PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بازار در تمدن اسلامی



*~* مهسا *~*
01-04-2012, 17:26
منابع مقاله:
مجله پژوهشی دانشگاه امام صادق علیه السلام، شماره 3، اکرامی، ابوالفضل؛


چکیده: در اوایل قرن هفتم میلادی زمانی که دو ابرقدرت ایران و روم بر سر تسلط و نفوذ جهانی پیکار می کردند, در شبه جزیرة عربستان حادثه ای رخ داد که مسیر جریان تاریخ را عوض نمود. در آن برهه مردی خردمند و امین به تلقین ندای حق در کانون بت پرستی بر ضد خدایان متعدد برخاست و نهضت عظیم و جهانی اسلام را بنا گذاشت. این نهضت عظیم با پیشرفت سریع خود, تمدنی با شکوه در تاریخ جهان بوجود آورد. تمدنی که در نتیجة چندین قرن تلاش و فعالیت پیروان اسلام پدید آمد, از نظر عظمت و ابهت و ظرافت از مهمترین تمدنهای انسانی کم نداشت

*~* مهسا *~*
01-04-2012, 17:27
اولین اقدام پیامبر(ص) پس از هجرت به مدینه پایه گذاری یک جامعة نوین بود, جامعه ای که در آن دین با کلیة جنبه های زندگی پیوندی محکم داشت و از آلایش اعراب دورة نظام جاهلیت و مفاسد قریش عاری بود

*~* مهسا *~*
01-04-2012, 17:28
ابداعات و تصمیم گیری های اقتصادی پیامبر(ص) درمدینه باعث رونق اقتصادی عربستان گردید و موجب شد تا اهداف اسلامی در سراسر عربستان گسترش یابد و بعدها به سراسر دنیا برسد. از این رو جامعه اسلامی مزبور می تواند به مقیاس کوچکتری الگوی جامعة بزرگ اسلامی آینده باشد. لذا در هنگام تدوین نظام اقتصادی اسلامی ایران, آگاهی هر چه عمیق تر از تمدن غنی اسلامی ضرورتی غیر قابل تردید دارد.

*~* مهسا *~*
01-04-2012, 17:28
هدف این تحقیق اثبات این واقعیت است که دین مقدس اسلام, به عنوان یگانه مکتب رهایی بخش انسان در تمام زمینه ها و از جمله مسائل اقتصادی با ارائه فرامین منطبق بر فطرت انسانی خود, راه هدایت دنیوی و اخروی بشر را نشان داده است, چنانکه تنها در ارتباط با مسائل تجارت و زندگی در بازار از ارائه الگوی کامل فروگذار ننموده و به کیفیتی عالی شیوه پیوند بین علم, اخلاق و تجارت را در این مرکز تجاری تبیین نموده است.

*~* مهسا *~*
01-04-2012, 17:29
در راستای تحقق این هدف, تحقیق حاضر در پنج قسمت به شرح ذیل تدوین یافته است: در قسمت اول به مفهوم بازار, تعریف آن و طبقه بندی انواع بازارها پرداخته شده است. در دومین قسمت به شکل فیزیکی بازار در تمدن اسلامی, تعیین مکان بازار در احادیث و سیستم حاکم بر بازار مسلمین اشاره دارد. در ادامه به تشکیلات و اصناف در بازار اسلامی, چگونگی شکل گیری آن, وظایف انسانی و فعالیتهای آن پرداخته و کیفیت نظارت بر بازار و متولیان این امر تشریح می گردد. در انتها نیز به چگونگی پیوند تجارت, علم و اخلاق در بازار اسلامی اشاره می گردد.

*~* مهسا *~*
02-04-2012, 14:10
مقدمهدر اوایل قرن هفتم میلادی, زمانی که دو ابرقدرت ایران و روم برسر تسلط و نفوذ جهانی پیکار می کردند, در شبه جزیره عربستان حادثه ای رخ داد که سیر جریان تاریخ را عوض کرد. عربستان در آن زمان اهمیت و اعتباری نداشت و ایران و روم قسمت اعظم دنیا را تحت نفوذ خود داشتند.

*~* مهسا *~*
02-04-2012, 14:10
در آن برهه از زمان, مردی خردمند و امین که قسمتی از عمر خود را شبانی و قسمتی را به تجارت و عبادت گذرانیده بود, به تلقین ندای غیبی در کانون بت پرستی برضد خدایان متعدد برخاست و مردم را به عبادت خدای یگانه و دین اسلام فراخواند

*~* مهسا *~*
02-04-2012, 14:10
نهضت اسلام در ظرف مدتی کمتر از یک ربع قرن, با وضعی معجزه آسا طوایف عرب را که پیش از آن تیره روزترین مردم دنیا بودند, در زیر لوای توحید در آورد و طوایف مختلف زیر لوای جدید متحد شدند و از آنها نیرویی بزرگ و جوشان و مقاومت ناپذیر پدید آمد که در مدتی کوتاه کشورهای بزرگ را در نوردید و یک قرن نگذشت که نهضت نو, قسمت اعظم جهان آن روز را فراگرفت. امپراطوری وسیع ایران پیرو نفوذ اسلام شد و امپراطوری روم در چارچوب قسطنطنیه محصور ماند.

*~* مهسا *~*
02-04-2012, 14:11
این نهضت عظیم, با پیشرفت سریع خود, فاصله ای در تاریخ جهان بوجود آورد و دنیای کهن را زیروزبر کرد. تمدنی که در نتیجه چندین قرن کوشش و فعالیت پیروان اسلام پدید آمد, از نظر عظمت, ابهت و ظرافت از مهمترین تمدنهای انسانی چیزی کم نداشت و هیچیک از نهضتهای معنوی جهان, به سرعت و وسعت انتشار و نفوذ و ثبات در مقابل تغییرات روزگار, به پایة آن نمی رسد

*~* مهسا *~*
02-04-2012, 14:11
اولین اقدام پیامبر(ص) پس از هجرت به مدینه پایه گذاری یک جامعه نوین بود, جامعه ای که در آن دین با دیگر جنبه های زندگی پیوندی محکم داشت و از آلایش اعراب دورة نظام جاهلیت و مفاسد قریش عاری بود. اقدامات و تصمیم گیریهای اقتصادی پیامبر(ص), در مدینه باعث رونق اقتصادی عربستان گردید و موجب شد که اهداف اسلامی در سراسر عربستان گسترش یابد و بعدها به سراسر دنیا برسد. از این رو جامعه اسلامی مدینه می تواند به مقیاس کوچکتر, الگوی جامعة بزرگ اسلامی آینده باشد. لذا در هنگام تدوین نظام اقتصادی اسلامی ایران, آگاهی هرچه عمیق تر از تمدن غنی اسلامی ضرورتی غیر قابل تردید دارد.

*~* مهسا *~*
02-04-2012, 14:11
هدفی که این تحقیق به دنبال آن است, اثبات این واقعیت است که دین مقدس اسلام, به عنوان یگانه مکتب رهایی بخش انسان, در تمام زمینه ها و از جمله مسائل اقتصادی, با ارائه فرامین منطبق بر فطرت انسانی خود, راه سعادت دنیوی و اخروی بشر را نشان داده است. چنانکه تنها در ارتباط با مسائل تجارت و زندگی در بازار, از هیچ امری فروگذار ننموده و به کیفیتی عالی شیوه پیوند بین علم, اخلاق و تجارت را در این مرکز تجاری, یعنی بازار, ارائه نموده است.

*~* مهسا *~*
03-04-2012, 15:49
□ مفهوم بازار تعریف واژة بازار قبل از ورود به بحث اصلی, یعنی بازار اسلامی, تعاریف مختلفی را که از واژة بازار شده است, بیان می کنیم:
الف- پروفسور هاردی در دایره المعارف علوم اجتماعی آمریکا, جلد دهم, بازار را به شرح زیر تعریف کرده است:
«بازار عبارت است از محل یا مکانی که در آن عرضه و تقاضا به منظور تعیین قیمت واحد با هم تلاقی می کنند. بازار ممکن است محل جغرافیایی باشد و همچنین ممکن است عده ای از افراد را که دادو ستد آنها منجر به ایجاد عرضه و تقاضا و قیمت واحدی می شود نیز بازار نامید»

*~* مهسا *~*
03-04-2012, 15:49
ب- بازار مکانی است که در آن فروشندگان و خریداران یکدیگر را ملاقات می کنند. این تماس ممکن است رودررو صورت گیرد که در این وضع, بازار ناحیه ای محدود و معین است؛ و یا به وسیلة تلفن, تلگراف و دیگر وسایل ارتباط جمعی واقع شود که در این حالت بازار جنبة جهانی پیدا می نماید. در موردکالا, بازار محوطه ای است که در آن خریداران و فروشندگان کالا با یکدیگر تماس می گیرند و مبادله واقع می شود.(منوچهر فرهنگ, 1363, ص733)
ج- از نظر اقتصادی, بازار به شرایطی گفته می شود که برای یک کالا و یا عامل تولیدی, تقاضا و عرضه وجود داشته باشد و کالا یا عامل خاص در یک قیمت متناسب با عرضه و تقاضا مبادله شود. بنابراین به طور کلی هنگامی که برای یک کالا و یا یک نهادة تولید, تابع عرضه و تقاضا وجود داشته باشد و مقدار مبادله شده کالا و یا عامل تولید و قیمت مبادلاتی آن توسط توابع عرضه و تقاضا مشخص شود, از نظر تئوری اقتصادی یک بازار وجود دارد. (محمد طبیبان, 1363, ص89)

*~* مهسا *~*
03-04-2012, 15:50
- در لغت نامه انگلیسی آکسفورد تألیف هورنی-گاکتبنی-واکفلید آمده است: بازار 1-(در ایران, هندوستان و دیگر کشورهای شرق) کوچه محل دادوستد و مغازه ها, قسمتی از شهر که در آن تمرکز دادوستد و مسیرهای بورس خرید و فروش قرار دارند. 2-(در انگلستان و آمریکا) مغازه فروش کالاهای ارزان با تنوع انواع. ه- بازار, محل تلاقی نیروها و یا شرایطی است که در آن خریدار و فروشنده تصمیمی اتخاذ می نمایند که نتیجه اش انتقال کالا و خدمات است (علی محمد اربابی, 1355, ص46).
و- بازار, محل اجتماع و تلاقی تقاضای خریداران احتمالی یک کالا و یک خدمت است. (علی محمد اربابی, 1355, ص46).
ز- بازار, محلی است که در آن گروهی از خریداران و فروشندگان یک محدودة جغرافیایی به منظورهای زیر دور هم جمع میدشوند:
1-برای خرید یک کالای خاص و یا شیئی که بتواند جانشین آن گردد.

*~* مهسا *~*
03-04-2012, 15:50
-برای آنکه در مرحله ای خاص از مراحل تجارت, مثل مرحلة بعد از خروج از کارخانه, مرحلة فروش به خرده فروش و یا مرحلة نهایی فروش به مصرف کننده وارد معامله شوند. 3-برای آنکه در یک زمان معین کالایی را صاحب شوند (علی محمد اربابی, 1355, ص46).

*~* مهسا *~*
03-04-2012, 15:50
طبقه بندی بازارها برای طبقه بندی بازارها, مبانی مختلف زیر را می توان نام برد:
1- ممکن است موضوع مبادلات را مبنای دسته بندی بازارها قرارداد و بدین طریق بازارهای زیر را خواهیم داشت:
الف- بازارهای تجاری یا بازارهای محصولات, مانند بازارهای پنبه, پشم و مواد غذایی.
ب- بازارهای سرمایه های بکار افتاده, مانند بازارهای اوراق بهادار و بورس آنها.
ج- بازارهای سایر سرمایه ها, مانند بازارهای خانه, کارخانجات, کارگاههای کشاورزی و غیره.
د- بازارهای پولی که در این نوع بازارها, سرمایه های کوتاه مدت مورد معامله قرار می گیرند.
ه- بازارهای ارز که در آن پولهای مختلف کشورها با یکدیگر مبادله می شود.
و- بازار خدمات مانند بازارهای بیمه, حمل و نقل دریایی, زمینی و هوایی.

