توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : از فساد های اخلاقی فرح پهلوی چه می دانید ؟
نرگس منتظر
02-02-2013, 00:48
از فساد های اخلاقی فرح پهلوی چه می دانید ؟
فرح پهلوي در يك خانواده بيبند و بار تربيت شده بود. پدرش يك استوار ارتش بود كه به علت سرطان درگذشت و او بهزودي با مادرش راهي تهران شد. دايي فرح، محمدعلي قطبي سرپرستي هر دو را بر عهده گرفت. در اين خانواده هيچيك از امور شرعي مراعات نميشد. فرح در تهران در مدرسه ژاندارك تحت نظر راهبههاي فرانسوي دبستان و دبيرستان را طي كرد. به گفته مادر فرح، فرح با پسردايياش، رضا قطبي «در زير يك سقف زندگي ميكردند.»
محمدعلي قطبي تصميم گرفت فرزندش رضا را براي تحصيل به فرانسه بفرستد. فرح كه اينك دختر ۱۸ سالهاي شده بود، «اصرار ورزيد او را هم همراه با رضا به فرانسه» بفرستند و سرانجام دو جوان با يكديگر براي تحصيل به فرانسه رفتند. (۲)
فرح در فرانسه با چهار دوست جديد به نامهاي ليلي اميرارجمند، كريم پاشا بهادري، فريدون جوادي و بژورن مايرولد آشنا شد. ليلي اميرارجمند بعدها در كاخ پهلوي به جرگه دربار پيوست و سپس همهكاره فرح در كانون پرورش فكري كودكان شد. ليلي اميرارجمند از مبتذلترين زنان و مظهر فساد دربار بود. ملكه مادر در توصيف خانم اميرارجمند ميگويد: «اين خانم نمونه يك زن بيبندوبار و آزاد از هر نوع قيد و بند بود... گاهي اوقات ۱۰، ۱۵ و ۲۰ زن از كاركنان دربار و نديمهها و خدمه و دوستانش را لخت لخت مادرزاد ميكرد و در استخر كاخ بدون هيچ پوششي شنا ميكردند.» (۳) يك مرتبه آقاي صاحب اختيار، سرپرست خدمههاي كاخ به ليلي اعتراض كرد و گفت: «اين كار جلوي كارگران كاخ خوب نيست.» ليلي گفت: «بگذار نگاه كنند، براي سوي چشمشان خوب است.» (۴)
ليلي اميرارجمند ميگفت: «اگر آدمها در حضور هم معاشقه، مغازله و زناشويي كنند لذتش دوچندان ميشود و خودش هميشه مجالس چند نفره راه ميانداخت و گاهي كه مرد كم ميآوردند از همين خدمه دربار صدا ميكردند و ميبردند به داخل محفل خودشان.» (۵) شوهر ليلي اميرارجمند، حسينعلي اميرارجمند از او بيغيرتتر بود. «هر وقت مردي [ليلي] زنش را ميبوسيد، او مؤدبانه تشكر ميكرد.» (۶)
مادر فرح نيز از فساد اين دوست شبانهروزي فرح تعجب ميكند و مينويسد: «البته من از بيپروايي جنسي ليلي ناراضي بودم، بهويژه در مسافرتهاي نوشهر و كيش عادت داشت بدون هيچ پوششي وارد دريا شود و برايش اهميتي نداشت كه دهها نفر نگهبان و گارديها دارند او را تماشا ميكنند.» (۷)
خوشبختانه خانم اميرارجمند در همان دوران تحصيل در فرانسه «تغيير دين داده و به كاتوليك گرويده بود.» (۸) ليلي اميرارجمند با اين همه فساد، شب و روز در كنار فرح بود. هرگاه در تهران بودند، در كاخ بود و هرگاه مسافرت ميرفتند ملتزم ركاب بود.
