توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ◕✿◕◕✿◕معناشناسي صلوة در قرآن ◕✿◕◕✿◕
نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
10-11-2012, 15:09
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/86510205446623122656.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82266521094948839872.gif
چكيده
مقاله حاضر درصدد تبيين جايگاه معنايي واژه كانوني «صلوه» به شيوه معناشناسي تاريخي و توصيفي با الهام از روش ايزوتسو است. در معناشناسي تاريخي به معناي اصلي ماده صلوة با استناد به اشعار عصر جاهلي، كتب تاريخي و تفسيري توجه شده است. در معناشناسي توصيفي نيز ارتباط معنايي واژه صلوة با واژه هاي هم نشين و جانشين در قرآن بررسي شده است. حاصل مطالعه ي تاريخي اينكه اعراب جاهلي صلوة را نوعي نيايش و عبادت مي شناخته اند. مطالعه توصيفي نيز نشان مي دهد كه صلوة در كاربرد وحياني بر محور جانشيني با واژه هايي مانند دعا، ذكر، تسبيح و بر محور هم نشيني با واژه هايي مانند اقامه، صبر، خاشعون در يك حوزه معنايي قرار مي گيرد. يكي از نتايج مهم بررسي توصيفي، آشكار شدن پيوند معناييِ عميقِ صلوة با ساير واژه هاي هم حوزه در قرآن است. اين پيوندها باعث شده تا صلوة كاملاً تحت تأثير كلمات مجاور و نظام معنايي مستقر در آن قرار بگيرد و با معنايي متمايز و متعالي به حيات خود ادامه دهد.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82266521094948839872.gif
نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
14-11-2012, 10:06
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82266521094948839872.gif
مقدمه
ميان كلمات و جملات آيات قرآن پيوستگي معنايي خاصي برقرار است و همگي از جانب خداوند حكيم براي القاي پيامي ويژه ترتيب يافته اند. پيوستگي ميان مفاهيم آيات به جملات آن منحصر نمي شود، بلكه ميان مفردات آن نيز پيوندهاي معنايي ويژه اي برقرار است؛ هر واژه جايگاه خاص خود را دارد و معناي خود را در ارتباط با ساير واژگان قرآن بازمي يابد. اين ارتباط هاي معنايي مطمح نظر زبان شناس ژاپني (ايزوتسو) در كتاب خدا و انسان در قرآن قرار گرفته است. در باور وي معناي هر واژه با شناخت جايگاه دقيق معنايي آن با توجه به جهان بيني قرآن و بررسي ارتباط آن با واژگان ديگر قابل كشف است.
اين مقاله درصدد است با تحليل ارتباط معنايي واژه هايي كه با صلوة در يك حوزه معنايي1 قرار مي گيرند، در دو محور جانشيني2، هم نشيني3 به تبيين جايگاه معنايي صلوة در قرآن بپردازد.
قرآن پژوهان در خصوص نماز و اهميت انكارناپذير آن در معارف قرآن، تحقيقات ارزشمندي صورت داده اند،4 اما تا آنجا كه جست وجو شد، پژوهشي با رويكرد معناشناختي با ويژگي هاي مذكور سامان نيافته است. در اين تحقيق ابتدا به بررسي معناي ريشه صلوة و مشتقات آن در قرآن مي پردازيم. سپس نگاهي به سير تاريخي اين واژه در مقطع عصر جاهلي و عصر نزول قرآن مي افكنيم و در نهايت به بررسي توصيفي و تبيين جايگاه معنايي صلوة در نظام واژگاني قرآن با ملاحظه واژه هاي هم حوزه در دو محور جانشيني و هم نشيني خواهيم پرداخت.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82266521094948839872.gif
نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
14-11-2012, 10:06
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82266521094948839872.gif
ريشه صلوة و مشتقات آن در قرآن
دانشمندان علم لغت در اينكه ريشه صلوة ناقصِ «واوي» است يا «يايي» اختلاف دارند. از آنجا كه تثنيه و جمع صلوة صلوان و صلوات مي باشد، ديدگاه اول تأييد مي شود. لغت شناسان براي صلو و مشتقات آن، معاني متعددي ذكر كرده اند كه برخي از آنها به اين قرار است:
