توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شخصيت حضرت زهرا(س) در كلام وحي
ملکوت* گامی تارهایی *
27-03-2010, 02:54
سخن گفتن از شخصيتى كه داراى عظمتى ويژه و پرورشى نمونه و حضورى همه جانبه در تمام جهات انسانيت است، عشق و عجز را به همراه خودميآورد. زنان مطرح در قرآن، هريك شاخصهاى ويژهاى داشتهاند و فاطمه، خود به تنهايى همه آن شاخصها را با خود به همراه دارد.
فاطمه، بانويى است چون مريم، پاك و مطهر ـ داراى ارتقاى روحى و معنوي؛ چون بلقيس، با علم و درايت؛ چون زنان معاصر با حضرت موسي، حاضر در تمام لحظات حساس و سرنوشتساز؛ چون هاجر، صبور و با استقامت.
فاطمه، نه تنها، تمامى اينها را در خود، جمع داشت، بلكه خود، حقيقت حُسن و تجسم عينى آن بود و از اين بالاتر، او بهترين اهل زمين بود. و از اين نيز فراتر، او محور هستى و انگيزه خلقت عالم، اعم از آسمان و زمين و جن بود:
يا أحمد! لولاك لما خلقت الافلاك، لولا على لما خلقتك، لولا فاطمه لما خلقتكما.1
سخن گفتن از فاطمه، فراتر از انديشه بشرى است، لذا بايد شناخت او را در كلمات خدا و رسولش يافت. اگر معانى در قالب آن الفاظ بيان ميشود، به منزله تنزيل حقيقت بلند پايه اوست. از اينرو به بررسى آيات نازل شده در حق معرفتش
( 148 )
ميپردازيم. اما قبل از ورود به بحث، نكاتى را يادآور ميشويم.
1. چون هدف، نشان دادن شمهاى از شخصيت فاطمه(س) در كلام وحى است از پرداختن به مباحث جزئى و فنى ادبي، تفسيرى و فقهي، خوددارى كرده و به حداقل در اين زمينه اكتفا ميكنيم.
2. دلالت همه آيات مورد بحث يكسان نيست. بر برخى از آيات، گذشته از ظاهر كلام، روايات متواتر از طريق شيعى و سنّى دلالت دارد. و برخى ديگر علاوه برمعنا وتفسير ظاهرى به حكم تفسير باطني، برآن حضرت منطبق است و برخى از آيات از قبيل بيان يكى از مصاديق آيه و از باب تطبيق است نه تفسير.
3. برخى آيات، تنها به شخصيت حضرت زهرا(س) دلالت دارد و بعضى ناظر به مقام و منزلت اهلبيت رسول خداست كه حضرتش يكى از آنهاست.
آياتى كه دلالت برفاطمه(س) دارند ـ مطابق شاخصهايى كه ذكر كردهايم ـ برطبق احاديث و اعتقادات شيعه بسيارند.
از جمله:آيه 6 از سوره فاتحه؛ 21 و37 از سوره بقره؛ 61، 101، 103، 137، 195از سوره آلعمران؛ 69 از سوره نساء؛ 119 از سوره توبه؛ 24 از سوره ابراهيم؛ 26 و 57 از سوره اسراء، 111 از سوره مؤمنون؛ 87 از سوره انعام؛ 35 از سوره نور؛ 115و 132 از سوره طه؛ 54 و 74 از سوره فرقان؛ 333 و 57 از سوره احزاب؛ 23 از سوره شوري؛ 11 از سوره محمد؛ 17 از سوره ذاريات؛ 21 از سوره طور؛ 19 و 20 از سوره الرحمن؛ 8 از سوره حشر؛ 1 از سوره قدر، 38 و 39 از سوره مدثر؛ 3 تا 7 از سوره ليل؛ 9 از سوره مزمّل؛ 102 از سوره انبياء؛ و 1 تا 3 سوره كوثر.