*~* مهسا *~*
03-04-2012, 15:51
2- ممکن است بازارها را از نظر موقعیت مکانی تقسیم کرد؛ بدین معنی که بعضی از بازارها از نظر موقعیت مکانی در محلهای معینی قرار دارند. مانند بازارهای بین المللی کالا و اوراق بهادار که در بازارها, خریداران و فروشندگان با یکدیگر ملاقات کرده, معامله می کنند. همچنین ممکن است بعضی از بازارها محل معینی نداشته باشند مانند, بازارهای بین المللی ارز که ارتباط بین فروشندگان و خریداران به وسیلة تلفن و یا دلالها انجام می گیرد.
3- ممکن است بازارها را از نظر وضع جغرافیایی تقسیم کرد, که از این نظر به انواع زیر تقسیم می شوند:
الف- بازارهای محلی, مانند بازارهایی که به محلهای مختلف یک شهر مواد غذایی می رساند.
ب- بازارهای منطقه ای, مانند بازارهای مواد اولیه (پنبه, چای, و غیره).
ج- بازارهای بین المللی که در این بازارها, عرضه و تقاضای کلیه جهان متمرکز می شود. مانند بازار نفت (احمد علی شیبانی, بی تا, ص16).

*~* مهسا *~*
03-04-2012, 15:51
□ شکل فیزیکی بازار در تمدن اسلامیآنچه تاکنون بدان پرداخته شد, مروری اجمالی بر مفاهیم کلی بازار در تئوریهای اقتصادی بود. اما آنچه مورد نظر است, شکل خاصی از بازار است که از لحاظ شکل ظاهری, رفتار فروشندگان و خریداران, ترکیبهای فرهنگی, اقتصادی و اخلاقی حاکم بر محیط بازار, آداب تجارت و روابط میان بازار و حکومت, مبتنی بر ارزشهای اصیل اسلامی و رهنمودهای پیامبر اکرم (ص) و ائمه علیهم السلام می باشد که در اینجا بدان پرداخته خواهد شد.

*~* مهسا *~*
03-04-2012, 15:53
از آغاز تمدن اسلامی برای حرف مختلف, مراکز مختلفی وجود داشته است و هر بخش از آن مرکز را به پیشه وران و فروشندگان حرفة خاصی اختصاص می دادند. هر بازار از معمولاً منطقه ای سرپوشیده تشکیل می شد که در آن مغازه های کوچک مشابهی در دو طرف آن, کنارهم ساخته می شد تا کالاهای مشابهی را عرضه کنند. تعداد مغازه ها, به نسبت کوچکی و بزرگی شهر و سطح تقاضا, متغیر بود. اما واژة بازار یا «سوق» به محیطی اطلاق می گردید که در آن تعداد مغازه های یک حرفه معتنابه باشد.

*~* مهسا *~*
03-04-2012, 15:54
گوستاولوبون در کتاب خود در این زمینه می گوید:
"از قسمتهای مهم شهرهای شرق, قسمت بازار آنهاست. زیرا در هر شهر مهم, رشتة زیادی از ساختمانها به بازار اختصاص یافته و محله ای برای تجار تشکیل داده شده است. بازارهای مزبور دارای سقفهای بلندی است که بالای سقف آن را با چوب یا حصیر پوشانده اند و برای هر یک از کالاهای تجاری دکانهای مخصوصی کنار یکدیگر قرار دارد که نام هر کدام از آن کالاها را به نام آن بازار اضافه می کنند و آن بازار را بدان نام می خوانند, مثلاً بازار بزازان و ..... ملاقاتهای مردم شهر بیشتر در بازار صورت می گیرد (گوستاولوبون, بی تا, ص499).

*~* مهسا *~*
03-04-2012, 15:54
بازارهای سنتی به عنوان یک سازمان اقتصادی و یک نهاد اجتماعی بزرگ و مؤثر, پیشینه ای طولانی و نقشی با اهمیت در اجتماعات شرقی, بویژه جامعه ایران داشته است. در شهرهای کهن مشرق زمین, بازارهای پر رفت و آمد انباشته از کالا, از دیر باز فعالانه جاذب پول و کالا بوده اند. بازار به عنوان یکی از مؤثرترین نهادها و سازمانهای شهری, همواره مورد نگرش و دقت جغرافی نگاران, جهانگردان و مسافران واقع شده است و همچنین به مثابة ستون فقرات اقتصاد شهری, مرتبط کننده و در مواردی اداره کننده فعالیتها و تحرکات روزمرة اجتماعی و قلب تپنده مبادلات کالایی و مایحتاج جامعه بوده است (خسرو معتقد, ص13).

*~* مهسا *~*
03-04-2012, 15:55
در کنار یا پیرامون بازارها, سراها و کاروانسراها و میهمانسراها و مساجد و حمامها و تشکیلات و اماکن گوناگون به چشم می خورد و در بسیاری از شهرهای ایران نیز, بازار در نزدیکترین فاصله با اماکن مقدس مذهبی مانند مزار امامزادگان ایجاد می شد و این امر حضور بازار را به عنوان یک رکن مهم اجتماعی و سنتی, علاوه بر دارا بودن خصایص اقتصادی و طبیعی آن, به اثبات می رساند. در نزدیکترین سده های پس از اسلام, شهرهای بزرگ ایران به بازارهای معظمی آراسته بودند که از نظر گستردگی حوزه ارتباط و فعالیت, قرار گرفتن در حیطه بیکران ارتباطات اقتصادی دولت اسلام و ورود و خروج قافله ها از دورترین نقاط جهان آن زمان, با بازارهای ایران پیش از اسلام تفاوت و تمایز عمده داشته و بر آنها رجحان داشتند (خسرو معتقد, بی تا, ص13).

*~* مهسا *~*
03-04-2012, 15:55
از زمان پیامبر اسلام, بازارها به جهت آنکه در اطراف مساجد بزرگ و یا مسجد جامع بنا می شد و مسجد جامع کنار ارک یعنی مقرّ حکومت بود, لذا بازارهای سنتی از مراکز سیاسی و مذهبی شهر بشمار می رفت. در اطراف بازارها محله های مسکونی بود و بدین صورت بازارها با مصرف کنندگان همزیست بودند. در هر منطقة بازار چندین مسجد بزرگ و کوچک, و معدودی حوزة علمیه ساخته می شد؛ به گونه ای که منطقه اقتصادی بازار معبر طلاب, فضلا, اساتید و روحانیون بود. بدین ترتیب,بازار سیمایی علمی, فرهنگی و اقتصادی داشت که بیانگر ارتباط عمیق تجارت, علم و اخلاق در فرهنگ اسلامی است.
در شهرهایی که جنبه خاص مذهبی داشت, بازارها در اطراف و گرداگرد مراکز مقدس شهر ساخته می شد. بازارهای سنتی مشهد و همچنین شهرهای کربلا و کاظمین در عراق گویای این طرح می باشد

*~* مهسا *~*
03-04-2012, 15:55
هر بازار دارای دروازه و دری بود که شبها بسته می شد. تا چند قرن پیش بعضی از مغازه های بازار, در نداشتند بلکه شبها و در ایام تعطیل, مغازه داران توسط پارچه های ضخیم, مغازه های خود را می بستند. محل تقاطع دو راسته اصلی بازار, چهار سوق خوانده می شد و از مهمترین بخشها و نقاط بازار به شمار می رفت و بازرگانان بزرگ در این محل حجره داشتند. کاروانسراهای کوچکتری موسوم به "سرا" در سراسر طول بازار احداث می شد و دفاتر تجار و انبار برخی از کالاها در آنها قرار داشت. حیوانات بارکش کمتر وارد این سراها می شدند. در پشت برخی از سراهای مهم, کاروانسراهای بزرگی جهت فرود کاروانهای تجاری و انبار کردن کالاها وجود داشت و کاروانها از طریق راهی به موازات بازار وارد آن می شدند. حجره های تجار در تیمچه ها, که اغلب دو طبقه بودند, قرار داشت. اغلب تیمچه ها به عرضه یک کالا اختصاص داشت. کالاهای گران قیمت و ظریف در رسته هایی موسوم به "قیصریه" عرضه می شد؛ هر قیصریه دارای در, یا درهای جداگانه ای بود. در هر رسته کالاهای یکسان به فروش می رسید (حسین سلطانزاده, 1365, ص259).

*~* مهسا *~*
03-04-2012, 15:56
در کتاب ویژگیهای تاریخی شهرنشینی در ایران دوره اسلامی آمده است:
"...شهرهایی که فرمانروایان اسلامی بنیان گذاردند, دو پایه اصلی داشت: یکی مسجد جامع و دیگری بازار... .مسجد جامع در اوایل دوره اسلامی مرکز مذهبی و سیاسی بود. ... و گذشته از آن, کارکرد فکری و عملی نیز داشت و مرکز آموزش عالی بود. در سوی دیگر مسجد جامع و گاهی گرداگرد آن, بازارها قرار داشتند. نخستین بازار در کنار مسجد جامع, بازار فروشندگان اشیای مذهبی بود و شمع فروشان و عطاران و مهر و تسبیح فروشان و مانند ایشان در این بازار بودند و در کنار آن بازار کتابفروشان و بازار صحافان و سپس چرم سازان قرار داشت. پس از آن نوبت به بازار پارچه فروشان می رسید که قیصریه نامیده می شد و پر اهمیت ترین مرکز بازرگانی بازار بود؛ ... اهمیت اقتصادی قیصریه به عنوان مرکز اصلی بازار از آن جهت بود که صنایع نساجی در بازارهای اسلامی پایه اقتصادی بازار بود. پس از قیصریه, بازار درودگران, مسگران و قفل سازان و پس از آن بازار حلبی سازان و آهنگران قرار داشت. در حاشیه بازارها, کاروانسراها و بازار نعل بندان و زین سازان و پالان دوزان جای داشت که نزدیک دروازة شهر بود... محله های مسکونی گرداگرد بازارها جای داشت ... هر محله برای خود بازارچه, گرمابه و عبادتگاه (مسجد, کلیسا و غیره) جداگانه ای داشت "(احمد اشرف, 1353, صص 18-16).

*~* مهسا *~*
03-04-2012, 15:57
آنچه گفته شد, نمونه هایی از بازار اسلامی در کالبد شهرهای اسلامی بود. در سراسر تمدن اسلامی, از غرب تا شرق, شهرهای نوبنیاد تماماً الگویی خاص, متناسب با فرهنگ اسلامی را دنبال می نمود و شهرهای دیگر, با توجه به الگوی مطلوب, به مرور بازسازی می شد.

*~* مهسا *~*
04-04-2012, 14:11
تعیین مکان بازاردر تئوریهای اقتصادی, نظریه ای تحت عنوان نظریة تعیین جا (Location Theory ) در باب عوامل مؤثر در تعیین محل استقرار بنگاههای اقتصادی, وجود دارد. طبق این نظریه, مکان مؤسسات تولید آنجایی است که کل هزینه های حمل و نقل به حداقل برسد. هزینه های حمل و نقل واحد تولیدی شامل هزینة تهیه و تأمین مواد اولیه و هزینه توزیع محصولات تمام شده است. هزینه های تأمین مواد اولیه با نزدیک شدن به محل ملزومات کاهش می یابد, و هزینه های توزیع با انتقال کارخانه به نقطه های نزدیکتر به بازارها پایین می آید. چون این نظر احتمالاً در جهات متفاوت سیر می کند, تولید کننده باید مزایای نسبی و عامل هزینه را در اخذ تصمیم برای تعیین جای کارخانه بسنجد (منوچهر فرهنگ, بی تا, ص700). هر چند این نظریه, صرف مسئله سوددهی و افزایش بازدهی تولید اقتصادی را عامل تعیین کننده برای مکان بنگاه تولیدی قرار می دهد و به مسائل فرهنگی و ارزشی که عامل مهم دیگری در تعیین مکان برای بازار و بنگاه تجاری افراد مسلمان می باشد اشاره نمی کند, ولی با این حال به یکی از مسائل مهم اقتصادی به نام پدیدة مکان یابی و تعیین محل, برای استقرار واحدهای تولید که نقش اساسی در روند تولید و تجارت دارد, اشاره می کند.

*~* مهسا *~*
04-04-2012, 14:12
روایات بسیاری داریم که دلالت بر دخالت پیامبر اکرم (ص) در تعیین محل بازار دارد که چند نمونة آن را ذکر می نماییم:
"جاء رجل الی النبی (ص) فقال: انی رأیت موضعاً للسوق؛ افلا تنظرالیه؟ قال: بلی؛ فقام معه, حتی جاء موضع السوق, فلمّا رآه اعجبته, و رکض برجله, و قال: نعم سوقکم هذا؛ فلا ینتقض, و لا یضرب علیکم خراج" (وفاء الوفاء, بی تا, ج2, ص748).
ترجمه: "مردی نزد پیامبر (ص) آمد و عرضه داشت: «من مکانی برای بازار دیده ام, آیا نمی آیی آن را ببینی؟» فرمود: «چرا», پس با او برخاسته به آن محل رفتند, چون آنجا را دید, تعجب کرد و با پا به آن زمین زده فرمود: «این بازار شماست از آن کم نمی شود (یعنی از مساحت آن کاسته نمی شود) و بر شما خراجی نیست».

