PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : وضعیت اسف انگیز زن در ایران قبل از اسلام



ganjineh
13-11-2009, 11:06
شخصیت و وضعیت اسفبار زنان در رژیم ساسانیان


آگاهی‌های موجود در کتاب‌های دینکرد ( به ویژه کتاب سوم )،
ماتیگان هزار دادِستان،
اندرزهای آذرباد مهرسپندان،
ارداویراف ‌نامه،
شایست ‌نشایست،
وِدیوداد ( وندیداد )،
روایت امید اشه‌ وهیشتان
و بسیاری منابع دیگر،
وضعیت اسفبار زن ساسانی (و عموماّ مردمان آن زمان) را به روشنی گزارش می‌کنند.


وضعیت ناگواری که محصول حاکمیت و قدرت بلامنازع و مهار نشده موبدان دین تازه رسمیت‌ یافته زرتشتی بوده است
که خود را نمایندگان تام‌الاختیار خداوند بر روی زمین می‌دانستند و با اتکای به همین مشروعیت و با نام دین و خدا و پیامبر،
پیروان تمامی ادیان و مذاهب را به نام کافر و فساد کننده بر روی زمین کشتند
و نیایشگاه‌های آنان را به نفع آتشکده‌های درباری ویران کردند.


آسیبی که از خشک‌اندیشی و خشونت‌های آنان به ایران زمین رسید،
نه تنها موجب گسست فرهنگی و اجتماعی مردمان ایرانی و ضعف آنان در برابر نیروهای مهاجم شد،
بلکه بیش از هر چیز به آیین و اندیشه‌های پیامبر ایران، آسیب وارد ساخت.



منبع : جناب آقای رضا مرادی غیاث آبادی http://www.ghiasabadi.com (http://www.ghiasabadi.com/)

ganjineh
13-11-2009, 11:07
زن در دید ایرانیان قبل از اسلام :
از تبار فاحشه ها، دختر اهریمن، بی خرد، غیر قابل اطمینان،
عامل اصلی انحراف مرد، هم ارزش 1 برده، جزء اموال مرد ...

به موجب متون زرتشتی ساسانی و به ویژه « ماتیگان هزار دادِستان »،
زنان اموال و مایملک مرد دانسته می‌شده‌ و بهایی معین داشته‌اند ! http://smiliestation.de/smileys/Fies/5.gif
بهایی که معمولاً برابر با قیمت یک مرد برده، یعنی در حدود 2000 سکه نقره بوده است.
این نکته همچنین از نخستین شواهد پیدایش برده‌داری در ایران عصر ساسانی حکایت می‌کند.
(بنگرید به مدخل «برده و برده‌داری» Barda and Bardadari در دانشنامه ایرانیکا).


موبدان ساسانی همانند روحانیان بسیاری از ادیان، از دل‌نگرانی عمیقی نسبت به زنان رنج می‌برده‌اند
و آنان زنان را عامل اصلی انحراف مرد از وظایف دینی می‌دانسته‌اند.
شاید این نگرانی‌ها از آنجا ناشی می‌شده که زنان در برابر آنان مقاومت و سرسختی بیشتری نشان می‌داده‌اند.
در کتاب پهلوی «بندهش» چنین گزارش می‌شود که:
« اورمزد از یافتن موجودی دیگر برای انجام زایمان ناتوان بود و از روی ناچاری زن را برای اینکار انتخاب کرد.
زنی که حتی خداوند را نیز می‌رنجاند
و [ و زنی که ] از تبار «جِـهی» (روسپی/ دختر اهریمن) است.

به این ترتیب زنان نمی‌توانسته‌اند همچو مردان راهی به سرای اهورامزدا داشته باشند
(بندهش، مهرداد بهار، بخش نهم، در باره چگونگی زنان).
همانگونه که در این کتاب زنان از تبار دیوان شرور دانسته شده‌اند،
در « اندرزهای آذرباد مهرسپندان » موبد بزرگ عصر شاپور دوم
(که هنوز هم در نیایش‌خوانی‌ها به فروهرش درود فرستاده می‌شود)
از بی‌خردی و رازگشایی و اعتماد‌ناپذیر بودن زنان سخن رفته است »
(آذرباد مهرسپندان، رهام اشه، بخش‌های گوناگون).

ganjineh
13-11-2009, 11:08
زن بینوای ایران باستان :
هیچگونه حق تصمیم گیری نداشت
هنگام عادت ماهیانه زندانی می شد
اگر موقع عادت، قصد دیدار شوهرش را می کرد، سزایش اعدام بود
پس از پایان پریود، باید خود را با ادار گاو می شست
هنگام زائیدن طفل مرده، در جای بی آب و گیاه زندانی می شد
و تا 3 روز مجبور بود ادار گاو و خاکستر بنوشد
تا 3 روز حق نوشیدن آب را نداشت
حتی الامکان اجازه بیرون رفتن از خانه را نداشت
در مواقع بسیار ضروری، می بایست با حجاب کامل از سر تا پا بیرون برود
اگر کمی از زیور و زینت خود را به کسی نشان می داد، مستحق جهنم بود
http://www.andishehaa.com/forums/images/smilies/confangry.gif

متون فقهی زرتشتی ساسانی، مقررات و دستورهای سختگیرانه فراوانی در باره اعمال و حرکات زنان دارد،
بطوریکه زنان حتی در کوچکترین و شخصی‌ترین کارهای روزمره خود حق تصمیم‌گیری نداشته‌اند.

آنان به هنگام دشتان ماهانه [پریود یا عادت ماهانه] موظف بوده‌اند تا در جایی زندان‌مانند
و دور از همگان به نام «دشتانستان» اقامت کنند و از آن خارج نشوند و نگاهشان به آتش نیفتد.
از آنجا که زنان در این مدت سخت آلوده و خطرناک دانسته می‌شده‌اند،
موظف بوده‌اند از ظرف‌های مخصوصی استفاده کنند و هیچ ارتباطی با دنیای خارج از دشتانستان نداشته باشند.
زنان همچنین موظف بوده‌اند تا پس از پایان دشتان، دویست مور دانه‌کش را بکشند و خود را با پیشاب گاو نر شستشو دهند
(گاه [برهنه] در برابر یک موبد مرد، چون زنان حق موبد شدن نداشته‌اند).

چنانچه زنی در این مدت آهنگ [قصد و آرزوی دیدار] شوهر خود را می‌کرد، سزایش «مرگ ارزانی/ اعدام» بود. http://smiliestation.de/smileys/Fies/5.gif
(ماتیگان هزار دادستان، آناهیتا پریخانیان، چاپ ایروان، به زبان‌های ارمنی، انگلیسی و روسی؛ همچنین بنگرید به بخش‌های گوناگون از متن اوستایی متأخر «ودیوداد/ وندیداد»).


