توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بررسی تطبیقی «عشق» در عرفان اسلامی و آیین اشو
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
14-09-2013, 01:05
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/39654062426693805834.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
بررسی تطبیقی «عشق» در عرفان اسلامی و آیین اشو
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
14-09-2013, 01:08
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
مقدمه
قلب انسان تا میتپد عشقی می جوید و زندگی بی عشق، بی معنا، بلکه برابر با مرگ است. بعضی از عرفا عشق را راه رسیدن به خدا دانسته، برترین معرفت و عبادت را معرفت و عبادت عاشقانه برشمرده اند.
نیز از عشق زمینی سخن به میان آورده و آن را مجاز و پلی به سوی حقیقت معرفی کرده اند. تا آنجا که برخی از اساتید حق اولین پرسش برای پذیرش طالبان سیر و سلوک را به عشق اختصاص داده و از پذیرش کسانی که تجربة عشق ندارند سرباز می زنند.
دلی که نسوخته باشد دل نیست و دلی که عاشق نشده باشد سوخته نیست. عاشق شدن اولین گام بیرون آمدن از خودپرستی است. و خودپرستی از بزرگترین حجاب های میان خدا و خلق است. و این حجاب جز با عشق از میان برنخیزد و با غیر آتش عشق نسوزد.
اما عشق هم وادی پر خطری است که چگونه افتادن در آن و گذر از مراحل و برآمدن از مهالکش جز به لطف خداوند میسر نیست که عشق از آن اوست و او خود تواناترین نگهدارنده است. ولی انسان نیز باید بکوشد و راه را از بیراه باز شناسد و صادقانه در راه عشق قدم بردارد تا لطف حق دستگیر او شده، صبح وصال در پی شامگاه رنج و هجران فرارسد.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
14-09-2013, 01:10
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
دنیای امروز که از بحران معنویت رنج می برد تا راه راست فاصله کمی ندارد و در این دوری چه بیراه هایی که راه پنداشته می شود و چه سرگشته هایی که راهنما نامیده میشوند.
انسانی که خود را گم کرده و از خویش دور افتاده است، تا این که به خویشتن حقیقی برسد خود فریبی هایی را تجربه خواهد کرد و معنویت های نوین که در مهد تمدن غرب می روید و ترویج میشود، اگرچه از عرفان های شرقی و حتی ادیان ابراهیمی برآمده باشد، به سادگی قابل اعتماد نیست و برای انتخاب آنها باید هوشمندانه به تأمل نشست و آگانه گزینش کرد.
هدف اصلی این مقاله بررسی و نقد اندیشههای مروج مشهور معنوی به نام راجنیش بگوان معروف به اشو است. که عشق را محور اصلی تعالیم خود قرار داده و در بین عدهای از مردم جهان مقبولیتی یافته است. نظریه اصلی او و نوآوری بزرگش این است که عشق جنسی و مراقبه را به هم آمیخته، ترکیبی از این دو را برای تأمین معنویت بشر دنیایی این روزگار پیشنهاد میکند.
برای جدا کردن و برجسته کردن نکات مثبت اندیشه او و نیز روشن شدن اشکالات وارد شده بر تعالیماش به تبیین یک دیدگاه اسلامی فراموش شده دربارة عشق مجازی می پردازیم و آن عشق جنسی در روابط زناشویی در نظام تربیتی عرفان اسلامی است.
در این مقاله نگرش اسلام به عشق مجازی در دو گام پیدایی و پایایی معرفی شده، عشق جنسی در گام پایایی تحلیل میشود. پرورش عشق حقیقی آیین و آدابی دارد و راه و روشی مخصوص که باید به خوبی فراگرفته شده و با دقت به کار بسته شود. برای موفقیت در این کار باید مراحل مختلف این بالندگی را شناخت و برنامة ویژة هر مرحله را اجرا کرد.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
14-09-2013, 01:12
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
به طور کلی عشق مجازی در دو مرحله یا دو گام مختلف راه دستیابی به عشق حقیقی را هموار میسازد. گام اول به هجران میانجامد و گام دوم با وصال آغاز میشود. در اولی باید عشق را مهار کرد و پنهان داشت، دومی را باید با مهارت آشکار نمود و بر آن پایداری ورزید.
