PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ۩♥۩فوتبال زندگي۩♥۩



seyed yasin
15-03-2012, 13:20
نویسنده : محمد فاتحی
مقدمه
جاذبه هاي بازي فوتبال چنان است که پير و جوان، کودک و نوجوان را مجذوب خود مي نمايد به ويژه بازيهاي جهاني ميليونها نفر را در ورزشگاه و خارج از آن به تماشاي بازيها مي کشاند. اين بازي جذاب به غير از جنبه هاي فني و تاکتيکي جنبه هاي معنوي و تربيتي نيز دارد.به عبارت ديگر بسياري از مفاهيم ديني و فرهنگي و تربيتي را مي توان با کمک صحنه هاي مختلف بازي فوتبال به ديگران منتقل نمود.شايسته است که در کنار تحليل فني بازي بين دو تيم که پس از بازي يا در بين دو نيمه انجام مي شود يک تحليل تربيتي معنوي نيز توسط متخصصان انجام شود تا علاوه بر لذتي که از تماشاي بازي بدست مي آيد، عزتي هم از درک تحليل معنوي بازي نصيب بينندگان و شنوندگان بشود.نگارنده با کمک لطف الهي تصميم گرفت نود نکته از نود دقيقه بازي را به نام فوتبال زندگي به خوانندگان تقديم نمايد بديهي است ذهن فعال و خلاق خوانندگان فهيم نکته هايي را بر آن مي افزايند و همراه انتقادات سازنده و پيشنهادات مؤثر به نگارنده مي رسانند.به اميد آنکه بتوانيم براي ساير رشته هاي ورزشي نيز نکته هايي را بنويسيم.

seyed yasin
15-03-2012, 13:24
نکته اول: آغاز بازي يکي از قوانين بازي فوتبال اين است که آغاز بازي از وسط زمين بازي باشد مکاني که فاصله آن نسبت به دو دروازه يکسان باشد. حال اين تلاش بازيکنان دو تيم است که توپ را به سمت اين دروازه يا آن دروازه بکشانند. چنين حالتي براي انسان مي باشد انسان بين عقل و غريزه قرار دارد نيرو و ياران عقل مي کوشند او را به سمت عقل بکشانند و نيروهاي غريزه و شهوت تلاش مي نمايند او را به سوي غرائز سوق دهند در اين حديث زيبا اندکي تأمل نماييم.شخصي از حضرت امام صادق ( ع) سؤال نمود که آيا ملائکه بالاترند يا انسان آن حضرت پاسخ مبسوطي دادند فرمودند خداوند در وجود ملائکه عقل قرار داد بدون غريزه و در وجود حيوانات غريزه قرار داد بدون عقل. اما در وجود انسان عقل و غريزه را توأم قرار داد حال اگر در انساني غريزه به عقل غالب شود اين انسان از حيوانات پايينتر است و اگر عقل بر غريزه فائق آيد چنين انساني از ملائکه ارجمند تر مي باشد.

seyed yasin
15-03-2012, 13:33
نکته دوم: سه تعويض در طول مسابقات رسمي هر تيمي مي تواند سه نفر از بازيکنان خود را تعويض نمايد و از بازيکنان ذخيره استفاده نمايد خداوند براي هر انساني سه نيروي اصلي و مفيد قرار داده است که چنانچه از اين نيروها خوب استفاده نشود سه نيروي غير اصلي و مضر جايگزين آنها مي شود داستان زير را مطالعه نماييد.حضرت آدم (ع) نشسته بودند مشاهده نمودند سه انسان زيبا و سفيد و سه انسان زشت و سياه آمدند و در دو سمت چپ و راست او نشستند.حضرت آدم (ع) به سمت راست خود توجه نمود و يکي يکي از سه نفر نام آنان را سؤال نمودند.نفر اول گفت: من عقل هستم حضرت آدم (ع) پرسيدند مکان تو کجاست؟ عقل گفت: من در مغز و انديشه انسانها ساکنم.نفر دوم گفت: من مهرمحبت هستم حضرت آدم(ع) پرسيدند مکان تو کجاست؟ محبت گفت: من در قلب انسانها ساکنم.نفر سوم گفت: من حيا هستم حضرت آدم (ع) پرسيدند مکان تو کجاست؟ حيا گفت: من در چشمان انسانها ساکنم.سپس حضرت آدم (ع) متوجه آن سه نفري شدند که در سمت چپ او نشسته بودند از آنان سؤال نمودند شما خود را معرفي نماييد.نفر اول گفت: من تکبر هستم حضرت آدم (ع) سؤال نمودند مکانت کجاست؟ تکبر گفت: من در مغز انسانها هستم!!حضرت آدم (ع) فرمودند: اما مغز که جاي عقل بود؟!تکبر گفت: آري درست است مغز مکان عقل است اما هرگاه من وارد مغز انساني شدم عقل مي رود ما با هم تعويض مي شويم همانند زمين بازي فوتبال که با آمدن بازيکني ديگري بايد برود!نفر دوم گفت: من حسادت هستم حضرت آدم (ع) سؤال نمودند مکانت کجاست؟ حسادت گفت: من در قلب و دل انسانها ساکنم. حضرت آدم (ع) فرمودند اما قلب و دل که جاي محبت بود؟! حسادت گفت آري قلب و دل انسانها مکان محبت است اما هر گاه من وارد قلب انساني شدم محبت مي رود ما با هم تعويض مي شويم.نفر سوم گفت: من طمع هستم حضرت آدم (ع) سؤال نمودند مکانت کجاست؟ طمع گفت: مکانم چشمان آدميان هست حضرت آدم (ع) فرمودند: اما چشمان انسانها که مکان حيا مي باشد؟!طمع گفت: آري چشمان انسانها مکان حيا مي باشد اما هرگاه من وارد چشمان شدم ديگر حيا بايد برود و ما با هم تعويض مي شويم.

