PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : وداع جانسوز فرزندان شهید حاج مهدی کازرونی با پدر



خادمه زینب کبری(س)
28-04-2013, 13:11
http://media.afsaran.ir/sifm0n_480.jpg


رسمه والله تو ماها ناز یتیمو می خرن
اگه بیتابی کنه براش عروسک میبرن

اما بگم ز شامی ها با ماها خیلی فرق دارن
یتیم که بیتابی کنه سر باباشو میبرن

السلام علیک یا بنت الحسین (ع) یا رقیه (س)




محمّد مهدی کازرونی
ولادت: ۱۳۳۸ کرمان
شهادت : ۱۳۶۲ مریوان عملیات والفجر ۴


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/66727740845882912034.gif

خادمه زینب کبری(س)
28-04-2013, 13:13
حاج مهدی" از جنس مردانی بود که گردش روزگار آبدیده اش کرد و امروز بعد از گذشت سالیان نه چندان دور از هجرت او، روزگار دل‌تنگ دیدار او و همه‌ی مردانی شده است که از جنس او بودند و این دل‌تنگی‌ها را می‌توان در واگویی خاطرات تلخ و شیرین مردمان روزگار احساس کرد.

آن چه می‌آید، گوشه‌ای از ناب ترین لحظه های زندگانی سراسر جهاد و حماسه‌‌ی سردار شهید حاج محمّدمهدی کازرونی فرمانده‌ی‌ دلیر طرح عملیات لشکر 41 ثارالله کرمان است که به روح ملکوتی‌اش تقدیم می‌گردد : شهیددر سال 1339 در روستای «سعدی» شهرستان« کرمان» به دنیا آمد. از دوران کودکی شور دینی و علاقه اش به یادگیری قرآن و احکام در میان خانواده و خویشاوندان مشهود بود. روزهای انقلاب با دوران نوجوانی مهدی همراه بود. وقتی درخت انقلاب به بار پیروزی نشست، مهدی هنوز از مرز بیست عبور نکرده بود که تدبیرهای او به عنوان یکی از فرماندهان سپاه کرمان بسیاری از توطئه های منافقین و اشرار منطقه کویری راهی کرد. در بیست و یک سالگی از فرماندهان سپاه کردستان بود. لیاقت او در فرماندهی باعث شد تا در شهرهایی که پای مهدی به آنجا می رسد صلح و آرامش برقرار شود. وقتی صدای تانکهای تجاوز در گوش خاک ایران پیچید فصل تازه ای از زندگی مهدی آغاز شد. عملیات والفجر 4 نقطه رهایی مهدی از بند این دنیا بود او وقتی به خاک افتاد انگار بیش از هزار مرد بود


نامه شهید به همسرش:



مهربان و دلسوز به فرزندان و جامعه خود باش، این تنها سفارش من می باشد. تلفظ بچه های خودت را با کلمات الهی شروع کن. من در اینجا مسئولیتم خیلی سنگین شده که لیاقتش را هم نداریم. انشاءالله خدا کمک کند تا بتوانم از پس این مسئولیت برآیم. در اینجا بنده را به عنوان فرمانده یکی از تیپهای تازه تشکیل گذاشته اند که زیاد باید کارکرد تا بتوانیم برای حمله آتی آن را آماده کرد. انشاء الله پیروزی با ماست. از این که نامه ای بی محتوا و کم برایت نوشتم با عرض معذرت وقت نداشتم. والسلام خدا نگهدار

ساعت 7 شب سه شنبه 2/9/61 همگی ر ا سلام برسانید، حتماً ببخشید. بشیر و نذیررا هم ببوس حتما


http://www.919.ir/Im/P/91/0705/Safe6348428729071.jpg

خادمه زینب کبری(س)
28-04-2013, 13:15
درايت شهيد مهدي كازروني


http://www.919.ir/Im/P/91/0705/Safe6348428684391.jpg


زماني كه پاي «حاج مهدي كازروني» زخمي مي شود، بي حال درون گودالي مي افتد و تمام شب به سبب خونريزي زياد، همانجا مي ماند. در آن وضعيت به جاي اينكه به درد پاي خود بينديشد، وقايع عمليات حصر آبادان را در ذهنش مرور مي كند.
نزديك روشن شدن هوا، صداهاي مبهمي را مي شنود. وقتي دقت مي كند، متوجه نيروهاي عراقي مي شود كه در حال نزديك شدن به او هستند.
حاج مهدي نگاهي به اسلحۀ خود مي اندازد. براي رهايي از آن شرايط به فكر چاره اي مي افتد. اسلحۀ خود را به دست مي گيرد و كشان كشان از گودال بالا مي رود. وقتي عراقي ها نزديك تر مي شوند، به آنها فرمان ايست مي دهد. عراقي ها وحشتزده دستهايشان را بالا مي برند و اسلحه هايشان را بر زمين مي اندازند. حاج مهدي بر پشت اسيري كه قويتر است سوار مي شود و همه در يك صف مرتب و با دستهايي كه بالا گرفته اند، به سمت نيروهاي ايراني به راه مي افتند، بي خبر از اينكه حاج مهدي براي مدتي بر اثر خونريزي زياد از هوش مي رود.
بعد از عمليات كسي اطلاع دقيقي از حال حاج مهدي ندارد. آخرين فردي كه او ديده است، خبر از زخمي شدن او مي دهد. همۀ بچه ها مي دانند كه او به راحتي تسليم نمي شود.
رزمنده ها متوجه حركت تعدادي ناشناس به سمت خود مي شوند. با كمي دقت حاج مهدي را مي بينند كه بر پشت يكي از اسرا سوار است و با قيافه اي جدي با اسلحه اي كه به دست دارد، به آنها دستور جلو رفتن مي دهد. رزمنده ها سريع جلو مي روند، دست هاي اسرا را مي بندند و حاج مهدي را كه از ناحيۀ پا زخمي شده است را از پشت عراقي پايين مي آورند. يكي از بچه ها وقتي اسلحۀ حاج مهدي را مي بيند، با تعجب فرياد مي زند كه اين اسلحه خالي است!
بچه ها با تعجب به حاج مهدي نگاه مي كنند. حاج مهدي با خنده به آنها مي گويد كه فقط اسلحه را به سمت عراقي ها گرفته است و اگر زماني كه آنها او را مي بينند، متوجه خالي بودن اسلحه مي شدند، حالا بايد او اسير آنها مي شد!


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/66727740845882912034.gif

خادمه زینب کبری(س)
28-04-2013, 13:18
http://www.919.ir/Im/P/91/0705/Safe6348428722141.jpg



doaaاَللهّمَ صَلّ عَلي مُحَمَد وَ آلِ مُحَمد وَ عَجِل فَرَجَهُم وَاحْشُرنا مَعَهُم وَ الْعَن اَعْدائَهُم اَجْمَعينdoaa

ان شاءالله که شفاعت این بزرگمرد در روز حشر، نصیب همه بشه

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
13-01-2015, 19:36
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/21923642640485309905.jpg (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/21923642640485309905.jpg)