PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ..........>>.........روزهای زندگی را حتما ببینید!!!..........<<.........



قیام
24-05-2012, 01:10
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57471860113742111604.jpg

روزهای زندگی یک اثر فاخر سینمایست که نگاهی تازه به جنگ تحمیلی و دفاع مقدس دارد. فیلمی که واقعا ارزش دیدن را دارد.
فيلم روزهاي زندگي با نويسندگي و کارگرداني پرويز شيخ‌طادي کارگردان متعهد کشورمان پس از اکران در جشنواره سي‌ام فيلم فجر و دريافت سيمرغ بلورين بهترين کارگرداني و بهترين بازيگر نقش زن اکنون در سينماهاي کشور ارائه شده‌و از استقبال خوبي برخوردار شده‌است. اين فيلم با موضوع دفاع مقدس ساخته‌ شده و داستان بيمارستاني صحرايي پس از پذيرش قطعنامه را روايت مي‌کند. شيخ طادي در اختتاميه جشنواره سيمرغ بلورينش را به ابولقاسم طالبي بخاطر فيلم قلاده‌‌هاي طلا تقديم کرد.

قیام
24-05-2012, 01:28
نگاهی بر برترین اثر جشنواره فیلم فجر:

11 دلیل برای تماشای «روزهای زندگی»

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/83369780358713821269.jpg

"روزهای زندگی" پرویز شیخ طادی کارگردان لایق سینمای کشور، این روزها در حالی در سایه فراموشی بسیاری از مخاطبین سینما و رسانه های انقلاب قرار گرفته است که بعنوان یکی از آثار جدی و قوی دفاع مقدس به حساب می آید. به همین منظور برآن شدیم در باب این ساخته پرویز شیخ طادی نکاتی را بیان نماییم که در ادمه می آید:

1. «روزهای زندگی» از انگشت شمارترین فیلم ها در مورد قطعنامه 598 است. در باب قطعنامه و حواشی آن، البته کم، ولی چیزهایی شنیده ایم. اما نسل سوم انقلاب هر قدر هم مطالعه داشته باشد، نخواهد توانست احساس رزمنده جنگ را در لحظه شنیدن پذیرش قطعنامه بچشد. اصولاً "چشیدن" با مطالعه به سختی حاصل می شود و این هنر است که این توان را دارد. روزهای زندگی این لحظات را می چشاند، با تمام احساس هم می چشاند.

2. در مورد دفاع مقدس فیلم های زیادی ساخته شده و می شود. حتی سینمای روشنفکری هم به سراغ این ژانر رفته است و البته همانطور که انتظار می رفت، با القای «پشیمانی» و «سرخوردگی» از جنگ و یا ادامه آن. حتی وقتی سینماگران ارزشی به سراغ جنگ می روند، با نشان دادن «خرابی اوضاع پس از جنگ» شاید به نوعی ناخواسته همان پشیمانی و سرخوردگی را القاء می کنند. شاید به سختی می توان فیلمی را یافت که توانسته باشد «جنگ از الطاف خفیه الهی بود» را به نمایش بگذارد.
اما «روزهای زندگی» سرخورده از جنگ نیست. هیچ اثری از آه و افسوس در آن دیده نمی شود و می توان آن را از معدود آثاری دانست که علی رغم نشان دادن عمق فشارها در جنگ، زیبایی اش را هم به نمایش می گذارد. فیلم ناامیدانه تمام نمی شود، اگرچه شعاری هم پایان نمی یابد.

3. روزهای زندگی ترکیب بسیار متنوعی دارد؛ شیخ طادی جنگ و خون، عواطف روزهای جنگ، عشق دو همسر به یکدیگر، کوری، ایثار در اوج خود، حضور پر رنگ زنان در جبهه ها و یک مخالف جنگ را به زیبایی و کاملاً مرتبط با هم ترکیب کرده و به نمایش درآورده. تمام این ابعاد، در هم تنیده اند و نمی توان هیچ کدام را سنجاق شده به فیلم دانست. هر بُعد، نقشی را در راستای قصه ایفا می کنند که ترکیبشان، احساسات مختلف و نیز تعقل آدمی را به زیبایی تمام بر می انگیزد.

4. در سینمای دینی بعضاً شاهد ملاحظات خاص در حذف جذابیت های سینمایی هستیم. درست است که اگر بخواهیم نگاهی دقیق و عمیق دینی داشته باشیم، تقریباً تمام عوامل جذابیت سینما، حتی تعلیق و هیجان را نیز باید به شدت فروکاست و به جای آنها از فاکتورهای جذابیت دیگری استفاده نمود. اما باید دانست تا پیش از دستیابی به فاکتورهای جذابیت دینی، نباید با حذف مؤلفه های جذاب فعلی، فیلم را ذبح کرد.
یکی از این مؤلفه ها، ستاره ها هستند. تقریباً تمام مخاطبین عام برای انتخاب یک فیلم حتماً به بازیگران آن توجه می کنند و به سینما می روند تا هنرنمایی دیگری از آنها ببینند. فیلم هرقدر هم داستان و تعلیق داشته باشد، هر قدر هم معنوی و تربیتی و اخلاقی باشد، اگر ستاره نداشته باشد دیده نخواهد شد و شیخ طادی خوب بر این حقیقت واقف است. لذا از یک زوج ستاره، "حمید فرخ نژاد" که مدتی است فیلم جنگی از او ندیدیم و نیز بازیگر پر توان نقش زن مذهبی "هنگانه قاضیانی" که بخاطر بازی اش در این فیلم، سیمرغ بلورین را از آن خود کرد، استفاده کرده است که داستان اصلی نیز حول این دو می چرخد.


5. سال به سال که از عمر سینمای ایران می گذرد، حفظ "ادب" و نزاکت در فیلم ها کمرنگ تر و کمرنگ تر می شود. تا آنجا که کارگردانی به صراحت و با افتخار اعلام می کند "من آدم رکیکی هستم و فیلم رکیک هم می سازم" و حفظ ادب در نپرداختن به شوخی های جنسی را به باد سخره می گیرد. در برهوتی که فیلمی به هم جنس بازی پرداخته و دیگری در خلالش متمرکز بر اشاره به آلت تناسلی است، شیخ طادی فیلم جذابی می سازد در نهایت ادب و بدون نزدیک شدن زبانی و عملی به مفاهیم رکیک.

6. یکی از درگیری های همیشگی متشرعین و سینماگران، رعایت مسائل شرعی در فیلم ها بوده است. فیلم سازها، حتی مذهبی های آنان اذعان دارند که بدون بکارگیری جذابیت های بصری و بویژه جنسی، نمی توان فیلم ساخت. "سکس" یا جذابیت جنسی قسمتی از فیلم است که نمی توان آن را حذف کرد. اما کارگردان روزهای زندگی فیلمی اتفاقاً جذاب تولید کرده، بدون استفاده از کمترین جذابیت جنسی. در روزهای زندگی حتی موی زنان هم کاملاً پوشیده است.

7. در اینجا به دلیل پرهیز از لو رفتن داستان، نمی توان اشاره زیادی به محتوا و صحنه های فیلم داشت. صحنه هایی که به اظهار خود شیخ طادی، با کمک متخصصین پزشکی و در نهایت دقت طراحی شده اند. صحنه های پیاپی تصمیم گیری های سخت که بعد از چند مورد آنها، مخاطب خود حدس خواهد زد که روش تصمیم گیری یک رزمنده چگونه است. صحنه های احساس برانگیزی که تماشای آنان، پستی و پلشتی آنها که به جنگ نق می زنند را نمایان می سازد.

8. همانطورکه اشاره شد، جریان روشنفکری نیز در فیلم نماینده فکری خود را دارد. فرد ترسویی که به زور احضار شده و مانند همه روشنفکران، دائم قر می زند و از ادامه یافتن جنگ ناراضی است. البته کارگردان به تقلید از سینماگران منورالفکر که همواره تصویری کاریکاتوری از مذهبی ها ارائه می کنند، شخصیت روشنفکر فیلم را کاریکاتوری طراحی نکرده. بلکه بگونه ایست که منطقاً ایراد می کند و اعتراض هایی را بیان می کند که به ذهن هر کس که با روح بلند امام همراه نشده خطور می کند. اما مانند بسیاری از فیلم های شعاری، پاسخ های دیالوگی نمی گیرد، اصلاً او در فیلم جواب نمی گیرد و متحول هم نمی شود. شیخ طادی بدون آنکه قصد پرتاب حرفش به سمت مخاطب را داشته باشد، جواب آن روشنفکر را با زبان هنر می دهد. جواب او در واقع در نام فیلمش نهفته است: "روزهای زندگی".

9. شاید اولین کسی که جلوی "آب بندی" در سینمای پس از انقلاب ایستاد و از این بابت هم کم فحش نشنید، شهید آوینی بود. صحنه های طولانی از راه رفتن آدم ها، حرکت ماشین ها، زوم کردن بر درب بسته، نگاه کردن ها به هم و... که وقتی به فیلم ساز آن اعتراض می شود، پاسخ می دهد "شما معنای عمیق این صحنه ها را درک نمی کنید"! به قول آوینی "اگر چنین است و سینما باید مخاطب خاص و تربیت شده داشته باشد، چرا سینماها را در همه جا ساخته اند؟ از خیابان شوش و سر پل جوادیه و خیابان مولوی و لاله زار گرفته تا خیابان ولی عصر؟ اگر این کار به اشتباه صورت گرفته، آیا این اشتباه فقط در ایران صورت گرفته است؟"
اما این فیلم آب بندی ندارد. همه اش یا داستان است، یا صحنه هایی از احساساتی که مخاطب را نیز با خود همراه می کند و یا فراز و نشیب های چند شخصیت که با مهارت هم پرداخته شده اند.

