PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خصوصیات سنت الهی



سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
28-10-2012, 17:10
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/49881589911337224618.gif

(اللهم عجل لولیک الفرج)




اهمیت و ضرورت سنت‏های الهی


منظور از سنت‏های الهی که مجرای تحقق اراده‏ الهی در جهان هستند،چه قانون‏هایی هستند و اقسام آن کدامند؟ سنت‏های الهی چه ویژگی‏هایی دارند؟آیا می‏توان علت تمام‏ بدبختی‏ها را به بیگانگان و سیاست‏های مخرب آنان نسبت داد و یا گردش موافق و مخالف افلاک را در این حوادث مؤثر دانست؟ آیا شانس و اقبال می‏تواند توجیه‏گر حوادث تلخ و شیرین باشد؟ آیا بهتر نیست که به قرآن پناه ببریم و عامل اصلی گرفتاری‏ها و راه‏ درمان را در آن بیابیم؟

http://www.askquran.ir/member31977-albums762-6060.gif
معانی سنت

1ـ روش مستقیم و پایدار و مستمر و متوالی


2ـ عملی که حدود معین و مشخصی دارد


3ـ عملی که مداوم ولی فانی در شخص است

http://www.askquran.ir/member31977-albums762-6060.gif


که معنای اول مخصوص خداوند است و معنای دوم و سوم مناسب با فعل نبی (صلی الله علیه وآله) است. در قرآن کریم کلمه «سنت» شانزده بار در یازده آیه به کار رفته است که به استثنای یک مورد همواره سنت الهی مقصود بوده است.

سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
28-10-2012, 17:11
خصوصیات سنت الهی



سنت های الهی دارای خصوصیات ویژه ای هستند. مهم ترین خصوصیت آن ها که صریحاً در قرآن ذکر شده این است که قابل تغییر و تبدیل نیستند:



«لا تَجِدُ لِسُنَّتِنا تَحویلاً» (اسراء / 77) و آیاتی چون فاطر/ 43 و احزاب / 62 .



ممکن است برخی از سنت های الهی بر برخی دیگر در بعضی موارد حاکم باشند و آن ها را دستخوش تغییر قرار دهند. مثلاً سنت پذیرش توبه تا قبل از حتمی شدن عذاب الهی، بر سنت عذاب حاکم است و اگر هنوز عذاب حتمی نشده توبه قابل پذیرش است، آن چنان که در قرآن آمده است:


«قُل لِلَّذینَ کَفرُوا ان یَنتَهوا یُغفَر لَهم ما قد سَلَف و ان یَعُودوا فَقَد مَضَت سُنَّتُ الأوّلین»؛ انفال/38 .

سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
28-10-2012, 17:11
سنت های الهی در یک تقسیم بندی به دو دسته تقسیم می شوند:


1ـ سنت های مطلق: سنت هایی هستند که متوقف بر چیزی نیستند و در واقع قوانین اساسی آفرینش و تدبیر انسان هستند لذا ثابت و عمومی هستند و به عبارت دیگر این سنت ها استثناپذیر نیستند و شامل همه انسان ها و دائمی و همیشگی هستند و هیچ سنت دیگری نمی تواند بر آن ها حاکم شود.

2ـ سنت های مقید: سنت هایی هستند که تحقق آن ها متوقف بر مقدماتی است که فراهم ساختن آن مقدمات در اختیار انسان است این سنت ها قابل تغییر و تبدیل هستند و ممکن است بعضی از آن ها بر بعضی دیگر، در شرایط خاص، مقدم باشند


http://www.askquran.ir/member31977-albums762-6060.gif

اینک به توضیح و بیان سنت های مطلق می پردازیم:

1ـ سنت آفرینش به وجه احسن: «وَ لَقَد خَلَقْنا الإنسانَ فی أحسنِ تَقویمٍ»؛ تین / 4 .

2ـ سنت هدایت تکوینی: «قَال رَبُّنا الذی أعطی کُلَّ شَی ءٍ خَلقَهُ ثُمَّ هَدی» طه .

«الّذی خَلَقَنی فَهُوَ یَهدیِن»؛ شعراء/ 78 .

3ـ سنت هدایت فطری: در قرآن آمده که میل به خدا پرستی در نهاد و فطرت انسان قرار داده شده است: «وَ إذ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنی آدم مِن ظُهُورِهِم ذُرِّیَّتهم وَ أشهَدَهُم عَلی أنفُسِهِم ألستُ بِرَبِّکُم قالوُا بَلی»؛ اعراف/ 172 و نیز: روم/ 3 .

4ـ سنت قدر الهی: این سنت بدان معناست که تقدیر امور به دست پروردگار است، آن سان که می فرماید: «وَ الَّذی قَدَّرَ فَهَدی»؛ اعلی/3 و نیز حدید / 22.