*~* مهسا *~*
04-04-2012, 14:14
جاء سوق المدینه, فضربه برجله, و قال: هذا سوقکم فلا یضیق و لا یوخذ قیه خراج". و روی ِابنْ زبالة, عن یزید بن عبیدالله بن قسیط: أن السوق کانت فی بنی قینقاع, حتی حول السوق بعد ذلک" (وفاء الوفاء, بی تا, ج2, ص747).
ترجمه: "چون رسول الله(ص) خواست برای مسلمانان بازاری قرار دهد, به بازار «بنی قینقاع» رفت؛ آنگاه به بازار مدینه آمد و آن را با پا زده فرمود: "این بازار شما است, تنگ نمی شود و از آن خراجی گرفته نمی شود."
وابن زبالة از یزید بن عبیدالله بن قسیط روایت کرده که بازار در محله قینقاع بود تا اینکه بعد از این ماجرا از آنجا منتقل گردید.

*~* مهسا *~*
04-04-2012, 14:14
الیه؛ فقال: لیس هذا لکم بسوق. ثم ذهب الی سوق, فنظرالیه, فقال: لیس هذا لکم بسوق ثم رجع الی هذا السوق, فطاف به, ثم قال: هذا سوقکم؛ فلا ینتقض, و لا یضرب علیکم خراج" (سنن ابن ماجه, بی تا, ج2, ص751). ترجمه:"رسول الله(ص) به بازار بسیط رفت, بدان نظر کرده پس فرمود: "این برای شما بازار نیست1", سپس به بازاری دیگر رفت و در آن نظر انداخت و فرمود:«این برای شما بازار نیست». آنگاه به این بازار (بازار مورد اشارة راوی) بازگشته و در آن گردشی نمود و سپس فرمود: "این مکان بازار شماست, از آن کم نمی شود (یعنی از مساحت آن کاسته نمی گردد) و بر شما خراج (مالیات) بسته نمی شود.

*~* مهسا *~*
04-04-2012, 14:15
□ سیستم حاکم بر بازار مسلمین شرایطی که در تمدن اسلامی بر بازارها حاکم بوده, مشابه آن چیزی است که امروزه به آن بازار رقابتی می گویند. در اینجا ابتدا این نوع بازار را تعریف می نماییم و سپس با توجه به فضا, روابط موجود و احادیث وارده در زمینه بازار اسلامی, انطباق آن را با این نوع بازار مورد بررسی قرار دهیم.
بازار رقابت کامل, به وضعی از بازار اطلاق می شود که نه تنها تقاضا کنندگان می توانند بدون مانع به عرضه کنندگانی که حاضر به فروش ارزانترین قیمت اند, مراجعه کنند و یا عرضه کنندگان نیز می توانند بدون مانع به تقاضا کنندگی که به گرانترین قیمت حاضرند متقاضی باشند, مراجعه نمایند, بلکه هیچیک از تقاضا کنندگان یا عرضه کنندگان قادر نیستند با تغییر حجم تقاضا یا عرضة خود در قیمت بازار مؤثر باشند.

*~* مهسا *~*
04-04-2012, 14:15
دو شرط لازم رقابتی, سیّال بودن عرضه و تقاضا و ذره ای بودن عرضه و تقاضا می باشند. شرایط سیال بودن عبارت است از:
1- خریداران و فروشندگان (بدون آنکه گروه خریداران یا کارتل فروشندگان و یا دولت یا شهرداری نرخی تعیین کرده باشند) بتوانند آزادانه قیمت کالاهای خود را تعیین کنند.
2-فروشندگان و خریداران بتوانند آزادانه با همدیگر تماس داشته باشند, بدون آنکه موانعی از قبیل مقررات, بی اطلاعی از بازار, کمی وقت و تحریم معامله سد راه آزادی آنها باشد.
3- فروشندگان و خریداران هر مقدار کالایی را که خواهان باشند و یا بخواهند عرضه کنند بتوانند آزادانه تعیین نمایند.
4- کالاهای موجود در بازار, همگن باشند که در غیز این صورت ممکن است خریدار به خاطر تفاوت جنس, دیگر به فروشنده مراجعه نکند.
اما شرط دیگری که لازم است تا رقابت در بازار کامل باشد, ذره ای بودن عرضه و تقاضاست و منظور از ذره ای بودن عرضه و تقاضا این است که تعداد عرضه کنندگان و تقاضا کنندگان آنقدر زیاد باشد که هر عرضه به مانند قطره ای در دریای عرضه و هر تقاضا به مانند قطره ای در دریای تقاضا باشد و هیچیک از تقاضا کنندگان و عرضه کنندگان نتواند با تغییر عرضه یا تقاضای خود در قیمت بازار تأثیر داشته باشد (باقر قدیری اصلی, 1367, ص224).

*~* مهسا *~*
04-04-2012, 14:16
در بازار رقابتی, افراد فروشنده قادر به کسب سودهای بی حد و اندازه نمی باشند, بلکه برای ادامة حیات خود در بازار باید به قیمت حاکم بر بازار گردن نهند. در غیر این صورت اگر کالاهای خود را گرانتر از قیمت تعادلی عرضه کنند, به فروش نمی رسد و در صورتی که پایین تر از قیمت تعادلی بازار عرضه کنند, ورشکست خواهند شد. بنابراین در چنین جوّ رقابتی است که تمام فروشندگان امکان فعالیت می یابند و از حداقل سود هم بهره می برند و همچنین قیمت کالاها در حدّ متعادل و قابل قبولی در نوسان خواهد بود. در نتیجه به مصرف کنندگان نیز اجحاف نخواهد شد. چراکه در بازار رقابتی, قدرت مانور و انتخاب برای مصرف کنندگان زیاد است و بدین ترتیب فرمان علی u در مورد قیمت ها که می فرماید: «واسعار لا تجحف بالفریقین من البایع و المشتری» (نهج البلاغه فیض الاسلام, بی تا, نامه55, ص1017).
ترجمه: "و نرخها به گونه ای باشد که برای خریدار و فروشنده اجحاف آمیز نباشد" تحقق می یابد.

*~* مهسا *~*
04-04-2012, 14:16
ودیگر ائمه u , در رابطه با امور اقتصادی مسلمین و همچنین بررسی رفتار تجاری مسلمانان در صدر اسلام, در می یابیم که بیشتر فعالیتهای تجاری مسلمین در یک سیستم رقابتی انجام می گرفته است. دلایل زیر مؤید این مطلب می باشد. 1- پیامبر اکرم (ص) در جواب عده ای از اصحاب که از ایشان تقاضای قیمت گذاری کرده بودند, فرمود: "انما السعر الی الله یرفعه اذا اشاء و یخفضه اذا اشاء" (الحر العاملی, بی تا, ج12, ص317).
یعنی:"همانا نرخ کالا با خداست, بالا می برد هنگامی که می خواهد و پایین می آورد, هنگامی که اراده فرماید."
منظور از نرخ کالا در این حدیث قیمت طبیعی و متعادل حاکم بر بازار است که در اثر شرایط طبیعی و عادی از قبیل زیادی کالا یا کمی آن, افزونی یا کاهش تقاضا و هزینه های تولید و توزیع اجرت حمل و نقل و نگهداری وجود خواهد داشت. نه قیمت غیر طبیعی که ممکن است کمتر یا بیشتر از قیمت متعادل باشد. زیرا این گونه نرخ و قیمت است که به خداوند متعادل نسبت داده می شود, نه آن نرخ غیر طبیعی که چه بسا احتکار محتکران و انحصار انحصارگران پدید می آید (آیت الله منتظری, 1365, ص107).

*~* مهسا *~*
04-04-2012, 14:17
از این حدیث چنین مستفاد می شود که پیامبر (ص) خواهان تعیین قیمت براساس مکانیسم عرضه و تقاضا در بازار مسلمین می باشند, همان خصوصیتی که در بازار وجود دارد. یعنی, بدون اینکه دخالتهای انحصاری فروشندگان قیمت را در بازار تعیین کند, خود بازار قیمت متعادل را معرفی نماید.

*~* مهسا *~*
04-04-2012, 14:17
- در زمان پیامبر(ص) عده ای دلال, جنس های وارداتی را که توسط بادیه نشینان و صحرا نوردان و روستاییان وارد بازار می شد, به قیمت کم می خریدند, سپس با تخلیة کامل بازار از کالای مورد نظر و متقابلاً ایجاد تقاضای بی حد و حصر, اقدام به عرضه آنها می نمودند و بدین شکل باعث صعود کاذب قیمتها در جامعه می شدند. از این جهت پیامبر اکرم (ص) در جهت مقابله با این عمل فرمود: "لا یتوکل حاضر لباد دعوالناس یرزق الله بعضهم من بعض". یعنی:"هیچ شخص شهری حق ندارد برای بادیه نشین, دلالی و واسطه گری کند, بگذارید مردم از یکدیگر بهره مند گردند. "(الشیخ ابوجعفر الصدوق: 1410ه .ق, ج3, ص121). این حدیث, اشاره به یکی از خصوصیات مهم بازار رقابتی دارد و آن این است که فروشنده و خریدار با یکدیگر در تماس مستقیم باشند, بدون اینکه مانعی ایشان را از این کار باز دارد.

*~* مهسا *~*
04-04-2012, 14:18
- در روایتی آمده است:"ان رسول الله تصدق علی المسلمین با سواقهم" (وفاء الوفاء, بی تا, ج2, ص748). یعنی," رسول خدا(ص) بازار را به مسلمین تصدق فرمود" (یعنی در مقابل استفاده مسلمانان از بازار عوضی نگرفت). در روایتی دیگر نیز آمده است که "انّه (علی علیه السلام) کره أن یأخذ من سوق المسلمین اجرا" (الحرالعاملی, بی تا, ج12, ص321). یعنی, "علیu در مقابل استفاده از بازار, اکراه داشت که مزد بگیرد." بازار در صدر اسلام محلی بود که بامداد هر روز, فروشندگان کالاهای خود را به آنجا حمل می کردند و مکانی را اختیار می نمودند, بدون اینکه مانعی از قبیل پرداخت کرایه یا اجاره در برابر آنها باشد. آنگاه تا پایان روز مشغول معامله می شدند و سپس آنجا را ترک کرده و روز بعد هر کس پیش از دیگران در موضعی از بازار قرار می گرفت, حق تقدّم می یافت و تا شب برای احدی جایز نبود برای او مزاحمت ایجاد نماید. از احادیث مذکور, چنین مستفاد می شود که در بازار مسلمین آزادی حضور و ورود که یکی از ویژگیهای بازار رقابتی است, وجود داشته است.

