فاتح خیبر
18-06-2012, 13:39
http://torshak.ir/wp-content/uploads/2012/02/607361wzehf_2.jpg
آسيب شناسي عشق هاي زودگذر
ازدواج، يکي از موضوعهاي اساسي زندگي هر فرد است و در اين ميان، افرادي که با تدبيري مناسب به اين سنت الهي عمل ميکنند، شاهد پيامدهاي بسيار مثبتي در زندگي خواهند بود و آرامشي عميق در زندگيشان جاري ميگردد، اما متأسفانه بايد بگوييم که براساس آمار و ارقام رسمي کشورمان در سال1386، حدود صدهزار مورد طلاق در جامعهي ما اتفاق افتاده که هر شنوندهاي را بيدرنگ به تأمل در اينخصوص، واميدارد. آيا اين افراد، قبل از ازدواج فکر ميکردند روزي با دنيايي از اندوه، ميبايست از هم جدا شوند؟
نکتهي قابل تأملِ بيشتر اين جداييها، اين است که اين افراد، چندي پيش که خيلي هم دور نيست، براي ديدن يکديگر، لحظهشماري ميکردند. پس چه شد آنهمه دوستداشتنها و کلمههاي عاشقانه؟! کجا رفت آنهمه اشکهاي عاشقانه و نامههاي رمانتيک ؟!
با بررسي بسيار ساده و گذرا در زندگي بسياري از زوجهاي جوان که بهظاهر روزي عاشق يکديگر بودند و اينک از هم نفرت دارند، درمييابيم که آنان مفهوم عشق را اشتباه در ذهن و کالبد وجودشان، تعبير کرده و براساس اين اشتباه، تصوير رنگي و زيبايي از طرف مقابل در ذهنشان ترسيم و زندگي مشترک خود را بدون هيچ پشتوانهي منطقي و عقلي آغاز نمودهاند.
در اين مقاله سعي ميشود برخي از مشکلهاي عشقهاي زودگذر و سطحي بيان شود تا دستکم افرادي که گرفتار چنين عشقهايي شدهاند، با بررسي اين نکتهها، نگاه عميقتر و عاقلانهتري به موضوع ازدواج داشته باشند:
چهرههاي تکراري
يکي از جذابيتهايي که در عشقهاي زودگذر وجود دارد، چهره و ظاهر فرد مقابل است. آنان شيفتهي ظاهر هم ميشوند و با گفتن کلمههاي عاطفي و عاشقانه، تظاهر به علاقهمندي به خصلتهاي ارزشي يکديگر ميکنند اما بعد از گذشت مدتي از ازدواج، با فروکش کردن هيجانهاي کاذب از درون، به سراغ ارزشهاي فرد مقابل ميروند چراکه در اين زمان، چهرهي او ديگر عادي و شايد هم تکراري شده است و اکنون ويژگيهاي دروني و معنوي همسر برايشان مهم و جدي گشته و در صورتيکه با نظام ارزشيِ مورد قبول آنان سازگار نباشد، شروع به بهانهگيري و پرخاشگري ميکنند و زندگي را تبديل به جهنمي سوزان و پراضطراب مينمايند.
پس جوانان عزيز، يادتان باشد که: «چهره و ظاهرِ مورد پسند، در ازدواج مهم است اما شرط کافي براي يک زندگيِ خوب نيست.»
ادامه در پست بعدی...
آسيب شناسي عشق هاي زودگذر
ازدواج، يکي از موضوعهاي اساسي زندگي هر فرد است و در اين ميان، افرادي که با تدبيري مناسب به اين سنت الهي عمل ميکنند، شاهد پيامدهاي بسيار مثبتي در زندگي خواهند بود و آرامشي عميق در زندگيشان جاري ميگردد، اما متأسفانه بايد بگوييم که براساس آمار و ارقام رسمي کشورمان در سال1386، حدود صدهزار مورد طلاق در جامعهي ما اتفاق افتاده که هر شنوندهاي را بيدرنگ به تأمل در اينخصوص، واميدارد. آيا اين افراد، قبل از ازدواج فکر ميکردند روزي با دنيايي از اندوه، ميبايست از هم جدا شوند؟
نکتهي قابل تأملِ بيشتر اين جداييها، اين است که اين افراد، چندي پيش که خيلي هم دور نيست، براي ديدن يکديگر، لحظهشماري ميکردند. پس چه شد آنهمه دوستداشتنها و کلمههاي عاشقانه؟! کجا رفت آنهمه اشکهاي عاشقانه و نامههاي رمانتيک ؟!
با بررسي بسيار ساده و گذرا در زندگي بسياري از زوجهاي جوان که بهظاهر روزي عاشق يکديگر بودند و اينک از هم نفرت دارند، درمييابيم که آنان مفهوم عشق را اشتباه در ذهن و کالبد وجودشان، تعبير کرده و براساس اين اشتباه، تصوير رنگي و زيبايي از طرف مقابل در ذهنشان ترسيم و زندگي مشترک خود را بدون هيچ پشتوانهي منطقي و عقلي آغاز نمودهاند.
در اين مقاله سعي ميشود برخي از مشکلهاي عشقهاي زودگذر و سطحي بيان شود تا دستکم افرادي که گرفتار چنين عشقهايي شدهاند، با بررسي اين نکتهها، نگاه عميقتر و عاقلانهتري به موضوع ازدواج داشته باشند:
چهرههاي تکراري
يکي از جذابيتهايي که در عشقهاي زودگذر وجود دارد، چهره و ظاهر فرد مقابل است. آنان شيفتهي ظاهر هم ميشوند و با گفتن کلمههاي عاطفي و عاشقانه، تظاهر به علاقهمندي به خصلتهاي ارزشي يکديگر ميکنند اما بعد از گذشت مدتي از ازدواج، با فروکش کردن هيجانهاي کاذب از درون، به سراغ ارزشهاي فرد مقابل ميروند چراکه در اين زمان، چهرهي او ديگر عادي و شايد هم تکراري شده است و اکنون ويژگيهاي دروني و معنوي همسر برايشان مهم و جدي گشته و در صورتيکه با نظام ارزشيِ مورد قبول آنان سازگار نباشد، شروع به بهانهگيري و پرخاشگري ميکنند و زندگي را تبديل به جهنمي سوزان و پراضطراب مينمايند.
پس جوانان عزيز، يادتان باشد که: «چهره و ظاهرِ مورد پسند، در ازدواج مهم است اما شرط کافي براي يک زندگيِ خوب نيست.»
ادامه در پست بعدی...