اميرارجمند چنان به فرح علاقه نشان ميداد كه «سعي ميكرد حتي در طرز لباس پوشيدن و آرايش شبيه فرح باشد.»(۹) و فرح نيز سعي ميكرد در بيبندوباري شبيه اميرارجمند باشد. به گفته محافظ شاه «اين خانم از دوستان ملكه، فرح ديبا بود و خيلي از كارهاي آنها مثل هم بود. مثلاً در وقاحت و بيشرمي كاملاً شبيه هم بودند.
از اينكه جلوي مردم لخت قدم بزنند، لذت ميبردند. البته گاهي فرح در اثر فشار مادرش كمي رعايت ميكرد.» (۱۰) البته ليلي ديگري نيز به نام «ليلي دفتري» دختر سرتيپ دفتري كه در وقاحت دست كمي از اميرارجمند نداشت، جزو حلقه دوستان فرح بود. اين دو نفر نيز «وقتي در نوشهر همراه فرح بودند با وضع قبيحي روي ماسهها ميخوابيدند و در مقابل سربازان گارد حركات شنيعي ميكردند.
خود فرح هم دست كمي از آنها نداشت و حتي به يك عكاس اجازه داده بودند كه. . .» (۱۱)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26256168008663793919.gif
نرگس منتظر
02-02-2013, 00:54
يكي ديگر از دوستان پاريسي فرح «كريم پاشا بهادري» بود. فرح «از اوايل ورود به پاريس با او آشنا شده بود و بيشتر اوقات خود را با هم سپري ميكردند.» كريم از فرح خواستگاري كرد و با اينكه رضا قطبي پسردايي فرح مخالفت كرد، اين خواستگاري موافقت شد و بدون اجازه خانواده «در يك جشن كوچك با حضور دوستان و تني چند از دانشجويان ايراني مقيم پاريس رسماً نامزدي خود را اعلام كردند.» (۱۲)
به محض خواستگاري شاه، فرح نسبت به اين نامزد بيوفايي كرد و او را در خماري گذاشت، ولي بيوفايي فرح طولي نكشيد و هنگامي كه ملكه ايران شد، اين دوست قديمي را به كاخ آورد و محفل انس سابق را با ساير دوستان راهاندازي كرد. به گفته ملكه مادر «اين دختر (فرح) آنقدر وقيح بود كه كريم پاشا بهادري را آورده بود كنار دست محمدرضا به عنوان رئيس دفتر ملكه.»
معروفترين فساد جنسي فرح، كشف رابطه او با فريدون جوادي بود. «فريدون جوادي از قديميترين دوستان ايام تحصيل فرح در پاريس و در واقع اولين دوست او در فرانسه بود.» (۱۳) به دنبال فرح، جوادي نيز به دربار راه يافت. جوادي دوست سفر و حضر فرح بود. در مسافرتي كه فرح و دوستانش به خجير در منطقه جاجرود رفته بودند، فرح با جوادي مشغول معاشقه بود كه يكي از سربازان گارد آنها را ديد. سرباز چون جرئت اعتراض به فرح را نداشت، (۱۴) به فريدون جوادي اعتراض ميكند. اين سرباز از لرهاي خرمآباد بود و چون متعصب بود، نزد فرماندهاش سرهنگ بيگلري رفت و گفت: «ما خيال ميكرديم كه از يك زن عفيفه نگهباني ميكنيم و نميدانستيم كه اينطور مسائل هم در ميان است.» سرانجام سرباز را با تهديد و تحبيب و خريدن يك مغازه مرخص كردند. (۱۵) رابطه فرح و جوادي در يك دربار فاسد، امر غيرمنتظرهاي جلوه نميكرد و تنها در موقع بروز رقابتها و حسادتها تجلي ميكرد.
