توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اعجاز روانشناختی قرآن در گستره اجتماع
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
19-08-2014, 21:40
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/09305110810176575215.gif
یکی از انواع اعجازها ،اعجاز روانشناختی در گستره اجتماع میباشد که در معارف بشری همانند ندارد و این، نشانگر آن است که قرآن کریم، قرنها قبل، معضلات روانی افراد و اجتماع را واکاوی نموده و انسانها را به سوی سعادت سوق داده است.
چکیده
قرآن کریم، آخرین سروش آسمانی، نه فقط یک کتاب بلکه یک معجزه است. اعجاز قرآن دارای ابعاد متفاوتی میباشد که از آن جمله میتوان به اعجاز بیانی، محتوایی و ... اشاره نمود.یکی از انواع اعجاز قرآن کریم که توجه اندیشمندان و روانشناسان را به خود جلب نموده است، اعجاز روانشناختی میباشد. اعجاز روانشناختی، به اعجازهای قرآن در زمینه روح و روان افراد و جامعه، اشاره دارد. از جمله مباحث مطرح شده در این مقاله بعد از مفهومشناسی اعجاز و روانشناختی، میتوان به اعجاز روانی ـ اعتقادی، اعجاز روانی ـ اخلاقی و اعجاز روانی ـ اقتصادی و نمونههایی از آنها در گستره جامعه، اشاره نمود.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
19-08-2014, 21:42
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
مقدمه
اعجاز روانشناختی قرآن از ابعاد گوناگونی قابل کنکاش میباشد، چرا که حوزه روان افراد و جامعه، حوزهای است بس وسیع و گسترده و قرآن کریم نیز به عنوان کتاب سعادت و هدایت ـ که از غنای والایی برخوردار است و رهنمودهای فراوانی را متذکر میشود ـ از این حوزه فروگذاری نکرده است. این نوع از اعجاز با وجود اهمیت و ضرورت آن، از منظر پژوهشگران مغفول مانده و اثر مستقلی در این باب نگاشته نشده است. این نوشتار بر آن است که جستاری در اعجاز روانشناختی در گستره جامعه داشته تا آغازی برای پژوهشهای بعدی در این عرصه باشد.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
31-08-2014, 17:03
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
الف) مفهوم شناسی
1ـ اعجاز
این واژه از ریشه «عجز» است. واژهشناسان، معانی و استعمالات متعددی برای آن شمردهاند که از آن جمله است: تأخر از چیزی، ضعف، از دست رفتن، یافتن ضعف در دیگری و ایجاد ضعف در دیگری میباشد. (راغب اصفهانی، المفردات، ذیل ماده عجز) که به نظر میرسد معنای «ضعف» از دیگر معانی صحیحتر باشد. برای اطلاع بیشتر از معنای اصطلاحی و نکاتی که بر این معنا مترتب است رجوع شود به (رضایی اصفهانی، محمد علی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، 1/ 57 ـ 58).
2ـ روان
انسان، موجودی دو بعدی و متشکل از جسم و روان است که البته میتوان گفت روح و روان از پیچیدگی خاصی برخوردار است که نمیتوان آن را به راحتی وصف نمود. اظهار نظر دانشمندان نیز بر این مهم صحه میگذارد. (ر.ک: فقیهی، علی نقی، بهداشت و سلامت روان در آیینه علم و دین/35).
3ـ اعجاز روانشناختي
مقصود از اعجاز روان شناختی، گزارههایي در زمينه بهداشت روان (در ابعاد اعتقادي، اخلاقي و اجتماعي) است كه در قرآن آمده است و راهكارهايي را فرا روي بشر گشوده تا بهداشت روان او در اين موارد تأمين شود. اين گزارهها به گونهاي است كه قبل از قرآن به اين صورت مطرح نشده است و با پيشرفت علوم جديد به اهميت و تأثيرات رواني آنها پي بردهاند. به عبارت ديگر تأثيرات روانشناختي آيات قرآن، همانند نداشته و ندارد.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
31-08-2014, 17:06
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
ب) پیشینه
این بحث از جمله مباحث جدید در حوزه اعجاز قرآن میباشد و شاید بتوان گفت که تا کنون در این حوزه اثر مستقلی به رشته تحریر در نیامده است ولی به طور غیرمستقل و حاشیهای در حوزه بهداشت روان، مباحثی مطرح شده است که به نمونههایی از آنها اشاره میشود:
1ـ بهداشت روانى (بررسى مقدماتى اصول بهداشت روانى، روان درمانى و برنامهريزى در مكتب اسلام)، دكتر سيد ابوالقاسم حسينى، آستان قدس رضوى، چاپ دوم، 1379؛
2ـ آرامش روانى و مذهب، دكتر صفدر صانعى، انتشارات كنكاش، چاپ شانزدهم، 1381؛
3ـ بهداشت روان در اسلام، دكتر سيد مهدى صانعى، قم، بوستان كتاب، 1381، نوبت اول؛
4ـ قرآن و بهداشت روان، دکتر احمد صادقیان، قم، پژوهشهای تفسیر وعلوم قرآن، 1386، نوبت اول؛
5ـ شيوه هاى تأمين بهداشت روانى از ديدگاه قرآن، غلام رضا تقى زاده، پايان نامه كارشناسى ارشد، موسسه آموزش و پژوهش امام خمينى، 1379.
