PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ╬♥╬ ولادت با سعادت نبي مكرم اسلام و آغاز هفته وحدت مبارك باد ╬♥╬



فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 21:01
http://shiaupload.ir/images/43614457154171285674.gif http://www.shiaupload.ir/images/59074177480064584659.gifhttp://shiaupload.ir/images/99054878073930229838.gif (http://shiaupload.ir/images/99054878073930229838.gif)

http://img40.picoodle.com/img/img40/5/11/24/f_4dcyc80m_622754b.gif

ولادت با سعادت اشرف اوصياء ؛ خاتم الانبياء؛
خير المرسلين؛ حبيب اله العالمين ؛ طبيب
القلوب المومنين ؛ پيامبرعطوفت ورافت
و رحمت ،حضرت محمد (ص) و آغاز هفته
وحدت بر مسلمانان وشيعيان ومحبان خاندان
عصمت و طهارت عليهم السلام مبارك باد

http://img27.picoodle.com/img/img27/5/11/24/f_4dcyc81m_862a140.gif


http://upload.tazkereh.ir/images/75773568559806987300.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/75773568559806987300.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 21:02
http://upload.tazkereh.ir/images/67973363221577962045.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/67973363221577962045.jpg)




وحدت و يکپارچگى مسلمانان و لزوم اتحاد و اتفاق کلمه ميان ايشان بلکه ضرورت توحيد کلمه بر محور کلمه توحيد براى همه موحدان و خداپرستان روى زمين، از تعاليم و آموزشهاى اساسى آيين اسلام و از اصول فرهنگ قرآنى است.

و بر همين اساس، قرآن کريم يکى از عمده ‏ترين و سازنده ‏ترين اهداف رسالت رسول اکرم صلى الله عليه و آله را تاليف قلوب و ايجاد انس و تفاهم به جاى خصومت و دشمنى بيان مى‏دارد و اگر کسى در تاريخ، به ديده عبرت بنگرد اين معنى را از شاهکارهاى رسالت محمدى‏ صلى الله عليه و آله مى‏يابد.


«واعتصموا بحبل الله جميعا ولاتفرقوا»

همگى به حبل و رشته خداوندى چنگ بزنيد و پراکنده نگرديد.

بعد از رحلت پيامبر عظيم ‏الشان اسلام اوصياى معصوم او کوشيدند تا آن وحدت و يکپارچگى را حفظ کنند و آنان از حقوق شخصى خويش چشم پوشيدند و در طول تاريخ، دانشمندان مصلح و همه تلاشگران راستين انسانيت، هم خودشان از عوامل اختلاف و تجزيه گريختند و از دامن زدن به آتش خصومت ‏بين مسلمانان، برکنار زيستند و هم ديگران را به اتحاد و تفاهم فراخواندند.


ما مسلمانان به اين آيه زيباى قرآن، بيشتر بايد بينديشيم:

«فتقطعوا امرهم بينهم زبرا کل حزب بمالديهم فرحون‏»

اهل کتاب و پيروان اديان آسمانى و اتباع رسولان الهى، گروه، گروه شدند، ضد و دشمن هم گشتند و هر يک به آنچه نزد اوست‏ خرسند و شادمان گرديدند. (المؤمنون /53)







http://upload.tazkereh.ir/images/83551160227486531592.jpg

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 21:02
http://upload.tazkereh.ir/images/82906897988658882706.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/82906897988658882706.jpg)




هفته وحدت ؛ قلب‌هاي يكصدا ، دست‌هاي متحد

http://shiaupload.ir/images/i6eupok48f9srpz3s2an.gif



همانگونه كه بدن از سلول‌هاي گوناگون تشكيل يافته كه با وسايل مشترك تغذيه، تنفس، تكثير مثل با همبستگي كامل كشور تن را اداره مي‌نمايند، جامعه نيز از افرادي تشكيل شده كه اگر روح برادري در روابط آنان دميده نشود، آن جامعه راه تكامل را نپيموده ودر تمام شئون حياتي عقب خواهد ماند.



اگر در هر مساله‌اي از مسايل اجتماعي شك و ترديد كنيم و يا در ثبوت آن به تجربه يا آزمايش نيازمند باشيم، درباره ي لزوم اتحاد و همبستگي اجتماع و منافع سرشار آن شك و ترديد به خود راه نمي‌دهيم.

هرگز در جهان كسي را پيدا نخواهيم كرد كه بگويد پراكندگي ودودستگي مفيد و اتحاد بد ومضر است. زيرا كوچكترين سودي كه از اتفاق و وحدت عايد اجتماع مي‌گردد همان پيوستن نيروهاي كوچك و پراكنده به يكديگر است تا در سايه چنين پيوستگي، نيروي عظيمي به وجود آيد كه توانايي " مبدا تحولات شدن" در شئون مختلف جامعه را دارد.

سدهاي بزرگ جهان كه به صورت درياچه‌اي جلوه مي‌كنند از پيوستن رودهاي كوچك به وجود مي‌آيد. هريك از اين رودهاي كوچك نه قدرت توليد برق دارند و نه چندان به حال كشاورزي مفيدند.

اما از اجتماع همين رودهاي كوچك در يك نقطه، درياچه‌اي به وجود مي‌آيد كه قدرت توليد صد هزار كيلو وات برق در ساعت را دارد و با آن هزاران هزار خانه روشن مي‌شود، آبي كه با آن مي‌توان هكتارها زمين مزروعي تشنه را سيراب كرد.

اين منافع سرشار از كجاست؟ آري اين همه، از پيوستگي و اتحاد منبعث مي شود.

پس بياييم در تقارن سال نو با آغاز هفته وحدت، فارغ از هر مذهب وانديشه در اتحاد جهاني مسلمانان بكوشيم.




http://shiaupload.ir/images/i6eupok48f9srpz3s2an.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 21:30
http://upload.tazkereh.ir/images/59825575814241678685.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/59825575814241678685.jpg)




طرح اندیشه «وحدت جهان اسلام‏»

http://shiaupload.ir/images/i6eupok48f9srpz3s2an.gif

یكى از مشغولیت‏ هاى فكرى دیرینه و اساسى حضرت امام (ره) بود كه او در طول دوران فعالیت اجتماعى - سیاسى خود چه قبل ازپیروزى «انقلاب‏» اسلامى و چه بعد از آن لحظه ‏اى از آن غفلت نورزید. وفادارى صادقانه امام به «وحدت‏» نه تنها او را به برجسته‏ ترین شخصیت انقلابى جهان اسلام تبدیل نمود، بلكه او توانست در میان فرقه ‏هاى اسلامى مختلف نیز جایگاه بس رفیعى كسب نماید.
استراتژى مبارزاتى امام (ره); درجهت ایجاد بستر و شرایط لازم براى تحقق وحدت و همیارى در جهان اسلام، اصولا روى دو محور عمده تمركز یافته است:
«حركت فكرى - فرهنگى‏» و «حركت‏ سیاسى - عملى‏». امام (ره) با توجه به مراحل مبارزه، «تعلیم وتربیت‏» سیاسى را زیربناى حركت ‏سیاسى دانسته و اولین وظیفه مردم را در تحقق و توسعه، امر «تبلیغ‏» و «تعلیم‏» قرار داده است.



http://img34.picoodle.com/img/img34/4/6/8/f_ds714tnm_766f915.gif


در این زمینه امام خمینی (ره) فرموده اند:
«...وظیفه ما این است كه از حالا براى پایه ‏ریزى یك دولت‏ حقه اسلامى كوشش كنیم، تبلیغ كنیم، تعلیمات بدهیم، هم‏فكر بسازیم، یك موج تبلیغاتى و فكرى ب‏وجود آوریم تا یك جریان اجتماعى‏ پدید آید و كم ‏كم توده‏ هاى آگاه، وظیفه‏ شناس و دیندار در نهضت ‏اسلامى متشكل شده قیام كنند و حكومت اسلامى تشكیل دهند. تبلیغات و تعلیمات دو فعالیت مهم و اساسى ماست...‏»
امام خمینى (ره) به عمق نقش اجتماعات دینى چه در بعد اندیشه ‏سازى و چه در بعد اجتماع ‏سازى به خوبى پى‏برده بود. او اجتماعات و مراسم دینى را صرفا به منظور كاربرد تعلیمى و آموزشى آن در مقولات فكرى، مورد تشویق قرار نمى‏دهد بلكه مهم‏تر از آن به نقش اجتماع ‏سازى و شكل ‏دهى روابط اجتماعى جدید از طریق گردهمایى‏ها و نیز آگاهى یافتن مسلمین از قدرت و نیروى ارادى و انسانى‏شان هم اشاره دارد. به همین جهت است كه «روز قدس‏» به عنوان سمبل وحدت جهان اسلام كه پیام انقلابى و ضد استعمارى هم دارد از سوى ایشان در سطح جهان اسلام پیشنهاد گردید و همچنین بزرگداشت «هفته وحدت‏» میلاد حضرت رسول (ص) (از 12 ربیع الاول به روایت اهل تسنن تا 17 ربیع الاول) مورد حمایت وى قرار گرفت; چه این‏كه از دیدگاه او روند وحدت بین مسلمین، ضرورت ایجاد سمبل‏ها و نهادهاى تازه ‏اى را مى‏طلبد كه فراتراز زمان و مكان قرار دارد.


http://img34.picoodle.com/img/img34/4/6/8/f_ds714tnm_766f915.gif

رهبر معظم انقلاب اسلامی در رابطه با هفته وحدت فرموده اند:
اگر امروز بشریت متوجه این رحمت‏ بشود - رحمت وجود اسلام، رحمت تعالیم نبوى، این سرچشمه جوشان" وحدت" و آن را بیابد و خود را از آن سیراب كند، بزرگترین مشكل بشر برطرف خواهد شد. اگر چه همین امروز هم، تمدنهاى موجود عالم، بلاشك از تعالیم اسلام بهره ‏مند شده ‏اند و بدون تردید آنچه از صفات و روشهاى خوب و مفاهیم عالى در بین بشر وجود دارد، متخذ از ادیان الهى و تعالیم انبیاء و وحى آسمانى است و بخش عظیمى از آن، به اسلام متعلق است، لیكن امروز بشر به معنویت و صفا و معارف روشن و حق و دلپذیر اسلام - كه هر دل با انصافى آن معارف را مى‏پذیرد و مى‏فهمد - نیازمند است. لذاست كه دعوت اسلامى در جهان، طرفدار پیدا كرده است و بسیارى از غیر مسلمین هم دعوت اسلامى را پذیرفته ‏اند.


http://shiaupload.ir/images/i6eupok48f9srpz3s2an.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 21:30
http://upload.tazkereh.ir/images/05178335007118986269.gif (http://upload.tazkereh.ir/images/05178335007118986269.gif)



ماه فرو ماند از جمال محمد
سرو نباشد به اعتدال محمد
http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_989366gjo75r8lb7.gif
قدر فلك را كمال و منزلتى نيست
در نظر قدر با كمال محمد
http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_989366gjo75r8lb7.gif
وعده ديدار هر كسى به قيامت
ليله اسرى، شب وصال محمد
http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_989366gjo75r8lb7.gif
آدم و نوح و خليل و موسى و عيسى
آمده مجموع، در ظلال محمد
http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_989366gjo75r8lb7.gif
عرصه گيتى مجال همت او نيست
روز قيامت نگر، مجال محمد
http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_989366gjo75r8lb7.gif
و آن همه پيرايه بسته جنت فردوس
بو كه قبولش كند، بلال محمد
http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_989366gjo75r8lb7.gif
همچو زمين خواهد آسمان كه بيفتد
تا بدهد بوسه بر نعال محمد
http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_989366gjo75r8lb7.gif
شمس و قمر در زمين حشر نتابد
پيش دو ابروى چون هلال محمد
http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_989366gjo75r8lb7.gif
چشم مرا، تا به خواب ديد جمالش
خواب نمى ‏گيرد از خيال محمد
http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_989366gjo75r8lb7.gif
«سعدى‏» اگر عاشقى كنى و جوانى
عشق محمد بس است و آل محمد





http://upload.tazkereh.ir/images/12040716395241216196.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/12040716395241216196.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 21:32
http://upload.tazkereh.ir/images/25814010890633538896.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/25814010890633538896.jpg)



نگاهي گذرا برزندگي رسول اكرم صلوات الله عليه وآله

جناب عبدالمطلب، پدر بزرگ پيغمبر (ص)، پس از آن که به کمال رشد رسيد و مناصب کعبه به او منتقل گرديد، چيزي نگذشت که فوق العاده عظمت يافته بر مردم مکه و قريش امير و مهتر شد، عبدالمطلب مردي چهار شانه، خوش سيما، اندکي چاق و پرتو جواني در چهره اش ميدرخشيد و مع الوصف تمام موهاي سرش سپيد بود.
عبدالمطلب چنان بزرگي يافت که از بلاد و کشورهاي دور، به نزد او تحف و هدايا ميفرستادند، و هر که او را زنهار ميداد در امان بود، و چون عرب را داهيه اي پيش مي آمد، او را برداشته به کوه خثبير برده قرباني ميکردند، انجام حاجات خود را به بزرگواري او ميشناختند، ديگران خون قرباني خود را بر پيشاني بتها ميماليدند، اما او جز خداي يگانه چيزي را مورد ستايش قرار نميداد ...


عبدالمطلب در آن وقت که حفر زمزم ميکرد، قريش او را استهزا نموده، گفتند: تو خوشبخت بودي اگر بيش از يک پسر داشتي. آنگاه عبد المطلب با خداي خود عهد بست که اگر او را 10 پسر آيد، يک تن را که از همه برگزيده تر باشد در راه او قرباني کند.


چيزي نگذشت که اين موهبت نيز نصيبش گشته داراي ده پسر و شش دختر شد!
اين خزانه پسران بر افتخارات او افزود، وقتي که به صحن مسجد الحرام مي آمد، ده پسر جوان او، که دنبالش بودند، هاله سر افرازي و جلال بر او انداخته، ديده ها به سويش دوخته ميشد!!

او کسي بود که تير دعايش براي داشتن ده پسر به اجابت رسيده بود، اما از اين طرف موقع آن رسيده بود که عبد المطلب به عهد خود وفا نموده، يکي از پسر ها را در راه خدا قرباني کند، ولي گاهي که فکر ميکرد، دل از يکي برکند و مهر او را در نه پسر ديگر قرار دهد در موقع انتخاب عاجز ميماند.


عبد المطلب يک شب تا صبح نخوابيد، تمام آن ده نفر را مقابل نظر خود آورده، سبک و سنگين کرد، راه حلي که به نظرش رسيد اين بود: قرعه به ميان آنها کشد و انتخاب را به خدا وا گذارد.


صبح روز بعد عبدالمطلب پسرها را داخل خانه کعبه نمود و بين آنها قرعه زد. قرعه به نام عبدالله درآمد، پس عبدالله را خوابانيد تا ذبح کند، قريش مانع گشتند، و زنهاي عبدالمطلب شروع به گريه و ناله نمودند، (عاتکه) دختر عبدالمطلب، عرض کرد: پدر، بين شترهايي که در حرم داري و بين عبدالله قرعه بزن، پس او شروع به قرعه زدن نمود، و ده ده زياد کرد، تا به صد شتر که رسيد قرعه به نام شترها برآمد، و بعد عبدالمطلب اين کار را سه بار تکرار کرد، و هر سه بار قرعه به نام شترها افتاد و عبدالله به سلامت ماند.






http://upload.tazkereh.ir/images/27257029919768385623.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/27257029919768385623.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 21:33
http://upload.tazkereh.ir/images/58174813847131019785.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/58174813847131019785.jpg)



وديعه الهي را به آمنه سپرد

پس از آنکه جناب عبدالمطلب با قرباني صد شتر، حيات عبدالله را خريد، چند روزي بيش نگذشت که او را با خود به منزل (وهب) برد، خواست تلخ ترين احساسات چند روز خود، و فرزندش عبد الله را با شيرين ترين کارها جبران کند.

جناب آمنه را براي عبدالله خواستگاري کرد. وهب و خانواده او به شرافت و سخاوت مشهور بودند، و آمنه به حجب و حيا، عبدالمطلب گفت: پسر من از يک خانواده قديمي است که به اصالت معروفند، شمشير و اسب، دشت و کوه، با شجاعت و قدرت و قوت او را ميشناسند.

وهب گفت: دختر من در تقوي بي نظير است.
عبدالمطلب: پسر من، براي مهر هشت شتر مياورد، و شب عروسي را من تعيين مينمايم، بدين گونه آمنه خطبه خوانده شد.

از اين طرف نزديک شده بود که کاروان قريش براي سفر شام حرکت کند، عبدالله از طرف عبدالمطلب کانديداي اين سفر بود، از اين جهت چيزي نگذشت که عبدالمطلب، اسباب عروسي را فراهم ساخت تا عبدالله بتواند با کاروان رهسپار گردد.

جشن مفصلي گرفته شد، بزرگان قريش دعوت شدند، چند شتر براي ميهمانان کشتند، آمنه را به خانه عبدالله آوردند، عبدالله که حامل نور نبوت الهي بود آن وديعه الهي را به آمنه سپرد ....

آمنه در پاره اي از شبها صدائي ميشنيد، که اي آمنه تو مادر شده اي و بهترين پسر را مي آوري.

چند ماهي بيش نگذشت که يک روز صبح صداي طبل بلند شد، مردم مکه به يکديگر بشارت ميدادند که کاروان نزديک شهر رسيده است، مردم به جنبش آمده و به سوي کاروان حرکت کردند، در پيشاپيش آنها پسران عبدالمطلب سوار اسبهاي طلايي رنگ، به استقبال کاروان و برادرانشان شتافتند!

عبدالله در کاروان نبود! خاک يثرب عبدالله را در کام خود کشيده بود، افسوس که آخر الامر هم، عبدالله در جواني درگذشت. تنها دلخوشي آمنه پس از مرگ شوهر، فرزندي بود که انتظار او را ميکشيد و آرزو ميکرد پسر باشد، يک عبدالله کوچک باشد.

در آن زمان که کعبه را بتخانه اعظم ميخواندند، و در جزيره العرب، ايمان به خدا، و فضائل انساني مفهومي نداشت. در آن زمان که ابرهه با سپاهش به مکه تاخت، تا کعبه را ويران، و آن سال مبدأ تاريخ عرب گشته، آن را عام الفيل ناميدند، يعني سالي که ابرهه با پيلان مست، براي ويران ساختن کعبه آمد و خداوند آنها را هلاک ساخت.





http://upload.tazkereh.ir/images/70040172155783599064.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/70040172155783599064.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 21:34
http://upload.tazkereh.ir/images/78753595359313284819.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/78753595359313284819.jpg)



وقايع شب ميلاد پيامبر اعظم (ص)

در 17 و بنا به قولي در 12 ربيع الاول اين سال، نزديک به طلوع صبح، تازگي هايي در جهان پديد آمد:

1- امام ششم (ع) فرمود: شيطان به هفت آسمان بالا ميرفت و خبرهاي آسماني را گوش ميداد، وقتي که عيسي (ع) تولد يافت از سه آسمان رانده شد، و تا آسمان چهارم ميرفت، و چون حضرت رسول (ص) متولد شد از همه آسمانها رانده گرديد.

2-بارگاه انوشيروان (ايوان مدائن) شکست و چهارده کنگره آن افتاد.

3- انوشيروان در خواب ديد که خورشيد در تاريکي شب از طرف حجاز برآمد و از نردبان چهل پله اي که سر به کيوان کشيده بود بالا رفت، و همه جا را روشن کرد، جز کاخ او که در تاريکي ماند.

4-آتشکده آذر گشسب که هزار سال روشن بود، خاموش شد، سرد گشت و مرد.

5- در يثرب يک يهود بر فراز قلعه اي فرياد کرد: اين ستاره احمد است، ستاره پيامبر جديد است، يهودي هايي که پاي قلعه ايستاده بودند، به سراغ غيبگو و دانشمند خود دويدند.

6- يک عرب بياباني با ريش سپيد، و قامتي بلند، مهار شترش در دست، وارد مکه شد، و اين اشعار را ميخواند: ديشب مکه در خواب بود و نديد که در آسمانش چه نورافشاني و چه ستاره باراني بود!

7- در آن شب هر بتي که در هر جاي عالم بود، بر رو افتاده بود.

8- درياچه ساوه که سالها آن را ميپرستيدند فرو رفت و خشک گرديد.

9- وادي سماوه که سالها بود، کسي آب در آن نديده بود، آب در آن جاري شد.

10- داناترين دانشمند مجوس در خواب ديد: که چند شتر صعب، اسبان عربي را ميکشتند و از دجله گذشته داخل بلاد ايشان شدند، طاق کسري از ميان شکست و دو حصه شد، و آب دجله شکافته شد و در قصر او جاري گرديد، و نوري از طرف حجاز ظاهر گرديد و در عالم منتشر شد و پرواز کرد تا به مشرق رسيد.

11- سرير سلطنت پادشاهان، سرنگون شده بود.

12- مجمع پادشاهان در آن روز، غمناک و از سخن بازمانده بودند.

13- ميان کاهنان و همزادشان که خبرها به آنها ميگفتند جدايي افتاد، و ساحران از علم خود نميتوانستند استفاده نمايند.

نزديک به فجر صادق، مقارن اين حوادث، جناب آمنه ديد که ستاره هاي آبي، با دنباله هاي ارغواني، به پشت بام خانه اش ميريزند!، از اين تماشا مسرور شده بود که ناگهان ديد زنهايي نوراني اطراف بالينش نشستند، فکر کرد زنان قريشند، ولي متحير بود که چگونه خبر يافته اند که او در اين وقت ميخواهد وضع حمل کند!!

صدايي به سان زمزمه فرشتگان و صداي ارواح از ميان آنان بلند شد: يکي گفت: من آسيه زن فرعونم، ديگري گفت: من مريم دختر عمرانم .....

آمنه بر روي آنها تبسم کرد (پسرش به دنيا آمد). آمنه گفت: صدايي شنيدم که ميگفت: اي آمنه به پسر تو، خلق آدم، معرفت شيث، شجاعت نوح، خصلت ابراهيم، زبان اسماعيل، رضاي اسحاق، فصاحت صالح، حکمت داوود، حشمت سليمان، ملاحت يوسف، تحمل موسي، طاعت يونس، صبر ايوب، جهاد يوشع، حب دانيال، وقار الياس، عصمت يحيي، و زهد عيسي عطا شده است.




http://upload.tazkereh.ir/images/01309893659358503524.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/01309893659358503524.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 21:37
http://upload.tazkereh.ir/images/04426847120543616879.gif (http://upload.tazkereh.ir/images/04426847120543616879.gif)


http://shiaupload.ir/images/04406501334312677974.gif (http://shiaupload.ir/images/04406501334312677974.gif)http://shiaupload.ir/images/87180699982923325781.gifhttp://shiaupload.ir/images/87180699982923325781.gifhttp://shiaupload.ir/images/87180699982923325781.gifhttp://shiaupload.ir/images/04406501334312677974.gif (http://shiaupload.ir/images/04406501334312677974.gif)


زمين و آسمان «مكه‏» آن شب نور باران بود

و موج عطر گل در پرنيان باد مى‏پيچيد،

اميد زندگى در جان موجودات مى‏جوشيد

هوا آغشته با عطر شفا بخش بهاران بود.

شبى مرموز و رؤيايى به شهر«مكه‏» مهد پاك جانان،

دختر مهتاب مى‏خنديد.

شبانگه ساحت «ام القرى‏» در خواب مى‏خنديد،

ز باغ آسمان نيلگون صاف و مهتابى

دمادم بس ستاره مى‏شكفت

و آسمان پولك نشان مى‏شد

صداى حمد و تهليل شباويزان خوش آهنگ

به سوى كهكشان مى‏شد.

دل سياره‏ها در آسمان حال تپيدن داشت

و دست باغبان آفرينش در چنان حالت

سر«گل آفريدن‏» داشت.

خانه«ام القرى‏» در انتظار رويدادى بود

شب جهل و ستمكارى ، به اميد طلوع بامدادى بود.

سراسر دستگاه آفرينش اضطرابى داشت

و نبض كائنات از انتظارى دمبدم مى‏زد كه:

امشب، نيمه شب خورشيد مى‏تابد

ز شرق آفرينش، اختر اميد مى‏تابد.




http://shiaupload.ir/images/04406501334312677974.gif (http://shiaupload.ir/images/04406501334312677974.gif) http://shiaupload.ir/images/87180699982923325781.gifhttp://shiaupload.ir/images/87180699982923325781.gifhttp://shiaupload.ir/images/87180699982923325781.gifhttp://shiaupload.ir/images/04406501334312677974.gif (http://shiaupload.ir/images/04406501334312677974.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 21:39
http://upload.tazkereh.ir/images/18515910647971941252.gif (http://upload.tazkereh.ir/images/18515910647971941252.gif)


http://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gifhttp://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gifhttp://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gifhttp://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gif

در آن حال «آمنه‏» در عالم سرگشتگى مى‏ديد:

به بام خانه‏اش بس آبشار نور مى‏بارد

و هر دم يك ستاره در سرايش ميچكد، رنگين و نورانى

و زين قدرت نماييها نصيب او شگفتى بود و حيرانى.

در آن دم مرغكى را ديد با پرهاى ياقوتى

و منقارى زمرد فام
كه سويش پر كشيد از بام و در صحن سرا پر زد

و پرهاى پرندين را به پهلوى زن درد آشنا ساييد،

بناگه درد او آرام شد، آرام

به كوته لحظه‏اى گرداند سر را «آمنه‏» با هاله اميد

تنش نيرو گرفت و در دلش نور خدا تابيد

چو ديد آن حاصل كون و مكان و لطف سرمد را

دو چشمش برق زد تا ديد

رخشان چهر«احمد(ص)» را شنيد

از هر كران عطر دلاويز محمد را.

سپس بشنيد اين گفتار وحى آميز:



http://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gifhttp://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gifhttp://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gifhttp://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gif


http://upload.tazkereh.ir/images/08260211058403354429.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/08260211058403354429.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 21:40
http://upload.tazkereh.ir/images/74092172044336852452.gif (http://upload.tazkereh.ir/images/74092172044336852452.gif)


http://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gifhttp://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gifhttp://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gif

الا،اى «آمنه‏» اى مادر پيغمبر خاتم!

سرايت خانه توحيد ما باد و مشيد باد

سعادت همره جان تو و جان «محمد» باد.

- بدو بخشيده‏ايم اى «آمنه‏» اى مادر تقوى!

صداى دلكش «داوود» و حب «دانيال‏»

و عصمت «يحيي».- به فرزند تو بخشيديم:

كردار«خليل‏» و قول «اسماعيل‏»

و حسن چهره «يوسف‏» شكيب «موسى عمران‏»

و زهد و عفت «عيسي».

- بدو داديم: خلق «آدم‏» و نيروى «نوح‏»

و طاعت «يونس‏» وقار و صولت «الياس‏»
و صبر بى‏ حد «ايوب‏»

بود فرزند تو يكتا

بود دلبند تو محبوب

سراسر پاك؛ سرا پا خوب.


http://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gifhttp://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gifhttp://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gif




http://upload.tazkereh.ir/images/31076451261734298188.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/31076451261734298188.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 21:40
http://upload.tazkereh.ir/images/47122722420357679132.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/47122722420357679132.jpg)



http://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gifhttp://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gifhttp://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gif



دو گوش «آمنه‏» بر وحى ذات پاك سرمد بود،

دو چشم «آمنه‏» در چشم رخشان «محمد» بود

كه ناگه ديد روى دخترانى آسمانى را

به دست اين يكى ابريق سيمين

در كف آن ديگرى طشت زمرد بود

دگر حورى، پرندى چون گل مهتاب در كف داشت،

«محمد» را چو مرواريد غلتان شستشو دادند

به نام پاك يزدان بوسه‏ها بر روى او دادند.

سپس از آستين كردند بيرون «دست قدرت‏» را

زدند از سوى درگاه خداوندى

ميان شانه‏هاى حضرتش «مُهر نبوت‏» را

سپس در پرنيانى نقره ‏گون،

آرام پيچيدند

و زآنجا «آسمانى دختران‏» بر«عرش‏» كوچيدند.


همان شب قصه ‏پردازان ايرانى خبر دادند:

كه آمد تك سوارى در«مدائن‏» سوى «نوشروان‏»

و گفت: اى پادشه

«آتشكده آذرگشسب‏» ما كه صدها سال روشن بود

هم امشب ناگهان خاموش شد، خاموش

به «يثرب‏» يك «يهودى‏» بر فراز قله‏اى فرياد را سر داد:

كه امشب اخترى تابنده پيدا شد

و اين نجم درخشان اختر فرزند«عبد الله‏»

نويد پيغمبر پاك خداوندست

و انسانى كرام ندست.

http://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gifhttp://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gifhttp://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gif



http://upload.tazkereh.ir/images/99591888239826315681.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/99591888239826315681.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 21:40
http://upload.tazkereh.ir/images/55230543814552397958.gif (http://upload.tazkereh.ir/images/55230543814552397958.gif)

http://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gifhttp://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gifhttp://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gif


يكى مرد عرب اما بيابانگرد و صحرائى

قدم بگذاشت در«ام القرى‏» وين شعر خوش برخواند:

كه اى ياران مگر ديشب به خواب مرگ پيوستيد؟

چه كس ديد از شما آن روشنان آسمانى را؟

كه ديد از «مكيان‏» آن ماهتاب پرنيانى را؟

زمين و آسمان «مكه‏» ديشب نور باران بود

هوا آغشته با عطر شفابخش بهاران بود

بيابان بود و تنهائى و من ديدم

كه از هر سو ستاره بر زمين ما فرود آمد

به چشم خويش ديدم: ماه را از جاى خود كندند

ز هر سو در بيابان عطر مشك و بوى عود آمد

بيابان بود و من، اما چه مهتاب دلارايى!

بيابان بود و من، اما چه اخترهاى زيبايى!

بيابان، رازها دارد ولى در شهر، آن اسرار، پيدا نيست

بيابان نقشها دارد كه در شهر آشكارا نيست

كجا بوديد اى ياران؟

كه ديشب آسمانيها زمين «مكه‏» را كردند گلباران

ولى گل نه، ستاره بود جاى گل

هوا آغشته با عطر شفابخش بهاران بود.

به شعر آن عرب، مردم همه حالى عجب ديدند

به آهنگ عرب اين شعر را خواندند و رقصيدند:

روانت شادمان بادا!

كجايى اى عرب، اى ساربان پير صحرايى؟!

كجايى اى بيابانگرد روشن راى بطحايى؟!

كه اينك بر فراز چرخ، بينى نام «احمد» را

و در هر موج بينى اوج گلبانگ «محمد» را

«محمد» زنده و جاويد خواهد ماند

«محمد» تا ابد تابنده چون خورشيد خواهد ماند

جهانى نيك مى‏داند

كه نامى همچو نام پاك پيغمبر مؤيد نيست

و مردى زير اين سبز آسمان همتاى «احمد» نيست


http://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gifhttp://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gifhttp://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gif



http://upload.tazkereh.ir/images/35144626849224145003.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/35144626849224145003.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 21:42
http://upload.tazkereh.ir/images/30332380837093700816.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/30332380837093700816.jpg)

(http://upload.tazkereh.ir/images/54402853253990713859.jpg)

محمد(ص) كامل ترين سَمبُل

زندگى رسول اكرم(ص) سرشار از فضايل انسانىو صفات پسنديده و سير و سلوكى پايدار بود كه عظمت و بزرگى و اصالت و خُلق و خوىپسنديده از آن نمودار بود. خداوند او را نيكو تربيت فرمود و از گزند محيطى كه در آنمى‏زيست مصون نگاه داشت. پيامبر(ص) آراسته به كليه سجاياى نكوى اخلاقى بود، به هميندليل خداى متعال او را در قرآن بدين صفت توصيف فرمود:

«وَإِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِيمٍ».

از اين رو محمد(ص) برجسته‏ترين نمونه كمال انسانى و بهترين الگوى شايستهبراى مسلمانان است و خداوند به ما فرمان داده كه از او پيروى نموده و براى دستيابىبه رضوان الهى، به دستورات وى عمل نماييم. خداى سبحان مؤمنين را مخاطب ساخته وفرموده است:

لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِى رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْكانَ يَرْجُو اللَّهَ وَاليَوْمَ الآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً؛

براىكسانى كه به ثواب خدا و روز قيامت اميدوار بوده و خدا را زياد ياد كنند،رسول‏خدا(ص) برايشان بهترين الگو و سرمشق است.
جا دارد هر محقق و پژوهشگرى درباره اخلاق نبى اكرم و صفات پسنديده او در اين زمينه، برقرآن آگاهى يابد؛ زيرا هرصفت پسنديده‏اى كه قرآن بيان داشته، رسول اكرم(ص) بدان متّصف و آراسته بوده است.

