توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شناخت سبکهای نقاشی
ملکوت* گامی تارهایی *
16-08-2012, 01:25
كوبيسم
این اسم را لوئی واسل (منتقد هنری)به مسخره برروی یکی از بزگترین مکتبهای هنری جهان که موجب تحولی عظیم در جهان گشت گذاشت . او این اسم را از روی یکی از نقاشی های ژرژ براک که پر از مکعب های کوچک بود برداشت.
کوبیسو را به دو مرحله تقسیم می کنند:۱-کوبیسم تحلیلی ۲- کوبیسم ترکیبی
کوبیسم تحلیلی: که توجهی به رنگها نمی شد و تاکید بر روی فرایند جستجوی بصری در ویژگی های اساسی موضوعات آ تلیه ای به ویژه تصاویری از طبیعت بی جان می کند . هنرمند نقاشی اش را از زوایای مختلف می کشد (بین سالهای ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۲).
کوبیسم ترکیبی : رنگها ظهور می یابد و هنر مند از کلاژ و بافتهای نا مقبول سطح تابلو اش را پر می کند.
کوبیسو رویکردی مثبت به هنر مدرن است .از یک سو به هنر پیش از یونان و از یک سو به آینده چشم دارد . کوبیسم را ابداع پیکاسو و ژرژ براک می دانند. آنها اشارات قرار دادی پرسپکتیو کوتاه نمایی و نقاشی از مدل را کنار گذاشتند و مصمم شدند که حجم و پیکره را در سطحی دو بعدی و بدون هیچ گونه ایجاد توهم بصری در خلق تصویری سه بعدی به نمایش بگذارند .لذا کوبیسم رویکردی آگاهانه است تا بصیرتی ناخوداگاه.
دو عامل بر ظهور کوبیسم تاثیر به سزایی داشت :
۱- تندیسهای آفریقایی ۲- و آثار متاخر سزان
کوبیسم موجب پدید آمدن سبکهای هنری بسیاری مثل فوتوریسم اورفیسم ورتی سیسم خلوص گرایی و سرچشمه اصلی هنر انتزاعی گشت .
از آنجا که در این سبک تاکید بیشتر بر نمایش ایده است تا نمایش واقعیت خود به یکی از بنیانهای گرایشات زیبایی شناختی سده بیستم بدل شد . در اینجا چند اثر از پیکاسو نقاش معروف سبک کوبیسم رو براتون به نمایش میذارم
http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/paeeze/picasso-7.jpg
http://vesti.mt.net.mk/images/pikaso_g.jpg
http://www.namadineh.com/Image/News/2010/1/357_633983014670890000_l.jpg
ملکوت* گامی تارهایی *
16-08-2012, 01:27
امپرسیونیسم
دریافتگری یا امپرسیونیسم شیوه هنری گروه بزرگی از نگارگران آزاداندیش و نوآور فرانسه در نیمه دوم سده نوزدهم بود که بزودی جهانگیر شد. این شیوه مبتنی است بر نشان دادن دریافت و برداشت مستقیم هنرمند از دیدههای زودگذر با به کار بردن لخته رنگهای تجزیه شده و تابناک برای نمایش لرزشهای نور خورشید. در این روش اصول مکتبی طراحی دقیق و سایه روشن کاری و ژرفانمایی (پرسپکتیو) فنی و ترکیب بندی متعادل و معمارانه رعایت نمیشود.
شیوه دریافتگری به عنوان انجمنی خصوصی از سوی گروهی از هنرمندان ساکن پاریس آغاز شد و این انجمن در سال۱۸۷۴ به نمایش همگانی آثار خود پرداخت. نام این جنبش از نام یک نقاشی از کلود مونه به نام دریافتی از طلوع آفتاب (به فرانسوی: Impression, soleil levant) گرفته شدهاست. نام امپرسیونیسم را نقادی به نام لویی لِروی در یک نقد هجوآمیز ساخت. دریافتگری همچنین نام نهضتی در موسیقی است.