فرح نهتنها از فاش شدن اين ماجرا واهمهاي نداشت، بلكه دستور داد تا اتاق يكي از مأموران گارد را در اختيار جوادي قرار دهند تا نزديك او باشد. (۱۶) ملكه مادر در اين باره معتقد است فرح «عمداً و عالماً كاري ميكرد كه به محمدرضا لطمه بخورد.» ملكه مادر در عكسالعمل به اين ماجراي عشقي مينويسد: «خب چه كار ميتوانستم بكنم؟ اگر ميخواستم به محمدرضا بگويم درست نبود و پسرم ناراحت ميشد. اين بود كه خودم فرح را خواستم كه به او نهيب زدم و زنيكه گدازاده خجالت نميكشي اين قبيل كارها را جلوي چشم كاركنان دربار انجام ميدهي؟» البته ملكه پهلوي درباره غيرت محمدرضا گزافهگويي ميكند. چطور ممكن است شاهي كه خود مظهر فساد است و خواهر و مادرش در پيش چشمش به هرزگي ميپرداختند از رابطه همسرش ناراحت شود؟ شايد پاسخ فرح به ملكه تأييدي بر استنباط ما باشد. فرح گفت: «درست گفتهاند، شاه ميبخشد؛ شيخ عليخان نميبخشد! خود محمدرضا مرا آزاد گذاشته، آن وقت به تو حساب پس بدهم؟ من آزاد هستم و اختيار پايينتنهام را دارم!»(۱۷) اختيار پايينتنه ظاهراً از اعتقادات راسخ فرح بوده است. يك بار ديگر كه فرح به خاطر خوابيدن با فريدون جوادي در يك اتاق، در بيمارستان قاهره مورد اعتراض احمدعلي انصاري قرار گرفت، همين پاسخ را داد كه همه «اختيار پايينتنه خودشان را دارند.» (۱۸)
ماجراي عشقي ديگر فرح با بژورن مايرولد است. فرح يك شب در كافه محله لاتن با وي كه يك دانشجوي نروژي بود، آشنا شد و «اين آشنايي يك عشق آتشين بين آنها ايجاد كرد. در ابتدا، كار آنها لاس زدنهاي پاك! بود، ولي ديري نپاييد كه اين لاس زدنها تبديل به بوسههاي بسيار عاشقانه شد.» اين رابطه همچنان برقرار بود تا اينكه فرح چند وقت بعد ناپديد شد. پس از آن بژورن از روزنامهها فهميد كه فرح نامزد شاه ايران شده است. فرح هنگام بازگشت به فرانسه او را خواست و موضوع را به اطلاع وي رساند. فرح به وي گفت: «بژورن من همان هستم كه بودم، براي تو ملكه يا علياحضرت نيستم، فقط و فقط فرح هستم. به من وعده بده كه دوستي ما در قلب ما هر طوري كه شده است، باقي بماند.» (۱۹)
فرح گاهي اوقات رعايت شأن و جايگاه ملكه را نميكرد و با هر بيسر و پايي طرح مراوده ميريخت. از جمله با مربي اسكياش كه يك نجار سوئيسي بود، در حال معاشقه ديده شد. (۲۰)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26256168008663793919.gif
نرگس منتظر
02-02-2013, 00:56
رفتار جلف فرح در كاخ يك مرتبه شاه را نيز به خشم آورد. او در پاسخ به فرح كه از شاه ميخواست استراحت بيشتري بكند با لحني پرخاشكنان گفت: «تنها يك راه براي استراحت كردن من وجود دارد و آن هم اين است كه از دعوت كردن اين بچه خوشگلها كه دور و برتان ميگردند، دست برداريد. وقتي اينجور آدمها دور و برم را گرفتهاند چطور انتظار داريد كه استراحت كنم؟»(۲۱)
درباريان شاه چنان در فساد غوطهور بودند كه گاه دست به اعمالي جنونآميز ميزدند. در فرهنگ مذهبي مردم ايران، همآغوشي مرد و زن نامحرم يا با هم رقصيدن آنها ديگر حيثيتي براي آن خانواده باقي نميگذاشت. حتي فريده ديبا در مهماني كاخ سفيد از اينكه مردان و زنان يكديگر را در حضور هم ميبوسند و خيلي صميمانه با زنان يكديگر در حضور هم ميرقصند، سخت تعجب ميكرد، ولي هنوز غرق در تعجب بود كه «كندي هم چند دور با فرح رقصيد و محمدرضا هم درحالي كه دستهايش را دور كمر ژاكلين حلقه كرده بود با او رقصيد.» (۲۲) چند سال بعد در آستانه انقلاب، همين موضوع تكرار شد. فرح با كارتر در شب ژانويه (۱۱ ديماه ۱۳۵۶) در كاخ نياوران رقصيد و همين مسئله يكي از شعارهاي مردم ايران در تظاهرات روزانه آنها شد.
