PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آیا الله کامل است؟( وجود نقص و شرور در عالم نشانه نقص در مبدأ آن )(بررسی شبهه و پاسخ آن)



مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
01-11-2013, 15:16
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95776652566846377531.gif


چگونه الله با صفات خود نفی می شود؟ (http://anti-zandiq.blogfa.com/post-99.aspx)
(آیا الله کامل است؟)



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46393362072170340279.gif

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
01-11-2013, 15:21
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46393362072170340279.gif


بررسی شبهه، الله کامل است:




هر چیز کاملی از تعدادی جزٍء تشکیل شده است. باید یک چیز کامل تری وجود داشته باشد که این اجزا را به هم متصل کند ویک چیز کامل بوجود آورد. آیا تصور یک کل بدون اجزا امکان پذیر است؟

آیا می شود کلی را متصور کرد(شد) که اجزا نداشته باشد؟

بنابر این تصور اینکه چیزی کامل باشد و کامل تر از او چیزی وجود نداشته باشد کاملا غیر منطقی است.


وقتی به یک تابلو نگاه می کنیم هر چقدر نقاش آن تابلو ماهرتر باشد تابلو زیباتر و کامل تر به نظر می آید. اگر الله کامل است دنیا که نماینده تابلوی هنری اوست باید کامل باشد. اما دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم دنیای کاملی نیست. نواقص و زشتیهای زیادی در این دنیا وجود دارد که ما را متوجه کم هنری این خالق می کند.



در کتابهای معارف اسلامی برای اینکه الله را به ما بشناسانند می گفتند با دیدن یک چهره زیبا به هنرمندی الله پی می بریم. چه کسی جرئت می کرد بگوید پس هر گاه یک چهره زشت می بینیم به بی هنری خالقش پی می بریم. وجود سیل ، زلزله ، ناتوانیهای جسمی انسان(مثلا کم بودن تعداد مخروطهای رنگی در چشم، )اینها از نواقص طبیعت نیست؟




آیا آنهایی که شیطان را موجودی واقعی که دست پرورده اوست ،می دانند با خود نمی اندیشند که چگونه دست پرورده الله که برای سالها عابد بوده به یکباره از مسیر الله خارج می شود .وجود شیطان دلیل بر عدم مهارت الله در خلق موحودات نیست؟



و امّا پاسخ:
...

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
01-11-2013, 15:24
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46393362072170340279.gif




پیش فرض شبهه، این است که هر موجود کاملی باید از اجزایی تشکیل شده باشد در صورتی که این پیشفرض صحیح نیست، زیرا

اولاً همین که نیاز به اجزا دارد نیاز و فقر وی را نشان می دهد
ثانیاً می توان موچودی را فرض کرد که اجزا نداشته باشد و کامل هم باشد.



امّا نقصها و زشتیهایی که نویسنده در این جهان می بیند، مربوط به نوع نگاه خود اوست، و زشت و نقص بودن، امری نسبی است.

کدام منطقی می پذیرد که ما نگرش نسبی خود را بر جهان تحمیل کنیم. جناب نویسنده به نقاشی تمثیل زدند! بسیار خب! ما نیز از نقاشی مثال می زنیم.

آیا سبک انتزاع تغزّلی(lyrical abstraction) سبکی زیباست؟

بسیاری از ما ممکن است با دیدن نقاشیهای این سبک، مثل جناب نویسنده نقصان در هنر نقاش را برداشت کنیم، ولی این تنها به خاطر نوع نگرش ماست.

به طور مشابه، نقاشیهای با سبک کوبیسم(Cubisme) ممکن است از دید بسیاری از ما زیبا نبوده، بلکه زشت باشند.

آیا صحیح است که نگرش سبکی و نسبی خویش را بر نقاش تحمیل کرده و او را بی هنر و دانش او از نقاشی را ناقص بدانیم؟ چه بسا به خاطر ضعف دانش خود از هنر نقاشی، با دیدن یک تابلو با سبک اکسپرسیونیسم انتزاعی(Abstract Expressionism)، نقّاش را فاقد هنر بدانیم!

معمار
01-11-2013, 17:17
چند نکته درباره شرور در عالم

هدف خداوند از خلقت انسان، تکامل و رشد او است و نیز او ارحم الراحمین است و با هیچ کس دشمنی ندارد.

خداوند درباره آفرینش انسان می فرماید:

و نیز می فرماید: «اَلّذی اَحْسَنَ کُلَّ شَیءْ خَلْقَهُ»؛( سجده/7.) «او همان کسی است که هر چه را آفرید نیکو آفرید.»

و نیز می فرماید: «وما أصابَکُمْ مِّنْ مُّصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أیْدیکُمْ»؛( شوری/30.) «هر مصیبتی که به شما می رسد نتیجه اعمال شماست.»

