فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-11-2009, 08:59
http://shiaupload.ir/images/44586329429947172556.png
پلّه پلّه تا خورشید
دیدن انسان های «موفّق» و آشنایی با افراد «پیروز»، برای ما «انگیزه ساز» است؛ چرا که فاصله «آنچه هستیم» و «آنچه باید باشیم» را به ما نشان می دهند و راه درازی را که در پیش داریم تا به قلّه برسیم، در چشم اندازمان قرار می دهند.
اگر وقت زیادی صرف کنیم تا «راز موفّقیت» را در زندگی افراد کامیاب، کشف کنیم، ضرر نکرده ایم؛ بلکه نیمی از راه را رفته ایم.
این که کسی بتواند سرمایه وجود خود را به بهره وری و ثمردهی برساند، نوعی موفّقیت است. این که بیش از آنچه از عمر و فرصت خود از دست می دهیم، علم و تجربه و کمال به دست آوریم، موفّقیتی دیگر است و این که در پایان عمر، از نیروهای صرف شده و اوقات سپری شده، احساس خسارت نکنیم، باز هم نشانه کامیابی است، هرچند نسبی!
ما و زمان، در حال دادوستد با یکدیگریم.
به تعبیر حضرت علی(ع): «زمان، از تو می گیرد، تو هم از زمان بگیر. زمان، در تو اثر می گذارد، تو هم در زمان تأثیر بگذار».(1)
راستی! آیا آنچه به دست می آوریم، با آنچه از دست می دهیم، برابری می کند؟ سودمان بیشتر است یا زیانمان؟ می بریم یا می بازیم؟ برای داشتن یک «زندگی خوب» و «عمر با برکت»، چه باید کرد؟
الگو قرار دادن انسان های موفّق، یکی از گام ها و راه هاست و بهره گرفتن از تجارب و نظر دیگران، گامی و شیوه ای دیگر.
خودرأیی و تک روی و خود را بی نیاز از اندیشه ها و رهنمودهای دیگران دیدن، خسارت است؛ چرا که به دست خود، راه های زودتر رسیدن به هدف را به روی خود می بندیم و خود را محروم می سازیم.
ذهن جوان، تندوتیز و سریع الانتقال است، درست؛ ولی آیا «پخته» هم هست؟ گاهی نه. پختگی گاهی به تجربه به دست می آید، یا دست کم با رایزنی و تبادل نظر با افراد باتجربه و کارآزموده. به عبارت دیگر، «مشورت» ضریب درستیِ فکر و تصمیم و برنامه و عمل ما را بالاتر می برد.
چه کسی را می شناسید که از مشورت با صاحبنظران زیان دیده باشد؟
پس، «مشاوره» یکی از راه هایی است که ما را به مرز موفّقیت نزدیک تر می کند. و... گام دیگر، پشتکار، صبوری، استمرار و مداومت است.
اگر «نشاط جوانی» با «حوصله پیری» گره بخورد، معجونی شگفت آور پدید می آورد.
استمرار در عمل، ضامن موفّقیت است؛ هرچند، گام ها کوچک و حرکت، آرام باشد. به گفته سعدی:
رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود
رهرو آن است که «آهسته» و «پیوسته» رود
در سخنی از امام علی(ع) آمده است: «کار اندکی که بر آن استمرار و مداومت داشته باشی، بهتر و امید بخش تر از کار زیادی است که از آن ملول و خسته شوی».(2)
این روش، در همه ابعاد زندگی قابل اجراست و در عین حال، مفید. مثلاً در درس خواندن، کسب و کار، ورزش، عبادت، کتابخوانی، آموزش زبان، برنامه های سلوکی و معنوی، کارهای فرهنگی و... آنچه فرد را به هدف نهایی می رساند، همان تداوم و استمرار و پیگیری و نستوهی است.
وقتی قلّک یک کودک، با پس اندازهای اندک اندک، ولی روزانه پر می شود، وقتی مطالعه یک کتاب، با خواندن صفحه صفحه، ولی همه روزه، به پایان می رسد، وقتی ترک عادت های بد، اندک اندک به نقطه صفر منتهی می شود، وقتی حفظ آیه آیه قرآن، انسان را به تدریج «حافظ قرآن» می سازد، اینها یعنی چه؟ یعنی همان «موفّقیت در سایه تداوم».
برای موفّقیت، گام دیگری هم هست و آن، اعتماد به نفس، خودباوری، نهراسیدن از اقدام، دل به دریا زدن، امّا با فکر و اندیشه، به خود جرئت دادن و وارد کارهای بزرگ شدن و همّت بالا و والا داشتن است.
خیلی از توان های ما دست نخورده باقی می ماند. گنج استعدادهای بشری، اغلب استخراج نمی شود.