seyed yasin
17-03-2012, 15:28
نکته سوم: ديواره دفاعي (1)در شرايطي که بازيکنان تيم مقابل تصميم به ضربه مستقيم مي گيرند تيم ديگر با تعدادي از بازيکنان ديواره دفاعي تشکيل مي دهند اين ديواره دفاعي مي تواند مانع ورود توپ به دروازه شود. در زندگي ما انسانها نيز مواقعي هست که دشمن شماره يک «انسان» يعني «شيطان» با تيم همراهش مي خواهد توپ گناه را به دروازه دل و نامه اعمال انسان شليک نمايد براي جلوگيري از چنين حمله هايي بايد با دورانديشي، تقوا و صبر و استقامت در مقابل شيطان ديواره دفاعي تشکيل داد. داستان زير را مطالعه نماييد.بازرگاني متدين در صحن مقدس حضرت امام حسين (ع) نشسته بود به او گفتند: خبرداري که فلان بازرگان فوت نموده است؟ بازرگان به محض شنيدن اين خبر گفت: آقايان گواه باشيد من مبلغ زيادي به اين بازرگان مرحوم بدهکارم، يکي از حاضران گفت: حالا چه وقت بيان چنين حرفي است؟!بازرگان متدين گفت: آقايان من اين مبلغ را از آن مرحوم قرض گرفته بودم و هيچگونه رسيد يا سند و مدرکي در مقابل پول به آن مرحوم نداده بودم، من مي دانستم و خدا و آن بازرگان، اکنون ترسيدم که شيطان مرا وسوسه نمايد و به بهانه اينکه کسي از چنين قرضي اطلاع ندارد بدهي خود را به وارثين او ندهم مي خواستم در مقابل وسوسه شيطان ديواره دفاعي تشکيل دهم تا نتواند نفوذ نمايد و مال حرام به سفره و دارايي من بيندازد.قرآن کريم درآيه اي به اين مضمون مي فرمايد:إنَّ الّذينَ اتّقوا إذا مسّهُم طائفٌ منّ الشيطانِ تذکَّروا. (اعراف: 201)

seyed yasin
24-03-2012, 17:29
نکته چهارم: ضربه هاي مهلک و کارساز در بازيهاي فوتبال بارها مشاهده نموده ايم که يک شوت مستقيم و ضربه مهلک و کارساز نتيجه بازي را به نفع تيمي که ضربه مهلک را زده تغيير مي دهد نمونه چنين ضربه اي را در بازي تيم ملي کشور عزيزمان جمهوري اسلامي ايران با امريکا آقاي استيلي زدند. داستان ذيل را مطالعه فرماييد.يکي از جنگهاي صدر اسلام جنگهاي پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله) با کفار و مشرکين جنگ حنين بود که در سال هشتم هجري قبيله هوازن سپاه اسلام را غافلگير نمود. در اين جنگ تمام مسلمانان به جز تعداد انگشت شماري فرار نمودند.قهرمان غول پيکر سپاه دشمن به نام ابو جرول پرچم سياه رنگي را بر نيزه بلندي زده بود و بر شتر سرخ موي بزرگي سوار شده بود و پيشاپيش سپاه کفر به رجز خواني مشغول بود.حضرت علي (ع) در کمين ابوجرول نشست و در يک لحظه حساس و مناسب چنان ضربهاي به شتر او زد که ابوجرول از شتر پايين افتاد تا خواست دفاعي بنمايد ضربت قهرمانانه حضرت علي (ع)او را در خون خود غلطانيد و پيروزي را براي لشکر اسلام به ارمغان آورد.مي دانيم که حضور و دفاع و ضربه هاي حضرت علي (ع) در تمام جنگهايي که حضور داشتند سرنوشت ساز بوده است

seyed yasin
30-03-2012, 17:43
نکته پنجم : فريب داور در طول بازي گاهي برخي از بازيکنان به فکر فريب دادن داور مسابقه مي افتند و افکار خود را عملي مي نمايند اگر داور متوجه نيرنگ چنين بازيکناني شود به آنان کارت زرد يا قرمز مي دهد. در زمين بزرگ بازي سرنوشت که ما انسانها قرار گرفته ايم نيز چنانچه اشخاصي بخواهند ديگران را فريب دهند با کارت قرمز داور هستي که عبارت است از: سختيها و شدائد مواجه مي شوند. داستان زير را مطالعه فرماييد.در ساليان گذشته در شهر مقدس کربلا بازرگاني به تجارت آبليمو مشغول بود، مردم شهر به بيماري گرفتار شدند که داروي آنان آبليمو بود تاجر چون چنين ديد با سوء استفاده از فرصت آبليموها را با دوغ مخلوط مي نمود و به عنوان آبليموي درجه يک مي فروخت و از اين راه حرام و نامشروع داراي ثروت زيادي شد.اما طولي نکشيد که داور هستي کارتهاي زرد و قرمز بلايا را به او نشان داد و تاجر به بيماري مبتلا شد تمام ثروت خود را صرف بهبودي خود نمود اما سودي نداشت تاجر دار فاني را وداع گفت، آري به فرموده خداوند عزيز در قرآن:مَکَرُوا و مکرَاللهُ و اللهُ خيرُ الماکرينَ. (آل عمران: 54)گروهي که با خداوند از در نيرنگ وارد شدند خداوند هم از همان راه آنان را جواب مي دهد و بدانيد که مکر خداوند بالاترين مکرهاست.

seyed yasin
01-04-2012, 21:31
نکته ششم : تعويض زود هنگام مربي تيم براساس شناختي که از داناييها و تواناييهاي بازيکنان دارد آنان را براي بازي دعوت مي نمايد. اما گاهي مشاهده مي نماييم مربي قصد دارد بازيکني را نود دقيقه در زمين نگه دارد ولي براساس بازي نامطلوب او، او را از زمين بازي بيرون مي کشد.برعکس حالت فوق، گاهي مشاهده مي شود که مربي مي خواهد بازيکني را فقط يک نيمه در زمين نگه دارد اما وقتي بازي خوب او را مي بيند تصميم مربي عوض مي شود و در هر دو نيمه از وجود او استفاده مي نمايد.در کره زمين نيز ما انسانها چون بازيکناني مي باشيم که گاهي چنان عملکرد و رفتار بدي از خود نشان مي دهيم که مربي هستي ما را بوسيله ملک الموت از زمين بازي بيرون مي برد و بر عکس حالت فوق گاهي زمان حضور برخي در دنيا تمام شده است اما رفتار و عملکردي از خود نشان مي دهند که مربي هستي عمر و فرصت بيشتري به آنان مي دهد اين معنا و مفهوم را حضرت امام صادق (ع) در فرمايش گهرباري چنين بيان مي دارند:يَعيشُ الناسُ بِاِحسانِهِم اَکثرُ ممّا يَعيشُونَ بِاَعمارِهِم وَ يَموتُ الناسُ بِاَعمالِهِم اکثَرُ ممّا يموتُونَ بِآجالِهِم.ترجمه آزاد: احسان و نيک بر عمر انسان مي افزايد و شر و بدي از عمر انسان مي کاهد يکي از عوامل کاهش عمر بدرفتاري با ديگران به ويژه بدرفتاري با پدر و مادر مي باشد.

