توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : (...◕✿◕◕✿◕ تفاوت زن و مرد در نشوز ◕✿◕◕✿◕...)
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
05-11-2012, 02:40
http://www.shiaupload.ir/images/70477675918222261313.gif
از مواردی که میان زن و مرد در تکالیف و حقوق تفاوت وجود دارد، و در محور خانواده میباشد، تفاوت آن دو، در مسئلة نشوز است. مراد از نشوز سرکشی و طغیان و سرپیچی کردن هر یک از زن و مرد از تکالیف ویژة خود است.
در صورت تحقق نشوز، تکالیف هر یک از زن و شوهر در برابر دیگری براساس آیات قرآن متفاوت است. اگر زن ناشزه باشد، حقی که شوهر در برابر او دارد، با صورت نشوز مرد و نحوة برخورد زن با او فرق دارد.
این تفاوتها را با توجه به آیات قرآن مورد بررسی قرار میدهیم و آنگاه به علت این تفاوتها میپردازیم.
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/fawasel/WebPageContent/broad13.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
05-11-2012, 02:43
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/fawasel/WebPageContent/broad13.gif
نشوز زن و احکام آن
در آیة 34 سورة نساء، نشوز زن مطرح شده است. قرآن کریم میفرماید:
«الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض و بما انفقوا من أموالهم فالصالحات قانتات حافظات للغیب بما حفظ الله و اللاتی تخاقون نشوزهن فعظوهن واهجروهن فی المضاجع واضربوهن فإن أطعنکم فلا تبغوا علیهن سبیلا ان الله کان علیاً کبیراً».
«مردان سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتریهایی که خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است،و به خاطر انفاقهایی که از اموالشان (در مورد زنان) میکنند. و زنان صالح، زنانی هستند که متواضعاند و در غیاب (همسر خود)، اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده، حفظ میکنند، و (اما) آن دسته از زنان را که از سرکشی و مخالفتشان بیم دارید، پند و اندرز دهید؛ و (اگر مؤثر نشد) در بستر از آنها دوری نمایید؛ و اگر (هیچ راهی جز شدت عمل، برای وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود)، آنها را تنبیه کنید. و اگر از شما پیروی کردند، راهی برای تعدی بر آنها نجویید. (بدانید) خداوند، بلند مرتبه و بزرگ است (و قدرت او، بالاترین قدرتهاست».
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/fawasel/WebPageContent/broad13.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
05-11-2012, 16:23
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/fawasel/WebPageContent/broad13.gif
تفسیر واژهها
بخشی از از این واژهها، در نخستین تفاوت حقوقی میان زن و مرد (تفاوت زن و مرد در سرپرستی و مدیریت) مورد تفسیر قرار گرفت و اکنون برخی دیگر از این واژهها را تفسیر میکنیم.
1- قانتات
این واژه هر چند پیش از این تفسیر شد، ولی به سبب ارتباط با این بحث، به طور فشرده معنایش مورد اشاره قرار میگیرد.
«قانتات» از ریشه «قنوت» به گفتة «مفردات» به معنای اطاعت خاضعانه است.
با توجه به سخن دیگر ارباب لغت، قنوت به معنای «اطاعت توأم با خضوع، ادب و فروتنی است».(1)
2- نشوز
«نشوز» از ماده «نشز» در اصل به معنای زمین مرتفع و بلند است و در این جا، به معنای بغض و سرکشی زن نسبت به مرد میباشد. گویا زن، خویشتن را از مطیع بودن برای مرد، بالا میکشد و خود را در دسترس او قرار نمیدهد.(2)
آیه در یک نگاه
این آیه – همانگوه که در بحثهای سابق گذشت – به ارتباطات درون خانوادگی میپردازد و از او روابط زن و شوهر سخن میگوید.
قرآن مجید مردان را سرپرست و نگهبانان زنان خویش قرار داده است و وجه قوامیت را نیز ذکر کرده است.
در ادامه، به چند ویژگی زن خوب میپردازد و میفرماید: زنان شایسته و خوب کسانی هستند که متواضعانه در اطاعت شوهرند و حفظ الغیب شوهر میکنند. یعنی در غیاب شوهر نسبت به اموال و آبروی وی دچار خیانت نمیشوند.