6ـ سيرى در عوامل اضطراب و راههاى پيشگيرى و درمان آن از ديدگاه اسلام؛ مهدى جعفرى سيريزى،پاياننامه موسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى، 1381.
7ـ مجله هاى روانپزشكى و روانشناسى بالينى؛
8ـ مجله هاى تربيتى، روانشناختى و پژوهش هاى قرآنى؛
9ـ ماهنامه روانشناسى دين؛
10ـ مجموعه مقالات اولين و دومين همايش نقش دين در بهداشت روان؛
11ـ مقاله قرآن و بهداشت روان، دکتر محمد علی رضایی اصفهانی در کتاب تفسیر موضوعی قرآنکریم، قم، نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاهها، 1386، چاپ یازدهم و...
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
01-09-2014, 20:00
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
اول: اعجاز روانی ـ اعتقادی
در قرآن کریم، گزاره های روانی اعتقادی فراوانی یافت می شود، بدین سان که قرآن کریم در قرن ها قبل، راهکارهای متعددی در بحث روانی اعتقادی پیش روی جوامع گذاشته است و همگان را به آن فرا می خواند که اين گزاره ها و تأثيرات آن ، همانند و بدیلی ندارد.
این آيات را می توان از ابعاد مختلف در گستره جامعه بررسی نمود که به عنوان نمونه به برخی از آنها در این مقاله اشاره می شود:
الف) توحيد گرايي و آثار روانی آن در جامعه
توحيد گرايي و جهان بيني، ساختار ذهني افراد را وسعت بخشيده و قابليت، ظرفيت، تفسير و تحليلِ شناختي افراد را بهبود مي بخشد و بدين ترتيب توانايي کل نگري اشخاص، افزايش مي يابد. اين شناخت ها باعث مي شود انسان ها، هستي را مجموعه اي بي ارتباط، تصادفي، بي نظم و بدون علت ندانند بلکه جهان را پديده اي نظام مند، پيچيده و داراي قانونی دانسته که حتي در پس پديده هاي به ظاهر ناخوشايند و متناقض، نوعي اراده، تدبير و معنا نهفته باشد. بدين ترتيب در انسان معتقد به دين، احساس آشفتگي، عدم کنترل و رها شدگي رخ نمي دهد.
با اعتقاد به توحيد، اعتقاد به مصلحت الهي در افراد شکل مي گيرد که خود باعث مي شود شخص، در برابر واقعيات اين زندگي و وقايع غير قابل کنترلي چون بيماري، بلاياي طبيعي، از دست دادن عزيزان و بسياري از عوامل فشار زاي بيروني به سادگي دچار آشفتگي رواني نگشته و انسجام شخصيتي و بهداشت رواني خود را حفظ و خود را از خطرات بيماري هاي رواني مصون بدارد (ر.ك؛ آل عمران/190ـ191؛ انعام/ 56ـ83؛ شعراء/ 224ـ227؛ نحل/ 36 و ...).
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
01-09-2014, 20:03
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
1ـ توحيد، رمز انسجام هستی و نظام اجتماعی
روحيات هر انساني دائماً در تغيير است. قانون تکامل در شرايط عادي در صورتي که وضع استثنايي به وجود نيايد، انسان و روحيات و افکار او را در بر مي گيرد و دائماً با گذشت روز، ماه و سال، زبان و فکر و سخنان انسان ها را دگرگون مي سازد. اگر با دقت بنگريم، هرگز نوشته هاي يک شخص يکسان نيست بلکه آغاز و انجام يک کتاب، تفاوت دارد مخصوصاً اگر کسي در دوران حوادث بزرگ قرار گرفته باشد، حوادثي که پايه يک انقلاب فکري و اجتماعي و عقيده اي همه جانبه را پي ريزي مي نمايد، این شخص هر اندازه که سعي نمايد سخنان خود را يکسان، يکنواخت و عطف به سابق تحويل دهد، قادر نخواهد بود، اما قرآن، کتابي توحيدي است که در مدت 23 سال به مقتضای احتياجات و نيازمندي هاي تربيتي مردم در شرايط و ظروف کاملاً مختلف، نازل گرديده است. قرآن کتابي است که درباره موضوعات کاملاً متنوع سخن مي گويد نه مانند کتابی که يک موضوع خاص اجتماعي، سياسي، فلسفي، حقوقي و يا تاريخي را تعقيب کند، بلکه گاهي درباره توحيد و اسرار و آفرينش و زماني درباره احکام، قوانين و آداب و سنن و گاه درباره امت هاي پيشين و سرگذشت تکان دهنده آنان و زماني مواعظ، نصائح، عبادات و رابطه بندگان با خدا، سخن مي گويد. بي شک چنين کتابي اگر بشری باشد ممکن نيست خالي از تضاد، تناقض، مختلف گويي و نوسان هاي زياد باشد، اما هنگامي که به قرآن مي نگريم، همه آيات آن هماهنگ و خالي از هر گونه تضاد و اختلافات و ناموزوني است، بنابر اين درمي يابيم که اين کتاب، زاييده افکار انسان ها نيست بلکه از ناحيه خداوند يگانه است و خداوند متعال، براي برقراري انسجام نظام و لزوم توحيدگرايي در نظام، همگان را به پذيرش توحيد، دعوت و وجود توحيد را در نظام هستي لازم و ضروري قلمداد مي کند. (ر.ک: آل عمران/1ـ9؛ انعام/38ـ39؛ طه/4؛ انبياء/ 92ـ93؛ فصلت/ 9؛ دخان/ 6ـ9).
