَ اللَّهُ الدِّينَ وَ بِنَا يَخْتِمُهُ وَ بِنَا أَطْعَمَكُمُ اللَّه‏ عُشْبَ الأَرْضِ وَ بِنَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ قَطْرَ السَّمَاءِ وَ بِنَا آمَنَكُمُ اللَّهُ مِنَ الْغَرَقِ فِي بَحْرِكُمْ وَ مِنَ الْخَسْفِ فِي بَرِّكُمْ وَ بِنَا نَفَعَكُمُ اللَّهُ فِي حَيَاتِكُمْ وَ فِي قُبُورِكُمْ وَ فِي مَحْشَرِكُمْ وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ وَ عِنْدَ الْمِيزَانِ وَ عِنْدَ دُخُولِكُمُ الْجِنَانَ إِنَّ مَثَلَنَا فِي كِتَابِ اللَّهِ كَمَثَلِ الْمِشْكَاة(بحار الأنوار ج‏23 ص 313)
بوسيله‏ ما دين شروع و بما ختم مى‏شود بوسيله‏ ما خدا از روئيدنيهاى زمين شما را بهره‏مند كرده و بواسطه ما باران از آسمان می‏بارد و بواسطه ما خدا شما را از غرق در دريا و فرو رفتن در زمين نگه می‏دارد خداوند بواسطه ما شما را در قبرها و محشر و هنگام صراط و ميزان و موقع داخل شدن بهشت سود می‏بخشد مثل ما در كتاب خدا مانند مشكات است.

و این نیست مگر بخاطر اینکه اهل بیت(ع) فنا در معبود شده بودند!

و بیشک هر آنچه معصومین(ع) انجام میدادند بصورت مستقل نبوده بلکه در طول اراده خداوند متعال میباشد که جای بحثش اینجا نیست، ولی برای رفع ابهام به یک مثال ابتدایی اشاره مینمایم.

اگر پدری به پسرش پولی دهد که پسر خریدی کند، بعد از تحقق خرید، هم پسر میتواند بگوید من خریدم ، و هم پدر میتواند بگوید من خریدم، چرا که هر دو در طول هم بودند.

خلاصه اینکه این مطلب صحیح هم باعث نخواهد شد که بخاطر آن ابراز نماییم آن ماجرا ساختگی و باطل است!


ادامه دارد ...


خیلی متشکرم از اینکه زحمت میکشید اما همه این ایتات و روایات را همه ما میدانیم لطفا در موارد خواسته شده با ایات و روایات ما را مجاب بفرمایید

راز
03-02-2012, 18:11
خیلی متشکرم از اینکه زحمت میکشید اما همه این احادیث و روایات را همه ما میدانیم لطفا در موارد خواسته شده با ایات و روایات ما را مجاب بفرمایید

خوب محمدی هم داره مطالب شما رو میاره و جوابشون رو هم میده، اصلا مطلب محمدی رو میخونی khandedar
تازه شما که همه احادیث و آیات رو ادعا میکنید بلدید شاید برای همین بوده که هیچ کدوم از اون آیات و احادیثی که محمدی آورده رو ندیدید و نخوندید http://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/73.gif

محمدی
03-02-2012, 18:36
اگر دقت میفرمودید، چنانکه عرض شد به تمام اشاکالات، بخاطر اینکه بحث منحرف نشود، به ترتیب پاسخ خواهم داد.


هر موجودی در این جهان هستی وظیفه ای دارد. وظیفه امام (ع) هدایت مردم از ظاهر بسوی باطن هست و جنود و سپاهیان خداوند، زمین و آسمانها هستند. (ولله جنود السموات والارض)
این کلام که وظیفه معصومین(ع) هدایت مردم به امور معنوی است، کلامی است کاملا صحیح، ولی کاملا ناقص!

که اگر بخواهیم به همین صورت مطرح شده از سوی شما به آن بنگریم تبدیل به کلامی کاملا انحرافی شده، که انتهای آن رسیدن به ردّ کردن لزوم تحقق جامعه اسلامی و ولایت فقیه بر تمامی امور، خواهد بود!

کاری که دشمنان نظام جمهوری اسلامی هم، به آن میپردازند و ادعا میکنند معصومین(ع) فقط آمده بودند تا نعوذ بالله مثل بلبل یک سری مطالب رو بازگو کنند، تا مردم معنوی شوند، فقها که دیگر جای خود دارد!

فراموش نکنیم که وظیفه معصومین(ع) خیلی فراتر از مطلب گفته شده است!