این که انسان های مستضعف گرفتار شرور می شوند مسئولیتش بر عهده انسان های شرور است

سوء استفاده انسان هاى شرور از آزادى است كه پدید آمدن دو طبقه ظالم و مظلوم، را موجب گردیده است، نه خواست آفریدگار هستى.پس مردن یک کودک در آفریقا ربطی به عدالت خدا نداره

و به فرموده امیرمؤمنان (ع):
«ما جاع فقیر الابما تبع به غنى:» « نهج البلاغه حكمت 328.»
هیچ گرسنه ای تهیدست نشد، مگر به خاطر خوشگذرانى ثروتمندى

در جهان اسباب و علل، كردار ناشایست انسان هاى منفی گرا به طور طبیعى و تكوینى در سرنوشت جامعه مؤثر است، شخص گناهكار، نه تنها زندگى خود را تباه مى كند بلكه جامعه را در سراشیبى انحطاط و سقوط قرار مى دهد.

در آیه ای از قرآن می خوانیم که:
وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً
و از آسیب و بلائى كه تنها به ستمكاران شما نمى رسد بترسید.( انفال 45)

براساس نظام حكیمانه آفرینش نتیجه ظلم ، خشك و تر را مى سوزاند، كردار ناشایست انسان، نه تنها مایه فساد جامعه مى شود بلكه محیط زیست را نیز تباه مى سازد

تأثیر علل و اسباب طبیعی، یک امر قهری است و به اراده و خواست ما تعلق ندارد. ما خواه بدانیم یا ندانیم، هر علت طبیعی نتیجه خاصی را به دنبال دارد.

خدا فرموده اين جاده اين نتيجه‏ اش است اين دارو اين نتيجه ‏اش است اين دارو اين نتيجه‏ اش است شما اگر دست بگذارى به سيم برق بدانى يا ندانى برق شما را مى ‏گيرد،

اگر گفته شود، انسانها، هرچه می خواهند بخورند و هرکاری دلشان می خواهد انجام دهند، خدا هست، بلاها و بدیها را دور می کند!! حرف بسیار نادرستی است، چون خلاف قانون علت و معلول و اثر و مؤثر است، در نظام هستی خداوند علت و معلول را کنار هم نهاده است. بنابراین، این ما هستیم که بر اثر عدم رعایت شرایط بهره برداری، خود و عزیزان خود را میان بلاها و آفتها می افکنیم.

در این گونه موارد، مسئولیت ناكامى این گونه افراد مستقیماً متوجه انسان هاى آگاه است و بر خداوند متعال ایرادى وارد نیست

کسی که به خدا اعتقاد داره باید قبول کنه که خدا به کسی ظلم نمی کنه به اصطلاح علمیش خدا حکیمه و افعالش دارای هدف صحیحی است

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
01-11-2013, 21:19
با تشکر از حضرت استاد معمار گرامی
که حضورشان موجب دلگرمی
و قوت قلب است



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46393362072170340279.gif




در مورد افرادی که زشت یا دارای بیماریهای مادرزادی هستند، با توجه به این که خداوند کمال مطلق و غنى مطلق است و هیچ نقصى نسبت به ساحتش تصور ندارد، مى‏فهمیم که خدا عادل است، چرا که سرچشمه ظلم، یا جهل است و یا نیاز که این هر دو نقص است که در خدا متصوّر نیست.


وقتى یقین داریم خدا عادل و مهربان است، درمی یابیم آن چه از تفاوتها در خلقت مشاهده می شود، از ناحیه خدا نیست، یعنى این گونه نیست که خدا آدم فلج را در حالى که امکان و قابلیت صحیح بودن را داشت، از روى ظلم و بى مهرى فلج آفریده باشد، بلکه فلج بودن او عامل دیگرى دارد، و آن خصوصیت مربوط به جهان ماده و عالم طبیعت است.

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
01-11-2013, 21:20
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46393362072170340279.gif




جهانى که ما در آن زندگى مى‏کنیم، جهان ماده است، یعنى هر چیزى در شرایط خاص و با علل و اسباب خاص خود به وجود می آید و تدریجاً کامل می گردد.

اگر شرایط و حدود آن مراعات نشود، موجودى ناقص و بى فایده و احیاناً مضر به دست می آید.

میوه درخت در موقعى به صورت کامل به دست می آید که باغبان آن را به موقع آب و کود دهد و به کلیه اصول رشد توجه داشته باشد و آنها را فراهم آورد.

در غیر این صورت میوه درخت به صورت کامل به دست نمی آید، زیرا جهان مادى و طبیعى این طور نیست که در هر شرایطى موجودات سالم و کامل تحویل دهد.

پس براى به دست آمدن میوه سالم و کامل، باغبان باید آنچه را در پرورش و تکامل آن لازم است، مراعات کند.

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
01-11-2013, 21:22
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46393362072170340279.gif





همچنین براى نوزاد سالم ضرورت دارد پدر و مادر، آن چه را در پرورش و تکامل او لازم و مفید است، بدانند و آنها را همیشه مراعات کنند. ما هستیم که در بسیارى از موارد در اثر مراعات نکردن شرایط زناشویى و بهداشت، کودکان ناسالم به وجود می آوریم.