5ـ سنت عرض امانت: از جمله سنن الهی سپردن امانت های الهی به آسمان ها و زمین است: «اِنّا عَرَضنا الأَمانَةَ عَلی السَّمواتِ وَ الأرضِ وَ الجِبالِ فَأَبینَ أن یَحمِلنَها و أشفَقن مِنها و حَمَلَها الإنسانُ إنَّه کانَ ظَلُوماً جَهولاً»؛ احزاب/72 .
.
.
.

سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
28-10-2012, 17:11
6 ـ سنت تبشیر و انذار یا سنت تشریفی: «وَ إِن مِن اُمَّةٍ لا فیها نَذیرٌ»؛ فاطر/ 24 همچنین: نحل/ 9 و بلد/ 10.

که این سنت همان سنت هدایت از سوی انبیا است و سنت هدایت در معنای عام، جنبه اجتماعی ندارد و مربوط به سرتاسر جهان هستی است و در واقع هدایت همه موجودات توسط خداوند متعال است و همان سنت هدایت تکوینی است که قبلاً اشاره شد. و در معنای محدودتر، که جنبه فردی دارد، همان هدایت تشریفی تک تک افراد انسانی است و آیه 10 سوره بلد به آن اشاره دارد و هدایتی است که جنبه اجتماعی دارد، یعنی هدایت انسان ها توسط انبیا، چون بعث و ارسال انبیاء به سوی جوامع بوده است نه به سوی افراد، لذا جنبه اجتماعی دارد .

مطلق و بی قید و شرط دانستن سنت مذکور هم بدین سبب است که فرستادن پیامبران، معلول افعال و رفتار انسان ها نیست، تا آن جا که حتی نخستین انسانی که آفریده شد، خود پیامبر بود.

7ـ سنت سنخیت میان مرسَل و مرسَل الیه: این سنت بر آن است که بگوید فرستاده خدا از نظر زبان و نوع باید با افراد یکسان باشد، چنانکه می فرماید: «وَ ما أرسَلنا مِن رَسُولٍ إلا بِلِسانِ قَومِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُم»؛ ابراهیم / 4.

8 ـ سنت نفی حرج: یکی دیگر از سنت های الهی این است که خداوند متعال سختی و مشقت را بر بندگان خود نخواسته است:

«یُریدُ اللّه بِکُمُ الیُسر وَ لا یُرید بِکُم العُسر»؛ بقره/ 185. همچنین: بقره/ 286، نساء/ 28، مائده/ 6 و حج/ 78.

9ـ سنت نفی ظلم از طرف خدا: همان گونه که در اصول دین نیز آمده است پروردگارْ عادل است و هیچ گاه نسبت به بندگان خود ظلم روا نمی دارد: «وَ مَا اللّهُ یُریدُ ظُلماً لِلْعالَمین»؛ آل عمران / 108، انفال/ 51، یونس/ 44.

10ـ سنت بازتاب اعمال: یعنی هرکس هر چه انجام دهد اگر خوب باشد به نفع اوست و اگر بد باشد به ضرر خود اوست:

«لَها ما کَسَبَت وَ عَلَیها ما اکْتَسَبَت»؛ بقره/ 286. حدود 31 آیه دیگر نیز در این زمینه وجود دارد.

سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
28-10-2012, 17:12
11ـ سنت استعدادها: به موجب آن سعادت و شقاوت انسان ها به صورت علت مُعِدّه یا ناقصه در سعادت و شقاوت فرزندانشان مؤثر است: «وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَر عَلی الأرضِ مِن الکافرینَ دَیّاراً إنَّک إن تَذَرهُم یُضِلّوا عِبادَکَ وَ لا یَلِدُوا اِلاّ فاجِرًا کفاراً»؛ نوح/ 26 و 27.

12ـ سنت دفاع از حق و سرکوبی باطل: یکی دیگر از سنت های الهی این است که پروردگار، همواره حقیقت را روشن و تقویت نموده، ظلم را فرو می نشاند: «لِیُحِقُّ الحَقَّ وَ یُبطِلَ الباطِلَ وَ لَو کَرِهَ المُجرِمُون»؛ انفال/ 8 و نیز صف/ 8 .

13ـ سنت غلبه دین حق و یاری پیامبران: پروردگار، پیامبران خود را به طور خاص یاری می کند و می فرماید: «انا لننصر رسلنا و الذین آمنوا فی الحیوة الدنیا»؛ غافر/ 51.

و یاری حق چهار گونه است:



پیروزی کامل حق و ریشه کن شدن باطل.

خداوند جهان را به سوی حق رهبری می کند و سرانجام روزی می رسد که باطل جایی در آن ندارد.

حق مطلق فقط خداست. بنابراین همه چیز به سوی او باز می گردد.

در برخوردهایی که میان حق و باطل پیش می آید خداوند برای این که حق پایمال نشود جانب آن را می گیرد اما نه به نحوی که به باطل هیچ میدانی ندهد.


14ـ سنت مرگ و سنت های مربوط به آن: مرگ نیز از جمله سنت های تغییرناپذیر الهی است و هر جانداری روزی می میرد: «کُلُّ نفسٍ ذائِقَةُ المَوتِ»؛ آل عمران/ 185 و «کُلُّ مَن عَلَیها فانٍ»؛ الرحمن/ 26.

