PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ❖★ اب شیرین تر از عسل سردتر از برف ❖★❖



یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
27-08-2012, 20:28
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/fawasel/WebPageContent/broad5.gif (http://shabahang20.blogfa.com/)



آب، شیرین ترازعسل و سردترازبرف

ازابن عباس روایت شده که گفت: با حضرت علی(ع) ازجنگ صفین برمی گشتیم. لشگرتشنه بود و درآن زمین آبی نبود. به حضرت علی(ع) ازتشنگی شکایت کردند. حضرت شروع به گشتن کرد، تا اینکه سنگی را دید، روی آن ایستاد و فرمود: ای سنگ! آب کجاست؟

عرض کرد: سلام برتو ای وارث علم نبوت، آب درزیرمن است ای وصی محمد؛پس صد نفرروی سنگ افتادند و نتوانستند حرکتش دهند و آن حضرت روی سنگ ایستاد و لبهایش را حرکت داد. با دستش آن را بلند کرد. سنگ به یک چشم برهم زدن ازجا کنده شد وچشمه ی آبی درزیرش وجود داشت که ازعسل شیرین تروازبرف سردتربود.اصحاب ازآن آب آشامیدند و اسبان و شترانشان را سیراب کردند و بسیارازآن آب برداشتند؛ آنگاه حضرت، رو به آن سنگ کرد و فرمود: به جای خود برگرد و سنگ چرخید تا به روی چشمه افتاد.




http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div26.files/image016.gif

یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
26-09-2013, 12:13
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div26.files/image016.gif

مردى پارسا به حج خانه خدا رفته، و سفر خویش را این چنین گزارش ‍ مى‎كند:

صحراى عربستان چون تنورى سوزنده، و هرم آفتاب، توفنده بود. از قافله عقب ماندم. راه را گم كردم و خود را تنها یافتم. تشنگى مرا از پاى در آورد و نقش بر زمین ساخت. ریگ‎هاى داغ، چون تابه‎اى مرا مى‎سوزاند.

تشنگیم آن چنان شدت یافت كه به آستانه مرگ رسیدم. ناگهان صدایى شنیدم . چشمم را باز كردم . جوانى زیبا از راه رسید، و با چهره‎اى مهربان، مرا آبى سردتر از برف و شیرین‎تر از عسل نوشاند و از مرگ حتمى نجاتم داد. آنگاه كه رمقى گرفتم پرسیدم كیستى؟ فرمود: من حجت و بقیه الله در زمینم . همان كسى كه زمین ظلم زده را، به عدل و داد زنده خواهد كرد.

من حجت و بقیه الله در زمینم، همان كسى كه زمین ظلم زده را، به عدل و داد زنده خواهد كرد

من فرزند حسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسین بن على بن ابیطالب - كه درود خدا بر تمامى آنان باد - هستم .

و چون چشم بر هم نهادم و دیده باز كردم خود را در پیشاپیش كاروان دیدم و او از نظرم ناپدید شده بود.

برگرفته از کتاب جهانگشاى عادل، سید جمال الدین دین پرور
گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی.


http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div26.files/image016.gif

sabbaghi
02-07-2017, 01:21
بسیار جالب بود
ممنون