چنانکه کم نبودند، افرادی که بدست امیرالمومنین علی(ع) کشته و شلاق خوردند!

که برای مطالعه آن کافی است کمی به تاریخ مراجعه نمایید.

آیا این عاقلانست که کسی به کار حضرت اشکال کنه و بگه: یا علی شما دست بکش و برو ،مردم رو هدایت کن ، و این کارها رو به عهده جنود سماوات و زمین بگذار؟!

آیا حضرات معصومین(ع) و مؤمنین از همین جنود نیستند!

مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَينَهُمْ ... (الفتح/29)
محمد پيامبر خدا، و كسانى كه با او هستند، بر كافران سختگيرند و با يكديگر (که در مسیر خدا هستند) مهربان اند!

پس باز هم سفارش میکنم، وظیفه معصومین(ع) و حتی مؤمنین در طول تاریخ، علاوه بر ابلاغ مسائل، نابود کردن افراد شرور در زمان مناسب خود هم بوده است!

وَكَأَينْ مِنْ نَبِي قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يحِبُّ الصَّابِرِينَ(آل عمران/146)
چه بسيار پيام آورانی که به همراه مردانی الهي (با دشمنان خدا) به جنگ پرداختند! آنها هيچ‌گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان مي‌رسيد، سست و ناتوان نشدند (و تن به تسليم ندادند)؛ و خداوند استقامت‌کنندگان را دوست دارد.

پس این فراز از اشکالات هم باعث نخواهد شد که بخاطر آن ابراز نماییم آن ماجرا ساختگی و باطل است!


ادامه دارد ...

ال یاسین
03-02-2012, 21:39
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم ؛ ممنون از همه شما . من که مثل شما نمی تونم مستند بحث کنم ولی برای من هم پذیرش این واقعه سخت است .

سابحات
03-02-2012, 21:49
[quote=محمدی;141028]

فراموش نکنیم اشکال کردن کاری نداشته و احتیاج به هنر و سواد هم نداره، چیزی که هنر میخواد اینه که تا آنجا که ممکن است اگر خبری از معصومین(ع) نقل شده آنرا حمل بر صحت کنیم، و اگر توجیهی میتوان برایش بیان نمود، مگر اینکه در تضاد کامل با عقل و آیه قرآن باشد!

البته بنده هم ادعای علم و سواد نکردم اگر چنین بود از اساتید گرامی نمیخواستم که مطالبم را نقد کنند.

همه دلایل و سخنان شما به روی چشم اما قبول کنید که پاسخ بنده نبود.

یک جا هم در مورد اینکه شاید دست بردارند، که برای اثبات حرفتون به ایات قران رجوع کردید. البته این ایات قران از قول خداوند است و خود خداوند هم همانطور که گفته بودم میفرماید به خاطر انچه که با دستان خود کسب کردند. اما چنین سخنی را در مورد امامی نشنیده بودم یعنی بقول شما کسی را نفرین کنند و در توجیه این نفرین بگویند برای اینست که شاید دست از کارهایش بردارد....

بالاخره این روایت هم نقل شده!

اینکه بشینیم و بخواهیم بواسطه هر آنچه به ذهنمان میرسد، روایتی را ردّ کنیم، دیگر سنگ روی سنگ بند نخواهد شد و بهانه ها بسیار است!

در مقام اشکال فرمودید این روایت خبر واحد است، عرض شد این علت بر بطلان نیست.

اصل در خبر واحد صحت آن است مگر خلاف آن بواسطه تعارض با قرآن و سنت و عقل، ثابت شود!

چنانکه علمای علم اصول دلیل آنرا عقل سلیم و سیره عقلا بیان میدارند.

پس کسیکه از صحت خبر واحدی در مقابل کسیکه صحت آنرا بخاطر خبر واحد بودن، زیر سوال میبرد، دفاع میکند احتیاجی نداره سند بیاره، چون بر اصل تکیه کرده، بلکه می بایست فردی که مدعیه عدم صحت خیر واحد است، برای کلام خود دلیل آورد!

به قول قاضیان محترم : «البیّنه للمدعی»


در اینجا یک مورد مهم را در صحت روایات فراموش کردید آنهم اثبات صحت حدیث بوسیله مشخص شدن رجال حدیث است یعنی دقیقا همان چیزی که اینجا برای قبول کردن این روایت لازم داریم، چون همانطور که فرمودید با عقل و سیره معصومین هم مطابقت ندارد.


[quote=محمدی;141060]اگر دقت میفرمودید، چنانکه عرض شد به تمام اشاکالات، بخاطر اینکه بحث منحرف نشود، به ترتیب پاسخ خواهم داد.