15ـ سنت اجل حتمی: این سنت از سنت های مربوط به مرگ است.

سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
28-10-2012, 17:13
16ـ سنت عدم تقدیم و تأخیر مرگ در صورت فرا رسیدن اجل: اگر چه اجل تغییر می کند اما هر گاه اجل حتمی انسان سر برسد هیچ چیزی آن را تغییر نمی دهد: «اِنَّ اللّه لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّی یُغَیِّروُا ما بِأنفُسِهِم»؛ رعد / 11، اعراف/ 34 و نحل/ 61 و حجر / 4و5.

17ـ سنت اختلاف درجات: خداوند متعال، انسان ها را با توجه به لیاقت و درجه ایمان آن ها بر دیگران برتری می بخشد و می فرماید: «اُنظُر کَیفَ فَضَّلنا بَعضُهُم عَلی بَعضٍ»؛ اسراء/ 21.

18ـ سنت تنبه: خدا برای توجه دادن انسان ها و دور نمودن آن ها از غفلت، این سنت را روا می دارد: «فَأَخذنا هُم بِالبَأساءِ وَ الضَّراءِ لَعَلَّهُم یَتَصَرَّعُون»؛ انعام / 42.

چکیده آیه «ان الله لا یغیر ما بقوم...» این است که خداوند چنین مقرر کرده که نعمت ها و موهبت هایی که به انسان می دهد مربوط به حالات روحی روانی و رفتار خود انسان باشد، که اگر آن حالات موافق با فطرتش ادامه یافت آن نعمت ها و موهبت ها هم جریان داشته باشد. مثلاً اگر مردمی به خاطر استقامت فطرتشان به خدا ایمان آورده و عمل صالح کردند به دنبال آن نعمت های دنیا و آخرت بر آن ها سرازیر شود، همچنان که فرموده است: «وَ لَو أنَّ أهلَ القُری آمَنوا و اتَّقَوْا لَفَتَحنا عَلَیهِم بَرَکاتٍ مِن السَّماء و الأرضِ وَ لکن کَذَّبُوا»؛ اعراف/96.

و مادامی که آن حالت در دل های ایشان دوام داشته باشد این وضع هم از ناحیه خدا دوام یابد.
البته ممکن است از آیه، عمومیت برداشت شود یعنی نقمت را هم شامل شده چنین افاده کند که: میان تمامی حالات انسان و اوضاع خارجی ـ چه در جانب خیر و چه در جانب شر ـ یک نوع تلازم است، پس اگر مردمی دارای ایمان و اطاعت و شکر باشند خداوند هم نعمت های ظاهری و باطنی اش را به ایشان ارزانی بدارد و همین که ایشان وضع خود را تغییر دادند و کفر ورزیدند خدا هم نعمت خود را به نقمت مبدل کند و همین طور دچار نقمت باشند تا خود را تغییر دهند.


و لیکن ظاهر سیاق با این عمومیت مساعد نیست مخصوصاً دنباله آن، که «وَ إذا أرادَ اللّهَ بِقَومٍ سُوءً فَلا مَرَدَّ لَه» و این خود بهترین شاهد است بر این که مقصود از «ما بقوم»، نعمت قبلی ایشان است نه اعم از نعمت و نقمت.
بنابراین معنای آیه این می شود که: وقتی خداوند برای مردمی بدی بخواهد (که البته نمی خواهد مگر آن که ایشان خود را تغییر دهند و از زی عبودیت و مقتضیات فطرت خارج شوند) هیچ کس نیست که از شقاوت و نقمت و یا عذاب آن ها جلوگیری به عمل آورد.
بنابراین از همه آن چه گذشت این معنا روشن گردید که آیه شریفه این معنا را افاده می کند که برای هر فردی از افراد مردم، به هر حال که بوده باشند، معقِّب هایی هستند که ایشان را در مسیری که به سوی خدا دارند تعقیب می نمایند و از پیش رو، و از پشت سر، در حال حاضر و در حال گذشته، به امر خدا حفظشان می کنند و نمی گذارند حالشان به هلاکت و یا فساد و یا شقاوت، که خود امر دیگر خداست، متغیر شود و این امر دیگر که حال را تغییر می دهد وقتی اثر خود را می گذارد که مردم خود را تغییر دهند. در این هنگام است که خدا آن چه از نعمت به ایشان داده تغییر می دهد و بدی را برایشان می خواهد.

