توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ▌ღ▬◄ امامت و ولایت از دیدگاه ملاصدرا ►▬ღ▐
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
06-03-2013, 01:15
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/76699825322500261966.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/41911206448460259622.gif
امامت و ولایت از دیدگاه ملاصدرا
برگرفته از سایت :عصر انتظار (المهدویه)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65487842337131595272.gif
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
06-03-2013, 01:26
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65487842337131595272.gif
به نام خدا
ولایت در لغت
واژه ولایت در لغت معانی فراوانی دارد و علمای لغت هر یک به ذکر آن پرداختهاند. راغب اصفهانی (وفات ۴۲۵هـ .ق) در مفردات میگوید:
«الولاء» و «توالی» به معنای آن است که دو چیز یا بیشتر از آن، طوری قرار گیرند که بینشان هیچ چیز دیگری فاصله نیندازد
و «ولایت» با کسره، به معنای یاری کردن و نصرت و با فتحه به معنای متولّی شدن در امر سرپرستی است.[۱]ابن اثیر (وفات ۶۰۶هـ .ق) در کتاب النهایة آورده است: ولایت با فتحه به معنی محبت و یاری کردن و با کسره به معنای تولیت و امارت و سلطان است.[۱]
[۱] . ابوالقاسم حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۵۳۳، تحقیق محمد سیدگیلانی، مکتبة المرتضویه، تهران، بیتا.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65487842337131595272.gif
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
06-03-2013, 12:35
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65487842337131595272.gif
سیدشریف جرجانی (وفات ۷۴۰هـ .ق) در تعریفات گفته است:
«ولی» بر وزن فعیل، به معنای فاعل است، یعنی کسی که پیدرپی اطاعت شود بی آنکه عصیانی آن را مختل کند و یا فعیل به معنای مفعول است، یعنی کسی که احسان و فضل خداوند پیدرپی بر او عنایت شود.
ولی عارف به خداوند و صفات اوست تا آنجا که مواظبت بر طاعات و اجتناب از معاصی و اعراض از فرورفتن در لذات و شهوات میکند. و «ولایت» به مفهوم قرب است، یعنی قیام عبد به حق هنگامی که از خود فانی شود.[۲]
یکی دیگر از علمای لغت سعید الحوزی الشَّرتونی(م ۱۳۴۲ یا ۱۹۱۲هـ .ق) نیز آورده است: «ولایت» با کسره به معنای خطّه، امارت و سلطان است؛ ولی با فتحه، مصدر و به معنای سرزمینی است که والی بر آن تسلط دارد و «ولایت» به معنای قرابت و نزدیکی است.[۳]
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65487842337131595272.gif
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
07-03-2013, 10:56
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65487842337131595272.gif
[FLV]امامت در لغت
واژه امامت در لغت به معنای رهبری و پیشوایی و «امام» به معنای مقتدا و پیشوا است، خواه انسان باشد یا چیز دیگر. چنانچه در «صحاح اللغة» امامت بدین صورت ترجمه شده که:
«امام» کسی است که بر او اقتدا میشود و جمع آن «ائمه» و اصل آن از «آمِمَه» گرفته شده است.[۴]
ابنفارس (وفات ۳۹۵هـ .ق) در کتاب ارزشمند خویش مینویسد:
امام کسی است که در کارها به او اقتدا میشود و پیامبر۶ امام ائمه و خلیفه، امام رعیت، و قرآن امام مسلمین است.[۵]
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65487842337131595272.gif
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
12-03-2013, 21:10
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65487842337131595272.gif
راغب نیز درباره این واژه میآورد:
امام یعنی چیزی که از آن پیروی شود، تفاوتی نمیکند که آن چیز انسان باشد که از لحاظ کردار و گفتار مورد پیروی قرار گیرد و یا اینکه کتاب باشد و یا هر چیز دیگری و نیز فرقی ندارد آنچه مورد پیروی است حق باشد یا باطل. و جمع امام، ائمه است.[۶]
تلازم امامت بر ولایت
بنابر آنچه گذشت، بیشتر لغویان ولایت را به قرب یا گاهی تصرّف و سرپرستی معنا کردهاند، اما در مجموع میتوان گفت که ولایت گاهی به معنای قرب یا نهایت قرب به حقتعالی است که در این صورت تلازمی با امامت ندارد.
به تعبیر دیگر، شاید کسی مقام ولایت را داشته باشد، ولی زمامدار و امام نباشد. پس این دو با هم منافاتی نخواهد داشت. مانند حضرت زهرا۳ و حضرت عباس۷ که برخوردار از مقام ولایت (نهایت قرب به حق تعالی) اند، ولی امام نیستند.