*~* مهسا *~*
04-04-2012, 14:19
4- کیفیت آرایش بازارهای سنتی, دلیل دیگری بر رقابتی بودن بازار در اقتصاد اسلامی است. در دوران امامت علیu, بازارها به گونه ای بود که بازار خرمافروشها, شترفروشها و ... از یکدیگر جدا بودند و جداگانه مورد بازرسی امام uقرار می گرفتند. در بصره قصابان بازاری مخصوص خود داشتند که به نام رحبه القصابین (میدان قصابها) معروف بود. همچنین صحافان, کاغذ فروشان, بقالان, نوشابه فروشان و اصناف دیگر هر کدام بازاری خاص داشتند. به این ترتیب برای هر گروه از بازرگانان و هر نوع کسب و تجارت, مکانی خاص در نظر گرفته شده بود. در خیابانها رسته ها, دکانها و میدانهایی وجود داشت و هر گروهی با گروه دیگر و هر کسبی با کسب دیگر در نمی آمیخت و کالاهای هر صنفی با صنف دیگر فروخته نمی شد. (سعید الشیخی, 1362, ص52).
در سفر نامه شاردن, در قسمت شهر اصفهان آمده است:
"هر نوع جنس و یا مصنوع و یا خواربار محل مخصوصی دارد که مردم به هنگام حاجت می دانند به چه قسمت مراجعه کنند." (شاردن, 1362, ص63)

*~* مهسا *~*
04-04-2012, 14:20
نیز در سفرنامه اوژنفلاندن چنین بیان شده است: "در بازارهای شرق معمول است که اهل یک حرفه در یک محل جمع باشند... این نوع بازارها اولاً کار را بر مشتری آسان می سازد تا جنسی را که طالب است به فوریت به محلش برود. ثانیاً برای فروشنده هم بسیار نافع است که وقتی به جای یک دکان, چند دکان از یک جنس باشد, فروشندگان از اینکه بیشتر مشتریها به بازارشان بروند, استفاده می کنند. ثالثاً "هیچ چیز فرحناکتر و خوبتر از این رویه نیست که هر صنفی محل خاصی داشته باشد" (اوژن فلاندر, 1356, ص250).
از آنچه گذشت، می توان چنین نتیجه گرفت که سیستم حاکم بر بازار, سیستم رقابتی بوده اما از نوع رقابت سالم که با معیارها و ارزشهای اسلامی عجین شده بود. به طوری که تجار و کسبه, با رعایت اصول و موازین اسلامی, در آن فضای اسلامی به رقابت سالم می پرداختند. در هر بازار, خریداران در زمانی کوتاه می توانستند از کم و کیف کالای مورد نظر از طریق ملاحظه مغازه های رقیب با خبر شوند و همراه با کسب آخرین اطلاعات در مورد انواع و حجم عرضه و بها و شرایط فروش تصمیم بگیرند و همان گونه که می دانیم در تئوریهای اقتصادی, کسب اطلاعات لازم در کمترین زمان و با حداقل هزینه توسط متقاضیان, لازمه حفظ شرایط رقابتی کامل و تخصیص کارآیی منابع است.
بدین ترتیب مشتریان, با کسب آگاهی جامع از تازه ترین اطلاعات مربوط به کالای مورد نظر, از جمع رقیبان کنار هم, طرف معامله را انتخاب می کردند. سطح بالای رقابت در چنین حالتی قیمت را در برخورد عرضه و تقاضا تعیین می نمود و به فروشنده امکان نمی داد تا به میل خود, در قیمت تغییر داده و مشتری را اغفال کند (علی صادقی تهرانی, 1367, ص20).

*~* مهسا *~*
04-04-2012, 14:21
□ اصناف در بازار اسلامی مفهوم صنف یکی از ویژگیهای اساسی بازارها تا سدة کنونی, تشکّل بازاریان در انجمن های صنفی, یعنی "اصناف" بوده است. این انجمنها اصولاً صاحبان حرفه ها را در خود متشکل می کردند و دارای وظایف اجتماعی وسیعی بودند. منشأ اصناف اسلامی به قرن سوم هجری می رسد که دورة شکوفایی تمدن اسلامی و رونق تجارت و شهر نشینی بود. در این دوران هزاران نفر از مردمان شهرها و روستاها در صنعت و پیشه ها به کار گمارده شدند. در این قرن بود که تشکّل افزارمندان و صنعتگران براساس حرفه ها و پیشه ها آغاز شد و توسعة کامل شهرها در قرنهای پنجم و ششم هجری فعالیتهای اصناف را توسعة فراوان بخشید (احمد اشرف,1359 ص28)

*~* مهسا *~*
04-04-2012, 14:23
در کتاب بسیار کهن"معالم القربه فی احکامالحسبة" که در قرن هفتم هجری توسط «ابناخوة» که از محتسبان مصر بوده, نوشته شده است و شکل بندی طبقات مختلفی که در بازارهای یک شهر بزرگ دنیای اسلام به کار و کسب اشتغال داشته اند با ظرافت و وضوح تام ترسیم شده است. براساس آنچه در این کتاب بصورت یک سلسله مقررات و شرح وظایف کسبه و پیشه وران و خرده فروشان و بازاریان توانگر آمده است, می توان دریافت که طبقات و اصناف مختلف یک شهر شامل حدود 77 گروه به شرح زیر بوده اند:
1- علافان2 و آسیابانان, نانوایان, بریانی پزان و کباب فروشان, لکانه پزان 3و جگر پزان، غذاپزان, سلاخان و قصابان, حلیم پزان, طباخان, پزندگان آش گندم و شیر ترش یا کشک و سمنو, کلّه پزان, ماهی پزان, شیر فروشان, زولبیا پزان, فقاع پزان و شربت سازان که می توان آنان را جزء صنوف و تهیه کنندگان مواد غذایی انگاشت.
2-عطاران و شمع سازان
3- بزازان, دلالان (اختصاصاً فروشندگان دست دوم پارچه). پارچه بافان, خیاطان, رفوگران, گازران, کلاهدوزان, حریر بافان, رنگرزان, پنبه فروشان و کتاب فروشان که دقیقاً صنف نساج و پارچه فروش و تهیة پوشاک را تشکیل می دادند.
4- صرافان, که امور مالی و پولی را زیر نظر داشتند.
5- زرگران, که از معتبرترین و توانگرترین بازاریان بودند.
6- مسگران و آهنگران که صنایع مسین و فلزی را تهیه می کردند و محل کار آنها در یک دو راستة بازار به نام بازار مسگرها و بازار آهنگران بود.
7- کفشگران, که آنها نیز صنف بزرگ و گسترده ای بودند و تهیه پای پوش مردم را برعهده داشتند.
8- سایر طبقات مانند دامپزشکان, سمساران, برده فروشان, دلالان املاک, سدرفروشان, فصادان و حجامت چیان. (خسرو معتضد, بی تا, ص51).

*~* مهسا *~*
04-04-2012, 14:35
جاهلیت, موسمی بود و در اوقات مختلف, اغلب در محل تلاقی راههای بازرگانی برپا می شد. تجار از مناطق گوناگون محصولات خود را در آن بازارها عرضه می کردند. پس از اسلام نیز بازارهای موسمی در شهرهای بزرگ برپا می شد ولی بتدریج این نوع بازارها جای خود را به بازارهای دائمی داد. این بازارها در آغاز بدون بنا و ساختمان بود تا اینکه باگذشت زمانی, سایبانی از حصیر یا پارچه های مخصوص برای آنها تعبیه شد. در آغاز قرن دوم هجری بازارها بصورت نظام یافته بنا شد و برای دکانها سقفهایی از آجر و گچ زده شد و بتدریج بیشتر بازارها پوشیده و مسقف گشت. همزمان با گسترش و توسعه بازارها, پیشه وران و صاحبان حرفه های مختلف در محلی خاص تجمع نمودند و این تجمع مقدمات تخصصی شدن بازارها را فراهم آورد؛ همچنانکه در صدر اسلام نوعی تخصص در بازارهای مدینه مشاهده می کنیم. پس از فتوحات اسلامی, بازار عامل مهم در طرح ریزی هر شهر اسلامی گردید و پیشه وران در بازارهای خاص خودگرد می آمدند. در بصره, قصابان بازاری مخصوص خودداشتند که به نام رحبة القصابین4" معروف بود. از بازارهای تخصصی کوفه, بازار بریانگران, برده فروشان, سلاخان و زینت فروشان بود.

*~* مهسا *~*
04-04-2012, 14:35
تخصصی بودن بازارها در شهرهای اسلامی ادامه یافت و شکل روشن تری به خود گرفت. برای هر گروه از بازرگانان و هر نوع کسب و تجارت مکانی خاص در نظر گرفته شده بود. در خیابانها رسته ها, دکانها و میدانهایی وجود داشت و هر گروهی با گروه دیگر و هر کسبی با کسب دیگر در نمی آمیخت و کالاهای هر صنفی با صنف دیگر فروخته نمی شد و صاحبان هر حرفه با صاحبان دیگر حرف و صناعات در نمی آمیختند (الشیخلی, بی تا, ص57). این تخصص حرفه ای را در بازار شهرهای ایران مانند اصفهان, تبریز, کاشان و ... نیز مشاهده می کنیم, چنانکه صنف پارچه فروشان در بازاری به نام "قیصریه" فعالیت داشتند.

*~* مهسا *~*
04-04-2012, 14:35
□ انگیزة گرد آمدن هر حرفه در یک بازار در این ارتباط, مطالب زیر را می توان ذکر کرد:
اولاً- رابطة اشتراک در حرفه بین صنعتگران, گروههای حرفه ای و شغلی در هر مکان و زمان به علت روابط حرفه ای موجود میان آنان و اشتراک منافع ناشی از همکاریهای گروهی, و تنظیم و ترتیب امور شغلی به اجتماع در یک محل با چشم رغبت می نگریستند, همچنان در میان ایشان نوعی گروه بندی و درک همکاریهای اجتماعی که به پیدایش روابط میان آنان انجامید و در زندگی حرفه ای آنان مفید افتاد, ملاحظه می کنیم.
ثانیاً-مصلحت خود پیشه وران, گاهی صاحبان هر پیشه یا گروه کثیری از آنان را به تجمع در یک بازار مخصوص وا می دارد, زیرا صناعت آنها در آنجا شهرت می یابد و این امر برای مشتریانشان بهتر و برای کار آنها مفیدتر است.
ثالثاً-ضرورت نظارت حکومت بر مشاغل و حرفه ها, دولت را به ایجاد بازارهای ویژه وا می داشت تا اعمال مراقبت بر آنها آسان گردد. به همین جهت صاحبان هر حرفه در یک بازار گرد می آمدند و حتی گاهی بازارهای حرفه های مشابه, در اماکن نزدیک به هم جمع می شد.
رابعاً-گاهی ضرورت تفکیک میان حرفه های مختلف, به ایجاد بازارهای ویژه می انجامید تا صنایع گرانبها با صنایع کم ارزش نیامیزد. این موضوع را آشکارا در بازارهای "کرخ" و "با ب الطاق" در بغداد مشاهده می کنیم, زیرا به صاحبان کالاهای بدبو و عفن اجازه داده نمی شد تا با عطاران درآمیزند؛ همچنین خرده ریزفروشها نمی توانستند با فروشندگان جامه های رنگارنگ و با ارزش در یک محل باشند.
خامساً-رقابت میان پیشه وران همکار در گردآمدن آنان در یک بازار مؤثر بود. زیرا هر یک از ایشان بدین وسیله می توانست ناظر بر گروه همکاران خود باشد و از نرخهای خرید و فروش آگاه گردد (الشیخلی, بی تا, صص58-59).

*~* مهسا *~*
04-04-2012, 14:36
سازمانهای صنفی بازار هر صنف در شبکه اقتصاد شهری, سازماندهی خاص خود را داشت. سابقه سازماندهی اصناف به قرون اولیه تمدن اسلامی و رشد شهر نشینی باز می گردد. این تشکیلات با دستگاه فتوّت و طریقة جوانمردان از خیلی قدیم ارتباط داشته است. از قدیمی ترین مواضعی که به وجود اصناف و طبقات آنها اشارت رفته است, رسائل اخوان الصفا است به اقتضای رسوم فتوت و جوانمردی, افراد هر صنف از قدیم در غم و شادی یکدیگر شریک بوده اند؛ مثلاً در مراسم عروسی و تعزیة اعضای صنف, در حق یکدیگر همدردی و همکاری جوانمردانه روا می داشتند (مرتضی راوندی, 1356, ج3, ص415).
در کتاب تاریخ امپراطوری عثمانی می خوانیم:
ص68).
مراتب اصناف عبارتند از: شیخ صنف, نقیب, استاد, صنعتگر و کارآموز.

*~* مهسا *~*
04-04-2012, 14:36
شیخ «هر صنف شیخی داشت: شیخ بزازان, شیخ مسگران, شیخ ملاحان, شیخ اطبا, شیخ یا رئیس هم نامیده می شد؛ زیرا می بینیم که خیاطان, طباخان, تجار, و خدمتگزاران هر یک رئیسی داشتند.
شیخ یا رئیس یکی از افراد صنف است که به فضل و علم و بسیاری تجربه و مهارتش در آن حرفه از دیگران ممتاز می گردد. از شرایط شیخ آن بود که آگاه به دین باشد, ثروت در انتخاب شیخ اهمیتی نداشت. انتخاب او یا از طرف اعضای صنف صورت می گرفت و مقامات مسئول او را به رسمیت می شناختند, یا محتسب که مأمور رسمی دولت و مسئول امور اصناف بود, او را تعیین می نمود.
او قدرت و اختیار فراوانی داشته و در کلیة مسائل عمومی نمایندة صنف بوده است... در موارد بروز شک و اختلاف در امری از امور آن حرفه, به او مراجعه می شد. فرمان او بر افراد صنف نافذ و سخنش مبان آنان مسموع بود. افراد صنف خود را به انجام وظایف مقرر فرمان می داد و اطاعت از اوامر او بر اعضای دسته اش لازم می بود. از کارهای مهم شیخ موافقت وی بود با پیوستن فردی به صنف, هر گاه او را شایسته می یافت. به نظر می رسد که شیخ هر حرفه قدرت مالی نیز در صنف داشته و وظیفة رئیس و صندوق دار هر دو به عهدة او بوده است. (الشیخلی, بی تا, صص85-86).

