PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : امامت و وحدت اسلامی



ganjineh
12-11-2009, 20:24
به نظر برخی, در عصر ما بحث از مذهب و امامت ـ كه زمان بسیاری از صدر اسلام گذشته است ـ بی فایده بلكه زیان آفرین است, زیرا این بحث ها مربوط به قضیه ای است تاریخی كه قرن ها از وقوعش گذشته است. بحث از این كه خلیفه و جانشین بعد از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ چه كسی بوده و هست؟ علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ یا ابوبكر؟ در این زمان خالی از فایده است و حتی چه بسا این مباحث در این زمان, جز ایجاد فتنه و نزاع و بر انگیختن كینه ها, اثر دیگر ندارد: به عبارت دیگر در این عصر كه احتیاج مبرم به وحدت و تقریب بین مذاهب است, چرا این گونه مباحث كه اختلاف زا است مطرح می گردد؟
ما به لطف خداوند متعال در صددیم آثار و فواید بحثِ امامت را در این عصر طیّ مطالبی بیان كنیم.
1. حقیقت وحدت
از آنجا كه اشكال كننده, به واژه « وحدت » اهمیت فراوانی می دهد, جا دارد ابتدا به مفهوم حقیقی آن بپردازیم:
دو اصطلاح و عنوان مهمّ است كه باید در كنار هم مورد توجه خاص قرار گیرد و هیچ كدام را نباید فدای دیگری كرد: یكی حفظ وحدت و یك پارچگی امّت اسلامی و دیگری حفظ اصل اسلام.
شك نیست كه همه مسلمانان وظیفه دارند این دین حنیف را حفظ كرده و در گسترش آن بكوشند و از این رو همگان در این راه مسئولیت سنگینی دارند, هم چنین از آن جا كه مسلمانان دشمنان مشتركی دارند كه در صددند اصل اسلام و مسلمانان را نابود كنند, باید متحد شده و در حفظ كیان اسلام و مسلمانان بكوشند. ولی این بدان معنا نیست كه از وظیفه دیگر شانه خالی كرده و از بیان حقایق مسلّم اسلامی سرباز زنند. هرگز نباید مسئله وحدت یا اتحاد را اصل و هدف قرار داده و حقایق شریعت را فرع و فدای آن نماییم. بلكه بر عكس, اگر اسلام بر وحدت یا تحاد بین مسلمانان تاكید دارد, برای صیانت و نگه داری از دین است, حال چگونه ممكن است مسئله « وحدت » برای كسی بسیار مهمّ جلوه كند؛ به طوری كه دست از برخی مسلّمات دین و مذهب بر دارد و یا آن كه در صد توجیهات بی مورد آنها بر آید.
تاریخ و سیره پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بهترین شاهد و مؤیّد این مطلب است: پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ با آن كه می داند بنی امیه با علی ـ علیه السّلام ـ و بنی هاشم مخالف است و هرگز عده ای زیر سلطه و ولایت امام علی ـ علیه السّلام ـ نمی روند و امامت او را هرگز نمی پذیرند, اما این مسئله باعث نشد كه از بیان حقّ و حقیقت صرف نظر كرده و ولایت و امامت علی ـ علیه السّلام ـ را بیان نكند, بلكه در طول 23 سال بعثت خود در هر جا و هر نحو كه ممكن بود و موقعیت داشت, ولایت و امامت علی ـ علیه السّلام ـ را به مردم گوشزد كرد, با این كه به طور قطع می دانست از هنگام وفاتش در این موضوع اختلاف خواهند كرد, بلكه این اختلاف باقی مانده تا روز ظهور امام زمان ـ علیه السّلام ـ ادامه پیدا خواهد كرد, با این همه حقّ را بیان كرد. چرا كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ با این كه می داند تا روز قیامت به سر مسئله امامت علی ـ علیه السّلام ـ اختلاف می شود, این گونه بر ولایت علی ـ علیه السّلام ـ تأكید می ورزد, كه حتی در روز غدیر برای جلوگیری از شك و شبهه دست آن حضرت را بالا می برد, تا همه ببینند كه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ چه تأكیدی بر ولایت او داشته است.
