توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : حضرت اليسع(ع) در قرآن
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
13-03-2010, 21:50
http://smiles.al-wed.com/smiles/42/i46702886_43310_4.gif (http://smiles.al-wed.com/smiles/42/i46702886_43310_4.gif)http://upload.tazkereh.ir/images/69139910990791850407.gif (http://upload.tazkereh.ir/images/69139910990791850407.gif)http://smiles.al-wed.com/smiles/42/i46702886_43310_4.gif (http://smiles.al-wed.com/smiles/42/i46702886_43310_4.gif)
http://img.tebyan.net/big/1388/04/10518215011414618221154182121147207689824375.jpg (http://img.tebyan.net/big/1388/04/10518215011414618221154182121147207689824375.jpg)
اَليَسَع: از پيامبران بنىاسرائيل، ياد شده در قرآن كريم
«اليسع» واژهاى معرّب و اصل آن در عبرى «اليشع» يا «اليشاع» به معناى «خدا مىبيند» يا «خدا نجات مىدهد» است، زيرا در زبان عبرى «إل» به معناى «خدا» و «يشع» به معناى «نجات دادن» يا «ديدن» است.
گرچه برخى آنرا واژهاى عربى و از ريشه «وَسِعَ، يَسَعُ» گرفته، و دليل آن را وسعت علم آن حضرت يا تلاش وى در طلب حق و طاعت خدا دانستهاند.
جماعتى از كوفيان آنرا با دو لام و به صورت مشدّد «اللّيسع» قرائت كردهاند ؛ ولى هر دو قول ضعيف است، زيرا در زبان عربى «ال» بر اسمى كه بر وزن «يفعل» آمده مانند يزيد و يَعْمر، داخل نمىشود؛ همچنين هيچ اسمى در اين زبان به صورت «يسع» نيامده است، تا با ورود «ال» بر آن اين كلمه مشدد شود.
در قرآن كريم نام اليسع دو بار آمده است: در آيه 86 انعام/6 در ميان نام چند پيامبرِ برترى يافته و در آيه 48 ص/38 در ميان پيامبرانى با وصف «اخيار» (نيكان)؛ اما درباره اينكه او در چه زمانى مىزيسته و حوادث زندگيش چه بوده، قرآن سخنى نگفته است.
http://www.pichak.net/blogcod/zibasazi/06/image/pichak.net-53.gif (http://www.pichak.net/blogcod/zibasazi/06/image/pichak.net-53.gif)
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
13-03-2010, 21:52
http://www.pichak.net/blogcod/zibasazi/06/image/pichak.net-53.gif (http://www.pichak.net/blogcod/zibasazi/06/image/pichak.net-53.gif)
از ديد مفسران:
برخى مفسران او را از نسل ابراهيم(عليه السلام)مىدانند. نسب او در كتاب مقدس و منابع يهود، «اليشع بن شافاط» و در بيشتر منابع اسلامى «اليسع بن اخطوب بن العجوز» ذكر شده است.
البته عدهاى مىگويند: بين منابع اسلامى و منابع يهودى تفاوتى نيست، زيرا «شافاط» در زبان عبرى به معناى قاضى است و چون در آن زمان اساس كار قاضى بر خطابه و فن سخن بوده، «اخطوب» از آن اشتقاق يافته است. برخى از كتب تاريخى او را «اليسع بن عزى بن نشوتلخ بن افرايم بن يوسف» دانستهاند.
در كتاب مقدس سفر پادشاهان اول و دوم به صورت مبسوط درباره اليسع و ارتباط وى با الياس سخن به ميان آمده، و داستان زندگى او، كيفيّت جانشينى وى براى الياس و انتقال نبوت به او از جانب خدا بيان شده است.
همچنين معجزاتى از قبيل سالم كردن آب شهر اريحا (كه شور بوده و از آن محصولات كشاورزى به دست نمىآمده)، بركت بخشيدن به كوزه روغن پيرزنى كه قرض زيادى داشته است،
زنده كردن مردگان، سير كردن افراد فراوان با غذاى كم و شفاى نُعمان، فرمانده سپاه سوريه، به او نسبت داده شده است.
http://www.pichak.net/blogcod/zibasazi/06/image/pichak.net-53.gif (http://www.pichak.net/blogcod/zibasazi/06/image/pichak.net-53.gif)
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
13-03-2010, 21:52
http://www.pichak.net/blogcod/zibasazi/06/image/pichak.net-53.gif (http://www.pichak.net/blogcod/zibasazi/06/image/pichak.net-53.gif)
ازديدكتب تاريخى و تفسيرى اسلام:
از كتب تاريخى و تفسيرى اسلامي چنين برمىآيد كه اليسع با الياس پيامبر، معاصر و شاگرد وى بوده است و درباره آن دو، داستانهاى فراوانى نقل كردهاند كه بعيد نيست برخى از آنها از كتاب مقدس و منابع يهود اقتباس شده باشد
. در كتاب عرائسالمجالس فى قصصالانبياء آمده است كه الياس پيامبر وقتى بر زنى از زنان بنىاسرائيل وارد شد كه فرزندى بنام «اليسع بن اخطوب» داشت.
آن زن وى را در منزل جاى داد و ورودش را از دشمنان پنهان كرد.