اولی برای کشف و گزینش عشق حقیقی است و دومی برای تمرین حفظ و نگهداری آن. اولی به جنسیت ربطی ندارد اما دومی میان دو جنس مخالف صورت میگیرد.
با اینکه در تعالیم اسلام هر دو مدل عشق مجازی مورد توجه بوده و بر مدل دوم بیشتر تأکید شده؛ اندیشمندان جهان اسلام اما بیشتر بر عشق مجازی در گام نخست تأمل ورزیده، عشق بدون شهوت را گذرگاه عشق حقیقی دانستهاند. و عشق مجازی در گام دوم را کمتر در رابطه با عشق حقیقی تبیین کرده، فقط توصیههای اخلاقی دربارهاش ارائه دادهاند.
و فضای عرفانی ازدواج و زناشویی و عشق جنسی را شفاف نکردهاند. در این خلاء بینشی اندیشههای خام و خالی از حقیقت بازار گرمی پیدا کرده، رویاروی دین و فطرت میایستند و هوسرانی را به نام عرفان و معنویت ترویج میکنند.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
14-09-2013, 01:14
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
بدون تردید در روابط جنسی عاشقانه نیز خداوند حضور دارد همانطور که همه جا هست، و اگر این رابطه مورد رضای او باشد میتواند پل ارتباط با او بنا کرده و مستحکم سازد. اما این حضور را چگونه میتوان درک نمود و با او ارتباطی پویا و متعالی برقرار کرد؟
خلاء پاسخ به این پرسش زمینة هرزنگاریهایی به نام عرفان شده است. اشو اساساً خانواده را یک شر ضروری برای تداوم نسل میدانست و معتقد است که با پیشرفت دانش میتوان تولید نسل را از رابطة جنسی جدا کرد و آن را به رابطهای آزاد و سرشار از لذت و شادمانی محض تبدیل نمود.
آثار بسیاری از اشو در جهان چاپ شده و به زبانهای گوناگون ترجمه میشود و ساحل فرهنگی کشور ما نیز از هجوم این امواج شوم ایمن نمانده است. و نگارنده در مشاورهها با خانوادههایی آشنا شده که در کوبش این امواج از هم پاشیده است.
برای روشن شدن کاستیها و نارساییهای اندیشه کسانی مانند اشو لازم است تا حدودی مدل صحیح عشق جنسی از منظر عرفان یا به بیان دیگر رابطة سکس با معنویت تبیین شود. رابطهای که عشق مجازی در گام دوم به آن تحقق میبخشد.. از این رو ابتدا به بررسی میانی و شالوده اصلی نظریة اشو میپردازیم و در ادامة بررسیها و نقدها عشق مجازی را در گام اول یعنی گام پیدایش و سپس در گام دوم یعنی پایداری از منظر اسلامی مورد توجه قرار داده، با تأمل بر تفاوتهای دو دیدگاه سستی و آشفتگی آراء اشو را روشن مینماییم.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
14-09-2013, 01:16
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
* نیلوفر عشق در مرداب شهوت
اشو دلبستگی زیادی به مذهب تانترا دارد که یکی از فرقههای بین مذهبی بودایی و هندویی است. تانترای بودایی بیشتر روی مراقبه تاکید دارد و تانترای هندویی عشق را مهمتر قلمداد میکند. اشو این دو را ترکیب کرده ولی نقش محوری به عشق و کامروایی میدهد.