آنگاه دربارة شیوة برخورد با زنان ناشزه و نافرمان سخن میگوید و در برابر آنان سه عمل را – به نحو ترتیب- ذکر میکند. نخست باید آنها را اندارز داد و با سخنان مهرآمیز و هشدار دهنده با وظایفشان آشنا ساخت.
در مرحلة بعدی اگر موعظه تأثیر نداشت، دوری گزیدن از آنها در بستر را پیشنهاد میکند و در صورت ادامة سرکشی، مرد اجازه دارد با تنبیه بدنی زن را به وظایفش آشنا سازد.
از آنجا که هدف از انجام این مراحل، انتقام و ستمگری بر زنان نیست، لذا قرآن کریم در ادامه میافزاید: اگر در این میان، زنان از نافرمانی دست کشیدند و به اطاعت شما تن دادند حق هیچ گونه ستمی را دربارةآنان ندارید و بدانید که خداوند بلند مرتبه و بزرگ است و اجازة ستمگری را به شما نمیدهد.
شأن نزول این آیه پیش از این در تفسیر «الرجال قوامون» گذشت و در بحث ابهامزدایی نیز بار دیگر تکرار میگردد.
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/fawasel/WebPageContent/broad13.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
05-11-2012, 16:26
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/fawasel/WebPageContent/broad13.gif
نکتهها:
در این بخش، نکتههایی ذکر میشود که پیش از این، به آنها پرداخته نشده و با بحث نشوز مرتبط است.
1- ویژگیهای زنان شایسته
زنان شایسته دارای چنین ویژگیهایی هستند:
الف - در امور زناشویی همواره در برابر شوهر مطیع و فروتناند.
تعبیر به «قانتات» که از ریشة «قنوت» به معنای «اطاعت توأم با خضوع و ادب و فروتنی» است، بر این نکته تأکید دارد که زن شایسته، باید همواره در آنچه با زندگی مشترک مرتبط است، فرمان بردار شوهر و نسبت به او متواضع باشد. و از نافرمانی و یا اطاعت غیر متواضعانه بپرهیزد. البته این فروتنی مربوط به مسائل زناشویی و در محدودة روابط زوجین است،که زن باید از انجام هر چیزی که منافی زناشویی است،اجتناب ورزد. ولی در غیر این محدوده، مثل حفظ حقوق فردی و اجتماعی و دفاع از آن، مستقل است.
ب- زن شایسته، پاسدار و نگهبان حقوق شوهر در غیاب است.
تعبیر به «حافظات للغیب بما حفظ الله» گویای این مطلب است که زنان، حقوقی را که خدا برای مردان قرار داده، و مراعات آن را برعهدة آنان قرار داده است، حفظ میکنند. مرحوم علامه طباطبایی مینویسد:
«ما در «بما حفظ الله» مصدریه است و «باء» برای وسیله بکار میرود. در نتیجه معنا چنین میشود که: زنان شایسته، مطیع شوهران خویشند و آن حقوقی را که خداوند برای مردان قرار داده است و حفظ آن را برعهدة زنان گذاشته، حفظ میکنند؛ اموری مانند سرپرستی، وجوب اطاعت زنان از آنان، و مراقبت و نگهداری از امور پنهانی خانواده».(3)
به هر حال، زنان شایسته، نه تنها در حضور شوهر، بلکه در غیاب او «حفظ الغیب» میکنند. و مرتکب خیانت در اموال و گوهر عفت خویش و حفظ شخصیت شوهر نمیشوند. و همه را به درستی نگهبانی و نگهداری میکنند و این گونه زنان شایسته، قابل تقدیر و تحسیناند و مردان دربرابر آنان، نهایت حقشناسی را انجام میدهند.
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/fawasel/WebPageContent/broad13.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
08-11-2012, 23:32
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/fawasel/WebPageContent/broad13.gif
2- سرتافتن از خواستة شوهر- در قلمرو زندگی زناشویی- نکوهیده است.
در برابر زنان شایسته، که از آنها با وصف «قانتات» (متواضع و مطیع) یاد کرده است، تعبیر به «واللاتی تخافون نشوزهن» (آنان که از نافرمانی ایشان میترسید) در حقیقت نکوهش زنانی است که در برابر شوهر، حال قنوت و تواضع و اطاعت و فروتنی ندارند.
زنان شایسته و مورد ستایش، فروتن و متواضعاند و خود را در دسترس شوهر قرار میدهند؛ ولی زنان ناشایست، نافرمان و سرکشند و خود را از اطاعت شوهر دور میدارند.