از این جا به خوبی روشن می شود كه بیان حقّ و حقیقت اصل است و در هیچ موقعیّتی نباید از آن صرف نظر كرد؛ حتی در صورتی كه می دانیم با بیان آن میان مسلمین دو صف ایجاد شده و دو دستگی ایجاد خواهد شد. ولی این بدان معنا نیست كه مسلمانان به جان یكدیگر افتاده و هم دیگر را نابود كنند, بلكه با بیان مدّعای خود, یكدیگر را تحمل كرده و به پیروی از گفتار نیكو دعوت نمایند, ولی در عین حال از دشمن مشترك نیز غافل نباشند. قیام امام حسین ـ علیه السّلام ـ نیز دلیل و شاهد خوبی بر مدعای ماست, زیرا حضرت ـ علیه السّلام ـ با آن كه می دانست با قیامش بین دو دسته از مسلمانان نزاع خواهد شد, در عین حال هرگز به جهت اتحاد بین مسلمانان از اصل مهمّ امر به معروف و نهی از منكر غافل نشد.
سیره و روش امام علی ـ علیه السّلام ـ نز گویای این مطلب است, زیرا به نظر برخی حضرت می توانست با دادن امتیاز بی جا به طلحه و زبیر و معاویه, جلوی جنگ جمل و صفین را بگیرد و با این كار از ایجاد اختلاف بین مسلمانان تا هزاران نفر در این قضیه كشته نشوند, ولی آن حضرت به جهت حفظ اصول اسلام و حقّ و حقیقت و شریعت اسلامی هرگز حاضر نشد از آن حقایق چشم پوشی كند.
پس حقیقت مفهوم « وحدت » ـ و به عبارت صحیح تر « اتحاد » ـ آن است كه با حفظ عقاید قطعی و مسلم خود در مقابل دشمن مشترك موضع واحدی داشته و از او غافل نباشیم و این بدان معنا نیست كه از بحث و گفتگوی علمی محض و خالی از تعصبات پرهیز كنیم, زیرا همه امور در حقیقت برای حفظ شریعت اسلامی است.
از این رو است كه امام علی ـ علیه السّلام ـ در بحبوبه جنگِ صفین, از وقت فضیلت نماز سؤال می كند و بعد از آن كه از او سؤال می شود كه اكنون در اوج نبرد چه وقت نماز است؟ در جواب می فرماید: مگر ما برای غیر از برپایی نماز می جنگیم؟ لذا نباید هیچ گاه هدف , فدای وسیله گردد.
شیخ محمد عاشور, معاون رئیس دانشگاه الازهر مصر و رئیس كمیته گفت و گوی بین مذاهب اسلامی دربیان نظریه ای كاملاً منطقی و متین می گوید: « مقصود از اندیشه تقریب بین مذاهب اسلامی, یكی كردن همه مذاهب و روی گردانی از مذهبی و روی آوردن به مذهبی دیگر نیست, كه این به بیراهه كشاندن اندیشه تقریب است. تقریب باید بر پایه بحث و پذیرش علمی باشد تا بتوان با این اسلحه علمی به نبرد با خرافات رفت و باید دانشمندان هر مذهبی در گفت و گو.ی علمی خود, دانش خود را مبادله كنند, تا در یك محیط آرام بدانند, بشناسند, بگویند و نتیجه بگیرند»[1]
نگاه اهل هر مذهب به نقاط مشترك , باعث همكاری درون گروهی برای زیستن در جامعه جهانی می شود و نگاه به نقاط اختلاف, در یك بستر علمی و تحقیقاتی, باعث جدیّت و تلاش در بحث و پژوهش علمی برای رسیدن به حقیقت و تبیین آرا و نظرات دیگران می گردد. نمی توان در پوشش شعار « تمسك به ولایت اهل بیت ـ علیه السّلام ـ », آثار و لوازم فقهی اقرار به « شهادتین » را نفی كرد, همان طور كه نمی توان تحت عنوان « وحدت اسلامی » و با شعار براندازی تعصبات, از جهات اختلاف در اصول ایمانی و آثار و لوازم آن چشم پوشی نمود.