در تانترای هندویی که معمولاً شاکتی پرست نامیده میشوند، مبنا این است که "شهوات یا خواهشهای نفسانی را با تخلیه کامل آنها در مراسم مذهبی بهتر میتوان تحت فرمان درآورد. غریزه جنسی را نباید سرکوب کرد، بلکه باید به دقیقترین وجه به اظهار آن پرداخت و در ارضائش کوشید. " بر همین اساس اشو می گوید:
"تانترا... راه رهایی از مسائل جنسی است. کمتر روشی تا این حد در زندگی انسان مؤثر بوده است. روش های دیگر هر کدام سبب در گیری بیشتر انسان با مسائل جنسی می شوند.... خواهش جنسی همچنان باقی است. نمی تواند از میان برود، چرا که یک واقعیت است و در طبیعت افراد وجود دارد. زنده است و نمی تواند با واپس زدن ناپدید شود.... "
از این جملات برمی آید که او مسائل جنسی را آفت معرفت خداوند و عشق به او پنداشته، راهی برای خلاصی از آن می جوید. استدلال اشو این است که شناخت خداوند با قلب حاصل شود و ذهن مانع آن است زیرا شناخت های دنیایی و تصاویر این جهانی در ذهن رقم می خورد. و معرفت خداوند بدون نقش و صورت بر دل میتابد. بنابراین باید برای فروکاهیدن هجوم ذهنیات و روآمدن و شکوفایی دل برای درک عشق و معرفت خداوند فعالیت آن را کاهش داد.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
14-09-2013, 01:24
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
از این رو باید وسوسه ها و هوس ها را رها کرد تا به محض سر برآوردن، کام گیرند و افول یابند و هر چه زودتر عرصه را خالی کنند، تا شخص به آستانة مراقبه برسد. پرهیز از هر آنچه هوس ها به سوی آن فرامیخوانند دغدغه ساز می شود.
"آنچه منع می شود، جاذبه پیدا می کند، آنچه انکار می شود، به اشاره فرا می خواندمان! تنها آگاهی به بازی های ذهن است که آزادمان می کند. نفی و انکار، نفی و انکار نیست، برعکس فراخوان و ترغیب است... " بنابراین باید با شهامت وسوسه ها را پذیرفت و ارضا کرد تا ذهن دغدغه مند نشده، مانع کشف و شهود قلبی نگردد.
در تانترا عقیده براین است که آنچه دیگران را به شقاوت می رساند، یک یوگی را به سعادت می رساند. پلید ترین و آلوده ترین اعمال برای کسی که می خواهد به خدا برسد، مقدس می شود. کسی که برای خود لذت ها و ماندن در آنها به کامجویی رو می آورد تیره بخت و شقی ست؛ اما کسی که برای گذر از آنها واردشان می شود، راه سعادت و روشنی را در پیش گرفته است.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
14-09-2013, 17:22
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
مبنای روانشناختی که تز معرفتشناسانه تانترا را پشتیبانی میکند این است که در ساختار وجود انسان هفت کانون نیرو قرار دارد. اولین و پایین ترین آن در مرکز انگیزش جنسی پایین تر از انتهای ستون مهره هاست. نیروی بیکران الاهی که در انسان نهفته، آنقدر فروکاسته شده که در این مرکز به صورت کندالینی (مار حلقه زده) فروخفته است. اگر این نیروی الاهی (شکتی) برانگیخته شود به تدریج رشد می کند و سایر کانون های نیرو را فعال می سازد تا نقطة هفتم که بالای سر قرار داشته، نماد آن نیلوفر هزار برگ است. در آنجا اتحاد با نیروی الاهی کشف شده، انسان می تواند خداوند را درک کند.
بنابراین عشق جنسی نقطه شروع حرکت به سوی خداوند است. به این صورت که عشق ابتدا به صورت جنسی ظهور می کند سپس ارضاء آزادانة آن نیروی درون را رها کرده، روبه شکوفایی میبرد. تا جایی که ذهن از همة تصورات و دل از همه امیال پاک شده، به درک خداوند میرسد و عشق را در رابطه با کل هستی و خداوند و کشف خویشتن تجربه کند. باید نیروی عشق جنسی رها شود، ببالد و فرارود تا نیلوفر هزار برگ شکوفا گردد. تانترا "کلیدهایی را در اختیارت قرار می دهد که لجن را به نیلوفر آبی بدل کنی. "
اشو از روشهای پرهیزکارانه در عشق جنسی دلخور است و مراقبه تنها را ناکارآمد ارزیابی میکند. مراقبه باید در پی خالی شدن ذهن و دل انجام شود، در غیر این صورت تیر مراقبه به سختی بر ذهنی آشفته و دلی ناآرام مینشیند. روش درست و مؤثر رسیدن به خدا تلفیق عشق با مرقبه است. "روشهای دیگر سبب درگیری بیشتر انسان با مسائل جنسی می شوند... این انرژی با پس زدن آزاد نمی شود.