كتب روايات نيز گوياى ده‏ها هزار حديث از گفتار و كردار و سفارشات آن حضرت است كهبشر را به هر فضيلت و صفت برجسته انسانى دعوت مى‏كند و اين خود قوى‏ترين دليل وبزرگ‏ترين گواه براين است كه رسول خدا(ص) داراى شايسته‏ترين اخلاق نيكو و پسنديده ومنحصر به فرد بوده است و ما در اين اندك صفحات، فشرده‏اى از صفات آن حضرت را بيان مى‏داريم تا خواننده گرامى بر آنها آگاه گردد و به همان شيوه عمل نمايد تا به رضوان الهى دست يابد.






http://upload.tazkereh.ir/images/54402853253990713859.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/54402853253990713859.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 21:42
http://upload.tazkereh.ir/images/54765995032296117167.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/54765995032296117167.jpg)



دوران شباني

آرامش‌ دشت‌ و باديه‌ براي‌ محمد، از ماندن‌ در ميان‌ مشركان‌ و بت‌پرستان‌مكّه‌ پسنديده‌تر بود و او بهترين‌ پيشه‌ را چوپاني‌ مي ‌دانست‌، لذا بخش‌ زيادي‌ ازسال‌هاي‌ جواني‌ را با شباني‌ سپري‌ كرد و گوسفندان‌ را نگهداري‌ نمود. خلوت‌و تنهايي‌ صحرا، علاوه‌ براين‌ كه‌ برايش‌ دستمايه‌ شكيبايي‌ و بردباري‌ بود،باعث‌ مي‌شد كه‌ به‌ درستي‌ در طبيعت‌ بنگرد و به‌ راستي‌ بينديشد، در تاريكي‌شب‌ نجوا كند و سختي‌ روز را به‌ جان‌ بخرد و سستي‌ و نخوت‌ را به‌ بازوي ‌تلاش‌ و هنر صبر به‌ زانو درآورد كه‌ پيروزي‌ در اين‌ امتحان‌ شكيبايي ‌،فرايندي‌ چون‌ پيشوايي‌ جهان‌ را به‌ او ارزاني‌ مي‌داشت‌. آن‌ گونه‌ پيامبران‌ الهي‌با سپري‌ كردن‌ اين‌ دوران‌، بر مسند راهنمايي‌ امّت‌ تكيه‌ زدند. محمد(ص)در اين‌باره‌ مي‌گويد:

«خداوند هيچ‌ پيامبري‌ را مبعوث‌ نفرمود، مگر اين‌كه‌ چوپان‌ گوسفندان‌بوده‌است‌».
از ايشان‌ سؤال‌ شد كه‌ آيا شما نيز شباني‌ كرده‌ايد؟ فرمود:
«آري‌! من‌ مدتي‌ شبان‌ گوسفندان‌ اهل‌ مكه‌ در (سرزمين‌) قراريط‌ بوده‌ام‌».

وي‌ همچنين‌ از شباني‌ گوسفندان‌ خانواده‌ خود در «اجياد» ياد مي‌كند.

مصطفي‌ فرمود خود كه‌ هر نبي‌
كرد چوپانيش‌، بَرنا يا صَبي‌
بي‌شُباني‌ كردن‌ و آن‌ امتحان‌
حق‌ ندادش‌ پيشوايي‌ِّ جهان‌
تا شود پيدا وَقار و صبرشان‌
كردشان‌ پيش‌ از نبوّت‌ حق‌ شُبان‌
گفت‌ سايل‌ هم‌ تو نيز اي‌ پهلوان‌؟
گفت‌ من‌ هم‌ بوده‌ام‌ دَهري‌ شُبان‌

هرچند ابن‌كثير دوره‌ شباني‌ محمد(ص) را تا پيش‌ از ازدواج‌ او باخديجه‌ بيان‌ مي‌دارد، ليكن‌ با توجه‌ به‌ گفته‌ ذيل‌، وي‌ تا پيش‌ از بعثت‌ باچوپاني‌ و دشت‌ و باديه‌ نيز مأنوس‌ بوده‌ است‌. محمد(ص) مي‌فرمايد:

«خداوند موسي‌ را مبعوث‌ فرمود، درحالي‌كه‌ گوسفندچراني‌ مي‌كرد، داود رامبعوث‌ فرمود و او هم‌ چوپان‌ بود و من‌ هم‌ هنگامي‌ كه‌ به‌ پيامبري‌ مبعوث‌شدم‌، چوپان‌ گوسفندان‌ خانواده‌ خود، در اجياد بودم‌».





http://upload.tazkereh.ir/images/77202571300178886779.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/77202571300178886779.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 21:43
http://upload.tazkereh.ir/images/70705732779865138632.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/70705732779865138632.jpg)


ظلم‌ ستيزي‌

عرب‌ جاهل‌، در طول‌ سال‌، چهار ماه‌ رجب‌، ذيقعده‌، ذيحجه‌ و محرم‌ راپاس‌ داشته‌ و در آن‌، جنگ‌ را تحريم‌ مي‌كردند تا در اين‌ مدت‌ بازارهاي‌تجارتي‌ خود را رونق‌ بخشند و به‌ كار و كسب‌ بپردازند و حتي‌ امور عبادي‌خويش‌ را انجام‌ دهند.

در تاريخ‌ عرب‌ عصر جاهلي‌، چهار بار اين‌ احترام‌ نقض‌ شد و جنگ‌هايي‌ميان‌ بعضي‌ از قبايل‌ عرب‌ صورت‌ گرفت‌ و چون‌ اين‌ نبردها در ماه‌هاي‌ حرام‌واقع‌ مي‌شد، نام‌ آن‌ها را جنگ‌ فجار نهادند.
يعقوبي‌ مي‌گويد:

«در ماه‌ رجب‌ كه‌ نزد آنان‌ ماه‌ حرام‌ بود و در آن‌، خونريزي‌ نمي‌كردند ـجنگيدند و بدين‌علّت‌ فجار ناميده‌ شد؛ چه‌ در ماه‌ حرام‌، فجوري‌ (گناهي‌بزرگ‌) مرتكب‌ شدند».

در پايان‌ دهه‌ دوم‌ پس‌ از عام‌الفيل‌، فجار چهارم‌، ميان‌ دو قبيله‌ متحد قريش‌و كنانه‌ از يك‌ سو و قبيله‌ هوازن‌ از سوي‌ ديگرانجام‌ شد. جنگ‌ در ماه‌ حرام‌شروع‌ شد و در ماه‌ شوال‌ به‌ پايان‌ آمد.

با طولاني‌ شدن‌ فجار چهارم‌، ظلم‌ و تعدّي‌هاي‌ بسياري‌ نيز صورت ‌مي‌گرفت‌ كه‌ وراي‌ انگيزه‌ آغاز آن‌، مقابله‌ با اين‌ ستمگري‌ها، سر لوحه‌ مرام‌ هرجوانمردي‌ بود و محمد(ص) كه‌ بيست‌ بهار از عمرش‌ مي‌گذشت‌، با اين‌روحيه‌ ظلم‌ ستيزي‌ به‌ دفاع‌ مي‌پرداخت‌ و از حضور خود، چنين‌ ياد مي‌كند؛

«قَدْ حَضَرْتُه‌ُ مَع‌َ عمُوَمتِي‌ وَ رَمَيت‌ُ فيه‌ِ بِاسهُم‌ وَ مزا اُحِب‌ُّ اءِنِّي‌ِ لَم‌ْ اَكُن‌ْ فَعَلْت‌ُ»
«همراه‌ عموهاي‌ خويش‌ در آن‌ حاضر شدم‌ و چند تير هم‌ انداختم‌ و دوست‌هم‌ ندارم‌ كه‌ نكرده‌ باشم‌».






http://upload.tazkereh.ir/images/59991478196223413752.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/59991478196223413752.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 21:43
http://upload.tazkereh.ir/images/65451342424265968861.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/65451342424265968861.jpg)


با «پيمان‌ فضول‌»

پس‌ از پايان‌ جنگ‌ فجار، مردي‌ از «بني‌ زبيد» وارد مكه‌ شد و كالايي‌ را به‌«عاص‌بن‌ وائل‌» فروخت‌. عاص‌ كالا را تحويل‌ گرفت‌ و بهاي‌ آن‌ را نمي‌داد.مرد زبيدي‌ ناچار بالاي‌ كوه‌ رفت‌ و رو به‌ افرادي‌ كه‌ در كنار كعبه‌ نشسته‌ بودند،كرد و فرياد برآورد:
«اي‌ مردان‌ (قريش‌)! به‌ داد ستمديده‌هاي‌ دور از طايفه‌ و كسان‌ خويش‌ برسيدكه‌ در داخل‌ شهر مكه‌ كالاي‌ او را به‌ ستم‌ مي‌برند...»

سخنان‌ دردمندانه‌ او، قبايل‌ قريش‌ را به‌ تحرّك‌ واداشت‌ و با تحريك‌ وپيش‌قدمي‌ «زبيربن‌ عبدالمطلب‌» در خانه‌ «عبداللهبن‌ جدعان‌» گرد هم‌ آمدند وپيمان‌ بستند كه‌ براي‌ ياري‌ ستمديده‌ و گرفتن‌ حق‌ وي‌ همدستي‌ كنند و اجازه‌ندهند كه‌ در مكه‌ بر احدي‌ ستم‌ شود.

آنگاه‌ به‌ عنوان‌ نخستين‌ اقدام‌، همگي‌ نزد «عاص‌بن‌ وائل‌» آمدند و حق‌زبيدي‌ را از او ستاندند و به‌ صاحبش‌ برگرداندند.

اين‌ پيمان‌ به‌ نام‌ «حلف‌ الفضول‌» مشهور شد.

محمد(ص) كه‌ درآن‌ هنگام‌ جواني‌ بيست‌ساله‌ بود، در اين‌ پيمان‌شركت‌ جست‌ و نسبت‌ به‌ حضور خود، افتخار مي‌كرد، او درباره‌ جايگاه‌حلف‌الفضول‌ چنين‌ مي‌فرمود:

«در سراي‌ عبداللهبن‌ جدعان‌ در پيماني‌ حضور يافتم‌ كه‌ اگر در اسلام‌ هم‌ به‌مانند آن‌ دعوت‌ مي‌شدم‌، اجابت‌ مي‌كردم‌ و اسلام‌ جز استحكام‌ چيزي‌ بر آن‌،نيفزوده‌ است‌».

محمد(ص) همواره‌ به‌ اين‌ پيمان‌ به‌ ديده‌ احترام‌ مي‌نگريست‌ و براصول‌ آن‌، كه‌ دفاع‌ از محرومان‌ و ستمديدگان‌ و مبارزه‌ با ستمگري‌ بود،اعتقاد داشت‌.

او مي‌فرمود:«حاضر نيستم‌ اين‌ پيمان‌ را با شتران‌ سرخ‌ مو عوض‌ كنم‌».





http://upload.tazkereh.ir/images/27257029919768385623.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/27257029919768385623.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 21:44
http://upload.tazkereh.ir/images/91659246390789362273.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/91659246390789362273.jpg)



سفر تجارتي‌

در آستانه‌ حركت‌ كاروان‌ بازرگاني‌ قريش‌ به‌ سوي‌ شام‌، خديجه‌ بانوي‌پرآوازه‌، شرافتمند و ثروتمند مكه‌ در پي‌ مرد اميني‌ مي‌گشت‌ تا سرمايه‌ خودرا براي‌ تجارت‌ بدو بسپارد و به‌ ازاي‌ تلاش‌ او، مزدي‌ پرداخت‌ كند.

ابوطالب‌ از اين‌ فرصت‌ بهره‌ جست‌ و به‌ محمد، برادرزاده‌ بيست‌ و پنج‌ ساله‌خود، پيشنهاد سفر تجارتي‌ را داد و گفت‌:

«مردم‌ با دارايي‌ خديجه‌ تجارت‌ مي‌كنند».

و آنگاه‌ وي‌ را تشويق‌ نمود تا بدان‌ كار مبادرت‌ ورزد.

خديجه‌ از گفتگو و پيشنهاد ابوطالب‌ آگاه‌ شد و به‌ سرعت‌ كسي‌ را پي‌محمد(ص) فرستاد و به‌ او گفت‌:

«چيزي‌ كه‌ مرا شيفته‌ تو نموده‌ است‌، همان‌ راستگويي‌، امانت‌داري‌ و اخلاق‌پسنديده‌ تو است‌. من‌ حاضرم‌ دو برابر آنچه‌ به‌ ديگران‌ مي ‌دادم‌، به‌ تو بدهم‌».

محمد(ص) پيشنهاد سفر تجارتي‌ را پذيرفت‌ و با «ميسره‌» غلام ‌خديجه‌ به‌ سمت‌ شام‌ رهسپار شد و در اين‌ سفر، چند برابر ديگران‌ سود برد.

فرزند عبدالله، چون‌ به‌ «بُصري‌» رسيد، «نُسطور» راهب‌ او را ديد و ميسره‌را به‌ پيامبري‌ وي‌ مژده‌ داد. غلام‌ خديجه‌، خود نيز كرامات‌ و ويژگي‌هاي‌خاصي‌ را از محمد(ص) در طول‌ اين‌ سفر مشاهده‌ كرد كه‌ پس‌ از بازگشت‌به‌ مكه‌ تمام‌ جريانات‌ و رخدادها را به‌ خديجه‌ گزارش‌ داد.

آنگاه‌ خديجه‌، آنچه‌ را كه‌ از غلام‌ خود،شنيده‌ بود و موارد وخصوصياتي ‌را كه‌ خويش‌ از محمد امين‌ ديده‌ بود، نزد ورقه‌بن‌ نوفل‌ داناي‌ عرب‌ بازگوكرد، او نيز به‌ خديجه‌ چنين‌ گفت‌:

«اگر اين‌ها درست‌ باشد، او پيامبر اين‌ امّت‌ است‌».





http://upload.tazkereh.ir/images/12040716395241216196.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/12040716395241216196.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 21:44
http://upload.tazkereh.ir/images/44595895588176034360.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/44595895588176034360.jpg)



ازدواج‌ با حضرت خديجه‌(س)

برجستگي‌ و فزوني‌ نيكي‌هاي‌ محمد، دلبستگي‌ خديجه‌ را بدو شعله ‌وركرد و او بي‌درنگ‌ علاقه‌مندي‌ خويش‌ را به‌ ازدواج‌ باوي‌ اظهار داشت‌ و بنابرنقلي‌، خديجه‌ شخصاً پيشنهاد پيوند را به‌ محمد امين‌ داد و گفت‌:

«... بر اثر خويشي‌ كه‌ ميان‌ من‌ و تو برقرار است‌ و آن‌ عظمت‌ و عزّتي‌ كه‌ ميان ‌قوم‌ خود داري‌ و امانت‌، حسن‌ خلق‌ و راستگويي‌ كه‌ از تو مشهود است‌، بجدّمايلم‌ با تو ازدواج‌ كنم‌».

محمد، اين‌ پيشنهاد را با عموهاي‌ خود، در ميان‌ گذاشت‌ و با ايشان ‌مشورت‌ كرد. آنگاه‌ رضايت‌ خود را از اين‌ ازدواج‌ اعلام‌ داشت‌.

سرانجام‌ ازدواج‌، دو ماه‌ و بيست‌وپنج‌ روز پس‌ از بازگشت‌ محمد امين‌ ازسفر تجارتي‌ شام‌ صورت‌ گرفت‌ و در يك‌ مجلس‌ با شكوه‌ خطبه‌ عقدخوانده‌ شد و ابوطالب‌ آن‌ را ايراد كرد و چون‌ خطبه‌ به‌ انجام‌ رسيد «عمرو بن‌اسد» عموي‌ خديجه‌ چنين‌ پاسخ‌ گفت‌:

«محمد پسر عبدالله بن‌ عبدالمطلب‌،از خديجه‌ دختر خويلد خواستگاري‌ مي‌كند. اين‌ خواستگار بزرگوار را نمي‌توان‌ رد كرد».

سن‌ محمد(ص) به‌هنگام‌ ازدواج‌ 25 سال‌ بود و گويا خديجه‌ نيزنزديك‌ 40 سال‌ از عمرش‌ مي‌گذشت‌.

محمد امين‌ از اين‌ پيوند بسيار خرسند بود و همواره‌ جايگاه‌ خديجه‌ راپاس‌ مي‌داشت‌ و از آن‌ سو، بانوي‌ باسعادت‌ مكه‌، يار با وفاي‌ او بود و برهه‌اي‌با وي‌ مباهات‌ مي‌كرد؛ چراكه‌ خود را در پرتو آن‌ خورشيد درخشنده‌مي‌يافت‌.

خديجه‌ خود، درباره‌ شوهرش‌ چنين‌ مي‌گفت‌:

«اگر تمام‌ نعمت‌هاي‌ دنيا از آن‌ من‌ باشد و جهان‌ و ملك‌ و قدرتش‌، همواره‌براي‌ من‌ پابرجا باشد، در نظرم‌ با بال‌ پشه‌اي‌ برابري‌ نمي‌كند (بي‌ارزش‌است‌)، آن‌ هنگام‌ كه‌ نگاهم‌ به‌ ديده‌ تو نيفتد».

هركه‌ را ديده‌ بر آن‌ چهره‌ گلگون‌ افتاد
چون‌ شقايق‌ دلش‌ از داغ‌ تو پرخون‌ افتاد
باد سرگشته‌ در آفاق‌ شب‌ تيره‌ چو ماه‌
هركه‌ از دايره‌ مهر تو بيرون‌ افتاد!
عقلم‌ از عشق‌ نه‌ بيهوده‌ به‌ خود سلسله‌ است
‌حكم‌ ديوان‌ قضا بود كه‌ مجنون‌ افتاد
بر ره‌ عشق‌، نه‌ من‌ حلقه‌ بگوشم‌ تنها
ماه‌ نو نيز، در اين‌ حلقه‌ ز گردون‌ افتاد






http://upload.tazkereh.ir/images/99591888239826315681.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/99591888239826315681.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 21:44
http://upload.tazkereh.ir/images/55340738198630857260.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/55340738198630857260.jpg)


داوري‌ خردمندانه‌

ده‌ سال‌ از ازدواج‌ با خديجه‌ مي‌گذشت‌ و محمد امين‌ 35 ساله‌ بود.
طوايف‌قريش‌ براي‌ تجديد بناي‌ كعبه‌ گرد هم‌ آمدند و كار ساختمان‌ را ميان‌ خود،قسمت‌ كردند تا آنكه‌ بر سرِ نهادن‌ حجرالاسود در جايگاه‌ خود، كشمكش‌پيش‌ آمد و هر طايفه‌اي‌ مي‌خواست‌ افتخار نصب‌ حجرالاسود نصيب‌ وي‌گردد. آنان‌ پيمان‌ خون‌ بستند كه‌ تا پاي‌ مرگ‌ بايستند.

اين‌ نزاع‌، چهار يا پنج‌روز به‌ طول‌ انجاميد تا آن‌ كه‌ فردي‌ پيشنهاد كرد كه‌ قريش‌ هركه‌ را نخست‌ ازدر مسجد درآيد، ميان‌ خود حَكَم‌ قرار دهند و هرچه‌ گفت‌، بپذيرند. همه‌طوايف‌ اين‌ پيشنهاد را پذيرفتند.
نخستين‌ كسي‌ كه‌ از در آمد، محمد امين‌ بود.

چون‌ او را ديدند، ناگهان‌ همه‌هم‌ صدا، خشنودي‌ خويش‌ را ابراز داشتند و گفتند:

«هَذا الاَْمين‌ُ، رَضينَا، هَذَا مُحَمَّد»

«اين‌ امين‌ است‌، به‌ داوري‌ او تن‌ مي‌دهيم‌، اين‌ محمد است‌».

چون‌ محمد(ص) از ماجرا آگاه‌ شد، پارچه‌اي‌ را درخواست‌ كرد.سپس‌ خود، حجرالاسود را در ميان‌ آن‌ نهاد و فرمود: هر طايفه‌اي‌ يك‌ گوشه ‌آن‌ را بگيرد و بلند كند.

پس‌ نمايندگان‌ طوايف‌ پيش‌ آمده‌، آن‌ را بلند كردند وبه‌ پاي‌ كار رسانيدند.

آنگاه‌ محمد امين‌، با دست‌ خود، سنگ‌ را برداشت‌ و درجايگاه‌ خاص‌ آن‌ نهاد و بدين‌سان‌ به‌ ماجرايي‌ كه‌ مي‌رفت‌ به‌ خونريزي‌بينجامد، به‌ خوبي‌ پايان‌ داد.





http://upload.tazkereh.ir/images/70040172155783599064.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/70040172155783599064.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 22:23
http://shiaupload.ir/images/06508847482805130611.gif

گل نكند جلوه در جوار محمد
رونق گل مى‏برد، عذار محمد

گل شود افسرده از خزان ولیكن
نیست ‏خزان از پى بهار محمد

سایه ندارد ولى تمام خلایق
سایه نشینند در جوار محمد

سایه ندارد ولى به عالم امكان
سایه فكنده است، اقتدار محمد

سایه نمى‏ماند از فروغ جمالش
هاله نور است در كنار محمد

شمس رخش همجوار زلف سیه ‏فام
آیت و اللیل و النهار محمد

تا كه بماند اثر ز نكهت مویش
خاك حسین است‏ یادگار محمد

تربت‏خوشبوى كربلاى معلاست
یك اثر از موى مُشكبار محمد

رایت فتحش به اهتزاز درآمد
دست ‏خدا بود چون كه یار محمد

من چه بگویم حسان به مدح و ثنایش
بس بودش مدح كردگار محمد

"حسان"

http://shiaupload.ir/images/35365109808164157970.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 22:27
http://upload.tazkereh.ir/images/27205314401321540665.gif (http://upload.tazkereh.ir/images/27205314401321540665.gif)


تسبیح عرشیان و فرشیان

«اِنَّ اللهَ و مَلائكتهُ یُصلونَ عَلی النبی
یا اَیها الذینَ آمنُوا صَلوُّا علیهِ و سَلَّمِوُا تَسلیما»
(احزاب 56) ؛

خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می فرستند.
ای كسانی كه ایمان آورده اید، بر او درود فرستید
و به فرمانش به خوبی گردن نهید.

مقام پیامبر صلی الله علیه و آله آن قدر والا است
كه آفریدگار عالم هستی و تمام فرشتگانی كه تدبیر این
جهان به فرمان حق بر عهده آنها گذارده شده ،
بر او درود می فرستند.
او گوهر گرانقدر عالم آفرینش است ،
و اگر به لطف الهی در دسترس شما قرار گرفته
مبادا ارزانش بشمرید ،
مبادا ارج و مقام او را در پیشگاه پروردگار و در نزد
فرشتگان آسمان فراموش كنید،
او یك انسان است و از میان شما برخاسته
ولی نه یك انسان عادی ،
كسی است كه جهانی در وجودش خلاصه شده است.

صلاة : صلاة در اصل به معناى توجه خاص است
و صلاة خدا بر پیامبرش به معناى توجه خاص و قرین
رحمتشبه پیامبر است و چون در اینجا صلاة مقید نیست
لذا انعطاف كامل و مطلق خداوند را
نسبت ‏به پیامبرش مى رساند.

ملاحظه مى كنید، قبل از این كه خداوند از مؤمنین بخواهد
كه بر پیامبرش درود بفرستند ، خود و فرشتگانش بر او درود
و صلوات مى فرستند و صلوات مؤمنین نیز،
نوعی توجه از جانب ایشان به وسیله درخواست
رحمت‏ براى آن حضرت است .

صافى از على بن ابراهیم قمى نقل مى كند :
« صلوات خدا بر پیامبر، پاك كردنو ستودن آن حضرت است
و از سوى مردم ، دعا كردن و طلب رحمت‏ براى اوست
و اقرار نمودن به فضل و مقام والایش، تصدیق فرمانش ،
اطاعت‏ بى چون و چرا از اوامرش، و اجتناب
و دورى جستن از نواهی اش...
و سلام بر او یعنى تسلیم به ولایت او
و هر آنچه آورده است.»

یا سید الانام درود جناب تو
ورد زبان ماست مه و سال و صبح و شام

نزدیك تو چه فرستیم ما ز دور
در دست ما همین صلوات است والسلام




http://shiaupload.ir/images/47495386424640295322.gif (http://shiaupload.ir/images/47495386424640295322.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 22:27
http://smiles.al-wed.com/smiles/13/or32.gif


و همانا این درود فرستادن خداوند بر پیامبرش
به مراتب بالاتر و فضیلتش افزون تر است
از شرافت آدم كه ملائك را فرمان به سجده اش داد،
زیرا در آنجا خداوند نمى تواند شریك آنان در آن فعل باشد
ولى در اینجا خداوند همراه فرشتگان و تمام مؤمنان
بر پیامبر صلوات و درود مى فرستند .

این چه عظمت و مقامى است كه خداوند، خود،
قبل از ملائكه و بندگانش بر این انسان كامل صلوات فرستد
و آنگاه تمام فرشتگان و مردم را دستور اكید دهد
كه بر او صلوات بفرستید و سلام و تعظیم كنید
و در برابر فرمانش گردن نهید.

به جامه خانه دین، خلعت درود و سلام
چو گشت دوخته بر قامت تو آمد راست

نشان حرمت صَلُّوا علیه بر نامت
نوشته اند و چنین منصبى شریف، تو راست



آرى! او انسانی عادى نیست،
هر چند از میان شما مردم برخاسته.
از یاد نبرید كه خداوند تمام جهان هستى را
به خاطر وجود مقدسش آفریده است
كه در حدیث قدسى خطاب به او فرماید:

" لولاك لما خلقت الافلاك"‏

تو اصل وجود آمدى از نخست
دگر هر چه موجود شد فرع تست

ندانم كدامین سخن گویمت
كه والاترى ز آنچه من گویمت

تو را عِزَّ «لولاك‏» تمكین بس است
ثناى تو طه و یاسین ، بس است


یصلون : چرا واژه «یصلون‏» آورده است ؟
این كلمه ، مضارع است و معناى پیوستگی و تداوم دارد،
معلوم مى شود همواره خدا و فرشتگان بر او درود و رحمت مى‏فرستند.

سلموا : سلموا ممكن است‏ به دو معنى بیاید :
اول - تسلیم در برابر فرمان ها و اوامر پیامبر؛
چنانكه در آیه اى دیگر فرموده است:
" ثم لا یجدوا فی انفسهم حرجا مما قضیت و یسلموا تسلیما"
و آنگاه مؤمنان از قضاوت و داورى تو هرگز در دل خود ناراحت
نشوند و كاملاً تسلیم فرمانت ‏باشند .

امام صادق علیه السلام در پاسخ ابو بصیر كه پرسید
معناى تسلیم در این آیه چیست ، مى فرماید :

" هو التسلیم له فی الامور"
یعنى كاملاً در برابر او سر تسلیم فرود آورند و اطاعتش كنند .(1)



http://smiles.al-wed.com/smiles/13/or32.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 22:28
http://smiles.al-wed.com/smiles/13/or34.gif


دوم به معناى سلام فرستادن بر پیامبر و گفتن
«السلامُ علیك‏» به آن حضرت است
كه معنایش دعا براى سلامتى او در پیشگاه رب الارباب است .

ابوحمزه ثمالى از كعب كه یكى از اصحاب رسول ‏الله (ص) است
نقل مى كند كه :
« هنگامی كه آیه صلوات نازل شد ، از پیامبر پرسیدم:
این را فهمیدیم كه باید بر شما سلام بدهیم ،
اما چگونه بر شما صلوات بفرستیم؟
پیامبر فرمود بگویید:

" اللهم صل علی محمد و آل محمد كما صلیت
علی ابراهیم و انك حمید مجید و بارك علی
محمد و آل محمد كما باركت علی ابراهیم
و ال ابراهیم انك حمید مجید." (2)

ابن حجر در كتاب صواعق نقل مى كند كه
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود:
« لا تصلوا علی الصلاة البتراء»؛

بر من صلوات ناقص نفرستید. عرض كردند:
صلوات ناقص چیست ؟ فرمود :
« تقولون اللهم صل علی محمد و تمسكون،
بل قولوا اللهم صل علی محمد و آل محمد»؛

این كه تنها بگویید صلوات بر محمد و ساكت‏ شوید
و ادامه ندهید ، بلكه باید بگوئید :
«اللهم صل علی محمد و آل محمد».(3)

عایشه از رسول اكرم صلى الله علیه و آله و سلم
نقل مى كند كه فرمود:

" لایقبل صلاة الا بطهور و بالصلاة علی"‏(4) ؛

نماز بدون طهارت و درود بر من قبول نخواهد شد.
و لذا در تشهد و سلام نماز، نه تنها شیعیان
بلكه عموم اهل سنت نیز بر پیامبر و آلش
صلوات مى فرستند

هر چند برخى مانند ابو حنیفه آن را سنت دانسته
و واجب نمى دانند ولى قطعاً شافعى آن را در نماز،
واجب مى داند چه خود در بیت ‏شعر معروفش مى گوید :

" یا اهل بیت رسول الله حبكم
فرض من الله فی القرآن انزله

كفاكم من عظیم القدر انكم
من لم یصل علیكم لا صلاة له"


اى اهل بیت پیامبر! محبت ‏شما از سوى خداوند
در قرآن واجب شده و در عظمت مقام شما
همین بس كه هر كس در نماز واجب یومیه اش
بر شما صلوات نفرستد، نمازش باطل خواهد بود .

در خاتمه، روایت ‏بسیار جالبى را از معصوم (ع) ،
نقل مى كنیم كه در تفسیر برهان آمده و آن حضرت مى‏فرماید:

« ما فی المیزان شیء اثقل من الصلاة علی محمد و ال محمد
و ان الرجل لتوضع اعماله فی میزانه فیمیل به
فیخرج صلی الله علیه و آله و سلم الصلاة علیه
فیضعها فی میزانه فترحج » ؛

همانا چیزى در میزان اعمال بندگان (در روز قیامت)
سنگین تر از صلوات بر محمد و آل محمد نیست
و چه بسا انسانى كه اعمالش را در كفه ترازو مى گذارند،
پس پایین مى رود، آنگاه رسول خدا مى آید
و صلوات هایى را كه او بر حضرتش فرستاده است
مى آورد و در كفه ترازو مى گذارد،
پس اعمال آن شخص سنگین تر از وزنه ترازو مى شود .

امید آن كه با خلوص و معرفت، بر آن حضرت
و اهل بیت گرامی ایشان صلوات بفرستیم .
و به راستی با اعمال صحیح و الهی خود عشق
و ارادت خویش را به ایشان ابراز نماییم.

**************

پی نوشت ها:
1- تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه مورد بحث.
2- همان.
3- صواعق ، ص 144.
4- تفسیر نمونه، ج 17، ص 420.
5- الغدیر، علامه امینی، ج7، ص 7.


http://smiles.al-wed.com/smiles/13/or34.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 22:28
http://upload.tazkereh.ir/images/63110138809202083426.gif (http://upload.tazkereh.ir/images/63110138809202083426.gif)
(http://upload.tazkereh.ir/images/74092172044336852452.gif)



صلوات برتر از بیست هزار سال طاعت فرشته

http://shiaupload.ir/images/6935b4v9zo2qco6vvogg.gifhttp://shiaupload.ir/images/6935b4v9zo2qco6vvogg.gifhttp://shiaupload.ir/images/6935b4v9zo2qco6vvogg.gifhttp://shiaupload.ir/images/6935b4v9zo2qco6vvogg.gifhttp://shiaupload.ir/images/6935b4v9zo2qco6vvogg.gif

وقتی كه پیامبراكرم صلی الله علیه وآله و سلم در شب معراج به آسمان چهارم رسید، فرشته ای را دید كه لوحی در پیش روی خود نهاده و در آن نگاه می كند و مانند رودی اشك از دیدگان می ریزد.

آن ملك متوجه حضوررسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم در آسمان چهارم نشد و لذا جبرئیل با بال خود بر او زد و هنگامی كه ملك متوجه شد، بلافاصله ركاب آن حضرت را بوسید ، تعظیم و اكرام نمود و عرض كرد:

یا رسول الله مرا معذور دارید، چرا كه نور زیادی از این لوح متصاعد بود و به همین جهت من متوجه حضور شما نشدم .

آن حضرت فرمودند: در این لوح چه چیزی نوشته شده است؟

ملك عرض كرد، در این لوح نوشته است:

لا اله الا الله ، محمد رسول الله ، علی ولی الله.

سپس ملك گفت كه من دو ركعت نماز بجا آورده ام كه بیست هزار سال طول كشیده است.
به امر خدا پنج هزار سال در قیام و پنج هزار سال در ركوع و پنج هزار سال در سجود و پنج هزار سال درحال تشهد بودم.

حالا ثواب این نماز را به شما هدیه می كنم به امت شما.

