مليکه
16-06-2012, 06:10
بعد از اينكه ابليس از دستور خداوند مبني بر سجده بر آدم، تمرد و طغيان كرد،گفتگويي بين خداوند و ابليس رد و بدل شد. ابليس گفت: انظرني الي يوم يبعثون.[1] (http://www.andisheqom.com/Files/faq.php?level=4&id=4921&urlId=473#_ftn1) تا روز قيامت مرا مهلت بده. كه حاكي از اين مطلب است كه ابليس به قيامت و معاد هم علم و يقين داشت. اصلاً ابليس قبل از اين طغيان چندين هزار سال خدا را عبادت مي كرده است. حضرت امير ـ عليه السلام ـ در نهج البلاغه مي فرمايد: شش هزار سال خداوند را عبادت كرد كه معلوم نيست به شمار سالهاي دنيايي است يا به شمار سالهاي آخرتي (كه هر روز آن خود هزار سال است.)[2] (http://www.andisheqom.com/Files/faq.php?level=4&id=4921&urlId=473#_ftn2)
اما چرا با اين همه عبادت و اعتقاد پاي شيطان لغزيد و در اين امتحان الهي مردود شد و از دستور خداوند سرپيچي كرد؟
جواب اين است كه ابليس خداوند را عبادت مي كرد و به ظاهر بر راه راست بود اما وقتي حضرت آدم خلق شد، ابليس به بوتة امتحان كشيده شد، چون او هم جن بود و مكلف و خداوند جن و انس را آزمايش مي كند. و درون و حقيقت اشخاص (اعم از جن و انس) در سختيها آشكار مي شود و در هنگام برخورد با امتحان و سختي حقيقت دروني شان روشن مي شود. امام علي ـ عليه السلام ـ در نهج البلاغه مي فرمايد: در هنگام سختي ها جوهر وجودي انسان ها آشكار مي شود و انسان واقعي شناخته مي شود.[3] (http://www.andisheqom.com/Files/faq.php?level=4&id=4921&urlId=473#_ftn3) ابليس هم تا قبل از اين آزمون بزرگ موجود به ظاهر خوبي بود اما در اين امتحان مشخص شد كه درون ابليس را كبر و خودبرتر بيني فراگرفته است. وقتي كه خداوند از وي سوال مي كند كه چه چيز باعث شد كه از دستور من سرپيچي كني؟ مي گويد: انا خير منه خلقتني من نار و خلقته من طين.[4] (http://www.andisheqom.com/Files/faq.php?level=4&id=4921&urlId=473#_ftn4) من بهتر از آدم هستم چرا كه مرا از آتش و او را از خاك آفريدي. در اين آيه ابليس به خداوند تكبر ورزيده نه به آدم. گرچه از ظاهر گفتار ابليس بر مي آيد كه مي خواسته بر آدم تكبر بورزد لكن با توجه به اينكه ابليس از خداوند شنيده بود كه آدم را به دست خود آفريدم و او خليفة من است. در حقيقت در مقابل خداوند تكبر كرده است.[5] (http://www.andisheqom.com/Files/faq.php?level=4&id=4921&urlId=473#_ftn5)
ممكن است كسي به مقامات بالاي معرفتي صعود كند و درجات معنوي را بپيمايد و به مراحل بلندي از يقين برسد اما با اين حال بخاطر غفلت و سهل انگاري يا كمي هواي نفس يا يك رذيلة ناشناخته، از آن مقامات بالا به پست ترين مراحل حيوانيت برسد، چون انسان تا موقعي كه در اين دنيا زندگي مي كند موجودي مختار است و مي تواند خود را به بالاترين درجات برساند يا مي تواند به دست خود، خود را به پايين ترين درجات سقوط دهد و اين اختيار تا آخر بر جن و انس وجود دارد ولو اينكه به مقامات عاليه رسيده باشد. اينگونه نيست كه اگر كسي مقامات بلند عرفان و معنويت را پيمود، قطعاً عاقبت بخير خواهد شد و احتمال انحراف به راه كج در او منتفي مي شود بلكه انسان مختار همواره مي تواند مورد آسيب غفلت باشد و بايد توجه خود را قطع نكند و غافل نباشد.
