توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : پيوند درياى جمال فاطمى و جلال علوى
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
26-09-2014, 19:23
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/60934919096008837826.gif
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif)
چكيده:
در نظام معرفتي عرفان، تناكح و زوجيت در همة مراتب كلي وجود محقق ميشود. پيوند بين مظاهر جلال و جمال در همه گسترة هستي، از عالم ناسوت تا عالم لاهوت، ساري و جاري است و نكاح برحسب هريك از اين عوالم، معناي خاصي همراه با ظهورات و ثمراتي، متناسب با آن عوالم پيدا ميكند. تناكح دو وجود علوي و فاطمي، به عنوان مظاهر تامّ اسماي جلال و جمال، نورانيترين نكاح در همة عوالم است و پيوند اين دو دريا، به مصداق كريمه «مرجالبحرين يلتقيان» والاترين ثمرات را تقديم جهان هستي نموده است. اين نوشتار، با تحليلي عرفاني، به برخي از جزئيات در پيشينة ازدواج، خواستگاري و عقد اين دو وجود مقدس توجه نموده و سپس به راز عقد آسماني آنها در زوجيت عام هستي پرداخته است.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif)
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
26-09-2014, 19:25
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif)
منزلت فاطمه(س)
فاطمه(س) در خانة نوراني پيامبر اكرم(ص)، چشم به دنيا گشود. خانهاي كه محل رفت و آمد فرشتگان و مهبط روحالأمين بود و براي اهل آسمان نورافشاني ميكرد و مطاف ساكنان ملكوت و پردهنشينان لاهوت بود.وي در دوران كودكي، در آغوش پدر خود، خاتم الأنبياء و مادر خود خديجه كبري، پرورش يافت و از آنجا كه قرةالعين رسول (ص) و ماية روشني چشم وي بود، چشم اميد، الطاف، توجهات و احترام خاص همه را به وجود نازنين خويش معطوف ميداشت.در دوران كودكي، فاطمه(س) در شرايطي بود كه گويا تنها فرزند خانواده محسوب ميشد؛ خانوادهاي كه پسر نداشت و خواهران بزرگ او پيش از وي ازدواج كرده و از خانه رفته بودند. از اينرو، وجود مبارك و خاطر لطيف و نازكش، تنها همنشين و همراز مادر و پدرش محسوب ميگشت.هنگامي كه حضرت خديجه(س) از دنيا رحلت فرمود، حضرت فاطمه زهرا(س) فقط پنج سال داشتند. خواهرانش، فاطمه بنت اسد و جمعي از زنان بنيهاشم آرزوي خدمتش را داشتند و حضرت رسول (ص) به ايشان توصيه فرمودند كه از تشرف حضورش قصوري نورزند و از وي استعانت نمايند.آن مخدره با كسي جز حضرت رسول (ص) زياد انس نداشت و شب و روز خود را با مرحمتهاي آن بزرگوار مشغول مينمود. وي در صيام ايام و قيام ليالي مراقبت و مواظبت فوقالعاده داشت و بر عبادات و طاعات، چنان اهتمام و اقبال ميفرمود و آنسان به عبادت، عشق ميورزيد كه زنان زمانش را شگفتزده ميكرد و همگان از اينكه فاطمه (س) چگونه با آن كمي سن، آنسان تحمل مشقتهاي عبادت را مينمود، تعجب ميكردند.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif)
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
26-09-2014, 19:26
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif)
فاطمه (س) بعد از خديجه(س)، سه سال ديگر در مكه بود و در سن هشت سالگي (بـه روايت أسماء)، از همه زنـان عالميان دانـاتر بـود. (طبـري، بيتا: ص41) بنـابراين، هرچند سن ازدواج فاطمه(س)، پايين بود ولي هرگز وي از جهت رشد و بالندگي جسمي و روحي در حد همسالان خويش باقي نماند بلكه اين وجود نازنين و مبارك، از همان سنين خردسالي داراي عظمت و جلالي بود كه كوهها را به تعظيم خود واميداشت و قامت قيامت كبري محمدي (ص) را در برابر خويش خاضع مينمود. خسروي خوبان عالم و سر سلسلة كائنات، دست وي را ميگرفت و در جاي خود مينشاند. احترام متقابل پيامبر(ص) به فاطمه(س)، قبل از اينكه وي به منزل علي(ع) برود، از سنخ احترام يك پدر به دختر نبود. راز اين تجليل و شكوه اين احترام، سري است به عظمت ليلةالقدر و حرمت تعظيم پيامبر (ص) در مقابل حريم فاطمه (س)، حقيقتي است كه در مشكوة اسرار الهيه به همة عوالم ملك و ملكوت نورافشاني ميكند و اين معنا را براي حقيقتشناسان بازگو مينمايد كه فاطمه(س) در همان سنين كم، گويا محمد(ص) است و محمد(ص) گويا همان فاطمه(س) است.
