PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : غدير - مولا - سرپرست يا دوست ؟؟



عطر یاس
29-11-2009, 15:38
http://shiaupload.ir/images/v3no61qo17vf6n7r0ieq.gifhttp://shiaupload.ir/images/zulnpfr6s4yb2rla36cj.pnghttp://shiaupload.ir/images/98oit8ag8bunojhmpzkj.gif



http://upload.tazkereh.ir/images/80707395462524712398.gif


http://www.al-islam.org/ghadir/ali2.JPG






نيم نگاهي به حديث غدير:
حديث و آيه‌ي غدير بزرگترين دليل و روشنترين برهان امامت و ولايت اميرالمؤمنين علي عليه‌السلام است كه جاي هيچ‌گونه شك و ترديدي را دراذهان باقي نمي‌گذارد، ولي با اين وجود برخي از افراد مغالطه‌اي عجيب در سخن پيامبر وارد كرده‌اند كه متأسفانه مورد تأييد برخي ديگر هم قرار گرفته است.
قضیه از این قرار است که این مغالطه کنندگان گفته‏اند جریان غدیر، با آن خصوصیات و متوقف کردن آن جمعیت‏حدود یک صد هزار نفری در آن آفتاب سوزان با برگرداندن آنان که جلو افتاده بودند و انتظار رسیدن آنان که عقب مانده بودند، و ایراد آن خطبه با ویژگیهای مطرح شده در آن و اعتراف گرفتن پیامبرصلی الله علیه وآله از جمعیت‏به این که بر آنها ولایت مطلق دارد و حق تصرفش در اموال و نفوس آنان از خودشان هم سزاوارتر و اولی است و گرفتن شهادت آنها بر وحدانیت‏خدا و رسالت آن حضرت، و حقانیت ‏بهشت و جهنم و حشر و نشر، و اخبار به اینکه مرگش نزدیک است، و ...، همه و همه برای این بوده که به مردم بگوید علی را دوست ‏بدارید.
نكته قابل توجه اين است كه اهل سنت هيچ دليل براي اين گفته خود نمي‌آورند. يعني تنها بيان مي‌كنند كه «مولا» به معني حب و دوستي است، ولي هيچ‌گونه دليل و برهاني بيان نمي‌كنند كه اين خود دليلي است بر عدم صدق گفتار ايشان. با اين وجود در كتب شيعي دلايل زيادي مبني بر اينكه مولا به معني سرپرست است ارائه شده است ولي اين مباحث از نظر رتبه در درجه دوم قرار دارند. زيرا مولی به مفهومی که مورد نظر اهل سنت است، یعنی محبوب، اصلا در لغت نیامده تا نیازی به آن جوابها و دلایل باشد.
اين نكته‌اي است كه بايد بسيار بر روي آن تأمل شود، توضيح مطلب اين است كه دوست در فارسی به دو معنی می‏آید، یکی دوست دارنده، و دیگری دوست داشته شده. در عربی برای هر یک لفظی جداگانه است، محب و محبوب.
از طرفی عبارت «مَن كُنتُ مَولاه فَهذا عَليٌ مَولاه» اعم از این که برای اعلام امامت علی‏علیه‏السلام باشد یا به قول ديگران برای اعلام وجوب محبت ‏به آن حضرت باشد، آنچه مسلم است ‏شامل مدح و اعلام علو مقام حضرت علی‏علیه‏السلام هم هست، و این در صورتی درست می‏شود که مولی به معنی محبوب باشد، نه محب؛ (دقت كنيد) و الا وقتی پیامبرصلی الله علیه وآله بگویند، علی شما را دوست می‏دارد، نه مدحی است و نه علو مقامی دارد، و نه حتي رفع کدورت می‏شود. اما اگر بگویند هر کس مرا دوست می‏دارد باید علی را هم دوست ‏بدارد، آن وقت آن معانی درست می‏شود؛ در اين صورت مولا به معني محبوب مي‌شود. نكته‌ي بسيار مهم اين است كه در هيچ كتاب لغت و تفسير و حديثي و در هيچ آيه و روايتي اين معنا ذكر نشده است، يعني هيچگاه مولا به معني محبوب نيامده است، بلكه به معني محب آمده است، در حاليكه سخني كه اهل سنت مي‌گويند به اين معني است كه هركسي من محبوب او هستم اين علي هم محبوب اوست!!!! يعني سخني است كه هيچ جايي بيان نشده است. بنابراين بيان ديگر نوبت به استدلالات بعدي نمي‌رسد، گرچه كه خود آنها هم بسيار محكم و به جا هستند. اگر هم بخواهيم سخن رسول گرامي اسلام را حمل بر محب بكنيم، يعني بدين صورت كه هر كس محب من است اين علي هم محب اوست، دراين صورت ديگر بايد كلام رسول خدا عوض مي‌شد، يعني به جاي «من كنت مولاه» بايد ايشان مي‌فرمود «من هو مولاي» تا معني كلمه را بتوان بر محب حمل كرد. بنابراين مولا در حديث غدير هيچ معناي ديگري غير از سرپرست و اولي به تصرف نمي‌تواند داشته باشد.