10. صحنه پردازی فیلم نیز نمره عالی می گیرد. چه درون بیمارستان، چه بیرون آن، چه صحنه های جنگی و چه صحنه مخفی گاه که نهایتاً منجر به دریافت سیمرغ بلورین بهترین جلوه های ویژه میدانی گردید. به خصوص می توان از صحنه پایانی فیلم نام برد.

11. علاوه بر تمام آنچه گفته شد، روزهای زندگی کاندیدای دریافت 14 جایزه، و برنده 5 سیمرغ بلورین و دیپلم افتخار بهترین فیلم از سی امین جشنواره فیلم فجر می باشد. سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین فیلم برداری، بهترین چهره پردازی و بهترین جلوه های ویژه میدانی و نیز دیپلم افتخار بهترین صداگذاری جوایزی است که روزهای زندگی تا کنون از آن خود کرده است.

+ (http://www.598.ir/fa/news/55418/11-%D8%AF%D9%84%DB%8C%D9%84-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B4%D8%A7%DB%8C-%C2%AB%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%C2%BB)

قیام
24-05-2012, 21:21
یازده سینماگر مطرح سینمای ایران شما را به دیدن «روزهای زندگی» دعوت می‌کنند...


استاد مجید انتظامی:«روزهای زندگی» یکی از فیلم‌های خوب بعد از انقلاب است.http://ww1.rajanews.com/Files_Upload/58038.jpg
استاد مجید انتظامی –مطرح‌ترین موسیقیدان سینمای ایران با آثاری چون «از کرخه تا راین»، «آژانس شیشه‌ای» و «بوی پیراهن یوسف» و عضو هیئت داوران جشنواره‌ی سی‌ام فجر- به سختی حاضر به مصاحبه در مورد فیلم‌های جشنواره‌ی فجر می‌شود، اما بالاخره نظرش را این چنین توضیح می‌دهد:
«روزهای زندگی» به عقیده‌ی من فیلم بسیار خوبی است و تمام معیارهایی که تماشاچی برای یک فیلم خوب در نظر دارد، در این فیلم دیده می‌شود که فیلم‌برداری حرفه‌ای، بازی‌های خوب، موسیقی قوی و کارگردانی مناسب از جمله‌ی آنهاست. به نظر من «روزهای زندگی» یکی از فیلم‌های خوب بعد از انقلاب است. من مردم را دعوت می‌کنم تا حتماً این فیلم را ببینند و مطمئنم تماشاچی بعد از دیدن این فیلم، راضی از سالن سینما بیرون ‌می‌آید.

استاد اسفندیار شهیدی: مردم از این فیلم حمایت کنندhttp://ww1.rajanews.com/Files_Upload/58045.jpg
استاد اسفندیار شهیدی –فیلم‌بردار باسابقه‌ و پیشکسوت سینما و عضو هیئت داوران جشنواره‌ی سی‌ام فجر- در مورد آخرین ساخته‌ی پرویز شیخ طادی به رجانیوز می‌گوید:
در همان ایام جشنواره من معتقد بودم که این فیلم، تقریباً بهترین فیلم جشنواره است و خیلی مایل بودم که این فیلم سیمرغ بهترین فیلم را بگیرد؛ اما به هر حال داوران این کار را نکردند. با این حال، «روزهای زندگی» بسیار فیلم خوبی است و حداقل در بین فیلم‌های جنگی دیگر جشنواره، به مراتب بهتر و فاخرتر است؛ چرا که بازی‌های خوب، کار دوربین مناسب و کارگردانی خیلی خوبی دارد و در مجموع از نظر من خیلی کار موفقی است.
علاوه بر این، به علت ریتم مناسب فیلم، مخاطب احساس می‌کند که جریان سیال فیلم قطع نمی‌شود و این نکته‌‌ی مهمی است. از حیث فیلم‌برداری هم با وجود دشواری کار، نتیجه بسیار یک‌دست و خوب است. البته بعضی معتقد بودند که کار فلانی بهتر بود که اصلاً این طور نیست و اتفاقاً کار ایشان نقاط ضعف زیادی هم داشت. اما در «روزهای زندگی» با وجود بودجه‌ی اندک و مضیقه‌ی مالی، کار و حرکت دوربین، میزانسن، نورپردازی و کلاً کارگردانی فیلم خیلی خوب از کار درآمده. در مجموع من مردم را دعوت می‌‌کنم تا حتماً این فیلم را ببینند و از آن حمایت کنند.

علیرضا رئیسیان: یک کار ویژه در کارنامه‌ی شیخ‌طادیhttp://ww1.rajanews.com/Files_Upload/58044.jpg
علیرضا رئیسیان، کارگردان فیلم‌هایی چون «چهل سالگی» و «ایستگاه متروک» و عضو هیئت داوران جشنواره‌ی سی‌ام فجر در مورد «روزهای زندگی» به رجانیوز چنین می‌گوید:
بیشتر جوایزی که این فیلم در جشنواره‌ی فجر گرفت، ناظر به جنبه‌های ساختاری و فنی این فیلم بود تا جنبه‌های مضمونی فیلم چرا که شبیه این مضمون در کارهای مرحوم ملاقلی‌پور و دیگران کم و بیش دیده شده بود. اما از جنبه‌ی فنی این فیلم نکات ویژه‌ای داشت. مثلاً در بخش فیلم‌بردای ما به یکدستی فیلم‌برداری این فیلم جایزه دادیم، گرچه اشکالاتی هم در کار دیده می‌شد اما در مجموع این یک‌دستی کار باعث شد تا این کار نسبت به کار آقای زرین دست، با فاصله‌‌ای اندک رای بیشتری در هیئت داوران کسب کند.
در زمینه‌ی بازیگری هم فیلم دارای نکات مثبت زیادی است. از این جنبه می‌توان فیلم را به دو بخش تقسیم کرد. در بخش اول، فرخ‌نژاد بازی خوبی داشت و در بازی خانم قاضیانی اشکالاتی وجود دیده می‌شد. اما در بخش دوم، از جایی که فرخ‌نژاد نابینا می‌شود، بازی ایشان افت می‌کند و در عوض بازی خانم قاضیانی ‌درخشش بیشتری می‌یابد. در نهایت هم با توجه به جمیع موارد و اینکه آقای فرخ‌نژاد در اواخر کار پروژه را ترک نموده و به دلیل مشکلاتی سر صحنه حضور نداشته، داوران جایزه‌ی بهترین بازیگر را به خانم قاضیانی اهدا کردند. در زمینه‌ی گریم، بعد از بخش انفجار، آثاری روی صورت فرخ‌نژاد ایجاد می‌شد که تا آخر کار این آثار روی صورت فرخ‌نژاد قابل مشاهده بود. این دقت و مهارت، باعث شد تا جایزه‌‌ی گریم هم به این فیلم برسد. «روزهای زندگی» مجموعاً گرچه فیلمی نبود که فیلم کاملی برای دریافت سیمرغ بهترین فیلم جشنواره‌ی فجر باشد و به همین خاطر هم دیپلم افتخارگرفت، اما نکات مثبت زیادی هم داشت و در کارنامه‌ی شیخ‌طادی قطعاً یک کار ویژه محسوب می‌شود. البته ما برای اهدای سیمرغ بهترین فیلم ملاک‌های ویژه‌ای داشتیم که در هیچ فیلمی نبود. این نکته هم نباید فراموش شود که این فیلم تولید سختی هم داشته و با مشکلات مالی زیادی روبرو بوده است. اصلاً این فیلم با بودجه‌ی یک تله‌فیلم تولید شده و بعداً به فیلم سینمایی تبدیل شده است. متأسفانه مسئولان برای ساخت فیلم‌های دفاع مقدس امکانات خوبی فراهم نمی‌کنند و من خودم شاهد بودم که سعید سعدی –تهیه‌کننده‌ی فیلم- چه قدر با مسئولان سیمافیلم جلسه می‌گذاشت تا امکانات لازم را مهیا کند. به هر حال من مردم را دعوت می‌کنم تا این فیلم را -که زحمت زیادی پای آن رفته- حتماً تماشا کنند. این فیلم یک فیلم دفاع مقدس خوش‌ساخت است و برخی صحنه‌های آن، مانند صحنه‌ی ماندگار عمل قلب واقعاً در ذهن مخاطب می‌ماند و تکان‌دهنده است. رابطه‌ی ویژه‌ی این زن و شوهر پزشک با هم از آن مواردی است که این فیلم را برای مخاطبان سینمای ایران دیدنی‌تر می‌کند.

ناصر هاشم‌زاده: این فیلم انتظارها را از سینمای دفاع مقدس بالا می‌بردhttp://ww1.rajanews.com/Files_Upload/58040.jpg
ناصر هاشم‌زاده –فیلمنامه‌نویس مطرح سینمای دینی کشورمان با آثاری چون «بید مجنون» و «سیب و سلما»- با همان آرامش همیشگی و متانتش جوابگوی ما بود و نظر مثبتش نسبت به «روزهای زندگی» را این چنین ابراز کرد:
«روزهای زندگی» فیلم ارجمندی است و جز آن دسته از فیلم‌هایی است که راه درستی را رفته است. چرا که نه شعار داده و نه به اصطلاح به ابتذال کشیده شده است. در واقع این فیلم از جبهه‌ها یک جک نساخته! این فیلم راه درستی را رفته است. گرچه این راه همچنان خام است؛ اما می‌توان به آینده‌ی این کارها و آینده‌ی آقای شیخ‌طادی بسیار امیدوار بود. این در واقع بلوغی برای کارهای ایشان بود. «روزهای زندگی» با تمام ضعف‌هایی که دارد، انتظارها را از کارهای دفاع مقدس بالا می‌برد. من توصیه می‌کنم که مردم حتماً این فیلم دیدنی را ببینند. البته این فیلم در بخش فیلم‌نامه و تدوین اشکالاتی هم دارد که مرهون کمبود امکانات هم هست. بالاخره همیشه جاهای بهتری برای خرج کردن پول‌ها وجود دارد! من در مورد این فیلم شنیدم که آقای شیخ‌طادی به بیست تا بیست و پنج تانک نیاز داشته که فقط دو تانک در اختیار او قرار داده‌اند! از آن دو تا هم که یکی کاملاً خراب بوده و دیگری بعد از یک بار روشن و خاموش شدن از کار افتاده است! خب با این امکانات که نمی‌شود انتظار تولید یک «نجات سرباز رایان» را داشت. با این وجود آنچه که تولید شده، باعث افتخار است و امیدوارم که این کارها تداوم داشته باشند.