پس در این گونه موارد نباید آن را تقصیر دستگاه آفرینش بگذاریم، زیرا خداوند براى تکامل هر موجودى شرایط خاصى قرار داده است.

که اگر آن‏ها مراعات شود، هر چیزى نیکو و مفید به وجود خواهد آمد. به عبارت دیگر: سالم و ناقص به دنیا آمدن، علل و اسباب مادى خاص خود را دارد. طبعاً هر معلول و پدیده‏اى از علت خاص خود صادر می شود.

بنابراین هر نوع نقصی که در موجودات جهان وجود دارد از ناحیه موجودات است، نه خداوند و به تعبیر دیگر فیض از طرف خداوند تمام است و نقص از طرف دریافت کننده فیض است.

هنگامی که علت و اسباب و شرایط به وجود آمدن نوزادی ناقص باشد، یا از نظر ژنتیکی( که بسیاری از جهات آن هنوز شناخته نشده)، نوزاد ناقص به دنیا می آید یا ممکن است دارای بیماریهای مادرزاد یا زشتی چهره باشد.

جهان آفرینش شرایطى دارد که اگر کسى آنها را مراعات نکند، در نتیجه نواقصی به بار می آید، تقصیر از خود او است و ربطى به عالم آفرینش ندارد.[3]

معمار
01-11-2013, 22:57
در مورد افرادی که زشت یا دارای بیماریهای مادرزادی هستند، با توجه به این که خداوند کمال مطلق و غنى مطلق است و هیچ نقصى نسبت به ساحتش تصور ندارد، مى‏فهمیم که خدا عادل است، چرا که سرچشمه ظلم، یا جهل است و یا نیاز که این هر دو نقص است که در خدا متصوّر نیست.

چند نکته درباره وجود فرزندان ناقص الخلقه

نکته اول:

طبق بیان آیات و روایات، فطرت انسان بر نیکی و خیر بنا نهاده شده است و بشر با فطرت و سرشت نیکوی الهی خلق شده است و هیچ فطرت بد و سرشت ناروا در کار نیست؛ زیرا هدف خداوند از خلقت انسان، تکامل و رشد او است و نیز او ارحم الراحمین است و با هیچ کس دشمنی ندارد.

نکته دوم:

خداوند درباره آفرینش انسان می فرماید:
و نیز می فرماید: «اَلّذی اَحْسَنَ کُلَّ شَیءْ خَلْقَهُ»؛( سجده/7.) «او همان کسی است که هر چه را آفرید نیکو آفرید.»

نکته سوم:

و نیز می فرماید: «وما أصابَکُمْ مِّنْ مُّصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أیْدیکُمْ»؛( شوری/30.) «هر مصیبتی که به شما می رسد نتیجه اعمال شماست.»

نکته چهارم:

آنچه از روایات اسلامی و ره آورد دانش بشری به دست می آید این است که بخش مهمی از این نقیصه ها مربوط به جهل و نادانی والدین درباره وظایف همسری، نحوه آمیزش، کیفیت پرورش فرزندان و تغذیه مادران هنگام بارداری و نیز ناشی از اموری مانند مصرف شراب، مواد مخدر، سیگار، آمیزشهای حرام و تا حد زیادی وراثت است. به دیگر سخن آن نقیصه ها و کمبودها، غرامتی است که پدران و مادران به جهت نادانی خود می پردازند.

اینک به اختصار به برخی از این عوامل اشاره و توضیحاتی ارائه می کنیم:

الف) سوء تغذیه

احادیث اسلامی، سوء تغذیه را مایه پیدایش کمبودها دانسته و تغذیه مناسب را یک پیشگیری می داند: قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله : «اَطْعِمُوا السَفَرجَلَ فَاِنَّهُ یَحْسن اَوْلادکُم؛( بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ج63، ص176.) [به زنان باردار] به بخورانید زیرا این میوه مایه زیبایی کودکان شما می شود.»

و در روایت دیگر می فرماید: «أَطعِموا نِساءَکُمْ اَلحَوامِلَ اللُّبانَ فَانَّهُ یَزیدُ فی عقلِ الصبی؛( سفینة البحار، دارالأسوة، الطبعة الثانیه، 1416 ق، ج7، باب اللام، ص570.) به همسران باردار خود «کندر» بدهید، زیرا کندر خِرَد بچه را می افزاید.»