ملکوت* گامی تارهایی *
27-03-2010, 02:55
در اين مقاله به بررسى چند نمونه از اين آيات با در نظر گرفتن نكاتى كه قبلاً ذكر شد، ميپردازيم:
1. سوره كوثر
إنّا أعطيناك الكوثر، فصلّ لربّك وانحر، إنّ شانئك هو الأبتر
در شأن نزول اين سوره گفته شده:
زمانى كه رسول(ص) دو تن از فرزندان خود به نامهاى عبداللّه و قاسم را از دست داد و دشمنان آن حضرت، براى تضعيف او، زبان طعن و شماتت، گشودند، عاص بن وائل او را «ابتر» خواند،2 كه در لغت عرب به «مقطوع
( 149 )
النسل» اطلاق ميشود.3
كوثر از ريشه كثرت است و برچيزى اطلاق ميشود كه شأنيت كثرت در او باشد و مراد از كوثر خير فراوان است.4
البته آن خير كثيرى كه پيامبر در نتيجه اعطاى خداوند؛ مالك آن شده است، در آيه اول مشخص نشده و شايد بدين لحاظ باشد كه با اطلاق و عدم تقييد آن، عظمت و شأن خاص، بدان ببخشد.
براى كلمه (كوثر) در اين سوره، معانى متعدد مطرح شده است، علامه طباطبايى در الميزان با توجه به معناى آخرين آيه كه دشمن آن حضرت را، ابتر معرفى كرده، مناسبترين معنا را «كثرت» ذريه پيامبر اكرم (ص) ذكر ميكند.5 اگر خير كثير هم مراد باشد، يقيناً يكى از مصاديق آن، فراوانى نسل آن حضرت است.
كوثر، صيغه مبالغه است. يعنى اى پيامبر، به تو، دخترى داديم كه مجسمه خير است، استوانه بركت و اسطوره بالندگى است، به تو دخترى داديم كه اگر همه فضايل و سجاياى انسانى را مجسم كنند، زهرا ميشود. اى پيامبر، به شكرانه اين نعمتى كه به هيچكس داده نشده و نخواهد شد، نماز بخوان و در هنگام تكبير، دستهايت را بلند كن كه اين يك حالت خضوع است براى بنده و جلالتى است برا ى خدا!
امام فخررازى در ذيل آيه مينويسد:
كوثر هشت معنا دارد كه تمام آن معانى درباره حضرت صديقه طاهره، فاطمه زهرا(س) است. آنگاه خودش ميگويد: چگونه، فاطمه كوثر نباشد كه چون عليبنالحسين و محمدبنعلى باقرالعلوم و صادق المصدق، ميوه و ثمره دارد.6
آرى فاطمه، چگونه خير كثير نباشد كه از اين نهر كوثر، صدها و بلكه هزاران جوى زلال و روشن، منشعب است.
حسن ختام اين بخش،آن كه نزول چنين سورهاى و چنين تعبير بلندى (كوثر) درباره فاطمه در عهد جاهليت عربى كه «زن» نه تنها از كمترين حقوق انسانى برخوردار نبود، بلكه تولد دختر مايه ننگ و سرافكندگى بود و دختران، زنده بگور ميشدند، نشانگر جايگاه ارزشمند زن در مكتب حيات بخش اسلام است. موجودى كه ميتواند منشأ اين مقدار خير و بركت در تاريخ بشريت باشد. موجودى كه بنده برگزيده خدا و
( 150 )
اشرف مخلوقات عالم، بايد به شكرانه برخوردارى از آن، در برابر پروردگارش، سربرخاك بسايد. در كدامين مكتب ميتوان چنين قرب و منزلتى براى زن يافت؟
ملکوت* گامی تارهایی *
27-03-2010, 02:56
2. آيه تطهير
إنّما يريد اللّه ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهّركم تطهيرا (احزاب،33/33)
اين آيه به گفته بيشتر محدثان اهل سنّت و تمام علماى شيعه، در خصوص اهل كساء، نازل شده است.