seyed yasin
04-04-2012, 16:14
نکته هفتم : کارت زرد و قرمز مي دانيم داور مسابقه فوتبال براي کنترل بازي با کارتهاي زرد و قرمز به بازيکنان خطاکار اخطار مي دهد. اگر بازيکني کارت زرد دوم را دريافت نمود بايد از بازي اخراج شود. مسابقه بزرگ مسابقه اي که براي ما انسانها در نظر گرفته شده:سَابِقُوا إِلي مغفِرَه من ربکم وجنه عرضُها کعرضِ السّماءِ و الارضِ. (حديد: 21)براي رسيدن به مغفرت الهي و ورود به بهشتي بزرگ که عرض آن به اندازه محيط تمام آسمانها و زمين مي باشد با يکديگر در مسابقه انجام اعمال صالح و خوبيها شرکت نمايند.در اين مسابقه هم اگرانسانها به خطا مايل شدند داور هستي کارتهاي زرد و قرمز يا بهتر بنويسيم کارتهاي سياه و سفيد نعمتها و نقمتها را به آنان نشان مي دهد با مصيبتها و بيماريها و فقر سعي مي نمايد انسانها را به جاده مستقيم برگرداند چنانچه انساني به هشدارها توجه ننمايد سرانجام کارت سفيد (کفن) به او داده مي شود.

seyed yasin
08-04-2012, 16:56
نکته هشتم : بازيکنان همنام يکي مشهور و ديگري گمنامدر بين بازيکنان تيمها مشاهده مي شود که بازيکني مشهور با نام مشخصي مي باشد، مدتي بعد به طور اتفاق، بازيکني با همان نام پيدا مي شود اما گمنام. در واقعه کربلا دو نفر به نام جابر هستند يکي مشهور به نام جابر ابن عبدالله انصاري اين پيرمرد نابيناي مسلمان اولين زائر حضرت امام حسين (ع)مي باشند. و ديگري جابر نامي اما غير مشهور جابر از قبيله بکرابن وائل که داستان او چنين است:سال 61 هجري است مردم در شهر کوفه در محضر ابن زياد حاکم کوفه جمع شده اند تا اسراي کربلا را تماشا نمايند يکي از اين تماشاچيان جابر وائلي است. جابر در آن مجلس با مشاهده گستاخيها و بي ادبيهاي ابن زياد نسبت به اسراء و شنيدن و مشاهده سخنان و رفتار حضرت امام سجاد (ع)و زينب کبري (سلام الله عليها) پيش خود چنين نذر مي نمايد که اگر ده نفر يا دو نفراز مسلمانان بر ضد ابن زياد قيام نمايند او نفر بعدي باشد اين مرد غيور وائلي سالها در انتظار فرصت براي اداي نذر خود بود که پنج سال بعد يعني در سال 66 هجري مختار قيام نمود جابر از کساني بود که پس از مدتي جنگيدن ابن زياد را کشت و خود به درجه شهدا رسيد و گمنام باقي ماند.

seyed yasin
14-04-2012, 12:00
نکته نهم : ديواره دفاعي (2) در زمين بازي فوتبال براي جلوگيري از نفوذ توپ به دروازه ها ديواره دفاعي تشکيل مي دهند اگر افرادي که ديواره دفاعي را تشکيل مي دهند هوشيارتر از مهاجمان باشند از نفوذ توپ جلوگيري مي نمايند و اگر مهاجمي که پشت توپ قرار گرفته تاکتيکي تر و هوشيارتر باشد ديواره دفاعي را مي شکافد و توپ را به طرف دروازه هدايت مي نمايد.ما انسانها هم مي توانيم در مقابل گناهان با تقوا، صبر و توکل و عمل صالح ديواره دفاعي تشکيل دهيم ديواره دفاعي که شليک گناه هيچ شيطاني نتواند آن را فرو ريزد.وَالعصرِ* إنَّ الإنسان لفي خسر* إلا الّذين آمنوا وَ عَملوا الصّالحاتِ وَ تواصوا بالحقِّ وَ تواصوا بالصبر. (عصر: 1-3)ارکان اين ديواره دفاعي ايمان و حقگرايي و صبرمداري مي باشد.

seyed yasin
19-04-2012, 13:45
نکته دهم: همکاري و انسجام يکي از عوامل مهم موفقيت يک تيم فوتبال همدلي و همکاري يا انسجام تيمي آنهاست البته همکاري و همدلي تمام دست اندرکاران تيم. در صحنه زندگي خانوادگي و کاري و اجتماعي نيز عنصر همکاري و وحدت و همدلي از عناصر مهم پيروزي و نيل به اهداف مي باشد موفقيت هر ملتي مرهون وحدت و همدلي آنان است و شکست هر ملتي نتيجه تفرقه و تشتت آنان مي باشد. آري مورچگان را چو بود اتفاقشير ژيان را بدرانند پوست قرآن کريم:تَعاونوا علي البِرِّ و التِّقوي و لا تعاونوا علي الإِثمِ و العدوانِ. (مائده : 2)

seyed yasin
23-04-2012, 16:13
نکته يازدهم: بازيکان و دوربينها بازيکنان هر تيمي به ويژه در مسابقات حساس و جهاني به خوبي مي دانند که تمام حرکات آنان را دوربينهاي مختلف ضبط مي نمايند و آنان نمي توانند اعمال خود را منکر شوند. با همه پيشرفتهايي که در علم و فنآوري شده است هنوز بشر نتوانسته چمن و زمين استاديوم بازي را به گونه اي بسازد که خود زمين و چمن حرکات و گفتار بازيکنان را ضبط نمايد. در زمين بازي بزرگ اعمال و گفتار انسانها را دوربينهاي مختلف به ويژه زمين مسابقه ضبط مي نمايد «يومَئِذ تُحدِّثُ أخبارَها» (زلزاله:4) روزي که زمين خبرهاي ضبط کرده را پخش مي نمايد.دوربينهاي ديگري که اعمال ما انسانها را ضبط مي نمايد دو ملک و فرشته بنامهاي رقيب و عتيد هستند. اعضاي بدن هر انساني غير از وظايف حياتي که دارند وظيفه ضبط حرکات و رفتار او را دارند از ديگر شاهدان اعمال ما خداوند پيامبر، شهدا و امامان مي باشند.قُل اعملوا فَسيري اللهُ عمَلَکُم وَ رسولهُ و المؤمنونَ. (توبه: 105)اعمال شما را خدا و پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) و ائمه اطهار مي بيند. جالب اين است که اين فيلمبرداري آنچنان دقيق و دروني و بروني است که وقتي در قيامت هر انساني فيلم اعمال خود را مي بيند با تعجب مي گويد عجب!مَالِ هذا الکتابِ لا يُغادِرُ صَغيرهً و لا کبيرهً إِلا أَحصَاها. (کهف: 49)از تمام اعمال ما از تولد تا مرگ فيلمبرداري شده است.

