PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : * از تکبر تا سقوط *



مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
27-10-2013, 12:02
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25787884306540546843.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25787884306540546843.gif)

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)


╬◄*♥*►╬ * از تکبر تا سقوط * ╬◄*♥*►╬

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/37173039076352030907.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/37173039076352030907.gif)

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
27-10-2013, 12:05
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)



برای هر چیزی راه میانبری است. به این معنا که هستی به گونه ای برنامه ریزی شده است که انسان همان گونه که می توان از راه اسباب به خواسته ها و مقاصد خویش دست یابد، می تواند با بهره گیری از ابزار و وسایلی راه را کوتاه کند و به چشم زدنی ره صد ساله را بپماید.

پس همان گونه که می تواند با هواپیمایی هزاران کیلومتر را در چند ساعت بپماید می تواند به " کن بسم الله " طی الارض نماید و زمین و زمان را در نوردد و آن را در هم پیچد و گذشته و آینده را به زمان حال آورد.

همان گونه که انسان می تواند در مسیر کمالی این گونه به اسباب ظاهری و باطنی مسیرهای زمانی و مکانی را کوتاه کرده و میانبر برود می تواند در مسیر هبوط و سقوط نیز این گونه عمل کند.

قرآن در شناسایی و معرفی یکی از عوامل سقوط آسان و سریع، به تکبر و خودپسندی اشاره می کند که هم در حوزه های شخصی و هم اجتماعی و نیز ظاهری و باطنی آثار زیانباری را در پی دارد.

از آن جایی که مساله شناخت ابزارها و اسباب های سقوط و هبوط سریع و آسان برای هر انسانی مهم است. در این نوشتار کوتاه تحلیل قرآن از مساله تکبر مورد توجه قرار گرفته است. نویسنده نیز تلاش کرده است با توجه به اهمیت مساله از زاویه دیگری به عوامل ، زمینه ها و آثار این مساله بپردازد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.






https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
27-10-2013, 12:07
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)




آثار تکبر


تکبر که از ماده کبر گرفته شده است به حالتی از حالات انسانی اطلاق می شود که شخص احساس می کند که از دیگری بزرگ تر است و در برابر دیگری هر کسی که باشد رفتارهای بر خاسته از بزرگی انجام می دهد.

البته این حالت از آن جهت امری سلبی و ضد ارزشی شمرده می شود که شخص بر خلاف واقعیت و بر اساس پندارهای واهی و تخیلات نادرست خود را در مقامی قرار می دهد که در آن جایگاه نیست.

دیگر آن که کنش ها و واکنش های شخص، نسبت به دیگری نیز بسیار زننده و غیر هنجاری می شود و از تعادل رفتاری و شخصیتی بیرون می رود.


از این روست که اندیشمند برجسته ، زبان شناس و قرآن شناس به نام اصفهانی راغب در کتاب ارزشمند خویش مفردات الفاظ قرآن کریم، در بیان معنای قرآنی تفکر می نویسد که:

تکبر حالتی در انسان است که بر اثر خودپسندی و خود برتربینی، خویش را برتر از دیگران ببیند.( مفردات ، ص ۶۹۷ ذیل واژه کبر)




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
27-10-2013, 12:08
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)




بر این اساس می توان گفت که مولفه ها و عناصر اساسی تکبر عبارت از خودپسندی و برتر یافتن خویش از دیگران است.

این برتر یافتن به سبب نمودهای عینی و بروز و ظهور بیرونی بسیار خطرناک است وشخص را دچار انجام رفتارهای بیرون از حد اعتدال و طبیعت شخصیت سالم و هنجاری می کند. از این روست که خودپسندی و تکبر امری زشت و صفتی ضد ارزشی دانسته شده است.

هر صفت درونی و باطنی، آثار و تبعات بیرونی و ظاهری دارد که می توان از راه آن شخصیت فردی را تحلیل و تبیین کرد. بسیار از مردمان خود را انسان هایی فروتن و متواضع می شمارند ولی در رفتارهای خویش خوی و خلق استکباری و متکبرانه را نشان می دهند.

از این روست که برای شناخت شخصیت اشخاص می بایست به رفتارها و کردارهای وی توجه کرد و داوری را بر اساس آن انجام داد.

به نظر می رسد برای شناخت جایگاه ضد ارزشی تکبر در بینش و نگرش قرآن، بهتر آن است که در آغاز این نوشتار گزارش قرآن از آثار تکبر و پیامدهای آن مورد توجه قرار گیرد.









https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
28-10-2013, 19:47
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)





هبوط

از جمله آثاری که قرآن برای تکبر بیان می دارد، هبوط انسان از مقام و جایگاه انسانی است. انسان از زمانی که متولد می شود دارای جایگاه مهم اشرف آفریده هاست.

به این معنا که از نظر طبیعی درجایگاهی قرار دارد که می توان آن جایگاه را در مقام قرب الهی دانست.

انسان هر چند که کودکی است که هنوز ظرفیت های اسمایی خویش را بروز و ظهور نداده و به فعلیت نرسانیده است ولی به سبب این که موجودی با ظرفیت بی نهایت است در مقام قرب الهی برتر از همه آفریده های هستی حتی فرشتگان نشسته است.







علامه استاد کامل و معلم انسانیت آیت الله حسن زاده آملی هماره از نفوذ کودکان و تسخیر و تصرفات ایشان سخن می گفت و می فرمود کودکان ازآن جایی که قریب به مبدا هستند و از نظر زمانی به تازگی از مقام نفخت روحی بیرون آمده اند

همین قرب به مبدا موجب می شود که نفوذ بسیاری بر همه هستی و انسان ها داشته باشند و به سادگی همه را مسخر خویش سازند و برای کارهای خویش بسیج نمایند.