چنانچه در صحيح مسلم و ترمذى و تفسير كشّاف و طبرى و درالمنثور، مستدرك حاكم، منتخب كنزالعمال و كتابهاى ديگر از عايشه و ام سلمه و انسبنمالك و ابوسعيدخدرى و ديگران با مختصر اختلافى روايت كردهاند كه چون آيه تطهير نازل شد، رسول خدا (ص)، فاطمه (س) و على (ع) و حسن و حسين (ع) را خواندند و كساى خود را بر روى آنها انداختند و فرمودند: «اللهم إنّ هؤلاء أهل بيتي، فاذهب عنهم الرّجس وطهّرهم تطهيرا».
در انتهاى سوره واقعه،ميفرمايد: إنّه لقرآن كريم، فى كتاب مكنون، لايمسّه إلاّ المطهّرون؛ هيچكس به قرآن، مسّ وجودى پيدا نميكند مگر مطهرون.
با توجه به اين آيه، تنها اهل بيت، مسّ وجودى كتاب مكنون را دارند و اين هم فضيلتى بزرگ براى حضرت زهرا (س) است.
با توجه به اينكه منظور از اراده حق تعالي، در اين آيه، اراده تكوينى است نه تشريعى و با توجه به احاديثى كه معناى «رجس» را پاكى از گناه و آلودگى ميداند ـ نه پاكى ازنجاسات ظاهرى ـ اين آيه شريفه، بزرگترين دليل بر عصمت فاطمه زهرا (س) از هرگونه گناه و آلودگى است، بلكه ميتوان گفت: از بعضى جهات مقام صديقه طاهره، از بسيارى از انبيا وائمه (ع) نيز برتر است. چنانچه اين مطلب، از سخنان تاريخى امام حسين (ع) در شب عاشورا در پاسخ به بيتابى خواهرش زينب، مشاهده ميشود.
امام على (ع) با استناد به آيه تطهير، عصمت و طهارت زهراى مرضيه را يادآورى ميكنند . وقتى خليفه اول با حضرت زهرا (س)، به منازعه برخاست و فدك را كه در اختيار آن حضرت بود، مصادره كرد و دعوى آن حضرت را نشنيد و شاهدانش را قبول نكرد، امام على (ع) خطاب به وى گفت:
( 151 )
اگر كسى ادعا كند كه {نعوذا بالله} فاطمه زهرا مرتكب منكر شده است و براى ادعاى خود، شاهدانى هم بياورد و تو او را تصديق كني، كتاب خدا را تكذيب كردهاى زيرا آيه تطهير، شهادت خدا بر طهارت زهرا (س) است.
آن بانوى بزرگ حد وسط و محور ارتباط اهل كساء بود.«هم اهل بيت النبوه ومعدن الرساله، هم فاطمه وأبوها وبعلها وبنوها» آنان اهل بيت نبوت و معدن رسالت هستند: فاطمه، پدر فاطمه، همسر فاطمه و پسران فاطمه.
محور اصلى ارتباط اهل بيت با رسول خدا، يك زن است، زنى كه ذريهاى پاك از او، زاده ميشود و اوست كه تنها حلقه اتصال اين فرزندان با رسول خداست.8
اگر به اين نكته دقت كنيم كه گوينده اين كلام، اللّه، ذات مستجمع صفات جماليه و جلاليه است، خدايى كه پروردگار عالم وجود است و ارادهاش مساوى با تحقق و وقوع ميباشد، حقيقت اين تكريم را بهتر، احساس خواهيم كرد.
ملکوت* گامی تارهایی *
27-03-2010, 03:00
3. آيه (ليله القدر)
إنّا أنزلناه فى ليله القدر
اين آيه از جمله آياتى است كه علاوه بر معنا و تفسير ظاهري، به حكم تفسير باطنى برآن حضرت منطبق است.
در تفسير فرات كوفى با ذكر سند از امام صادق(ع) نقل شده است، كه حضرت در تفسير «إنّا أنزلناه فى ليله القدر» فرمودند: «ليله» فاطمه و«القدر»، اللّه است. سپس افزودند:
«فمن عرف فاطمه حق معرفتها، فقد أدرك ليلهالقدر وإنّما سمّيت فاطمه لأن الخلق فطموا عن معرفتها؛ پس هر كسى كه فاطمه را به درستى و «كما هو حقه» بشناسد، ليله القدر را درك كرده است و فاطمه به اين نام، نامگذارى شده، به خاطر آنكه مردم از شناخت او عاجزند.
