فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-11-2009, 08:31
http://shiaupload.ir/images/svj35pqauu1iy5a6czgj.gifhttp://www.eteghadat.com/Files/user1/besm/b_42.pnghttp://shiaupload.ir/images/ti7kn7zukkj22hmksank.gif
http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif
جهل
جهل بسیط:
عبارت است از خالى بودن نفس از علم، و اتصاف آن به جهل، بدون این كه هم چنین داند كه مىداند، یعنى بر او مشتبه نشده باشد، و اعتقاد دانستن را نداشته باشد.و در ابتداى امر، این صفت ذموم نیست بلكه ممدوح است، زیرا كه آدمى تا به جهل خود بر نخورد و نداند كه نمىداند در صدد تحصیل علم بر نمىآید.
بلى باقى بودن بر این مقام و ماندن بر جهل و ثبات برآن، از رذائل عظیمه است، كه دفع آن لازم و بقاى آن از جمله مهلكات است.و كسىكه متصف به این صفتباشد باید سعى در ازاله آن كند، و تامل كند در قبح جهل وحكم عقل به این كه جاهل، فى الحقیقه انسان نیست، و اگر آن را انسان گویند به جهتمشابهت صورت است كه با انسان دارد، زیرا كه: انسان در سایر چیزها كه بجز علم ودانش است، از جسمیت و غضب و شهوت و بصر و سمع و صوت و غیر اینها، با سایرحیوانات شریك است، و فضیلت انسان بر سایرین، به علم و معرفت است.پس، اگر آن رانیز نداشته باشد حیوانى خواهد بود مستقیم القامه.و از این جهت است كه:
اگر شخصىعامى در مجلس مباحثه علماء و محاورات ایشان بنشیند و از اقوال ایشان چیزى نفهمد،نسبتبه ایشان با چهار پایان فرقى ندارد.و چون این را فهمید تامل كند كه چه هلاكتى از این بالاتر، و چه صفتى از این بدتر كه او را از حدود انسانیت خارج و در زمره بهایم داخل نماید.و بعد از آن تتبع نماید در آیات و اخبارى كه در مذمت جهل و نادانىرسیده.
و در بعضى از احادیث آن را موجب دخول نار فرمودهاند.از حضرت رسول - صلى الله علیه و آله - مروى است كه:
«شش طایفه به جهت شش چیز، پیش از محاسبه داخل آتش خواهند بود: یكى ازآنها صحرانشینان و سكنه قرا و مواضعى كه از اهل علم خالى استبه سبب جهل ونادانى كه دارند».[1] (http://www.andisheqom.com/Files/razael.php?idVeiw=29815&level=4&subid=29815#_ftn1)
جهل مركب
صفت اول: در بیان جهل مركب است و آن عبارت است از این كه: كسى چیزى را نداند یا خلاف واقع را بداند و چنان داند كه حق را یافته است، پس او نمىداند، ونمىداند كه نمىداند، و آن بدترین رذایل است و دفع آن در نهایت صعوبت است.
همچنان كه از حال بعضى طلبه مشاهده مىشود و اطباء ارواح اعتراف به عجز از معالجهاش كردهاند، چنانچه اطباء ابدان اقرار كردهاند به عجز از معالجه بعضى مرضهاى مزمنه.
