PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ۩۞ويژه نامه شهادت جانگذار امام جعفر صادق (ع)۞۩



فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
08-03-2010, 03:11
http://shiaupload.ir/images/qv0hr575dvpmujzlm58o.gif http://shiaupload.ir/images/v6zpt38bvmi7u8a93z0.gifhttp://shiaupload.ir/images/qv0hr575dvpmujzlm58o.gif

http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif

ويژه نامه شهادت مظلومانه بنيانگذار فقه جعفري ؛ صادق

آل طاها ؛ امام جعفر صادق عليه السلام

http://www.schoolnet.ir/~besat/images/samani/Besm2.jpg

شهادت رئیس مذهب تشیع و شیخ الائمه حضرت امام جعفر صادق(ع) را به حضرت بقیه الله حجت ابن الحسن(عج) وهمه شیعیان جهان تسلیت می گوییم.

http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
08-03-2010, 03:14
http://takpcir.persiangig.com/Neinava/Images/EmamSadegh01.jpg


يا اَبا عَبْدِ اللّهِ يا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ اَيُّهَا الصّادِقُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِياسَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِوَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا
يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ ...


اى اباعبدالله اى جعفر بن محمد اى (امام) صادق اى فرزند رسول خدا اى حجت خدا بر خلق
اى آقاى ما و سرور ما ما رو آورديم و شفيع گرفتيم و توسل جستيم
بوسيله تو به درگاه خدا و تورا پيش روى حاجتهاى خويش قرار داديم اى آبرومند پيش خدا ...



http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
08-03-2010, 03:15
http://merc22ir.webng.com/album/Pic/emamsadeq.jpg

حكايت

مرحوم قطب الدّين راوندى روايت كرده است:

روزى از امام جعفر صادق عليه السلام سؤال كردند: روزگار خود را چگونه سپرى مى‎فرمائيد؟

حضرت در جواب فرمودند: عمر خويش را بر چهار پايه و ركن اساسى سپرى مى‎نمايم:

مى‎دانم آنچه كه روزى براى من مقدّر شده است، به من خواهد رسيد و نصيب ديگرى نمى‎گردد.

مى‎دانم داراى وظائف و مسئوليت‎هائى هستم، كه غير از خودم كسى توان انجام آنها را ندارد.

مى‎دانم مرا مرگ در مى‎يابد و ناگهان بدون خبر قبلى مرا مى‎ربايد؛ پس بايد هر لحظه آماده مرگ باشم.

و مى‎دانم خداى متعال بر تمام امور و حالات من آگاه و شاهد است و بايد مواظب اعمال و حركات خود باشم.




http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
08-03-2010, 03:17
http://entezarehojat.persiangig.com/image/monasebat/SH-ImamSadegh.jpg



نام: جعفر (به معنى نهر جارى پرفايده)

كنيه: ابوعبداللّه

لقب: صادق

پدر: حضرت محمد بن على (ع)

مادر: معروف به ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابى بكر
تاريخ ولادت: يكشنبه 17 ربيع الاول ، سال83 هجرى

مكان ولادت: مدينه

مدت عمر مبارك: 65 سال

علت شهادت:مسموميت

قاتل ملعون:منصور دوانيقى (خليفه عباسي)

زمان شهادت: يكشنبه 25 شوال ، سال 148 هجرى

مدفن مطهر:قـبـر شريفش در قبرستان بقيع (واقع در مدينه منوره)
دركنار قبر پدر و جدّ و عمويش امام حسن مجتبى (عليه السلام) مى باشد.






http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
08-03-2010, 03:20
http://theme-fa.persiangig.com/blue/tag/emam.gif

زندگينامه امام جعفر صادق (ع)

امام جعفر صادق (ع) در پگاه روز جمعه يا دوشنبه هفدهم ربيع الأول سال 80 هجرى، معروف به سال قحطى، در مدينه ديده به جهان گشود.

اما بنا به گفته شيخ مفيد و كلينى، ولادت آن حضرت در سال 83 هجرى اتفاق افتاده است. ليكن ابن طلحه روايت نخست را صحيح ‏تر ميداند و ابن خشاب نيز در اين باره گويد:


چنان كه ذراع براى ما نقل كرده، روايت نخست، سال 80 هجرى، صحيح است.


وفات آن امام (ع) در دوشنبه روزى از ماه شوال و بنا به نوشته مؤلف جنات الخلود در 25 شوال و به روايتى نيمه ماه رجب سال 148 هجرى روى داده است. با اين حساب مى‏توان عمر آن حضرت را 68 يا 65 سال گفت كه از اين مقدار 12 سال و چند روزى و يا 15 سال با جدش امام زين العابدين (ع) معاصر بوده و 19سال با پدرش و 34 سال پس از پدرش زيسته است كه همين مدت، دوران خلافت و امامت آن حضرت به شمار ميآيد و نيز بقيه مدتى است كه سلطنت هشام بن عبد الملك، و خلافت وليد بن يزيد بن عبد الملك و يزيد بن وليد عبد الملك، ملقب به ناقص، ابراهيم بن وليد و مروان بن محمد ادامه داشته است.


كنيه مادر امام (ع) را ام فروه گفته ‏اند. برخى نيز كنيه او را ام القاسم نوشته و اسم او را قريبه يا فاطمه ذكر كرده ‏اند.


كنيه آن حضرت ابو عبد الله بوده است و اين كنيه از ديگر كنيه ‏هاى وى معروف‏تر و مشهورتر است. محمد بن طلحه گويد:


برخى كنيه آن حضرت را ابو اسماعيل دانسته ‏اند.


ابن شهر آشوب نيز در كتاب مناقب مي ‏گويد: آن حضرت مكنى به ابو عبد الله و ابو اسماعيل و كنيه خاص وى ابو موسى بوده است.


القاب امام صادق (ع)

آن حضرت القاب چندى داشت كه مشهورترين آنها صادق، صابر، فاضل و طاهر بود. از آنجا كه وى در بيان و گفتار راستگو بود، او را صادق خواندند.





http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
08-03-2010, 03:25
http://upload.tazkereh.ir/images/10872386065387386079.jpg

بيشترين حجم روايات، احاديثي است كه از امام صادق (ع) نقل شده است، اهميت معارف منقول از جعفر بن محمد (ص) به ميزاني است كه شيعه به ايشان منسوب شده است: ”شيعه جعفري“.

كمتر مسئله ديني (اْعم از اعتقادي، اخلاقي و فقهي) بدون رجوع به قول امام صادق (ع) قابل حل است. كثرت روايات منقول از امام صادق (ع) به دو دليل است:

يكي اينكه از ديگر ائمه عمر بيشتري نصيب ايشان شد و ايشان با شصت و پنج سال عمر شيخ الائمه محسوب مي شود (148 – 83 هجري)،

و ديگري كه به مراتب مهمتر از اولي است، شرائط زماني خاص حيات امام صادق (ع) است.

دوران امامت امام ششم مصادف با دوران ضعف مفرط امويان، انتقال قدرت از امويان به عباسيان و آغاز خلافت عباسيان است.

امام با حسن استفاده از اين فترت و ضعف قدرت سياسي به بسط و اشاعه معارف ديني همت مي گمارد. گسترش زائدالوصف سرزمين اسلامي و مواجهه اسلام و تشيع با افكار، اديان، مذاهب و عقايد گوناگون اقتضاي جهادي فرهنگي داشت و امام صادق (ع) به بهترين وجهي به تبيين، تقويت و تعميق “هويت مذهبي تشيع” پرداخت.

از عصر جعفري است كه شيعه در عرصه هاي گوناگون كلام، اخلاق، فقه، تفسير و… صاحب هويت مستقل مي شود. عظمت علمي امام صادق (ع) در حدي است كه ائمه مذاهب ديگر اسلامي از قبيل ابوحنيفه و مالك خود را نيازمند به استفاده از جلسه درس او مي يابند. مناظرات عالمانه او با ارباب ديگر اديان و عقايد نشاني از سعه صدر و وسعت دانش امام است. اهميت اين جهاد فرهنگي امام صادق (ع) كمتر از قيام خونين سيد الشهداء (ع) نيست.





http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
08-03-2010, 03:27
http://www.beiragh.com/images/1032.jpg




امام و فقه اسلامی

ـ فقه شيعه اماميه كه به فقه جعفري مشهور است منسوب به جعفر صادق (ع) است. زيرا قسمت عمده احكام فقه اسلامي بر طبق مذهب شيعه اماميه از آن حضرت است و آن اندازه كه از آن حضرت نقل شده است از هيچ يك از (ائمه) اهل بيت عليهم السلام نقل نگرديده است. اصحاب حديث اسامي راويان ثقه كه از او روايت كرده اند به 4000 شخص بالغ دانسته اند.

ـ در نيمه اول قرن دوم هجري فقهاي طراز اولي مانند ابوحنيفه و امام مالك بن انس و اوزاعي و محدثان بزرگي مانند سفيان شوري و شعبه بن الحجاج و سليمان بن مهران اعمش ظهور كردند.

در اين دوره است كه فقه اسلامي به معني امروزي آن تولد يافته و روبه رشد نهاده است. و نيز آن دوره عصر شكوفايي حديث و ظهور مسائل و مباحث كلامي مهم در بصره و كوفه بوده است.