الف. دعا: بسياري از اهل لغت معناي لغوي صلوة را دعا كردن، تبريك گفتن و ستايش كردن دانسته اند. به عقيده برخي از ايشان نماز را از آن جهت صلوة خوانده اند كه متضمن دعاست.5 در قرآن كريم اين ماده در باب تفعيل به همين معنا آمده است، مانند «وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ(توبه: 102)؛ به آنها دعا كن. به درستي كه دعاي تو مايه آرامش آنهاست». برخي محققان «لاتُصَلِّ» در آيه شريفه «وَلَا تُصَلِّ عَلَي أَحَدٍ مِنْهُمْ مَاتَ أَبَداً»(توبه: 84) را نيز به معناي دعا كردن دانسته اند. به عقيده ايشان «صَلِّ» هرگاه با «علي» متعدي شود به معناي ثنا و دعا است.6
ب. آتش افروخته، گرم شدن، وارد آتش شدن، انداختن در آتش و سوزاندن: به نظر برخي اهل لغت ماده صلاه از «الصِّلاء»(آتش افروخته) اخذ شده است؛ «صَلَّي الرَجلُ» يعني آن مرد با اين عبادت صِلاء را از خود دفع كرد.7 طبق اين نظر صلوة را از آن جهت صلوة ناميده اند كه آتش دوزخ را از انسان دور مي كند؛ چنانكه رسول اكرم(ص) مي فرمايند: وقت هيچ نمازي نمي رسد مگر اينكه فرشته اي بين انسان ها فرياد كند: اي مردم، به پاخيزيد و به سوي آتش هايي كه بر پشت خويش برافروخته ايد، برويد و با نمازتان آنها را خاموش كنيد.8 اين ماده در قرآن در اين معنا نيز به كار رفته است: «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ...؛ او را بگيريد و در بند و زنجيرش كشيد، سپس او را در دوزخ بيفكنيد»(حاقه: 30 ـ 31). صَليٰ (از باب ثلاثي مجرد) يعني وارد آتش شد، مانند «الَّذِي يَصْلَي النَّارَ الْكُبْرَي؛ همان كسي كه در آتش سترگ وارد مي شود».(اعلي: 12) أصْلَي (ماضي باب اِفعال) يعني [او را] وارد آتش كرد، مانند «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَاراً نساء: 56؛ همانا كساني كه به آيات ما كفر ورزيدند، به زودي آنها را در آتشي وارد مي كنيم...». صِلِي (مصدر ثلاثي مجرد) به معني سوختن در آتش آمده است، مانند «ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلَي بِهَا صِلِيّاً(مريم: 70)؛ آنگاه قطعاً ما به كساني كه به درآمدن و سوختن در آن (آتش) سزاوارترند آگاه تريم». صَالٍ (اسم فاعل ثلاثي مجرد) به معني وارد آتش شد، مانند «مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ بِفَاتِنِينَ إِلَّا مَنْ هُوَ صَالِ الْجَحِيمِ(صافات: 162 و 163)؛ هرگز نمي توانيد كسي را فريب دهيد، جز كسي را كه به دوزخ رفتني است». اين ماده در باب افتعال به معناي گرم شدن نيز آمده است: «أَوْ آتِيكُمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ(نمل: 7)؛ يا شعله آتشي براي شما مي آورم تا گرم شويد.»
به عقيده ابن فارس اين واژه اساساً دو ريشه دارد: يكي به معناي آتش و آنچه مانند آن گرمي دارد و ديگري به معناي نوعي عبادت و معناي اين دو ريشه در مشتقات آن لحاظ شده است.9
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82266521094948839872.gif
نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
08-06-2013, 12:58
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82266521094948839872.gif
ج. تعظيم: برخي لغت شناسان معتقدند صلوة در لغت به معناي تعظيم است و از آنجا كه نماز تعظيم در برابر خداست، بر آن صلوة اطلاق شده است.10 برخي اديبان، صلوة بر رسول خدا و آل او را با توجه به همين معنا تفسير كرده و گفته اند: «اللهم صل علي محمد و آل محمد؛ يعني بارالها، بر محمد و آل او در دنيا، با پرآوازه نمودن يادش و آشكارساختن دعوتش و باقي نگاه داشتن شريعتش و در آخرت با پذيرش شفاعتش نسبت به امتش و چند برابر نمودن اجر و پاداشش، اعتلا و عظمت ببخش».11
د. عبادت مخصوص و مفروض: مشتقات ماده «صلو» در قرآن به معناي نماز و نماز گزاردن، نمازگزار و مانند آن نيز آمده است، مانند «إِنَّ الصَّلَاه كَانَتْ عَلَي الْمُؤْمِنِينَ كِتَاباً مَوْقُوتاً(نساء: 103)؛ نماز بر مؤمنان در اوقات معين مقرر شده است». «وَذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّي(اعلي: 15)؛ و پروردگارش را ياد كرد، پس نماز خواند». «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ(ماعون: 4 و 5)؛ واي بر نمازگزاران، آنان كه در نمازشان سهل انگارند».