قرائن نشان ميدهد كه فاطمه كسي است كه اگر شرايط اقتضا ميكرد و اگر مرد ميبود، خاتمالأنبياء ميشد. بنابراين نتيجه ميگيريم، سن ازدواج فاطمه (كه بنابر اختلاف روايات 9 يا 13 يا...) است، نميتواند الگوي مطلقي براي اقتدار باشد و بهترين سن ازدواج هر دختري در هر شرايطي اين سن نيست بلكه شرايط ازدواج معقول دختران اين است كه به حداقل رشادت و بلوغ فكري رسيده باشند.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif)
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
26-09-2014, 19:29
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif)
فاطمه نيز نه به عنوان يك دختر كم سن و سال، بلكه به عنوان بانوي بسيار جليلالقدر، در آسمان ناپيداي كرانة زندگي علي(ع) قدم گذاشت. زيرا نمو فاطمه(س) از كودكي، با نماي جسماني و رشد عقلاني ساير اطفال، قابل قياس نبود. «آنچه كه روايات نشان ميدهد اين است كه ظاهراً امتيازات و ويژگيهاي عجيبي در رشد و نمو جسماني ايشان وجود داشته است.»[1](رك. مجلسي، 1404: ج3، ص9)
دربارة رشد عقلي و معنوي فاطمه (س)، از همان زمان طفوليت، حكايات شگفتي در تاريخ به يادگار مانده است كه نمونة آن، سخن ام سلمه ميباشد: «تزوّجني رسول الله(ص) و فوّض أمر ابنته اليّ فكنت ادبها و كانت والله لهي أداب و أعرف بالأشياء كلها.» (فـاطمة الـزهراء در آينـه تاريخ، 1379: ص 18) «پس از ازدواج پيامبر(ص) با من، آن حضرت(ص)، دخترشان فاطمه (س) را به من سپرد و من مسئول تربيت و رسيدگي به امور او بودم ولي به خدا سوگند وي در عمل از من كوشاتر و آشناتر به هر چيز بود.»
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif)
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
26-09-2014, 19:33
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif)
خواستگاري مطهّر
حضرت فاطمه(س) به لحاظ كمال، جمال، نسب و شرف، در چنان اوجي بودند كه خواستگاران بسياري داشتند. از ميان سرشناسان، مهاجران، انصار و مالداران قريش، بسياري بودند كه خواستگاريهايي از حضرت رسول(ص) انجام داده بودند ولي پاسخ ايشان هربار اين بود: «در انتظار قضاي الهي باش.» (كاتب واحدي، بيتا: ج8 ، ص 19)
به نقل طبقات الكبري، حتي ابوبكر و عمر هم از وي خواستگاري كرده بودند اما پاسخ پيامبر(ص) به همه آنها منفي بود. بدين ترتيب آن حضرت(ص) افراد متعددي را رد فرموده بودند. (الاربلي، 1995م: ج1، ص371) حتي عدهاي از بزرگان با نفوذي كه بر بلنداي مقام دختر رسول اكرم(ص) آگاه نبودند، مسئله خواستگاري از فاطمه زهرا(س) را زمزمه ميكردند اما پيامبر(ص) خوش نداشتند، كسي در اين رابطه سخن بگويد و با بعضي از خواستگاران نيز به گونهاي رفتار ميكردند كه ايشان ميفهميدند كه پيامبر(ص) به واسطة اين پيشنهاد از آنان رنجيده است.