در این سبک نقاشان از ضربات «شکسته» و کوتاه قلم مو اغشته به رنگهای خالص و نامخلوط به جای ترکیبهای ظریف رنگها استفاده میکنند. مثلا، به جای ترکیب رنگهای ابی و زرد برای تولید سبز انها دو رنگ ابی و زرد را مخلوط نشده بروی بوم قرار میدهند تا رنگها «حس» رنگ سبز را در نظر بیننده به وجود بیاورد. انها در نقاشی صحنههای زندگی مدرن در عوض جزئیات، تأثیرات کلی واضح را نشان میدهند
چند نمونه از کارهای ادگار دگا نقاش معروف این سبک:
http://images.metmuseum.org/CRDImages/ep/web-large/DT1918.jpg
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/4/42/Georges_Seurat_004.jpg/300px-Georges_Seurat_004.jpg
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/thumb/6/69/Georges_Seurat.jpg/270px-Georges_Seurat.jpg
ملکوت* گامی تارهایی *
16-08-2012, 01:28
سالشمار امپرسیونیسم
۱۸۵۸ کلود مونه که در آن زمان تنها ۱۵ سال داشت به کمک یوگن بودین تأثیر نور بر مناظر طبیعت را درک کرد. مونه بعدها به عنوان یکی از بزرگترین هنرمندان این سبک شناخته شد.
۱۸۶۳ رد آثار امپرسیونیستهای جوان و نمایش این آثار در تالار مردودین (تالار عدم پذیرش). این برحه را میتوان آغاز جدی امپرسیونیسم دانست.
۱۸۶۶ تالار مردودین (تالار عدم پذیرش) در این سال میزبان آثاری از ادگار دگا، فردریک بازیل، برشا موریسون و آلفرد سیسیلی شد.
۱۸۷۰ جنگ سال ۱۸۷۰ - این جنگ موجب جدایی موسسان گردید.
فردریک بازیل درجنگ کشته شد، آگوست رنوار مجروح شد، ادگار دگا داوطلب جنگ شد، پل سزان در پروئنس پناه گرفت، کامی پیسارو، کلود مونه و آلفرد سیسلی به لندن رفتند.
۱۸۷۳ دوراند روئل (حامی مالی امپرسیونیستها) خود را قادر به فروش آثار امپرسیونیسم آینده ندید بنابراین در سال ۱۸۷۳ مجبور شد خرید خود را متوقف نماید.
۱۸۷۴ در این سال آنها آثار خود را در نادار، جایی که آثارشان را ارائه کردند ولی با عدم پذیرش تالار مواجه شدند، به معرض نمایش گذاردند.
۱۸۷۶ پل سزان حاضر نشد در نمایشگاه دوم در نادار شرکت کند، در این نمایشگاه ۷۴ اثر از ادگار دگا و همچنین آثاری از برت موریست به نمایش در آمد.
۱۸۷۹ حضور برث موریست در نمایشگاه سال ۱۸۷۹ بیانگر از هم پاشیدگی گروه شد. آگوست رنوار ترجیح داد تا آثار خود را به تالار رسمی بفرستد.
۱۸۸۰-۸۱ دگا به همراه پیسارو کوشید تا اتحاد گروه را حفظ نماید اما تلاشهای وی باشکست مواجه شد زیرا مونه، سیسیلی و آگوست رنوار در نمایشگاه پنجم که درآوریل سال ۱۸۸۰ افتتاح شد حضور پیدا نکردند با این وجود آثار هنری گاگویین برای اولین بار در این نمایشگاه به معرض نمایش گذاشته شد. در سال ۱۸۸۱ برخی از امپرسیونیستها از جمله پیسارو، دگا، گایلومین، و برت موریست به نادار برگشتند.
۱۸۹۴ در سال (۱۸۹۴) ۲۹ اثر هنری از میان ۶۵ اثر اهداء شده توسط کایبوت به موزه لوگزامبورگ با عدم پذیرش مواجه شدند.
۱۹۰۳ کامی پیسارو پدر امپرسیونیسم در سال ۱۹۰۳ چشم از جهان فرو بست.
همه مردم بر این اعتقاد بودند که این جنبش مهمترین تحول هنری قرن به شمار میرود و همه اعضاء گروه او جزء بهترین نقاشان به شمار میروند. امپرسیونیستها علاوه بر تأثیر عمیقی که بر فرانسه داشتند بر دیگر کشورها نیز به ویژه آلمان، کره، همچنین بلژیک و دیگر نقاط اروپا تأثیر به سزایی داشت.