*~* مهسا *~*
04-04-2012, 14:37
نقیب نقیب دستیار شیخ بود و هر شیخ ناگزیر از داشتن نقیب بود, ولی گاهی چنین پیش می آمد که رتبة نقیب بدون شیخ باشد. سمت نقابت در دورة متأخر اهمیت بسیاری در تشکیلات حرفه ای داشته است. رتبة نقیب, چنانکه مؤلف الذخایر و التحف معتقد است. رتبه ای کهن است و نقابت پیش از پیرها وجود داشته و می افزاید که نقیب پیشتر و برتر از شیخ است. نظراتش را با استشهاد به کردار و گفتار شیخ حسن بصری پایه می نهد و می گوید که حسن بصری از نقبا بیش از مشایخ تفقّد و پرس و جو می کرد. از او نقل شده که هر گاه از شیخی پیش او شکایت می بردند پی نقیب او می فرستاد؛ پس اگر نقیب را جاهل می یافت امر به عزل شیخ می داد و می گفت: "نقیب دانا از حرمت خود و حرمت شیخ پروا دارد و نقیب را به ناخدای کشتی مانند کرده است که اگر شایسته باشد کشتی در سلامت است و هر گاه فاسد گردد کشتی فساد پذیرد. بنابراین هر کس که می خواهد عهده دار رتبة نقابت گردد باید در کسب علم بکوشد و آن حرفه را بشناسد و بداند و عادل باشد. (الشیخلی, بی تا, ص88).
«نقابت سه مرتبه دارد: نقیب بزرگ که پیشوای دیگران و برتر از آنان است و دو نقیب دیگر زیر فرمان او هستند و دارای مقامی والاست و فرمانش بر همه روان.

*~* مهسا *~*
04-04-2012, 14:38
مهمترین وظیفة نقیب اجرای تشریفات «شدّ» (بستن, کمربستن) می باشد که یک از رسوم ضروری پیوستن به جرگة افراد یک حرفه است. گاهی شیخ او را برای انجام کاری که به افراد حرفه مربوط می گردد یا برای رسیدگی به امور آنان می فرستد. همچنین نقیب اطلاعاتی را که دانستن آنها ضروری و مورد نیاز افراد گروه است در اختیار آنان قرار می دهد تا آنجا که از دیگر بلاد نیز کسانی را پیش او می فرستند تا مسائل و مشکلات حرفه ای را نزد او طرح و رفع کنند. از کارهای او تشویق اهل حرفه اش به اطاعت از شیخ و انجام تکالیفشان در قبال او بود. نقیب چنانکه به نظر می رسد, دارای قدرت مالی نیز بوده است. او اموال بسیاری از استادان را گرد می آورد و در زمینه های چندی مانند بخشش به شیخی که درآمد ندارد یا کمک به «مشدودی» (کمر بسته ای) فقیر, جهت برگزاری ولیمة «شدّ» خود صرف می کند. پیروانش که کمر بستة او هستند پیوسته هدایایی برای او می فرستند. این هدایا خصوصاً در ایام مخصوص و اعیاد فرستاده می شد. دفاع از کمربستگان و حمایت از اهل حرفه جزء تکالیف نقیب بود (الشیخلی, بی تا, ص89).

*~* مهسا *~*
04-04-2012, 14:39
استاد هر صنف متشکل بود از مجموعة استادان صنف که با کمک کارگران و شاگردان فعالیت می کردند. هر استاد می توانست به میل خود شاگردانی داشته باشد. در ایروان بطور متوسط هر استاد یک شاگرد داشت و در اوایل قرن نوزدهم, 722 استاد 667 شاگرد در آن شهر اشتغال داشتند. سن ورود به شاگردی از 12 سالگی بود و 10 سال طول می کشید که شاگرد به مقام استادی برسد. استادان شاگردان خود را در امور دینی و رموز حرفه ای آموزش می دادند. شاگرد از استادش غذا و لباس می گرفت ولی حقوق دریافت نمی کرد و فقط شاگردانه می گرفت (احمد اشرف, بی تا, ص32).
ابن خلدون مهارت صنعتگر را در صناعت به استعداد و ذوق معلم (استاد) و توانایی او بر تعلیم نسبت می دهد؛ بنابراین در هر شغل و پیشه وجود استاد ضروری است, از این روی, مغنیان, پنبه فروشان, خدمتگزاران و... هر گروه برای خود استادی داشتند (الشیخلی, بی تا, ص86).

*~* مهسا *~*
04-04-2012, 14:39
صنعتگر فردی که می خواهد صناعتی بیاموزد تا بعدها آن را پیشة خود سازد, به استادی می پیوندد تا نزد او جهت آموزش و کسب مهارت در آن حرفه کارآموزی کند, در این مرحله نام صنعتگر یا شاگرد بر او اطلاق می گردد. صنعتگر به استادش در کار او کمک می کند و گاهی استاد برای این کار مزدی به او می دهد و گاهی به او خوراک و پوشاک می دهد. احترام استاد بر صنعتگر واجب است و از نشانه های این احترام این است که پشت سر او راه برود, نیازهای او را برآورد و خدمتگزار و فرمانبر فرمانهای او باشد... صنعتگر پس از دورة کار آموزی می تواند استادی مستقل گردد و پس از انجام آزمایشی خاص جهت شناخت میزان مهارت او در آن حرفه می تواند دکانی مخصوص بگشاید(الشیخلی, بی تا, ص87).
توضیح اینکه, پس از بذل تلاش و کوشش در یک صنعت, باید خود را در معرض آزمایش کارشناسان آن صناعت قرار دهد تا میزان مهارت او در آن کار روشن گردد. پس اگر آن کارشناسان شایستگی او را برای پرداختن بدان صنعت تصویب کردند, نزد شیخ و نقیب آن حرفه می رود و آن دو را متقاعد می سازد که قادر است در سلک پیشة آنان درآید (الشیخلی, بی تا, ص87).
بدین ترتیب طی مراسمی به نام کمربستن, شخصی در سلک اعضای یک حرفه در می آید.

*~* مهسا *~*
04-04-2012, 14:41
وظایف اصناف در رابطه با وظایف و تکالیف صنف باید گفت, آنچه در کتابهای حسبه آمده انسان را به وظابف مذکور رهنمون می سازد و آن عبارت است از تعالیم و وظایفی که محتسب به کمک «عریف» که فردی معتمد از پیشه وران و بصیر و آگاه به امور آنها بوده است, بر اهل اصناف واجب می نمود. این تعالیم و وظایف از مقدرات معمول و متعارف میان خود صاحبان حرف اخذ می شد و محتسب در شناخت خود نسبت به بی عیب و نقص بودن کار و کمال آن بر عرف جاری در میان اهل صنف و روشهایی که پیروی از آن در انجام آن حرف لازم بوده و نیز حرام و حلال شمردن آنچه پیشه وران باید بدان بپردازند, اتّکا می کرد.
محکم کاری در صنعت و بی عیب و نقص بودن مصنوعات نسبت به محکم کاری در صنعت و بی عیب و نقص بودن آن, توجه شده است. در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) آمده است: "ان الله یحب اذا عمل أن یحسن" (نهج الفصاحة, 1360, ص647) یعنی خدا دوست دارد وقتی کسی کار می کند, آن را نیک انجام دهد.
اصناف به این امر توجه داشتند. البته بی عیب و نقص بودن کار, امری نسبی بود. مثلاً در مورد نانوایان عبارت بود از پهن و نازک کردن و پختن خود آن, در مورد شیشه گران لازم بود که شیشه را, تا کاملاً پخته نشده از کوره خارج نکنند. بر بافندگان لازم بود که در کار دقت کنند و طول و عرض متعارف را رد بافت مراعات نمایند. همچنین بر نوع فرآورده ها و درجه اتقان آنها عنایت شده, صاحب کالای نامرغوب به کیفرهای گوناگون مجازات می گردد؛ از جمله برگرداندن کالا برای بی عیب و نقص کردن آن, یا تعزیر و رسوا ساختن او, یا منع او از اشتغال به آن حرفه برای خیر جامعه تا زمانی که به اصطلاح کار خود و کسب مهارت بپردازد. (عبدالرحمن بن نضیر الشیرزی, 1401ه , صص65-72).

*~* مهسا *~*
04-04-2012, 14:43
توجه به مصالح و منافع اعضای صنف مصالح اعضای صنف در امور مختلف مورد عنایت بوده؛ از جمله اختصاصی بودن بازارها برای تضمین منافع صنعتگران و کالاهای آنان. به هر صنف بازاری خاص اختصاص یافته و مقرر گردیده بود که به صنعتگران به لطف و مدارا رفتار گردد و آنان را بر کارهای فوق طاقتشان نگمارند. همچنین باید منافع آنان هنگام تعیین مزدها و نرخها مراعات شود. وقتی که محتسب نرخ نان, باید سود نانوا مراعات گردد. اگر کسی کمتر یا بیشتر از نرخ اهل بازار بفروشد از آنجا اخراج می شود. در بسیاری اوقات اعضای یک صنف بر نرخ معینی که ضامن حفظ منافع آنان بود, اتفاق می نمودند (الشیخلی, بی تا, ص84)

*~* مهسا *~*
04-04-2012, 14:43
توجه به بهداشت پاکیزگی کالای تولید شده و وسایل تولید و کارگاهها نیز مورد توجه قرار داشت و حفظ نظافت در هر چیز برای اهل اصناف ضروری و واجب بود. مثلاً از نانوایان خواسته شده بود ظرفهایی را که به کار می گیرند پاکیزه نگاهدارند و آن را بپوشانند و آنچه نانها را با آن می پوشانند و زیر آنها می گسترند باید نظیف باشد و تغارها را باید خوب بشویند (الشیزی, بی تا, ص22). آسیابانان ملزم بودند که غله را با غربال خاک گیری کنند و آن را از گل پاک نمایند و قبل از آسیاکردن, غبار از آن بزدایند. از لبنیاتیها خواسته شده بود که ظرف های خود را بپوشانند و محلی که در آن کار می کنند, سفید و نظیف باشد. همچنین روغن فروشان به نظارت و شستن لباسها و ظرفها و دستها و پاک کردن ترازوها و پیمانه های خود امر شده بودند (الشیخلی, بی تا, ص85).

*~* مهسا *~*
04-04-2012, 14:46
فعالیتها: نگاهی به کیفیت فعالیت اصناف در سیر تاریخ اجتماعی و اقتصادی مسلمین, نشانگر این مسئله است که اصناف و اهل حرف جهت تثبیت موقعیت سیاسی و اقتصادی خویش, در محفلهای مختلف فعالیت داشته اند. این فعالیتها هم جنبه سیاسی داشت و هم جنبه اقتصادی, اجتماعی و دینی.

*~* مهسا *~*
04-04-2012, 14:47
فعالیتهای اقتصادی اصناف نقش اصناف در عرصه اقتصاد مهم بود و این ناشی از نیاز مردم به کالاهای ضروری و غیر ضروری بود. اصناف قادر به تعیین کمیت و کیفیت کالاها و حتی بهای آن بودند. بسیاری اوقات یک صنف بر نرخی واحد با هم توافق می کردند و جز با آن نرخ نمی فروختند. حتی گاهی یک صنف با دوستان بازاری خود سازش و توافق می کردند و دست از کار می کشیدند تا اوضاع بر مردم تنگ گردد و ناگزیر شوند که به خواسته های آنان تن در دهند. بنابراین ملاحظه می کنیم که ضرورت برقراری نظارت دولت در محدود ساختن قدرت اقتصادی اصناف در جامعه, از عوامل ایجاد شغل حسبه بوده است.
صنف در هنگام بحرانهای اقتصادی نقشی فعال در حمایت از اعضای خود به عهده می گرفت. اشارات بسیاری از ایستادگی اصناف در برابر دولت, برای پشتیبانی از اعضای خود, در رویارویی با ستم, در دست داریم, در سال (305 ه /917م) امیر بصره مقرر ساخت که بازارها باید میزان معینی کالا تولید کنند, پس بازاریان در برابر او به پا خواستند و او را در خانه اش محاصره کردند, تا آنجا که خلیفه "المقتدر" ناگزیر از برکنار کردن او گردید (الشیخلی, بی تا, ص125).