این کلام که وظیفه معصومین(ع) هدایت مردم به امور معنوی است، کلامی است کاملا صحیح، ولی کاملا ناقص!

که اگر بخواهیم به همین صورت مطرح شده از سوی شما به آن بنگریم تبدیل به کلامی کاملا انحرافی شده، که انتهای آن رسیدن به ردّ کردن لزوم تحقق جامعه اسلامی و ولایت فقیه بر تمامی امور، خواهد بود!

اشتباه شما همکار گرامی اینجاست که قرار نیست من در اینجا به شرح وظایف امام بپردازم و بطور کلی گفتم که اگر قرار است زلزله شود این امر از وظایف امام (ع) نیست تا با بقول شما با نخی کلید این عذاب را بزند. اگر بود اخبار متواتر و متعدد در اینباره داشتیم.

اگر از شما بپرسند وظیفه یک معلم چیست خواهید فرمود : علم آموزی. اول نمیگویید تشویق و تنبیه دانش آموزان



با تشکر

سابحات
03-02-2012, 21:57
به نظر منهم این حدیث بیشتر شبیه یک داستانه که ادم مظلومه می خواد انتقام بگیره نه یک سند معتبر از امامان شیعه
در صورتی که با رحمت پر واسعه ای که از پیامبر ص سراغ داریم از ال ایشان بعید می دانیم .

بعد از جنگ احد که دندان پیامبر ص را شکستند یارانشان از ایشان خواستند که انها را لعن کنید .
پیامبر ص فرمودند من به عنوان بد گو و نفرین کننده مبعوث نشده ام.
بلکه به عنوان دعوت کننده هدایتگر و صاحب رحمت مبعوث شده ام

سپس رو به اسمان کردند و گفتند خدایا این قوم را هدایت کن زیرا کوته نظر و نادانند
ghalb4

و در جای دیگر در فتح مکه دشمنان کینه توز پیامبرص اسیر دست مسلمانان شده بودند ، مسلمانان فریاد می زدند
الیوم یوم الملحمه (امروز روز انتقام است )
پیامبر در برابر چشمان وحشت زده مردم مکه فرمودند (الیوم یوم المرحمه ) و همه را ازاد کردند


بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم ؛ ممنون از همه شما . من که مثل شما نمی تونم مستند بحث کنم ولی برای من هم پذیرش این واقعه سخت است .

سلام به دوستان محترم و تشکر بابت اینکه نظر خودتونو بیان فرمودید

محمدی
04-02-2012, 00:09
5- وقتی میتوانستند نفرین کنند چرا باید نخ تکان میدادند؟
حقیقتش تصور می نمودم که فقط به مطالب بنده حقیر دقت ندارید، اما متاسفانه به مطالب خودتان هم دقت نفرمودید؟

خودتان فرمودید:


و سنت الهی بر این است که هر چیزی حتی همان معجزه هم از راه طبیعی انجام شود هر چند که منشاء آن برای انسانها ناشناخته باشد

خواهش میکنم به این آیه دیگه خوب توجه بفرمایید:

فَأَوْحَينَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ(الشعراء/63)
و بدنبال آن به موسي وحي کرديم: «عصايت را به دريا بزن!» (عصايش را به دريا زد،) و دريا از هم شکافته شد، و هر بخشي همچون کوه عظيمي بود!

حالا من از شما چند تا سوال میپرسم:

آیا خداوند نیازمند عصای حضرت موسی بود؟

آیا خداوند نمیتوانست بدون زدن عصای حضرت موسی دریا را بشکافد؟

آیا قدرت خدا محدود در عصای حضرت موسی بود؟

چرا اصلا حضرت موسی باید عصا را بزند؟

آیا دعای حضرت موسی ارزشش از زدن عصا کمتر بود؟

و ...

جواب همه اینها همان استکه خودتان فرمودید:


و سنت الهی بر این است که هر چیزی حتی همان معجزه هم از راه طبیعی انجام شود هر چند که منشاء آن برای انسانها ناشناخته باشد

حالا شما در مقام اشکال فرمودید:


5- وقتی میتوانستند نفرین کنند چرا باید نخ تکان میدادند؟
همانجور که در جواب همه آن سوالات میتوانیم بگیم:

خداوند شکافته شدن دریا را به هردلیل، به زدن یک عصای بیجان و بی ارزش منوط کرده، واقعا چه اشکالی داره که وقوع زلزله را هم مشروط به حرکت یک نخ نماید!