این گونه است که به سادگی وآسانی متکبرترین انسان ها و قدرتمندترین آنان را به تسخیر خویش در آورده و به حکم کودکی آنان را چون اسب و چارپایان کرده و بر ایشان سوار شده و سواری می کشند.

این تسخیر کنندگی کودکان ریشه در قرب به مبدا دارد و آثار آن تا زمانی که از مبدا دور نشده اند ادامه دارد.

اگر کودک در مسیر تعالی و کمالی قرار گیرد روز به روز بر قدرت و نفوذ و تسخیر وی افزوده و از نظر کمی و کیفی و نیز گستره نفوذ افزوده می شود و انسان ها و حتی موجودات دیگر را به تسخیر خویش در می آورد.

اما اگر بر خلاف مسیر تعالی حرکت کند روز به روز از قدرت تسخیر و دایره نفوذ وی کاسته می شود. این مقام انسانیت در هستی امری طبیعی و خواسته الهی است که در آیات قرآنی به شکل مسجود فرشتگان شدن بیان شده است.







https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
28-10-2013, 19:51
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)




بنابراین تسخیر دیگری ازسوی انسان امری طبیعی و موهبت الهی است.

اما باقی ماندن در این مقام انسانیت تا زمانی است که برخلاف حرکت و امر الهی گام بر ندارد و در مسیر کمالی و تعالی حرکت نماید.

بنابراین اگر زمانی بر خلاف امر الهی حرکت کند از این مقام بیرون شده و از نفوذ و تسخیر وی کاسته می شود تا جایی که دیگران بر وی مسلط شده و شیاطنی از جن بر او چیره می شوند و او را تسخیر می کنند.









یکی از علل و عواملی که موجب می شود تا انسان از این مقام عظمای تسخیر طبیعی بیرون رانده شود و هبوط نماید، تکبر است.

در گزارش قرآن از داستان هبوط ابلیس به این نکته اشاره شده است که ابلیس به سبب تکبر و خودپسندی و خود برتربینی دچار هبوط شد.
(اعراف آیات ۱۲ و ۱۳ و نیز حجر آیات ۳۲ و ۳۴ و نیز ص آیات ۷۵ و ۷۷)

البته قرآن در همین آیات و آیات دیگر علت دیگری برای هبوط بیان می کند و آن سرپیچی از اوامر الهی و انجام منهیات است.

در حقیقت دوری از تقوا و بهره مند نشدن از آن از دیگر عواملی است که هبوط را سبب می شود. این مشکلی است که حضرت آدم و همسرش در بهشت خاص خود گرفتار آن شدند و با نزدیکی به درخت ممنوع ، دچار هبوط شدند.









https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
29-11-2013, 18:29
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)














گزارش قرآن از داستان هبوط ابلیس نشان می دهد که ابلیس به سه عمل خویش گرفتار دو هبوط و یک سقوط شد.

علت هبوط نخست ابلیس از مقام قرب الهی، تکبر و استکبار ورزی وی نسبت به دیگری بوده است.

وی چنان که قرآن گزارش می کند موجودی متکبر بوده است و تکبر خویش را نهان می داشت. این تکبر وی به گونه ای بود که خود را از همه هستی برتر می شمرد و به همین سبب حتی نسبت به اوامر الهی اشکال تراشی می کرد.


پس از آفرینش حضرت آدم (ع) ابلیس آن چه در درون داشت یعنی تکبر درونی خویش را به شکل استکباری بروز می دهد و نسبت به فرمان خداوند به پذیرش خلافت و ربوبیت طولی آدم (ع) سرکشی می کند و بیان می دارد که حاضر نمی شود تا تسخیر شده انسان شود و او به عنوان خلیفه الهی او را به کمالش برساند.

این گونه است که از سوی خداوند به سبب نافرمانی و سرکشی به شکل استکبار از درگاه و مقام قرب رانده می شود؛ زیرا مقام قرب الهی ، مقام استکبار و نافرمانی نیست. وی تا زمانی که تکبر خویش را به شکل استکباری بروز و ظهور نداده بود از مقام قرب رانده نمی شود و این در حالی است که خداوند که علم به غیب و خفی و اخفی است از آن آگاه بوده و پس از استکبار ورزی بیان می دارد که وی از گذشته کافر بوده است و اکنون کفر خویش را اشکار کرده است.

دومین هبوط زمانی صورت می گیرد که به وسوسه گری می پردازد و با سوگندهای دروغین حضرت آدم (ع) را می فریبد و موجبات هبوط حضرت آدم (ع) را فراهم می آورد. در این جا وی افزون بر نافرمانی و سرکشی ، با سوگندهای دروغین خویش، راه نافرمانی را ادامه می دهد و دیگران را نیز به ضلالت و گمراهی دعوت می کند و فرصت های تعالی و تکامل در بهشت خاص را از آدم می گیرد و اجازه نمی دهد تا خلیفه الهی در آن جا به کمال شایسته خویش برسد.

سومین هبوط و در حقیقت سقوط نهایی را زمانی انجام می دهد که با گستاخی تمام خداوند را متهم به گمراهی خویش می کند و سوگند می خورد تا هرگز نگذارد تا آدم (ع) و فرزندانش به مقام خلافت ربوبیت طولی دست یابند و در مسیر کمال و تقرب غایی حرکت کنند. در این جاست که به عنوان ملعون ابدی از درگاه خداوندی رانده می شود و جایگاه یقینی و قطعی خویش در دوزخ را برای خود تثبیت می کند.