ـ حضرت صادق (ع) در اين دوره در محيط مدينه كه محل ظهور تابعين ومحدثان و راويان و فقهاي بزرگ بوده، بزرگ شد، اما منبع علم او در فقه نه «تابعيان» و نه «محدثان» و نه «فقها» ي آن عصر بودند بلكه او تنها از يك طريق كه اعلاء و اوثق طرق بود نقل مي كرد و آن همان از طريق پدرش امام محمد باقر (ع) و او از پدرش علي بن الحسين (ع) و او از پدرش حسين بن علي (ع) و او از پدرش علي بن ابيطالب (ع) و او هم از حضرت رسول (ص) بود و اين ائمه بزرگوار در مواردي كه روايتي از آباء طاهرين خود نداشته باشند خود منبع فياض مستقيم احكام الهي هستند.






http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
08-03-2010, 03:29
http://upload.tazkereh.ir/images/16271698355276848373.gif (http://upload.tazkereh.ir/images/16271698355276848373.gif)



ايمان امام صادق (ع)

ما چند خبر از اخبار غيبي امام صادق (ع) را نقل مي كنيم كه خود دلالت بر ايمان شهودي امام صادق دارد.

1 ـ محمد بن عبدالله مي گويد: «عبدالحميد كه يكي از راويان فقه شيعه است در زندان بود. روز عرفه در مكه خدمت امام صادق رسيدم و از زندان و مضيقه عبدالحميد با ايشان صحبت كردم. امام صادق دعا كردند و بعد فرمودند: رفيقت از زندان آزاد شد. موقعي كه از مكه برگشتم و با عبدالحميد تماسم گرفتم، معلوم شد همان ساعت كه امام صادق دعا كرد و بعد خبر آزادي عبدالحميد را داد، او از زندان آزاد شد.»

2 ـ مهزم مي گويد: «براي ديدن امام صادق (ع) به مدينه رفتم و منزلي اجاره كردم. پس از مدتي تمايلي به كنيز صاحب خانه پيدا كردم و روزي دست او را با شهوت فشار دادم. همان روز به خدمت امام رسيدم و حضرت فرمودند: امروز كجا بودي؟ من به دروغ گفتم كه صبح را در مسجد به سر آوردم. حضرت فرمودند: اما تعلم ان هذا لاينال الا بالورع يعني: آيا نمي داني به مقام وايت، جز با ورع و پرهيزگاري نمي توان رسيد؟»

3 ـ ابي بصير مي گويد: «روزي من جنب بودم و چون ديدم كه عده اي به خدمت امام صادق مي روند، من هم با حالت جنابت رفتم. حضرت فرمودند: آيا نمي داني به خانه هاي ما جنب نبايد وارد شود؟»

4 ـ شقراني مي گويد: «روزي منصور دوانيقي به افرادي جايزه و عطا مي داد. من هم بر در خانة او ايستاده بودم كه امام صادق آمد. جلو رفتم و از ايشان خواستم كه از منصور براي من هم عطايي بگيرد. حضرت در مراجعت چيزي را كه برايم گرفته بود به من داد و فرمود:

الحسن لكل احد حسن ومنك احسن لمكانك منّا، القبيح لكل احد قبيحٌ ومنك اقبح لمكانك منا.

كار نيكو از هر كه سر زند خوب است و از تو بهتر چون منسوب به مايي، و كار زشت از هر كه سر زند بد است و از تو بدتر چون منسوب به مايي.» شقراني مي گويد: «اين كلام اشاره اي بود به كار زشت من، زيرا گاهي در خفا شراب مي خوردم.»





http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
08-03-2010, 04:00
http://shiaupload.ir/images/et7ohul0xe4mu9wl1srf.jpg (http://shiaupload.ir/images/et7ohul0xe4mu9wl1srf.jpg)




ويژگى هاى عصر آن حضرت


عصر امام صادق(عليه السلام) همزمان با دو حكومت مروانى و عباسى بود كه انواع تضييق ها و فشارها بر آن حضرت وارد مى شد بارها او را بدون آن كه جرمى مرتكب شود, به تبعيد مى بردند .

ازجمله يكبار به همراه پدرش به شام و بار ديگر در عصر عباسى به عراق رفت.

يكبار در زمان سفاح به حيره و چند بار در زمان منصور به حيره, كوفه و بغداد رفت.

با اين بيان, اين تحليل كه حكومت گران به دليل نزاع هاى خود, فرصت آزار امام را نداشتند و حضرت در يك فضاى آرام به تاسيس نهضت علمى پرداخت, به صورت مطلق پذيرفتنى نيست , بلكه امام با وجود آزارهاى موسمى اموى و عباسى از هر نوع فرصتى استفاده مى كرد تا نهضت علمى خود را به راه اندازد و دليل عمده رويكرد حضرت, بسته بودن راه هاى ديگر بود.

چنان كه امام از ناچارى عمدا روبه تقيه مىآورد. زيرا خلفا درصدد بودند با كوچكترين بهانه اى حضرت رااز سرراه خود بردارند.

لذا منصورمى گفت: جعفربن محمد مثل استخوانى در گلو است كه نه مى توان فرو برد ونه مى توان بيرون افكند. برهمين اساس خلفا درصدد بودند ولو به صورت توطئه, حضرت را گرفتار و در نهايت شهيد كنند.

همانگونه كه درتاريخ نيز ثبت مي باشد ، منصورتا بدانجا پيش مي رود كه جاسوساني در لباس دوست براي فريب امام (عليه السلام) روانه مي گرداند تا شايد بتواند با نيرنگ روابط سياسي امام و شيعيانشان درخراسان را آشكار ساخته وامام رادركام توطئه اندازد، اماعلم لدني وعنايت پروردگار درايت و فراست امام رابرانگيخته وموجبات رسوائي هرچه بيشتر منصور را فراهم مي سازد .

آرى اين همه نشان از اختناق و فشارى دارد كه مانع از هر نوع اقدام عليه حكومت وقت مى شد, لذا امام به سوى تنها راه ممكن كه همان ادامه مسير پدر بزرگوارش امام باقر(عليه السلام) بود, روى آورد و از در دانش و علم وارد شد.






http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
08-03-2010, 04:01
http://shiaupload.ir/images/v1bqxg125fxtddwjg8f6.jpg (http://shiaupload.ir/images/v1bqxg125fxtddwjg8f6.jpg)



اولويت ها در نهضت علمى

حقيقت اين است كه جريان نفاق,خطرناك ترين انحرافى است كه اززمان پيامبراكرم(صلّي الله عليه وآله) شروع شده ودرآيات مختلفى بدان اشاره شده است, مانند آيات 7 و 8 سوره منافقين. اين حركت هرچند در زمان پيامبر نتوانست در صحنه اجتماعى بروز يابد, اما از اولين لحظات رحلت, تمام هجمه هاى منافقان به يكباره برسراهل بيت عليهم السلام فرو ريخت.
لذا مرحوم علامه طباطبايى (رحمت الله علیه) مى نويسد: هنگامى كه خلافت ازاهل بيت (عليهم السلام) گرفته شد, مردم روى اين جريان از آن ها روى گردان شدند و اهل بيت (عليهم السلام) در رديف اشخاص عادى بلكه به خاطر سياست دولت وقت, مطرود از جامعه شناخته شدند و در نتيجه مسلمان ها از اهل بيت (عليهم السلام) دور افتادند و از تربيت علمى وعملى آنان محروم شدند.
البته امويان به اين هم بسنده نكردند وبا نصب علماى سفارشى خود, كوشيدند از مطرح شدن ائمه اطهار (عليهم السلام) از اين طريق نيز جلوگيرى كنند.
چنانچه معاويه رسما اعلام كرد: كسى كه علم و دانش قرآن نزد اوست, عبدالله بن سلام است و در زمان عبدالملك اعلام شد:
كسى جز عطا حق فتوا ندارد و اگر او نبود, عبدالله بن نجيع فتوا دهد, از سوى ديگر مردم از تفسيرقرآن نيزچون علم اهل بيت عليهم السلام محروم ماندند با داستانهاى يهود و نصارى آميخته شد و نوعى فرهنگ التقاطى در گذر ايام شكل گرفت.

رفته رفته كه قيامهاى شيعى اوج گرفت وگاه فضاهاى سياسى به دلايلى باز شد, دونظريه قيام مسلحانه ونهضت فرهنگى دراذهان مطرح شد.

چون قيامهاى مسلحانه به دليل اقتدار حكام اموى و عباسى عموما با شكست رو به رو مى شد, نهضت امام صادق(عليه السلام) به سوى حركتى علمى مى توانست سوق پيدا كند تا از اين گذر علاوه بر پايان دادن به ركود و سكوت مرگبار فرهنگى, اختلاط و التقاط مذهبى و دينى و فرهنگى نيز زدوده شود.

لذا اولويت در نهضت امام بر ترويج و شكوفايى فرهنگ دينى و مذهبى و پاسخگويى به شبهات و رفع التقاط شكل گرفت.







http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
08-03-2010, 04:04
http://takpcir.persiangig.com/Neinava/Images/EmamSadegh01.jpg


شيوه‏ها و اهداف نهضت علمى و فرهنگى


تربيت راويان

از گذر ممنوعيت نقل احاديث در مدت زمان طولانى توسط حكام اموى , احساس نياز شديد به نقل روايات و سخن پيامبر(صلّي الله عليه وآله) , امير مومنان(عليه السلام)، امام(عليه السلام) را وامى داشت به تربيت راويان در ابعاد مختلف آن روى آورد .
لذا اينك از آن امام در هر زمينه اى روايت وجود دارد و اين است راز ناميده شدن مذهب به (جعفرى).
آرى, راويان با فراگرفتن هزاران حديث درعلومى چون تفسير , فقه, تاريخ , مواعظ , اخلاق , كلام , طب , شيمى و... سدى در برابر انحرافات ايجاد كردند.
امام صادق(عليه السلام) مى فرمود: ابان بن تغلب سى هزار حديث از من روايت كرده است. پس آن ها را از من روايت كنيد.
محمدبن مسلم هم شانزده هزار حديث از حضرت فرا گرفت.
و حسن بن على و شامى گفت : من در مسجد كوفه نهصد شيخ را ديدم كه همه مى گفتند: جعفر بن محمد (عليه السلام) برايم چنين گفت.