برای بار چندم عرض میکنم که من نمیخوام بگم این ماجرا صددرصد صحیحه، اما اصرار دارم بگم این اشکال هم که شما بر جناب صافات نمودید دلیل بر بطلان نمیتونه باشه!

ادامه دارد ...

محمدی
04-02-2012, 00:48
آیاهیچ یک از ایمه (ع) یا حضرت زهرا (س) یا خود پیامبر اکرم (ص) نفرین کردند؟
یکی از سوالاتی که بنابر فرمایش جناب راز با ادبیتهای مختلف آن را مطرح مینمودید همین سوال بود!

حالا من از شما سوال میپرسم:

خداوند مهربانتره یا معصومین(ع) ؟!

اگر بفرمایید معصومین(ع) دیگه اساسا باید این بحث را تمام کرد چون خانه از پای بست ویران است!

اما اگر بفرمایید خداوند متعال!

از شما میپرسم :
چطور ممکن است خداوند کافرین را بصورت مطلق لعن نماید، اما معصومین(ع) مقدس تر از خدا قرار بگیرند و این کار را نکنند؟!

إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكَافِرِينَ وَأَعَدَّ لَهُمْ سَعِيرًا(الأحزاب/64)
خداوند کافران را لعن کرده و براي آنان آتش سوزاننده‌اي آماده نموده است

انشاالله حتما زیارت عاشورا خوانده اید!

این زیارت عاشورا از طریق معصومین(ع) به دست ما رسیده، آیا کم در آن ، لعن و نفرین وجود دارد؟!

آیا در مضامین دینی و ادعیه کم از این عبارات داریم که :

اللَّهُمَّ الْعَنِ الْجِبْتَ وَ الطَّاغُوتَ وَ الْعَنْ أَشْيَاعَهُمْ وَ أَتْبَاعَهُم‏(كامل الزيارات ص 195)
خداوندا هر كسى كه خيرى در او نيست و هر معبودى كه غير خدا است را ، و نيز دنباله رو و تابعين آنها را مورد لعن خود قرار بده‏!

اللَّهُمَّ الْعَنِ الَّذِينَ كَذَّبُوا رُسُلَك‏(كامل الزيارات ص197)
بار خدايا كسانى كه رسولانت را تكذيب كردند لعن نما

آیا فرض در آن ماجرا این نبود که آنان به امیرالمومنین(ع) نفرین میفرستادند؟!


ادامه دارد ...

محمدی
04-02-2012, 01:01
جناب پرواز متاسفانه یقین داشتم که مطالب بنده را متوجه نمی شوید!

زیرا در آنها دقت نمیکردید، که اگر واقعا دقت می فرمودید، واقعا به جواب خیلی از سوالاتتان دست پیدا میکردید، البته ظاهرا علت کاملا مشخص بود!


شاید رفتار پرواز بخاطر همون عصبانیت باشه نمیدونم!


در باره عصبانیت هم باید بهم حق بدید

و متاسفانه با این اقرار ، خودتان اعلام فرمودید که مصداق این حدیث شریف هستید :

امام صادق (ع) فرمود:

«الْغَضَبُ مَمْحَقَةٌ لِقَلْبِ الْحَكِيمِ‏ وَ مَنْ لَمْ يَمْلِكْ غَضَبَهُ، لَمْ يَمْلِكْ عَقْلَهُ». (بحارالانوار ج 75 ص 255)
خشم، دلِ حكيم را از ميان ببرد، و هر كه مالك خشمِ خود نيست، مالك عقل خود نيست.

امیدوارم سر فرصت، در زمانی که خشمتان فروکش کرد، و به درستی قدرت تفکر داشتید، یکبار دیگر به تمام مطالب ارسال شده ، نظر بی اندازید.

شاید آن بار به درستی مطالب را با جان خود درک نمایید.

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-02-2012, 01:12
بنام خدا و عرض سلام

ضمن تشکر از اظهار نظر دوستان در این موضوع ،‌ به عرض می رساند در هربحث منطقی رعایت آداب بحث و احترام متقابل از ضروریات ست .
عنایت داشته باشید که در محل عمومی که مورد بازدید همه کاربران است بحث می کنید نه در پیام خصوصی . لذا از همه عزیزان درخواست می کنم که با لحن متین و حفظ احترام متقابل بحث بفرمائید .
ان شاء‌الله استاد محمدی بزرگوار به سوالها و شبهات وارده بر این موضوع جواب خواهند داد .

التماس دعا

سابحات
04-02-2012, 21:47
با عرض سلام حضور کارشناس محترم

من همچنان منتظرم تا نقد مطالبم به پایان برسد

با تشکر