در حقیقت می توان از گزارش های قرآنی دریافت که ریشه و خاستگاه همه هبوط ها و در نهایت سقوط نهایی ابلیس ، چیزی جز تکبر نبوده است. این خودبرتربینی و خودپسندی ابلیس بوده است که وی را در نهایت به سقوط می کشاند و ملعون و مرجوم از سوی خداوند می شود و جایگاه دوزخ را برای خود می خرد.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
07-12-2013, 17:06
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)





تمرد

چنان که دانسته شد استکبار عامل اصلی بسیاری از امور زشت و زننده و نابهنجار دیگری است. از جمله آن که تمرد و سرکشی را می توان از آثار تکبر شخص دانست.

چنان که در آیات پیش گفته دیده شد تکبر ابلیس موجب شد تا نسبت به فرمان های الهی سرکشی و تمرد نماید و بر خلاف مسیر کمالی حرکت کند و در نهایت هبوط و سقوط را به جان خرد.

از این روست که به انسان های هشدار داده می شود تا نسبت به خصلت تکبر مواظبت و مراقبت کنند و با در پیش گرفتن رفتار ضد تکبر چون تواضع و فروتنی نسبت به دیگران، زمینه ها و عوامل تکبر را در ذات خویش از میان بردارند؛ به ویژه آن که در ذات انسان به صورت طبیعی نوعی واکنش تکبری و خودپسندی و خود برتربینی وجود دارد و برتری طبیعی و تکوینی وی نسبت به بسیاری از آفریده های هستی این فرصت را به انسان می دهد که متکبرانه رفتار نماید و استکبار ورزد.





در رفتارهای اجتماعی اشخاص از جمله کودکان و نوجوانان اگر توجه شود می توان به عامل خودپسندی و خود برتربینی دست یافت که به شکل استکبارورزی و تمرد و نافرمانی مدنی و غیر مدنی نسبت به فرمان های هنجاری مربیان از جمله پدر و مادر و آموزگاران بروز و ظهور می کند.

بنابراین می بایست با تشویق کودکان و نوجوانان به تواضع و فروتنی و نمایش آن به شکل در پیش گرفتن رفتارهایی دور از کبر و تکبر چنان که حضرت لقمان به فرزند خویش می فرماید، خصلت تکبر را کنترل و مدیریت کرد و آن را تعدیل نمود تا به شکل زننده ای سر باز نکند.

از این رو رفتارهای چون مرح و درشت گویی و تبخر و باد کردن و گردنکشی کردن و گردن فرازی نمودن می تواند بیانگر خصلت تکبر باشد که آثار آن به شکل نافرمانی و تمرد بروز و ظهور می کند.







https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
07-12-2013, 17:08
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)





تحقیر



از دیگر آثاری که قرآن برای تکبر بر می شمارد، تحقیر دیگران است. ابلیس چنین رفتاری را نسبت به آدم در پیش گرفت و همین مساله بود که با حالتی تحقیر آمیز برای بیان علت سرپیچی خویش از فرمان پذیرش تسخیر از سوی آدم با عمل سجده بر وی گفت که آدم موجودی حقیر و پست است؛

زیرا عنصر تشکیل دهنده گل بد بو و لجنی متعفن است این در حالی است که عنصر تشکیل دهنده وی عصاره و خلاصه آتش است که امروز از آن به انرژی و آن هم از نوع پاک و تمیز آن می شماریم.

در حقیقت ابلیس مدعی آن است که شخص وی از عنصر انرژی پاک آفریده شده، در حالی که ابلیس از گل بد بو و لجن متعفن آفریده شده است.







در این عبارت که ابلیس بیان و قرآن گزارش می کند به آسانی می توان تحقیر آدم را در کلام و سخن ابلیس یافت. چنین رفتاری را خداوند برای برخی از انسان های بیان می کند.

اشراف از جمله کسانی هستند که به سبب تفکر و نگرش باطل خود نسبت به ثروت و اموال، آن را اصالت بخشیده و به عنوان امرذاتی خویش پنداشته و به داشتن آن بر دیگری فخر می فروشند و انسان های ندار را تحقیر می کنند.

از نظر ایشان دارندگی مال دنیا و ثروت دارندگی شخصیت دانسته شده و آن را امتیازی برای خویش بر می شمارند و این گونه است که کسانی که فقیر و بینوا هستند تحقیر می کند.(هود آیه ۲۷)

در نگرش مستکبران و تحلیل ایشان، مال و ثروت که زینت دنیاست زینت خود دانسته و آن را به عنوان ویژگی شخصیتی خویش می شمارند و در برابر فقر را یکی از صفات شخصیت فقیران قرار داده و بر اساس مال و ثروت به داوری ارزشی نسبت به خود و دیگران می پردازند.

بر این اساس می توان گفت که تحقیر دیگری، از نظر قرآن ریشه در تحلیل نادرست از عناصر و مولفه های شخصیتی دارد و کسانی که ثروت دنیا را مولفه شخصیت انسانی می شمارند نسبت به دیگری از در تحقیر وارد می شوند.






https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
07-12-2013, 17:10
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)



حق ناپذیری


از همین تحلیل نادرست در باره ملاک ها و معیارهای شخصیت انسانی می توان دریافت که انسان های متکبر و خودپسند هم چنین انسان های حق ناپذیری هستند و اگر شخصی به ایشان بگوید که ملاک و معیارهای سنجش و داوری شما درباره شخصیت ارزشی و ضد ارزشی نادرست و باطل است آن را نمی پذیرند و بر درستی ملاک های باطل خویش اصرار و پافشاری می کنند.

قرآن در گزارشی که از آفرینش آدم و تمرد و تکبر ابلیس می دهد به این مساله اشاره می کند.