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
09-09-2014, 15:17
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
قرآن کريم، توحيد را رمز انسجام و يکپارچگي نظام و وجود شرک و بيگانگي از توحيد را منشا اختلافات و در نتيجه موجب فروپاشي نظام بر ميشمرد و ميفرمايد:
_((أَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقرآن وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافًا كَثِيرًا؛ آيا در (معاني) قرآن نميانديشيد؟! اگر آن از جانب غير خدا بود در آن اختلافات فراواني يافت ميشد)) (نساء/82).
در کتاب الهي، تضاد و اختلافي يافت نمي شود و عاري از هر گونه تناقض است چراکه خالق آن خداوند يگانه است که آنرا براي سعادت و کمال بشريت و جوامع بشري نازل فرموده و لازمه اين هدف آنست که اين کتاب، انسجام جوامع را به عنوان اولين گام، در نظر داشته باشدو بشريت با تفکر، انديشيدن و عمل بدان، موجبات وحدت وانسجام نظام خويش را فراهم آورند (رك؛طباطبايي، سید محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن،5،20؛ مکارم شيرازي، ناصر و ديگران، تفسير نمونه،4، 28-30).
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
09-09-2014, 15:19
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
2-ايمان به حضور هستي گستر خدا، نفي زمينهي تهديد و تطميع و ایجاد زمینه آرامش وسلامت روان:
بندگاني که به توحيد و حضور هستي گستر خدا ايمان و اعتقاد دارند، با تهديد و تطميعي که از جانب غير خدا برآنان وارد شود، تسليم نميگردند چرا که اينان خدا را يار و ياور خويش ستاندند و اعتماد و ايمان به خدا را توشه خويش قرار دادند و کسی که خدای متعال را یار خویش قرار دهد، و هماره به ذکر زبانی و عملی او مشغول باشد، آرامش و سلامت روحی خواهد داشت (رك؛رعد/28).
مسلمانان درصدد اسلام، همواره مورد تهديد و تطميع قرار ميگرفتند اما نه تنها تسليم خواستههاي دشمنان نميشدند بلکه استقامت، ايمان، پايمردي از خود نشان دادند و به تمام اميال کاذب دنيوي، پشت کردند.
مقايسه روحيه مسلمانان در جنگها به قدري اعجاب آور بود که برخي از دشمنان هم به اين امر اذعان داشتند که چگونه عدهاي با تعداد و امکانات اندک ولي با عزمي راسخ و روحيه اي مالامال از عشق و اعتماد به خدا و رسولش، توانستند پيروزيهاي متعددي را کسب و جامعهي اسلامي را پايه گذاري نمايند. قرآن کريم اين روحيه را ميستايد و ميفرمايد:
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
11-09-2014, 13:54
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
((الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ (١٧٣)فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ (١٧٤)إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ؛ همان كسانى كه [برخى از] مردم به ايشان گفتند: «مردمان براى [جنگ با] شما گرد آمدهاند؛ پس، از آن بترسيد.» و[لى اين سخن] بر ايمانشان افزود و گفتند: «خدا ما را بس است و نيكو حمايتگرى است. » پس با نعمت و بخششى از جانب خدا، [از ميدان نبرد] بازگشتند، در حالى كه هيچ آسيبى به آنان نرسيده بود، و همچنان خشنودى خدا را پيروى كردند، و خداوند داراى بخششى عظيم است. در واقع، اين شيطان است كه دوستانش را مىترساند؛ پس اگر مؤمنيد از آنان مترسيد و از من بترسيد)) (آل عمران/173-175).
