PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شیرزنی از قبیله خورشید {ویژه نامه وفات حضرت ام البنین علیهاالسلام}



فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-04-2014, 16:39
http://shiaupload.ir/images/w37g4zx2dqy5lt8x1ave.gifhttps://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/21460026847555814383.pnghttp://shiaupload.ir/images/qv0hr575dvpmujzlm58o.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28282752363606541755.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28282752363606541755.gif
◆*◆*◆شیرزنی از قبیله خورشید◆*◆*◆
ویژه نامه وفات حضرت ام البنین علیهاالسلام
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28282752363606541755.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28282752363606541755.gif
https://www.ayehayeentezar.com/upload/files/vafat.omlbanin92.aye.swf
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28282752363606541755.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28282752363606541755.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-04-2014, 21:51
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/04144965988159587924.gif



http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifوفات جانگداز اسوه مـاندگار مهرو محبتhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif

http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifبـانوی دوم خـانه مـولا علی علیه السـلامhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif

http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifمادر دلسوز یتیمان فاطمه سلام الله علیهاhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif

http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifبانوی مرد آفرین ,مادر چهار شهید کربلاhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif

http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifحضرت ام البنین علیه السلام تسلیت بـادhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif






https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/89269447751678321670.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/83920873366560004708.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/89269447751678321670.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-04-2014, 21:52
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/06884735920935965172.gif

چهار مرتبه بانو! برای تو خبر آمد
چهار بار دلت کوه شد به لرزه درآمد

تو منتظر، تو گدازنده بر معابر خونین
مسافر تو نیامد مسافری اگر آمد

چهار مرتبه شن زارهای ظهر، تنت را
گریستند و تو را داغ های مستمر آمد

چنان گریسته ای روزهای خستگی ات را
که تکّه تکّه خاک بقیع نوحه گر آمد

از آن گلایه تلخت به گوش علقمه بانو!
هر آنچه رود از آن لحظه سر به زیرتر آمد

چهار بار پسر رفت و اسب رفت و تو بودی
چهار بار تو بودیّ و اسب بی پسر آمد

تو کوه بودی و از پشتِ شانه های بلندت
چهار مرتبه خورشید سر بریده برآمد

حسین هدایتی


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/48727885528563696959.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-04-2014, 21:54
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/47046854211572423730.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/47046854211572423730.gif)


مادر پسران

آمدی و گفتی که نیامده ام جای فاطمه علیهاالسلام
را برایتان پر کنم. آمدی و گفتی که مرا فاطمه نگویید؛

من ام البنینم. آمدی که غبار غم از صورت زینب علیهاالسلام
بزدایی. آمدی تا حسنین علیه السلام از داغ غم از پای درنیایند.

آمدی و به خانه غم خوش آمدی! هر چه می گذشت،
همه بیشتر به تو عادت می کردند و پسرانت
را به فرزندان فاطمه حواله می دادی.

پسرانت هم تو را ام البنین صدا می زنند.
خودت می گفتی که تو مادر پسرانی

پسرانی که سال ها بعد، سرهای بریده شان را پس
از غوغای کربلا برایت آوردند و تو حال زینب علیهاالسلام
را پرسیدی و حال برادرش حسین علیه السلام را.

بانو!
غم مادری که تنها پسرانش را از دست بدهد سنگین است؛

تو نمی توانی این غم را پنهان کنی؛
هر چند اشک های خود را پنهان کنی از
زنان قبیله.

پس بهتر است دیگر نمانی!

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46540323300038578480.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46540323300038578480.gif)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68314776044713822095.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68314776044713822095.gif)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46540323300038578480.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46540323300038578480.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-04-2014, 21:55
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/91519778659497943917.gif



درود بر تو ای کسی که عزیز حضرت زهرا بودی
سلام بر تو ای مادر ماههای درخشان ،

ای فاطمه دختر حزام بن خالد از قبیله بنی کلاب که لقب داده شدی
( از طرف حضرت علی ) به ام البنین ( مادر پسران )
و رحمت و برکات خدا بر تو باد.

خدا و پیامبرش را گواه می گیرم که همانا تو با اهدای فرزندانت
و قربانی‏ کردن آن‏ها در راه آرمان‏های حسین علیه ‏السلام جهاد نمودی؛

و بندگی خدا را با تحت ولایت قرار گرفتن امامان معصوم
با خلوص کامل به جا آوردی و بر آن مصیبت جانکاه و عظیم ( که برای فرزندانت اتفاق افتاد )
صبر نمودی چرا که آنرا در پیشگاه حضرت حق می دانستی

و همواره در سختی ها و شدائد ، امام علی بن ابی طالب را یاری می کردی
و همواره در نهایت اطاعت و وفاء نسبت به این خاندان بودی .

وهمانا تو به خوبی کفالت و خدمتگزاری در خانه ی علی را عهده دار شدی
و با حفظ و نگهداری دو یادگار زهرای اطهر – امام حسن و امام حسین –
امانت بسیار بزرگ خدا را ادا کردی و حجت های خدا را برگزیده
و در راه به ثمر نشستن اهداف آنها تلاش نمودی .

و در خدمتگزاری به فرزندان رسول خدا سعی و تلاش نمودی
در حالیکه نسبت به ایشان معرفت کامل داشته
و به صدق گفتارشان یقین داشتی و در نهایت مهربانی و دلسوزی
نسبت به ایشان بودی و برگزیدی هواخواهی ایشان را .

و فرزندان رسول خدا را بیشتر از فرزندان سعادتمند خودت دوست می داشتی
و محبت نسبت به ایشان را در محبت نسبت به اولاد خودت ، ترجیح می دادی .
پس درود خدا در هر لحظه از شبانه روز بر تو باد .


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/37400524687926405021.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/49746703346260699735.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/37400524687926405021.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-04-2014, 21:55
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/49142689500858661598.gif


خبر رسیده قافله و چشم های تر دارد
برای ام بنین یک نفر ... خبر دارد

خدا کند که مراعات سن او بشود
خبر ، خبر .. همه بر قلب او ضرر دارد

نخواست او که بپرسد جه شد ابالفضلش
سوال بود برایش ...حسین سر دارد ؟

براش گفت چه شد ؟ماجرا چه بود ؟ آنکه
به روی آینه اش گرد از سفر دارد

تمام واقعه این بود : بین نخلستان
جماعتی سر حمله به یک نفر دارد

تمام قامت او را به باد می دهد و
بدون آنکه ز چشمش ، دست بردارد

شهید می شود عباس نه !...حسین دمی
که جان سپردن عباس را نظر دارد

گذشت واقعه اما تصورش باقیست
هنوز مرد خدا دست بر کمر دارد

زسمت علقمه سمت خیام می آید
چرا که پیکر عباس درد سر دارد

ز ضربه های عجیب و غریب بی رحمی
که قصد بی ادبی با سر قمر دارد

شنید ، ام بنین ، گفت : نام من این نیست
چرا که " ام بنین ...لا اقل پسر دارد

مجتبی کرمی


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/21344389548579246429.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/89677527522580905870.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/21344389548579246429.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-04-2014, 21:56
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/37407707619053244340.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/37407707619053244340.gif)


بغضی خفقان آور در گلوگاه زمان رخنه کرده است.
اشک، در چشم سنگ هم بی تابی می کند.

آسمان، ستاره هایش را بر خاک ریخته است.
هیچ صدایی از هیچ حنجره ای جرئت سر برآوردن ندارد...

تنها سکوت است که پابه پای تابوت تو پیش می رود
و تنها اشک است که لب به سخن گشوده است.

پسرانت را هیچ کس خبر نکرده است؛
خبر مرگ مادر، برای فرزندانش، برای پسرانش ناگوار است؛

مادری که در دامانش آسمان به تکاپو پرداخته بود
و ماه بر زانوانش بزرگ شده بود. تابوتت تا کنار قبر،
آرام آرام گام برمی دارد... پیکرت را به دست خاک می سپارند؛

بی آنکه پسرانت....
خبر را خود تو زودتر از هر کسی به آنها داده بودی؛

همان زمان که راهی کربلاشان می کردی.
چهار فرزندت را جمع کردی و گفتی که همه
شما پیش مرگ پسر فاطمه هستید؛

ولی به آنها نگفتی که تا آخرین لحظه داغشان را
در سینه ات نگاه خواهی داشت؛ بی آنکه دم برآوری و شکوه کنی.

تو مادر ادب هستی و دریای بی کران معرفت!
تو مادر آب هستی، مادر احساس هستی.

فرزندان تو، خادمان اهل بیت بودند و خود تو....
خودت گفتی که من کنیز فرزندان فاطمه هستم؛

همان روزی که به عنوان تازه عروس، به خانه علی
قدم گذاشتی. به زینب گفتی که من برای کنیزی شما آمده ام...

و حالا که پیکرت را به دست خاک می سپارند،
هیچ کس نیست در این غربت بی انتها که بر مزارت اشکی بریزد؛

غیر از سکوت که آرام آرام بر
خاک مزارت گل اشک می کارد.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/91903837371960786972.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/91903837371960786972.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-04-2014, 21:58
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/20393817688698733272.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/20393817688698733272.gif)

لینک مطالب پیرامون حضرت ام البنین علیه السلام

(http://www.ayehayeentezar.com/thread32576.html)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84645510570756108302.gifسوگ نشين نهرعلقمه(ویژه نامه وفات خانم ام البنين(سال 90 تا92)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84645510570756108302.gif
(http://www.ayehayeentezar.com/showthread.php?t=5220.html)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84645510570756108302.gifالسلام عليک ياام العباس ( وفات حضرت ام النبين(س)(سال 89 (http://www.ayehayeentezar.com/showthread.php?t=5201.html))https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84645510570756108302.gif
(http://www.ayehayeentezar.com/thread32576.html)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84645510570756108302.gifگالری تصاویر ویژه شهادت حضرت ام البنین سلام الله علیها (http://www.ayehayeentezar.com/showthread.php?t=34042.html)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84645510570756108302.gif

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84645510570756108302.gifماجرای کامل معجزه حضرت أم البنين با کودکی به نام سجاد (http://www.ayehayeentezar.com/showthread.php?t=21778.html)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84645510570756108302.gif
(http://www.ayehayeentezar.com/thread32576.html)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84645510570756108302.gifدانلود مداحی و روضه خوانی وفات حضرت ام البنین (س) (http://www.ayehayeentezar.com/showthread.php?t=29933.html)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84645510570756108302.gif

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84645510570756108302.gifبررسی تاریخچة زندگانی ام البنین ( س ) در تاریخ اسلامhttps://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84645510570756108302.gif (http://www.ayehayeentezar.com/showthread.php?t=32576.html)

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84645510570756108302.gifمادر ماه/ پژوهشی در زندگی و شخصیت ام ‏البنین(س)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84645510570756108302.gif

(http://www.ayehayeentezar.com/showthread.php?t=29937.html)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84645510570756108302.gifمتن و ترجمه زیارتنامه حضرت ام البنین علیه السلام (http://www.ayehayeentezar.com/showthread.php?t=33857.html)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84645510570756108302.gif

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84645510570756108302.gif......توسل به حضرت ام البنین علیها السلام ......https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84645510570756108302.gif (http://www.ayehayeentezar.com/showthread.php?t=25571.html)

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84645510570756108302.gif...ام البنین علیهاالسلام ؛بانوی مردآفرین... (http://www.ayehayeentezar.com/showthread.php?t=25569.html)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84645510570756108302.gif


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/98843708723746752873.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/98843708723746752873.gif)

نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)*
11-04-2014, 22:12
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/05501377212198292522.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/05501377212198292522.gif)


خداحافظ، مادر کربلا!

غریبانه می روی؛ می روی تا خاک، غم رفتنت را به
دوش بکشد.دنیایی درد را با خود می بری.

تو مادر پسرانی که در کمتر از یک روز، پرنده شدند.
دامانت، خوابگاه روزهای تنهایی زینب بود.
دست هایت، بوی حسنین را می دهد.

تو آغاز عاشقانه ترین روزهای مادرانه بوده ای.
خاک مرقدت، قدمگاه عاشقان شده است.
کبوترها خاکت را برای شفا می برند.

غیر از تو، کدام زنی را می توانم سراغ بگیرم که زیر
بار این همه داغ، آنی زانویش نلرزیده باشد؟!

اشک روزهای تنهایی ات بیش از آنکه بوی باب الحوایج
بدهد، بوی لب های تشنه حسین علیه السلام را می دهد؛

بوی بی قراری اسارت زینب، بوی دست های بریده قمر بنی هاشم.
تو مادر زیباترین ماه شب چهاردهم دنیایی!

چهار پسرت را قربانی کرده اند و تو شادمانی که سربلند
از امتحان بیرون آمده ای. اسماعیل هایت را به قربانگاه
فرستادی و کوچه را با اشک هایت پشت سرشان آب پاشی
کردی و آه هایت بدرقه راهشان شد.

دلشوره بازگشت کاروان سفر رفته،تابت کرده بود.
عشق در ثانیه های بی قراری ات تپید و گل های
معطر، عطر نفس های تو را شکوفه زدند.