زندانی کردن زنان به هنگام زائیدن طفل مرده نیز رایج بود. http://smiliestation.de/smileys/Fies/5.gif

در این هنگام مزداپرستان می‌باید در جایی بی‌آب و علف، اتاقکی بسازند و زن را به آنجا ببرند.
زن موظف بود در آن اتاقک چند جام از آمیخته پیشاب گاو نر با خاکستر را بنوشد http://smiliestation.de/smileys/Fies/5.gif
در حالیکه تا سه روز حق نوشیدن آب را نداشته است
(وندیداد، در مجموعه اوستا، گزارش استاد جلیل دوستخواه، جلد دوم، ص 713 تا 716).


آذرباد مهرسپندان در اندرزهای خود که تنها خطاب به مردان گفته شده است، سفارش می‌کند
که تا جای ممکن مانع از رفتن زنان خود به بیرون از خانه شوند.
اما چنانچه به ناچاری زنان قصد خروج از خانه را داشته‌اند، موظف بوده‌اند
با حجاب کامل و پوشش یکدست سر تا پا در انظار همگان ظاهر شوند
و چنانچه کمترین آرایش و زیور خود را به دیگران نشان می‌داده‌اند، شایسته جهنم دانسته می‌شده‌اند
(بنگرید به بخش‌های گوناگون از کتاب ارداویراف‌نامه).
البته زنان اشراف در جامعه طبقاتی زرتشتی ساسانی از این قاعده و بسیاری قواعد دیگر معاف بوده‌اند.

ganjineh
13-11-2009, 11:12
چه شرم آور و دردناک است این مصائب زن زردشتی ساسانی


زندگی زناشویی زن نیز زیر نفوذ عمیق موبدان بود.
دختر موظف بود در سن 9 سالگی با شوهری که برایش انتخاب می‌کرده‌اند، ازدواج کند
و اگر به مدتی طولانی از اینکار سرباز می‌زند و زندگی بدون شوهر را ترجیح می‌داد، سزاوار مرگ بود.
این مجازات [مرگ] همچنین برای زنی که به قهر، شوهر خود را ترک گفته بود نیز در نظر گرفته می‌شد
(شاهنشاهی ساسانی، تورج دریایی، ترجمه مرتضی ثاقب‌فر، ص 173 تا 175).


زنان می‌باید سه بار در روز در برابر شوهران خود زانو می‌زدند
و می‌پرسیده‌اند که آقایش دوست دارد امروز چه کاری برایش انجام شود.
با این حال، زنان حق تقاضای طلاق و حق تصرف جهیزیه خود را داشته‌اند. اماپس از طلاق حق گرفتن منافع مترتب بر اموال و جهیزیه خود را نداشته‌اند.



مردان طبقه اشراف می‌توانسته‌اند بدون محدودیت زنان متعدد بگیرند.
به هر تعدادی که امکانات مالی نگهداری از آنان را داشته باشند.


همچنین مردان می‌توانسته‌اند تا در صورت فقر و ناتوانی زن خود را بفروشند
و یا در صورت ناباروری خود، آنان را برای مدتی معین در اختیار مرد دیگری بگذارند و در واقع اجاره دهند
(جزئیات این معامله‌ها را در «ماتیگان هزار دادستان» بخوانید).



ازدواج با محارم یا «خْـویدودَه» بدون در نظر داشتن رضایت یا نارضایتی زن، به گستردگی تبلیغ می‌شد.
بطوریکه گناه مرد لواط‌ کار تنها در صورتی پاک می‌شد که با مادر یا خواهر و یا دختر خود وصلت می‌کرد http://smiliestation.de/smileys/Fies/5.gif
(خرده مقالات، بیژن غیبی، چاپ آلمان، ص 350).


با اینکه موضوع ازدواج با محارم اینروزها به شدت تکذیب و برای توجیه و تحریف آن کوشش‌های زیادی می‌شود،
اما منابع و اسناد مکتوب زرتشتی و غیر آن بسیار فراوان‌تر از آنند که جایی برای تردید باقی بماند.
سراسر بخش مفصل و طولانی هشتادم از کتاب سوم «دینکرد» به بحث در این باره پرداخته و جزئیات آنرا به دقت بازگو کرده است.
جزئیاتی مانند حق‌الارث دختری که در عین حال زن پدر خود نیز هست http://www.andishehaa.com/forums/images/smilies/grin.gif و موارد دیگر.
(دینکرد، کتاب سوم، ترجمه فارسی از فریدون فضیلت؛ ترجمه انگلیسی از م. شکی).



نگاره‌های بازمانده از عصر ساسانی نیز از نگاه رایج ساسانیان به زن حکایت می‌کند
. در حالیکه نگاره‌های زنان پیش از تاریخ، هخامنشی و اشکانی، با انبوهی از نقش‌های زنانی با شکوه و قدرتمند به دیده می‌آید،
بر نگاره‌های ساسانی که بر جام‌ها و موزائیک‌ها بر جای مانده است،
زن تنها موجودی است که وظیفه خوشگذرانی و بزم و ساز و آواز مردان را بر عهده دارد.


پدیده‌ای که شاهنامه فردوسی نیز به آن اشاره دارد و نام‌های زنان در عصر ساسانی ِ شاهنامه،
بر خلاف پیشینیان پر افتخار خود همچو فرانک و گردآفرید و منیژه، از شمار فراوانی معشوقگان درباری تشکیل شده است.
متن پهلوی «خسرو قبادان و ریدگی» نیز ویژگی‌های یک زن خوب از دید خسرو را باز می‌گوید.
ویژگی‌های که در اندام و جاذبه‌های زنانه خلاصه می‌شوند.
(متون پهلوی، سعید عریان، ص 82).



چنانچه این منابع بسیار فراوان را نادیده بگیریم و حقوق و جایگاه زن هخامنشی با زن ساسانی را به یک اندازه بستاییم،
نه تنها تحریف تاریخ و دوری از واقعیت‌های تاریخی، که نادیده انگاشتن کوشش‌ هخامنشیان برای دستیابی به جامعه‌ای آرمانی،
و نیز پایمال کردن رنج‌ها و مصائب زن زرتشتی ساسانی است.


