PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : فاطمة الزهراء (سلام الله علیها)



مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
14-11-2009, 12:24
http://www.eteghadat.com/Files/user1/besm/besm_138.gif


اهانت و ناسزاگویی خلیفه اول به خاندان وحی




«رنجاندن فاطمه ( سلام الله علیها ) خلاف كتاب و سنت»





در صحيح بخارى و مسلم و ديگر كتب معتبر آمده است كه حضرت رسول اكرم ( صلی الله علیه واله ) فرمود :





فاطمه پاره تن من است و هركس او رابيازارد و غضبناك كند مرا آزرده است

« فاطمة بضعة منّي فمن أغضبهاأغضبني »

(1)




و از طرفى در صحيح بخارى و مسلم نيز آمده است كه :





فاطمه ( سلام الله علیها ) از دست ابوبكر غضبناك شد و تا آخر عمر با وى سخن نگفت

«فغضبت فاطمة بنت رسول اللَّه - صلى اللَّه عليه وسلم - فهجرت أبا بكر فلمتزل مهاجرته حتّى توفّيت »



(2)





و قرآن مى‏گويد :




( انّ الذين يؤذون اللّه ورسوله لعنهم اللّه في الدنيا والآخرة وأعدّ لهم عذاباً مهيناً )



(3)




در حلّ اين معضل چه پاسخى داريد؟





سهيلى از علماى بزرگ اهل سنّت ( متوفّاى 581 ) به همين روايت استدلال نموده كه:






هر كس به حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) اهانت كند ، كافر خواهد شد

« استدلّ به السهيلي على أنّ من سبّها كفر لأنّه يغضبه وأنّها أفضل من الشيخين »


(4)





ابن حجر در توجيه آن گفته :


« وتوجيهه : إنّها تغضب ممّن سبّها وقد سوّى بين غضبها وغضبه ، ومن أغضبه -صلى اللّه عليه وسلم - يكفر » (5)



مناوى صاحب كتاب فيض القدير از ابو نُعيم و ديلمى نقل كرده است كه حضرت رسول اكرم ( صلی الله علیه واله ) فرمود :


« فاطمة بضعة منّي من آذاها فقد آذاني ومن آذاني فقدآذى اللّه ، فعليه لعنة اللّه مل‏ء السماء و مل‏ء الأرض »




با توجّه به مطالب فوق ...



آيا تا كنون نسبت به سخنان ابوبكر كه پس از خطبه حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) بيان كرد

و بدترين اهانت و ناسزا را نسبت به امیرالمومنین ( علیه السلام ) و حضرت صديقه ( سلام الله علیها ) داد ، فكر كرده‏ايد ؟






« إنّما هو ثعالة شهيده ذنبه ، مرب لكلّ فتنة ، هو الذي يقول :

كرّوها جذعة بعدما هرمت ،يستعينون بالضعفه ، ويستنصرون بالنساء ، كأمّ طحال أحبّ أهلها إليها البغي »


در اين عبارت ، امیرالمومنین ( علیه السلام ) را به روباه

و حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) را به دم آن تشبيه كرده است .




(7)



آيا پاسخ اجر رسالت : ( قل لا أسئلكم عليه أجراً إلّا المودّة في القربي ) همين بود ؟!



آيا اين بود نتيجه آن همه سفارش و توصيه رسول گرامى ( صلی الله علیه واله ) در حقّ حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) ؟!



آيا چنين كسى شايستگى خلافت پيامبرى كه مفتخر به ( إنّك لعلى خلق عظيم ) است را دارد؟



از شما مى‏خواهيم ، سخنانى كه ميان ابن ابى الحديد سنّى و استادش نقيب ، ردّ و بدل شده ملاحظه نماييد وخود به قضاوت بنشينيد!

قال ابن أبي الحديد : قلت : قرأت هذا الكلام على النقيب أبي يحيى جعفر بنيحيى بن أبي زيد البصري وقلت له : من يعرض ؟
فقال : بل يصرّح . قلت : لوصرّح لم أسالك . فضحك وقال : بعليّ بن أبى طالب عليه السلام ، قلت : هذاالكلام كلّه لعلي يقوله؟ !
قال : نعم ، إنّه الملك يا بُنيّ . قلت : فمامقالة الأنصار؟ قال : هتفوا بذكر علي ، فخاف من اضطراب الأمر عليهم ،فنهاهم . . .
وثُعالة : اسم الثعلب علم غير مصروف ، ومثّل ذؤاله للذئب ،وشهيده ذنبه ، أي لا شاهد له على ما يدّعي إلّا بعضه وجزء منه ،
وأصله مثلقالوا : إنّ الثعلب أراد أن يغري الأسد بالذئب ، فقال : إنّه قد أكل الشاةالتي كنت قد أعددتهإ؛!!"" لنفسك ، وكنت حاضراً ،
قال : فمن يشهد لك بذلك؟فرفع ذنبه وعليه دم ، وكان الأسد قد افتقد الشاة ، فقبل شهادته وقتل الذئب. . . وأمّ طحال : إمرأة بغى في الجاهليّة ،
ويضرب بها المثل فيقال : أزنىمن أمّ طحال . شرح نهج البلاغه ، ج 6 ص 215 .




پی نوشتها :
------------------
1- صحيح البخارى ، ج 4 ص 210 .وفي رواية مسلم : « إنّما فاطمة بضعة منّي يؤذيني ما آذاها » . صحيح مسلم: 7 / 141 . روى الحاكم عن على - عليه السلام- : قال : « قال رسول اللّه-صلى اللّه عليه وآله وسلم- : لفاطمة : إنّ اللَّه يغضب لغضبك ، ويرضىلرضاك » . ثمّ قال : هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه . المستدرك : 3 /153 .

( ليس فيه ذكر خطبة بنت أبي جهل ) فليراجع : مجمعالزوائد ، ج 9 ص 203 ؛ المعجم الكبير للطبراني ، ج 1 ص 108 ، ج 22 ص 401 ؛تاريخ مدينة دمشق : 3 / 156 ؛ أسد الغابة ، ج 5 ص 522 ؛ الإصابة ، ج 8 ص265 و266 ؛ تهذيب التهذيب ، ج 12 ص 392 ؛ صحيح البخارى ، ج 4 ص 210 ؛ صحيحمسلم ، ج 7 ص 141 ؛ المصنف لابن أبي شيبة الكوفي ، ج 7 ص 526 ؛ السننالكبرى للنسائي : 5 / 97 ، ح 8370 ؛ المعجم الكبير للطبراني ، ج 22 ص /404 ؛ الجامع الصغير للسيوطي ، ج 2 ص 208 ؛ تاريخ مدينة دمشق ، ج 3 ص 156. .

2- صحيح البخارى، ج 4 ص 42 ؛ صحيح مسلم ، ج 5 ص 154 ، فيه : فهجرته فلم تكلّمه حتّىتوفّيت وعاشت بعد رسول اللَّه - صلى اللَّه عليه وسلم - ستة أشهر فلمّاتوفّيت دفنها زوجها علىّ بن أبي‏طالب ليلا ولم يؤذن بها ابابكر وصلّىعليها عليّ . .

3- الأحزاب : 57 .

4- فيض القدير شرح الجامع الصغير للمناوي ، ج 4 ص 554 . .

5- فتح الباري ، ج 7 ص 82 ؛ شرح المواهب للزرقاني المالكي ، ج 3 ص 205 . .

6- فيض القدير شرح الجامع الصغير للمناوي ، ج 6 ص 24 ، ح 8267 . .

7- السقيفة وفدك للجوهري ، ص 104 ؛ شرح نهج البلاغه لابن أبي الحديد ، ج 6 ص 215 ؛ دلائل الإمامة للطبري ، ص 123 . .



منبع : موسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
14-11-2009, 12:26
زندگانى حضرت زهرا سلام الله عليها


نام :

فاطمه


كنيه هاى مشهور :

ام الحسن ، ام الحسين ، ام ابيها، ام الائمه .


مشهورترين لقبها :

زهرا، صديقه ، طاهره ، كبرى ، سيده ، بتول .


پدر :
حضرت محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله پيامبر عظيم الشاءن اسلام .


مادر :

خديجه عليهاالسلام بنت خويلد همسر فداكار پيامبر اسلام .


محل تولد :

مكه .


سال تولد :

سال دوم بعثت ، و به روايتى : سال پنجم .


روز ميلاد :

بيستم جمادى الثانى .


نام همسر :

على بن ابى طالب عليه السلام ، پسرعموى پيامبر اسلام .


زمان ازدواج :

رجب يا ذى حجه سال دوم هجرت در مدينه .


مدت زندگانى با على عليه السلام :

نه سال .


ميزان مهريه :

400 مثقال نقره مسكوك


فرزندان :

حسن عليه السلام ، حسين عليه السلام ، زينب كبرى ، ام كلثوم و يك فرزند سقطشده به نام محسن


شهادت :

در سال يازدهم هجرى


محل دفن :

پنهان است


تعداد احاديث و روايات باقيمانده درباره آن حضرت :

حدود 2000 مورد.


تعداد سخنان باقيمانده از حضرت فاطمه :

حدود 130 مورد.


تعداد اشعار باقيمانده از آن حضرت :

حدود 29 قطعه .


تعداد خطبه هاى باقيمانده از آن حضرت :

2 خطبه .


ساير آثار علمى باقيمانده از آن حضرت :

مصحف فاطمه عليهاالسلام كه به خط همسر گرامش على عليه السلام نوشته شده و در نزد فرزندان آن حضرت بوده و هم اكنون در دست حضرت قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف مى باشد.