جهانگیر الماسی: روزهای زندگی احساس http://ww1.rajanews.com/Files_Upload/58036.jpgانسان بودن را احیا می‌کند
جهانگیر الماسی مثل همیشه با خوشرویی جوابگوی ماست. وقتی از این بازیگر پیشکسوت سینمای ایران با سابقه‌ی داوری در دوره‌ی بیست و نهم جشنواره‌ی فجر، در مورد «روزهای زندگی» می‌پرسیم، می‌گوید با دیدن برخی صحنه‌های این فیلم اشک ریخته است:
«روزهای زندگی» از چند زاویه فیلم قابل تأملی است. اولاً شما می‌دانید که امروزه در سینمای جهانی خیلی تصویر خون را نمی‌گذارند پخش شود. صداوسیمای خودمان هم این کار را انجام می‌دهد. من هم خودم از دیدن خون در فیلم‌های اکشن و امثال آن احتراز می‌کنم. اما در «روزهای زندگی» من این خون را می‌دیدم و اشک می‌ریختم. این فیلم را می‌دیدم و یادم می‌آمد که من هم انسانم و خداوند من را چنین شایسته خلق کرده است. یادم می‌آمد که در جهان هستی حرمت دارم. دوماً این فیلم تصویر شایسته‌ای از مردم ایران در دهه‌ی شصت و به خصوص از پزشکان متخصص و جان برکف حاضر در جبهه‌ها ترسیم کرد که این برای اولین بار رخ می‌داد. در عین حال، آدم‌ها در این فیلم خاکستری هستند؛ نه خیلی سفیدند و نه خیلی سیاه. سوماً این فیلم از حیث میزانسن، کار تکنیکی و به طور کلی ساختار سینمایی هم کار ارزنده‌ای‌ست. گرچه در فیلم‌نامه هم جا داشت که این کار عمیق‌تر باشد. حقیقت این است که پرویز شیخ‌طادی از نادر سینماگران ایرانی است که هم خودش می‌نویسد، هم کارگردانی می کند، هم طراح صحنه بوده است، و نیز سینماگری است که ریتم و ضرباهنگ را خیلی خوب کمترین عنایتی به هویت ملی ما داشته باشد، حق می‌دهد که امثال پرویز شیخ‌طادی امکان فیلم‌سازی داشته باشند. نکته‌ی بعدی آنکه من معتقدم کامل‌ترین و عالی‌ترین تعریف هنر هنوز هم متعلق به ارسطوست که می‌گوید هنر محصولی است که در اثر دیدار آن احساس شفقت، مهربانی، امید و انسان بودن در مخاطب زنده می‌شود. حالا با چنین دیدگاهی، بعد از دیدن «روزهای زندگی» هم همین احساسات در من زنده شد. به هر حال خوشحالم که این فیلم توسط رفیق من ساخته شده است. این وظیفه‌ی ملی من است که مردم را به دیدن این فیلم دعوت کنم.

قیام
24-05-2012, 21:25
مسعود فراستی : فقط می‌گویم یک فیلم خوب! http://ww1.rajanews.com/Files_Upload/58039.jpg
مسعود فراستی –منتقد سرشناس سینما و برنامه‌ی هفت- نظرش در مورد «روزهای زندگی» را در دو جمله بیان می‌کند: فقط می‌گویم یک کار خوب! و همین به نظرم برای مخاطب کافی و گویاست!
محمد خزاعی: جذاب؛ حتی برای خانواده‌هایی که از سینما قهر کرده‌اند http://ww1.rajanews.com/Files_Upload/58041.jpg
محمد خزاعی تهیه‌‌کننده‌ی فیلم‌هایی چون «قلاده‌های طلا» و دبیر منظم و دقیق جشنواره‌ی سی‌ام فجر هم ما را از شنیدن نظرش در مورد «روزهای زندگی» بی‌بهره نگذاشت و با خوشرویی مثال زدنی خودش به رجانیوز چنین گفت:
قظعاً این فیلم، فیلم خوب و متفاوتی در سینمای ایران است و یکی از ارزشمندترین کارهای ارزشی ماست. من فکر می‌کنم که تمام کسانی که مسائل جنگ را از طریق سینما دنبال می‌کنند، این بار می‌توانند با دیدن این فیلم حماسه‌ی کسانی را مشاهده کنند که تا به حال کمتر به آنها پرداخته شده است. در کنار این، «روزهای زندگی» برگزیده‌ی جشنواره‌ی سی‌ام فجر هم هست و باید شرایطی فراهم گردد تا این فیلم بهتر دیده شود.
به کسانی که به فرهنگ دفاع مقدس علاقه‌مندند و نیز به خانواده‌هایی که به دنبال تماشای یک فیلم سالم روی پرده هستند، سفارش می‌شود که حتماً این فیلم را ببینند. خب بالاخره برخی خانواده‌ها به علت آنکه فکر می‌کنند بعضی مضامین سینما مناسب تماشای خانوادگی نیست، از سینما فاصله می‌گیرند. اما «روزهای زندگی» برای این خانواده‌ها هم می‌تواند جذاب باشد. مضمون، ساختار و محتوای مناسب این فیلم به صورت توامان باعث شده تا این کار جذاب جلوه کند. از همین رو، شاید یکی از معدود فیلم‌های دفاع مقدس ما باشد که هم جذابیت محتوایی دارد و هم جذابیت ساختاری.

سعید مستغاثی: روایتی قوی و خوش‌ساخت از ناگفته‌های جنگhttp://ww1.rajanews.com/Files_Upload/58042.jpg
سعید مستغاثی منتقد مطرح سینما و دبیر سابق انجمن منتقدان سینما، معتقد است «روزهای زندگی» به یکی از ناگفته‌های جنگ در مورد نیروهای امدادی و پزشکی می‌پردازد. او ادامه می‌دهد: خب می‌دانید که گروه‌های امداد در شرایط سخت ایام دفاع مقدس و در جابجایی جبهه‌ها و عقب جلو شدن نیروها نقش مهمی داشتند. این فیلم نحوه‌ی عملکرد و جانبازی‌ها و فداکاری‌های این امدادگران را ترسیم می‌کند و بخش‌هایی از آنچه که در مورد این جنبه از دفاع مقدس، تا به حال گفته نشده و نشان داده نشده بود را به خوبی به تصویر می‌کشد. تصاویر تکان دهنده، ساختار بسیار خوب، فضاسازی و شخصیت‌پردازی قوی و محکم باعث شده تا «روزهای زندگی» به فیلمی جذاب در سینمای دفاع مقدس تبدیل شود که از خیلی از فیلم‌های این سال‌ها قوی‌تر است.

قیام
24-05-2012, 21:27
حمید بهمنی: «روزهای زندگی» از بسیاری از جنبه‌هhttp://ww1.rajanews.com/Files_Upload/58037.jpgای فنی کار بی‌نظیری است
حمید بهمنی –کارگردان کم حاشیه‌ی سینمای دفاع مقدس- گرچه از اکران مهجور فیلمش «گلوگاه شیطان» هنوز دل پر دردی دارد، اما برای تبلیغ فیلم خوب همکارش کم نمی‌گذارد:
وقتی این فیلم این همه جایزه‌ی مهم می‌گیرد و کارگردان آن فرد متعهدی چون «پرویز شیخ‌طادی» است و در ضمن، نگاه نو و بکری هم به دفاع مقدس دارد، من دیگر چه حرفی در مورد آن بزنم؟ من فقط می‌توانم بگویم که «روزهای زندگی» زوایای جدیدی از سینمای جنگ را مطرح می‌کند که جای آن به شدت خالی بود. از این نظر، این فیلم می‌تواند شاخصی باشد برای اینکه ما دوباره با افتخار و با بهترین شکل ممکن به سینمای جنگ برگردیم؛ چرا که سینمای جنگ اگر آرام آرام وارد تفکر و اندیشه‌ی مخاطب شود، جامعه بیمه شده، نگاه‌ها تغییر پیدا کرده و آرمان خواهی و ارزش‌طلبی چند برابر می‌شود. البته این مهم به شرطی رخ می‌دهد که این فیلم درست تبلیغ و حمایت شود. مثلاً مسئولان بیایند و فقط یک سوم تبلیغاتی را که برای «جدایی نادر از سیمین» صورت گرفت، برای این فیلم انجام دهند.
متاسفانه ما بارها دیده‌ایم که اکران فیلم‌های ضد ارزشی به شدت قوی‌تر از فیلم‌های خوب و ارزشی است و خیلی از آدم‌ها پشت این فیلم‌ها قرار می‌گیرند؛ ولی نوبت به اکران فیلم های ارزشی که می‌رسد، خیلی‌ها سکوت می‌کنند و هیچ حمایتی از طرف افراد صورت نمی‌گیرد. «روزهای زندگی» به لحاظ کارگردانی، فیلم‌نامه، فیلم‌برداری، بازیگری و تدوین، کار بی‌نظیری است. از جنبه‌ی کارگردانی هم آقای «شیخ‌طادی» به شدت فرد مسلطی است و ریتم و اصول انتخاب زاویه‌ی دوربین برای دکوپاژ را خوب می‌شناسد. طراحی بازی‌های ملموس و خوب از بازیگران و حرکات مناسب دوربین از دیگر نکات مثبت این کار است؛ البته ضعف‌هایی به خصوص در مورد دکور وجود دارد که احتمالاً ناشی از مشکلات حین تولید و فراهم نشدن امکانات لجستیکی بوده است، اما به قدری فیلم ساختار محکم و استواری دارد که این ضعف‌ها را می‌پوشاند. به هر حال من مردم را دعوت می‌کنم که این فیلم را تماشا کنند و مطمئن باشند که از دیدن آن غافلگیر خواهند شد.