در علوم روز نیز این مسئله به طور گسترده مطرح است که سوء تغذیه باعث بیماری و نقص کودک می گردد. در ذیل نمونه هایی متذکر می شویم:

1. یکی از پزشکان اروپا آمار جامعی از نطفه هایی که در اوایل سال مسیحی منعقد می شود برداشته و منتشر کرده است. این پزشک اروپایی می نویسد: «به طور کلی هشتاد درصد اشخاص ناقص الخلقه و معلول، محصول شب اول ژانویه می باشند؛ زیرا در این شب مسیحیان عید بزرگی دارند و به عیش و نوش پرداخته، بیش از حد متعارف مشروب می خورند و عیاشی می کنند؛ به حدی که مریض می شوند.»( . دکتر غیاث الدین جزایری، اعجاز خوراکیها،تهران، انتشارات کتابهای پرستو، 1345 ش، ص214)

معمار
01-11-2013, 22:58
«اگر هنگام تولید مثل، نطفه پدر مسموم باشد، تمام سلولهای بدن او مسموم بوده و در نتیجه علیل خواهد بود و از این نطفه مسموم و علیل جنین ناقص و علیل بوجود می آید. این مسمومیت ممکن است در اثر غذای فاسد چون خوردن مشروب، کشیدن تریاک، کشیدن بنگ و غیره باشد. پس در هنگام مسمومیت به خصوص مستی باید از تولید مثل خودداری کرد.»(کتاب اعجاز خوراکیها ص 214)

فرزندان مادران سیگاری در دوران تحصیل از سایر کودکان هم سن خود عقب مانده ترند، و این عقب ماندگی به مقدار سیگار مصرفی مادر در دوران حاملگی بستگی دارد؛ زیرا سیگار باعث کم شدن سلولهای مغز کودک می گردد.( . مسئولیت تربیت، ص88)

از مطالب گذشته این چنین به دست می آید که هر گونه سوء تغذیه در دوران حاملگی؛ اعم از خوردن غذاهای غیرمقوی یا حرام مانند شراب، کشیدن سیگار، و غذاهای فاسد، به امراض گوناگون و سقط جنین یا نارس بودن و ناقص الخلقه بودن کودک می انجامد.

وراثت

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «اُنْظُر فی أَی شَیءٍ تَضَعُ وَلَدکَ فَاِنَّ العِرْقَ دَسّاسٌ؛( ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه ج12، ص116.) ببین نطفه خود را در چه محلی قرار می دهی؛ زیرا اخلاق پدران به فرزندان منتقل می شود.»

دکتر آلکسیس کارل فیرایولوژیست و جراح و زیست شناس معروف فرانسوی در این باره می گوید: «هیچ کس نباید با افرادی که نشانه های بیماریهای ارثی دارند، زناشویی کند. تقریبا تمام بدبختیهای آدم ناشی از نقایص ساختمان عفونی و روانی و عوامل ارثی اوست، در حقیقت کسانی که بهره بسیاری از دیوانگی، ضعف عقل و سرطان ارثی به دوش دارند باید از زناشویی خودداری کنند.»( الکسیس کارل، انسان موجود ناشناخته، ترجمه پرویز دبیری، اصفهان، انتشارات تأیید، چاپ پنجم، 1348 ش، ص312.)


آداب آمیزش

با مراجعه به کتاب حلیه المتقین اثر علامه محمدباقر مجلسی روشن می شود که از علت هایی که فرزند ناقص الخلقه به دنیا می آید به خاطر عدم رعایت مسائل آمیزش است (در این کتاب آدابی برای آمیزش بیان شده است که سرپیچی از آن مایه تباهی فرزند می شود.)

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
02-11-2013, 23:15
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46393362072170340279.gif






بوعلى سینا سخنی دارد. او مى گوید:

خدا زردآلو را زردآلو نکرده بلکه زردآلو را ایجاد کرده است. زردآلو از باب مثال است، منظور همه موجودات است، خدا اشیا را آفریده و آنها ذاتاً اختلاف دارند.


قرآن مجید این مطلب را با یک تمثیل بیان کرده و فرموده است:

«خدا از آسمان آبى فرود آورد و هر رودخانه‏ اى به قدر ظرفیت خودش سیلان یافت».[4]

یعنى رحمت فیض پروردگار هیچ موجود مستعدى را محروم نمی سازد و براى همه یکسان است، ولى استعداد و ظرفیت موجودات یکسان نیست. استعدادها مختلف است.

هر ظرفى به قدرى که گنجایش دارد، از رحمت خدا لبریز می گردد. پس هر موجودى، حق خود را که امکان داشته دریافت دارد، دریافت کرده است».[5]

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
03-11-2013, 22:43
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46393362072170340279.gif





بنابراین نباید تصور کرد که خداوند یکى را که ممکن بود زیبا باشد، زشت قرار داد و دیگرى را که ممکن بود زشت باشد، زیبا قرار داد و با قید قرعه و یا یک اراده تبعیض آمیز هر یک از آنها را انتخاب کرد،

بلکه هر جزء از اجزاى جهان تنها به همین جور که هست، امکان وجود داشته و خدا همان آفرینش را به آن داده است.

اگر بخواهیم از دیدگاه علمى سخن گوییم، این گونه مى‏توان گفت که هر ماده با توجه به ویژگى و شرایط خود از وجود و کمالات وجود برخوردار می شود.