در ساير روايات، عذرهاي ديگري نيز براي رد خواستگاران نقل شده است كه نشان از اطلاع پيامبر(ص) بر امري عظيم داشت. چنانچه فرمودند: «امر ازدواج فاطمه(س) به دست خداوند است. (همان)
اين جريان، براي كساني كه اوج مقام اين دو نفس مطهر را نزد حضرت رسول(ص) ميدانستند، واقعهاي متوقع بود؛ زيرا پيامبر اكرم(ص) به وجود نازنين فاطمه(س) ميفرمودند: «من ترا به همسري كسي درميآورم كه از همه نيكوخوترست و در دين اسلام از همه پيشقدمتر.» (اميني، بيتا: ج3، ص 20)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif)
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
30-09-2014, 09:09
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif)
گاهی انصار به علیابن ابیطالب(علیه السلام) پیشنهاد میکردند که از فاطمه(سلام الله علیها) خواستگاری نماید اما امام علی(علیه السلام) به دلایلی بدین امر اقدام نمیفرمود. نقل است که روزی سعدبن معاذ به همراه جمعی دیگر، برای بیان این پیشنهاد به جستجوی علی(علیه السلام) پرداختند و وی را در یکی از نخلستانها، در حالی که به کار مشغول بود، یافتند. از او خواستند که برای خواستگاری فاطمه (سلام الله علیها) تعجیل نماید. علی(علیه السلام) که آرزومند چنین وصلتی بود، کار خویش را رها کرد و به خانه برگشت و پس از تطهیر و تنظیف، روانة منزل رسول خدا(صلی الله علیه واله) شد و پس از عرض سلام در حضور مبارک پیامبر(صلی الله علیه واله) نشست، در حالی که بر چهرة نورانیاش، سرخی حیا نشسته بود.
علی(علیه السلام) سر مبارکش را پایین انداخت و نتوانست تمنای خود را بر زبان آورد. لختی گذشت، در حالی که هر دو وجود مبارک، ساکت بودند. لبهای پیامبر(صلی الله علیه واله) به تکلم درآمد و این سکوت شکسته شد و آن حضرت(صلی الله علیه واله) فرمودند: یا علی! گویا برای خواستهای نزد من آمدهای که از اظهار آن شرم داری. بدون پروا، حاجت خود را بخواه و مطمئن باش که پذیرفته میشود. علی(علیه السلام) در پاسخ عرض کرد: ای رسول خدا(صلی الله علیه واله) پدر و مادرم فدایتان باد. من در خانه شما بزرگ شدهام، با مهر شما پرورش یافتهام و نیکوتر از پدر و مادرم، در تربیت من کوشش فرمودهای و از فیض وجود تو، هدایت یافتهام. ای پیامبر خدا! سوگند به خدا که اندوخته دنیا و آخرت من تویی، اکنون آن هنگامی رسیده است که باید خانوادهای تشکیل دهم و با او انس گیرم. اگر مصلحت باشد و تو فاطمه(سلام الله علیها) را به عقد من درآوری، سعادت بزرگی نصیب من شده است. (الاربلی، 1995م: ج2، ص 355)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif (https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif)
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
30-09-2014, 09:12
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif
پیامبر(صلی الله علیه واله) که از اسرار ازل و أبد خبر داشت و چهرة عقد آسمانی علی(علیه السلام) و فاطمه(علیها السلام) را در ملکوت عالم، نظاره فرموده بود. از این پیشنهاد خرسند گردید و فرمود: علی، پیش از تو کسانی به خواستگاری فاطمه(سلام الله علیها) آمده بودند اما دخترم نپذیرفت، بگذار تا نظر او را جویا شوم. آنگاه به نزد فاطمه(سلام الله علیها) رفت و فرمود: دخترم، علیابنابیطالب تو را از من خواستگاری کرده است. تو خویشی او را با ما و سابقة او را در اسلام میدانی و از فضیلت او آگاهی، آیا اجازه میدهی که تو را به ازدواج او درآورم؟ فاطمه(سلام الله علیها) بیآنکه چهرة خویش را برگرداند، به خاطر شرم و حیا، ساکت ماند ولی حرکتی که ناشی از نارضایتی باشد، از خود بروز نداد. رسول اکرم(صلی الله علیه واله) در سکوت پرمعنا و ژرف زهرا(سلام الله علیها)، رضایت او را دریافت و فرمود: «الله اکبر، سکوتها رضاها.»[2] (همان، ص356)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