در آن جا خداوند در پاسخ به ادعای خودپسندانه ابلیس در برتربینی می فرماید که آن چه ملاک داوری و شخصیت هر موجودی است قرب وبعد به خداوند است.

بنابراین به جای آن که معیار اصالت عناصر آتش بر خاک را مطرح سازد می بایست به مقام اسمایی حضرت آدم توجه داشته باشد که خداوند از ذات خویش روحی با تمام کمالات اسمایی در وی دمیده است.

ابلیس حتی پس از بیان خداوندی درباره معیارهای سنجش حق از باطل ، حاضر به پذیرش معیارهای بیان شده نمی شود و بر ملاک ها و معیارهای خویش پافشاری می کند.

همین تکبر و خودبرتربینی را می توان از دیگر متکبران از جمله کافران نیز سراغ گرفت. خداوند در بیان عدم پذیرش حقایق قرآن از سوی کافران به تکبر و خودبرتربینی آنان اشاره می کند.(ص آیات ۱ تا ۲)







https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
12-12-2013, 23:37
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)





ختم قلب

دل های برخی به سبب تکبر، به گونه می شود که هر گونه حقی را باطل و باطلی را حق می شمارند؛ زیرا حق عامل بازدارنده ای نسبت به برخی از اندیشه ها و بینش ها و نگرش های رفتاری است.

از این رو شخص متکبر نمی تواند آن را بپذیرد. مخالفت با حق وی را به سوی باطل گرایش می دهد و در یک فرآیندی چنان می شود که نسبت به حق به طور خودکار واکنش منفی و بازدارنده انجام می دهد و آن را به درون حوزه احساس و تفکر خویش راه نمی دهد.

بر این اساس راه های ارتباطی خویش را با حقایق می بندد و مهر بر دل خویش می نهد.




از آن جایی که حق همواره برخاسته از خاستگاهی محکم و استوار است و ریشه های آن افزون بر پاکی و طهارت و طیب بودن، بر زمینی محکم قراردارد، استدلال و برهان اساس آن را تشکیل می دهد. این در حالی است که باطل یا اصولا خاستگاه استدلالی ندارد و یا خاستگاه استدلالی آن موهوم و تخیلی است تا تشابه به حق یافته و بتواند در دل های اهل استدلال جا باز کند.

ریشه ها و خاستگاه سست و بی بنیاد باطل است که اهل باطل چون متکبران را به سوی خویش می کشاند.

ایشان هنگامی که با دیگری از روش دیالیتک و جدلی استفاده می کند بنیاد استدلال و جدل ایشان امور ظنی و تخمینی است؛ زیرا مهر شدن دل ها اجازه نمی دهد تا گرایش به دلایل مسلط پیدا کنند و به برهان قاطع تمسک جویند.(غافر آیه ۳۵)

این گونه است که حق ناپذیری و مخالفت با آن از واکنش های طبیعی اهل تکبر و خودبرتربینان می شود.





https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
06-04-2014, 12:51
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)






مانع فهم آیات خداوندی

بر این اساس اگر گفته شود که انسان های متکبر انسان های هستند که توانایی فهم و درک حقایق آیات الهی را ندارند امری روشن است. از این روست که قرآن در آیه ۱۴۶ سوره اعراف تکبر و خودبزرگ بینی را مانع اصلی فهم آیات و معارف الهی بر می شمارد.


جدال

از دیگر خصوصیاتی که قرآن برای اهل تکبر می شمارد، جدل گرایی ایشان است. جدل گرایی از آثار طبیعی متکبران است. این مطلب را در بخش پیشین اشاره کرده ایم. قرآن در آیه ۳۵ سوره غافر خصلیت ستیزه جویی و جدل گرایی ایشان را به سبب مهر شدن دل های ایشان نسبت به حقایق و ادله های قطعی و یقینی حقایق می شمارد. از این روست که با دین و آموزه های دینی و آیات الهی به طور طبیعی مخالفت می کنند و حاضر به پذیرش آن نمی شوند و تسلیم در برابر آن را نادانی می شمارند.

خداوند در آیه ۵۶ سوره غافر می افزاید که مجادله گرایی نسبت به آیات روشن و واضح خداوندی با ادله ها و برهان سست و ظنی به سبب آن است که ایشان دچار کبر و خود بزرگ بینی هستند که گرفتار آن شده اند و این در حالی است که حقیقتا به این کبر و بزرگی که آرزو و امید ایشان است هرگز نمی رسند و نمی توانند انسان های بزرگی شوند؛ زیرا راه رسیدن به بزرگی واقعی آن است که از راه ایمان به حقایق از جمله آیات الهی وارد شوند تا با بندگی به بزرگی عبودیت ربوبی دست یابند. از این رو کسی که بزرگی و کبر را در راه باطل و جدل می یابد هرگز به آن نمی رسد.

از نظر قرآن ریشه و خاستگاه جدل گرایی برخی از مردمان به ویژه سردمداران شرک را می بایست در تکبر و خودبزرگ بینی آنان جست و جو کرد. خودبرتربینی آنان به ایشان اجازه نمی دهد تا حقایق و استدلال های قرآنی را بپذیرند و به آن تن در دهند.(حج آیات ۸ و ۹)







https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
06-04-2014, 12:52
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)







شک و تردید

بر این اساس ریشه شک و تردید گرایی بسیاری از اهل شرک و باطل را می بایست در روحیه تکبری و استکباری آنان جست. خداوند در آیات ۳۴ و ۳۵ سوره غافر تبیین و تحلیل می کند که چگونه تکبر و جبارگرایی برخی از مردمان موجب می شود تا انسان های بیرون از دایره اعتدال شوند و نسبت به حقایق واکنش های منفی بروز داده و حاضر به پذیرش آن نشوند. اسراف گرایی و شک گرایی پیامد و اثر طبیعی چنین واکنش هایی نسبت به حقیقت و استدلال های قطعی و روشن است.