اگر به خودمان «ایمان» داشته باشیم، بی آن که گرفتار «غرور» شویم، می توانیم توانمندی های نهفته در وجودمان را به برگ و بار بنشانیم و گرفتار یأس نشویم. «امید»، سرمایه کمی نیست، چرا به نومیدی اجازه دهیم که خانه دلمان را اشغال کند؟
http://shiaupload.ir/images/kbm1igytp3f8l8wphjws.gif
پلّه پلّه تا خورشید
دیدن انسان های «موفّق» و آشنایی با افراد «پیروز»، برای ما «انگیزه ساز» است؛ چرا که فاصله «آنچه هستیم» و «آنچه باید باشیم» را به ما نشان می دهند و راه درازی را که در پیش داریم تا به قلّه برسیم، در چشم اندازمان قرار می دهند.
اگر وقت زیادی صرف کنیم تا «راز موفّقیت» را در زندگی افراد کامیاب، کشف کنیم، ضرر نکرده ایم؛ بلکه نیمی از راه را رفته ایم.
این که کسی بتواند سرمایه وجود خود را به بهره وری و ثمردهی برساند، نوعی موفّقیت است. این که بیش از آنچه از عمر و فرصت خود از دست می دهیم، علم و تجربه و کمال به دست آوریم، موفّقیتی دیگر است و این که در پایان عمر، از نیروهای صرف شده و اوقات سپری شده، احساس خسارت نکنیم، باز هم نشانه کامیابی است، هرچند نسبی!
ما و زمان، در حال دادوستد با یکدیگریم.
به تعبیر حضرت علی(ع): «زمان، از تو می گیرد، تو هم از زمان بگیر. زمان، در تو اثر می گذارد، تو هم در زمان تأثیر بگذار».(1)
راستی! آیا آنچه به دست می آوریم، با آنچه از دست می دهیم، برابری می کند؟ سودمان بیشتر است یا زیانمان؟ می بریم یا می بازیم؟ برای داشتن یک «زندگی خوب» و «عمر با برکت»، چه باید کرد؟
الگو قرار دادن انسان های موفّق، یکی از گام ها و راه هاست و بهره گرفتن از تجارب و نظر دیگران، گامی و شیوه ای دیگر.
خودرأیی و تک روی و خود را بی نیاز از اندیشه ها و رهنمودهای دیگران دیدن، خسارت است؛ چرا که به دست خود، راه های زودتر رسیدن به هدف را به روی خود می بندیم و خود را محروم می سازیم.
ذهن جوان، تندوتیز و سریع الانتقال است، درست؛ ولی آیا «پخته» هم هست؟ گاهی نه. پختگی گاهی به تجربه به دست می آید، یا دست کم با رایزنی و تبادل نظر با افراد باتجربه و کارآزموده. به عبارت دیگر، «مشورت» ضریب درستیِ فکر و تصمیم و برنامه و عمل ما را بالاتر می برد.
چه کسی را می شناسید که از مشورت با صاحبنظران زیان دیده باشد؟
پس، «مشاوره» یکی از راه هایی است که ما را به مرز موفّقیت نزدیک تر می کند. و... گام دیگر، پشتکار، صبوری، استمرار و مداومت است.
اگر «نشاط جوانی» با «حوصله پیری» گره بخورد، معجونی شگفت آور پدید می آورد.
استمرار در عمل، ضامن موفّقیت است؛ هرچند، گام ها کوچک و حرکت، آرام باشد. به گفته سعدی:
رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود
رهرو آن است که «آهسته» و «پیوسته» رود
در سخنی از امام علی(ع) آمده است: «کار اندکی که بر آن استمرار و مداومت داشته باشی، بهتر و امید بخش تر از کار زیادی است که از آن ملول و خسته شوی».(2)
این روش، در همه ابعاد زندگی قابل اجراست و در عین حال، مفید. مثلاً در درس خواندن، کسب و کار، ورزش، عبادت، کتابخوانی، آموزش زبان، برنامه های سلوکی و معنوی، کارهای فرهنگی و... آنچه فرد را به هدف نهایی می رساند، همان تداوم و استمرار و پیگیری و نستوهی است.
وقتی قلّک یک کودک، با پس اندازهای اندک اندک، ولی روزانه پر می شود، وقتی مطالعه یک کتاب، با خواندن صفحه صفحه، ولی همه روزه، به پایان می رسد، وقتی ترک عادت های بد، اندک اندک به نقطه صفر منتهی می شود، وقتی حفظ آیه آیه قرآن، انسان را به تدریج «حافظ قرآن» می سازد، اینها یعنی چه؟ یعنی همان «موفّقیت در سایه تداوم».
برای موفّقیت، گام دیگری هم هست و آن، اعتماد به نفس، خودباوری، نهراسیدن از اقدام، دل به دریا زدن، امّا با فکر و اندیشه، به خود جرئت دادن و وارد کارهای بزرگ شدن و همّت بالا و والا داشتن است.
خیلی از توان های ما دست نخورده باقی می ماند. گنج استعدادهای بشری، اغلب استخراج نمی شود.
اگر به خودمان «ایمان» داشته باشیم، بی آن که گرفتار «غرور» شویم، می توانیم توانمندی های نهفته در وجودمان را به برگ و بار بنشانیم و گرفتار یأس نشویم. «امید»، سرمایه کمی نیست، چرا به نومیدی اجازه دهیم که خانه دلمان را اشغال کند؟
http://shiaupload.ir/images/kbm1igytp3f8l8wphjws.gif