22-11-2014, 01:29
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif
ازدواج ملكوتي فاطمه (س)
برطبق آنچه كه در سيماي روايات و أحاديث، از جريان خواستگاري حضرت علي(ع) از حضرت فاطمه(س) برجاي مانده است، اين جريان ريشه در آسمان داشته است. اين ازدواج به امر خدا بوده و مراسم آن پيش از آنكه در زمين انجام شود، در آسمان و جهان عليا انجام شده بود. محب طبري از رسول خدا(ص) روايت ميكند كه فرشتهاي برايشان نازل شد و گفت: اي محمد! خداوند ترا سلام ميرساند و ميگويد: در ملأ أعلي دخترت را به ازدواج عليابنابيطالب(ع) درآوردم، پس تو هم او را در زمين به ازدواج علي (ع) درآور. (همان)
امسلمه ميگويد: فاطمه(ع) بر همة زنان افتخار مينمود، زيرا اولين كسي بود كه جبرائيل براي وي خطبه خواند. (طبري، بيتا: ص 32) و شيخ طوسي از جابربنعبدالله انصاري چنين روايت ميكند: هنگامي كه رسول خدا(ص) فاطمه(س) را به ازدواج علي(ع) درآورد، عدهاي از مردم قريش نزد او آمدند و گفتند: دخترت را به مهرية اندكي به ازدواج پسر ابيطالب در آوردهاي؟ پيامبر(ص) فرمود: من علي(ع) را به ازدواج فاطمه(س) در نياوردم بلكه خداي عزّوجلّ در شبي كه مرا به سدرة المنتهي (معراج) بالا برد، اين ازدواج را صورت داد و درّ، جواهر و مرجان پخش نمود. فرشتگان شگفت زده شده و از آن گوهرها برگرفتند و با آن هديهها داده و بدان افتخار ميكردند و ميگفتند: اين از فاطمه(س)، دختر محمد(ص) است. (محمدعلي دخيل،1366: ص43)
ابناثير از بلال نقل ميكند كه روزي رسول خدا(ص)، خندان بر ما وارد شدند. عبدالرحمن بن عوف برخاست و گفت: اي رسول خدا! چه چيزي باعث خندة شما شده است؟ پيامبر(ص) فرمودند: بشارتي از سوي خداي عزّوجلّ دربارة عمو زادهام و دخترم به من رسيده است. خداوند چون اراده فرموده، فاطمه را به ازدواج علي(ع) درآورد و به باغ بهشت دستور داد كه درخت طوبي را تكاني بدهد و برگهايي به تعداد دوستان ما اهلبيت فروريخت. سپس از زير آن درخت، ملائكهاي از نور پديد آمدند و هر ملكي برگي گرفت. فرداي قيامت اين ملائكه در ميان خلق پراكنده ميشوند و به هريك از دوستان ما اهلبيت كه برميخورند، برگي ميدهند كه باعث رهايي آنان از آتش است. (جرزي، بيتا: ج1، ص206)
ابنابيالحديد نيز در اين باره ميگويد: پيامبر(ص)، فاطمه(س) را به ازدواج علي(ع) در نياورد مگر پس از زماني كه خداوند در آسمان و به شهادت ملائكه او را به ازدواج درآورده بود. (متقي، 1364: ج5، ص100)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
22-11-2014, 01:31
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif
جلوههاي زميني ازدواج فاطمه (س)
كمالات فوقالعادة فاطمه(س) از يكسو و انتسابش به شخص پيامبر(ص) از سوي ديگر و شرافت خانوادگي او، زمينهساز ازدواج وي با علي(ع) نشد بلكه رهنمون ازدواج مبارك تاريخي فاطمه(س)، وحي آسماني بوده است.