تمام غنچه ها نام تو را با شبنم بر گلبرگ هایشان نوشتند.
نمی دانم خدا تو را کی و کجا آفرید؛
ولی می دانم به بهشت نزدیک تر از فرشته هایی.

نمی دانم خدا تو را در باغ های ازل آفرید
یا روزهای اردیبهشتی بهشت؟



لبخند تو لبریز شادی شدند و نارنج ها، شبیه آفتاب
درخشیدند. دست ها بوی دوستی گرفتند و
خانه ها اندوه را فراموش کردند.

وقتی قدم به خانه کوچک علی گذاشتی، زندگی یک بار دیگر
لبخند زد و عشق، با مهربانی هم قدم شد و بهار،
خزان باغچه را به دست بادهای رهگذر سپرد.

ماهی ها، دریا را برای ابرها سوغات بردند تا یاد
صبوری تو را بر دشت های تشنه لب بگریند.
نام بلند تو را تمام درخت ها می دانند.

تمام آب ها از شرم تو سال های سال لب تشنه
گریسته اند.اندوه تو را آینه آب ها کردند تا یادت
در لحظه لحظه دریاها موج بزند.

صدای رفتنت را تمام باران ها گریه کردند و ماهی ها
مرثیه خواندند و گل های سرخ، از اندوه رفتنت
پرپر شدند و درخت ها از خواب پریدند.

پرستوها، دوازده بند محتشم را به رفتنت گره زدند و باده
ا با نوای «عمان سامانی» هق هق کردند و تو با دنیا،
آرام خداحافظی کردی؛ با اندوه خداحافظی کردی،

با روزهای دوری و دلتنگی خداحافظی کردی و در ناگهانی
از اتفاق، به شهیدانت سلام گفتی، به عزیزان دو
از دستت سلام دادی، به خدا سلام دادی.

تمام آینه ها با تو خداحافظی کردند؛ با لبخندهایت که
زیبایی های بی پایان بودند، خداحافظی کردی.

خداحافظ ای مادر زخم های بزرگ!
خداحافظ ای مادر کربلا!
خداحافظ ای مادر کاروان اسیر! خداحافظ ای....!

عباس محمدی

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/86462082661249956799.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/86462082661249956799.gif)

نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)*
11-04-2014, 22:20
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/79064542204143566984.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/79064542204143566984.gif)


سلام بر صبر!
سلام بر استقامت ام البنین!

آسمانی که چهار قرص ماهش را بی هیچ چشم داشتی
تقدیم کربلا کرد، مادری که چهار ستون قامتش فرو ریخت؛

اما باز ایستاد و پژواک کربلا را در مدینه انعکاس داد!
این بقیع است و اینکه آخرین قدم زمینی اش را بر آن گذاشته

«ام البنین» مادر «وفاداری»
مادر «صبر» و «استقامت»
مادر «چهار قرص ماه»

دامنی که ادامه دامن فاطمه بود تا حسین علیه السلام
سر بر آن بگذارد، تا زینب، بی هیچ دغدغه، غصه هایش
را در آن مویه کند، تا عموی تشنگان کربلا،
وفاداری را و گذشت را از آن بیاموزد.

ام البنین، مادر داغدار مدینه بود، اما ایستاد؛
ایستاد و کربلا را در مدینه، پنجره در پنجره سرود.

کربلا را در کوچه های مدینه جاری کرد.
دست هایش، آشناترین داغ کربلا بود.

حالا مدینه مویه می کند و بقیع، ماتمی دیگر را در
دامن می کشد و اشک می ریزد.

آن روز هم که قبری در مدینه گم شد، بقیع اشک می ریخت.
بقیع، اشک می ریزد و چهار ماه کامل در
آسمانش می درخشند؛ چهار ماه پاره پاره.

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/78045813518267330009.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/78045813518267330009.gif)

*خادمه رقیه خاتون(س)*
12-04-2014, 09:18
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/52587584341035430594.gif


شهرازگريه اش اين بار به هم ريخته است
عرش ازناله اش انگار به هم ريخته است

گرچه اين كار همان واقعه ي هر روز است
ولي اين مرتبه بسيار به هم ريخته است

چهارتا صورت قبراست ولي داغ يكي است
مادري را غم دلدار به هم ريخته است

قامتش خم شده و زندگي مادر را
حسرت چشم علمدار به هم ريخته است

شده از گريه ي او سنگ ترين دل هم آب
كافر و مردم دين دار به هم ريخته است

روضه ميخواند ولي ازپسرانش هرگز
روضه اين بود تن يار به هم ريخته است

گفت جانم به فداي تن پامال حسين
سخن او در و ديوار به هم ريخته است

محسن صرامی

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57378716699235845805.gif

نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)*
12-04-2014, 16:57
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/47046854211572423730.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/47046854211572423730.gif)


مادر پسران

آمدی و گفتی که نیامده ام جای فاطمه علیهاالسلام
را برایتان پر کنم. آمدی و گفتی که مرا فاطمه نگویید؛

من ام البنینم. آمدی که غبار غم از صورت زینب علیهاالسلام
بزدایی. آمدی تا حسنین علیه السلام از داغ غم از پای درنیایند.

آمدی و به خانه غم خوش آمدی! هر چه می گذشت،
همه بیشتر به تو عادت می کردند و پسرانت
را به فرزندان فاطمه حواله می دادی.

پسرانت هم تو را ام البنین صدا می زنند.
خودت می گفتی که تو مادر پسرانی

پسرانی که سال ها بعد، سرهای بریده شان را پس
از غوغای کربلا برایت آوردند و تو حال زینب علیهاالسلام
را پرسیدی و حال برادرش حسین علیه السلام را.

بانو!
غم مادری که تنها پسرانش را از دست بدهد سنگین است؛

تو نمی توانی این غم را پنهان کنی؛
هر چند اشک های خود را پنهان کنی از
زنان قبیله.

پس بهتر است دیگر نمانی!

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46540323300038578480.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46540323300038578480.gif)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68314776044713822095.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68314776044713822095.gif)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46540323300038578480.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46540323300038578480.gif)
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46540323300038578480.gif)

نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)*
12-04-2014, 23:23
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/64096565982060194203.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/64096565982060194203.gif)

قسمت این بود که تو محرم حیدر باشی
به علی مونس و هم خانه و همسر باشی

قسمت این بود که در زندگی مشترکت
به عزیزان دل فاطمه مادر باشی

آفرین بر تو که هنگام ورودت گفتی
آمدی خادمۀ خانه کوثر باشی

قسمت این بود که در بین تمامی زنان
تو فقط صاحب یک ماه و سه اختر باشی

قمرت یک نفره لشگر انصار خداست
پس عجب نیست که تو مادر لشگر باشی

خاک این خانه تو را قبلۀ حاجات کند
متعجب نشو گر شافع محشر باشی

غم این خانه زیاد است زیاد است زیاد
سعی کن مرهم زخم دل دختر باشی

این یتیمان همه به واژۀ در حساس اند
نکند در بزنند و تو پس در باشی

چار تا بچه این خانه همه مادری اند
نکند تب بکنی گوشۀ بستر باشی

سعی کن بیشتر از زینب و کلثوم و حسن
فاطمه دور و بر این شه بی سر باشی

سعی کن ثانیه ای تشنه نماند این گل
یار این سوخته دل تا دم آخر باشی


شاعر : مهدی نظری


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/64096565982060194203.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/64096565982060194203.gif)

نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)*
12-04-2014, 23:26
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/37407707619053244340.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/37407707619053244340.gif)


بغضی خفقان آور در گلوگاه زمان رخنه کرده است.
اشک، در چشم سنگ هم بی تابی می کند.

آسمان، ستاره هایش را بر خاک ریخته است.
هیچ صدایی از هیچ حنجره ای جرئت سر برآوردن ندارد...

تنها سکوت است که پابه پای تابوت تو پیش می رود
و تنها اشک است که لب به سخن گشوده است.

پسرانت را هیچ کس خبر نکرده است؛
خبر مرگ مادر، برای فرزندانش، برای پسرانش ناگوار است؛

مادری که در دامانش آسمان به تکاپو پرداخته بود
و ماه بر زانوانش بزرگ شده بود. تابوتت تا کنار قبر،
آرام آرام گام برمی دارد... پیکرت را به دست خاک می سپارند؛

بی آنکه پسرانت....
خبر را خود تو زودتر از هر کسی به آنها داده بودی؛

همان زمان که راهی کربلاشان می کردی.
چهار فرزندت را جمع کردی و گفتی که همه
شما پیش مرگ پسر فاطمه هستید؛

ولی به آنها نگفتی که تا آخرین لحظه داغشان را
در سینه ات نگاه خواهی داشت؛ بی آنکه دم برآوری و شکوه کنی.

تو مادر ادب هستی و دریای بی کران معرفت!
تو مادر آب هستی، مادر احساس هستی.

فرزندان تو، خادمان اهل بیت بودند و خود تو....
خودت گفتی که من کنیز فرزندان فاطمه هستم؛

همان روزی که به عنوان تازه عروس، به خانه علی
قدم گذاشتی. به زینب گفتی که من برای کنیزی شما آمده ام...

و حالا که پیکرت را به دست خاک می سپارند،
هیچ کس نیست در این غربت بی انتها که بر مزارت اشکی بریزد؛

غیر از سکوت که آرام آرام بر
خاک مزارت گل اشک می کارد.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/91903837371960786972.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/91903837371960786972.gif)

نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)*
13-04-2014, 09:01
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38628787968968571732.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38628787968968571732.gif)

در عشق اهل بیت(ع) كه فانی ترین شدی
خود قبله ی قبیله ی اهل یقین شدی

ای معنی نجابت و ای مظهر حیا
بانوی خانه ی شه خانه نشین شدی

با نیّت كنیزی اطفال فاطمه(س)
اُمّ الوفا، عروس ابوالمؤمنین شدی

از عطر مهربانی و عشق و صفای تو
بیت علی(ع) شبیه بهشت برین شدی

آورده ای پسر كه شود یاور حسین(ع
تنها تویی، تویی، تو كه اُمّ البنین شدی

حور و ملك به منصب تو رشك می برند
در بین مادر شهدا بهترین شدی

راهی ست از مزار تو تا منتهای عرش
ام البنین ببین فخر تمام زمین شدی

رضا فراهانی

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/11566595395360278048.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/11566595395360278048.gif)

نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)*
13-04-2014, 09:05
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/93775244945533541026.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/93775244945533541026.gif)

غصه ها بر روی پیشانیش چین انداخته
گریه ها از پای او را اینچنین انداخته

مادری کرده برای بچه های فاطمه
خویش را پای امیرالمومنین انداخته

چار فرزند او فدای پنج تن آورده است
سفره نذریست که ام البنین انداخته

مادر قدیسه ی لب تشنه های کربلا
گریه اش لرزه تن روح الامین انداخته

مادر باب الحوائج دارد از دریا گله
چون که دریا روی او را بر زمین انداخته

عاقبت چشم حسودی لاله اش را زخم زد
لاله عباسی او را لاله چین انداخته

باورش هرگز نخواهدشد عمود بی حیا
پهلوان شهر را از روی زین انداخته

او شنیده زینبش افتاده روی خاک ها
یک نظر بر ساقی نیزه نشین انداخته

شرمسارش بوده ساقی، چون که دیده خواهرش
پوشیه بر صورتش با آستین انداخته

شاعر:محسن حنیفی

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/86462082661249956799.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/86462082661249956799.gif)

نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)*
13-04-2014, 09:10
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/03791381677509288024.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/03791381677509288024.gif)


ام البنین صدایت کنم یا...؟

سلام، مادر شهامت، مادر رشادت و مادر شهادت!
چه نیک آرمیده ای! چقدر آسوده، صورت به خاک نهاده ای!

انگار همین دیروز بود!
علی علیه السلام به عقیل فرمود:
برایم از قبیله ای رشید و شجاع، همسری بیاب!

و تو، برگزیده این انتخاب بودی تا قدم به خانه وحی بگذاری
تا سایه مهربانی ات را مادرانه، بر خانه وحی بگسترانی.

که تو هم فاطمه بودی؛ فاطمه ای که می خواست جگر گوشه های
بانویش فاطمه علیهاالسلام را پناه باشد!

فاطمه ای که می خواست زینبِ فاطمه علیهاالسلام را مادری کند!
فاطمه ای که می خواست حسین فاطمه علیهاالسلام را عاشقانه خدمت کند!

تو آمدی! یعنی باید می آمدی!
تا مادر حماسه شوی و حماسه را در دامان خود بپروری.

هنوز تاریخ، لحظه ورودت به خانه وحی را به خاطر دارد!
تو، عروس مهربانی ها و خوبی ها، قدم به خانه نگذاشتی و گفتی:
تا دختر بزرگ خانه اجازه نفرماید، وارد نمی شوم.

و این، از بانویی چون تو، دور نبود، که همه تاریخ، به ادب
و نجابت و وقار تو سوگند می خورد.

تو آمدی و خاتون مهربان خانه شدی، تا زینب علیهاالسلام ،
سنگ صبوری برای درد دل داشته باشد.