انسانی دانستن حکومت و روحانیانی که خود را نماینده خدا بر روی زمین می‌دانسته‌اند
و رفتار غیر انسانی‌اشان موجب تباهی و آسیب به فرهنگ و تمدن و هنجارهای زندگانی مردمان شده است،
ظلمی بزرگ در حق رنج‌کشیدگان است.

ganjineh
13-11-2009, 11:17
زن در ایران باستان !
ـــــــــــــــــــــــــ
کتاب ایران (ص۳۵۹الی ۳۶۹)
انسان ایرانی
* زن در میراث دینی دوران تاریخی
در جامعه بدوی ساکنان اصلی فلات ایران پیش از کوچ آریاییان ، زن نقش برجسته ای در عرصه عقاید کلامی و در تکامل حیات اجتماعی داشته است. ساکنان بومی فلات ایران اصل در آفرینش و حیات را در مادینگی میدانستند و از این رو خدایان ماده را میپرستیدند. در نگاه آنان زن مظهر زایندگی و زندگی بود و به نوعی تقدیس میشد و محترم بود.
این نوع نگرش در اندیشه آریاییان راه نـیافت . در اندیشه آریایی اصالت با نرینگی بود. در عرصه عقاید این خدایان نر بودند که تعیین سرنوشت میکردند. هر چند که در میان گروه پروردگاران آریایی چند خدای ماده نیز حضور داشتند .
در جامعه آریایی زن یار و همکار مرد بود و مسئولیت نگهداری آتش خانه و پرورش فرزندان و رسیدگی به امور گله و رمه و پختن غذا با او بود ، در عین حال مورد ستم و تجاوز و تحقیر قرار داشت . این ستم از سوی اشراف و روحانیت آریایی بر زنان روا میرفت : «آنان آشکارا زنان و دختران را از رعایا می ربودند یا به زور میگرفتند و به کامجویی و هرزگی میپرداختند. » [1]
در نهضت زرتشت زن مورد حمایت قرار گرفت : مادینگی زن و زمین و چارپا ستوده شد و در جهت تشویق و تقدیس کشاورزی ، زمین دختر اهورا مزدا معرفی گردید و سپندارمذ صفت محبت و مهربانی مزدا ، استعارۀ ، زمین شد . زرتشت زنان و مردان را به طور یکسان مورد خطاب قرار داد [2] و از دخترش پورچیستا تجلیل کرد و در جشن عروسی او چنین سرود : « ای دختران شوی کننده و ای دامادان ! اینک بیاموزم و آگاهتان سازم ، پندم را به خاطر خویش نقش بندید و به دلها سپرید ، با غیرت از پی زندگانی پاک منشی بکوشید ، هریک از شما باید در کردار نیک به دیگری پیشی گیرد و زندگی خود را خوش وخرم سازد.» [3] زنان و دختران بسیاری از پیروان ویاران اولیه زرتشت بودند که نامشان در ادبیات اوستایی آمده است.[4]
جهان بینی روشنی که جهان گاثه ها به روی آریایی گشود ، در پی نظام دینی دگرگون شد : در حکمت دینی آریایی که پدیدۀ دوران دینی و تارخی است ، تصاویر نوینی از سرشت حقیقی و سرنوشت حقوقی زن ارائه گردید که مبنای احکام دینی دوران بلند تاریخی شد و خلق وخو و نگرش آریایی و ایرانی را نسبت به زن ساخت .
در حکمت دینی آریایی آمده است : « اهورا مزدا زنان را به نیکوکاری واگذاشت ، اما زنان گریختند و به اهریمن روی آوردند . مزدا چاره ای اندیشید و نرسه خدای نر پانزده ساله را آفرید و او را برهنه در پی اهریمن آویخت تا زنان به او روی کنند و چنین شد و نخستین ختودت اهریمنی حاصل گشت . از این روی زنان زادۀ اهریمن و اهریمنی منش هستند . مزدا یار نیکو مردان است و اهریمن یار زنان . مزدا کوشید تا مردان نیک را از زنان دور دارد. در پی درگیری مزدا با اهریمن ، اهریمن شکست خورد و بی هوش شد . دیوان نتوانستند اورا به هوش آورند . جهی دختر اهریمن پدر را به هوش آورد . اهریمن سر جهی را بوسید . بازده این بوسه ، خون حیض بود که از جهی پدیدار گشت.. اهورا به زن گفت با آنکه پتیاره هستی و از جنس جهی دختر اهریمن میباشی تورا آفریدم ، تورا یاری میکنم زیرا مرد از تو زاده میشود ، با وجود این مرا آزار خواهی داد . اگر مخلوقی می یافتم که مرد از او زاده شود تو را نمی آفریدم . هرچه گشتم چیزی نیافتم که مرد از او زاده شود جز زنی که از جنس جهی پتیاره دختر اهریمن بود . »[5]« اهریمن با گروه جهی دیو(=زنان) نزدیکی کرد ، مادگان(=زنان) را پلید ساخت ، مادگان نران(=مردان) پلید سازند و از خوش کاری روی گردانند. »[6]
همین تصاویر از زن در نظام دینی مبنای تلقی حقیقی و حقوقی از زن شد . در میراث دینی باستان ، آشکارا اصالت از آن نرینگی است ؛ فرزندان نر ، اسبان نر ، شتران نر ، گاوان نر ، سگهای نر . در نظام دینی باستان زنان یا نائیریکا = نیک هستند و یا جهیکا = بدکار میباشند .[7] زنان نیک آنانی هستند که نیک گفتار و نیک کردار باشند ، فرزندان نر بزایند و فرمانبردار شوهر خویش باشند . در یسناها و یشتها این کلیشه ها مکرر آمده است :
« گروه زنان دارندۀ فرزندان نر ، زنان دارندۀ پسران ، پسران نامور ، را میستاییم ، زنی که خوب گوید و خوب کند و فرمانبردار سرور ، فرمانبردار شوهر ، مطیع بزرگ خویش باشد .»[8] زنان جهی اصولا حق حیات ندارند و باید برانداخته شوند . در میراث دینی ، این کلیشه تکرار شده است : « زن پست جادوگر جهی باید برانداخته شود . »[9] زنان اصولا سرشت اهریمنی خود را دارند زیرا زنان نیک که حیض میشوند و دختران مرد ندیده که اصالت نیافته اند حق ندارند از نذری ایزدان و امشاسپندان بخورند. [10] زنان و دختران وقتی حیض میشوند مطلقأ نجس و ناپاک هستند و باید که در دشتانستان ؛ قرار گاهی که ویژۀ زنان حایض است قرار گیرند .[11] این تلقی از زن در نظام دینی دوران تاریخی ، شکل و سازمان یافته تلقی از زن در دوران جاهلی پیش از زرتشت است.
در دوران دینی باستانی ، سنن جاهلی آریایی و تقدس و تعصب مذهبی در هم آمیخت و سرنوشت زن را رقم زد . احکام دینی زنان به ویژۀ احکام حیض و تطهیر زن حایض ، نشان از تلقی سرشت اهریمنی دارد . پیش از زرتشت ، زنان به هنگام حیض و زایمان در آغل بسر میبردند و تا پایان مدت حیض و عمل زایمان ، از نزدیک شدن به زنان پرهیز میشد . این سنت آریایی در دوران دینی سازمان یافته شد و از آنجا که زمین و گیاه و آب و آتش و... مقدس و محترم بودند ، زنان در زمینی شوره زار و بی حاصل ، در حصاری که دشتانستان (=حیض ستان) نام داشت رانده میشدند و در سخت ترین شرایط بسر میبردند و پس از پایان مدت حیض و زایمان ، در پیچیده ترین مراسم غسل ، با شاش مقدس گاو (=گومیز) و اندکی آب توسط روحانیون ویژه ، چند بار و در مدت چند روز تطهیر میشدند . در همین جا کیفر زنی که بچه سقط کند یا بچه مرده بزاید قابل توجه است و سرنوشت زن را نشان میدهد. [12]
در دوران دینی ، زنان نوعی کالا بودند وبر آنان اصل مالکیت و انحصار مترتب بود . براین اساس زنان احتکار میشدند ، مبادله میگردیدند ، به قرض داده میشدند ، فروخته میشدند ، به خارج از کشور صادر میگردیدند .
در میراث دینی دوران تاریخی، به ترتیب : مال و کالای ماده و چارپای ماده و زن در کنار هم قرار گرفته اند : در احکام دینی آمده است : « مردی که دختری را آبستن کرده همه را فرض است تا از آن نگهداری بکنند که کودک برسد . همه مسئول همۀ زایمان های مادگان دوپا و چارپا هستند. آن دوپا، دختر است و آن چارپا ، ماده سگ است».«اگر مردان هم دین یا برادران یا دوستان از یکدیگر خواسته (=مال و ثروت) ، یا زن یا خرد خواهند باید که خواسته (=مال و ثروت) دهند و زن به نکاح او برسانند و کلام مقدس به آن بیاموزانند».[13] واژه اوستایی أذیته به معنای تهیه کردن زن و به نکاح در آوردن است.[14] این حکم متقن دینی نشان از کالا بودن زن و احتکار شدن او دارد.
میدانیم که در روزگار بلند ساسانی ، زنان مانند گندم و غلات و حبوبات و حیوانات اهلی احتکار میشدند و اشرافیت و روحانیت و حاکمیت سیاسی ساسانی حرمسراهای بسیار داشتند و اشرافیت و روحانیت و حاکمیت سیاسی ساسانی حرمسراهای بسیار داشتند و نهضت مردمی و سراسری مزدک پسربامداد علیه دین و دولت ساسانی ، عصیانی علیه همین اوضاع بود . بی گمان اشراف و روحانیان و طبقات ممتاز حاکم از همه مواهب و کامروایی جنسی نیز برخوردار بودند . تنها بخشی از رزمیان ، برزیگران ، شبانان ، پیشه وران ، غلامان و بردگان و بطور کلی رعایا که اکثریت جامعه را تشکیل میدادند دچار محرومیت مطلق بودند.