*~* مهسا *~*
04-04-2012, 14:48
فعالیتهای اجتماعی اصناف فضای بازار تنها به دادوستد و بازرگانی اختصاص نداشت, بلکه به عنوان مهمترین شاهراه حیاتی شهر, برخی از عناصر شهری مانند مسجد جامع, مدرسه های مذهبی, خانقاه, گرمابه و سایر تأسیسات و فضاهای مهم شهری را در خود جای می داد و در امتداد خود با مراکز اداری-حکومتی ارتباط داشت. به همین جهت, محوری مهم در حیات اجتماعی شهر بود. این محور که بین مراکز مهم سه گانه مذهبی, اقتصادی و سیاسی, پیوندی استوار ایجاد کرده بود, توسط عامل چهارم, یعنی نیروی حاصل از تجمع گروههای صنفی و روحیه فتوت و اخوت میان آنان به قلب شهر شده بود که جریان اجتماعی از درون کانالهای آن به کالبد شهر دمیده می شد (حسین سلطانزاده, 1367, ص216).
در چنین محیطی فعالیت اجتماعی اصناف, با شرکت آنها در مراسم اجتماعی پدیدار می گردید. پیشه وران عادت داشتند که در روزهای شادی, برای نشان دادن شرکت خود در سرور و شادمانی, زینتها و زیور ها را در بازارها به تماشا بگذارند, ایشان همچنین در مراسم سوگواری نیز شرکت می کردند. یکی از مراسم سوگواری که پیشه وران در آن شرکت می جستند, عاشورا بود و آن دهم محرم, روز شهادت امام حسینu و یاران بزرگوار اوست. در این ایام بازارها بسته می شد, از فروش خودداری می گردید, بیرقها آویخته می شد و مردم به سوگواری و گریه و زاری می پرداختند. همچنین بازاریان در هجدهم ذی الحجه هر سال به مناسبت عید "غدیر خم" آذین می بستند و بازارها را شب و روز باز نگاه می داشتند (ابن اثیر, بی تا, ج8, صص549-550).
اغراق نخواهد بود اگر گفته شود, امروزه هیچ فضایی در شهر نیست که از نظر کارکردهای اقتصادی-اجتماعی قدرت, وسعت و دامنه نفوذ آن در حیات اجتماعی شهر, مانند بازار در شهرهای قدیم باشد. ویژگیهای کارکردی بازار موجب جلب همه فعالیتهای اجتماعی به خود می شد.

*~* مهسا *~*
04-04-2012, 14:49
فعالیتهای سیاسی اصناف و بازاریان در زمینه سیاسی نیز نقش اصناف بارز و مورد توجه می باشد. آنها بارها در هنگام بحرانهای سیاسی, دستخوش انواع گرفتاریهای ناشی از این تلاشها و فعالیتها گردیدند. بازار عرصه ای بود که مختار هنگام قیام علیه امویان (66ه/695م) یارانش را در آنجا بسیج کرد. گاهی پیشه وران در لشکرهایی که جهت دفاع از شهر بسیج می شد, شرکت می کردند. مانند شرکت آنان در لشکری که زمان المهدی و به سرداری هارون برای نبرد به سرزمین روم رفت (الشیخلی, بی تا, ص126).
در ایران نیز در جریان نهضت مشروطیت پس از درگیریهایی که میان مردم و سربازان در بازار تهران درگرفت مردم بازارها را بستند و حدود چهارده هزار نفر که اکثریت آنان کسبه و پیشه وران بودند به تشویق تجار و با حمایت مادی آنان در سفارت انگلیس متحصن شدند. تجار شهرهای دیگر نیز به دنبال تهران بازارها را بستند و عملاً چرخهای اقتصادی کشور را از کار انداختند و مختل کردند. مبارزات پیگیر جبهة متحد علما و تجار سرانجام مظفرالدین شاه را وادار ساخت که فرمان اعطای مشروطیت ایران را در تابستان سال (1324ه.ق /1809م), صادر نمایند. همچنین تجار و اصناف پس از بمباران مجلس و استقرار استبداد صغیر نقش فعالی در دفاع از مجلس و مشروطیت گرفتند و دوران استبداد صغیر چه در تهران و چه در شهرهای دیگر و بخصوص در شهر تبریز به مقاومت دلیرانه ای برخاستند و علی رغم فشارهای شدید عمال محمد میرزا و نیروی قزاق, بازارها را بستند و به مبارزات خود ادامه دادند (احمد اشرف, بی تا, ص115).
مبارزة بازاریان با استبداد و استعمار در سال (1331ه.ق /1913م) هنگام اشغال تبریز به دست قشون روسیة تزاری از نمونه های دیگر مقاومت این طبقه بود. از 35 نفری که در جریان این حوادث به دست قشون روسیه به شهادت رسیدند, 18 نفر از اصناف, 6 نفر از تجار, 6نفر از علما و 4نفر از عمال دیوانی و یک نفر از فلاحان بودند. گذشته از آن روسها بسیاری از مغازه های بازاریان را غارت کردند و به تخریب اموال آنان پرداختند و بسیاری از بازاریان را مورد تعقیب, شکنجه و بازداشت قرار دادند. در این زمان مبارزات بازاریان در شهرهای دیگر مانند اصفهان, شیراز و مشهد و به خصوص شهر رشت که زیر سلطة روسها بود نیز ادامه داشت و بازاریان با بستن بازارها و تظاهرات دسته جمعی اعتراض خود را به استعمار خارجی و استبداد داخلی اعلام داشتند (احمد اشرف, بی تا, ص116).

*~* مهسا *~*
06-04-2012, 14:22
□ نظارت بر بازار در تمدن اسلامی آغاز نظارت بر بازارها
از ویژگیهای احکام اسلامی, فراگیری شرایط و احوال مختلف و جزئیات امور می باشد که از جملة آنها مسائل مربوط به مبادلات مالی است. لازمه اجرای مقررات و نیل به اهداف و انتظارات به نحوی فعال, سازنده و نتیجه بخش, نظارت و کنترل دقیق, هوشیارانه و فراگیر را ایجاب می کند.

*~* مهسا *~*
06-04-2012, 14:22
بازارها از نخستین عهد تاریخ دولت اسلامی, تحت نظارت و مراقبت بوده اند, احادیث و روایات بسیاری در این زمینه آمده است که به بعضی از آنها اشاره می کنیم:
"و قدروی: أن الرسول الاکرم (ص). مرّ بصرّه طعام؛ فأدخل یده فیها, فنالت بللأ؛ فقال: ما هذا یا صاحب الطعام؟ فقال: اصابته السماء یا رسول الله فقال: أفلا جعلته فوق الطعام کی یراه الناس؟ من غش, فلیس منی" (نور الدین علی بن احمد السمهودی, بی تا, ص756).

ترجمه:"رسول اکرم (ص) از جایی می گذشت. مجموعه ای طعام دید, دستش را در آن کرد مقداری طعام مرطوب بود, فرمود: "ای صاحب طعام این (رطوبت) چیست؟ گفت:"باران چنین اش کرده, ای پیامبر خدا." فرمود:"چرا آن را در قسمت بالا نگذاشتی تا مردم آن را ببینند؟ هر کس غشّ در معامله کند از ما نیست

*~* مهسا *~*
06-04-2012, 14:22
و در روایتی دیگر آمده است "انت (ص) مدّ یده الی صبرة طعام, فاخرج طعاماً ردیّا, فقال لصاحب الطعام:"ما اراک الا و قد جمعت خیانة، و غشاً للمسلمین" (نور الدین علی بن احمد المسهودی, بی تا, ص755).
ترجمه: "که آن جناب دست خود را درون کپه ای گندم کرد و مقداری گندم نامرغوب بیرون آورد و به صاحب آن فرمود: تو را نمی بینم جز اینکه خیانت به مسلمین و غش در معامله با آنها مرتکب شده ای".

*~* مهسا *~*
06-04-2012, 14:23
پیامبر اکرم (ص) امر نظارت بر بازارها را به مأموری خاص محول کرد, پس از فتح مکه سعد بن سعید بن العاس را بر بازار مکه گماشت و عمر بن خطاب را مأمور بازار مدینه فرمود (محمد بن محمد بن احمد الفراشی, 1976, ص36).
در مورد علی u آمده است که هر روز صبح زود در حالی که تازیانه اش بر دوشش بود در بازارهای کوفه یکی یکی می گردید و مردم را موعظه می کرد و وظایفشان را بدانها گوشزد می نمود؛ آنگاه باز میدگشت و برا ی رتق و فتق امور مردم می نشست.

*~* مهسا *~*
06-04-2012, 14:23
در بعضی منابع اضافه شده است که چون بازاریان او را می دیدند دست از کار کشیده, گوشها بدو سپرده, چشم بر او می دوختند تا سخنش تمام شود. وقتی کلام او پایان می یافت می گفتند: "شنیدیم و اطاعت می کنیم ای امیرمؤمنان."
بنابر روایتی "انه لما سأل u المرأة التی تخاصم ذلک التّمار عن شأنها, قالت: یا امیرالمؤمنین, اشتیب من هذا تمرا بدرهم و خرج أشفله ردیّا و لیس مثل الذی رأیت. قال: فقال: ردّ علیها. فأبی, حتی قالها ثالثاً, فعلا بالدّره حتی ردّ علیها و کان یکره أن یجلّل التمر" (اصول کافی, بی تا, ج5, ص151).

*~* مهسا *~*
06-04-2012, 14:23
ترجمه: هنگامی که آن حضرتu از زنی که با آن خرما فروش بحث می کرد قضیه را پرسید, او گفت:"ای امیر مؤمنان از این مرد خرمایی خریدم به یک درهم, قسمت زیرین نامرغوب بود و مانند قسمتی که دیده بودم, نبود. "امامu به فروشنده فرمود: خرما را پس بگیر"فروشنده نپذیرفت سه بار این دستور امام و استنکاف فروشنده تکرار شد آنگاه تازیانه را بر سرش بلند کرد تا اینکه فروشنده خرما را پس گرفت. آن حضرت از اینکه خرمای خوب رو, و خرمای نامرغوب زیر قرار داده شود, اکراه داشت.

*~* مهسا *~*
06-04-2012, 15:24
خلفای راشدین نیز به نظارت بر بازارها اهتمام داشتند خلیفه عمر بن خطاب در حالی که تازیانه ای بر دوش داشت در بازارها می گردید و به وضع بازاریان رسیدگی می کرد و بارها کسانی را که در بازارها کار می کردند ولی احکام آن را نمی دانستند تازیانه زد. از او روایت شده که مردی را دید که شیر را با آب در آمیخته است پس آن را بر سر و روی او ریخت (الحر العاملی, بی تا, ج12, ص419). همچنین به فروشنده ای که مویز در بازار می فروخت فرمان داد یا از نرخی که می فروشد باید بکاهد یا از بازار اخراج گردد. بدین ترتیب مشاهده می کنیم که عمر خود مستقیماً بر بازارها نظارت داشت, ولی مأمور ویژه ای نیز برای این امر منظور کرد: سائب بن یزید و نیز عبدالله بن عقبه را مأمور بر بازار مدینه کرد و سلیمان بن ابی حثمه را نیز که از برگزیدگان مسلمان مهاجر بود بر بازار گماشت (ابن تیمیه, 1318ه, ص43).

*~* مهسا *~*
06-04-2012, 15:27
محتسب حرفه ها در جامعة عربی اسلامی قرون وسطی از آزادی مطلق برخوردار نبود, بلکه دولت نظارت بر امور آنها و ارشاد فعالیتهایشان را تصدی می کرد و آنها را زیر نظر داشت. می توان حسبه را برجسته ترین دستگاه رسمی دانست که با تشکیلات اصناف رابطة مستقیم داشته است. عقاید دربارة اصل حسبه متفاوت است, برخی آن را منصب یا سازمانی می دانند که برای اجرای قاعدة مشهور اسلامی, یعنی قاعدة «امر به معروف و نهی از منکر» در زمینة اخلاق و قانون پدید آمده است. برای تأیید اصل اسلامی حسبه, این منصب به پیامبر (ص) و خلفای راشدین نسبت داده شده, زیرا آنان خود عهده دار این وظیفه می گردیدند.