مشهورترين و صحيح ترين مناقب و فضائل آن حضرت


1. اينكه غضب فاطمه عليهاالسلام موجب غضب خدا و رسول او، و رضاى فاطمه سبب رضاى ايشان است .


2.فاطمه برترين زنان دو عالم است .


3. فاطمه معصوم از هرگونه گناه مى باشد.


4. آن حضرت محبوبترين و عزيزترين مردم در نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله بوده است .


5. خداوند در روز قيامت ، به آن حضرت اجازه شفاعت مى دهد.


6. صدور معجزات بسيار از حضرت فاطمه عليهاالسلام .


7. بى مانندبودن ايمان و يقين فاطمه عليهاالسلام .


8. زهد و قناعت نمونه .


9. احترام بى حد پيامبر به آن حضرت .


10. او عابدترين مردم در زمان خود بوده است .


11.صدق و راستگويى حضرت فاطمه عليهاالسلام .


12.علم وافر آن حضرت .

و... .

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
14-11-2009, 12:27
http://shiaupload.ir/images/4gkh2mv32dvnegehkh6b.gif




::رفتار متقابل دو همسر فداكار::




http://shiaupload.ir/images/djtm0ywj8mi5tas3aobr.gif شرم و حيا در كنار همسر http://shiaupload.ir/images/djtm0ywj8mi5tas3aobr.gif


حيا دو گونه است: يكى پسنديده و ديگرى ناپسند.
حياى ناپسند آن حالتى است كه انسان را از رشد و كماليابى و رسيدن به حقوق بازمى‏دارد و يا باعث تضييع حقوق ديگرى مى‏گردد. چنين صفتى در روايات اسلامى به شدت تقبيح گرديده است... (1)

و همچنين در آداب همسردارى آمده است كه حيا دو گونه‏ى متصور است: يكى مطلوب و ديگرى مذموم و نامطلوب.
حياى مذموم آن حالتى است كه يكى از زوجين را در استيفاى حقوق طرف مقابل بازدارد و قيد و بندى شود در مسائل زوجيت و ساير امور مربوطه...
و لذا حضرت امام باقر عليه‏السلام مى‏فرمايند:


زن خوب، زنى است كه در خلوت با شوهرش حيا را نيز از تنش خارج كند، و سپس در شرايط عادى، حيا را نيز مانند لباس به اندامش بپوشاند. (2)



حضرت فاطمه عليهاالسلام در طول مدت شوهردارى خود با اميرالمؤمنين، در هيچ فرصتى حريم آن حضرت را ناديده نگرفت و در مورد شخصيت آن بزرگوار كوتاهى نكرد. تا جايى كه اميرالمؤمنين در اين باره مى‏فرمايند:


فواللَّه ما اغضبتها... و لا اغضبتنى و لاعصت لى امراً و لقد كنت انظر اليها فتنكشف عنى الهموم والاحزان. (3)

سوگند به خدا زندگى با صفاى من و فاطمه عليهاالسلام طورى بود كه نه من او را به خشم آوردم و نه او مرا به خشم آورد و نافرمانى كرد، حتى غصه‏هاى ديگرم با حضور او و تماشاى جمالش برطرف مى‏گرديد.


اين حديث شريف كه از دل آتشين على عليه‏السلام در فراق فاطمه عليهاالسلام برخاسته است، نشان مى‏دهد كه دختر رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله تا چه ميزانى در اطاعت شوهر بود و كوچكترين اسائه ادب از او ديده نشد.

در اظهار ديگرى از اميرالمؤمنين مى‏خوانيم كه آن حضرت زن و بچه‏هايش را در وضع بسيار اسفناك (گرسنگى) ديد، به فاطمه عليهاالسلام گفت: چرا از وضع خود و درد گرسنگى بچه‏هايم مرا آگاه نساخته‏اى؟

فاطمه عليهاالسلام در جواب فرمودند:


يا ابالحسن! انى لاستحيى من الهى ان اكلفك ما لاتقدر عليه! (4)

يا اباالحسن! من از خدايم شرم و حيا مى‏كنم تو را به كارى بگمارم كه قدرت تهيه آن را ندارى.



اگر چه تأمين رفاه زندگى زن و بچه براى شوهر در حدّ معمول واجب است، ولى روح ايثارگرى خاندان رسالت و ولايت در تمام ابعاد زندگى، باعث شده بود كه خانواده‏ى اميرالمؤمنين پيوسته در فقر و پريشانى بسر برند و لذا فاطمه از وضع مالى شوهرش آگاه بود، و مى‏دانست كه وى قدرت تهيّه مايحتاج خانه را ندارد. از اين جهت شرم و حياى فاطمه عليهاالسلام كه از ايمان و اعتقاد او به خدا سرچشمه مى‏گرفت مى‏گويد: «من از خدايم شرم مى‏كنم...»

اين درسى است به تمام بانوان محترم كه گرفتار زرق و برق و تشريفات كمرشكن روزگار فاجعه‏آميز ما نگردند و درآمد و امكانات شوهرانشان را مراعات كنند...


1 ـ بحار، ج 77، ص 149 و ج 71، ص 331 و ج 78، ص 242.
2 ـ وسائل‏الشيعه، ج 14، ص 16، ح 10: خيرالنساء الّتى اذا خلت مع زوجها فخلعت الدرع خلعت معه الحياء و اذا لبست الدّرع لبست معه الحياء.
3 ـ عوالم، ج 11، ص 328- جلاءالعيون، ج 1، ص 170- بحارالانوار، ج 43، ص 134.
4 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 59، ح 51- عوالم، ج 11، ص 158- جلاءالعيون، ج 11، ص 137.

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
14-11-2009, 12:27
http://shiaupload.ir/images/djtm0ywj8mi5tas3aobr.gif وفادارى و حمايت هميشگى از همسرhttp://shiaupload.ir/images/djtm0ywj8mi5tas3aobr.gif



فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام در خانه‏ى يكى از افراد عادى اجتماع زندگى نمى‏كرد بلكه در خانه‏ى دومين شخص اسلام يعنى سپهسالار شجاع و نيرومند اسلام و وزير مشاور مخصوص نبى گرامى زندگى مى‏كرد.

موقعيت حساس اسلام و شوهرش را بخوبى درك مى‏كرد و مى‏دانست كه اگر شمشير على (عليه‏السلام) نباشد، اسلام چندان پيشرفتى ندارد.

فاطمه (عليهاالسلام) در يكى از مواقع بسيار حساس و بحرانى اسلامى در خانه‏ى على زندگى مى‏كرد. سپاه اسلام هميشه در حال آماده باش بود. در هر سال چندين جنگ واقع مى‏شد و على بن ابى‏طالب عليه‏السلام در تمام يا اكثر آن جنگها شركت داشت.

زهراى عزيز از مسئوليت سنگين و حساس خودش خبر داشت و از حدود تأثير و نفوذ زن در روحيه‏ى شوهر كاملاً مطلع بود.

مى‏دانست كه زن داراى چنان نفوذ و قدرتى است كه به هر طرف خواست شوهرش را مى‏برد.
مى‏دانست كه ترقى و عقب‏ماندگى و سعادت و بدبختى مرد تا حد زيادى، به روحيات و چگونگى رفتار زن بستگى دارد.
خبر داشت كه خانه بمنزله‏ى سنگر و آسايشگاه مرد است و وقتى از ميدان مبارزات زندگى و برخورد با حوادث و مشكلات دنياى خارج خسته شد
به آنجا پناه مى‏برد تا تجديد نيرو كند و خودش را براى كار و انجام وظيفه آماده نمايد

ورياست اين آسايشگاه مهم به عهده‏ى زن واگذار شده است.

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
14-11-2009, 12:28
http://shiaupload.ir/images/djtm0ywj8mi5tas3aobr.gif تواضع و فروتنى حضرت زهرا در مقابل همسرhttp://shiaupload.ir/images/djtm0ywj8mi5tas3aobr.gif



تواضع حضرت زهرا عليهاالسلام در خانه‏ى على عليه‏السلام و احترام او به على در حدى بود كه وقتى ماجراى فشار بين در و ديوار و بسترى شدن حضرت زهرا در رابطه با مخالفت او با خلفا رخ داد، عمر و ابوبكر چندين بار از حضرت على عليه‏السلام تقاضا كردند تا واسطه شود، كه آنها به حضور حضرت زهرا عليهاالسلام بيايند و احوالپرسى كنند و رضايت او را به دست آورند، سرانجام على عليه‏السلام ضامن شد كه آنها را نزد فاطمه عليهاالسلام ببرد.

حضرت على نزد فاطمه آمد و تقاضاى آنها را مطرح كرد، ولى فاطمه عليهاالسلام به شدت اين تقاضا را رد كرد، حضرت على عليه‏السلام فرمود: من از طرف آنها ضامن شده‏ام كه از تو اجازه بگيرم.