اما گاهی ولایت به معنای اولویت در تصرف است که در این صورت با امامت نیز ملازمت دارد؛ مانند امامت و ولایت ائمه اطهار:.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65487842337131595272.gif
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
12-03-2013, 21:15
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65487842337131595272.gif
ولایت از منظر حکیم صدرالمتألهین
در نظر صدرا «ولیّ» بر وزن فعیل به معنای فاعل از کلمه «ولیّ» به معنای نزدیکی و نداشتن فاصله است و «ولیّ» کسی است که از دیگران برای تدبیر امور سزاوارتر و شایستهتر است.
به همین جهت به کسی که دوستدار و یاریکننده باشد ولی گفته میشود؛ زیرا به سبب محبت و یاری به انسان نزدیک میگردد و از او جدا نمیشود. از اینرو ضد ولایت بودن، عداوت است. از ریشه آن «والی» گرفته میشود زیرا امور قوم را با امر و نهی تدبیر میکند و همچنین مولی از آن گرفته شده که رفع نیاز از بنده میکند.[۷]پس ولایت که از ولیّ گرفته شده، در اصطلاح به معنای نزدیکی به حق تعالی است.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65487842337131595272.gif
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
12-03-2013, 21:21
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65487842337131595272.gif
اقسام ولایت در نظر صدرالدین شیرازی
حکیم ملاصدرا ولایت را به دو قسم عامه و خاصه تقسیم میکند:
ولایت عامه برای هر کس که به خدا ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، حاصل میشود و ولایت خاصه فنای فیالله است، چه از جهت ذات و چه از جهت صفت یا فعل. او می افزاید: ولی کسی است که فانی فیالله، قائم و متخلّق به اسماء و صفات خداوند باشد.[۸]
وقتی از مقام محو به مقام صحو باز گردد[۹] و به موجودات خداوند به دیده تفصیل بنگرد و در عین حال از حالت جمع غافل نگشته و با دیدن خلق از حق غافل نشده باشد، همچنانکه با دیدن حق از خلق غافل نمیشود و با صفات از ذات و با ذات از صفات غافل نمیگردد؛ چنین شخصی ولیّ محق و صدیق محقق است و صاحب تمکین و تحقیق است و افعال را به حق نسبت میدهد و به کلی از بندگان سلب نمیکند.[۱۰] چنانکه حقتعالی فرمود:
وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَکِنَّ اللّهَ رمی 11
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65487842337131595272.gif
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
12-03-2013, 21:30
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65487842337131595272.gif
ولایت خاصه ممکن است از طرف حق تعالی اعطا شده باشد و شاید کسبی باشد. اگر با قوه انجذاب از حضرت الهیه، قبل از مجاهدت گرفته شده باشد، اعطایی است و اگر بعد از مجاهدت با نیروی انجذاب گرفته شده باشد اکتسابی است؛
و آنکه نیروی جذبش بر مجاهدتش مقدم باشد محبّ نامیده میشود؛ چنانکه رسول اکرم۶ از پروردگارش نقل کرده است:
پیوسته بنده به وسیله نوافل به من نزدیک میشود تا اینکه او را دوست بدارم… .[۱۲]
پس انجذاب او متوقف است بر محبتی که از تقرّبش حاصل میشود. به همین جهت کسبی نامیده میشود. گرچه همین تقرّب و نزدیکی و توفیق به انجام نوافل نیز از جانب خداوند است؛ چرا که اگر جاذبه الهی نبود، هیچکس از نفسانیاتش خارج نمیشد. مقام محبوب کاملتر و بلند مرتبهتر از مقام محبّ است.[۱۳]
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65487842337131595272.gif
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
18-03-2013, 16:01
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65487842337131595272.gif
شایان توجه است که میتوان تقسیم دیگری هم برای ولایت در نظر گرفت که صدرا نیز در آثار خود به آن پرداخته است.
ولایت، به ولایت تکوینی و ولایت تشریعی تقسیم میشود. ولایت تکوینی یعنی سلطه، قدرت و نفوذ اراده در جهان آفرینش و تکوین.
ولایت تشریعی نیز مقام قراردادی است که خداوند متعال، آن را برای اداره شئون و سرپرستی جامعه به برخی افراد داده است. این وظایف نیز ریشه در ولایت تکوینی دارد.
ولایت تکوینی از دیدگاه ملاصدرا
جهان آفرینش به طور کلی همچون انسانها حرکت و هدفی دارد و برنامهای و هدایتی که در سایه عنایات خداوند صورت میپذیرد. طبق قواعد فلسفی، فیوضات خداوند با واسطههای الهی به جهان آفرینش میرسد.
بر اساس روایات، این واسطهها همان اولیای الهی از پیامبران و اوصیای آنهایند که غرض از آفرینش انسان کاملاً در آنها محقق شده است. آنان به حق، به مقام خلیفةاللهی رسیدهاند و دیگران تنها درجهای از آن مقام را دارند.
