PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : می گویند,اگر مساله امامت وجود داشت در قرآن به طور صریح و مستقیم از آن نام برده می شد



معمار
26-05-2013, 19:18
یکی دیگر از شبهات وهابیون و اهل سنت این است که اگر مساله امامت(همانطور که شیعه مطرح می کند) وجود داشت حتما قرآن درباره اش به طور مستقیم صحبت می کرد تا مردم گمراه نشوند



منتظر نظرات شما در پاسخگویی به این شبهه هستم

مدینه* خادمه یاس فاطمی *
27-05-2013, 11:32
بسم الله الرحمن الرحیم

باعرض سلام و عرض ادب و احترام

خداوند در آیۀ 124 سورۀ مبارکۀ بقره می فرماید:

«وَ إِذِ ابْتَلىَ إِبْرَاهِمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنىّ‏ِ جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِن ذُرِّيَّتىِ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِى الظَّالِمِينَ» .

امامت اولا در قرآن مطرح شده و به ابعاد آن پرداخته شده است.امامت عهد با خدا است به عبارت دیگر همان عهد خداست.خطیرترین مسئولیت است.

بعد امامت نصب شدنی از جانب خداست{جَاعِلُكَ} یعنی نمی تواند از جانب مردم انتخاب شود چون کسی را می خواهد که راه شناس باشد و خدا عالم است بر اینکه امامت را در چه خاندانی باید قرار دهد تا مردم را به سرمنزل نهایی به سلامت برسانند.

مهمترین ویژگی که در این آیه به آن اشاره کرده این است که عهد خدا یعنی امامت به ظالمان نمی رسد و اقسام ظلم وجود دارد ظلم به خود و ظلم به دیگران و... امام از کوچیکترین ظلم از هرنوعی که باشد مبراست.

این آیه نه تنها به مسألۀ امامت اشاره می کند بلکه به مقام عصمت آنها هم اشاره دارد.

کافر بودن و خدا را نشناختن از اقسام ظلم حساب می شود. همانطور که میدانیم جز مولا علی کسی در اطراف پیامبر قبل از اسلام یکتا پرست نبود. بعد از آمدن اسلام به وسیلۀ پیامبر بقیه ایمان آوردند و خدا پرست شدند در حالی که پدر بزرگوار مولاعلی(ع) بین مشرکان یکتاپرست بودند. طبق این آیه فقط مولا علی بودند که لایق امامت بودند و بقیه{ابوبکر و عمر} جزو ظالمین می باشند چون قبلا یکتا پرست نبودند.

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
27-05-2013, 19:59
یکی دیگر از شبهات وهابیون و اهل سنت این است که اگر مساله امامت(همانطور که شیعه مطرح می کند) وجود داشت حتما قرآن درباره اش به طور مستقیم صحبت می کرد تا مردم گمراه نشوند



منتظر نظرات شما در پاسخگویی به این شبهه هستم




سلام و عرض ادب و احترام



اگر منظور حضرت عالی از این جمله" مساله امامت(همانطور که شیعه مطرح می کند)" اشاره به امامت نصبی حضرت علی و اولاد طاهرینش علیهم السلام می باشد و به عبارتی شبهه آنان این است که: چرا به نام ائمه معصومین(ع)مستقیما اشاره نشده است؟

به نظر می رسد که ،

اولاً ،بناى قرآن براین است که مسائل را به صورت کلى، و به شکل اصل و قاعده بیان کند، نه این که جزئیات و ریز مسایل را تشریح نماید. چنان که در موارد بسیارى روش قرآن این چنین بوده است. از این رو امام صادق (ع) هنگامى که از ایشان سؤال مى‏شود: چرا نام امامان (ع) در قرآن نیامده مى‏فرماید:

همچنان که خدا نماز و زکات و حج را به شکل اصل و قانون کلى نازل فرمود و جزئیات آن را تشریح نکرد، بلکه پیامبر اکرم (ص) خود نحوه ی انجام و احکام جزئى آنها را بیان فرمود، در مورد ولایت هم، پیامبر خود به خلافت حضرت على (ع) و اهل بیتش تصریح نمود، بدون این که در قرآن نیازى به ذکر نام تک تک ائمه (ع) باشد.



ثانیاً، درست است كه ائمه در قرآن اسم‌شان نيامده است ؛ ولي خداوند بوصفه از آن‌ها ياد كرده‌اند . خداوند در بارۀ امير المؤمنين عليه السلام فرموده است :

إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ . المائدة / 55 .

ولىّ شما ، تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آورده اند : همان كسانى كه نماز برپا مى دارند و در حال ركوع زكات مى دهند .