در اين هنگام حضرت زهرا عليهاالسلام در برابر على عليه‏السلام در چنان شرايطى آنچنان تواضع كرد كه گفت:



«اگر از طرف آنها چيزى را ضامن شده‏اى، خانه خانه‏ى توست و من در هيچ چيز با رأى تو مخالفت نمى‏كنم». (1)

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
14-11-2009, 12:28
http://shiaupload.ir/images/djtm0ywj8mi5tas3aobr.gif پاكدامنى و عفاف حضرت زهرا(س) http://shiaupload.ir/images/djtm0ywj8mi5tas3aobr.gif



روزى پيامبر (ص) و فاطمه (ع) نشسته بودند كه مردى نابينا اجازه ورود خواست. قبل از ورود آن مرد، فاطمه (ع) برخاست و خود را پوشانيد.
پيامبر (ص) به فاطمه فرمود: چرا خود را پوشانيدى آن مرد نابيناست؟ فاطمه (ع) پاسخ داد:


بله پدر ولى من كه او را مى‏بينم و هر چند او نابيناست اما بوى مرا استشمام مى‏كند.

رسول خدا (ص) فرمود: شهادت مى‏دهم كه تو پاره تن من هستى. (1)



روزى رسول خدا (ص) در جمع ياران نشسته بود، از آنان پرسيد: ارزنده‏ترين و گراميترين زينت براى زنان چيست؟

به گفته انس بن مالك كسى از صحابه نتوانست پاسخ گويد. على (ع) (با وجودى كه پاسخ آن را مى‏دانست دوست داشت پاسخ آن را از زبان فاطمه (ع) بشنود) به خانه رفت و اين سؤال را با همسرش در ميان نهاد و فاطمه زهرا (ع) فرمود:


بهترين زينت براى زن آن است كه مردان آنان را نبينند و آنان نيز مردان را نبينند».


على (ع) بسوى پيامبر (ص) بازگشت و پاسخ فاطمه (ع) را براى حضرت بيان كرد.
رسول خدا (ص) فرمود: «فاطمه (ع) درست گفته چه او پاره تن من است»(2)


1 ـ مناقب ابن‏مغازلى ص 380- نوادر ص 14.
2 ـ حليه‏الاوليا ج 2 ص 40- كنزالعمال ج 8 ص 315- كشف‏الاستار ص 235.

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
14-11-2009, 12:28
http://shiaupload.ir/images/djtm0ywj8mi5tas3aobr.gif سازش با مشكلات و سختى‏ها در طول زندگى http://shiaupload.ir/images/djtm0ywj8mi5tas3aobr.gif



رسول خدا فرموده‏اند از بركات اخلاقى و فكرى زن خوب اين است كه هزينه و مخارجش كم باشد. (1) و در اداره‏ى خانه و صرفه‏جويى در مصرف، ياور و همكار شوهر به حساب مى‏آيد. (2)

تمام اين ويژگيها در وجود مبارك حضرت زهرا جمع بود و آن حضرت با مديريت لازم و با صبر و بردبارى، همه‏ى تلخيها را به كام على عليه‏السلام شيرين مى‏كرد و در برابر مشكلات مالى عقب‏نشينى نمى‏نمود.
حضرت على عليه‏السلام مى‏فرمايند:


تزوجت فاطمة عليهاالسلام و ما كان لى فراش، و صدقتى اليوم لو قسمت على بنى‏هاشم لو سعتهم. (3)

من در حالى با حضرت زهرا ازدواج كردم، كه زيراندازى در خانه نداشتم، در حالى كه در همان تاريخ احسان و بخشش من به نيازمندان بقدرى زياد بود كه اگر به بنى‏هاشم تقسيم مى‏شد همه‏ى آنان را غنى و بى‏نياز مى‏كرد.



اين حديث نشان مى‏دهد كه فاطمه عليهاالسلام دختر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله با چه مشكلاتى در خانه على عليه‏السلام دست و پنجه نرم كرده و خم به ابرو نياورده است.
و در يك روايت ديگر از طريق امام صادق عليه‏السلام از جابر بن عبداللَّه انصارى نقل شده كه:



روزى رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله به خانه دخترش فاطمه عليهاالسلام وارد شد، ولى زهرا را در حالتى ديد كه در نتيجه چشمان مباركش پر از اشك گرديد، زيرا لباس آن حضرت بسيار نامناسب بود. زهرا با آن وضع از يك طرف مشغول آرد كردن جو و تهيه‏ى نان و از طرف ديگر به بچه‏اش شير مى‏داد،

پيامبر الهى فرمودند: اى دختر عزيزم! اينگونه تلخيها را در دنيا براى رسيدن به پاداش و شيرينيهاى اخروى پذيرا باش و صبر و بردبارى را از دست نده.

آن بانوى گرامى اسلام گفتند: يا رسول‏اللَّه الحمداللَّه على نعمائه، والشكر على آلائه، فانزل اللَّه و لسوف يعطيك ربك فترضى. (4)
اى رسول خدا! سپاس خدايى را كه نعمتهايش را ارزانى داشته و باز شكر در برابر عطاياى بى‏پايان الهى. در اين حال اين آيه نازل شد كه اى پيامبر! ما آن قدر پاداش خواهيم داد كه راضى شوى. (5)




اين حديث و قضيه تاريخى نشان مى‏دهد كه فاطمه عليهاالسلام دختر رسول خدا در برابر مشكلات و نارساييهاى مالى هيچ‏گونه تغيرى نداشت و سپاس الهى را بجا مى‏آورد.
حضرت زهرا در كنار ساير تحملات خود در برابر سختيها، روزهاى زيادى را به گرسنگى گذرانيد، ولى دردش را به كسى نگفت و حتى به رخ على عليه‏السلام نياورد و تا دم مرگ و شهادت چيزى از شوهر درخواست نكرد.

دختر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در خانه مولى على عليه‏السلام با سختيها انس گرفت و درد گرسنگى چشيد و بچه‏هايش را نيز با اين روش عادت داد، تا رنگ رخسارشان از ناتوانى و گرسنگى زرد شد....

حضرت امام باقر عليه‏السلام از جابر بن عبداللَّه انصارى نقل مى‏كنند كه روزى پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله وارد خانه‏ى دخترش شد و پس از سلام و احوال‏پرسى فرمود:


مالى ارى وجهك اصفر؟ قالت: يا رسول‏اللَّه! الجوع... (6)

چرا رنگ رخسارت اين قدر پريده است؟ فاطمه عليهاالسلام گفت: اى پيامبر خدا! از گرسنگى به اين حالت افتاده‏ام...


اين حديث نشان مى‏دهد كه وضع فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام از گرسنگى به جايى رسيده بود، كه رنگ رخسارش تغيير يافته بود، و پدر بزرگوارش با ديدن او نگران گرديده و از عوامل پريشانى درونى و تغير چهره سؤال نموده است.
و از سوى ديگر مى‏دانيم كه آن بانوى عزيز اسلام تا به يك حالت اضطرارى نمى‏رسيد، گرسنگى خود را حتى به پدرش رسول گرامى اسلام نيز نمى‏گفت.

در يك داستان ديگر آمده است: پيامبر الهى روزى به خانه على بن ابيطالب عليه‏السلام آمد، تا با فرزندانش ديدار كند، در اين هنگام با امام حسن و امام حسين عليه‏السلام آمد، تا با فرزندانش ديدار كند، در اين هنگام با امام حسن و امام حسين ملاقات نمود، آنان زبان به شكوه باز كردند و گفتند: اى بابا! اى رسول خدا! به مادرمان بسپار كه به ما غذا دهد و ما را گرسنه نگه ندارد.

رسول خدا كه خود در اين حال از درد گرسنگى سنگ به شكمش بسته بود، به فاطمه عليهاالسلام گفت:
«اطعمى ابنى» قالت: «ما فى بيتى شى‏ء الا بركة رسول‏اللَّه....»
به بچه‏هاى من طعام ده. زهرا گفت: بابا! در خانه‏ام چيزى جز بركت تو نيست....

چون پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله سخن زهرا عليهاالسلام را شنيد، با آب دهانش بچه‏ها را به بازى گرفت و مشغول كرد و از اين طريق آنان را به خواب شبانه وادار ساخت.... (7)
از اين حديث نيز استفاده مى‏كنيم كه فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام در طول خانه‏داريش چه روزگار سختى را گذرانيده و گرسنگى را براى خود و فرزندانش پذيرا گشته است.


1 ـ بحارالانوار، ج 103، ص 231: من بركة المرأة خفّة مؤنتها.
2 ـ بحارالانوار ج 103، ص 238: المرأة الصالحة احد الكاسبين.
3 ـ بحارالانوار، ج 41، ص 43- كامل ابن‏اثير، ج 3، ص 399 با مختصر تفاوت.
4 ـ ضحى/ 5.
5 ـ عوالم ج 11 ص 267- بحار ج 43 ص 85 و 86.
6 ـ كافى، ج 5، ص 528 و 529، ح 5.
7 ـ سفينةالبحار، ج 1، ص 193.

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
14-11-2009, 12:29
http://shiaupload.ir/images/djtm0ywj8mi5tas3aobr.gif جهاد زن نسبت به شوهر http://shiaupload.ir/images/djtm0ywj8mi5tas3aobr.gif



موسى بن جعفر عليه‏السلام مى‏فرمايد:
جهاد زن اين است كه خوب شوهردارى كند. (1)


زهرا عليهاالسلام مى‏دانست كه سپهسالار نيرومند و شجاع اسلام در صورتى در ميدان نبرد پيروز مى‏گردد كه از جهت اوضاع داخلى خانه، فكرش آزاد و از تشويقات و مهربانيهاى همسرش دلگرم باشد.