19- سنت آزمایش و سنت های وابسته به آن

برای این که سنت آزمایش که علاوه بر جنبه اجتماعی، در امور فردی هم جاری است تحقق یابد، باید زمینه ارتکاب افعال اختیاری و انتخاب راه و روش برای انسان ها فراهم گردد و چیزهایی در دسترس آنان قرار گیرد که به وسیله آن ها آزموده شوند. این ابزارهای آزمایش، هم چیزهایی است که مورد پسند و خوشایند انسان هاست و هم چیزهایی است که آدمیان آن ها را نمی پسندند و خوش نمی دارند، لذا همه سنت های مقید و وابسته که در حق مؤمنان و کافران وجود دارد وابسته به این سنت است:

«وَ لَنبلُوَنَّکُم بِشَی ءٍ مِن الخَوفِ و الجُوعِ وَ نَقصٍ مِنَ الأموالِ وَ الأنفسِ و الثَّمراتِ»؛ بقره / 155. همچنین: انبیاء / 35 و تغابن/ 15.

سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
30-01-2013, 16:11
سنت های مربوط به مؤمنین


1ـ خدا کسانی که دارای زمینه هدایت باشند هدایت می کند یعنی کسی که در خود زمینه هدایت را به وجود بیاورد هدایت می شود:
«فَهَدی اللّه الَّذین آمنوا لِما اخْتَلَفوا فیهِ مِنَ الحَقِّ بِإذنِهِ»؛ بقره/ 213.
«و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا»؛ عنکبوت/69.

2ـ خداوند سرپرست مؤمنان و خداترسان است:«اللّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمنُوا...»؛ بقره/ 257.

3ـ شیطان بر آن ها که به فرمان خداوند باشند سلطه ای ندارد:«إنَّ عِبادِی لَیس لَکَ عَلَیهِم سِلطانٌ إلاّ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الغاوِینَ»؛ حجر/ 42.

4ـ خداوند بندگان با خلوص خود را از فحشاء بدور می دارد:«قالَ رَبِّ بما أغویتَنی لَاُزیّننَّ لَهم فی الأرضِ وَ لَاُغَوِینَّهم اَجمَعین اِلاّ عِبادَکَ مِنهم المُخلَصین»؛ حجر 39/40.

5ـ زیادت نعمت: (زیادت نعمت های معنوی و اخروی، تزیین ایمان، زیادت نعمت های مادی و پیروزی بر دشمنان

سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
30-01-2013, 16:11
سنت های مربوط به گمراهان و کفار


این سنن الهی، سنت هایی هستند که پروردگار بلند مرتبه آن ها را در مورد کافران روا می دارد و به شرح زیر هستند:


1ـ سنت اتمام حجت:

«رُسُلاً مُبَشِّریَن وَ مُنذِرینَ لِئَلاّ یَکُونَ لِلنّاسِ عَلَی اللّه حُجَّة بعدَ الرُّسلِ وَ کان اللّهُ عَزیزاً حَکیماً»؛ نساء / 165.


2ـ زیادت ضلالت: همان گونه که اهل حق در جهت نعمت های معنوی و اخروی امداد می شوند، اهل باطل نیز در جهت ضلالت و گمراهی مدد می یابند:

«فَلَمّا زاعُّوا أزاغَ اللّهُ قُلُوبَهُم وَ اللّهُ لا یهدِی القَوم الفاسِقینَ»؛ صف/ 5.


3ـ تزیین اعمال: پس از آن که حجت بر همه مردم تمام شد و اهل باطل به اختیار و گزینش خود راه نادرستی و ناراستی در پیش گرفتند شیطان دست به کار وسوسه می شود و کارهای آنان را در چشمشان آراسته و خوب و زیبا جلوه می دهد:

«وَ زَیَّنَ لَهم الشَّیطانُ ما کانُوا یَعمَلُون»؛ انعام/ 43. همچنین: حجر / 39، انعام / 108، بقره/ 212 و یونس / 12.


4ـ سنت املاء و استدراج: این سنت که می توان آن را یکی از مصادیق سنت زیادت ضلالت و امداد اهل باطل قلمداد کرد بدین معناست که خدای متعال بر نعمت های مادی و دنیوی اهل باطل می افزاید تا فریفته و مغرور شوند و در راه خود استوارتر شوند و بر کفر خود بیفزایند و استحقاق عذاب بزرگ تر و دردناک تری را بیابند:

«وَ الَّذین کَذَّبوا بِأیاتِنا سَنَستَدرَجُهُم مِن حَیثُ لا یَعلَمُون وَ اُملِی لَهُم إنَّ کَیدی مَتینٌ» اعراف / 183 و 182 و آل عمران/ 178.




5ـ سنت امهال: این سنت بدین معناست که خدای متعال، برای رعایت یک سلسله از مصالحی که ما به همه آن ها وقوف نداریم، در عقوبت اهل باطل تعجیل نمی کند، بلکه به آنان فرصت و مهلت می دهد، شاید همه یا بعضی از آنان پشیمان و نادم شوند و باز گردند و توبه کنند و یا از نسلشان انسان هایی حق طلب و مؤمن و صالح پدید آیند:
«وَ لَو یُؤاخِذُ اللّه النّاسَ بِمَا کَسبُوا ما تَرَکَ عَلَی ظَهرِها مِن دابَّةٍ و لکِن یُؤَخِّرُهُم إلی أجَلٍ مُسَمًّی فَإذا جاءَ أجَلُهُم فَإنَّ اللّهَ کانَ بِعِبادِهِ بَصیراً»؛ فاطر/ 45، شوری/ 30 و روم/ 41.

سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
30-01-2013, 16:11
6ـ ابتلا به مصائب: خدای متعال اهل باطل را به مصائب، شدائد و مشکلاتی دچار می سازد تا شاید آنان را تنبه و توبه ای حاصل آید:

«وَ لا یَزالُ الَّذینَ کَفروا تُصیبُهُم بِما صَنَعُوا قاِرَعةٌ أو تَحُلُّ قَریباً مِن دارِهِم حَتّی یَأتی وَعدُ اللّهِ اِنَّ اللّهَ لا یُخلِفُ المیعادَ»؛ رعد/ 31.

7 ـ تسلط مجرمان و مترفان:
اگر هیچ یک از مصائب تنبیهی و جزئی کارگر نیفتاد و هیچ گونه تنبه و ندامت و توبه ای حاصل نشد و امیدی به بازگشت نماند، اهل باطل مستحق ریشه کن شدن (استیصال) می گردند، مقدمه این هلاکتِ کلی تسلط مجرمان است که سبب رواج کامل فسق و فجور در جامعه می شود:
«وَ اِذا اَرَدنا أن نُهلِکَ قَریَةً اَمَرنا مُترَفیها فَفَسَقوا فِیها فَحَقَّ عَلَیها القَولُ فَدَمَّرناها تَدمیراً» اسراء/ 16.

محرومیت ها، قطع یاری خدا، از دست دادن دوستی خدا، عدم هدایت، مهر خوردن به قلب، دوری از رحمت خدا، عدم پذیرش اعمال، جهد عمل کیفرها، لعن الهی، سرپرستی شیاطین بر آن ها، خنثی شدن کید آن ها و موارد دیگر، هر کدام، سنت هایی هستند که خداوند در حق کافران اعمال می کند که به اختصار در این بند توضیح دادیم.

8ـ عدم لیاقت ظالمین برای رهبری انسان ها از طرف خداوند:
«لا ینال عَهدِی الظّالِمینَ»؛ بقره/ 124.
در این آیه میان هادی به سوی حق و کسی که تا دیگران هدایتش نکنند راه را پیدا نمی کند فرق گذاشته و این فرق اقتضا دارد که هادی به سوی حق کسی باشد که مثل دومی محتاج به هدایت دیگران نباشد، بلکه خودش راه را پیدا کند و نیز این مقابله اقتضا می کند که دومی نیز مشخصات اولی را نداشته باشد یعنی هادی به سوی حق نباشد. پس این آیه در مقام بیان این مطلب است که عهد الهی، که همان زعامت و رهبری و امامت بر انسان هاست، به انسان های ظالم سپرده نمی شود. لذا امام باید معصوم از هر ضلالت و گناهی باشد و گرنه مهتدی به نفس نخواهد بود، بلکه محتاج به هدایت غیر خواهد بود و دیگر این که هر کس که معصوم نباشد، امام و هادی به سوی حق نخواهد بود.
با این بیان روشن گردید که مراد از کلمه «ظالمین» در آیه مورد بحث، مطلق هر کسی است که ظلمی از او صادر شود، هر چند ظلمی بسیار کوچک مرتکب شده باشد. حال چه آن ظلم شرک باشد و چه معصیت، چه در همه عمرش باشد یا در ابتداء باشد و بعد توبه کرده و صالح شده باشد؛ هیچ یک از این افراد نمی توانند امام باشند.

9ـ سنت استیصال: اگر اهل باطل چنان در کفر و انکار و فسق و فجور فرو روند که حکمت بالغه الهی بیش از این مقتضی امهال آنان و تأخیر عقوبت و عذابشان نباشد نوبت به سنت «استیصال» (ریشه کنی و براندازی) می رسد که یکی از سنن قطعی و لایتخلف الهی و قرینه سنت پیروزی نهایی در مورد اهل حق است. در بسیاری از آیات قرآنی از آدمیان خواسته می شود که در زمین بگردند؛
«سیروا فی الارض» و نیک بنگرند تا ببینند که فرجام کارهای اهل باطل چه سان بوده است، از جمله در سوره های: آل عمران/ 137، انعام/ 11، اعراف/ 84 و86 و103، یونس/ 39 و73، یوسف/ 109 و آیات دیگر. البته این در صورتی است که مانعی وجود نداشته باشد مانند این آیه شریفه که می فرماید: «و ما کان الله لیعذبهم و انت فیهم»

