او...

[عهد آسمانى]

همه خوابند و او بیدار
همه مستند واو هوشیار
همه غمدیده او غمخوار
همه دلداده او دلدار
یکی عاشق یکی بیزار
یکی سرد ویکی تب دار
یکی نیک ویکی بدکار
همه دوار و او پرگار
همه گوشند و او گفتار
همه در راه و او رهدار

[عهد آسمانى]

یک شب پرستاره
یک طپش دوباره
برگ امید خشکیده
باید بارون بباره
یکی عاشقه اما...
یکی از عشق بیزاره
یکی چشمش به جاده ست
هنوز تو انتظاره...
یکی یه چیزی خواسته
اما کسی نداره
یکی داره نمی ده
میگن ندید بدیده...
یه دست پر شده عالی
یه دست تهی وخالی
جاده پر از پیچ و خمه
ستاره بعضی شب کمه
یکی نرفته برگشت
یکی هنوز مصممه
گلدونه گل شکسته
قلب گلش پر از غمه
یکی تب کرده از درد
خنده براش یه مرهمه
یکی کاکتوس میکاره
اما عاشق مریمه
یکی از سفر اومد
پراز سوغاته ساکش
ولی دیگری اومد
خالیه مشت پاکش
یکی دلش آشوبه
رنگش شده زردچوبه
یکی راحته راحت
حالشم خیلی خوبه
یک شب پر ستاره
پر از احساس پاره
simasetareh

[عهد آسمانى]

من یه کویر تشنه ام
پر از ترکهای عمیق
من یه فضای خسته ام
پر از نفس های رقیق
من یه زبان بسته ام
پر از صداهای دقیق
من یه دل شکسته ام
پر از پروانه در حریق
ashk1