هنرمندان مطرح
ژرژ سورا
کلود مونه
پیر آگوست رنوار
آلفرد سیسلی
کامی پیسارو
ادگار دگا
پل سزان
نمونه کار پل سزان:
http://linetpro.d-campus.net/nodewebimages/24794/sezan1.jpg
http://abstract.ir/main/article_image.php?image_type=article&id=18
نمونه کار ژرژ سورا:
http://didart.fltr.ucl.ac.be/wss/GetC/Images/seurat.jpg
ملکوت* گامی تارهایی *
16-08-2012, 01:31
اکسپرسیونیسم یا هیجاننمایی (Expressionism) نام یک مکتب هنری است. اکسپرسیونیسم شیوهای نوین از بیان تجسمی است که در آن هنرمند برای القای هیجانات شدید خود از رنگهای تند و اشکال کَجوَش (معوج) و خطوط زمخت بهره میگیرد. دوره شکل گیری این مکتب از حدود سال ۱۹۱۰ تا ۱۹۳۵ میلادی بود ولی در کل این شیوه از گذشتههای دور باهنرهای تجسمی همراه بوده و در دورههای گوناگون به گونههایی نمود یافتهاست. برای نمونه مکتب تبریز در نگارگری ایرانی و مکتب سونگ در هنر چین را اکسپرسیونیست هنر ایران و چین مینامند.
پیشینه
عنوان «اکسپرسیونیسم» در سال ۱۹۱۱ برای متمایز ساختن گروه بزرگی از نقاشان به کار رفت که در دههٔ اول سدهٔ بیستم بنای کار خود را بر باز نمایی حالات تند عاطفی، و عصیان گری علیه نظامات ستم گرانه و ریاکارانهٔ حکومتها، و مقررات غیر انسانی کارخانهها، و عفونت زدگی شهرها و اجتماعات نهاده بودند. این هنرمندان برای رسیدن به اهداف خود رنگهای تند و تشویش انگیز، و ضربات مکرر و هیجان زدهٔ قلم مو، و شکلهای اعوجاج یافته و خارج از چارچوب را با ژرفا نمایی به دور از قرار و سامان ایجاد میکردند و هرآنچه آرامش بخش و چشم نواز و متعادل بود از صحنهٔ کار خود بیرون میگذاشتند. بدین ترتیب بین سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۳ مکتب اکسپرسیونیسم با درکی خاص از هنر خاص ونسان ونگوگ و به پیشتازی نقاشانی چون کوکوشکا، امیل نولده و کرشنر در شهر درسدن و با عنوان «گروه پل» به وجود آمد.
هنرمندان
جیمز انسور در ۱۸۶۰در بلژیک به دنیا آمد و در ۱۹۴۹ در همان شهر درگذشت.
ادوارد مونک نروژی که پردهٔ معروفش جیغ در سال به تنهایی مفهوم کامل شیوهٔ اکسپرسیونیسم را در نظر بیننده روشن میسازد.
امیل نولده در ۱۸۶۷در شلزویگ،ناحیهای در شمال غربی آلمان متولد شد و در۱۹۵۶ در سیبول درگذشت.
وی با تجسم بخشیدن به پندارهای دینی و صور کابوسی ذهن آشفتهاش یکی از نقطههای اوج این شیوه را در وجود میآورد.
ژرژ روئو در ۱۸۷۱ در پاریس متولد شد و ۱۹۵۸ در همان شهر از دنیا رفت.
وی در بیشتر آثارش الهامات دینی و تلخ کامیهای خود را با شکلهای زمخت و چهرههای سرد و عبوس (که از جهاتی یادآور تصویر سازی قرون وسطایی و تنگ افتاده در فضایی فشردهاند)مجسم میسازد. او همچنین در آثارش رنگهای تند و تیره و خطوط سیاه بسیار کلفت(همانند بند کشی سربی در شیشههای منقوش کلیساهای گوتیک) به کار میبرد.
کته اشمیت کلویتز متولد کالینینگراد(Kaliningrad)در ۱۸۶۷ و در درسند (Dresden) در سال ۱۹۴۵ درگذشت.
اکسپرسیونیسم در فرانسه
در فرانسه میتوان دو مکتب اکپرسیونیسم و فوویسم را از برخی جهات فنی و صوری چون،رنگهای به نهایت تند، شکلهای ساده شده،جزییات از قلم افتاده،با هم قرین و مشابه دانست. ولی فوویستها از رنگهای تند و خطوط ضخیم برای ایجاد نمای دیداری استفاده میکردند حال آنکه اکپرسیونیستها از این خصوصیات برای بیان حالات درونی سود میجستند.
اکسپرسیونیسم در انگلستان
انگلستان از این نهضتهای هنری برکناری ماند و تنها ماتیو اسمیث با آثار فوویستها آشنایی یافت و به شیوهٔ آنان رنگهای گرم و تابان بر پردههای خود نشاند. اکسپرسیونیسم با سجیهٔ عصیانگری و مهار گسیختگی خود اصولا از پسند خوی خوددار و سنت پرست انگلیسیها به دور بود.