یعنی به مقدار ارتباطشان با تجلّیات اسماء و صفات الهی در جهان یا پیوندشان با اسم اعظم جامع الهی که لازمهاش تکامل همه جانبه است، از این مقام برخوردارند.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65487842337131595272.gif
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
18-03-2013, 16:04
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65487842337131595272.gif
مرحوم صدرالمتألهین شیرازی در شرح اصول کافی مینویسد:
این اولیای الهی نه تنها علت غایی، بلکه در مراحل علت فاعلی این جهان قرار دارند.[۱۴]
طبق آنچه گفته شد، اولیای الهی بر باطن جهان ولایت دارند و چون در متن غیبت جهان چنین ولایتی دارند، خداوند در ظاهر هم آنها را ولی و امام قرار داد تا مقام و منصب ظاهری طبق واقعیات جهان باشد.
صدرا امامت را یکی از شئون خلافت و جانشینی خداوند میداند و در تحقیق خلافت چنین میگوید:
حکمت الهی که جامع همه کمالات و اسماء نیک و صفات عالی میباشد، مقتضی دانست که با ایجاد عالم امکان خلق مخلوقات و تدبیر امور آن مملکت، ایجاد و رحمت خود را توسعه بخشد و پرچم قدرت و حکمت را گسترده سازد و انجام این کار از ذات قدیم خداوندی بدون واسطه به جهت دوری و تناسب اندک مقام عزّت قدیم و ذلّت حدوثِ عالم، دور بود و خداوند اراده فرمود که نایبی به جانشینی خود برگزیند که نیابتاً تصرف نموده و سرپرستی و حفظ عالم را به عهده بگیرد.
به ناچار نایب مذکور، صورتی به طرف قدیم و ازلیت دارد و از حق تعالی کمک میگیرد و جانبی هم به طرف عالم خلق و حوادث دارد. بنابراین خداوند جانشینی بر طبق کمالات خود آفرید که تصرف عالم را به دست گیرد و همه اسماء و صفات عالیه خود را به او خلعت داده و در مسند خلافت نشانده و مقدرات عالم و حکم مخلوقات را به او سپرد و خلاصه مقصود از خلق عالم این است که انسانی، جانشین خداوند در عالم، ایجاد شود.[۱۵]
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65487842337131595272.gif
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
19-06-2013, 20:43
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65487842337131595272.gif
چنانکه پیداست، ملاصدرا امامت و خلافت ظاهریه را یکی از شئون خلافت باطنی دانسته و پیامبر و امامان را از علل ایجاد عالم محسوب داشته است که اصطلاحاً ولایت تکوینی نامیده میشود.
ریاست ظاهری این بزرگان، تجلّی قسمتی از آن ریاست و دخالت باطنی آنهاست. بسیاری از محققان بزرگ، همین روش را در تعریف امامت و حکومت اصیل اسلامی پیمودهاند و حکومت ظاهریه اصیل اسلامی را که تنها در شخص پیامبر۶ و ائمه: است، فرع همان خلافت باطنی و جانشینی این انسانهای کامل از جانب خداوند دانستهاند.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65487842337131595272.gif
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
19-06-2013, 20:46
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65487842337131595272.gif
ملاصدرا در تفسیر سوره یس، آیه شریفه gلَهُمْ فِیهَا فَاکِهَةٌ وَلَهُم مَّا یَدَّعُونَf[16]
در مکاشفهای برهانی مینویسد:
هنگامی که انسان از دنیا و لذّات آن بمیرد و نفسش از آلودگیهای شهوات صاف شود و به انواع عبودیت و طاعت نورانی گردد، متحقّق به اخلاق الله شده و به مقام فناء در توحید میرسد. در اینجاست که به سبب متابعتش از حق تعالی و دارا بودن مقام رضا، حکم او در عالم نافذ میشود و ذات لطیف صافش با تابش نور محبت نورانی میگردد و به او مقام تکوین و ایجاد عطا میشود و آنچه در ملک و ملکوت است، مسخّر او میگردد و خواستهاش در عالم جبروت شنیده شده و اجابت میگردد.
خلاصه اینکه انسان اگر در سالک مقربّین درآید؛ هرگاه چیزی را که میخواهد تصور کند، تصورش همراه با وجود آن شئ در خارج است؛ چنانکه این حالت برای همه افراد در عالم خیال وجود دارد که به مجرّد اراده آنها، آن شئ در قوه خیال و وهم آنها حاضر میشود؛ چرا که اراده و همت آنها در این دنیا بسیار ضعیف است، ولی در آخرت که روح انسان به واسطه علم و ایمان قوی شده، از قیود عالم امکان رهایی پیدا میکند. آنچه اکنون در ذهن ایجاد میشود، در آن وقت در خارج تحقق مییابد؛ پس آنچه را اراده کند بلافاصله در خارج ایجاد میشود و این معنای gوَلَهُم مَّا یَدَّعُونَfاست.[۱۷]
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65487842337131595272.gif
vBulletin® v4.2.6 by vBS, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.