اين حجم گسترده از راويان در واقع, كمبود روايت از منبع بى پايان امامت را در طى دوره هاى مختلف توانست جبران كند و از اين حيث امام(عليه السلام) به موفقيت لازم دست يافت.

آرى, روايت از اين امام منحصر به شيعه نشد و اهل سنت نيز روايات فراوانى در كتب خود آوردند.

ابن عقده و شيخ طوسى در كتاب رجال و محقق حلى در المعتبر و ديگران آمارى داده اند كه مجموعا راويان از امام به چهار هزار نفر مى رسند و اكثر اصول اربعمإئه از امام صادق (عليه السلام) است و همچنين اصول چهار صدگانه اساسى كتب اربعه شيعه ( كافى , من لا يحضره الفقيه, التهذيب, الاستبصار) را تشكيل دادند





http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
21-03-2010, 00:48
تربيت مبلغان و مناظره كنندگان

علاوه بر ايجاد خزأن اطلاعات (راويان) كه منابع خبرى موثق تلقى مى شدند, حضرت به ايجاد شبكه اى از شاگردان ويژه همت گمارد تا به دومين هدف خود يعنى زدودن اختلاط و التقاط همت گمارند وشبهات را ازچهره دين بزدايند.

هشام بن حكم, هشام بن سالم, قيس, مومن الطاق, محمد بن نعمان, حمران بن اعين و... از اين دست شاگردان مبلغ هستند.
تاجائي كه امام (عليه السلام) در ضمن برخي مناظراتشان شاگردان خودراتشويق مي نمايند تا در حضورامام در فني كه تخصص يافته و در آن متبحر شده اند با ديگران رودررو شده و اين جرات وقدرت بيان را به نمايش بگذارند.

جالب تر آنكه امام(عليه السلام) درهر فني از يكي از ايشان درخواست مطلب مي نمايد و توان تخصصي افراد را به صحنه مناظره كشيده تا همه بدانند مبلغ دين درفنون تخصصي و ويژه اي كه آموزش ديده مي بايست به پاسخ بپردازد.





http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
21-03-2010, 00:59
برخورد با انحرافات ويژه


امام علاوه بر آن دو حركت اصولى، براى رفع انحرافات ويژه نيزمى‏كوشيد، مانند آنچه از مرام ابوحنيفه در عراق گريبان شيعيان‏را گرفته بود، يعنى مذهب قياس. چون در عراق تعداد زيادى از شيعيان نيز زندگى مى‏كردند و باسنى‏ها از حيث فرهنگى و اجتماعى تا حدودى در آميخته بودند، لذااحتمال تاثير پذيرى از قياس وجود داشت.

يعنى يك آفت درونى كه‏مى‏توانست‏شيعيان را تهديدكند، لذا امام در محو مبانى مذهب قياس‏و استحسان تلاش كرد. مبارزه با برداشت‏هاى جاهلانه و قرائتهاى سليقه‏اى از دين نيز درمكتب امام جايگاه ويژه‏اى داشت و حضرت علاوه بر حركت كلى و مسيراصلى، به صورت موردى با اين انحرافات مبارزه مى‏كرد. از جمله آن‏ها حكايت معروفى است كه باهم مى‏خوانيم:

حضرت مردى را ديد كه قيافه‏اى جذاب داشت و نزد مردم به تقوامشهور بود. او دو عدد نان از دكان نانوايى دزديد و به سرعت زيرجامه‏اش مخفى كرد و بعد هم دو عدد انار از ميوه فروشى سرقت كردو به راه افتاد. وقتى به مريضى مستمند رسيد، آن‏ها را به اوداد.

امام صادق(علیه السلام) شگفت زده نزد او رفت و گفت: چه مى‏كنى؟ اوپاسخ داد: دو عدد نان و دو عدد انار برداشتم. پس چهار خطا كردم‏و خدا مى‏فرمايد: (من جاء بالسيئه فلا يجزى الامثلها); هركس كاربدى بكند كيفر نمى‏بيند مگر مثل آن را. پس من چهار گناه دارم. از طرف ديگر چون خدا مى‏فرمايد: (من جاء بالحسنه فله عشرامثالها); هركس يك كار نيك انجام دهد، برايش ده برابر ثواب‏هست. و من چون آن چهار چيز (دو نان و دو انار) را به فقيردادم، پس چهل حسنه دارم كه اگر چهار گناه از آن كم كنم،36حسنه برايم مى‏ماند!

امام در برابر اين برداشت و قرائت ناصواب كه بر عدم درك واحاطه كامل به مبانى فهم آيات بنا شده بود، پاسخ داد كه (انمايتقبل الله من المتقين); خداوند كار نيك را از متقين قبول‏دارد. يعنى اگر اصل عمل نامشروع شد، ثوابى بر آن نمى‏تواندمترتب باشد.

آرى، دورى از منبع وحى و اخبار اهل‏بيت رسالت، سبب شد مردانى‏پاى به عرصه گذارند و ادعاى فضل كنند كه هرگز مبانى فكرى قرآن‏و دين را به خوبى نفهميده‏اند و از اين روى همواره، خود وپيروانشان را به راه خطا رهنمون مى‏شوند.




http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
21-03-2010, 01:02
http://golesorkham.persiangig.com/image/imamsadegh.jpg

صبر امام

اسماعيل كه پسر بزرگ امام صادق بود از دنيا رفت. امام صادق (ع) با كمال خوشرويي از مردمي كه براي تعزيت آمده بودند پذيرايي فرمود، به قدري كه مورد تعجّب شد. از حضرت در اين مورد سؤال نمودند. آن بزرگوار فرمودند بايد تسليم امر خداوند بود. و در مصيبت ديگري فرمودند: «ما اهلبيت قبل از مصيبت فعاليت خود را انجام مي دهيم ولي چون مصيبت آمد راضي و تسليم تقدير الهي هستيم.»

عفو امام

به امام صادق خبر رسيد كه پسر عموي شما در ميان مردم به شما ناسزاي بسيار گفت. حضرت بلند شد دو ركعت نماز خواند و بعد از نماز با رقّت شديد گفت: «خدايا من از حق خودم گذشتم، توا كرم الاكرميني از او در گذر و به كردارش گرفتار نكن.» گويا حضرت به اين مطلب توجه داشتند كه قطع رحم مؤاخذه شديد و با سرعت دارد، از اين جهت در نماز و دعا براي او سرعت نمودند.


سخاوت امام

هشام بن سالم مي گويد: «روية امام صادق اين بود كه چون پاسي از شب مي گذشت، كيسه اي را به دوش مي گرفت و محتويات آن را ميان فقراي مدينه تقسيم مي كرد. آنان از حضرت خبري نداشتند تا اينكه پس از مرگ امام صادق روشن شد كه چه كسي به آنان توجّه داشته است.» خثعمي مي گويد: «امام صادق كيسه اي دينار به من دادند كه به شخصي بدهم و تاكيد نمودند كه اسم ايشان را نبرم. چون كيسه را به آن شخص دادم تشكر كرد، ولي از امام صادق گه كرد كه با وصفي كه قدرت دارد به ما رسيدگي نمي كند.»





http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
21-03-2010, 01:04
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/d/d0/emamsadeq.jpg

حلم امام

نقل نموده اند كه امام صادق (ع) غلامش را دنبال كاري فرستاد و چون غلام دير كرد، خود حضرت به دنبال آن كار رفت و در وسط راه ديد غلام خفته است. حضرت او را باد زد» تا بيدار شد پس به او فرمود:
خوب است شبها بخوابي و روزها كار كني.

عبادت و خشيت امام صادق (ع)

ابان بن تغلب مي گويد امام صادق را ديدم در ركوع و سجده هستند و هفتاد تسبيح از ايشان در ركوع و سجود شنيدم.
در خرائج راوندي است كه راوي مي گويد: «امام صادق را در مسجد رسول الله ديدم به نماز است و سيصد مرتبه سبحان ربي العظيم و بحمده از ايشان شنيدم.» مالك بن انس مي گويد:

«بهتر از جعفر بن محمد، در علم و تقوا نديدم و هر وقت كه او را مي ديدم، يا در ذكر بود و يا روزه بود و يا مشغول نماز بود. او از اكابر زهاد و از بندگان شايسته اي بود كه از خدا مي ترسيد و در خانة خدا خاشع و گريان بود.

سالي در مكه با او بودم، چون موقع تلبيه شد نمي توانست تلبيه بگويد و مي گفت و مي گرييد كه: اگر بگويم لبيك و او بگويد لالبيك چه كنم؟




http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
21-03-2010, 01:48
http://ma1348.jeeran.com/sadegh/j44.jpg

امام صادق (علیه السلام) از ديدگاه مورخان و محدثان

شخصيت امام صادق (علیه السلام) همچون اجداد بزرگوارش اگر چه تنها متعلق به شيعه نبوده بلكه مربوط به كل جهان انسانيت است و خاورشناسان غير مسلمان نيز به مطالعه ابعاد مختلف زندگى و شخصيت اين امام بزرگوار پرداخته‏اند، ليكن با كمال تأسف آنان زندگانى امام را تنها از زاويه ديد محدود مادى نگريسته‏اند!