تا حسین علیه السلام ، بیش از این،
در اندوه کوچه های بنی هاشم، تنها نماند.

تا حسین علیه السلام ... آه! همه می دانند که تو چقدر فرزندان
فاطمه علیهاالسلام را دوست می داشتی.

آن قدر، به فرزندان بانویت فاطمه علیهاالسلام ، عشق داشتی
که به مولایت علی علیه السلام گفتی:

مولا! دیگر مرا فاطمه خطاب نکنید؛
به خدا تاب اندوه کودکان بانو را ندارم؛
نام فاطمه علیهاالسلام دل زینب را به درد می آورد.

و آنوقت تو شدی ام البنین؛ مادر سروهای آزاده!
تو آمدی تا نوری دیگر از خانه علی علیه السلام ساطع شود
و شعاعش، همه هستی را به تماشا بخواند.

با تو، نور علی نور، تحقق یافت و ماه بنی هاشم،
قمر منظومه ولایت گردید و به حق، تو لایق این ماه بودی.

ام البنین!
اینک تو مادر پسری هستی که قرار است علمدار کربلا باشد
و ساقی گل های محمدی صلی الله علیه و آله وسلم .

تو مادرِ آفتابی شدی، که قرار است، تمام عالم در سایه امن، بیاساید
. و به راستی که فقط تو لایق این ماه بودی!

مگر می شود از تو نگفت؟
مگر می شود از آن همه عظمت حرفی نزد؟!

وقتی خبر شهادتِ پسرت را، امیدت را و نور چشمت را شنیدی،
گفتی: پسرم فدای حسین فاطمه!

سلام بر تو، مادر وفا، مادر ادب و مادر عشق!
ام البنین!

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/23400728410977020675.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/23400728410977020675.gif)

نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)*
02-04-2015, 11:00
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/31152559968132553945.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/31152559968132553945.gif)


پرواز تا بی نهایت عشق فاطمه علیه االسلام


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/86815962474865415013.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/86815962474865415013.gif)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/18045513381021321847.gif
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/18045513381021321847.gif)https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/69285764956718999834.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/69285764956718999834.gif)


برخیز و دستانم را بگیر!
من آمده ام تا دست در دست تو، تا دارالقرای فاطمه
در بهشت بروم، به زیارت امام باران؛

همان قتیل العبراتی که دست هایم را به شمشیرها سپردم
تا علمش بر زمین نیفتد و مشکش را آب نبرد.

نگاه کن مادر! دستانم نمناک است؛
اما نه به آب فرات؛ وگرنه، علی اصغر علیه السلام گلوی
عطشناک به تیر سه شعبه نمی سپرد و رقیه،
لب ترک خورده اش به خون نمی نشست.

این جای بوسه آغشته به اشک پدرم علی مرتضی علیه السلام
است که هنوز بر دستانم باقی مانده.

به راستی که یداللّه بود. چه گرمایی داشت دستانش،
وقتی مرا مشق شمشیر می آموخت تا رکاب دار پسر فاطمه اش باشم.

بیا مادر و دستانم را بگیر!
از چه می هراسی! مگر نه اینکه در تمام عمرم، با این
دست ها یا علم حسین علیه السلام را بلند کردم

یا برای سوار شدن زینب علیهاالسلام بر مرکب، رکاب گرفتم
یا موهای پر از یاس رقیه علیهاالسلام شانه زدم، یا قطره قطره آب
بر دهان علی اصغر علیه السلام ریختم،
یا غبار غربت و غم از چهره مولایم پاک کردم و...؟

مادر! نکند از اینکه دل به دریای عطش کودکان کربلا زدم
و به علقمه رفتم و دست هایم باقی نماند تا در دفاع از
حسین علیه السلام شمشیر بزند و نجنگد، دل به یغمای غم سپرده ای؟

اما تو که آن غنچه های یاس را ندیده ای که چگونه
در هجوم آتش آفتاب و عطش آب، پرپر می زدند!

من اگر کوه بودم، در مقابل آن لب های سوخته و ترک خورده
به لرزه می افتادم، چه برسد به اینکه من عباسم، عمویم، برادرم و... .

نه مادر! از ابتدای تقدیر، ناف حیات مرا با عطش بریده بودند.
تو که خود شاهدی، کودک بودم و شب ها از تشنگی
حسین علیه السلام از خواب می پریدم.

حالا برخیز و دستانم را بگیر!
از چه رو دریای چشمانت این چنین به حیرت و شگفتی متلاطم شده است؟
پیش از این نیز عطر غریب دست هایم را در جایی دیگر شنیده ای؟

در گوشه و کنار همان خانه نیم سوخته در مدینه که به نام فاطمه علیهاالسلام
متبرک است و تو برای کنیزی اش در آن قدم گذاشتی.

این دست های معطر به بوی فاطمه علیهاالسلام ، خود را به
زیرپای نگاه زهرا پهن کرد تا مادر حسینم علیه السلام
قدم بر خاک علقمه نگذارد.

ببین دست های پسرت چه میزبان
خوبی بودند برای میهمان دل شکسته کربلا!
پس دیگر دست هایت را به دست هایم بسپار!

نترس مادر!
اینها را که می بینی، بال هایی است که خداوند
به جای دست هایم به من بخشیده است.

دست در پر و بالم رها کن تا بی نهایت
عشق فاطمه علیهاالسلام پرواز کنیم.

نزهت بادی

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/86815962474865415013.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/86815962474865415013.gif)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/18045513381021321847.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/18045513381021321847.gif)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/69285764956718999834.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/69285764956718999834.gif)

نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)*
03-04-2015, 12:01
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65195727528658628756.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/65195727528658628756.gif)

دیگر مرا ام البنین نخوانید!

دیگر مرا ام البنین نخوانید؛ تا جای پای خاطرات
برهنه کودکی های پسرانم در ساحل خالی دریای
توفانی خیالم، با اندوه مادرانه ام، پُر نشود!

کدام تندیس تاریخی، در میانه میدان شهر آرزوهای زیر
تیغ رفته ام، می تواند گوشه ای از پیکره دست نیافتنی
عباس علیه السلام را تجسمی دوباره بخشد؟

آن بغض پنهان در رجزهای ناخوانده «ابن اسداللّه »
که در ابهت غرش هیچ شیری بازگو نخواهد شد،
تارهای حنجره زخمی مرا نیز از صدای زندگی انداخته است!

مرا به نام مادر خطاب نکنید، تا گهواره عقاب تیزبال
بنی هاشمی ام، بر فرار قله کوه های غرورم، با
لرزش دستان ناامیدم از حرکت باز نایستد!

چه کسی برق آسمان چشمان درخشان او را به باران خون
و اشک تبدیل کرد؛ بی آن که از صدای رعدآسای
تکان بال و پرش بهراسد؟

پدرش علی علیه السلام که دست خدا بود، او را به دور
دست ترین نقطه آسمانی، مشق پرواز داده بود تا پنجه هیچ
کفتاری نتواند بال و پرش را زخمیِ خیانت خویش کند!

آه از آن لحظه ای که عقابی بر زمین بیفتد!
همین است که از عاشورای خبر مصیبت علقمه تا کنون،
زمین زیر پایم می لرزد و من برای پیری ام، عصایی نمی یابم

جز قامت خمیده زینب علیهاالسلام که
مهتاب نیمه جان شب های کوری دلم گشته!


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/52833791061403630488.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/52833791061403630488.gif)

صبور
03-04-2015, 13:28
صحبت اگر به ساحت ام البنین کشد
بر شعر پرده غیرت روح الامین کشد

ذیل مقام توست بلندای آسمان
حاشا که دامن تو به روی زمین کشد

خاموش نیست شب چو ببیند ز شمع سوز
مروان به بانگ شیون تو آفرین کشد

تدبیر جنگ نیز بود در ستارگان
طفل تو اسب فاجعه را زیر زین کشد

آهو ز احترام به صحرا نمی رود
گر چادر تو پای به اقصای چین کشد

ما را ز چشم های اباالفضل کن نگاه
خاشاک منت از نظر ذره بین کشد

بر عزّتت بس است علی خواستگار توست
شاهی که آستین ز زمان و زمین کشد

از آستین تو اسد الله گرفته است
حاشا که شمر گوشه ی آن آستین کشد

معنی خموش باش ! که آگاه نیستی
ز آن معجری که دست سنان لعین کشد

آن زن که ریخته ست به معنی کلام ناب
از شک بعید نیست که بار یقین کشد

http://www.ayehayeentezar.com/attachment.php?attachmentid=7536&stc=1

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
22-03-2016, 03:04
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25388339544755558623.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/25388339544755558623.gif)




مادر؛ مادری که اگر چه در کربلا نبود، ولی دلش تا ابد در کربلا ماند
و نگاهش بر افق، که آیا «کاروان عشق» را بازگشتی خواهد بود؟

مادری که دلش برای همیشه در کنار «نهر علقمه»،
سوگ نشین فرزندی شد که نظیر نداشت در زیبایی و شجاعت!

مادری که دلش در میدان «قتلگاه» بود و نگاهش بر آسمان،
که چه وقت، «ماه»، بار دیگر خواهد تابید!

مادری که یک عمر، دست از «حسین حسین» گفتن بر نداشت و تمام غریبانه هایش را،
حتی سوگ عزیزانش را با نام حسین علیه السلام همراهی کرد!

مادری که «ام البنین علیهاالسلام » بود، ولی آیینه نگاهش از آسمان کربلا،
تنها اشکِ خونین ستارگان را چید؛ آن گاه که راوی، از عبور نیزه ها روایت می کرد!

مادری که حتی کوچه های «مدینه»، مرثیه سرای اندوه سترگ او شدند
و به استقامت و صبر او ایمان آوردند!

مادری که «وفا»، اولین درس زندگی و «شجاعت»، عالی ترین سرشت
همسری اش بود و «صحبت»، بالاترین باور مهر پروری اش

مادری که برای همیشه، با ناله های نینوایی، به یاد پسرانش، لالایی سرود
و سروده هایش را فرات، هر روز، هنگام غروب نجوا می کند!

مادری که بعد از شهادت «عباس علیه السلام »، دیگر به ماه نگاه نکرد
و آسمان مدینه، نعمت نورافشانی اش را از دست داد!

مادری که در کربلا نبود، ولی تا ابد در کربلا ماند
و دل از «گودال قتلگاه» نگرفت و فریاد «یا حسین»اش را
نه تنها در مدینه، که از صحن مطهر کربلا می توان شنید!

درود خداوند و سلام پاکان، بر روح بلند و وفاداری بی نظیرش باد!
روح آسمانی اش، در سایه سار کوثر، شاد، و شفاعت بشکوهش، دستگیرمان باد!


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/10292152666706843297.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/10292152666706843297.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
22-03-2016, 03:08
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/04410376805831797018.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/04410376805831797018.gif)




بنال اي دل شب ام البنين است
شب تاب و تب ام البنين است

صداي قطره‌هاي آب لرزان
غم روز و شب ام البنين است

به طفلان حال عباس بگويد
وفا چون مذهب ام البنين است

ميان ناله‌ها امشب بنالد
ابالفضلم گلِ ام البنين است

اگر شد كار عباسش دليري
شجاعت مكتب ام البنين است

اگر عباس او باب كرم شد
سخاوت منسب ام البنين است

كتاب غيرت و عشق و شهادت
نمي از مشربِ ام البنين است



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70248691740874024665.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70248691740874024665.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
22-03-2016, 03:24
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67296328373287969256.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67296328373287969256.gif)


ای به سپهر عاطفه بی قرین
ستاره ی مدینه، ام البنین

قدر تو در جهان نبوده معلوم
قبر تو در جوار چار معصوم

فاطمه ی دوم مرتضایی
مادر دیگری به مجتبایی

تو کیستی که با غم و زمزمه
پای نهی به خانه ی فاطمه

تو کیستی که با همه عزیزی
گفته ای آمدم کنم کنیزی

تو دیده ای که خانه ای سوخته
دخترکی چشم به در دوخته

محض دل تازه گلان حزین
نام تو فاطمه! شد ام البنین

تا که نگویند حسینش چه شد
مدینه بیت الحرمینش چه شد

رهی که از قبر تو تا فاطمه ست
مدینه، بیت الحرمین همه ست

دامن عطر تو گل یاس داشت
جعفر و عبدلله و عباس داشت

تو آسمان و قمرش ابالفضل
تو مهر مادر، پسرش ابالفضل

تو دیده بودی که علی بی عدد
بوسه به دستان ابالفضل زد

آه نبودی تو که در علقمه
تیر و کمان بود به دست همه!

نمک به زخم جگرت می زدند
تیر به چشم پسرت می زدند

ساقیِ از دست شد و مست شد
ماه بنی هاشم بی دست شد

هرچه بگویند تو هم مادری
سخت، غم از سینه ی خود می بری

فاطمه آمد که تشکر کند
در عوضت دل ز غمش پر کند

غصه نیامدست در بند تو
در سفر چهار فرزند تو

آه چرا کرده صدایت بشیر
از که خبر داشت برایت بشیر؟

داغ جوانان تو در گفته کرد
غم حسین، خاطرت آشفته کرد

آه نگویم که حسینت چه شد
فاطمه جان نور دو عینت چه شد

جواد محمد زمانی


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70340210334133146889.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70340210334133146889.gif)

*خادمه رقیه خاتون(س)*
22-03-2016, 16:31
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/20665956767389971874.gif (http://www.ayehayeentezar.com/gallery/)

شیر زن بودی و شیر پرور.
دلیر بودی و دلیرپرور.
غیور بودی و غیورپرور.