تضییع حقوق دیگران

تکبر و خودپسندی و خودبرتربینی موجب می شود که شخص دیگری را خوار و پست شمارد و به آسانی دیگری را تحقیر نماید؛ زیرا ملاک ها و معیارهای دیگری برای خویش درست می کند که با حقایق ارتباط چندانی ندارد. این گونه است که بر اساس معیارهای خویش به سنجش رفتار خویش نسبت به دیگری می پردازد و به سادگی حقوق طبیعی و اجتماعی دیگری را نادیده گرفته و تضییع می کند.

خداوند در آیه ۷۵ سوره آل عمران روحیه تکبر و خودبرتربینی را عامل تضییع حقوق دیگران می شمارد و بیان می دارد که چگونه تفاوت معیارهای میان انسان های غیر متکبر و متکبر موجب می شود به سادگی حقوق مالی افراد از سوی متکبران تباه شود. در این آیات بیان شده است که برخی از یهود و اهل کتاب به سبب این که مومنان را از دایره انسانیت بیرون می دانند و به سبب انتساب به خداوند جایگاه و درجه برتری برای خود قایل می شوند ، به سادگی در امانت های مالی دیگران خیانت کرده و می گویند که برای مردم غیر اهل کتاب حقی نیست تا مال ایشان را به خودشان بازگردانیم. بلوکه کردن اموال دیگران با معیارهای استکباری خود امری متداول است.

در حقیقت قرآن بیان می کند که آنان نخست شخص را کافر و بی ارزش در هستی می کنند و آن گاه برای خود مجاز می شمارند تا در اموال دیگران تجاوز کنند و حقوق دیگران را تضییع و نابود سازند و حتی به سادگی در امانت خیانت کنند.







https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
06-04-2014, 12:53
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)







خیانت

چنان که معلوم شد خیانت امری طبیعی از سوی متکبران با معیارهای باطل و نادرستی است که آنان دارند؛ زیرا کسی که برای دیگری شخصیتی و ارزشی قایل نیست به سادگی نسبت به دیگری خیانت می کند و در امانت هایی که در نزد ایشان است تجاوز می نمایند.( آل عمران آیه ۷۵)

بر این اساس اگر در اموالی که به امانت در نزد ایشان است به سادگی تجاوز وخیانت می کنند به طریق اولویت در اموالی که در آن ایمن شمرده نشده اند خیانت و تجاوز می کنند. از این روست که نمی توان امید داشت که این بخش از اهل کتاب به حقوق دیگران توجه داشته و رعایت آن را درنظر بگیرند. بنابراین تجاوزگری به حقوق واموال و سرزمین و امور دیگر از سوی این دست از انسان های متکبر امری طبیعی است.

گناه

اگر به مطالب پیش گفته به خوبی دقت شود روشن می شود که چگونه بینش های نادرست نگرش های ناروایی را نیز پدید می آورد و تاثیر شگرف بینش را در حوزه نگرش ها می توان شناسایی و ردگیری کرد. بر این اساس بینش های نادرست هماره نگرش های ناروا و بینش های درست و صحیح نگرش های مثبت و هنجاری را در پی خواهد داشت.

این گونه است که قرآن بیان می دارد که انسان های متکبر به سبب تفکر و بینش خودبرتربینی در برابر دعوت به تقوا مقاومت می کنند و گرایش به نابهنجاری های پیدا می کنند و در رفتارها و نگرش های خویش اصول هنجاری را به کناری می نهند.

خداوند در آیه ۲۰۶ سوره بقره بیان می دارد که عزت تکبری و خود برتربینی (مفردات ص ۵۶۳ ذیل واژه عزت) موجب شده است تا برخی گرایش به گناه یابند و دوزخ را به عنوان مقصد ناخواسته خویش بپذیرند.

اصولا رفتارهای انسان های متکبر در دو حوزه دینی و غیر دینی (گناه و جرم اجتماعی) خودنمایی می کند چنان که در حوزه بینشی نیز دیدگاه ها و نظریات مخالف و جدل انگیزی را مطرح می کنند.







https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
06-04-2014, 12:54
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)





گمراهی

با توجه به گرایش جدل گرایانه و تشکیک نسبت به حقایق از سوی متکبران، طبیعی است که آنان مردمانی گمراه و اهل ضلالت باشند و خداوند آنان را به عنوان انسان های گمراه معرفی نماید. از این روست که خداوند تکبر را عامل اصلی ضلالت مردمان می شمارد و از گرفتار شدن به این دام بر حذر می دارد.(اعراف آیه ۱۴۶)

تهمت و افترا به خدا

تکبر موجب می شود تا به سادگی نسبت به همه کس رفتاری دیگر در پیش گیرد و برای دست یابی به مقاصد و اهداف پست خویش حتی به آسانی به خداوند افترا بر بندد و تهمت زند. چون ترسی از خدا و خلق خدا ندارد چسباندن اموری به خدا و نسبت ها ناروا به او دادند برای وی امری ساده و پیش پا افتاده است . این مساله ای که خداوند در آیه ۶۰ سوره زمر به آن اشاره می کند و یکی از ریشه ها و علل افترا بستن به خداوند را روحیه تکبری افراد بر می شمارد.