الياس به پاس اين خدمت، در حق فرزندش اليسع كه به بيمارى سختى مبتلا بود، دعا كرد
. اليسع چون بر اثر دعاى او بهبودى يافت، با ديدن اين معجزه، به او ايمان آورد و ملازمتش را اختيار كرد. از آن به بعد هرجا كه الياس مىرفت اليسع نيز وى را همراهى مىكرد.
ثعلبى پس از بيانِ تفصيلى داستان عروج الياس به آسمان ادامه مىدهد: در اين هنگام اليسع او را صدا زد: اى الياس حال كه تو قصد رفتن دارى تكليف مرا معلوم كن و براى روزگار تنهاييم دستورى بده.
الياس كسايش را بر سر اليسع انداخت كه به عنوان نشانهاى براى جانشينى در ميان بنىاسرائيل بود. خداوند به فضل خود اليسع را به نبوت و رسالت به سوى بنى اسرائيل فرستاد و با فرستادن وحى به وى مانند الياس او را نيز تأييد كرد.
بنىاسرائيل نيز با ايمان به وى به تعظيم و تكريمش پرداخته و تا زمانىكه اليسع در ميان آنان زنده بود، حكم خداى متعالى در بين بنىاسرائيل نافذ بود.
http://www.pichak.net/blogcod/zibasazi/06/image/pichak.net-53.gif (http://www.pichak.net/blogcod/zibasazi/06/image/pichak.net-53.gif)
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
13-03-2010, 21:55
http://www.pichak.net/blogcod/zibasazi/06/image/pichak.net-53.gif (http://www.pichak.net/blogcod/zibasazi/06/image/pichak.net-53.gif)
اليسع در قرآن:
در قرآن به صورت صريح در دو جا درباره اليسع سخن به ميان آمده است:
1. «واِسمـعيلَ واليَسَعَ ويونُسَ ولوطـًا وكُلاًّ فَضَّلنا عَلَىالعــلَمين.» (انعام/6، 86)
در اين آيه خداوند مىفرمايد: اسماعيل واليسع و چند پيامبر ديگر را بر عالميان برترى داديم.
شكى نيست كه نمىتوان گفت آنها بر همه عالميان برترى دارند، زيرا پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)و معصومين(عليهم السلام) و حتى برخى از پيامبران ديگر بر آنان برترى دارند، ازاينرو گفته شده: آيه بدين معناست كه خداوند به وسيله نبوت آنها را بر افراد روزگار خودشان برترى داده است.
علامه طباطبايى در ذيل اين آيه مىفرمايد: «عالَم» در اينجا جماعتى از مردم است؛ مانند اينكه گاهى گفته مىشود: «عالَم عرب» و «عالَم عجم» و معناى برترى دادن بر عالميان، برترى به حسب مقام و منزلت است، چون هدايت خاص الهى آنها را بدون واسطه شامل مىشود
، در حالى كه ديگران به وسيله آنها هدايت مىشوند. البته احتمال دارد برترى آنان از اين جهت باشد كه انبيا(عليهم السلام)در ميان سلسله بنىنوع بشر، اين ويژگى را داشتهاند كه هدايتشان بر خلاف ساير افراد، فطرى بوده و به راهنمايى كسى هدايت نشدهاند، ازاينرو همه انبيا(عليهم السلام)مجموعهاى هستند كه بر ساير مجموعههاى بشرى فضيلت دارند ،
بنابراين آنگونه كه برخى مفسران خواستهاند با استدلال به اين آيه برترى انبيا را بر فرشتگان، اثبات كنند، درست نيست ؛ همچنين برخى ديگر از مفسران با توجه به ترتيب ذكر اسماى انبيا در اين آيه و آيات قبل و بعد از آن خواستهاند، به ترتيب زمانى يا مقامى و رتبى پيامبران برسند؛ ولى چنين تمسكى درست نيست، چون برخى از انبيايى كه از نظر زمانى پيش از اسماعيل بودهاند، بعد از وى ذكر شدهاند؛ همچنين با اينكه نوح و موسى و عيسى(عليهم السلام) از برترين پيامبراناند؛ ولى عدهاى بر آنها مقدم شدهاند.
http://www.pichak.net/blogcod/zibasazi/06/image/pichak.net-53.gif (http://www.pichak.net/blogcod/zibasazi/06/image/pichak.net-53.gif)
فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
13-03-2010, 21:56
http://www.pichak.net/blogcod/zibasazi/06/image/pichak.net-53.gif (http://www.pichak.net/blogcod/zibasazi/06/image/pichak.net-53.gif)
روايتي از امام رضا(ع):
در بحارالانوار روايتى طولانى از امام رضا(عليه السلام)نقل شده كه آن حضرت در احتجاجى برابر جاثليق مسيحى فرمود: ا
ليسع نيز مانند عيسى(عليه السلام)بر روى آب راه مىرفت، مرده را زنده مىكرد و كور مادرزاد و جذاميان را شفا مىداد و جز خداى متعالى هيچكس را عبادت نكرد، و امتش نيز او را نپرستيدند.
http://www.pichak.net/blogcod/zibasazi/06/image/pichak.net-53.gif (http://www.pichak.net/blogcod/zibasazi/06/image/pichak.net-53.gif)
vBulletin® v4.2.6 by vBS, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.