وقتی پا به خانه علی علیه‏ السلام نهادی، خود را نه بانوی خانه،
که کنیز کودکان یتیم فاطمه دانستی و از این خاکساری عاشقانه،
ادب و عشق به دردانه‏ هایت آموختی.

وقتی غبار بی‏ کسی از روی زینب می ‏زدودی، مهر خواهرانه و وفای برادری
را به پسران رشیدت می‏ خوراندی، تا سایه‏ سار عقیله بنی هاشم
و سپر بلای خون خدا باشند.

وقتی دستان رشید عباس را در دستان حسین علیه‏ السلام می‏ نهادی،
علمداری یک انقلاب را در سایه اطاعت از ولایت به او می‏ آموختی.

وقتی قدم به قدم، لحظه به لحظه و نفس در نفس، کودکانت را پای کلاس
درس فرزندان زهرا بزرگ می‏ کردی، جان‏هایشان را به قله‏ های رفیع امامت
می‏ سپردی تا تیز پروازان وادی معرفت و راهیان صراط هدایت شوند.

تو در اوج صفا و صداقت، بانوی کلبه غمزده علی علیه ‏السلام شدی؛
بانوی کلبه ‏ای که بیت الاحزان فرزندان فاطمه بود و
یادآور غصّه‏ های دختر پیامبر.

تو انتخاب شده بودی تا از گنجینه ایمان، عشق و احساست،
این کلبه را دوباره گرم کنی.

انتخاب شده بودی تا از خزانه رشادت و شهامتت،
علمدار وفاداری به کربلای حسین تقدیم نمایی.

انتخاب شده بودی تا در قیام سرخ عاشورا و در انقلاب مظلومانه خدا،
سهیم باشی؛ همراه چهار پسر، چهار شیر مرد، چهار دلیرمرد غیور.

تو آمده بودی تا همدم تنهایی ‏های مظلوم‏ترین سردار عالم باشی.
چه خوب توانستی مادر غصه‏ های فرزندان فاطمه و
مرهم زخم‏های کهنه مولا باشی!

ای همنشین علی و فاطمه!
ای چراغ بیت الاحزان فرزندان زهرا!
شفاعت حسین علیه‏ السلام و فاطمه علیهاالسلام شاه بیت غزل عاشقانه
زندگی ‏ات خواهد بود و ماه درخشان وجودت، سرو رعنای امیدت،
عباس، سرمایه جاودانه دنیا و آخرتت.

خوشا به سعادتت ای مادر پسران دلیر!
ای مادر شیرمردان شهید...

حورا طوسی


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57648155149411759410.gif (http://www.ayehayeentezar.com/gallery/)

╬✿╬ سوگند ╬✿╬
22-03-2016, 18:20
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67296328373287969256.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67296328373287969256.gif)



ای همسر سردار جهان، مادر عباس
وی دامـن تـو مهـد ادب‌ پـرور عباس

در بیت علـی آمده! هـمسنگر عباس
خوانده است تو را مادر خود خواهر عباس

ام‌الشهـدا، فاطمه ی دوم حیدر
هم فاطمه ی دوم و هم زینب دیگر

تو چشمه ی فیض از نفس پنج امامی
تو فاطمه ی بیت شـه عـرش‌ مقـامی

تو همسر تنهـا وصـی خیرالانامی
تو مـادر والا گهـر خـون و قیامی

جوشـد ادب و فضـل ز آیات کلامت
پیوسته ز هفتاد و دو تن باد سلامت

شک نیست به این رتبه که حیدر به تو نازد
زینب کـه بـود عصمـت داور به تو نازد

تـا روز جــزا آل پیمبــر بــه تـو نازد
عبـاس تـو در عـرصه ی محشر به تو نازد

کی مثل تو ای خاک رهت هم سر و هم جان
یک روزه دهد چـار پسر در ره جانان؟

ای سوخته در شعلـه ی مصباح هدایت
ای مادر جود و کرم و فضل و عنایت

خشنـود ز رفتـار تـو زهـرای ولایت
جان همه خوبان جهـان باد فـدایت!

با آن همه قدر و شرف و جاه و عزیزی
کـردی بـه بنـی‌فاطمـه اظهـار کنیزی

عون تـو شـده در صف عـاشور فدایی
عثمان تو بگرفت ز خون رنگ خدایی

تا دادن جـان، جعفر تو بود ولایی
عباس تو از روز ازل کـرب‌وبـلایی

چون حرمت زهرا به تو شد واجب عینی
گشتنـد عزیـزان تـو هرچار، حسینی

تـو ام‌ بنینـی نــه! تـو ام‌الشهـدایی
پیوسته به ثاراللَه و از خویش جدایی

دلباختـه ی جلـوه ی مصبــاح هــدایی
بیش از پسران گریه کنِ خون خدایی

ای بوسه ی خورشید به خاک کف پایت
حق است کند فاطمه پیوسته دعایت

دادی بـه ره شمـس ولا چـار قمـر را
دور پسـر فاطمــه گـردانـده پسـر را

در ماتم‌شان ریخته بس اشک بصر را
آتـش زده از گریه دل اهـل‌ نظـر را

از بس که در امواج بلا یار حسینی
بـا داغ پسرهـات عــزادار حسینی

یک روزه به دل داغ روی داغ تو دیدی
چون فاطمه یـا فاطمه از غصه خمیدی

بر گرد همـان چـار مزاری که کشیدی
از داغ حسین‌بـن‌علـی جامـه دریـدی

با آن کـه دلت خون ز غم چار جوان بود
چشمت به حسین‌بن‌علی اشک‌فشان بود

بـا داغ چهـار اختــر تابنده جبینت
گفتـی کــه نخـوانند دگر ام‌بنینت

آتش نزند کس به دل زار و حزینت
ای لشکر ماتم به یسـار و به یمینت

خون خوردی و نالیدی و از پای فتادی
تـا جـان بـه سـر گریه ی پیوسته نهادی

روزی که تو رفتی و جهان غرق عزا بود
تابـوت تـو بـر دوش عزیـزان خدا بود

با داغ تو خـون بـر جگر اهـل ولا بود
عباس تو ای مـادر عبـاس! کجا بود؟

ای کاش که چون عون، کنارت پسری بود
از جعفر و عثمـان عزیـزت خبری بود

ای قبله ی دل تـربت بی‌شمـع و چـراغت
ای داغ پس از داغ دوبـاره روی داغـت

ای چارگل خفته به خون، حاصل باغت
باشـد کـه بیایـم بـه مدینه به سراغت

با آن که شدم زائر بی‌صبر و قرارت
نگذاشت عدو گل بفشانم به مزارت

یا فاطمه خون دلـم از دیـده روان است
قبر تو عیان است عیان است عیان است

چشم همـه بـر تربت پاکت نگران است
آن فاطمه قبرش ز چه از خلق نهان است؟

از اشک، مگـر خاک بقیع تو بشویم
آن تربت پنهان شده را بلکه بجویم

هرچند که خون جگرت بود روانه
دیگـر بدنت دفـن نگـردید شبانه

بر بازوی و پهلـوت ندیدنـد نشانه
ای کوه غم چار جوانت روی شانه

بر «میثم» دل‌ سوخته کن اشک، عنایت
تا خـون دل خـویش کنـد وقف عزایت

استاد حاج غلامرضا سازگار

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70340210334133146889.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70340210334133146889.gif)

نصرالله عاشق خداومولا
22-03-2016, 21:30
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/10292152666706843297.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/10292152666706843297.gif)



بی بنین امّ البنینم سسلرم ایوای اوغول وای

آغلارام تا وار بو عالم سسلرم ایوای اوغول وای

چرخ عزّتده دیردیم صاحب دورت اولدوزام من

قالمادی اولدوزلاریمدان ایمدی امّا یالقوزام من

دردیمی بیر کیمسه بُلمز بی کسم اوغولسوزام من

دردیمه کیم اولسا همدم سسلرم ایوای اوغول وای

بو همان ایودور بو ایوده واریدی دورت ماه مَنظر

هر گئجه قرآن سسیندن شوقیدن یاتمازدی گوزلر

منزلیم ایمدی باخاندا گوشه ی زندانه بنزر

من او امّ بی بنینم سسلرم ایوای اوغول وای

گُل لریم سولدی چمنده وار اُلونجه آه و زاریم

گیتمرم گلزاره بیرده یوخدی گُلدن انتظاریم

نه چمن نه گُل نه بلبل گلشنه دوشسه گذاریم

گر گورم گُل اوسته شبنم سسلرم ایوای اوغول وای

من دل افکاره وطنده ویردی یر دشمن بقیعی

تا ایدم فریاد و شیون چولقیا شیون بقیعی

هر قدر گر عمریم اولسا ایلرم مسکن بقیعی

آغلیوب یانّام دمادم سسلرم ایوای اوغول وای

چخماز عبّاسیم یادیمدان، دویمارام بو آد دادیندان

خواهشیم وار هانسی ایوده اولسا گر عبّاس آدیندان

سسلسه اوغلون آناسی چخماسون اوغلوم یادیندان

بزم عیشیم اولدی برهم سسلرم ایوای اوغول وای

آزدور عبّاسین اُلونجه بیر یانان غمخواری اولسام

نهر علقمدور دواسی قبرینون بیماری اولسام

اُلمه سم گر قسمت اولسا کربلا زوّاری اولسام

گورسه ننده نهر علقم سسلرم ایوای اوغول وای

اولمادیم کرب و بلاده اوغلوما خلعت بیچنده

یادیمه سالّام فراتی آغلارام من سو ایچنده

ایلرم پوزقون تماشا کوچه دن هر کیم گیچنده

بیر اوجا قامتلی گورسم سسلرم ایوای اوغول وای

یثرب اهلی ایولرینده حلقه ی ماتم قورالّار

گوزلرین عبّاس آدیله بزم غمده دولدورالّار

اولسا هر یرده عزاسی بیر قرا پرچم وورالّار

هاردا گورسم قاره پرچم سسلرم ایوای اوغول وای

آیریلیق بیر غمدی الحق هیچ غمه احساس اولماز

تلخ هجران تک جهاندا سوده ی الماس اولماز

چوخ اوغولدان یاد ایده لّر هر اوغول عبّاس اولماز

ساخلارام هر گونده ماتم سسلرم ایوای اوغول وای

سروه بنزتسم عجبدور، سرویده یوخ بو صلابت

هانسی سرو قامتین وار قامتینده بو قیامت

خوردا قبر ایچره روادور یاتسون ایله سرو قامت

یادیمه دوشدوقجا هردم سسلرم ایوای اوغول وای

یاده سالّام ضرب شصتین آغلارام حیرتده قالّام

سسلرم عبّاسیم ایوای آهیله اود جانه سالّام

صاحب پرچم بالامون پرچمیندن عطرین آلّام

پرچمین اشکیم ایدر نم سسلرم ایوای اوغول وای

نه قاچوب نه غم ییوبدور دشمنه نه باش اگوبدور

بیله نقل ایلوللر امّا آنّینا بیر اوخ دگوبدور

یعنی قارداشی حسینون قامتین بو اوخ اگوبدور

یادیمه دوشدوقجا بو غم سسلرم ایوای اوغول وای

نازلی عبدالهیمیله آتش هجرانه یانّوق

من اوغولسوز بو آتاسیز یالقوز ایوده دالدالانّوق

ویرّم عبدالهه پرچم بو اتاقی گه دولانّوق

نی کیمی فریاده گَلّم سسلرم ایوای اوغول وای

گرچه عبداللهیم آغلور چوخ ایدور عبّاس رشکین

گه اونا ویرّم تسلّی، گاهی سیلّم یوزدن اشکین

گه گییندیرّم قراسین چیگنینه سالّام سو مشکین

گه گزر الینده پرچم سسلرم ایوای اوغول وای

گرچه عبّاسیم حسینین بیر وزیر اعظمیدی

لیک آل مصطفانون غم گونونده همدمیدی

جان ویرنده بیله بُلّم بیر قیامت عالمیدی

چوخ ایدر تاثیر او عالم سسلرم ایوای اوغول وای

استاد اعظمی تبریزی


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/10292152666706843297.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/10292152666706843297.gif)

لحظه هاي سبز
23-03-2016, 01:03
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67296328373287969256.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67296328373287969256.gif)

دل من خسته ز غم هاست کجایی عباس
مادرت بی کس و تنهاست کجایی عباس

مثل هر روز در این خانه دوباره پسرم
روضه شرم تو برپاست کجایی عباس

مثل هر روز منم فاتحه خوانت مادر
دلم از داغ تو غوغاست کجایی عباس

سائلت آمده تا خرجیِ سالش گیرد
نا امید از همه دنیاست کجایی عباس

کاش امروز سرم بر روی زانوی تو بود
مادرت بی کس و تنهاست کجایی عباس

من شنیدم که شده فرق تو هم مثل علی
چشمم از داغ تو دریاست کجایی عباس

من شنیدم روی تل زینب کبری گفته
شمر بالا سر آقاست کجایی عباس

واشده روی همه در سرِ این ها فکرِ
غارت خیمه ی زن هاست کجایی عباس

محمدحسین رحیمیا


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70340210334133146889.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70340210334133146889.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
23-03-2016, 02:03
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/04939716130881267374.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/04939716130881267374.gif)




ای بانوی شرافت و ادب! کرامت تو را می‏شود در زلال آیینه اباالفضلت دید؛
آن‏جا که امان نامه شیطان را به سینه خاک کوبید و گفت:
حیرتا! زاده ام البنین امان داشته باشد، اما میوه نازنین رسول خدا صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏آله ‏وسلم
زاده زهرای مطهّر، امان نداشته باشد؟

اگر تو همسر امیرالمؤمنین نبودی، چه کسی ماه بلند بالای بنی هاشم را به دنیا می‏آورد،
که از طلعت زیبا و جمال دل آرایش، عرب، انگشت حیرت به دندان می‏گزید؟

بانوی بافضیلت بودی که ابوالفضل را چنان تربیت کردی، تا پشت و پناه
حسین و لشگرش باشد و از کشته‏های دشمن، پشته بسازد.