حضرت باز فرمودند كه امت من احتیاج به نماز تو ندارند.
پس بدان كه به عزت خدا هر كس از گناهكاران امت من یك بار صلوات بفرستند، ثواب آن از بیست هزار سال طاعت تو برتر است.

http://shiaupload.ir/images/6935b4v9zo2qco6vvogg.gifhttp://shiaupload.ir/images/6935b4v9zo2qco6vvogg.gifhttp://shiaupload.ir/images/6935b4v9zo2qco6vvogg.gifhttp://shiaupload.ir/images/6935b4v9zo2qco6vvogg.gifhttp://shiaupload.ir/images/6935b4v9zo2qco6vvogg.gif

منبع: آمالی صدوق، ج 3، ص 429/ لئالی الاخبار،ج3، ص 429.



http://upload.tazkereh.ir/images/08260211058403354429.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/08260211058403354429.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 22:28
http://www.eteghadat.com/Files/user3/salavat/2.gif
http://upload.tazkereh.ir/images/49863713242550356548.gif

صلوات سبب شفاعت پیامبران

حضرت زهرا علیهاالسلام فرمودند: پدرمرسول خدا صلى‏الله‏ علیه ‏و آله بر من وارد شد در حالى كه مهیاى خواب بودم. حضرت فرمودند: اى فاطمه نخواب مگر بعد از آن كه چهار عمل را به جاى آورى: اول، ختم قرآن كنى؛ دوم ، پیامبران را شفیعان خود گردانى ؛ سوم ، مؤمنین را از خود خشنود گردانى ؛ چهارم ، حج و عمره كنى. حضرت این را فرموده و اقامه نماز كردند ، من صبر كردم تا نماز پدرم تمام شد. سپس پرسیدم یا رسول ‏الله، مرا به چهار چیزى امر فرمودید كه در این مدت زمان، قدرت انجام آنها را ندارم.

پدرم تبسمی كرده، فرمودند: هر گاه سه مرتبه سوره «اخلاص‏» را بخوانى گویا ختم قرآن كرده ‏اى، و هر گاه صلوات بفرستى بر من و پیامبران پیش از من ، همه ما شفیعان تو خواهیم بود و هر گاه براى مؤمنین استغفار كنى پس تمامى ایشان از تو خشنود مى‏شوند ، و هر گاه بگویى «سبحان‏ الله و الحمدلله و الله‏ اكبر» مثل این است كه حج و عمره انجام داده باشى.


http://upload.tazkereh.ir/images/08910633131481854502.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 22:29
http://www.shiaupload.ir/images/02782766784306418036.gif
http://www.eteghadat.com/Files/user3/salavat/7.gif
http://www.shiaupload.ir/images/02782766784306418036.gif


بوى عطر



مرحوم آخوند ملاعلى همدانى رحمة ‏الله‏ علیه ، حكایت نموده ‏اند كه: روزى پیرمردى جهت‏ حساب خمس و زكات نزد من آمد، متوجه شدم كه از آن پیرمرد بوى عطر عجیبى به مشامم مى‏رسد كه تا به حال نظیر آن را استشمام نكرده ‏ام. از او پرسیدم از چه عطرى استفاده مى‏كنى؟ گفت: این بوى خوش، قصه‏ اى دارد كه تا كنون آن را براى احدى نقل نكرده ‏ام. قصه این است كه شبى در عالم خواب پیامبر خدا صلى ‏الله ‏علیه‏ و آله را زیارت نمودم ، در حالى كه آن حضرت نشسته بودند و حدود ده یا بیست نفر اطراف ایشان حضور داشتند و من هم در آن مجلس بودم.

حضرت فرمودند: كدام یك از شما بر من زیاد صلوات مى‏فرستید ؟ مى‏خواستم بگویم كه من زیاد صلوات مى‏فرستم، اما ساكت‏ شدم. بار دوم پرسیدند: باز هم كسى پاسخ نگفت. براى بار سوم حضرت فرمودند: كدام یك از شما بر من زیاد صلوات مى‏فرستد؟ مى‏خواستم بگویم من، كه با خود فكر كردم شاید دیگران بیشتر از من صلوات مى‏فرستند.پس آنگاه پیامبر اكرم صلى ‏الله‏ علیه ‏و آله، بلند شده و خطاب به من فرمودند: شما بر من زیاد صلوات مى‏فرستى ، و مرا بوسید. از آن پس این بوی عطر از من استشمام می گردد.



http://shiaupload.ir/images/fop55mvb17o3nzog7le.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 22:29
http://upload.tazkereh.ir/images/17464685135162904987.gif


http://content10.bigoo.ws/content/image/animation_miscellaneous/miscellaneous_50.gif (http://content10.bigoo.ws/content/image/animation_miscellaneous/miscellaneous_50.gif)http://talieeyetaha.persiangig.com/14.gif (http://talieeyetaha.persiangig.com/14.gif) http://content10.bigoo.ws/content/image/animation_miscellaneous/miscellaneous_50.gif (http://content10.bigoo.ws/content/image/animation_miscellaneous/miscellaneous_50.gif) http://content10.bigoo.ws/content/image/animation_miscellaneous/miscellaneous_50.gif (http://content10.bigoo.ws/content/image/animation_miscellaneous/miscellaneous_50.gif) http://talieeyetaha.persiangig.com/14.gif (http://talieeyetaha.persiangig.com/14.gif)http://content10.bigoo.ws/content/image/animation_miscellaneous/miscellaneous_50.gif (http://content10.bigoo.ws/content/image/animation_miscellaneous/miscellaneous_50.gif)
http://upload.tazkereh.ir/images/17464685135162904987.gif





صدقه زبان

پیامبر اكرم صلى ‏الله ‏علیه ‏وآله فرمودند: اى مردم ، با اطاعت ‏خدا، به خدا نزدیك شوید تا این كه خداوند شما را به خیر برساند... و از اموال خودتان در حقوق لازم انفاق كنید. در این حال، مردم بلند شده و عرض كردند اى رسول خدا بدن ما ضعیف است و مال و منالى هم نداریم كه بذل و بخشش كنیم، پس چه كنیم؟

حضرت فرمودند: صدقات قلبى و زبانى بدهید. باز مردم سؤال نمودند: چگونه صدقه بدهیم؟ حضرت فرمودند: صدقات قلبى، این است كه محبت‏ خدا و محمد رسول خدا و على ولى خدا و همه كسانى كه براى قیام در راه دین خداوند انتخاب شده ‏اند ( ائمه معصومین علیهم‏السلام) و محبت‏ پیروان آنها و كسانى را كه از دوستداران شیعیان هستند در دلتان ایجاد كنید. اما صدقات زبان، این است كه مشغول به ذكر خداوند باشید و صلوات بر محمد و آلش بفرستید، زیرا خداوند شما را به واسطه این اعمال به بهترین درجات مى‏رساند.





http://shiaupload.ir/images/tzr7ib5wctseeqsifx3.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 22:29
http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif

http://shiaupload.ir/images/nfqp8sor179e491fw6o.gif

http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif


صلوات و رنج ‏شیطان

روزى پیامبر اكرم صلى ‏الله ‏علیه ‏و آله از راهى عبور مى‏كرد. در راه شیطان را دید كه خیلى ضعیف و لاغر شده است. از او پرسید: چرا به این روز افتاده ‏اى؟ گفت: یا رسول ‏الله از دست امت تو رنج مى‏برم و در زحمت‏ بسیار هستم . پیامبر فرمودند: مگر امت من با تو چه كرده ‏اند ؟ گفت: یا رسول ‏الله، امت ‏شما شش خصلت دارند كه من طاقت دیدن و تحمل این خصایص را ندارم . اول این كه هر وقت ‏به هم مى‏ رسند سلام مى‏كنند. دوم این كه با هم مصافحه - دست دادن- مى ‏كنند. سوم آن كه ، هر كارى را كه مى‏ خواهند انجام دهند «ان‏ شاء الله» مى ‏گویند ، چهارم از این خصلت ها آن است كه استغفار از گناهان مى ‏كنند ،پنجم این كه تا نام شما را مى‏ شنوند صلوات مى‏فرستند و ششم آن كه ابتداى هر كارى « بسم الله الرحمن الرحیم‏» مى‏ گویند.



http://shiaupload.ir/images/ypkfemmgefz9w8yl32zd.gifhttp://shiaupload.ir/images/ypkfemmgefz9w8yl32zd.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 22:29
http://shiaupload.ir/images/w3eklojhey02p1wqcof.gif
http://shiaupload.ir/images/47046340899342340052.gif
http://shiaupload.ir/images/w3eklojhey02p1wqcof.gif



عاجزترین مردم

پیامبر خدا فرمودند: دوست دارید شما را به بخیل‏ ترین ، كسل ‏ترین ، عاجزترین ، دزدترین و جفاكارترین مردم راهنمایى كنم؟ بخیل‏ترین مردم كسى است كه هنگام ملاقات با مسلمانى به او سلام نمى‏كند، كسل‏ترین مردم كسى است كه در عین صحت و سلامتى و فراغت ‏خاطر، خداى خود را حمد و ستایش نمى‏ كند، دزدترین مردم كسى است كه از نمازش مى‏ دزدد ،جفاكارترین مردم كسى است كه نام مرا بشنود و صلوات بر من نفرستد و عاجزترین مردم كسى است كه قدرت و توانایى دعا كردن را ندارد.


برگرفته از كتاب: حكایت هاى شنیدنى از فضائل و آثار صلوات


http://shiaupload.ir/images/34938579005487818204.gif (http://shiaupload.ir/images/34938579005487818204.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 22:30
پیامهایی به مناسبت هفته وحدت


عامل اقتدار حکومت اسلامی
برای اقتدار حکومت اسلامی و ایستادگی در برابر توطئه های دشمنان اسلام، «وحدت» مهمترین عامل موفقیت به حساب آمده و هرگونه کوتاهی در این راه سبب دوری از اهداف و آرمانهای بلند اسلام خواهد بود.



http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_989366gjo75r8lb7.gif




همه حول یک محور
پیامبران الهی که خود نیز از میان مردم برانگیخته شده اند، با اتّصال و ارتباط با مجاری وحی کوشیده اند تا آدمی را حول یک محور گرد هم آورند تا در پرتو وحدت کلمه، عظمت و اقتدار نظام الهی را به نمایش گذاشته شود و مردم به سعادت حقیقی دست یابند.



http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_989366gjo75r8lb7.gif




وحدت طلبی
با «تقریب مذاهب و ملل» و با «شعار وحدت طلبی» می توان جهان را به سوی «حاکمیت توحیدی» رهنمون کرد و بشر را از ظلمت و جاهلیت رهانید.



http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_989366gjo75r8lb7.gif


تأکید بر مشترکات دینی
اِحیای هویت اسلامی و صیانت از حرّیت انسانی در جهان با وحدانیت و تأکید بر مُشترکاتِ دینی امکان پذیر خواهد بود.



http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_989366gjo75r8lb7.gif



هوشیاری و وحدت
آنچه که تاکنون کشور ما و دین ما را از کینه دشمنان و دام صیادان و شیادان و شیاطین رها ساخت، تنها هوشیاری در قبال مسائل و اتحاد و یکپارچگی است.




http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_989366gjo75r8lb7.gif


ریشه عقب افتادگی
اختلافات ریشه عقب ماندگی ها و عقب افتادگی هاست و وحدت زمینه ساز پیشرفت و ترقّی در مسیر پیشبرد امور است، اگر قانونمداری حاکم گردد و مردم بر محور اتّحاد گام نهند هیچگاه متضرّر نخواهند شد.




http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_989366gjo75r8lb7.gif




نمود عینی وحدت
ولایت فقیه از موضوعاتی است که می توان آن را نمود عینی و مصداق حقیقی وحدت و اتفاق نظر جامعه اسلامی در مسئله حکومت دانست.




http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_989366gjo75r8lb7.gif

زمینه ساز ظهور
این بسیج جهانی مسلمین (وحدت) است که زمینه ساز ظهور آخرین حُجّت الهی و تشکیل حکومتِ عدل جهانی خواهد شد.




http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_989366gjo75r8lb7.gif


منشور وحدت آفرین
قرآن کریم قانون مدوّن و منشور جاودانه ای است. مسلمین جهان با تمسّک و توسّل به آن برنامه های زندگی فردی و اجتماعی خود تنظیم می کنند و به عنوان منشوری که وحدت آفرین و راهنمای بشر به سوی هدف و راه واحدی است قلمداد می شود.




http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_989366gjo75r8lb7.gif


کلامی رحمانی
«وَاعتَصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا» کلامی رحمانی است که بر ضرورت حفظ وحدت و هم اندیشی مسلمین در امور تأکید می ورزد و همه نگاهها را متوجه یک نقطه می داند و آن توحید است.




http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_989366gjo75r8lb7.gif


پیوند برادران مسلمان
هفته وحدت، سرآغاز پیوند برادران مسلمان و تجلّی حضور یکپارچه مسلمین در عرصه های مختلف همکاریهای اجتماعی است؛ حفظ شعائر و پایبندی به دستورات و سفارشات مؤکد این دین آسمانی محور رشد و تعالی و آسایش اجتماعی مسلمین خواهد شد.




http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_989366gjo75r8lb7.gif


اصول مشترک
فرهنگ وحدت طلبی و مشارکت خواهی، زمینه ساز تقویت مسلمانان و اعتلا و سربلندی آنان در عرصه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه است. پس در تحکیم وحدت و تکیه بر مبانی اصولی و مشترک این دین الهی بکوشیم.



http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_989366gjo75r8lb7.gif




طرح دشمنان اسلام
دشمنان اسلام فهمیده اند که مؤثرترین راه نفوذ در کشورهای اسلامی شکستن زنجیره وحدت و یکپارچگی مردم هوشیار است چه آنکه در سایه یگانگی، هیچ قدرتی یارای مقابله و رویارویی با دژ مستحکم اسلام را ندارد.



http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_989366gjo75r8lb7.gif




زمینه ساز نابودی
تفرقه و دوئیت عامل شکست و زمینه ساز نابودی است. برای اجتناب از این آفتِ مهلک باید با نزدیک کردن دلها به یکدیگر و ایجاد رأفت و صداقت و وحدت، از غرق شدن در گردابِ هلاکت رهایی یافت.




http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_989366gjo75r8lb7.gif


منادی رستگاری
پیامبر گرامی اسلام، که منادی رستگاری و پیروزی بود، با وحدت آفرینی توانست قوای از هم گسسته مردم را جمع کند و با تقویت قوای لشکر اسلام، به مقابله با شرک و کفر و بی عدالتی ها بپردازد.



http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_989366gjo75r8lb7.gif



داناترین انسانه
داناترین انسانها، کسانی اند که از اختلاف با دوستان اجتناب کنند و بر توسعه مشترکات و کاهش اختلافات خود بکوشند تا با افزایش آگاهی ها و توان علمی و فکری در ساختن جامعه ای سالم و آباد تلاش نمایند.



http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_989366gjo75r8lb7.gif


ثمرات اختلاف
از ثمرات اختلاف، بدبینی و بدگمانی است و چنانچه انسانها عینک اعتماد به چشم بزنند چه بسا که می توان از بروز بسیاری از اختلافها جلوگیری کرد و با وفاق و یکدلی در کنار یکدیگر زندگی نمود.




http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_989366gjo75r8lb7.gif




ریشه جدال
تفرقه؛ ریشه جدال و زمینه ساز بحران در جامعه است و هر حرکتی که نشانی از تفرقه و جدایی در آن باشد، گامی به سوی نابودی و انهدام جامعه و نعمتهای الهی است.



http://shiaupload.ir/images/i6eupok48f9srpz3s2an.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 22:30
http://upload.tazkereh.ir/images/65685632701193235052.jpg

http://shiaupload.ir/images/mdepmrowtoyyqf9ce0.gif
http://shiaupload.ir/images/mdepmrowtoyyqf9ce0.gifیا محمد (ص)http://shiaupload.ir/images/mdepmrowtoyyqf9ce0.gif


الله صل علــی آل مـحـمـد

بفرست صلوات به آل محـمد

اگر داری دلی غمگین و خسته

بزن دست توســل بـر محمد

اگر داری مریــض زار و رنجور

طبیب دردمندان است محـمد

اگـر داری دلی از غم لبـالـب

بکـن یــاد گــل روی محمد

اگر از بار گنــه قـدت خمـیده

بــزن دست توسل بر محـمد

اگر خواهی خوری از آب کوثـر

بفـرسـت صلوات بر آل محمد

اگر گـلهای امـید تـو پژمـرده

بیا ایـن در بزن بر خوان محمد

اگر خواهـی داوی دردمنـدان

دوای دردمنــدان است محمد

اگر خواهی شفای هر مریـض

شفای هر مریض هست محمد

http://shiaupload.ir/images/mdepmrowtoyyqf9ce0.gifhttp://content10.bigoo.ws/content/image/animation_miscellaneous/miscellaneous_50.gifhttp://talieeyetaha.persiangig.com/14.gifhttp://content10.bigoo.ws/content/image/animation_miscellaneous/miscellaneous_50.gifhttp://shiaupload.ir/images/mdepmrowtoyyqf9ce0.gif

http://shiaupload.ir/images/f76eioa15exa8fyhptia.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 22:31
http://content10.bigoo.ws/content/image/animation_miscellaneous/miscellaneous_50.gifhttp://content10.bigoo.ws/content/image/animation_miscellaneous/miscellaneous_50.gifhttp://content10.bigoo.ws/content/image/animation_miscellaneous/miscellaneous_50.gifhttp://content10.bigoo.ws/content/image/animation_miscellaneous/miscellaneous_50.gifhttp://content10.bigoo.ws/content/image/animation_miscellaneous/miscellaneous_50.gifhttp://content10.bigoo.ws/content/image/animation_miscellaneous/miscellaneous_50.gifhttp://content10.bigoo.ws/content/image/animation_miscellaneous/miscellaneous_50.gifhttp://content10.bigoo.ws/content/image/animation_miscellaneous/miscellaneous_50.gif

http://content10.bigoo.ws/content/image/animation_miscellaneous/miscellaneous_50.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/81850093440393434723.jpghttp://content10.bigoo.ws/content/image/animation_miscellaneous/miscellaneous_50.gif


http://content10.bigoo.ws/content/image/animation_miscellaneous/miscellaneous_50.gifhttp://content10.bigoo.ws/content/image/animation_miscellaneous/miscellaneous_50.gifhttp://content10.bigoo.ws/content/image/animation_miscellaneous/miscellaneous_50.gifhttp://content10.bigoo.ws/content/image/animation_miscellaneous/miscellaneous_50.gifhttp://content10.bigoo.ws/content/image/animation_miscellaneous/miscellaneous_50.gifhttp://content10.bigoo.ws/content/image/animation_miscellaneous/miscellaneous_50.gifhttp://content10.bigoo.ws/content/image/animation_miscellaneous/miscellaneous_50.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 22:31
http://i35.tinypic.com/9v9xky.jpg




http://img37.picoodle.com/img/img37/5/11/25/f_4bo08w4m_fdfd120.gif



شخصيت زن از ديدگاه پيامبر و ائمه طاهرين




پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم نسبت به زن احترام خاصى قايل بود و مرتباً درباره محبت و مهربانى و مداراى با آنها سفارش مى كرد، به زنان سلام مى كرد و مكرر مى فرمود:
من از دنياى شما سه چيز را دوست مى دارم و آن سه چيز عبارت اند از: عطر، زن و نماز كه روشنى چشم من است.
[روش خوشبختى، ص 89] ناگفته پيدا است كه اين سخن پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم به خاطر شهوت و غريزه جنسى نبود، بلكه آن حضرت با ايراد چنين سخنانى مى خواست زنان را كه در نظر اعراب، موجودى بى ارزش و در حد يك حيوان بودند، بزرگ جلوه دهد. بدين جهت، زن را در رديف نماز كه امرى عبادى و مقدس است، قرار داد و با اين تعبير، زن را به بالاترين مقام ترقى داد.
ميمونه ، همسر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم مى گويد: از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم شنيدم كه مى فرمود: بهترين مردان امت من كسى است كه نسبت به همسر خود بهترين رفتار را داشته باشد و بهترين زنان امت من كسى است كه نسبت به همسر خويش بهترين كردار را داشته باشد. هر زنى كه آبستن مى شود، هر شب و روزى كه بر وى مى گذرد، برابر با هزار شهيد، اجر و پاداش دارد. بهترين زنان امت من زنى است كه در آنچه معصيت نباشد، رضاى شوهر را به دست آورد و بهترين مردان امّت من، مردى است كه با خانواده اش به لطف و مدارا زندگى كند. چنين مردى هر روزى كه بر او بگذرد، اجر صد شهيد دارد.
عمر گفت: يا رسول اللَّه! چگونه مى شود زنى كه رضايت شوهرش را به دست آورد، اجر هزار شهيد و مردى كه با خانواده اش مدارا كند، اجر صد شهيد را داشته باشد؟ پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: بدان كه اجر زنان، نزد خداوند، بيش از اجر مردان است. به خدا سوگند كه ستم شوهر نسبت به زن، بعد از شرك به خدا، بزرگترين گناهان است. نسبت به رفتار با موجود ضعيف (زن و يتيم) از خدا بترسيد كه خداوند به خاطر ايشان، شما را مؤاخذه خواهد كرد. هر كه به اين دو نيكى كند، رحمت الهى نصيب او شود و هر كه بدى نمايد، مورد سخط و خشم الهى واقع شود.
[روش خوشبختى، ص 78 تا 79] رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم معيار جوانمردى و فرومايگى انسان را چنين بيان مى فرمايد: جوانمردان، كسانى هستند كه زنان را گرامى مى دارند و فرومايگان نسبت به آنان اهانت مى نمايند.
[ما اكرم النساء الا كريم و ما اهانهن الا لئيم. (آيين همسردارى، ص 6)] و در حديث ديگر مى فرمايد: بهترين شما كسى است كه با خانواده اش رفتار نيك داشته باشد. من نيز با خانواده ام چنين ام.
[خيركم خيركم لاهله و انا خيركم لاهلى.(حقوق و حدود زن در اسلام، ص 44- 47)] ابن عباس از پيامبر گرامى صلى اللَّه عليه و آله و سلم روايت مى كند: هركس دخترى داشته باشد و نسبت به او اهانتى روا ندارد و فرزند پسرش را بر او ترجيح ندهد، خداوند او را داخل بهشت مى كند.
[محمد صلى اللَّه عليه و آله و سلم خاتم پيامبران، ج 1، ص 183] و نيز مى فرمايد: هركسى كه از بازار، متاع و تحفه اى به خانه آرد، اول به دختران بدهد و سپس به پسران. هر آن كس كه دختران را شاد كند، گويى كه از ترس خدا گريسته است، يعنى همان تقرب و پاداش را دارد.
[محمد صلى اللَّه عليه و آله و سلم خاتم پيامبران، ج 1، ص 183]






http://shiaupload.ir/images/mdepmrowtoyyqf9ce0.gifhttp://content10.bigoo.ws/content/image/animation_miscellaneous/miscellaneous_50.gifhttp://talieeyetaha.persiangig.com/14.gifhttp://content10.bigoo.ws/content/image/animation_miscellaneous/miscellaneous_50.gifhttp://shiaupload.ir/images/mdepmrowtoyyqf9ce0.gif



http://img37.picoodle.com/img/img37/5/11/25/f_4bo08w4m_fdfd120.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 22:31
http://upload.tazkereh.ir/images/38203606352942026611.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/38203606352942026611.jpg)

درنعت رسول اعظم (ص)

كریم السجایا جمیل الشیم

نبى البرایا شفیع الامم

امام رسل، پیشواى سبیل

امین خدا، مهبط جبرئیل

شفیع الوری، خواجه بعث و نشر

امام الهدی، صدر دیوان حشر

كلیمى كه چرخ فلك طور اوست

همه نورها پرتو نور اوست

یتیمى كه ناكرده قرآن درست

كتب خانه ى چند ملت بشست

چو عزمش برآهخت شمشیر بیم

به معجز میان قمر زد دو نیم

چو صیتش در افواه دنیا فتاد

تزلزل در ایوان كسرى فتاد

به لاقامت لات بشكست خرد

به اعزاز دین آب عزى ببرد

نه از لات و عزى برآورد گرد

كه تورات و انجیل منسوخ كرد

شبى بر نشست از فلك برگذشت

به تمكین و جاه از ملك برگذشت

چنان گرم در تیه قربت براند

كه در سدره جبریل از او بازماند

بدو گفت سالار بیت الحرام

كه اى حامل وحى برتر خرام

چو در دوستى مخلصم یافتى

عنانم ز صحبت چرا تافتی؟

بگفتا فراتر مجالم نماند

بماندم كه نیروى بالم نماند

اگر یك سر مو فراتر پرم

فروغ تجلى بسوزد پرم

نماند به عصیان كسى در گرو

كه دارد چنین سیدى پیشرو

چه نعت پسندیده گویم تورا؟

علیك السلام اى نبى الورى

بوستان سعدي

http://upload.tazkereh.ir/images/31226762875213226489.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/31226762875213226489.jpg)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 22:32
http://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gifhttp://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gifhttp://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gif




بوسه زند تاج گل بپاي محمد «ص»
خسرو حسن است گدای محمد «ص»

تا كه برد بوي خوش صبا بگلستان
می کشد از هر طرف ردای محمد «ص»

جسم شريفش بود لطیف‌ تر از نور
محو شود سایه از صفای محمد «ص»

آب بقا هستيش ز يمن رسول است
خضر بقا دارد از بقای محمد «ص»

خواهي اگر بشنوي كلام خدا را
گوش بقرآن کن و ندای محمد «ص»
http://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gifhttp://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gifhttp://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gif

از شب معراج، ماه و جمله كواكب
چشم براهند بر لقای محمد «ص»

ملك جهان را پلاك خود زده لولاك
چون دو جهای شد بنا برای محمد «ص»

آنچه خداوند در حديث كسا گفت
پرده نشین بود در سرای محمد «ص»

پشت و پناه و شفيع علميان اوست
چون به خدا هست اتکای محمد «ص»

روشن و پيداست پيش مردم دانا
غیر علی نیست مثل و تای محمد «ص»

نيست مسلمان هر آنكه بغض علي(ع) داشت
هست ولای علی (ع) ولای محمد «ص»

http://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gifhttp://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gifhttp://shiaupload.ir/images/4hgtxxxygej51x5xr1j.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 22:32
http://upload.tazkereh.ir/images/29174103880239665973.gif


http://content10.bigoo.ws/content/image/animation_miscellaneous/miscellaneous_50.gifحضرت رسول اکرم (ص) فرمودند: http://content10.bigoo.ws/content/image/animation_miscellaneous/miscellaneous_50.gif


اِنَّ هَذِهِ القُلُوب تَصدأ کما یصدَأ ُالحَدید اِذا أصابَهُ المَاءِی قیلَ: وَما جَلَاؤُها؟ قالَ رسولُ الله (ص): کثرَة ذِکرَ المَوتِ وَ تِلاوَةَ القُرآنِی
دل ها مانند آهن هنگام رسیدن آب به آن زنگ می زند، گفتند: صیقل آن چیست؟ آن حضرت فرمود: زیادی یاد مرگ و خواندن قرآنی

(کنز العمال، ج 15، ص 549، ح 42130)





http://img37.picoodle.com/img/img37/5/11/25/f_4bo08w4m_fdfd120.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 22:33
http://entezarehojat2.persiangig.com/image/rehlat-rasool.jpg



http://shiaupload.ir/images/mdepmrowtoyyqf9ce0.gifحضرت محمد در آینه قرآن و اهل بیتhttp://shiaupload.ir/images/mdepmrowtoyyqf9ce0.gif

قرآن و اهل بیت (ثقلین) دو آینه گرانبهایی هستند که می توان از آن دو سیمای نورانی حضرت محمد (ص) (http://rasoolnoor.com/) را به بهترین شکل، به نظاره ایستاد.
قرآنی که در وصف نبی اکرم (ص) می فرماید: تو بر خلق عظیم هستی و یا اهل بیتی که در توصیف سیمای حضرت محمد (ص) می فرمایند: در جنگ ها هر وقت کار بر ما مشکل می شد، به رسول الله پناه می بردیم.(فرمایش حضرت علی علیه السلام (http://rasoolnoor.com/modules.php?name=Content&pa=showpage&pid=51))
این فرمایش شخصی است که خود از پهلوانان عرب بود و شجاعتش زبانزد خاص و عام بود.



http://img37.picoodle.com/img/img37/5/11/25/f_4bo08w4m_fdfd120.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
04-03-2010, 22:33
http://ale-yasin.persiangig.com/image/p.jpg




http://shiaupload.ir/images/ctyokbldvdzzvr6c0jxi.gif (http://shiaupload.ir/images/ctyokbldvdzzvr6c0jxi.gif)تأثير حضرت خديجه (س) بر زندگي سياسي پيامبر (ص) http://shiaupload.ir/images/ctyokbldvdzzvr6c0jxi.gif (http://shiaupload.ir/images/ctyokbldvdzzvr6c0jxi.gif)

نقش تاريخي زناني نظير حضرت خديجه (س) ممكن است نقشي متعارف - چنان كه از اين عبارت انتظار ميرود - نباشد اما هيچكس در اهميت و تعيين كننده بودن آن ترديدي ندارد و اين موضوع با رجوع به متون تارخي و احاديث و روايات - به طور مشخص در مورد زنان صدر اسلام - در همان نگاه اول رخ مينمايد و نيز چنين ويژگي شايد با مرور زندگي شخصيتي نظير حضرت خديجه (س) به عنوان كسي كه 25 سال در بحرانيترين دوران صدر اسلام در كنار پيامبر بود، بيش از پيش جلوه گر شود. از اينرو براي آشنايي بيشتر با زندگي آن حضرت و ويژگيهاي شخصيتي ايشان، گفت و گويي داشتيم با دكتر نهله غروي نائيني استاديار دانشگاه تربيت مدرس در رشته علوم قرآن و حديث كه حاصل اين گفت وگو تقديم حضور خوانندگان گرامي ميشود.
با توجه به جايگاه منحط زن در جامعه جهلزده عرب، موقعيت و جايگاه اجتماعي حضرت خديجه (س) پيش از ازدواج با پيامبر چگونه بود؟ آيا شهرت ايشان - تا پيش از ظهور اسلام - تنها به دليل ثروت و تجارتشان بود يا اينكه از نظر شخصيتي نيز ويژگيهايي داشتند كه ايشان را ممتاز ميساخت؟
كتابهاي طبقات و كتابهايي كه درباره اصحاب پيامبر يا كتابهايي كه در مورد شخصيت افراد صدر اسلام نوشته شده يا كتاب طبقات كبراي كاتب واقدي و يا كتابهاي ديگر نظير «الكامل في التاريخ» ابناثير و كتابهاي شيعي مانند «اعيان الشيعه» يا كتاب «بحارالانوار» كه مطالبي در مورد حضرت خديجه(س) دارند يا كتاب «رياحين الشريعه» مرحوم محلاتي همه آنچه را كه نوشتهاند در واقع از همان كتابهاي معتبر اهل سنت مثل طبقات الكبري و... گرفتهاند و گزارشي از شرح حال خانم حضرت خديجه را ارائه دادهاند. طبق آنچه كه اين كتابها مينويسند و ابن حجر هم در كتاب خود آورده، درباره شرح حال ايشان آمده است كه خانم خديجه كبري از نوادگان عبد مناف هستند و به اين ترتيب هم با حضرت رسول نسبت پيدا ميكنند. و نيز مينويسند كه بانويي بسيار باشرف، ثروتمند، با آبرو و احترام و عزت در جامعه آن زمان بوده است. در جامعه منحط عرب در آن روز كه براي زن ارزشي قائل نبودند و آيات قرآن هم شهادت ميدهد به اينكه دختران را به خاطر ننگي كه از داشتن دختر داشتند، زنده به گور ميكردند و يا اينكه چهره شان در هنگام شنيدن خبر دختر دار شدن سياه ميشد گوياي اين است كه جامعه آن روز براي زن ارزش ومقام چنداني قائل نبوده و باز هم گزارشهاي تاريخي ميگويد كه از نظر مسئله ارث و حقوق هم زن آن روز مقام چنداني نداشته اما بسيار به ندرت زناني در طول جامعه بشري بودهاند كه در دوران زندگيشان درخشيده و بر صفحات تاريخ نام آنها از نظر موقعيتي كه داشتند ماندگار شده است كه حضرت خديجه(س) هم يكي از همين بانوان است كه در جامعه آن روز با همه مشكلات و كوته فكري مردم، اين خانم به دليل موقعيتي كه داشتند و نيز شرف و منزلت و عفت ايشان باعث ميشد كه ديگران نتوانند به محضر آن خانم بي حترامي كنند و هم اينكه از نظر اقتصادي گزارش ميشود به اين كه خانمي ثروتمند بودند و مرداني را استخدام ميكردند و براي تجارت ميفرستادند كه باز اين هم نفوذ و قدرت اجتماعي و اقتصادي حضرت را نشان ميدهد كه در آن زمان از گزارشهاي تاريخي كاملاً مشهود است و البته فراتر از آن، از دوران جاهليت كه جلوتر بيائيم مسئله ايمان آوردن حضرت خديجه (س) به اسلام و به پيامبر اكرم است. از زماني كه ايشان متوجه شخصيت پيامبر اكرم ميشوند شيفته اين وجود مبارك ميشوند كه اين خود نشانه باز و روشن بودن قلب و ضمير حضرت خديجه (س) است است كه جذب رسول الله ميشوند و از گزارشهاي اهل سنت و حتي در برخي احاديث ما هم كه در بحار الانوار آمده چنان برمي آيد كه حضرت قبل از ازدواج با پيامبر، ازدواج كرده بودند اما در آن دوران بدون همسر بودند ومشغول كار تجارت. با اين حال اين موضوع كه وجود مبارك پيامبر ايشان را شيفته ميكند نشان دهنده اين است كه حضرت خديجه (س) تصميم خود را گرفته و مسير خود را مشخص كرده و اگر فردي بود كه فقط به مسائل مادي و اقتصادي ميپرداخت هيچ وقت نميآمد شيفته فردي مثل پيامبر شود كه جسته و گريخته - چنان كه گزارشها نشان ميدهد - از ورقة بن نوفل كه پسر عمويشان بوده و يا از برخي از علماي يهود و مسيحي فقط خبر هايي را در مورد حضرت رسول شنيده بودند. شيفتگي ايشان به پيامبر به خاطر گرايش به حق و حق پرستي بوده كه در اين راه قدم بگذارند و باز در كتابهايي كه شرح حال ايشان را مينويسند آمده كه ايشان در ميان زنان اولين كسي است كه در آن جامعه جهل و تاريكي و ظلالت كه فقط بت پرستي حاكم بود و دين حق چندان موقعيتي نداشت اسلام را ميپذيرند و به پيامبر اكرم ايمان ميآورند و از حضرت حمايت ميكنند و از دين جديدي كه در آن جامعه تاريك پشتوانهاي نداشت كاملاً حمايت ميكنند و سرمايهشان را در اين راه خرج ميكنند چون ميدانستند كه براي پا گرفتن يك دين جديد و يك حكومت جديد مسئله اقتصادي بسيار مهم است از اين رو ايشان داراييشان را در راه اسلام و پيامبر خرج ميكنند و باز در گزارش و شرح حال حضرت داريم كه هر امري كه از جانب پيامبر ميآمد ايشان اطاعت ميكرد و در مسئله ازدواجشان هم با اينكه حضرت خديجه چنان ثروت و مكنتي داشتند اما طبق گزارشها در مسئله مهريه هم همان مهريهاي را كه پيامبربراي همسران بعديشان هم تعيين ميكنند كه يك مهريه متوسط و رايج در آن زمان بود ايشان هم همان مهريه را ميپذيرند منتها چون رسول اكرم قادر به پرداخت اين مهريه نبودند حضرت خديجه خودشان ضمانت ميكنند كه اين مهريه را بپردازند كه باز اين هم نشانهاي است از بزرگواري روح خديجه (س).





http://shiaupload.ir/images/f76eioa15exa8fyhptia.gif (http://shiaupload.ir/images/f76eioa15exa8fyhptia.gif)

نرگس منتظر
04-03-2010, 23:54
http://upload.tazkereh.ir/images/47122722420357679132.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/47122722420357679132.jpg)



قال رَسُولُ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: ثَلاثَةٌ اءخافُهُنَّ عَلى اُمتَّى : اءلضَّلالَةُ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ، وَ مُضِلاّتُ الْفِتَنِ، وَ شَهْوَةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ.

