PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سربازي كه از ترس چمران گريخت



نرگس منتظر
21-08-2012, 15:35
ماشيني كه تصادف كرد/سربازي كه از ترس چمران گريخت

نويد شاهد: بالاخره يك روز بچه هاعسگري را پيدا كردند و كشان كشان پيش دكتر آوردند. حسابي ترسيده بود. دكتر به محض ديدن او گفت ...



http://www.navideshahed.com/attachment/1391/05/362795.jpg






به گزارش خبرنگار نويد شاهد روايتي خواندني از عكس العمل شهيد دكتر مصطفي چمران در برابر سربازي خاطي عنوان مي شود:

بعد از اينكه تير خورد و عملش كردند، ديگر نمي توانست به خط برود. مي آمد ستاد و از همان جا نيروها را كنترل مي كرد. سربازي به نام عسگري او را با ماشين مي آورد. عسگري هميشه با سرعت خيلي زياد رانندگي مي كرد و در آن جاده هاي تركش خورده ي پر از چاله با سرعت 170 كيلومتر رانندگي مي رفت و همين سرعت زياد هم بالاخره كار دستش داد و در يكي از همين رفت و آمدها، ماشين را به درختي زد و درب داغان كرد.

به همين دليل سه روز فراري بود. بچه ها حسابي از دست او عصباني بودند و مي گفتند چرا با اين همه تذكري كه به او داده شد، باز تند رفته و ماشين دكتر را به اين روز انداخته است. آنها دائم مي آمدند و به دكتر اعتراض مي كردند و او را كلافه كرده بودند.

بالاخره يك روز بچه هاعسگري را پيدا كردند و كشان كشان پيش دكتر آوردند. حسابي ترسيده بود. دكتر به محض ديدن او گفت:"خودت كه طوري نشدي عزيز؟" او انتظار هر حرف و عكس العملي را داشت جز اين كه دكتر از سلامتي او بپرسد. جواب داد:"نه، طوريم نشد."

دكتر به او گفت:"خب، پس ببر بده ماشين را ماشينو تعميرش كنن، ديگه هم تند نرو لطفا." اين اوج عصبانيت و خشم او بود!
منبع: كتاب چمران مظلوم بود، صفحه 46





http://smiles.al-wed.com/smiles/65/1636.gif