3- به مجرد ترس از نشوز زن، باید به پیشگیری و یا درمان آن پرداخت.
تعبیر قرآن به «تخافون نشوزهن» و راههای علاجی که پس از آن ذکر میکند، گویای این حقیقت است که مرد به مجرد آشکار شدن علائم نشوز و نافرمانی زن، شایسته است به درمان آن روی آورد. البته در این مرحله به تعبیر «المیزان»: از نخستین راه علاج باید استفاده شود که همان موعظه و پند و اندرز است.(3)
4- راهای مقابله با نشوز زن
مرد با توجه به حق مدیریت و سرپرستی بر زن و پرداخت مهر و نفقه باید در محدودة امور زناشویی به زن دسترسی داشته باشد و زن باید فروتنانه خود را در اختیار شوهر قرار دهد. بنابراین، اگر زن از انجام این وظیفة مهم سرباز زد، مرد میتواند به نحور تدریجی که هر کدام بر دیگری ترتب دارد و از ضعف رو به شدت مینهد، با زن «ناشزه» برخورد کند.
قرآن کریم سه راه حل را ارائه میدهد:
الف- موعظه و اندرز به زن؛ که هم راه پیشگیری از تحقق نشوز به هنگام ترس از آن و آشکار شدن علائم نشوز در زن میباشد و هم در صورت تحقق نشوز، اولین قدم در راه درمان آن است.
گفتگو و اندرز و توجه دادن زن، به آثار زیانبار نافرمانی او – چه دنیوی و چه اخروی- و باز گفتن احکام الهی و دستورات نبوی در این زمینه، میتواند تأثیرگذار باشد.
ب- در صورت عدم تأثیر شیوة اوّل و ادامة نشوز زن، مرحله دوری گزینی از زن فرا میرسد. در این مرحله، مرد به عنوان قهر و هجر از زن، در بستر از وی کناره میگیرد؛ مثلاً به هنگام خواب، پشت به زن کرده، عدم رضایت خود را از رفتار وی آشکار میسازد؛ به آن امید که همین واکنش خفیف سبب تنبیه و توجه زن گردد.
در اختیار داشتن قلب مرد و جلب توجه عاطفی او، مهمترین خواسته یک زن است. او در آغوش مرد بودن را – بیش از ارضای تمایلات جنسی – دلیلی بر نفوذش در قلب مرد میداند. از این رو، بسترگریزی مرد بسیار از زنان را متنبّه میسازد.
ج- در صورتی که موعظه و هجر سودی نبخشید، مرد میتواند زن را تنبیه بدنی کند.
تعبیر به «واضربوهن» صریح در اذن قرآن جهت تنبیه زنان ناشزه توسط شوهران است. البته همانطور که در روایات و کلمات فقها آمده است، باید این تنبیه خفیف و ملایم باشد که به کبودی و شکستگی و یا خونی شدن اندام نرسد(4).
این واکنش، در واقع نشانگر نهایت نارضایتی شوهر از نافرمانی همسر است و اگر زنی به زندگی زناشویی علاقمند باشد و به ادامة زندگی در کنار شوهر دلبسته باشد، متنبه میشود و به خواست شوهر تن میدهد.
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/fawasel/WebPageContent/broad13.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
08-11-2012, 23:34
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/fawasel/WebPageContent/broad13.gif
5- هدف از اعمال راههای سه گانه، فقط بازگشت زن به اطاعت است.
مرد هرگز حق ندارد به بهانة اعمال این امور، بر زن تعدی کند. هدف از انجام این امور اطاعت پذیری زن است. بنابراین، وقتی زن از نافرمانی و نشوز دست کشید، در هر یک از این مراحل سه گانه که باشد، مرد حق تعدی و ستم و انتقال به مراحل شدیدتر را ندارد.
از این رو، قرآن کریم به صراحت فرمود: «اگر آنان تحت فرمان شما درآمدند راهی برای تعدی بر آنان مجویید». بدین معنا که برای انتقام از آنچه زن انجام داده است و به آزار و ستم بر او نپردازید و از ادامة تنبیه او دست بردارید.