ترجمه :
فرمود: سه چيز است كه از آن ها براى امّت خود احساس خطر مى كنم :


1: گمراهى ، بعد از آن كه هدايت و معرفت پيدا كرده باشند.


http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_989366gjo75r8lb7.gif

2 مشتهيات شكم ، و آرزوهاى نفسانى و شهوت پرستى .


http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_989366gjo75r8lb7.gif

3 گمراهى ها و لغزش هاى به وجود آمده از فتنه ها.


http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_989366gjo75r8lb7.gif

نرگس منتظر
04-03-2010, 23:56
http://www.ido.ir/myhtml/article/1386/m01/13860120101.jpg



http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_989366gjo75r8lb7.gif


پیامبر اکرم صل الله علیه و آله فرمودند:

خطاها و لغزش هاى مسلمانان را جست و جو نکنید زیرا کسى که چنین عمل زشتى را انجام دهد خدا هم لغزش ها و خطاهایش را جست و جو مى کند و رسوایش مى سازد.

(میزان الحکمه ج2 ص43)



http://www.askquran.ir/gallery/images/25519/1_989366gjo75r8lb7.gif

نرگس منتظر
04-03-2010, 23:59
علمدار علم

http://tiktik2.persiangig.com/image/zidasaz/navar/serie2/www.tik-tik.ir%20%2821%29.gif

مثل بهار، ناگهان روی دست های ابدیت گل می کنی.
جهان، سراسر لبخند می شود. همه پیله ها، پروانه می شوند از شکوفه های لبخندت.

پرستوها، به آشیانه های مجاور نفس هایت بازمی گردند. لبخندهایت را در هوا می پاشی تا درخت های باغچه را پر از شکوفه کنی.

گرمی نفس هایت، تن سردترین زمستان ها را می لرزاند.
بهار، با چشم های کودکانه تو، رو به بازترین پنجره های جهان سلام می کند. تمام باغ ها به خودشان قول داده اند تا از بهار آمدنت فاصله نگیرند. شاید دیگر هیچ زمستانی نتواند باعث یخ زدن آوازهای آبیشان شود!

تمام دریچه ها در مهی از خوش بختی فرو رفته اند. آغاز خواب جنگل های جهان، با گریه های شیرین کودکانه توست.
شهر آینه ها، زیبایی اش را وامدار چشم های زیبای توست.

باران، از جنس اشک های توست. سفر، از کفش های تو آغاز خواهد شد. تمام قلم های جهان، تشنه نشسته اند تا دریای بی کران علومت را کلمه به کلمه و سطر به سطر منتشر کنند. جهانی از کلمات، بی قرار جاری شدن بر رودهای لب توانَد.

تمام چمدان های جامانده از سفر، بی قرار رسیدن توانَد تا کتاب کتاب، دانشت را با آنها راهی کنی.
غبار آینه ها را فقط ایمان دست های تو می تواند بتکاند.

تویی که دره های فراموش شده را غرق باران می کنی تا کبوتران سپید، در مه غوطه ور شوند و آبشارها، از دوش صخره ها سرازیر و بهارها، تا بلندترین قله های فرو رفته در ابر، شکوفه کنند.

آمدنت، زیباترین ترانه پرنده های خوش آواز خواهد شد.
قدم بر عرصه هستی بگذار، ای سراسر مهربانی که دنیا تشنه دریای غوطه ور در سینه توست! جهان، آماده است تا زانوی ادب بزند در مکتب تشیع تو.

ای مقتدای شیعیان، ای علمدار علم! درود بر تو که آمدن کودکانه ات، چشم های تنهاترین پنجره ها را با آفتاب، آشنا خواهد کرد.
تویی که عشق و دین و علم و دوستی را برای همیشه با شیعیان آشتی خواهی داد.

http://tiktik2.persiangig.com/image/zidasaz/navar/serie2/www.tik-tik.ir%20%2821%29.gif
عباس محمدی-پایگاه حوزه

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-03-2010, 03:15
http://shiaupload.ir/images/ctyokbldvdzzvr6c0jxi.gif (http://shiaupload.ir/images/ctyokbldvdzzvr6c0jxi.gif)http://shiaupload.ir/images/ctyokbldvdzzvr6c0jxi.gif (http://shiaupload.ir/images/ctyokbldvdzzvr6c0jxi.gif)http://shiaupload.ir/images/ctyokbldvdzzvr6c0jxi.gif (http://shiaupload.ir/images/ctyokbldvdzzvr6c0jxi.gif)http://shiaupload.ir/images/ctyokbldvdzzvr6c0jxi.gif (http://shiaupload.ir/images/ctyokbldvdzzvr6c0jxi.gif)http://shiaupload.ir/images/ctyokbldvdzzvr6c0jxi.gif (http://shiaupload.ir/images/ctyokbldvdzzvr6c0jxi.gif)http://shiaupload.ir/images/ctyokbldvdzzvr6c0jxi.gif (http://shiaupload.ir/images/ctyokbldvdzzvr6c0jxi.gif)




به موضوع نفوذ و نقش اجتماعي حضرت خديجه (س) اشاره كرديد با توجه به خصوصيات جامعه عرب در آن دوره، آيا داشتن نقش اجتماعي - چنان كه حضرت خديجه داشتند - براي زنان امري رايج و عادي بود؟
در گزارشهاي شرح حال زنان صدر اسلام كه قبل از اسلام آوردنشان شرح حالشان را ميخوانيم زناني بودند كه شغلهاي اجتماعي داشتند نظير كار آرايشگري، كار صنعت دست يا كارهاي توليدي كه اكثراً براي تأمين مخارجشان بوده براي مثال در شرح حال همسر ابن مسعود كه ايشان كاردستي ميكرده و تمام درآمدش را براي خانوادهاش خرج ميكرد چون همسرش نابينا بوده وشغلي نداشت. اما داشتن نقشهاي اجتماعي براي زنان به آن صورت رايج نبوده. همانطور كه براي مثال مسئله زنده به گور كردن در قبايل عرب متفاوت بوده و شدت و ضعف داشته و مثلاً در قبيلهاي كه ابوذر بود دختر زنده به گور نميكردند اما موقعيت حضرت خديجه تا حدودي اختصاصي است و من فكر ميكنم كه اين هم از موهبتهاي الهي است كه وقتي نقشه خداوند بر آن است كه پيامبري در اين زمان و در جامعه جهل زده شبه جزيره عرب ظهور كند و براي آن كه در آن جامعه اين دين بتواند رشد كند و رهبر اين دين بتواند در بين افرادي كه متصل به زر و سيم بودند و متصل به بتها و مسائل مادي بودند ظهور و شرف و موقعيتي داشته باشد و چشم آنها را بگيرد ميبايست كه يك پشتوانه اقتصادي هم داشته باشد اما خداوند اين پشتوانه اقتصادي را در يك مسير طبيعي قرار داد يعني دست خداوند از پشت صحنه چنان ترسيم كرده كه حضرت خديجه در آن موقعيت زماني بتواند بدون اينكه از موقعيت خود عقب نشيني كند چنين نقشي را ايفا كند. البته بعضي گزارشها نشان ميدهد كه وقتي حضرت خديجه زنده بودند پدرشان هم زنده بوده ولي برخي از بزرگان ما سعي كردهاند بگويند كه حضرت خديجه قبل از ازدواج با پيامبر ازدواجي نداشتند اما خود من چون در شرح حال حضرت بسياري از كتابها را ورق زدهام - چه اهل سنت و چه شيعي - به اين نتيجه رسيدم كه حتماً ازدواجي در گذشته بوده كه ايشان در خانه پدرش و با ايشان زندگي نميكرده و اگر قرار بود ايشان يك دختر خانمي باشد كه ازدواج نكرده در جامعه آن روز بايد تحت سلطه پدر ميبود. اما باز هم گزارشها ميگويد كه مقداري از ثروتهاي حضرت خديجه در نتيجه همان ازدواجها به ايشان رسيده بود و خودشان هم بالاخره نوه عبدمناف بودند و از خانواده بزرگي بودند و به همين دليل جايگاه خودشان را داشتند. باز موقعيت زن در بين اين قبايل همانطور كه گفتم مقداري فرق ميكرد. در بين قريشيان زنها بيشتر ميتوانستند حضور داشته باشند تا در بين قبايل ديگر. همان طور كه هند زن ابوسفيان هم در جاي خودش موقعيت ضعيفي ندارد. حضرت خديجه هم از موقعيت اجتماعي و اقتصادي خوبي برخوردار بودند و چون بين افراد هم شناخته شده بودند و معمولاً در آن روزگار موقعيت خانوادگي در بين قبايل بسيار اهميت داشت از اين رو افراد معمولي جرات نميكردند نسبت به ساحت ايشان بي احترامي يا توهين كنند كه اين خودش خيلي مهم بود.
نقش و تأثير حضرت خديجه (س) در زندگي سياسي پيامبر - به عنوان كسي كه 25 سال در كنار پيامبر زندگي كرد - تا چه حد بود؟
معمولاً براي هر دين وشريعت جديد و براي هر رهبر، داشتن پشتوانه سياسي و اقتصادي ضروري است تا يك قدرت ظاهري داشته باشد تا مردم در برابر دعوتها و سخنان آن رهبر، مطيع باشند و سر تعظيم فرود بياورند. علاوه بر صفات خود رسول اكرم در درستكاري، امين بودن و راستگويي كه در جامعه مشهور بود و اعمال خود پيامبر در طول حياتشان از نظر دعوتهاي طبقات بالاتر جامعه ، از نظر مالي يا از نظر قدرتي پشتوانه بودن حضرت خديجه براي پيامبر اكرم بسيار مؤثر بود. در خود كتابهاي اهل سنت از قول عايشه آمده كه: «از بس پيامبر از خديجه ياد ميكرد و حتي براي دوستان خديجه قطعات گوشت قرباني ميبرد و هميشه ذكر خير خديجه را ميكرد گاهي من احساس حسادت ميكردم. يك روز گفتم يا رسول الله چقدر اسم اين زن را ميبري او كه پيرزني بيش نبود، حالا شما يك همسر جوان و زيبا داريد!» و پيامبر در جواب عايشه ميفرمايند: «خديجه اولين زني بود كه به من ايمان آورد و در زماني كه همه مرا ترك كردند او ياريام كرد» و باز پيامبر ميفرمايند كه: «خداوند از هيچ زني به من فرزند نداد و فقط از خديجه به من فرزند داد» و اين هم از نكات جالبي است كه داشتن ريشههاي طاهر و پاك تا چه حد اهميت دارد چنان كه در مورد ائمه ميبينيم از همسراني كه خداوند نميخواسته هيچ وقت بچه دار نشدند و در ميان همسران پيامبر با اينكه بودند كساني كه از شوهران ديگرشان فرزند داشتند اما از پيامبر بچه دار نشدند و اين خود نكته بسيار مهمي است كه نشان ميدهد حضرت خديجه بطن و درونشان هم پاك بوده كه بايد جايگاه پرورش يك موجود پاكي مثل حضرت زهرا (س) باشد و با توجه به گفتههاي قرآن كه ميگويد سخنان پيامبر از روي هوا و هوس نيست بنابر اين پيامبر اگر در مورد حضرت خديجه و يا هر كس ديگر تمجيدي كردند اين تمجيد ثابت و هميشگي است و پيامبر در مورد حضرت خديجه فرمودند كه «چهار نفر از زنان هستند كه بهترين زنان بهشت هستند» و نام آنها را به ترتيب شمرده و گفتهاند «حضرت خديجه، حضرت فاطمه، حضرت مريم و آسيه زن فرعون». چنان كه ميبينيم تمام سخناني كه پيامبر در مورد حضرت خديجه دارند تماماً تعريف و تمجيد از ايشان است. حضرت خديجه با اينكه در اوج نعمتها زيسته بود اما هنگامي كه سه سال در شعب ابوطالب محاصره ميشوند پابه پاي رسول اكرم با صبوري كامل زندگي را ميگذراند و حتي يك بار شكايت نميكنند و اين از بزرگي روح و عظمت شخصيت ايشان حكايت دارد. در گزارشهاي تاريخي آمده كه وقتي حضرت خديجه - چند روز بعد از ابوطالب - از دنيا ميروند براي پيامبر واقعاً مصيبت و سختي بزرگي بود تا حدي كه آن سال را «عام الحزن» يعني سال اندوه ناميدند زيرا پيامبر حامي و پشتيبان خود را از دست دادند.


http://shiaupload.ir/images/f76eioa15exa8fyhptia.gif (http://shiaupload.ir/images/f76eioa15exa8fyhptia.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-03-2010, 03:15
http://shiaupload.ir/images/ctyokbldvdzzvr6c0jxi.gif (http://shiaupload.ir/images/ctyokbldvdzzvr6c0jxi.gif)http://shiaupload.ir/images/ctyokbldvdzzvr6c0jxi.gif (http://shiaupload.ir/images/ctyokbldvdzzvr6c0jxi.gif)http://shiaupload.ir/images/ctyokbldvdzzvr6c0jxi.gif (http://shiaupload.ir/images/ctyokbldvdzzvr6c0jxi.gif)http://shiaupload.ir/images/ctyokbldvdzzvr6c0jxi.gif (http://shiaupload.ir/images/ctyokbldvdzzvr6c0jxi.gif)http://shiaupload.ir/images/ctyokbldvdzzvr6c0jxi.gif (http://shiaupload.ir/images/ctyokbldvdzzvr6c0jxi.gif)


نقش و جايگاه حضرت خديجه را به عنوان يك مادر و به عنوان كسي كه شخصيتي نظير حضرت فاطمه (س) را در دامان خود پروردند چگونه ارزيابي ميكنيد؟
از نظر جايگاه مادر بودن اولاً اين كه يك مادر در دوران جنيني فرزندش، اعمال و كردارش و همچنين تغذيه و روحش بر روي جنين بسيار مؤثر است. درست است كه حضرت زهرا وقتي حضرت خديجه از دنيا رفت، خردسال بودند اما همانطور كه قبلاً هم گفتم بطن حضرت خديجه (س) پاك بود زيرا ميبايست محل حفظ نطفه پاك باشد تا فرزندي پاك مثل فاطمه زهرا (س) كه نشاني از نور الله است متولد شود. ما يك حديثي داريم كه بسيار پر معناست در اين حديث آمده است: «السعيد سعيدٌفي بطن امه و الشقي شقي في بطن امه» يعني هر انساني در دوراني كه در رحم مادر است سعادت يا شقاوتش رقم زده ميشود البته نه به اين معنا كه از آن دوران بر پيشانياش زده شود و ديگر اعمالش ثابت باشد و نتواند آن را تغيير دهد بلكه عبادتهاي مادر، دعاها و اعمال خير مادر و حلال خوردن مادر در روح وجسم جنين مؤثر است و اين را پزشكي امروز هم ثابت ميكند. چطور وقتي سيگار كشيدن مادر يا اطرافيان بر روي جنين اثر منفي ميگذارد آيا روح پاك و عبادات مادر بر روي جنين اثر نميگذارد؟ بدون شك، عبادات و اعمال مادر بر روي فرزند اثر ميگذارد و براي همين هم اگر ما تاريخچه زندگي تمام پيامبران و ائمه و سلالههاي پاك را ببينيم خواهيم ديد كه از پدر و مادر پاك به دنيا آمدهاند. بنابر اين همه اينها نقش مؤثري در وجود پاك حضرت زهرا (س) داشته است. درست است كه حضرت زهرا منتخب خداوند بود اما كار الهي بي دليل نيست و خداوند ترتيب علت را فراهم آورده تا به معلول رسيده است. حضرت خديجه مهيا شده براي اين كه كسي مثل حضرت زهرا در درونش پرورش پيدا كند همانطور كه حضرت مريم مهيا شد تا عيسي دردرونش پرورش يابد.

آيا در قرآن آياتي وجود دارد كه حتي به طور غير مستقيم به شأن شخصيتي و مقام معنوي ايشان اشارهاي داشته باشد؟
البته بيشتر آياتي كه تا زمان حيات حضرت خديجه (س) نازل شده معمولاً درباره دعوتها در محيط در محيط مكه در سالهاي اوليه بوده است و در برخي نقلها گفتهاند حضرت خديجه سه سال قبل از هجرت و برخي گفتهاند تا پنج سال قبل از هجرت از دنيا رفتهاند و بيشتر آيات در مورد دعوت مشركين به توحيد ومعاد بوده و كمتر در مورد جامعه و خانواده و همسران پيامبر صحبت كرده از اين رو اين كه بخواهيم بگوئيم آيهاي مستقيماً به حضرت خديجه نسبت داده شود، چنين نيست اما اگر بخواهيم آيه تطهير را در نظر بگيريم كه خطاب پيامبر اكرم به اهل بيتشان است كه خداوند اراده كرده كه آنها را پاك بگرداند حضرت خديجه هم جزء اها بيت پيامبر بودند و ميتوانيم بگوييم كه اين آيه شامل حال حضرت خديجه هم ميتواند باشد البته طبق رواياتي كه داريم كهام سلمه ميگويد آن آيه مخصوص پيامبر است و علي و حسنين و حضرت زهرا (س)، بايد بگوييم كه آيهاي به طور مستقيم در مورد آن حضرت نداريم چون عمر حضرت كفاف نكرد كه به مدينه بيايند و ما بتوانيم آياتي از آيات مدينه را به آن حضرت نسبت دهيم.

در مورد كتب احاديث و روايات چطور؟
مقام حضرت خديجه را ميتوانيم از احاديثي كه از قول رسول الله در مورد ايشان آمده در يابيم كه يكي از همين احاديث در دو كتاب از كتابهاي معتبر اهل سنت كه شيعه هم در شرح حالها به آن اعتماد ميكند نقل شده كه روزي پيامبر چهار خط بر روي زمين كشيدند و فرمودند: «اين چهار خط علامت چهار زن است كه بهترين زنان بهشت هستند» و در همين حديث نام حضرت خديجه را در صدر آنها ياد ميكند و يا در احاديثي كه در جواب عايشه ميگفتند كه پيامبر فرمودند:«حضرت خديجه از بين همسران، بهترين همسر من بود» و نقلها هم به همين گواهي ميدهد كه از ميان تمام همسراني كه رسولالله اختيار كردند، حضرت خديجه از جايگاهي والاتر در نزد پيامبر برخوردار بود.
نكتهاي را كه مايلم بگويم مسئله پذيرش امامت و ولايت اميرالمؤمنين است همان طور كه ميدانيد واقعه غدير خم و آيه مربوط به مسئله ولايت اميرالمؤمنين در سالهاي آخر رسالت پيامبر اكرم نازل شد اما حضرت خديجه چند سال قبل از هجرت از دنيا رفتند. پيامبر اكرم در زمان حيات حضرت خديجه مسئله ولايت اميرالمؤمنين را - چنانكه نقلها روايت ميكند - به ايشان گوشزد ميكنند و ايشان ولايت اميرالمؤمنين را ميپذيرند و با ولايت اميرالمؤمنين از اين دنيا ميروند كما اينكه هنوز مكلف به اين پذيرش نبودند اما از آنجايي كه حضرت مطيع پيامبر و مطيع رهبرشان بودند و هر دستور پيامبر را قبول ميكردند، مسئله ولايت را هم كه هنوز در موردش آيه نيامده بود پذيرفتند.


http://www.eteghadat.com/Files/user1/image/salavat6.gif (http://www.eteghadat.com/Files/user1/image/salavat6.gif)

http://shiaupload.ir/images/f76eioa15exa8fyhptia.gif (http://shiaupload.ir/images/f76eioa15exa8fyhptia.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-03-2010, 03:16
http://i1.tinypic.com/v666np.jpg



http://shiaupload.ir/images/dfb16acrlpmgdaskcurd.gif (http://shiaupload.ir/images/dfb16acrlpmgdaskcurd.gif)مکارم اخلاق http://shiaupload.ir/images/7n2qvtzxkx6z5l44vlqf.gif (http://shiaupload.ir/images/7n2qvtzxkx6z5l44vlqf.gif)


مکارم اخلاق یعنی بزرگواری‌های اخلاقی و یکی از اهداف بعثت حضرت محمد صلی الله علیه و آله، بلکه هدف اصلی و اساسی بعثت او، همین مکارم اخلاق بوده است.
چرا که پیامبر اکرم (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA+%D9%85%D8% AD%D9%85%D8%AF+%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%DB%8C+%D8% B5%D9%84%DB%8C+%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87+%D8%B9%D9% 84%DB%8C%D9%87+%D9%88+%D8%A2%D9%84%D9%87) فرمود:«انی بعثت لا تمم مکارم الاخلاق» (من بر انگخیته شده ام تا مکارم اخلاق را کامل کنم.)
این جمله پیامبر بیانگر این نکته نیز هست که هدف بعثت پیامبران قبل از پیامبر اکرم نیز تقویت و رشد اخلاق بوده است که با بعثت رسول خدا تکمیل شده است.

امامان معصوم نیز به عنوان اوصیا و جانشیان رسول خدا بهترین و کامل‌ترین الگوهای تربیتی هستند. در زیارت جامعه که امام هادی علیه السلام (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA+%D8%A7%D9% 85%D8%A7%D9%85+%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C+%D8%B9%D9% 84%DB%8C%D9%87+%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%8 5)، ویژگی های ائمه معصومین علیهم السلام را بیان می فرماید چنین می‌خوانیم: « عادتکم الاحسان و سجیتکم الکرم»؛ (احسان و نیکی، برنامه همیشگی شما (امامان) است و اخلاق شما، بزرگوارانه و کریمانه است.)


منابع:
مفاتیح الجنان، زیارت جامعه، ص 549. بحار الانوار، ج 71، ص 373.


http://shiaupload.ir/images/agcinbli2pwe1gtmf4bm.gif (http://shiaupload.ir/images/agcinbli2pwe1gtmf4bm.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-03-2010, 03:16
http://shiaupload.ir/images/w1gytk0saafzh3wkaz9c.gif (http://shiaupload.ir/images/w1gytk0saafzh3wkaz9c.gif)http://upload.tazkereh.ir/images/05304866344678535221.gifhttp://shiaupload.ir/images/w1gytk0saafzh3wkaz9c.gif (http://shiaupload.ir/images/w1gytk0saafzh3wkaz9c.gif)


http://shiaupload.ir/images/w1gytk0saafzh3wkaz9c.gif (http://shiaupload.ir/images/w1gytk0saafzh3wkaz9c.gif)http://www.askquran.ir/images/smilies/smilies/Doaa.gifhttp://shiaupload.ir/images/w1gytk0saafzh3wkaz9c.gif (http://shiaupload.ir/images/w1gytk0saafzh3wkaz9c.gif)


علاقه پیامبر نسبت به حضرت فاطمه

فاطمه علیهاسلام چنان جایگاه بلندی در قلب پیامبر اکرم پیدا کرد که محبت و شیفتگی رسول خدا نسبت به او (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D9%85%D8%AD%D8%A8%D8%AA+%D9%BE%DB% 8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1+%D8%A8%D9%87+%D9%81%D8% A7%D8%B7%D9%85%D9%87+%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D8%A 7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85) زبانزد خاص و عام شد و تعبیرات بسیار بلند و لطیفی از زبان رسول خدا نسبت به آن گوهر تابناک تراوش نمود.
او با سختی‌ها و مشکلات فراوان بزرگ شد و هنوز یکی دو سال بیشتر از عمر شریفش نگذشته بود که با پدر بزرگوارش در شعب ابوطالب (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B4%D8%B9%D8%A8+%D8%A7%D8%A8%D9% 88%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%A8) گرفتار تحریم اجتماعی بت‏پرستان شد و در حدود پنج سالگی که از آن محاصره نجات یافت، مادر مهربانش را از دست داد. در هشت سالگی مجبور به هجرت به مدینه (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D9%87%D8%AC%D8%B1%D8%AA+%D9%81%D8% A7%D8%B7%D9%85%D9%87+%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D8%A 7+%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85+%D8%A7%D8%B2+%D9%85%DA% A9%D9%87+%D8%A8%D9%87+%D9%85%D8%AF%DB%8C%D9%86%D9% 87) شد ولی علی‌رغم همه آن نابسامانی‏ها، وقتی به سن بلوغ رسید به‏قدری در کسب معارف الهی پیش رفته بود که چشم بزرگان عرب به او دوخته شده بود و خواستگاران فراوانی داشت که با پیشنهاد مهریه‌های سنگین (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D9%85%D8%B0%D9%85%D8%AA+%D9%85%D9% 87%D8%B1%DB%8C%D9%87+%D9%87%D8%A7%DB%8C+%D8%B3%D9% 86%DA%AF%DB%8C%D9%86)،افتخار همسری با او را خواستار بودند. اما رسول خدا در جواب آنها می‏فرمود :« ازدواج دخترم فاطمه به امر خدا است.»



http://images.bigoo.ws/content/glitter/dividers/dividers_123.gif (http://images.bigoo.ws/content/glitter/dividers/dividers_123.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-03-2010, 03:16
صدای پای پیامبر

http://tiktik2.persiangig.com/image/zidasaz/navar/serie2/www.tik-tik.ir%20%2821%29.gif


مژده آمدنت که در زمین پیچید، دشت‏های روشن توحید، از پروانه‏های سپید عشق، پوشیده شد و مکه را امواج نورانی حضورت در بر گرفت.

آمدی و طاق کسرای ظلم، ترک برداشت.
آمدی و آتشکده تیرگی به جوخه خاموشی سپرده شد.

فرود آمدی، در سرزمینی که کویر جهل و بی‏خبری، جوانه‏های آگاهی و عاطفه را خشکانده بود و خورشید عدالت در پشت کوه‏های نا مردمی به خون نشسته بود.

آه! ای رسول مهربانی! جهان، دلیل بودنش را در چشم‏های توحیدی تو جستجو می‏کند و بشر، از آن هنگام که صدای گام‏هایت را در کوچه‏های بلند رسالت شنید، شکوه زیستنش را تجربه کرد.

تو خاتم النبیّینی؛ آخرین پیام آور روشنی و مهر، کسی که آسمان‏ها، معجزه شق القمرش را از خاطر نخواهند برد، او که جبرئیل، در رکابش به معراج آفتاب رفت و «حرا»، زمزمه‏های شورانگیز شبانه‏اش را در اوج جهالت و بت پرستی به شهادت می‏آید.

محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏آید، تا هبل، لات و عزّی، شرافت انسان را نیالایند.

می‏آید تا دختران معصوم عرب را افکار پوچ و پوسیده پدرانشان در خاکستر ناجوانمردی مدفون نسازد.
خشمش، شمشیری ست که تنها بر پیکر ناساز ستم، فرود می‏آید.
آئینش تکاپو می‏آموزد و فصل فصل کتابش، آیینه تمام نمای رستگاری است.

محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله پا به دنیا می‏گذارد و آفرینش را در عطر پرستشی سبز، یله می‏کند. او آخرین نوید خداوند است، برای انسانی که خود را در بیراهه خود پرستی گم کرده بود.

او می‏آید؛ عرشیان، ستاره باران تولدش را به ترانه می‏ایستند و زمینیان، آخرین رسول وحی را به استقبال می‏دوند.

http://tiktik2.persiangig.com/image/zidasaz/navar/serie2/www.tik-tik.ir%20%2821%29.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-03-2010, 03:17
http://upload.tazkereh.ir/images/38090691586464650754.jpg

http://shiaupload.ir/images/56wbc6v3kmgk7xrluux7.gif (http://shiaupload.ir/images/56wbc6v3kmgk7xrluux7.gif) توصیه‌های پیامبر پس از ازدواج فاطمه http://shiaupload.ir/images/56wbc6v3kmgk7xrluux7.gif (http://shiaupload.ir/images/56wbc6v3kmgk7xrluux7.gif)

از قضیه ازدواج فاطمه الزهرا (س) حدود یک ماه گذشت تا مقدمات عروسی (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D9%85%D9%82%D8%AF%D9%85%D8%A7%D8%A A+%D8%B9%D8%B1%D9%88%D8%B3%DB%8C) فراهم شد و پس از ولیمه عروسی (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%85%D9%87+%D8% B9%D8%B1%D9%88%D8%B3%DB%8C+%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%8 5%D9%87+%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D8%A7%D8%B3%D9%84 %D8%A7%D9%85)، فاطمه با مهریه‏ای به ظاهر کم‌ارزش وجهیزیه‌ (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AC%D9%87%DB%8C%D8%B2%DB%8C%D9%8 7+%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%D9%87+%D8%B9%D9%84%DB%8 C%D9%87%D8%A7+%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85)ای ساده به خانه بخت (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AF%D8%B9%D8%A7%DB%8C+%D8%B1%D8% B3%D9%88%D9%84+%D8%AE%D8%AF%D8%A7+%D8%AF%D8%B1+%D8 %B4%D8%A8+%D8%B9%D8%B1%D9%88%D8%B3%DB%8C)رفت.

رسول خدا هم آداب خاصی را در شب زفاف (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B2%D9%81%D8%A7%D9%81+%D8%A7%D9% 85%D8%A7%D9%85+%D8%B9%D9%84%DB%8C+%D9%88+%D9%81%D8 %A7%D8%B7%D9%85%D9%87+%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D9% 85%D8%A7%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85) برای آنها اجرا کرد وسفارش‌های لازم (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AA%D9%88%D8%B5%DB%8C%D9%87+%D9% 87%D8%A7%DB%8C+%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B 1+%D8%A8%D9%87+%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85+%D8%B9%D9% 84%DB%8C+%D9%88+%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%D9%87+%D8 %B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D9%85%D8%A7+%D8%A7%D9%84%D8% B3%D9%84%D8%A7%D9%85) را به عمل آورد و از خانه‌ی آنها خارج شد.
فردا صبح به خانه آنها تشریف ‏فرما شد و از آنان احوالپرسی (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1+%D9% BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1+%D9%BE%D8%B3+%D8% A7%D8%B2+%D8%B9%D8%B1%D9%88%D8%B3%DB%8C) کرد و برایشان دعا فرمود.
روز چهارم (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1+%D9% BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1+%D8%A7%D8%B2+%D8% A7%D9%85%D8%A7%D9%85+%D8%B9%D9%84%DB%8C+%D9%88+%D9 %81%D8%A7%D8%B7%D9%85%D9%87+%D8%B2%D9%87%D8%B1%D8% A7+%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D9%85+%D8%A7%D9%84%D8% B3%D9%84%D8%A7%D9%85+%D9%BE%D8%B3+%D8%A7%D8%B2+%D8 %A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC)هم برنامه‌ی ویژه‏ای برای آنها ترتیب داد و کارها را تقسیم فرمود (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AA%D9%82%D8%B3%DB%8C%D9%85+%DA% A9%D8%A7%D8%B1+%D8%A8%DB%8C%D9%86+%D8%A7%D9%85%D8% A7%D9%85+%D8%B9%D9%84%DB%8C+%D9%88+%D9%81%D8%A7%D8 %B7%D9%85%D9%87+%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D9%85%D8% A7%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85). و به این ترتیب ازدواج شیرین شاد آنها با همکاری و تفاهم شروع شد. رسول خدا نیز همواره آنها را زیر نظر داشت و هر دو را به رعایت یکدیگر سفارش می‌فرمود.





http://shiaupload.ir/images/b9vdsop9zhl3jfz0wd6.gif (http://shiaupload.ir/images/b9vdsop9zhl3jfz0wd6.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-03-2010, 03:17
http://upload.tazkereh.ir/images/81214378074170893512.jpg




http://shiaupload.ir/images/2q8eb48w3b8fxu1bfskj.gif (http://shiaupload.ir/images/2q8eb48w3b8fxu1bfskj.gif)http://shiaupload.ir/images/8jpxsz02ijqeaipy8f96.gif (http://shiaupload.ir/images/8jpxsz02ijqeaipy8f96.gif)
ولادت پیامبر اکرم از زبان حضرت آمنه



آمنه (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%A2%D9%85%D9%86%D9%87+%D8%A8%D9% 86%D8%AA+%D9%88%D9%87%D8%A8) می گوید: وقتی زمان زایمانم نزدیک شد، دیدم بال پرنده‌ای سفید بر قلبم کشیده شد و همه ترس و نگرانی‌ها از من دور گردید، نوشیدنی سفید رنگی برای من آوردند و من که تشنه بودم، از آن نوشیدم. نوری مرا در بر گرفت. سپس بانوانی بلند قامت با من سخن گفتند ولی گفتار آنان همانند گفتار انسان‌ها نبود. ناگهان دیدم پارچه ابریشمی سفیدی بین آسمان و زمین را پوشانده است و هاتفی می‌گوید: «از گرامی‌ترین مردم، او را بگیرید.»