ریا کاری

ریاکاری نیز به عنوان امری طبیعی نسبت به متکبران بیان شده است؛ زیرا باورهای متکبران آن است که حقیقت در بینش و نگرش آنان است و هر گونه دعوت به تقوا و خیر و عمل صالح از سوی دیگران از نظر آنان نوعی دشنام و ناسزا در حق ایشان است. از این روست که رفتارهای هنجاری آنان که تحت فشار افکار عمومی انجام می شود رفتارهای طبیعی و بر اساس حق جویی و حق طلبی نیست.

خداوند در آیات ۳۶ و ۳۸ سوره نساء تبیین می کند که اندیشه خودبزرگ بینی متکبران موجب می شود تا ایشان در اعمال خیر نیز ریاکاری را شیوه خویش سازند.






https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
06-04-2014, 12:56
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)





فخر فروشی

دیگر کردار نادرست برخاسته از تکبر را می توان فخر فروشی و تفاخرجویی اهل کبر و خود بزرگ بینی بر شمرد. ایات پیش گفته این معنا را نیز مورد تاکید و تبیین قرار می دهد و خاستگاه تفاخر را کبر و خودبزرگ بینی انسان ها می شمارد.

مانع احسان

چنان که روشن شد اهل تکبر کسانی هستند که اگر به سوی حقیقت و کار خیری رو می آورند به سبب آن است که تحت فشار افکار عمومی قرار گرفته اند. از این روست که اصولا گرایش به احسان به دیگران ندارند؛ زیرا خویشتن را برتر و بزرگ تر از این حرف ها می دانند که گامی برای دیگری بردارند. اگر کمکی از سوی آنان می شود یا تحت فشار افکار عمومی و از روی ریاکاری است و یا این که نمی توان عمل کمکی آنان را احسان بر شمرد؛ زیرا احسان نیکی از روی قصد خیر و دستگیری دیگران است در حالی که اهل تکبر هرگز برای دیگری ارزشی قایل نیستند که برای رضا و خشنودی دلی گام بردارند. خداوند در آیه ۳۶ سوره نساء تکبر را خاستگاه گریز از احسان می شمارد و بیان می کند که خودبزرگ بینی اشخاص مانع جدی در احسان کردن آنان به دیگران است.

خداوند در این آیه می کوشد تا مردمان را به سوی خیر و احسان بکشاند تا خلق و خوی تکبری در جان ایشان نفوذ نکرده و جایگزین تواضع و فروتنی نشود؛ زیرا با کمک و احسان به پدر و مادر و خویشاوندان و یتیمان و مساکین و همسایگان به ویژه از خویشان و در راه ماندگان و توجه به انسان های نیازمند و ناتوان است که آدمی می تواند ریشه و خاستگاه تکبر را بسوزاند و از شر آسیب ها و آثار آن در امان بماند.

بخل

بر این اساس می توان گفت بخل ورزی و نیز ترویج آن از سوی متکبران امری طبیعی است که آیات ۳۶ و ۳۷ سوره نساء بدان اشاره کرده است؛ زیرا در این آیه سخن از مختال و متکبری است(مجمع البیان ج ۳ و ۴ ص ۷۱) که نه تنها خود بخل می ورزد واهل احسان و انفاق نیست بلکه دیگران را نیز از نیکی و احسان باز داشته و آنان را به بخل دعوت می کند.

این گونه است که از چشم خدا و مردم می افتد و انسانی غیر محبوب می شود؛ زیرا هم ضد خیر است و هم خیرگرایان و احسان کنندگان را از احسان و خیر باز می دارد.(حدید آیات ۲۳ وو ۲۴)







https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
06-04-2014, 12:57
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)






مانع ایمان و عبودیت و کمال

تکبر چنان که از آیات قرآنی به دست می آید عامل اصلی در گمراهی و ضلالت مردمان می شود. گام به گام آدمی را تا نیستی واقعی و هبوط و سقوط می کشاند.

این گونه است که در آیه ۱۴۶ سوره اعراف تکبر را مانع ایمان به آیات الهی شمرده و در آیه ۲۰۶ سوره بقره آن را مانع اصلاح پذیری و نصحیت پذیری دانسته و در نهایت در آیه ۳۶ سوره نساء تکبر را مانع واقعی و اصلی عبودیت و دست یابی به کمالات ( اعراف آیه ۱۴۶) دانسته که نمی گذارد تا انسان اسمای الهی سرشته در ذات خویش را به فعلیت رسانده و آن را ظهور و بروز دهد و در مقام خلافت طولی خداوند به عبودیت ربوبی و ربوبیت عبودی اشتغال ورزد.

این گونه است که انسان خودبزرگ بین و متکبر از محبت و دوستی خداوند محروم می شود ( نساء آیه ۳۶ و لقمان آیه ۱۸ و حدید‌آیه ۲۳) و به عنوان دشمن خداوندی با سیما و چهره جلالی خداوند رو به رو می گردد و در دوزخ جلال می افتد.

اگر به این آثار تکبر به خوبی توجه شود افزون براین که آثار زیانبار و مخرب آن را در امور فردی و اجتماعی می یابد بلکه در حوزه های بینشی و نگرشی و دنیوی و اخروی نیز تجربه می کند که بدترین و سخت ترین اثر مخرب آن را می بایست در سقوط شخص از مقام انسانیت دانست؛ چنان که ابلیس نیز از مقام های قرب الهی به دوزخ خشم و انتقام الهی سقوط کرد.( اسراء آیه ۶۱ و ۶۲)






https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
06-04-2014, 12:58
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)






صفات متکبران

هر چند که از آثار تکبر به برخی از صفات آنان نیز توجه داده شده است ولی بهتر است که نگاهی به مهم ترین و برجسته ترین صفات متکبران داشته باشیم.