به راستى چرا فاطمه(س) ليله القدر نباشد و حال آنكه يازده قرآن ناطق در اين «ليله» نازل شده است.
فاطمه، ليله القدر است زيرا كه:
1. در ميان همه شبها، آنچه بينظير و مطلوب است، شب قدر است. در ميان همه زنها نيز آنكه بينظير و مطلوب است، فاطمه است.
( 152 )
2. از آن حضرت، تعبير «ليل» شده است. زيرا همان گونه كه شب همه چيز را در برميگيرد، ظلم و ستم بنياميه آن حضرت را در برگرفت.
3. فاطمه، شب وليل است زيرا شب، بيانگر پوشيدگى و مستورى و حجاب و عفت و حياء است.
4. ويژگى شب قدر، توبه و نزديكى به خدا و اطاعت و بندگى و حفظ احكام است. ويژگى فاطمه(س) و را ه و روش و سيره آن حضرت نيز، قرب به خدا و اطاعت و بندگى او و حفظ ارزشهاى الهى است.
5. مهمترين و ممتازترين عمل در شب قدر، علم و پرداختن به آن است. درميان صفات و ويژگيهاى فاطمه، نيز علم و معرفت و آگاهى آن حضرت به خدا، دين خدا، تكاليف، وظايف و ارزشهاى انساني، از همه مهمتر و بزرگتر است. ارزش ساير اعمال آن حضرت به همين آگاهى و شناخت و علم اوست و اين از بزرگترين درسها و تعاليم براى همه، بخصوص براى زنان است.
6. شب قدر از هزار ماه، بهتر است و يك لحظه و يك روز زندگى و سيره حضرت زهرا(س)، از هزاران ماه و سال زندگى كه در آنها خبرى از آن راه و روش و الگو نباشد، بهتر است.
7. شب قدر، ظرف و جايگاه قرآن است.جايگاه حضرت زهرا و گفتار و كردار و زندگى آن حضرت هم درتفسير عملى قرآن و تجسم و تبلور آيات آن است. همانگونه كه انسان در شب قدر به قرآن، نزديكتر شده، و آن را بر سر مى نهد، با نزديك شدن به حضرت زهرا(س) نيز انسان به قرآن نزديك شده و آن را نصب العين خود قرار ميدهد.
8. شب قدر همان ليله مباركه يعنى شب نزول بركت و ارزشها است و چشمهاى است كه اين فضايل و سعادتها از آن جوشيده و نازل مى شود. فاطمه نيز محل نزول و صدور اين اصالتها و ارزشها و مكارم است.
9. شب قدر، تجمع ملائكه اللّه است و بهره از عالم ملكوت، افزونتر خواهد بود. آن كس هم كه بيشتر با فاطمه، نزديكتر شده و از آن حضرت بهره ببرد از خوى و خصلت ملائكه، حظ فزونترى برده و به عالم فرشتگان و تجرّد و تقدّس، نزديكتر ميگردد بلكه از آنها نيز، برتر ميرود.
10. ممكن است سالها بگذرد و كسى از شب قدر، جز ظاهري، بيش درك نكند،
( 153 )
اما اگر از حقيقت آن، ذرهاى درك نمايد، چنان آگاهى و تنبه بيدارى به او ميبخشد كه مسير زندگيش عوض ميشود و سخت به خدا نزديك ميگردد. فاطمه، نيز چنين است.يعنى ممكن است فرد يا جامعهاى سالها به ليلهالقدر برسد و فاطمه(س) را از خود بداند؛ اما حقيقت او را درك نكند و جز ظاهرى از آن نفهمد، اما با درك زندگى و ابعاد گوناگون حيات واقعى فاطمه، جرقهاى در دل آنان بدرخشد و مسير سرنوشت آنان را عوض نمايد.
از اين گذشته زمان غسل و كفن و دفن، بنابر وصيت حضرتش نيز در دل شب متناسب با ليله القدر است و قرنها است كه قبر مجهول و ناپيداى او نيز حاكى از تناسب وجود مقدسش با ليله القدر دارد.