محمدحسین نیرومند: دولت باید مردم را ترغیب کند تا این فیلم را ببینندhttp://ww1.rajanews.com/Files_Upload/58043.jpg
محمدحسین نیرومند –مسئول سابق واحد سینمایی حوزه‌ی هنری و از اساتید گرافیک و هنرهای بصری- می‌گوید که باید یک بار دیگر با دقت «روزهای زندگی» را ببیند تا در مورد آن اظهارنظر فنی کند. اما او بعد از تماشای این فیلم در بار اول، کلیت کار را پسندیده است و به همین خاطر بیشتر از هر چیزی در مورد نحوه‌ی اکران چنین فیلم‌هایی و عدم اتخاذ سیاست مناسب از سوی دولت انتقاد می‌کند: هر کاری که انجام بدهیم تا جریان‌سازی شود و در نتیجه این فیلم بیشتر دیده شود، ارزنده است. ببینید در دنیا بخشی از یارانه‌های حوزه‌ی فرهنگ به مخاطب اختصاص پیدا می‌کند، اما در کشور ما عمده‌ی این یارانه‌ها معطوف به تولید شده است. اگر دوستان همت می‌کردند و مثل تجربه‌ی موفق حوزه‌ی کتاب، یارانه‌‌ها به سمت مخاطبان سوق داده می‌شد، فیلم‌هایی مثل «روزهای زندگی» بیشتر دیده می‌شد. به هر حال فیلم‌هایی مثل «روزهای زندگی» وجه سرگرمی پررنگی ندارند و مردم باید تشویق شوند تا این فیلم‌ها را ببینند. اگر ما سینما را فراتر از بخش سرگرمی ببینیم و به آن به چشم آموزشی نگاه کنیم، چه عیبی دارد که دولت مردم را به دیدن برخی فیلم‌ها ترغیب کند و بلیت‌های رایگان برای آن‌ها پخش کند؟ در شرایط فعلی ما می‌خواهیم فیلم‌هایی مثل «روزهای زندگی» را که وجه فرهنگ‌سازی آنها پررنگ‌تر از سرگرمی است و قرار است خاطرات گذشته را یادآوری کند، با فیلم‌های صرفاً سرگرم‌کننده و مثلاً کمدی رقابت دهیم و آنها را با هم مقایسه کنیم. خب این رقابت و مقایسه غلط است. به نظر من، سیستم فرهنگی ما باید مردم را به طرق مختلف ترغیب کند تا این فیلم‌ها دیده شود.از همین رو، من هم به نوبه‌ی خودم توصیه می‌کنم که مردم تماشای این فیلم در سینماها را از دست ندهند.
عباس شوقی: مضمون انسانی «روزهای زندگی» مهم‌ترین نکته‌ی مثبت آن استhttp://ww1.rajanews.com/Files_Upload/58046.jpg
«روزهای زندگی» یک کار بیگ پروداکشن با حجم بالای جلوه‌های ویژه است. به همین خاطر بد ندیدیم تا نظر عباس شوقی -متخصص کارکشته‌ی جلوه‌های ویژه‌ی سینمای ایران که اخیراً با فیلم «قلاده‌های طلا» خوب درخشید- را هم در مورد فیلم آخر شیخ‌طادی بشنویم:
«روزهای زندگی» در مجموع فیلم خیلی خوبی است. ساختار، رنگ‌آمیزی فیلم‌بردای و تمام این‌ها خوب است. گرچه از حیث جلوه‌های ویژه چیز تازه‌ای ندارد و فقط حجم این جلوه‌های ویژه در ان بالاست که معمولاً داوران هم به این حجم خیلی اهمیت می‌دهند. این فیلم ساختار جدید و خوبی هم دارد. به ویژه آنکه حالا دیگر باید با توجه به گذشت زمان، در آثار دفاع مقدس حرف جدید زد تا کار جذاب شود. تولید این کارها هم خیلی سخت شده است. من تازه می‌فهمم که چرا امثال «ملاقلی پور» این همه باید داد و بیداد و گله و شکایت می‌کردند تا یک فیلم جنگی بسازند. مشکلات در این عرصه خیلی زیاد است. الان برای ساخت جلوه‌های ویژه‌ی یک فیلم تلویزیونی، باید جوابگوی دو تا کارمندتازه استخدام شده در حراست صداوسیما هم بود! یعنی یکی مثل من هم که رکورددار طراحی جلوه‌های ویژه است، باید جوابگوی این دو تا کارمند باشد! خب این برای امثال ما با این همه تجربه سخت است. یعنی کسی در این پروسه برای شما احترامی قائل نمی‌شود. با این وجود، «روزهای زندگی» کارگردانی خوبی دارد و در ضمن، بازی خانم قاضیانی هم از نکات مثبت مهم فیلم است. اما اگر بخواهم یک نکته‌ی مثبت این فیلم را که مردم به خاطر آن به سینما بروند بگویم، مضمون انسانی آن را ذکر خواهم کرد. در مجموع هم من دعوت می‌کنم تا مردم این فیلم را تماشا کنند.


+ (http://rajanews.com/detail.asp?id=126812)

قیام
25-05-2012, 20:17
روزهای زندگی؛ ستايش زندگي در سايه جهاد
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26763531959020186833.jpg


روزهاي زندگي فيلمي مبهوت كننده و شوك آور است در وضعيت رقت بار سينماي امروز كشورمان. از كارگرداني چون شيخ طادي كه آخرين فيلمش، فيلم ضعيفي چون "شكارچي شنبه" بود آن همه انتظار نمي رفت كه بتواند شاهكار شكوهمندي چون روزهاي زندگي بسازد. ظاهراً شيخ طادي براي درمان بيماري ريشه دار و عميق سينماي ايران راه شوك درماني را برگزيده است! و انصافاً كه در اين راه نيز موفق بوده است. روزهاي زندگي فيلمي در ستايش زندگي است، آن هم نه هر زندگي كه زندگي در پناه آتش و خون، درست در زير پاي مرگ، آن هنگام كه بال هاي فرشته مرگ بر وجودت سايه مي افكند.در نظر انسان معاصر و تفكرمدرن غربي چنين زندگي و زيستني چيزي جز نكبت نيست، اما براي انسان مؤمن و موحد، دقيقاً همين جاست كه جوهره وجودي آدمي رخ مي نمايد و شكوفا مي گردد و در "روزهاي زندگي"، همين شكوفايي روايت و تصوير شده است.
مرگ انديش ترين و مرگ آگاه ترين فيلسوف معاصر غرب، داناي آلماني مارتين هايدگر، به مرگ هم چون پايان تمامي امكانات وجود آدمي و هستي او در جهان مي نگرد حال آنكه در نظر انسان مؤمن به مبدأ و معاد هستي، مرگ نه پايان كه آغاز نشئه جديدي از امكان هستي و وجود آدمي است فراتر از تمامي امكانات اين جهاني ما. حال اگر اين مرگ در متن و مسير "جهاد في سبيل الله" باشد نامش "شهادت" است كه خود امكاني به وجود آدمي و هستي او مي بخشد كه با هيچ امكان دنيايي و اخروي ديگري قابل قياس نيست؛ امكان تنعم از روزي الهي و خلود در رضوان حق و ملكوت الهي و اينان همان نورخوران ونورآشامانند به تعبير سيد مرتضي آويني.روزهاي زندگي ستايش زيستن مجاهدانه در سايه مرگ است كه خداوند توفيق آن را به هركس عنايت نمي كند جز خاصان و اولياء بندگانش.
فيلم داستان و پيرنگ خود را به روايت مقطع پذيرش قطع نامه 598 و تهاجم همه جانبه و سرتاسري بعث عراق پس از آن به جبهه هاي معطوف نموده است. پيرنگ plotو ساختار داستان بر محور قصه يك بيمارستان صحرايي در نزديكي خط مقدم چرخ مي زند كه شخصيت هاي اصلي آن را زن و شوهري شكل مي دهند كه هر دو پزشك و جراح اصلي اين بيمارستانند. فيلم با صحنه ورود مجروحين به بيمارستان كليد مي خورد كه همزمان است با ورود پزشك جوان تازه كاري (كورش سليماني) به بيمارستان صحرايي كه در ادامه داستان تقابل فكري و كنشي را با رئيس و جراح بيمارستان ( حميد فرخ نژاد) رقم مي زند.اولين كنش هاي تقابلي ميان اين دو بر سر درمان رزمندگان مجروح رقم مي خورد تا آنجا كه تقابل كنشي در نهايت با پذيرش قطع نامه 598 توسط ايران از سوي سليماني به تقابلي فكري مي انجامد؛ تقابل ميان تفكر مقاوت و ايستادگي با تفكر "زندگي به هر قيمت" ولو تحميل سازش. بازي ها و ديالوگ هاي اين بخش به خوبي اين تقابل را نمايندگي مي كنند، آنجا كه سليماني ناتوان از درك و فهم علت ناراحتي رزمندگان و فرخ نژاد از پذيرش قطع نامه ، اين ناراحتي را ناشي از قطع حق مأموريت! آنان عنوان مي كند و بعد در ادامه براي اعلام خوشحالي خود از پذيرش قطع نامه ميان رزمندگان شربت و شيريني پخش مي كند و حركات دست افشان و پا كوبان كودكانه از خود بروز مي دهد.
سليماني به خوبي تفكر مقاوت گريز و صلح جوي! كشور را بازنمايي مي كند، همان تفكري كه تنها گزينه حفظ امنيت و آسايش ايران را نه مقاومت، كه امتيازبخشي به دشمن، ولو به قيمتي گزاف مي داند. تقابل او با فرخ نژاد تقابل دو گونه تفكر استف كه در تاريخ معاصر ايران هميشه در كشاكش بوده اند؛ از دل يكي قراردادتركمن چاي و گلستان و جدايي سرزمين هاي ايران زمين بيرون آمده است و از دل ديگري نهضت مشروطه و ملي شدن نفت و انقلاب اسلامي و دفاع مقدس ايرانيان.
و به ناگاه آن حادثه هولناك وقوع مي يابد ، تهاجم همه جانبه عراق به جبهه ها و رسيدن آنان به بيمارستان صحرائي. اين جاست كه شيخ طادي استادي را در تصويرگري تهاجم ايلغارگونه بعث عراق با دكوپاژ حيرت آور صحنه هاي جنگي تمام مي كند و صحنه هايي را خلق مي كند كه از اين حيث در سينماي ايران بي نظير و فوق العاده و بي بديل است. تاكنون هيچ فيلسازي اين گونه به مقطع قطع نامه و حمله مجدد عراق به ايران نپرداخته بود آن همه كه بيشتر مردم را گمان بر اين است كه مگر بعد از پذيرش قطع نامه دوباره عراق به ايران حمله كرد؟ غافل از آنكه ارتش تاريكي فرانكشتاين بغداد بلافاصله پس از پذيرش قطع نامه از سوي ايران و با حمل اين پذيرش بر ضعف ملت ايران، چنان حمله اي را با كمك منافقين تدارك ديد كه در كمتر از 72 ساعت 90 درصد سرزمين هاي آزاد شده ايران را دوباره به اشغال خود در آورد. شيخ طادي اگر چه در خلق اين تهاجم ، بي نظير عمل كرده است اما با شكوه ترين پلان فيلم، پلان قرائت پيام قطع نامه حضرت امام (ره) از راديو است. در اين پلان دو سكانس به موازات هم مونتاژ و تدوين شده است. واكنش مجروحين و فرخ نژاد و سليماني در داخل بيمارستان و سكانس رزمندگان و بسيجيان حلقه زده در پاي تيرك چوبي بلندگوي پخش راديو. در اين سكانس درخشان دوربين با يك قاب بندي درست و به موقع و تمركز بر روي چهره فرمانده رزمندگان (كريم اكبري مباركه) استادانه عمل مي كند. پيام قطع نامه امام با چهره خسته و مجروح و خاك آلود و گلي اما با صلابت و محكم و مقتدر فرمانده و بسيجيانش هماهنگي مي يابد.