تفاوتهایى که در جهان مادى و طبیعى وجود دارد، براساس تفاوت در عناصر مادى است، مثلاً کسى که از نظر زیبایى یا زشتى، شکل و وضعى خاص دارد، بر اثر تفاوت ژنتیکى و عوامل محیطى و مادى وراثت و... است که هزاران مورد شناخته شده و یا ناشناخته در طبیعت در آنها دخالت دارد و یا حتى امور غیر مادى مانند نحوه آمیزش یا مواد و غذاهایى که پدر و مادر قبل از آمیزش، یا مادر بعد از آن، در دوران جنینى تغذیه می کنند یا مانند تأثیر الکل و مواد اعتیادزا در شکل و حالت و وضع و سلامت و بهره هوشى و استعداد کودک که امروزه بدون تردید شناخته شده است.

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
03-11-2013, 22:44
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46393362072170340279.gif





طبق این سخن فیض الهى از ناحیه خدا تمام است و او در حق هیچ موجودى تبعیض روا نمی دارد، بلکه موجودات هستند که به فراخور شأن و جایگاه و مرتبه خود و عوامل دیگر قبول فیض می کنند و به اندازه استحقاق، در مرتبه‏اى از عالم هستى جا می گیرند.

در جهان خلقت آنچه که وجود دارد تبعیض نیست، بلکه تفاوت است، همانطور که ظرف یک لیترى نسبت به ظرف پنج لیترى مقدار کمترى آب در خود جاى می دهد.

آرى هر موجودى در نظام هستى به میزان ظرفیت خود دریافت فیض می کند.

این نکته را نیز اضافه می کنیم که درست است نوزاد ناقص الخلقه به خاطر شرایط پدر و مادر یا محیط و... چنین به دنیا آمده، اما از طرفى خداوند نسبت به معلولان ملاحظاتى نموده که لطف بزرگى است، از جمله این که تکالیف شرعى آنان را آسان گرفته و پاداش عبادت آنان را بزرگتر قرار داده و اداره زندگى آنان را(در صورتى که قادر به اداره آن نباشند) بر عهده حکومت اسلامى گذاشته است.

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
03-11-2013, 22:47
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46393362072170340279.gif





در نهایت آن چه را ملاک برترى است، در اختیار همه قرار داده است که همه افراد بشر(حتى معلولین و ناقصها) می توانند داشته باشند و آن عبارت است از تقوا و پرهیزکارى. قرآن فرمود:

«گرامی ترین شما پیش خدا با تقواترین شما است».

چه بسا در جهان دیگر، بسیارى از ضعف هایى که ناخواسته بر نوزاد و فرزند تحمیل شده است، جبران شود.

در نتیجه:

آنچه در جهان هستى و آفرینش وجود دارد، تفاوتها است، نه تبعیضها. تفاوتها نیز معلول اعمال و اسباب است و خداوند به هر موجودى به اندازه اى که قابلیت و استعداد دارد و شرایط و اسباب آن اقتضا مى‏کند، وجود و هستى میبخشد.

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
27-11-2013, 23:38
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46393362072170340279.gif




امّا در مورد سیل و زلزله، بعضی از مؤمنان و دانشمندان معتقدند:

زلزله همچون سیل و طوفان یک امر صددرصد طبیعی است و از سنن و قضای حتمی خداوند است، ولی در کشورها و شهرهایی که در کمربند زلزله قرار دارند، باید خانه ‏های مجهز و ضدزلزله بسازند تا از تلفات و خسارات مالی و جانی در امان بمانند.

طبق این نظریه این گونه حوادث مانند تصادفات و گرفتاریها به بدی و خوبی اعمال انسان ارتباطی ندارد.

برخی از اندیشمندان مذهبی بر این باورند که زلزله و سیل گذشته از سنت طبیعی، بلای آسمانی محسوب می شود که گاهی برای تنبیه فاسقان و امتحان آیندگان و بیداری غافلان ایجاد می شود، وگرنه هر موجود شرور و یا حادثه ویرانگر به خودی خود خیر است و مخلوق خداوند می باشد و مطابق قانون علت و معلول است، ولی در تصادم با دیگران ممکن است خیراتی داشته باشد و یا شروری، مثلاً زلزله و سیل از سنت‏های حکیمانه الهی است و در جای خود پسندیده و خوب می باشد، ولی در صورت تزاحم با موجودات دیگر ممکن است بد باشد،

مثلاً برای کسانی که عزیزانشان را از دست داده یا یتیم شده اند، ناراحت کننده است، ولی برای زنده ها این فاجعه منشأ بیداری و توبه از گناهان باشد و در پرتو کمکها حس نوع دوستی تقویت می شود و یاری رسانی ها ذخیره برای روز قیامت می شود.