خداوند سه صفت مهم بخل گرایی و دعوت دیگران به بخل ( نساء آیه ۳۶ و ۳۷ و حدید آیه ۲۳ و ۲۴ ) زورگویی و غلبه و تسلط بر دیگران به قهر و زور و جبر (غافر آیه ۳۵) و کفر ورزی (زمر آیه ۷۱ و ۷۲ و نیز غافر آیه ۲۷) را به عنوان صفات بارز اهل تکبر و خودپسندان بر می شمارد.

این ها صفاتی است که می توان با دیدن آن دریافت که شخص گرفتار تکبر و خود بزرگ بینی است هر چند که تحت فشار افکار عمومی در برخی از مقاطع به ریا و نفاق و اموری دیگر رفتاری دیگری را نشان می دهد ولی اگر به حال خود واگذار شود این صفات در وی بروز و ظهور می کند.







https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
06-04-2014, 13:01
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)






زمینه های تکبر

اکنون خوب است نگاهی به بسترها و زمینه های ایجاد تکبر داشته باشیم؛ زیرا شناخت آن ها موجب می شود تا از آن پرهیز داشته باشیم و خود را از گرفتاری در دام تکبر و آثار مخرب آن درامان نگه داریم.

ابلیس و شیطان

به نظر می رسد که خلق و خوی استکباری و خودبرتربینی ابلیس یکی از علل و عوامل مهم بیرونی است که زمینه تکبر در انسان را سبب می شود. این دشمن سوگند خورده انسانی خود موجودی متکبر است و از آن جایی که از هیچ کوشش و تلاشی برای گمراهی انسان دست بر نمی دارد به سوی انسان می آید و آنان را به وسوسه های گوناگون فریب می دهد تا خلق و خوی استکباری و تکبری در پیش گیرند.

خداوند در آیات ۳۶ و ۳۸ سوره نساء همراهی شیطان با آدمی را عامل گرفتاری او به کبر و خودبزرگ بینی بر می شمارد و به انسان هشدار می دهد که خود را از وسوسه های شیطانی در امان نگه دارد؛ زیرا شیطان همراه و قرین بدی است.

علم بی یاد آخرت

علم و دانش دارای جایگاه بلندی در تفکر اسلامی و قرآنی است با این همه علم و دانش غیر هدف مند به جایی آن که نور شود خود عامل ظلمت و گمراهی بشر می شود. این گونه است که در روایات اسلامی سخن از ظلمات نوری است. به این معنا که علم و دانش که از نور است خود حجاب و پرده جان آدمی می شود و اجازه نمی دهد تا انسان خود و جهان را بشناسد.

خداوند در آیات ۷۶ و ۷۸ سوره قصص علم بی یاد آخرت را زمینه ساز تکبر انسان بر می شمارد و از انسان ها می خواهد تا در علم جویی به آخرت جویی نیز توجه کنند؛ زیرا بسیاری از انسان ها به سبب این که مغرور به علم خود هستند سقوط کردند و مدعیانه گفتند که هر چه داریم از عقل و علم خود داریم.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
06-04-2014, 13:01
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)




غفلت از یاد خدا

از دیگر اموری که زمینه ساز تکبر انسان می شود، غفلت از یاد خدا و آیات اوست. آیه ۱۴۶ سوره اعراف به این مطلب توجه می دهد و بیان که غفلت از آیات جمالی و جلالی خداوند موجب شده است که انسان گرفتار تکبر شوند. اگر نگاهی به آیات جلالی خداوند و خشم و غضب آن می کردند می دانستند که جایی برای تکبر نیست؛ زیرا چنان که آیات ۷۶ و ۷۸ سوره قصص بیان کرده است انسان ها و جوامع بسیار متمدن تر و دانشمند تر و از نظر قدرت و ثروت قوی تر را پیش از این نابود ساخته است.

اگر کسی تنها به آیات جلالی خداوند و تغییرات هنگفت آب و هوایی و زلزله و مانند آن توجه می کرد درمی یافت که جایی برای بازیگری انسان نیست تا خود را در جایگاهی بیابد که نسبت به خداوند سرکشی و تکبر ورزد.

تکذیب آیات خداوند

همین ندیدن و غفلت از آیات جلالی و جمالی الهی است که انسان را به تکذیب آیات می کشاند. بسیاری از مردم با امور هستی به عنوان پدیده ها برخورد می کنند و اگر به عنوان آفریده های الهی با آن رو به رو می شدند شاید وضعیت چهره دیگری می یافت.

اصولا نگرش پدیدنگری انسان است که مصیبت های بزرگ را برای او پدید می آورد و گرفتار خشم و غضب الهی می شود. پدید نگری به معنای آن است که هر چیز و یا رخدادی را به صرف پدید بودن بنگریم و خدا را در پس و پیش و میان پدیده ها ننگریم. اما اگر به دیده آفریده های الهی و امور منتسب به او می دیدیم آن گاه بود که هر یک معنا و مفهوم دیگری می یافت و همه هستی پر از نشانه های خداوندی می گشت. هر یک از رخدادها به معنای هشداری و یا بشارتی معنا می شد و انسان از خودبزرگ بینی بیرون می آمد. ولی علوم و دانش امروزی به بشر آموخته است که همه چیز را به عنوان پدیده های صرف بنگرد و تحلیل و تبیین کند و در نهایت آن را در دایره اسباب و قوانین طبیعی قرار دهد و متاثر از متغیرات بسیاری شناسایی کند ولی هر گز به عله العلل و خداوند توجه نکند که همه هستی را پروردگاری و مدیریت و ربوبیت می کند.