seyed yasin
01-05-2012, 12:07
نکته دوازدهم : پرتاب اوت توپ از زمين بازي که خارج شد با مقررات خاصي به زمين بر مي گردد توپي که با پا خارج شده با دو دست برمي گردد اگر از نقطه ها و محدوده هاي کرنر باشد بايد از نقطه مشخصي که نقطه انتهايي چپ و راست دروازه ها است و نقطه کرنر گويند به سمت دروازه حريف فرستاده شود.در زمين مسابقه بزرگ هم بندگاني که بوسيله گناه از محدوده اطاعت پروردگار خارج شده اند و اوت شده اند اگر توبه کنند و به زمين طاعت برگردند خداوند با آغوش باز (دو دست) آنان را مي پذيرد.حضرت امام صادق (ع)مي فرمايد:اگر شخصي در بياباني وسيله نقليه خود را گم نمايد و ديگر هيچ وسيله اي براي حرکت نداشته باشد، وقتي که وسيله نقليه خود را مي يابد بي اندازه خوشحال مي شود. سپس ادامه دادند که خوشحالي پروردگار عالم از بازگشت و توبه بنده اي گنهکار بسيار بيشتر است از خوشحالي چنين شخصي که گمشده خود را پيدا نموده است. سعي نماييم از زمين اطاعت اوت نشويم اگر هم اوت شديم بلافاصله بدون از دست دادن وقت به زمين اطاعت برگرديم.

seyed yasin
03-05-2012, 18:37
نکته سيزدهم: توپ استاندارد بازي در زمين بازي نسبت به وجود توپ سه حالت مي توان تصور نمود.الف: اينکه هيچ توپي در زمين وجود نداشته باشد.ب: اينکه يک توپ استاندارد و مورد تأييد داور مسابقه در زمين باشد.ج: اينکه بيش از يک توپ وجود داشته باشد.بديهي است که در حالت «الف» بازيکنان نمي توانند هيچ حرکت هدفمندي داشته باشند. در حالت «ج» هم حرکتها مختل مي شود فقط در حالت «ب» بازي جريان عادي خود را دارد.در زمين مسابقه بزرگ که تمام انسانهاي بالغ و مکلف در آن شرکت دارند هر سه حالت فوق مشاهده مي شود گروهي مانند حالت «الف» هيچ هدف مشخصي ندارند و نمي دانند چگونه از عمر و جواني و استعدادها و امکانات خدادادي استفاده نمايند. برخي هم مانند حالت «ج» اهداف چندگانه و گاه متضادي دارند يا هر چند وقت يکبار هدف خود را عوض مي نمايند که اين امر موجب هدر رفتن عمر و استعداد آنان مي شود.اما بعضي که قرآن کريم آنان را صاحبان عقل وانديشه و درک مي داند مانند حالت «ب» يک هدف مشخص را در زندگي پيگيري مي نمايند اگر اين هدف منطقي و معقول و مورد تأييد داور هستي باشد چنين گروهي خوشبخت و سعادتمند مي شوند.حال سؤال اين است که داور هستي کدام هدف را براي ما انسانها که چون بازيکنان يک تيم فوتبال در زمين مسابقه قرار گرفته ايم مشخص فرموده اند؟با مراجعه به قرآن کريم از مجموع دستورالعملهاي داور هستي مي فهميم که آن هدف معرفت و عبوديت است.وَ ما خَلَقتُ الجنَّ و الإِنسَ إلا لِيَعبُدُونِ. (ذاريات: 56)هدف اين است که انسان خاکي و فرشي، عرشي و خدايي شود، انسان برسد به آنجا که جز خدا نبيند نه اينکه در اين قفس بميرد.مرغ باغ ملکوتم نيم از عالم خاکچند روزي قفسي ساخته اند از بدنمما ز بالاييم و بالا مي رويمما ز درياييم و دريا مي رويمدر پايان اين نکته قسمتي از وصيتنامه شهيد نوذر ايزدي را که در ماهنامه فرهنگي اجتماعي هنري سال پنجم شماره 55 به چاپ رسيده مطالعه فرماييد: «آنان که به هزار و يک دليل زندگي مي کنند نمي توانند به يک دليل بميرند و آنان که به يک دليل زندگي مي کنند به همان دليل نيز مي ميرند.»

seyed yasin
17-05-2012, 19:46
نکته چهاردهم: فروش بازيکنان يکي از موارد مرسوم فوتبال خريد و فروش بازيکنان مي باشد. بازيکنان براساس مهارتهاقيمت گذاري مي شوند و دوران گذشته کوبر پرتغالي را دو ميليون دلار يا مايکل اون را چهارده هزار يورو فروختند. در زمين بازي بزرگ هم انسانها قيمتها و ارزشها مختلفي پيدا مينمايند. برخي از انسانها آنچنان ارزشي مي يابند که خداوند خواهان و خريدار آنان مي گردد. در قرآن کريم سوره توبه آيه 111 مي خوانيم.إِنَّ اللهَ اشترَي مِنَ المؤمنينَ أنفُسَهُم و أموالَهُم بِأنَّ لَهُمُ الجنَّهَ.شهداي راه خدا از اين گروه مي باشند قيمتها ارزش و بهاء انسانها هم مختلف است انسان شناس بزرگ اسلام حضرت علي (ع)مي فرمايند: بدانيد قيمت شما حداقل بهشت است به کمتر از بهشت خود را نفروشيد.»«الا وَ انَّ ثَمنُکُمُ الجنَّه.» برخي از انسانها هم خود را خيلي ارزان به شيطان مي فروشند گاهي به مقدار کمي از دنياي فاني گاهي به چند روز قدرت وحکومت و متأسفانه گاهي به رنگي و ننگي خود را مي فروشند.