این وضع تبیین دینی و توجیه کلامی و فلسفی داشت و تقدیری تلقی میشد که ارادۀ اهورا مزدا و ایزدان و امشاسپندان بر آن تعلق گرفته بود ؛ إرت ایزد رفاه و خوشبختتی این ثروت و قدرت و اموال و زنان را به اشراف ایرانی که دارای طهارت خون و فره ایزدی و اصالت اهورایی بودند بخشیده بود: « خانه های خوب شان برافراشته ، از ستوران و شتران و گله ها و رمه های اسب و شتر و گوسفند برخوردار ، با عمری دراز ؛ تخت خوابهایشان گسترده و خوشبو با بالشهای آراسته ، زنان شان روی تخت هالمیده ، آراسته به جواهر و آرایش شده در انتظار هم آغوشی با شوهرانشان هستند ..».[15]
در میراث دینی دوران تاریخی بطور مشخص از چند گناه جنسی بسیار یاد شده که نشان میدهد با همه غلاظ و شداد احکام دینی و تعصب و فشار ورحانیون ، جامعه از محرومیت های جنسی رنج میبرده است. در سراسر میراث دینی مرد و زن کخوارذ ، مرد و زن کئیذی ، مرد و زن جهی که ، و جهیکا و جهی سخت نکوهش و نفرین شده اند و از ایزدان و امشاسپندان نابودی آنان تقاضا شده است .|16]
بدیهی است که شرایط سیاسی – اجتماعی ، اقتصادی حاکم بر دوران بلند دینی – تاریخی ، وجود بحرانهای شدید اخلاقی در جامع، سراسر دینی را کاملأ توجیه و طبیعی جلوه میدهد . تعالیم و اخلاق دینی دوران تاریخی می کوشید تا رعایای محروم را به پندار و گفتار و کردار نیک و پرهیز و بردباری دعوت کند و به محرومان وعده میدادند که دررستاخیز «.. وجدان مرد پاک دین به پیکر دختری زیبا و درخشان با بازوان سفید و نیرومند ، خوشرو ، بلند بالا، با سینه های برآمده، آزاده ، شریف نژاد، پانزده ساله ، نمودار شود..»[17] از دیگر سو مقرر میداشت که مرد بی زن و خانمان و کسب و کار محکوم به مرگ است : «کسی که عمدأ دنبال کار نرود و تشکیل خانواده ندهد و امساک ورزد و خوراک نخورد و پوشاک نپوشد ، سزایش بند از بند بریدن و....» و خلاصه مرگ حتمی است.[18] اما چنین وعده و وعیدهایی نمی توانست از بحران اخلاقی و فساد اجتماعی بکاهد و زنان و مردان بی همسر را به فحشا نکشاند . این واقعیت که در تلقی دینی و عرف اجتماعی ، زنان هماره نوعی کالا بودند و جنبۀ انحصار و احتکار پیدا میکردند ، براین بحرانها می افزود . حقوق دینی و عرف اجتماعی سرنوشت حقیقی و حقوقی زن را تعیین کرده بود . وجود احکام مرگبار زن ربایی در کنار دزدی اموال نشان میدهد که زنان چه معنایی داشتند. [19]
در سراسر دوران بلند تاریخی ، تعدد زوجات و انواع صیغه های شرعی ، بخشی از سرنوشت حقوقی و قانونی زن بود . بدیهی است که این امکانات نیز در انحصار اشرافیت ایرانی و حاکمیت سیاسی- اقتصادی بود. احکام دینی موجود نشان میدهد که رعایای مرد و زن حتی از داشتن یک همسر محروم بوده اند. در همین جا میتوان گفت که بند 44 از فرگرد 4 وندیداد که متن آن گذشت ، راه حلی برای رعایای ایرانی بوده که در روزگار نهضت مزدک وضع شده است یا که توجیه کننده سنت اشرافی استقراض و میادله زنان عقدی و صیغه ای و انواع دیگر آن است ؟ یک بار دیگر متن مذکور را عینأ از نظر میگذرانیم :
« و اگر ایدر مردان هم دین رسند یا برادران یا دوستان و خواهش خواسته کنند یا خواهش زن کنند یا خواهش خرد کنند؛ اگر خواهش خواسته کنند هم ایدر خواسته را بیاورند. اگر خواهش زن کنند برسانند زن را به نکاح . اگر خواهش خرد کنند برسانند یا بیاموزند کلام مقدس را»[20]
ابتدا باید این اصل را به یاد آورد که نظام حقوقی و قضایی دوران تاریخی فقط حافظ منافع اشرافیت ایرانی بوده و رعایا را در بر نمیگرفته است .
در منابع حقوقی دوران دینی و تاریخی [21] سخن از استقراض ، اجاره و مبادله زنان است . در این منابع آمده است که یک مرد میتوانست بر خلاف رضایت زن عقدی خود اورا به افرادی که نیاز به زن داشتند ، برای مدت معینی واگذار کند . این واگذاری شرایط خاص خود را داشت و درخواست قرض یا اجاره یا مبادله باید قانونی ارائه میشد.
دارایی زن به شوهر دوم نمیرسید ، نیروی کار زن بر اساس توافق تا اندازه ای به شوهر دوم میرسید ، فرزندان تولیدی شوهر دوم از شوهر دوم بود . « هرگاه شوهری ، زن خود را به مردی دهد با رضایت متقابل ، آنگاه همان مرد بدون اجازۀ مرد اول ، آن زن را به مرد سومی واگذار کند و زن موافق باشد و این عمل یکسال بدون آگاهی مرد اول ادامه پیدا کند ، زن و سه مرد محکوم به مرگ هستند»«هرگاه زن دیگران را به مدت یکسال بدون پیمان نامه و بدون آگاهی شوهر اول نگاه دارند ، مجازات آن مرگ است.» گویا که در اینصورت رضایت شوهر اول این مبادله میتوانست ادامه پیدا کند و فقط عدم رضایت مرد اول ، حکم مرگ داشت .[22]
گفته میشود که استقراض زنان نیز بخشی از فرهنگ اشرافیت ایرانی بوده و انگیزه جنسی و عشقی صرف نداشته بلکه نیاز به نیروی کار بوده و انگیزه های اقتصادی و بهره کشی داشته است :
« فرزندانی که تولید میشده اند گاه بفروش میرسیدند ، واین منبع درآمدی برای پدر بود .زن و کودک و برده یک عنوان حقوقی داشتند »[23]« فروختن فرزند به بردگی فقط از اختیارات پدر است که میتواند فرزندش را بفروشد یا عضوی از اعضای او را ناقص کند...»[24] در منابع حقوقی سخن از اجاره دادن زن است یعنی شوهری میتواند زنش را به مرد دیگری به اجاره دهد. [25] در همین منابع آمده که زنان صیغه ای و انواع دیگر آن در شمار خدمتکاران زن اصلی و اولی بوده اند. فرزندانی که از این زنان تولید میشده اند حق ارث نداشتند و از انتساب به پدر محروم بودند ، اما حق مسکن و خوراک و پوشاک داشتند. زنان صیغه ای تا هفتاد سالگی از حق نفقه برخوردار بودند . گاه پدر حق داشت یکی از زنان صیغه ای را به پسر ارشد واگذار کند.[26]
این مناسابات جنسی فرزندان بی اصل و نسب مجهول الهویه و بی اصل و نسبی را پدید می آورد که در ردیف بردگان قرار داشتند. در احکام دینی گفته شده که رابطه جنسی با زن شوهر دار(بدون توافق) کیفر مرگ را داشت چرا که تجاوز به حق مالکیت خصوصی مرد تلقی میشده است.[27] زن ربایی نیز حکم دزدی اموال را داشت و کیفرش مرگ بود[28] و هرگز معنای حفظ حرمت و کرامت و شرافت زن را نداشت زیرا در همن احکام دینی دوران تاریخی تجاوز به دختران بی سرپرست و یا دخترانی که زیر سرپرستی پدر یا قیم خود بودند اما از رعایا محسوب میشدند ، مجازات و یا حد شرعی و کفاره ای نداشت و متجاوز مورد پیگرد قانونی و شرعی قرار نمی گرفت. در احکام دینی آمده است که دختران رعایا که مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند و آبستن میشوند نباید شرمگین باشند و کودک خویش را سقط کنند که اگر چنین کنند گناه بزرگی مرتکب شده اند و جرم جنحۀ عمدی دارد . دختران بی سرپرست و مجهول الهویه ای که نیز مورد تجاوز قرار میگیرند حق سقط جنین ندارند. «اگر در خانه ارباب آبستن شوند کودک به ارباب خانه تعلق داشت و در شمار بردگان بود. »[29] بر حذر داشتن سقط جنین که در یشتها نیز آمده و إرت ، ایزد رفاه و خوشبختی از دست این زنان و دختران که بچه سقط میکنند سخت مینالد و نمداند از این گناه به زمین فرو رود یا به آسمان بالا رود [30] صرفا به منظور حفظ نیروی کار بوده است :
« اگر مردی با دختری نزدیکی کند که زیر سرپرستی پدر یا قیم باشد یا نباشد ، نامزد شده باشد یا نشده باشد و اورا آبستن کند ، مبادا که دختر بخاطر شرم از مردم به میان ، خون برود آب و گیاه را استفاده نکند(یعنی از دارو های گیاهی وآبی و..برای سقط جنین استفاده نکند)»[31]« که اگر بخاطر شرم از مردم چنین کند گناه بزرگی کرده است »« اگر دختری [با همان شرایط بالا] آبستن شد نباید بخاطر شرم از مردم ، جنین خود را مجروح کند . اگر کرد چنان است که پدران او زخم وارد کرده اند . کیفر چنین گناه عمدی ، کیفر جنحۀ عمدی است » « اگ دختری [با همان شرایط بالا] مردی او را آبستن کند و مرد دختر را به پیر زنی خبره رعنمون شود که از پیره زن دوای سقط جنین بگیرد و جنین را تباه سازد ، مرد و دختر و پیره زن گناهکارند »« اگر دختری را مردی آبستن کرد ، همه باید از آن دختر نگهداری کنند تا کودک متولد شود . اگر عمدأ نگهداری نکنند و زیان رسد ، کیفر آن جنحۀ عمدی مرگ است » « پس از تولد کودک بر همه واجب است که از آن کوک نگهداری کنند تا بزرگ شود » « همه مسئولند که از زایمانهای مادگان دوپا و مادگان چارپا نگهداری کنند .آن دو پا دختر است و آن چارپا ماده سگ »[32]