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82266521094948839872.gif
نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
08-06-2013, 12:58
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82266521094948839872.gif
معناشناسي تاريخي (زمانگذر) و توصيفي (همزمان)
در زبانشناسي جديد ميتوان از دو نگاه «زمانگذر»12 (http://qoranshenakht.nashriyat.ir/node/6#_edn12) و «همزمان»13 (http://qoranshenakht.nashriyat.ir/node/6#_edn13) معناي واژهها را بررسي كرد. معناشناسي تاريخي به مطالعة تاريخي تغييرات واژگان در گذر زمان ميپردازد و معناشناسي توصيفي به مطالعة رابطة معنايي واژگان در يك حوزة معنايي در مقطع زماني خاص ميپردازد.14 (http://qoranshenakht.nashriyat.ir/node/6#_edn14) اين دو نگاه، خود متأثر از زبانشناسي درزماني و زبانشناسي همزماني است. زبانشناسي درزماني ميكوشد تحول زبان را در طول زمان بررسي كند و به توجيه و تحليل تغييرات زبان در طول تاريخ بپردازد و زبانشناسي همزماني (توصيفي) به تشريح ساختمان و كار زبان ميپردازد.15 (http://qoranshenakht.nashriyat.ir/node/6#_edn15) قرن نوزدهم را ميتوان قرن بررسيهاي تاريخي و تطبيقي زبانها به حساب آورد؛ در مقابل مشخصة دو قرن اخير رشد پرشتاب زبانشناسي توصيفي در مقابل زبانشناسي تاريخي است كه از رهگذر آن زبانشناسي توصيفي به پايگاه امروزينش راه يافته است. فردينان دوسوسور(Ferdinand de saussure) زبانشناس سوئيسي در گذار از نگرش قرن نوزدهمي به نگرش قرن بيستمي نقش اساسي و كليدي را ايفا نموده، است.16 (http://qoranshenakht.nashriyat.ir/node/6#_edn16) سوسور بين دو بعد همزماني و درزباني در مطالعات زبانشناختي را تفكيك كرد. زبانشناسي همزماني (توصيفي) هر زباني را در هر برشي از زمان به منزلة يك نظام ارتباطي خود كفا و مستقل بررسي ميكند و زبانشناسي درزماني (تاريخي) به مطالعه تغييراتي ميپردازد كه در گذر زمان در زبانها به وجود آمده است. هريك از اين دو، روش و اصول خاص خود را دارد.17 (http://qoranshenakht.nashriyat.ir/node/6#_edn17)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82266521094948839872.gif
نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
10-06-2013, 09:28
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82266521094948839872.gif
معناشناسي تاريخي واژة صلوة
به باور برخي صلوة ريشهاي سرياني يا آرامي دارد و در همان زبانها با عنوان «صَلُوتا» ـ يا بنا به قولي «صَلُوثا»18 (http://qoranshenakht.nashriyat.ir/node/6#_edn18) ـ به معني عبادت مخصوص شناخته شده بوده است و بعداً در زبان عربي، «تعريب» شده است؛ چنانكه با همين لفظ يا مشتقاتش در شعر عرب جاهلي استفاده شده است. شعراي قديم عرب در دورة پيش از اسلام نيز، كاملاً با اين واژه آشنا بودهاند و در سنگنبشتههاي عربستان جنوبي نيز صلوة به معناي نماز و دعا آمده است.19 (http://qoranshenakht.nashriyat.ir/node/6#_edn19) براي نمونه واژة صلّي در شعر اعشي (شاعر دورة جاهليت ) به معناي دعا و استغفار آمده است.20 (http://qoranshenakht.nashriyat.ir/node/6#_edn20) وي كه در دربار شاهان حيره آمد و شد داشته و از مسيحيت سرياني متأثر بوده، چنين سروده است:21 (http://qoranshenakht.nashriyat.ir/node/6#_edn21)
و قابَلَها الرّيحُ في دّنِّها
و َصلَّي علي دَنِّها و ارْتَسمْ
آن [شراب] را در مقابل باد قرار داد و ترسيد از اينكه آن شراب فاسد و ترش شود، پس سَرِ آن را بست و بر آن مهر زد و بر آن دعا كرد تا فاسد نشود.