از اين رهگذر مى‏توان گفت: هنگامى كه سپهسالار فداكار اسلام يعنى على بن ابى‏طالب (عليه‏السلام) با تنى خسته و كوفته، از ميدان نبرد به خانه بازمى‏گشت از مهربانى‏ها و دلگرمى‏ها و نوازش‏هاى همسر عزيزش كاملاً برخوردار مى‏شد. زخم‏هاى تنش را پانسمان مى‏كرد. لباس‏هاى خون‏آلود جنگ را مى‏شست و خبرهاى جنگ را از او مى‏شنيد.

فاطمه عليهاالسلام زنى نبود كه در گوشه منزل به ادامه زندگى داخلى مشغول باشد و از حوادث و اوضاع مربوط به اسلام بى‏تفاوت بگذرد. بلكه از گوشه‏هائى از تاريخ استفاده مى‏شود كه در جريان امور مربوط به اسلام بوده و بالاخص به حوادث جبهه و جنگ كاملاً عنايت داشته است.

نه تنها پدر و شوهرش را تشويق مى‏نموده بلكه در مواقع لزوم در صحنه حضور داشته و كارهائى را انجام مى‏داده است.


در تاريخ نوشته‏اند: بعد از جنگ احد، وقتى فاطمه صورت خون‏آلود پدر را ديد او را در بغل گرفت، گريه مى‏كرد و خونها را از چهره پدر پاك مى‏كرد. اميرالمؤمنين عليه‏السلام آب آورد و فاطمه صورت پدر را مى‏شست، ولى خون قطع نمى‏شد، سرانجام فاطمه قطعه حصيرى را سوزاند و خاكسترش را روى زخم ريخت تا خون قطع شد. (2)

و نوشته‏اند وقتى رسول خدا از جنگ احد برگشت شمشيرش را به فاطمه داد و فرمود: خون‏هايش را بشوى. على بن ابى‏طالب عليه‏السلام نيز شمشيرش را به فاطمه داد و فرمود: خون‏هايش را بشوى. (3)

فاطمه عليهاالسلام، هميشه شوهرش را تحسين و تشويق مى‏كرد و فداكارى‏ها و شجاعت‏هايش را مى‏ستود و بدينوسيله دلش را گرم و براى جنگ آينده آماده‏اش مى‏نمود. بوسيله‏ى نوازشهاى بى‏شائبه، تن خسته و جراحات بدنش را تسكين مى‏داد.

على عليه‏السلام مى‏فرمايد: وقتى به خانه مى‏آمدم و به زهرا (عليهاالسلام) نگاه مى‏كردم تمام غم و غصه‏هايم برطرف مى‏شد. (4)

فاطمه عليهاالسلام هرگز بدون اجازه على (عليه‏السلام) از خانه خارج نشد. هيچگاه او را غضبناك نكرد. زيرإ مى‏دانست كه اسلام مى‏گويد: هر زنى كه شوهرش را غضبناك كند خدا نماز و روزه‏اش را قبول نمى‏كند تا اين كه شوهرش راضى شود. (5)

فاطمه در خانه‏ى على هرگز دروغ نگفت و خيانت نكرد و هيچگاه از دستوراتش سرپيچى ننمود.
على عليه‏السلام مى‏فرمايد:


به خدا سوگند هرگز كارى نكردم كه فاطمه (عليهاالسلام) غضبناك شود. فاطمه هم هيچگاه مرا خشمناك ننمود. (6)


1 ـ وافى كتاب نكاح ص 114.
2 ـ انساب الاشراف ج 1 ص 324.
3 ـ سيره ابن‏هشام ج 3 ص 106.
4 ـ مناقب خوازمى ص 256.
5 ـ وافى كتاب نكاح ص 114.
6 ـ مناقب خوارزمى ص 256.

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
14-11-2009, 12:29
http://shiaupload.ir/images/djtm0ywj8mi5tas3aobr.gif آراستگى و معطر بودن براى همسر http://shiaupload.ir/images/djtm0ywj8mi5tas3aobr.gif



براى زن در رسيدگى به وضع ظاهريش به خاطر همسرش سزاوار نيست كه به خود و سر و وضعش نرسد
ولو اينكه گردنبندى را در گردن خويش بياويزد و نيز پسنديده نيست كه دستش را بدون رنگ رها كند ولو اينكه مختصر حنائى بگذارد گرچه سالخورده باشد.


در زندگى حضرت فاطمه زهرا سلام‏اللَّه‏عليه نقل مى‏كنند كه ام‏سلمه همسر پيامبر (ص) از حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏عليه پرسيدند آيا عطر و بوى خوش ذخيره كرده‏ايد فرمودند: آرى، رفتند و مقدارى عطر آوردند و مقدارى در كف دست من ريختند بوى خوشى داشت كه هرگز نشنيده بودم.

پيامبر اكرم (ص) به عمار ياسر مأموريت داد براى شب عروسى حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏عليه عطرهاى خوشبو تهيه نمائيد عمار ياسر مى‏گويد:


عطر خوبى تهيه كرده به منزل حضرت فاطمه سلام‏اللَّه‏عليه بردم و گفتم پدر شما رسول خدا (ص) مرا امر كرد تا اين عطر را فراهم نمايم.

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
14-11-2009, 12:29
http://shiaupload.ir/images/djtm0ywj8mi5tas3aobr.gif ايثار در شوهردارى http://shiaupload.ir/images/djtm0ywj8mi5tas3aobr.gif


فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام در تمام زمينه‏هاى عملى براى بانوان و پيروانش الگوى زندگى است و از جمله شوهردارى و جلب رضايت او مى‏توان از سيره‏ى آن حضرت درسها گرفت و صفا و صميميت كانون خانواده را دو چندان كرد.

روزى اميرالمؤمنين على عليه‏السلام از فاطمه عليهاالسلام طعام خواست، آن حضرت جواب داد:
ما كانت الا ما اطعمتك منذ يومين، آثرت به على نفسى و على الحسن والحسين، فقال: الا اعلمتنى فاتيتكم بشى‏ء؟ فقالت: يا ابالحسن انى لاستحيى من الهى ان اكلفك ما لا تقدر عليه!(1)

در نزد من چيزى نيست، جز آنكه دو روز پيش آن را به تو خوراندم و من آن را براى خود و حسن و حسين نگه داشته بودم. على عليه‏السلام فرمودند: چرا در طول دو روز مرا مطلع نكرده‏اى، تا برايتان چيزى تهيه مى‏كردم؟ فاطمه عليهاالسلام گفت:


من از خدايم شرم كردم تو را به كارى بگمارم كه قدرت تهيه و خريد آن را ندارى.


و در عبارتى ديگر اينكه: پدرم به من سفارش كرده كه از على عليه‏السلام چيزى درخواست نكن، هرچه او آورد استفاده كن، وگرنه تحمل بنما. (2)


از اين حديث درسهاى زيادى مى‏گيريم، از جمله اينكه فاطمه عليهاالسلام خود و فرزندانش گرسنگى كشيده و غذا را به على عليه‏السلام خورانده است، و اين حركت تعجب‏آميز، ايثار و عشق و علاقه‏ى شديد زهرا به آن حضرت را مى‏رساند، هرچند ممكن است نسبت به بچه‏هاى كوچك نيز غذا و طعامى غير از آن داده باشد.


1 ـ بحار، ج 41، ص 30 و ج 43، ص 31- 59- عوالم 11، ص 158- جلاءالعيون، ج 1، ص 137.
2 ـ كان رسول‏اللَّه نهانى ان اسئلك شيئاً فقال: لا تسألين ابن عمّك شيئاً ان جائك بشى‏ءٍ و الّا فلا تسأليه.

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
14-11-2009, 12:29
http://shiaupload.ir/images/djtm0ywj8mi5tas3aobr.gif تقسيم كار در خانه http://shiaupload.ir/images/djtm0ywj8mi5tas3aobr.gif



خانواده‏اى در زندگى موفق مى‏گردد، كه به طور مشترك و براى رسيدن به اهداف مقدس در كانون خانواده تلاش كنند و هيچكدام از زن و شوهر از كار، گريزان نباشد، ولى بايد شؤون وظايف مشخص باشد و هريك به تناسب توان و تخصص و حوصله خويش، انجام كارى را به عهده بگيرد....

حضرت على و فاطمه، براى تقسيم كار به حضور پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله رسيده و درخواست نمودند: آن حضرت تكليف هريك را در امور خانه مشخص فرمايند
.چنانچه حضرت امام باقر عليه‏السلام مى‏فرمايند؛ رسول خدا نيز چنين تقسيم كار كردند:


فقضى على فاطمة بخدمة مادون الباب و قضى على على بما خلفه....(1)
به اميرالمؤمنين دستور دادند كارهاى خارج خانه را انجام دهند و به دخترش فاطمه عليهاالسلام نيز فرمودند كه او كارهاى داخل خانه را اداره نمايند و آن بانوى دو عالم از اين تقسيم كار شديداً خوشحال شد.


و امام صادق عليه‏السلام مى‏فرمايند:


كان اميرالمؤمنين يحتطب و يستقى و يكنس و كانت فاطمة تطحن و تعجن و تخبز.(2)
جدم اميرالمؤمنين در انجام كارهاى خانه هيزم جمع مى‏كرد و آب مى‏كشيد و مى‏آورد و خانه را جارو مى‏فرمود و مادرم زهرا عليهاالسلام نيز جوها را آرد مى‏كرد و سپس خمير مى‏نمود و آنگاه نان مى‏پخت.