نفی تعصّب به معنای عدول از حقایق نیست, بلكه به معنای پایه ریزی مبانی اعتقادی بر موازین علمی و كارشناسانه است ـ چه در زمینه پژوهش و تحقیق, و چه در زمینه گفت و گو و بحث ـ تا در نتیجه این نظام فكری, سلوك اهل مذاهب با یكدیگر بر پایه مدارا و عدم خشونت , شكل گیرد.
2. وحدت بر محور امام بر حقّ
اسلام بر وحدت میان مسلمانان تأكید فراوانی دارد؛ قرآن كریم می فرماید:
« اذكُرُوا نِعمَتَ اللهِ عَلَیكُم إِذ كُنتُم أعداءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلوبِكُم فَأَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ إِخواناً؛ »[2] « و نعمت خدا را بر خود یاد كنید آن گاه كه دشمنان ( یكدیگر ) بودید, پس میان دلهای شما الفت و مهربانی انداخت تا به لطف او برادران هم شدید. ».
« وَ لا تَكُونُوا كَالَّذینَ تَفَرَّقُوا وَ اختَلَفُوا مِن بَعدِ ما جاءَهُمُ البَیِّناتُ وَ أولئِكَ لَهُم عَذابٌ عَظیمٌ »؛[3] « و چون كسانی مباشید كه پس از آن كه دلایل آشكار بر ایشان آمد, پراكنده شدند و با هم اختلاف پیدا كردند و برای آنان عذابی سنگین است.»
« إنَّمَا المُومِنُونَ إِخوَهٌ»؛[4] « در حقیقت مومنان با هم برادرند.»
« إِنَّ الَّذینَ فَرَقُوا دینَهُم‏ وَ كانُوا شِیَعاً لَستَ مِنهُم‏ فی شَیءٍ »؛[5] «كسانی كه دین را پراكنده ساختند و فرقه فرقه شدند, تو هیچ گونه مسئول ایشان نیستی.»
« وَ اعتَصِمُوا بِحَبلِ اللهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا»؛[6] « و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراكنده نشوید.»
«وَ لا تَنازَعوُا فَتَفشَلُوا وَ تَذهَبَ ریحُكُم»؛[7] « و با هم نزاع مكنید كه سست شوید و مهابت شما از بین برود.»
«إِنَّ هذِهِ أمَّتُكُم أمَّهً واحِدَهً وَ أَنَا رَبُّكُم فَاعبُدُونِ»؛[8] «و این امت شما كه امتی یگانه است و منم پروردگار شما, پس مرا بپرستید.»
با این همه تأكید فراوان كه قرآن بر مسئله وحدت اسلامی و اتّحاد دارد, لكن از این نكته نباید غافل بود كه وحدت, محور می خواهد و به تعبیر دیگر كانالی برای رسیدن به وحدت و اتحاد لازم است. تأكید بر اصل وحدت, بدون آن كه محور و كانال آن مشخّص شود, كاری لغو و بیهوده ای است.
هرگز قرآن صامت به تنهایی نمی تواند محور وحدت باشد, زیرا به تعبیر امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ : قرآن دارای وجوهی است كه می توان لفظ آن را به هر یك از آن وجوه حمل كرد؛ از این رو می بینیم كه قرآن كریم, با آن كه از كتاب آسمانی به «امام» تعبیر می كند آن جا كه می فرماید: « وَ مِن قَبلِهِ كِتابُ مُوسی إِماماً وَ رَحمَهً»؛[9] « و پیش از وی ( نیز ) كتاب موسی راهبر و مایه رحمت بوده است.» همچنین از صحف ابراهیم و موسی یاد كرده و می فرماید: « صُحُفِ إِبراهیمَ وَ مُوسی »؛[10] « صحیفه های ابراهیم و موسی.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . اسكندری, بازخوانی اندیشه تقریب, ص 32.
[2] . آل عمران ( 3) آیه 103.
[3] . آل عمران (3) آیه 105.
[4] . حجرات(49) آیه 10.
[5] . انعام (6) آیه 159.
[6] . آل عمراه(س) آیه 103.
[7] . انفال(8) آیه 46.
[8] . انبیاء(21) آیه 92.
[9] . هود(11) آیه 17.
[10] . اعلی(87) آیه 19.