منتظر ظهور
23-09-2013, 22:13
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84355496119306282946.gif
دفاع حضرت معصومه(س) از مقام امامت
پدر حضرت فاطمه کبری، موسی بن جعفر و مادر بزرگوارش نجمه خاتون است. القاب آن حضرت عبارت اند از: معصومه، کریمه اهل بیت، طاهره، حمیده، رشیده، تقیه، مرضیه، رضیه،برّه، اخت الرضا (علیه السلام).[1]
http://mahdi313.ir/images/stories/%201.jpg
ولادت آن حضرت در اول ذیقعده الحرام 173ق در مدینه منوّره رخ داد.[2]
او در 23 ربیع الاوّل 201 هجری وارد قم شد و بعد از هفده روز، در دهم رییع الثانی 201 در 28 سالگی دار فانی را وداع گفت.
جایگاه ویژه ی حضرت معصومه (سلام الله علیها)
در میان فرزندان موسی بن جعفر(علیه السلام) که تعدادشان را تا بیست پسر و 37 دختر شمرده اند،[3] بعد از امام هشتم (علیه السلام) هیچ یک از آنها به مقام فاطمه معصومه(س) نمی رسد.
شیخ عباس قمی می گوید:
«افضل آنها سیده جلیله معظمه فاطمه بن امام موسی(علیه السلام) معروفه به حضرت معصومه(س) است که مزار شریفش در بلدی طیبه قم است که داری قبّه عالیه و ضریح و صحن های متعدد
و خدمه بسیار و موقوفات است و روشنی چشم اهل قم و ملاذ و معاذ عامّه خلق است...».[4]
منزلت آن حضرت را از سخنان خود امام هفتم نیز می توان دریافت، آن گاه که حضرت معصومه(س) پاسخ زائران قمی را نوشت و وقتی نگاه امام هفتم به آن پاسخ ها افتاد، سه بار
فرمود:«فَداها أبوها؛ پدرش فدیش باد».[5]
از سخنان دیگر امامان نیز مقام والی حضرت معصومه(س)در میان فرزندان امام هفتم(علیه السلام) روشن می شود؛ چرا که فقط درباره زیارت آن بانو فرموده اند: «فَمَنْ زارَها وَجَبَتْ لَهُ
الجَنّّةُ؛ پس هر کس او (فاطمه) را زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود».[6]
ین مضمون که از امام کاظم(علیه السلام) ، حضرت صادق(علیه السلام) ، حضرت رضا (علیه السلام)، و حضرت جواد(علیه السلام) نقل شده است، درباری هیچ یک از فرزندان امام هفتم
نیامده است.
شاهد دیگر بر عظمت آن بانو، ژرف نگری عمیق او به مهم ترین مسئله شیعه یعنی امامت امیرمؤمنان علی (علیه السلام) است. آنچه در ادامه خواهد آمد، نگاهی است به سخنان آن بانو در دفاع از امامت.
دفاع از امامت
حضرت معصومه حدود بیست سال از دوران خلافت مأمون را درک کرد؛ چرا که آغاز خلافت او از سال 170 و پایان آن سال 193 بود و حضرت معصومه در سال 173 به دنیا آمد. بنی
عباس که از نسل عمومی پیامبر اسلام (عباس بن عبدالمطلب) بودند، از انتساب خود به خاندان رسالت بهره برداری تبلیغاتی می کردند و خود را وارث بر حق خلافت می دانستند؛ اما هارون
الرشید بیش از دیگران فریب کاری می کرد. نقل شده است که هارون روزی به زیارت قبر مطهر پیامبر اسلام(صل الله علیه و علی اله و سلم) رفت و جمعیت فراوانی به استقبال او آمده
بودند. او رو به قبر پیامبر کرد و گفت: سلام بر تو ای رسول خدا! درود بر تو ی پسر عمو!
او با ین جملات می خواست، به مردم بفهماند که خلیفه پسر عموی پیامبر است و نوعی وراثت در کار است. حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) که در آن جمع حضور داشت و از اهداف
او آگاه بود، با صدی بلند گفت: «السلامُ عَلَیکَ یا رَسُول الله السلام علیک یا اَبّهَ؛ سلام بر تو ی رسول خدا! سلام بر تو ی پدر!».
هارون سخت ازاین سخن ناراحت شد؛ به گونه ی که رنگش تغییر کرد و بی اختیار گفت: ین میی افتخار است.[7]
هارون سرانجام حضرت را زندانی کرد و مظلومانه او را به شهادت رساند. در این شریط افرادی باید به مردم بفهمانند که خلافت از طریق نص، وصیت و قرابت، به امیرمؤمنان علی (علیه
السلام) و اولاد او اختصاص یافته است، نه به هر کس که صرفاً با پیامبر اکرم(ص)نسبتی دارد؛ چنان که حضرت معصومه این کار را انجام داد.