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
27-11-2013, 23:40
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46393362072170340279.gif



بعلاوه اینکه ملتها و حکومتها اظهار همدردی کرده، دولتها و ملتها به هم نزدیک می شوند، و بسیاری از مستمندان منطقه در صورت سالم ماندن، سامان گرفته و زندگی شرافتمندانه ای پیدا می کنند و دهها فواید دیگر اجتماعی و اقتصادی و روحی و معنوی که بر وجود این نوع حوادث غمبار مترتب است.

یکی از مهمترین فوائد، درس گرفتن از این حادثه و رعایت اصول هندسی در ساخت و سازها و پیشگیری‏های لازم برای جلوگیری از تلفات و خسارات جبران ناپذیر بعدی است.

در سایه سیل و زلزله و برای جلوگیری از پیامدهای آنها دانش بشری پیشرفت می کند و استعدادهای انسانی شکوفا می شود؛ بنابراین می تواند یکی از حکمت های آن شکوفایی استعدادهای انسانی و تلاش و کسب دانش برای رویارویی با حوادث باشد.

هم چنین با توجه به این که زلزله و سیل در واقع یک نیرو و انرژی عظیم است که باعث تخریب شود، می تواند روزی برسد که با پیشرفت دانش بشری، همین نیرو و انرژی عظیم مورد استفاده قرار گیرد، یعنی همان طور که انسان ها نیروها و انرژیهای بسیاری را به خدمت گرفته اند، بتوانند با مهار انرژی گسترده سیل و زلزله از آن ها استفاده نمایند.

در مورد سیل با بستن سد تا حدی توانسته اند از آن برای نیروی برق و آبیاری زمینها استفاده کنند. از سوی دیگر زلزله یک نوع عذاب الهی برای فاسقان، عیاشان، عناصر گمراه کننده است که گاهی جز مرگ هیچ عاملی چاره آنان نمی باشد، و این موضوع با طبیعی بودن و در کمربند زلزله قرار گرفتن یک شهر منافاتی ندارد، چرا که حکمت الهی تعلق گرفته که هر چیزی براساس علل و زمینه ‏ها ضرورت پیدا کند.

حتی معجزه از دایره قانون علیت خارج نیست، پس همه چیز به دست قدرت الهی است.

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
30-11-2013, 19:28
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46393362072170340279.gif



در حدیثی امام صادق ‏علیه‏ السلام بعضی از گرفتاری‏های انسانها را عکس‏ العمل اعمال آنها می داند. بنابراین این گونه حوادث می تواند در نگاه دیگر یک نوع رحمت در لباس غضب باشد، چنان که یک نوع عذاب برای امتحان بازماندگان و سایر مردمان نیز باشد.


در این که پاره ای از این شرور تکان دهنده برای غفلت زدایی و تأدیب است، تردیدی نداریم، چنان که بعضی از عذاب‏ها کیفر کردار و ثمره اعمال مردم می باشد. در دعای ابوحمزه می‏خوانیم:

"الهی لا تؤدبنی بعقوبتک؛ خدایا، مرا با کیفر دنیوی ادب نفرما!"

حضرت یوسف به کسی که از زندان آزاد می‏شد گفت:

"اذکرنی عند ربک؛ پیش اربابت یادی از ما بکن"،
"فأنساه الشیطان ذکر ربّه فلبث فی السجن بضع سنین؛

ولی او فراموش کرد و در نتیجه هفت سال یوسف در زندان ماندگار شد".[6]


در روایتی آمده است که حضرت علی فرمود: می فرماید:

«انّ البلاءَ لِلّظالم أدبٌ،
و للمؤمن إمتحانٌ،
و للانبیاءِ درجةٌ،
و للأولیاءِ کرامةُ»[7]

یعنی همانا بلاها و گرفتاری‌ها برای ظالم تأدیب است، و برای مؤمنان امتحان، و برای پیامبران درجه و برای اولیاء کرامت و مقام است.

"انما هی اعمالکم ردّت الیکم[8] ا

ین مصائب و گرفتاریها اعمال شما است که به شما برمی گردد".

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
30-11-2013, 19:33
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46393362072170340279.gif



در قرآن نیز آیاتی در این باره است که ذیلاً می آوریم:




1 - "و ما أصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم[9]؛
هر مصیبتی به شما می رسد، به خاطر اعمالی است که‏ انجام داده اید."




2 - "ما أصابک من حسنة فمن الله و ما أصابک من سیئة فمن نفسک[10]؛
آنچه از نیکی به تو می رسد، از طرف ‏خداوند است و آن چه از بدی ها می رسد، از طرف خودت می باشد".




3 - "و کم من قریة أهلکناهم فجائها بأسنا بیاتاً و هم قائلون فما کان دعوایهم اذ جائهم بأسنا الا ان قالوا انا کنا ظالمین[11]؛
چه بسیار شهرها و آبادیها که آنها را (بر اثر گناه فراوانشان) هلاک کردیم! و عذاب ما شبهنگام، یا در روز هنگامى که استراحت کرده بودند، به سراغشان آمد و در آن موقع که عذاب ما به سراغ آنها آمد، سخنى نداشتند جز اینکه گفتند: «ما ظالم بودیم»‏".