مرحبا به مادریت، ای مادر ادب! که به نوباوگان خویش فرمودی: از سر ادب.
به گل‏های زهرا علیهاالسلام ، «آقا و مولا» خطاب کنند، نه «برادر». خدا تو را رحمت کند.

هنوز صدای مرثیه ‏هایت
در بقیع، در گوش زمان جاری است:

دیگر به من «مادرِ پسران» نگویید؛ چون مرا به یاد شیران قوی پنجه‏ام می‏اندازید.
من پسرانی داشتم که مرا به نام آنها، «ام البنین» می‏خواندند.

اما اکنون دیگر برای من پسری نمانده است؛ چهار فرزندم،
همچون عقابان تیز پنجه بودند که با مرگ سرخ، زندگی را وداع گفتند.

ای مادر وفا، که روح شریف چهار پسر وفادارت ـ «عباس و جعفر و عثمان و عبداللّه‏»
تجلی‏گاهِ وفای تو به علی علیه‏السلام و اولاد علی علیه‏السلام گردید.
که وفای آنان، درخششی از وفای تو بود!

آیا از شجاعت پدرانت که در رگ‏های تو جاری بود و از شرافت و فضیلتی که در تو می‏جوشید،
غیر از این انتظار می‏رفت که فرزندت، قمر بنی هاشم، عبّاس رشید باشد که بر فوج اهریمنان تاخت.

چه نیک می‏شناختی فرزندانت را که در رثای آنان سرودی:
به من خبر دادند که عباس، با دست‏های بریده، با صورت به زمین افتاده
اما پسرم! می‏دانم که اگر عمود آهنین بر سرت نمی‏کوفتند و شمشیر در دست می‏داشتی،
هیچ کس یارای نزدیک شدن به تو را نداشت.

خدا تو را رحمت کند، ای شجاع ‏زاده شجاع پرور، مادر پسران، ام البنین!


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26913703726783851777.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26913703726783851777.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
23-03-2016, 02:04
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/98512263776211671353.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/98512263776211671353.gif)


مادر عشق و وفا ام البنین

ثانی خیراانسا ام البنین

مکتبت آموزش آزادگی ست

دامنت مهد وفا ام البنین

ای که از نامت جهان سرمست شد

حامل عطر خدا ام البنین

خانه ی حیدر ز نو رونق گرفت

ای پناه مرتضی ام البنین

بانوی این خانه بودن شان توست

ای ادب را تو ادا ام البنین

شیرمردانت حماسه ساختند

مادر کرب و بلا ام البنین

فخر بر عباس بس باشد تو را

تا شوی فخر خد ا ام البنین


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77974783634702192701.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77974783634702192701.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
23-03-2016, 02:12
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/33965446614272533003.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/33965446614272533003.gif)


این‏جا مزار فاطمه علیهاالسلام ، ام البنین است
یا مادری غم‏دیده مدفون زمین است

این‏جا نهاده سر به خاک غربت و غم
مظلومه‏ای کز مرگ گل ‏هایش غمین است

در دامنش پرورده سرداری چو عباس
آری چنین زن، مادری شیرآفرین است

شد جان او آزرده از رنج زمانه
بر سینه‏ اش چون لاله داغی آتشین است


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22785911175450697589.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22785911175450697589.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
23-03-2016, 02:17
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67686127313179136321.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67686127313179136321.gif)


ای مدینه گریه كن بر حال من
گریه سر كن بر من واحوال من

ناله های آتشین را گوش كن
شكوه ام البنین را گوش كن

ای مدینه یاد داری پیش از این
یك مدینه بود و یك ام البنین

بود كانون وفا كاشانه ام
بو ی زهرا می رسید از خانه ام

جای گل در تو گلستان داشتم
هفده سرو خرامان داشتم

خانه ام ام القرای عشق بود
جای جایش جای پای عشق بود

عرش را گر ماه روشن می نمود
كسب نور از خانه من می نمود

خانه ام خشبو ز عطر یاس بود
در كنارم اكبر و یاس بود

بود از یمن حسین بن علی
خشت خشت آشیانم منجلی

هر زنی هر جا كه نامم می شنید
برمقامم آه حسرت می كشید

وه چه شیرین روزگاری بود و رفت
برسرمن سایه ساری بودو رفت

یاد آن كانون احساسم بخیر
ای مدینه یاد عباسم بخیر

یاد باد از قامت رعنای او
یاد باد از نرگس شهلای او

خوب دانم با سر و دستش چه شد
خوب دانم نرگس مستش چه شد

زینبم می گفت آن روح ادب
داده جان یبن دو دریا تشنه لب

زینبم گفتا كنار علقمه
دیده او را در كنار فاطمه


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77974783634702192701.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77974783634702192701.gif)

مصطفی*شیعه ال طاها*
23-03-2016, 13:37
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67686127313179136321.gif
دل من خسته ز غم هاست کجایی عباس

مادرت بی کس و تنهاست کجایی عباس

مثل هر روز در این خانه دوباره پسرم

روضه شرم تو برپاست کجایی عباس

مثل هر روز منم فاتحه خوانت مادر

دلم از داغ تو غوغاست کجایی عباس

سائلت آمده تا خرجیِ سالش گیرد

نا امید از همه دنیاست کجایی عباس

کاش امروز سرم بر روی زانوی تو بود

مادرت بی کس و تنهاست کجایی عباس

**

من شنیدم که شده فرق تو هم مثل علی

چشمم از داغ تو دریاست کجایی عباس

من شنیدم روی تل زینب کبری گفته

شمر بالا سر آقاست کجایی عباس

واشده روی همه در سرِ این ها فکرِ

غارت خیمه ی زن هاست کجایی عباس

https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77974783634702192701.gif

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
23-03-2016, 19:20
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/04410376805831797018.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/04410376805831797018.gif)




بنال اي دل شب ام البنين است
شب تاب و تب ام البنين است

صداي قطره‌هاي آب لرزان
غم روز و شب ام البنين است

به طفلان حال عباس بگويد
وفا چون مذهب ام البنين است

ميان ناله‌ها امشب بنالد
ابالفضلم گلِ ام البنين است

اگر شد كار عباسش دليري
شجاعت مكتب ام البنين است

اگر عباس او باب كرم شد
سخاوت منسب ام البنين است

كتاب غيرت و عشق و شهادت
نمي از مشربِ ام البنين است



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70248691740874024665.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70248691740874024665.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
23-03-2016, 19:25
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/99998334517202814771.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/99998334517202814771.gif)




سلام برتو اي بانوي مهرو عاطفه

چه نیک آرمیده‏ای! چقدر آسوده، صورت به خاک نهاده‏ای!

انگار همین دیروز بود! علی علیه‏السلام به عقیل فرمود:
برایم از قبیله‏ای رشید و شجاع، همسری بیاب!

و تو، برگزیده این انتخاب بودی تا قدم به خانه وحی بگذاری
تا سایه مهربانی‏ات را مادرانه، بر خانه وحی بگسترانی.

که تو هم فاطمه بودی؛ فاطمه‏ای که می‏خواست
جگر گوشه ‏های بانویش فاطمه علیهاالسلام را پناه باشد!

فاطمه ‏ای که می‏خواست زینبِ فاطمه علیهاالسلام را مادری کند!
فاطمه ‏ای که می‏خواست حسین فاطمه علیهاالسلام را عاشقانه خدمت کند!

تو آمدی! یعنی باید می‏آمدی! تا مادر حماسه شوی
و حماسه را در دامان خود بپروری.

هنوز تاریخ، لحظه ورودت به خانه وحی را به خاطر دارد!


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70340210334133146889.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70340210334133146889.gif)



تو، عروس مهربانی‏ها و خوبی‏ها، قدم به خانه نگذاشتی و گفتی:
تا دختر بزرگ خانه اجازه نفرماید، وارد نمی‏شوم.

و این، از بانویی چون تو، دور نبود، که همه تاریخ،
به ادب و نجابت و وقار تو سوگند می‏خورد.

تو آمدی و خاتون مهربان خانه شدی، تا زینب علیهاالسلام ،
سنگ صبوری برای درد دل داشته باشد.

تا حسین علیه‏السلام ، بیش از این،
در اندوه کوچه‏های بنی هاشم، تنها نماند.

تا حسین علیه‏السلام ... آه! همه می‏دانند که تو چقدر
فرزندان فاطمه علیهاالسلام را دوست می‏داشتی.

آن‏قدر، به فرزندان بانویت فاطمه علیهاالسلام ،
عشق داشتی که به مولایت علی علیه‏السلام گفتی:

مولا! دیگر مرا فاطمه خطاب نکنید؛ به خدا تاب اندوه کودکان بانو را ندارم؛
نام فاطمه علیهاالسلام دل زینب را به درد می‏آورد.
و آنوقت تو شدی ام البنین؛ مادر سروهای آزاده!

تو آمدی تا نوری دیگر از خانه علی علیه‏السلام ساطع شود و شعاعش،
همه هستی را به تماشا بخواند. با تو، نور علی نور، تحقق یافت
و ماه بنی هاشم، قمر منظومه ولایت گردید و به حق، تو لایق این ماه بودی.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/69400341170706269452.jpg

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
23-03-2016, 20:06
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/34802727249217242401.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/34802727249217242401.gif)


نماد استقامت در زمین بود

دلش با عشق نورانی عجین بود

فضیلت های غم، معنا نمی شد

اگر لب خالی از «ام البنین» بود



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/34802727249217242401.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/34802727249217242401.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
23-03-2016, 20:12
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14520724258241705031.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14520724258241705031.gif)

روحِ وفا

ممنونم از تو مادر، من را تو پروراندی

شهد وفا و غیرت، بر جان من چشاندی

گفتی که همچو بابا، از هر گُنه برّی باش

رفتی میون میدون، همیشه حیدری باش

من این همه ادب را، درس از شما گرفتم

من از صفای روحت، روحِ وفا گرفتم

از زحمت تو مادر، شد حالِ من خدایی

با شورِ تو ابالفضل، گردیده کربلایی

وقت وداع آخر، گفتی به شور و شین باش

تو کربلا عزیزم، قربونیِ حسین باش

وقتی که تو شنیدی، گشتم شهید و عطشان

ناله زدی و گفتی، ای وای غریب حسین جان

تا ذکر یا حسینت، را در جنان شنیدم

در پیش روی زهرا، کردی تو رو سفیدم


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/40515550909577627891.jpg

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
23-03-2016, 20:15
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/20393817688698733272.gif

(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/20393817688698733272.gif)امشب عزا گرفته‌ي غوغاي مادرم
هستم خموش و گوش به آواي مادرم

گر منصبم چنين شده «سقاي تشنه لب»
اين است مرحمت از دعاهاي مادرم


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/83921100110848873956.jpg
(https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/20393817688698733272.gif)

نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
11-03-2017, 02:07
چادر خاکی به سر شیون فراوان می کند




گریه های بی هوا همچون یتیمان می کند





میرود بالای صورت های قبراهل شهر را
به صرف روضه مهمان می کند

کار او گشته حضور و نوحه خوانی در بقیع
با همین کارش زیارت را چه آسان می کند

آمده از ره بشیر آن قاصد کرببل
ابین بصیرت را فدای حال شیران می کند

او نگفت هرگز ، بشیر احوال عباسم بگو
او سوالاتش فدای حال سلطان می کند

تاخبر دادند به او از ماجرای دشت طفهر
شب عمرش ببین شام غریبان می کند

زینب آورده برایش یادگار از واقعه
یک سپر ام البنین را جسم بی جان می کند

علی صمدی

نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
11-03-2017, 02:10
http://markazi.isna.ir/Files/News/Image/13902/20134.jpg