در اينجا براي تكميل بحث به برخي آيات قرآن اشاره مي‌شود؛
«وَإِن تَوَلَّوْا فَاعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ مَوْلاَكُمْ نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِيرُ (انفال40)» «و اگر سرپيچى كنند، بدانيد (ضررى به شما نمى‏رسانند) خداوند سرپرست شماست چه سرپرست خوبى و چه ياور خوبى»
«قُل لَن يُصِيبَنَا إِلَّا مَاكَتَبَ اللّهُ لَنَا هُوَ مَوْلاَنَا وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (توبه/51)» «بگو: هيچ حادثه‏اى براى ما رخ نمى‏دهد، مگر آنچه خداوند براى ما نوشته و مقرر داشته است او سرپرست ماست و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند»
«هُنَالِكَ تَبْلُوا كُلُّ نَفْسٍ مَا أَسْلَفَتْ وَرُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاَهُمُ الْحَقِّ وَضَلَّ عَنْهُم مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ (يونس/30)» « در آن جا، هر كس عملى را كه قبلا انجام داده است، مى‏آزمايد. و همگى بسوى «الله‏» سرپرست حقيقى خود بازگردانده مى‏شوند و چيزهايى را كه بدروغ همتاى خدا قرار داده بودند، گم و نابود مى‏شوند»
«هُوَ مَوْلاَكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِيرُ (حج/78)» «او سرپرست شماست و چه سرپرست خوب، و چه ياور شايسته‏اى است»
«أَفَلَمْ يِسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلِلْكَافِرِينَ أَمْثَالُهَا * ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَأَنَّ الْكَافِرِينَ لاَ مَوْلَى‏ لَهُمْ (محمد/10و11)» «آيا در زمين سير نكردند تا ببينند عاقبت كسانى كه قبل از آنان بودند چگونه بود؟ خداوند آنها را هلاك كرد و براى كافران امثال اين مجازاتها خواهد بود * اين براى آن است كه خداوند سرپرست كسانى است كه ايمان آوردند اما كافران سرپرستي ندارند»
«وَاللَّهُ مَوْلاَكُمْ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ (تحريم/2)» «خداوند سرپرست شماست و او دانا و حكيم است»
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ * بَلِ اللّهُ مَوْلاَكُمْ وَهُوَ خَيْرُ النَّاصِرِينَ (آل عمران/149و150)» «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد اگر از كسانى كه كافر شده‏اند اطاعت كنيد، شما را به گذشته‏هايتان بازمى‏گردانند و سرانجام، زيانكار خواهيد شد. * سرپرست شما، خداست و او بهترين ياوران است»
«ثُمَّ رُدُّوا إِلَى اللّهِ مَوْلاَهُمُ الْحَقِّ أَلاَ لَهُ الْحُكْمُ وَهُوَ أَسْرَعُ الْحَاسِبِينَ (انعام/62)»
البته در برخي آيات مولا به معني محب آمده است ولي همان‌گونه كه بيان شد در هيچ آيه‌اي به معني محبوب نيامده است. (دقت شود)
1. به راستي با وجود اين همه شاهد و دليل مبني بر اينكه هيچ‌كجا مولا به معني محبوب نيامده است، چگونه است كه اهل سنت بيان مي‌كنند مولا در كلام رسول خدا به معني محبوب است؟!!