مردانی را دیدم که در آسمان ایستاده بودند و در دستان آنان جام‌های آب بود. به شرق و غرب زمین نگاه کردم و پرچمی از سندس (پارچه بافته شده از حریر) دیدم که بر ستونی از یاقوت (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%DB%8C%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%AA)مح مد صلی الله علیه و آله و سلم (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA+%D9%85%D8% AD%D9%85%D8%AF+%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%DB%8C+%D8% B5%D9%84%DB%8C+%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87+%D8%B9%D9% 84%DB%8C%D9%87+%D9%88+%D8%A2%D9%84%D9%87) به دنیا آمد در حالی که انگشتان خود را به آسمان بلند کرده بود.
ابر سفیدی از آسمان پایین آمد و او را در بر گرفت. گوینده‌ای گفت:« محمد را در شرق و غرب زمین و دریاها گردش دهید تا همگان او را به نام و صورت و عنوان بشناسند.»
سپس او را باز گرداندند، و دیدمش که در پارچه‌ای سفیدتر از شیر پیچیده شده بود و زیر او پارچه‌ای بود از ابریشم سبز.

سه کلید از جنس مروارید تازه با او بود. هاتفی می‌گفت:« کلیدهای یاری (نصرت)، رحمت و نبوت همیشه با اوست.» پس از آن، ابر دیگری او را فرا گرفت و مدتی بیش از بار اول او را با خود برد. شنیدم که گوینده‌ای می گفت:« محمد را در شرق و غرب بگردانید و او را بر جنیان (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AC%D9%86+%DA%A9%DB%8C%D8%B3%D8% AA%D8%9F) و آدمیان، پرندگان و درندگان نمایش دهید و به او عطا کنید صفای آدم (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA+%D8%A2%D8% AF%D9%85+%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87+%D8%A7%D9%84%D8% B3%D9%84%D8%A7%D9%85)، نازک‌دلی نوح (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA+%D9%86%D9% 88%D8%AD+%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87+%D8%A7%D9%84%D8% B3%D9%84%D8%A7%D9%85)، دوستی ابراهیم (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA+%D8%A7%D8% A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%85+%D8%B9%D9%84%DB%8 C%D9%87+%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85)، زبان اسماعیل (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA+%D8%A7%D8% B3%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D9%84+%D8%B9%D9%84%DB%8 C%D9%87+%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85)، کمال یوسف (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA+%DB%8C%D9% 88%D8%B3%D9%81+%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87+%D8%A7%D9% 84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85)، شادی یعقوب (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA+%DB%8C%D8% B9%D9%82%D9%88%D8%A8+%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87+%D8% A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85)، صدای داود (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA+%D8%AF%D8% A7%D9%88%D8%AF+%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87+%D8%A7%D9% 84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85)، زهد یحیی (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA+%DB%8C%D8% AD%DB%8C%DB%8C+%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87+%D8%A7%D9% 84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85) و کرم عیسی (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA+%D8%B9%DB% 8C%D8%B3%DB%8C+%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87+%D8%A7%D9% 84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85)

سپس سه نفر را دیدم که صورت آنان همانند خورشید می‌درخشید؛ در دست یکی از آنان جامی نقره ای با مشک بود و در دست دومی ظرف زمرّدین چهارگوشه‌ای بود که در هر گوشه آن مروارید سفیدی قرار داشت. در این وقت هاتفی گفت:« این دنیاست؛ ای حبیب خدا، آن را بگیر.» محمد صلی الله علیه و آله وسلم وسط آن را گرفت.

گوینده‌ای گفت:« محمد صلی الله علیه و آله و سلم کعبه را گرفت.» در دست سومی پارچه ابریشمین سفیدی بود که آن را گشود و از آن مهری خارج کرد که چشم بیننده را به خود جلب می کرد. پس از آن هفت بار از آب همان جام شست و کتف محمد صلی الله علیه و آله وسلم را با آن مهر کرد و آب دهان خود را در دهان مبارک کودک نهاد و او را به سخن گفتن واداشت و چیزهایی گفت که من نفهمیدم، مگر این چند جمله را:« در پناه خدا باشی. من قلب تو را از ایمان و علم و یقین و عقل و شجاعت انباشتم.
تو برترین انسان هستی. آن که از تو پیروی کند سعادتمند است و آن که فرمان تو را نبرد بدبخت.»

این فرشته همان رضوان (نگاهبان بهشت) بود. رفت و پس از مدتی بازگشت و به محمد گفت:« بر تو بشارت باد ای سایه سر بلندی دنیا و آخرت.» سپس نوری از سر محمد صلی الله علیه و آله وسلم تا آسمان درخشید و من کاخ‌های سرزمین شام (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B4%D8%A7%D9%85+%C2%AB%D8%B3%D9% 88%D8%B1%DB%8C%D9%87%C2%BB) را دیدم و در اطراف خود انبوهی از مرغان زیبا را که بالهایشان را گشاده بودند.

بین آسمان و زمین در پشت کعبه بر افراشته بود. پس از آن را.» سپس هاتفی گفت:« همه دنیا در اختیار و قدرت محمد در آمد.» منابع:


بحارالانوار، ج15، ص272 --- مناقب آل ابیطالب
همان، ص287 --- الفضائل

http://i25.tinypic.com/34hudg4.jpg (http://i25.tinypic.com/34hudg4.jpg)


http://shiaupload.ir/images/f76eioa15exa8fyhptia.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-03-2010, 03:18
http://upload.tazkereh.ir/images/86302250271465159289.jpg



http://www.eteghadat.com/Files/user1/image/salavat12.gif (http://www.eteghadat.com/Files/user1/image/salavat12.gif)

http://shiaupload.ir/images/nkrynqn9byylit445cyd.gif (http://shiaupload.ir/images/nkrynqn9byylit445cyd.gif)




زمزمه

از دلِ اهلِ آسمان زمزمه آمد
مژده به عاشقان ابالفاطمه آمده
آمد بهارم
زیبا نگارم
دار و ندارم
یا رسول الله
یا رسول الله ـ یا رسول الله (2)
ستوده خلقت خودش خالقِ سرمد
لحظه‌ی خلقِ گلِ سیمایِ محمد
گفته که احسنت بر این چهره‌ی زیبا
نیست دگر همچو گلِ چهره‌ی احمد
ای عشقِ هستی
ای شور و مستی
بر دل نشستی
یا رسول الله
یا رسول الله ـ یا رسول الله (2)
جمله فرشتگان همه مستِ نگاهش
دل ببرد ز خالقش آن رخِ ماهش
قلبِ تمامِ انبیاء بر سرِ راهش
بوسه زنند همه بر آن خالِ سیاهش
عالم گدایت
جان ها فدایت
مولا عنایت
یا رسول الله
یا رسول الله ـ یا رسول الله (2)
شمس و قمر حکایت از هاله‌ی رویش
عالم و آدم همه دیوانه‌ی کویش
بسکه کرم دارد و آقاست محمّد
انس و ملک یکسره بر خوانِ نکویش
ذکرِ زبانم
شور و توانم
روحِ اذانم
یا رسول الله
یا رسول الله ـ یا رسول الله (2)






http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif (http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif)http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif (http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif)http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif (http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif)http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif (http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif)http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif (http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif)http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif (http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif)http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif (http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif)





http://shiaupload.ir/images/uhr2aoxdc0pupm1kera.gif (http://shiaupload.ir/images/uhr2aoxdc0pupm1kera.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-03-2010, 03:26
http://www.eteghadat.com/Files/user1/image/salavat12.gif (http://www.eteghadat.com/Files/user1/image/salavat12.gif)

http://shiaupload.ir/images/nkrynqn9byylit445cyd.gif (http://shiaupload.ir/images/nkrynqn9byylit445cyd.gif)
[/URL]

غزل
دل عالم، شده مست و غزل عشق می‌خونه
آسمون‌ها، از قدومش به خدا نور بارونه
داره عاشق، زیر لب این، ترانه رو می‌خونه
شده احمد، لیلی دل، دلم اون رو مجنونه
پسر آمنه محمّد
همه جا زمزمه محمّد
یا ابالفاطمه محمّد
یا ابالفاطمه محمّد ـ یا ابالفاطمه محمّد (2)
بده ساقی، می باقی، گشته شادی‌ام حاصل
تا که چشمام، به نظاره‌اش، بشه یک لحظه قابل
رحمت حق، شده امشب بر همه هستی شامل
شده بعد از نیمه‌ی ماه، ماهِ عشقِ من کامل
کهکشان‌ها ستاره بارون
توی دستِ فرشته گلدون
گلاب و عطر و آینه شمعدون
یا ابالفاطمه محمّد ـ یا ابالفاطمه محمّد (2)


[URL="http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif"]http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif (http://shiaupload.ir/images/nkrynqn9byylit445cyd.gif)http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif (http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif)http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif (http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif)http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif (http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif)http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif (http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif)http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif (http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif)http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif (http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif)


http://shiaupload.ir/images/uhr2aoxdc0pupm1kera.gif (http://shiaupload.ir/images/uhr2aoxdc0pupm1kera.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-03-2010, 03:26
http://www.eteghadat.com/Files/user1/image/salavat12.gif (http://www.eteghadat.com/Files/user1/image/salavat12.gif)


(http://www.eteghadat.com/Files/user1/image/salavat12.gif)http://shiaupload.ir/images/nkrynqn9byylit445cyd.gif (http://shiaupload.ir/images/nkrynqn9byylit445cyd.gif)



نقش
این شبا دل تو سینه نیست عازمِ کوی احمد است
چون که شبِ تولدِ نبیِ ما محمّد است
یا محمّد ـ قدم به چشمِ ما نهادی
یا محمّد ـ فدای تو این همه شادی
ای همه هست فاطمه ـ یا محمّد یا محمّد یا محمّد
صدای قلبِ آمنه ـ یا محمّد یا محمّد یا محمّد
مولانا نبی مولانا (3)
یه نقشِ زیبا رو دلم همیشه غوغا می‌کنه
گنبد سبز نبوی دلم رو شیدا می‌کنه
یا محمّد ـ تو هر سرایی پا بذارم
یا محمّد ـ نامِ تو رو تو سینه دارم
تو قبله‌گاه دلمی ـ یا محمّد یا محمّد یا محمّد
تو حلّ کنِ مشکلمی ـ یا محمّد یا محمّد یا محمّد
مولانا نبی مولانا (3)
در شبِ میلادِ نبی بوی شقایق اومده
دسته گلِ محمّدی امام صادق اومده
یا محمّد ـ دعای ما همه همینه
یا محمّد ـ جوازِ مکه و مدینه
فدای لطف و کرمت ـ یا محمّد یا محمّد یا محمّد
حال و هوای حرمت ـ یا محمّد یا محمّد یا محمّد
مولانا نبی مولانا (3)




http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif (http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif)http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif (http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif)http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif (http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif)http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif (http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif)http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif (http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif)http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif (http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif)http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif (http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif)



http://shiaupload.ir/images/uhr2aoxdc0pupm1kera.gif (http://shiaupload.ir/images/uhr2aoxdc0pupm1kera.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-03-2010, 03:26
http://www.eteghadat.com/Files/user1/image/salavat12.gif (http://www.eteghadat.com/Files/user1/image/salavat12.gif)


(http://www.eteghadat.com/Files/user1/image/salavat12.gif)http://shiaupload.ir/images/nkrynqn9byylit445cyd.gif (http://shiaupload.ir/images/nkrynqn9byylit445cyd.gif)
(http://www.eteghadat.com/Files/user1/image/salavat12.gif)


بالِ ملک
به روی بالِ ملک حنای سرمدی است
به دستِ آمنه صد گلِ محمدی است
سر زده گلها ـ یا محمد
از دلِ صحرا ـ یا محمد
کعبه به نجوا ـ یا محمد
ای پدر زهرا یا محمد
یا رسول الله یا محمد (4)
چو دیده، دیده تو را، شده شکار رخت
تمام اهل سما، ببین خمارِ رخت
کرده اسیرم ـ رخ ماهش
دل ببرم بر ـ سر راهش
زندگی من ـ به پناهش
حسرت قلبم چشمِ سیاهش
یا رسول الله یا محمد (4)
تمامِ نازِ رخش به خنده منجلی است
که نقش بازوی او ولایتِ علی است
نور خدایی ـ به سرشتت
فدای عمر و ـ سرنوشت
آل علی شد ـ چو بهشتت
تو عشق حیدری و علی عشقت
یا رسول الله یا محمد (4)




[/URL]
[URL="http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif"]http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif (http://shiaupload.ir/images/nkrynqn9byylit445cyd.gif)http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif (http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif)http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif (http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif)http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif (http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif)http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif (http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif)http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif (http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif)http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif (http://shiaupload.ir/images/82680629980370542197.gif)


http://shiaupload.ir/images/uhr2aoxdc0pupm1kera.gif (http://shiaupload.ir/images/uhr2aoxdc0pupm1kera.gif)

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
05-03-2010, 04:18
http://upload.tazkereh.ir/images/88118259740803525591.jpg

http://upload.tazkereh.ir/images/81213843110219395547.gif






http://upload.tazkereh.ir/images/81213843110219395547.gif (http://lelalamin.parsiblog.com/-118479.htm)پيامبر اکرم (ص) از نگاه امام صادق عليه السلام (http://lelalamin.parsiblog.com/-118479.htm)http://upload.tazkereh.ir/images/81213843110219395547.gif (http://lelalamin.parsiblog.com/-118479.htm)









پيامبر اکرم (ص): وقتي مي خواهي عيوب ديگران را ياد کني ، عيوب خويش را به ياد آور(کنز العمال ، ج 3 ، ص 586)







در طول تاريخ بشريت، کمتر انسانى وجود دارد که مانند پيامبر اسلام (ص) تمام خصوصيات زندگى اش به طور واضح و روشن بيان و ثبت ‏شده ‏باشد. خداوند متعال در قرآن ‏با زيباترين عبارات و کاملترين ‏بيانات، آن حضرت را معرفى نموده و با عالى‏ترين صفات ستوده است و مى‏فرمايد: « و اِنّک لَعلي خُلق عَظيم‏» ؛ ( قلم/4) " اي پيامبر! تو بر اخلاقى عظيماستوارهستى.




نيز مى‏فرمايد: « محمد رسول الله و الذين معه اشداء علي الکفار رحماء بينهم. » (فتح/29) محمد(ص) فرستاده خداست و کسانى که با اوهستند در برابر کفار سر سخت و در ميان خود مهربانند. محققان، تاريخ نويسان و دانشمندان در ابعاد گوناگون زندگى حضرت‏محمد(ص) سخن گفته‏اند. اما ائمه عليهم السلام با نگاهى ژرف و دقيق ، سيماى آن شخصيت ‏بى‏نظير و درُّ يکتاى عالم خلقت را به تماشا نشسته و به معرفى زندگى، مبارزات و آموزه‏هاى آن حضرت پرداختند.













تولد نورhttp://upload.tazkereh.ir/images/81213843110219395547.gif







وامام صادق(ع) به نقل از سلمان فارسى فرمود: پيامبر اکرم(ص) فرمود: خداوند متعال مرا از درخشندگى نور خــودش آفريد (1) . همچنين امام صادق(ع) فرمود: خداوند متعال خطاب به رسول اکرم(ص) فرمود: «اى محمد! قبل از اين که آسمان‏ها، زمين، عرش و دريـــا را خلق کنم، نور تو و على را آفريدم...».(2)




ثقه‏الاسلام کلينى(ره) مى‏نويسد: امام صادق(ع) فرمود: «هنگام ولادت ‏حضرت رسول اکرم(ص) فاطمه بنت اسد نزد آمنه (مـــادر گرامى پيامبر) بود. يکى از آن دو به ديگرى گفت: آيا مى‏بينى آنچه را من‏مى‏بينم؟ ديگرى گفت: چه مى‏بينى؟ او گفت: اين نور ساطع که مشرق ومغرب را فرا گرفته است! در همين حال، ابوطالب(ع) وارد شد و به‏آن‏ها گفت: چرا در شگفتيد؟ فاطمه بنت اسد ماجرا را گفت. ابوطالب به او گفت: مى‏خواهى بشارتى به تو بدهم؟ او گفت: آرى. ابوطالب گفت:




از تو فرزندى به وجود خواهد آمد که وصى اين نوزاد خواهد بود (3)


http://upload.tazkereh.ir/images/02024622768428208107.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
05-03-2010, 04:24
نامهاي پيامبرhttp://upload.tazkereh.ir/images/81213843110219395547.gif (http://lelalamin.parsiblog.com/-118479.htm)







کلبى، از نسب شناسان بزرگ عرب مى‏گويد: امام صادق(ع) از من‏پرسيد: در قرآن چند نام از نام‏هاى پيامبر خاتم(ص) ذکر شده است؟




گفتم: دو يا سه نام.




امام صادق(ع) فرمود: ده نام از نام‏هاى پيامبر اکرم در قرآن‏آمده است: محمد، احمد، عبدالله، طه، يس، نون، مزمل، مدثــر، رسول‏ و ذکر.




سپس آن حضرت براى هر اسمى آيه‏اى تلاوت فرمود و فرمودند:




«ذکر» يکى از نام‏هاى محمد(ص) است و ما (اهل‏بيت س) «اهل ذکر»هستيم. کلبى! هر چه مى‏خواهى از ما سؤال کن.




کلبى مى‏گويد: از ابهت صادق آل محمد(ع‏) به خدا سوگند! تمام‏ قرآن را فراموش کردم و يک حرف به يادم نيامد تا سؤال کنم. (4)







عظمت نام محمد صلي الله عليه و آلهhttp://upload.tazkereh.ir/images/81213843110219395547.gif (http://lelalamin.parsiblog.com/-118479.htm)








جلوه نام محمد(ص) براى امام صادق(ع) به گونه‏اى بود که هر گاه ‏نام مبارک حضرت محمد(ص) به ميان مى‏آمد، عظمت و کمال رسول ‏خدا(ص) چنان در وى تاثير مى‏گذاشت، که رنگ چهره‏اش دگرگون مى‏شد، به طورى که آن حضرت در آن حال، براى دوستان نيز ناآشنــا مى‏نمود. (5)








امام صادق(ع) گاهى بعد از شنيدن نام پيامبر(ص) مى‏فرمود: جانم‏ به فدايش. اباهارون مى‏گويد: روزى به حضور امام صادق(ع) شرفياب ‏شدم. آن حضرت فرمود: اباهارون! چند روزى است که تو را نديده‏ام. عرض کردم: خداوند متعال به من پسرى عطا فرمود. آن حضرت فرمود: خدا او را براى تو مبارک گرداند چه نامى براى او انتخاب‏ کرده‏اى؟ گفتم: او را محمد ناميده‏ام. امام صادق(ع) تا نام محمد را شنيد (به احترام آن حضرت) صورت ‏مبارکش را به طرف زمين خم کرد، نزديک بود گونه‏هاى مبارکش به‏زمين بخورد.








آن حضرت زيرلب گفت: محمد، محمد، محمد. سپس فرمود: جان خودم، فرزندانم، پدرم و جميع اهل زمين فداى رسول خدا(ص) باد! او را دشنام مده! کتک نزن ، بدى به او نرسان ، بدان! در روى زمين‏خانهاى نيست که در آن نام محمد وجود داشته باشد، مگر اين که آن ‏خانه در تمام ايام مبارک خواهد بود. (6)


http://upload.tazkereh.ir/images/02024622768428208107.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
05-03-2010, 05:00
سيماى پيامبر اکرم (ص)http://upload.tazkereh.ir/images/81213843110219395547.gif (http://lelalamin.parsiblog.com/-118479.htm)








امام جعفر صادق(ع) فرمود: امام حسن(ع) از دائى‏اش، «هند بن ابى‏هاله‏» (7) که در توصيف چهره پيامبر(ص) مهارت داشت، درخواست‏ نمود تا سيماى دل آراى خاتم پيامبران(ص) را براى وى توصيف ‏نمايد. هند بن ابى هاله در پاسخ گفت: «رسول خدا(ص) در ديده‏ها با عظمت مى‏نمود و در سينه‏ها محبتش وجود داشت . قامتش رسا، مويش‏نه پيچيده و نه افتــــــــاده، رنگش سفيد و روشن، پيشانيش گشاده،ابروانش پرمو و کمانى و از هم گشاده، در وسط بينى برآمدگى ‏داشت، ريشش انبوه، سياهى چشمش شديد، گونه هايش نرم و کم ‏گوشت ، دندان هايش باريک و اندامش معتدل بود. آن حضرت هنگام راه‏ رفتن با وقار حرکت مى‏کرد. وقتى به چيزى توجه مى‏کرد ، به طور عميق‏به آن مى‏نگريست، به مردم خيره نمى‏شد، به هر کس مى‏رسيد سلام ‏مى‏کرد، همواره هادى و راهنماى مردم بود. براى از دست دادن امور دنيايى خشمگين نمى‏شد. اکثر خنديدن آن حضرت تبسم بود،برترين مردم نزد وى کسى بود که، بيشتر مواسات و احسان و يارى‏مردم نمايد...» (8)






خداوند متعال در وصف پيامبر(ص) فرمود:« الذين ءاتينهم الکتب يعرفونه کما يعرفون ابناءهم و ان فريقاً منهم ليکتمون الحق و هم يعلمون.‏» (14)






کسانى که کتاب آسمانى به آنان داديم، او را همچون فرزندان خود مى‏شناسند ؛ (ولى) جمعى از آنان، حق را آگاهانه کتمان مى‏کنند.




امام صادق(ع) فرمود:« يعرفونه کما يعرفون ابناءهم.»




زيرا خداوند متعال در تورات و انجيل و زبور، حضرت محمد(ص)، بعثت ، مهاجرت، و اصحابش را چنين توصيف نمود:« محمد رسول الله و الذين معه اشداء علي الکفار رحماء بينهم...»( فتح/29)




محمد(ص) فرستاده خداست ؛ و کسانى که با او هستند در برابر کفارسرسخت و شديد و در ميان خود مهربانند. پيوسته آن‏ها را در حال ‏رکوع و سجود مى‏بينى، در حالى که همواره فضل خدا و رضاى او را طلبند. نشانه آن‏ها در صورتشان از اثر سجده نمايان است. اين، توصيف آنان در تورات و توصيف آنان در انجيل است... .




امام صادق(ع) فرمود: اين، صفت رسول خدا(ص) و اصحابش در تورات وانجيل است. زمانى که خداوند پيامبر خاتم(ص) را به رسالت مبعوث ‏نمود ، اهل کتاب (يهود و نصارى) او را شناختند ؛ اما نسبت‏به اوکفر ورزيدند، همان گونه که خداوند متعال فرمود: « فلما جاءهم ما عرفوا کفروا به...»




( بقره /89) هنگامى که اين پيامبر نزد آن‏ها آمد که(از قبل) او را شناخته بودند، به او کافر شدند. (9)




خداوند متعال در قرآن کريم، در وصف پيامبر(ص) مى‏فرمايد: « و ما ارسلناک الا رحمة للعالمين.»




( انبياء/107) ما تو را جز براى رحمت جهانيان ‏نفرستاديم. قرآن نيز مى‏فرمايد: « " اشداء علي الکفار رحماء بينهم.»




در برابر کفار سرسخت و شديد و در ميان خود مهربانند. اين دوچگونه با هم جمع مى‏شوند؟



http://upload.tazkereh.ir/images/02024622768428208107.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
05-03-2010, 05:01
برترين مخلوقhttp://upload.tazkereh.ir/images/81213843110219395547.gif (http://lelalamin.parsiblog.com/-118479.htm)






حسين بن عبدالله مى‏گويد: به امام صادق(ع) عرض کردم: آيا رسول‏خدا(ص) سرور فرزندان آدم بود؟ آن حضرت فرمود: قسم به خدا، اوسرور همه مخلوقات خداوند بود. خدا هيچ مخلوقى را بهتر ازمحمد(ص) نيافريد (10)




امام صادق(ع) در حديث ديگرى فرمود: چون رسول خدا(ص) را به ‏معراج بردند جبرئيل تا مکانى با وى همراه بود و از آن به بعد او را همراهى نمى‏کرد. پيامبر(ص) فرمود: جبرئيل، در چنين حالى ‏مرا تنها مى‏گذارى؟! جبرئيل گفت: تو برو. سوگند به خدا در جايى‏قدم گذاشته‏اى که هيچ بشرى قدم نگذاشته و پيش از تو بشرى به آن‏جا راه نيافته است (11)




معمر بن راشد مى‏گويد: از امام صادق(ع) شنيدم که فرمود: يک نفريهودى خدمت رسول خدا(ص) رسيد و به دقت او را نگريست.




پيامبر اکرم(ص) فرمود: اى يهودى! چه حاجتى دارى؟ يهودى گفت:




آيا تو برترى يا موسى بن عمران ؛ آن پيامبرى که خدا با او تکلم ‏کرد و تورات را بر او نازل نمود و به وسيله عصايش ‏دريا را براى او شکافت و به وسيله ابر بر او سايه افکند؟





پيامبر(ص) فرمود: خوش آيند نيست که بنده خود ستايى کند ، ولکن(در جوابت) مى‏گويم که حضرت آدم(ع) وقتى خواست از خطاى خود توبه ‏کند، گفت: « اللهم اني اسئلک بحق محمد و آل محمد لما غفرت لي ‏»،خدايا! به حق محمد و آل محمد از تو مى‏خواهم که مرا عفو نمايى.







خداوند نيز توبه‏اش را پذيرفت. حضرت نوح(ع) وقتى از غرق شدن دردريا ترسيد گفت « اللهم اني اسئلک بحق محمد و آل محمد لما انجيتني من الغرق» ‏خدايا به حق محمد و آل محمد از تو در خواست‏مى‏کنم. مرا از غرق شدن نجات بدهى. خداوند نيز او را نجات داد.




حضرت ابراهيم(ع) در داخل آتش گفت:« اللهم اني اسئلک بحق محمد و آل محمد لما انجيتني منها. »; خدايا! به حق محمد و آل محمد ازتو مى‏خواهم




که مرا از آتش نجات دهى. خداوند نيز آتش را براى اوسرد و گوارا نمود.




حضرت موسى(ع) وقتى عصايش را به زمين انداخت و در خود احساس ترس‏نمود گفت: « اللهم اني اسئلک بحق محمد و آل محمد لماانجيتني‏» ؛ خدايا! به حق محمد و آل محمد از تو در خواست مى‏نمايم که مرا ايمن گردانى. خداوند متعال به او فرمود:« قلنا لا تخف انک انت الاعلي‏» ( طه /68) نترس. مسلما تو برترى.





اى يهودى، اگر موسى(ع) امروز حضور داشت و مرا درک مى‏کرد و به ‏من و نبوت من ايمان نمى‏آورد ، ايمان و نبوتش هيچ نفعى به حال اونداشت.








اى يهودى! از ذريه من شخصى ظهور خواهد کرد به نام مهدى(ع) که در ‏زمان خروجش ، عيسى بن مريم براى يارى او فرود مى‏آيد و پشت‏ سر اونماز مى‏خواند. (12)




سياستمدارى پيامبر(ص) http://upload.tazkereh.ir/images/81213843110219395547.gif (http://lelalamin.parsiblog.com/-118479.htm)





در عرف جهانى امروز «سياست‏» را به معناى نيرنگ و دروغ براى ‏کسب قدرت و سلطه بر مردم تعريف مى‏کنند، اما «سياست‏» در لغت، به معناى «اداره کردن امور مملکت و حکومت کردن است‏». خداوند متعال پيامبر خاتم(ص) و جانشينان بر حق ايشان ، ائمه معصومين را ازبهترين سياستمداران شمرده است . در زيارت جامعه، در وصف ائمه‏عليهم السلام که پرورش يافتگان مکتب نبوتند، آمده است: « وساسه العباد».




فضيل بن يسار مى‏گويد: از امام صادق(ع) شنيدم که به بعضى ازاصحاب خويش فرمود: خداوند عزوجل پيغمبرش را تربيت ‏کرد و نيکو تربيت فرمود. چون تربيت او را تکميل نمود، فرمود:




« انک لعي خلق عظيم. ‏» ، تو بر اخلاق عظيمى استوارى. سپس امر دين ‏و امت را به او واگذار نمود تا سياست و اداره بندگانش را به ‏عهده بگيرد، سپس فرمود: « ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا » (حشر/7)، آنچه را رسول خدا براى شما آورد، بگيريد،(و اجرا کنيد) و از آنچه نهى کرد، خود دارى نماييد. رسول‏خدا(ص) استوار، موفق و مويد به روح القدس بود و نسبت‏ به سياست‏و تدبير خلق ، هيچ گونه لغزش و خطايى نداشت و به آداب خدا تربيت‏ شده بود... . (13)




http://upload.tazkereh.ir/images/02024622768428208107.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
05-03-2010, 05:03
زهد و وارستگى http://upload.tazkereh.ir/images/81213843110219395547.gif (http://lelalamin.parsiblog.com/-118479.htm)








حضرت محمد(ص) هرگز نسبت‏ به دنيا و لذايذ زودگذر آن ميلى نشان ‏نداد ، به آن توجهى نکرد. امام صادق(ع) مى‏فرمايد: روزى رسول خدا(ص) در حالى که محزون‏بود از منزل خارج شد فرشته‏اى بر او نازل شد، در حالى که کليد گنج‏هاى زمين را به همراه داشت. فرشته گفت: اى محمد(ص)، اين‏ کليدهاى گنج‏هاى زمين است. پروردگارت مى‏فرمايد: اين کليدها رابگير و در گنج‏هاى زمين را باز کن و آنچه مى‏خواهى از آن استفاده‏ نما. بدون اين که نزد من ذره‏اى از آن‏ها کم شود.









پيامبر(ص) فرمود:« دنيا خانه کسى است که خانه (واقعى) ندارد. کسانى دور آن جمع مى‏شوند که عقل ندارند.» (14)









ابن سنان مى‏گويد: امام صادق(ع) فرمود: مردى نزد پيامبر(ص) آمد، درحالى که آن حضرت روى حصيرى نشسته بود که زبرى آن بر بدن آن ‏حضرت اثر گذاشته بود، و بر بالشى از ليف خرما تکيه نموده بود، که بر گونه‏هاى گلگونه‏اش نفوذ کرده بود. آن مرد در حالى که ‏جاهاى اثر کرده را مسح مى‏نمود، گفت: کسرى و قيصر (پادشاهان‏ايران و روم) هرگز چنين راضى نمى‏شوند و بر حرير و ديبا مى‏خوابند و تو (که سرور مخلوقات خدايى) بر اين حصير!









پيامبر(ص) فرمود: به خدا من از آن‏ها برتر و گرامى ‏تر هستم. من‏کجا و دنيا کجا! مثال زودگذر بودن دنيا، مثال شخصى است که بردرختى سايه دار عبور مى‏کند، لحظه هايى از سايه درخت استفاده‏ مى‏کند و وقتى سايه تمام شد، از آن جا کوچ مى‏کند و درخت را رها مى‏کند. (15)









به عنوان حسن ختام، به ذکر خطبه‏اى از آن حضرت در توصيف ‏پيامبر(ص) اکتفا مى‏کنيم.








خطبه امام صادق(ع) در وصف حضرت محمد(ص)








« برد بارى، وقار و مهربانى خدا سبب شد تا گناهان بزرگ و کارهاى‏ زشت مردم، مانع نشود که دوست‏ ترين و شريف‏ ترين پيغمبرانش، يعنى‏محمد بن عبدالله(ص) را براى مردم برگزيند.