برای این کار به درک و شعور احتیاج دارید. در همان لحظه ای که انرژی از گل و لجن آزاد شود، گل نیلوفر مرداب از میان گِل سر برمی دارد. و از این مرحله نیز فراتر می رود، در حالی که مهار کردن و واپس زدن این انرژی، سبب می شود هر چه بیشتر در گل ولای فروبروید. "
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
14-09-2013, 17:23
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
نیازهای طبیعی انسان روان او را به ناآرامی کشانده و تنها عدة اندکی میتوانند از این نیازها دست بشویند و به مراقبهای موفق دست یابند. و البته این توفیق به قیمت از دست دادن تعادل در زندگی و یک بعدی شدن شخصیت حاصل میشود. سرکوب کردن و پس زدن نیازهای طبیعی از شکوفاسازی تمامیت انسان عاجز است.
اشو اساساً عشق های زمینی را مزاحم تلقی کرده، آنها را عشقهایی میداند که باید هر چه زودتر از آنها گریخت و به عشق خدا رسید. امیال و هوسها افکاری را به دنبال میآورد و با دلی ناپاک و ذهنی ناآرام نمیتوان به معنویت رسید. با آزاد گذاشتن امیال، افکار از بین رفته، مراقبه خود به خود فرامیرسد و خدا نزدیک و نزدیکتر میشود.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
14-09-2013, 17:26
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
مراقبه نیازمند عشق
مراقبه سفری است به اعماق درون برای کشف هستی خود و دیدار با خویشتن حقیقی. مراقبه برای دست یافتن به آگاهی از نوع دیگر است که فراتر از ذهن و تفکر مفهومی تحقق مییابد. از این رو برای سفر به درون باید از ذهن گذشت.
مراقبه در حقیقت فراروی از ذهن، بازایستادن جریان تصورات ذهنی و دریافت معرفت و آگاهی بدون صورت است. آگاهی بیصورت ارتباط با دنیای ناشناخته درون است که خدا را میتوان آنجا یافت؛ و آرامش و شادمانی و لذت را. برای دستیابی به وضعیت مراقبه باید از هر تلاش فکری رها شد هر تلاشی به برخاستن غبار بیشتر میانجامد و امیال و خواستهها و افکار و اهداف و تصوراتی را در ما برمیانگیزد.
برای یک مراقبة موفق لازم است که حتی مراقبه را هم نخواهی. و به همان چیزی که میخواهی از آن بگریزی تمرکز کنی یعنی ذهن و تصاویر ذهنی. در مراقبه شخص گویی خود را غیر ذهن میبیند. به صورت شخصی مستقل که ذهن و تصورات ذهنی خویش را به صورت شخص دیگری مشاهده میکند. برای مراقبه باید افکار را رها شوند.
با نظاره محض آنها به تدریج رنگ باخته، محو میگردند. "با جریان فکرها شناور نباش، فقط نسبت به آنها آگاه باش، بدان که تو از آنها مجزایی، متمایزی، دوری، فقط ناظر آنها باش... آن گاه، باقی ماجرا خود به خود به وقوع میپیوندد. این باقی ماجرا را من مراقبه مینامم. "
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
20-09-2013, 13:34
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
مراقبه چیزی است که هیچ چیز نیست به بیان دیگر درک جهان و هستی بدون هیچ شکل و صورت به این جهت میتوان آن را نامشخص و یا ناشناخته نامید.
ناشناخته اصل پیدایش و آفرینندة جهان شناخته شده است. کل جهان شناخته شده از کل ناشناخته که هستی محض است بیرون میآید. هستی محض ناشناخته است زیرا تصویری در ذهن ما باقی نمیگذارد که در مراقبههای بعدی بتوانیم او را شناسایی کنیم.
هر بار که با هستی محض مواجه شویم، گویا تازه او را دیدهایم و اگر چه در مراقبهای دائم به سر ببریم، همواره ناشناخته خواهد بود. همواره نو و سرشار از راز و شگفتی.
"فکر چیزی نیست، مگر غباری در چشم کور ذهن، زیرا نمیتوانی به چیزی فکر کنی که پیشاپیش شناخته نشده باشد ـ و به فکر کردن به چیزی که پیشاپیش شناخته شده است، نیازی نیست. مواجهه، همواره با ناشناخته صورت میگیرد. ناشناخته، همه جا حضور دارد، در درون و در بیرون، و تفکر همیشه در درون شناختهها و در پیرامون شناختههاست.