پیکره سازی
پیکره تراشی اکسپرسیونیستی به کارگیری حفره و برآمدگی، راست خطی و خمیدگی، برش و حجم آفرینی به شیوهٔ حجم گری، اعوجاج بخشی و برهم زنی تناسبات طبیعی به شیوهٔ اکسپرسیونیسم، بر ما عرضه میدارد. زادکین پیکره تراش روسی(که در فرانسه به کار مشغول بود) آثاری در این سبک از خود به جا گذاردهاست. با بهره برداری از اصول و اسلوب آن مکتب متدرجا تمایلات اکسپرسیونیستی را در آثار خود نمایان ساخت، و سرانجام تنها آن شیوه را برای ابراز عصیان و بدبینی عمیق خود مناسب یافت.
جنگهای جهانی
پس از جنگ جهانی اول اکسپرسیونیسم گسترش و تنوع بیشتر یافت. درهلند،بلژیک،دانمارک،ایتا لیا و سپس در آمریکا شیوهٔ نامبرده طبعا با پارهای تمایلات و رنگهای محلی آمیخته شد و آثار فراوان و گوناگون به بار آورد. پس از جنگ جهانی دوم اکسپرسیونیسم در آلمان و دانمارک هلند و بلژیک و فرانسه شکوفایی و جنبش تازه یافت، و از ۱۹۴۸ به بعد اکسپرسیونیسم با هنر انتزاعی در آمیخت و تحولی عمده به وجود آورد که مرکز باروری آن این بار به نیویورک انتقال یافت.
نمونه کاری از امیل نولده:
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/1/1e/EmilNolde-Blumengarten(ohne%2BFigur)1908.jpg/250px-EmilNolde-Blumengarten(ohne%2BFigur)1908.jpg
ملکوت* گامی تارهایی *
16-08-2012, 01:31
دَوَرانگری یا ورتیسیسم (Vorticism) یک جنبش هنری کوتاه مدت بود که در اوال قرن بیستم در بریتانیا به وجود آمد. این تنها جنبش هنری انگلیسی بود که در این زمان و کمتراز سه مانداش.
واژه «ورتیسیسم» را ارزا پاوند (Erza Pound) در سال ۱۹۱۳ به این جنبش داد، اما مهمترین هنرمند این جنبش ویندهم لوئیس (Wyndham Lewis) بود و او از یک سال قبل داشت در این سبک نقاشی میکرد. جنبش دورانگری از ورتیسیس حجمگری (کوبیسم) درآمد، اما به مدرنی آیندهگری نزدیکتر است.اصل فرق دورانگری و آیندهگری شیوه نشان دادن حرکات است. در دورانگری مدرنیسم را به عنوان یک سری خط کلفت نشان میدهند که چشم را به طرف وسعت تابلو میکشند.
با اثرپذیری از حجمگری (کوبیسم) و آینده گری در آغاز جنگ جهانی یکم پدید آمد. از شناسههای این سبک نگارگری غیر بازنمایی، بکارگیری کمان و زاویههای چندگانه در رویهای تخت برای پدید آوردن تجسمی دَوَرانی، یا القای چرخش و التهاب گردابی است که نگاه نگرنده را به کانون خود فرومی کشد.
در تاریخ تاکنون تنها یک نمایش کارها دورانگرها برگزار شده آن هم در سال ۱۹۱۵ در نگارخانه دوره (Dore Gallery) بود. بعد از ان، بخاطر جنگ جهانی اول جنبش دورانگری از میان رفت. در سالهای بعد از جنگ « گورو X » سعی کرد این جنبش را از اول زنده بکنند، اما نتوانست.
رمانتیسیسم، عصری از تایخ فرهنگ در غرب اروپاست، که بیشتر روی آثار هنر، ادبیات و موسیقی نمایان شد.
رمانتیسیسم در اصل، جنبشی هنری بود که در اواخر قرن هجدهم (میلادی) در ادبیات و سپس هنرهای زیبا، ابتدا در انگلستان و سپس به آلمان، فرانسه و سراسر اروپا سرایت کرد.رمانتیسیسم تا حدودی بر ضد جامعه اشرافی و دوران روشنگری (به طور بهتر عقلانی) بود. گفته میشود که ایدئولوژی انقلاب فرانسه و نتیجههای آن این طرز فکر را تحت تأثیر خود قرار داد.