6- ضرورت کنترل قدرت و ستمگری مردان با گوشزد کردن قدرت الهی
هر چند قدرت لازمة مدیریت است؛ ولی گاه طغیان آور خواهد بود. بنابراین، مردان که حق اعمال قدرت و مدیریت را دارند و اجازة برخورد با نافرمانی زنان به آنان داده شده، در معرض سوءاستفاده از این حق قرار دارند. از این رو، قرآن کریم پس از نهی مردان از ستمگری در حق زنان، در پایان با یادآوری این جمله که: «خداوند بلند مرتبه، مسلط و بزرگ است». به تنبیه و توجه مردان میپردازد و قدرت فائقة الهی و سلطة عظیم خداوند را به آنان گوشزد میکند.
پس از بیان نکتههای این آیه، به سراغ نشوز مردان و احکام آن میرویم تا در پایان با جمعبندی و ابهامزدایی به فهم مجموعة این آیات و راز و رمز تفاوت احکام زن و مرد در نشوز بپردازیم.
نشوز مرد و احکام آن
دربارة نشوز مرد و نحوة برخورد با آن، در سورة نساء، آیة 128 آمده است: «و ان امرأة خافت من بعلها نشوزاً أو إعراضاً فلا جناح علیهما أن یصلحا بینهما صلحاً و الصلح خیر و أحضرت الأنفس الشح و إن تحسنوا و تتقوا فإن الله کان بما تعملون خبیراً»؛ «و اگر زنی از طغیان و سرکشی یا اعراض شوهر بیم داشته باشد، مانعی ندارد با هم صلح کنند و صلح بهتر است؛ اگر چه مردم ( طبق غریزة حب ذات، در این گونه موارد) بخل میورزند و اگر نیکی کنید و پرهیزگاری پیشه سازید( و به خاطر صلح گذشت نمایید) خداوند به آنچه میدهید آگاه است( و پاداش شایسته به شما خواهد داد)».
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/fawasel/WebPageContent/broad13.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
08-11-2012, 23:36
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/fawasel/WebPageContent/broad13.gif
آیه در یک نگاه
این آیه در بیان حکم نشوز مردی است، که پارهای از حقوق زوجیّت را مراعات نمیکند. اگر زن در همسرش علائم سرکشی در انجام وظایف زوجیّت و یا اعراض و رویگردانی از او را مشاهده کرد، میتواند برای حفظ حریم زوجیّت و بقای پیوند زناشویی از در صلح و سازش با شوهر درآید و با گذشت از بخشی از حقوقش به ادامة زندگی کمک کند. در ادامة آیه، برای جلوگیری از سوءاستفاده مردان، آنها را به احسان و تقوا سفارش میکند.
برخلاف حالت نشوز زن، که به مرد اختیار داده شد، تا تنبیه بدنی زن پیش برود، در این جا زن در صورت نشوز شوهر، چنین حقّی ندارد. او میتواند با صلح و مدارا به زندگی ادامه دهد (و یا به حاکم شرع و دادگاه صالح مراجعه کند تا آنان مرد را به انجام وظایفش وادار سازند).
در شأن نزول این آیه آمده است:
«رافع بن خدیج دو همسر داشت که یکی مسن و دیگری جوان بود. ولی بر اثر پارهای اختلافات، همسر مسن خود را را طلاق داد و هنوز مدت عده سپری نشده بود، که به وی گفت: اگر مایلی حاضرم با تو آشتی کنم؛ ولی به آن شرط که اگر همسر دیگرم را بر تو مقدّم داشتم، صبر کنی و اگر نمیپذیری صبر کن تا عده تمام شود و از هم جدا گردیم. زن پیشنهاد اوّل را پذیرفت و با چشم پوشی از برخی حقوق خویش، تن به آشتی داد. این آیه در همین زمینه نازل شد(1)».
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/fawasel/WebPageContent/broad13.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
21-11-2012, 23:00
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/fawasel/WebPageContent/broad13.gif
نکتهها:
1- ترس از نشوز، یا اعراض مرد، برای اقدام زن به صلح کافی است.
برای صلح و گذشت زن، لازم نیست که نشوز و اعراض از مرد تحقق یابد و مدتی از آن سپری شود. بلکه همین که نشانههای بیرغبتی را در مرد مشاهده کرد، برای حفظ کانون خانوادگی میتواند به صلح و گذشت روی آورد. از این رو در تعبیر آیه، کلمة «خافت من بعلها...» به کار رفته است.