پينوشتها:
(۱) ژانلو روريه يا ژان لوروريه و احمد فاروقي، ايران بر ضد شاه، ترجمه مهدي نراقي، تهران، انتشارات اميركبير، ۱۳۵۸، ص ۱۰۳.
(۲) خاطرات فريده ديبا، دخترم فرح صص ۲۰ـ۲۹.
(۳) خاطرات تاجالملوك، ص ۴۵۸.
(۴) همان، ص ۴۵۹.
(۵) همان، ص ۴۶۵.
(۶)همان، ص ۴۶۰.
(۷) فريده ديبا، پيشين، ص ۱۷۱.
(۸) همان، ص ۳۱.
(۹) احمدعلي انصاري، پيشين، ص ۴۷.
(۱۰) علي شهبازي، پيشين، ص ۲۵۴.
(۱۱) همان، ص ۲۲۰.
(۱۲) فريده ديبا، پيشين، ص ۳۲.
(۱۳) فريده ديبا، پيشين، ص ۴۶۱.
(۱۴) علي شهبازي، پيشين، ص ۲۹۷.
(۱۵) احمدعلي انصاري، پيشين، ص ۱۶۷.
(۱۶) علي شهبازي، پيشين، ۲۶۵.
(۱۷) تاجالملوك، پيشين، ص ۴۶۵.
(۱۸) احمدعلي انصاري، پيشين، ص ۱۶۷.
(۱۹) آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، پرونده شماره ۶۳۰، ص ۵۷ به نقل از: مجله السيي پري فرانسوي با استفاده از مصاحبه و نقل قول از بژورن.
(۲۰) علي شهبازي، پيشين، ص ۲۰۶.
(۲۱) اسدالله علم، پيشين، ص ۶۲۹.
(۲۲) فريده ديبا، پيشين، ص ۱۷۳.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26256168008663793919.gif
نرگس منتظر
02-02-2013, 13:30
روایت دفتر ویژه اطلاعات شاه از فاسدترین زن جهان
خبرگزاری فارس: قاچاق مواد مخدر در داخل و همکاری با باندهای مافیای بینالمللی، قماربازی در کازینوهای داخل و خارج تنها گوشهای از اقدامات فاسدترین زن جهان بود.
http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1391/10/26/13911026000623_PhotoA.jpg
به گزارش گروه «حماسه و مقاومت» خبرگزاری فارس (http://www.farsnews.com)، فساد در دوران پهلوی در تار و پود رژیم نفوذ کرده بود و منشاء تمام آن دربار بود. درباریان در شئون مختلف مفاسد اخلاقی و مالی نقش داشتند. لذا یکی از عوامل بروز نارضایتیهای گسترده از رژیم شاه، فساد بیحد و حصر دربار بود.