شناخت چهره واقعى امام و بررسى حيات پر بار و مملو از اسرار اين پيشواى بر حق در تمام ابعاد آن فقط در صلاحيت علما و دانشمندانى است كه از هرگونه تنگ نظرى و غرض ورزى و كوردلى بدورند، و ما در اين فصل شخصيت برجسته امام صادق (علیه السلام) را از ديدگاه بعضى مورخان، محدثان، تراجم نگاران مسلمان، حاكمان و سلطه گران وقت و حتى زنادقه و ملاحده عصر، نظاره مى‏كنيم .

هدف از گردآورى و ارائه اين اسناد آن است كه اجمالاً معلوم شود برخى نويسندگان مغرب زمين و همفكران شرقى شان چگونه وقتى امام و شخصيت ملكوتى او را با عينك ماديت صرف نگريسته‏اند دچار لغزشهاى غير قابل گذشت شده و آنجا كه نتوانسته‏اند آن همه معارف و دانشهاى امام را منكر شوند او را شاگرد مع الواسطه بطلميوس معرفى كرده‏اند. 1

اينك نظرات گوناگون برخى دانشمندان و نويسندگان جهان اسلام درباره شخصيت بى مثال ششمين پيشواى معصوم شيعه:
«حافظ محمد شمس الدين دمشقى» معروف به ذهبى 673 - 748 ق. در كتاب «ميزان الاعتدال»، ج 1، ص 192:

«ابو عبدالله جعفر بن محمد بن على بن الحسين هاشمى، امامى بزرگوار و نيك مردى صادق و داراى شأن و مقامى بس والا بوده است.»

«حافظ ابوزكريا محى الدين بن شرف الدين نووى» در گذشته به سال 676 ق. در كتاب «تهذيب الاسماء و الصفات»، ج 1، ص 149:
«روايان و محدثان مشهورى مانند محمد بن اسحاق، يحيى انصارى، مالك، ابن جريح، شعبه، يحيى قطان و سفيانها و ديگران از امام صادق (علیه السلام) روايت كرده‏اند و جملگى بر امامت، سياست و جلالت شأن او متفق القول بوده‏اند. عمروبن مقدام مى‏گفته: من هر وقت به جعفر بن محمد (علیه السلام) نظر مى‏انداختم مى‏دانستم كه او از نسل و ذريه پيغمبران است.»

«احمد بن محمد» مشهور به ابن خلكان متوفى به سال 681 ق. در «وفيات الاعيان»، ج 1، ص 327: «... او يكى از امامان دوازده گانه بر مذهب اماميه است و از سادات اهل بيت بوده و به صادق ملقب گشته است، چون هميشه راستگو بوده است و فضائل و مناقب او مشهورتر از آن است كه ذكر شود. از جمله شاگردان امام، جابربن حيان صوفى طرطوسى است.

او كتابى در يكهزار برگ و مشتمل بر پانصد رساله از رساله‏هاى علمى امام‏تأليف كرده است . امام صادق (علیه السلام) پس از وفات، در گورستان بقيع كنار قبر پدرش حضرت محمد باقر (علیه السلام) به خاك سپرده شد؛ همان مقبره‏اى كه جدش امام سجاد و عموى جدش سبط اكبر، حسن بن على عليهم السلام هم در آنجا مدفونند، چه آرامگاه مقدس و شريفى.»





http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
21-03-2010, 02:21
http://www.aviny.com/archive/occasions/imamsadegh.jpg


«شبلنجى مؤمن مصرى» متولد 1250 ق. در «نورالابصار»، ص 131:
«فضائل و صفات پسنديده امام صادق (علیه السلام) آن اندازه فراوان است كه تحت هيچ محاسبه عادى در نمى‏آيد و نويسنده هر قدر هوشيار و چيره دست باشد از عهده بررسى و قلمفرسائى درباره آنها بر نمى‏آيد.»
«دميرى محمد بن موسى» 742 - 808 ق. در كتاب «حيوة الحيوان»، ج 1، ص 279:
«ابن قتيبه در ادب الكاتب مى‏نويسد: كتاب جفر كه جعفر بن محمد آن را نوشته، تمام مايحتاج انسانها و همه دانشهاى بشرى را تا روز قيامت در بر دارد، «ابوالعلاء» در اشاره به همين كتاب سروده است:
لقد عجبوا لآل البيت لما
اتاهم علمهم فى جلد جفر
فمرآة المنجم و هى صغرى‏
تريه كل عامرة وقفر
مردم در شگفتند كه چگونه دانشهاى اهل بيت
در جلد جفر گردآمده است !
آئينه منجم و ستاره‏شناس با آن حجم كوچكش‏
هر جاى خراب و آباد را به او نشان مى‏دهد.»
«محمد بن على صبان شافعى» در كتاب» «اسعاف الراغبين» چاپ شده در حاشيه «نورالابصار»، ص 208:
«امام جعفر بن محمد (علیه السلام) پيشوائى بوده بزرگوار و مستجاب الدعوه. هرگاه از خداوند چيزى درخواست مى‏كرد، تا سخنش پايان نيافته حاجتش را برآورده مى‏ديد.»
«ابوالمواهب عبدالوهاب شافعى مصرى» معروف به شعرانى در «لواقح الانوار»:
«امام صادق (علیه السلام) هر موقع به درگاه الهى دست بلند مى‏كرد و عرض حاجت مى‏نمود و مى‏گفت: خدايا! من نيازى چنين و چنان دارم، هنوز دعايش به پايان نرسيده، خداوند حاجت او را بر مى‏آورد.»
«سبط ابن جوزى ابومظفر شمس الدين »واعظ مشهور حنفى 582 - 654 ق. در كتاب «تذكرة خواص الامة»:
«علماى تاريخ و اهل سيره نوشته‏اند: امام صادق (علیه السلام) هميشه به عبادت و بندگى خدا و نيايش به درگاه الهى روزگار مى‏گذرانيد و از جاه‏طلبى و دنيادارى رويگردان بود و از جمله مكارم اخلاق او چيزى است كه «زمخشرى» در كتاب «ربيع الابرار» از «شقراوى» نقل كرده است. وى مى‏گويد: به روزگار منصور عباسى به همه مردم از بيت المال سهم و عطائى مى‏دادند و من به علت نداشتن واسطه و معرف در كنار خانه امام صادق (علیه السلام) نوميدانه ايستاده بودم. وقتى امام از خانه بيرون آمد حاجت خويش به او باز گفتم. امام به خانه برگشت و براى من هديه و عطائى آورد و فرمود: اى شقراوى! كار نيك و عمل نيكو از هر كس سر زند خوب و پسنديده است، ولى از توبهتر؛ چون با ما نسبت و خويشى دارى. و كار قبيح و عمل زشت از همه كس زشت و ناپسند است ؛ليكن از تو زشت‏تر و ناپسندتر، زيرا به ما منسوبى.
شقراوى از بستگان امام بوده و متأسفانه اعتياد به مى‏خوارگى و بدمستى داشته است و ازنشانه‏هاى بزرگوارى امام آنكه او را از صله و احسان خويش محروم نساخت و با كنايه به پند و اندرزش پرداخت و راستى كه اين از اخلاق انبيا است.»
«محمد بن طلحه شافعى كمال الدين» متوفى به سال 654 ق. در كتاب «مطالب السؤل»، ص 81:
«امام صادق (علیه السلام) از بزرگان و سروران اهل بيت و داراى دانشهاى بسيار بوده است. هميشه با عبادت ونيايش روزگار مى‏گذارند و براى اوقات فراغتش اوراد و اذكارى ويژه داشت. او مردى زاهد بود و قرآن بسيار تلاوت مى‏كرد و به هنگام خواندن قرآن در آيه‏هاى آن دقت و تفكر مى‏نمود و از اقيانوس بيكران دانشهاى آن، گوهرهاى گرانبها و ارزنده بيرون مى‏كشيد و رازهاى نهان كشف مى‏نمود. امام اوقات خود را تقسيم مى‏كرد و نفس خود را به محاسبه مى‏كشيد. رؤيت او انسان را به ياد آخرت مى‏انداخت و سخنان دلنوازش شنونده را نسبت به دنيا بى رغبت مى‏كرد. پيروى از راه و روش او آدمى را به بهشت رهنمون مى‏شد و سيماى نورانى‏اش نشانگر آن بود كه او از ذريه رسول خدا است. كردار و رفتارش با صراحت تمام، دليل بر آن بود كه او از خاندان رسالت است. فضائل و مناقبش فوق العاده و بيش از حد و حصر بوده است و نويسندگان تيزهوش و زبردست هم ازشمارش همه آنها عاجز و ناتوان هستند.»





http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
21-03-2010, 02:25
http://www.ido.ir/myhtml/news/1387/m08/138708011301.jpg


«شهاب الدين احمد هيثمى مكى» معروف به «ابن حجر» در «الصواعق المحرقه»:

«مردم آن اندازه از جعفر بن محمد (علیه السلام) علم و دانش اندوخته و نقل كرده‏اند كه آوازه آنها شهرها را پر كرده و محموله كاروانهارا تشكيل مى‏داده است و محدثان همچون بازرگانان، آن علوم و دانشها را به اينجا و آنجا به ارمغان مى‏برده‏اند.»

«سليمان قندوزى» در كتاب «ينابيع الموده»، ص 380:
«ابو عبدالله جعفر بن محمد صادق (علیه السلام) از ائمه اهل بيت و از سادات و بزرگان ايشان بوده و در «طبقات صوفيه» آمده است: جعفر صادق (علیه السلام) در عصر خود بر همه سادات اهل بيت تقدم و پيشى داشته و داراى علم و دانش بيكران بوده است. او نسبت به دنيا بى رغبت و از شهوات و هوى‏ها به طور جدى به دور و مردى حكيم و انسانى كامل بوده است.»