بنابر تصريح بسياري از علماي اهل سنت ، اين آيه در بارۀ امير المؤمنين عليه السلام نازل شده است .

قاضي عضد الدين ايجي ، متوفاي 756 در اين باره مي‌فرمايد :

وأجمع أئمّة التفسير أنّ المراد علي .

المواقف في علم الكلام ، ص 405 .

پيشوايان و بزرگان در تفسير قرآن ، اتفاق و اجماع دارند كه مراد علي ( عليه السلام ) است .



ثالثاً ،در مثل چنین مسأله‏اى، که احتمال مخالفت زیاد است، مصلحت در آن است که قرآن به صورت غیر صریح و با اشاره و کنایه مطلب را بیان نماید؛ زیرا احتمال دارد که دامنه ی مخالفت با مسأله ی امامت ائمه (ع)، به مخالفت با قرآن و اصل دین کشیده شود، که مسلما این به صلاح مسلمانان نخواهد بود؛ یعنى چه بسا مخالفین با ولایت حضرت على (ع) به جهت مخالفت با آن حضرت - اگر آیه‏اى به طور صریح ولایت آن حضرت را بیان مى‏فرمود - آن آیه را تحریف یا تبدیل یا حذف نمایند، و آن گاه ارزش اسلام به عنوان دین خاتم و قرآن به منزله ی یک کتاب آسمانى جاودان، هتک مى‏گردید.


افزون بر این باید توجه داشت اگر خداوند در قرآن مى‏فرماید: "ما قرآن را نازل کردیم و خود حافظ آن هستیم" یکى از راه‏هاى حفظ قرآن به این است که انگیزه‏هاى مخالفت و تحریف را به صورت طبیعى از میان بردارد. لذا در قرآن ،

اوّلاً به ولایت ایشان به طور صریح و با ذکر نام پرداخته نشده است،

ثانیا: آیات مربوط به ولایت حضرت على (ع) و نیز آیه ی تبلیغ که مربوط به ابلاغ رسمى ولایت حضرت على (ع) است و نیز آیه ی تطهیر که راجع به عصمت اهل بیت(ع) است، در لابلاى آیاتى که در ظاهر هیچ ارتباطى با بحث مورد نظر ندارند، گنجانده شده است، تا حتى المقدور انگیزه‏هاى تحریف و تبدیل فروکش نماید و قرآن در طول تاریخ از هر گونه تعرض مصون و محفوظ باشد.


والسلام علی من اتبع الهدی

معمار
29-05-2013, 18:04
خداوند در آیۀ 124 سورۀ مبارکۀ بقره می فرماید:

«وَ إِذِ ابْتَلىَ إِبْرَاهِمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنىّ‏ِ جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِن ذُرِّيَّتىِ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِى الظَّالِمِينَ» .

امامت اولا در قرآن مطرح شده و به ابعاد آن پرداخته شده است.امامت عهد با خدا است به عبارت دیگر همان عهد خداست.خطیرترین مسئولیت است.

با تشکر از پاسخ شما

اولا باید دانست که هدف از ایجاد این نوع شبهات این است که استدلالی قوی در مقابل شبهات اهل سنت و وهابیت داشته باشیم

من خودم با افراد سنی در سایت های مختلف بحث می کردم,این ها غالبا توجیهات زیادی در برابر استدلال های ما دارند

پس باید یک استدلالی آورد که حداقل بتوانیم اشخاص منصفشان را قانع کنیم

اما اهل سنت در استدلال به این آیه"وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي‏ قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ (بقره آیه 124) (به خاطر آوريد) هنگامى كه خداوند، ابراهيم را با وسايل گوناگونى آزمود. و او به خوبى از عهده اين آزمايشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم!» ابراهيم عرض كرد: «از دودمان من (نيز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پيمان من، به ستمكاران نمى‏رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند، شايسته اين مقامند)

می گویند این آیه درباره حضرت ابراهیم که پیامبر بود صحبت می کند و این آیه امامت به معنایی که شیعیان قائل(امامت 12 امام) به آن هستند را,ثابت نمی کند

شهاب منتظر
29-05-2013, 20:16
با تشکر از پاسخ شما

اولا باید دانست که هدف از ایجاد این نوع شبهات این است که استدلالی قوی در مقابل شبهات اهل سنت و وهابیت داشته باشیم

من خودم با افراد سنی در سایت های مختلف بحث می کردم,این ها غالبا توجیهات زیادی در برابر استدلال های ما دارند

پس باید یک استدلالی آورد که حداقل بتوانیم اشخاص منصفشان را قانع کنیم

اما اهل سنت در استدلال به این آیه"وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي‏ قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ (بقره آیه 124) (به خاطر آوريد) هنگامى كه خداوند، ابراهيم را با وسايل گوناگونى آزمود. و او به خوبى از عهده اين آزمايشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم!» ابراهيم عرض كرد: «از دودمان من (نيز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پيمان من، به ستمكاران نمى‏رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند، شايسته اين مقامند)

می گویند این آیه درباره حضرت ابراهیم که پیامبر بود صحبت می کند و این آیه امامت به معنایی که شیعیان قائل(امامت 12 امام) به آن هستند را,ثابت نمی کند




سلام و عرض ادب.