این گونه است که درعمل مردمان با گرایش به پدیده نگری به جای افریده نگری به تکذیب آیات الهی می پردازند و نشانه های بشارتی و انذاری آن را نمی بییند و توجه نمی کنند. این مطلبی است که گوشه ای از آن در آیه ۱۴۶سوره اعراف به عنوان تکذیب آیات خدا زمینه ساز تکبر بدان توجه داده است.







https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
06-04-2014, 13:03
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)






بهره مندی از امکانات

برخی از آیات پیشین به این مهم توجه داده است که وجود امکانات فراوان و آسایش و رفاه موجب شده است که برخی در دام تکبر بیافتند.

آیات ۱۰ سوره هود و ۳۲ تا ۳۵ سوره کهف و ۵۰ و ۵۱ سوره فصلت به تاثیر منفی آسایش و رفاه و امکانات اشاره می کند. به نظر می رسد که انسان موجودی است که اذا استغنی طغی ؛ هر گاه مستغی شد طغیان می کند. از این روست که بسیاری از اقوامی که در گذشته هلاک شده اند به سبب رفاه و آسایش بسیار و از یاد بردن خداوند و غفلت بوده است؛ زیرا انسان ها هنگامی که از همه امکانات بهره مند باشند و در رفاه قرار گیرند خدا را فراموش می کند و آسایش و رفاه پرده ای از غفلت بر دل های انسانی می افکند.

اعراض از خداوند پس از قرار گرفتن در رفاه امری است که بسیاری از مردمان در زندگی روزانه خویش با آن مواجه بوده و هستند. دوستانی که از هیچ به همه چیز رسیده اند و از کوخ ها و بیغوله ها به کاخ ها راه یافته اند و شاهانه زندگی می کنند و اکنون راه مسجد و منبر را فراموش کرده اند و بر این باورند که هر چه دارند از علم و دانش و زیرکی خودشان بوده است.

به سخنی دیگر همانند خلیفه اموی است که زمانی در مسجد بیتوته می کرد و به قرآن خواندن مشغول بود ولی هنگامی که خلافت یافت گفت: هذا فراق بینی و بین ذلک؛ اکنون زمان جدایی رسیده است. افرادی که در رفاه و آسایش قرار می گیرند این گونه با خدا خداحافظی می کند و قرآن و دین را بوسیده بر تاقچه فراموشی می گذارند.



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
06-04-2014, 13:04
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)





اشرافیت

از این روست که خداوند در آیه ۲۷ سوره هود اشرافیت را زمینه ساز گرفتار شدن انسان به تکبر بر می شمارد. و خود برتربینی را در انسان های که گرفتار اشرافیت هستند امری خطرساز می داند. به این معنا که انسان های اشرافی در شرایط مناسبی برای گرفتار شدن در دام تکبر هستند.

فراوانی مال و ثروت و فرزندان کامل و تمام امری است که تکبر را دربسیاری بر می انگیزد و بسیاری از متکبران و مخالفان دین و توحید و حق کسانی بودند که در اشرافیت و رفاه بودند.

نژاد پرستی

نژاد پرستی از دیگر زمینه سازهای تکبر و خودبرتربینی است که در آیات ۳۲ و ۳۳حجر و نیز ۶۱ سوره اسراء و ۷۵ و ۷۶ سوره ص بدان اشاره شده است. هر چند که این مساله به ابلیس نسبت داده شده است ولی در جوامع انسانی نیز همین نژاد پرستی تاکنون حمام های خون راه انداخته است. از جمله می توان به منطقه بالکان و کشورهای آفریقای و نسل کشی های آنان و به ویژه یهودیان صهیونیزم در فلسطین اشاره کرد.




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
06-04-2014, 13:10
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)





راه رهایی از تکبر

با توجه به مطالب پیش گفته می توان گفت برای پیشگیری از گرفتار شدن در دام تکبر می بایست زمینه های آن را کاست و یا از میان برد. بر این اساس می بایست از غفلت رهایی یافت و از اشرافیت تکبری پرهیز داشت.

اما اگر کسی در دام آن افتاده و اهل تکبر شده است پیش از آن که مهر بر دل بگذارد می بایست ایمان خویش را به آخرت تقویت کند و با یادکرد خداوند و قیامت و بازخواست های آن روز خود را از شر کبر و تکبر برهاند.

در حقیقت همان گونه که یاد کرد خدا و آخرت و رستاخیز مانع از تکبر است هم چنین عاملی برای رهایی از بیماری تکبر می باشد.(غافر آیه ۲۷)

بهره مندی از تقوا به عنوان بازدارنده انسان از خود برتر بینی موضوعی است که در آیه ۲۰۶ سوره بقره به آن توجه داده شده است.

آیات ۷۵ و ۷۶ سوره بقره نیز این موضوع را تاکید کرده و ازمردمان می خواهد تا با بهره گیری از اصول تقوا خود را از شر و آثار تکبر در امان نگه دارند.
صبر پیشگی نیز عامل بازدارنده دیگری است که در آیه ۱۰ و ۱۱سوره هود به آن سفارش شده است تا از تکبر و اسیب های آن در امان مانند.

عمل صالح دستور دیگری است که خداوند در آیات پیش گفته بر آن سفارش می کند ؛ زیرا عمل صالح و نیکوکاری موجب می شود تا انسان به دیگری توجه کرده و از خود فراتر رود. این نگرش دیگر دوستی و دیگر نگری موجب می شود تا انسان از دام خود بزرگ بینی رهایی یابد.

نویسنده: حجت الاسلام و المسلمین خلیل منصوری
منبع (http://somamus.com/?p=4154)




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51357619454567986135.gif)