«حافظ ابونعيم احمد بن عبدالله اصفهانى» متوفى به سال 430 ق. در كتاب «حلية الاولياء»:

«... و از آن جمله است امام بحق، ناطق و پيشواى برجسته ولايق ابوعبدالله جعفر بن محمد صادق (علیه السلام) كه همواره به عبادت و بندگى خدا روزگار مى‏گذرانيده و داراى مقام خشيت از پروردگار خويش بوده است. او بر كنار از هرگونه قيل و قال بى ثمر و رويگردان از رياست‏طلبى وجاه پرستى، زندگى مى‏كرده است...»
«نورالدين على بن محمد» معروف به «ابن صباغ مالكى» 786 - 855 ق. در كتاب «الفصول المهمه»:

«امام در ميان برادرانش تنها وصى و جانشين پدر گرديد و به امامت و پيشوائى شيعه رسيد و بر تمام سادات اهل بيت تقدم و پيشى جست. او شرافت نسب و جلالت حسب را يكجا داشت و دانشهاى گوناگوى از وى منقول است و حتى سالهاى سال كالاى (برخى) قافله‏ها را علوم جعفرى تشكيل مى‏داده و آوازه شهرتش همه نقاط جهان آن روز را فرا گرفته بود و به طور خلاصه فضائل و مناقب ابى عبدالله (علیه السلام) فراوان و شكوه و جلالش در حد كمال بوده است و سيل منقبتهايش به هر سو روان و مجالس بزرگان وسرشناسان با ذكر نام و بزرگى وبزرگواريهاى او عطرآگين بوده است».

«محمد امين بغدادى سويدى» در «سبائك الذهب»، ص 72:
«از امام صادق (علیه السلام) وصى و جانشين پدرش امام محمد باقر (علیه السلام) علوم و دانشهائى منقول است كه نظير آنها از ديگران نقل نشده است. او در دانش حديث از پيشوايان و امامان مى‏باشد.»

«نسابه» مشهور به «جمال الدين احمد بن على داودى حسنى» متوفى به سال 828 ق. در كتاب «عمدة الطالب»، ص 184:
«... او را كانون شرف و منبع فضيلت دانسته‏اند. مناقب او زبانزد همگان بوده و عوام و خواص به جلالت شأن و ارجمندى مقام او معترف بوده‏اند منصور دوانيقى چندين بار قصد ريختن خون او كرد، ليكن خداوند امام را از گزند و آسيب آن شخص پست و سفاك نگه داشت.»

«ابو الفتح محمد بن ابى القاسم شهرستانى» متوفى به سال 548 ق. در «ملل و نحل»، ج 1، ص 166:

«او در حكمت و علوم ادبى و دينى تبحر داشته و فوق‏العاده زاهد و پرهيزگار بوده است.در مدينه سكونت داشت وشيعيان و هوا دارانش و ديگران از وجود پر فيض او بهره مى‏بردند و توشه علمى بر مى‏ گرفتند. امام صادق (علیه السلام) شاگردان ممتاز و برجسته‏اى تربيت كرده و علوم و اسرارى به آنها تعليم داده است.

او بعداً به عراق آمد و مدتها در آنجا بسر برد و هرگز به فكر رياست و حكومت از آنگونه كه طالبان دنيا و شيفتگان مظاهر فريباى جهان گذرا براى رسيدن به آن دست و پا مى‏شكنند، نيفتاد و در موضوع خلافت و براى به دست آوردن آن (كه به صورت سلطنت و حكومت طاغوتى درآمده بود) با احدى به نبرد برنخاست؛ زيرا آن كس كه در اقيانوس زلال معرفت شناور است كى به جويبارى كثيف و گنديده رغبت و علاقه نشان مى‏دهد؟!

و آنكه بر بلنداى قله حقيقت دست يافته چگونه ممكن است به پستى تن در دهد، و كسى كه با پروردگار خويش مأنوس گردد، بى شك از اهل دنيا مى‏گريزد؛اما آن كس كه با غير خدا انس گيرد و به جز او دل بيندد، نگرانيهاى خاطر، او را از پاى درآورد.»





http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
21-03-2010, 02:26
http://upload.tazkereh.ir/images/94140962139659971591.jpg (http://upload.tazkereh.ir/images/94140962139659971591.jpg)



«يافعى ابو محمد عبدالله بن سعد يمانى» متوفى به سال 767 ق. در «مرآة الجنان»، ج 1، ص 304:

«در اين سال (سنه 148 ق.) مولى و سرور جليل القدر، ذريه پيامبر اطهر، چكيده جوانمردى و خلاصه انسانيت، ابوعبدالله جعفر صادق (علیه السلام) رخت از اين جهان بر بست و در آرامگاه بقيع كنار مراقد پدرش، باقرالعلوم و نيايش امام سجاد و عموى جدش حسن مجتبى عليهم السلام به خاك سپرده شد؛ چه آرامگاه مقدس و چه مزار و بارگاه شكوهمندى! او لقب صادق يافت چون هرگز لب به دروغ و خلاف حقيقت نگشود و در دانشهاى توحيدى و غير آن سخنانى بس والا و گرانقدر فرمود و از شاگردان بزرگ و معروف او جابربن حيان است. او كتابى هزار برگى نوشته كه محتوى پانصد رساله از رساله‏هاى علمى امام مى‏باشد.»

«محمد بن على بن بابويه قمى» مشهور به «شيخ صدوق» متوفى به سال 381 ق. در كتاب «امالى»:

«محمد بن زياد گويد: شنيدم كه مالك بن انس مى‏گفت: من، جعفر بن محمد (علیه السلام) را هميشه روزه‏دار و در حال ذكر خدا مى‏ديدم. براستى كه او از عابدان بزرگ و از زاهدان با حقيقت و با عظمت بود. مدام در خشيت الهى بسر مى‏برد و حديث فراوان مى‏دانست و مردى بود خوش مجلس و جلساتش، پر فايده و سودمند.

هرگاه از رسول خدا مطلبى نقل مى‏كرد، رنگ رخسارش گاهى سبز و گاهى زرد مى‏شد، طوريكه آن كس كه او را نمى‏شناخت از اين وضع وحشتزده مى‏شد. من يك سال در خدمت او حج گزاردم؛ هنگامى كه پس از پوشيدن لباس احرام مى‏خواست تلبيه (لبيك) گويد صدا در گلويش قطع مى‏شد و حالى پيدا مى‏كرد كه نزديك مى‏شد از مركبش پائين افتد.

مالك بن انس 2: اى فرزند رسول خدا! چرا لبيك نمى‏فرمائيد؟
امام صادق (علیه السلام): اى ابن عامر (مالك)! چگونه جسارت كنم و بگويم «لبيك اللهم لبيك» و بيم آن دارم كه در پاسخ بشنوم كه نه لبيك و نه سعديك.»

باز شيخ صدوق 3 از سليمان بن داود معروف به «ابن شاذكونى»، و او از «حفص بن غياث» نقل كرده كه به هنگام روايت مى‏گفته است: حديث كرد مرا بهترين جعفرها و على بن غراب نيز مى‏گفته است: حديث كرد مرا جعفر بن محمد صادق (علیه السلام) كه از سوى خدا سخن مى‏گويد و جز راست و صدق بر زبان نمى‏آورد.

«رشيدالدين محمد بن على مازندرانى» معروف به «ابن شهر آشوب»، شيخ الشيعه و فقيه برجسته طايفه جعفريه، شاعر و سخنور و نويسنده در كتاب«مناقب»:

«از انس نقل شده كه وى مى‏گفته است: شخصيتى با فضيلت‏تر از جعفربن محمد (علیه السلام) را هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و از خاطره احدى نگذشته است. او دانش بسيار داشت و فوق العاده عابد و پرستشگر و پرهيزگار و خداترس بود.»

شيخ صدوق در مجلس هشتاد و يك از «امالى» چنين اضافه مى‏كند:
«... به خدا سوگند، او هر موقع لب به سخن مى‏گشود جز راست نمى‏گفت و ابوحنيفه 4 در پاسخ اينكه فقيه‏ترين مردم كيست؟، پاسخ داد: جعفر بن محمد (علیه السلام). و مى‏گفت: هنگامى كه منصور عباسى او را به عراق احضار كرد كسى را نزد من فرستاد و پيغام داد كه ما گرفتار جعفر بن محمد (علیه السلام) شده‏ايم؛ چندين مسئله مشكل از مسائل فقهى آماده كن تا او را بيازمائى. و من چهل مسئله از سخت‏ترين مسائل را فراهم كردم و در حيره نزد منصور رفتم. سپس جعفر صادق (علیه السلام) را به مجلس آوردند، منصور مرا به او معرفى كرد.

امام: او را مى‏شناسم.
منصور خطاب به ابوحنيفه: مسائل خود را مطرح كن و هر چه مى‏خواهى از ابى عبدالله سؤال كن.

ابو حنيفه گويد: من مسئله‏ها را يكى يكى عنوان مى‏كردم و امام پاسخ هر يك را بيدرنگ مى‏فرمود و شرح مى‏داد كه نظر شما چنين است، نظر فقهاى مدينه چنان است و نظر ما هم اين است؛ گاهى با شما موافقيم و گاهى با فقهاى مدينه و گاهى هم نظر ما مخالف نظر هر دو است .