ganjineh
13-11-2009, 11:18
یکی از سن متقن و پایدار آیین کهن ، سُتُر و پل گذار است. یعنی که مرد پاک دین نباید بی پسر از دنیا برود. پسر ارشد ستر مرد پاک دین است و اگر مرد پسر نداشته باشد ، پسر که پانزده سال تمام داشته باشد پسر خوانده او شود . و یا مردی باید ستر مرد متوفی شود .
در منابع فقهی دوران دینی تاریخی آمده است : « یکی اینکه ایشان را که چاکر زن داشته باشند و آن چاکر زن فرزند بزاید، آنرا که نر است اگر مادر او را به پسری بپذیرد نیکو باشد و آن که ماده است او را به فرزندی پذیرفتن سودی نیست ، زیرا پسر سرپرست و وارث خانواده شایسته است . در فردگرد چهارم آموخته اند که پسر تو تواند بود و دختر من دختر تو نتواند بود ...»[33] در منابع فقهی دینی دوران تاریخی بر اصالت نرینگی تاکید بسیار شده است :« یکی اینکه کوشیدن بسیار در زادن فرزند باید ، چه تنها برای بیشتر اندوختن کرفه است . چه در سپند نسک و ینهاتوم نسک دستوران آموخته اند که آنکار و کرفه که پسر کند ، پدر را چنان باشد ، چون که که آن را با دست خویش کرده است . و در دامدادنسک پیدا است که مادر را نیز کرفه به همان آیین کرفۀ پدر به خویشی همی رسد»[34]