از اين دو حديث استفاده مى‏شود كه حضرت اميرالمؤمنين و فاطمه‏ى زهرا عليهماالسلام با انضباط خاص، وظايف خانه را انجام مى‏دادند و كار آنان مشخص بود و در عين حال مولاى متقيان علاوه بر كارهاى خارج از خانه، در امور داخلى خانه نيز به همسرش كمك مى‏كرد. (و كلمه‏ى «يكنس: جارو مى‏كرد» به اين موضوع دلالت دارد.)


در حديث داريم كه روزى رسول خدا وارد خانه‏ى دخترش زهرا شد و مشاهده كرد كه دختر و دامادش هر دو مشغول كارند و به كمك يكديگر در كنار آسياب دستى نشسته و به آرد كردن مى‏پردازند، پس از سلام و احوال‏پرسى فرمودند: اَيُّكُما اَعيى؟
كداميك خسته‏تريد تا من به جاى او بنشينم و كار را به پايان برسانم؟!
على عليه‏السلام عرض كرد: يا رسول‏اللَّه! دخترت فاطمه.... (3)

اين حديث نيز مى‏رساند كه اميرالمؤمنين به كارهاى مربوط به داخل خانه به فاطمه عليهاالسلام كمك مى‏كرد....
حضرت زهرا عليهاالسلام علاوه بر اينكه امور مربوط به خانواده را در داخل و خارج خانه با شوهرش تقسيم كرده بود، با خادمه‏ى اهل‏بيت (جناب فضه) نيز كارهاى خويش را به طور منظم و باتناوب انجام مى‏دادند. اگر فضه يك روز كار مى‏كرد، روز ديگر استراحت مى‏نمود و حضرت خود به كارها مى‏پرداخت.


اينك توجه شما را به يك واقعيت تاريخى در اين زمينه جلب مى‏كنم:
حضرت سلمان مى‏گويد: وارد خانه على عليه‏السلام شدم، ناگاه مشاهده كردم دختر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله مشغول دستاس و آرد كردن است، او در اين كار آن چنان به زحمت افتاده بود، كه دستهايش ورم كرده و خون‏آلود شده بود. در حاليكه حضرت امام حسين- كه كودكى صغير بود- از گرسنگى بى‏تابى مى‏كرد.

سلمان مى‏گويد: دلم به حال او سوخت و لذا اظهار داشتم: اى دختر رسول خدا! چرا از فضه كمك نمى‏گيرى؟
حضرت جواب داد: پدرم او را به من سفارش كرده است، من بايد با او به عدالت رفتار كنم ما كارها را ما بين خود تقسيم كرده‏ايم يك روز او كار مى‏كند و روز ديگر من و امروز نوبت استراحت او مى‏باشد.

سلمان مى‏گويد: گفتم: من آزاد شده‏ى پدر تو هستم، اجازه ده من به جاى تو اين كار را انجام دهم. تا اينكه به آرد كردن مشغول شدم و وقت نماز رسيد، آماده‏ى رفتن به مسجد شدم، بعد از اقامه نماز آنچه را ديده بودم به مولايم على عليه‏السلام گفتم.
آن حضرت چون سخنان مرا شنيد شروع به گريه كرد و سپس به سراغ فاطمه رفت و با تبسم برگشت و گفت: ديدم فاطمه عليهاالسلام خوابيده و حسين نيز در كنار مادرش در خواب مى‏باشد و آسياب دستى بدون مباشرت كسى كار مى‏كرد،

پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله تبسم‏كنان فرمودند:


يا على! براى خداوند در روى زمين ملائكه‏اى است كه به محمد و آل محمد خدمت مى‏كنند.(4)


اين قضيه مى‏رساند كه نظم و تقسيم كار در تمام شؤون زندگى حضرت فاطمه عليهاالسلام حاكم بود.


1 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 81، ح 1- كنزالعمال، ج 16، ص 341، ش 44818- عوالم، ج 11، ص 217.
2 ـ وسائل‏الشيعه، ج 12، ص 24، ح 10 و ج 14، ص 164، ح 30- بحارالانوار، ج 41، ص 54- سفينه، ج 2 ص 195.
3 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 50، ح 47.
4 ـ عوالم ج 11، ص 205- بحار ج 43، ص 28، ح 33- جلاءالعيون، ج 1، ص 137.

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
14-11-2009, 12:31
أذان بلال براي حضرت زهرا (س)

شيخ صدوق : بعد از رحلت رسول الله (ص)بلال از كَفتن اذان خودداري كرد و كفت : بعد از رسول الله (ص) ديكَر براي كسي اذان نمي كًويم .
روزى حضرت فاطمه (س) فرمودند : (تمايل دارم) مي خواهم اذان را با صداي مؤذن بدرم بشنوم. اين خبر به بلال رسيد و او شروع به اذان كفتن كرد . كفت : (الله اكبر ، الله اكبر ) ، ايشان (س) به ياد بدرش و ايامش افتاد و بدون اختيار اشك ريخت ، (سلام الله عليها) . تا اينكه به اين جمله رسيد : ( اشهد ان محمدا رسول الله ) حضرت زهرا غش كردند و با صورت به زمين افتادند و از حال رفتند.
مردم به بلال كًفتند : بس كن بلال ، به راستي كه دخت بيامبر از دنيا رفت. و مردم كًمان كردند كه دختر رسول الله وفات يافت. بلال اذان خود را نيمه كاره رها كرد. وقتي حضرت زهرا (س) به هوش آمدند از او خواست كه اذان را تمام كند. اما او امتناع كرد و كفت : اي سرور زنان عالم ، من هراس دارم كه شما با شنيدن اذان خود را بيازاريد. سبس او را از اين كار اعفا كرد.
من ‏لا يحضره ‏الفقيه ج : 1 ص : 298 ح 907 . ( ترجمه ناقص اين كلام از نكارنده اين حديث است).

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
14-11-2009, 12:37
اسرار نام‌هاي حضرت زهرا (سلام الله علیها)


حضرت صادق عليه السلام فرمودند: حضرت فاطمه عليهاالسلام را نزد خداي تعالي 9 نام است: فاطمه، صديقه، طاهره، مباركه، زكيّه، راضيه، مرضيّه، محدّثه، و زهرا.

پس فرمودند: آيا مي‌داني كه تفسير فاطمه چيست؟ راوي عرض كرد: مرا خبر ده اي سيّد من! فرمود: يعني بُريده شده از بديها... .

بر اساس روايات، آن بانو را فاطمه ناميده‌اند زيرا از هر بدي جداست، شيعيانش را از دوزخ مي‌رهاند، به وسيله علم و كمال از شير گرفته شده، بديل ندارد، انسان‌ها از شناختنش عاجزند و از نام خداي فاطر گرفته است.

علامه مجلسي مي‌نويسد: صدّيقه به معني معصومه و مباركه يعني صاحب بركت در علم و فضل و كمالات و معجزات و اولاد گرامي؛ طاهره، پاكيزه از صفات نقص؛ زكيّه، نمو كننده در كمالات و خيرات؛ راضيه، راضي به قضاي الهي؛ مرضيّه، پسنديده خدا و دوستانش؛ محدّثه، آن كه فرشته با او سخن مي‌گويد و زهرا، نوراني به نور صوري و معنوي معنا مي‌دهند.

صديقه به معني معصومه و مباركه يعني صاحب بركت در علم و فضل و كمالات و معجزات و اولاد گرامي؛ طاهره، پاكيزه از صفات نقص؛ زكيّه، نمو كننده در كمالات و خيرات؛ راضيه، راضي به قضاي الهي؛ مرضيّه، پسنديده خدا و دوستانش؛ محدّثه، آن كه فرشته با او سخن مي‌گويد و زهرا، نوراني به نور صوري و معنوي معنا مي‌دهند.

اَبان بن تَغلَب از حضرت صادق عليه السلام سؤال كرد: به چه سبب فاطمه را زهرا مي‌نامند؟ حضرت فرمود: براي آن كه نور فاطمه سه مرتبه در روز براي اميرالمؤمنان عليه السلام ظاهر مي‌شد؛ يك مرتبه در آغاز روز كه فاطمه به نماز بامداد مي‌ايستاد؛ نور سفيدي از آن خورشيد فلكِ عصمت ساطع مي‌گرديد و در خانه‌هاي مدينه مي‌تابيد و ديوارها را سفيد مي‌كرد؛ آن سان كه از مشاهده آن حالت تعجّب كرده و به خدمت حضرت رسول صلي الله عليه و آله مي‌شتافتند و علت آن نور را سؤال مي‌كردند.

حضرت مي‌فرمود: به خانه دخترم فاطمه برويد تا سبب آن نور بر شما ظاهر گردد. چون به خانه آن حضرت مي‌آمدند، مي‌ديدند كه آن حضرت در محراب عبادت نشسته به نماز مشغول است و آن نور از روي انورش ساطع است، پس مي‌دانستند نوري كه مشاهده كرده‌اند از وجود مقدس اوست.

چون هنگام زوال شمس مي‌شد و فاطمه عليهاالسلام مهيّاي نمازمي‌گرديد، نور زردي از جبينش مي‌درخشيد و بر خانه‌هاي مدينه مي‌تابيد، و از آن نور در و ديوار و جامه‌ها و رنگ‌هاي ايشان زرد مي‌شد؛ چون از سبب آن حال سؤال مي‌كردند، حضرت رسول صلي الله عليه و آله آنها را به خانه فاطمه عليهاالسلام مي‌فرستاد، چون به خانه آن حضرت مي‌رفتند، وي را در محراب عبادت مي‌يافتند كه مشغول نماز است و از روي مباركش نور زردي ساطع است، پس مي‌دانستند كه آنچه ديده‌اند از نور روي آن حضرت بوده است.