محمد بن عبدالله(ص) در حريم عزت تولد يافت: در خاندان شرافت ‏اقامت گزيد، حسب و نسبش آلوده نگشت، صفاتش را دانشمندان بيان ‏کردند و حکيمان در وصفش انديشه نمودند. او پاکدامنى بى نظير،هاشمى نسبى بى مانند و بى مانندى از اهل مکه بود.









حيا صفت او بود و سخاوت طبيعتش، به متانت‏ها و اخلاق نبوت سرشته‏ شده بود. اوصاف خويشتن دارى‏هاى رسالت‏ بر او مهر شده بود تا آن ‏گاه که مقدرات و قضا و قدر الهى عمر او را به پايان رسانيد وحکم حتمى پروردگار او را به سرانجامش منتهى ساخت. هر امتى، امت‏ پس از خود را به آمدنش مژده داد. نسل به نسل از حضرت آدم تا پدر بزرگوارش، عبدالله، پدرى او را به پدر ديگر تحويل داد. ولادتش در بهترين طايفه، گرامى‏ترين نواده (بنى‏هاشم)، شريف‏ ترين قبيله (فاطمه مخزوميه) و محفوظ ترين شکم باردار (آمنه دختر وهب) و امانت دارترين دامن بود.









خدا او را برگزيد، پسنديد و انتخاب کرد ، سپس کليدهاى دانش وسرچشمه‏هاى حکمت را به او داد. او را مبعوث نمود تا رحمت ‏بربندگان و بهار جهانيان باشد.









خداوند کتابى را بر او نازل کرد، که بيان و توضيح هر چيزى درآن است و آن را به لغت عربى، بدون هيچ انحرافى قرار داد، به‏اميد اين که مردم پرهيزکار شوند. آن را براى مردم بيان کرد ومعارف آن را روشن ساخت و با آن، دينش را آشکار ساخت . واجباتى ‏را لازم شمرد ، حدودى را براى مردم وضع نمود و بيان کرد و مردم را آگاه ساخت. آن حضرت در آن‏امور، راهنمايى به سوى نجات و نشانه‏هاى هدايت ‏به سوى خدا است.









رسول خدا(ص) رسالتش را تبليغ کرد، ماموريتش را آشکار ساخت، بارهاى سنگين نبوت را که به عهده گرفته بود، به منزل رسانيد و به خاطر پرورگارش صبر کرد و در راهش جهاد نمود.









با برنامه‏ها و انگيزه‏هايى که براى مردم پى ريزى نمود و مناره‏هايى که نشانه‏هاى آن را بر افراشت، براى امتش خير خواهى کرد و آن‏ها را به سوى نجات و رستگارى فرا خواند و به ياد خدا تشويق وبه راه هدايت دلالت کرد، تا مردم پس از او گمراه نشوند. آن حضرت ‏نسبت ‏به مردم دلسوز و مهربان بود.»(16)




http://upload.tazkereh.ir/images/02024622768428208107.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
05-03-2010, 05:04
1- مصباح الشريعه، ترجمه زين العابدين کاظمى، ص‏126.«خلقتني الله من صفوه نوره...»









2- جلاء العيون. ص 11.









3- همان، ص‏36.









4- بحار الانوار، ج‏16، ص‏101.









5- سفينه البحار، ج 1، ص‏433.









6- بحار الانوار، ج‏17، ص 30.









7- هند بن ابى هاله، فرزند حضرت خديجه(س) از شوهر قبلى اش بودکه در خانه پيامبر اسلام رشد و نمو نمود.









8- بحار الانوار، ج‏16، صص 147، 148.









9- تفسير نور الثقلين، ج 1، ص 138 و ج 5، ص‏77.









10- اصول کافى، ترجمه سيد جواد مصطفوى، ج 2، ص 325.









11- همان، ص 321.









12- بحار الانوار، ج‏16، ص‏366، به نقل از جامع الاخبار،ص 98.









13- اصول کافى،ج 2 صص 5 و 6.









14- بحارالانوار،ج 16 ص 266.









15- بحارالانوار،ج 16 صص 282 و 283.









16- اصول کافى ج2 ، صص332 و 333.



http://upload.tazkereh.ir/images/02024622768428208107.gif

نرگس منتظر
05-03-2010, 10:39
http://tiktik2.persiangig.com/image/zidasaz/navar/serie2/www.tik-tik.ir%20%2821%29.gif
شب است و چراغ هاى آسمان خاموش. بر بلنداى کوه هاى مکه ستاره اى در حال ظهور است. از دوردست ها صداى هلهله مى آید باران نور آن چنان مى بارد که اگر چشم دلى باشد و گوش جانى، غلغله فردوسیان به وضوح شنیده خواهد شد.

http://dl3.glitter-graphics.net/pub/767/767273fjipnjefwi.gif

تلالؤ مرواریدى درخشان، تمام آسمان و زمین را به رقص و دست افشانى کشانده است.

http://dl3.glitter-graphics.net/pub/767/767273fjipnjefwi.gif

آى نو رسیده جنّت! کودک روزهاى روز و مرد تمام فصول! آى ستاره! شکوهت را به تماشا نشسته ایم. بى هراس از افول، در حال لمس مهربان ترین خوشه هاى انسانیت. با تو هر چه اشک به یقین مى رسد و از پس ابرهاى سیاه هر که بجوید و اخلاص صرف کند به رنگین کمان لطیف دین تو خواهد رسید.

http://dl3.glitter-graphics.net/pub/767/767273fjipnjefwi.gif

اى صاحب مکارم الاخلاق! عهده دار دریا دریا شور و شعور و مالک غزل غزل معرفت! به شکرانه آمدنت، هزار مرتبه زمین را آذین بستیم، هزار کاروان دل، هزار مثنوى قاصدک... دست مریزاد رنج فاطمه بنت اسد... امّا ورود مولودى چنین مبارک را هرگز تبریک نتوانیم گفت! زبان قاصر است و قلم همیشه شکسته.

http://dl3.glitter-graphics.net/pub/767/767273fjipnjefwi.gif

پلک هاى آسمان باز است و شبکوران همیشه ناامید. بانگ محمدى ات بر مناره هاى عظیم جهان طنین افکند شده و عطر رأفت و محبت تو دل ها را عطشناک ساخته و حقا که بعد از این همه سال هنوز نوید آسمانى ات به زیبایى دل ها را یکى پس از دیگرى تسخیر مى کند. آن که ایمان آورده در صلوات تو را مى گوید و سیراب مى شود و آن که هنوز به فتح قلّه ایمان نرسیده تو را مى جوید و کرامتت را مى ستاید. اى در نهان و آشکار محبوب قلب ها! بزرگمرد رفیع ترینِ کوه هاى رستگارى!

http://dl3.glitter-graphics.net/pub/767/767273fjipnjefwi.gif

در بهارى ترین روزهاى سال، بهار آمدنت، سبزى دل ها را مضاعف کرده است و حضورت در دل ها همچنان جاوید است.

http://dl3.glitter-graphics.net/pub/767/767273fjipnjefwi.gif

اى آن که همیشه مى خواهیم: اللهم محیا محمد و آل محمد!
اى آن که هر مادرى را آرزوست، مولودش همنام تو باشد.

http://dl3.glitter-graphics.net/pub/767/767273fjipnjefwi.gif

اى آن که هر مسلمى را خواهش است تا ابد همگام تو باشد.
اى در آستانه اردیبهشت زمان، بالانشین قصرهاى بهشتى!

http://dl3.glitter-graphics.net/pub/767/767273fjipnjefwi.gif

سرفرازم که با جرعه اى صلوات به پاى بوسى ات آمده ام:
اللهم صل على محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

http://tiktik2.persiangig.com/image/zidasaz/navar/serie2/www.tik-tik.ir%20%2821%29.gif

نرگس منتظر
05-03-2010, 10:42
خداوند مرا احمد خوانده چون در آسمانها مرا ستايش مى كنند

http://baharpic.persiangig.ir/45.gif

گروهى از يهود خدمت رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) آمدند و سئوال كردند كه به چه سبب تو را محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) و احمد و ابوالقاسم و بشير و نذير و داعى ناميده اند؟


http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif (http://lelalamin.parsiblog.com/-118479.htm) حضرت فرمود: مرا محمد ناميدند، براى آنكه در زمين من ستايش ‍ شده ام .




http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif (http://lelalamin.parsiblog.com/-118479.htm) احمد ناميدند، براى آنكه در آسمان مرا ستايش مى كنند.

http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif (http://lelalamin.parsiblog.com/-118479.htm) ابوالقاسم ناميدند، براى آنكه حق تعالى در قيامت بهشت و جهنم را به سبب من قسمت مى نمايد، پس هركس كافر شده است و ايمان به من نياورده است از گذشتگان و آيندگان به جهنم مى فرستم و هركس ايمان آورده و به پيامبرى من اقرار نمايد او را داخل بهشت مى گردانم .




http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif (http://lelalamin.parsiblog.com/-118479.htm) بشير ناميد، براى آنكه اطاعت كنندگان را به بهشت بشارت مى دهم .

http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif (http://lelalamin.parsiblog.com/-118479.htm) نذير ناميد، زيرا هركس نافرمانى كند از آتش مى ترسانم .

http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif (http://lelalamin.parsiblog.com/-118479.htm) داعى ناميد، براى اينكه مردم را به دين خدا دعوت مى كنم



http://baharpic.persiangig.ir/45.gif

جلاء العيون ، ص 33، امالى شيخ صدوق ، ص 158.

نرگس منتظر
05-03-2010, 10:42
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در قرآن ده نام دارد

http://shiaupload.ir/images/c88ngndnajep91rorce9.gif (http://shiaupload.ir/images/c88ngndnajep91rorce9.gif)


امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) در قرآن ده نام دارد.


1 -http://upload.tazkereh.ir/images/16084139987171089425.gif محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) و ما محمد الا رسول http://upload.tazkereh.ir/images/16084139987171089425.gif



2، 3 -http://upload.tazkereh.ir/images/16084139987171089425.gif احمد و رسولhttp://upload.tazkereh.ir/images/16084139987171089425.gif
و مبشرا برسول ياتى من بعدى اسمه احمد

4 -http://upload.tazkereh.ir/images/16084139987171089425.gif عبدالله و انه لما قام عبداللهhttp://upload.tazkereh.ir/images/16084139987171089425.gif

5 - http://upload.tazkereh.ir/images/16084139987171089425.gifطه طه ما انزلنا عليك القرآن لتشقىhttp://upload.tazkereh.ir/images/16084139987171089425.gif

6 - http://upload.tazkereh.ir/images/16084139987171089425.gifيس يس والقرآن الحكيمhttp://upload.tazkereh.ir/images/16084139987171089425.gif

7 -http://upload.tazkereh.ir/images/16084139987171089425.gif نون ن والقلم و ما يسطرون http://upload.tazkereh.ir/images/16084139987171089425.gif

8 -http://upload.tazkereh.ir/images/16084139987171089425.gif مزمل يا ايهاامزملhttp://upload.tazkereh.ir/images/16084139987171089425.gif

9 - http://upload.tazkereh.ir/images/16084139987171089425.gifمدثر يا ايها المدثرhttp://upload.tazkereh.ir/images/16084139987171089425.gif

10 - http://upload.tazkereh.ir/images/16084139987171089425.gif ذكر قد انزلناالله اليكم ذكرا رسولاhttp://upload.tazkereh.ir/images/16084139987171089425.gif

http://shiaupload.ir/images/c88ngndnajep91rorce9.gif (http://shiaupload.ir/images/c88ngndnajep91rorce9.gif)

نرگس منتظر
05-03-2010, 10:43
او محمود و من محمد هستم

http://shiaupload.ir/images/fop55mvb17o3nzog7le.gif

رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
من شبيه ترين مردم به حضرت ابراهيم (عليه السلام ) هستم و حضرت ابراهيم شبيه ترين افراد به آدم (عليه السلام ) در خلق و خلقت بود، حق تعالى مرا از بالاى عرش پر عظمت و جلال خود به ده نام ناميده و صفت مرا بيان كرده و به زبان هر پيامبرى بشارت مرا به قوم خود داده و در تورات و انجيل نام مرا بسيار ياد كرده و نام مرا از نام بزرگوار خود مشتق نمود.


نام او محمود است و نام مرا محمد نام نهاد و مرا در بهترين قرنها و در ميان نيكوترين امت ها ظاهر گردانيد.


# در تورات مرا ((احيد)) ناميد زيرا كه به توحيد و يگانه پرستى خدا مبعوث شده ام و جسدهاى امت من بر آتش

حرام گرديده است .

# در انجيل مرا ((احمد)) ناميد زيرا كه من محمودم در آسمان ، و امت من حمد كنندگانند.




# در زبور مرا ((ماحى )) ناميد، زيرا كه به سبب من از زمين عبادت بت ها را محو مى نمايد.

# در قرآن مرا ((محمد)) ناميد، زيرا كه در قيامت همه امت ها مرا ستايش ‍ خواهند كرد و كسى در قيامت شفاعت نخواهد كرد مگر به اذن من .

# در قيامت مرا ((حاشر)) خواهند ناميد زيرا زمان امت من به حشر متصل است .

# و مرا ((موقف )) ناميد، زيرا كه من مردم را نزد خدا به حساب مى دارم .

# و نيز مرا ((عاقب )) ناميد زيرا كه من از عقب پيامبران آمده ام و بعد از من پيامبرى نيست .

# و من رسول ((رحمت )) و رسول ((توبه )) و رسول ((ملاحم يعنى جنگ ها)) و منم ((مقفى )) كه از قفاى انبياء مبعوث شده ام و منم ((قسم )) يعنى جامع كمالات .

پروردگارم بر من منت گذاشت و گفت اى محمد من هر پيامبرى را به زبان امتش فرستادم و بر اهل يك زبان فرستادم و تو را بر هر سرخ و سياهى مبعوث كردم .

تو را به ترسى كه بر دل دشمنان تو افكندم يارى دادم و هيچ پيامبر ديگرى را چنين نكردم .
و غنيمت كافران را بر تو حلال گردانيدم و براى احدى قبل از تو حلال نكرده بودم بلكه مى بايست غنيمت هايى را كه مى گفتند بسوزانند.

و به تو و امت تو گنجى از گنج هاى عرش خود كه آن سوره فاتحه الكتاب و آيات سوره بقره است عطا كردم .




و من همه زمين را براى تو و امت تو محل سجده و نماز گردانيدم بر خلاف امت هاى گذشته كه مى بايست نماز را در معبدهاى خود سجده كنند، و خاك زمين را بر تو پاك كننده گردانيديم و ((الله اكبر)) را به امت تو دادم و ياد تو را با ياد خدا مقرون كردم كه هرگاه امت تو مرا به وحدانيت ياد كنند تو را هم به پيامبرى ياد كنند


((اى محمد خوشا به حال تو و امت تو))


http://shiaupload.ir/images/fop55mvb17o3nzog7le.gif

نرگس منتظر
05-03-2010, 11:05
https://www.sharemation.com/amir123/ani32.gif?uniq=bbxyqbhttps://www.sharemation.com/amir123/ani32.gif?uniq=bbxyqbhttps://www.sharemation.com/amir123/ani32.gif?uniq=bbxyqbhttps://www.sharemation.com/amir123/ani32.gif?uniq=bbxyqbhttps://www.sharemation.com/amir123/ani32.gif?uniq=bbxyqbhttps://www.sharemation.com/amir123/ani32.gif?uniq=bbxyqb
فروزان از دو مشرق در سحرگاهان دو ماه آمد
دو خورشيد جهان افروز در دو صبحگاه آمد
دو موسي در دو دريا يا دو يوسف از دو چاه آمد
دو رهرو يا دو رهبر يا دو مشعل دار راه آمد
دو شمع جمع بزم جان دو رکن محکم ايمان
دو بحر رحمت و غفران دو دست قادر منان
دو آدم خو دو يوسف رو دو موسي يد دو عيسي دم
دو شمع جمع انسانها دو شاه کشور جانها
دو باب الله احسانها دو بسم الله عنوانها
دو سرو باغ و بستانها دو باغ روح و ريحانها
دو واجب جاه امکانها دو مشعل دار کيهانها
دو خالق را نماينده دو قران را سراينده
دو رحمت را فزاينده دو دلها را رباينده
يکي را بر اوليا سادس يکي را بر انبيا خاتم


http://i16.tinypic.com/2vi1p8w.gif http://i16.tinypic.com/2vi1p8w.gifhttp://i16.tinypic.com/2vi1p8w.gifhttp://i16.tinypic.com/2vi1p8w.gifhttp://i16.tinypic.com/2vi1p8w.gif

نرگس منتظر
05-03-2010, 11:58
بسم الله الرحمن الرحيم
اللهم صل على محمد وآل محمد



http://www.jannatalhusain.info/2010/uploads/859620ae3d.gif (http://www.jannatalhusain.info/2010/)


نرفع اسمى التهاني والتبريكات الى مقام الامام الحجة المنتظر
أرواحنا لتراب مقدمه الفداء وجميع مراجعنا العظام
وإلى جميع المسلمين في مشارق الارض ومغاربها بالذكرى العطرة لميلاد~
منقذ البشرية ابي القاسم محمد صلى الله عليه وآله وسلم 00 وحفيده الامام الصادق عليه السلام
http://pics2.persiangig.ir/10say2o.gif

parsa
05-03-2010, 12:04
http://upload.tazkereh.ir/images/18900808891687665291.gif




http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif




گوشه‏اى از اخلاق عظيم پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم



روزهايى بس شيرين و به ‏يادماندنى و تاريخ ساز پيامبر را نمى‏توان با الفاظ و سخنان ناقص انسان‎هاى ناقص ‏توصيف و تعريف کرد.

او هرگز در اين واژه‏ها نمى‏گنجد و فراتر از آن است. انسان‏ کاملى که تمام افلاک و موجودات را خدا به خاطر او آفريد و اگر او نبود، هيچ چيز نبود.

«لولاک لما خلقت الافلاک‏»

و الا انسانى که تا قاب قوسين او ادنى بالا رفت و به جايى رسيد که‏ جبرئيل آن ملک مقرب و واسطه وحى الهى به آنجا هرگز نرسد و با صراحت ‏به او عرض کرد: اگر يک مو بالاتر روم به نور تجلى ‏بسوزد پرم.

ولى رسول الله رفت و به جايى رفت که نه در خرد آيد و نه بر ورق نگاشته شود و نه حتى در وهم و خيال!

اوست کسى که‏ خدايش درباره‏اش فرمود: «و انک لعلى خلق عظيم‏»

پس ما به جاى ‏اين که حرفى بزنيم که نه آغازش و نه انجامش ما را به جايى ‏مى‏رساند چرا که جز آفريده‏اش و برادرش کسى او را نخواهد شناخت: ‏«يا على ما عرف الله الا انا و انت و ما عرفنى الا الله و انت و ما عرفک الا الله و انا» پس روا است که لب فرو بنديم و سخن کمتر گوئيم.

بيائيم در اين سخن ربانى که پيامبر را داراى منشى سترگ و اخلاقى عظيم معرفى مى‏کند بيانديشيم و از زبان روايت نمى از اين ‏اقيانوس پرفيض برگيريم، شايد برخى عزيزان به کار بندند و از رسول الله الگوى زندگى بگيرند که قرآن فرمود: «و لکم فى رسول‏الله اسوه حسنه.‏»



http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif


.

parsa
05-03-2010, 12:07
http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif


جمله‏هايى کوتاه در منش و روش زندگى حضرت بيان مى‏شود که هم ‏برکت است و پر مايه برکتى است و هم برنامه به زيستى وخداپسندانه:

1- آن قدر حضرت متواضع و فروتن بود که متن روايت او را «خاضع الطرف‏» مى‏نامد يعنى به زمين نگاه مى‏کرد و سر را کمتر بالا مى‏برد، اين چنين با وقار و متين. با ادب و فروتن.

چنان ‏در برابر خالقش خاضع و خاشع بود که بيشتر سر فرود مى‏آورد و کمتر سر را بلند مى‏کرد چه پيوسته خدا را حاضر و ناظر مى‏ديد و لحظه‏اى ‏بلکه کمتر از لحظه‏اى هم از ياد و ذکر خدا غافل نبود.



http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif

.

parsa
05-03-2010, 12:07
http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif



2- يکى ديگر از نشانه‏هاى بارز تواضع و خوى نيکويش اين بود که‏ به هر که مى‏رسيد، پيشقدم در سلام کردن بر او بود، سلام که خود تحيت اسلامى است و پيامبر آن را به ما ياد داده، خود نيز بيش از همه و پيش از همه به آن عمل مى‏کرد و قبل از آن که ديگرى بر او سلام کند، او خود سلام مى‏کرد.

هرگز پيامبر ملاحظه نمى‏کرد که آن ‏فرد بزرگ است ‏يا کوچک، دانشمند است ‏يا بى‏سواد، ثروتمند است ‏يا فقير.

آرى حضرت آنقدر عظمت داشت که بر همه افراد بدون ملاحظه‏هاى ‏ايسمى، شغلى، خطى، مسئوليتى، مالى و ... سلام مى‏کرد و او با اين که بزرگترين از هر نظر بود بر کوچکترين انسان‎ها از هر نظر سلام مى‏کرد و بيشتر براى اين که ما را به اين سنت ‏حسنه‏ تشويق کند مى‏فرمود: سلام را نود و نه حسنه است و جوابش يک حسنه.




http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif


.

parsa
05-03-2010, 12:08
http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif


3- پيامبر هرگز بدون جهت ‏سخن نمى‏گفت، و اگر سخنى مى‏گفت ‏بيشتر جنبه موعظه و پند داشت، يا مطلبى را مى‏آموخت و يا به معروف و خيرى امر مى‏کرد و يا از شر و منکرى مردم را باز مى‏داشت.

تمام‏ سخنانش سودمند و يک کلمه، نه بلکه يک حرف، پوچ و بى‏ارزش نبود، زيرا خوب مى‏دانست که: «و ما يلفظ من قول الا لديه رقيب عتيد»

وانگهى پيامبر اسوه است و الگو و اوست انسان کامل.

پيامبر کسى ‏است که نخستين آفريده پروردگار، نور مبارکش است: «اول ما خلق‏الله نورى‏» پس، از اين نور کامل چيزى تراوش نمى‏کند جز نور، و هر چه مى‏گويد گفته خدا است «و ما ينطق عن الهوى ان هو الا وحى‏ يوحى.‏»




http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif

.

parsa
05-03-2010, 12:08
http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif



4- و پيامبر هرگز از ذکر خدا غافل نمى‏شد.

در روايت است: «ولا يجلس و لايقوم الا على ذکر» او نمى‏نشست و برنمى‏خاست جز با ذکر و ياد خدا.

پيامبر در هر آن قرين و همنشين ذکر خدا بود چه بر زبان آورد و چه در دل گويد. او خود ذکر خدا را کفاره مجلس‏ مى‏دانست و اعلام مى‏داشت که اگر در مجلسى ياد خدا نباشد يا ذکرى ‏از اهل بيت که آن نيز ياد خدا است، پس آن مجلس بر اهلش وزر و وبال است و نحس است و شوم.

و اگر حضرت مى‏خنديد از تبسم تجاوز نمى‏کرد «جل ضحکه التبسم‏» زيرا قهقهه و خنده با صدا با شئون ‏انسان مودب منافات دارد چه رسد به انسان کامل و چه رسد به اشرف‏ مخلوقات.




http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif


.

parsa
05-03-2010, 12:08
http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif


5- يکى ديگر از موارد تواضع و فروتنى حضرت اين بود که هر وقت‏ وارد مجلس مى‏شد، هر جا که جاى خالى بود مى‏نشست، مانند ما خودخواهان يا نادانان نبود که دنبال صدر مجلس هستيم، و خيال ‏مى‏کنيم که بايد بالا و بالاتر نشست.

اصلا آن جا که انسان والا مى‏نشيند والا است نه آن که انسان والا بايد در جاى والا نشيند.

عزيزانم! قطعا اين از تواضع است که انسان در جايى که خالى ‏است‏ بنشيند و هرگز منتظر نباشد که ديگران در برابرش قد علم ‏کنند و برخيزند تا آن جناب را در صدر مجلس بنشانند.

اين حالت ‏بدون ترديد برخاسته از هواى نفس است و تکبر که بايد زدوده شود و گاهى بلکه بيشتر به خاطر عقده‏هاى درونى و محروميت‏هاى ديرينه ‏است که شخص مى‏خواهد از اين راه خودى را نشان دهد!!



http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif


.

parsa
05-03-2010, 12:08
http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif



6- پيامبر آرام و آهسته سخن مى‏گفت و هيچ گاه فرياد نمى‏زد و صدا را بلند نمى‏کرد.


و مجلس آن حضرت نيز از چنان آرامشى‏ برخوردار بود که عين ادب و تواضع است و کسى در مجلس پيامبر بلند سخن نمى‏گفت. «واغضض من صوتک‏»


و دستور هم همين بود که ‏کسى صدايش را بالاتر از صداى رسول الله نکند «لاترفعوا اصواتکم‏ فوق صوت النبى‏» و چون خود حضرت آهسته و آرام سخن مى‏گفت لذا مجلسش بسيار آرام و باوقار بود که حتى صداى به هم زدن بال ‏پرنده به گوش مى‏رسيد.




http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif


.

parsa
05-03-2010, 12:09
http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif


7- «لايقطع على احد کلامه‏» هرگز سخن کسى را قطع نمى‏کرد و تا شخصى مشغول سخن گفتن بود، به او خوب گوش مى‏داد و پس از تمام ‏شدن سخنش آرام پاسخش را مى‏گفت.

و چنان اصحابش را تربيت کرده‏ بود که هرگاه لب مبارکش به سخن وا مى‏شد، تمام حاضران ساکت ‏مى‏شده و سراپا گوش مى‏شدند «کان على رووسهم الطير» و هرگاه ‏سخن حضرت تمام مى‏شد بدون آن که سخنانشان با هم تزاحم کند، با هر يک به نوبت ‏حرف مى‏زد.



http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif


.

parsa
05-03-2010, 12:09
http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif



8- نکته ديگرى که بسيار جالب و ارزنده است و بايد مدنظر قرار گيرد اين است که حضرت در هنگام سخن گفتن، به افراد يکسان نگاه ‏مى‏کرد «و کان يساوى فى النظر والاستماع للناس‏»

و بايد سخنگويان محترم اين مطلب را دقت کنند که يکسان و مساوى در حال حرف زدن به اين طرف و آن طرف نگاه کنند زيرا اين نکته‏ ظريف اخلاقى است که در نگريستن به افراد (هنگام صحبت کردن) انسان‏ فرق بين اين و آن نگذارد و همه را به يک ديد بنگرد که‏ اميدواريم در موارد ديگر نيز اين تساوى و يکسان‏نگرى حفظ شود.

راستى چه زيبا است تربيت رسول الله! بنابراين، هر که ‏بخواهد بيشتر به پيامبر نزديک گردد، بايد رفتار و اخلاقش را با آن حضرت نزديکتر کند.




http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif

.

parsa
05-03-2010, 12:10
http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif


9- «و کان يجالس الفقراء و يواکل المساکين‏» پيامبر نه تنها با مالداران و دارايان مجالست مى‏کرد بلکه با فقرا و مستمندان نيز همنشين بود.

بلکه قطعا حضرت از نشستن با فقرا بيشتر لذت مى‏برد و اگر با ثروتمندان مى‏نشست‏ به خاطر هدايت کردن آنان بود نه چيز ديگر.



http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif

.

parsa
05-03-2010, 12:10
http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif


10- هر گاه پيامبر مى‏خواست ‏به مجلس وارد شود و با مردم ‏برخورد کند، خود را طبق موازين اسلامى آرايش مى‏داد.

يعنى در آينه مى‏نگريست و موهاى خود را شانه مى‏زد و چنين در روايت آمده‏ است «و کان ينظر فى المرآه و يتمشط‏»

و نه تنها حضرت لباس ‏تميز و مرتب مى‏پوشيد و محاسن مبارک را شانه مى‏زد بلکه پيوسته‏ بوى خوش عطر از حضرت از مسافتى دور استشمام مى‏شد.
بگذريم ‏که خود حضرت خوشبو بود و بوى خوشش دوست و دشمن را جذب مى‏کرد، که همواره از عطر نيز استفاده مى‏نمود.

راوى مى‏گويد: قبل از آن که حضرت به مسجد وارد شود، ما خبردار مى‏شديم زيرا بوى عطرش‏ از مسافتى به مشاممان مى‏خورد و متوجه ورود حضرت مى‏شديم.

خود حضرت نيز مى‏فرمايد: «ان الله يحب من عبده اذا خرج الى اخوانه‏ان يتهيا لهم و يتجمل‏»؛ خداوند دوست دارد که بنده‏اش هرگاه‏ مى‏خواهد با برادرانش ملاقات کند، خود را آماده کند و براى آنها آرايش نمايد.

اسلام دستور آراستن داده است نه مانند برخى ساده‎لوحان که با موهاى ژوليده و لباس نامرتب مى‏آيند و خيال مى‏کنند اين از زهد است. نه! اين از زهد اسلامى کاملا به دور است. زهد اين است که به‏ دنيا و ملذاتش دل نبنديم نه اين که صوفى منشانه زندگى کنيم و ژوليده سيما در ميان مردم حاضر شويم!



http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif


.

parsa
05-03-2010, 12:10
http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif


11- پيامبر اگر سواره بود هرگز نمى‏پذيرفت که شخصى همراه و همگام او پياده راه رود. از او مى‏خواست که بر مرکبش در کنارش ‏سوار شود و اگر قبول نمى‏کرد يا امکان نداشت، به او مى‏فرمود:

از من جلوتر برو تا من در پس تو آيم و به تو برسم.

اين چه عظمت ‏و بزرگوارى است که انسان‏ها را سرگردان مى‏کند و به حيرت وامى‏دارد.



http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif


.

parsa
05-03-2010, 12:10
http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif


12- اگر سه روز مى‏گذشت و دوستش يا برادر دينى‏اش را نمى‏ديد از او سؤال مى‏کرد، پس اگر به مسافرت رفته بود برايش دعا مى‏کرد و اگر در شهر بود حتما از احوالش تفقد مى‏نمود و به زيارتش مى‏رفت ‏و اگر بيمار بود به عيادتش مى‏شتافت.



http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif

.

parsa
05-03-2010, 12:11
http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif


13- پيامبر آنقدر مهمان نواز بود و مهمانش را احترام و تقدير مى‏کرد که هرگاه کسى بر او وارد مى‏شد، حضرت متکا و مسند خود را به او مى‏داد و اگر نمى‏پذيرفت آنقدر اصرار مى‏کرد تا قبول کند.



http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif

.

parsa
05-03-2010, 12:11
http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif


14- حضرت ضمن اين که بسيار هيبت داشت، براى اين که حاضرين از ديدارش هراس نکنند و ديدارش آنان را نرنجاند، گاهى شوخى مى‏کرد و لطيفه‏اى در حد ميزان شرعى مى‏گفت که هيبتش حاضران را به ‏وحشت نياندازد و جرات سخن گفتن را از آنان سلب نکند.

به ويژه ‏اگر مى‏يافت که يکى از يارانش ناراحت و غمگين است ‏با او شوخى‏ مى‏کرد تا غمش را بزدايد. و اصلا پيامبر آن گونه با افراد سخن ‏مى‏گفت که مناسب با وضعيت علمى و حالت روانى آنان بود.

در روايت ‏آمده است: «و کان يخاطب جلساءه بما يناسب‏» و به اندازه عقل و درکشان با آنان سخن مى‏گفت و مى‏فرمود: «ما پيامبران ماموريت ‏داريم که با مردم به اندازه عقولشان سخن بگوئيم.‏»



http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif

.

parsa
05-03-2010, 12:12
http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif


15- مى‏فرمود:

«اکرم اخلاق النبيين و الصديقين البشاشه اذا تراووا و المصافحه اذا تلاقوا»

برترين اخلاق پيامبران و رادمردان خوشروئى است هنگامى که به هم مى‏رسند و مصافحه و دست‏ دادن به يکديگر است هنگامى که با هم ملاقات مى‏کنند.

و لذا هر وقت‏ پيامبر مسلمانى را مى‏ديد فورا با او مصافحه مى‏کرد و به او دست ‏مى‏داد و بر اين امر بسيار تاکيد مى‏نمود.

در روايت است که‏ هرگاه دو مؤمن به هم مى‏رسند و مصافحه کنند گناهانشان مى‏ريزد مانند برگ درختان (در فصل خزان).



http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif

.

parsa
05-03-2010, 12:12
http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif


اين بود چند جمله کوتاه ولى پرفايده از سيره و منش ‏پيامبر که براى استفاده عموم عرض شد تا شايد در اين هفته وحدت ‏به کار گيريم و با هم پيوند صلح و صفا بنديم.

و دل‎ها را از رشک و حسد و زيغ پاک کنيم و گذشته‏ها را به خاطر خدا ناديده‏ بگيريم و از لغزش‏هاى برادرانمان بگذريم (که خود نيز بسيار لغزش‏ داريم).

و وحدت را نه در سخن و گفتار که در عمل و کردار اجرا کنيم و قلب‎ها را از کينه و عداوت دور سازيم و با هم چنانکه خدا و رسولش خواهد برادروار زندگى کنيم.