همچنین در بسیاری از آیات شریفه دیگر، سخن از ریشه کنی و براندازی و نابودی اقوام و جوامع گناهکار و ستمگر گذشته می رود، از جمله: «ألَم یَرَوْا کَم أهلَکنا مِن قَبلِهِم مِن قَرنٍ مَکَنّا هُم فِی الأرض ما لَم نُمَکِّن لَکُم وَ أرسَلنا السَّماءَ عَلَیهِم مِدراراً و... أنشأنا مِن بَعدِهِم قَرناً آخرینَ»؛ انعام/6.
و اعراف / 4 ، انفال/ 54 ، یونس/ 13 و آیات دیگر.
و نیز در بسیاری از آیات، داستان دچار شدن هر یک از اقوام و جوامع سابق به عذاب استیصال، جداگانه ذکر می شود.
داستان قوم نوح، قوم هود، قوم صالح، قوم لوط، قوم شعیب، فرعونیان اصحاب سبت، اصحاب رس، قوم تبع، اصحاب فیل و... و غالباً سبب هلاکت آنان نیز، که اموری از قبیل کفر، شرک، ظلم،... است، ذکر شده است.

http://www.askquran.ir/member31977-albums762-6060.gif

منابع:


1ـ تفسیر المیزان.
2ـ سنت های تاریخی در قرآن، شهید صدر.
3ـ سنت های الهی، مسیح مهاجری.
4ـ جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن استاد آیت الله مصباح.
5-http://www.hawzah.net/fa/magart.html?magazineid=3674&magazinenumberid=6126& magazinearticleid=65036

سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
26-02-2013, 00:21
سنت های مربوط به مؤمنین


1ـ خدا کسانی که دارای زمینه هدایت باشند هدایت می کند یعنی کسی که در خود زمینه هدایت را به وجود بیاورد هدایت می شود:
«فَهَدی اللّه الَّذین آمنوا لِما اخْتَلَفوا فیهِ مِنَ الحَقِّ بِإذنِهِ»؛ بقره/ 213.
«و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا»؛ عنکبوت/69.

2ـ خداوند سرپرست مؤمنان و خداترسان است:«اللّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمنُوا...»؛ بقره/ 257.

3ـ شیطان بر آن ها که به فرمان خداوند باشند سلطه ای ندارد:«إنَّ عِبادِی لَیس لَکَ عَلَیهِم سِلطانٌ إلاّ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الغاوِینَ»؛ حجر/ 42.

4ـ خداوند بندگان با خلوص خود را از فحشاء بدور می دارد:«قالَ رَبِّ بما أغویتَنی لَاُزیّننَّ لَهم فی الأرضِ وَ لَاُغَوِینَّهم اَجمَعین اِلاّ عِبادَکَ مِنهم المُخلَصین»؛ حجر 39/40.

5ـ زیادت نعمت: (زیادت نعمت های معنوی و اخروی، تزیین ایمان، زیادت نعمت های مادی و پیروزی بر دشمنان



برای تحقق وعده‏ الهی در جهت نصرت مؤمنان شرایطی لازم‏ است که برخی از آن‏ها عبارتند از:

1.ایمان
«ولا تهنوا و لاتحزنوا و أنتم الاعلون ان کنتم مؤمنین»
[آل عمران/139]:سست مشوید و نگران نباشید که شما اگر واقعا ایمان داشته باشید،برترید.
«ثم ننجی رسلنا و الذین آمنوا کذلک حقا علینا ننج المؤمنین»
[یونس/103]:آن‏گاه رسولان و نیز کسانی را که ایمان آورده‏اند، می‏رهانیم.بر عهده‏ی ماست که مؤمنان را رهایی دهیم.
«و کان حقا نصر المؤمنین»
[روم/47]:یاری کردن مؤمنان‏ بر عهده‏ی ماست.

2 و 3.تقوا و صبر
«بلی ان تصبروا و تتقوا و یأتوکم من فورهم هذا یمددکم ربکم‏ بخمسة آلاف من الملائکة مسومین»
[آل عمران/125]:بله اگر شما صبر و ایستادگی در جهاد پیشه کنید و پرهیزگار باشید،چون کافران‏ بر سر شما شتابان و خشمگین درآیند،خداوند پنج هزار فرشته را(با پرچمی که نشان مخصوص سپاه اسلام است)به مدد شما فرستد.

«قال موسی لقومه استعینوا باللّه و اصبروا ان الارض للّه یورثها من یشاء من عباده و العاقبة للمتقین»
[اعراف/128]:موسی به‏ قوم خود گفت:از خدا یاری خواهید و صبر کنید که زمین ملک‏ خداست و او به هرکس از بندگان خواهد واگذارد و حسن عاقبت‏ و فیروزی مخصوص اهل تقواست.

4.یاری کردن دین اسلام
«و لینصرن اللّه من ینصره»
[حج/40]:قطعا کسی که خداوند را یاری کند،خداوند نیز او را یاری می‏کند.
«یا أیها الذین آمنوا ان تنصروا اللّه ینصرکم و یثبت أقدامکم»
[محمد/7]:ای کسانی که ایمان آورده‏اید،اگر خداوند را یاری‏ کنید،یاری‏تان می‏دهد و گام‏هایتان را استوار می‏سازد.

سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
26-02-2013, 00:22
5.جهاد و فراهم کردن قوا
«وأعدوالهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخیل ترهبون به‏ عدو اللّه و عدوکم و آخرین من دونهم لاتعلمونهم اللّه یعلمهم و ما تنفقوا من شئ فی سبیل اللّه یوف الیکم و أنتم لاتظلمون»
[انفال/60]:و شما ای مؤمنان،در مقام مبارزه با کافران خود را مهیا کنید و تا آن حد که بتوانید از آذوقه و آلات جنگی و اسبان‏ سواری برای تهدید دشمنان خداوند و دشمنان خودتان فراهم‏ سازید و بر قوم دیگری که شما بر دشمنی آنان آگاه نیستید و خدا از آن آگاه است نیز مهیا باشید و آنچه در راه خدا صرف می‏کنید، خدا تمام به شما عوض خواهد داد و هرگز به شما ستم نخواهد شد.

6.ذکر و یاد خدا
«یا ایها الذین آمنوا اذا لقیتم فئة فاثبتوا و اذکروا اللّه کثیرا لعلکم‏ تفلحون»
[انفال/45]:ای کسانی که ایمان آورده‏ اید،آن‏گاه که‏ گروهی با شما روبه‏رو شدند،ثابت قدم باشید و خداوند را فراوان‏ یاد کنید؛باشد که رستگار شوید.
نکته‏ای که باید مؤمنان در باب سنت پیروزی بر دشمنان به آن‏ توجه کنند،توجه به شرایط آن است و این سنت‏ها،مقید و مشروط هستند.توضیح این‏که:شکست ظاهری مؤمنان از دشمنان در صورت اختلاف،عدم اطاعت از فرمانده،ریا،غرور و مانند آن‏ نیز از سنت‏های الهی است که سبب مبتلا شدن به مصیبت‏ها و رنج‏ها خواهد شد؛چنان‏که در«جنگ احد»چنین شد.یکی از نویسندگان در رابطه با مسأله‏ی رهبری می‏نویسد:«مسأله رهبری‏ نقش بسیار مؤثری در سرنوشت اقوام و ملل دارد،ولی نباید فراموش‏ کرد که ملت‏های بیدار همواره رهبران لایق را به رهبری خویش‏ می‏پذیرند و رهبران نالایق،زورگو و ستمکار در برابر خشم و اراده‏ی آهنین ملت‏ها درهم کوبیده می‏شوند»[مکارم شیرازی و دیگران،ج 7:212].

در قرآن کریم آمده است:
«ان اللّه لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»
[رعد/11]:خداوند وضع هیچ ملتی را عوض‏ نمی‏کند تا که خودشان تغییری در خود ایجاد کنند.
بنابراین آیه،هیچ ملّتی از بدبختی به خوشبختی نمی‏رسند، مگر این‏که عوامل بدبختی را از خود دور سازند.و برعکس،یک‏ ملت خوشبخت را بدبخت نمی‏کند،مگر آن‏که خودشان‏ موجبات بدبختی برای خویش فراهم آورند[مطهری،1374: 112].
یعنی این خود سنت الهی است که سرنوشت ملت‏ها را به‏ دست خود آن‏ها سپرده است.دعا،صدقه و توکل هرکدام یک‏ سنت الهی هستند و تقوا،تلاش و پایداری نیز سنت‏های الهی‏ هستند.

سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
26-02-2013, 00:24
خصوصیات سنت الهی



سنت های الهی دارای خصوصیات ویژه ای هستند. مهم ترین خصوصیت آن ها که صریحاً در قرآن ذکر شده این است که قابل تغییر و تبدیل نیستند:



«لا تَجِدُ لِسُنَّتِنا تَحویلاً» (اسراء / 77) و آیاتی چون فاطر/ 43 و احزاب / 62 .



ممکن است برخی از سنت های الهی بر برخی دیگر در بعضی موارد حاکم باشند و آن ها را دستخوش تغییر قرار دهند. مثلاً سنت پذیرش توبه تا قبل از حتمی شدن عذاب الهی، بر سنت عذاب حاکم است و اگر هنوز عذاب حتمی نشده توبه قابل پذیرش است، آن چنان که در قرآن آمده است:


«قُل لِلَّذینَ کَفرُوا ان یَنتَهوا یُغفَر لَهم ما قد سَلَف و ان یَعُودوا فَقَد مَضَت سُنَّتُ الأوّلین»؛ انفال/38 .


سنت‏های الهی سه ویژگی بسیار مهم دارند:
1.عام و فراگیرند.
2.قیاس‏ ناپذیرند
3.ثابت و تغییرناپذیرند








الف)فراگیر بودن سنت‏های الهی

عام و فراگیر بودن سنت‏های الهی در قرآن به این صورت آمده‏ است:
«یرید اللّه لیبین لکم و یهدیکم سنن الذین من قبلکم و یتوب‏ علیکم و اللّه علیم حکیم»
[نساء/26]:
خدا می‏خواهد راه سعادت‏ را برای شما بیان کند و شما را به آداب(ستوده)آنان که پیش از شما بودند،راهبر گردد و بر شما ببخشاید،و خدا دانا و به حقایق امور آگاه است.