*~* مهسا *~*
06-04-2012, 15:28
اما برخی دیگر کوشیده اند تا اندیشة پدید آمدن حسبه را به عهده بیزانس نسبت دهند که امور بازار زیر نظر دولت بود و مأمورانی مخصوص برای نظارت بر صاحبان حرف و مشاغل تعیین شده بود. چنین تشکیلاتی در سراسر خاور نزدیک متداول بود و در طول دوران بیزانس تا زمان فتح اعراب همچنان ادامه داشت. هنگامی که اعراب آمدند آن را بدون تبدیل یا تغییری اقتباس کردند... ولی وجود این منصب در عهد بیزانس, ضرورتاً موجب نمی گردد که تشکیلات حسبة اسلامی به ریشه های بیزانس نسبت داده شود؛ و دلیل بر این نیست که اعراب آن را از بیزانس گرفته باشند. نهضت حیات اقتصادی در جامعة قرون وسطی, تقلبات و خیانتهایی که گروهی بدان دست می زدند و علاقة دولت به مبارزه با این تمایل ناپسندیده که منتهی به اخلال در مصالح عمومی می گردید, همه از عواملی بود که به ایجاد سازمان حسبه انجامید. ولی بشمار آوردن حسبه به عنوان سازمانی که به طور کامل از بیزانسیان اقتباس گردیده نظریه ای است که مستند بر دلایل قوی نیست, خصوصاً آنکه نظارت بر بازارها, پیش از ارتباط یافتن اعراب با میراث بیزانس, در میان آنان معمول بوده است؛ زیرا چنانکه گذشت, پیامبر(ص) و خلفای راشدین یا خود بدان می پرداختند یا کسانی را ره نیابت از طرف خود بدان می گماشتند, (الشیخلی, بی تا, ص117).

*~* مهسا *~*
06-04-2012, 15:29
نخستین اشارة آشکار به حسبه, به پایان نیمة اول قرون دوم هجری باز می گردد که عاصم بن سلیمان احول, در زمان ابوجعفر منصور, در کوفه عهده دار حسبه بر پیمانه ها و اوزان بوده است. همچنین منصور, ابازکریا بن عبدالله را در سال (157ه/773م) بر حسبة بغداد و بازارها گماشت (الشیخلی, بی تا, 117).

*~* مهسا *~*
06-04-2012, 15:30
وظایف محتسب پطروشفسکی در کتاب "اسلام" در ایران "در شهرهای قرون وسطایی اسلامی و به ویژه در بلاد ایران, به موازات محکمه شرع, مؤسسه دیگری وجود داشته تا احکام دین و اخلاق اسلامی از طرف اهالی نقض نشود و د راین باره مراقبت مبذول دارد. این مؤسسه "حسبه" بوده است. این اصطلاح حتی در زمان خلفا به معنی و مفهوم نظارت بر اخلاقیات و زندگی از نظرگاه احکام شریعت, بکار می رفته و چون در بلاد شرقی قرون وسطایی, زندگی اجتماعی در پیرامون بازارها متمرکز بوده, "حسبه" نیز به صورت نظارت بر اخلاقیات و بازارها در آمد. در هر شهری مأموری عالیرتبه و مخصوص به نام محتسب در رأس اداره حسبه قرار داشت وی از میان طبقه فقیهان معیین می شد. خدمت او وظیفه ای دینی محسوب می گشت... محتسب به اتفاق دستیاران خویش مرتباً به بازارها و آویهای پیشه وران سر می زد و نظارت میدکرد. او حق نداشت قیمت اجناس بازار را معین کند و یا اینکه بازرگانان را مجبور کند که کالاهای خویش را به بهای معینی بفروشند. ولی صحت اوزان و مقادیر را رسیدگی می کرد و مراقب بود که فروشندگان در کالاهای خود تقلب نکنند" (الشیخلی, بی تا, ص118).

*~* مهسا *~*
06-04-2012, 15:35
"ابن خلدون می گوید: "محتسب... حمالان و کشتی داران را از افراط در باربرداری منع کند و صاحبان بناهای شکسته را به ویرانی آن وادارد که عابران از سقوط ناگهانی آن زیان نبینند و نیز معلمان مکتب را که در زدن کودکان افراط کنند تنبیه کند. دخالت وی محتاج شکایت و جلب نظر نیست که هر چه از این قضایا بدو رسد درباره آن رسیدگی تواند ونیز تواند که کسانی را که در اداری حق سستی کنند به انصاف وادارد و همه رسیدگی هایی که ضمن آن استماع شاهد و اجرای حکم نیست, از وظایف اوست که این احکام آسان و ناچیز است و مقام قضا از رسیدگی آن بالاتر است و آنرا به دست محتسب داده اند تا خادم منصب قضا باشد. در بسیاری از دولتهای اسلام چون دولت عبیدیان مصر و مغرب و امویان اندلس احتساب وابسته به مقام قضا بود و قاضی هر که را می خواست محتسب می کرد (پطروشفسکی, 1354, ص192).

*~* مهسا *~*
06-04-2012, 15:37
محتسب مراقب بود که مردم مقررات شرع را رعایت کنند. بر بازار نیز نظارت داشت و از ایجاد دکانهایی که مانع عبور مردم می شد جلوگیری میدکرد. ضمناً مراقبت می کرد سنگ و پیمانه درست باشد و مطالبات مردم وصول شود. در دوران فاطمیان اهمیت این منصب بیشتر شد. محتسب نایبانی داشت که در بازارها می گشتند و دیگها و گشتها کار خوراک پزان را بازرسی می کردند و مراقب بودند که کسانی بر چهارپایان بیش از آنچه معمول بود بار نکنند. معلمان مکتب را از زدن اطفال مانع می شدند. در واقع محتسب عهده دار امر به معروف و نهی از منکر بود (حسن ابراهیم حسن, 1362, ج2, ص259).

*~* مهسا *~*
06-04-2012, 15:39
از تکالیف محتسب بررسی میزان دقت و خوبی کارها بود. گاهی اوقات به آزمایش صاحبان حرف و مشاغل می پرداخت تا از میزان تخصص و مهارت و خبرگی آنان در آن صنعت آگاه گردد.
از نکات جالب اینکه محتسب, اهل صنف را بر تولید مقداری معین از فرآورده های خود ملزم می ساخت. بنابراین غله فروشها و آرد فروشها را وادار می کرد تا روزانه مقدار معین آرد تحول نانوایان دهند و برای هر دکان نانوایی سهمیه که هیچ گونه نارسایی و کمبودی پیش نیاورد و پاسخگوی مردم باشد, تعیین می کرد تا روزانه پخت کنند. همین مقررات را در مورد شیر فروشها اعمال می کرد, به نحوی که آنها بیش از نیاز مصرف کنندگان تولید نمی کردند, تا فرآورده هایشان دستخوش فساد و تباهی نگردد. غالباً محتسب فهرستی از نام پیشه وران و تعداد محل و دکانهای آنها در دفتر خود ثبت می کرد تا در مواقع لزوم بدان مراجعه کند. یکی از وظایف محتسب جلوگیری از احتکار بود. افراد از خرید کالاها در اوقات فراوانی و گوش خواباندن برای روزگار کمیابی و بالا بردن بهای آنها بنابر میل خود منع گردیده اند. نهی از احتکار مبتنی بر حدیثی از پیامبر(ص) است که فرمود: "الجالب مرزوق و المحتکر ملعون".

*~* مهسا *~*
06-04-2012, 15:40
ترجمه: "وارد کنندة (کالا به بازار) روزی می خورد و محتکر لعنت می برد" و نیز حدیثی دیگر که فرمود: «لا یحتکر الاخاطی».
ترجمه:"جز خطاکار کسی احتکار نمی کند." هر گاه محتسب پی می برد که کسی کالایی را احتکار کرده اورا اجباراً وارار به فروش می ساخت (حسن ابراهیم حسن, 1362, ج1, ص455).

*~* مهسا *~*
06-04-2012, 15:41
در کتاب آیین شهرداری در باب وظایف محتسب آمده است که:
" محتسب باید که همواره بازارها را مراقبت کند و هر زمان سوار شود و به بازاریان و فروشندگان و دکانها و راهها و ترازوها و وزنه ها سرکشی کند و طرز معاش و خوراک و نیز تقلباتی را که می کنند, بنگرد. شب یا روز در اوقات مختلف به بازرسی بپردازد و این کار را غفلتاً انجام دهد و اگر بازرسی بعضی از دکانها به هنگام روز میسّر نباشد در موقع شب مهر زند و بامداد به بازرسی بپردازد. به هنگام بازرسی باید شخصی امین و کاردان و مقبول القول همراه او باشد. اما جز بدانچه برخود او آشکار شود, اعتماد نکند و نیز بازرسی بازارها را سست نگیرد, چنانکه نقل شده است در روزگار علی بن عیسی وزیر, محتسب بغداد غالباً در خانة خود می نشست. بدو نوشت: "حسبت با پوشیدگی و دوری از مردم سازگار نیست. در بازارها بگرد تا روزی برتو حلال باشد و به خدا سوگند اگر در خانه بنشینی مستوجب کیفر الهی خواهی بود." (ابن اخوة, ص206).

*~* مهسا *~*
06-04-2012, 15:42
دستیاران محتسب به علت مسئولیتهای بسیاری که بر عهده محتسب بود, چنین معمول گردیده بود که "اعووان" و "غلامانی" به منظور تعقیب و پیگرد متخلفان برای خود برگزیند. پاکدامنی و شهامت و نیز دلبستگی و پشتکار از صفاتی بود که این دستیاران و غلامان باید دارا باشند. تربیت آنان و تعلیم وظایف و شناسایی متخلفان زیر نظر محتسب انجام می گردید.
شاید از مهمترین دستیاران محتسب "عریف5" باشد. محتسب, چنانکه پیش از آن گذشت بر همة کارهای اصناف نظارت می کرد و چون توانایی احاطه بر همة امور آنها را نداشت از میان افراد هر حرفه, عریفی آگاه و دانا بر اسرار آن حرفه, که از معتقدان بازار و از بزرگان صاحبان صنعت و متصف به امانت و شرف بود, بر می گزید (الشیخلی, بی تا, ص120).

*~* مهسا *~*
06-04-2012, 15:43
از مهمترین وظایف عریف, نظارت بر همة اموری بود که محتسب در ارتباط با اصناف به عهده داشت. از این روی, عریف وضع هم صنفان خود را مورد بازرسی قرار می داد و در اخبار آنان تحقیق می کرد و از اسرار آنان آگاه می گردید و آنان را در خفا و آشکارا از خطاها مطلع می ساخت. هر گاه برای محتسب برای عریف روشن می شد که کسی در کار خود خیانت ورزیده, او را برای کیفر شدن نزد محتسب می برد. غالباً محتسب برای شناخت میزان بی عیب و نقص بودن و خوبی کارها, به عریف مراجعه می کرد. عریف دفتری مخصوص داشت که صاحبان حرف و مشاغل, نمونه هایی از تولیدات خود را بدانجا می بردند تا او راجع به میزان بی عیب و نقص بودن و خوبی آنها اظهار نظر کند. عریف محتسب را در تنظیم کیفیت کارها در رابطه با پیشه وران یاری می داد. از وظایف عریف نظارت بر کالاهایی بود که به بازار وارد و از آن صادر مسی شد. گاهی از ابزارهایی که اهل اصناف به کار می بردند, بازدید می کردو حدود اجرای تکالیفی را که به عهده داشتند مورد بررسی قرار می داد. همچنین گاهی به حل اختلافات و برخوردهایی که میان افراد صنف خود پیش می آمد می پرداخت و بدون آنکه به اطلاع حاکم برساند. خود داوری می کردند. هر گاه میان دو صنف برخوردی روی می داد، عریفان این دو صنف به حل و رفع آن اقدام می کردند. غالباً عریف به عنوان اینکه عهده دار وظیفة سرپرستی اهل صنف بود, مزدی از آنها دریافت میدکرد (الشیخلی, بی تا, ص121).

*~* مهسا *~*
06-04-2012, 15:48
□ پیوند تجارت علم و اخلاق در بازار اسلامی بازار در فقه اسلامی به عنوان کانونی است که در آن سه عنصر تجارت, اخلاق و علم پیوندی عمیق دارند. تاجر مسلمان وظیفه دارد که علاوه بر تسلط بر رموز مختلف تجارت, با مبانی علمی و اخلاقی آن نیز آشنایی داشته باشد.
از حضرت محمّد (ص) روایت شده که فرمود:

«من باع اشتری فلیحفظ خمس خصال, والّا فلا یشترین و لا یبعن, الربا و الحلف و کتمان العیب و الحمد اذا باع و الذم اذا اشتری» (الحر العاملی, بی تا, ج12, ص284).
ترجمه: کسی که می فروشد و می خرد باید از پنج خصلت دوری کند و گرنه هرگز نخرد و نفروشد:" ربا, قسم خوردن, عیب کالا را مخفی نگه داشتن, موقع فروش تعریف کردن و هنگام خرید عیب گرفتن".