در کنار چهارقبر شریف
آن قدر گریه کرده بی حال است
ظهر امروز باز غش کرده
روضه خوان شهید گودال است:
2:
گفت زینب میان مردم شام
فکر رأس برادرت بودی؟
راستی این دفعه جواب بده
راضی از دست نوکرت بودی؟
3:
گفته بودم که روز عاشورا
همه دم پیش خواهرش باشد
قبل از آن که کسی شهید شود
پیش مرگ برادرش باشد
4:
سر عباس را به نی دیدی
لب او خشک بود یا تر بود؟
خواب دیدم که آب ها را ریخت
نگران لب برادر بود
5:
دست او جای دست مادر تو
من شنیدم که زود پرپر شد
سر عباس را به نی بستند
بس که افتاد مثل اصغر شد
6:
تا سر شیر خواره می افتاد
شعله بر قلب کاروان می زد
سر عباس من که... ولی افتاد
رعد و برقی در آسمان می زد
*****

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-03-2017, 02:33
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/49142689500858661598.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/49142689500858661598.gif)

من فاطمه بانوی بیت مرتضایم
من همدم تنهایی شیر خدایم

من همنشین فاتح و بدر و حنینم
من مادر عباس علمدار حسینم

روزی که من همخانه گشتم با شه عشق
روزی که پایم را نهادم در ره عشق

بر درب بیت شاه مردان ایستادم
خم گشتم و بر دست زینب بوسه دادم

گفتم به زینب من کنیزم در بر تو
من نآمدم اینجا به جای مادر تو

هر چند نامم فاطمه باشد عزیزم
اما بدان بر مادرت زهرا کنیزم

من که در این دلدادگی در شور و شینم
تا زنده ام خاک کف پای حسینم

ای زینب ای بانوی از غربت غمینم
دیگر در این خانه مخوان ام البنینم

امشب مدینه می دهد بوی گل یاس
پر میزند ام البنین، مادر عباس

ام البنین بانوی بیت مرتضی بود
او روضه خوان ماجرای کربلا بود

بر طفل خود عباس داد او درس ایثار
از کودکی می گفت بر طفلش علمدار

می گفت عباسم تو که در شور و شینی
در کربلای عشق سقای حسینی


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/03188202747527587628.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/03188202747527587628.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-03-2017, 02:34
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_12358063980500116470.jpg


ای بانو، ای فاطمه دیگر خانه علی!


درود بی کران خداوند و رسولش بر تو.
خوب یتیم نوازی کردی،
خوب فرزندان فاطمه را در آغوش پر مهر خویش گرفتی،
خوب فرزندانت را محب فرزندان فاطمه تربیت کردی.

ای مادر ماه بنی هاشم!
ای مادر فضایل و کرامات بی شمار
و ای مادر پسران دلیر و پر توان!

رحمت به تو و بر فرزندان دلیرت.
چه بر دهان آنان نهادی که هنوز غریو
غیرتمندانه آنان به گوش می رسد.

چه دستی بر سر آنان کشیدی که سایه مهر و عطوفتت
هنوز بر دلهای سودازده حماسه می آفریند
و چه نگاهی به فرزندانت انداخنی
که هریک از آنها در اندازه آسمان رشد کرده اند.

آسمان باید در مقابل بزرگواری تو سجده کند
که به هر چه خوبی بود فرزندانت را متمایل کردی

و آنان را با تمام مردانگی،
مردانی از جنس احساس و عشق پروریدی....

آری ای فاطمه،
عباس شیرمرد مردستان عاشورا،
نام آورترین فرزند توست.

اکنون که رحل اقامت به جهان دیگری افکنده ای،
سلام ما را به فرزندت برسان و چشمان سرشار از
وفا و مهربانی او را از جای ما ببوس!...


اما خدا صبرت دهد فاطمه!
اکنون که پس از گذشت سالها،
فرزند دلبندت را با چشمانی خونین،
فرقی شکافته و دستانی جدا از تن می نگری!

درود خداوند بر تو و بر فرزندان رشید تو
ای مادر ماه تشنه، ای ام البنین



https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/40515550909577627891.jpg

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-03-2017, 02:35
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_12358063980500116470.jpg



ام البنین صدایت کنم یا...؟

سلام، مادر شهامت، مادر رشادت و مادر شهادت!
چه نیک آرمیده ای! چقدر آسوده، صورت به خاک نهاده ای!
انگار همین دیروز بود!
علی علیه السلام به عقیل فرمود: برایم از قبیله ای رشید و شجاع، همسری بیاب!

و تو، برگزیده این انتخاب بودی تا قدم به خانه وحی بگذاری

تا سایه مهربانی ات را مادرانه، بر خانه وحی بگسترانی.

که تو هم فاطمه بودی؛ فاطمه ای که می خواست جگر گوشه های بانویش فاطمه علیهاالسلام را پناه باشد!

فاطمه ای که می خواست زینبِ فاطمه علیهاالسلام را مادری کند!
فاطمه ای که می خواست حسین فاطمه علیهاالسلام را عاشقانه خدمت کند!

تو آمدی! یعنی باید می آمدی! تا مادر حماسه شوی و حماسه را در دامان خود بپروری.

هنوز تاریخ، لحظه ورودت به خانه وحی را به خاطر دارد!

تو، عروس مهربانی ها و خوبی ها، قدم به خانه نگذاشتی و گفتی:
تا دختر بزرگ خانه اجازه نفرماید، وارد نمی شوم.

و این، از بانویی چون تو، دور نبود، که همه تاریخ، به ادب و نجابت و وقار تو سوگند می خورد.

تو آمدی و خاتون مهربان خانه شدی، تا زینب علیهاالسلام ، سنگ صبوری برای درد دل داشته باشد.

تا حسین علیه السلام ، بیش از این، در اندوه کوچه های بنی هاشم، تنها نماند.

تا حسین علیه السلام ... آه! همه می دانند که تو چقدر فرزندان فاطمه علیهاالسلام را دوست می داشتی.

آن قدر، به فرزندان بانویت فاطمه علیهاالسلام ، عشق داشتی که به مولایت علی علیه السلام گفتی: مولا!
دیگر مرا فاطمه خطاب نکنید؛ به خدا تاب اندوه کودکان بانو را ندارم؛
نام فاطمه علیهاالسلام دل زینب را به درد می آورد. و آنوقت تو شدی ام البنین؛ مادر سروهای آزاده!

تو آمدی تا نوری دیگر از خانه علی علیه السلام ساطع شود و شعاعش،
همه هستی را به تماشا بخواند. با تو، نور علی نور، تحقق یافت و ماه بنی هاشم،
قمر منظومه ولایت گردید و به حق، تو لایق این ماه بودی.


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/40515550909577627891.jpg

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-03-2017, 02:39
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_68213798376873458364.jpg


ام البنین!

اینک تو مادر پسری هستی که قرار است
علمدار کربلا باشد و ساقی گل های محمدی
صلی الله علیه و آله وسلم .

تو مادرِ آفتابی شدی، که قرار است،
تمام عالم در سایه امن، بیاساید.
و به راستی که فقط تو لایق این ماه بودی!

مگر می شود از تو نگفت؟
مگر می شود از آن همه عظمت حرفی نزد؟!

وقتی خبر شهادتِ پسرت را،
امیدت را و نور چشمت را شنیدی، گفتی:

پسرم فدای حسین فاطمه!
سلام بر تو، مادر وفا، مادر ادب و مادر عشق!




https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/69400341170706269452.jpg

نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)*
11-03-2017, 09:50
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/52587584341035430594.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/52587584341035430594.gif)



بانوی مهربان غزل زاده ی‌‌ متین
ای آفتاب بافته گیسوی نازنین!

امشب به نام چشم تو آغاز می کنم
شعری جدید با کلماتی که بعد از این -

تندیسی از شجاعت و عشق و لطافت ست
تصویری از نجابتِ دریا، ام البنین

مثل غروبِ خلوتِ زهرا، زلال و پاک
بانوی آب و آینه، یعنی غزل ترین

گُر می زند میان گلویم چکاوکی
دستِ نجیبِ سرو تو افتاده بر زمین

امواجِ مشکِ چشمِ تو جاری ترین سرود
داغِ چهار نخلِ تو، زیباترین یقین

روییده در سکوتِ بیابان، صدای تو
سر داده در گلوی زمین، ناله ای حزین

دستی کنار علقمه فریاد می زند:
بر غیرت و شهامت و صبر تو آفرین



شاعر : افسون امینی


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57378716699235845805.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57378716699235845805.gif)

نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)*
11-03-2017, 09:51
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38925300240082138351.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38925300240082138351.gif)


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/17379570405424751166.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/17379570405424751166.gif)

عزا بگیر بقیع روضه خوان تو رفته
زبان بگیر به شیون زبان تورفته

صدای وای حسینش به گوش می آید
اگرچه صاحب آه و فغان تو رفته

چهار قبر خیالی به خاک تو پیداست
نشانه هاست به جا ونشان تورفته

به یاد مادر عشق وادب بزن ناله
شکوه ناب ولا روح و جان تورفته

قسم به نوحه ی زیبای برلبش قلبم
تپیده باغم تو با روان تورفته

روان و روح تو و مادر وفاآنجاست
که روی نیزه سرعاشقان تورفته

سری به نیزه بلنداست وپای نی زینب
هزارآه که با دشمنان تورفته

نوای بانوی احساس ذکرالعجل است
دعای ندبه بخوان ندبه خوان تو رفته


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/36029779206402569338.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/36029779206402569338.gif)

فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)*
11-03-2017, 15:32
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/85300777659433373408.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/85300777659433373408.gif)



باغ گل یاس سلام علیک *** مادر عباس سلام علیک

معرفتت زبانزد عالم است *** هر چه بگویم ز وصفت کم است

ای شده محرم به ولای علی *** فاطمه دوم بیت علی

اختر تابنده برج ادب *** شیرزن خیل زنان عرب

باغ گل یاس سلام علیک *** مادر عباس سلام علیک

معرفتت زبانزد عالم است *** هر چه بگویم ز وصفت کم است

تو عالم و صابر و آزاده ای *** چهار پسر بهر علی زاده ای

چهار پسر نه چهار قرص قمر *** چهار ستاره چهار نور بصر

تو گفته ای ای گل باغ عفاف *** با پسر فاطمه شام زفاف

کی همه جا چشم و چراغ همه *** منم کنیز مادرت فاطمه

همدم نور احدی فاطمه *** عروس بنت اسدی فاطمه

تو بانوی بیت علی گشته ای *** دور حسین بن علی گشته ای

تا که در آن بیت مقرب شدی *** از دل و جان عاشق زینب شدی


https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/63760272068931006200.gif

نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
11-03-2017, 17:09
الا که دست خدایت در آستین باشد
بیا که مانده به در دیده زمین باشد

گناه می کنم اما به خود نمی گویم
شرار قهر تو شاید که در کمین باشد

خوشا به حال گدایی دست چشمانش
ز ابر خرمن چشم تو خوشه چین باشد

چه می شود که دم مرگ پا نهی به سرم
خودت بخواه که تقدیرم اینچنین باشد

کنار اشک غم فاطمیه ات باید
دوباره چشم تو با غصّه ای قرین باشد

بگو به آه دل دردآورت امشب
که روضه خوان غم ام بی بنین باشد

تو روضه خوان عمویی و روضه ات باید
برای مادر عباس دلنشین باشید

نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
11-03-2017, 17:09
در سِــیر راه خویش ، اگر بهترین شدم
از شاخسار فضل پدر خوشه چین شدم

در دست کردگار که دســتم نهاده شد
دست حسیـن فاطـمـه در آستیـن شدم
آمد بهشت نور مرا در بغـــل گرفت
این گونه آرزوی بهشــت برین شدم

دینی به جز حسین نکردم چون اختیار
گفتند اهل شرع که سقّایِ دین شدم

تطهیر ، کار من شده زیرا که از نخست
با اهل بیتِ پاک نبی ، هم نشین شدم

می خواستم به خلق بگویم که کعبه کیست؟
گـر فصل حج روانه ی آن سرزمین شدم

نذر حسین کرد تمامی خویش را
شـــادم که خرجِ نـذریِ اُمّ البنین شدم

در معرفت چو مادر من آن چنان شده ست
من در وفا و عشق و ادب این چنین شدم

آب فُرات سوخت به دستان من که خورد
مانــندِ آه اهل حرم ، آتــشـین شدم

اصلاً به فکر بال نبودم خُــدای مـن
محض رضای فاطمه ، قطعُ الیَمین شدم

شــرم از رُباب کُشت اگر مادر مرا
من از سکینه دختر او شرمگین شدم

با چشم تیر خورده و فرق شکسته ام
مقتل شدم ، مصیبت اشک آفرین شدم

مَردم ، دوباره فاطمه او را صدا زدند
از بس که گفت “أمّ بنین”بی بنین شدم

محمّد قاسمی

نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
11-03-2017, 17:10
قسمت این بود که بر عشق گرفتار شدی
خانه دار علی و محرم اسرار شدی

مستفیض از نفس حیدر کرار شدی
در مدار پسر فاطمه سیار شدی

تو ادب کردی و اینگونه گهربار شدی

دامنت مرکز تربیت سقاها بود
مهد فرزانگیِ جملهء آقاها بود

سر کوی تو پُر از خیل تمانا ها بود
فکر و ذکر تو فقط ذریه طه بود

همدم زینب و غمخوار غم یار شدی

گفته بودی که علی جان تو نخوان فاطمه ام
نسخهء ناطق قرآن تو نخوان فاطمه ام

پیش چشمان عزیزان تو نخوان فاطمه ام
میشوم مضطر و گریان تو نخوان فاطمه ام

اینچنین کردی{گفتی} و بانوی وفادار شدی

فاطمه بودی و اما به پرت ضربه نخورد
از دم در تو گذشتی و سرت ضربه نخورد

وسط معرکه روی کمرت ضربه نخورد
نوک مسمار نیامد ، پسرت ضربه نخورد

بین دیوار نماندی و پسر دار شدی

پسرانت همه خوبند ولی عباست..
بین شیران که ندارد بدلی عباست

وقت رزمش بشود مثل علی عباست
شده ضرب المثل شیر دلی عباست

مادری کردی و الگوی علمدار شدی

قمرت پر زد و آهِ جگرش گفت حسین
مشک او پاره شد و چشم ترش گفت حسین

گرز آهن به سرش خورد و سرش گفت حسین
تیر باران شد و بعدا خبرش گفت حسین

در وفاداری عباس ، تو تکرار شدی

ز حسینت خبری آمده که مویش را..
نیزه داری که رسیده است و پهلویش را..

