PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : زنان در تهران قديم



نرگس منتظر
12-03-2012, 23:38
http://www.rasekhoon.net/userfiles/Article/1390/08/01/0000/180732.jpg




زنان در تهران قديم



در کتاب طهران قديم تاليف جعفر شهري درباره فرهنگ و آداب و رسوم مردم تهران قديم چنين نوشته شده است:
-زنان بعد ازناهار
اگر مردشان براي ناهار نمي آمد، مشغول تهيه شام مي شدند، سپس منقل وسمه جوش را مي آوردند و به ابرو کشيدن و فرزدن و بزک کردن مشغول مي شدند و تا نزديک آمدن مردهايشان که بعد از غروب و يا کمي از شب گذشته سر و کله هايشان پيدا مي شد، مي گفتند و مي خنديدند و تفريح مي کردند. نزديک آمدن شوهر لباس عوض مي کردند تا چاي و سفره را آماده کنند. مردها کمتر براي ناهار به خانه مي آمدند و زنها ناهارشان را با هم و حاضري متناسب با فصل مي خوردند، مثل آب دوغ خيار، نان و پنير و سرکه شيره، نان و انگور، نان و هندوانه، نان و پنير و سبزي، اشکنه و آشهايي مثل آش کشک، آش رشته و ... غذاي پختني و سنگين را براي شام مي گذاشتند و همان را هم زود آماده مي کردند و بقيه وقت را تا آمدن شوهر، به آراستن خود مي پرداختند.
-وسمه جوش
وسمه جوش پياله تو گود لب کنگره اي بود. وسمه نيز (نوعي علف بود که خشک کرده آن را مي ساييدند و براي رنگ کردن مو بکار مي بردند).
زنها وسمه و آب در وسمه جوش مي ريختند و روي آتش مي گذاشتند و درش را مي بستند تا مانند چاي دم بکشد. سپس ابروها را که قبلاً با رنگ و حنا يا رنگ و روناس خيس کرده بودند، با وسمه مشکي و براق و خوشرنگ مي ساختند. شيوه وسمه زدن چنين بود:
کسي که مي خواست ابروهايش را وسمه بزند، سرش ر در لگنچه اي خم مي کرد و زن ديگري آب وسمه را که در صابون برگردان ريخته بود، با قاشقکي که مخصوص همين کار بود، لعاب وسمه را که در اثر مجاورت با صابون، چربي و زنگار بسته بود، روي گوشه ابروي وي مي ريخت و روي ابرويش مي کشيد و اضافي وسمه را از گوشه ديگر ابرويش به لگنچه سرازير مي کرد. سپس همين کار را با ابروي ديرش مي کرد.
اين کار چندين بار انجام مي شد تا اين که رنگ و حنا و روناس ابروهاي پيوسته او را کاملا سياه و براق مي کرد.
اين مواد ضمن رنگ کردن ابرو باعث قوي شدن بينايي و پرپشتي ابروهاي مي شدند.
-طلا و جواهر زنان
افزون بر آنچه گفته شد، زيور زنها عبارت بود از: انگشتري که مطابق شان و موقعيت خود بر دست راست مي کردند.
دستبندي از طلا به گونه هاي مختلف که رايج ترين آن، زنجيري بود که سکه هايي بر آن بسته بودند و به هر دو دست مي کردند. گوشواره و خفتي (گردن بند) که از سکه يا آويزي از طلا ساخته مي شد.
سينه ريز از سکه هاي بزرگ طلا يا گل و برگ هاي طلاي جواهر نشان درست مي شد و بعد از خفتي روي نيم تنه يا يل و مثل آن مي انداختند. سکه ها و گل و سنجاقهاي طلا و جواهر را نيز بر سر و سينه و زير گلو و سر آستينها و پايين دامن و پاچه هاي شلوار مي آويختند. خلخال نيز از نقره يا طلا ساخته مي شده و آن را به مچ پاها مي بستند.
منبع:اطلاعات هفتگي شماره 3397



http://up.vatandownload.com/images/zm0p31g32oqy8nblxj4v.gif