seyed yasin
26-05-2012, 16:28
نکته پانزدهم : محدوده بازيمي دانيم که زمين فوتبال داراي طول و عرض و محدوده مشخصي است در درون محدوده اصلي محدوده هاي ديگري چون محدوده هيجده قدم مکان مشخص بنام نقطه کرنر و... وجود دارد که توپ و بازيکنان نبايد از اين محدوده ها خارج شوند. بازيکنان بايد در طول زمان بازي در محدوده ها حرکت نمايند.محدوده حرکات و گفتار انسان هم مشخص است اين محدوده ها با نامهايي چون حلال يا واجب، حرام، مکروه، مستحب و مباح توسط داور هستي بوسيله پيامبران بزرگش مشخص و اعلام شده است که تخلف ناپذير مي باشند آخرين پيامبرالهي يعني حضرت محمد (صلي الله عليه و آله) در مورد محدوده ها فرمودند بدانيد که:حَلالُ مُحمَّد حلالٌ الي يومِ القيامَهِ و حرامُ محمَّد حَرامٌ الي يوم القيامَهِ.محدوده هاي حلال و حرامي که حضرت محمد (صلي الله عليه وآله) اعلام نمودند هميشگي است و تا دامنه قيامت تغيير ناپذير است.داور هستي اعلام نموده مراقب محدوده ها باشد در محدوده حراموارد نشويد از محدوده حلال خارج نشويد تا مي توانيد به محدودهمکروهات نزديک نشويد و به اندازه انرژي و نشاط خود در محدوده مستحبات قدم بزن

seyed yasin
29-05-2012, 17:52
در پايان اين نکته به زبان ساده پنج محدوده را تعريف مينمايم.1. محدوده حرام: کارهايي را گوينده که صد درصد بايد ترک شود انجام نشود.2. محدوده حلال واجب: کارهايي که صد درصد بايد انجام شود البته شرايط دانايي و بدني و سني در انجام آن دخالت دارد.3. محدوده مستحب: کارهايي را گويند که انجام آنها بهتر از ترک آنهاست.4. محدوده مکروه: کارهايي را گويند که ترک آنها بهتر از انجام آنهاست.5. محدوده مباح: کارهايي را گويند که انجام و ترک آن يکسان مي باشد.مثال نوشيدن آب، 1. اگر انسان بفهمد، اگر آب ننوشد از تشنگي مي ميرد واجب است آب بنوشد اگر چه روزه واجب داشته باشد.2. حرام است اين آب را در ظرف طلا بنوشد و 3. مستحب است اين آب را در روز ايستاده و در شب نشسته بنوشد و 4. مکروه است به آب و ساير نوشيدنيها«فوت» نمايد و دي اکسيد بازدم خود را به آبي که مي خواهد بنوشد وارد نمايد. 5. حال اين آب را در ظرف و ليوان شيشه اي بنوشد يا آلومينيوم و يا... تفاوتي ندارد و مباح است

seyed yasin
03-06-2012, 16:09
نکته شانزدهم: رهنمودهاي مربي

مي دانيم که يکي از وظايف بازيکن خوب آن است که، بازيکن دستورات و نظرات مربي را درست در زمين بازي اجرا نمايد اما برخي از بازيکنان به دلايلي اين دستورات مفيد و سازنده را اجرا نمي نمايند و موجب ناراحتي مربي مي شوند شايد برخي از علل سرپيچي بازيکنان از فرامين مربي موارد زير باشد.
الف. بازيکن فرمان مربي را خوب درک نکرده.
ب. بازيکن به خاطر تکرويها و خود خواهي دستورات را اجرا نمي نمايد.
ج. بازيکن دستورات مربي را فراموش نموده است.
د. بازيکنان به علت اختلاف با يکديگر نمي توانند در زمين دستورات مربي را اجرا نمايند.
ه. بازيکنان خود را برتر از مربي دانسته و دستورات مربي را کم ارزش تلقي مي نمايند و ايده ها و تاکتيکهاي خود را برتر مي دانند... .
گاهي برخي از ما انسانها نيز در برابر فرامين و دستورات مربي هستي، مانند برخي از بازيکنان فوتبال مي شويم و به خاطر درک ناقص از دستورات اسلام يا فراموشي و خود خواهي و منفعت طلبي و حرص و دنيا خواهي و اختلافات جناحي
يا خود را فراتر از دستورات دين ديدن و دانستن، دستورات حياتبخش اسلام را اجرا مي نماييم. بديهي است همانطور که عدم اجراي دستورات مربي دانا و تکنيکي موجب شکست تيم مي شود. اجرا ننمودن دستورات مربي هستي هم در نهايت منجر به شکست انسان در زندگي و دينداري مي گردد.

seyed yasin
07-06-2012, 16:14
نکته هفدهم: ثمره تلاش تيم يازده نفره : قَد أفلحَ مَن زَکّاهَا* وَ قد خابَ من دسّاهَا. (شمس: 9-10) رستگار گرديد کسي که توانست خود را بسازد و نفس خود را تزکيه نمايد و زيان ديد کسي که نتواند بر هواي نفس غالب شود.پس از اتمام زمان بازي و تلاش يازده نفر در زمين بازي پيروزي و يا شکست تيمها مشخص مي شود تيمي که تمرين و تلاش بيشتري داشته پيروز مي شود.خداوند که ما را به زمين مسابقه بزرگ فرستاده در سوره شمس يازده قسم خورده که انسانها سرانجام از اين زمين به دو شکل پيروز يا شکست خورد خارج مي شوند. که شکست يا پيروزي نتيجه تلاش خود انسانها است اگر انسانها تمرين تزکيه داشتند پيروزند و گرنه شکست خواهند خورد.