فرمانده تمثيلي از خود حضرت امام است با همان صلابت و استواري. اين گونه است كه سيمايي اسطوره اي از فرمانده رقم مي خورد( كادر بندي دوربين در اين سكانس بسيار درست عمل مي كند). سكانس شگفتي ساز همين جا خلق مي شود، رزمندگان به نشانه تسليم و پذيرش پايان مبارزه و جهاد يكي يكي سلاح ها را در پيش پاي فرمانده بر زمين مي نهند، اما فرمانده اسطوره وار و تمثيل گونه با تمام جراحت ها و خستگي ها و فرسودگي ها خم مي شود و سلاح هاي آنان را از زمين بر مي گيرد و اين خود تمثيل و بازنمايي تصويري جملات امام است كه در همان سكانس از راديو پخش مي شود . جملاتي چون " ... من در اینجا از همه فرزندان عزیزم در جبهه‏هاى آتش و خون که از اول جنگ تا امروز به نحوى در ارتباط با جنگ تلاش و کوشش نموده‏اند، تشکر و قدردانى مى‏کنم. و همه ملت ایران را به هوشیارى و صبر و مقاومت دعوت مى‏کنم. خون شهیدان براى ابد درس مقاومت به جهانیان داده است. و خدا مى‏داند که راه و رسم شهادت کور شدنى نیست؛ و این ملتها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود. و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت‏مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاى آزادگان خواهد بود.
خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنان که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنهایى که این گوهرها را در دامن خود پروراندند!.... و بدا به حال من که هنوز مانده‏ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیده‏ام، و در برابر عظمت و فداکارى این ملت بزرگ احساس شرمسارى مى‏کنم... من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش مى‏کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. نگذارید پیشکسوتانِ شهادت و خون در پیچ و خم زندگى روزمره خود به فراموشى سپرده شوند. اکیداً به ملت عزیز ایران سفارش مى‏کنم که هوشیار و مراقب باشید، قبول قطعنامه از طرف جمهورى اسلامى ایران به‏ معناى حل مسئله جنگ نیست. با اعلام این تصمیم، حربه تبلیغات جهانخواران علیه ما کند شده است؛ ولى دورنماى حوادث را نمى‏توان به‏طور قطع و جدى پیش بینى نمود. و هنوز دشمن از شرارتها دست برنداشته است؛ و چه بسا با بهانه جوییها به همان شیوه‏هاى تجاوزگرانه خود ادامه دهد. ما باید براى دفع تجاوز احتمالى دشمن آماده و مهیا باشیم.و ملت ما هم نباید فعلًا مسئله را تمام شده بداند. البته ما رسماً اعلام مى‏کنیم که هدف ما تاکتیک جدید در ادامه جنگ نیست. چه بسا دشمنان بخواهند با همین بهانه‏ها حملات خود را دنبال کنند. نیروهاى نظامى ما هرگز نباید از کیْد و مکر دشمنان غافل بمانند. در هر شرایطى باید بنیه دفاعى کشور در بهترین وضعیت باشد. مردم ما، که در طول سالهاى جنگ و مبارزه ابعاد کینه و قساوت و عداوت دشمنان خدا و خود را لمس کرده‏اند، باید خطر تهاجم جهانخواران در شیوه‏ها و شکلهاى مختلف را جدیتر بدانند.." ( پيام قطع نامه امام در 29 تير 1367)


موازات اين جملات با بر دوش گرفتن سلاح بر زمين نهاده شده رزمندگان توسط فرمانده شان چيزي جز تمثيل اداي تكليف و پايان يافتن جنگ و اما پايان ناپذيري مبارزه و جهاد في سبيل الله نيست. ديالوگ هاي رد و بدل شده ميان فرمانده و بسيجيان نيز مكمل اين معنا است:
بسيجي: حاجي، امام رو دوره كردن.فرمانده: امام من و تو نيست كه دوره بشه.بسيجي ديگر: حاجي! ما پيروزي مي خواستيم.فرمانده: مگه به خودت پيروز شدي كه حالا پيروزي به دشمن رو مي خواي؟اين ديالوگ ها زيباترين و درخشان ترين ديالوگ هاي فيلمند اگر چه عمده ديالوگ هاي فيلم محكم و با صلابت و دقيق اند. مانند ديالوگي كه فرخ نژاد به جانبازي كه چشمانش را از دست داده مي گويد : "اجر چشمات رو ضايع نكن" و يا در پاسخ به بسيجي در حال شهادت كه از مرگ مي پرسد ميگويد :" ما نمي ميريم، بلكه دائم زنده مي شويم"سكانس درخشان ديگري در فيلم دل و ديده را مي برد و اشك بر ديده مي نشاند. آنجا كه فرخ نژاد وقتي احساس مي كند يكي از شهدا هنوز زنده است سر خود را بر روي سينه بسيجي نوجوان 14 ، 15 ساله مي نهد تا صداي تپش قلبش را بشنود. بسيجي آخرين توانش را در دستانش جمع كرده به صورت او مي گذارد و اين باعث مي شود تا فرخ نژاد متوجه رد نگاه بسيجي شود و امتداد آن را دنبال كند؛ تمثال حضرت سيدالشهدا (ع) در حالي كه حضرت علي اصغر (ع) تير بر گلو، بر روي دستانش بلند كرده است. كارگردان سكانسي شاعرانه آفريده است كه زيباترين شكل ممكن نسبت ميان رزمندگان و شهداي جنگ را با عاشورا و امام حسين (ع) بازنمايي كرده است.از جمله نكات ارزنده فيلم ، يكي هم روايت و بازنمايي درست رابطه عاشقانه زن و مرد ( فرخ نژاد و هنگامه قاضياني) است. رابطه اي كه هم در خلوت و هم در جلوت درست ترسيم شده و هم در كنش/ واكنش و هم در ديالوگ خود را نشان مي دهد. اين رابطه عاشقانه چه در گفتار ، چه در روابط كاري و حتي در نماز خواندن اين هر دو نمود دارد. اين رابطه تبلوري مريدي و مرادي مي يابد. زن بسان عاشقي حقيقي مريد گونه مردش را حتي در دشوارترين لحظات تنها نمي نهد و حاضر به رفتن نيست. سكانسي كه زن نماز خود را به شوهرش اقتدا نموده است در حالي كه هردو لباس جراحي بر تن داند يكي از زيباترين سكانس هاست. اين رابطه در عين آنكه بشدت پر محبت است اما در عين حال سرشار از متانت و وقار و سنگيني است ( و نه رابطه اي تصنعي و سبك و بي مايه) و زيبايي آن نيز در همين است چيزي كه متأسفانه خلاف آن را در اكثر فيلم ها شاهد هستيم.

ادامه...>>....