نفي زمينهي تهديد و تطميع از ويژگيهاي ايمان است و هر مقدار که انسان مومن مشکلات و مصائب را بيشتر و نزديکتر ببيند، پايمردي و استقامتش افزون گشته و تمام نيروهاي معنوي او براي مقابله با خطر، بسيج ميگردند. اين دگرگوني عجيب، انسان را به سرعت به عمق تاثير تربيتي آيات قرآن که فريادگر توحيد است، مي رساند. و اين خود از اعجازات اين کتاب الهي است. مومنان بر اين موضوع آگاهند که ولي و سرپرست آنان با ولي و سرپرست منافقان و مشرکان، قابل قياس نيست وشيطان در برابر خداوند متعال هيچگونه قدرتي ندارد به همين دليل، از آنها کمترين وحشتي ندارد (نک؛بقره/40-50؛مائده/3،44؛کهف/14-21؛انبياء68-90؛شعراء41-51).
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
11-09-2014, 13:59
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
خرافه ستيزي و پيرايه زدايي از جامعه:
اولين قدم براي برچيدن اين پديده شوم، برائت قلبي و مخالفت نمودن باآنان در دل مي باشدو اين مخالفتها بايستي در عمل عليه آنان بينجامد .امام صادق (ع) از قول پيامبر فرمودند: ((اذا رايتم اهل الريب و البدع من بعدي اظهروا البرائه منهم و اکثروا من سببهم و القول فيهم و الوقعيه و باهتوهم کيلا يطعموا في الفساد في الاسلام و يحذرهم الناس و لا يتعلموا من بدعهم الي آخر الحديث؛ از آنها (اهل بدعت) بيزاري بجوئيد و به آنها بسيار دشنام دهيد و درباره آنان بدگويي کنيد و طعن زنيد وايشان را خفه و وامانده سازيد تا به فساددر اسلام طمع نکنند و مردم از آنها بر حذر شوند و از بدعتهاي آنان نياموزند)) (کليني، ابوجعفرمحمدبن يعقوب، الاصول من الکافي،4،81).
گام بعدي در ريشهکن کردن اين معضل، آگاه نمودن مردم نسبت به بدعتها است و اين مهم بر عهده بزرگان دين محقق ميشود. آنان بايد به مردم در زمينه توطئه بدعتگذاران و چگونگي مبارزه با آنان، آگاهي بخشند.
قدم نهائي را با توجه به کلام امير المومنين (ع) مطرح ميکنيم وآن جنگ سرد با آنان با نظارت حاکم اسلامي و انديشمندان است. بايستي آنان را در عرصه تاخت و تاز تنها گذاشته و با نوعي جنگ سرد با ايشان، مبارزه نمودتا نقاب از چهرههاي پليد آنان برداشته شود. (کليني، ابوجعفرمحمدبن يعقوب، الاصول من الکافي،1،95).
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
(http://shiaupload.ir/images/29506329079539154076.jpg)
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
11-10-2014, 17:13
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
1- برداشت آگاهانه و منطقي از مفاهيم ديني و پيام وحي:
بدعتگذاران و خرافهفکنان برداشتهاي عاطفي و غير منطقي از وحي دارند ودر تفسير کلام خداوند برخي عوامل خارجي را دخيل ميدارند و آيات قرآن را آن گونه تفسير ميکنند که با منافع شخصيشان، مغايرتي نداشته باشد.آنان بلند پروازيها و ادعاهاي واهي فراواني را مطرح و منزلت و جايگاه خود را رفيع بر ميشمرند. قرآن کريم، دسيسههاي آنان را افشا مينمايد و ميفرمايد: ((وَقَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلا أَيَّامًا مَعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْدًا فَلَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لا تَعْلَمُونَ (٨٠)بَلَى مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (٨١)وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (٨٢)؛ و گفتند: «جز روزهايى چند، هرگز آتش به ما نخواهد رسيد. » بگو: «مگر پيمانى از خدا گرفتهايد؟ -كه خدا پيمان خود را هرگز خلاف نخواهد كرد- يا آنچه را نمىدانيد به دروغ به خدا نسبت مىدهيد؟» آرى، كسى كه بدى به دست آورد، و گناهش او را در ميان گيرد، پس چنين كسانى اهل آتشند، و در آن ماندگار خواهند بود. و كسانى كه ايمان آورده، و كارهاى شايسته كردهاند، آنان اهل بهشتند، و در آن جاودان خواهند ماند)).(بقره/80-82).
اعتقاد به برتري نژادي ملت بدعت پيشه و اعتقاد به اينکه آنان تافتهاي جدابافته هستند وگنهکارانشان فقط اندکي مجازات ميشوند و سپس به بهشت ميروند، يکي از دلايل خودبرتربيني آنان است. اين امتياز طلبي با هيچ منطقي سازگار نيست، زيرا هيچ گونه تفاوتي در ميان انسانها از نظر کيفر و پاداش اعمال در پيشگاه خداوند متعال وجود ندارد (نک مکارم شيرازي،؛ناصر و ديگران، تفسير نمونه،1،135.،322-324).