آن بانو پس از درگذشت هارون به سال 193، تا 201 که سال رحلت حضرت معصومه است، با خلافت محمد امین و عبدالله مأمون هم عصر بود. مأمون کار را به جایی کشاند که به خود
حق داد که به حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) پیشنهاد ولیعهدی دهد؛ یعنی او خلیفه و امام بر حق از طرف پیامبر است و حق دارد که دیگری را به خلافت یا ولیعهدی برگزیند.
امام هشتم به خوبی مقصود مأمون را می دانست و از ین رو، وقتی که مأمون گفت: «می خواهم خودم را از خلافت عزل و آن را برای تو قرار دهم و با تو بیعت کنم»، حضرت رضا
فرمود: « اگر این خلافت از آن تو باشد و خدا برای تو قرار داده، پس جایز نیست که لباسی (خلافتی) را که خداوند بر تو پوشانده، در آوری و به دیگری واگذار کنی و اگر خلافت از آن تو
نیست، جایز نیست که آن را به من واگذار کنی؛ در حالی که حق تو نیست». مأمون گفت: ی پسر رسول خدا! باید ین امر (خلافت) را قبول کنی. حضرت فرمود: هرگز من این کار را با
رغبت (و اختیار) انجام نمی دهم. مأمون گفت: اگر خلافت را نمی پذیری، پس ولیعهد من باش تا بعد از من به خلافت رسی».[8]
امام آن را هم قبول نکرد تا تهدید به قتل شد و با شریطی ولیعهدی را پذیرفت که آن شرایط نشانه عدم پذیرش ولیعهدی بود.[9]
در چنین شرایطی باید مدافعان امامت این نکته را بر مردم روشن کنند که خلافت طبق نص و سفارش پیامبر (ص) به امیرمؤمنان(ع) و امامان از نسل او اختصاص دارد. حضرت
معصومه(س) چه در دوران هارون و چه در دوران مأمون با نقل احادیث متواتر و قطعی مربوط به امامت و خلافت امیرمؤمنان، در این زمینه اقداماتی را انجام داد که به نمونه هایی اشاره
می شود.
1 . حدیث غدیر
یکی از احادیث درباره امامت امیرمؤمنان علی (علیه السلام)، حدیث متواتر و قطعی غدیر است که پیامبر اکرم(ص) در بخشی از خطبه غدیر فرمود:
ای مردم! من امر خلافت را به عنوان امامت و وراثت در نسل خود تا روز قیامت به ودیعه می سپارم و من ابلاغ کردم آنچه را که مأمور به ابلاغش بودم تا حجّت باشد بر حاضر و غایب و
بر همه ی کسانی که حضور دارند یا ندارند، به دنیا آمده اند یا نیامده اند. پس حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند».[10]
حدیث غدیر را 110 نفر از صحابه بدون واسط از شخص پیامبر اکرم(صل الله علیه و علی اله و سلم) و 84 نفر از تابعین با واسطه نقل کرده اند و جمع زیادی از علمای اهل سنت هم آن را
در کتب خویش گرد آورده اند.[11]
متأسفانه ین حدیث خیلی زود به فراموشی سپرده شد، ولی همیشه افرادی بودند که این حدیث را به یاد امت آورند. از جمله کسانی که در حساس ترین زمان این حدیث را به گوش مردم رساند،
حضرت فاطمه معصومه(س) است. امام حافظ محمد خزری شافعی (م813ق) از محمد بن بکر بن احمد قصری از حضرت فاطمه معصومه(س) و ... از فاطمه دختر امام صادق، از فاطمه
دختر امام باقر، از فاطمه دختر امام سجّاد، از فاطمه و سکینه دختران امام حسین، از امّ کلثوم دختر فاطمه زهرا، از فاطمه زهرا نقل می کند که فرمود: «اَنَسِیتُم قَوْلَ رَسوُلِ اللهِ یوْمَ غَدْیرِ خُمٍّ:
منْ کَنْتُ مَولاهُ فَعَلی مولاهُ؛ یا سخن رسول خدا در روز غدیر خم را فراموش کردید که فرمود: هر که من مولای اویم، علی مولای اوست؟»[12]
جالب ین است که فاطمیات در طول اعصار ین حدیث را نقل و منتشر کرده اند تا حجّت بر مردم تمام باشد.[13]
بیان این حدیث از سوی حضرت معصومه(س) در دوران خلافت هارون و مأمون که خود را پیشوای بر حق مسلمانان می دانستند، سخت بر ضد آنان بود و در اثبات حقانیت امامت حضرت
موسی کاظم(علیه السلام) و حضرت رضا (علیه السلام) بسیار تأثیر داشت و جانانه ترین دفاع از امامت به حساب می آمد.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/89677527522580905870.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/89677527522580905870.gif)
دفاع حضرت معصومه(س) از مقام امامت
پدر حضرت فاطمه کبری، موسی بن جعفر و مادر بزرگوارش نجمه خاتون است. القاب آن حضرت عبارت اند از: معصومه، کریمه اهل بیت، طاهره، حمیده، رشیده، تقیه، مرضیه، رضیه،برّه، اخت الرضا (علیه السلام).[1]
http://mahdi313.ir/images/stories/%201.jpg
ولادت آن حضرت در اول ذیقعده الحرام 173ق در مدینه منوّره رخ داد.[2]
او در 23 ربیع الاوّل 201 هجری وارد قم شد و بعد از هفده روز، در دهم رییع الثانی 201 در 28 سالگی دار فانی را وداع گفت.