رمانتیسیسم را، همانطور که از نامش پیداست، باید نوعی واکنش احساسی در برابر عقلانیت به حساب آورد. تمایلی به برجسته کردن خویشتن انسانی، گرایش به سوی خیال و رویا، به سوی گذشتهٔ تاریخی و به سوی سرزمینهای نا شناخته. از دید انسان رمانتیک، جهان به دو دسته عقلانی (به قول نووالیس: جهان اعداد و اشکال) و به دسته احساسات و یا به طور بهتر والاترینها و زیباییها تقسیم میشود.
در زمینهٔ هنرهای زیبا، رمانتیسیسم با جدایی از کلاسیسم خشک و کنار نهادن مضمونهای باستانی، حرکتی نو در طرح و رنگ به وجود آورد.
نمایندگان برجستهٔ این سبک در نقاشی دولاکروا، گرو و ژریکو و در مجسمه سازی داوید دانژه و باری بودند.
از نمونه های هنر دلاکروا:
http://www.oceansbridge.com/paintings/collections/The_Artist_Revealed/big/Eugene_Delacroix_1840_XX_Self_Portrait.jpg
ملکوت* گامی تارهایی *
16-08-2012, 01:36
http://www.mcescher.com/Gallery/recogn-bmp/LW399.jpg
ملکوت* گامی تارهایی *
16-08-2012, 01:37
فوویسم از نخستین سبکهای نقاشی در جنبشهای پیشتاز هنر اروپا بود که بین ۱۸۹۸ تا ۱۹۰۸ در فرانسه پا گرفت و تا جنگ جهانی اول ادامه یافت.
پیشینه
«وحشیها» نخستین بار آثارشان را به طور رسمی در پاریس به نمایش گذاشتند، که با واکنش تند بازدید کنندگان روبه رو شد تا جایی که یکی از آنها به آثار لقب فوو (حیوان وحشی) داد.
معرفی
آنها با استفاده از رنگهای خالص و شفاف به گونهای پرخاشگرانه، پرشور، غیر واقعی و زمخت آثاری آفریدند.
هنرمندان
هانری ماتیس، آندره درین، موریس و دوولامنک هسته اصلی گروه فووها را تشکیل دادند.
تأثیرات
این گروه در شکلگیری اکسپرسیونیسم آلمان تأثیر عمدهای داشت.
گرافیک (یونانی: γραφικός) حیطهای از هنرهای تجسمی است که دارای کاربردهای متنوع و گستردهای است. گرافیک یا به عبارت کاملتر طراحی گرافیک (Graphic design)، به کارگیری تکنیکهای مختلف خلق آثار دوبعدی بر روی سطوح مختلف نظیر کاغذ، دیوار، بوم، فلز، چوب، پارچه، پلاستیک، نمایشگر رایانه، سنگ و... است که در جهت رساندن پیامی خاص به بیننده انجام بپذیرد. از جملهٔ این تکنیکها میتوان به: عکاسی، اچینگ، نقاشی، روشهای مختلف چاپ اشاره نمود. در هنر طراحی گرافیک از عکس، تکنیکهای مختلف طراحی (مداد، کنته، ذغال، پاستل گچی، پاستل روغنی، قلم و مرکب، مداد رنگی)، تکنیکهای مختلف نقاشی (رنگ و روغن، آبرنگ، گواش، رنگهای آکریلیک)، کلاژ، انواع روشهای چاپ دستی (سیلک اسکرین و باتیک) و هرنوع روش خلق تصویر استفاده میشود.
تعریف جلالی : گرافیک یک اثر هنریست که میخواهد پیامی رااز طریق بصری در کوتاهترین زمان ممکن به مخاطب برساند[نیازمند منبع]
حیطههای مختلف در طراحی گرافیک
در طراحی گرافیک، حیطهها و تخصصهای مختلفی وجود دارد:
ارتباط بصری (Visual communication)- مانند:
طراحی پوستر
طراحی جلد
طراحی علامت (Sign)
طراحی نشان (Logo)
طراحی حروف
طراحی آگهی تبلیغاتی
صفحه آرایی برای کتاب و نشریه
طراحی صفحات وب
طراحی چاپ برای بستهبندی
تصویرسازی (Illustration)- مانند:
تصویرسازی برای کتابهای کودک، کتابهای علمی و آموزشی
تصویرسازی برای نشریات
طراحی نقشه
نمونه ای از یک اثر گرافیکی:
http://www.tarsimpress.com/product_2010/graphic_4.jpg
http://avangsara.blogfa.com
vBulletin® v4.2.6 by vBS, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.