با اینهمه در برخی منابع فقهی دوران تاریخی به نکته شگفتی بر میخوریم و آن زوت بودن زنان است ! چنین پیداست که در روزگار غلبه ادیان بر ایران ، روحانیون به پیروی از سنت راهبگی زنان در آیین مسیحیت ، جایز دانسته اند که زن میتواند زوت زنان (= پیشوای ارشد دینی در برگزاری مراسم و مناسک مذهبی) شود . پیشینه این جواز فقهی ؛ به روزگار انوشه روان ساسانی میرسد : « اگر زن به زوت بودن زنان گمارده شود جایز است و هرگاه درون را همی یزد ، هنگامی که دو أشم وهو گفت ، برسم را باز به برسمدان نهد و باز آورد و یکی دیگر أشم وُهُو بگوید ، پس درست است...» [35] این اندیشۀ دینی به دوره پس از باستان راه یافت و برخی فقیهان ایرانی مسلمان در حق و حقوق دینی- اجتماعی زن از این پیشتر ترفتند و فرمودند که زن میتواند پیش نماز و مجتهد زنان باشد.


*



اندیشه نرینگی آریایی و نگرش سرشت اهریمنی زن در حکمت دینی آریایی به پس ار باستان راه یافت و فردوسی در سرایش حماسۀ شکوهمند باستان ، از زبان افراسیاب خطاب به دخترش منیژه سرود که :