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
07-12-2013, 14:54
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46393362072170340279.gif




عذاب‏های الهی مطابق با عدل و حکمت است، به دلیل این که اگر عدل را به معنای نظم و اعتدال بگیریم، زلزله عین نظم است و علم نیز اینگونه امور را پذیرفته است، به گونه‏ ای که اگر علم پیش بینی کند و زلزله نیاید، جای سؤال است که چرا زلزله انجام نشد؟

اگر عدل به مفهوم قرار گرفتن هر چیزی در جایگاه خود باشد، باز زمین لرزه عین عدالت است برای این که در سلسله علت و معلول در جایگاه خود قرار دارد، در صورتی که عدل را به مفهوم اعطای حق به هر صاحب حقی معنا کنیم، باز با عدل تضادی ندارد، به علت این که مردن با زلزله سلب حق نیست، بلکه پایان تفضل وجودی انسان مؤمن و آغاز فیض اُخروی می باشد و کیفر دنیوی فاسقان و جلوگیری از طغیانگران است.

عمل غیر عادلانه آن است که مؤمنان خالصانه اطاعت کرده و درصدد تمرد نبوده و از معاصی توبه کرده‏اند، ولی خداوند آنان را به دوزخ افکند، وگرنه بعضی از مؤمنان هم با تصادف و یا بیماری از بین می روند، چرا که وضع دنیا چنین ایجاب می کند. به اضافه اینکه به یمن مرگ ناگهانی و یا بیماری های ممتد بسیاری از گناهانشان از بین رفته و ثواب عظیمی برای خود ذخیره می نمایند.


از سوی دیگر بسیاری از این بلاها مانند سیل و زلزله که برای انسان روی می دهد جنبه امتحانی برای به محک گزاردن ایمان اوست.

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
07-12-2013, 14:56
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46393362072170340279.gif





امّا در مورد وجود شیطان، ابلیس از آفریدگان خداوند و از جنیان است و مدتهاى طولانى خداوند را عبادت کرده بود، و به واسطه نافرمانى از خداوند، از درگاه او رانده شد و از این پس به نام شیطان شناخته می شود.

شیطان بر هر موجودى گفته می شود که انسان را فریب دهد، خواه از جنیان باشد یا از انسان‏ها، بنابراین، شیطان از ابتدا شیطان آفریده نشد. او در ابتدا پاک بود.

او مخلوقى چون سایر مخلوقات خدا در اطاعت پروردگار و از مقربین درگاه ربوبى بود، اما در مقابل یک دستور الهی که سجده و تعظیم در مقابل انسان بود، لغزید[12] و از درگاه الهى رانده شد.[13]

شیطان در برابر آن همه عبادت، از خداوند تقاضاى زنده ماندن تا روز قیامت را نمود و خداوند او را تا زمانی معلوم، مهلت داد.

شیطان آفریده نشد تا خلایق را بفریبد. او فریب نفس خویش را خورد و از خداوند مهلت خواست تا دنیا هست، او نیز باشد، و از آن پس قسم خورد تا انسان‏ها را بفریبد مگر کسانى را که مؤمن باشند.[14] و خداوند نیز این مهلت را به شیطان داد

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
07-12-2013, 14:57
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46393362072170340279.gif





اما چرا این مهلت را از طرف خداوند یافت، می توان گفت فلسفه وجود شیطان براى انسان، همانند وجود قوا و غرایز و نفس اماره درون انسان است که انسان‏ها را به سوى بدى و دور شدن از خدا امر می کنند.

از طرف دیگر گرایش به سوى کمال و نیکى و خرد و رسولان و پیامبران الهى، در مقابل آنها قرار مى‏گیرند تا انسان‏ها را به کمال و خوشبختى سوق دهند.

تنها در صورت وجود هر دو نیرو در انسان است که وى می تواند با اختیار خود، یکى از دو راه را انتخاب کند تا به سعادت یا شقاوت برسد.

بنابراین اگر نفس اماره و نیروهاى سرکش و شیطانها نبودند، انسان نمی توانست در معرض آزمون الهى قرار گیرد و با نفى و طرد و مبارزه با آنها، موجب شکوفا شدن استعدادهاى عالى انسانى و سیر در مسیر کمال و خوشبختى و سعادت ابدى شود، پس شیطان شر مطلق نیست.