قیام
25-05-2012, 20:21
.....<<...ادامه....
تمثيلي ترين پلان اما پلاني است كه هنگامه قاضياني در ميان تل اجساد شهدا ، پنهاني قصد تهيه دارو و آذوقه را براي مجروحين پنهان شده در پناهگاه مخفي را دارد كه به ناگاه توسط سرباز عراقي مورد اصابت قرار مي گيرد و بر زمين نقش مي بندد. اگر بنار روايت نمادگرايانه/نشانه شناختي حسن عباسي زن را نماد "مام ميهن" تلقي كنيم، تنهايي و بي كسي قاضياني در ميان اجساد شهدا در اين سكانس تمثيلي از تنهايي و غربت ايران است در هجوم دشمنان كه البته ضجه هاي تكان دهنده وي در اين مرگ زار بي كسي و فرياد " انا مسلم، انت مسلم" خطاب به سرباز عراقي نيز ، خود تمثيلي است از مظلوميت و غربت مضاعف ايران زمين در مواجهه با دشمنانش كه به خوبي بازنمايي شده است. اين پلان تمثيلي ترين و زيباترين تصوير مظلوميت ملت ايران در دفاع مقدس 8 ساله در سينماي ايران است كه جا دارد پيشاني شيخ طادي را به خاطرش بوسيد. در همين پلان روايت شيخ طادي از جبهه عراق نيز روايتي جذاب و ستودني است.
در نگاه او جبهه دشمن يكدست نيست، چنانچه سرباز عراقي با شنيدن فرياد انا مسلم قاضياني پشيمان مي شود و ديگر شليك نمي كند و خود به دست افسر بعثي به دليل تمرد كشته مي شود. اين روايت با منضم شدن به رويكرد انساني ايرانيان در اسير گيري از عراقي ها و تقسيم آب و دارو با آنان روايتي انساني و بشر دوستانه را در كنار آن نگاه آرماني بازتوليد مي كند كه روايتي بسيار شريف و نازك بين و انساني است. اساسي ترين وجه هر جنگي، مواجهه وجودي آدمي با مرگ است. جنگ آدمي را با مرگ روياروي مي كند، همين جاست كه خود آدمي به بهترين وجه ممكن بروز مي يابد. امري كه وجود گرايان را بسيار مطلوب مي افتد. در اين مواجهه تنها آناني پيروزند كه از پرواي جان گذشته باشند و مرگ را وجدان كرده باشند. فرمانده، فرخ نژاد و قاضياني اين گذر از پرواي جان را به خوبي بازتاب مي دهند. شخصيت فرخ نژاد خود نمودي از اين گونه انسان هاست. او آن همه كشته ديده است كه مرگ برايش امري عادي تلقي مي گردد. صحنه اي كه بر بالين رزمنده در آستان مرگ حاضر مي شود و او را تا ورود به عالم ديگر همراهي مي كند يكي از مرگ آگاهانه ترين سكانس هاس سينماي ايران را شاهديم. او در اين سكانس فهمي متعالي از مرگ نشان مي دهد؛ تولدي دائمي و رفتن از عالمي به عالمي ديگر. روزهاي زندگي اگر چه سرشار از صحنه هاي دلخراش و تكان دهنده از جنگ است، اما سياه و تاريك نيست و نمي خواهد كه موضع روشنفكرانه ضد جنگ بگيرد ( چيزي كه اين روزها مد است) بلكه در پي آن است كه از دل اين همه خشونت و خون گوهرهاي وجود آدمي را بيرون بكشد و به مخاطب نشان دهد. گوهرهاي وجود انسان مؤمن و متدين را و اتفاقاً بسيار موفق هم عمل مي كند. استعلاي شخصيت فرخ نژاد و قاضياني جلوه اي زيبا از اين گوهر هاست.
گوهر صبوري و استقامتشان در برابر شدائد و ابتلائات. مانند هنگامي فرخ نژاد براي نجات يك مجروح، او را تشويق به دفع ادرار مي كند و خود با وجود نابينايي ادرار او را از زمين پاك مي كند و بعد قاضياني و پرستار ديگر را نيز كه هر دو به او كمك مي كنند. تمهيدات تكنيني به روايت گري فيلم و بازنمايي تصويري داستان استواري فراوان بخشيده است كه يكي از درخشان ترين آنها علاوه بر دكوپاژ و جلوه هاي ويژه و فيلم برداري و... استفاده از فيلتر هاي مخصوص فيلم برداري در شب است كه در سينماي ايران آن را بي بديل ساخته است و به اقتدار تكنيكي فيلم افزوده است. در عين حال اما فيلم دچار كاستي نيز هست. از ميانه فيلم ريتم فيلم كند شده و سكته مي پذيرد و روندي كند مي يابد. برخي سكانس ها بازي ها ضعيف مي شوند ( مانند بازي هاي سليماني ) . اما ضعيف ترين پلان، پلان شهادت پرستاري است كه براي نجات سليماني از دست عراقي ها با اسلحه به كمك او مي آيد كه به دليل ضعف در پرداخت رابطه اين دو توجيه پذير نيست و در جهان داستان فيلم منطقي نمي يابد. اگر چه روزهاي زندگي اصلاًشعاري نيست اما از ديگر سو در برخي پلان ها دچار تفريط ميشود هم چون پلان هاي نخستين بيمارستان. عمده رزمندگان تصوير شده چندان صلابت و استواري نداند، از مرگ و جراحت مي هراسند و از همه بدتر اينكه به جاي استعمال واژه شهادت از واژه مردن استفاده مي شود كه براي چنين اثر درخشاني اصلاً مطلوب نيست. اما سخن آخر؛ نخست آنكه روزهاي زندگي نخستين فيلم دفاع مقدسي است كه قابليت زبان جهاني را يافته است و به دليل زبان خاص سينمايي اش به راحتي مي تواند با مخاطب جهاني ارتباط برقرار كرده و با او مخاطبه كند و او نيز با فيلم هم ذات پنداري يابد. شيخ طادي آتيه خوبي را نويد مي دهد و يكي از اميدهاي سينماي اصيل ايراني و ملي است كه بايد قدرش را دانست ( آن هم در زماني كه كف گير سينماي شبه روشنفكري با فيلم هايي چون شيرين با فروش 7 ميليوني و بن بست در موضوعات منحط و فرد منتشر طبقه متوسط جديد سكولار تهراني به ته ديگ خورده است) اگر چه خود ادعايي ندارد. ديگر آنكه روزهاي زندگي روايتي است سينمايي از اين جمله سيد شهيدان اهل قلم شهيد آويني كه فرمود:
ما برای حفظ استقلال و اقامه عدل بر کره زمین باید بیاموزیم که چگونه در یک مبارزه دائم زندگی کنیم و اینچنین، نباید جنگ را عارضه ای زاید بر حیات بدانیم. تا دنیا دنیاست زندگی در مبارزه دائم با شیاطین معنا دارد و عافیت طلبان اسیر خیالات هستند.

+ (http://rajanews.com/detail.asp?id=126892)

قیام
26-05-2012, 19:06
روزهای زندگی فیلم خوبی است. ببینیدش!

http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1391/02/20/13910220000350_PhotoL.jpg



اصفهان بودم . قرار گذاشتیم با جناب یوسف میدان امام. چون به حزب الله خیلی علاقه دارد ، جلوی مسجد امام قرار گذاشتیم . به خودم می بود برای حفظ آرمانهای رژیم های پادشاهی(!) جلوی عالی قاپو قرار می گذاشتم . بلاخره آنها هم زحمت کشیده اند، حالا نصف مملکت را سوت کرده اند و رفته است پی کارش به ما ربطی ندارد . در رژیم پادشاهی ، ظل الله ، مملکت را از پدر ارث می برد. حالا بابایش از کجا آورده به ما دخلی ندارد . یک زمینی داشته است و ایران افتاده تویش لابد . البته مسجد شیخ لطف الله هم بود که گرّ و گر توریست می رفت داخلش . حکماً فرمانده پایگاه بسیجش هم بشود پیتر یا مایکل یا ریچارد یا جورج. ما نفهمیدیم این مسئولین جمهوری اسلامی چه کار می کنند ؛ مسجد را توریستی می کنند . نمایشگاه کتاب را می برند توی مصّلی ، نماز جمعه را می برند توی دانشگاه ! شوت یه ضرب می زنند بعضی از این مسئولین ما ، یکی را می زنند توی پاشوره ، یکی را هم توی طاق طویله ، همه هم که بلا استثناء حلقه یک نظام هستند. ان شاء الله جمهوری اسلامی از دست بعضی مسئولین نجات پیدا کند.حقوق اساسی که بلغور نمی کنیم اینجا.

خلاصه همین طور که توی میدان امام می تابیدیم و مباحث را بی روغن سرخ می کردیم ، عاقبتش رفتیم سینما. آن هم صلاة ظهر جمعه . هنوز این یک خلاف را مرتکب نشده بودیم . خلاف مشابه مان این بوده که یکبار ساعت ۱۰ صبح ناهار خوردیم ، از حسین مک دونالد بوفه ی دانشگاه. تنبیه بی موقع سینما رفتن مان این بود که فقط ما دو نفر رفته بودیم برای دیدن فیلم . خب هیچ کجای دنیا هم برای فقط دو نفر فیلم را نمایش نمی دهند که . کمی صبر کردیم و قصد داشتیم یواش یواش یک مجلس ذکری بگیریم که خدا بزند پس کله ی چند تا از ما بیکارتر که بیایند و از برکت حضور آنها مستفیض بشویم . بلاخره یک جمع سه نفره آمدند داخل که موجی از شادی را در ما ایجاد کرد. به گمان مان رسید که فامیل صاحاب سینما باشند و احتمالاً آمده اند چاق سلامتی کنند و این یعنی دود شدن خیال خام فیلم دیدن.در کسری از دقیقه نظرمان تبدیل به یقین شد . اگر می دانستیم اینقدر کرامت داریم ، از خدا یک گونی پول می خواستیم ! ولی خدا هم توی کاسه ما نگذاشت و بلاخره با حضور دو تا کبوتر که قصد داشتند یا دارند یک زندگی پروانه ای داشته باشند ، ما دچار حرمان نشدیم و بخت مان باز شد که فیلم را ببینیم. تازه آن فامیل های صاحاب سینما هم آمدند و مجلس به حدّ نصاب رسید و رفتیم سراغ دستور کار : فیلم روزهای زندگی ...