آيا آن كس كه به همه آراء و نظرات فقهى مسلط و از موارد اختلاف كاملاً آگاه است، فقيه‏ترين و دانشمندترين نيست؟!» منصور عباسى اين دشمن سرسخت امام صادق (علیه السلام) كه از تمايل و علاقه مردم نسبت به اهل بيت رنج مى‏برده و از توجه و گرايش مسلمين به خاندان عصمت و به شخص امام به سبب علم و تقوايش، ناراحت بوده و اين علاقه و توجه را آشوب نام مى‏گذاشته است، گاهى با اينهمه بغض و كين، حق را به زبان مى‏آورده و مى‏گفته است: اين شخصيت بزرگ كه همچون استخوانى در گلوى من گير كرده داناترين مردم زمان خويش است .






http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
21-03-2010, 02:29
http://afghanet.persiangig.com/document/Shadat-Emam%20Sadegh.jpg

آثارامام صادق(ع) :

غالب آثار امام (ع) به عادت معهود عصر،كتابت مستقيم خود ايشان نيست و غالبا املاي امام (ع) يا بازنوشت بعدي مجالس ايشاناست. بعضي از آثار نيز منصوب است و قطعي الصدور نيست.

1- از آثار مكتوب امام صادق (ع) رساله به عبدالله نجاشي (غير از نجاشي رجالي) است. نجاشي صاحب رجال معتقد است كهتنها تصنيفي كه امام به دست خود نوشته اند همين اثر است.

2- رساله اي كه شيخ صدوق در خصال و به واسطه اعمش از حضرت روايت كرده است شامل مباحث فقه و كلام.

3- كتاب معروف به توحيد مفضل، درمباحث خداشناسي و رد دهريه كه املاء امام (ع) و كتاب مفضل بن عمر جعفي است.

4- كتاب الاهل يلجه كه آن نيز روايت مفضل بن عمر است و همانند توحيد مفضل در خداشناسي و اثبات صانع است و تماما دربحارالانوار مندرج است.

5- مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه كه منسوب به امام صادق (ع) و بعضي از محققان شيعه از جمله مجلسي،‌ صاحب وسايل (حرعاملي) و صاحب رياض العلما، صدور آن را از ناحيه حضرت رد كرده اند.

6- رساله اي از امام (ع) خطاب به اصحاب كه كليني در اول روضه كافي به سندش از اسماعيل بن جابر ابي عبدالله نقل كرده است.

7- رساله اي در باب غنائم و وجوب خمس كه در تحف العقول مندرج است.

8- ببعضي رسائل كه جابربن حيانكوفي از امام (ع) نقل كرده است.

9- كلمات القصار كه بعدها به آن نثرالدرد نام داده اند كه تماما در تحف العقول آمده است.

10-چندين فقره از وصاياي حضرتخطاب به فرزندش امام موسي كاظم (ع) سفيان شوري،‌ عبدالله بن جندب، ابي جعفر نعماناحول، عنوان بصري،‌ که در حليه الاولياء و تحف العقول ثبت گرديده است.

همچنين ادعيه امام صادق (عليه السلام) (الصحيفة الصادقية و الصادصية الجامعة): مجموعه ادعيه معتبره اي است که از دو امام بزرگوار پنجم و ششم (عليهماالسلام)در کتب روايي شيعه وارد شده و دانشگاه امام صادق (ع) آن را به مناسبت بيستمين سالگرد تأسيس دانشگاه همزمان با ميلاد مسعود نبي مکرم اسلام (ص) و امام جعفر صادق (ع) منتشر کرده است





http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
21-03-2010, 02:36
كلام نوراني امام

http://shiaupload.ir/images/rkdc36vf74detrcac182.gif (http://shiaupload.ir/images/rkdc36vf74detrcac182.gif)

امام صادق عليه السلام :

«لست احب ان ارى الشاب منكم الا غادیا فى حالین: اما عالما اومتعلما.»

دوست ندارم یكى از شما جوانان را ببینم؛ مگر دریكى از دو حال: یا دانا یا در حال یادگیرى و دانش اندوزى.

بحارالانوار، ج 1، ص‏17
http://shiaupload.ir/images/rkdc36vf74detrcac182.gif (http://shiaupload.ir/images/rkdc36vf74detrcac182.gif)

امام صادق عليه السلام :

«اول ما یحاسب به العبد الصلاه فاءن قبلت قبل سائر عمله ‏و ان ردت رد سائر عمله.‏»
اولین عملى كه در قیامت مورد محاسبه قرار مى‏گیرد نماز است. اگر نماز قبول شود سایر اعمال‏ قبول مى‏شود و اگر نماز رد شود سایر اعمال نیز رد خواهد شد.

وسایل الشیعه، ج‏3، ص 22
http://shiaupload.ir/images/rkdc36vf74detrcac182.gif (http://shiaupload.ir/images/rkdc36vf74detrcac182.gif)

امام صادق عليه السلام :

اثقل مايوضع في الميزان يوم القيامة الصلاة على محمد و اهل بيته.
سنگين ترين چيزي که روز قيامت در ترازوي اعمال قرار داده مي شود صلوات بر محمد و اهل بيت اوست

وسائل الشيعة ج7 ص 197
http://shiaupload.ir/images/rkdc36vf74detrcac182.gif (http://shiaupload.ir/images/rkdc36vf74detrcac182.gif)

امام صادق عليه السلام :
لاخیر فى من لا یتفقه من اصحابنا یا بشیر ان الرجل منكم اذا لم‏ یستغن بفقهه احتاج الیهم فاذا احتاج الیهم ادخلوه فى باب ‏ضلالتهم و هو یعلم.

خیرى نیست در آن گروه از اصحاب ما كه ‏تفقه در دین نمى‏كنند.اى بشیر! اگر یكى از شما به مسایل دینى‏اش ‏آشنا نباشد به دیگران محتاج مى‏شود و زمانى كه به آن‏ها نیازمند شد آن‏ها ناخواسته او را در وادى گمراهى خود وارد مى‏سازند

كافى، ج 1، ص‏33
http://shiaupload.ir/images/rkdc36vf74detrcac182.gif (http://shiaupload.ir/images/rkdc36vf74detrcac182.gif)

امام صادق عليه السلام :

العامل على غیر بصیره كالسائر على غیرالطریق و لا یزیده سرعه السیر من الطریق الا بعدا.»

كسى كه بدون آگاهى ‏و بینش به دین عمل مى‏كند همانند كسى است كه از بیراهه مى‏رود وتند روى او جز دورى از راه نمى‏افزاید.

كافى، ج 1، ص‏43؛ تحف العقول، ص‏269

http://shiaupload.ir/images/rkdc36vf74detrcac182.gif (http://shiaupload.ir/images/rkdc36vf74detrcac182.gif)

امام صادق عليه السلام :

انظر لكل من لا یفیدك منفعه فى دینك فلا تعتدن به ولا ترغبن فى صحبته فان كل ماسوى الله تبارك و تعالى مضمحل وخیم‏عاقبته.‏»

هركسى كه مفید به حال دین تو نیست ‏به او اعتنا مكن وعلاقه‏اى به رقابت ‏با او نشان مده. هر آن‏ چه غیرالهى است نابود شدنى است و عاقبت ناخوشایندى خواهد داشت.

میزان الحكمه، ج 5، ص‏306

http://shiaupload.ir/images/rkdc36vf74detrcac182.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
21-03-2010, 02:42
http://tadidareyar.persiangig.com/image/45.jpg



نقشه ۲۵ گنج بزرگ دنیا از زبان امام صادق علیه السلام

امام صادق عليه‌السلام فرمودند:

1- طلبتُ الجنة، فوجدتها في السخأ: بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در بخشندگي و جوانمردي يافتم.

2- و طلبتُ العافية، فوجدتها في العزلة: و تندرستي و رستگاري را جستجو نمودم، پس آن را در گوشه‏ گيري (مثبت و سازنده) يافتم.

3- و طلبت ثقل الميزان، فوجدته في شهادة «ان لا اله الا الله و محمد رسول الله»: و سنگيني ترازوي اعمال را جستجو نمودم، پس آن را در گواهي به يگانگي خدا تعالي و رسالت حضرت محمد (صلي‌الله‌عليه‌و‌آله) يافتم.

4- و طلبت السرعة في الدخول الي الجنة، فوجدتها في العمل لله تعالي: سرعت در ورود به بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در كار خالصانه براي خداي تعالي يافتم.

5- و طلبتُ حب الموت، فوجوته في تقديم المال لوجه الله: و دوست داشتن مرگ را جستجو نمودم، پس آن را در پيش فرستادن ثروت (انفاق) براي خشنودي خداي تعالي يافتم.
برگ عيشي به گور خويش فرست
كس نيارد ز پس، تو پيش فرست

6- و طلبت حلاوة العبادة، فوجدتها في ترك المعصية: و شيريني عبادت را جستجو نمودم، پس آن را در ترك گناه يافتم.

7- و طلبت رقة القلب، فوجدتها في الجوع و العطش: و رقت (نرمي) قلب را جستجو نمودم، پس آن را در گرسنگي و تشنگي (روزه) يافتم.

8- و طلبت نور القلب، فوجدته في التفكر و البكأ: و روشني قلب را جستجو نمودم، پس آن را در انديشيدن و گريستن يافتم.

9- و طلبت الجواز علي الصراط، فوجدته في الصدقة: و (آساني) عبور بر صراط را جستجو نمودم، پس آن را در صدقه يافتم.

10- و طلبت نور الوجه، فوجدته في صلاة الليل: و روشني رخسار را جستجو نمودم، پس آن را در نماز شب يافتم.

11- و طلبت فضل الجهاد، فوجدته في الكسب للعيال: و فضيلت جهاد را جستجو نمودم، پس آن را در به دست آوردن هزينه زندگي زن و فرزند يافتم.

12- و طلبت حب الله عزوجل، فوجدته في بغض اهل المعاصي: و دوستي خداي تعالي را جستجو كردم، پس آن را در دشمني با گنهكاران يافتم.