2- در اختلافات زناشویی مناسب است در مرحلة اوّل خود زن و مرد بدون دخالت دیگران صلح کنند.
شاید حکمت این نکته و نکته گذشته این باشد که پیش از انتشار خبر نشوز، یا اعراض مرد و آشکار شدن علائم آن، مشکل آنان توسط خودشان حل شود و با صلح و گذشت به بقای زندگی کمک کنند.
3- گذشت زن از حقوق خود گناهی ندارد.
از تعبیر «فلا جناح علیهما أن یصلحا بینهما صلحا» به دست میآید که چون گذشت زن از بخشی از حقوقش براساس رضایت بوده است، گناهی ندارد و مشکلی ایجاد نمیکند.
در تفسیر نمونه آمده است:
«ضمناً از آیه با توجه به شأن نزول، دو مسألة فقهی استفاده میشود. نخست آن که: احکامی مانند تقسیم ایام هفته درمیان دو همسر، جنبة حق دارد نه حکم؛ و لذا زن میتواند با اختیار خود از این حق به طور کلی یا به طور جزئی صرفنظر کند. دیگر این که: عوض صلح لازم نیست که مال بوده باشد، بلکه میتواند «اسقاط حقّی» عوض صلح واقع شود».(5)
4- حقوق زن برعهدة همسر خویش قابل گذشت و تغییر است.
زن میتواند برای مصلحت بالاتری که همان بقای زندگی زناشویی باشد، از حقوق خویش چشمپوشی کند و از آنها صرفنظر نماید.
5- گذشت، یا عدم گذشت زن از حقوق خویش در زناشویی، به اختیار اوست.
مرد نمیتواند زن را به گذشت از حقوق خویش، مجبور کند. بلکه آیةشریفه به زن توصیه میکند که در مواردی برای جلوگیری از فروپاشی زندگی زناشویی، به میل خود، از حقوق خویشتن چشم پوشی نماید. این در واقع برای اهمیت بقای زناشویی و حفظ نظام خانوادگی است، که زن برای دوری از تشنج و یا فروپاشی زندگی، به صلح و گذشت تن درمیدهد. قرآن کریم با جملة «والصلح خیر» به این امر ترغیب میکند.
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/fawasel/WebPageContent/broad13.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
21-11-2012, 23:03
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/fawasel/WebPageContent/broad13.gif
6رمز فروپاشی بسیاری از خانوادهها،تنگ چشمیها و بخل و حرصی است که آنان را احاطه کرده است.
تعبیر قرآن به «واحضرت الانفس الشح» «انسانها در امواج بخل قرار دارند».
از این حقیقت حکایت میکند که در مسائل خانوادگی – همانند دیگر ارتباطات اجتماعی- بخل و عدم گذشت افراد و اینکه هر کسی سعی میکند، تمام حقوق خود را بیکم و کاست دریافت کند، سرچشمة بسیاری از کشمکشهاست.
یقیناً با کمی اغماض از برخی حقوق، میتوان به سود بیشتر، که همان الفت و انس خانوادگی است،دست یافت. دربرابر، پافشاری، تنگ نظری،چه بسا زیانهای بزرگی – مانند طلاق و جدایی- را به بار میآورد.
7- ترغیب مردان به «احسان» و «تقوا» در زندگی زناشویی.
هر چند زن میتواند برای حفظ کانون خانواده، از حقوق خویش صرف نظر کند و مرد نیز میتواند این امر را بپذیرد، لیکن اگر شوهر، رفتاری جوانمردانه و برپایة احسان و تقوا داشته باشد؛ به خشنودی خداوند نزدیک است و از پاداش الهی بهرهمند میشود.
قرآن کریم با تعبیر «و ان تحسنوا و تتقوا فإن الله کان بما تعملون خبیراً» «اگر نیکی کنید و پرهیزگاری پیشه سازید؛ خداوند به آنچه انجام می¬دهید، آگاه است (و پاداش شایسته به شما خواهد داد)»، مردان را به این امر پسندیده برمیانگیزد. ابهامزدایی
همانگونه که از آیات محل بحث استفاده میشود، برخورد زن و مرد در برابر نشوز یکدیگر، متفاوت است. قرآن کریم در صورت نشوز زن، به مرد اجازه داده است، نخست وی را موعظه کند، آنگاه در بستر از وی دوری گزیند و در صورت لزوم وی را – با شرایطی – تنبه کند. اما در صورت نشوز مرد و اعراض او، و بیرغبتی مرد به همسرش، چنین مجوزی را برای زن صادر نکرده است. پیرامون این تفاوت و نکاتی دربارة اجازة قرآن به تنبیه زن در صورت نشوز و حد و مرز آن تحت عنوان چند پرسش و پاسخ، سخن خواهیم گفت.