آيه فوق(آيه ي 124 سوره مبارکه بقره) کليات را مطرح مي کند امّا جزئيات را خود حضرت رسول(ص) تبيين مي فرمايند ، خود آنهايي که مي گويند بايد به صراحت در قرآن نام تک تک ائمه ي معصومين (عليهم السّلام) مي آمد تا بر ما براي اطاعت از آنها حجت مي شد در مورد مثلاً نوع وضوي خود که در قرآن به صراحت آمده آنچنان برداشت و تفسير مي کنند که با هيچ جاي اين آيه مبارکه جور در نمي آيد و بايد پذيرفت که کسي که در قلبش مرض نباشد بدون صراحت قرآن کريم و با دلايل عقلي هم موضوع را مي پذيرد امآ کسي که در قلبش مرضي هست با آيات صريح قرآن کريم نيز موضوع را نمي پذيرد. به عنوان يک نمونه از هزاران:

در قرآن به صراحت آمده:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَ‌افِقِ وَامْسَحُوا بِرُ‌ءُوسِكُمْ وَأَرْ‌جُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ. المائده / 6

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی که به نماز می‌ایستید، صورت و دستها را تا آرنج بشویید! و سر و پاها را تا مفصل [= برآمدگی پشت پا] مسح کنید.

اختلاف در نحوه وضو گرفتن از اواسط خلافت عثمان پيدا شد و حتي عثمان در ابتدا به روش معمول بين شيعه وضو مي‏گرفت ولي بعدا گرفتار شك و ترديد شد و علي رغم مخالفت بسياري از صحابه رسول خدا و از جمله علي (ع) و ابن عباس بر خلاف مرسوم و سنت پيامبر به جاي مسح، پاها را شست ولي بعد در زمان بني‏اميه مردم را مجبور به پذيرش نظريه عثمان كرده و تبليغات وسيعي در تاييد آن به راه انداختند. چنانكه در زمان حجاج ازابومالك اشتري كيفيت وضوي رسول خدا را پرسيدند عده‏اي از خواص قبيله خود را جمع كرد و پرسيد آيا شخص ناشناسي بين شماست ؟ و پس از اطمينان به اين صورت وضو گرفت : ابتدا صورت و سپس دستها را شست و بعد سر و پاها را مسح كرد از اين روايت معلوم مي‏شود كه در زمان بني‏اميه صحابه پيامبر كاملا در تقيه بودند و قدرت نداشتند بر خلاف روش عثمان وضو بسازند.

در قرآن كريم كليات احكام و معارف آمده است ؛ ولي تفصيل و تشريح آن را به عهدۀ نبي مكرم اسلام صلي الله عليه وآله وسلم گذاشته شده است ؛

چنانچه خداوند در قرآن كريم مي‌فرمايد :


وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ . النحل / 44 .

و اين قرآن را به سوى تو فرود آورديم ، تا براى مردم آنچه را به سوى ايشان نازل شده است توضيح دهى ، و اميد كه آنان بينديشند .


وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ . النحل /64 .

و ما [اين ] كتاب را بر تو نازل نكرديم ، مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف كرده اند ، براى آنان توضيح دهى .


و با آيات فراواني اطاعت از آن حضرت را براي همۀ مردم واجب كرده است ‌؛ از جمله :


وَمَا آَتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا . الحشر / 7 .

و آنچه را فرستاده [ او ] به شما داد ، آن را بگيريد و از آنچه شما را باز داشت ، بازايستيد


و ده‌ها آيۀ ديگري كه به جهت اختصار به همين يك آيه اكتفا مي‌شود .


مثلاً در قرآن كريم آمده است كه «اقيموا الصلاة » ؛ ولي نيامده است كه روزي چند وعده نماز بخوانيد ، در هر وعده چند ركعت بخوانيد ، چگونه بخوانيد ، چه سوره‌هايي را بخوانيد و ... تمام اين موارد به عهدۀ رسول گرامي اسلام صلي الله گذاشته شده است و آن حضرت فرمودند :


صَلّوا كما رأيتموني اصلي .