تا اینجا ابن خلدون ننوشتم که حالا بخواهم فیلم را تعریف کنم ، ولی شیخ طادی را در یابید که این بنده خدا یکی از رویش های فیلمسازی ما است . آن از شاهکار " شکارچی شنبه" اش ، و حالا روزهای زندگی که نشان می دهد هنوز متن جنگ هشت ساله آن قدر داستان و روایت دارد که ما برویم سراغش و فرهنگ جنگ و جهاد را احیاء کنیم در این وا نفسای فرهنگ و سینما و سیاست آبگوشتی . این عبارت "متن جنگ هشت ساله" خیلی مهم است. منظور حاجی سیدت رو کشتن نیست ها . منظور روایت شعار نزده ی اتفاقات و ارزش های جنگ است. یکی مثل حاتمی کیا بعد از چند فیلم درباره ی متن جنگ رفت سراغ اجتماعیات جنگ ، ولی کار شیخ طادی نشان داد که حرف هست ، روضه هست ، غزل مصیبت هست ، سرود هست ، مستمع هست ، منبری هست . همین خودش دو تا سیمرغ ارزش دارد علاوه بر آن سیمرغ هایی که روزهای زندگی در جشنواره درو کرد.فیلمی درباره ی مجاهدت و طرز فکر آدم های کمتر دیده شده ای در جنگ نظیر کادر پزشکی یک بیمارستان صحرایی آن هم در حین پذیرش قطعنامه و یورش بعثی ها به این بیمارستان و درگیری های ریز و درشت نفس گیر و ... همه ی کار شیخ طادی و تیمش نیست البته . اصلش به استخوان دار بود فیلم است که شعار نمی دهد و سفره ای پهن می کند تا هر کسی به اندازه ی ظرفیتش و ذائقه اش از گفته ها و حتی نگفته های فیلم استفاده کند . خدا قوت سنگین برای آقای شیخ طادی و گروه خوبش.
منبع: اسکالپل

قیام
29-05-2012, 20:09
«روزهای زندگی» به دور از شعار و سرشار از زندگی است

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/56373668884300749624.jpg

سینماپرس- گروه سینما: محمود گبرلو در تحلیل فیلم «روزهای زندگی» گفت: این فیلم شعاری نیست و سرشار از زندگی است اما زندگی که در آن مفاهیم عمیق دفاع مقدس جاری و فضای ایمانی خاصی بر آن حاکم است.

این منتقد سینما در گفت و گو با خبرنگار سینماپرس با بیان این مطلب افزود: فیلم «روزهای زندگی» یکی از فیلم های نادر در عرصه دفاع مقدس محسوب می شود که از دو جهت تکنیک و محتوا ارزشمند است. در تکنیک پرویز شیخ طادی توانایی و استعداد خود را بیش از گذشته در این فیلم بروز داده و در زمینه محتوا هم با توجه به موضوع دفاع مقدس که بسیار حساس است مضامینی تاثیرگذار در جامعه را بیان می کند.

وی ادامه داد: شیخ طادی پله پله مسیر فیلمسازی را جلو آمده و در هر فضای جدیدی که خلق می کند از دانش جدیدی بهره می گیرد به همین دلیل به پختگی حرفه ای رسیده که قالب مناسبی را روی پرده سینما نمایش می دهد. وی با انتخاب موضوعات هوشمندانه در شرایطی که جامعه ما دچار التهابات سیاسی- فرهنگی است و با هجوم های زیرکانه ای رو به رو هستیم تذکری می دهد تا شرایط موجود فرهنگی را بهتر درک کنیم.

این منتقد با اشاره به موج های منفی شکل گرفته در مورد این فیلم تصریح کرد: «روزهای زندگی» اصلا شعاری نیست و چنین حرف هایی در مورد شعاری بودن این فیلم در واقع حربه ای برای کنار گذاشتن این فیلم است که برخی از منتقدان ناآشنا به سینما از آن استفاده می کنند. این فیلم از ساختار قوی برخوردار است.

گبرلو در مورد شخصیت پردازی های فیلم اظهار کرد: شخصیت پردازی ها در «روزهای زندگی» بسیار پخته است و اگر در برخی از قسمت ها ریتم کمی آرام می شود اقتضای داستان فیلم است تا بتوانیم شخصیت ها را بهتر بپذیریم.

وی افزود: بازی هنگامه قاضیانی که شخصیتی پخته و حرفه ای را در عرصه دفاع مقدس به نمایش گذاشته است بازی متفاوتی نسبت به کارهای سابق این بازیگر محسوب می شود.

وی با بیان این که «روزهای زندگی» مظلومانه اکران شد، توضیح داد: در شرایطی که بازتاب ها و نظرهای نشأت گرفته از اکران چند فیلم فضای منفی را بر سینمای ایران حاکم کرده است این فیلم در مظلومیت اکران می شود و افرادی که صاحب نظر نیستند با اظهار نظر در حق چنین فیلم شرافتمندانه ای ظلم می کنند.

این منتقد از فیلم «روزهای زندگی» به عنوان اثری از سینمای ارزشمند و متعالی یاد کرد و افزود: در فضایی که همه به دنبال فیلم های سالم، اندیشمند، جذاب برای مخاطب به همراه پیام خوب و ساختار مدرن هستند این فیلم از این زاویه سالم و درست است در حالی که در این شرایط نامناسب اکران مورد توجه منتقدان قرار نگرفته چرا که بیشتر آن ها فیلم را در جشنواره دیده اند در حالی که این فیلم نسبت به نسخه جشنواره ممکن است تغییراتی کرده باشد پس بهتر است به صورت مستقل و به دور از حاشیه های سینمای ایران و فضای جشنواره ای این فیلم را مورد تحلیل قرار دهیم.

وی در پایان تاکید کرد: «روزهای زندگی» کار دلچسبی برای علاقمندان سینمای دفاع مقدس محسوب می شود و می توانیم در این فیلم مفاهیم عمیقی وجود دارد که اگر به آن صادقانه تر نگاه کنیم بهتر است.

قیام
30-05-2012, 21:31
یادداشت ابوالقاسم‌طالبی برای«روزهای زندگی»: مرا زندگی بود روزی...

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/54838670492738002353.jpg


فیلم «روزهای زندگی» خودش را به رخ نمی‌کشد.
«روزهای زندگی» به جریان ضددفاع مقدس باج نمی‌دهد؛ هر چند می‌داند در بحث، نقد و نشریات نادیده‌اش می‌گیرند.
«روزهای زندگی» دروغ نمی‌گوید.«روزهای زندگی» در حافظه‌ی تاریخی دانشجویان پرستاری و پزشکی به تابلویی ماندگار تبدیل خواهد شد.وظیفه داریم به پرویز شیخ‌طادی و تیم همراهش دست مریزاد بگوییم و از بازی «هنگامه قاضیانی» باز هم تشکر ‌کنیم که چه خوب مٌهر مهر ایران اسلامی را بر قلب متخصصین این کشور زد.خداقوت... ابوالقاسم طالبی

+ (http://rajanews.com/detail.asp?id=127246)

قیام
01-06-2012, 02:13
فیلمی که «گاف» نداشته باشد، دیدن ندارد!

