PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : باز خواست خداوند از شیطان



مليکه
13-01-2013, 06:58
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/58701122696728729921.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/17010257983002722696.gif



آيا خداوند مي تواند در روز قيامت شيطان را باز خواست كند؟

خداوند متعال شيطان را در روز قيامت به خاطر سه نوع گناه مورد بازخواست قرار مي دهد؛
نخست اينكه به امر پروردگار متعال نافرماني كرد، خداوند در قرآن مي فرمايد:

و (ياد كن) هنگامي را كه به فرشتگان گفتيم: براي آدم سجده و خضوع كنيد همگي سجده كردند؛ جز ابليس كه سرباز زد، و تكبر ورزيد، (و به خاطر نافرماني و تكبرش) از كافران شد[1].

دوم بخاطر تكبر و استكبار، در آيات مختلفي خداوند متعال به استكبار شيطان اشاره كرده است. ابليس دعوي انانيّت كرد و در مقابل حضرت حقّ، به محاجه پرداخت و گفت: اَنا خيرٌ منِهُ[2]، من از آدم بهترم، چون مرا از آتش آفريدي و او را از گل!
استكبار يعني خود را بزرگ ديدن، همين امر موجب هبوط و نزول شيطان از بهشت شد، و او را ملعون و جهنمي و مطرود و منفور شد. چرا كه در قبال حقّ، خود را صاحب اثر دانست، و اين خيالي است عظيم و گناهي است نابخشودني.[3]
خداوند در قرآن مي فرمايد:
فَبِئسَ مَثوي المُتكَبّرينَ [4]«پس بد است جايگاه متكبّران» و جهنم جايگاه متكبران است. و از آيات مختلفي همين معنا استفاده مي شود، بخاطر پرهيز از اطناب كلام از آوردن همة آنها پرهيز مي كنيم.

سوم بخاطر وسوسه و فريب انسانها: شيطان و طايفه اي از جنّ كه موجب لغزش انسانها مي شوند در روز قيامت مورد بازخواست قرار خواهند گرفت:
«در آن روز كه (خدا) همة آنها را جمع و محشور مي سازد، (مي گويد:) اي جمعيت (شيطان و) جنّ شما افراد زيادي از انسانها را گمراه ساختيد .... »[5].
از اين روي خداوند در روز قيامت مي تواند شيطان را بخاطر سه گناه مورد بازخواست قرار دهد. و هيچ منافاتي با مهلت دادن خداوند به ابليس و خلقت او ندارد، چرا كه اولاً: شيطان موجودي است مختار كه خداوند متعال هر دو راه را به او نشان داده است، و مي توانست به راه راست برود و هرگز گمراه نشود، خداوند متعال مانند هر موجود مختاري براي آنها (طايفه جن كه شيطان هم از آن طايفه است) رسولاني را فرستاده است، تا آنها را راهنمايي كنند:
«(در آن روز به آنها مي گويد) اي گروه جنّ و انس! آيا رسولاني از شما به سوي شما نيامدند كه آيات مرا برايتان بازگو مي كردند، و شما را از ملاقات چنين روزي بيم مي دادند؟ آنها مي گويند: بر ضد خودمان گواهي مي دهيم؛ (آري ما بد كرديم) ... »[6].
ثانياً: هر موجود ديگري مي توانست جاي او باشد؛ اجباري در كار نبود كه حتماً اين مأموريت را بايد ابليس برعهده بگيرد، نه تنها جبري در كار نبوده است، بلكه خود ابليس داوطلبانه خواست كه خداوند به او مهلت دهد تا بتواند بوسيلة همين مهلت وسوسه گناه بكند.
شيطان از روز اول خلقتي پاك داشت، مانند همة موجودات ديگر، انحراف و انحطاط و بدبختي و شيطنت با اراده و خواست خودش به سراغش آمد، بنابراين خداوند ابليس را از روز اول شيطان نيافريد، او خودش خواست شيطان باشد ولي در عين حال شيطنت او نه تنها زياني به بندگان حق طلب نمي رساند بلكه نردبان ترقي آنها است.[7]
منتها اين سؤال باقي مي ماند كه چرا خدا در خواست او را دربارة ادامة حياتش پذيرفت، و چرا فوراً نابودش نكرد؟!
عالم دنيا ميدان آزمايش و امتحان است (آزمايشي كه وسيلة پرورش و تكامل انسانها است) و مي دانيم آزمايش جز در برابر دشمنان سرسخت و طوفانها و بحرانها امكان پذير نيست.
البته اگر شيطان هم نبود هواي نفس و وسوسه هاي نفساني انسان را در بوتة آزمايش قرار مي داد، اما با وجود شيطان اين تنور آزمايش داغتر شد، چرا كه شيطان عاملي است از برون و هواي نفس عاملي است از درون![8]
آنچه حاصل شد اين بود كه شيطان به حكم اراده و آزادي در برابر اعمال خلاف خود مسئول است، از آنجا كه امتناع شيطان از سجده كردن، براي آدم ـ عليه السّلام ـ يك امتناع ساده و معمولي نبود و يك گناه عادي هم محسوب نمي شد، بلكه يك سركشي و تمرد آميخته با اعتراض و انكار مقام پروردگار بود، زيرا اينكه مي گويد: من از او بهترم در واقع به اين معني است كه فرمان تو در مورد سجده بر آدم، بر خلاف حكمت و عدالت است، و موجب مقدم داشتن «مرجوح» بر «راجح» است به اين جهت مخالفت او سر از كفر و انكار علم و حكمت خدا در آورد و به همين جهت مي بايست تمام مقامها و موقعيت هاي خويش را در درگاه الهي از دست بدهد، به همين سبب خداوند او را از آن مقام برجسته و موقعيتي كه در صفوف فرشتگان پيدا كرده بود بيرون كرد. فرمود: از اين مقام، بدترين ننگ و عار بيرون رو و با خواري و ذلت فرود آي» و سوگند ياد مي كنم كه هركس از تو پيروي كند، جهنم را از تو و آنها پرسازم.[9]


معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. معاد در قرآن، ج 4 و 5، تفسير موضوعي قرآن، آيت الله جوادي آملي.
2. معاد شناسي، علامه سيد محمد حسين طهراني.
3. معاد انسان و جهان، آيت الله جعفر سبحاني.
4. تفسير نمونه، جلدهاي 1، 6، 19، 11.[1] . بقره/ 34، ترجمه مكارم شيرازي.
[2] ، اعراف/ 120.
[3] . تهراني، محمد حسين، معاد شناسي، انتشارات علامه طباطبائي، چاپ اول، 1423 هـ، ج10، ص 238.
[4] . زمر/ 72.
[5] . انعام/ 128.
[6] . انعام/ 130.
[7] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، چاپ بيستم، 1380، ج 19، ص 346.
[8] . همان.
[9] . همان، ج 6، ص 110، اعراف/ 18.