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/fawasel/WebPageContent/broad13.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
21-11-2012, 23:07
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/fawasel/WebPageContent/broad13.gif
پرسش اوّل
نشوز چگونه تحقق مییابد؟ و هر یک از زن و مرد با انجام چه اعمال و برخوردی، به آنها ناشز و نافرمان گفته میشود. در «جامع المدارک» آمده است: «نشوز همان سرکشی هر یک از زن و مرد از فرمان دیگری است، در آن اموری که اطاعت در آن موارد بر آنان واجب است. پس هر گاه از زن نشانههای نافرمانی آشکار شد، شوهر او را موعظه میکند، اگر مؤثر نشد، در بستر از وی دوری میکند؛ بدین صورت که در بستر به زن پشت میکند و اگر اثر نکرد، به گونهای ملایم و خفیف که امید فرمانبرداری زن برود، وی را میزند...».(6)
در «تحریرالوسیله» نیز آمده است:
«نشوز در زن بدین صورت است که زن اطاعت شوهر – در ارتباط با تمکین جنسی – خارج شود و همچنین امور نفرتآوری که با کامیابی جنسی از زن منافات دارد را از خود دور نکند. حتی اگر به تمیزی و نظافت خود اهمیت ندهد و با خواست شوهر از آرایش و زینت خویش خودداری کند نیز، نشوز تحقق مییابد و همچنین اگر بدون اجازة شوهر از منزل خارج شود و مانند این امور. ولی در اموری که بر زن اطاعتش از مرد واجب نیست، اگر فرمان نبرد، نشوز تحقق نمییابد. بنابراین، اگر زن از انجام کارهای منزل و نیازهایی که مربوط به استمتاع مرد نیست سرباز زند، مثل: جارو کردن، خیاطی، پخت غذا و حتی آوردن آب و آمادهسازی بستر خواب، ناشزه نمیباشد».(7)
نشوز از طرف مرد بدین صورت است که:
«مرد در حق زن تعدی و ستم روا دارد و حقوق واجبش را ادا نکند. وقتی که نشوز مرد نمایان شد، بدین گونه که مرد حق هم خوابی و قََسَم را مراعات نکند و نفقه زن را نپردازد؛ زن حق مطالبة این امور را دارد؛ و مرد را موعظه میکند و اگر اثر نکرد، به حاکم مراجعه میکند، تا حاکم، مرد را به ادای حقوق زن وادارد؛ ولی خود زن حق ندارد از مرد دوری گزیند و هجر را انتخاب کند و یا مرد را بزند...».(8)
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/fawasel/WebPageContent/broad13.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
28-11-2012, 12:08
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/fawasel/WebPageContent/broad13.gif
پرسش دوم
مراتب برخورد با نشوز زن چه اندازه است. و چگونه میتوان در برخورد با نشوز زن اقدام کرد و مراتب و مراحل حل مشکل نشوز زن چگونه است؟ پاسخ آن است که همانگونه که از آیة 34 سورةنساء استفاده شد، در صورتی که زن ناشزه شد، بدین معنا که از تمکین جنسی و یا مقدمات آن سرباز زد و یا بدون اذن شوهر، هرگاه که خواست از منزل خارج شد، مرد میتواند به تدریج، نخست او را موعظه کند و با یادآوری وظیفة زن و توجه دادن وی به آیات و روایات و حق شوهر بر همسرش زن را به تمکین ترغیب نماید. در صورتی که قدم اوّل درمان تأثیر نداشت، با هجر و قهر و کنارهگیری از او، نارضایتی خویش را از عملکرد زن اعلام دارد. و در صورت عدم تأثیر این شیوه، میتواند او را تنبیه بدنی کند و بزند. فقها در بیان مراحل سه گانه سخنان مشابهی دارند.