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
11-10-2014, 17:18
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
2- مبارزه با تعصب وگزافه گويي:
يکي از مهمترين زمينههاي رشد و پرورش بدعت و خرافه فکني در جامعه، تعصب وگزافه گويي است. بدعت گذاران و خرافه فکنان با گزافه گويي و تعصب بيجا در جامعه و بيان ادعاهاي پوچ و بي اساس، سعي در گمراه نمودن مردم و رسيدن به آمال وآرزوهاي دنيوي خويش هستند. قرآن کريم، سعادت و خوشبختي را از انحصار طايفهاي خاص بيرون آورده و معيار رستگاري را ايمان و عمل صالح و نژاد پرستي و تعصبهاي بيجا را عامل انحطاط معرفي مينمايد و ميفرمايد: ((وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (١١١)بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ (١١٢)وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَى عَلَى شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ (١١٣)؛ و گفتند: «هرگز كسى به بهشت درنيايد، مگر آنكه يهودى يا ترسا باشد» اين آرزوهاى [واهىِ] ايشان است. بگو: «اگر راست مىگوييد، دليل خود را بياوريد.» آرى، هر كس كه خود را با تمام وجود، به خدا تسليم كند و نيكوكار باشد، پس مزد وى پيش پروردگار اوست، و بيمى بر آنان نيست، و غمگين نخواهند شد. و يهوديان گفتند: «ترسايان بر حق نيستند.» و ترسايان گفتند: «يهوديان بر حق نيستند» -با آنكه آنان كتاب [آسمانى] را مىخوانند. افراد نادان نيز [سخنى] همانند گفته ايشان گفتند. پس خداوند، روز رستاخيز در آنچه با هم اختلاف مىكردند، ميان آنان داورى خواهد كرد)). (بقره/111-113).
اين آيات، گوشهاي از ادعاهاي بياساس جمعي از يهود و نصاري را که باعث بدعت در اسلام ميگشتند، به نظاره ميکشانند و سرچشمه اصلي تعصب را که منجر به بدعت و خرافه فکني ميگردد را جهل و ناداني معرفي مينمايد، لذا جهل و نادانی در اسلام مورد مذمت قرار گرفته شده است (رك؛ العاملي(شهيد اول)، محمد بن مکي، الدره الباهره من الاصداف الطاهره، ترجمه و تصحيح عبدالهادي مسعودي،44) چرا که افراد نادان، همواره در محيط زندگي خود محصورند و به ديگران اعتنا نميکنند. (نک؛آل عمران/75-76؛ توبه/30-35).
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
22-11-2014, 01:38
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
3ـ حفظ موازين اخلاقي در خرافهستيزي
براي مقابله با خرافهفکني در اجتماع، موازين اخلاقي بايد مراعات شود و حرکات ناشايست، گفتار خشن و انواع اذيت و آزار خرافهفکنان نبايد ما را در صدد مقابله به مثل برآورد، زيرا نيکي کردن از مؤثرترين روشها براي بيدار کردن غافلان و فريبخوردگان است. خداوند متعال به پيامبرش چنين ميفرمايد: (ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ)؛ «بدى را بدان (شيوهاى) كه آن نيكوتر است، دفع كن، ما به آنچه وصف مىكنند داناتريم» (مومنون/96).
خداوند متعال به پيامبر اکرم(ص) دستور مدارا با چنين گروههايي را داده است و ناگفته پيداست که اگر اعمال و اقوال آنان منجر به تضييع حقوق افراد جامعه ميگردد و انحرافات فکري و عقيدتي در جامعه شکل گيرد، ديگر جايي براي مدارا نيست و بايد با قاطعيت تمام با آنان رفتار نمود، زيرا در اين وهله افکار و اعتقادات بسياري از افراد جامعه مورد هجوم قرار گرفته و اين مهم، موجب تزلزل اعتقادي جامعه ميگردد. (ر.ك: طباطبايي، سید محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، 15/ 65).