و اگر از ديگرى انتقاد داريم تلاش کنيم که انتقادمان سازنده و برادرانه باشد نه کينه‏توزانه و انتقام‏گرانه.

باشد که روح رسول الله و روح فرزندش‏ روح‏الله از ما خشنود گردد و کشورمان رنگ صفا و محبت‏ به خود گيرد و راه نفوذ دشمنان قطع شود و دوستان، دشمنى را کنار گذارند و ولى حميم گردند و عهد اخوت و برادرى را دوباره تجديد کنيم.




«والسلام»





- منبع: ماهنامه پاسدار اسلام، شماره 222، محمد جواد مهرى




http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif

.

parsa
05-03-2010, 12:13
http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif



http://upload.tazkereh.ir/images/29777050516356675649.jpg



http://shiaupload.com/images/11591881982789143840.gif

.

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
05-03-2010, 13:50
http://upload.tazkereh.ir/images/12351765472939727178.jpg



http://upload.tazkereh.ir/images/31625437977597806445.gifخاتميت در قرون اسلاميhttp://upload.tazkereh.ir/images/31625437977597806445.gif


سميه براتي


يكي از القاب پيامبر گرامي اسلام «خاتم پيامبران» است، زيرا كمتر مسئله‌اي در اسلام، از نظر وضوح و روشني به پاي مسئله «خاتميت» مي‌رسد. همانطور كه وجود يك رشته وظائف مذهبي مانند نماز و روزه در اسلام، از بديهيات اين دين مي‌باشد، و در تمام جهان مسلماني راستين پيدا نمي‌شود كه از وجوب آن آگاهي نداشته باشد، همچنين است مسئله خاتميت رسول گرامي اسلام (ص) و اينكه او آخرين پيامبر الهي است و كتاب و شريعت او خاتم كتاب‌ها و شرايع آسماني مي‌باشد، از اين جهت همه مسلمانان به خاتميت يقين عيني دارند.
علاوه بر اينكه قرآن مجيد پيامبر اسلام را در آيه 40 سوره احزاب «خاتم النبيين» خوانده است در احاديث و دعاهاي پيشوايان بزرگ اسلام، در اشعار و مدايح شعرا، در خطبه‌ها و سخنراني‌ها از آن حضرت به عنوان خاتم پيامبران ياد شده است و ذكر اين لقب براي پيامبر گرامي در اين چهارده قرن كه از آغاز اسلام مي‌گذرد ادامه داشته است، و در هيچ زمان و دوره‌اي احدي از مسلمانان در خاتميت آن حضرت شك و ترديد نكرده است.
موضوع «خاتميت» پيامبر اسلام در نيمه دوم قرن سيزدهم اسلامي از طرف يك حزب سياسي كه با رنگ ديني آغاز به كار كرد، بر سر زبان‌ها افتاد و عناصر شناخته شده اين حزب، كم كم به اين فكر افتادند كه با يك رشته شبهات سوفطائي و مغالطه‌كاري و با به هم بافتن آسمان و ريسمان، اذهان ساده‌لوحان را نسبت به اين موضوع بديهي و ضروري آلوده سازند، و در نتيجه با پديد آمدن اختلاف و شكاف در ميان مسلمانان، به مقاصد شوم خود جامه عمل بپوشانند و از راه «اختلاف بيانداز و حكومت كن» به آرمان‌هاي بيگانگان كمك نمايند.
عناصر و گردانندگان اين حزب همواره مورد حمايت دولت‌هاي استعمارگر بوده و هستند و كتاب‌ها و نوشته‌هاي نويسندگان مزدور آن و حوادث و رويدادهاي بين‌المللي گواهي مي‌دهد كه هدف از تأسيس اين حزب (آن هم به اسم مذهب) جز ايجاد اختلاف، دو دستگي و تضعيف مذهب كه سد نيرومندي در برابر مطامع غارتگري بين‌المللي است چيز ديگري نبوده است.
«امپرياليسم بين‌المللي» و عوامل بيگانه به خوبي مي‌دانند كه اسلام و گرايش‌هاي مذهبي نيرومندترين عامل در برابر نقشه‌هاي شوم و تجاوزها و غارتگري‌هاي آنان است و استعمارگران به خوبي واقف هستند كه تا همبستگي ديني و مذهبي در ميان ملت مسلمان وجود دارد و تا آئين و برنامه‌هاي اسلامي بر قلوب و افكار ملت مسلمان، حكومت مي‌كند هرگز نمي‌توانند بر منابع طبيعي و سرمايه‌هاي سرشار آنها به آساني دست يابند و بر هستي آنان چوب حراج بكوبند.
بر اين اساس از ديرباز كوشش‌هاي شيطاني آنان همواره متوجه اين نقطه شده است كه با آفريدن مذهب‌هاي جعلي و ساختگي، و با تشديد اختلاف مذهبي و به راه ا نداختن شورش‌هاي ديني از قدرت و عظمت اين عامل بكاهند.
بررسي دقيق گواهي مي‌دهد كه برنامه استعمار در تمام مناطق اسلامي يكي است. اگر مسئله خاتميت در ايران به وسيله يك حزب دست نشانده مورد انكار قرار گرفت، چيزي نگذشت كه در هند همين برنامه به وسيله غلام احمد قادياني كه وابسته رسمي كمپاني شرق انگليس در هند بود، اجرا گرديد و عجيب اينجاست كه او نيز مانند اين حزب مطلب را از ادعاي مهدويت آغاز نموده و كم كم خود را پيامبر آسماني ناميد و صريح مفاد آيه قرآن را كه بر خاتميت رسول گرامي اسلام (ص) گواهي مي‌دهد به همان شكلي كه پايه‌‌گذاران اين حزب آن را تأويل و توجيه كردند، او هم عمل نمود.
معني لغوي خاتم
كلمه «خاتم» در لغت عربي فقط چند لغت هموزن دارد مثل طابَع و خاتَم و چند لغت ديگر. همه اين‌ها به معني ابزار و آلت مي‌باشد. خاتَم يعني «مايختم به»، طابَع يعني مايطبع به. «ما يختم به» يعني چيزي كه به وسيله آن پايان داده مي‌شود. اين آيه را قّراء سبعه از قديم، هم خاتِم النبيين خوانده‌اند و هم خاتَم النبيين. تنها «عاصم» خاتَم النبيين گفته است و غير عاصم همه خاتِم النبيين خوانده‌اند، و مي‌دانيم كه اشكالي ندارد در قرآن يك كلمه را دو جور بخوانيم به شرطي كه هر دو جور هم صحيح باشد. اگر خاتِم النبيين بخوانيم معنايش واضح است: ختم كننده پيغمبران. «خاتِم» اسم فاعل است كه معنيِ «كنندگي» مي‌دهد. خاتِم النبيين يعني پايان دهنده پيغمبران. اما «خاتم» همين معني و مفهوم را مي‌بخشد به علاوه يك مفهوم اضافه‌اي كه در اينجا موضوع رسالت و نبوّت تشبيه شده است به يك نامه‌اي كه پايان مي‌يابد و نويسنده آن نامه، نقش و مهر خود را در پايان آن مي‌زند و در پايان خودش را به وسيله آن مهر معرفي مي‌كند، پس باز هم مفهومش پايان دادن است، اما اين مفهوم اضافه‌تر را هم دارد كه اين مهري است كه با آن اين طومار يا نامه بسته شد.
لفظ «خاتم» در «خاتم النبي»
لفظ ‌«خاتم» را در آيه به چند صورت مي‌توان خواند، ولي اختلاف در تلفظ آن، كوچكترين خللي در معنا و مفهوم آن ايجاد نمي‌كند. اين احتمال‌هاي مختلف عبارتند از:
1- «خاتِم» بر وزن ‌«حافظ» كه به صورت اسم فاعل، و به معني ختم كننده است.
2- «خاتَم» به فتح تا، بر وزن عالم (جهان) و معني آن آخر و آخرين است.
3- «خاتَم» به همان صورت دوم، ولي به معني چيزي كه با آن اسناد و نامه‌ها را مهر مي‌كنند.
4- «خاتَمَ» به فتح تا و ميم بر وزن ضارب، فعل ماضي باب مضاريه، يعني كسي كه پيامبران الهي را ختم كرد.
نتيجه اينكه لفظ «خاتم» را به هر نحو بخوانيم، معناي آيه اين مي‌شود كه محمد (ص) آخرين پيامبر الهي است، و پيامبري و نبوت با آمدن او ختم شده، و پس از او پيامبر، كتاب، شريعت و دين ديگري نخواهد آمد.
در طول چهارده قرن كه از آغاز اسلام مي‌گذرد، در تمام كتاب‌هاي لغت و تفسير كلمه «خاتم» و «خاتم النبيين» همين‌طور كه ذكر شد، تفسير شده و هيچ‌كس در معني آن اختلافي پيدا نكرده است.


http://upload.tazkereh.ir/images/52152734696212127290.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
05-03-2010, 13:51
http://upload.tazkereh.ir/images/52152734696212127290.gif



گفتار دانشمندان در معناي خاتم
1- «ابن فارس» كه يكي از بزرگترين دانشمندان عالم لغت است مي‌نويسد: معناي اصلي «ختم» «به آخرين رسيدن» است، در زبان عربي وقتي مي‌گويند: «ختمت العمل» يعني كار را به آخر رساندم، و هنگامي كه مي‌گويد: «ختم القاريء السورة» يعني قاري قرآن، سوره را به پايان رسانيد، و تا آخر آن را خواند و از همين باب است «ختم» به معناي مهر كردن، همانطور كه براي حفظ بعضي از مواد درب ظرف و شيشه آن را مهر و موم كنند.
«خاتم به فتح و كسر تاء هم از همين باب است، زيرا مرسوم است كه به وسيله «خاتم» يعني «مهر» يا «انگشتري» نامه‌ها و نوشته‌ها را به پايان مي‌رسانند و مهر كردن نامه حاكي از آن است كه نامه به پايان رسيده است.
2- «ابوالبقاء عكبري» دانشمند معروف در ذيل آيه «ولكن رسول الله و خاتم النبيين» مي‌نويسد: خاتم به فتح تاء يا فعل ماضي از باب مفاعله است يعني محمد (ص) پيامبران الهي را ختم كرد. و يا مصدر است (كه بنابراين «خاتم النبيين» به معناي ختم كننده پيامبران خواهد بود زيرا مصدر در اين قبيل موارد به معناي اسم فاعل است). و يا آنطور كه ديگر دانشمندان گفته‌اند: خاتم به فتح تاء اسم است به معناي آخر و آخرين و يا آنطور كه بعضي ديگر گفته‌اند به معناي اسم مفعول است. «خاتم النبيين» يعني «مختوم به النبييون» يعني پيامبران الهي به پيامبر اسلام مهر و ختم شدند.
اين چهار احتمال در صورتي است كه «خاتم» به فتح تاء و يا به كسر تاء خوانده شود چنانكه شش نفر از «قراء سبعه» اين طور قرائت كرده‌اند نيز به معناي «آخر و آخرين» است. خلاصه بنابر هر يك از اين پنج احتمال، معناي آيه اين است كه محمد (ص) آخرين پيامبران الهي است و پس از او پيامبر ديگري نخواهد آمد.
3- «فيروز آبادي» در فرهنگ خود مي‌نويسد: ختم به معناي مهر كردن است و در زبان عربي مي‌گويند: «ختم علي قلبه» يعني قلب و دل او را جوري كرد كه چيزي نفهمد و روحيات بد او از او خارج نشود و باز مي‌گويند: «ختم الشيء» يعني به آخر چيز رسيد.
خِتام بر وزن كتاب به گلي گفته مي‌شود كه به وسيله آن درهاي ظرف و شيشه را مهر مي‌كنند و «خاتم» به آن چيزي گفته مي‌شود كه روي آن گل زده مي‌شود و به معناي «انگشتري» هم آمده است.
4- «جوهري» در لغتنامه خود مي‌نويسد: ختم به معناي رسيدن به آخر «اختتم» در مقابل «افتتح» است يعني افتتاح به معناي شروع كردن، آغاز كردن و باز كردن و اختتام به معناي پايان رساندن، تمام كردن و به آخر رساندن است و «خاتم» به كسر تاء و به فتح تاء هر دو به يك معنا است و «خاتم الشيء» يعني آخر آن چيز و «خاتم الانبياء» از القاب رسول گرامي اسلام است.
5- «ابن منظور» در لغتنامه بزرگ خود مي‌نويسد: «ختام القوم» يعني آخرين فرد قوم و «خاتم» از نام‌هاي رسول گرامي اسلام است و «خاتم النبيين» در آيه «ولكن رسول الله و خاتم النبيين» به معناي آخرين پيامبر است و يكي از نام‌هاي رسول اكرم (ص) «عاقب» است و آن نيز به معناي آخرين پيامبر.
6- ابو محمد دميري در منظومه خود چنين مي‌گويد:
و الخاتم الفاعل قل بالكسر
و ما به يختم فتحاً يجري

http://upload.tazkereh.ir/images/52152734696212127290.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
05-03-2010, 13:51
http://upload.tazkereh.ir/images/52152734696212127290.gif


بيضاوي مفسر معروف مي‌نويسد: خاتم النبيين يعني آخرين پيامبري كه الهي را ختم كرد و به پايان رسانيد و اگر طبق قرائت عاصم به فتح تاء بخوانيم يعني پيامبري كه به وسيله او سلسله پيامبران الهي ختم شدند و به پايان رسيدند (همانطور كه نامه هنگامي كه به پايان مي‌رسد، ختم و مهر مي‌شود).
8- «راغب اصفهاني» در فرهنگ پر ارج خود «مفردات» مي‌نويسد: در زبان عربي مي‌گويند: «ختمت القرآن» يعني قرآن را به آخر رسانيدم، و تا پايان آن را خواندم و به رسول اكرم صلي الله عليه و آله «خاتم النبيين» گفته مي‌شود به جهت اينكه آن حضرت نبوت را ختم كرد يعني با آمدن خود رشته نبوت را به آخر رسانيد.
9- در تفسير جلالين مي‌نويسد: خاتم به فتح تاء به معناي وسيله ختم است يعني چيزي كه با آن نامه و چيزهاي ديگر را مهر مي‌كنند، و معناي جمله «خاتم النبيين» اين مي‌شود: پيامبران الهي به رسول اكرم (ص) ختم شدند.
10- «ابن خلدون» فيلسوف و مورخ مشهور در «مقدمه» مي‌نويسد: مهر كردن نامه‌ها و سندها ميان زمامدارن پيش از اسلام و بعد از اسلام مرسوم و معروف بوده است و بخاري و مسلم در صحيح خود نقل كرده‌اند كه: هنگامي كه رسول خدا مي‌خواست نامه‌اي براي زمامدار روم بنويسد ياران آن حضرت يادآوري نمودند كه زمامداران، نامه‌اي را كه مهر نشده باشد، قبول نمي‌كنند، حضرت دستور داد انگشتري از نقره ساختند و روي آن نقش نمودند «محمد رسول الله» و از آن پس، حضرت نامه‌هاي خود را با انگشتري مهر مي‌كرد.
سپس ابن خلدون مي‌نويسد: در زبان عربي مي‌گويند «ختمت الامر» يعني به آخر آن رسيدم و نيز مي‌گويند: «ختمت القرآن» يعني قرآن را تا آخر آن خواندم. «خاتم النبيين» يعني آخرين پيامبر... و نيز اضافه مي‌كند: مهر كردن نامه به وسيله خاتم و انگشتري علامت تمام شدن نامه و به پايان رسيدن مقصود نويسنده و صحيح بودن آن نوشته و نامه است و اگر نامه يا نوشته و سندي مهر نداشته باشد ناتمام است و اعتبار نخواهد داشت.
خاتميت از ديدگاه قرآن
عنوان ختم نبوّت بر پيغمبر خاتم (صلي الله عليه و آله و سلّم) عنواني است كه خود قرآن‌كريم داده است. قرآن‌كريم او را خاتم النبيين خوانده است و در اين مطلب شبهه‌اي براي يك مسلمان نيست. و يا اينكه آيا بعد از پيامبر ما پيامبر ديگري هم هست يا نيست؟ تصور اينكه بعد از پيغمبر ما پيغمبر ديگري در دنيا بيايد، با ايمان به پيغمبري منافات دارد. اگر بخواهيد اين‌گونه پيش خودتان تصور كنيد، بگوئيد كه من به نبوّت رسول اكرم ايمان دارم، در عين حال حتي اگر بطور احتمال هم بگوئيد شايد پس از او هم پيغمبري آمده است يا پيغمبري خواهد آمد، اين «شايدِ» شما با ايمان به پيغمبري پيغمبر اسلام منافات دارد، معنايش اين است كه شما به پيغمبر اسلام و قرآن ايمان نداريد. همان‌طوري كه اگر كسي بگويد من به قرآن ايمان دارم ولي به توحيد و به خدا ايمان ندارم، مي‌گويند اين تناقض دارد زيرا قرآن كتاب توحيد است و ايمان به آن برابر است با ايمان به وحدانيت خدا، يا اگر كسي بگويد من به قرآن ايمان دارم ولي معاد را قبول ندارم، متناقض است زيرا قرآن كتابي است مملو از اعتقاد به معاد، همين‌طور موضوع ختم نبوت به خاتم الانبياء. علاوه بر اينكه نص قرآن‌مجيد است،‌ اگر فرضاً اين نص قرآني هم نبود، جزء ضروريات دين مقدس اسلام است. بنابراين براي يك مسلمان هرگز اين مسئله مطرح نيست كه آيا پيغمبري بعد از پيغمبر ما خواهد آمد يا نه.
در تمام آيات قرآن كه براي تأييد خاتميت پيامبر گرامي اسلام آمده است، ادله محكمي براي اين موضوع بيان شده است كه بي‌شك متفكرين و متأملين در اين آيات به روشني بدين موضوع پي‌برده و ايمان مي‌آورند، همانطور كه مؤمنين با خواندن اين آيات ايماني استوار آورده‌اند. اين آيات و شهادت‌ها بدين شرح است:
گواه اول: خداوند در سوره مباركه احزاب، آيه 40 مي‌فرمايد:
«ما كان محمد ابا احد من رجالكم ولكن رسول الله و خاتم النبيين» محمد پدر هيچكدام از مردان شما نيست، يعني پدر خوانده كسي نيست، او را با اين صفت نخوانيد، صفتي كه بايد شما او را با آن بخوانيد و بشناسيد اين است كه او فرستاده خدا و پايان دهنده پيغمبران است.
گواه دوم: در سوره مباركه فرقان آيه 1 آمده است:
«تبارك الذي نزل الفرقان علي عبده ليكون للعالمين نذيرا» بزرگ است خدايي كه «فرقان» (قرآن) را بر بنده خويش نازل كرد تا بيم رسان جهانيان باشد.
اين آيه آشكارا مي‌رساند كه هدف از نازل شدن قرآن بر پيامبر (ص) اين است كه قرآن يا خود پيامبر، نذير و بيم‌رسان همه مردم از روز نزول قرآن تا روز قيامت باشد.
گواه سوم: در سوره مباركه فصلت آيه 41-42 قرآن كريم آمده است:
«ان الذين كفروا بالذكر لما جائهم و انه لكتاب عزيز، لا يأتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه تنزيل من حكيم حميد» كساني را كه موقع نزول قرآن به انكار آن برخاستند، مجازات خواهيم كرد، براستي قرآن كتابي ارجمند و عزيز است، باطل هرگز به آن راه ندارد نه از پيش رويش و نه از پشت سرش، و اين كتاب از جانب خداي حكيم و ستوده نازل شده است. در اين آيه شريفه مقصود از «ذكر» قرآن است.
گواه چهارم: قرآن كريم در سوره مباركه انعام آيه 19 آورده است:
«قل اوحي الي هذا القرآن لانذركم به و من بلغ» بگو اين قرآن به من وحي شده است تا شما را و هر كه را قرآن به او مي‌رسد به وسيله اين قرآن بيم دهم و انذار كنم.
مرحوم شيخ طبرسي در تفسير اين آيه مي‌نويسد: يعني اين قرآن به من وحي شده است تا به وسيله آن شما و تمام كساني را كه تا روز قيامت قرآن به آنها مي‌رسد از عذاب الهي بترسانم و از اين رو پيامبر گرامي اسلام(ص) فرمود: هر كس از دعوت من به توحيد و خداپرستي با خبر شود قرآن به او رسيده است يعني بر او اتمام حجت شده است حتي بعضي دانشمندان گفته‌اند: هركس قرآن به او برسد مانند آن است كه پيامبر صلي الله عليه و آله را ديده و از شخص آن حضرت معارف و حقائق اسلام را شنيده باشد و اصولاً خود قرآن هركجا باشد مردم را به خداپرستي دعوت مي‌كند و از عذاب الهي مي‌ترساند.
بنابراين از اين آيه هم بخوبي استفاده مي‌شود كه رسالت پيامبر گرامي تا دامنه قيامت ادامه دارد.
گواه پنجم: خداوند در سوره مباركه سبا آيه 28 مي‌فرمايد:
«و ما ارسلناك الا كافة للناس بشيراً و نذيراً ولكن اكثر الناس لايعلمون» و ما ترا به عنوان بشارت دهنده و بيم رسان براي همه مردم فرستاديم ولي بيشتر مردم نادانند.
آنچه پس از دقت و تأمل در اين آيه معلوم مي‌شود اين است كه «كافة» به معناي «عامة» و «حال» از «الناس» مي‌باشد و تقدير آيه اين است «و ما ارسلناك الاكافة» يعني ما تو را مبعوث نساختيم و نفرستاديم مگر براي همه مردم و اين جمله مساوي است با اينكه گفته شود: رسالت تو عمومي، جهاني و ابدي است زيرا در غير اينصورت پيامبر همه مردم نخواهد بود.


http://upload.tazkereh.ir/images/52152734696212127290.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
05-03-2010, 13:53
http://upload.tazkereh.ir/images/52152734696212127290.gif


خاتميت از نظر احاديث و روايات
قسمتي از احاديث و رواياتي كه در باب «خاتميت رسول گرامي» و «خاتميت دين و شريعت» او از خود رسول اكرم (ص) و ائمه اطهار (ع) جمع‌آوري شده است به شرح ذيل مي‌باشد، البته با تتبع بيشتر دهها روايت ديگر در اين باب جمع‌آوري خواهد شد ولي همين اندازه كه اينجا ذكر مي‌گردد بخصوص «حديث منزلت» كه از احاديث متواتره و يقيني است براي اثبات مدعا و تأييد آياتي كه گواهي بر «خاتميت» مي‌دهند، كافيست:
1- حديث منزلت
هنگامي كه رسول گرامي (ص) با عده‌اي از مسلمان‌ها به «غزوه تبوك» مي‌رفتند علي (ع) درخواست كرد كه در ركاب پيامبر شركت كند رسول گرامي فرمود: نه. علي (ع) در اين موقع به گريه افتاد و گفت: دوست دارم كه خدمت شما باشم. پيامبر گرامي (ص) فرمود:
«اما ترضي ان تكون مني بمنزلة هارون من موسي الا انه لانبي بعدي» آيا راضي نيستي كه نسبت به من مانند هارون نسبت به موسي باشي، و همان منزلتي كه هارون نسبت به موسي داشت تو نسبت به من داشته باشي، يعني همانطور كه وقتي موسي در ميان بني‌اسرائيل نبود، هارون جانشين و خليفه او بود، تو هم خليفه و جانشين من هستي، فقط يك فرق بين تو و هارون مي‌باشد، و آن اين كه هارون پيامبر بود و تو پيامبر نيستي، زيرا پس از من پيامبر ديگري نخواهد بود «الا انه لا نبي بعدي».
اين حديث مورد قبول تمام مسلمانان ـ شيعه و سني ـ است و هيچ‌كس در استناد آن به پيامبر گرامي ترديد و شك نكرده است.
2- حديث تمثيل
پيامبر گرامي فرمود: «فانا البنة و انا خاتم النبيين» من آن خشت آخرين و ختم كننده پيامبران هستم.
در اين حديث همه پيامبران الهي به ساختماني زيبا تشبيه شده‌اند كه هركدام از آنان يكي از آجرها و اجزا آن ساختمان را تشكيل مي‌دهند، و پيامبر گرامي (ص) آخرين جز و آخرين آجر آن ساختمان معنوي مي‌باشد.
3- جابربن عبدالله انصاري از رسول اكرم (ص) نقل مي‌كند كه آن حضرت فرمود: من پيشوا و قائد پيامبران مرسل هستم ولي به اين مقام بر كسي افتخار نمي‌كنم، من آخرين پيامبران الهي هستم ولي فخر نمي‌كنم، «انا خاتم النبيين و لا فخر» .
4- پيامبر گرامي (ص) در ضمن خطبه‌اي كه در «غدير خم» هنگام بازگشت از حج درباره امامت و پيشوايان ايراد كردند، فرمودند:
«بي والله بشر الاولون من النبيين و المرسلين و انا خاتم النبيين و المرسلين و الحجة علي جميع المخلوقين من اهل السموات و الارضين» به خدا سوگند كه پيامبران گذشته به آمدن من بشارت داده‌اند، و من ختم كننده و آخرين آنها و حجت خدا بر همه بندگان او از اهل آسمان‌ها و زمين‌ها هستم.
5- علي عليه السلام از رسول گرامي نقل مي‌كند كه آن حضرت فرمود:
«انا خاتم النبيين و علي خاتم الوصيين» من آخرين پيامبر الهي هستم.
6- در حديثي كه مربوط به «شفاعت» است چنين آمده است:
مردم نزد عيسي علي نبينا و آله و عليه السلام مي‌آيند و مي‌گويند: براي ما شفاعت كن. عيسي مي‌گويد:
«ائتوا محمداً صلي الله عليه و آله فانه خاتم النبيين» بايد پيش حضرت محمد (ص) برويد زيرا او آخرين پيامبر الهي است.
7- حضرت عيسي بن مريم به بني‌اسرائيل فرمود: «من خودم از ناحيه خدا به سوي شما پيغمبرم، و كتاب گذشته را كه تورات است تأييد و تصديق مي‌كنم، نبوت موسي و كتاب او را تصديق مي‌كنم، و من مبشر و نويد دهنده هستم پيغمبري را كه در آينده خواهد آمد، كه نام او احمد است.»
8- علي عليه السلام در نهج‌البلاغه مي‌فرمايد:
«الي ان بعث الله محمد صلي الله عليه و آله لا نجاز عدته و اتمام نبوته» خداوند براي محقق ساختن وعده خود، تمام كردن و به پايان رسانيدن نبوت خود، حضرت محمد (ص) را مبعوث ساخت.
9- در جاي ديگر از نهج‌البلاغه علي (ع) مي‌فرمايد:
«ايها الناس خذوها من خاتم النبيين (صلي الله عليه و آله) انه يموت من مات منا و ليس بميت» مردم اين جمله را از خاتم پيامبران بشنويد كه فرمود: كساني كه از خاندان ما بميرند در ظاهر مرده‌اند اما در واقع به حقيقت زنده‌ هستند.
10- و نيز هنگام وفات رسول اكرم صلي الله عليه و آله فرمود:
«بابي انت و امي لقد انقطع بموتك مالم ينقطع بموت غيرك من النبوة و الانبا و الاخبار السماء» پدر و مادرم فداي تو كه با رحلت و وفات تو نبوت و پيامبري تمام شد.
11- در كلمات اميرالمؤمنين است كه صلوات مي‌فرستاد بر وجود مقدس خاتم الانبياء به اين عبارت:
«اجعل شرائف صلواتك و نوامي بركاتك علي محمد عبدك و رسولك» خدايا، شريف‌ترين رحمت‌هاي خودت را و پر خيرترين بركات خودت را، آن بركاتي كه رو به افزايش و رشد و نامي هستند، آن رحمت‌ها و بركات را بفرست بر محمد بنده و پيغمبر خودت الخاتم لماسبق او كه به پايان رساند هرچه كه در پيش بود، نبوت را ختم كرد و «الفاتح لما انعلق» آنكه گشود هر دري را كه تا ‌آن زمان بسته بود و «المعلن الحق بالحق» و آنكه حق را با حق آشكار كرد.
12- در خطبه ديگري مي‌فرمايد:
«انا وارث غلم الاولين و الحجة علي العالمين بعد الانبياء و محمد بن عبدالله خاتم النبيين» من علوم همه گذشتگان را دارا هستم، و پس از پيامبران و آخرين پيامبر الهي حضرت محمد، من حجت خدا بر همه جهانيان مي‌باشم.
13- امام حسن مجتبي عليه السلام در ضمن خطابه‌اي فرمود:
«انا بن نبي الله... انا بن خاتم النبيين و سيد المرسلين» من پسر پيامبر خدا هستم، من پسر آخرين پيامبر الهي و سرور فرستادگان مي‌باشم.
14- امام حسين عليه السلام در دعاي عرفه مي‌گويد:
«الحمدلله حمدا يعادل حمد ملائكته المقربين و النبيائه المرسلين و صلي الله علي خيرته محمد خاتم النبيين و آله الطاهرين» ستايش از آن خداست، ستايشي كه معادل ستايش فرشتگان مقرب و پيامبران مرسل او است، و درود بر برگزيده بندگان او، محمد خاتم پيامبران و فرزندان پاك او باد.
15- امام سجاد عليه السلام در صحيفه سجاديه مي‌گويد:
«اللهم صل علي محمد خاتم النبيين و سيد المرسلين و علي اهل بيته الطيبين الطاهرين»
16- امام باقر در ضمن روايتي فرمودند:
«لقد ختم الله بكتابكم الكتب و ختم بنبيكم الانبياء» همانا خداوند به كتاب آسماني شما قرآن، كتاب‌هاي آسماني را، و به پيامبر شما پيامبران را ختم كرد.
17- امام صادق عليه السلام در ضمن روايتي مي‌فرمايد:
«حتي جاء محمد فجاء بالقرآن و بشريعته و منهاجه فحلاله حلال الي يوم القيامة و حرامه حرام الي يوم القيامة» تا آنكه پيامبر گرامي (ص) آمد و قرآن و شريعت اسلام را آورد، پس حلال او براي هميشه حلال و حرام او براي ابد حرام است، پيامبر ديگري بعد از او نخواهد آمد و احكام دين او نسخ نمي‌گردد.
18- حضرت رضا (ع) در ضمن حديثي كه مربوط به امامت است مي‌فرمايد:
«فهي في ولد علي عليه السلام خاصة الي يوم القيامة اذلا نبي بعد محمد (ص)» امامت تا روز قيامت فقط در فرزندان علي (ع) خواهد بود زيرا بعد از رسول اكرم (ص) پيامبر ديگري نخواهد بود.


http://upload.tazkereh.ir/images/52152734696212127290.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
05-03-2010, 13:54
http://upload.tazkereh.ir/images/52152734696212127290.gif


خاتميت و جبر تاريخ

كلمه «جبر تاريخ» در ميان طبقه متجدد به اصطلاح همان نقش را كلمه قضا و قدر و سرنوشت در ميان عوام و قديمي‌ها را بازي مي‌كند. مسئله جبر به مفهومي كه متجددين بكار مي‌برند با مسئله خاتميت ارتباط دارد و ارتباط آن اين است كه اساساً خاتميت براساس جاويدان بودن دين است، ما كه قائل به خاتميت هستيم، عقيده ما اين است كه اولاً هميشه خدا ديني در ميان مردم دارد. خود دين حقيقت جاويدي است و از ميان افراد بشر منسوخ نخواهد شد. ثانياً آن ديني كه براي هميشه بايد در اجتماع باقي بماند و آن صلاحيت را دارد كه براي دين اسلام است و يگانه كتابي در دنيا كه اين صلاحيت را دارد كه براي هميشه در ميان افراد بشر زنده بماند، نميرد و منسوخ نشود و هميشه‌ تر و تازه باقي بماند، قرآن است. «انّا نحن نزّلنا الذّكر و انّا له لحافظون.»
پس بحث خاتميت بحث جاويد بودن دين اسلام است. تا صحبت جاويد بودن يك چيزي به ميان بيايد، آن هم چيزي كه مربوط به زندگي و تاريخ بشر است، يك عده‌اي مي‌گويند كه مگر ممكن است با جبر تاريخ، يك چيزي در زندگي و تاريخ بشر جاويد بماند؟! جاويد ماندن خلاف جبر تاريخ است.
جبر تاريخ دو كلمه است: جبر ـ تاريخ. كلمه «جبر» يعني حتميت، اجتناب‌ناپذيري در مفهوم فلسفي غير از مفهوم عرفي است كه معنايش اكراه است. و به تعبير ديگر جبر يعني ضرورت، و در اصطلاح فلاسفه خود ما يعني وجوب. اگر مي‌گويند يك چيزي جبري است، يعني حتمي است و خلافش ناممكن است.
«جبر» به مفهوم فلسفي دو قسم است، يكي جبر در طبيعت است به اصطلاح، در خلقت، و يكي جبر در تاريخ. جبر در خلقت و طبيعت معنايش اين است كه اين دنيايي كه ما در آن هستيم، اين خلقت و آفرينش يك سلسله قوانين قطعي، ضروري، حتمي و غيرقابل تخلق دارد، هرج و مرج نيست، حساب‌هاي منظمي بر عالم حكومت مي‌كند. در اين موضوع فرقي نمي‌كند كه مادي باشيم يا الهي. در صورت اول مي‌گوئيم اين قوانين قائم به ذات است و اگر الهي باشيم مي‌گوئيم مشيت الهي چنين اقتضا كرده است.
اما جبر در تاريخ يعني، همانطوري كه يك پديده طبيعي، يك گياه، يك حشره، يك حيوان، يك دريا، قانون خاصي دارد و با آن قانون خاص به وجود مي‌آيد و از بين مي‌رود، زندگي اجتماعي بشر هم مجموعاً يك قوانين مخصوص به خود دارد. مجموع بشر حكم يك واحد را دارد و افراد بشر به منزله اجزاء اين پيكر هستند.
ضرورت وجود علما در دين خاتم
هر ديني و از آن جمله اسلام خواه ناخواه به يك فرقه، دسته و گروهي نيازمند است كه آنها علما، دانايان و متخصصان آن دين باشند. همه اديان دنيا يك فرقه و طبقه‌اي دارند كه آنها را به نام‌هاي مختلف مي‌خوانند.
اگر ديني عالم ديني نداشته باشد جاهل‌ها چيزي از آن دين باقي نمي‌گذارند. مخصوصاً در اسلام از آن جهت كه دين خاتم است علما و دانشمندان بزرگي به شمار مي‌روند. بسياري از وظايف انبياء را در اين عصر علما بايد انجام بدهند. اما يك مطلب هست كه به آن بايد خيلي توجه كرد. بسياري از شؤون هست كه اسلام آن را براي علما دين گفته است و آن را با آنچه كه در اسلام راجع به علماي دين نپذيرفته است و اگر كسي دقت بكند در آنچه كه اسلام راجع به علماي دين گفته است و آن را به آنچه كه در اديان ديگر است مقايسه كند جزء معجزات اسلام به نظرش خواهد آمد كه چقدر اين دين يك دين منطقي و معقولي است، همين‌طور كه ساير دستورهايش بر ساير اديان مزيت دارد آنچه هم درباره علما گفته است مزيت دارد، ‌معقول و منطقي است.
يك وظيفه علما حفظ مواريث انبياست كه اهميت بسيار دارد و وظيفه ديگر آنان عبارت است از منطبق كردن جزئيات بر كليات، فروع را بر اصول تطبيق دادن و برگردانيدن كه نام آن «اجتهاد» است.
اركان خاتميت
خاتميت چهار ركن و پايه دارد كه توضيح هركدام در ادامه آمده است.