صلوة از جانب خداوند متعال به معناي رحمت است. عَدي بن رِقاع چنين سروده است:
صلي الالهُ علي امْرئٍ وَدَّعْتُهُ
وَ اتَمَّ نِعْمَتَه عليه و زادَها22 (http://qoranshenakht.nashriyat.ir/node/6#_edn22)
يعني خداوند بر آن مردي كه با او وداع كردم رحمت كرد و نعمتش را بر او تمام نمود و بر آن افزود.
در اين بيت راعي23 (http://qoranshenakht.nashriyat.ir/node/6#_edn23) نيز صلّي به همين معني به كار رفته است:
صلي علي عَزَّةَ الرحمنُ و ابْنَتِها
ليلي، و صَلّي علي جاراتِها الاُخَر24 (http://qoranshenakht.nashriyat.ir/node/6#_edn24)
[خداي] رحمان بر عَزَّة و دخترش ليلي و نيز ساير همسايهگانش رحمت نمود.
اين واژه براي عرب عصر نزول كاملاً شناخته شده بوده است؛ از همين رو در سورههاي مزّمّل و مدّثّر كه از نخستين آيات نازل شده قرآن است، بيهيچ توضيحي دربارة ماهيت صلوة، به اقامة آن امر شده است.25 (http://qoranshenakht.nashriyat.ir/node/6#_edn25)
مهم اينكه صلوة در عصر نزول كاربرد داشته و در معناي مطلق دعا يا نوعي عبادت خاص به كار ميرفته است؛ حتي مشركان عرب نيز در برابر خانة كعبه عبادتي مخصوص با عنوان صلوة انجام ميدادهاند كه البته با معنا و مصداق تازة آن در اسلام بسيار متفاوت بوده است: «وَمَا كَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكَاءً وَتَصْدِيَةً فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ(انفال: 35)؛ و نماز آنها پيرامون خانة كعبه چيزي جز سوت زدن و دست افشاني نبود، پس عذاب [الهي] را به كفري كه ميورزيديد، بچشيد». قرآن كريم همين واژة شناخته شده در عصر نزول را متناسب با فرهنگ و جهانبنيي خود در عبادتي مخصوص به كار برده كه البته در شكل و محتوا متناسب با ساير آموزههاي دين اسلام است و با آنچه پيش از اسلام در ميان عربها رواج داشته تفاوت عمدهاي دارد.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82266521094948839872.gif
نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
05-08-2013, 12:37
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82266521094948839872.gif
معناشناسي توصيفي واژة صلوة
در اين بخش به معناشناسي توصيفي واژة صلوة ميپردازيم و جايگاه معنايي آن را در قرآن كريم با عنايت به حوزههاي معنايي آن در كاربردهاي قرآني بررسي خواهيم كرد.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82266521094948839872.gif
نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
05-08-2013, 12:37
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82266521094948839872.gif
حوزههاي معنايي صلوة در كاربرد قرآني
واژة كانوني صلوة در كاربرد وحياني و در مواجهه و همنشيني با واژگان ديگر قرآني داراي بار معنايي خاصي است و از عظمت، قداست و عمق ويژهاي برخوردار است. اين واژه با واژههاي بسياري در قرآن كريم به گونههاي مختلف ارتباط معنايي دارد و حوزههاي معنايي متعددي را تشكيل ميدهد. در ادامه به بررسي حوزههاي معنايي صلوة در دو محور جانشيني و همنشيني ميپردازيم.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82266521094948839872.gif
نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
31-08-2013, 16:28
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82266521094948839872.gif
حوزة معنايي صلوة بر محور جانشيني
واژگاني كه در نظام زبان بر محور جانشيني با يكديگر در يك ميدان معنايي قرار ميگيرند، از طريق فرايند استعاره26 يا ترادف27 براساس تشابه معنايي قابل شناسايياند. برخي از اين واژهها از اين قرارند:
دعا