ابان بن تغلب از حضرت صادق عليه السلام سؤال كرد: به چه سبب فاطمه را زهرا مي‌نامند؟ حضرت فرمود:براي آن كه نور فاطمه سه مرتبه در روز براي اميرالمؤمنان عليه السلام ظاهر مي‌شد؛ يك مرتبه در آغاز روز، كه فاطمه به نماز بامداد مي‌ايستاد؛ نور سفيدي از آن خورشيد فلك عصمت ساطع مي‌گرديد و در خانه‌هاي مدينه مي‌تابيد و ديوارها را سفيد مي‌كرد؛ آن سان كه از مشاهده آن حالت تعجّب كرده و به خدمت حضرت رسول صلي الله عليه و آله مي‌شتافتند و علت آن نور را سؤال مي‌كردند.

چون آخر روز فرامي‌رسيد و آفتاب غروب مي‌كرد، از روي منوّر فاطمه عليهاالسلام نور سرخي مي‌درخشيد،- از فرح و شادي و شكر و نعمت الهي- پس به آن نور خانه‌هاي مدينه و ديوارهاي آن سرخ مي‌شد. مردم كه از مشاهده آن حالت متعجّب مي‌شدند به خدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله مي‌رسيدند و از علت آن سوال مي‌ كردند. حضرت صلي الله عليه و آله ايشان را به خانه فاطمه عليهاالسلام مي‌فرستاد، پس آن بانو را مي‌ديدند كه در محراب نماز نشسته و به تسبيح و تمجيد الهي مشغول مي‌باشد و از گونه‌اش نور سرخي ساطع است. پس مي‌دانستند كه آن چه ديده‌اند از آثار نور آن حضرت بوده و پيوسته آن نور در جبين انور فاطمه عليهاالسلام بود تا آن كه امام حسين عليه السلام متولد شد و آن نور به جبين آن حضرت منتقل گرديد و پيوسته آن نور با ما هست و از امامي به امام ديگر منتقل مي‌شود تا روز قيامت.(8)

همچنين از آن حضرت پرسيدند: به چه سبب حضرت فاطمه عليهاالسلام را زهرا مي‌گفتند؟ فرمود: زيرا كه حق تعالي آن حضرت را از نور عظمت خود آفريد و چون او را آفريد، آسمان‌ها و زمين از نور روي او روشن شد و ديده‌هاي فرشتگان را خيره گرداند، و همگي براي حق تعالي به سجده افتاده و گفتند: اي خداي ما اين چه نور است؟

فاطمه عليهاالسلام را به آن سبب زهرا ناميدند كه چون در محراب خود به عبادت مي‌ايستاد، نور او، اهل آسمان را روشني مي‌بخشيد، چنان كه ستارگان آسمان اهل زمين را روشنايي مي‌دهند.

حق تعالي به ايشان وحي كرد: نوري است كه از نور خود آفريده و در آسمان ساكن گردانيده و از عظمت خود آن را خلق كرده‌ام. و او را از وجود پيغمبري از پيغمبران خود كه او را بر جميع پيغمبران برتري داده‌ام بيرون خواهم آورد، و از اين نور پيشوايان دين را كه قيام نمايند به امر من هدايت كنند مردم را به دين حق بيرون خواهم آورد و آنها را خليفه‌هاي خود در زمين گردانم، بعد از آن كه وحي من منقطع شود.

و نيز از آن حضرت روايت كرده‌اند كه: فاطمه عليهاالسلام را به آن سبب زهرا ناميدند چرا که وقتي در محراب خود به عبادت مي‌ايستاد، نور او، اهل آسمان را روشني مي‌بخشيد، چنان كه ستارگان آسمان اهل زمين را روشنايي مي‌دهند.

از امام حسن عسكري عليه السلام سؤال كردند كه چرا حضرت فاطمه را زهرا ناميدند؟ فرمود: از براي آن كه روي آن حضرت براي اميرمؤمنان عليه السلام در آغاز روز مانند آفتاب، و در هنگام زوال چون ماه منير مي‌درخشيد و نزد غروب آفتاب همانند ستاره روشن مي‌شد.

در احاديث متواتر از طريق خاصّه و عامّه روايت شده است: آن حضرت را براي اين فاطمه ناميده‌اند كه حق تعالي او و شيعيانش را از آتش جهنم بريده است.

همچنين در احاديث متواتر از طريق خاصّه و عامّه روايت شده است: آن حضرت را براي اين فاطمه ناميده‌اند كه حق تعالي او و شيعيانش را از آتش جهنم بريده است.

ابن شهر آشوب روايت كرده است كه كنيه‌هاي آن حضرت: امّ الحسن، امّ الحسين، امّ المحسنين، امّ الائّمّة، امّ ابيه، و اسماء آن حضرت: فاطمه، بتول، سّيده، عذرا، زهراء، حوراء، مباركه، طاهره، زكيّه، مرضيّه، محّدثه، مريم، الكبري و صديقة الكبري بود.



منبع : شبستان

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
14-11-2009, 12:39
بسم الله الرحمن الرحيم

سير خلقت نورانى حضرت زهرا(سلام الله عليها)


در حديثى از امام صادق-عليه‏السلام- آمده است كه: «جز خدا هيچ نبود، پس خداوند پنج نور را ازجلال و عظمت خود آفريد و براى هر يك از آن انوار، اسمى از اسماى الهى بود.
خدا «حميد» است و اين اسم در محمد- صلى اللَّه عليه و آله- ظهور يافت.

خدا«اعلى» است كه در اميرالمؤمنين على- عليه‏السلام- ظهور يافت.

و براى خدا«اسماى حسنى» وجود دارد كه نام حسن و حسين- عليهماالسلام- از آن اسماءمشتق است.

و از اسم «فاطر» او، نام زهراى اطهر، فاطمه اشتقاق پيدا كرد

پس وقتى كه آن انوار را آفريد، اينها را در ميثاق قرار داد، پس در طرف راست عرش جا گرفتند.

و خدا فرشتگان را از نور آفريد پس وقتى كه فرشتگان به اين انوار نظر كردند، امر و شأن اينها را بزرگ شمردند و تسبيح را (از آنها)فراگرفتند و اين مطابق با گفته‏ى فرشتگان است كه در قرآن آمده است: به حقيقت ما (در انتظار اوامر الهى در تدبير عالم) صف كشيده‏ايم. و به راستي ما تسبيح كننده‏ايم،

و آن هنگام كه آدم- عليه‏السلام- را آفريد آدم به سوىاين انوار از طرف راست عرش با دقت نظر نموده عرض كرد: اى صاحب اختيار من!آنان كيستند؟
خداى متعال در پاسخ فرمود: اى آدم! آنها برگزيدگان من و خواص من هستند، اينها را از نور عظمت و بزرگى‏ام آفريده‏ام و از اسمهاى خودم اسمى را براى اينها برگرفتم،

پس عرض كرد: اى پروردگارم! به حقى كه تو براينها دارى اسمهاى اينها را به من بياموز، پس خداى متعال فرمود: اى آدم!اين اسمها نزد تو امانت باشد (كه) سرّ و رازى از راز من است. غير تو نبايدبر آن آگاه شود جز به اذن من، عرض كرد: پروردگارم قبول كردم.

خداوند پس ازگرفتن اين پيمان، اسمهاى آنها را به آدم- عليه‏السلام- تعليم داد. و به فرشتگان عرضه كرد، هيچ كدام به آنها عالم نبودند، پس در پاسخ قول خداىمتعال كه فرمود: مرا از نامهاى اينها خبر دهيد اگر راست مى‏گوييد، عرض كردند: منزهى تو! براى ما علمى نيست جز آنچه به ما آموخته‏اى.

همانا توعالم و داراى حكمتى. (آنگاه خداوند) فرمود: اى آدم! فرشتگان را به اسمهاىآن انوار خبر ده، پس وقتى كه اينها را به اسماء خبر داد، فرشتگان دانستندكه اين مطلب (در نزد آدم) به امانت گذاشته شده و آدم به سبب آگاهى از آن،فضيلت و برترى يافته است.

سپس امر به سجده‏ى آدم- عليه‏السلام- شدند؛ زيراكه سجده‏ى ملائكه، فضيلتى براى آدم و عبادت براى خداى متعال بود. چون كه سجده ملائكه، سزاوار آدم بود» (1)



1- تفسير فرات، ص 11، ط نجف.

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
14-11-2009, 12:39
روشنى عالم از نور حضرت زهرا (سلام الله عليها)
ابن‏مسعود نقل مى‏كند كه، ديدم على بن ابى‏طالب عليه‏السلام را كه مشغول نماز است و در ركوع و سجودش مى‏گويد:
«اللهم بحق محمد صلى اللَّه عليه و آله و سلم عبدك، اغفر للخاطئين من شيعتى»
پروردگارا، به حق بنده‏ى مقربت محمد صلى اللَّه عليه و آله و سلم خطاكاران از شيعيان مرا ببخش.

از نزد او خارج شدم و به محضر رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم شرفياب شدم. ايشان را در حال نماز يافتم. ديدم كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم در نماز خود مى‏گويد:
«اللهم بحق على عليه‏السلام عبدك اغفر للخاطئين من امتى»
خداوندا، خطاكاران از امت مرا، بحق على عليه‏السلام بنده‏ى مقربت ببخش.