کرا از پس پرده دختر بود اگر تاج دارد بداختر بود
کرا دختر آید به جای پسر به از گور، داماد ناید بدر [3۶] با این همه ؛ در این واقعیت تردیدی نیست که در فرهنگ اشرافیت و حاکمیت سیاسی دوران تاریخی ، زنان و دختران اگر سرشتی اهریمنی داشتند اما سرنوشتی به مراتب برتر و بهتر از زنان و دختران رعایای ایراینی داشتند و اصولا تصاویر ایزدان و امشاسپندان مونث در میراث دینی انعکاسی است از جلوه های ایده آل زن در چشم و دل و فرهنگ اشرافیت ایرانی.
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــ
1-ن.ک : یشتها 2/348/12/80. +ن.ک : نهضت زرتشت + جامعه آریایی
2-گاثه 1 /145 / 53/ 6،7.
3-گاثه1 /145 /53 / 5.
4-ن.ک: نهضت زرتشت.
5-ن.ک : وندیداد 2/972 975 1286 ->بندهشن. + زن در میراث آریایی هند :: «چون جوانی سبب ظهور ناپسندیدگی هاست و زن بد کاره هم علت پیدایی ناشایستگی هاست.. در زن چه خوبی و کدام پسندیدگی باشد که طبع به آن میل کند که به ظاهر صورتی است از خلط و خون و رگ و پی ، آراسته کرده شده و پستانهای او غده ها و گره ها از گوشت یا ناودانی آب رو ساخته شده و استخوان بندی او مانند پنجره ای است که ترکیب اجزای او از پی پاره ها نموده شده و او همگی نیست مگر پوست و گوشت و رگ و پی و استخوان که باد و دم در او می آید و میرود... و آن پستانهای اورا که پندتان و شاعران ازروی تشبیه ذروۀ کوه گویند و عقده های مروارید که از گردن او آویخته باشد به آب کنگ نسبت دهند ، همان زن چون میمیرد و نیم سوخته بر زمین مرده سوز افتاده بود و سگان و زاغان و انواع جانوران بقیه تن او را کنده کنده و قطعه قطعه ساخته و میخورند و شغالان.... در حقیقت وجود زن شعلۀ آتش ناپسندیدگی ها و زشتی ها است و .. واین آتش کسی را که نزدیک به او شود میسوزد . بدان که وجود زن دام است برای گرفتاران شهوت نفس.... من عجب دارم از مردمی که زن را خوش میکنند و رغبت او مینمایند و ستایش میکنند..» ن.ک: جوگ باشست37، 38، 39.
6-ن.ک : گزیده های زات اسپرم154.
7-واژگان زن در ادبیات دینی . ن.ک: وندیداد3/ 1414:جهی کیاء جهی کا جهی که نائیریکا.+3/ 1286. خوب است بدانیم زنان و دختران در ردیف همۀ مادگان چهار پا هستند : مادگان دو پا و مادگان چارپا. وندیداد3 / 1841/ 15/ 19.ن.ک:صفحات بعد.
8-ن.ک : یسنا1/ 141 / 4/ 11.+1/ 179 /11 / 18.+ ویسپرد 37 / 3 / 4.+ 50 /11/ 14.+ یشتها 1 /103/ 5 7. + 1/121 /38 /1. + 123/ 39 / 2.+ 2/ 170 / 18. + خرده اوستا 168 / 8 9 .+ وندیداد 2/ 27، 30 .+ 11 /5.
9-یشتها 1 /145/ 9 12 16 .+2 / 108/ 142.+173. وندیداد 18/ 62 ، 13/ 44 ،6/ 1 ،13/ 48 ،8 /80 ،14، 51، 17/ 54.
10-یشتها 2 /197 /10 / 54.
11-ن.ک : احکام دینی ، حکم زن حایض و تطهیر او .
12-زنی که بچه سقط کند در گرسنگی و تشنگی باید فقط اندکی آب بنوشد . زنی که بچه مرده بزاید باید به حصار دشتانستان رانده شود و خوراکش شاش گاو آمیخته به خاکستر باشد. در رحمش نیز باید سه تا نه قطره شاش گاو آمیخته به خاکستر چکانده شود ، باید دوازده روز در دشتانستان بسر برد و سپس توسط روحانیان ویژه چند بار با با شاش گاو شستشو شود...»ن.ک : احکام دینی.
13-وندیداد3 /1481 /15 / 19.+1/462 /4 / 44.
14-وندیداد1/ 510.
15-یشتها 2/ 188- 189/ 7، 8، 9، 10، 11، 12، 13 ،14.
16-یشتها 1 /145/ 9، 12 ،16. : زن جهی ، زن بد عمل کخوارذ. + همان 1 /531/ 10: مرد آلوده به گناه کیذ ، زن آلودع به گناه کائیذیه.+ همان 1 /57/ 19: کیاذه تبه کار . + همان 1 /423/ 2 : کیذآلود. + همان2 /57 /71 :کیذ مفسد. + یسنا 2/ 60/ 57 /15. +2 / 79 / 61/3. + 2 / 117 / 72 /3. + ویسپرد37 / 3 /4.+ خرده اوستا169.وندیداد 4/ 1857 /21 /17.+1/ 471.
17-یشتها2 / 168 /9.
18-ن.ک : احکام دینی.
19-ن.ک : احکام دینی
20-وندیداد1 / 462 / 4 /44.خوب است بدانیم که این بند ناگهانی و بدون ارتباط با بندهای پس و پیش خود ظاهر شده است. هرچند که چنین وضعی را میتوان ناشی از پریشانی و پراکندگی میراث دینی باستان دانست و بنظر میرسد دلیل همین باشد. منظور از خرد در اینجا همان کلام مقدس یا گاثه ها و بخشهایی از اوستاست که روحانیون آنرا مخفی میکردند. ن.ک :وندیداد1 /528.
21-برجسته ترین منبع حقوقی دوران تاریخی کتاب «ماتیکان هزار داتستان» است متن پهلوی و ترجمه انگلیسی آن :atikan.e.hazar Datastan. Trans.by. S.J.Bulsara. Bombay. April.1976. (چاپاول1937. چاپدوم1976) . ازصفحه 63تا 67 پیرامونحقوقزنوشوهر،ازصفحه 152 تا 216 دربارهمناسباتزناشویی،انوا عواقسامآن،مسئلهتولیدفرزند وتعدادآن،ازصفحه216 تا249 شرایطوروابطآنبیانشدهاست.
22- نک : وندیداد 1 /508، 509، 510، 511، 512.-> روایتپهلوی39 ، 41.+سددربندهشن61، 62، 63، 64.
23-وندیداد1 /507 ، 508 -> دینکرد37 /7. +8 /20 ،126.
24-وندیداد 508ی1.
25-همان.
26-همان1 /509-508.
27-ن.ک: شایست5 /1 -> ماتیکانهزاردادستان : « تاوانتجاوزبهزندیگرانسیصدا ستیراستکهبایدبهشوهریاپدر یامرددیگریکهبزرگدودماناست پرداختشود.»
28-ن.ک : شایست107 /8 /یادداشت24 :...« اگرزنشوهرداشتهباشدزانیبای دسیصداستیربهشوهرتاوانبپرد ازدزیرازناتندزدیاستواینتا وانمانندواماست..»
29- وندیداد3 /1493 یادداشت41.
30- ن.ک : یشتها 2 /199/ 59.
31- وندیداد 3 / 1479/ 15 / 9 .+ 3 / 1498-1506.
32- وندیداد 1479- 15، 10، 11، 12، 13، 14، 15، 16 ،17، 18، 19.
33- ن.ک : شایست ناشایست 156/ 12/ 7.+17 یادداشت26.+ داراب هرمزدا /246. در جمله اخیر که میگوید : دختر من دختر تو نتواند بود ، اشاره به سنت مقدس ختودت است. + شایست128/ 21.
34- ن.ک : همان 157/ 15. 128 / 10/ 22.
35-ن.ک : شاهنامه 23 / 5 بندهای 265 -260 . در نسخه ای از شاهنامه چنین آمده است :
پس پــــــــردۀ هرکه دختــر بــــود ** اگر تاجــــدار است بــداختر بـــــود
چو زن زاد دختر دهیدش به گرگ ** که نامش ضعیف است و ننگش بزرگ
زن و اژدهــــا هــردو خــــاک به ** جــهان پـــاک از این هردو ناپاک به +ن.ک: وندیداد3 /1287
36-ن.ک : گزیده اوستا 9، 8.