نتیجه اینکه توحيدگرايي كه هدف اساسي قرآن است آثار روانشناختي اعجازآميزي در انسان به جا ميگزارد و اين آيات داراي محتوايي منسجم و آموزههايي بلندمرتبه است كه همانندي براي آنها در معارف بشري يافت نميشود.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
22-11-2014, 01:41
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
الف) مقابله با جریان نفاق و دورويي و دوچهرگان در اجتماع
مؤثرترین راه درمان بیماری نفاق در عرصه اجتماع، مقابله با منافقین است، چراکه اینان با پاشیدن بذر نفاق در جامعه، سعی دارند که فضای اجتماع را فضایی ملتهب گونه جلوه داده و آشفتگی روانی را در جامعه تزریق نمایند، لذا بر مسئولان جامعه لازم است که با دوچهرگان مقابله نموده و آنان را از اینگونه فعالیتها برحذر دارند. گرچه اهل نفاق، مستحق عذاب دنيوي (نهجالبلاغه، نامه27) و اخروي (ر.ك: توبه/72؛ مائده/33؛ اسراء/72) هستند، ولي اگر اهل نفاق، دشمني و عداوت خود را ظاهر سازند و عليه مسلمانان، آشکارا به جنگ و مبارزه بپردازند، حکم بغات و محاربان را که مجازات شرعي آنان به تشخيص حاکم و رهبر حکوت اسلامي به ميزان جنايت آنان، شامل حالشان گشته و با دستور حاکم شرع اجرا ميگردد.
ميزان حد، نوع جنايت، چگونگي ثبوت جنايت و ميزان ترس و وحشتي که باعث اجراي حد ميگردد، در کتابهاي فقهي بيان شده است. خداوند متعال در سوره مائده قيام مسلحانه و آشکار منافقين را که منجر به نا امني و تشويش اوضاع جامعه ميشود را محکوم ميکند و ميفرمايد:
(إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَاداً أَن يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِنْ خِلاَفٍ أَوْ يُنفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ)؛
«كيفر كسانى كه با خدا و فرستاده اش مى جنگند و براى فساد در زمين مى كوشند، فقط اين است كه كشته شوند؛ يا به دار آويخته گردند؛ يا دستهايشان و پاهايشان، بر خلاف (يكديگر، يعنى يكى از راست و يكى از چپ)، قطع شود؛ يا از سرزمين (خود) تبعيد گردند؛ اين، بر ايشان رسوايى اى در دنياست؛ و در آخرت عذاب بزرگى برايشان است» (مائده/33).
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
22-11-2014, 01:44
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
1ـ وظيفه مردم در قبال منافقين
اگر منافقين دشمني و عداوت خود را آشکار نکرده و به صورت پنهاني به کارشکني، جاسوسي و ترويج فساد و فتنه مشغول باشند، از اجراي برخي احکام و حدود شرعي محفوظ ميماند، اما مرم بايد به نکاتي در اين زمينه توجه داشته باشند. برخورد هوشيارانه، دوري از معاشرت با آنان، زيرنظر داشتن آنان همراه با مشورت با علماء و بزرگان و... از جمله وظائف مردم در این زمینه به شمار ميرود. مسلمانان بايد به گونهاي با آنان رفتار نمايند که منافقين در ميان اجتماع، خوار و ذليل گردند تا زمينههاي فتنهگري و فساد آنان از بين برود.
همچنين آگاهان و قدرتمندان بايد چهره کثيف و روباهصفتانه آنان را آشکار و مردم را از مقاصد شوم و پليدشان آگاه سازند و برنامه مراقبت و احتياط را که همان برنامه قرآن و پيامبر در برابر منافقين است را به کار بندند. البته ناگفته پيداست که مردم در انجام وظايفشان بايد با بزرگان و انديشهوران مشورت نمايند و کاري را که به صلاح جامعه است، انجام دهند، چراکه برخورد عاطفي و غيرمسئولانه، پيامدهاي ناگواري را به دنبال خواهد داشت.
همانطور که ذکر شد، معالجه نفاق گاهي به دست عامل خارجي بوده و تسکين درد به عهده حکومت بوده و آنان با اجراي حدود شرعي در قبال نفاق آشکار که به طور علني و در مقابل انظار مردم قرار ميگيرد تا حدودي اين معضل درمان ميشود ولي در نوع دوم درمان، هوشياري و مراقبت همه جانبه مردم را طلب ميکند که منافق را از صحنه فعاليت خارج و او را با رسوايي به تسليم و شکست روبهرو سازند (حسيني، سيد محمد، دوچهرهگان (نفاق، آفت دين و اجتماع)، 162).
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
02-12-2014, 15:43
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
2ـ علاج نفاق توسط شخص مبتلا
درمان نوع ديگري از نفاق، به خود شخص مبتلا برميگردد. اين عوامل، گرچه دشوار و نيازمند تمرين، ممارست و رياضت است، اما اگر انسان به عواقب سوء نفاق نيک بينديشد، در خواهد يافت که هم باعث رنج و زحمت و هلاکت خويش گرديده و هم موجبات ضرر و زيان ديگران را فراهم آورده است؛ هم خود را در دنيا به حزن و غم و سرگرداني مبتلا ساخته و هم آخرت خويش را از دست داده و در نهایت موجبات خشم خداوند را فراهم آورده است.