در اينجا براي اينكه راه هرگونه بهانه جويي بسته شود چند دليل مبني بر اينكه مولا در روز غدير به معني سرپرستي است آورده مي‌شود گرچه به نظر ما بحث قبلي براي يافتن حقيقت كافي بود.
دليل اول:
2. پيامبر اكرم قبل از اينكه بفرمايند «من كنت مولاه ...» از مردم سؤال كردند كه «اَلَستُ اَولي بِكُم مِن اَنفُسِكُم» كه شاهدي است قوي بر اينكه كلمه مولي نيز كه در قسمت وسط حديث است به معني اولي است زيرا اراده دو معني مختلف از يك كلمه مكرر در يك جمله خطابي بر خلاف قانون خطابه است. و نيز رسول اكرم پس اينكه اولويت خود را از مردم اقرار گرفت بلافاصله فرمود «مَن كُنتُ مَولاه فَهذا عَليٌّ مَولاه» حال چگونه است كه ولايت در جمله اول رسول الله به معني سرپرستي است ولي در جمله دوم به معني دوستي است؟؟؟
دليل دوم:
نزول آيه‌ي «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي....» كه دربخش قبل بررسي شد، بهترين گواه است بر امامت و ولايت و جانشيني بلافصل اميرالمؤمنين علي عليه‌السلام. زيرا با معرفي حضرت علي به عنوان «مولي»، دين كامل و نعمت تمام شد و اين اتفاق با عظمت نمي‌تواند تنها به خاطر محبت باشد.
دليل سوم:
نزول آيه‌ي «وَإِن لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ» هم گواهي است محكم بر مسأله جانشيني حضرت علي، زيرا محبت يك نفر هيچگاه برابر با رسالت يك پيامبر نمي‌شود و اينكه عدم ابلاغ ولايت حضرت علي‌عليه‌السلام برابر شده است با كل رسالت 23 ساله پيامبر نشان از امر مهمي‌مانند رهبري دين دارد كه برابر است با رسالت رسول. در واقع اين امر چيزي جز جانشيني نمي‌تواند باشد.
دليل چهارم: «وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ»
نبي گرامي روزي كه تنها بود و دشمنان مسلح بودند، نترسيد و خداي سبحان به وي فرمود «فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللّهِ لاَ تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَسَى اللّهُ أَن يَكُفَّ بَأْسَ الَّذِينَ كَفَرُوا ....» يعني تو موظفي براي حفظ دين دفاع كني و اگر احدي تو را در دفاع و جهاد ياري نكند، تنها تو مكلفي كه در صحنه حضور پيدا كني؛
رسول اكرم در رديف معدود مبلغان الهي است كه از بشر هراسناك نبود تا بر اثر هراس از مردم در تبليغ حادثه‌ي تاريخي غدير تسامح كند، زيرا به شهادت قرآن كريم آن روز كه همه مسلح بودند و رسول گرامي بي‌سلاح بود، از هيچ كس هراسي نداشت.
از طرف ديگر فرار از ميدان جنگ كه از گناهان كبيره است، از نظر فقهي براي افراد عادي حدي دارد (يعني يك نفر در مقابل دو نفر) ولي فرار از ميدان جنگ براي رسول اكرم حرام بود و هيچ حد و مرزي نداشت؛ يعني پيغمبر اجازه نداشت كه ميدان كارزار را ترك كند، گرچه همه‌ي مردم روي زمين دشمن او باشند و عليه او در مصاف شركت كنند. هم حكم فقهي رسول اكرم اين بود كه در صحنه‌ي جنگ حق فرار نداشت و هم سنت و سيرت قطعي آن حضرت اين بود كه از احدي ترسناك نبود تا فرار كند و صحنه را ترك كند. پس آن روز كه همه مسلح بودند و انبوه دشمن وي را احاطه كرده بود و او تنها و بي سلاح بود (و تنها اميرمؤمنان يار و ياور وي بود) از احدي نمي‌ترسيد.