و از این جهت حضرت عیسى - على نبینا و آله و علیه السلام - فرمودند كه:
«من ازمعالجه «اكمه» و «ابرص» ،[2] (http://www.andisheqom.com/Files/razael.php?idVeiw=29815&level=4&subid=29815#_ftn2) عاجز نیستم ولى از معالجه احمق عاجزم» .[3] (http://www.andisheqom.com/Files/razael.php?idVeiw=29815&level=4&subid=29815#_ftn3)
و سبب آن این است كه مادامى كه آدمى نداند كه جاهل است، به نقصان خود برنمىخورد و در صدد تحصیل علم بر نمىآید، پس در ضلالت و گمراهى باقىمىماند.و علامت این صفت مهلكه و كیفیتشناختن آن، آن است كه آدمى، طایفهاى (برخى) از مطالب و استدلالات خود را بر جمعى از معروفین به استقامتسلیقه ومنزهین از عصبیت و تقلید عرض نموده اگر ایشان او را تصویب نمودند از جهل مركببرىء و اگر تخطئه نمودند و او خود «مذعن»[4] (http://www.andisheqom.com/Files/razael.php?idVeiw=29815&level=4&subid=29815#_ftn4) نباشد به این مرض مبتلا خواهد بود و بهیك مطلب و یك استدلال اكتفا در شناختن این مرض نمىتوان كرد.و باعث جهل مركبو سبب آن، یا اعوجاج سلیقه و كجى ذهن است، و بهترین معالجات در این صورت آناست كه صاحب آن را بدارند بر خواندن علوم ریاضیه، از هندسه و حساب، زیرا كه آنهاموجب استقامت ذهن مىشود.و یا خطائى است كه در استدلال نموده، در این وقتباید او را بر این داشت كه استدلالات خود را موازنه نماید با استدلالات اهل تحقیق ازعلماى معروفین به استقامت ذهن، و ادله خود را عرض كند بر قواعد منطقیه با استقصاى تمام، تا به خطاى خود برخورد و یا سبب آن مانعى است از فهمیدن حق در نفس او مثل تقلید یا عصبیت یا محض حسن ظن به شخصى یا نحو آن و علاج آن این است كهسعى و اجتهاد كند در ازاله موانع ، تا به نتیجه مطلوب و رفع جهل برسد.
پي نوشت :
[1] (http://www.andisheqom.com/Files/razael.php?idVeiw=29815&level=4&subid=29815#_ftnref1) . بحار الانوار، ج 76، ص 156، ذیل ح 1.
[2] (http://www.andisheqom.com/Files/razael.php?idVeiw=29815&level=4&subid=29815#_ftnref2) . اكمه به معنى: كور مادرزاد، و ابرص به معنى: پیسى است.
[3] (http://www.andisheqom.com/Files/razael.php?idVeiw=29815&level=4&subid=29815#_ftnref3) . بحار الانوار، ج 14، ص 323، ح 36.
[4] (http://www.andisheqom.com/Files/razael.php?idVeiw=29815&level=4&subid=29815#_ftnref4) . معترف، اقرار كننده.
http://shiaupload.ir/images/r77bba25rk8pephacblz.gif
http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif
جهل
جهل بسیط:
عبارت است از خالى بودن نفس از علم، و اتصاف آن به جهل، بدون این كه هم چنین داند كه مىداند، یعنى بر او مشتبه نشده باشد، و اعتقاد دانستن را نداشته باشد.و در ابتداى امر، این صفت ذموم نیست بلكه ممدوح است، زیرا كه آدمى تا به جهل خود بر نخورد و نداند كه نمىداند در صدد تحصیل علم بر نمىآید.
بلى باقى بودن بر این مقام و ماندن بر جهل و ثبات برآن، از رذائل عظیمه است، كه دفع آن لازم و بقاى آن از جمله مهلكات است.و كسىكه متصف به این صفتباشد باید سعى در ازاله آن كند، و تامل كند در قبح جهل وحكم عقل به این كه جاهل، فى الحقیقه انسان نیست، و اگر آن را انسان گویند به جهتمشابهت صورت است كه با انسان دارد، زیرا كه: انسان در سایر چیزها كه بجز علم ودانش است، از جسمیت و غضب و شهوت و بصر و سمع و صوت و غیر اینها، با سایرحیوانات شریك است، و فضیلت انسان بر سایرین، به علم و معرفت است.پس، اگر آن رانیز نداشته باشد حیوانى خواهد بود مستقیم القامه.و از این جهت است كه:
اگر شخصىعامى در مجلس مباحثه علماء و محاورات ایشان بنشیند و از اقوال ایشان چیزى نفهمد،نسبتبه ایشان با چهار پایان فرقى ندارد.و چون این را فهمید تامل كند كه چه هلاكتى از این بالاتر، و چه صفتى از این بدتر كه او را از حدود انسانیت خارج و در زمره بهایم داخل نماید.و بعد از آن تتبع نماید در آیات و اخبارى كه در مذمت جهل و نادانىرسیده.
