PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سؤال: منظور از اينكه «در دين اجبار و اكراه نيست» چيست؟



نوای عشق
28-03-2010, 14:50
به نام یگانه محبوب ومقصود قلبها


سؤال: منظور از اينكه «در دين اجبار و اكراه نيست» چيست؟

جواب: در آيه 256 سوره «بقره» مى خوانيم: «در قبول دين هيچ اكراهى نيست (زيرا) راه درست، از بيراهه آشكار شده است» (لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ).
«رُشد» از نظر لغت، عبارت است از راه يابى و رسيدن به واقع، در برابر «غَىّ» كه به معنى انحراف از حقيقت و دور شدن از واقع است.
از آنجا كه دين و مذهب با روح و فكر مردم سر و كار دارد، و اساس و شالوده اش بر ايمان و يقين استوار است، خواه و ناخواه، راهى جز منطق و استدلال نمى تواند داشته باشد، و جمله «لا اِكْراهَ فِى الدِّيْن» در واقع اشاره اى به همين است.
به علاوه، همان گونه كه از شأن نزول آيه استفاده مى شود، بعضى از ناآگاهان از پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) مى خواستند: او همچون حكّام جبار با زور و فشار اقدام به تغيير عقيده مردم (هر چند در ظاهر) كند، آيه فوق صريحاً به آنها پاسخ داد كه دين و آئين چيزى نيست كه با اكراه و اجبار تبليغ گردد، به خصوص اين كه در پرتو دلائل روشن و معجزات آشكار، راه حق از باطل آشكار شده و نيازى به اين امور نيست.
اين آيه، پاسخ دندان شكنى است به آنها كه تصور مى كنند، اسلام در بعضى از موارد جنبه تحميلى و اجبارى داشته، و با زور، شمشير و قدرت نظامى پيش رفته است.
جايى كه اسلام اجازه نمى دهد، پدرى فرزند خويش را براى تغيير عقيده تحت فشار قرار دهد، تكليف ديگران روشن است، اگر چنين امرى مجاز بود، لازم بود اين اجازه، قبل از هر كس به پدر درباره فرزندش داده شود، در حالى كه چنين حقى به او داده نشده است.
و از اينجا روشن مى شود: اين آيه، تنها مربوط به اهل كتاب نيست آن چنان كه بعضى از مفسران پنداشته اند، و همچنين حكم آيه، هرگز منسوخ نشده است آن چنان كه بعضى ديگر گفته اند: بلكه حكمى است جاودانى و هماهنگ با منطق عقل.
اصولاً، اسلام و هر مذهب حق، از دو جهت نمى تواند جنبه تحميلى داشته باشد:
الف ـ بعد از آن همه دلائل روشن، استدلال منطقى و معجزات آشكار، نيازى به اين موضوع نيست، كسانى متوسل به زور و تحميل مى شوند كه فاقد منطق باشند، نه اسلام، با آن منطق روشن و استدلال هاى نيرومند.
ب ـ اصولاً دين كه از يك سلسله اعتقادات قلبى ريشه و مايه مى گيرد ممكن نيست تحميلى باشد، زور و شمشير و قدرت نظامى در اعمال و حركات جسمانى ما مى تواند اثر بگذارد، نه در افكار و اعتقادات ما.
از آنچه گفته شد، پاسخ تبليغات مسموم دشمنان اسلام، از جمله كليسا روشن مى شود; زيرا جمله اى صريح تر از «لا اِكْراهَ فِى الدِّيْنِ» كه در متن قرآن آمده است در اين زمينه نمى توان پيدا كرد.
البته آنها براى تحريف، به مجاهدات و جنگ هاى اسلامى متشبث مى شوند در حالى كه از بررسى جنگ هاى اسلامى به خوبى آشكار مى شود قسمتى از اين جنگ ها جنبه دفاعى داشته، و قسمت ديگرى كه جنبه جهاد ابتدائى داشته است براى كشورگشائى و اجبار افراد به آئين اسلام نبوده، بلكه براى واژگون كردن نظامات غلط و ظالمانه و اجازه يافتن مردم براى مطالعه آزاد درباره مذهب و شيوه هاى زندگى اجتماعى بوده است.
شاهد گوياى اين سخن اين است كه: در تاريخ اسلام كراراً آمده، مسلمانان هنگامى كه شهرها را فتح مى كردند به پيروان مذاهب ديگر همانند مسلمان ها آزادى مى دادند.
و اگر ماليات مختصرى به نام «جِزْيه» از آنان دريافت مى شد، به خاطر تأمين امنيت و هزينه نيروهاى حافظ امنيت بود; زيرا جان و مال و ناموس آنها در پناه اسلام محفوظ بود، و حتى مراسم عبادى خويش را آزادانه انجام مى دادند.
تمام كسانى كه با تاريخ اسلام سرو كار دارند اين حقيقت را مى دانند و حتى مسيحيانى كه درباره اسلام كتاب نوشته اند، به اين موضوع اعتراف كرده اند. مثلاً در كتاب «تمدن اسلام و عرب» مى خوانيم: «رفتار مسلمانان با جمعيت هاى ديگر به قدرى ملايم بود كه رؤساى مذهبى آنان اجازه داشتند براى خود مجالس مذهبى تشكيل دهند».
و در پاره اى از تواريخ نقل شده: جمعى از مسيحيان كه براى گزارش ها و تحقيقاتى خدمت پيامبر(صلى الله عليه وآله) رسيده بودند مراسم نيايش مذهبى خود را آزادانه در مسجد پيامبر(صلى الله عليه وآله) در «مدينه» انجام دادند.(1)


1-تفسير نمونه، جلد 2، صفحه 327.
منبع (http://persian.makarem.ir/maaref/?qid=11581&gro=99&sw=)