جایگاه ویژه ی حضرت معصومه (سلام الله علیها)
در میان فرزندان موسی بن جعفر(علیه السلام) که تعدادشان را تا بیست پسر و 37 دختر شمرده اند،[3] بعد از امام هشتم (علیه السلام) هیچ یک از آنها به مقام فاطمه معصومه(س) نمی رسد.
شیخ عباس قمی می گوید:
«افضل آنها سیده جلیله معظمه فاطمه بن امام موسی(علیه السلام) معروفه به حضرت معصومه(س) است که مزار شریفش در بلدی طیبه قم است که داری قبّه عالیه و ضریح و صحن های متعدد
و خدمه بسیار و موقوفات است و روشنی چشم اهل قم و ملاذ و معاذ عامّه خلق است...».[4]
منزلت آن حضرت را از سخنان خود امام هفتم نیز می توان دریافت، آن گاه که حضرت معصومه(س) پاسخ زائران قمی را نوشت و وقتی نگاه امام هفتم به آن پاسخ ها افتاد، سه بار
فرمود:«فَداها أبوها؛ پدرش فدیش باد».[5]
از سخنان دیگر امامان نیز مقام والی حضرت معصومه(س)در میان فرزندان امام هفتم(علیه السلام) روشن می شود؛ چرا که فقط درباره زیارت آن بانو فرموده اند: «فَمَنْ زارَها وَجَبَتْ لَهُ
الجَنّّةُ؛ پس هر کس او (فاطمه) را زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود».[6]
ین مضمون که از امام کاظم(علیه السلام) ، حضرت صادق(علیه السلام) ، حضرت رضا (علیه السلام)، و حضرت جواد(علیه السلام) نقل شده است، درباری هیچ یک از فرزندان امام هفتم
نیامده است.
شاهد دیگر بر عظمت آن بانو، ژرف نگری عمیق او به مهم ترین مسئله شیعه یعنی امامت امیرمؤمنان علی (علیه السلام) است. آنچه در ادامه خواهد آمد، نگاهی است به سخنان آن بانو در دفاع از امامت.
دفاع از امامت
حضرت معصومه حدود بیست سال از دوران خلافت مأمون را درک کرد؛ چرا که آغاز خلافت او از سال 170 و پایان آن سال 193 بود و حضرت معصومه در سال 173 به دنیا آمد. بنی
عباس که از نسل عمومی پیامبر اسلام (عباس بن عبدالمطلب) بودند، از انتساب خود به خاندان رسالت بهره برداری تبلیغاتی می کردند و خود را وارث بر حق خلافت می دانستند؛ اما هارون
الرشید بیش از دیگران فریب کاری می کرد. نقل شده است که هارون روزی به زیارت قبر مطهر پیامبر اسلام(صل الله علیه و علی اله و سلم) رفت و جمعیت فراوانی به استقبال او آمده
بودند. او رو به قبر پیامبر کرد و گفت: سلام بر تو ای رسول خدا! درود بر تو ی پسر عمو!
او با ین جملات می خواست، به مردم بفهماند که خلیفه پسر عموی پیامبر است و نوعی وراثت در کار است. حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) که در آن جمع حضور داشت و از اهداف
او آگاه بود، با صدی بلند گفت: «السلامُ عَلَیکَ یا رَسُول الله السلام علیک یا اَبّهَ؛ سلام بر تو ی رسول خدا! سلام بر تو ی پدر!».
هارون سخت ازاین سخن ناراحت شد؛ به گونه ی که رنگش تغییر کرد و بی اختیار گفت: ین میی افتخار است.[7]
هارون سرانجام حضرت را زندانی کرد و مظلومانه او را به شهادت رساند. در این شریط افرادی باید به مردم بفهمانند که خلافت از طریق نص، وصیت و قرابت، به امیرمؤمنان علی (علیه
السلام) و اولاد او اختصاص یافته است، نه به هر کس که صرفاً با پیامبر اکرم(ص)نسبتی دارد؛ چنان که حضرت معصومه این کار را انجام داد.