همچنين در حجاز آن روز به ويژه در اواخر دوران رسالت، يعني در حجة الوداع همه تسليم شده بودند و حجاز آرام شده بود. نامه‌ي رسمي‌رسول گرامي به امپراطوري ايران و روم نيز رسيده بود. قهرا پيامبري كه اصلا از كسي نمي‌هراسيد و آن روز كه تنها بود،‌ نياز به حافظ نداشت و تنها به قدرت غيبي خداي حفيظ تكيه مي‌كرد امروز كه پس از فتح مكه فرمانده كل قواي حجاز است و نامه‌ي رسمي‌براي امپراطوري‌هاي بزرگ مي‌نويسد از چه مي‌ترسيد؟
با اين وجود از اين كه در بخش پاياني آيه آمده است كه خدا تو را از مردم حفظ مي‌كند، معلوم مي‌شود كه مسأله بسيار مهمي ‌بوده است كه نه پيامبر اسلام بلكه اسلام در خطر بوده است؛ ضمنا معلوم مي‌شود كه نگراني پيامبر از خطر نظامي ‌نبود، خطر سياسي و جوسازي مردم حجاز بود كه مبادا بر اثر ضعف فرهنگي دچار شبهه شوند و بگويند رسول گرامي داعيه‌ي رسالت در سر پروراند تا مردم را محكوم خاندان خود كرده، پسر عمو و داماد خود را جانشين خويش كند و امارت بر مردم را ميراث و موروث خاندان خود گرداند.
هراس رسول گرامي از اين بود كه مردم نتوانند تشخيص بدهند كه ولايت علي بن ابي طالب در رخداد غدير حكم خدا و نصب الهي است. شخصيت علي همانند ندارد و هرگز سخن از امارت و سلطنت در ميان نيست. خداي سبحان حادثه‌ي غدير را با چنين اهميتي براي رسول گرامي تحليل و تبيين كرد و اينگونه سخن گفتن با اعلام محبت و دوستي كاملا ناسازگار است.
دليل پنجم:
همان‌گونه كه اشاره شد، پيامبر اسلام ابتدا به حديث ثقلين و به پايان عمر خويش اشاره نموده و مسئوليت خطير خود را در برابر خدا و امت متذكر شده‌اند و سپس حديث غدير را ايراد فرموده‌اند[1]. در واقع اگر منظور محبت و دوستي بود، بايد سخن از فضيلت‌هاي حضرت علي به ميان مي‌آمد نه سخن از اعلام نزديكي وفات پيامبر و مسئله اعلام محبت و دوستي اميرالمؤمنين نيازي به اعلام نزديك بودن وفات پيامبر نداشته است.
دليل ششم:
پس از پايان سخنان پيامبر ابتدا ابوبكر و عمر و سپس بقيه مردم آمدند و به حضرت علي تبريك گفتند «هَنياً لَكَ يا عَليِّ ابنِ اَبيطالَب، اَصبَحتُ وَ اَمسَيتُ مَولايَ وَ مَولي كُلُّ مُومَنٍ وَ مِومِنَهٍ[2]» و اين نشان از اين است كه رسول خدا حضرت علي را در منصب جديدي معرفي فرموده است، و ابلاغ دوستي نيازي به شادباش و تهنيت ندارد!
دليل هفتم:
قريش به دليل جنگهايي كه با پيامبر و حضرت علي عليه‌السلام داشتند و به دليل اينكه پهلوان‌هاي آنها به دست حضرت علي كشته شده بودند از ايشان كينه به دل داشتند، اگر رسول گرامي اسلام قصد اعلام محبت و دوستي حضرت علي را داشتند اين كار بايد در مكه صورت مي‌گرفت نه در غدير خم و هنگامي‌كه همگي از مكه بيرون آمده‌اند؛ زيرا در غديرخم ديگر كسي از قريشيان نبود كه پيامبر اكرم در مقابل او سخن از محبت و دوستي حضرت علي عليه‌السلام بگويد.
دليل هشتم:
اگر منظور از مولي، محبت و دوستي بود ديگر نياز به اعلام پيامبر در روز غدير خم نداشت، زيرا خداوند در قرآن مي‌فرمايد «قُل لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى»؛ آري از يك طرف مسأله محبت با نزديكان پيامبر و از طرف ديگر محبت مؤمنين به يكديگر مسأله‌اي است كه در قرآن به آن اشاره شده است و ديگر نياز به آن اعلام عمومي‌و نزول اين آيات محكم نبود.