تو نمیتوانی از خلال شناختهها، با ناشناخته تماس بگیری. پس شناختهها را دور بریز و با ناشناخته تماس بگیر. و این چیزی ست که من آن را مراقبه مینامم. "
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
20-09-2013, 13:36
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
جایگاه حقیقی انسان میان دنیای شناخته یعنی عشق ورزی،
زندگی در دنیا و امیال گوناگون به اشیاء و تخیلات و صورتهای ذهنی
و از سوی دیگر مراقبه و ارتباط با هستی مطلق و فراسوی شناخت و صورتهاست.
"انسان پلی است بین شناخته و ناشناخته، محدود ماندن در شناخته حماقت است. و رفتن در جستجوی ناشناخته آغاز خردمندی است. "
برای همین باید از فکر رها شوی و به مراقبه بپردازی و عشق بورزی. مراقبه سفر به فراسوی ذهن است و در عشق ورزی هم لحظة ارگاسم لحظة بیذهنی ست.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
20-09-2013, 13:38
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
امیال، افکار را به صحنه میکشند و هم از این رو با ارضا امیال افکار محو شده بهترین فرصت برای مراقبه پدید میآید.
در این وضعیت صورتها و تصاویر از ذهن دست برداشته، انسان به تجربة ناشناخته و مشاهدة عریان هستی کل نائل میشود. یگانگی با آنها را از درون احساس کرده، آگاهی را درمییابد.
"خرد و آگاهی به معنای دانش نیست. خرد به معنای هوشیاری است به معنای تفکر، سکوت، دقت و مراقبه است. در چنین حالتی از تأمل و سکوت است که شفقت و مهر نسبت به موجودات زاده میشود. " در حقیقت مراقبه خود مرتبة بالای عشق است.
عشق در مرتبة اول جنسی است و به صورت سکس ظاهر میشود مرتبة دوم عشق به همه است. مرتبة سوم دعاست و مرتبة چهارم وحدت باهستی، مراقبه و سکوت.
البته اشو توضیح نمیدهد که چه رابطهای میان این چهار سطح است. و چگونه سکس به عشق به همه تبدیل شده، به دعا و سرانجام به مراقبه میرسد. تنها رابطة بین اول و چهارم تا حدودی از حرفهای او بدست میآید.
و آن اینکه ارضاء آزاد امیال سبب میشود که افکار از سرسختی دست برداشته و ذهن را رها کنند و در این روند میتوانید نظارهگر آنها بوده، به مراقبه برسید.
"سعی کنید تا خواستن را درک کنید. سعی کنید آرزو را بفهمید. سعی کنید خیالبافی را بشناسید. آنچه که لازم است همین هاست. خیلی ساده، فقط سعی کنید با عملکرد ذهنتان آشنا شوید. با تماشای عملکرد آن، ذهن ناپدید میشود. فقط یک نگاه درست به عملکرد درونی ذهن، سبب توقف آن میشود. "
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
20-09-2013, 13:39
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
در جریان مراقبه اتفاقی که میافتد این است که شخص تمام امیال و افکار و اعمالش را به صورت دیگری مشاهده میکند. گویا تماشاچی صحنة تئاتری است که خودش در آن بازی میکند.
اما خود حقیقی تماشاچی است و خود خیالی بازیگر. آنگاه اگر پلیدترین اعمال هم از او صادر شود به معصومیت او خدشهای وارد نخواهد شد. زیرا این اعمال شخص دیگری است، کسی که او که بازیگر است و خود حقیقی و آگاه از آن وارسته، ناظر و مراقب اوست.
و در اثر مراقبه همواره خود آگاه بوده، از خود بازیگر نیز بیرون آمده، وارسته میشود و گویی در هر لحظه مراقبه تازه متولد میشود. از این منظر "کل کائنات یک شوخی است.
" صحنة بازی که همواره جریان دارد و "خداوند همیشه در حال شوخی است. " بنابراین "کسی که می تواند بخندد، کسی که طنزآمیزی و تمامی بازی زندگی را میبیند میخندد و در بطن خنده به اشراق خواهد رسید. "
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
20-09-2013, 13:40
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
درنگی در مراقبة اشو
ملاقات با ناشناخته و رویارویی با هستی محض طی مراقبه البته چیزی است که در عمل، اشو جایگزین دیگری برای آن قرار میدهد. زیرا از راهی که او دنبال میکند به آن مراقبة الاهی نمیرسد.