ركن اول: انسان و اجتماع
ركن و پايه اول آن انسان و اجتماع است. از اين نظر كه آيا انسان يك موجود ثابت و جامد و يكنواختي است، از نظر اخلاق، از نظر طرز تربيت و هم از نظر اجتماعي و تشكيلات اجتماعي؟ آيا انسان طرز زندگيش مانند زنبور عسل در تمام زمان‌ها بايد يك جور و يكنواخت باشد؟ يا برعكس، انسان چه از نظر فردي و چه از نظر اجتماعي يك موجود متحول و متكامل و متغيري است؟ اگر انسان صد در صد موجود ثابتي باشد قوانين زندگي او هم بايد صد در صد قوانين ثابت و لا يتغيري باشد؛ و اگر انسان يك موجود صد در صد متغير و متحولي باشد عكس آن قضيه مي‌شود، هيچ قانون ثابت نمي‌تواند داشته باشد، هميشه بايد قوانينش تغيير بكند. يا آنكه فرض سومي هست كه حقيقت همان است و آن اينكه ا نسان داراي جنبه‌هاي ثابت و جنبه‌هاي متغيري است، از يك نظر بايد از يك اصول ثابتي پيروي بكند، ولي در قسمت‌هايي هم بايد از اوضاع متغيري تبعيت نمايد. از اين جهت درست مانند بدن انسان است كه مجموعه‌اي از ميلياردها سلول است، قسمت اعظم آن سلول‌ها دائماً مي‌ميرند و نو مي‌شوند ولي قسمتي از سلول‌ها كه سلسله اعصاب را تشكيل مي‌دهند و فعاليت‌هاي اصلي بدن با آنها است ثابت و جاويدند. قوانين زندگي بشر همين‌طور است. اصول زندگي انسان، طرح‌هاي اولي زندگي و كه زمينه را براي تكامل او فراهم مي‌كنند قوانين ثابت و لايتغيري هستند ولي فروع زندگي تغييرپذير است. پس يك ركن بحث انسان است.
ركن دوم: وضع خاص قانونگزاري اسلام
ركن ديگر خاتميت وضع قانونگزاري اسلام است. اسلام اصول ثابتي دارد و فروع متغيري كه ناشي از همين اصول ثابت است، يعني به موازات انسان، قوانين وجود دارد؛ اسلام براي جنبه‌هاي ثابت و آن چيزهائي كه مدار انسانيت انسان را تشكيل مي‌دهد و بايد ثابت بماند قوانين ثابت آورده است، اما براي ‌آن چيزهايي كه مربوط به مدار انسان نيست، مربوط به نقطه‌اي است كه انسان در مدار قرار گرفته است، هم فروع متغيري دارد ولي در محدوده همان اصول ثابت، و يا اساساً دخالتي نكرده و بشر را مختار و آزاد گذاشته است.
ركن سوم: علم و اجتهاد
علما و مجتهدين واقعي ركن سوم خاتميت بشمار مي‌روند، و در شريعت ختميه سمت مهندسي اداره اين كارخانه عظيم را دارند، نه سمت سازنده آن. آنهايي كه مهندسان اين كارخانه هستند و مي‌توانند بفهمند كه اين كارخانه را چه جور بايد راه انداخت، كساني هستند كه ما در اصطلاح به آنها مجتهد يا فقيه مي‌گوئيم. مجتهد يا فقيه كسي است كه بصير در دين است.
ركن چهارم: وضع خاص موضوعات تفقّه و اجتهاد
ركن چهارم در مسئله خاتميت آن چيزي است كه موضوع تفقّه، تفكر و اجتهاد است، يعني آن چيزي كه تفقّه و اجتهاد بايد روي آن صورت بگيرد. آن، قرآن، سنت، اجماع و عقل است.
ما در دنيا كتاب‌هايي داريم كه به دست بشر تأليف شده است. اين كتب هر اندازه عالي باشد و هر اندازه مشكل باشد بالاخره يك موضوع محدودي است، يك نفر، دو نفر، پنج نفر متخصص كه روي اين‌ها كار كردند مي‌توانند پنبه آنها را كاملاً حلاجي كنند كه ديگر چيزي براي آيندگان باقي نماند. مثلاً گلستان سعدي يك شاهكار است اما يك چيز محدودي است. ولي يك وقت هست كه موضوع مطالعه انسان طبيعت است كه هر چه بشر روي طبيعت كار كند به كشفيات تازه‌اي نائل مي‌شود. چون مطالعات روي طبيعت پايان‌ناپذير است.
و اما قرآن، كتابي است كه از يك طرف نوشته شده و البته سخن است، آن‌طوري كه گلستان سعدي هم سخن است، اما سخني كه گوينده‌اش خدا است نه بشر. از اين جهت مثل طبيعت است. آورنده قرآن آورنده طبيعت است. قرآن خاصيت گلستان سعدي را ندارد، خاصيت طبيعت را دارد كه در هر زماني بشر موظف است روي آن تدبر و تفكر كند و استفاده ببرد. همانطور كه طبيعت متشابهات و محكمات دارد و تدريجاً بايد معماها و مشكلاتش حل شود و بشر تدريجاً بايد خود را با حقايق طبيعت آشنا كند، قرآن هم از اين قبيل است. پس ركن چهارم مسئله خاتميت فياضيت و پايان‌ناپذيري زمينه اجتهاد و استنباط است، جوشاني و تمام ناشدني آن است، چيزي كه هر زمان تازه است.


http://upload.tazkereh.ir/images/52152734696212127290.gif


منابع:
1- اصول كافي، شيخ كليني، چاپ آخوندي.
2- اقبال سيد طاوس، چاپ رحلي.
3- خاتميت، استاد مرتضي مطهري، چاپ فجر.
4- خاتميت از ديدگاه عقل و قرآن، تأليف جعفر سبحاني، ترجمه رضا استادي، چاپ مشعل آزادي.
5- سليم بن قيس، چاپ نجف.
6- صحيفه سجاديه، چاپ اسلاميه.
7- عيون الاخبار الرضا، شيخ صدوق، چاپ قم.
8- مجمع البيان شيخ طبرسي، چاپ اسلاميه.
9- مسند احمد بن حنبل، چاپ 1313.
10- مقتل خوارزمي، چاپ نجف.
11- نهج‌البلاغه.
12- وافي فيض، چاپ سه جلدي.
13- وسائل الشيعه.

http://upload.tazkereh.ir/images/06423532291320570101.gif



http://upload.tazkereh.ir/images/52152734696212127290.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
05-03-2010, 13:57
http://upload.tazkereh.ir/images/14363940514261901100.jpg

http://upload.tazkereh.ir/images/92124862319953643555.gif

http://www.askquran.ir/images/smilies/smilies/Sham.gifhttp://www.askquran.ir/images/smilies/smilies/Gol.gif نور http://www.askquran.ir/images/smilies/smilies/Gol.gif http://www.askquran.ir/images/smilies/smilies/Sham.gif




عرش را آذین کنند و فرش را جارو زنند
تا که بر بالای شهلای نگار ابرو زنند

حوریان افتاده از تاب و ملائک لب خموش
قطره‌ای از آبِ کوثر بر سیه گیسو زنند

وه چه چشمانی، چه مژگانی، چه برقِ روشنی
پیش چشمش اختران چون ذره‌ای سو سو زنند
http://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gif
عرشیان در وقتِ دیدارش همه صف می‌کشند
عاشقان مدهوش و دم از ذکر الاّ هو زنند
http://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gif
از سماء پل نوری از سیاره‌های بی شکیب
تا حریم مکّه از شوق و شعف زانو زنند

کعبه دامن را گشوده، دل اسیر و منتظر
تا که هر چه زودتر بلکه صدای او زنند

از زمین و نه فلک آوای احمد می‌رسد
از همه ارکان هستی یا محمّد می‌رسد
http://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gif
با وجودش سینه‌ی محزون دلان مسرور شد
حقّ ز یومن خلقتش آخرِ به خود مغرور شد

چون خدا می‌خواست هر دم صحبتی با او کند
جبرئیل آمد برای وحیِ او مأمور شد

عاقبت شیطان که در چارم فلک ره می‌گرفت
از حریم آسمان اوّلین هم دور شد
http://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gif
هر چه ظالم بود در اقصی نقاط این زمین
لحظه‌ی میلاد احمد لال گشت و کور شد

طاق کسری بر خودش لرزید از مولود او
هر بتِ بی‌جان برای سجده‌اش مجبور شد

خستگان دیدند از مشرق به مغرب ناگهان
آسمان روشن شد و عالم سراسر نور شد
http://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gif
از زمین و نه فلک آوای احمد می‌رسد
از همه ارکان هستی یا محمّد می‌رسد

این پسر محمود و احمد، آخرین پیغمبر است
رحمت للعالمین است و وجودش اطهر است

او بشیر است و نذیر است و بود یاسین و نون
داعی و شمس است و بر هستی بسانِ گوهر است
http://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gif
جمله‌ی پیغمبران از او خبر آورده‌اند
او ابوالقاسم محمد، انبیاء را زیور است

هر خطِّ قرآن بود تعریفی از رفتارِ او
او خودش تفسیرِ هر حرفِ کتابِ داور است

در مقام او فقط این جمله‌ را گویند و بس
حق که چون نوری ست، او نورِ خدا را پیکر است
http://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gif
گر چه دین های زیادی پیروانی داشتند
دین او اسلام و از ادیان دیگر سر تر است

از زمین و نه فلک آوای احمد می‌رسد
از همه ارکان هستی یا محمّد می‌رسد

http://www.askquran.ir/images/smilies/smilies/Gol.gifhttp://shiaupload.ir/images/im48fld2wqza4qnhlx0.gifhttp://www.askquran.ir/images/smilies/smilies/Gol.gif
http://upload.tazkereh.ir/images/92124862319953643555.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
05-03-2010, 13:58
http://upload.tazkereh.ir/images/62624073220137976775.jpg

http://upload.tazkereh.ir/images/47330409631516573665.gif



رفتار پیامبر ( ص)


رفتارپیامبر (ص ) بزرگوار و کردار آن حضرت ، سرمشق مسلمین و بلکه نمونه عالی همه انسانهاست . پیامبر (ص ) آن چنان ساده و بی پیرایه لباس می پوشید و بر روی زمین می نشستو در حلقه یاران قرار می گرفت که اگر ناشناسی وارد می شد، نمی دانست پیامبر(ص)کدام است . در عین سادگی ، به نظافت لباس و بدن خیلی اهمیت می داد. همیشه باپیر و جوان مؤدب بود. همیشه در سلام کردن پیش دستی می کرد. یتیمان و درماندگان را مورد لطف خاص قرارمی داد. به عیادت بیماران و تشیع جنازهمسلمانان زیاد می رفت . مهمان نواز بود. دست مهر بر سر یتیمان می کشید.
از خوابیدن روی بستر نرم پرهیز داشت ومی فرمود: «من در دنیا همچون سواری هستم که ساعتی زیر سایه درختی استراحت کند وسپس کوچ کند» در جنگها هرگز هراسی به دل راه نمی داد و از همهمسلمانان در جنگ به دشمن نزدیکتر بود. از دشمنان سرسخت مانند کفار قریش در فتح مکهعفو فرمود و آنها هم مجذوب اخلاق پیامبر (ص ) شدند و دسته دسته به اسلام رویآوردنداز زر و زیور دنیا دوری می کرد. اموال عمومی را هرچه زودتر بین مردم تقسیم می کرد و با آن که فرمانروا و پیامبر خدا بود، هرگز سهمی بیشتر از دیگران برایخود برنمی داشت .

http://upload.tazkereh.ir/images/47330409631516573665.gif

http://www.askquran.ir/images/smilies/Large/parandeh.gif

http://upload.tazkereh.ir/images/52152734696212127290.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
05-03-2010, 14:27
http://upload.tazkereh.ir/images/26134924033526413847.gif


فروزان از دو مشرق در سحرگاهان دو ماه آمد

دو خورشيد جهان افروز در دو صبحگاه آمد

دو موسي در دو دريا يا دو يوسف از دو چاه آمد

دو رهرو يا دو رهبر يا دو مشعل دار راه آمد

دو شمع جمع بزم جان دو رکن محکم ايمان

دو بحر رحمت و غفران دو دست قادر منان

دو آدم خو دو يوسف رو دو موسي يد دو عيسي دم

دو شمع جمع انسانها دو شاه کشور جانها

دو باب الله احسانها دو بسم الله عنوانها

دو سرو باغ و بستانها دو باغ روح و ريحانها

دو واجب جاه امکانها دو مشعل دار کيهانها

دو خالق را نماينده دو قران را سراينده

دو رحمت را فزاينده دو دلها را رباينده

يکي را بر اوليا سادس يکي را بر انبيا خاتم


http://upload.tazkereh.ir/images/26134924033526413847.gif

parsa
05-03-2010, 15:32
http://www.upload.tazkereh.ir/images/18032890525926845510.gif

قال رَسُولُ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم:

لا تُضَیِّعُوا صَلاتَكُمْ، فَإنَّ مَنْ ضَیَّعَ صَلاتَهُ، حُشِرَ مَعَ قارُونَ وَ هامانَ، وَ كانَ حَقّاً عَلىِ اللّهِ أنْ یُدْخِلَهُ النّارَ مَعَ الْمُنافِقینَ.


پیامبر مكرم اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمودند:

نماز را سبك و ناچیز مشمارید، هر كس نسبت به نمازش بى اعتنا باشد و آنرا سبك و ضایع گرداند همنشین قارون و هامان خواهد گشت و حقّ خداوند است كه او را همراه منافقین در آتش داخل نماید.

http://www.upload.tazkereh.ir/images/18032890525926845510.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
05-03-2010, 16:33
http://upload.tazkereh.ir/images/28289396313458128650.jpg



http://shiaupload.ir/images/tq4td6xroxhlft6j3v7.gifویژگیهای حضرت محمد(ص)http://shiaupload.ir/images/tq4td6xroxhlft6j3v7.gif







رسول خدا هرگز مسلمانی را لعنت نکردند و هرگز کینه کسی را به دل نگرفتند و در مسایل شخصی از کسی انتقام جویی ننمودند. ایشان همه بدی ها و آزارهای مشرکان را تحمل می کردند و خشمگین نمی شدند. عفو و گذشت آن حضرت، تا آنجا بود که در کلیه مسائلی که جزو «حدود الله» نبود و برای آن حدّ معین نشده بود، گذشت می کردند. از ابن عباس نقل شده است که پیامبر(ص) در امور خیر، بخشنده ترین مردم بودند و در ماه مبارک رمضان که جبرئیل را ملاقات می کردند، بخشنده تر می شدند و در امور خیر از نسیم هم بخشنده تر می شدند. ایشان در طول زندگی خود، همواره در راه صدق و راستی بودند و هرگز به مکر و حیله روی نیاوردند و درس آزادمردی و آزاد اندیشی را به بشریت عرضه کردند.






تفکر و تدبّرhttp://shiaupload.ir/images/tq4td6xroxhlft6j3v7.gif






زندگی رسول خدا(ص) بر تفکر و تدبّر استوار بود و هیچ کاری را بدون تفکر، انجام نمی داد.






رسول الله به تمام اصحاب خود نیز توصیه می کرد که در رابطه با دین خود تفکر کنند و بدون فکر، حرفی نزنند و کاری انجام ندهند و همیشه به سرانجام کار بیندیشند و این کار را سرلوحه زندگی خود قرار دهند. ایشان در وصیت خود به حضرت علی(ع) می فرمایند: «هیچ عبادتی مانند تفکر، ارزشمند نیست.»






تواضع و فروتنیhttp://shiaupload.ir/images/tq4td6xroxhlft6j3v7.gif






یکی از برجسته ترین صفات رسول خدا(ص) تواضع و فروتنی بود. ایشان با این که در اوج مقامات معنوی و الهی بودند اما مانند یک انسان معمولی بدون تشریفات و تجملات زندگی می کردند و در مقابل مردم متواضع بودند و هیچگاه از روی غرور و تکبر صحبت نمی کردند. ایشان کارهای شخصی خود را به تنهایی انجام می دادند و برای کمک به فقراء و محرومین به یاری شان می شتافتند.






شجاعت و رشادتhttp://shiaupload.ir/images/tq4td6xroxhlft6j3v7.gif






رسول اکرم(ص) در میدان کارزار و در مقابل دشمنان اسلام، مردانه می جنگیدند و با رشادت و شجاعت از کیان اسلام دفاع می کردند. حضرت علی(ع) می فرمایند: «در روز جنگ بدر، من به پیامبر پناه بردم. در حالی که ایشان نزدیک تر از من به دشمن بودند ولی چنان با اراده و استوار بودند که گویی اصلاً در میدانِ جنگ دشمن نیست». حضرت رسول(ص)، در طول سال های مبارزه خود، همیشه قوت قلب و پناه مسلمانان بودند و دشمنان همیشه از هیبت ایشان در ترس به سر می بردند.


http://pennyparker2.com/image358.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
05-03-2010, 16:33
سخاوت و بخششhttp://shiaupload.ir/images/tq4td6xroxhlft6j3v7.gif






رسول خدا(ص) در زمان خود سخی ترین و بخشنده ترین فرد بودند. همگان به این امر اعتراف می کردند که رسول اکرم(ص) هیچگاه به اندوختن مال و ثروت نمی پرداختند و هیچ وقت دینار و درهم پیش ایشان نمی ماند و همه را به مردم نیازمند می دادند و در همه موارد، فقرا را بر خود ترجیح می دادند. هر کس که نیازی داشت، رسول خدا شخصا به سراغ او می رفتند و نیازش را برطرف می ساختند و هیچگاه برای این کار خود بر سر آنها منّت نمی گذاشتند.






خوشرویی و رضایتhttp://shiaupload.ir/images/tq4td6xroxhlft6j3v7.gif






رسول اکرم(ص) همیشه گشاده رو و خنده رو بودند و هیچگاه در پیش مردم اخم نمی کردند و عصبانی نمی شدند. ایشان کینه کسی را به دل نمی گرفتند و آزار و اذیّت مشرکان و بت پرستان را تحمل می کردند و خم به ابرو نمی آوردند. همین برخورد ایشان باعث شد که بسیاری از مشرکان و بت پرستان از کردار زشت خود دست برداشته و به دین اسلام بگروند و در حلقه یاران واقعی حضرت در بیایند.






خوشرویی ایشان باعث می شد که همگان حضرت را دوست داشته و به حرفهای ایشان توجه نمایند و مهرشان را به دل گیرند. ایشان در طول عمر خود هیچگاه به کسی دشنام ندادند و حرف درشتی به کسی نزدند.






مسواک کردنhttp://shiaupload.ir/images/tq4td6xroxhlft6j3v7.gif






رسول اکرم(ص) به نظافت دهان و دندان خود فوق العاده اهمیت می دادند و هر شب سه مرتبه مسواک می کردند. ایشان قبل از خواب و قبل از شروع به نماز و بعد از شام مسواک می زدند و می فرمودند: «من کراهت دارم که بمیرم، در حالی که مقداری از غذا در لابلای دندانهایم بماند». ایشان همیشه مسواک خود را که از چوب مخصوص بود، به همراه داشتند.






نشستن پیامبرhttp://shiaupload.ir/images/tq4td6xroxhlft6j3v7.gif






رسول خدا(ص) همیشه دو زانو و مؤدب می نشستند و دست ها را روی زانو می گذاشتند. مانند هنگامی که رو به قبله برای تشهد می نشینند. در مجالس همیشه مراقب حال خود بودند و هیچگاه در بالای مجلس نمی نشستند و سعی می کردند طوری بنشینند که رو به قبله باشند.






عطر زدنhttp://shiaupload.ir/images/tq4td6xroxhlft6j3v7.gif




رسول الله به عطر علاقه زیادی داشتند و همیشه و در همه حال از عطرهای خوشبو استفاده می کردند و به دیگران نیز سفارش می کردند که هنگام نماز لباسهای خود را عطرآگین نمایند. امام صادق(ع) می فرمایند که رسول خدا در طول عمر خود بیش از هر چیز دیگر، عطریات را انفاق و تعارف می کردند و می فرمودند: استعمال عطر برای تقویت قلب بسیار مفید است.

http://www.askquran.ir/images/smilies/Large/fireworks.gif



http://pennyparker2.com/image358.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
05-03-2010, 17:27
http://upload.tazkereh.ir/images/98971786431604302950.jpg

http://shiaupload.ir/images/5gqrooriyu906s05xepe.gif

http://www.askquran.ir/images/smilies/Large/del.gif




http://www.askquran.ir/images/smilies/Large/del.gifفرمایشات حضرت محمد(ص)http://www.askquran.ir/images/smilies/Large/del.gif






«خوارترین مردم کسی است که مردم را خوار شمارد.»http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif






«شجاع ترین مردم آن کس است که بر هوس خویش تسلط یابد»http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif






«بهترین کسب ها آن است که مرد با دست خود کار کند.»http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif






«بهترین اقسام ایمان آن است که بدانی هر جا هستی خدا با تست.»http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif






«لذت حسود از همه کس کمتر است.»http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif






«خدایا مرا به علم توانگر ساز و به حلم زینت بخش و به تقوی عزیز کن و به عافیت زیبایی ده.»http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif






«ناتوان ترین مردم کسی است که از دعا ناتوان باشد.»http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif






«پشیمان تر از همه مردم در روز قیامت، مردی است که آخرت خود را به دنیای دیگری فروخته است.»http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif






«تواضع مایه بزرگی است، تواضع کنید تا خدا شما را بزرگ کند.»http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif






«صدقه موجب فزونی مال است، صدقه دهید تا خدا مالتان را زیاد کند.»http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif






«صدقه خشم خداوند را فرو می نشاند و از مرگ بد جلوگیری می کند.»http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif






«خداوند به وسیله نیکی با پدر و مادر عمر انسان را زیاد می کند.»http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif






«نخستین چیزی که به حساب آن می رسند نماز است.»http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif






«از لجاجت بپرهیز که آغازش جهالت است و انجامش ندامت.»http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif






«از یار بد بپرهیز که ترا به او شناسند.»http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif







«استغفار وسیله محو گناهان است.»http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif






«دروغ روزی را کاهش می دهد.»http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif






«با پدران خود نیکی کنید تا فرزندانتان با شما نیکی کنند.»http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif






«پرخوری دل را سخت می کند.»http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif






«سحرخیز باشید، زیرا سحرخیزی مایه برکت است.»http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif






«کمال نیکی آن است که در نهان همان کنی که در آشکار انجام می دهی.»http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif






«به یکدیگر هدیه بدهید تا رشته محبتتان استوار شود زیرا هدیه موجب افزایش محبت می گردد و کینه و کدورت را از میان می برد.»http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif






«توبه از گناه این است که دیگر مرتکب آن نشوی.»http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif






«گشاده رویی کینه را می برد.»http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif






«بهشت با ناملایمات قرین است و جهنم با خواستنی ها همراه است.»http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif






«صدقه گناه را از بین می برد، چنانکه آب آتش را خاموش می کند.»http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif






«حیا مایه زینت است.»http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif






«تقوا مایه بزرگی است.»http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif






«بهترین برادران شما کسانی هستند که عیوبتان را به شما آشکارا بگویند.»http://upload.tazkereh.ir/images/37189727922089275277.gif




http://upload.tazkereh.ir/images/92490599490084476081.jpg

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
05-03-2010, 19:54
http://upload.tazkereh.ir/images/57304220400179774322.png



http://upload.tazkereh.ir/images/54179004855552724976.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/54179004855552724976.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/54179004855552724976.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/54179004855552724976.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/54179004855552724976.gif




از بام و در کعبه به گردون رسد آواز
کامشب در رحمت به سماوات شده باز
بت های حرم در حرم افتاده به سجده
ارواح رسل راست هزاران پر پرواز
کعبه زده بر عرش خدا کوس تفاخر
مکه شده زیبا دل افروز و سرافراز
جا دارد اگر در شرف و مجد و جلالت
امشب به سماوات کند خاک زمین ناز
از ریگ روان گشته روان چشمه ی توحید
یا کوه و چمن باز چو من نغمه کند ساز
دشت و در و بحر و برو، جن و بشر و حور
در مدح محمد همه گشتند هم آواز
هر ذره ی کوچک شده یک مهر جهان تاب
هر قطره ی ناچیز چو دریا کند اعجاز
جبرئیل سر شاخه ی طوبی چو قناری
در وصف محمد لب خود باز کند باز
جبرئیل چه آرد؟ چه بخواند؟ چه بگوید؟
جایی که خداوند به قرآن کند آغاز
خوبان دو عالم همه حیران محمد
یک حرف ز مدحش شده ما کان محمد
http://upload.tazkereh.ir/images/46310686314928282327.gif
این است که برتر بود از وهم کمالش
جز ذات الهی همه مبهوت جلالش
رضوان شده دلداده ی مقداد و ابوذر
فردوس بود سائل درگاه بلالش
والله قسم نیست عجب گر لب دشمن
چون دوست ز هم بشکفد از خلق و خصالش
هرگز به نمازی نخورد مهر قبولی
هرگز، صلوات ار نفرستند به آلش
بی رهبریش خواهد اگر اوج بگیرد
حتی ملک العرش بسوزد پر و بالش
یوسف ببرد حسن خود از یادگر او را
یک منظره در خاطره افتد ز خیالش
این است همان مهر درخشنده که تا حشر
یک لحظه به دامن نرسد گرد زوالش
گل سبز شود از جگر شعله ی آتش
در وادی دوزخ فتد ار عکس جمالش
چون ذات خدای ازلی لیس کمثله
باید که بخوانیم فراتر زمثالش
ایجاد بود قبضه ای از خاک محمد
افلاک بود بسته به لولاک محمد
http://upload.tazkereh.ir/images/46310686314928282327.gif
ای جان جهان بسته به یک نیم نگاهت
دل گشته چو گل سبز به خاک سر راهت
هم بام فلک پایگه قدر و جلالت
هم چشم ملک خاک قدم های سپاهت
عیسی به شمیم نفست روح گرفته
دل بسته دو صد یوسف صدیق به چاهت
دل های خدایی همه چون گوی به چوگان
ارواح مکرم همه درمانده ی جاهت
از عرش خداوند الی فرش، به هر آن
هستند همه عالم خلقت به پناهت
دائم صلوات از طرف خالق و خلقت
بر روی سفید تو و بر خال سیاهت
زیباتر و بالاتری از آنکه به بیتی
تشبیه به خورشید کنم یا که به ماهت
سوگند به چشمت که رسولان الهی
هستند به محشر همه مشتاق نگاهت
زیبد که کند ناز به گلخانه ی جنت
خاری که شود سبز در اطراف گیاهت
این نیست مقام تو که آدم به تو نازد
عالم به تو خلاق دو عالم به تو نازد
http://upload.tazkereh.ir/images/46310686314928282327.gif

http://upload.tazkereh.ir/images/70044980549592160405.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/70044980549592160405.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
05-03-2010, 19:55
http://upload.tazkereh.ir/images/46310686314928282327.gif
صد شکر که عمری ز تو گفتیم و شنیدیم
هر سو نگریدیم گل روی تو دیدیم
هرجا که نشستیم به بام تو نشستیم
هر سو که پریدیم به بام تو پریدیم
عطر تو پراکنده شد از هر نفس ما
هر گه به سر زلف سخن شانه کشیدیم
ز آن روز که گشتیم ز مادر متولد
از ماذنه ها روز و شب اسم تو شنیدیم
مرگی که به پای تو بود زندگی ماست
ماییم که در موج عزا عید سعیدیم
تا بودن ما نام محمد به لب ماست
روزی که نبودیم به احمد گرویدیم
آب و گل ما را که سرشتند ز آغاز
آغوش گشودیم وصالش طلبیدیم
ز آن باده که در سوره ی زیبای محمد
اوصاف ورا گفته خداوند چشیدیم
آن باده که از ساغر فیض ازلی بود
سرچشمه ی آن کوثر و ساقیش علی بود
روزی که عدم بود و عدم بود و عدم بود
نه ارض و سما بود نه لوح و نه قلم بود
تسبیح خدا در نفس پاک محمد
لب های علی هم سخن ذات قدم بود
روزی که گل آدم خاکی بسرشتند
آدم به تولای علی صاحب دم بود
از خاک قدم های علی کعبه بنا شد
او را نتوان گفت که نوزاد حرم بود
روزی که کرم بود دُری در صدف غیب
والله علی قبله ی ارباب کرم بود
بر قلب علی علم خدا از دل احمد
چون سیل خروشنده روان در دل یم بود
در بین رسولان که به عالم علم استند
نام نبی و نام علی هر دو علم بود
در جوف نبی دید نبی حمد خداوند
با نعت وی و مدح علی ذکر صنم بود
بالله تجلای نبی مطلع الانوار
والله تولای علی فوق نعم بود
خلقت چو خدا خالق بخشنده ندارد
خالق چو نبی و چو علی بنده ندارد
http://upload.tazkereh.ir/images/46310686314928282327.gif
از خالق دادار بپرسید علی کیست
از احمد مختار بپرسید علی کیست
جز شخص علی شخص علی را نشناسد
از حیدر حرار بپرسید علی کیست
شمشیر به دشمن دهد و شیر به قاتل
از قاتل خونخوار بپرسید علی کیست
با دار بلا انس بگیرید و در آن حال
از میثم تمار بپرسید علی کیست
در غزوه ی بدر و احد و خیبر و احزاب
از تیغ شرربار بپرسید علی کیست
از نخله ی خرما و در و دشت و بیابان
از چاه و شب تار بپرسید علی کیست
از حجر و سعید ابن جبیر و ز ابوذر
از مالک و عمار بپرسید علی کیست
جز فاطمه کس محرم اسرار علی نیست
از محرم اسرار بپرسید علی کیست
بگرفت به کف جان و سر و جای نبی خفت
از آن همه ایثار بپرسید علی کیست
میثم چه در اوصاف علی گوید و خواند
جز حق نتواند نتواند نتواند
http://upload.tazkereh.ir/images/46310686314928282327.gif

منبع : سایت مدایح
http://upload.tazkereh.ir/images/46310686314928282327.gif

http://upload.tazkereh.ir/images/70044980549592160405.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/70044980549592160405.gif

عاشورا* خادمه چشم براه گل نرگس*
05-03-2010, 20:08
http://upload.tazkereh.ir/images/19570007462841200142.jpg
http://upload.tazkereh.ir/images/47330409631516573665.gif

پيامبر اکرم (ص) به يکي از اصحاب
درباره حضرت مهدي فرمودند:

خوشا به حال کسي که او را ملاقات کند، خوشا به حال کسي که اورا دوست بدارد و خوشا به حال کسي که به او معتقد باشد.

بحارالانوار-ج52-ص309


http://upload.tazkereh.ir/images/47330409631516573665.gif

http://upload.tazkereh.ir/images/06423532291320570101.gif