دعا در لغت به معناي خواندن، بانگ زدن، استمداد و حاجت خواستن آمده است. راغب ميگويد: دعا خواندني است كه پيوسته با ذكر نام مخاطب همراه است28. يكي از معاني «صلو» دعاست و شايد اطلاق صلوة بر نماز به اين علت باشد كه نوعي دعا و خواندن خداست؛ چنانكه در آيات قرآن دعا نوعي عبادت شمرده شده است. امام صادق(ع) با استناد به آية «وَقَالَ رَبُّكُمْ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ(غافر: 60)؛ و پروردگار تو گفت: مرا بخوانيد تا شما را اجابت کنم، همانا کساني که از روي کبر و غرور از عبادت من سرپيچي ميکنند جاودانه در جهنم درآيند» دعا را نوعي عبادت معرفي كردهاند.29 البته نماز نوع خاصي از بندگي خدا و توجه و ميل و رغبت به سوي اوست. دعا توجهي است دو سويه؛ چراكه در آن، خداوند وعدة اجابت داده: «أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ(بقره: 186)؛ دعوت دعا كننده را هنگامي كه مرا بخواند اجابت ميكنم». دعاي بنده در قالب نماز و ساير عبادات اجابت و توجه و رحمت الهي را در پي دارد و پيامد رويگرداني از عبادت و بندگي او آتش جاودانه است. صاحب مجمع البيان ميگويد: دعا، خود عبادت است؛ زيرا در بردارندة اظهار خضوع و انقياد در برابر خداست.30
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82266521094948839872.gif
نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
31-08-2013, 16:28
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82266521094948839872.gif
در احاديث تابعين نيز غالباً دعا و دعوت در قرآن به عبادت تفسير يا بر نمازهاي پنجگانه تطبيق شده است. براي نمونه سعيد بن مُسَيب دعا را در آيات اعراف: 56، كهف: 14 و 23، صافات: 125 و قصص: 88 به معناي عبادت دانسته است. قتاده و مجاهد نيز در مورد آية «وَلاَ تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ(انعام: 52)؛ و كساني را كه پروردگار خود را بامدادان و شامگاهان ميخوانند در حالي كه خشنودي او را ميخواهند مران» گفتهاند: منظور كسانياند كه نمازهاي واجب (نماز صبح و عصر) را به پا ميدارند.31
برخي مفسران نيز دعا را در برخي آيات قرآن، به نوعي عبادت تفسير كردهاند؛ براي نمونه صاحب تفسير الميزان ذيل آية مباركة «وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً»،(جن: 18) مراد از مساجد را مواضع هفتگانه در سجده و مراد از دعا را، خصوص سجده نماز دانسته است.32
با توجه به آنچه ذكر شد روشن ميشود كه صلاة اخص از دعاست و بر نوع خاصي از دعا و عبادت اطلاق ميشود؛ و دعا در قرآن كريم به معناي مطلق عبادت يا خصوص صلوة به كار رفته است؛ بنابراين واژههاي صلوة و دعا بر محور جانشيني همحوزهاند.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82266521094948839872.gif
ال یاسین
02-09-2013, 10:10
آغاز دعا با ذکر صلوات
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
إذا دعا أحَدُكُم فَلْيَبْدَأ باِلصَّلاةِ علي النَّبيِّ صَليَّ اللهُ عليه وآلهِ؛ فإنَّ الصَّلاةَ
علي النَّبيِّ صَليَّ اللهُ عليه وآله مَقْبُولَةٌ وَلَمْ يَكُن اللهُ لِيَقْبَلَ بَعضَ الدُّعاءِ وَيَرُدَّ بَعضاً؛
هرگاه كسي از شما دست به دعا برداشت، پس دعايش را با صلوات آغاز نمايد؛
زيرا صلوات بر پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) دعايي پذيرفته شده است
و خدای متعال برتر از آن است که بخشي از دعا را قبول کرده و بخش ديگر از آن را ردّ نماید.
بحارالأنوار91:53.
ال یاسین
02-09-2013, 10:13
آثار صلوات نفرستادن
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
أجفَي النّاسُ رَجلٌ ذُكِرْتُ بَينَ يَدَيهِ فَلَمْ يُصَلِّ عَلَيَّ؛
جفاکارترينِ افراد کسی است كه نام من را بشنود و بر من صلوات نفرستد.
بحارالأنوار81: 257 .
