سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)*
18-03-2013, 14:28
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/49881589911337224618.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/39148471796630562237.jpg
چرا خدا ما رو به هر بلا و امتحانی که دوست داره گرفتار میکنه؟(داستان مربای پوست پرتقال)
بچه که بودم مربای پوست پرتقال رو خیلی دوست داشتم. یه روز نشستم بغل دست مامانم ، ببینم چه جوری اونو درست میکنه . که از پوست به اون تلخی مربای به این شیرینی و لذیذی در میاد.
حالا تا جایی که یادمه میگم چی کارها میکرد
(عجله نکن ، نه کلاس آشپزی نیست آخرش خوشت نیومد ؛ خب نخورش دیگه).
اول پوست پرتقال رو می کند .
دوم اون رو با چاقوی تیزی ریز ریز و خورد می کرد.
سوم می شست و خشکش می کرد .
چهارم توی آهک می خوابوند.
پنجم توی آبجوش می ریخت و با دمای بالا می پختش .
ششم بهش یه چیزایی مثل شکر و هل و رنگ و … اضافه می کرد.
هفتم می ذاشت روی اجاق غلیظ بشه ، بعدش توی فریزر خنک بشه و اصلا یخ بزنه .
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/39148471796630562237.jpg
چرا خدا ما رو به هر بلا و امتحانی که دوست داره گرفتار میکنه؟(داستان مربای پوست پرتقال)
بچه که بودم مربای پوست پرتقال رو خیلی دوست داشتم. یه روز نشستم بغل دست مامانم ، ببینم چه جوری اونو درست میکنه . که از پوست به اون تلخی مربای به این شیرینی و لذیذی در میاد.
حالا تا جایی که یادمه میگم چی کارها میکرد
(عجله نکن ، نه کلاس آشپزی نیست آخرش خوشت نیومد ؛ خب نخورش دیگه).
اول پوست پرتقال رو می کند .
دوم اون رو با چاقوی تیزی ریز ریز و خورد می کرد.
سوم می شست و خشکش می کرد .
چهارم توی آهک می خوابوند.
پنجم توی آبجوش می ریخت و با دمای بالا می پختش .
ششم بهش یه چیزایی مثل شکر و هل و رنگ و … اضافه می کرد.
هفتم می ذاشت روی اجاق غلیظ بشه ، بعدش توی فریزر خنک بشه و اصلا یخ بزنه .