فساد اخلاقی، تکبر و تفرعن، فساد جنسی، فساد مالی و فساد دینی تمام ارکان، سازمانها و وزارتخانهها را در نوردیده بود. در حقیقت، فسادی که با ظهور رژیم پهلوی همزاد دربار بود، در پایان دوران حکومت پهلوی به صورت یک فرهنگ حاکم درآمد.(1)
اشرف پهلوی خواهر همزاد محمدرضا یکی از مشهورترین زنان فاسد دربار بود که با انجام کارهای خلاف قانون و اخلاق شهرتی جهانی داشت و عمده فعالیتهایش برای رسیدن به دو هدف خلاصه میشد، او به هیچ چیز بیش از مرد و پول علاقه نداشت. اشرف برای کسب پول به هر اقدامی دست میزد.(2)
قاچاق مواد مخدر در داخل و همکاری با باندهای مافیای بینالمللی، قماربازی در کازینوهای داخل و خارج تنها گوشهای از اقدامات اشرف بود. او در قمار تا بدانجا پیش رفته بود که علناً سر برادرش (محمدرضا) کلاه میگذاشت و در قماربازیهای شبانه کاخ محمدرضا و با تبانی با عوامل خودش مبالغ سنگین 20، 30 و 50 میلیونی از شاه میبرد و پس از پایان بازی، اشرف دسته چک محمدرضا را میآورد و به دستش میداد و او نیز چک میکشید و امضاء میکرد.(3)
اشرف در تصرف عدوانی زمینهای زراعی مردم در اقصی نقاط حاصل خیز کشور به ویژه در شمال، زمینهای ملی در تهران و شهرستانها نیز دست داشت و کسی جلودار او نبود، شرکت در معاملات و قراردادهای نفتی و سایر مناقصهها در داخل و خارج بین مؤسسات و اشخاص و اشخاص حقیقی و حقوقی خارجی و وزارتخانهها با گرفتن حقحساب و پورسانت باعث امضاء قرار دارد میشد، اگرچه این نوع معاملات به ضرر ایران و وزارتخانهها میشد ولی احدی از مدیران جرأت مخالفت با دستور اشرف را نداشتند.
مقام فروشی و سوءاستفاده در بلیتهای بختآزمایی از دیگر فعالیتهای درآمد آور او بود.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26256168008663793919.gif
نرگس منتظر
02-02-2013, 13:31
فردوست در این زمینه مینویسد:
«اشرف رسماً پول میگرفت و شغل میداد، از وکالت تا وزارت و سفارت و هیچ ابایی نداشت.
سپس دستور میداد که در زمان اشتغال هر کاری میخواهی بکن و این قدر به من بده! یکی از منابع مهم درآمد اشرف بلیتهای بختآزمایی بود که ماهیانه میلیونها تومان حق و حساب میگرفت.
در این مسئله من مدرک داشتم و به محمدرضا هم گزارش کردم و البته طبق معمول اهمیتی نمیداد.»
او دهها تن از رجال عصر پهلوی و جوانان مورد علاقهاش را با هزار حیله و کلک به دام شهوت خود گرفتار کرد و اگر کسی جواب نه به او میداد مرگ در انتظارش بود.
موضوع قتل فجیع پالانچیان به دستور اشرف که درخواست او را رد کرده بود نمونهای از اقدامات جنونآمیز او بود.
حسین فردوست ـ رئیس دفتر ویژه اطلاعات شاه ـ با شناختی که از اشرف داشت در مطلع سخنش او را شیطانی به نام اشرف پهلوی نامیده است. وی در آخرین فراز مطلبش راجع به اشرف مینویسید:
«اشرف فرد دوم خانواده پهلوی، زنی که در هر زمینه در حد اعلای افراط و گستاخی است و میتوانم او را به حق"فاسدترین زن جهان" بنامم در تاریخ زنان فاسد جهان، معادل اشرف یا نیست و یا نادر است.
معتاد، قاچاقچی مواد مخدر، عضو مافیای امریکا، بیمار جنسی، و زنی که به قول خودش اگر هر شب یک مرد تازه نبیند خوابش نمیبرد.(4)
هدف از این مقدمه ارائه دو سند از اسناد ساواک است که حکایت از زدوبند و کارهای غیرقانونی چهارتن از نوچههای اشرف پهلوی دارد.
آنان با حمایت او اقدام به برپایی گاردن پارتی نموده و با سرکیسه کردن رجال و مردم، پولهای دریافتی را به جیب میزدند.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26256168008663793919.gif
نرگس منتظر
02-02-2013, 13:32
در این سندها میخوانیم:
به: 327 تاریخ گزارش: 22/6/49
از: 20 ه 5 شماره گزارش: 29709/20 ه 5
موضوع: گاردن پارتی پارک فرح
پیرو: 29100/5/5/49
گردانندگان گاردن پارتی در پارک فرح چهارنفر از اشخاص مشروحه زیر میباشند که دارای سوابق خوب و روشنی نیستند و شایع نمودهاند که این گاردن پارتی مربوط به والاحضرت اشرف پهلوی میباشد و روز جمعه 2/6/49 کارتها به نام اینکه والاحضرت شرکت مینمایند بین مقامات مملکتی توزیع مینمایند. ولی والاحضرت در جشن شرکت ننموده و فقط ندیمه معظملها و تعدادی از رجال با بانوانشان شرکت مینمایند که به علت حضور تعداد زیادی از افراد ناصالح و اوباش تعدادی از مدعوین محل را ترک مینمایند.
