PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ☆ →❤。 ◕‿ آموزش کتاب 504 ☆ →❤。 ◕‿



آستان جانان
06-12-2012, 00:51
http://s3.picofile.com/file/7405117846/babol2011_13.gif

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/31966249367272136706.gif




http://upcity.ir/images/39709988129320034858.jpeg
آموزش کتاب 504

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74519990437903301614.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/02753870553729254754.gif



❀◕فکر می کنم خواندن گرامر به تنهایی برای دوستان خسته کننده باشد . بنابراین کتاب معروف و بسیار خوب 504 را برای شما به صورت فصل به فصل می نویسم تا هم یادگیری لغاتبه مرور زمانصورت گیرد هم گرامر به تنهایی برایتان کسل کننده و یکنواخت نباشد .◕❀

درس اول (lesseon 1)



abandon : desert , leave without planning to come back ; quit


تلفظ این لغت : اِبَندِن می باشد . این لغت یک فعل است. کلمات مترادفی که برای آن نوشته شده به ترتیب : دیزِرت ( به معنی ترککردن) ، ترجمه این عبارت : ترک کردن بدون برنامه ای برای بازگشتن ، کو ایت : باز به معنی ترک کردن می باشد.

پس معنی کلمه را متوجه شدیم . آفرین! ترک کردن.





e.g: when Roy abandoned his family , the police went looking for him

مثال : وقتی روی خانواده اش را ترک کرد ، پلیس به جست و جوی او رفت.




keen : sharp ; eager ; intense ; sensitive

تلفظاین کلمه : کین می باشد . مترادف اولی به معنی تیز است . مترادف دومی بهمعنی مشتاق است . مترادف سومی به معنی مشتاق و مترادف آخر به معنای حساس میباشد . حال معنی کلمه چیست ؟ به مثال های زیر توجه کنید :



a : the butcher's keen knife cut through the meat

مثال : چاقوی تیز قصاب گوشت را برید .



b : my dog has a keen sense of smell

مثال : سگ من حس بویایی حساسی(تیز) دارد .



c: bill's keen mind pleased all his teachers

مثال : ذهن مشتاق( و تیز) بیل همه معلم های او را خوشحال(یا راضی)کرد .

پس سه معنی عمده دارد .

◕❀ازآنجاییکه لغات در زبان انگلیسی هر کدام دارای معانی متعددی هستند ، سعیمیکنم در هر پست حداقل کلمات را بگذارم که فرصت برای یادگیری دوستان بالاتربرود .◕❀




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/02753870553729254754.gif

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
07-01-2013, 23:46
سلام و عرض ادب

چی شد خانم آستان جانان عزیز ؟ghmgin

ادامه نمیدید؟؟ ghmgin

خدایا ! شوق خانم استاد را برای ادامه این تاپیک بر انگیزان . doaa doaa

یارب دعای خسته دلان مستجاب کن doaa

آستان جانان
09-01-2013, 00:23
سلام خدمت شما دوست عزیز.

باور کنید انگیزه من برای ادامه این تاپیک و سایر تاپیک ها بیشتر از قبله .

ولی خودتون میدونین که الان فصل امتحاناته ghmgin

شما که دوست ندارین من مشروط بشم narahat

ان شاء الله امتحان آخر هم به خیر بگذره قول میدم همه این تاپیک ها رو به سرانجام برسونم.

تشکر میکنم از شما و سایر دوستان به خاطر توجه و دلگرمی ها تون. gol

آستان جانان
29-01-2013, 12:52
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/02753870553729254754.gif





jealous (adj.) : afraid that the one you love might prefer someone else ; wa.nting what someone else has


جِلِس : به معنای حسود . معنی عبارات جلوی کلمه : ترسیدن از اینکه چیزی که عاشقش هستی یا دوست داری ترجیح داده شود به کسی دیگر ، خواستن چیزی که کسی دیگر دارد .



e . g : Although my neighbor just bought a new car , I am not jealous of him


مثال : با اینکه همسایه من یک ماشین جدید خریده است ، من به او حسودی نمیکنم.

*** : توجه کنید در این مثال ما حرف اضافه of را داریم . پس jealous of حسودی کردن به کسی یا چیزی است.



tact (n.) : ability to say right thing


تَکت : کاردانی ، مهارت ، سلیقه ، تدبیر . معنی عبارت : توانایی گفتن چیز درست .



e.g : your friends will admir you if you use tact and thoughfulness


مثال : دوستانت تحسینت خواهند کرد اگر تو تدبیر و فکر به خرج دهی ( استفاده کنی).

** توجه کنید که برای استفاده از این لغت همواره use را قبل از آن به کار میبریم.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/02753870553729254754.gif

آستان جانان
29-01-2013, 13:05
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/02753870553729254754.gif






oath : a promise that something is true ; a curse



اوث : قسم ، فحش و ناسزا . معنی عبارت : یک قول که چیزی درست است (قسم). دشنام ، فحش



e.g : In court , the witness took an oath that he would tell the whole truth



مثال :در دادگاه ، شاهد قسم خورد که همه حقیقت را خواهد گفت .

witness به معنی شاهد می باشد .

** توجه کنید که این لغت همواره با فعل take استفاده می شود : قسم خوردن ، در این مثال نیز took گذشته take است.



vacant : empty , not filled


وِیکنت : خالی ، پر نشده



e.g : I put my coat on that vacant seat


مثال : من کتم را روی آن صندلی خالی گذاشتم.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/02753870553729254754.gif

آستان جانان
29-01-2013, 13:21
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/02753870553729254754.gif



Hardship (n.) : something that is hard to bear ; difficulty


هارد شیپ : چیزی که تحمل کردنش سخت است ، سختی


e.g : she was able to overcome one hardship after another


مثال : او قادر بود بر سختی ها یکی پس از دیگری غلبه کند.

**overcome به معنی غلبه کردن است .



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/02753870553729254754.gif

حدیث*خادمه مهدی فاطمه(س)*
30-01-2013, 16:27
با نام و یاد خدا
سلام و عرض خسته نباشید دارم خدمت همکار ارجمند و خواهر گرامی سرکار خانم آستان جانان عزیزlabkhand
آرزوی قلبی همه ی ما پیشرفت علمی شما و رفتن شما به مراتب بالا و تعالی در مسیر الی الله هست.doaa
امید بر آن داریم تا در تمام مراحل علمی و زندگی با لطف و عنایت خداوند متعال زیر لوای آقا امام زمان و زیر سایه قرآن موفق و سربلند باشید.gool dadan
منتظر حضور پربارتر شما هستیمparidan
به امید ظهورaamin
التماس دعا از همه خوبانdoaa

آستان جانان
01-02-2013, 23:04
دانلود کتاب 504 (http://s3.picofile.com/file/7637728381/504_Absolutely_Essential_Words_3rd_ed_Barrons_144s _1988_.pdf.html)


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/66727740845882912034.gif

mahshid
03-02-2013, 17:09
salam man taze ozv shodam pas baghie darse 1 ketabe 504 kojas?

آستان جانان
03-02-2013, 20:35
سلام دوست عزیز عذرخواهی میکنم .

ان شاء الله از فردا ادامه میدم .

متشکرم از توجه شما foz3ghalb3foz3