از آنچه ديده بودم، در من وحشت و ترديد بزرگى ايجاد شد. وقتى نماز رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم به پايان رسيد، خطاب به من فرمودند:
اى پسر مسعود، آيا كافر شدى بعد از آنكه ايمان آورده بودى؟
عرض كردم، ابداً چنين نيست يا رسول‏اللَّه، بلكه ديدم على عليه‏السلام را كه خداوند را به حق شما طلب مى‏كرد و شما را ديدم كه خدا را به حق على عليه‏السلام مى‏خوانديد. پس ترديد كردم كه كداميك از شما نزد خداى عزوجل برتريد.

پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمودند: اى پسر مسعود، بنشين.
پس من در مقابل، رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم نشستم.
آن حضرت فرمودند: «ان اللَّه خلقنى و علياً من نور قدرته قبل ان يخلق الخلق بالفى عام اذ لا تسبيح و لاتقديس.»
خداوند من و على عليه‏السلام را از نور عظمت و بزرگى خود خلق كرد: هزار سال قبل از آنكه ساير خلائق را بيافريند. زمانى كه هيچ تسبيح و تقديسى وجود نداشت.

«ففتق نورى، فخلق منه السموات و الارضين و انا و اللَّه اجل من السماوات و الارضين.»
پس نور مرا شكافت و از نور من آسمانها و زمين را آفريد به خداى تبارك و تعالى قسم كه من از آسمانها و زمين برترم.

«وفتق نور على بن ابى‏طالب عليه‏السلام فخلق منه العرش و الكرسى و على بن ابى‏طالب عليه‏السلام و اللَّه افضل من العرش و الكرسى»
و چون نور على عليه‏السلام را منتشر ساخت عرش و كرسى از نور او خلق گرديد؛ به پروردگار قسم كه على عليه‏السلام از عرش و كرسى افضل است.

«و فتق نور الحسن عليه‏السلام فخلق منه اللوح و القلم و الحسن عليه‏السلام و اللَّه افضل من اللوح و القلم».
سپس نور حسن عليه‏السلام را باز كرد و لوح و قلم از نور حسن عليه‏السلام به وجود آمد و به خدا قسم كه حسن عليه‏السلام از لوح و قلم نيز برتر است.

«وفتق نور الحسين عليه‏السلام فخلق منه الجنان و الحور العين و الحسين عليه‏السلام و اللَّه افضل من الحور العين.»
و چون هستى را از نور حسين عليه‏السلام معطر كرد، بهشت و حوريان زيباروى از نور او پديدار گشتند؛ واللَّه حسين از حورالعين برتر است.

«ثم اظلمت المشارق و المغارب فشكت الملائكه الى اللَّه تعالى ان يكشف عنهم تلك الظلمه فتكلم اللَّه جل جلاله كلمه فخلق منها روحا ثم تكلم بكلمه فخلق من تلك الكلمه نورا فاضاف النور الى تلك الروح و اقامها مقام العرش فزهرت المشارق و المغارب فهى فاطمه الزهراء عليهاالسلام و لذلك سميت الزهراء لان نورها زهرت به السماوات.»

سپس همه‏ى هستى از شرق تا به غرب تاريك ماند. ملائكه بر پروردگار از آن همه تاريكى و ظلمت شكايت كردند و خواستند كه پروردگار تاريكى را از ايشان برطرف كند. پروردگار در اجابت خواسته‏ى آنان كلمه‏اى فرمود، از آن كلمه روحى خلق گرديد، سپس كلمه‏اى ديگر فرمود و از آن كلمه نورى خلق شد پس آن نور را به آن روح اضافه كرد و آن را در بلندترين مكان عرش قرار داد. همه‏ى عالم از شرق تا به غرب نورانى شد. آن روح آميخته به نور خلق شده از لطف پروردگار كسى نيست، جز فاطمه زهرا عليهاالسلام و به همين دليل او را زهرا عليهاالسلام ناميدند زيرا نورش آسمانها را روشن ساخت.

در ادامه‏ى اين روايت زيبا پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم مى‏فرمايند:

«يابن مسعود اذا كان يوم القيامه يقول اللَّه جل جلاله لى و لعلى ادخلا الجنه من شئتما و ادخلا النار من شئتما و ذلك قوله تعالى (القيا فى جهنم كل كفار عنيد) فالكافر من جحد نبوتى و العنيد من جحد بولايه على بن ابى‏طالب عليه‏السلام و عترته و الجنه لشيعته و لمحبيه.»

اى پسر مسعود، چون روز قيامت فرارسد، پروردگار به من و على عليه‏السلام مى‏فرمايد: هركس را كه مى‏خواهيد به بهشت داخل كنيد و به جهنم بفرستيد هركس را كه مى‏خواهيد. و اين قول پروردگار در قرآن مجيد است كه (القيا فى جهنم كل كفار عنيد) (1)

هر كافر متكبر لجوج را به جهنم افكنيد پس كافر كسى است كه از نبوت من سرپيچى كند و عنيد كسى است كه از ولايت على بن ابى‏طالب عليه‏السلام و عترتش و محبت كردن به شيعيان و دوستانش سر باززند. (2)

و در روايت ديگرى است كه:
خداوند نور پنج تن را از نور عظمتش آفريد، و آسمان و زمين را از نور پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و عرش و كرسى را از نور على عليه‏السلام و لوح و قلم را از نور حسن عليه‏السلام و حورالعين را از نور حسين عليه‏السلام آفريد.

مشرق و مغرب عالم در ظلمت و تاريكى بود. فرشتگان از اين ظلمت به خدا شكايت كردند و خدا را به اين انوار قسم دادند كه ظلمت را بردارد.

اين بود كه خداوند روح و نور فاطمه عليهاالسلام را آفريد، و مشرق و مغرب آفرينش روشن شد.

----------

1- سوره‏ى مباركه‏ى ق، آيه‏ى 24.
2- بحارالانوار، ج 40، ص 43.

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
14-11-2009, 12:40
خلقت حضرت زهرا (سلام الله عليها) و شيعيان از سرشت يكسان

امام صادق عليه‏السلام مى‏فرمايند:
«إن اللَّه خلق محمداً من طينة من جوهرة تحت العرش، و إنه كان لطينته نضح فجبل طينة أميرالمؤمنين عليه‏السلام من نضح طينة رسول‏اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم، و كان لطينة أميرالمؤمنين عليه‏السلام نضح فجبل طينتنا من فضل طينة أميرالمؤمنين عليه‏السلام، و كانت لطينتنا نضح فجبل طينة شيعتنا من نضح طينتنا، فقلوبهم تحن إلينا، و قلوبنا تعطف عليهم تعطف الوالد على الولد و نحن خير لهم و هم خير لنا، و رسول‏اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم لنا خير و نحن له خير». (بصائر الدرجات ص 14، بحارالانوار 25/ 8).

يعنى:
«خداوند محمد را از طينت و سرشتى كه از گوهرى در زير عرش بود خلق فرمود، و طينت محمد را تراوشى بود كه خداوند طينت اميرالمؤمنين را از همان تراوش طينت رسول خدا خلق نمود. و طينت اميرالمؤمنين را از نيز تراوشى بود كه خداوند طينت ما را از باقيمانده‏ى طينت اميرالمؤمنين خلق كرد، و براى طينت ما نيز تراوشى بوده كه خداوند شيعيان ما را از همان تراوش طينت ما خلق فرموده است. دلهاى شيعيان ما مشتاق ما هستند و دلهاى ما نيز- بمانند مهربانى و شفقت پدر به فرزند- به آنان توجه دارد. ما براى شيعيانمان بهترين‏ها هستيم و شيعيان ما براى ما بهترين‏ها هستند، رسول خدا نيز براى ما بهترين است و ما هم براى او بهترين‏ها هستيم».

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
14-11-2009, 12:40
تصوير حضرت زهرا (سلام الله عليها) در بهشت

«آدم و حوا در كنار هم نشسته بودند كه جبرئيل به نزدشان آمد و آنان را همراه خود به داخل قصرى از طلا برد، در آنجا تختى از ياقوت قرمز بود و بالاى آن تخت قبه‏اى بود نورافشان، و در ميان آن قبه چهره‏اى غرقه در نور، كه تاجى بر سر نهاده و دو گوشوار از لؤلؤ در گوشش، و گردن‏بندى از نور بر گردنش آويخته بود.
هر دو از نورانيت حيرت‏انگيز آن تمثال در شگفت شدند به حدى كه حضرت آدم زيبائى همسرش حوا را فراموش نمود (زيرا شاهد يك زيبائى بى‏سابقه و حسن بى‏نظيرى بود)، لذا روى به جبرئيل كرد و پرسيد اين صورت كيست؟ جبرئيل گفت: اين فاطمه است، و آن تاجش احمدنما، گردن‏بندش حيدرنما و دو گوشوارش نشانگر حسن و حسين اوست.

آنگاه حضرت آدم سر خويش را به سوى قبه نور بلند كرد، و در آنجا اين پنج اسم را با خط نور نوشته ديد: من محمودم و اين محمد است، من اعلى هستم و اين على است، من فاطرم و اين فاطمه است، من محسنم و اين حسن است، و احسان از من است و اين حسين است.

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
14-11-2009, 12:41
نامهاى گره‏گشا و توبه‏ى حضرت آدم (عليه السلام)

وقتى اسامى پنج تن مقدس را جبرئيل براى حضرت آدم قرائت كرد، جبرئيل گفت: يا آدم، اين نامها را بخاطر بسپار كه بعدها يقيناً به آنها نيازمند مى‏شوى، و آن اسماء مشكل‏گشاى تو خواهند بود.