اين نوع درمان بيشتر در مورد افرادي است که ضعف ايمان دارند و ناداني آنان باعث ابتلاي به نفاق گرديده است. این بحث حتي در مورد افرادي که مدعي دانايي و آگاهياند نیز ميتواند صادق باشد. به هر حال اگر چنين شخصي، توانايي و ويژگيهاي نهفته در خود را باز يابد و بداند که با کمک اراده، هر کاري که خارج از توان او باشد را ميتواند انجام دهد و با تمرين و ممارست، برآن فائق آيد، به سرعت ميتواند اين رذيله شوم را درمان نمايد.
بنابراين شخص مبتلا، با تفکر درباره خويش و بهرهگیری از اراده آهنين و همت والا براي رفع اين بيماري، ميتواند بر آن فائق آيد (حسيني، سيد محمد، دوچهرهگان، نفاق آفت دين و اجتماع/ 164).
امام خميني(ره)، با الهام از آیات قرآن و روایات، درمان نفاق را از دو طريق ممکن دانسته و به مبتلايان به اين بيماري، سفارش مينمايد که:
الف) تفکر در مفاسد دنيوي و اخروي که مترتب بر اين رذيله است. در دنيا اگر مردم، آدمي را به نفاق و دورويي بشناسند و او به اين صفت زشت معرفي گردد، از انظار مردم افتاده و رسواي خاص و عام ميگردد و در نزد تمام اقران و امثال بی عرض و آبرو ميگردد. او را از مجالسشان طرد و شخصيت او را دچار تشويش و پريشان حالي ميکنند.
در آخرت مکنوناتش، آشکار گشته و با دو زبان از آتش محشور و با منافقين و شياطين معذب ميگردد.
ب) جديت و کوشش در مقام عمل، براي دور شدن از اين صفت زشت و اينکه انسان، مدتي در افعال و اعمال خود مواظبت کند و مراقب حرکات و سکنات خويش باشد و افعال و اقوال خود را در ظاهر و باطن يکسان نمايد و تظاهرات و تدليسات را عملاً کنار بگذارد و از خداوند منان در خلال اين احوال، توفيق طلب نمايد که او را بر نفس اماره مسلط گرداند و در اين اقدام و علاج با او همراهي فرمايد. (موسوی خميني(ره)، سيد روح الله، اربعين/136ـ137).
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
02-12-2014, 15:47
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
3ـ مبارزه با طبقهگرايي و اشرافيت بر پايه اصالت زور و زر
يکي از مهمترين زمينههاي پرورش نفاق در اجتماع، طبقهگرايي و اشرافيت است. منافقين براي در دست داشتن قدرت، ثروت و اشرافيت بر ديگر طبقات، از هيچ تلاشي دريغ نميورزند و به کسي اجازه ورود به اين باند قدرت و ثروت را نميدهند تا بدين وسيله خود را هميشه عزيز و مؤمنان را ذليل نمایند، غافل از آنکه عزت مخصوص خدا و رسول و مؤمنين است.
براي مبارزه با طبقهگرايي و اشرافيت بر پايه اصالت زور و زر، بايد اقداماتي انجام گيرد. ابتدا بايد طرز تفکر خود برتر بيني منافقان، که ناشي از غرور و تکبر از يکسو و گمان به استقلال در برابر خداوند متعال از سوي ديگر ميباشد، اصلاح گردد، از اينرو لازم است که نگاهي به صدر اسلام بيفکنيم آنگاه که منافقين داراي قدرت و ثروت بوده و با تمام کارشکنيها و توطئههاي آنان در جامعه نوپاي اسلامي عاقبت، مسلمين برآنان فائق آمدند و قدرت و ثروت ايشان راهي از پيش نبرد و با تشکيل حکومت مسلمانان و قدرتمندي آن، تفکر خود برتر بيني و خودکامگي آنان نابود گرديد. (ر.ك: ابن قطب، سيد، في ظلال القرآن، 1، 45؛ ر.ك: مکارم شيرازي، ناصر و ديگران، تفسير نمونه، 24/162ـ 164) قرآن کريم از برخي کارشکنيهاي مشرکين و منافقين در برابر مسلمين اینگونه ياد ميکند:
ـ (هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لاَتُنفِقُوا عَلَى مَنْ عِندَ رَسُولِاللَّهِ حَتَّى يَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لاَيَفْقَهُونَ يَقُولُونَ لَئِن رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لاَيَعْلَمُونَ)؛
«آنان كسانى هستند كه مىگويند: «براى كسانى كه نزد فرستاده خدا هستند (اموالتان را) هزينه نكنيد تا اينكه پراكنده شوند.»