ولي با وجود آسماني بودن ازدواج، شخصيت فاطمه(س) و احترام و آزاديي كه آئين اسلام در انتخاب همسر براي زنان قائل است، ايجاب ميكرد كه پيامبر(ص) بدون مشورت با فاطمه(س)، بدين امر اقدام نفرمايد. احترام به نظر دختر در امر ازدواج، يكي از نكات تربيتي جلوة زميني ازدواج فاطمه(س) ميباشد.
در هر حال، چهرة زميني اين پيوند، از همة ابعاد نورانيترين الگوي ازدواج براي همه اعصار و قرون است. مهرية علي(ع) و جهيزية زهرا(س)، مراسم خواستگاري، نوع برخورد پيامبر(ص) با فاطمه(س) و مراسم جشن عروسي و...، همه و همه الگوهايي براي همه ازدواجهاي جهان و جهانيان ميباشند.
در اينجا به ذكر دو نمونه از جلوههاي چهرة زميني اين ازدواج و جنبههاي تربيتي و الگوبخشي آن اشاره ميشود:
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
22-11-2014, 01:33
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif
مهريه فاطمه(س)
روايات فراواني ناظر به اين معني است كه اگرچه چهرة آسماني مهرية حضرت فاطمه(س)، ثلث بهشت، نهرهاي بهشت، خمس زمين، همة آبهاي عالم و مطالبي نظير اينها است ولي چهرة زميني مهريه بدين قرار است: «پيامبر(ص) وقتي از علي(ع) پرسيد كه چيزي داري تا مهرية همسرت قراردهي، علي(ع) پاسخ داد: پدر و مادرم به فدايت، تو از زندگي من به خوبي آگاهي كه جز شمشير، زره و شتر چيزي ندارم. پيامبر(ص) فرمود: شمشيرت را براي كارزار نياز داري و با شتر نيز بايد به نخلستان آب دهي و در مسافرت از آن استفاده كني و من دخترم را با مهرية زره به عقد تو درميآورم.» (مكارم شيرازي، 1379: ص39)
آنچه در ظاهر از اين مطلب استفاده ميشود اين است كه مهريه حضرت فاطمه(س) كم و آسان بود ولي اين فقط يكي از نكات مستتر در اين قضيه است. چهرة حقيقي اين مهريه، اين است كه علي(ع) همه دارايياش را به عنوان مهريه بخشيد. حضرت علي(ع) چيزي جز زره نداشت و اگر چيزي جز زره خود داشت، آن را نيز به عنوان صداق، به فاطمه(ع) ميبخشيد.