بسکه چرخانده کسی با کف پا سویش را..
زینب آمد دم گودال و گیسویش را ..

محمد کیخسروی

نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
11-03-2017, 17:11
آسمانش، قمر ندارد که
از حسینش خبر ندارد که

غصه ها در دلش، تلنبار است
شب تارش، سحر ندارد که

مادرِ شیرهای نر! حالا
قوّتی در کمر، ندارد که

بر سر راه، روضه می خواند
سایبانی به سر ندارد که

آنقدر گریه کرده این بانو
دیگر او، چشمِ تر ندارد که

سرِ پیری، چه بی عصا شده است
کس و کاری دگر ندارد که

پسرانش مراقبش بودند
دیگر اما… پسر ندارد که

جز حلالیت از سکینه، به سر –
– فکر و ذکری، دگر ندارد که

گریه میکرد و زیرِ لب میگفت:
شیرخواره، خطر ندارد که!؟

حرمله! لعنتِ خدا بر تو!
تابِ تیرِ سه پر! ندارد که ..

ابراهیم لآلی

نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
11-03-2017, 17:12
ای مایه ی فخر جهان… ام البنین
نور زمین و آسمان… ام البنین

ای نور جمع قدسیان… ام البنین
صاحب کرم در هر زمان… ام البنین

ای دستگیر مستمندان جهان
ای ماهتاب روشن کون و مکان

تو جانشین حضرت زهرا شدی
تو بعد زهرا ، همسر مولا شدی

تو سفره دار خانه ی سقا شدی
تو روضه خوان داغ عاشورا شدی

جانم بگیر و سایه ات را کم مکن
آتش بزن بر جان من ، خاکم مکن

زهرا نهاده چادرش را بر سرت
جانم به قربان تو و آب آورت

زینب شده هم یاور و هم دخترت
لرزه فتاده از چه رو بر پیکرت؟

از غربت ارباب بر سر میزنی
با دیده ی پر آب بر سر میزنی

تو در مدینه گفتی از داغ حسین
با سوز سینه گفتی از داغ حسین

از ظلم و کینه گفتی… از داغ حسین
تو بی قرینه گفتی از داغ حسین

تا روضه میخواندی ، دل آتش میگرفت
هر دشمن ناقابل آتش میگرفت

گفتی حسین و… شهر ، عاشورا شده
گفتی حسین و… خانه ای غوغا شده

گفتی حسین و… مستمع زهرا شده
زینب دوباره از غم او “تا” شده

گریه کن و این شهر را ویرانه کن
ما را بگیر و محرم این خانه کن

چشم گنه کار من و دست کرم
حسرت به دل مانده ، نداری یک حرم

افکنده ای چادر سیاهت بر سرم
نامادری بچه های مادرم

برگ براتی دست این نوکر بده
قول شفاعت در صف محشر بده

پوریا باقری

نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
11-03-2017, 17:13
تو چنان مرتبه ای محضرِ حیدر داری
که برای پسرش منصبِ مادر داری

تو پس از فاطمه اش ، فاطمه ی صغرایی
راه در خانه ی اسرارِ پیمبر داری

پسرت ساقیِ دنیاست ، نه سقّای حسین
تو برای همه ی عُمر ،دلاور داری

دست های پسرت شافعِ عالم باشد
چه مقامی است که در عرصه ی محشر داری؟

کاش در کرب و بلا یاورِ زینب بودی
کاش میشد که بدانند تو دختر داری

کربلا… روضه ی جان دادنِ عبّاسِ تو بود
طاقتِ دیدنِ آن پیکرِ پرپر داری؟

به فدای نفسِ خسته ات ، ای مادر جان
تا قیامت بخدا خادم و نوکر داری

روضه خوان بودی و مروان به زمین می افتاد
آنقَدَر سوز در آن سینه ی مضطر داری

قدری از کرب و بلا روضه بخوان ، دلتنگم
تو خودت جای همه ، روضه و منبر داری

پوریا باقری

نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
11-03-2017, 17:14
ای رودِ خروشان به لبِ، باغ اقاقی
ای ساحل طوفان زدگان،حضرت ساقی

ایام عزاداریِ مادر شده، برخیز
وقتِ غم و غمخواریِ مادر شده، برخیز

گویند همه فاطمیان، آجرک الله
ای ماهِ بنی هاشمیان، آجرک الله

تو ارشدِ ابناء و یلِ ام بنینی
امروز به حُزن و به غم و غصّه قرینی

شد باز قفس، گشت رها، همچو کبوتر
دیگر ز مدینه چو پدر، پر زده مادر

آن مادرِ دلخون، که برای تو غمین بود
بعدِ تو به چشمانِ تر و اشکِ جبین بود

با گریه ی او اهل مدینه به تلاطم
می سوخت چو شمعی ز فراق تو و انجُم

می گفت حسین جان و به دل شعله زنان بود
او قبله گه جمله بکائینِ زمان بود

تنها نه که شیعه، به غمِ ام بنین سوخت
دل سنگ ترین، مردِ عرب نیز، حزین سوخت

عمری زِغم و داغِ عظیمِ، جَبَلَ الصَّبر
می ساخت به گلزارِ بقیع، صورتی از قبر

آن صورتِ قبری که همیشه گِل و تَر بود
از اشکِ دو چشمانِ تَرَش، غرقِ اثر بود

دیگر به بَرَش ام بنین ناله ندارد
در بینِ بقیع، با قدِ خَم لاله ندارد

حسین رضایی(حیران)

نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
11-03-2017, 17:15
ای سراپا عشق و پاکی وصفا
اسوه ی دلداری و صبر و وفا

ای بلندای عطا را قائمه
مادر گلهای باغ فاطمه

بر علی سرخیل مردان همسری
مرتضی را یاوری و دلبری

ای که در بیتِ علی بودی عزیز
از چه رو می خوانده ای خود را کنیز؟

دامنت مهدِ علمدار حسین
مهدِ شیر بیشه، کرّار حسین

چار فرزندت غلامِ حلقه گوش
شاهدانِ بزمِ پیرِ می فروش

آن فدائیانِ دشتِ کربلا
جرعه نوشانِ میِ قالو بلا

جعفر و عثمان و عون، عباس تو
جمله ی گلهای باغ یاس تو

یک به یک پرپر به نزد فاطمه
آن سه در میدان، یکی در علقمه

تو نبودی تا ببینی، رزمشان
در حمایت از ولایت، عزمشان

تو نبودی در برِ عبّاسِ خود
تا گشایی عقده و احساسِ خود

آن زمانی که ز ظلم و جور کین
تیر باران شد، فتاد از روی زین

نه دگر دستی به تن ماند و نه پا
شه می آمد قد کمان از خیمه ها

یک طرف مولا به الغوث الامان
یک طرف زهرا به زاری و فغان

گر نبودی کربلا ام البنین
سربلندی ای غریب بی بنین

چار فرزندت چه غوغا کرده اند
در دل هر شیعه جا وا کرده اند

حسین رضایی(حیران)

نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
11-03-2017, 17:16
نشسته بود ببیند مگر جوانان را
و داشت زیر نظر پهنه ی بیابان را

سپاه زینب کبری که می رسید از دور
بلند شد بتکاند غبار دامان را
بشیر بود که قبل از همه جلو آمد
بشیر بود که آورده بود طوفان را

رسیده بود که با یک خبر بلرزاند
دل گرفته ی این مادر پریشان را

خبر چه بود که ام البنین ز پا افتاد
چرا درید به یکباره او گریبان را؟

حسین گفت و زمین خورد و روی سر میزد
به آه و گریه دراورد هر مسلمان را

رسید زینب و از چشمهای یوسف گفت
رسید زینب و سوزاند قلب کنعان را

رسید و گفت که بر روی نیزه می بردند
سر بریده ی آن آفتاب تابان را

نشست از علم و مشک ودست سقا گفت
شنید حضرت ام البنین که جریان را-

رسید نوبت سوغات کربلا ی حسین
بلند شد که ببیند متاع پنهان را

خلاصه اینکه سپر را گرفت از زینب
چه بوسه ها به سپر زد چنان که قرآن را

زمان گذشت و کمی بعد مادری تنها
کشیده بود به چشم مدینه باران را

به ضجه های غریبانه اش فلک می سوخت
چنان که روی زمین ریخت اشک مروان را

دوباره باز رباب و سکینه و زینب
نشانده بود کنارش زنان حیران را

غروب مادر عباس روضه خوان میشد
که تا مرور کند کودکان عطشان را

غروب روضه به گودال می رسید آخر
به خاک و خون که کشیدند شاه عریان را

سید حجت بحرالعلوم

نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
11-03-2017, 17:17
نمک به زخم پر از خون این جگر نزنید
کتاب غصه ی این خانه را شرر نزنید

به ساءلان نجیب مدینه بسپارید
که پشت خانه ی ام بنین به در نزنید

از آسمان مدینه ستاره ها رفتند
در این سیاهی شب حرفی از قمر نزنید

دلش برای حسین و رقیه اش تنگ است
کنار مادر غم حرفی از پسر نزنید

برای ام بنین داغ میخ در کافیست
تو را قسم به خدا حرفی از سپر نزنید

به گریه زینب مظلومه داءما میگفت
تو را قسم به خدا اینقدر به سر نزنید

به حق بچه ی زهرا عدو چه بد کردند
حسین فاطمه را چکمه ها لگد کردند

علی حسنی

نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
11-03-2017, 17:18
شد شاملم دعای سحرهای فاطمه

روشن شدم به نور قمرهای فاطمه

تاج سر منند گهرهای فاطمه

اولاد من کجا و پسر های فاطمه



هستند هر چهار پسر نوکر حسین



شرمنده ام نشد سپر مجتبی شوند

قسمت نبود زودتر از این فدا شوند

حالا بناست راهی دشت بلا شوند

حتی اگر که تک تک شان سرجدا شوند



جای گلایه نیست، فدای سر حسین



عهدی است بین ام بنین و خدای خود

غیر از رضای دوست نخواهم برای خود

من دل نبسته ام به دل بچه های خود

اصلا حسین و زینب و کلثوم جای خود



عباس من فدای علی اصغر حسین



علی ذوالقدر

نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
11-03-2017, 17:19
شوق پرواز در هوای حسین

مادر عشق مبتلای حسین



گر چه گفتی کنیز زهرایی

مادری کرده ای برای حسین



گفتی ام البنین صدات کنند

گفتی ام البنین فدای حسین



پسرت را معرفی کردی

اوست نیروی دست های حسین



حاصل زندگی ات با مولا

شعر نابیست در رثای حسین



شعر نابی که چار مصرع داشت

با مضامین کربلای حسین



هر چه را که به دست آوردی

همه را ریختی به پای حسین



نخل امید تو به خاک افتاد

خبرش را بشیر خواهد داد



خبری آمد و خبر پیچید

خبر کشتن قمر پیچید



در تمامی شهر قبل خبر

بوی صحرای شعله ور پیچید



علم افتاد و بین کرب و بلا

ضجه طفل خون جگر پیچید



سر عباس را به نیزه زدند

بین زنها همین خبر پیچید



چه سری روی نیزه بند نشد

نوک نیزه به موی سر پیچید



سرش افتاد چند باری تا

نیزه اش از سر گذر پیچید



نیزه دارش همین که راه افتاد

از روی نیزه باز ماه افتاد



پرده محملی کشیده شد و

ماه از پشت ابر دیده شد و



دید ام البنین چو زینب را

رنگ از صورتش پریده شد و



زینب آغاز روضه خواندن کرد

سخن از گریه ها بریده شد و



گفت مادر که جات خالی بود

زینبت جان به لب رسیده شد و



پسرت را همین که چشم زدند

چشمش از تیر ها دریده شد و



دست هایش که از بدن افتاد

قد آقای تو خمیده شد و



خبر کشتن ابالفضلم

بین نا مردمان شنیده شده و



در نبود یل بنی هاشم

شعله در خیمه ها طنیده شد و



معجر گاهواره غارت شد

زیور دختران کشیده شد و

نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
11-03-2017, 17:19
شمیم عطر گل یاس در حرم پیچید

