سيزده موذن

[╬✿╬ فاطمه ╬ ✿╬]

parvanehبه نام خالق مهدی (عج)parvaneh

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/01482790951569004828.gif


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/00235508044258285560.gif


آخرين روزهاي سال 72بود.بچه هاي تفحص همه به دنبال پيكر هاي مطهر شهدا بودند.
مدتي بودكه در منطقه خيبر(طلائيه)به عنوان خادم الشهدا انتخاب شديم.با دل وجان به دنبال پاره هاي دل اين ملت بوديم .
قبل از وارد شدن به منطقه تابلويي نظرمان را جلب كرد:با وضو وارد شويد اين خاك آغشته به خون شهيدان است .
اين جمله كلي حرف داشت .همه ايستاديم نزديك ظهربود بچه ها با آب كمي كه همراهشان بود وضو گرفتند .


http://www.farhangnews.ir/sites/default/files/styles/node_singlepic/public/content/images/story/12-12/18/17898-70244.jpg





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/00235508044258285560.gif

[╬✿╬ فاطمه ╬ ✿╬]

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/39841056073936191462.gif
ناگهان صداي اذان آن هم به صورت دسته جمعي به گوشمان رسيد !به ساعت نگاه كردم وقت اذان نبود!همه اين صدا را مي شنيدند هر لحظه بر تعجب ما افزوده ميشد .يعني چه حكمتي در اين اذان بي وقف ودسته جمعي وجود دارد!!
نواي اذان بسيار زيبا ودلنشين بود اين صدا ازميان نيزارها مي آمد با بچه ها به سوي نيزارها حركت كرديم اين منطقه قبلا محل عبور قايق ها بود هرچه جلوتر ميرفتيم صدا زيباتر ميشد اما هر چه گشتيم اثري از م‍‍وذنين نبود محدوده صدا مشخص بود لذا به همان سمت رفتيم در ميان نيزارها قايقي را ديديم قايق را به سختي از لابه لاي ني ها بيرون كشيديم .
آنچه مي ديديم بسيار عجيب وباورنكردني بود .ما موذنين نا آشنا پيدا كرديم .درون قايق شكسته پراز پيكرهاي شهدا بود آنها سال هاي سال در ميان نيزارها وجود داشتند .پیکرمطهرسیزده شهیدداخل قایق بود.
آنها را يكي يكي خارج كرديم عجيب تر اينكه همه آنها شهدا گمنام بودند .



راوي :شهيد عليرضا غلامي مسئول تفحص لشگر امام حسين ع

منبع:كتاب كرامات شهدا ص 30






https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/39841056073936191462.gif

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/36405118667526674954.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/36405118667526674954.gif)