مهريه در زبان عربي به «صداق» معروف است و صداق ابزاري است كه مرد براي اثبات صدق نيت خود در ازدواج، به همسرش ميبخشد و علي(ع) زره خود را كه وسيله حفظ جانش بود، براي اثبات اين دوستي پرداخت نمود. بنابراين مهرية فاطمه(س) ضمن آن كه نشان ميدهد، ملاك ازدواج هرگز نبايد پول و ثروت خواستگار باشد، در عين حال نشان ميدهد كه علي(ع) همه آنچه را كه داشت، تقديم فاطمه(س) كرد. بنابراين، برخلاف آنچه به اسلام نسبت داده ميشود، اگر مردي، داراي مكنت و دارايي بسيار فراواني است و با وجود تمايل و اصرار خانواده زن، حتي ميخواهد با كمتر از «مهرالسنه» ازدواج نمايد و بدون هيچ دليل موجهي از پرداخت صداق بيشتر ممانعت ميكند، اين امر مطلوب اسلام نميباشد.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
15-09-2015, 18:10
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif
جهيزيه و جشن عروسي
نوع جهيزية اين ازدواج، نشان دهندة اين معني است كه اصل در يك پيوند آسماني، سادگي و دوري از تجمل است. به عنوان مثال، «وقتي امسلمه و امايمن به خدمت رسول(ص) رسيدند و پيشنهاد علي(ع)، مبني بر رفتن فاطمه(س) به خانة وي را مطرح كردند، پيامبر(ص) برخلاف آنچه كه سيرة مردم دنياپرست است و از ماهها قبل تدارك ديده و برنامهريزي ميكنند، فرمود: همين امشب يا فرداشب، ترتيب اين امر را خواهم داد.» (همان، صص45-42)
اين جشن ملكوتي، آنچنان ساده، بيتكلف و مملو از روحانيت و معنويت بود كه همه را شگفت زده نمود. پيامبر(ص) خود در تهيه غذا كمك ميفرمود و علي(ع) شخصاً مأمور شد به مسجد بيايد و بعضي را دعوت كند اما حيا مانع شد كه وي فقط تعدادي را دعوت نمايد لذا صداي خود را بلند كرد و به صورت عمومي به همگان فرمود: «اجيبوا الي وليمة فاطمه» و مردم دسته دسته اجابت نمودند و غذا نيز به دعاي پيامبر(ص) بركت پيدا كرد؛ به گونهاي كه كفاف همگان را داد.
جزئيـات جلوههاي رفتـاري علـي (ع) و فـاطمه (س)، در همة مصرعهاي غزل ازدواجشان، عاشقانه و عارفانه بود. دعوت عمومي علي(ع) نشانة اين معني است كه برخلاف آنچه كه بعضيها از اسلام دريافت نمودهاند، وليمه دادن و خرج كردن در مراسم ازدواج اگر بدون تجمل باشد، بسيار مطلوب است و هرچه جمعيت مدعوين وسعت داشته باشد و افراد زيادي به ميهماني ازدواج دعوت شوند، به مطلوبيت آن افزوده ميشود و پرداخت اينگونه هزينهها، از مخارجي است كه مرضي خداوند ميباشد.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
15-09-2015, 18:14
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif
گوشههايي از چهرة آسماني جشن عروسي فاطمه(س) نيز در روايات ترسيم شده است. علماي عامه از جابربنسمره، روايتي قريب به اين مضمون نقل ميكنند: شب زفاف فاطمه(س)، زمام مركب آن بانو، به دست جبرئيل بود. اسرافيل ركاب ميگرفت و ميكائيل از پي رهسپار بود و پيامبر(س) جامههاي فاطمه(س) را مرتب ميكرد و اين فرشتهها با ساير فرشتگان تكبير ميگفتند و اين تكبير تا قيامت، در بين آن جماعت سنت ماند. (مقدم، 1379: ص60)
بــه تـزويــج جمـالـش بــا جـلالـش
تمـاشــا كـن بديـن حسـن جمـالـش
زمين حسن و زمان حسن، آسمان حسن
عيان حسن و نهان حسن و جهان حسن
همه حسـن و همه عشـق و همـه شـور
همـه جـود و همـه مجـد و همـه نـور
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
15-09-2015, 18:15
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif
جلوههاي آسماني ازدواج فاطمه(س)
«ازدواج» در ديدگاه عرفان، علاوه بر قالب ظاهري، روح ديگري نيز در آن مستتر ميباشد. از آنجا كه خداوند فرش را بر مثال عرش و ملك را براساس ملكوت بياراسته است، صورت ملكي نكاح، داراي روحي ملكوتي نيز هست و در تطابق لوح تكوين و صحيفة تشريح، ميتوان به تناسب صورتهاي ملكي با معاني ملكوتي پي برد.