ال یاسین
02-09-2013, 10:17
پاداش صلوات
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
جائَنِی جِبْرِئیِلُ وَقالَ: إنَّه لایُصَلِّی عَلَیْکَ أحَدٌ إلاّ وَیُصَلَّی عَلیهِ سَبعُونَ ألفَ مَلَکٍ
وَمَنْ صَلَّی عَلیهِ سَبْعُونَ ألفَ مَلَکٍ، کانَ مِنْ أهلِ الجَنَّۀِ؛
جبرئیل نزد من آمد و عرض کرد: کسی نیست که بر شما صلوات بفرستد
مگر آن که هفتاد هزار فرشته بر او صلوات میفرستند،
و هر که هفتاد هزار فرشته بر او صلوات فرستد از اهل بهشت خواهد بود.
بحار الأنوار91: 64.
ال یاسین
02-09-2013, 10:17
قالَ رَسولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلیهِ وَآلِهِ بَعْدَ أنْ سَجَدَ سَجْدَۀً طَویلۀً:
لَقِینِی جِبرئیلَ فَبَشَّرَنِی، قَالَ: إنَّ اللهَ عَزَّوَجَّلَ یَقُولُ: مَنْ صَلَّی عَلَیکَ صَلَّیْتُ عَلَیهِ
وَمَنْ سَلَّمَ عَلَیکَ سَلَّمْتُ عَلَیهِ، فَسَجَدْتُ لِذلِکَ؛
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پس از سجدهای طولانی فرمودند:
جبرئیل مرا ملاقات کرد و بشارتم داد که حقتعالی فرموده است:
هر که بر تو صلوات فرستد من بر او صلوات میفرستم، و هر که بر تو سلام کند من بر او سلام میکنم؛
و من بخاطر این موهبت الهی سجده کردم.
بحارالأنوار91: 65.
ال یاسین
02-09-2013, 10:18
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
مَنْ صَلَّی عَلَیَّ مَرَّۀً فَتَحَ اللهُ عَلیهِ باباً مِن العافِیَۀِ؛
هر که یک مرتبه بر من صلوات فرستد، حقتعالی دری از سلامتی و عافیت [دین و دنیا] را بر وی بگشاید.
بحار الأنوار91: 63.
ال یاسین
02-09-2013, 10:18
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
مَنْ کانَ آخِرُ کَلامِهِ الصَّلاۀَ عَلَیَّ وَعَلی عَلِیٍّ دَخَلَ الجَنَّۀَ؛
هر کسی که پایانِ گفتارش صلوات بر من و علی بن أبی طالب علیهما السلام باشد داخل بهشت خواهد شد.
وسائل الشیعۀ7: 199.
ال یاسین
02-09-2013, 10:19
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
مَنْ صَلَّی عَلَیَّ کُلَّ یُومٍ ثَلاثَ مَرّاتٍ وَفِی کُلِّ لَیْلَۀٍ ثَلاثَ مَرّاتٍ حُبّاً لِی وَشُوقَاً
إلَِیَّ کانَ حَقّاً عَلی اللهِ عَزَّوَجَلَّ أنْ یَغْفِرَ لَه ذُنُوبَه تِلکَ اللیلۀَ وَذلکَ الیومَ؛
هر که از روی محبت و دوستی نسبت به من، هر روز سه مرتبه و هر شب سه مرتبه صلوات فرستد،
خداوند بر خود لازم نموده است که از گناهان آن شب و روز او درگذرد.
بحارالأنوار91: 70.
ال یاسین
02-09-2013, 10:20
عبد السلام بن نعيم به حضرت صادق عليه السلام عرض کرد:
إنّي دَخَلتُ البيتَ وَلَمْ يَحضُرْني شَيءٌ مِن الدُّعاءِ إلاِّ الصَّلاةُ عَلي مُحمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ،
فقالَ: أما إنَّهُ لَمْ يَخرُجْ أحَدٌ بِأفضَلَ مِمّا خَرَجْتَ به؛
به داخل كعبه رفتم و دعايي به خاطرم نيامد جز صلوات بر محمّد و آل محمّد،
حضرت فرمودند: بدان که هیچ کس عملی برتر و با فضيلتتر از عمل تو را انجام نداده است.