ملکوت* گامی تارهایی *
27-03-2010, 03:03
1. آنكه پس از پدر بزرگوار و شوهر گرانقدرش، بيش از تمام پيامبران مرسل و غير مرسل، ايمان به خدا داشته و در عالم انوار و اشباح و ارواح، خدا را تسبيح و تمجيد و تقديس و تحليل كرده و سپاسگزار بوده است. نور مقدس او چندين هزار سال پيش از آفرينش آسمان و زمين آفريده شده است.
2. آنكه فاطمه زهرا، افضل تمام انبيا ومرسلين وملائكه و مقربين است و همه آنها نيازمند به شفاعت زهرا(س) طبق اخبار و احاديث مستفيضه صادره از مصادر وحى و تنزيل ميباشند.
3. آن كه ملائكه حتى جبرئيل، ميكائيل، اسرافيل و عزائيل هم بياذن بر او داخل نميشوند. و از اطاعت او بيرون نبودند و خداوند عزّوجلّ، عهد ولايت او را از آنها گرفته است.
4. زهراى مرضيه، علت وجود ائمه يازدهگانه، اوصياى رسول خدا (ص) ميباشد و ذريه پيامبر تا قيامت از نسل او هستند.
ارباب معرفت نيز در بعضى از تفاسير، روايت امام صادق (ع) را نقل كرده و آن را پذيرفتهاند و براساس مبانى عرفان اسلامى «ليله مباركه» را انسان كامل، تفسير كردهاند. انسان كامل در اين مكتب جايگاه محورى دارد. از نظر روايات مسلّم است كه جبرئيل امين به فاطمه(س) نازل ميشده9، در حالى كه جبرئيل امين، حتى برائمه(ع) نيز نازل نميشد. مصحف فاطمه، محصول شرفيابى فرشته وحى الهى بر حضرت زهراست كه از افتخارات تشيع، شمرده ميشود.
( 154 )
امام صادق(ع) در ضمن مصحف فاطمه ميفرمايد: «فيه علم القرآن كما انزل»؛ علم قرآن همانطور كه نازل شده در مصحف فاطمه(س) موجود است.
لذا آگاهى از قرآن و اسرار آن مربوط به حضرت زهرا و ساير معصومان ميباشد، چون قرآن در خانه آنها نازل شده است، آنها هستند كه در سايه آشنايى با اين منبع لايزال الهى توانايى شناخت و درك حقايق و معارف و دانشهاى گوناگون را پيدا كردهاند.
در بعضى روايات آمده كه مصحف فاطمه، سه برابر قرآن است. شايد تأويل و تفسير قرآن مجيد باشد زيرا ما معتقديم كه علم قرآن طبق فرمايش خود قرآن، در نزد صاحبان اين علم است كه آنها هم، همان ائمه طاهرين هستند كه فاطمه(س) نيز جزو آنهاست. اما در اينجا مطلب بالاتر است زيرا مصحف با اين خصوصيات، فقط، برفاطمه(س) قرائت شدهاست.
ملکوت* گامی تارهایی *
27-03-2010, 03:08
4. آيه مباهله
فمن حاجّك فيه من بعدما جائك من العلم فقل تعالوا ندع أبنائنا وأبنائكم ونسائنا ونسائكم وأنفسنا وأنفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنه اللّه على الكاذبين. (آل عمران،3/61)
با كسانى كه با تو در امر نبوت مجادله ميكنند، بگو بياييد پسران و زنان و نفوس خويش را بخوانيم وتضرع كنيم. آنگاه لعنت خدا بر دروغ گويان.
طبق احاديث متواتر و مشهور ميان شيعه و سنى كه قريب به اجماع و اتفاق است در روز مباهله، مسيحيان نجران، پيامبر را مشاهده كردند در حالى كه حسنين و فاطمه وعلي(ع)، همراه او بودند و به سوى مكان مورد نظر ميآمدند.
در اين آيه، نسائنا، منحصر به حضرت فاطمه(س) شده است. با اينكه زنان و همسران پيامبر در حجرههاى آن حضرت بودهاند و زنان بزرگ ديگرى مانند: صفيه و ام هانى و ديگران، وجود داشتند، هيچكدام به اين مباهله دعوت نشدند.