*~* مهسا *~*
06-04-2012, 15:49
و امیرالمؤمنینu می فرمود: «لا یعقدن فی السوق الا من یعقل الشراء و البیع» (الحر العاملی, بی تا, ج12, ص284). "هرگز در بازار ننشیند جز کسی که عقل خرید و فروش دارد".
و در مقام تأکید بر اهمیت فقه و تفقه می بینیم امیرالمؤمنینu بر فراز منبر می فرماید: «... یا معشر التجار الفته ثم المتجر, الفقه ثم المتجر الفقه ثم المتجرو والله للربای فی مثل هذاه الأمه أخفی من دبیب النمل» (ابو جعفر الصدوق, بی تا, ج3, ص192).

ترجمه:"ای جماعت بازرگانان نخست فقه آنگاه تجارت, نخست فقه آنگاه تجارت, نخست فقه آنگاه تجارت، به خدا سوگند در این امت ربا مخفی تر از راه رفتن مورچه است".
مهمترین عاملی که در فقه اسلامی, در رشد و تربیت تجار مسلمان معرفی شده است, محیط بازار و جو خاص اخلاقی و فرهنگی آن می باشد.

*~* مهسا *~*
06-04-2012, 15:49
با نگاهی گذرا به ساختار بازارهای سنتی در می یابیم که حوزه های علمیه و مساجد در بازارها, تأمین رسالت اخلاقی و فرهنگی بازار را به عهده داشتند. در هر منطقه بازار, چندین مسجد بزرگ و کوچک و معدودی حوزه علمیه ساخته می شد؛ به گونه ای که منطقه اقتصادی بازار محل عبور طلاب, فضلا, اساتید و روحانیون بود و بدین ترتیب فضای بازار, سیمایی اخلاقی و فرهنگی داشت.

رفت و آمد تجار و کسبه در حوزه های علمیه موجود در بازار و ارتباط آنها با فضلا و دانشمندان و شرکت در مجالس درسی که علما در آن مباحث مختلف فقهی مثل آداب تجارت و مکاسب محرمه را مطرح می نمودند, باعث می شد تا تجار احکام فقهی را ملاک قرار دهند و به همین جهت یکی از طبقات پر نفوذ و معتبر و مورد اعتماد در جامعة اسلامی, تجار و بازرگانان بودند.

*~* مهسا *~*
06-04-2012, 15:50
در فعالیتهای فرهنگی و خیرات, حتی به انگیزه رقابت باهم و کسب شهرت اجتماعی نیز, محیط, خدمات عام المنفعه را تشویق می نمود. فرهنگ اسلامی پیوسته ارتقای سطح اهداف و کسب خلوص را ارشاد و تبلیغ می کرد. تمرکز واحدهای اقتصادی کنار هم, همبستگی کالبدی همکاران, پیوند با مساجد و مدارس علمیه, حاکمیت فرهنگ و فقه اسلامی در مناسبات اقتصادی محیط, همه و همه جنبه فرهنگی-اجتماعی نظام را در سطح بالایی نگه می داشت. اعتبار هر کاسب و پیشه ور, سرمایه اصلی موفقت اقتصادی او بود. پیشرفت در کار تابع خوشنامی بود و لذا در چنان فضای فرهنگی-اقتصادی, هر فرد حتی اگر تنها به درآمد بیشتر می اندیشید, راه مطمئن و مداوم را در کسب اعتبار بیشتر و مقبولیت بهتر می دید (علی صادق تهرانی, بی تا, ص35).

*~* مهسا *~*
06-04-2012, 15:51
کنت دوگوبینو می گوید:
"بعد از میرزاها یکی از بزرگترین طبقات شهرنشین ایران, کسبه هستند که نزد مردم خیلی احترام دارند. کسبه ایرانی مردمانی درستکار و امین می باشند و من در طول اقامت خود در ایران, از هیچیک از آنها تقلب ندیدم. یکی از عل درستکاری کسبه ایرانی, این است که بر خلاف میرزاها, سرنوشتشان وابسته به تصادف نیست بلکه زندگی ثابت و مطمئنی دارند... زندگی این طبقه همواره آرام و بدون سروصداست و خودشان مردمانی میانه رو و بدون هوی و هوس و قانع هستند. گفتم که کسبه ایرانی مردمانی امین هستند و چون می دانند که اساس زندگی آنها بسته به اعتمادی است که مردم به امانت آنها دارند, سعی می کنند که هرگز لطمه به شهرت آنها نخورد. نتیجه این می شود که ملت زرنگ و با احتیاط و پرهیزگار و گاهی از اوقات دورنگ و بوقلمون صفت ایران با کمال اطمینان پول خود را بدست کسبه می سپارد که آنها را بکار انداخته و به او فرع بدهند و کسبه در ایران تقریباً کار صرافان بزرگ و بانک های اروپایی را انجام می دهند". (چارلز عیسوی, 1362, ص52).

*~* مهسا *~*
06-04-2012, 15:52
جمع بندی از آنجای که بازار مکانی است که در آن انسان جز به مال و سعی در به دست آوردن هر چه بیشتر آن نمی اندیشد و دایم در پی این است که از دوستان و یاران خویش سبقت بگیرد, لذا احتمال اینکه قلب و روح انسان دچار غفلت از یاد خدا شود, بسیار قوی می باشد. روایتی علیu از پیامبر اکرم(ص) نقل می کنند که:
«قال علیu: "جاء اعرابی من علمر الی النبی صلی الله علیه و آله فساله عن شر بقاع الارض و خیر بقاع الارض. فقال له رسول الله صلی الله علیه وآله نشر بقاع الارض الاسواق و هی میدان ابلیس یغدو برایته ویضع کرسیه و یبث ذریته فبین مطفف فی قفیز, أوطایش فی میزان, أوسارق فی ذرع, اوکاذب فیسلعة... ثم قالu : و خیرالبقاع المساجد و أحبهم الی الله عزوجل أولهم تحولاً و آخرهم خروجاً منها» (شیخ صدوق, بی تا, ص124).

*~* مهسا *~*
06-04-2012, 15:52
ترجمه: "مردی از قبیله بنی عامر, از رسول خدا(ص) در مورد بدترین و بهترین جای روی زمین سؤال نمود. پیامبر فرمودند: بدترین جاهای روی زمین, بازارهاست, بازار جولانگاه شیطان است که صبح با پرچم خود بدانجا آمده, کرسی خود را می گذارد و فرزندانش را گسیل می دارد و (نتیجة مأموریت آنها) کم فروشی, دزدی در کیل و وزن و طول, دروغگویی دربارة کالای خود..." سپس فرمود که بهترین جاهای زمین مساجد است و محبوبترین افراد نزد خدا کسی است که اول در آن وارد می شود و بعد از همه از آن خارج می شود».

بدین جهت, بازار به عنوان کانون مبادلات و محل مراجعة کافة مسلمین مورد توجه شارع مقدس بوده است تا با وضع قوانین, میزان لغزش و خطا را به حداقل برساند و این فضا را با معنویات, عطرآگین نماید. در این مختصر در صدد بودیم که با مروری اجمالی بر بازارها در تمدن اسلامی, قدمی در جهت شناخت آن برداشته باشیم تا در هنگامه تدوین نظام اقتصادی اسلام از آن تأسی جوییم

*~* مهسا *~*
06-04-2012, 15:53
یاداشت: 1. مراد این است که اینجا محل مناسبی برای بازار نیست.
2. علاف یعنی علف فروش، کسی که جو و گندک و هیزم و یونجه می فروشند
3. لکانه یعنی قرمة گوشت.
4. رحبة القصابین یعنی میدان قصابها

5. عریف به معنای دانا و شناسنده است، آنکه بشناسد یاران خود را (لغت نامه دهخدا)

*~* مهسا *~*
06-04-2012, 15:54
کتابنامه : آیت الله منتظریی، حسینعلی ، احتکار و قیمت گذاری ، تهران ، ترجمه و تقریر از آیت الله محمدی گیلانی، مؤسسه کیهان، پائیز 1364
ابن اخوﺓ محمد احمد قرشی، آئین شهرداری، ترجمة احمد شعار، بی جا، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی ، بی تا
ابن الاثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج8، بیروت، دارصادر الطباعة و نشر ، 1965
ابن تیمیة ابوالعباس، الحسبه فی الاسلام أو و وظیفة الحکومة الاسلامیة، قاهره، مطبعة المؤید، 1318
اربابی علی محمد، از تولید تا مصرف ( مارکتینگ)، تهران، انتشارات کتابخانة فروردین، 1355
اشرف، احمد، ویژگیهای تاریخی شهرنشینی در ایران دوره اسلامی، نامة علوم اجتماعی، شمارة4، دوره اول، تیرماه 1353

اشرف ،احمد، موانع تاریخی رشد سرمایه داری در ایران: دوره قاجاریه، انتشارات پیام، تهران، خرداد 1359
الحرالعاملی، وسائل الشیعه، ج12، بیروت، داراحیاء الراث العربی

*~* مهسا *~*
06-04-2012, 15:54
السمهوری، نورالدین علی بن احمد، وفاء الوفاء، لبنان، دارالکتب العلمیة ، بی تا
الشیخلی، صباح ابراهیم سعید، اصناف در عصر عباسی، ترجمة دکتر هادی عالم زاده، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1362
الشیرازی، عبدالرحمن بن نظیر، نمایه الرتبة فی طلب الحسبة، بیرون، دارالشفاء ، 1401 ه
العاملی،جعفر مرتضی، السوق فی ظل الدولة الاسلامیة، بیروت الدارالاسلامیة، 1408 ه.ق
اوژن، فلاندن، سفرنامه فلاندن به ایران ، ترجمة حسین نور صادقی، بی جا، چاپ سوم، انتشارات اشراقی، 1362
پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحة، تهران، سازمان ، انتشارات جاویدان، 1306

پطروشفسکی، ایلیاباولویچ، اسلام در ایران، ترجمة کریم کشاورزی، تهران، انتشارات پیام، 1354
حسن ابراهیم، حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج 2، انتشارات جاویدان ، 1362

*~* مهسا *~*
06-04-2012, 15:54
راوندی، مرتضی ، تاریخ اجتماعی ایران، ج 3، تهران، انتشارات امیر کبیر، 1356
سلطانزاده، حسین، تاریخ شهر نشینی در ایران، تهران، چاپخانه سپهر، 1367
سلطانزاده، حسین، مقدمه ای بر تاریخ شهر و شهر نشینی در ایران، نشر آبی، 1365

شاردن، سفرنامه شاردن، ترجمه حسین عریضی، تهران، انتشارات نگاه ، 1362
شیبانی ، احمد علی، اصول علم مارکتینگ، تهران ، انتشارات دانشگاه ملی ( شهید بهشتی) ، بی تا
صادقی تهرانی، علی، تحلیل اقتصادی ویژگیهای رفتاری در نظام اقتصاد شهری تمدن اسلامی ، بی جا، شهریور 1367
طبیبان، محمد مباحثی از خرد پیشرفته، تهران، انتشارات پیشبرد، 1368

*~* مهسا *~*
06-04-2012, 15:55
عیسوی ، چارلز، تاریخ اقتصادی ایران، ترجمة یعقوب آژند، تهران ، نشر گستره، 1362
فرهنگ، منوچهر، فرهنگ علوم اقتصادی، تهران ، انتشارات آزاده 1363
فقیه ایمانی، سعید، ساختار بازار در نظام اقتصاد اسلامی، دانشگاه امام صادق(ع) ( پایان نامة فوق لیسانس)
قدیری اصلی ، باقر، اقتصاد خُرد، تهران ، مرکز نشر سپهر، 1367
گوستاولوبون، تمدن اسلامی و عرب ، تهران ترجمة سید هاشم حسینی، انتشارات اسلامیه، بی تا
معتقد، خسرو، حاج امین الضرب و تاریخ تجارت و سرمایه گذاری صنعتی در ایران ، تهران، انتشارات جانزاده، بی تا نهج البلاغة فیض الاسلام، نامة 55

وین ووسینج، تاریخ امپراطوری عثمانی، ترجمة سهیل آزادی، تهران، کتابفروشی، بی تا
________________________
٭- پژوهشگر دفتر تحقیقات اقتصادی دانشگاه امام صادق (ع)