در حالى كه منابع آسمانها و زمين، فقط از آنِ خداست وليكن منافقان فهم عميق نمىكنند. مىگويند: «اگر به مدينه بازگرديم، قطعاً، عزيزترين (افراد)، ذليلترين (افراد) را از آن (شهر) بيرون مىرانند!» در حالى كه عزّت فقط براى خدا و براى فرستادهاش و براى مؤمنان است وليكن منافقان نمىدانند» (منافقون/7ـ 8).
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
12-12-2014, 00:05
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
4 ـ برچيدن تبعيضگرايي، انحصارطلبي و امتيازخواهي
تبعيضگرايي و انحصارطلبي از ديگر معضلات اجتماعي است که زمينه رشد نفاق را در جامعه فراهم ميآورد. با برچيدن و از بين بردن آن، تا حدودي بستر رشد نفاق از بين خواهد رفت.
منافقين، همواره خودشان را از ديگران برتر ديده و خواستار موقعيتهاي ويژه اجتماعي و اقتصادي بودهاند. منشأ اين معضل، غرور، تکبر، زيادهخواهي و انحصارطلبي آنان است. آنان خود را عاقل و هوشيار و مؤمنان را سفيه و سادهلوح و خوشباور ميپندارند. قرآن کريم در برابر اين ادعا ميفرمايد: (وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلكِن لاَيَعْلَمُونَ)؛ «و هنگامى كه به آنان گفته شود: «همانگونه كه مردم ايمان آوردند [شما هم] ايمان آوريد.» مىگويند: «آيا همان گونه كه سبكسران ايمان آوردند، ايمان بياوريم؟!» آگاه باشيد كه فقط آنان سبكسرند و ليكن نمىدانند» (بقره/13).
منافقين، افراد پاکدل، حق طلب و حقيقتجو را که با مشاهده آثار حقانيت در دعوت پيامبر اکرم(ص) سر تعظيم فرود آوردهاند را سفيه ميدانند و شيطنت، دورويي و انحصارطلبي خويش را دليل بر هوش و درايتشان ميشمرند.
آري! در منطق آنان، عقل جايگاهش را با سفاهت تعويض نموده است، لذا قرآن کريم در جواب آنان چنين ميفرمايد: (إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلكِن لاَيَعْلَمُونَ).
آيا اين سفاهت نيست که انسان، مسیر زندگي خود را مشخص نکند و در ميان هر گروهي به رنگ آن گروه درآيد و همواره به دنبال انحصارطلبي و تبعيضگرايي و امتيازخواهي باشد و به جاي تمرکز و وحدت شخصيت، دوگانگي و چندگانگي را پذيرا باشد و استعداد و نيروی خود را در طريق شيطنت، توطئه، انحصارطلبي و تخريب روحي ديگران به کارگيرد (ر.ك: مکارم شیرازي، ناصر و ديگران، تفسير نمونه، 1/95 ـ 96).
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
12-12-2014, 00:07
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
از اوصاف و رفتاري که در اين آيات براي منافقين آورده شده، مشخص ميگردد که اينان از جهت طبقه، يک دسته محدود و ممتاز اشرافياند. مردمي که راههاي فريب و اغفال اکثريت و ساخت و ساز با هر دستهاي را با تجربههاي گذشته آموختهاند (چونان که معناي لغوي نفق و نفاق هم اشاره به همين است) و مقياس حق و باطل و پيروزي و شکست را وضع موجود و انديشهها و تجربههاي گذشته و حال خود ميپندارند. اينان چون مغرور به قدرت فکري يا مالي و يا معلومات محدود خود ميباشند، حق و قدرت آن را چنان که بايد، درک نميکنند.در برابر اين طائفه، عامه روشن ضمير و پاک فطرت مردم ميباشند که کمتر دچار بيماريها و علل نفسانياند. بدين جهت حق را بهتر درک مينمايند و استقامت و فداکاريشان بيشتر است.
جمله (كَمَا آمَنَ النَّاسُ)، اين نکته را گوشزد مينمايد که عامه مردم چون عنوان و صفت آنان آلوده نگشته و دچار عصبيت طبقاتي و يا نژادي يا قومي نبودهاند، ايمان آوردهاند.
از نظر نفاق پيشگان مغرور، مومنين سفيه، خوشباور و سبک مغز هستند. آنها هنگامي که ايستادگي و مقاومت مؤمنين را با تمام مشکلات و مصائب، مشاهده ميکردند خصوصاً هنگامي که مسلمانان مهاجر و انصار فقير و ژندهپوش مدينه را مينگريستند که محصور دشمنان داخل و خارج هستند، از نظر اينان، اميدواري و پايداري مسلمانان جز سبکسري و عاقبت نيانديشي و سادهلوحي، چيزی ديگرنبود، غافل از این که در واقع خود نمونه کامل سفاهت بودند.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75809851083060225128.gif
Mashad1365
03-12-2015, 00:53
بسیار زیبا بود. مرسی از ین مطلب پر مغز
vBulletin® v4.2.6 by vBS, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.