زيرا مباهله (ابتهال و نفرين كردن) با نصاراى نجران يك كار عادى نيست و تنها افراد معصوم، صلاحيت آن را دارند.
صحنه مباهله، از لحظات حساس تاريخ اسلام است و حضور در اين صحنه، ايمان و اعتقاد خاصى را ميطلبد.
پيامبر(ص) براى حضور در اين صحنه از ميان زنان، تنها، فاطمه را انتخاب ميكند؛
( 155 )
يا از آن روى كه فاطمه به منزله امتى از زنان است، درست همان گونه كه ابراهيم خود به تنهايى يك امت بود.يا، اينكه او، محبوبترين افراد، در نزد پيامبر بود. و يا چون درميان زنان مسلمان، تنها فاطمه بودكه مصداق زنى بود با يقينى تام كه ميتوانست قدم در اين صحنه بگذارد. اما حق اين است كه فاطمه هم يك امت بود، هم محبوبترين زنان در نزد رسول خدا(ص) و هم تنها زنى بودكه ميتوانست تكميل كننده گروهى باشد كه به حقيقت و بر حق بودن مسلمانان، يقينى كامل دارند و نيز محور اصلى اتصال آن گروه به رسول خدا(ص) باشد. زيرا آنان شوهر و فرزندان او بودند.
اينكه پيامبر، فاطمه را در اين درگيرى اجتماعى ـ اعتقادي، احضار ميكند و او را در چنين مخاطرهاى قرار ميدهد (خود) نمونهاى بارز و سرمشقى عينى است، براى تمام زنان عفيفى كه داراى اعتقادات حقند و پيرو صادق راه اويند، بر اينكه شجاعانه در چنين صحنههايى حاضر شوند.
و نيز اين نمايش به منزله دليل عينى و ملموس است بر جايگاه والاى زهراى مرضيه، نزد پيامبر خدا و عدم برابرى هيچ زنى با او درمقام و رتبه خاصى كه دارا بود.
ملکوت* گامی تارهایی *
27-03-2010, 03:10
5. آيه مودت ذلك الّذى يبشّر اللّه عباده الّذين ءامنوا وعملوا الصّالحات قل لا أسألكم عليه أجراً الاّ المودّه فى القربى ومن يقترف حسنه نزد له فيها حسناً إنّ اللّه غفور شكور. أم يقولون افترى على اللّه كذباً.(شوري،42/23و24) اين همان است كه خداوند به بندگانش كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته كردهاند؛ مژده ميدهد، بگو براى آن كار از شما مزدى نميطلبم مگر دوستدارى در حق اهل بيتم و هر كس كار نيكى كند در آن برايش جزاى نيك بيفزاييم چرا كه خداوند آمرزنده قدردان است. يا ميگويند پيامبر خدا دروغ بسته است…. ابن عباس درباره شأن نزول آيات فوق كه به آيات مودت، شهرت يافته، گويد: چون اسلام پس از هجرت پيامبر به مدينه، استحكام يافت، انصار گفتند: نزد پيامبر برويم و بگوييم در گرفتاريهايى كه پيش ميآيد، اموال ما در اختيار تو است و ميتوانى در جهت پيشبرد دين از آنها استفاده كنى. آيه شريفه، نازل شده و پيامبر آن را در پاسخ آنان، تلاوت فرمود. منافقان مانند هميشه كه در صدد تضعيف رسول خدا(ص) بودند اظهار داشتند: او در همان مجلس ( 156 ) اين سخن را ساخت تا ما را پس از خود، نزد خويشانش ذليل و خوار، گرداند. آنگاه آيه دوم نازل شد كه آيا بر خداوند دروغ و افتراء ميزنيد؟