اصول كافي2: 494
ال یاسین
02-09-2013, 10:20
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
ما مِنْ قومٍ اجْتَمَعُوا فی مَجلِسٍ فَلَمْ یَذْکُروا اسْمَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَلَمْ یُصَلُّوا عَلَی نَبِیِّهِم
إلاّ کانَ ذلکَ المَجلِسُ حَسْرَۀً وَ وَبالاً عَلَیْهم؛
هر عده ای که در مکانی جمع شوند و خدا را یاد نکنند و بر پیامبرشان درود و صلوات نفرستند،
آن مجلس مایه حسرت و پشیمانیشان (در قیامت) خواهد شد.
اصول کافی2: 497.
ال یاسین
02-09-2013, 10:20
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
عن الصّادقِ عليه السلام عن النَّبيِّ صَلَّي اللهُ عَليهِ وَآلِهِ: إجْعَلوُنِي فِي أوّلِ الدُّعاءِ وَ فِي آخِرِهِ وَ فِي وَسَطِهِ؛
حضرت صادق عليه السلام از رسول خدا صلوات الله عليه و آله روایت کرده اند:
مرا در ابتداء و آخر و در میان دعاهايتان ياد كنيد و بر من صلوات بفرستيد.
بحار الأنوار 90: 316.
ال یاسین
02-09-2013, 10:23
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
إذا كانَتْ عَشِيَّةُ الخَميِسِ وَليَلةُ الجُمُعَةِ نَزَلَتْ مَلائِكَةٌ مِن السَّماءِ مَعها أقلامُ الذَّهَبِ وَصُحُفُ الفِضِّةِ،
لايَكتُبونَ (عَشِيَّةَ الخَميِسِ وََلیَلَةَ الجُمعَةِ إلي أنْ تَغيِبَ الشَّمسُ) إلاّ الصَّلاةََ عَلي النَّبِيِّ وَآلِهِ؛
از شامگاه پنجشنبه و شب جمعه، فرشتگانی با قلمهايي از طلا و لوحهایی از نقره، از آسمان به سوي زمين
ميآيند و تا غروبِ روز جمعهِ ثواب هیچ عملی را نمینویسند به جز صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهم سلام.
مستدرك وسائل الشيعة6: 70.
ال یاسین
02-09-2013, 10:23
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
أکْثِرُوا الصَّلاۀَ عَلَیَّ فَإنَّ الصَّلاۀَ عَلَیَّ نُورٌ فِی القَبرِ، وَنورٌ عَلَی الصِّراطِ، وَنورٌ فِی الجَنَّۀِ؛
بر من بسیار صلوات فرستید؛ زیرا صلوات بر من نوری است در قبر، و نوری است بر صراط،
و نوری است در بهشت.
بحارالأنوار،79: 64 ، 91: 70.
ال یاسین
02-09-2013, 10:24
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
مَنْ صَلّي عَلَيَّ في كتابٍ، لَمْ تَزَل الملائِكَةُ تَستَغفِرُ لَه مادامَ اسمِي في ذلكَ الكتابِِ؛
كسي كه در نوشتهای صلوات بر من را بنویسد، تا زماني كه نام من در آن نوشته باشد
فرشتگان براي او استغفار ميكنند.
بحار الأنوار،91: 71.
ال یاسین
02-09-2013, 10:24
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
أولَی النّاسِ بِی یَومَ القِیامَۀِ أکْثَرُهُمْ عَلَیَّ صَلاۀً (فِی دارِ الدُّنیا)؛
نزدیکترین شما به من در روز قیامت، کسانی هستند که در دنیا بیشتر از دیگران بر من صلوات فرستند.
بحارالأنوار،91: 63.
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
احادیث قشنگی بودند
نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
08-09-2013, 21:03
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82266521094948839872.gif
ذكر
ذكر به معناي يادآوري چيزي در ذهن، دل يا زبان است؛33 با اين تفاوت كه حفظ نگهداشتن آن (معني) در ذهن است و ذكر حضور آن (معني) در نفس است. ذكر و يادآوري، هم ميتواند بعد از فراموشي باشد كه در اين صورت مقابل نسيان است و هم ميتواند براي تداوم حفظ باشد كه در اين فرض مقابل غفلت است.