در روش او مراقبه به مشاهدة همین افکار و امیال محدود شده، به دیدار با هستی و درک کلیت وجود نمیرسد. برای رسیدن به هستی محض باید شعلهای آن سویی برافروخت و راه به سوی او را درپیش گرفت.
مراقبة اشو در نیمة راه مانده و به نوعی لذتها را ضرب در دو میکند. به این شکل که اگر مراقبه را با عشق بیامیزی آنگاه هم لذت عادی عشق ورزی و ارضا شخصی را میبری و هم به صورت یک ناظر خارجی شاهد این امیال، افکار و رفتارهای لذت بخش بودهای که این به نوبة خود لذت و کامیابی و شادی مضاعفی را به دنبال دارد.
گذشته از این وقتی که در نقش عامل لذتت پایان مییابد، در قالب ناظر میتوانی شادی و لذت را تداوم ببخشی و از اندوه از دست دادن و پایان یافتن خوشی رها شوی، زیرا خودِآگاهت در آن کار نبود، بلکه خود بازی گر مشغول بود و تو اکنون چیزی را از دست ندادهای.
به همین جهت میگوید:
"دربارة امیال و خواهشها هوشیار باش. وارستگی پدیدار میگردد. این وارستگی چیزی نیست که برای پدیدار شدنش بکوشی، به طور طبیعی به دنبال آگاهی از وابستگی میآید.
" بنابراین لازم نیست که اعمال خود را تغییر دهی و یا امیال خود را مهار کنی همة خواستههایت را آزادانه کامیاب ساز و تنها نظارهگر باش.
"عشقت را در مراقبه ات و مراقبه ات را در عشقت جاری ساز. این همان چیزی است که من تعلیم می دهم. این همان چیزی است که زندگی پویا می خوانمش و زندگی مذهبی، زندگی پویاست. "
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
شهاب منتظر
20-09-2013, 13:51
استاد سلام و عرض ادب.
عذرخواهم ، در پست 14 آنجا که فرموده اید :
...اینکه ارضاء آزاد امیال سبب میشود...
منظور از "ارضاء آزاد امیال" ، از طریق شرعی آن می باشد دیگر ، درست است؟
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
20-09-2013, 14:29
استاد سلام و عرض ادب.
عذرخواهم ، در پست 14 آنجا که فرموده اید :
منظور از "ارضاء آزاد امیال" ، از طریق شرعی آن می باشد دیگر ، درست است؟
سلام و عرض ادب و احترام
(هرچه گشتم اینجا استادی نیافتم ،اما چون مورد خطاب حضرت عالی این بنده حقیر است )،به حضور انورتان عرض کنم که:
بنا به آنچه که در پستهای قبل گفته شد،
هدف اصلی این مقاله بررسی و نقد اندیشههای مروج مشهور معنوی به نام راجنیش بگوان معروف به اشو است. که عشق را محور اصلی تعالیم خود قرار داده و در بین عدهای از مردم جهان مقبولیتی یافته است. نظریه اصلی او و نوآوری بزرگش این است که عشق جنسی و مراقبه را به هم آمیخته، ترکیبی از این دو را برای تأمین معنویت بشر دنیایی این روزگار پیشنهاد میکند.
برای جدا کردن و برجسته کردن نکات مثبت اندیشه او و نیز روشن شدن اشکالات وارد شده بر تعالیماش به تبیین یک دیدگاه اسلامی فراموش شده دربارة عشق مجازی می پردازیم و آن عشق جنسی در روابط زناشویی در نظام تربیتی عرفان اسلامی است.
هدف تطبیق و شناخت جایگاه عشق و احکام آن در عرفان اسلامی و آیین اشو می باشد و توجه به نکات مثبت اندیشه او و شناخت انحرافات افکارش. و صد البته فرمایش حضرت عالی در باره تذکار«ارضائ ازاد امیال..»از طریق شرعی در عرفان اسلامی می باشد.