seyed yasin
13-06-2012, 18:31
نکته هيجدهم: :نااميدي ممنوعيَا عِباديَ الّذينَ أسرَفُوا عَلَي أنفُسِهِم لا تَقنَطُوا مِن رَحمَهِ اللهِ. (زمر:53)اميد به پيروزي از عوامل پيروزي يک تيم است بارها در مسابقات مختلف فوتبال مشاهده شده است که يک تيم دوگل از تيم مقابل دريافت نموده اما با روحيه و با اميد به بازي ادامه داده و نه تنها دو گل خورده را جبران نموده بلکه با يک يا دو گل از تيم حريف جلو افتاده است و نااميدي به خود را نداده است.در طول زندگاني انسان نيز گاهي بر اثر غفلتها، شيطان اين دشمن شماره يک بشر گلهاي گناه را وارد دروازه قلب و جان انسان مي نمايد. داور هستي مي فرمايد هر چند گناه نموده ايد اما از بخشش و رحمت من نااميد نباشيد شما اگر توبه واقعي نماييد من شما را مي بخشم.

seyed yasin
18-06-2012, 19:06
.نکته نوزدهم: اندازه ها:زمين بازي و طول و عرض و ارتفاع دروازه ها محاسبه شده است و داراي اندازه هاي مختص به خود مي باشد هيچکس نمي پرسد چرا طول دروازه هفت متر است اگر هم سؤال نمايد مي گويند اينها از مقررات فيفا مي باشد. هيچگونه اعتراضي دراين زمينه ها نيست. اما جالب است که برخي از انسانها به اندازه هايي که داور هستي براي برخي عبادات مشخص نموده اعتراض دارند مي گويند چرا نماز صبح دو رکعت است چرا درتسبيحات حضرت زهرا (سلام الله عليها) کلمه «الله اکبر» سي و چهار مرتبه و«الحمدلله» و «سبحان الله» بايد هر کدام سي و سه مرتبه بيان شود و يا چرا خمس يک پنجم اموال است در جواب اين افراد بايد گفت اينها از مقررات بين المللي دين است

seyed yasin
25-06-2012, 19:16
نکته بيستم: گل دقيقه نودبارها در مسابقات مختلف فوتبال مشاهده نموده ايم که سرنوشت بازي دقيقه هاي آخر مشخص شده است و دقيقه آخر تيم برنده را بازنده وتيم بازنده را برنده نموده است.همين حالت در زندگي انسان ممکن است اتفاق بيفتد گاهي عملکرد فردي به گونه اي است که تا آخرهاي عمر اهل بهشت است اما روزهاي آخر عملي انجام مي دهد که صد درصد چرخش ايجاد شده نتيجه عکس مي شود. بديهي استعکس اين حالت هم ممکن است اتفاق بيفتد و انساني که تا نزديکهاي جهنم رفته عملي انجام دهد و از اهالي بهشت بشود.به دو حديث جالب در رابطه با اين نکته توجه نماييم.حضرت محمد (صلي الله عليه و آله) مي فرمايد: اي بسا فاصله شما با بهشت و جهنم به اندازه زمان دوشيدن يک گوسفند باشد ودر همين فاصله کاري کنيد که نتيجه عوض شود.حضرت علي (ع)مي فرمايد:کَم مِن دَنَف قَد نَجا وَ کَم مِن صحيح قد هوي. (نهج البلاغه)چه بسيار انسانهاي بيماري (بيماري روحي بي ديني) که نجات يافتند و انسانهاي سالمي که هلاک شدند.

seyed yasin
01-07-2012, 16:18
نکته بيست و يکم:سه عامل مهم پيروزي: در موفقيت يک تيم عوامل متعددي دخالت دارند مي توان از مهمترين آنها به سه عامل و فاکتور مربي دروازبان و بازيکنان تيم اعم از مدافعان و مهاجمان اشاره نمود اين سه عامل نقش کليدي در موفقيت تيم دارد و موجبات نجات تيم از شکست را فراهم مينمايند.در زندگي ديني انسان نيز عوامل متعددي در موفقيت و سعادت او مؤثرند. سه عامل کليدي و تعيين کننده مي باشند. حضرت رسول اکرم (صلي الله عليه و اله) اين سه عامل را اينگونه معرفي مي نمايند.ثَلاثُ مُنجِيات و َثلاثُ مُهلِکات فَالمُنجِياتُ العَدلِ فِي الرِّضا وَالغَضَبِ وَالقَصدُ فِي الغِني وَ الفقرِ وَ خشيهِ اللهِفي السّرِّ وَالعلانِيَهِ-سه عامل نجات بخش و سه عامل هلاک کننده انسان مي باشند اما سه عامل نجات بخش عبارتند از:الف. عدالت در هر حال عدالتي فراگير و همه جانبه چه انسان خشنود از شخص و مطلبي باشد و چه عصباني و نگران باشد.اگر در همه حال انسان از خط مسقيم عدالت منحرف نشود مي توان گفت يک سوم راه نجات را يافته است/ب. قصد و ميانه روي در هزينه ها انسان بکوشد چه در زمان فراواني و ثروت و چه در زمان کمبود و فقر در مسائل ضروري براي خرج و هزينه ها ميانه رو باشد افراد زيادي را اطرافمان مي بينيم که در اوج ثروت ديگر حسابي براي هزينه ها ندارند و گاه هزينه هايي غير ضروري مي نمايند طولي نمي کشد که به فقر و نداري مي افتند/ج. ترس و خشيت از خدا در آشکار و نهان البته اين ترس از خدا به معناي وحشت از خدانيست ترس از خدا همانند ترس انساني از انسان ديگر نيست ترس از خدا به معناي حفظ حريم الهي است به معناي ترس از مجازات الهي براي اعمال خلاف و غير شرعي و غير انساني است.به هر حال انسانهايي که چه در جمع و عيان و چه در تنهايي و پنهان بدانند خداوند مراقب آنان است «اَلَميَعلَم بِاَنَّ اللهَ يَري» (علق: 14) به خود اجازه نافرماني از فرمان الهي و ارتکاب گناه را نمي دهند و همين ترک گناه و يا آلوده نشدن به آن از موجبات رهايي و نجات انسان مي باشد.