بعد از آنكه حضرت آدم مرتكب آن ترك اولى شد و در نتيجه بر زمين فرود آمد، بعد از 300 سال اشك ريختن (به ياد آن نامهاى مقدس افتاد) و با آن اسماء مبارك دعائى ترتيب داد و به پيشگاه خداى متعال چنين معروض داشت:
پروردگارا به حق محمد، على، فاطمه، حسن و حسين، يا محمود، يا اعلى، و يا محسن، يا فاطر از خطاى من درگذر و توبه مرا قبول فرما.

در آن هنگام از جاخداى تعالى خطاب آمد كه يا آدم اگر (در آن حال دعا) درخواست مى‏كردى كه گناهان همه‏ى فرزندانت را بيامرزم هر آينه همه‏ى آنان را مى‏بخشيدم».

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
14-11-2009, 12:42
عرض ولايت حضرت زهرا (سلام الله عليها) بر موجودات

در ضمن حديث معراج آمده است كه خداوند فرمود: اى محمد، من، تو و على و فاطمه و حسن و حسين و امامان از فرزندان حسين را از نور خودم آفريدم و ولايت شما را بر اهل آسمانها و زمين عرضه كردم، هركس آن را پذيرفت در نزد من از مؤمنين به حساب آمد و هركس آن را منكر شد، در نزد من از گمراهان (از ستمگران. خ- ل) محسوب شد،

اى محمد! اگر بنده‏اى از بندگان من آن قدر مرا بپرستد و عبادت كند كه از كار افتد و از لاغرى و ناتوانى بسان مشك خشكيده و فرسوده‏اى شود و بعد به هنگام ورود بر من منكر ولايت شما باشد او را نخواهم آمرزيد تا اينكه اقرار به ولايت شما نمايد.

اى محمد، آيا دوست دارى آنان را ببينى؟ گفتم: آرى، پروردگارا! فرمود: نگاه كن، من به طرف راست عرش نگريستم، و اسم خود را ديدم و اسم على و فاطمه و حسن و حسين و على و محمد و جعفر و موسى و على و محمد و على و حسن را و اسم مهدى را در وسط آن به گونه‏اى ديدم كه گويا ستاره‏اى درخشان است.

فرمود: اى محمد! اينان حجت‏هاى من بر آفريدگانم مى‏باشند و اين آن كسى است كه از فرزندان تو، به شمشير قيام مى‏كند و از دشمنانم انتقام مى‏گيرد. (1)

1- تأويل الايات 1/ 98.

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
14-11-2009, 12:44
http://i44.tinypic.com/24vmyar.jpg




http://www.aftablog.com/uploads/j/jornalism/33392.gif جبرئيل در حضور حضرت زهرا http://www.aftablog.com/uploads/j/jornalism/33392.gif



حضرت فاطمه عليهاالسلام كه برترين زن جهان خلقت از اولين و آخرين است، بارها با ملائك و از جمله پيك وحى سخن گفت و با وى انس گرفت. حضرت امام صادق عليه‏السلام در اين باره مى‏فرمايند:


ان فاطمه مكثت بعد رسول‏اللَّه صلى اللَّه عليه و آله خمسه و سبعين يوما و كان دخلها حزن شديد على ابيها و كان ياتيها جبرئيل فيحسن عزاها على ابيها و يطيب نفسها و يخبرها عن ابيها و مكانه، و يخبرها بما يكون بعدها فى ذريتها و كان على يكتب ذلك. (1)

حضرت فاطمه عليهاالسلام پس از رسول خدا هفتاد و پنج روز زندگى نمودند و در طول اين ايام فوق‏العاده در حزن و اندوه بسر مى‏بردند و جبرئيل به حضور وى رسيده و آن حضرت را در عزاى پدرش تسلى مى‏داد

و با وى شريك غم مى‏گشت و از وضع رسول خدا و جايگاه عظيم او در پيش خدا سخن مى‏گفت و همچنين از سرنوشت تك تك فرزندانش بعد از شهادت فاطمه عليهاالسلام او را در جريان مى‏گذاشت و على عليه‏السلام نيز همه‏ى اينها را مى‏نوشت.



از عبارت «كان» در اين حديث استفاده مى‏شود كه رفت و آمد جبرئيل به حضور فاطمه و سخن گفتنش با وى محدود نبود، بلكه اين ارتباطها ادامه داشت و جبرئيل با فاطمه عليهاالسلام انس گرفته بود.

و در حديث ديگر داريم كه هنگام وفات فاطمه و قبض روح ملك‏الموت از آن حضرت، جناب جبرئيل در حضور زهرا بود و حضرت زهرا خطاب به هر دو آنان فرمود:

سلام بر جبرئيل، سلام بر ملك الموت. (حتى حضور ساير ملائكه نيز در كنار فاطمه عليهاالسلام محسوس بود.) (2)



1ـ اصول كافى، ج 1، ص 458، ح 1.
2ـ بحار، ج 43، ص 200: ان فاطمه لما احتضرت سلمت على جبرئيل و على النبى وسلمت على ملك‏الموت و سمعوا حس الملائكه و وجدوا رائحه طيبه كاطيب مايكون مى الطيب.

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
14-11-2009, 12:44
http://www.aftablog.com/uploads/j/jornalism/33392.gif جبرئيل حامل سلام خدا به فاطمه(س) http://www.aftablog.com/uploads/j/jornalism/33392.gif


امام باقر عليه‏السلام مى‏فرمايند:


لما اراد اللَّه تعالى ان ينزل عليها «مصحف» امر جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل ان يحملوه فينزل به عليها و ذلك فى ليله الجمعه من الثلث الثانى من اليل فهبطوا به و هى قائمه تصلى و سلموا عليها و قالوا: السلام يقرئك السلام و وضعوا المصحف فى حجرها.

فقالت: للَّه السلام و منه السلام و اليه السلام و عليكم يا رسل اللَّه السلام. (1)

چون خداوند اراده كرد كه مصحف فاطمه را به آن حضرت بفرستد، به جبرئيل، ميكائيل و اسرافيل دستور داد آن را به فاطمه عليهاالسلام برسانند و اين قضيه در نيمه‏ى شب جمعه اتفاق افتاد، آنان در حالى فرود آمدند كه آن بانو مشغول عبادت الهى بود.

پس از عرض سلام به او گفتند: (خدا) بر تو سلام مى‏فرستد، آنگاه مصحف را به وى تحويل دادند.


فاطمه عليهاالسلام پس از تحويل مصحف گفت: بر خدا باد سلام و از او سلام و براى او سلام و براى شما سفيران پروردگارم سلام.


قابل توجه است جبرئيل، ميكائيل و اسرافيل، كه هر سه از بزرگان ملائكه به حساب مى‏آيند، حامل سلام خدا به فاطمه عليهاالسلام بوده‏اند و مصحف فاطمه را به صاحب اصلى مى‏رسانند و با وى به گفتگو مى‏پردازند.
حضرت امام صادق در مورد نزول ملائكه به حضور فاطمه عليهاالسلام و سخن گفتنشان با آن حضرت مى‏فرمايند:

انما سميت فاطمه محدثه لان الملائكه كانت تهبط من السماء فتناديها كما تنادى مريم بنت عمران... فتحدثهم و يحدثونها... (2)

فاطمه عليهاالسلام را از اين جهت محدثه خواندند كه ملائكه به حضورش شتافته و با وى مصاحبه مى‏كردند و سخن مى‏گفتند، همان طورى كه با مريم دختر عمران چنين بودند.


1ـ عوالم، ج 11، ص 190.
2ـ جلاءالعيون شبر، ج 1، ص 150- بحارالانوار، ج 43، ص 78، ح 65.

مریم منتظر*خادمه مولای منتظران*
14-11-2009, 12:44
http://www.aftablog.com/uploads/j/jornalism/33392.gif صفوف ملائكه در حضور فاطمه زهرا(س) http://www.aftablog.com/uploads/j/jornalism/33392.gif



ديدار ملائكه با فاطمه عليهاالسلام در اين چند جايى كه ذكر شد محدود نبوده، بلكه خداوند آنها را براى خدمت به فاطمه عليهاالسلام مأمور و موظف ساخته بود و پيوسته در رفت و آمد به خانه و حضور زهرا بودند.

ملائكه گاهى حسنين را مراقبت و مواظبت مى‏كردند و گاهى براى آنان و خود فاطمه عليهاالسلام لباسهاى بهشتى مى‏آوردند و حتى در دستاس و آرد كردن جو و گندم ياور فاطمه عليهاالسلام بودند، و براى هرگونه خدمتگزارى صف كشيده و از هم سبقت مى‏گرفتند...

اگر كسى مختصر اطلاعاتى در مورد سيره‏ى آن حضرت داشته باشد، به يقين مى‏داند كه فاطمه عليهاالسلام كسى است كه پيوسته مشغول الطاف الهى بوده و فرشتگان آسمانى در ايام مختلف به خدمت او مى‏پرداختند...

روزى پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله به معرفى دخترش فاطمه عليهاالسلام پرداخت و او را برترين زن جهان از اولين و آخرين خواند، آنگاه اضافه كرد:


انها لتقوم فى محرابها فيسلم عليها سبعون الف ملك من الملائكة المقربين.

او هنگامى كه در محراب عبادت مى‏ايستد، هفتاد هزار نفر از ملائكه براى او سلام و درود مى‏فرستند... (1)



1ـ عوالم، ج 11، ص 99.