در هيئت ظاهري نكاح و چهرة زميني آن، زن و مرد عقدي ميبندند و در طي آن، هريك از آنها وظايفي را در قبال ديگري، عهدهدار ميشوند و در پي اين عقد در كنار يكديگر قرار ميگيرند و از جهت روحي و جسمي، مكمل يكديگر ميشوند و از سوي خدا، در ميان آنها نوعي مودّت و رحمت ثابت پديدار ميشود اما در چهرة آسماني و ملكوتي نكاح، روح انساني كه صبغة جلال برآن حاكم است، مجذوب روح انساني ميشود كه صبغة جمال الهي در آن بيشتر است و آنگاه حقيقت قلب مثالي اين دو انسان، در اثر تجاذب تكويني با هم درميآميزند و از اين آميزش، غرق در بهجت معنوي ميشوند و يكديگر را براي رسيدن به وحدت جمعيّه ياري ميكنند.
ازدواج علي و فاطمه(س)، اصليترين نسخة يك نكاح حقيقي و شايد تنها مصداق حقيقي آن است. صورت ازدواج و خواستگاري ايشان كه در ماه ذيالحجه رخ داد، صورت زيرين يك حقيقت برتر بود. حقيقتي كه كنه آن در سرادقات نهانخانة غيب اسرار الهيه همواره در پرتو استتار است.
از اسماي جماليه، انس و آرامش بيشتري حاصل ميشود و از اسماي جلاليه، شكوه، شوكت و هيبت بيشتري به دست ميآيد، زيرا در برابر آنها، خشيت بيشتري حاصل ميشود. به همين جهت فاطمه(س) و علي(ع)، اگرچه هر دو مظهر همة اسماي الهيه بودند، ولي در مجموع، انعكاس نور صفات جمال در وجود فاطمه (س) بيشتر و انعكاس نور صفات جلال در علي (ع) بيشتر بود و اين غلبة انوار به مقتضاي انوثيّت و ذكوريّت انسان بوده است. نور سفيد نيز در فضاهاي مختلف، به اقتضاي جنسيت جسميت فضايي كه در آن وارد ميشوند، انوار متفاوتي از خود تابش ميدهد و به همين جهت الوان گوناگوني حاصل ميشوند. ولي در نورهاي ديگر مثل نور آبي، همة انوار ديگر نيز وجود دارند اما چون رنگ آبي ظهور بيشتري داشته است، ما آن نور را آبي ميبينيم ولي همة انوار ديگر نيز، در باطن آن نور وجود دارند. در باطن وجود عزيز زهرا(س) و علي(ع)، همه اسماي جمال و جلال حق وجود دارد ولي ظهور جمال در زهرا (س) و ظهور جلال در علي(ع) بيشتر است و جمال و جلال نيز به هم تجاذب خاصّي دارند.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
15-09-2015, 18:18
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif
آية شريفة «مرج البحرين يلتقيان، بينهما برزخ لايبغيان» (رحمن، 20-19)، بيانگر پيامد اين جذبه است. بعضي از مفسران، آن را به دو درياي وجودي علوي و فاطمي تأويل بردهاند و از امتزاج اين دو درياي بيكران كه به واسطة شدّت محبّت و رحمت، هرگز يكديگر را نمي آزارند و كمترين ستم و ظلمي در حق هم روا نميدارند، لؤلؤ و مرجانِ وجود نازنين «حسنين» به وجود ميآيد.
تعبيراتي كه در روايات، تحت عنوان عقد آسماني وارد ميشود، اشاره به همان حقيقت برتر صورت تناكحية اين دو معصوم (عليهماالسلام) دارد. بنابراين راز عقد زميني اين دو را بايد در عالم معني جستجو كرد و اسرار جذبة اين دو نسبت به يكديگر را بايد در صور ملكوتي ايشان جست. وجود تجاذبي تكويني كه بين مقتضيات جلال و جمال وجود دارد، به نوعي كشش طرفيني، توادد و رحمت، بين مظاهر جلال و جمال ايجاد ميكند.