seyed yasin
11-07-2012, 17:51
نکته بيست و دوم: غم ها و شادي هابارها در مسابقات مختلف شادي و غم اعضاء و طرفداران تيمها مشاهده مي شود. مي بينيم که با به ثمر رساندن گل شادي و با دريافت گل غم ايجاد مي شود آري بازيکنان با به ثمررساندن، گل اعضاي تيم و طرفدارانشان را شادمي نمايند و با از دست دادن يا دريافت گل خشم و عصبانيت و ناراحتي را در طرفداران خود بوجود مي آورند.طبق احاديث و روايات مؤمنان مي توانند بااعمال خوب و نيک و صالح خود خداوند و پيامبر و ائمه اطهار را شاد مي نمايند و يا با اعمال بد آن بزرگواران را غمناک نمايند. در حديثي از پيشواي ششم حضرت امام صادق(ع)مي خوانيم که فرمودند:چرا شما پيامبرتان را ناراحت مي نماييد پرسيدند چگونه ما پيامبر (صلي الله عليه و آله ) را ناراحت مي نماييم در حالي که پيامبر را نديده ايم؟ امام فرمودند: مگر نمي دانيد که اعمال شما بر پيامبر ( صلي الله عليه و آله) عرضه مي شود ايشان اعمال شما را مشاهده مي نمايند از اعمال خوب شما شاد و از اعمال زشت شما ناراحت مي شوند.

seyed yasin
22-07-2012, 18:08
نکته بيست و سوم: ورود بازيکن ذخيره به بازي : مي دانيم که بازيکن ذخيره مستقيم از نيمکت ذخيره ها به زمين بازي نمي آيد بلکه مقداري دور زمين مي دود و خود راگرم مي نمايد. تا با آمادگي بييشتر وارد زمين شود.برخي از عبادات نيز آن گونه مقدماتي دارد که انسان با آمادگي بيشتر وارد عبادت شودبه طور مثال براي ورود به ماه مبارک رمضان، روزه آخر ماه شعبان مستحب است يا براي ورود به نماز بيان اذان و اقامه مستحب است.در روايات نسبت پاداش نمازي که براي آن اذان و اقامه گفته اند به نمازي که بدون اذان و اقامه شده است را نسبت دريا به قطره مي دانند.

seyed yasin
02-08-2012, 19:28
.نکته بيست و چهارم:مانند توپ بازي:در جلد چهارم کتاب جالب حکايتهاي شنيدني استاد اشتهاردي داستاني به اين مضمون مي باشد. ابوسفيان پدر معاويه در سال هفتم هجرت در جريان فتح مکه در ظاهر مسلمان شد ولي تا آخر عمر، درون و باطني ناپاک داشت و نسبت به خاندان رسالت عداوتي سخت و عميق داشت که گاهي آن را آشکار مي نمود.هنگامي که عثمان خليفه سوم به حکومت رسيد چون ابوسفيان و عثمان از بني اميه بودند ابوسفيان با کمال بي شرمي به عثمان گفت: اکنون خلافت به دست ما افتاده و بني اميه بايد خلافت و حکومت را مانند توپ بازي در دست بچه ها بين خود نگه دارند تا براي هميشه توپ در دست ما باشد و بعد ادامه داد به خدا قسم نه بهشتي در کار است ونه دوزخي!!!عثمان گفت: از من دور شو! ابوسفيان گفت: آيا کسي حرفهاي ما را شنيد؟ زبير در آنجا بود و گفت: من حرفهاي شما را شنيدم ولي مطمئن باشيد که آنها را مي پوشانم.متأسفانه امروز مشاهده مي شود کارکنان برخي از ادارات دولتي مراجعان را چون توپ فوتبال به يکديگر پاس مي دهند.

seyed yasin
07-08-2012, 19:13
نکته بيست و پنجم:پنالتي(1)بارها مشاهده نموده ايم که دو تيم در وقت بازي و وقت اضافه نتوانسته اند پيروزي را بدست آورند و نتيجه بازي بايد با ضربات پنالتي مشخص شود. به عبارت ديگر تمام تلاشهاي يکصد و بيست دقيقه اي بازي با ضربات پنالتي کهدر چند دقيقه انجام ميشود برابر است در بين عبادات هم گاهي عبادتي کوتاه (از نظر زمان عبادت) چند برابر عبادتي زياد (از نظر زمان) ارزش و اهميت دارد که به چند نمونه از آنها اشارهمي شود.الف. بيان تسبيحات حضرت زهرا(سلام اللهعليها)[الله اکبر (سي و چهار مرتبه)، الحمدلله (سي و سه مرتبه)، سبحان الله (سي و سه مرتبه)] از نظر زمان عبادت کوتاه اما از نظر پاداش بيشتر از هزار رکعت نماز مستحبي پاداش دارد.امام صادق (ع) مي فرمايند بيان تسبيحات مادرم حضرت زهرا (سلام الله عليها) بعد از نماز براي من از اقامه هزار رکعت نماز مستحبي محبوب تر مي باشد.ب. پاداش اقامه نمازهاي واجب همراه جماعت بسيار بسيار بيشتر از اقامه آنها به صورت غير جماعت مي باشد. در رساله ها آمده پاداش يک رکعت نماز جماعت که از ده نفر و بيشتر شرکت کننده داشته باشد را نمي توان محاسبه نمود.ج. پاداش اندکي وقت صرف نمودن براي حل مشکل يک نفر از پاداش حج مستحبي اگر بيشتر نباشد برابري مي نمايد.د. پاداش نگاه محبت آميز به چهره پدر و مادر و نيکي به آنها گاهي از عبادتهاي طولاني بيشتر مي باشد.ه. پاداش چند دقيقه تفکر گاهي از يک عمر عبادت افزون تر مي باشد

seyed yasin
12-08-2012, 17:43
نکته بيست و ششم : پنالتي (2) : اين آخرين ضربه پنالتي است که چنانچه به گل تبديل شود تيم قهرمان جهان مي شود و جام را تصاحب مي نمايد به پاداش بسياري مي رسد. مربي ماهرترين بازيکن پنالتي زن را پشت توپ مي فرستد و بازيکن که حساسيت ضربه خود را درک نموده و تمام توان وتکنيک و زيرکي توپ را وارد دروازه مي نمايد غريو شادي از بازيکنان و طرفدارانشان بلند مي شد چون مي دانستند به امتياز و پاداش زيادي رسيده اند.صفحه ديگر، آخرين سلام نمازگزار است اگر نماز در صف جماعتي که بيشتر از ده نفر حضور داشته باشند برگزار شود نمازگزار مي داند با بيان آخرين سلام نماز «السلام عليکم و رحمهالله و برکاته» به امتياز و پاداش بسياربسيار زيادي مي رسد آنچنان پاداشي که با هيچ رايانه اي قابل محاسبه نيست گفته اند اگر تمام درختان قلم شود و درياها مرکب بشود و جن وانس نويسنده نمي توانند ثواب يک رکعت نماز جماعت را بنويسند. راستي آيا مي شود محاسبه نمود که از تمام درختان دنيا چند قلم ساخته مي شود؟ تا چه رسد به اينکه با اين قلمهاي زياد چه عددي را مي توان نوشت؟!!