«قد خلت من قبلکم سنن فسیروا فی الارض فانظروا کیف کان‏ عاقبة المکذبین.هذا بیان للناس و هدی و موعظة للمتقین»
[آل عمران/137 و 138]:
پیش از شما مللی بودند و رفتند.در اطراف زمین گردش کنید تا ببینید چگونه عاقبت هلاک شدند آنان‏ که وعده‏های خدا را تکذیب می‏کردند.این(کتاب خدا)حجت و بیان است برای عموم مردم و پندی برای پرهیزگاران

فراگیر بودن سنت‏های الهی این مطلب را یادآوری می‏کند که‏ مردمان باید پند بپذیرند؛چراکه در صورت ارتکاب اعمالی،قطعا همان سنت‏های معمول در حق گذشتگان گریبانگیر آنان نیز خواهد شد[خرمشاهی،ج 2:1221].
در واقع،آشنایی با سنت‏های‏ کهن،راز بینش و شناخت است‏[معادیخواه،1372،ج 6: 3214].


حضرت علی(علیه السلام)می‏فرماید:
«والیقین منها علی أربع‏ شعب:علی تبصرة الفظنة،و تأول الحکمة،و موعظة العبرة،و سنة الاولین.فمن تبصر فی الفظنة تبینت له الحکمة،و من تبینت‏ له الحکمة عرف العبرة،و من عرف العبرة فکأنما کان فی الاولین»
[نهج البلاغه،ترجمه‏ی محمد دشتی،حکمت 31]:
یقین(که‏ از پایه‏های ایمان است)،خود بر چهار پایه استوار است:بینش‏ زیرکانه،دریافت حکیمانه‏ی واقعیت‏ها،پند گرفتن از حوادث‏ روزگار،و پیمودن راه درست پیشینیان.پس آن‏که هوشمندانه به‏ واقعیت‏ها نگریست،حکمت را آشکارا ببیند و آن‏که حکمت را آشکارا دید،عبرت‏آموزی را شناسد و آن‏که عبرت‏آموزی را شناخت‏ گویا چنان است که با پیشینیان می‏زیسته است.

سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
26-02-2013, 00:25
ب)قیاس‏ ناپذیری سنت الهی
قیاس ‏ناپذیری سنت الهی نیز یکی دیگر از ویژگی‏هاست.
حضرت علی(علیه السلام)می‏فرماید:
«هو الذی اشتدت نقمته علی‏ أعدائه فی سعة رحمته.و اتسعت رحمته لاولیائه فی شدة نقمته‏ قاهر من عازه و مدمر من شاقه و مذل من ناواه و غالب من‏ عاداه.و من توکل علیه کفاه.و من سأله أعطاه و من أقرضه‏ قضاه و من شکره جزاه»
[نهج البلاغه،پیشین،خطبه‏ 90]:
اوست خدایی که با همه‏ی وسعت رحمتش،کیفرش بر دشمنان‏ سخت است و با سختگیری که دارد،رحمتش همه‏ی دوستان‏ را فرا گرفته است.هرکس با او به مبارزه برخیزد،(خداوند)بر او غلبه می‏کند و هرکس دشمنی ورزد،هلاکش می‏سازد. هرکس با او کینه و دشمنی ورزد تیره‏روزش کند.و بر دشمنان‏ پیروز است.هرکس به او توکل نماید،او را کفایت کند و هرکس از او بخواهد می‏پردازد و هرکس برای خدا به محتاجان‏ قرض دهد،وامش را بپردازد و هرکه او را سپاس گوید،پاداش‏ نیکو دهد.

سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
26-02-2013, 00:26
ج)تحول‏ ناپذیری سنن الهی

یک ویژگی مهم سنت‏های الهی این است که ثابت و تغییر ناپذیرند.

قرآن کریم می‏فرماید:
«سنة اللّه فی الذین خلوا من قبل و لن تجد لسنة اللّه تبدیلا»
[احزاب/62].

«سنة اللّه التی قدخلت من قبل و لن تجد لسنة اللّه تبدیلا»
[فتح/23].

«فلن تجد لسنت اللّه تبدیلا و لن تجد لسنت اللّه تحویلا»
[فاطر/4].

تبدیل سنت خدا به این است که عذاب خدا را بردارند و به‏ جایش عافیت و نعمت گذارند.و اما تحویل سنت عبارت از این‏ است که عذاب فلان قوم را که مستحق آن شده‏ اند،به سوی قومی‏ دیگر برگردانند[طباطبایی،1363،ج 17:89].


http://www.askquran.ir/member31977-albums762-6060.gif


منابع:
1.مکارم شیرازی ناصر و جمعی از نویسندگان.تفسیر نمونه.ج 7. دارالکتاب الاسلامیه.
2.مطهری مرتضی.عدل الهی.انتشارات صدرا.قم.1374.
3.http://www.maarefquran.org/index.php...0589934dc04a06 (http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,12367?PHPSESSID=1110c5328684ac4e580589934dc 04a06)



تمام

(اللهم عجل لولیک الفرج)
آمین