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
09-12-2013, 13:44
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46393362072170340279.gif





"علامه طباطبایى" فرموده است:

«اگر شیطانى نبود، نظام عالم انسانى هم نبود، و وجود شیطانى که انسان را به شر و معصیت دعوت کند، از ارکان نظام عالم بشریت است، و نسبت به صراط مستقیم، او به منزله کناره و لبه جاده است و معلوم است که تا دو طرفى براى جاده نباشد، متن جاده هم فرض نمى‏شود.»[15]

به تجربه و تحقیق ثابت شده است که فلزات براى آن که از ناخالصى و زوائد پاک شوند، باید در کوره‏هاى داغ قرار گیرند تا پس از آن به شکل فلزى با ارزش درآیند. انسان نیز براى خالص شدن، نیازمند امتحانى سخت است تا جوهره اصلى اش نمایان شود که در نتیجه وارد مرحله استحقاق و محبت الهى گردد و با خطاب "ارجعى" لایق دیدار پروردگارش شود.

دنیا میدان آزمایش است و انسان هدف این آزمایش، پس حریف قدرى چون شیطان لازم است تا انسان بتواند در مصاف با او، استعدادهاى خارق ‏العاده خود را شکوفا کند. بنابراین ماهیت وجود انسانی، ماهیت موجود دارای اختیارو انتخاب است و چون مسئله انتخاب به میان آید، باید دو طرف نیک و بد فرض شود تا انتخاب و اختیار معنا داشته باشد. پس خداوند چون انسان را موجود دارای اختیار آفرید، نمی توان گفت چرا راههای گناه (و از جمله وجود شیطان) بسته نشد و چون راههای گناه بسته نشد، راه دوزخ هم بسته نیست.


آری، خداوند انسان را آفرید و هدف این است که او به بهشت دست یابد، اما با اختیار و انتخاب خود او و طبعاً انسان هائی وجود دارند که با سوء اختیار خود راه بهشت و رحمت الهی را انتخاب نمی کنند، بلکه جایگاه دوزخ را انتخاب می کنند. بنابراین وجود بهشت و دوزخ، بنابر انتخاب و اختیار انسانها است و انتخاب و اختیار انسان ها، لازمه وجود موجود دارای اختیار است. پس نمی توان گفت چرا خداوند فقط بهشت را نیافرید.

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
09-12-2013, 13:45
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46393362072170340279.gif




همچنین باید دانست که شیطان (چه شیطان جنی و چه شیطان انسی) با انواع حیله ‏ها و القاها و زینت دادن‏ها به زمینه گناه که در نفس انسان است، ترغیب می کند، امّا شیطان، علّت تامه گناه نیست به این معنا که غرائز نفسانی در وجود انسان، باعث و علّت گناه است و شیطان هم با ترفندهای خود به آن کمک می کند.

بنابراین، اگر شیطان هم خلق نمی شد، انسان به وسیله همان غرایزی که در وجودش هست، گناه می کرد، بله اگر شیطان نبود، انسان، کمتر گناه می کرد، چون تحریکات شیطانی نبود.

قلمرو قدرت شیطان در حد وسوسه است. "یوسوس فی صدور النّاس"[16]

لذا پیامبر(ص) در خطبه آخر شعبان فرمود:

"یغلّ فیه الشیاطین؛ یعنی در ماه مبارک رمضان شیاطین در غل و زنجیرند و قدرت بر وسوسه ندارند". اما معصیت و گناه انسانها در این ماه بسته و ختم نمی شود، اگر چه کمتر می شود.

در مقابل وجود شیطان و نفس اماره در وجود انسان، عقل و خرد وی و فطرت خداجوی و پیامبران الهی قرار دارند. پس در یک طرف نیروهای خیر و در طرف دیگر نیروهای شر وجود دارند.

مولاتی یا فاطمه الزهرا(س)
09-12-2013, 13:46
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46393362072170340279.gif



حدیثی را از امام صادق(ع) نقل می کنیم که فرمود:

«اصول الکفر ثلاثة: الحرص و الاستکبار و الحسد، فامّا الحرص، فانّ آدم(ع) حین نهی عن الشجرة حمله الحرص علی أن أکل منها و امّا الاستکبار فابلیس حیث امر بالسجود لآدم(ع) فأبی و امّا الحسد فابنا آدم حیث قتل احدهما صاحبه»[17]

یعنی "ریشه‏های کفر سه چیز است:

حرص و استکبار و حسد، امّا حرص، باعث شد که آدم از درختی که خوردن از آن ممنوع شده بود، بخورد و از بهشت رانده شد و اما استکبار، باعث شد که ابلیس وقتی که خدا به او امر کرد که بر آدم سجده کن، سجده نکرد و باعث کفر او شد و امّا حسد باعث شد که قابیل، برادرش هابیل را بکشد."

در این روایت ریشه ‏های گناه را همان غرایز موجود در نفس انسان دانسته است. فریب شیطان از طریق همین نیروها در وجود انسان است و اگر کسی بتواند نیروهای وجود خود را در کنترل خود قرار دهد و عقل و خرد بر هواهای نفسانی غالب کند، فریب شیطان را نخواهد خورد.



پس وجود شیطان، هیچگونه زشتی و عدم کمال در خلقت خدا نیست، بلکه امری همسو با اهداف و حکمتهای الهی است.


منبع:پاد زندیق