و قلب ها شده روشن در آستانه عید

پرنده‌ها همه از راه دور برگشتند

بهار با چمدانی پر از شکوفه رسید

درخت، پیرهنی از شکوفه پوشیده است

شکوفه‌های بنفش و شکوفه‌های سفید

هزار دشت بنفشه... هزار لاله‌ی سرخ

شکفته با نفس گرم دختر خورشید

بهار آمده با عطر پرچم عباس

پر از هوای شقایق شده است سال جدید

بهار با همه گلهای تازه آمده است

به دست بوسی و دیدار مادران شهید

به احترام زنی که شکسته قامت او

شبیه کوه از اندوه چار سرو رشید

بهار، بوی گل سرخ با خود آورده است…

که یادمان نرود زنده است یاد شهید


مریم سقلاطونی

نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
11-03-2017, 17:20
به تیغی حیف گیسویت گسستند

دو بازویت دو بازویت گسستند

از آنجایی که من بوسیده بودم

بمیرم هر دو اَبرویت گسستند

***

انیس گریه هایم را گرفتند

توانِ دست و پایم را گرفتند

کمانی تر شدم از زینب افسوس

سرِ پیری عصایم را گرفتند

***

بهارم را چه سان پاییز و کردند

دلم را از غمت لبریز و کردند

سرت ای کاش رویِ نیزه می ماند

تو را از مرکبی آویز و کردند

***

غمت راهِ نفس بر سینه بسته

ترک بر چهره ی آیینه بسته

زِ بسکه خاک و بر سر ریختم من

ببین عباس دستم پینه بسته

***

از آن سرو علی بنیاد و صد حیف

از آن قامت از آن شمشاد و صد حیف

دو دستی که عصای پیریم بود

خداوندا ز تن افتاد و صد حیف



حسن لطفی

نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
11-03-2017, 17:21
خونه ی من که خونه ی مراده

خدا بهم اینجا علی رو داده

چار تا غلام آوردم اینجا واسه

دو تا خانوم و دو تا آقا زاده



برا دو خورشیدش یه ماه آوردم

برای خیمه تکیه گاه آوردم

روزی که عباسم و دید علی گفت

برای دختراش سپاه آوردم



اما زدند آینه رو شکستند

دلای سنگی سرش و شکستند

دلیل داره اگه زمین می خورم

آخه عصای پیریم و شکستند



میگن که خیمه ها کفن ها شدند

با سیلی غرقِ خون دهن ها شدند

یه چند تا دخترام رسیدن ولی

دیدم شبیهِ پیر زن ها شدند



اَمون از این موهای خاکستری

از این همه گُلای نیلوفری

عباسم و حسینم و گرفتند

نه مادرم نه حتی نامادری



دست رو دلم نذار دلم کبابه

شبیه روی سوخته ی ربابه

تا وقت مردنش همش می پرسید

چرا نذاشتن پسرم بخوابه



ربابه و روضه ی ما سه شعبه

میگه زدید ولی چرا سه شعبه؟

فرقی داره شیر خواره با علمدار

فرقی نداره نیزه با سه شعبه؟



دست رو دلم نذار دلم شکسته

رو مشکِ پاره لخته خون نشسته

خونَش خراب شه خونم و خراب کرد

هر کی به نیزه ها سرت رو بسته



غلام آقات شدی ابالفضل

سایه سادات شدی ابالفضل

هر کسی سهمی از تو رو کند و برد

بد جوری خیرات شدی ابالفضل



تیر و چطور با زانوهات کشیدی

فاطمه رو به قتلگات کشیدی

چطور با دستی که نداشتی مادر

چادرشو و روی چشات کشیدی



عاقبت انتظار تو سر اومد

سرت زمین نخورده مادر اومد

نذاشت که روی نیلی رو ببینی

تیری که از پشت سر تو اومد



حسن لطفی

نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
11-03-2017, 17:22
اگر بوسم غبار پای او را با جبین ،،بهتر
که پیدا شد میان خاک پایش از نگین بهتر

برای عزت شاگردی او مریم آماده است
برای خدمتش از حضرت روح الامین بهتر

اگر خوانده است زینب مادرش قطعا بدین معناست
ندیده بعد زهرا مادری از او زمین بهتر

دم عیساییش باب الحوائج سازد از عباس
کجا پیدا شود از سفره ی ام البنین بهتر

زمین گیرش شدم با لقمه ای نان و نمک دیگر
مرا رفتن نمی آید از این خانه،، ،همین بهتر


حسین واعظی

نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
11-03-2017, 17:22
مادرم در گوش من خوانده است:”یا ام البنین”
ذکر من تا روز محشر هست:”یا ام البنین”

هرکسی که توبه اش در محضر ربّ شد قبول
قبل از آن در زیر لب گفته است:«یا ام البنین»



مستجاب الدعوه شد هرکس که در این روزگار
بر گدایان درت پیوست یا ام البنین!

ما همیشه محضر تو عرض حاجت کرده ایم…
…هرکجا خوردیم بر بن بست یا ام البنین!

هفت پشتم را نظر کردم تماماً بوده اند
نوکر عباس تو دربست یا ام البنین!

در حمایت از غریب کربلا ، عباس تو
دست داده تا بگیرد دست یا ام البنین!

فرق او را با عمودی تا دم ابرو شکافت
آن «حکیم بن طُفِیلِ» پست یا ام البنین!

خون چکید از چشمهایش روی نیزه تا که دید
دست زینب را کسی می بست یا ام البنین!

بعد عباست برای غارت اهل حرم
حرمله با شمر شد همدست یا ام البنین!

گرچه قدّت تا شده از غصه ی زینب ولی
حرمتت با کعب نی نشکست یا ام البنین


مهدی علی قاسمی

نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
11-03-2017, 17:24
مثل زهرا مادرم هستی و نامت فاطمه است
پس از این بابت به تو حس قرابت می کنم

قوم و اجدادم همه عبد و غلامت بوده اند
بین مردم افتخار از این اصالت می کنم

تا ابد با دشمنان تو عداوت می کنم
تا ابد با نوکران تو رفاقت می کنم

نوکری زیر علم میرفت و گفتی ای جوان
روز محشر از تو من حتما شفاعت می کنم

ارمنی ها بی شمار از معجزاتت گفته اند
گاهی از اوقات بر آنها حسادت می کنم!

یا أبافاضل دخیلک…ذکر هر روز و شبم
حل مشکل های خود با این عبارت می کنم

چای ریز و نوکر دربست فرزند تو أم
چای می ریزم ولی دارم عبادت می کنم

هر کجا که روضه ی عباس باشد می روم
من میان روضه احساس سعادت می کنم

التماست می کنم جانِ حسین فاطمه
تا جواز کربلای خویش را حتمی کنم

در دلم افتاده بی بی کربلایم می بری
در دلم افتاده سقا را زیارت می کنم

در میان روضه چشمانم اگر گریان نشد
بعد هیأت تا سحر خود را ملامت می کنم

مردک پستی عمود خویش بالا برد و گفت
من خیال شمر از عباس راحت می کنم

دختری گریان صدا می زد میان خیمه ها
عمه سقا رفت…من فکر اسارت می کنم


علی سپهری

نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
11-03-2017, 17:25
گمان مکن پسرت ناتنی‌برادر بود

قسم به عشق، کنارم حسین دیگر بود

منال ام بنین و ببال از عباس

تو شیرمادر و شیر تو شیرپرور بود

سقوط قلعه‌ی خیبر اگر به نام علی‌ست

فرات، خیبر دیگر؛ یل تو حیدر بود

ز شام تا به سحر دور خیمه‌ها می‌گشت

که ماه هاشمیان بود و مهرپرور بود

به لرزه بود از او پشت هفت‌پشت ستم

یل تو یک‌تنه یک تن نبود، لشگر بود

به جای دست روی چشم خویش تیر گذاشت

ببین که تا به چه حدی مطیع رهبر بود

اگر فتاد روی خاک می‌شود پرپر

ولی گل تو روی شاخه بود و پرپر بود



علی انسانی

نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
11-03-2017, 17:26
خون قلبم نه ز داغ پسرم ریخت حسین

آسمان از غم تو روی سرم ریخت حسین

زینب آن نیست که پیش از سفر از پیشم رفت

از غم موی سپیدش جگرم ریخت حسین

خواهرت گفت که از نیزه دهانت خون شد

ناگهان بند دل از این خبرم ریخت حسین

من شنیدم بدنت زیر سم اسبان رفت

تنت انگار که پیش نظرم ریخت حسین

گفت راوی که جگر گوشه اَت ارباً ارباست

از دلم سختیِ داغ پسرم ریخت حسین

در ره یاری ارباب پسر یعنی چه؟

شکر ، پیش قدمِ تو قمرم ریخت حسین

مادر آن است که یار غم زهرا بشود

پس چه بهتر که به پایت ثمرم ریخت حسین

پسرانم همه بودند سپرهای حسین

سپر من همه در حفظ حرم ریخت حسین

آب اگر ریخت ز مشک پسرم ، شرمنده...

آبرو بود که از چشم ترم ریخت حسین

مرغ باغ ملکوتِ تو شده عباسم

او به پرواز شد و بال و پرم ریخت حسین

مادرت آمد و دست پسرم را بوسید

عرق شرم ز روی پسرم ریخت حسین

محمود ژولیده

نازنین رقیه* خادمه گل نرگس*
11-03-2017, 17:27
گویند فقیری به مدینه به دلی زار

امد به در خانه ی عباس علمدار

زد بوسه بر ان درگه و استاد مؤدب

گفتا به ادب با پسر حیدر کرار

کی صاحب این خانه یکی مرد فقیرم

بیمار و تهیدست و گرفتار و دل افکار

هر سال در این فصل از این خانه گرفتم

بر خرجی یکساله ی خود هدیه ی بسیار

گفتا به زنان ام بنین مادر عباس

با سوز دل سوخته و دیده ی خون بار

کز زیور و زر هر چه که دارید بیارید

بخشید بر این مرد فقیر از ره ایثار

خود سائل هر ساله ی عباس من است این

عباس دل ازرده شود گر برود زار

دادند بدو زیور و زر هر چه که می بود

از لطف و کرم عترت پیغمبر مختار

سائل که نگاهش به زر و سیم بیفتاد

بگذاشت ز غم چهره به دیوار

گفتند همه هستی این خانه همین بود

ای مرد عرب اشک میفشان تو به رخسار

آن سائل دلباخته چنین گفت :

کی در همه جا بوده به خیل ضعفا یار

بر من در این خانه گدائیست بهانه

من عاشق عباسم ، نه عاشق دینار

من امده ام بازوی عباس ببوسم

من در پی گل روی نهادم سوی گلزار

هر سال زدم بوسه بر ان دست مبارک

هر بار شدم محو رخ صاحب این دار

یک لحظه بگوئید که عباس بیاید

باشد که برم فیض از ان چهره دگر بار

ناگاه زنان شیونشان رفت به گردون

گفتند : فروبند لب ای مرد گرفتار

ای عاشق دلسوخته ای محو رخ دوست

ای سائل دلباخته ، ای طالب دیدار

دستی که زدی بوسه جدا گشت ز پیکر

ماهی که تو دیدی به زمینگشت نگونسار

ان دست کزو خرجی یکساله گرفتی

شد قطع ز تیغ ستم دشمن خونخوار

سر بر سر نی ، دست جدا ، تن به روی خاک

لب تشنه ، جگر سوخته ، دل شعله ای از نار

این طایفه هستند در این خانه سیه پوش

این خانه بود در غم عباس عزادار

این مادر پیری که قدش گشته خمیده

سر تا به قدم سوخته چون شمع شب تار

این مادر دلسوخته ی چهار شهید است

گردیده دو تا قامتش از ماتم آن چهار

این مادر عباس همان ام بنین است

دادند بنینش همه جان در ره دادار

سوگند به ان مادر و ان چهار شهیدش

بگذر ز گناه همه ای خالق غفار


غلامرضا سازگار

نیایش*خادمه یوسف فاطمه(س)*
12-03-2017, 10:52
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/04144965988159587924.gif



http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifوفات جانگداز اسوه مـاندگار مهرو محبتhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif

http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifبـانوی دوم خـانه مـولا علی علیه السـلامhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif

http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifمادر دلسوز یتیمان فاطمه سلام الله علیهاhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif

http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifبانوی مرد آفرین ,مادر چهار شهید کربلاhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif

http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifحضرت ام البنین علیه السلام تسلیت بـادhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif






https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/89269447751678321670.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/83920873366560004708.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/89269447751678321670.gif