PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : گفتگوی شیطان و فرعون(جالبه حتما بخون)



عهد آسمانى
06-03-2011, 12:15
http://www.beytoote.com/images/stories/fun/fun230.jpg (http://www.beytoote.com/fun/fiction-little/interesting-story.html)


فرعون پادشاه مصر ادعای خدایی میکرد. روزی مردی نزد او آمد و در حضور همه خوشه انگوری به او داد و گفت اگر تو خدا هستی پس این خوشه را تبدیل به طلا کن.
فرعون یک روز از او فرصت گرفت. شب هنگام در این اندیشه بود که چه چاره ای بیندیشد و همچنان عاجز مانده بود که ناگهان کسی درب خوابگاهش را به صدا در آورد. فرعون پرسید کیستی؟

ناگهان دید که شیطان وارد شد. شیطان گفت خاک بر سر خدایی که نمیداند پشت در کیست.

سپس وردی بر خوشه انگور خواند و خوشه انگور طلا شد.

بعد خطاب به فرعون گفت من با این همه توانایی لیاقت بندگی خدا را نداشتم آنوقت تو با این همه حقارت ادعای خدایی می کنی؟

پس شیطان عازم رفتن شد که فرعون گفت چرا انسان را سجده نکردی تا از درگاه خدا رانده شدی. شیطان پاسخ داد زیرا میدانستم که از نسل او همانند تو به وجود میآید.

رهبر
18-07-2012, 18:30
روایت شده كه شیطان، به درگاه فرعون آمد، و در را كوبید، فرعون گفت: كوبنده در كیست؟ شیطان گفت: اگر خدا بودى، مى‌فهمیدى چه كسى در را مى‌كوبد، فرعون گفت: اى ملعون داخل شو، شیطان گفت: ملعونى بر ملعونى وارد مى‌شود، پس داخل شد، فرعون به او گفت: چرا بر آدم سجده نكردى تا رانده درگاه خدا و مورد لعن خدا واقع نشوى؟ در جواب گفت چون مانند تو در صلب آدم بودم، فرعون به او گفت: آیا بدتر از من و از خودت بر روى زمین سراغ دارى؟ شیطان در جواب گفت: انسان حسود از من و از تو بدتر است. چون حسد عمل نیك انسان را مى‌خورد، همچنان كه آتش هیزم را مى‌خورد و مى‌سوزاند