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46292737428337090467.jpg


شما نباید فیلم «روزهای زندگی» را ببینید. روزهای زندگی فیلمی مغایر و متفاوت از فیلم‌هایی است که شبانه‌روز در سیما و سینما می‌بینید. روزهای زندگی شبیه هیچ کدام از آرمان‌هایی نیست که به ما نشان داده یا می‌دهند. شما نه حق دارید و نه وظیفه دارید که به تماشای چنین فیلم‌هایی بروید و پولتان را به جیب چنین تهیه‌کنندگانی بریزید. چرا؟ - روزهای زندگی، فیلمی جنگی است. در این دوره و زمانه چه کسی می‌رود فیلم جنگی ببیند؟- روزهای زندگی، فیلمی درباره‌ی دفاع مقدس است اما متأسفانه و با هزار افسوس نه از لودگی و بی‌مزگی در آن خبری است و نه کسی در آن رزمندگان و مجاهدان جبهه‌ها را مسخره می‌کند و نه آنها را آدمهای خلافکار و قالتاق نشان می‌دهد؛ آدم‌های این فیلم همگی آدم‌هایی معمولی هستند با همه شجاعت‌ها‌و ترس‌ها‌و آرمان‌ها‌و ... که ممکن است در هر کسی وجود داشته باشد.- روزهای زندگی، فیلمی درباره‌ی جنگ است اما در این جنگ تمام جبهه‌ی خوب خودی ناگهان اسلحه دست نمی‌گیرند و ناگهان هزاران عراقی را نابود کنند.- روزهای زندگی، فیلمی است که زن هم در آن نقشی اصلی بازی می‌کند اما نه کارگردان و نه تهیه کننده این قدر عقل‌شان نرسیده است که اولاً تعداد زن‌ها‌را بیشتر کنند و ثانیاً مرد فیلم را عاشق یکی دو نفر دیگر کنند و ثالثاً آن‌قدر عقب افتاده‌اند که نکرده‌اند این زن‌ها‌ ستاره‌ای، سوپر استاری، چیزی باشند یا حداقل به بر و رویشان برسند که بشود در بنر‌ها‌و پوسترها و تیزرها تصویر کلوزآپی از آنها را گذاشت که بتوانند مشتری جذب کنند!-
روزهای زندگی، فیلمی است که زن در آن قهرمان است، اما خیال نکنید مثل فیلم‌های فمینیستی، این زن، پدر و مادر هر چه مرد در این فیلم است را جلوی چشمشان می‌آورد، به مردها می‌تازد که حقوق زن‌ها‌ را نادیده می‌گیرند و از آن بالاتر، مرد فیلم حق ندارد به همسرش از موضع بالاتر حرفی بزند و چیزی بگوید. از این خبرها نیست. متأسفانه در این فیلم، قهرمان زن این فیلم، به مردش احترام می‌گذارد و او را بشدت دوست دارد و وقتی همه رفته‌اند تنهایش نمی‌گذارد.- یکی دیگر از اشکالات این فیلم این است که حرفهای جنسی و اروتیک ندارد و سرتاسر این فیلم را که بگردید چیزی از این مسائل در آن پیدا نمی‌کنید. ولی نه، صبر کنید. متأسفانه یک سکانس بی ادبی می‌شودی دارد که نمی‌دانم کارگردان و تهیه کننده چه جوری راضی شده‌اند آن را در فیلم بگنجانند.
اگر درست یادم مانده باشد این سکانس این طوری است:(یکی از مجروحان در پناهگاه زیرزمینی بیمارستان صحرایی دارد از درد به خود می‌پیچد. دکتر علوی متوجه می‌شود که مشکل او چیست. رو می‌کند به او و می‌گوید: خودتو راحت کن! این طوری کلیه‌هات آسیب می‌بینه. مجروح مزبور: نه، اینجا کثیف می‌شه. دکتر علوی: فدای یک تار موت. مجروح مزبور: کی می‌خواد اینجا رو تمیز کنه؟ تصویر ریزش آبی که روی زمین پخش می‌شود. کات به تصویر دکتر علوی و همسرش لیلا که هر کدام پارچه های سفید بزرگی به دست گرفته‌اند و دارند آن آب‌ها‌را تمیز می‌کنند.)- حالا اگر از همه‌ی این اشکالات بگذریم باز هم نمی‌توانیم پرت بودن کارگردان و تهیه کننده را از یک موضوع بسیار مهم یادآور نشویم. آقا درست! فیلم شما خوب وارزشی، حداقل یک گافی! در فیلم‌تان می‌گذاشتید تا فروش آن را تضمین کنید.
منظورم گلزاری، گودرزیی، گلشیفته‌ای(که البته این یکی با آن آبروریزی‌ تاریخی‌اش کاری کرده که حتی طرفدارهای پر و پا قرصش را هم از دست داده است). تهیه کننده هم این قدر ناخن خشک؟! یعنی نمی‌ارزید نهصد میلیونی، میلیاردی، چیزی برای دو سه ساعت یا دو سه روز خرج این گاف‌ها ‌می‌کردی و آن‌وقت پول پارو می‌کردی؟
- فیلم پر از اشکالات متعدد است. غیر از آنها که برشمردم از اشکالات دیگر این فیلم این است که برای چند لحظه هم که شده است یک نمای کوتاه از یک رستوران یا یک کافی شاپ که مثلاً دکتر علوی و لیلا به بهانه‌ی مرخصی چند روزه از جنگ در آنجا با هم کافه گلاسه‌ای چیزی بخورند، وجود ندارد. یا به جای خانه‌های مصفا و دلباز و بزرگ و پر درخت خیابانهای الهیه و زعفرانیه و کامرانیه، همه فیلم در یک زیرزمین نیمه تاریک می‌گذرد، یا به جای ماشینهای آخرین مدل روز جهان که دوربین گاهی باید تصادفاً روی آرم آن متوقف ‌شود، همه ماشین‌ها‌گِل مالی شده‌ و مشغول آوردن و بردن مجروح هستند و ...- فیلم روزهای زندگی یک کاستی دیگر هم دارد و آن شوخی‌های رایج و عرف شده پر رنگ زن و مردهای محرم و نامحرم فیلم در سینمای این سالهاست که در این فیلم باز هم با کمال تأسف مشاهده نمی‌شود. حتی آنجا که یک مرد می‌خواهد یک شهید یا یک مجروح زن را – و یا برعکس- به پناهگاه بیاورد، او را روی یک پتوی سربازی می‌گذارد و به عقب می‌کشد.
این هم شد فیلم؟ این هم شد زندگی؟!- نکته دیگر اینکه آقای کارگردان! می‌مُردی آن آدم پشیمان و مخالف جنگت را بیشتر می‌کردی و حالا که یکی بوده، اشکالی داشت که سر آخر نشان نمی‌دادی که به چه فضاحتی به جاسوسی دشمن روی آورده؟ هیچ فکر نکردی که این فیلم با این صحنه‌ها امکان نمایش و برنده شدن در جشنواره‌های خارجی را از دست داده است؟- راستش خسته شدم که این همه اشکالات فیلم را نوشتم اما از این یکی قطعاً نمی‌توانم بگذرم و آن اینکه فیلم خوب و با کلاس که نباید پایان‌بندی امیدوارانه داشته باشد.
فیلم باید با اعتراض و اپوزیسیون بازی و تاریکی و یأس و دلمردگی و سیاهنمایی تمام شود تا به رسالت واقعی روشنفکری خودش و معاصر بودنش عمل کرده باشد. اینکه شما در سکانس پایانی، از پشت دیوارهای بتونی نور را نشان می‌دهی و بعد هم دیوارهایی که برداشته می‌شود و از میان آن نور، چهره دلربای یک بسیجی که دارد می‌خندد را نشان می‌دهی که آمده و امید را و شادی را منتشر می‌کند، لگد به بخت خودت زده‌ای و بس! نمی‌بینی فیلمهایی که تماماً پر است از نکبت و سیاهی و یأس و بن بست و آژیر و فحش‌های رکیک و ... شما فیلمسازهای مثبت کی می‌خواهید این چیزها را یاد بگیرید؟یک نکته هم با مردم:
دوستی می‌گفت ما آدمهای مخالف خوانی هستیم و فقط بلدیم که اعتراض کنیم و علم مخالفت با هر پدیده منفی‌ای را بلند کنیم و شلوغ کنیم، اما هیچ گاه کار اثباتی بلد نیستیم. این اشکال بیش از همه به ما توده‌ی مردم برمی‌گردد که هیچ گاه نمی‌خواهیم بر سر یک پدیده‌ی مثبت و تأثیرگذار متحد شویم. حاضریم شصتاد تا فحش به یک فیلم بد بدهیم، اما حاضر نیستیم دست زن و بچه‌هایمان را بگیریم و به دیدن یک فیلم خوب برویم. حاضریم به دستفروش مترویی که حاضر است به مأموران مترو ماهی پانصد هزار تومان بدهد تا بگذارند در داخل مترو دستفروشی کند، دوهزار تومان دو هزار تومان بدهیم، اما نکنیم سه تا بلیط یک فیلم خوب را بخریم و بدهیم پدر و مادرمان، خواهر و برادرمان، بچه های محله‌مان یا مسجدمان بروند این فیلم خوب را ببینند.
مسجدهای ما باید به گونه‌ای باشد که امام جماعت آن مردم را همان گونه که به اعمال عبادی فلان روز و شب دعوت می‌کند، اگر در وانفسای اکران بدترین فیلمهای سال، یک فیلم سینمایی خوب بر پرده آمد مردم را و نمازگزاران را به دیدن آن تشویق و ترغیب کند و بسیج مسجد با هماهنگی سینماداران، گروهی اهالی محل را با تخفیف به تماشای فیلمهای خوب ببرد. من مطمئنم ثواب این کارها از برخی اعزامهای هفتگی به امامزاده های واجب التعظیم کمتر نیست.البته مهم نیست، نروید و این فیلم‌ها‌را نبینید. بگذارید این فیلم‌ها‌با فروش پایین از پرده پایین بیایند و تهیه کننده دلسوز و سالم فیلم ورشکست شود تا من و شما باز هم فرصت داشته باشیم به فیلمهای بد و تهیه کنندگان بدتر و کثافات متعفن منتشره در برخی فیلم‌ها‌اعتراض کنیم.
چه اشکالی دارد ما برای همیشه معترض باقی بمانیم و در هیچ حرکت اصلاحی و سالمی شرکت نکنیم؟ نه واقعاً؟چند روز پیش دوست عزیزی در شبکه اجتماعی گوگل پلاس مطلبی نوشت که حیفم می‌آید عین آن را در اینجا نیاورم:«امروز می‌خواستم بیام و بنویسم: آهای ! اونایی که رفتین دم وزارت ارشاد و «ننگت باد» و ... گفتین علیه فیلمهای زندگی خصوصی و گشت ارشاد. یک ذره، فقط یک ذره غیرت داشته باشین و برید فیلم «روزهای زندگی» رو ببینید. مرد باشید و دو تا هم بلیط بخرید که غیرت انقلابی‌تان حال بیاید. اگر نروید، من باور نمی‌کنم ذره‌ای از آن گلو پاره کردن‌هایتان را ... حالا که خبر خانه سینما هم شده و تجمع آن... بگذریم.»1. نه دوستان! نگذریم. همین الان بلند شوید و دست خانواده را بگیرید و بروید به نزدیکترین سینمایی که شما را با «روزهای زندگی» پیوند می‌دهد. یا علی، بسم الله...

+ (http://rajanews.com/detail.asp?id=127620)

عهد آسمانى
02-06-2012, 11:23
سلام ممنون از نحوه توضیح شما درباره فیلم
من اهل سینما نیستم ولی خیلی مشتاق شدم که این فیلم روببینم
در تبلیغات از فیلم خوشم اومده بود وحتما هم خواهم دید