دليل نهم:
3. اهل سنت قبل از اينكه نام بزرگان خود را ببرند به عنوان احترام به آنها «مولوي» مي‌گويند، حال اين مولوي به چه معناست؟؟ غير از اين است كه به معناي كسي است كه بايد از او تبعيت شود. چگونه است كه مولوي به معني اولي به تصرف و كسي است كه بايد از او پيروي شود، اما مولي به معني محب و دوست است؟؟؟؟
4. نكته‌ي آخر اينكه اگر رسول الله با آن همه شرايط بد فقط مي‌خواستند بگويند كه مردم علي را دوست بداريد پس چرا در ميان آن همه صحابه فقط حضرت علي را انتخاب كردند آيا اين نشان اين نيست كه حضرت علي (عليه السلام) از همه مردم ديگر برتر است؟
البته دلايل ديگري مانند شعر حسان‌بن‌ثابت و اعتراض حارث‌بن‌نعمان فهري و .... وجود دارد كه به نظرمي‌رسد اين دلايل براي كساني كه درپي حق هستند كافي به نظر مي‌رسد.



[1] از جمله صحيح مسلم باب فضائل علي بن ابي طالب جلد 7/123 ، مسند احمد بن حنبل 3/14 و 4/266 ، صحيح ترمذي 2/308 و ....
[2] مسند احمد، جلد 4، صفحه 281 – تاریخ اسلام ذهبی، قسمت عهد خلفا، صفحه 633 (اصبحت و امسیت مولی کل مؤمن و مؤمنة) – ابن اثیر در نهایه، جلد 5، صفحه 228 – تاریخ بغداد، جلد 8، صفحه 290 (بخ بخ یابن ابیطالب، اصبحت مولای و مولا کل مسلم) – البدایة و النهایه، جلد 7، صفحه 386 (هنیئا لک یابن ابیطالب، اصبحت الیوم ولی کل مؤمن) – خطیب خوارزمی در مناقب، صفحه 94 – کنزالعمال، جلد 13، صفحه 134 (هنیئا لک یابن ابیطالب، اصبحت و امسیت مولی کل مؤمن و مؤمنة).

عطر یاس
29-11-2009, 16:09
حدیث من کنت مولاه با
آیه(یا ایها الرسول بلغ ما انزل علیک من قبل....) و معنای واقعی حب در اسلام
هنگامی که شیعیان حدیث من کنت مولاه .... رو برای اهل تسن مطرح میکنند اهل سنن میفرمایند که مقصود از کلمه مولاه دراین حدیث دوست و یاور است.و پیامبر اکرم در روز غدیر با قصد اعلام دوستی خود با علی بن ابی طالب این حدیث را فرموده است.
آری معنای کلمه مولا در این حدیث همان دوست است اما این دوستی به اندازه رسالت پبامبر طبق آیه شریفه ارزش دارد.
آیا در آن زمان در میان عرب کسی بود که دوستی محمد(ص)را با علی بن ابی طالب انکار کند؟
واژه مولا به معنای حب است اما در اسلام هم حب است که دلیل اطاعت و پیروی میباشد.
قل ان کنتم تحبون الله فتبعونی
اگر خدا را دوست دارید پس اطاعتش کنید
آیا میشود کسی ادعای دوستی با خدا را بکند اما به دستورات او عمل نکند!؟
امام صادق در حدیثی میفرمایند :من تعجب میکنم از کسانی که ادعای دوستی ما را دارند اما به دستورات ما عمل نمینند.
پس به این نتیجه میرسیم که اگر با این فرض که مولا به معنای دوست است هم این حدیث را بررسی کنیم باز هم به همان نتیجه پیروی از علی بعد از پیامبر میرسیم.
به آیه شریفه (یا ایها الرسول ...)دقت کنید
در این آیه خداوند به پیامبر اکرم دستور ابلاغ میدهد.
مگر دوست داشتن یا نداشتن کسی به اندازه فعالیت رسول الله در زمان رسالت ارزش دارد؟
این چه دوستی است ک خداوند دستور اکید بر آن و ابلاغ آن دارد.
آیا این دوستی جز به معنای همان پیروی است.
با همان فرض که مقصود همان دوستی ساده و عادی استو هیچ ربطی به خلافت بعد از رسول ندارد.
یک سوال:
بعد از رسول الله چه شد؟
آیا به این دوستی به عمل شد؟
ابتدایش را که همه میدانند اما پس از مدتی علی برای حفظ اسلام و به پا خواست.
العاقل یکفی الاشاره