در جامع المدارک آمده است:
«این امور سه گانه که همان موعظه و هجر و ضرب باشد، به هر حال سبب اذیت و ناخشنودی زن میگردد. بنابراین، باید به کمترین مرتبه آن اکتفا کرد. دربارة هجر و دوری کردن از زن بسیاری از اصحاب گفتهاند بدین صورت است که در بستر به زن پشت کند، همانگونه که در فقه منسوب به امام رضا(ع) نیز آمده است. شیخ طوسی در «مبسوط» این حکم را به روایت اصحاب ما (محدثان شیعه) نسبت داده است. در مجمع البیان نیز از امام باقر(ع) این روایت نقل شده است. در «مبسوط» و «سرائر» آمده است که مرد از بستر زن دوری گزیند. مرحوم شیخ مفید گفته است که مرد مخیّر است از بستر زن دوری گزیند( و در بستری جداگانه بخوابد) و یا در همان بستر زن، به وی پشت کند».
خود صاحب مدارک هم نظر شیخ مفید را میپسندد و میگوید:
«هر یک از این دو عمل (بستر گریزی و یا پشت کردن در بستر به زن) در عرف بر او صدق هجر میکند؛ اما در ضرب، در صورت حصول غرض باید به ادنی مرتبة ضرب اکتفا کند. به هر حال، شوهر باید هدف اصلاحی داشته باشد و به قصد تشفی و انتقام گرفتن، با زن برخورد نکند».(9)
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/fawasel/WebPageContent/broad13.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
28-11-2012, 12:10
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/fawasel/WebPageContent/broad13.gif
مرحوم صاحب جواهر نیز میگوید:
«ضرب زن نباید موجب خونی شدن، کبودی و شکستگی بدن شود».(10)
مرحوم امام خمینی در «تحریرالوسیله» مینویسد:
«اگر نشانههای نشوز و طغیان در زن نمایان شد، بدین نحو که زن با تندخویی و کلمات خشن با مرد سخن بگوید و عبوسانه و با ترشرویی و مرد نگاه کند، در حالی که پیش از این چنین نبود، مرد به موعظه و پند و اندرز میپردازد؛ اگر موعظه مرد را نپذیرفت و هم چنان به رفتار خویش ادامه داد، نشوز محقق میشود، چرا که در اموری که مربوط به استمتاع مرد است، نافرمانی کرده است. در این صورت مرد میتواند در بستر به وی پشت کند و یا از بسترش کنارهگیری و در بستر کنار زن نباشد.
اگر با این عمل نیز، زن به وظیفهاش بازنگشت و برنافرمانیاش اصرار ورزید، مرد میتواند او را بزند. البته به همان مقداری که امید بازگشت او باشد، اکتفا میکند و اگر آن تنبیه مختصر اثر نکرد، به تدریج به مراحل بالاتر و تنبیه شدیدتر منتقل میشود؛ ولی تا آن جا که بدن زن خونی نشود و سبب کبودی بدنش و حتی موجب سرخی نگردد. و همة اینها باید به نیت اصلاح باشد، نه انتقام گیری از زن. و اگر با زدن زن جنایت و صدمهای بر او وارد شد، باید غرامتش را بپردازد».(11)
در روایتی از امام باقر(ع) نقل شده است که در تفسیر «واهجروهن فی المضاجع» فرمود: «پشت خویش را در بستر به زن کند». و در تفسیر «واضربوهن» فرمود: «با چوب مسواک (خفیف) وی را بزنید».(12)
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/fawasel/WebPageContent/broad13.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
28-11-2012, 12:11
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/fawasel/WebPageContent/broad13.gif
پرسش سوم:
پرسش دیگری که در این مطرح است این است که چگونه قرآن کریم به مرد اجازة زدن را داده است. تنبیه بدنی زن توسط شوهر و با حقوق انسانی و کرامت انسانی زن منافات دارد. قرآن چگونه کرامت انسانی او را نادیده گرفته و اجازه داده است، مرد شخصیت زن را پایمال کند. زدن، کاری غیر اخلاقی است و در دنیایی که حتی حیوانات از حقوقی برخوردارند و زدن و تنبیه بدنی امری مردود است، آیا میتوان به مرد اجازه داد یک انسان را که همان زن و همسرش باشد، بزند و اصلاً میتواند روی او دست بلند کند؟ آیا این ترویج خشونت نیست؟
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/fawasel/WebPageContent/broad13.gif
vBulletin® v4.2.6 by vBS, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.