13- و طلبت الرئاسة، فوجدتها في النصيحة لعبادالله: و سروري و بزرگي را جستجو نمودم، پس آن را در خيرخواهي براي بندگان خدا يافتم.

14- و طلبت فراغ القلب، فوجدته في قلة المال: و آسايش قلب را جستجو نمودم، پس آن را در كمي ثروت يافتم.

15- و طلبت عزائم الامور، فوجدتها في الصبر:و كارهاي پر ارزش را جستجو نمودم، پس آن را در شكيبايي يافتم.

16- و طلبت الشرف، فوجدته في العلم: و بلندي قدر و حسب را جستجو نمودم، پس آن را در دانش يافتم.

17- و طلبت العبادة فوجدتها في الورع: و عبادت را جستجو نمودم، پس آن را در پرهيزكار يافتم .

18- و طلبت الراحة، فوجوتها في الزهد: و آسايش را جستجو نمودم، پس آن را در پارسايي يافتم.

19- و طلبت الرفعة، فوجدتها في التواضع: برتري و بزرگواري را جستجو نمودم، پس آن را در فروتني يافتم.

20- و طلبت العز، فوجدته في الصدق: و عزت (ارجمندي) را جستجو نمودم، پس آن را در راستي و درستي يافتم.

21- و طلبت الذلة، فوجدتها في الصوم: و نرمي و فروتني را جستجو نمودم، پس آن را در روزه يافتم.

22- و طلبت الغني، فوجدته في القناعة: و توانگري را جستجو نمودم، پس آن را در قناعت يافتم.
قناعت توانگر كند مرد را
خبر كن حريص جهانگرد را

23- و طلبت الانس، فوجدته في قرائة القرآن: و آرامش و همدمي را جستجو نمودم، پس آن را در خواندن قرآن يافتم.

24- و طلبت صحبة الناس، فوجدتها في حسن الخلق: و همراهي و گفتگوي با مردم را جستجو نمودم، پس آن را در خوشخويي يافتم.

25- و طلبت رضي الله، فوجدته في برالوالدين: و خوشنودي خدا تعالي را جستجو نمودم، پس آن را در نيكي به پدر و مادر يافتم.

منبع : مستدرك الوسائل، ج 12، ص 173 - 174، ح 13810.





http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
21-03-2010, 02:45
http://www.didebartar-print.com/images/1135.jpg



شـهــر مـديـنـه گـشـته سـيـه پوش

شــمـع ولايــت گـرديــده خـامـوش

کـشـتـه شـد صـادق آل مـحـمّـد(ص)

شـشـمـيـن اخـتـر سـپـهــر سـرمـد

شـد رهـبـر ديـن مـسـمـوم انـگور

از جــور و ظـــلم بـيـــداد مـنـصـور

يـثـرب از ماتـمش غـرق عـزا شد

مـحـــشر از قتـل جانـسوزش بپــا شد

موسي بن جعفر(ع) افســرده حالست

از داغ بـابـا شـکـــسـتـه بــال اسـت

در بـقـيع شد تن پاکــش چو مدفون

شـيـعـيـان جـهـان گـرديد دل خـون

جـان هــا فــداي امــام صـادق(ع)

سـلـطـان مــذهـب قــرآن نــاطـــق

قـلـب عـالـم زقــتــل او شکـــسـته

گـــرد غــم بر دل شــيـــعــه نشسته




http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif (http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
21-03-2010, 02:51
http://upload.tazkereh.ir/images/24906525026829089872.jpg


درجه خوف و خشیت امام صادق علیه السلام

در کتاب خصال شیخ صدوق است که مالک بن انس می گوید:

نزد صادق ، جعفر بن محمد علیه السلام می رفتم و ایشان برایم ارزش زیادی قایل بود و می فرمود:

«ای مالک ! من تو را دوست دارم»

من نیز از این موضوع خوشحال بودم و خدای را شکر می کردم .

آن بزرگوار همواره از سه حالت خارج نبود:

یا روزه بود، یا در حال قیام (به عبادت ) و یا در حال ذکر خداوند.

او از عظیم ترین عابدان و بزرگترین زاهدان بود، کسانی که در مقابل خداوند عزوجل در حالتی از خشیّت به سر می برند. حدیثش بسیار و همنشینی با او خوب و فوایدش فراوان بود.

وقتی از پیامبر صلی الله علیه و آله حدیثی نقل می کرد و می فرمود: قال رسول الله ، چهره اش به زردی می گرایید و دگرگون می گشت؛ به طوری که دوست و آشنا نمی توانست او را بشناسد.

سالی ، همراه ایشان به حج مشرف شدم. چون زمان احرام فرا رسید، هر چه می خواست لبیک بگوید، صدایی از گلویش خارج نمی شد و چیزی نمانده بود که خود را از مرکبش به زمین افکند!

به ایشان عرض کردم : ای پسر رسول خدا! بگو! چاره ای نیست؛ باید بگویی!

ایشان فرمود:

«چگونه جسارت کنم و بگویم : لبیک اللهم لبیک ؟! در حالی که می ترسم خداوند عزوجل جوابم دهد: لا لبیک و لا سعدیک!»


به نقل از کتاب داستانهای حکیمانه در آثار استاد حسن زاده آملی.








http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
21-03-2010, 02:52
http://upload.tazkereh.ir/images/91183601075927800269.jpg

زین ماتمی كه چشم ملایك ز خون، ترست

گویا عزای صادق آل پیمبرست

یا رب چه روی داده، كزین سوگ جانگداز

خلقی پریش خاطر و، دلها پر آذرست

مُلك و مَلك به ناله و افغان و اشك و آه

چون داغدار، حضرت موسی بن جعفرست

خون می رود ز فرط غم از چشم شیعیان

زیرا كه قلب عالم امكان مكدرست

منصور، شاد گشت ز قتل خدیو دین

اما به خُلد، غمزده زهرای اطهرست

او گرچه كشت خسرو دین را ولی به دهر

نامش به ننگ تا به ابد ثبت دفترست

تن در نداد بر ستم و، این كلام نغز

بر پیروان حق و عدالت مقررست:

آزاد مرد، تن به زبونی نمی دهد

مرگ از حیات در نظر مرد خوشترست

تنها نه اشكبار چشم صفا زین عزا بود

دلهای شیعیان همه از غم مكدرست


على سهرابى تویسرکانى «صفا»


http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
21-03-2010, 02:55
http://upload.tazkereh.ir/images/21394940834696360461.jpg


نظريه امام صادق عليه السلام در باره نور

يكي از بدايع علمي حضرت امام جعفر صادق عليه السلام
نظريه او راجع به نور مي باشد . او گفته است كه نور از طرف اشياء بسوي چشم ما مي آيد و از آن نور كه از طرف هر شيء بسوي چشم ما مي آيد فقط قسمتي به چشم ما مي تابد و بهمين جهت ما اشياء دور را بخوبي نمي بينيم و اگر تمام نوري كه از يك شيء دور بسوي چشم مي آيد بديده برسد ما شيء دور را نزديك خواهيم ديد و اگر بتوان چيزي ساخت كه بدان وسيله تمام نوري را كه از يک شيء دور مي آيد به چشم تابانيد ، در صحرا شتري را كه در فاصله سه هزار ذرع مي چرد در فاصله شصت ذرعي خواهيم ديد يعني پنجاه بار آن را نزديكتر مشاهده خواهيم كرد .

اين تئوري بوسيله شاگردان حضرت امام جعفر صادق عليه السلام باطارف رفت و بعد از اينكه در جنگهاي صليبي تماس بين شرق و اروپا زياد شد به اروپا منتقل گرديد و در دانشگاههاي اروپا تدريس شد و يكي از مدرسين شناخته شده اين تئوري ( راجر - بيكون ) انگليسي استاد دانشگاه ( اوكسفورد ) در انگلستان بود .

تئوري او راجع به نور همان است كه حضرت امام جعفر صادق عليه السلام
گفت و مثل حضرت امام جعفر صادق عليه السلام اظهار کرد اگر چيزي بسازيم كه تمام نور اشياي دوردست را به چشم ما برساند ما آنها را پنچاه برابر نزديكتر خواهيم ديد .


همين نظريه بود كه سبب گرديد در سال 1608 ميلادي ( ليپرشي ) فلاماندي
اولين دوربين را اختراع كرد . و همان دوربين است كه نمونه اي شد براي اينكه ( گاليله ) معروف ، بتواند دوربين فلكي خود را بسازد و او دوربين فلكي خود را در اولين ماه سال 1601 ميلادي بكار انداخت و در شب هفتم ژانويه با آن ستارگان آسمان را از نظر گذرانيد .

بطوري كه مي بينيم بين تاريخ ساختن دوربين از طرف مخترع فلاماندي و گاليله بيش از دو سال فاصله وجود ندارد و چون گاليله دوربين خود را در اولين ماه سال 1610 مورد استفاده قرار داد مي توان گفت كه از دو سال هم كمتر مي باشد . و لذا بعيد نيست كه فكر ساختن دوربين فلكي در يك موقع بخاطر هر دو رسيده باشد .

ولي نمي توان انكار كرد كه گاليله از دوربين مخترع فلاماندي پند گرفت و نقصي كه در آن دوربين بود در حدود امكان تكنيكي آن زمان رفع كرد و در شب هفتم ژانويه سال 1610 ميلادي باآن دوربين بنظاره آسمان مشغول شد .

گاليله پرورش يافته دانشگاه مشهور ( پادو ) واقع در كشور ( پاتاويوم ) بود كه بعد ، موسوم به ( و ني تي ) شد و امروز كرسي آن را ( ونيز ) مي خوانند و در شرق كشور پاتاويوم يا و ني تي موسوم به ( بندقيه ) بود .