seyed yasin
17-08-2012, 16:48
نکته بيست و هفتم: استپ سينه

يکي از دلايل موفقيت برخي از بازيکنان توانايي آنان در نگهداري توپ بوسيله سينه «استپ سينه» مي باشد. در زندگي اجتماعي نيز يکي از دلايل موفقيت برخي از انسانها استپ سينه مي باشد يعني فرد بتواند اسرار خود و ديگران را در سينه خود حفظ نمايند در احاديث نوراني اسلام مي خوانيم که «سِرُّکَ اَسيرُک» اسرار تو اسير تو هستند اما وقتي اين اسرار را بيان نمودي تو اسير اسرارت هستي، براي اينکه جامعه به رشد خود ادامه دهد لازم است افراد جامعه اسرار يکديگر را حفظ نمايند.
افرادي که رازدار نيستند و استپ سينه رازداري ندارند آرام آرام اعتماد خود را از دست مي دهند و ديگر نمي توانند به اهداف خود برسند.
رسول خدا (صلي الله عليه و آله) مي فرمايد:
صَدرُ المؤمِنِ صندُوقُ سِرُّهُ.
سينه مؤمن محل امن نگهداري رازهاست.

seyed yasin
17-08-2012, 16:53
نکته بيست و هشتم: پيراهن تيم

هر تيمي براي خود پيراهن و لباسي با رنگ مخصوص دارد. عضو يک تيم بايد تمام شرايط باشگاه و تيم را دارا باشد تا بتواند پيراهن آن تيم را بپوشد. بديهي است که بازيکن فقط با پوشيدن پيراهن يک تيم عضو آن تيم نمي شود. پيراهن و لباس تنها کسي را بازيکن و يا عضو تيم نمي نمايد.
آزمونهاي مختلف و مشکلي را بازيکن چه قبل از عضويت يک تيم چه پس از آن بايد با موفقيت پشت سر بگذارد تا شايستگي و لياقت ماندن در تيم را داشته باشد.
براي باقي ماندن در باشگاه ايمان و مسلماني نيز بايد امتحانات و ابتلائات سختي را با موفقيت پشت سر نهاد خداوند حکيم در قرآن کريم مي فرمايند ما از مؤمنان آزمونهاي مختلفي مي گيريم. برخي از اين آزمونها عبارتند از:
وَ لَنَبلُوَنَّکم بِشَي ء من الخوفِ وَالجُوع وَ نقص من الاموال وَ الانفسِ وَ الَّثَمراتِ... .(بقره: 155)
آزمون جنگ و ترس آزمون گرسنگي و کمبودها، آزمون از دست دادن عزيزان و... .
اگر انساني در اين آزمونها موفق باشد شايستگي پيراهن ايمان که لباس تقوا نام دارد را پيدا مي نمايد و کساني که داراي چنين لباسي باشند به بهشت و رضوان الهي وارد مي شوند.

seyed yasin
17-08-2012, 16:56
نکته بيست و نهم: استفاده از موقعيتها و فرصتها

بازيکنان موفق کساني هستند که از فرصتها و موقعيتهايي که در زمين بازي براي آنان پيش مي آيد استفاده نمايند افسوس و ندامت شديد نتيجه از دست دادن چنين موقعيتهايي است که مي توانستند از آن استفاده نمايند و توپ را وارد دروازه، حريف نمايند.
اما مي دانيم که افسوس و ندامت چيزي را تغيير نمي دهد و گاهي موجب زيان هم مي باشد در طول عمر يک انسان خداوند نيز چنين موقعيتهايي را براي او پيش مي آورد تا انسان از آنها استفاده نمايد و بتواند غنچه هاي عبوديت و معرفت را در دروازه قلب خود شکوفا نمايد و به ثمر برساند.
اين فرصتها چون نسيم آرام بخش در زندگي انسان مي وزد اين انسان است که بايد خود را در مسير آن قرار دهد. «الا وَ اِنَّ في اَيّامِ دَهرِکُم نَفَخاتٌ الا فَتعرضوا لَها» روزها و شبهاي جمعه ماه هاي رجب و شعبان و رمضان اعياد مختلف اسلامي از بارزترين اين ايام و موقعيتها مي باشند. سعي نماييم از اين فرصتها استفاده نماييم که بنابر فرمايش حضرت علي (ع)فرصتها چون ابرها در گذرند. آري فرصتها چون ابرها بي سرو صدا و بي اجازه از دست مي روند و زمان بازگشت آنها نامعلوم مي باشد.

seyed yasin
17-08-2012, 17:02
براي بازيکنان يک تيم در مسابقه فوتبال مي توان پنج حالت در نظر گرفت:
الف. بازيکناني که تمام زمان بازي در زمين مسابقه هستند.
ب. بازيکناني که تمام زمان بازي در نيمکت ذخيره هستند.
ج. بازيکناني که مقداري از زمان بازي را در زمين و بقيه را در نيمکت ذخيره قرار مي گيرند.
د. بازيکناني که مقداري از زمان را در نيمکت ذخيره و بقيه را در زمين مي آيند.
ه. بازيکناني که مقداري از زمان بازي را در نيمکت ذخيره سپس مقداري از زمان را در بازي و آنگاه باز به نيمکت ذخيره بر مي گردند.
- توجه: بازيکناني که به هر دليلي از بازي اخراج مي شوند جزء حالت «ج» محسوب شده اند براي انسان نمازگزار در يک نماز جماعت نيز همين پنج حالت متصور است.
الف. افرادي که از اول جماعت تا آخر همراه امام جماعت و ساير مأمومين هستند.
ب. افرادي که همانند بازيکنان ذخيره روي نيمکت پارکها يا مغازه ها يا... مي نشيند و در نماز جماعت شرکت نمي کنند.
ج. افرادي که آغاز نماز را با جماعت هستند اما به دلايلي ضرورتي پيش مي آيد که بقيه نماز را فرادي به اتمام مي رسانند.
د. افرادي که در رکعت اول و دوم به نماز نمي رسند اما در ادامه نماز به جماعت متصل مي شوند.
ه. افرادي که دير به جماعت مي رسند مقداري با جماعت هستند اما به دلايل و ضرورتي که پيش مي آيد از جماعت جدا مي شوند.