كتاب المسند ، الإمام الشافعي ، ص 55 و السنن الكبرى ، البيهقي ، ج 2 ، ص 345 و صحيح البخاري ، البخاري ، ج 1 ، ص 155 و ج 7 ، ص 77 و ج 8 ، ص 133 .

نماز بخوانيد ، همان طوري كه من نماز مي‌خوانم .


كليات امامت نيز در قرآن در آيات فراواني آمده است ؛ مثلاً در بارۀ حضرت ابراهيم مي‌فرمايد :


إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ . البقره / 124 .

[ خدا به او ] فرمود : «من تو را پيشواى مردم قرار دادم .» [ ابراهيم ] پرسيد : « از دودمانم [ چطور ] ؟» فرمود : «پيمان من به بيدادگران نمى رسد » .


وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا . الأنبياء / 73 .

و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مى كردند .


يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ . المائده / 67 .

اى پيامبر ، آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ، ابلاغ كن ؛ و اگر نكنى پيامش را نرسانده اى . و خدا تو را از [ گزند ] مردم نگاه مى دارد .

الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا . المائدة / 3 .

امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم ، و اسلام را براى شما [به عنوان ] آيين برگزيدم .

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ . النساء / 59 .

اى كسانى كه ايمان آورده ايد ، خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [ نيز ] اطاعت كنيد .

و ده‌ها آيۀ ديگري كه كليات قضيه را كاملاً روشن كرده است . پيغمبر اكرم از همان آغاز رسالت در سال سوم بعثت كه مبعوث مي‌شود به انذار قومش :

وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ . الشعراء / 214 .

و خويشان نزديكت را هشدار ده .

روايات صحيح به شهادت بزرگان اهل سنت وارد شده است كه در همان جلسه دست حضرت امير عليه السلام را گرفت و فرمود :

وهذا اخي ووصيي وخليفتي من بعدي .

اين خليفۀ من ، برادر من ، و وصي من بعد از من است.


و بعد از آن هم بارها در فرصت‌هاي مناسب اين قضايا را حضرت مطرح كرده است . در آخرين سال عمرشان در غدير خم در يك مجمع بزرگ بيش از صد هزار نفره مطرح كرده است . بيش از اين چطور قرآن کريم و پيامبر اكرم(ص) به صراحت مطرح كنند ؟

معمار
30-05-2013, 19:16
با تشکر از کسانی که در این بحث شرکت کردند

چند نکته:

1-سعی کنیم از کتب مشهور اهل سنت دلیل بیاوریم,من مناظرات شیعیان و اهل سنت و وهابیت را دیده ام,این دو گروه به محضی که از یک کتاب غیر مشهور دلیلی به ضررشان آورده می شود,قبول نمی کنند و می گویند ما فقط چند کتاب مشهور مثل صحیح بخاری و صحیح مسلم را قبول داریم


2-حالا یک سوال از اهل سنت


خود اهل سنت قبول دارند که عمر نسبت هذیان به پیامبر اکرم(ص)داد

هنگامى كه پيامبر ( ص ) در بستر بيمارى فرمودند : « دوات و قلم بياوريد تا چيزى برايتان بنويسم كه هرگز گمراه نشويد » . چرا عمر گفت : « درد بر اوغلبه كرده و كتاب خدا ما را بس است » ؛ « إنّ النبيّ - صلى اللّه عليه وسلم - قد غلب عليه الوجع ، وعندكم القرآن حسبنا كتاب اللّه » صحيح البخاري ، ج 7 ص 9 ، كتاب المرضى باب قول المريض قوموا عنّى ؛ و ج 5 ص 137 كتاب المغازي ، باب مرض النبي - صلى اللّه عليه وسلم - ووفاته ؛ صحيح مسلم فى آخر كتاب الوصيّة ، ج 5 ، ص 76 .

پیامبری که قرآن درباره اش می فرماید:( ما ينطق عن الهوى إن هو إلّا وحي يوحى ) پيامبر گرامى ( ص ) از روى هواى نفس سخن نمى‏گويد و سخنان او بر مبناى وحى الهى است .نجم آیه 4---بگو: «از خدا و فرستاده (او)، اطاعت كنيد! و اگر سرپيچى كنيد، خداوند كافران را دوست نمى‏دارد.(آل عمران آیه 32)


آیا پیروان سقیفه که به این راحتی نسبت هذیان به پیامبر(ص)دادند آیا حاضر بودند اگر نام ائمه هم در قرآن آمده بود بپذیرند