10 از نظر ادبى تفاوتى بين اينكه استثنا در آيه (إلا المودّه فى القربى) متصل باشد يا منقطع، وجود ندارد11 اگر استثنا متصل باشد بدين معناست كه:« من پاداشى از شما نميخواهم جز دوستى اهل بيتم.» و اگر منقطع باشد12، بدين معناست كه «دوستى اهل بيت پيامبر، اجرى براى پيامبر نيست. چرا كه بهره اين دوستي، نصيب مسلمانان و دوستداران اهل بيت آن حضرت است و بدين وسيله چنين خواستهاى از سوى رسول خدا(ص) در راستاى دعوت مردم به دين است.»13 بايد ديد اين چه مودتى است كه هم سنگ، هم كفه و هم وزن اجر رسالت است. مودت گروهى كه بر سر سلسله آنان زهراى مرضيه، محبوبه امت، است. همان بانويى كه پيامبر دربارهاش فرمود: يا حسن و يا حسين انتما كفتا الميزان، فاطمه لسانه و لاتعدل الكفتان إلاّ باللسان، ولا يقوم اللسان إلاّ على الكفتين.14 اى حسن و حسين شما دو كفه ترازويى هستيد كه فاطمه، شاهين آن است و كفه ترازو در حال تعادل قرار نميگيرد مگر به وسيله شاهين آن و شاهين، استوار نميشود مگر بر دو كفه ترازو و… در اين كلام، زهرا، تنظيم كننده و برقرار كننده تعادل در اين كانون معرفى ميشود.
ملکوت* گامی تارهایی *
27-03-2010, 03:20
6. آيات ابرار
إنّ الأبرار يشربون من كأس كان مزاجها كافوراً. عيناًيشرب بها عباد اللّه يفجّرونها تفجيرا. يوفون بالنذر ويخافون يوماً كان شرّه مستطيراً. ويطعمون الطعام على حبّه مسكيناً ويتيماً وأسيراً. إنّما نطعمكم لوجه اللّه لا نريد منكم جزاء ولا شكوراً. إنّا نخاف من ربّنا يوماً عبوساً قمطريراً. (انسان،76/5 ـ10)
ابرار در آخرت از جامهاى بزرگ لبريز بهشت كه چون كافور، سرد و دلپذير است، ميآشامند و آن كافورها، خوشبوى و شيرين است. اين آب، آميخته است به آب چشمهاى كه براى بندگان خاص خود خلق شده و هر كجا بخواهند، آن كاسهها حاضر است و در قصرها مهيا است. اين آب گوارا مثل اين است كه در عمارات و ابنيه بهشت،
( 157 )
هميشه جريان دارد و در اختيار بندههاى وفادار خداست. اينان به نذر خود وفا كرده و اطاعت خدا كرده و از روزى كه محنت آن، آشكار است، ميترسند. اينان در راه خدا به مسكين و يتيم و اسير، اطعام ميكنند و به زبان حال ميگويند: ما براى خدا، اطعام كرديم، و از شما جزا و تشكرى نميخواهيم. ما از پروردگارمان در روزى كه چهره برافروخته و در هم كشيده است، ميترسيم.
از مسلمات فريقين است كه اين آيه در مورد حضرت زهرا(س) و شوهر و دو فرزندش نازل شده است. به اتفاق مفسّران، آيات اين سوره در مدينه در هنگام كسالت حسنين(ع) نازل شد كه درباره نذر فاطمه(س) و علي(ع) براى سلامتى حسنين(ع) بود. علامه اميني، در الغدير، نام سى و چهارتن از كسانى كه شأن نزول اين سوره را داستان مذكور، دانستهاند، ذكر كردهاست.15
در اين مختصر، مجال پرداختن به دقايق تفسيرى و جزئيات آنچه در اين سوره آمده، نيست و تنها به ذكر اين نكته لطيف ازسوى آلوسي، مفسّر اهلسنت، اكتفا ميشود كه:
در اين سوره، سخنى از «حورالعين» كه در سورههاى ديگر از آن به عنوان يكى از نعمتهاى بهشتى ياد شده، به ميان نيامده است و چه بسا اين ناگفتن، به حرمت نور چشم رسول خدا(ص)، حضرت فاطمه زهرا (س) باشد كه سوره در فضيلت او وخانوادهاش و نعمتهايى كه در بهشت از آن بهرهمند خواهد شده، نازل شده است.16
ملکوت* گامی تارهایی *
27-03-2010, 03:25
7. آيه التقاء بحرين
اين آيه از جمله آياتى است كه علاوه بر معنا و تفسير ظاهري، به حكم تفسير باطنى بر آن حضرت منطبق است:
مرج البحرين يلتقيان. بينهما برزخ لايبغيان. يخرج منهما اللؤلؤ و المرجان. (الرحمن، 55/19ـ22)
غالب مفسّران و محدثان و مورخان فريقين، معتقدند كه شأن نزول اين آيات درباره تلاقى بحر نبوت و ولايت و درباره حضرت فاطمه(س) و علي(ع) است.