و در بعضى از احادیث آن را موجب دخول نار فرمودهاند.از حضرت رسول - صلى الله علیه و آله - مروى است كه:
«شش طایفه به جهت شش چیز، پیش از محاسبه داخل آتش خواهند بود: یكى ازآنها صحرانشینان و سكنه قرا و مواضعى كه از اهل علم خالى استبه سبب جهل ونادانى كه دارند».[1] (http://www.andisheqom.com/Files/razael.php?idVeiw=29815&level=4&subid=29815#_ftn1)
جهل مركب
صفت اول: در بیان جهل مركب است و آن عبارت است از این كه: كسى چیزى را نداند یا خلاف واقع را بداند و چنان داند كه حق را یافته است، پس او نمىداند، ونمىداند كه نمىداند، و آن بدترین رذایل است و دفع آن در نهایت صعوبت است.
همچنان كه از حال بعضى طلبه مشاهده مىشود و اطباء ارواح اعتراف به عجز از معالجهاش كردهاند، چنانچه اطباء ابدان اقرار كردهاند به عجز از معالجه بعضى مرضهاى مزمنه.
و از این جهت حضرت عیسى - على نبینا و آله و علیه السلام - فرمودند كه:
«من ازمعالجه «اكمه» و «ابرص» ،[2] (http://www.andisheqom.com/Files/razael.php?idVeiw=29815&level=4&subid=29815#_ftn2) عاجز نیستم ولى از معالجه احمق عاجزم» .[3] (http://www.andisheqom.com/Files/razael.php?idVeiw=29815&level=4&subid=29815#_ftn3)
و سبب آن این است كه مادامى كه آدمى نداند كه جاهل است، به نقصان خود برنمىخورد و در صدد تحصیل علم بر نمىآید، پس در ضلالت و گمراهى باقىمىماند.و علامت این صفت مهلكه و كیفیتشناختن آن، آن است كه آدمى، طایفهاى (برخى) از مطالب و استدلالات خود را بر جمعى از معروفین به استقامتسلیقه ومنزهین از عصبیت و تقلید عرض نموده اگر ایشان او را تصویب نمودند از جهل مركببرىء و اگر تخطئه نمودند و او خود «مذعن»[4] (http://www.andisheqom.com/Files/razael.php?idVeiw=29815&level=4&subid=29815#_ftn4) نباشد به این مرض مبتلا خواهد بود و بهیك مطلب و یك استدلال اكتفا در شناختن این مرض نمىتوان كرد.و باعث جهل مركبو سبب آن، یا اعوجاج سلیقه و كجى ذهن است، و بهترین معالجات در این صورت آناست كه صاحب آن را بدارند بر خواندن علوم ریاضیه، از هندسه و حساب، زیرا كه آنهاموجب استقامت ذهن مىشود.و یا خطائى است كه در استدلال نموده، در این وقتباید او را بر این داشت كه استدلالات خود را موازنه نماید با استدلالات اهل تحقیق ازعلماى معروفین به استقامت ذهن، و ادله خود را عرض كند بر قواعد منطقیه با استقصاى تمام، تا به خطاى خود برخورد و یا سبب آن مانعى است از فهمیدن حق در نفس او مثل تقلید یا عصبیت یا محض حسن ظن به شخصى یا نحو آن و علاج آن این است كهسعى و اجتهاد كند در ازاله موانع ، تا به نتیجه مطلوب و رفع جهل برسد.
پي نوشت :
[1] (http://www.andisheqom.com/Files/razael.php?idVeiw=29815&level=4&subid=29815#_ftnref1) . بحار الانوار، ج 76، ص 156، ذیل ح 1.
[2] (http://www.andisheqom.com/Files/razael.php?idVeiw=29815&level=4&subid=29815#_ftnref2) . اكمه به معنى: كور مادرزاد، و ابرص به معنى: پیسى است.
[3] (http://www.andisheqom.com/Files/razael.php?idVeiw=29815&level=4&subid=29815#_ftnref3) . بحار الانوار، ج 14، ص 323، ح 36.
[4] (http://www.andisheqom.com/Files/razael.php?idVeiw=29815&level=4&subid=29815#_ftnref4) . معترف، اقرار كننده.
http://shiaupload.ir/images/r77bba25rk8pephacblz.gif