به تعبير ابنعربي: «المودة المجعولة بين الزوجين هوالثبات علي النكاح الموجب للتوالد و الرحمة المجعولة هو ما يجده كل واحد من الزوجين من الحنان الي صاحبه فيحسن اليه و يسكن...» (ابن عربي، 1414ق: ج3، ص88) صورتي كه بين زوجين نهاده ميشود، سبب ثبات نكاحي است كه موجب توليد نسل، عطوفت و مهرباني است و به واسطة اين مودت است كه هريك از زن و شوهر، نوعي كشش، به سوي جنس مخالف خويش دارد و با طرف مقابل، به نوعي آرامش ميرسد.
براي آشنايي بيشتر و بهتر با مفهوم تناكح الهيه و رازهاي عقد آسماني علي(ع) و فاطمه(س)، بايد نگاهي گذرا به مفهوم نكاح عرفاني و مراتب آن در گسترة هستي بيندازيم تا در چشمانداز بعضي از معاني عرفاني، شمايي از زواياي اين عقد آسماني را از راهي نه چندان نزديك، به تماشا بنشينيم.
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif
یاس بهشتی* خادمه باب الحوائج جواد الائمه (ع)*
15-09-2015, 18:21
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif
نكاح در عرفان
«زوجيت» در لغت، به معني اقتران و ازدواج دو قرين مذكر و مونث از انسان يا حيوان است و به معناي عامتر، در زبان عربي به هر دو قريني كه با يكديگر قرينه شوند، «زوج» ميگويند. (قريشي، بيتا: ج3، ص212) كلمة «زوج» و مشتقات آن، 21 بار در قرآن به كار رفته و كلمه «نكاح» و مشتقات آن، 16 بار در آن استعمال شده است و توجه به هريك از اين موارد، پرده از بسياري اسرار و حقايق برميدارد.
در هر نظام فكري، علاوه بر روش شناخت، گسترة انديشه و ساختار تفكر هم، در نوع شناخت تأثيرگذار است. براين اساس، مفهوم «تناكح» و «زوجيت»، در نظام معرفتي عرفان و متناسب با ساختار انديشهوري آن، ويژگيهاي خاصي را واجد ميشود. اصولاً نگاه عارف به پديدهها، به گونهاي است كه قالب تعينات را ميشكند و حقايق در چشم او با متن هستي پيوند ميگيرند. از اين رو، شاخصههاي جزئي، امتيازات فردي و تعنيات ماهوي، در نگرشهاي عرفاني، محلي از اعراب ندارند و حقايق از كليت و بساطتي خاص برخوردار بوده و در معيتي با اسماء و صفات تفسير ميشوند. بنابراين اوضاع لغوي همان معنايي نيست كه عارف در آينة لفظ به مشاهده مينشيند. (تركه، 1360: ص79)
حضرت امام(ره)، از عرفائي است كه به حكمت لطيفي كه در وضع الفاظ براي معاني وجود دارد، عنايت خاصي مبذول داشته و يكي از مصابيح كتاب گرانقدر «مصباحالهداية في الرسالة و الخلافة» را به طور كامل در خصوص تنبيه و اشارات براين معني رقم زده است. ايشان در ابتداي مصباح پنجاهم، در مقام تعظيم اين نكته شريف با لحني خاص از مخاطب خود ميپرسند كه آيا در بين اشارات اوليا (عليهمالسلام) و سخنان عرفا (رضيالله عنهم)، به قاعده وضع الفاظ براي ارواح معاني برخوردار كرده است يا نه؟ آنگاه به جان خويش سوگند ميخورند كه فهم اين قاعده از مصاديق تفكري است كه يك ساعت آن، برتر از هفتاد سال عبادت است. «التفكر ساعة أفضل من عبادة سبعين سنة.» (امام خميني، 1360: ص52)
https://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/44367854276394202867.gif
vBulletin® v4.2.6 by vBS, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.