اگر چه كسي كه به خدا نزديك تر شود هدايت و عنايت خداوند به طور بيشتري شامل حال او مي شود، اما تا موقعي كه در دنيا زندگي مي كند، احتمال گمراه شدن در او هست.
اما چرا با اين همه عبادت و اعتقاد پاي شيطان لغزيد و در اين امتحان الهي مردود شد و از دستور خداوند سرپيچي كرد؟
جواب اين است كه ابليس خداوند را عبادت مي كرد و به ظاهر بر راه راست بود اما وقتي حضرت آدم خلق شد، ابليس به بوتة امتحان كشيده شد، چون او هم جن بود و مكلف و خداوند جن و انس را آزمايش مي كند. و درون و حقيقت اشخاص (اعم از جن و انس) در سختيها آشكار مي شود و در هنگام برخورد با امتحان و سختي حقيقت دروني شان روشن مي شود. امام علي ـ عليه السلام ـ در نهج البلاغه مي فرمايد: در هنگام سختي ها جوهر وجودي انسان ها آشكار مي شود و انسان واقعي شناخته مي شود.[3] (http://www.andisheqom.com/Files/faq.php?level=4&id=4921&urlId=473#_ftn3) ابليس هم تا قبل از اين آزمون بزرگ موجود به ظاهر خوبي بود اما در اين امتحان مشخص شد كه درون ابليس را كبر و خودبرتر بيني فراگرفته است. وقتي كه خداوند از وي سوال مي كند كه چه چيز باعث شد كه از دستور من سرپيچي كني؟ مي گويد: انا خير منه خلقتني من نار و خلقته من طين.[4] (http://www.andisheqom.com/Files/faq.php?level=4&id=4921&urlId=473#_ftn4) من بهتر از آدم هستم چرا كه مرا از آتش و او را از خاك آفريدي. در اين آيه ابليس به خداوند تكبر ورزيده نه به آدم. گرچه از ظاهر گفتار ابليس بر مي آيد كه مي خواسته بر آدم تكبر بورزد لكن با توجه به اينكه ابليس از خداوند شنيده بود كه آدم را به دست خود آفريدم و او خليفة من است. در حقيقت در مقابل خداوند تكبر كرده است.[5] (http://www.andisheqom.com/Files/faq.php?level=4&id=4921&urlId=473#_ftn5)
ممكن است كسي به مقامات بالاي معرفتي صعود كند و درجات معنوي را بپيمايد و به مراحل بلندي از يقين برسد اما با اين حال بخاطر غفلت و سهل انگاري يا كمي هواي نفس يا يك رذيلة ناشناخته، از آن مقامات بالا به پست ترين مراحل حيوانيت برسد، چون انسان تا موقعي كه در اين دنيا زندگي مي كند موجودي مختار است و مي تواند خود را به بالاترين درجات برساند يا مي تواند به دست خود، خود را به پايين ترين درجات سقوط دهد و اين اختيار تا آخر بر جن و انس وجود دارد ولو اينكه به مقامات عاليه رسيده باشد. اينگونه نيست كه اگر كسي مقامات بلند عرفان و معنويت را پيمود، قطعاً عاقبت بخير خواهد شد و احتمال انحراف به راه كج در او منتفي مي شود بلكه انسان مختار همواره مي تواند مورد آسيب غفلت باشد و بايد توجه خود را قطع نكند و غافل نباشد.
اگر چه كسي كه به خدا نزديك تر شود هدايت و عنايت خداوند به طور بيشتري شامل حال او مي شود، اما تا موقعي كه در دنيا زندگي مي كند، احتمال گمراه شدن در او هست.