اين واژه در قرآن كريم بيش از هفتاد بار در بابهاي مختلف و در وجوه معنايي گوناگون به كار رفته است. تفليسي وجوه معنايي متعددي براي آن برشمرده كه يكي از آنها صلوة است. براي نمونه به نظر وي ذكر در آية شريفة «إِذَا نُودِي لِلصَّلَاةِ مِن يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَي ذِكْرِ اللَّهِ» به معناي نماز آدينه است.34 همچنين ذكر در آية 239 سورة بقره (فَإِذَا أَمِنتُمْ فَاذْكُرُواْ اللّهَ كَمَا عَلَّمَكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ) با توجه به سياق آيات قبل نمازهاي پنچگانه است.35 در برخي كتب لغت نيز صلوة، دعا و ثنا را از معاني ذكر برشمردهاند.36
طبق برخي آيات قرآن ذكر خدا ثمره و هدف اقامة صلوة است: «وَأَقِمْ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي؛ (طه: 14) نماز را براي ياد من بپادار». از طرف ديگر يكي از ثمرات ذكر، اطمينان و آرامش قلبي بنده است: «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرام ميگيرد»(رعد: 28). تذكر و ذكر به معناي يادآوردن چيزي بعد از غفلت يا فراموشي است و يكي از فوايد تشريع نمازهاي پنجگانه و نوافل زدودن زنگار غفلت و نسيان از وجود آدمي در گيرودار جاذبهها و مشكلات زندگي دنيايي است. خداوند متعال در حديثي قدسي ميفرمايد: اي فرزند آدم، مرا در ميان مردم ياد كن تا من تو را در ميان گروهي بهتر (يعني فرشتگان) ياد كنم.37
بنابر آنچه گذشت واژة ذكر با واژة صلاة ميتواند بر محور جانشيني نيز در يك حوزه قرار بگيرد.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82266521094948839872.gif
نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
08-09-2013, 21:04
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82266521094948839872.gif
تسبيح
راغب ميگويد: «السَّبْحُ به معناي گذشتن با شتاب در آب و هواست و تسبيح منزه دانستن خداي تعالي است و اصل آن عبور با شتاب در پرستش خداوند است».38 برخي صحابه شماري از آيات مشتمل بر تسبيح را بر صلوة تطبيق كردهاند؛ براي نمونه از ابن عباس سؤال شد آيا نمازهاي پنجگانه را در قرآن مييابي؟ گفت: بله، و اين آيه را خواند: «فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَحِينَ تُصْبِحُونَ وَلَهُ الْحَمْدُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَعَشِيّاً وَحِينَ تُظْهِرُونَ»(روم: 17ـ 18) با اين توضيح كه «فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ» اشاره به نماز مغرب و عشا، «تُصْبِحُونَ» اشاره به نماز صبح و «عَشياً» اشاره به نماز عصر و «حينَ تُظْهِرُونَ» اشاره به نماز ظهر است.39
همچنين قرآن كريم در مورد حضرت يونس(ع) ميفرمايد: «فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِينَ؛ پس اگر او اهل تسبيح نبود...»(صافات: 143)؛ در مجمع البيان از قول قَتاده آمده است كه منظور از تسبيح يونس، نماز اوست.40 برخي قرآنپژوهان اطلاق تسبيح بر صلوة را در اين آيه از باب اطلاق اسم لازم بر ملزوم آن شمردهاند.41 برخي آية «وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ»(آلعمران: 41) را نيز امر به نماز شمرده و گفتهاند عرب وقتي از نماز فارغ ميشود ميگويد از «سُبحَه» فارغ شدم.42 چنانكه از ابنعباس و ابنمسعود نقل است كه «وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ؛ يعني براي تو نماز ميگزاريم».(بقره: 30)43 نيز از ابن عباس نقل است كه «سَبِّحْ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَي؛ يعني به نام اعلاي پروردگارت نماز بخوان».(اعلي: 1)44
ابن منظور معتقد است صلاة به اين دليل تسبيح خوانده شده كه تعظيم خداوند و تنزيه او از همة بديهاست.45 در مجمعالبيان از ابن عباس و قتاده و ابن زيد نقل است كه نماز را از اينرو تسبيح ناميدهاند كه مشتمل بر تسبيح و تحميد خداوند است.46
بنا بر آنچه گذشت، دستكم با استناد به نظر برخي لغتشناسان و مفسران برجستة قرآن ميتوان گفت تسبيح و صلاة با هم نوعي اشتراك معنايي دارند و بر محور جانشيني در يك حوزة معنايي قرار ميگيرند.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82266521094948839872.gif
vBulletin® v4.2.6 by vBS, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.