PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ♠♠♠♠♠ گفتاري از شهيد آويني درباره«مرگ آگاهي» نفس‌هاي انسان گام‌هايي است که به سوي مرگ بر مي‌دارد -♠♠♠♠♠



یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
25-10-2013, 14:08
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45462944279717872090.gif



به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، آنچه خواهيد خواند نوشتاري است از «سيد مرتضي آويني» در رابطه با مرگ آگاهي انسانها. باخواندن اين مطلب به راحتي مي توان دريافت که سيد شهيدان اهل قلم خود نيز آگاهانه مرگ در راه خدا را انتخاب کرده است.

شهيد آويني مي نويسد: «حضرت علي عليه‌السلام سخناني از اين دست که همه مالامال از مرگ آگاهي باشد بسيار دارند. مرگ آگاهي کيفيت حضور اولياي خدا را در دنيا بيان مي‌دارد، تا آن جا که هر که مقرب‌تر است مرگ آگاه‌تر است، و بر اين قياس بايد چنين گفت که حضور علي عليه‌اسلام در عالم، عين مرگ اگاهي است. مرگ آگاهي يعني آن که انسان همواره نسبت به اين معنا که مرگي محتوم را در پيش رو دارد، آگاه باشد و با اين آگاهي زيست کند و هرگز از آن غفلت نيابد.

مردمان اين روزگار سخت از مرگ مي‌ترسند و بنابراين، شنيدن اين سخنان برايشان دشوار است. اما حقيقت آن است که زندگي انسان با مرگ در آميخته است و بقايش با فنا. پيش از ما ميلياردها نفر بر کره‌ي زمين زيسته‌اند و پس از ما نيز. اگر مولا علي عليه السلام مي‌فرمايد «والله ابن ابيطالب با مرگ انسي آن چنان دارد که طفلي به پستان مادرش»، اين انس که مولاي ما از آن سخن مي‌گويد چيزي فراتر از مرگ آگاهي است؛ طلب مرگ است، طلب مرگ نه همچون پاياني بر زندگي. مرگ پايان زندگي نيست، مرگ آغاز حياتي ديگر است؛ حياتي که ديگر با فنا و مرگ در آميخته نيست، حياتي بي‌مرگ و مطلق. زندگي اين عالم در ميان دو عدم معنا مي‌گيرد؛ عالم پس از مرگ همان عالم پيش از تولد است و انسان در ميان اين دو عدم فرصت زيستن دارد.

زندگي دنيا با مرگ در آميخته است، روشنايي‌هايش با تاريکي، شادي‌هايش با رنج، خنده‌هايش با گريه، پيروزي‌هايش با شکست، زيبايي‌هايش با زشتي، جواني‌اش با پيري و بالاخره وجودش با عدم. حقيقت اين عالم فناست و انسان را نه براي فنا، که براي بقا آفريده‌اند: «خلقتم للبقاء لا للفناء و اسمعوا دعوه الموت اذانکم قبل اين يدعي بکم»، دعوت مرگ را به گوش گيريد پيش از آن که مرگ شما را فراخواند.

و همه‌ي اين سخنان از سر مرگ آگاهي است و راستش لذت زندگي مرگ آگاهانه را جز اولياي خدا کس نمي‌داند؛ اين لذتي نيست که به هر کس عطا کنند. تنگ نظري است اگر به مقتضاي تفکر رايج، به اين سخنان پشت کنيم و بگوييم: «تا کجا از مرگ مي‌گوييد؟ کمي هم در وصف زندگي بسراييد!» دل بستن در دنيا، دل بستن در فناست و مرگ بر ما سايه افکنده است. اين علي است که چنين مي‌فرمايد؛ هم او که راه‌هاي آسمان را بهتر از راه‌هاي زمين مي‌شناسد. سخنان او سروده‌هاي شاد و مفرح در وصف زندگي است، آن زندگي که با زهر فنا و مرگ در نياميخته است. منتها غفلت‌زدگان بيش‌تر مي‌پسندند که با غفلت از مرگ، به سراب شادي‌هاي آميخته با غصه دل خوش کنند. بگذار چنين باشد. اما اگر اولياي خدا در جست‌وجوي فناء في‌الله هستند، بقاياي حقيقي را طلب کرده‌اند؛ بودني را که از دسترس مرگ و فنا و رنج و غصه و شکست دور باشد. به سختي علي عليه‌السلام گوش بسپاريم: «دل‌هاتان را از دنيا بيرون کنيد، پيش از آن که بدن‌هاتان را از آن بيرون برند.»
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/96247009643652895728.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/96247009643652895728.gif)