علامه بحراني، دوازده روايت كه بعضى از آنها از طريق اهل سنت نقل شده،
( 158 )
ذكر ميكند كه مراد از «بحرين» على و فاطمه هستند كه هيچ گاه بر يگديگر، بغى و سركشى نميكنند.17
در تفسيرى از ابن عباس نقل شده كه:
برزخ ميان آن دو، مهر و محبتى است كه از بين رفتنى نيست و همين مهر و محبت، مانع سركشى هر كدام، نسبت به ديگرى است.
دربار الهي، بر اساس نبوت و ولايت مطلقه، با بندگانش، تماس حاصل كرده و مشعل هدايت برافروخته است و اين سلسله كه فرد اتم و اكمل آنها، حضرت رسول و خاندان عترتند، دربار روحانيت ربوبى را تشكيل داده و واسطه فيوضات غيبى هستند.
همان طور كه عالم طبع از تركيب و تجزيه و تحليل عناصر و مواليد، دائماً در ايجاد وجود است، در عالم انسانيت و معنويت نيز اين ارتباط در بين ارواح مجرده كه در ابدان مختلفه بروز و ظهور ميكنند، تجلى كرده، از آن تلاقيها، عناصرى ممتاز به دست ميآورد، از آن جمله، تلاقى اقيانوس محيط نبوت با درياى عميق ولايت است كه به وسيله مهد عصمت و طهارت، تلاقى كرده و از آن گوهرهايى گرانبها كه براى هميشه مورد استفاده بشر ميباشد به وجود آمده است.
چنانچه در ابتداى اين مقاله گفتيم آياتى كه در قرآن كريم، پيرامون وجود پنج تن و فاطمه زهرا(س) است، بسيار ميباشد كه ما در اين مقال تنها به ذكر چند نمونه از آيات، پرداخته و بررسى كاملتر را به علاقمندانش واگذار ميكنيم.
ملکوت* گامی تارهایی *
27-03-2010, 03:30
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــ
1. رحمانى همداني، فاطمه الزهراء بهجه قلب مصطفي(ص).
2. ابوالحسن على بن احمد الواحدى النيشابوري، اسباب النزول/307؛ جلال الدين سيوطي، الدرالمنثور فى التفسير بالمأثور، 6/204.
3. ابن منظور، لسان العرب/36.
4. طبرسي، مجمع البيان فى علوم القرآن، 5/549.
5. علامه طباطبايي، الميزان، 7/370.
6. امام فخر رازي، التفسير الكبير، 32/122.
7. سيد جواد ورعي، كوثر، محبوبه است/63؛ ماهنامه پيام زن، سال ششم شماره68، آبان 1376ش.
8. منيره گرجي، نگرش قرآن به حضور زن در تاريخ انبيا/172.
9. شيخ عزيز اللّه عطاردي، مسند فاطمه زهرا/281.
10. زمخشري، كشّاف، 4/230؛ اسباب النزول/251.
11. علامه سيد عبدالحسين شرف الدين، كلمه الغراء فى تفضيل الزهراء/73.
13. كوثر، محبوبه است/65.
14. على بن عيسى أربلي، كشف الغمه، 2/129.
15. علاّمه اميني، الغدير، 3/107؛ به بعد.
16. آلوسي، روح المعاني، 29/157.
17. علامه بحراني، البرهان فى تفسير القرآن، 4/265.
vBulletin® v4.2.6 by vBS, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.