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
23-09-2013, 10:57
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
در اینجا (آیین اشو)دیگر سخن از هستی محض نیست، بلکه همین دنیا و لذت و شادکامی آن مهم است. خود حقیقی تو با آن هستی ناشناخته مرتبط نمیشود. بلکه میآموزی که چگونه در این زندگی پویا، همان جایی که هستی بمانی و نظارهگر خود بازیگر باشی و به شوخی زندگی بخندی.
زندگی روبه لذت و خوشی و عیش است در این زندگی پویا انسان به مراقبه و درون کاوی میپردازد برای اینکه به هستة مرکزی هستی خود و ژرفترین لایههای وجود خویش دست یابد. و این در حالی است که "لذت درونیترین هستة توست. " و صد البته این لذت و شادمانی خالی از رنج و افسردگی نیست "در لحظاتی غرق در شعف و در لحظاتی در افسردگی عمیق به سر خواهی برد. " زیرا این دنیا، جهان تزاحم و محدودیت است. لذت و شادمانی آن نیز محدود و آمیخته با حزن و رنج است.
اشو مدعی است که راهی تازه گشوده و به کمک شرق و غرب گمراه آمده است تا زندگی معنوی را با تلفیق عشق و مراقبه تجربه کنند. اما به نظر میرسد که او دارد راه غرب را ادامه میدهد و به در راستای تحقق اهداف تمدن غرب روشهای شرقی را با تحریف و تهی کردن از محتوای اصیل خود و پرکردن از محتوای مطلوب تمدن غرب باز تولید میکند.
او در حقیقت دارد میگوید ای اهالی تمدن غرب نگران نباشید، بیایید تا به شما بگویم رنج و افسردگی پس از عشقورزی را به سهولت بپذیرید و به کامجوییهای خود ادامه دهید. مبادا در راهی که پیش گرفتهاید شک کنید، اتفاقاً همین راه، راه خداست. در حالی که جسم خود را غرق لذت میکنید روح خود را نیز با نظاره این لذت بهرهمند سازید. بدین سان مراقبة هستی محض و خدای مطلق متعالی جای خود را به خدای دیگری میدهد "خدا شیء نیست، موضع است. موضع جشن و سرور. "
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
23-09-2013, 11:01
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
آمیختن عشق و مراقبه باعث رسیدن به وحدت با هستی و هستی بخش نمیشود، بلکه تنها لذت و شادکامی را کمی افزایش میدهد و آگاهی و حقیقتی غیر از آگاهی به امیال و نظارة احساسات خوشایند و رفتارهای لذت بخش ندارد.
و به اعتقاد اشو خدا را در این احساسات خوشایند و لذت و شادی خواهی یافت. به علت همین نگرش است که در پاسخ به نامة یکی از دوستانش که اعلام میکند:
من از مسائل جنسی گذشتهام؛ اشو دوباره او را به سوی این امور فراخوانده میگوید: "وقتی نیروی جنسی در مسیری متعالی به کار میافتد به براهماچاریا [سلوک ربانی] تبدیل میشود. خیلی خوب است که از آن وارستهای، اما این کافی نیست. باید از خلال آن بگذری و تصعیدش کنی. "
و در جایی تصریح میکند که "تانترا خداوند را انرژی عشق میداند. " بنابراین با آزاد کردن این انرژی و در خلال رهایش آن است که ملاقات با خدا و مراقبة موفق صورت میگیرد.
خدایی که اشو برای رسیدن به او تعالیم خود را سامان داده، احساس درونی از لذت و خوشی است. که به صورت عشق متجلی می شود. و این خدایی است که با مراقبه تنها و آرامش محض نمیتوان به او رسید.
این خدایی است که بودا به تنهایی راهی به سوی او ندارد و باید دست در دست شخصیت لذت طلب و دنیایی همانند زوربا در اسطورههای یونانی بگذارد. از این رو در موارد بسیاری از زوربای بودا سخن به میان میآورد.