ganjineh
13-11-2009, 11:21
احکام زنان ؛ (کتاب ایران ص 292) تنها چند حکم اینجا بیان شده
حرمت آرایش چهره زنان :
«ارایش مو و چهره برای زنان حرام و نکوهیده است کسی که مرتکب آن شود به دوزخ رود و عذاب بیند» وندیداد 3/ 1560/ 19/ 47 ، 49 +7 /3.
«دیدم روان زنان که از ده انگشتشان خون و چرک می آمد و مزیدند و خوردند و به هر دو چشم کرم می آمد... این روان آن بدکار زنان است که روی آرایش کردمد و موی به پیرایش داشتند.» ارداویراف نامه 64/ 73.
زن حایض :
«زنی که خون حیض بیند باید که در دشتی بی آب و علف و بدور از مقدسات به سر برد و فردی از فاصله دور برای او خوراک بریزد . باید خوراک از پست ترین فلز اهنی یا سربی باشد ، خوراک و آب او باید بسیار اندک باشد» وندیداد 3/1517 /16 /1 -11.
تطهیر زن حایض :
«باید سه گودال بکنند ، در دو گودال با شاش گاو او را شستشو دهند و در گودال سوم با آب اورا بشویند» وندیداد 16/12
«زنی که حیض خود را پنهان کند باید دویست تازیانه اسب رانی و دویست تازیانه چرمین بخورد» وندیداد 16 /13
کیفر زنی که بچه سقط کند :
« آن زن باید در گرسنگی و تشنگی آب بنوشد به اندازه یک پیمانه نه بیشتر . همه دینداران باید نظارت کنند که بیشتر نباشد . اگر افراد ناظر تخلف کرده باشند باید دویست تازیانه اسب رانی و دویست تازیانه چرمین بخورند و سپس زن تطهیر شود.» وندیداد 2/753- 754 /7 /70 -11.
کیفر زنی که فرزند مرده بزاید :
«زنی که فرزند مرده بزاید باید سی گام از آب ، سی گام از برسم ، سی گام از مردان مقدس ، سی گام از آتش دور باشند. در محوطه ای محصور با خوراک و پوشاک اندک نگهداری شود خوراک زن : شاش گاو آمیخته به خاکستر باشد . در رحم آن زن باید از سه تا نه قطره شاش گاو آمیخته به خاکستر چکانده شود . سپس شیر تازه دوشیده شده مادیان و گاو و میش و بز با میوه های تازه یا میوه های خشک و گوشت پخته کباب بی آب ، و جو و گندم آرد شده بی آب و می و شراب بی آب بخورد. سه شب و روز باید در این وضع بماند و با خوردن گوشت و غله و می بسر برد . آنگاه پس از سه شبانه روز ، از پوشاک برهنه شود ، موبدان او را در نه گودال با شاش گاو و آب بشویند تا همه پاک شوند . سپس نه شب دیگر بماند در همان جایگاه و از همان خورکها بخورد و همان پوشاک ها را بپوشد .آنگاه پس از نه شبانه روز برهنه شود ، با شاش گاو و آب تن اورا بشویند تا همه پاک شوند ، درعین حال لباس آن زن برای افراد دیگر از همه طبقات پاک نیست . همه پارچه ها و لباسهایی که بازن بچه مرده در تماس بوده باید دور انداخته شود» وندیداد 2/577/5 /44- 58. + 7/ 7 . منظور از شاش گاو آمیخته به خاکستر گومیز مقدس است . شاش گاو طی مراسمی توسط روحانیون تقدیس میشود و با خاکستر آتش آذر آمیخته میشود و در آتشکده نگهداری میشود.

ganjineh
13-11-2009, 11:24
اوستا : زن موجودی اهریمنی !

... در اوستا، زن در عین حال كه مخلوق هرمزد است ولی خلقتش به ناچاری صورت گرفته !
و منشأ شر در جهان و جامعه تلقی شده است.
و نیز از نژاد جهی ( = اهریمن، شیطان ، فاحشه ) است.
یك جهیكای كیهانی وجوددارد كه دختر/همسر اهریمن است و اهریمن را تحریك به حمله به گیتی و جهان اهورایی می‌كند.
اما جهیكای زمینی زنانی هستند كه در اوستا كلمه‌ جه و جهیكا برایشان آمده است.
مثلا در اوستا برای زنی كه فرزند نمی‌زاید، یا یائسه است و یا زنی كه برخی آداب دینی را انجام نمی‌دهد و یا برای روسپی‌ها و... هم اصطلاح جه ( و جهیكا ) به كار رفته است.

... در مورد زنان در بسیاری موارد شاهدیم كه گویی اهریمن زن را تسخیر كرده، یعنی تمامی وجود زن اهریمن و اهریمنی می‌شود و جه و جهیكا در واقع تجسم كل زنان می‌گردد.
در اینجا گویی جهیكا فقط تجسم وجه اهریمنانه زنان نیست بلكه تجسم كل وجود زن است و كل وجود او را دربرمی‌گیرد نه بخشی از او را،
چون اولا اغواگر مردان نیز زنانند و ثانیا بین زن و جهیكا بارها در اوستا این همانی تصور می‌شود و ثالثا بر تبار اهریمنی زن نیز تصریح می‌شود.

اهریمن كه فریبنده‌ی انسان‌ها و از جمله مردان است در چهره‌ی زنان، مردان را می‌فریبد.
گویی اهریمن در زن تجسد پیدا كرده و همینجاست كه می‌بینیم واژه‌ی جه و جهیكا به صورت لرزان و پرنوسانی، گاه فقط برای دختر اهریمن و زنان منفی و گاهی اوقات برای كل زنان به كار برده می‌شود.

مرحوم بهار هم می‌گوید :
«او (یعنی جهیكا)، نه تنها انگیزاننده‌ اهریمن به هجوم به جهان هرمزی است بلكه فریبنده و اغواگر مردان نیز هست.
و بنا به اساطیر زرتشتی زنان از او پدید آمده‌اند» (ص 89).

این جاست كه خانم مزداپور كه البته خودش زرتشتی و فرد روشنفكری است اعتراض می‌كند و می‌گوید كه این ناعدالتی است.
یعنی جهیكا و اهریمن فقط یك بخش از وجود مرد است اما گویی كه اهریمن در مواردی كل وجود زن را تشكیل می‌دهد و تمامیت او را تسخیر می‌كند.
وی می‌گوید :
« این بینشی است كه تاكنون هم تصحیح نشده است .»
(ص 115، دلیله محتاله)

در وندیداد هم آمده است :
زرتشت از اهورامزدا پرسید: كیست كه تو را به تلخ‌ترین اندوه دچار می‌كند ؟ كیست كه تو را با تلخ‌ترین درد، دردمند می‌كند؟
[پاسخ اهورامزدا این است:]
چنین كسی جهی است كه بر روسپی‌گری در پی اشون و نااشون، مزداپرست و دیوپرست و نیكوكار می‌رود.
(وندیداد، فرگرد18، بند 61 و 62، ص857 ترجمه‌ی آقای دوستخواه)
اهورامزدا می‌گوید زنی كه به روسپی‌گری به دنبال مرد چه با دین و چه بی‌دین می‌رود، بیشتر از همه من را اذیت می‌كند.

جهیكا جدا از نقش‌آفرینی كه در آغاز ْآفرینش دارد، و جدا از تجسمی كه در طول تاریخ در كاركرد منفی زنانه داشته است، در اساطیر زرتشتی؛ در انتهای تاریخ نیز باز سخن از او به میان می‌آید ...