گاليله پرورش يافته دانشگاه مشهور ( پادو ) واقع در كشور ( پاتاويوم ) بود استاد رياضي شد و شب اول ، دوربين خود را متوجه ماه كرد و با حيرتي زياد ، مشاهده نمود كه ماه مثل زمين داراي سلسله جبال است و ديد كه كوههاي
ماه بر دشت هاي قمر ، سايه مي اندازد و متوجه شد كه دنيا منحصر به زمين نيست بكله قمر هم دنيائي است .

اگر تئوري نور از طرف حضرت امام جعفر صادق عليه السلام ابراز نمي شد آيا ( ليپرشي ) فلاماندي و گاليله مي توانستند دوربين فلكي بسازند و گاليله اجرام دنياي خورشيدي را مورد ترصيد قرار بدهد ؟ و با مشاهدات خود نظريه ( كوپرنيك ) و ( كپلر ) را مشعر بر اين كه اجرام دنياي خورشيدي از جمله زمين بدور خورشيد مي گردند تأييد نمايد ؟






http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
21-03-2010, 02:56
http://upload.tazkereh.ir/images/90161886890901634856.jpg



اختراع دوربين فلكي از طرف گاليله طوري مردم را بوجد آورد كه سناتورهاي ونيز و حتي ( دوج ) يعني رئيس جمهور ونيز ، شائق شدند كه با آن اجرام دنياي خورشيدي را ببينند و گاليله دوربين خود را از پادو ، شهري كه دانشگاه معروف در آن بود ( و هست ) به ونيز آورد و آن را بر بالاي برج يكي از كليساها جا داد و سناتورهاي سالخورده در حالي كه زير بغلشان را گرفته بودند بر برج كليسا صعود مي كردند تا اين كه بتوانند در شب با آن دوربين ماه و ستارگان را ببينند.

وقتي از گاليله مي پرسيدند كه چه ميشود كه دوربين او اجرام آسماني را نزديك مي كند و مي توان با آن كوههاي قمر را ديد ، تئوري نور را كه حضرت امام جعفر صادق عليه السلام گفته بود تكرار مي كرد و مي گفت اين دوربين تمام نوري را كه از اجرام سماوي بسوي چشم مي تابد جمع آوري مي نمايد و در نتيجه آنچه در فاصله سه هزار قدمي است طوري نزديك به چشم مي رسد كه پنداري در فاصله شصت قدمي مي باشد .

ميدانيم كه بعد از اختراع گاليله چون مراحل عطارد و زهره و قمرهاي مشتري به چشم ديده شد ، چه تاثيري براي تأييد نظريه كوپر نيك و كپلر كرد .

نكته ديگري كه در تئوري حضرت امام جعفر صادق عليه السلام راجع به نور جلب توجه مي نمايد اين است كه وي گفت نور از طرف اشياء بسوي چشم انسان مي آيد در صورتي كه قبل از او مي گفتند كه روشنائي از طرف چشم بسوي اشياء مي رود .

حضرت امام جعفر صادق عليه السلام در اسلام اولين كسي است كه اين نظريه را رد كرد و گفت : نور از چشم بسوي اشياء نمي رود اين است كه ما در تاريكي چيزي را نمي بينيم در صورتي كه اگر نور از طرف چشم ما بسوي اشياء مي رفت در تاريكي همه چيز را ميديديم .

حضرت امام جعفر صادق عليه السلام گفت : براي اينكه بتوان چيزي را ديد بايد آن شيء روشن باشد و اگر خود روشن نيست بايد يك شيء نوراني بر آن بتابد و آن را روشن كند تا اينكه بتوان آنرا ديد .






http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
21-03-2010, 02:59
http://emam_sadegh.jahanpayam.net/modpub/Gallery/cache/77776c91b6150ca73d5d8760340b13d5.jpg


لحظه شهادت

امام صادق علیه السلام در آخرین لحظات حیات که مرگ را نزدیک دیدند، دستور دادند که تمام خانواده و خویشان نزدیکش بر سر بالینش جمع گردند و پس از آن که همه آنان در کنار امام حاضر شدند، چشم بگشود و به صورت یکایک آنها نظر افکند و فرمود:

«انّ شِفاعتنا لاتنال مستخفاٌ بالصلوة.»

این وصیت امام، دلیل آن است که در آئین اسلام، نماز جایگاهی مهم دارد، طوری که امام در آخرین لحظه‌های زندگی از میان هزاران مسئله فقط نماز را سفارش می‌کند و این نیست جز برای این که امام صادق علیه السلام هادی امت و پاسدار دین است و نماز از این دیدگاه از اهمیت فراوانی برخوردار می‌باشد.

به نظر من راز این که امام خویشاوندان نزدیکش را به نماز سفارش می‌کنند، آن است که مردم از آنان انتظار ارشاد و راهنمائی دارند، پس تبلیغ و توصیه این فریضه از زبان آنان مؤثرتر است. نکته دوم آن که نزدیکان امام و منسویان عترت نپندارند که به علت قرابت و داشتن نسبت با پیامبر از شفاعت او و اوصیای گرامی‌اش بهره‌مند خواهند بود، اگرچه در عمل به برخی از احکام سهل انگار باشند.

امام صادق علیه السلام بدین وسیله خواستند بیان کنند که خویشاوندی با پیامبر صلی الله علیه و آله اگر توأم با انجام فرائض و تکالیف دینی نباشد، سودی به آنان نخواهد داشت، بلکه این نسبت مسؤولیت ایشان را سنگین‌تر خواهد ساخت.ام‌حمیده مادر امام موسی کاظم و همسر امام صادق علیهم االسلام از این حال امام در شگفت بوده که چگونه امام به هنگام وفات نیز از این فریضه بزرگ غفلت نداشته است و هرگاه این حال امام را به یاد می‌آورده می‌گریسته است.

از کارهای عجیب امام در ساعت رحلتش آن که دستور دادند برای تمام خویشاوندان نزدیکش صله و تحفه‌ای فرستاده شود و حتی برای حسن افطس مبلغ هفتاد دینار فرستاد.

سالمه کنیز و خدمتکار آن حضرت پرسید:
«چگونه به مردی که با دشنه و خنجر به شما حمله آورده و قصد قتل شما را داشته است، چنین مبلغی را عطا می‌فرمائید؟»

امام در پاسخ فرمود: «می‌خواهی مشمول این آیه قرآن نباشم که فرمود:

«وَالَّذینَ یَصِلُونَ ما اَمُرَاللهُ بِهِ یُوصَلَ وَ یَخَشونَ رَبَّهُم وَ یَخافُونَ سُوءِ الحِسابِ»؛

و آنان که فرمان خدا را در مورد صله رحم و دلجوئی از خویشاوندان اجرا می‌کنند و از خدایشان می‌ترسند و از محاسبه بدفرجام بیمناکند.

ای سالمه! خداوند بهشت را بیافرید و بوی آن را بسیار خوش و مطبوع گردانید که از فاصله‌ای به مسافت دو هزار ساله به مشام می‌رسد، لیکن عاق و کسی که قطع رحم کرده بوی آن را احساس نمی‌کند و درنمی‌یابد.

این وصیت امام نیز بیانگر اهمیت صله رحم است و رفتار خود امام هم اینگونه بوده که با ارحامش پیوند داشته و حتی با آنان که با او بریده و به قصد کشتنش به طرف او حمله کرده بودند به طریق نیکو رفتار کرد و مبلغی صله فرستاد، و به راستی که این، خلق و خوی انبیاء و اولیاء است. (2)


پی‌نوشت‌ها:

1- به نقل از کتاب صفحاتی از زندگانی امام صادق علیه السلام.
2- به نقل از کتاب احیاگر تشیع.




http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
21-03-2010, 03:01
http://upload.tazkereh.ir/images/54540136257649435994.jpg

وصاياي امام

امام در لحظه مرگ وصایایی چندی می‌نماید که برخی در امر امامت، برخی در زمینه مسائل خانوادگی و بخشی در مورد عامه است.

- به فرزندان خود فرمود:

فَلا تَمُوتُنَّ اِلاُّ وَ اَنتُم مُسلِموُن؛

بکوشید که جز مسلمان نمی‌رید .

- به کسان و خویشان فرمود:

اِنَّ شَفاعَتَنَا لاتَنالُ مَستَخِفّاَ بِالصَّلاةِ؛

شفاعت ما به کسی که نماز را کوچک بشمارد نمی‌رسد .

- به خانواده خود وصیت فرمود که پس از مرگش تا چند سال در موسم حج در منا برای ایشان مراسم عزاداری بر پا کنند.

- دستور دادند برای خویشان و کسان هدیه‌ای بفرستند، حتی هفتاد دینار برای حسن افطس از خویشان ایشان. حسن افطس همان کسی است که با خنجر به امام حمله کرده بود و می‌فرمود می‌خواهد آیه قرآن را در مورد صله رحم اجرا کند.

- درباره امام پس از خود، امام کاظم علیه السلام را برای چندمین بار منصوب کرد که ایشان در آن هنگام بر اساس سندی بیست سال داشتند.

- بخشی از سفارش‌های ایشان درباره غسل و کفن و قبر خود بود که احکام اسلامی در این زمینه وجود دارد.

- و بالاخره بخشی از وصیت راجع به مردم بود که روؤس آن دعوت به وقار و آرامش، حفظ زبان، پرهیز از دروغ و تهمت و دشمنی، دوری از تجاوزکار، پرهیز از حسادت و ترک معاصی و ... بود. (1)




http://upload.tazkereh.ir/images/56165248233766023177.gif