"بودا یک ابر بشر است کسی در این باره تردید ندارد اما او بعد انسانی را از دست میدهد. او فوق طبیعی است. او از زیبایی فوق طبیعی بودن برخوردار است، اما زیبایی زُربای یونانی را فاقد است. زربا بسیار دنیوی است. دلم میخواهد تو هر دوی اینها باشی زربا و بودا. " چنین شخصیتی میتواند به خدا برسد. زیرا "خدا شخص نیست؛ بلکه اوج احساس سعادت، آرامش و احساس غایی من به این جهان متعلقم و این جهان به من تعلق دارد، است... ولی تنها در صورتی ممکن است که به احساس درونیات اجازه عمل بدهی. "
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
23-09-2013, 11:25
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
دروغی به نام صداقت
با تکیه و تأکید بر معنایی که اشو از خدا دارد، می گوید هر پیوندی تا وقتی که عشق و شوری را بر می انگیزد اعتبار دارد و از آن پس اصرار و پایداری در آن خیانت به عشق است، چون به یک دروغ تبدیل می شود. او به جای اینکه بیاموزد چگونه در عشق همواره بانشاط و وفادار باشیم.
این را مفروض می انگارد که عشق میمیرد و وقتی مرد دیگر نباید بگویی که هست. در این بین معشوق هیچ اهمیتی ندارد، مهم عشق است که از هر جای دیگری که سر برآورد باید خیمة خود را در آنجا برپاکنی. "نمی گویم اگر زنی را دوست داری با او زندگی نکن. با او باش، اما نسبت به عشق صادق و وفادار بمان، نه نسبت به شخص.... وقتی عشق ناپدید می شود، وقتی شادی از میان می رود، آن وقت باید به حرکت ادامه دهید... از همان لحظه ای که احساس می کنید دیگر از چیزی خوشتان نمی آید و آن چیز گیرایی و جاذبه اش را از دست داده است و شما را خوشحال نمی کند، از آن دست بردارید. فقط بگویید متأسفم. "
خدا شور و شعف زندگی است و تا وقتی که او در رابطه ای حضور دارد این رابطه مقدس است، می تواند تو را به خدا برساند وقتی که این شور و هیجان و احساس خوشی و شادی پایان یافت خدا را در جای دیگر باید جستجو کرد. در این حالت به درونت برو و بدان که خداوند در آنجاست و بعد اگر شادمانی و کامجویی تو را فراخواند به سوی آن برو که خدا را خواهی یافت.
(دقت بفرمایید بررسی نظر اشو می باشد نه تأیید آن)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
26-09-2013, 11:48
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
از نظر اشو همة اهمیت عشق جنسی و ارضاء آزادانة آن در این است که انسان را به مراقبه برساند.
به این ترتیب که کامجویی هایی از این دست شخص را سیر و خسته و دلزده می کند. "گاه شما بعد از عشق در ناکامی عمیقی فرومیروید. آن کسانی که عشق را نشناختهاند بیچارگی واقعی را تجربه نکرده اند. درد و رنج واقعی را درنیافتهاند. " در این وضعیت به درون تنهایی خویش رانده شده، فرصتی برای نیایش و مراقبه ایجاد می شود.
هر گاه از این درون کاوی خسته شوید به رابطهای دست می زنید تا دوباره آماده مراقبه و درون کاوی شود. کامجویی برای مراقبه است و به تدریج خود کامجویی هم فرصتی برای مراقبه می شود.
کامیابی حقیقی را باید از درون جست و اگر چنین شود لذت طلبی به کامل ترین صورت تحقق می یابد. به هر حال "از پیوند با مردم گریزی نیست. اما هیچ پیوندی خوشبختی را به تو ارزانی نمی دارد، چه خوشبختی هرگز از برون نمی آید. خوشبختی هماره از درون سوسو می زند، هماره از درون جاری می شود. " بنابراین نباید کامیابی و خوشبختی را در رابطه با دیگران جست. بلکه رابطه با دیگران آماده گر است برای دریافت آنچه از درون می جوشد.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
13-12-2013, 19:22
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
اشو به روشنی دریافته که روابط آزاد خستگی و ناکامی و افسردگی را در پی دارد.
و البته همین را فرصتی مناسب برای حرکت به سوی خداوند و درک او از درون خویش برمی شمارد. از این رو روابط پایداری را که می توانند آرامش و خوشبختی را تأمین کنند، به باد انتقاد می گیرد.
زیرا معتقد است آرامش و خوشبختی در کنار دیگری دروغ است، خوشبختی حقیقی در درون است که با تنهایی به دست می آید.
منبع:باشگاه اندیشه
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57966961097525120549.gif
vBulletin® v4.2.6 by vBS, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.