PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ♣♣♣ پنج درس ارزشمند و آموزنده از امام هادی ♣♣♣



صافات
28-10-2012, 19:40
http://goftomanedini.com/attachment.php?attachmentid=78184&d=1348849838

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72371635755261440298.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72371635755261440298.gif)




۱-یکى از اصحاب حضرت ابوالحسن ، امام هادى صلوات اللّه علیه به نام اسحاق بن ابراهیم حکایت کند:

روزى به محضر مبارک آن حضرت شرفیاب شدم ، شخصى را دیدم که در مجلس حضرت اظهار داشت : مدّتى است که مبتلا به سردرد شدیدى گشته امام علیه السلام فرمود: ظرفى را با مقدارى آب بردار و این آیه شریفه قرآن را بر آن بخوان :

أ وَلَمْ یَرَ الَّذینَ کَفَرُوا انَّ السَّمواتِ وَ الاْ رْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتّقْنا هُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیٍ حَیُّ أ فَلا یُؤْمِنُونَ ۱

و سپس آن را بیاشام ، که ان شاءاللّه سردرد برطرف خواهد شد.



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72371635755261440298.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72371635755261440298.gif)

صافات
28-10-2012, 19:41
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72371635755261440298.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72371635755261440298.gif)


۲-حضرت رو به حضاری که حضور داشتند، چنین فرمود: اسم اعظم خداوند متعال ، داراى هفتاد و سه حرف مى باشد که آصف بن برخیا – وصىّ حضرت سلیمان علیه السلام – یک حرف از مجموع آن ها را مى دانست و زمین برایش کوچک شد، به طورى که توانست در کمتر از یک لحظه عرش بلقیس را نزد حضرت سلیمان علیه السلام آورد.

ولیکن نزد ما اهل بیت رسالت هفتاد و دو حرف موجود است و یک حرف آن نزد خداوند متعال محفوظ مى باشد.۳








https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72371635755261440298.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72371635755261440298.gif)

صافات
28-10-2012, 19:43
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72371635755261440298.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72371635755261440298.gif)


۳-هنگامى که خداوند متعال نوزادى به حضرت ابوالحسن ، امام هادى علیه السلام عطا نمود، عدّه اى از اصحاب ، خدمت حضرت آمدند تا تهنیت و تبریک گویند.

وقتى بر حضرت وارد شدند، او را شادمان و مسرور نیافتند؛ علّت را جویا شدند؟

امام علیه السلام فرمود: به نوزاد امیدى ندارم ، چون که او عدّه بسیارى را گمراه مى گرداند.پس پیش گوئى حضرت و علّت ناراحتى آن بزرگوار تحقّق یافت و این نوزاد همان جعفر کذّاب شد.۴






https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72371635755261440298.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72371635755261440298.gif)

صافات
28-10-2012, 19:44
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72371635755261440298.gif)


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72371635755261440298.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72371635755261440298.gif)


۴-ابوهاشم جعفرى حکایت کند:روزى در محضر شریف امام هادى علیه السلام شرفیاب شدم ، کودکى وارد شد و شاخه گلى را تقدیم آن حضرت کرد.

امام علیه السلام آن شاخه گل را گرفت و بوئید و بر چشم خود نهاد و بوسید؛ و سپس آن را به من اهداء نمود و اظهار داشت :

هر که شاخه گلى را ببوید و بر چشم خویش بگذارد و ببوسد و سپس صلوات بر محمّد و آلش فرستد، خداوند متعال حسنات بى شمارى را در نامه اعمالش ثبت مى نماید؛ و نیز بسیارى از خطاها و لغزش هایش را مورد عفو قرار مى دهد.۵




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72371635755261440298.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72371635755261440298.gif)

صافات
28-10-2012, 19:44
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72371635755261440298.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72371635755261440298.gif)



۵ -یکى از اهالى کوفه در شهر سامراء خدمت حضرت ابوالحسن ، امام علىّ هادى علیه السلام شرفیاب شد و اظهار داشت یاابن رسول اللّه ! من از دوستان و علاقه مندان به شما و اجدادتان مى باشم ، و داراى قرض سنگینى هستم و چون توان پرداخت آن را ندارم به قصد شما آمده ام .

امام هادى علیه السلام فرمود: همین جا بِایست تا چاره اى بیندیشم .پس از گذشت لحظاتى ، مقدار سى هزار دینار از طرف متوکّل – خلیفه عبّاسى – براى حضرت آوردند.

حضرت سلام اللّه علیه آن پول ها را از مأمور متوکّل گرفت و بى درنگ و بدون آن که محاسبه نماید، تمامى آن سى هزار دینار را تحویل آن شخص کوفى داد.پس آن مرد کوفى مقدار ده هزار دینار از آن ها را برداشت و اظهار نمود: یاابن رسول اللّه ! من بیش از ده هزار دینار نیاز ندارم ، چون به همان مقدار بدهکار هستم و براى من همین مقدار کافى است ولى امام علیه السلام از پس گرفتن آن بیست هزار دینار خوددارى و امتناع نمود.لذا آن مرد کوفى تمامى آن هدیه را گرفت و گفت :

خداوند بهتر مى داند که چه کسانى را امام و حجّت خود بر انسان ها قرار بدهد، و سپس عازم شهر کوفه شد.۶



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72371635755261440298.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72371635755261440298.gif)

صافات
28-10-2012, 19:45
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72371635755261440298.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72371635755261440298.gif)


پی نوشت ها:

۵۵- سوره انبیاء: آیه ۳۰٫
۵۶- بحارالا نوار: ج ۹۲، ص ۵۱، ح ۷٫
۵۷- بحارالا نوار: ج ۲۷، ص ۲۶، ح ۳٫
۵۸- عیون المعجزات : ص ۱۳۵٫
۵۹- کافى : ج ۶، ص ۵۲۵، ح ۵، حلیة الا برار: ج ۵، ص ۳۷، ح ۳٫
۶۰- ینابیع المودّة : ج ۳، ص ۱۲۸٫


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72371635755261440298.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72371635755261440298.gif)