آن بانو پس از درگذشت هارون به سال 193، تا 201 که سال رحلت حضرت معصومه است، با خلافت محمد امین و عبدالله مأمون هم عصر بود. مأمون کار را به جایی کشاند که به خود
حق داد که به حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) پیشنهاد ولیعهدی دهد؛ یعنی او خلیفه و امام بر حق از طرف پیامبر است و حق دارد که دیگری را به خلافت یا ولیعهدی برگزیند.
امام هشتم به خوبی مقصود مأمون را می دانست و از ین رو، وقتی که مأمون گفت: «می خواهم خودم را از خلافت عزل و آن را برای تو قرار دهم و با تو بیعت کنم»، حضرت رضا
فرمود: « اگر این خلافت از آن تو باشد و خدا برای تو قرار داده، پس جایز نیست که لباسی (خلافتی) را که خداوند بر تو پوشانده، در آوری و به دیگری واگذار کنی و اگر خلافت از آن تو
نیست، جایز نیست که آن را به من واگذار کنی؛ در حالی که حق تو نیست». مأمون گفت: ی پسر رسول خدا! باید ین امر (خلافت) را قبول کنی. حضرت فرمود: هرگز من این کار را با
رغبت (و اختیار) انجام نمی دهم. مأمون گفت: اگر خلافت را نمی پذیری، پس ولیعهد من باش تا بعد از من به خلافت رسی».[8]
امام آن را هم قبول نکرد تا تهدید به قتل شد و با شریطی ولیعهدی را پذیرفت که آن شرایط نشانه عدم پذیرش ولیعهدی بود.[9]
در چنین شرایطی باید مدافعان امامت این نکته را بر مردم روشن کنند که خلافت طبق نص و سفارش پیامبر (ص) به امیرمؤمنان(ع) و امامان از نسل او اختصاص دارد. حضرت
معصومه(س) چه در دوران هارون و چه در دوران مأمون با نقل احادیث متواتر و قطعی مربوط به امامت و خلافت امیرمؤمنان، در این زمینه اقداماتی را انجام داد که به نمونه هایی اشاره
می شود.
1 . حدیث غدیر
یکی از احادیث درباره امامت امیرمؤمنان علی (علیه السلام)، حدیث متواتر و قطعی غدیر است که پیامبر اکرم(ص) در بخشی از خطبه غدیر فرمود:
ای مردم! من امر خلافت را به عنوان امامت و وراثت در نسل خود تا روز قیامت به ودیعه می سپارم و من ابلاغ کردم آنچه را که مأمور به ابلاغش بودم تا حجّت باشد بر حاضر و غایب و
بر همه ی کسانی که حضور دارند یا ندارند، به دنیا آمده اند یا نیامده اند. پس حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند».[10]
حدیث غدیر را 110 نفر از صحابه بدون واسط از شخص پیامبر اکرم(صل الله علیه و علی اله و سلم) و 84 نفر از تابعین با واسطه نقل کرده اند و جمع زیادی از علمای اهل سنت هم آن را
در کتب خویش گرد آورده اند.[11]
متأسفانه ین حدیث خیلی زود به فراموشی سپرده شد، ولی همیشه افرادی بودند که این حدیث را به یاد امت آورند. از جمله کسانی که در حساس ترین زمان این حدیث را به گوش مردم رساند،
حضرت فاطمه معصومه(س) است. امام حافظ محمد خزری شافعی (م813ق) از محمد بن بکر بن احمد قصری از حضرت فاطمه معصومه(س) و ... از فاطمه دختر امام صادق، از فاطمه
دختر امام باقر، از فاطمه دختر امام سجّاد، از فاطمه و سکینه دختران امام حسین، از امّ کلثوم دختر فاطمه زهرا، از فاطمه زهرا نقل می کند که فرمود: «اَنَسِیتُم قَوْلَ رَسوُلِ اللهِ یوْمَ غَدْیرِ خُمٍّ:
منْ کَنْتُ مَولاهُ فَعَلی مولاهُ؛ یا سخن رسول خدا در روز غدیر خم را فراموش کردید که فرمود: هر که من مولای اویم، علی مولای اوست؟»[12]
جالب ین است که فاطمیات در طول اعصار ین حدیث را نقل و منتشر کرده اند تا حجّت بر مردم تمام باشد.[13]
بیان این حدیث از سوی حضرت معصومه(س) در دوران خلافت هارون و مأمون که خود را پیشوای بر حق مسلمانان می دانستند، سخت بر ضد آنان بود و در اثبات حقانیت امامت حضرت
موسی کاظم(علیه السلام) و حضرت رضا (علیه السلام) بسیار تأثیر داشت و جانانه ترین دفاع از امامت به حساب می آمد.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/89677527522580905870.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/89677527522580905870.gif)