گردانندگان عبارتند از:
اکبر قهاری
ایزدی (برادر رئیس دفتر والاحضرت)
محبی
منصور امیری
توضیح یکشنبه: قبلاً در مورد سوابق اکبر قهاری و چگونگی کسب اجازه برگزاری جشن ملی طی شماره معطوفی مراتب به استحضار رسیده است و تصور میرود عدم حضور والاحضرت به علت اطلاع از سوابق نامبردگان باشد.
توضیح چهارشنبه: برابر اطلاع ایزدی ، برادر رئیس دفتر والاحضرت از اشخاص بدنام و کلاهبردار میباشد و توانسته است بوسیله برادرش این اجازه را کسب نماید پیشنهاد میگردد به آقای ایزدی رئیس دفتر والاحضرت تذکر داده شود که برای کسب اینگونه امور حفظ حیثیت خاندان جلیل سلطنت را بر نفع شخصی برادرش ترجیح دهد. ادیب
*** به: 327 تاریخ گزارش: 5/5/49
از: 20 ه 5 شماره گزارش: 29100/20 ه 5
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26256168008663793919.gif
نرگس منتظر
02-02-2013, 13:33
موضوع: اکبر قهاری
اخیراً اکبر قهاری موفق شده اجازه گاردن پارتی در پارک فرح را از دفتر والاحضرت اشرف کسب نماید نامبرده شخص کلاهبرداری است که چند سال قبل در تاجگذاری شاهنشاه آریامهر نیز اجازه گرفت یک گاردن پارتی بدهد و صدی 50% آن را به کانون افسران بازنشسته پرداخت نماید ولی پس از پایان گاردن پارتی با پولها به آمریکا فرار کرد.
نامبرده جوانیست خوشسیما زرنگ و این اجازه را اخیراً توسط خانم خواجهنوری از والاحضرت اخذ نموده است مشارالیه پس از کسب مجوز شروع به گرفتن پیش قسط از متقاضیان غرفهها در گاردن پارتی نموده و 1300000 ریال از پولهای جمعآوری شده را دو روز قبل یک اتومبیل امپریال مشکی خرید نامبرده این دفعه قرار گذارده مقداری از منافع گاردن پارتی را به لژیون خدمتگذاران بشر بدهد و بدین منظور توسط یکی از دوستانش شب چهارشنبه 31/4/49 از محمدعلی آموزگار وکیل مجلس محمد پرویزی یکی از بستگان رسول پرویزی که از شیراز به تهران آمده ـ صفرعلی شمشکی و چند نفر دیگر را در کاباره شکوفهنو دعوت نموده است.
نظریه شنبه: نامبرده شخص زرنگ و شارلاتان است و معلوم نیست چگونه این اجازه را بدست آورده است.
نظریه یکشنبه: جلسه میهمانی صحت دارد. ادیب
نظریه چهارشنبه: چون لژیون خدمتگذاران بشر اعتبار جهانی دارد بررسی سوابق شخص مورد بحث ضروری است در صورت صحت خبر صدور اینگونه اجازهها از طرف خاندان جلیل سلطنت به اینگونه افراد باعث نزول حیثیت و پرستیژ خواهد بود.
پینوشتها:
1ـ سقوط، مجموعه مقالات نخستین همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی، مقاله: فساد دربار، حجتالاسلام والمسلمین روحالله حسینیان، چاپ اول 1388، ص 287
2ـ خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ج 1، چاپ اول 1369، چاپ اطلاعات صص 236
3ـ همان، ص 236
4ـ همان، ص 238
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26256168008663793919.gif
vBulletin® v4.2.6 by vBS, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.